به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

مهرنوش کوثریان

  • حسین کرمی، مهرنوش کوثریان، محمد نادری سورکی، فاطمه اسفندیاری، مبین غزائیان، آیلی علی اصغریان، هانیه فلاح، سلامه شاکری، هادی درویشی خضری*
    مقدمه

    استیوپنی و استیوپروز یکی از عوارض اصلی بتا تالاسمی ماژور هستند. هدف از مطالعه حاضر، تعیین فراوانی عوامل مرتبط با کاهش تراکم استخوان بیماران تالاسمی ماژور است.

    روش بررسی

    در این مطالعه گذشته نگر، تراکم استخوانی مهره های کمری و سر استخوان ران در بیماران تالاسمی با روش جذب اشعه ایکس با انرژی دوگانه، ارزیابی و ارتباط نوع شلاتورهای آهن، دیابت، فریتین بالای 3000 ng/mL، هموگلوبین زیر 8 گرم/دسی لیتر، مصرف هیدروکسی اوره، سیروز کبدی، رسوب آهن و قلبی کبدی متوسط تا شدید با میزان تراکم استخوان مشخص شدند. اطلاعات از رجیستری تالاسمی درسال 1398 گرداوری شد و تجزیه و تحلیل آماری توسط نرم افزار STATA-13 انجام شد.

    نتایج

    از 1959 نفر ثبت شده در سامانه، 139 نفر (7/09درصد) یافته تراکم استخوان داشتند (53 مرد و 86 زن). شیوع تراکم استخوانی غیرطبیعی در کمر و سر فمور به ترتیب (52/48 تا 47/66) 57/5 و (40/18 تا 57/52) 85/48 درصد بود. بعد از تعدیل اثرات مداخله گرهای احتمالی، شانس تراکم استخوان غیر طبیعی در بیماران مصرف کننده هیدروکسی اوره و دفرازیروکس به ترتیب (0/03 تا 1/73) 0/24 و (0/03 تا69/1) 25/0 بود. بیشترین شانس در بیماران با رسوب آهن قلبی و کبدی متوسط تا شدید به ترتیب (18/0 تا22/360) 21/8 و (60/0تا 83/74) 72/6 بود.

    نتیجه گیری

    شیوع استیوپنی و استیوپروز میان بیماران تالاسمی ماژور مورد بررسی بالا است. مصرف هیدروکسی اوره و دفرازیروکس مهم ترین عامل محافظت کننده و رسوب قلبی و کبدی متوسط تا شدید مهم ترین عامل خطر تراکم استخوانی غیرطبیعی می باشند.

    کلید واژگان: بتا تالاسمی ماژور, تراکم استخوان, استئوپروز, عوامل خطر
    Hossein Karami, Mehrnoush Kosaryan, Mohammad Naderisorki, Fatemeh Esfandiari, Mobin Ghazaiean, Aily Aliasgharian, Hanie Fallah, Salameh Shakeri, Hadi Darvishi-Khezri*
    Introduction

    OsteoPenia and osteoPorosis are known to be one of the main comPlications of β-thalassemia major (β-TM). The aim of this study was to determine the factors associated with decreased bone density of these Patients.

    Methods

    Lumbar and femoral neck bone mineral density (BMD) in β-TM Patients characterized via Dual-energy X-ray absorPtiometry (DXA) to PinPoint the association of iron chelators, diabetes mellitus, serum ferritin above 3000 ng/mL, hemoglobin below 8 gr/dl, using hydroxyurea, liver siderosis and moderate to severe hePatic and cardiac siderosis with BMD. The information was collected from the thalassemia registry in 2019 and statistical analysis was Performed by STATA-13 software.

    Results

    Out of 1959 ParticiPants with β-thalassemia major registered in the registry, 139 ones (7.09%) had bone mineral density (53 males and 86 females). The Prevalence of abnormal bone density in the lumbar and femoral neck was (52.48 to 47.66) 57.5 and (40.18 to 57.52) 48.85 Percent, resPectively. After adjusting for the effects of Possible interventions, the odds ratio of abnormal bone density in the Patients consuming hydroxyurea and deferasirox were 0.24 (0.03 to 1.73) and 0.25 (0.03 to 1.69), resPectively. The highest odds were 8.21 (0.18 to 360.22), and 6.72 (0.60 to 74.83) for moderate to severe cardiac and hePatic dePosition, resPectively.

    Conclusion

    The Prevalence of osteoPenia and osteoPorosis is high among thalassemia major Patients. ConsumPtion of hydroxyurea and deferasirox is the most imPortant Protective factor and moderate to severe cardiac and hePatic siderosis are the most imPortant risk factors for abnormal bone density.

    Keywords: β-thalassemia Major, Bone mineral density, OsteoPorosis, Risk factors
  • لادن کیا لاشکی*، محمد خادملو، مهرنوش کوثریان، مریم زرین کمر، پژمان خسروی، پیمان بزازی
    زمینه و هدف

    آنمی فقر آهن منجر به کاهش ضریب هوشی و کاهش قدرت یادگیری و توانمندی های ذهنی و جسمی می شود. این مطالعه به منظور تعیین وضعیت آهن یاری شیرخواران 6 تا 24 ماه تحت پوشش مراکز جامع سلامت شهرستان میاندرود در استان مازندران انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 400 شیرخوار 6 تا 24 ماهه تحت پوشش مراکز جامع سلامت شهرستان میاندرود در استان مازندران در ششماه دوم سال 1398 انجام شد. وضعیت مصرف قطره آهن و آگاهی مادران در این زمینه مورد ارزیابی قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین سن شیرخواران 4.8±13.8 ماه و مادران 5.6±28.8 سال بود. مصرف قطره آهن در 274 مورد (68.5%) به صورت منظم، 106 مورد (26.5%) گاه به گاه بود و 20 مورد (5%) اصلا از قطره آهن مصرف نکرده بودند. نمره آگاهی مادران با نوع مصرف قطره آهن، صدک قد و سطح تحصیلات مادر ارتباط آماری معنی داری داشت (P<0.05). از علل مصرف نامنظم قطره آهن در شیرخواران بیشترین فراوانی مربوط به فراموشی (28.8%) ، استفراغ کودک (9.5%) و سیاه شدن دندان های کودک (9%) تعیین شدند.

    نتیجه گیری

    آگاهی مادران نسبت به مصرف قطره آهن خوب ارزیابی شد؛ اما مهم ترین موانع مصرف منظم قطره آهن توسط مادران شامل فراموشی، استفراغ کودک و سیاه شدن دندان های شیرخواران تعیین شدند.

    کلید واژگان: فقر آهن, آگاهی, شیرخوار, ایران
    Ladan Kia Lashaki*, Mohammad Khademloo, Mehrnoosh Kowsarian, Maryam Zarrinkamar, Pejman Khosravi, Peyman Bazazi
    Background and Objective

    Iron deficiency anemia lead to a decrease in intelegence question (IQ) and a decrease in learning and mental and physical abilities. This study was done to determine the status of iron intake in infants aged 6 to 24 months under the cover of comprehensive health centers in Miandorood city, Mazandaran province, Iran during 2019.

    Methods

    This descriptive-analytical study was carried out on 400 infants aged 6-24 months who were enrolled in comprehensive health centers in Miandorood city, Mazandaran province, Iran during 2019. The status of iron drop consumption and mothers' awareness in this field were evaluated.

    Results

    The mean age of the infants was 13.8±4.8 months. The range of the mother’s age was 28.8±5.6 years. Of these, 274 (68.5%) of infants used iron drops regularly, 106 case (26.5%) often, and 20 case (5.0%) never. The mother's knowledge score was significantly correlated with the type of iron intake, height percentile, and maternal education level (P<0.05). Evaluation of the possible causes of irregular iron intake shows that the most frequent cases were forgetting (28.8%), 9.5% for nausea and vomiting, and ‎‎9.0% for teeth color changing.‎

    Conclusion

    Mothers' awareness of iron drops consumption was good. The most important barriers to regular iron intake in the present study were forgetfulness, vomiting, and tooth discoloration.

    Keywords: Iron Deficiencies, Knowledge, Infant, Iran
  • ماندانا زعفری*، پوریا گیل، مهرنوش کوثریان، محمدطاها سعادتی راد
    زمینه و هدف

    تشخیص قبل از تولد غیرتهاجمی بیماری تالاسمی با بررسی DNA جنینی شناور در خون مادر قابل اجرا می باشد. هدف از این مطالعه تعیین حساسیت و اختصاصت این روش در شناسایی جهش پدری به ارث رسیده (IVS II-I (G-A)) با بررسی خون مادر می باشد.

    روش کار

    50 خانم باردار که در معرض خطر داشتن کودک تالاسمی ماژور بودند وارد مطالعه شدند. خانم های باردار با سن حاملگی 14-11 هفته که برای انجام روش های روتین قبل از تولد به مرکز بهداشت شهرستان ساری و امیر کلای بابل در سال 93 مراجعه می کردند. معیارهای ورود به این مطالعه، زوجین مینور حامل موتاسیون های متفاوت، طوری که پدر حامل موتاسیون IVS II-I (G-A) و مادر حامل موتاسیون غیر از آن بود. از هر خانم بارداری که معیار ورود به مطالعه را داشت 10 سی سی نمونه خون محیطی گرفته می شد و در لوله های حاوی EDTA تخلیه و پلاسما در دمای 80- درجه سانتی گراد نگهداری می شد. سپس پرایمر و پروب متناسب با جهش مورد نظر طراحی شد. برای شناسایی جهش پدری از تکنیک تک من ریل تایم PCR استفاده شد و نتایج آن با روش نمونه گیری از پرز کوریونی مقایسه شد.

    یافته ها: 

    حساسیت و اختصاصیت روش تخیص غیرتهاجمی قبل از تولد 43/71% و 67/66% بود و ارزش اخباری مثبت و منفی 4/83% و 67/66% بود.

    نتیجه گیری: 

    با روش تشخیص غیرتهاجمی قبل از تولد می توان جهش پدری به ارث رسیده به جنین را شناسایی کرد.

    کلید واژگان: تشخیص غیر تهاجمی قبل از تولد, تالاسمی ماژور, جهش IVS II-I
    Mandana Zafari*, Pooria Gill, Mehrnoush Kowsaryan, MohammadTaha Saadati Rad
    Background and Aims

    Prenatal diagnose (PND) in carrier β-Thalassemia couples is very important. PND of Thalassemia, is a part of national prevention program. In all over the world, conventional prenatal diagnosis of Thalassemia is CVS or AC. These methods are invasive, we want to experience the new NIPD for β-Thalassemia with this hypothesis that 50% of invasive PND removed.Non invasive prenatal diagnose of Thalassemia is possible via detection of paternally mutation in maternal plasma. The history of fetal DNA (fDNA) in maternal circulation dates back to the 1948 by Mandel and Metais. The discovery of fDNA in maternal plasma and serum has opened up new opportunities in non invasive prenatal diagnosis (NIPD). This method has been shown to be potentially useful for prenatal diagnosis of certain neurological disorders, fetal sex determination, sex – linked disease, RhD genotyping, and aneuploidies. Fetal DNA originated from trophoblast cells in the placenta, and it detectable very soon during pregnancy, it only comprised about 3 to 6% (although up to 10% has been reported). Fetal DNA fragments are small in size (< 313 bp). It present during pregnancy until birth. They are rapidly cleared within 2 hours after delivery.Taq- Man is one of the first methods introduced for Real-time sequence detection. A Taq-Man reaction involves 2 specific primers and probes. Each probe is complimentary to one of the alleles of a mutation and each of them is labeled with a different fluorophore. This method exploits the 5chr('39') endonucleolytic activity of Taq DNA polymerase to slice an oligonucleotide probe through PCR amplification thus generating a detectable signal.The aim of this study was non invasive prenatal diagnosis of β-Thalassemia and determination the sensitivity and specificity of this technique for detection paternally inherited IVS II-I (GA) mutation in fetus.

    Methods

    Subjects were selected following ethical approval of study protocol from the ethical committee of Mazandaran University of Medical Science, Iran. The sample size of this study calculated according the related studies . Fifty Iranian pregnant women enrolled in this study, they were at risk of having fetuses with β-Thalassemia major. They attended in prenatal diagnosis of Thalassemia center (at 11-14 weeks of pregnancy, before performance of CVS), between May 2014 and Feb 2015, in Sari, Iran. All women assigned informed consent form. We focused exclusively on couples in which the father was carrier for IVS II-I GàA mutation and the mother had been genotyped to carry another β-globin gene mutation, (Of course, the mutation in each subject had been determined previously by conventional PCR and ARMS method, and followed by agarose gel electrophoresis). Also, 10 milliliters of maternal blood from each pregnant woman were collected into EDTA-containing tube. Maternal plasma was separated from cells by high –speed centrifugation (1900 g or 3000 rpm), and it stored at – 80 0 c until analysis. We were masked as to the identity the samples with numerical coding system, so, these were examined in a blinded manner. We designed two specific primers for IVSII-1(GàA) mutation (Accession No.141900) (www.hgvs.org), on the HBB DNA sequences (NCBI Reference Sequence: NG_000007.3 3 (Homo sapiens beta globin region (HBB)), the oligonucleotid primers of this study were; forward primer: 5chr('39')TCACCTGGACAACCTCAAG3chr('39'), and reverse primer: 5chr('39')CCCATTCTAAACTGTACCC3chr('39'). The primers pair was optimized to particularly amplify a 200-bp segment of exon 2 of the human β-globin gene. Of course we consider the locus of maternal mutation in β-globin gene that doesnchr('39')t interfere to our PCR product. Also, for design the Taq-Man probes, we refer in Taq- Man design site (primer digital.com/fast PCR/m15.html FAST PCR manual). The characterics of probes were; GC content 45-65%, no dimer with primer, high Tm 60-65 oc, probe length 18-30 bp, and Tm of primer was 8-10 oc higher than Tm primer. Also, the kind of quencher and reporter were matched with kind of quencher and reporter in the kit. Probe for wild allele was; FAM-AGAACTTCAGGGTGAGTCTATGGG-BHQ1, and the Probe for mutant allele was; VIC-AGAACTTCAGGATGAGTCTATGGG-BHQ1. Circulatory DNA was extracted from 200 µl of peripheral blood plasma with QIAamp DNA mini and blood kit according to the manufacturerchr('39')s instructions. DNA was eluted in a final volume of 200 µl AE buffer and stored at -20 0 c until used for additional analyzing. Also, the genomic DNA concentration was measured by NanoDrope system and electrophoresis. For detection of paternally inherited mutation Taq-Man Real time PCR was used and the result of Taq- man method compared with result of chorionic vilus sampling method (CVS) as a gold standard.

    Results

    The clinical performance of Taq-Man test was assayed by comparing with routine test. Included in this study were 50 pregnant mothers. In Taq-Man method 38 samples cited in scatter analysis graph as a negative control, because the concentration of DNA was very low and this method didn’t have enough sensitivity and specificity for detection, so, the final analysis for assessment of this method was done on 12 samples. We reported 5 cases true positive, 4 cases true negative, 2 cases false negative and 1 cases false positive. Also the sensitivity of Taq-Man was 71.43% with CI95% (60%-83.43%), and specificity 66.67% with CI 95% (54.67%-78.67%). LR+ and LR- were 2.15 and 0.5 respectively. Also NPV and PPN of Taq-Man test were 66.67%, 83.4% respectively.

    Conclusion

    Non invasive prenatal diagnose can be detect paternally inherited mutation of thalassemia.

    Keywords: Non invasive prenatal diagnosis, IVS II-I, β Thalassemia major
  • حمید محمدجعفری، مهرنوش کوثریان، زهرا طاهرنسب
    سابقه و هدف
    سنگ کلیه اطفال، 7 درصد سنگ های کلیه در تمام سنین را تشکیل می دهد. این مطالعه به بررسی تاثیر سیترات پتاسیم در درمان سنگ های کلیه ی کودکان می پردازد که در بررسی متابولیک، اختلالی مشاهده نشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کار آزمایی بالینی که در مهر 1393 الی فروردین 1395 در بیمارستان بوعلی ساری انجام شد، بیماران کم تر از 16 سال که در سونوگرافی انجام شده، تشخیص سنگ کلیه یا مجاری ادراری برای آن ها داده شد و اندازه سنگ مساوی یا کم تر از 6 میلی، بدون عفونت ادراری و بررسی متابولیک آن ها طبیعی بود، مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران در دو دسته دریافت کننده محلول سیترات پتاسیم (47 نفر) و بدون دریافت دارو (33 نفر) قرار گرفتند. نتایج در نرم افزار 22SPSS وارد و آنالیز شد.
    یافته ها
    تعداد 149 بیمار مبتلا به سنگ کلیه و مجاری ادرار که از این تعداد 80 نفر در مطالعه ما قرار گرفتند. از نظر تعداد سنگ، بهبودی در 76 درصد از گروه اول و 57 درصد از گروه دوم مشاهده گردید(429/0P).از نظر بزرگ ترین سایز سنگ، بهبودی در 79 درصد بیماران گروه اول و 73 درصد گروه دوم مشاهده شد(633/0(p=. از نظر مجموع سایز، بهبودی در 82 درصد بیماران گروه اول و 73 درصد بیماران گروه دوم دیده شد(449/=0P). در هیچ یک از این موارد، تفاوتی بین دو گروه مشاهده نگردید.
    استنتاج: درمان دارویی با سیترات پتاسیم در اکثر بیماران مبتلا به سنگ های کلیه کوچک تر از 7 میلی متر که ریسک فاکتور متابولیک ایجاد سنگ را ندارند، منجر به بهبودی می گردد، ولی میزان بهبودی در این بیماران تفاوت قابل ملاحظه ای با کسانی که تنها درمان های حمایتی دریافت می دارند، مشاهده نشد.
    کلید واژگان: سنگ کلیه, سیترات پتاسیم, پلی سیترات
    Hamid Mohammadjafari, Mehrnoush Kosaryan, Zahra Tahernassab
    Background and
    Purpose
    Nephrolithiasis in the pediatric population includes 7% of all kidney stone disorders in all age groups. Potassium citrate is one of medical agents used in treatment of these disorders. This study investigated the role of potassium citrate in treatment of patients with kidney stones without any metabolic or infectious risk factors.
    Materials And Methods
    A clinical trial was conducted in all patients less than 16 years of age in whom ultrasonography confirmed kidney or urinary tract stones
    Results
    A total of 149 patients with nephrolithiasis was assessed of whom 80 included in current study. Improvements in number of stones was seen in 29 (76%) patients in group I and 17 (57%) in group II (P=0.403). Improvements in maximum size of stones were found in 30 (79%) cases in group I and 22 (73%) patients in group II (P=0.791). Total burden of stones showed improvements in 82% of patients in group I and 73% of those in group II (P=0.887). There were no significant differences between the two groups in any of these items.
    Conclusion
    Potassium citrate can reduce the size and number of stones in most children with renal stones less than 7mm who have no underlying risk factor. But current study found non-pharmacological supportive treatments to yield similar results.
    Keywords: nephrolithiasis, potassium citrate, Polycitrate
  • مهرنوش کوثریان، حسین کرمی، عباس علیپور، رزیتا اکبرزاده، آیلی علی اصغریان، مائده مسعودی نژاد، هادی درویشی خضری
    سابقه و هدف
    سامانه ثبت الکترونیک بیماران مبتلا به بتا تالاسمی ماژور با هدف ایجاد بانک اطلاعاتی سریع و صحیح برای استفاده محققان و برنامه ریزان درمان بیماران طراحی و ایجاد شد. این گزارش وضعیت بیماران ثبت شده در تابستان 1395 را نشان می دهد.
    مواد و روش ها
    در مطالعه توصیفی حاضر، اطلاعات ثبت شده در بخش های اپیدمیولوژیک، معاینات بالینی، عوارض بیماری، آزمایشات روتین و داروهای مصرفی، موارد جدید و فوت در سامانه ثبت می گردد. از آمار توصیفی برای گزارش داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    تا نیمه تابستان 1395 تعداد 1053 بیمار شامل 500 مذکر (5/47 %) و 553 مونث (5/52 %) از 14 بیمارستان در سامانه ثبت شده .این تعداد حدود نیمی از بیماران زیر پوشش دانشگاه متبوع است. 920 نفر(4/87 %) وابسته به تزریق خون بودند. تعداد 571 نفر (2/54 %) مجرد بودند. به لحاظ تحصیلات 314 نفر (8/29%) دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم هستند. 350 نفر (2/33 %) شاغل بودند. تعداد 606 (58 %) مورد سابقه اسپلنکتومی دارند. کم کاری پارا تیروئید در 145 نفر (3/14 %)، دیابت قندی در 120 نفر (12%)، کم کاری تیروئید در 112 نفر (11 %) گزارش شدند. تعداد 113 مورد (2/11 %) دچارکاردیومیوپاتی بودند. رژیم درمانی آهن زدا در 4/50 % بیماران دسفروکسامین تنها و در 3/24 % دسفروکسامین و دفریپرون بود.
    استنتاج: پژوهش حاضر نشان داد، علی رغم کامل نبودن رکوردها در سامانه ثبت بیماران تالاسمی ماژور، سیستم الکترونیکی جامع می تواند نظام مراقبت بیماران تالاسمی ماژور را ارتقا بخشد.
    کلید واژگان: سامانه ثبت بیماران, بتا تالاسمی ماژور, استان مازندران
    Mehrnoush Kosaryan, Hossein Karami, Abbas Alipour, Rozita Akbarzadeh, Aily Aliasgharian, Maede Masoudinejhad, Hadi Darvishi-Khezri
    Background and
    Purpose
    The electronic registry of patients with beta thalassemia major was developed in Thalassemia Research Center affiliated with Mazandaran University of Medical Sciences in order to provide an accurate database for researchers and health planners. This study reports the condition of patients registered in Mazandaran province till summer 2016.
    Materials And Methods
    In this descriptive study, the following information was recorded in the registry system: epidemiologic data, clinical examination data, complications, routine laboratory test results, medications, new cases, and death. Descriptive statistics were used to summarize the data.
    Results
    Until the summer 2016, 1053 patients including 500 (47.5%) males and 553 (52.5%) females were registered in 14 hospitals. These were half of the number of patients receiving care by the aforementioned University. Among the patients, 920 (87.4%) were transfusion dependent. Single patients included 54.2% (n= 571). The level of formal education was beyond high school in 29.8% (n= 314). Three hundred and fifty (33.2%) patients were employed. Splenectomy was done in 606 (58%) patients. Diabetes mellitus, hypoparathyroidism, and hypothyroidism were diagnosed in at least 12% (n= 120), 14.3% (n= 145), and 11% (n= 112), respectively. Cardiomyopathy was observed in 113 (11.2%) cases. The most common iron chelators medication was desferrioxamine, which was used alone (50.4%) or in combination with deferiprone (24.3%).
    Conclusion
    Current research showed that in spite of incompleteness of records at the electronic registry of patients with beta thalassemia major, a comprehensive electronic system could enhance the level of care provided for involved patients.
    Keywords: electronic registry, beta thalassemia major, Mazandaran province
  • مهرنوش کوثریان*، آیلی علی اصغریان
    زمینه و هدف
    انتخاب نوع داروی آهن زدا برای بیماران تالاسمیک ارتباط باشرایط بالینی و آزمایشگاهی و میزان صدمه بافتی وهمچنین تمایل وی داردکه برای تمکین درمانی لازم است . در این مقاله وضعیت استفاده از داروهای آهن زدا در بیماران تالاسمی ماژور مراجعه کننده به مرکز تحقیقات تالاسمی گزارش می شود.
    روش بررسی
    مطالعه با بررسی اطلاعات موجود و درآبان 1394 انجام شد. سابقه ترانسفوزیون خون از پرونده بالینی استخراج شد. داروهای خوراکی با نام برند ثبت شده بودند اما در مورد داروی تزریقی به دلیل وجود سیستم سهمیه بندی برای داروی خارجی و این که فواصل کمبود شدید دارو اتفاق می افتاد و بیماران داروی مورد نیاز خود را از تهران تهیه می کردند تفکیک انواع داروی تزریقی ممکن نبود.
    یافته
    463 بیمار مصرف کننده آهن زدا وجود داشتند. (2/71)330 نفرتزریق منظم خون داشتند. بقیه گاهی نیازمند ترانسفوزیون بودند. دویست و پنجاه و یک نفر (54%) از یک دارو و (46%)212 از 2 دارو استفاده می کردند. دویست و دو (44%) نفر مصرف توام یک داروی خوراکی با دسفریاکسامین (تزریقی)، (42%) 194نفر فقط داروی خوراکی و (14%) 67 نفر فقط داروی تزریقی استفاده می کردند. بیشترین داروی خوراکی دفرازیروکس تولید داخل (اسورال ساخت اسوه ایران ) با 149 نفر نزدیک به یک سوم بیماران بود. تمام بیمارانی که تزریق خون نیز از همین دارو استفاده می کردند. دفریپرون خوراکی(اوه سینا ایران) و دفرواکسامین در 141 بیمار و به شکل تنها، در 11 بیمار مصرف می شد.
    نتیجه گیری
    در دسترس بودن انواع داروهای آهن زدا باعث می شود پزشک و بیمار قدرت انتخاب داشته باشند.
    کلید واژگان: بتا تالاسمی ماژور, داروی آهن زدا, دفرواکسامین, دفریپرون, دفرازیروکس, تمکین درمانی
    Mehrnoosh Kosarian *, Aili Ali Asgharian
    Background And Objective
    Selection of iron chelator medication for thalassemic patients depends on clinical and laboratory characteristics such as age, serum ferritin and severity of different organ damage. Patient choice is also important because the compliance to treatment is essential. Policy makers should decide to import brands versus to facilitate making medicationsin the country. Insurance companies also should decide for coverage the costs. In this paper we report the current situation of iron chelator usage for patients with beta thalassemia major in our center.
    Method
    We reviewed data the medical records of patients in November 2015.
    Results
    There were 463 patients on iron chelator medications. Three hundred and thirty patients (71.2%) had regular blood transfusions and reminders were not on regular blood transfusion. Two hundred and fifty one (54%), and 212(46%) were using one or two iron chelators, respectively. Two hundred and two (44%) patients were using a combination of a parenteral and one oral medication. Sixty seven (14%) patients were using only parenteral iron chelator. The most common used medication was Osveral (made in Iran by Osveh Pharmaceutical) in about one third of patients. All non-transfusion dependent patients were using Osveral. The parenteral medication (Desferrioxamine) was distributed in two brands. One imported brand as Desferal (Novartis) and the other as Desfonak (made in Iran by Ronak Daru).Deferiprone(made in Avesina, Iran) was used in combination with desferrioxamine in 141 patients and as the only treatment in 11 patients.
    Conclusion
    Availability of different types of medications makes the opportunity to select the best protocol for patients.
    Keywords: Beta thalassemia major, Iron chelator, Treatment, Compliance, Desferrioxamine, Deferiprone, Deferazirox
  • پدرام ابراهیم نژاد، ابراهیم صالحی فر، مهرنوش کوثریان
    سابقه و هدف
    دارویExjade® تولید شرکت دارویی Novartis، حاوی ماده موثره دفرازیروکس با خاصیت شلات کنندگی خوراکی آهن است که برای درمان بیماری های ناشی از افزایش آهن به صورت مزمن در موارد انتقال خون مانند بیماری تالاسمی بتا تجویز می گردد. هدف از این مطالعه، مقایسه خصوصیات فیزیکوشیمیایی داروی ژنریک دفرازیروکس تولید شرکت داروسازی اسوه با داروی مرجع برندExjade® می باشد.
    مواد و روش ها
    3 دوز 125، 250 و 500 میلی گرمی از قرص های مرجع و نمونه های مشابه از شرکت اسوه با نام اسورال با هم مقایسه شدند. سه بچ از هر دوز به شکل تصادفی انتخاب و خصوصیات فیزیکوشیمیایی آن ها از نظر ظاهر، زمان باز شدن، سختی، تعیین مقدار و آزادسازی دارو در محیط برون تنی انجام شد. هم چنین بر اساس دستورالعمل های سازمان بین المللی هماهنگ سازی (ICH) و سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) فاکتور تشابه نیز مشخص گردید. مقدار داروی موجود در قرص ها با روش HPLC تعیین شد. سرعت آزادسازی دارو در محیط انحلال (بافرفسفات و سدیم لوریل سولفات با دمای °Σ 37) در زمان30 دقیقه با سرعت50 دور در دقیقه با دستگاه انحلال شماره 2 فارماکوپه آمریکا (پاروی چرخان) و با زمان های نمونه برداری 10 ، 20 و 30 دقیقه اندازه گیری شد.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهندکه خواص فیزیکوشیمیایی اسورال و Exjade® مشابه می باشند. زمان باز شدن هر دو قرص در کم تر از یک دقیقه و مقدار دارو در محدوده بین 90 تا 110 درصد دوز مورد نظر، تعیین شد. ضمنا فاکتور تشابه برای همه دوزهای دارو، بیش از50 درصد به دست آمد.
    استنتاج: قرص اسورال یک فرمولاسیون معتبر ژنریک از داروی دفرازیروکس می باشد که برای درمان افزایش مزمن آهن، قابل اعتماد می باشد.
    کلید واژگان: دفرازیروکس, تالاسمی, اسورال, Exjade, نظارت بر دارو, پس از ورود به بازار
    Pedram Ebrahimnejad, Ebrahim Salehifar, Mehrnoush Kowsaryan
    Background and
    Purpose
    Exjade® is developed by Novartis pharmaceutical company and contains the active substance deferasirox, an orally active iron chelator for treatment of chronic iron overload following blood transfusions such as beta thalassemia. The aim of this study was to compare the physicochemical characteristics of branded generic product of deferasirox, Osveral®, produced by Osveh pharmaceutical company (in Iran) with the original brand.
    Materials And Methods
    Three doses (125, 250 and 500 mg) of deferasirox reference tablets (Exjade®) were compared with the same doses of Osveral®. Three batches of each product were randomly selected and physicochemical evaluations including appearance, disintegration time, hardness, assay, in vitro drug release and content uniformity were determined. Also, the similarity factor was calculated based on ICH (International Conference Harmonization) and Food and Drug Administration (FDA) guidelines. The drug entrapped in the tablets was determined by HPLC. The dissolution rates were measured in solution media (phosphate buffered and sodium Lauryl sulfate at 37 ºC) within 30 min by USP apparatus II (Paddle) at 50 RPM speed after 5, 10, 20 and 30 min intervals.
    Results
    The results indicated that physicochemical properties of Osveral® were similar to those of Exjade®. Disintegration time for both products was less than 1 min and drug assay was between 90 – 110%. In addition, the similarity factor was more than 50% for all doses.
    Conclusion
    Osveral® is a reliable branded generic formulation of deferasirox for treatment of chronic iron overload states.
    Keywords: deferasirox, thalassemia, Osveral, Exjade, postmarketing, drug surveillance
  • محمدرضا مهدوی، مهرنوش کوثریان، حسین کرمی، مهراد مهدوی، حسین جلالی، پیام روشن *
    زمینه و هدف
    بیماری تالاسمی آلفا شایع ترین نوع هموگلوبینوپاتی در جهان است و ممکن است بیمار مبتلا علایم بالینی متنوعی را از کم خونی بدون علامت گرفته تا کم خونی شدید منجر به مرگ تجربه کند. این مطالعه به منظور ارزیابی فراوانی ناقلین جهش های شایع ژن آلفاگلوبین در نوزادان متولد ساری انجام گردید.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی 412 نمونه خون بند ناف نوزادان متولد بیمارستان امیر مازندرانی شهر ساری در سال 1391 به طور تصادفی انتخاب گردید. سپس DNA ژنومی از خون آنان به روش استاندارد فنل- کلروفرم استخراج گردید. با استفاده از تکنیک های Multiplex Gap- PCR و PCR-RFLP وجود سه جهش حذفی، یک تریپلیکیشن و یک جهش نقطه ای ارزیابی شد.
    یافته ها
    فراوانی آللی مجموع کروموزوم های بررسی شده برابر 0.0825 به دست آمد. جهش حذفی –α3.7 با فراوانی آللی 0.0485 دارای بیشترین فراوانی آللی در 824 کروموزوم مورد بررسی بود. فراوانی آللی جهش های –α4.2، αααanti3.7 تریپلیکیشن و α-5nt به ترتیب 0.0206، 0.0109 و 0.0024 تعیین شد. هیچیک از نوزادان حامل جهش دو حذفی –Med نداشتند.
    نتیجه گیری
    در اکثر نوزادان مبتلا تنها یک نسخه از ژن آلفاگلوبین حذف شده و یا دارای نقص بود که این افراد بدون مشکل قادر به ادامه زندگی هستند. جهش دو حذفی –Med در هیچیک از نوزادان یافت نشد که نشان می دهد احتمال تولد نوزاد مبتلا به بیماری Hb H در منطقه پایین است.
    کلید واژگان: آلفاتالاسمی, آلفاگلوبین, جهش ژنی, نوزاد
    Mahdavi Mr, Kosaryan M., Karami H., Mahdavi M., Jalali H., Roshan P.*
    Background And Objective
    Alpha Thalassemia is one of the most prevalent hemaglobinophaties worldwide. Alpha thalasseima patients may represent wide spectrum of symptoms ranging from asymptomatic to severe life threatening anemia. This study was done to assess the carrier frequency of alpha globin gene mutations among newborns in north of Iran.
    Methods
    In this descriptive study, 412 cord blood samples of neonate from Amir Mazandari hospitali were randomly selected during 2012. Genomic DNA was extracted using phenol-chloroform method. Multiplex Gap- PCR and PCR-RFLP methods were applied in order to detect three common gene deletions, one triplication and one point mutation.
    Results
    Total allelic frequency of investigated mutations was 0.0825. The -α3.7 deletion with allelic frequency of 0.0485 was the most prevalent mutation among 412 neonates. Allelic frequencies of -α4.2, αααanti3.7 triplication and α-5nt mutations were 0.0206, 0.0109 and 0.0024 respectively and -Med double gene deletion was not detected.
    Conclusion
    Most mutated cases had single gene deletion that is asymptomatic while -Med double gene deletion was not detected among the neonates. Therefore, there is low probability of a child birth with Hb H disorder in the region.
    Keywords: Alpha Thalassemia, Alpha globin, Gene Mutation, Newborn, Iran
  • ابراهیم صالحی فر، حسین کرمی، مهرنوش کوثریان، حسین مسعودی، آیلی علی اصغریان، معصومه موسوی، راضیه آوان
    سابقه و هدف
    بیماران مبتلا به بتاتالاسمی ماژور از سال های ابتدایی زندگی به تزریق مداوم خون نیاز دارند. دفرازیروکس یک شلات کننده خوراکی است که به صورت یک بار در روز برای دفع اضافه بار آهن حاصل از تزریق خون به کار می رود. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی دارو به صورت تجویز دوبار در روز، با تجویز معمول یک بار در روز انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در مطالعه کارآزمایی بالینی حاضر بیمارانی که فقط از داروی دفرازیروکس به عنوان شلات کننده آهن استفاده می کردند و حداقل 2 سال سن داشتند، طی سال های 1392 تا 1393 وارد مطالعه شدند. تمام بیماران قبلا حداقل 6 ماه داروی دفرازیروکس را به صورت یک بار در روز مصرف کرده بودند. آخرین فریتین قبل از ورود به مطالعه به عنوان فریتین پایه و میانگین دوز روزانه دریافتی طی 6 ماه گذشته، به عنوان دوز دریافتی در مرحله مصرف یک بار در روز در نظر گرفته شد. آزمایشاتCBC، فریتین سرم، کراتینین، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین آمینو ترانسفراز به منظور بررسی بی خطری درمان با دفرازیروکس مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    21 بیمار تالاسمی با میانگین سنی 6±21 سال (67 درصد مذکر) در مطالعه وارد شدند. میانگین سطح آخرین فریتین بیماران نسبت به مقادیر پایه ای، به طور معنی داری از ng/ml922±1814 به ng/ml907± 1472 کاهش یافت (02/ 0=p). در میزان کراتینین، آسپارتات آمینوترانسفراز و آلانین ترانسفراز نسبت به مقادیر پایه اختلاف معناداری مشاهده نشد.
    استنتاج
    مصرف دوبار در روز دفرازیروکس بدون آن که عوارض کبدی یا کلیوی داشته باشد، موجب کاهش معنی دار فریتین نسبت به مصرف یک بار در روز آن می شود.
    کلید واژگان: بتاتالاسمی ماژور, دفرازیروکس, فریتین, دو بار در روز, اثربخشی
    Ebrahim Salehifar, Hosein Karami, Mehrnoosh Kosaryan, Hosein Masoudi, Aily Aliasgharian, Masoumeh Mousavi, Razieh Avan
    Background and
    Purpose
    Patients with Beta thalassemia major need consistent blood transfusion from early years of life. Deferasirox is used as an oral chelating agent (once daily) to excrete excess iron. This study aimed to compare the efficacy of deferasirox twice daily and the usual once daily dosing.
    Materials And Methods
    This before after clinical trial was performed in 2013-2014 in patients who were at least 2 years of age and received only deferasirox as the chelating agent. All patients had received deferasirox for at least six month once daily. The last ferritin before entering the study and the mean deferasirox daily dose during the previous six months were considered as baseline ferritin and deferasirox dose, respectively. Laboratory tests were performed including CBC-diff, serum ferritin, Creatinine (Cr), Aspartate Aminotransferase (AST) and Alanine Aminotransferase (ALT) to evaluate the efficacy and safety of deferasirox.
    Results
    A total of 21 transfusion-dependent patients (mean age: 21±6 years old) were included of whom 67% were male. The mean ferritin level decreased significantly from 1814± 922 ng/ml to 1472± 907 ng/ml (P= 0.02). There were no any significant changes in AST, ALT and Cr levels compared to baseline values.
    Conclusion
    Twice daily dosing of deferasirox was associated with more decrease in ferritin level compared to baseline single daily dose values without any hepatic or renal adverse effects.
    Keywords: Beta thalassemia major, deferasirox, ferritin, twice, daily, efficacy
  • زهرا کاشی، عادله بهار، عذرا اخی، فاطمه شریف، مهرنوش کوثریان، روزیتا جلالیان، محسن اعرابی
    سابقه و هدف
    بیماری ایسکمیک قلبی (IHD)یکی از مهم ترین عوارض دیابت قندی (DM) به شمار می رود. این مطالعه با هدف بررسی شیوع IHD و عوامل مرتبط با آن در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 در شمال ایران انجام شده است.
    مواد و روش ها
    در مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر 1021 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 مراجعه کننده به کلینیک های دانشگاهی غدد و دیابت شهرستان ساری طی سال های 1391 تا 1392 وارد مطالعه شدند. سن، جنس، سابقه انفارکتوس میوکارد، فشار خون بالا، اختلالات چربی خون، مصرف سیگار و دیگر عوارض شناخته شده دیابت ثبت شدند. همه بیماران به متخصص قلب و عروق ارجاع شدند و تست ورزش و در صورت نیاز پرفیوژن تالیوم اسکن و آنژیوگرافی جهت بیماران بدون سابقه عمل جراحی بای پس عروق کرونر و یا استنت گذاری انجام گردید.
    یافته ها
    1021 بیمار دیابتی که 907 نفر (8/ 88 درصد) آن ها خانم بودند وارد مطالعه شدند. میانگین سن بیماران و طول مدت ابتلا به دیابت به ترتیب 4/ 54 سال (1/5 5 - 8/ 53: 95% CI) و 8/8 سال (2/ 9-4/ 8: 95% CI) بود. 274 نفر (8/ 26درصد) (148 نفر سابقه قبلی، 126 نفر تازه تشخیص داده شده) از بیماران دیابتی (5/ 29-1/ 24: 95% CI) بیماری ایسکمیک قلبی داشتند که 37 درصد را مردان و 25 درصد را زنان تشکیل می دادند (006/ 0= p). براساس آنالیز رگرسیون لجستیک، سال های ابتلا به دیابت، سن بالا، سابقه فشارخون بالا و کسر تخلیه پایین بطن چپ به عنوان عوامل پیشگویی کننده مستقل ابتلا به بیماری ایسکمیک قلبی مطرح شدند.
    استنتاج
    نزدیک به یک سوم بیماران دیابتی از بیماری ایسکمیک قلبی رنج می برند. به علت بی علامت بودن این اختلال در بیماران دیابتی، نیمی از آن ها از این درگیری بی اطلاعند. سال های ابتلا به دیابت، سن بالا، سابقه فشارخون بالا و کسر تخلیه پایین بطن چپ از مهم ترین عوامل خطر هستند.
    کلید واژگان: دیابت قندی, بیماری ایسکمیک قلب, بیماری قلبی, عروقی
    Zahra Kashi, Adele Bahar, Ozra Akha, Fatemeh Sharif, Mehrnoush Kosaryan, Rozita Jalalian, Mohsen Aarabi
    Background and
    Purpose
    Ischemic Heart Disease (IHD) is one of the most important complications of diabetes mellitus (DM). This study was designed to investigate the prevalence of IHD and related factors in patients with type II DM in north of Iran.
    Materials And Methods
    A cross sectional study was conducted in 1021 patients with diabetes type II attending endocrine clinics affiliated with Mazandaran University of Medical Sciences, Iran, 2010 to 2012. Age, gender, history of myocardial infarction, hypertension, hyperlipidemia, smoking and other recognized complications of DM were recorded. All patients were referred to cardiologist and the exercise test was used and if needed the thallium perfusion scan and coronary angiography were done for patients without history of myocardial infarction,coronary artery bypass surgery or stent placement.
    Results
    There were 1021 patients and 907 were female (88.8%). Mean age and duration of diabetes were 54.4 (95% CI: 53.8- 55.1) and 8.8 (95% CI: 8.4 - 9.2) years, respectively. Almost 87% (95% CI: 85-89) and 53% (95% CI: 50-56) had dyslipidemia and hypertension, respectively. Among the patients, 274 patients (37% males and 25% females, 26.8%; 95% CI: 24.1-29.5) were suffering from IHD (P =0.006). According to regression logistic analysis duration of diabetes, older age, hypertension, and low left ventricular ejection fraction were independent predictor factors for IHD.
    Conclusion
    Approximately one-third of diabetic patients are suffering from IHD. This disorder can be asymptomatic in individuals with diabetes, therefore, it may not be diagnosed in almost half of patients. Most important associated factors are older age, duration of diabetes, hypertension and low left ventricular ejection fraction.
    Keywords: Diabetes mellitus, ischemic heart disease, cardiovascular disease
  • مهرنوش کوثریان، محمدرضا مهدوی *، حسین جلالی، پیام روشن
    زمینه و هدف
    برنامه غربالگری کشوری برای شناسایی نوزادان مبتلا به نقص در عملکرد آنزیمی گلوکز-6- فسفات دهیدروژناز (G6PD) قادر نیست تمامی مبتلایان را شناسایی کند. این مطالعه به منظور مقایسه روش های فلورسانت نقطه ای، دکولوراسیون و اندازه گیری کمی آنزیمی در تشخیص نقص عملکردی G6PD نوزادان انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی نمونه های خون بندناف 365 نوزاد بلافاصله پس از تولد جمع آوری و تست دکولوراسیون، اندازه گیری کمی آنزیمی و تست DNA انجام گردید. نوزادان مورد مطالعه وارد برنامه غربالگری کشوری G6PD شدند که در آن تست فلورسانت نقطه ای روی نمونه های پاشنه پا و در روز سوم الی پنجم پس از تولد صورت می پذیرد. در تمامی نوزادان تست اندازه گیری کمی به عنوان استاندارد طلایی در نظر گرفته شد. براساس نتایج تست اندازه گیری کمی آنزیمی، نوزادان با فعالیت آنزیمی کمتر از 20درصد میانگین فعالیت آنزیمی به عنوان بیمار کامل و نوزادان با فعالیت آنزیمی 20 تا 60 درصد میانگین فعالیت آنزیمی به عنوان بیمار جزیی تقسیم بندی شدند.
    یافته ها
    تست فلورسانت نقطه ای 13 مورد را شناسایی کرد که همگی آنها پسر بودند. تست دکولوراسیون 18 پسر و یک دختر را به عنوان بیمار شناسایی کرد. تست اندازه گیری کمی آنزیمی نیز موفق به شناسایی 19 بیمار پسر و 28 بیمار دختر (26 نفر با نقص آنزیمی جزیی و 2 نفر با نقص آنزیمی کامل) شد. آنالیز DNA نیز 14 نوزاد پسر را در حالت همی زیگوت و 34 دختر را به صورت هتروزیگوت شناسایی کرد.
    نتیجه گیری
    تست فلورسانت نقطه ای دارای حساسیت لازم برای شناسایی تمامی نوزادان نیست. لذا توصیه می گردد تا از روش اندازه گیری کمی به عنوان روش جایگزین استفاده گردد.
    کلید واژگان: G6PD, تست فلورسانت نقطه ای, تست دکولوراسیون, تست اندازه گیری کمی آنزیمی, تست DNA
    Kosaryan M., Mahdavi Mr *, Jalali H., Roshan P
    Background And Objective
    The national screening program for G6PD enzyme deficiency is not able to detect all affected neonates. This study was done to compare the fluorescent spot test (FST), decolorization test, and quantitative enzyme assay (QEA) for detecting G6PD enzyme deficiency in neonates.
    Methods
    In this descriptive study, cord blood samples of 365 neonates were collected. Decolorization test, QEA and DNA test was done for each sample. All of the neonates were tested by FST as a part of national screening program on heel-prick blood sample collected on day 3–5 after birth. QEA was considered as the gold standard. According to QEA test results, neonates with <20% and 20–60% of mean normal enzyme activity were considered as total deficient and partial deficient, respectively.
    Results
    Fluorescent spot test detected 13 male neonates with G6PD enzyme deficiency while decolorization test identified 18 male and 1 female neonates. Using QEA, 19 of male and 28 of female neonates with G6PD enzyme deficiency (26 cases with partial and 2 cases with total deficiency) were diagnosed. DNA analysis detected 34 female case as heterozygote and 14 male neonates as hemizygote for the disease.
    Conclusion
    Fluorescent spot test do not have required sensitivity for screening of neonates with G6PD enzyme deficiency. QEA test is recommended to replace the fluorescent spot test in national screening program.
    Keywords: G6PD enzyme deficiency, Fluorescent spot test, Decolorization test, Quantitative enzyme assay, DNA test
  • حسین جلالی، محمدرضا مهدوی، مهرنوش کوثریان، حسین کرمی، پیام روشن*، فاطمه مداحیان
    زمینه و هدف
    هموگلوبین D پنجاب یکی از انواع هموگلوبینوپاتی ها است که در آن جهش در موقعیت 121 بر روی زنجیره بتا رخ داده است. این اختلال هموگلوبینی در هندوستان، پاکستان و ایران شایع است. اغلب افراد هتروزیگوت مبتلا به این بیماری بدون علامت بالینی خاصی هستند. در حالی که در حالت هتروزیگوت مرکب با هموگلوبین S افراد مبتلا بیماری کم خونی داسی شکل را بروز می دهند. این مطالعه به منظور شناسایی انواع هاپلوتیپ های همراه هموگلوبینD در مجموعه ژنی بتاگلوبین در ساری انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی روی 18 نفر از خانواده های افرادی با هموگلوبینD پنجاب انجام شد. DNA ژنومی از تمامی افراد با استفاده از روش استاندارد فنل- کلروفرم استخراج گردید. سپس نوع هاپلوتیپ همراه هموگلوبینD پنجاب با استفاده از روش PCR-RFLP و آنالیز پیوستگی در خانواده مشخص شد.
    یافته ها
    در 17 خانواده آلل هموگلوبینD با هاپلوتیپ [+ + - - - - +] پیوستگی داشت. تنها در یک خانواده آلل دارای هموگلوبینD به همراه هاپلوتیپ [+ + + - + + -] مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    بخش عمده واریانت هموگلوبین D پنجاب در ساری دارای منشاء یگانه است. احتمالا هاپلوتیپ نادر مشاهده شده یا منشاء ژنتیکی متفاوتی داشته و یا در اثر مکانیسم هایی از قبیل نوترکیبی ژنی به وجود آمده است.
    کلید واژگان: هموگلوبین D پنجاب, هاپلوتیپ, PCR, RFLP, ساری
    Jalali H., Mahdavi Mr, Kosaryan M., Karami H., Roshan P. *, Maddahian F
    Background And Objective
    Hemoglobin D-Punjab is one of the variant of hemoglobin caused by a mutation on position 121 of beta globin gene which is frequent in India, Pakistan and Iran. Heterozygote form of this variant is mainly asymptomatic while in combination with hemoglobin S, severe form of anemia occure. This study was carried out to determine the beta globin gene haplotypes associated with hemoglobin D-Punjab in Northern Iran.
    Methods
    This descriptive study was carried out on families of 18 individuals whom were carriers of hemoglobin D-Punjab in Sari in Northern Iran. Genomic DNA was extracted from peripheral blood samples using Phenol-chloroform standard protocol. In order to identify different haplotypes associated with hemoglobin D-Punjab, PCR-RFLP method and family linkage analysis were used.
    Results
    In 17 subjects hemoglobin D-Punjab was linked to [+ - - - - + +] haplotype and in one case association with [- + + - + + +] haplotype was observed.
    Conclusion
    The hemoglobin D-Punjab alleles have mainly unicentric origin and [- + + - + + +] rare haplotype may have different genetic origin or is created as a result of gene recombination.
    Keywords: Hemoglobin D, Punjab, Haplotype, PCR, RFLP, Iran
  • زهرا بهشتی، مهرنوش کوثریان، سوسن رضایی، سوسن ساعت ساز، حمید شریف نیا
    سابقه و هدف
    غربالگری کم کاری مادرزادی تیروئید با اندازه گیری TSH از نمونه خون پاشنه پای نوزادان از خرداد 1385 تاکنون در استان مازندران انجام می شود. این مقاله گزارش وضعیت این کودکان تا پایان سال 1391 است.
    مواد و
    روش
    مطالعه با روش بررسی مدارک موجود از فروردین 1392 تا فروردین 1393 انجام شد. نوزادانی که سطح TSH بالاتر از 5 mU/L داشتند، با قرص لووتیروکسین به مدت سه سال تحت درمان قرار گرفتند. سپس با قطع ناگهانی یا تدریجی دارو در سه سالگی، اگر TSH طبیعی باقی بماند، به عنوان گذرا تلقی شده، در غیر این صورت با هیپوتیروئیدی دائمی و درمان مادام العمر پیگیری می شوند. اطلاعات وارد نرم افزار Spss 16 و از آمار توصیفی برای گزارش استفاده شد.
    یافته
    در این مدت 269088 نوزاد غربالگری شدند که 548 نوزاد (54.4 درصد پسر) مبتلا به کم کاری تیروئید تشخیص داده شدند. به این ترتیب از هر 10000 نوزادی که زنده متولد می شوند، به طور متوسط برای 21 نفر درمان شروع می شود. نتایج نشان داد در هر بازه زمانی نوزادانی که درمان می شوند 43 درصد کم کاری دائم و 57 درصد کم کاری گذرا دارند. سن شروع درمان در 95 درصد موارد قبل از 60 روزگی و به طور متوسط در 10±20.8 روزگی بود. جنس نوزاد با دائم یا گذرا بودن کم کاری ارتباط آماری نداشت.
    استنتاج
    طرح غربالگری نوزادان با موفقیت در جریان است. در بعضی موارد مقدار دارو و فواصل پیگیری نوزاد حتی بین پزشکان همکار طرح متفاوت است. گاهی مقدار لووتیروکسین مناسب وزن نوزاد تعیین نشده یا اشتباه ثبت شده است. رویه پیگیری بیماران و تصمیم به قطع درمان در سه سالگی یکسان نیست؛ لذا پیشنهاد می شود اطلاع رسانی مجدد برای اجرای دقیق دستورالعمل وزارت بهداشت برای پزشکان انجام شود. توصیه می شود موارد فوت یا مهاجرت کرده از آمار تشخیص حذف نشود تا بتوان به طور دقیق شیوع بیماری را تعیین کرد.
    کلید واژگان: کم کاری مادرزادی تیروئید, غربالگری, درمان
    Zahra Beheshti, Mehrnoosh Kosarian, Sussan Rezaei, Sosan Saatsaz, Hamid Sharif Nia
    Background and
    Purpose
    Screening for congenital hypothyroidism in newborns is carried out with TSH measurement of blood samples from newborn heel in Mazandaran province since 2006. This paper reports the status of these children until the end of 2012
    Materials And Methods
    The study was performed in 2013-2014 using current information. Babies with TSH levels greater than 5 mU / L were treated with levothyroxine for three years. If the drug was stopped abruptly or gradually in three years and normal TSH achieved the disease was regarded transient, otherwise the patients were considered for lifelong follow-up treatments. For data analysis SPSS V.16 was applied.
    Results
    During this period, 269088 infants were screened. Among the cases 548 (54.4% male) were diagnosed with congenital hypothyroidism. The results showed that infants who were treated at each time interval were 43% of permanent and 57% transient hypothyroidism. Age at onset therapy in 95% of cases was before 60 days. The mean time to start treatment was 20.8 ± 10 days. No significant relationship was found between the sex and permanent or transient hypothyroidism.
    Conclusion
    The screening program for congenital hypothyroidism is being performed successfully in Mazandaran province. In some cases, the dosage of drugs and infants’ follow-up intervals varied even between physicians. Also, levothyroxine is either not prescribed according to the infant’s weight or is recorded incorrectly. Follow-up procedures and the decision to discontinue treatment were not similar at 3 years of age of the subjects. Physicians should be informed for the strict implementation of the guidelines of the Ministry of Health. To obtain more accurate information cases of death or immigration should not be removed from the statistics.
    Keywords: Congenital hypothyroidism, thyroid, screening, treatment, Iran, Mazandaran
  • محمدرضا مهدوی، مهرنوش کوثریان، پیام روشن، حسین کرمی، حسین جلالی
    زمینه و هدف
    نقص در عملکرد آنزیم گلوکز-6- فسفات دهیدروژناز (G6PD) شایع ترین آنزیموپاتی در سرتاسر جهان است و بیش از 400 میلیون نفر در سرتاسر جهان به آن مبتلا هستند. این بیماری در استان های شمالی ایران شیوع بالایی دارد (8/7% تا 16/4% از کل جمعیت) و اغلب این بیماران دارای یکی از سه جهش شایع در منطقه در ژن G6PD به نام های مدیترانه ای، Chatham و Cosenza هستند. هدف از این بررسی تعیین فراوانی هر یک از این جهش های شایع در بین نوزادان متولد استان مازندران بود.
    روش کار
    در این تحقیق نمونه های خون بند ناف 412 نوزاد جمع آوری شد و با استفاده از روش های استاندارد DNA ژنومی آنان استخراج گردید. به منظور شناسایی جهش های شایع ژن G6PD از روش PCR-RFLP استفاده شد.
    یافته ها
    پنجاه و سه نفر دارای جهش بودند (12/9%). در مجموع حدود 17% از نوزادان دختر و 9% پسر ناقل حداقل یکی از سه موتاسیون شایع ژن G6PD بوده اند. جهش مدیترانه ای دارای بالاترین فراوانی ژنی در میان سه جهش بود.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان می دهد که در حدود 17% از زنان جمعیت مازندران ناقل یکی از سه جهش شایع می باشند. در صورتی که زنی ناقل جهش باشد 25% احتمال دارد تا فرزندی مبتلا به دنیا آورد؛ بنابراین توصیه می گردد تا تمامی زنان قبل از بارداری به منظور شناسایی موتاسیون های شایع ژن G6PD غربالگری گردند تا احتمال تولد نوزاد مبتلا مشخص گردد و آمادگی های لازم برای کنترل بیماری به وجود آید.
    کلید واژگان: نقص در عملکرد آنزیم G6PD, جهش مدیترانه ای, جهش Chatham, جهش Cosenza
    Mohammad Reza Mahdavi, Mehrnoush Kowsarian, Payam Roshan, Hosein Karami, Hosein Jalali
    Background
    Affecting more than 400 million people worldwide, glucose-6-phosphate dehydrogenase (G6PD) enzyme deficiency is the most common enzymopathy in the world. In Northern provinces of Iran high rates of incidence of the disease have been reported (8.7% to16.4% of the whole population) and most of these patients carry one of the three common G6PD gene mutations: Mediterranean, Chatham or Cosenza. The aim of this study was to investigate prevalence of each of these mutations among neonates in Mazandaran – a Northern Province of Iran.
    Methods
    Four hundred and twelve blood samples were collected and using standard protocols DNA was extracted. In order to detect the above mutations PCR-RFLP method was applied.
    Results
    Fifty three of neonates had G6PD gene mutation (12.9%). About 17% of female and 9% of male newborns were carriers for one of the three common G6PD gene mutations. The Mediterranean type had the highest gene frequency (0.0607) among the three examined mutations.
    Conclusion
    Our study shows around 17% of Mazandarani female population is carrier for one the three common mutations, and since the likelihood of having an affected child in a carrier woman is 1 in every 4 child births, we recommended all women to be screened for the presence of three common G6PD gene mutations prior to pregnancy in order to estimate the possibility of having an affected child and preparation for management of the disease.
    Keywords: G6PD enzyme deficiency, Gene mutation, Polymorphism, Mediterranean mutation, Chatham mutation, Cosenza mutation, Iran
  • مهرنوش کوثریان، محمدرضا مهدوی*، محمدطاهر حجتی، پیام روشن
    زمینه و هدف
    انتقال خون مکرر، درمان اصلی بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور است. با این حال به واسطه مواجهه مستمر آنتی ژنی، ممکن است واکنش های ایمنی همچون شکل گیری آلوآنتی بادی علیه آنتی ژن های سلول های خونی شکل گیرد. این مطالعه به منظور تعیین فراوانی پدیده آلوایمونیزاسیون در بیماران مبتلا به بتا تالاسمی ماژور شهرستان ساری انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 218 بیمار (100 مرد و 118 زن) با میانگین سنی 7±22.5 سال مبتلا به تالاسمی ماژور انجام شد. روش غربالگری با استفاده از آنتی بادی های تجاری موجود (Biotest، Dreiech، Germany) تست آنتی گلوبولین غیرمستقیم انجام شد. هر نمونه برای وجود آلوآنتی بادی علیه آنتی ژن های C، Cw، Lea، E، Lua، Leb، K، Jkb، N، P1، D، Jka، M، S، Xga، e، Fya، s، c، Fyb، k، Kpa، Jsb، Lub و Coa بررسی گردید.
    یافته ها
    88 بیمار (40.4%، 95%CI: 33.9-46.9%) برای وجود آلوآنتی بادی مثبت تشخیص داده شدند. شایع ترین آلوآنتی بادی ها (40%) علیه آنتی ژن های سطحی گلبول های قرمز C، Cw و Lea بودند. بین وجود آلوآنتی بادی با زمان شروع دریافت خون (قبل یا بعد از سه سالگی)، دفعات و طول مدت دریافت خون، همبستگی مستقیمی یافت نشد.
    نتیجه گیری
    آلوایمونیزاسیون پدیده ای شایع در بیماران تالاسمی است و با دریافت خون سازگار باید کنترل و پیشگیری گردد.
    کلید واژگان: بتاتالاسمی, انتقال خون, آلوایمونیزاسیون, آنتی بادی
    Kosaryan M., Mahdavi Mr *, Hojjati Mt, Roshan P.
    Background And Objective
    Repeated blood transfusion is the major treatment for patients with major thalassemia. However due to antigen encounters, it may initiate body reactions, including alloantibodies against red blood cell antigens. This study was done to determine the Prevalence of alloimmunization in major beta thalassemia patients in northern Iran.
    Method
    This descriptive - analytic study was carried out on 218 thalassemic patients (100 males and 118 females) with average age of 22.5±7 years in northern Iran during 2010. Each sample was tested for the presence of Alloantibodies including C, Cw, Lea, E, Lua, Leb, K, Jkb, N, P1, D, Jka, M, S, Xga, e, Fya, s, c, Fyb, k, Kpa, Jsb, Lub and Coa.
    Results
    Eighty eight cases (40.4%; 95% CI: 33.9-46.9) were positive for the presence of alloantibodies. Alloantibodies against C, Cw, Lea red blood cell surface antigens were the most prevalent (40%). No significant correlation was found between emergence of alloantibody with the age of initial, frequency and duration of blood transfusion.
    Conclusion
    Alloimmunization is a common observation in thalassemic patients and should be prevented by transfusing compatible blood.
    Keywords: Beta thalassemia, Blood transfusion, Alloimmunization, Antibody
  • ریتا صیامی*، مهرنوش کوثریان، ناصر ولایی، حسین حاتمی، محمدرضا میرزاجانی
    سابقه و هدف
    هیپوتیروئیدی مادرزادی یکی از علل قابل پیشگیری عقب ماندگی ذهنی است و غربالگری و درمان به موقع می تواند از عوارض جبران ناپذیر مغزی – شنوایی و بار اجتماعی – اقتصادی بیماری بکاهد. هدف از انجام این مطالعه در نوزادان غربالگری شده، تعیین شیوع هیپوتیروئیدی مادرزادی دائمی و افزایش گذرای TSH در نوزادان استان مازندران بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی، داده های 1139111 نوزاد زنده متولد شده از خردا 85 تا خرداد 89 در استان مازندران بررسی شد. نمونه خون پاشنه پا ملاک فراخوان اولیه mu/L 5TSH3 بود (8438 نوزاد). تشخیص هیپوتیروئیدی نوزادان براساس مقادیر مرجع TSH و T4 سرمی mgr/dl 5/6T4< و mu/L10TSH 3 در فراخوان دوم صورت گرفت (287 نوزاد). در صورت تداوم بیماری تا سه سال با درمان، به عنوان هیپوتیروئیدی مادرزادی دائمی محسوب گردید. داده ها توسط نرم افزار SPSS 16 تحلیل شدند. موارد شیوع هیپوتیروئیدی دائمی و افزایش گذرای TSH تعیین و نقش عوامل مرتبط از آزمون کای دو مشخص گردید.
    یافته ها
    از 139111 نوزاد غربالگری شده، 2/51% پسر و 3/48% دختر بودند و 1/6% نوزادان فراخوان شدند. شیوع هیپوتیوئیدی دائمی 45/0 در هر 1000 نفر و شیوع نوع گذرا برابر 62/0 در هر 1000 نفر بود.
    نتیجه گیری
    شیوع هیپوتیروئیدی مادرزادی در استان مازندران از بسیاری کشور ها بیشتر است که جای نگرانی دارد. به نظر می رسد تحقیق برای کشف علت شیوع بالاتر این بیماری در استان لازم است.
    کلید واژگان: کم کاری مادزادی تیروئید, غربالگری, عقب ماندگی ذهنی, پیشگیری
    Rita Siami *, Mehrnoosh Kosarian, Naser Valaei, Hossein Hatami, Mohammad Reza Mirzajani
    Abstract
    Background
    Congenital hypothyroidism (CH) is a preventable mental retardation cause that can be diagnosed in early days of infancy and it can be treated on time.CH screening can decrease social-economic burden of the disease. The aim of this study was to determine the prevalence of permanent CH and increase transient TSH in newborns in Mazandaran.
    Materials And Methods
    This was a review from official statistical records of Mazandaran University of Medical Sciences to control the non-transitional diseases. Screening was performed using heel prick blood collecting in the 3rdto fifth days after birth in 139,111 neonates who were born from June 2006 to June 2010 in Mazandaran. The blood sample was taken on a special filter sheet and TSH >5 mu/L was recalled. TSH>10 and T4<6.5 was diagnosed CH by venous blood sampling and treatment was done.However, in TSH ≥20 treatment began immediately. The data was analyzed using SPSS 16.
    Results
    139,111 newborns were screened. 71,301(51.2%) were male and 67,810 were (48.3%) female. Also, 8,438(6%) were recalled. Prevalence of permanent CH was 0.45 in 1000 newborns (1/2272) and transient TSH was 0.62 in 1000 newborns (1/1612).
    Conclusion
    Prevalence of CH in Mazandaran is more than most countries. Thus, CH screening is necessary to be continued andsearch for CH high prevalence causes in Mazandaran is needed.
    Keywords: Congenital hypothyroidism, Screening, Mental retardation, Prevent.
  • محمدرضا مهدوی، مهرنوش کوثریان، پیام روشن، حسین جلالی، عاطفه خوش آئین
    زمینه و هدف
    تالاسمی بتا یکی از شایع ترین بیماری های وراثتی در جهان می باشد که در ایران نیز در استان های شمالی و جنوبی از فراوانی بالایی برخوردار است. در کشور ما به منظور جلوگیری از تولد نوزاد مبتلا، غربالگری و تشخیص قبل از تولد صورت می گیرد. با این وجود در مواردی برنامه های تشخیص قبل از تولد قادر به شناسایی تمامی افراد تالاسمی نیستند.
    معرفی مورد: زوجی پس از انجام مراحل پیش گیری و تشخیص قبل از تولد صاحب فرزندی شدند که مبتلا به تالاسمی ماژور بوده، پس از انجام مطالعات مولکولی متعدد مشخص شد این فرد دارای یک جهش نادر ایجاد کننده بیماری به نام +22 5UTR (G>A) به صورت هتروزیگوت مرکب به همراه جهش شایع (codon 8 (-AA می باشد.
    نتیجه گیری
    مورد یافت شده نشان می دهد که انجام آزمایش های مولکولی کامل تر به منظور شناسایی جهش های نادر در روش های پیشگیری و تشخصیص قبل از تولد ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: تالاسمی بتا, جهش نادر, ژن بتاگلوبین, غربالگری پیش از تولد
    Mohammadreza Mehrnoosh, Mehrnoosh Kowsarian, Payam Roshan, Hossein Jalili, Atefeh Khosh Aein
    Background
    Beta thalassemia is one of the most common hereditary disorders worldwide. In Iran، it is frequently reported from northern and southern provinces. In order to prevent child birth affected by this complication، prenatal screening and diagnosis is carried out nationwide. However in some instances، this program is unable to identify rare mutations leading to thalassemia.
    Case Presentation
    A married couple، who took part in prenatal screening and diagnosis، gave birth to a child who is affected by thalassemia major. After several molecular examination، a rare mutation [+22 5UTR (G>A)] in compound heterozygote state with a common mutation [codon 8 (-AA)] was found.
    Conclusions
    This case study suggests that more advanced molecular evaluations must be integrated in prenatal screening programs to identify rare mutations and antenatal diagnosis of thalassemia cases.
    Keywords: Beta thalassemia, Rare mutation, Beta globin gene, Prenatal screening
  • مهرنوش کوثریان، محمدرضا مهدوی، آیلی علی اصغریان، معصومه موسوی، پیام روشن
    زمینه و هدف
    از آن جا که دیابت قندی یکی از عوارض بیماری تالاسمی ماژورمی باشد، کنترل قند خون در این بیماران از اهمیت خاصی برخوردار است. به دلیل مقادیر بالای هموگلوبین جنینی در این بیماران، اندازه گیری هموگلوبین A1c قابل اعتماد نبوده، اندازه گیری فروکتوزامین به عنوان روش جایگزین، پیشنهاد شده است.
    روش بررسی
    مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر در تابستان 1389 بر روی 33 بیمار تالاسمی ماژور مبتلا به دیابت قندی (21 زن و 12 مرد) انجام شد. میزان قند خون، فروکتوزامین، هموگلوبین A1c، سطح سرمی فریتین و هموگلوبین جنینی اندازه گیری شدند.
    یافته ها
    در بیماران زن و مرد به ترتیب میزان قند خون mg/dL103±204 و mg/dL 101±221 (63/0p=)؛ هموگلوبین جنینی 7%±9% و 9%±13% (22/0p=) و سطح سرمی فریتین ng/mL 1534±1744 و ng/mL 1773±3253 (96/0p=) بود. سطح سرمی فروکتوزامین در این بیماران μmol/L 124±442 و میزان هموگلوبین گلیکوزیله 8/1%±9/8% بود و این دو شاخص همبستگی معنی داری را نشان دادند (69/0r= و 01/0p<). میزان قند خون با مقادیر هموگلوبینA1c (75/0 r=و 01/0p<) و فروکتوزامین (54/0r= و 01/0p<) همبستگی معنی داری را به نمایش گذاشت.
    نتیجه گیری
    در بیماران تالاسمی ماژور مبتلا به دیابت قندی با انتقال مکرر خون، مقادیر کمی فروکتوزامین و هموگلوبین گلیکوزیله همبستگی معنی داری داشته و در صورت عدم امکان اندازه گیری هموگلوبین A1c، فروکتوزامین جایگزین قابل قبولی برای آن می باشد.
    کلید واژگان: تالاسمی ماژور, دیابت قندی, هموگلوبین A1c, فروکتوزامین
    M. Kosaryan, Mr, A. Aliasgharian, M. Mousavi, P. Roshan
    Background And Objective
    Diabetes mellitus is one of complications that thalassemia major patients face with. Hence، blood glucose monitoring is of vital importance to these patients. Because of high level of fetal hemoglobin in these patients، the measurement of hemoglobin A1c is not reliable and should be displaced by fructosamine test.
    Material And Methods
    The current descriptive study was carried out on 33 beta-thalassemia major patients afflicted with diabetes mellitus (21 female and 12 male cases). Blood glucose level، fructosamine، hemoglobin A1c، serum ferritin and fetal hemoglobin were measured.
    Results
    Blood glucose levels are 204±103 mg/dL and 221±101 mg/dL (p=0. 63); fetal hemoglobin levels are 9%±7% and 13%±9% (p=0. 22); serum ferritin levels are 1744±1534 ng/mL and 3253±1773 ng/mL (p=0. 96) in female and male patients، respectively. The level of fructosamine (42±124 mmol/L) and glycosylated hemoglobin (8. 9%±1. 8%) are correlated significantly (r=0. 69، p<0. 01). Both Hemoglobin A1c (r=0. 75، p<0. 01) and fructosamine (r=0. 54، p<0/01) show a significant correlation with blood glucose level.
    Conclusion
    In diabetic thalassemia major patients with frequent blood transfusion، the level of fructosamine and glycosylated hemoglobin are related significantly، therefore; they can be used alternatively.
    Keywords: Thalassemia major, Fructosamine, Hemoglobin A1c, Diabetes Mellitus
  • مهرنوش کوثریان
    از آنجا که به کار بردن روش های صحیح در طراحی و اجرا باعث تولید یافته قابل اعتماد می گردد و انتشار مقالاتی که دارای نقص جدی در متدلوژی هستند موجب برداشت غلط می گردد(1)، بر خود واجب دیدم که در مورد مقاله ای با عنوان«تاثیر آموزش ارتقای سلامت بر شیوه زندگی دانش آموزان مقطع دبیرستان» که در مجله شماره 1 از دوره 13 سال 1392 با شماره صفحات 58 تا 64 منتشر شده نقدی تقدیم نمایم. انتظار دارم این نقد در شماره بعدی مجله به عنوان نامه به سردبیر چاپ گردد. - روش تحقیق نیمه تجربی عنوان شده که با توجه به وجود گروه شاهد یا کنترل تجربی محسوب می شود(2). - در صفحه 60 در مورد پایایی پرسشنامه،استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مطرح شده. این ضریب برای بررسی هم خوانی بین قسمت های مختلف یک پرسشنامه است. برای پایایی از روش های دیگری مانند آزمون مجدد و برای بعضی موارد دو نیمه نمودن پرسشنامه استفاده می شود(3). - شیوه زندگی یک متغیر مرکب و کیفی است که برای ارزیابی آن همان طور که در مواد و روش های همین مقاله آمده از پرسشنامه ای با 6 قسمت برای ابعاد مختلف استفاده می شود. کسب نمره به معنی تبدیل متغیر کیفی به کمی نبوده و در واقع مجموع نمرات باعث کسب رتبه ای خواهد شد که باید تعریف عملیاتی مانند «مناسب» «نسبتا مناسب» و «نامناسب» داشته باشد. با این روش، آزمون مناسب برای مقایسه، آزمون مربعات است. اما اگر فقط جمع نمرات در نظر گرفته شود باید از آزمون های غیر پارامتری مانند آزمون من ویتنی یو برای مقایسه 2 گروه مختلف و یا آزمون ویلکاکسون برای مقایسه قبل و بعد در یک گروه استفاده می شد. محاسبه میانگین و انحراف معیار برای این متغیر اصلا درست نیست زیرا عددی که به دست می آید دارای واحد نیست و بنابراین شرط مهم متغیر کمی را ندارد و با آزمون های متغیر های کمی قابل مقایسه نخواهد بود. در این مقاله از تست های مناسب برای متغیر های کمی یعنی آزمون تی مستقل استفاده شده که صحیح نیست. آزمون واریانس برای متغیر های کمی در بیش از 2 گروه و یا بیش از 2 بار ارزیابی در یک گروه طراحی شده. در این مقاله ذکر شده که «برای مقایسه میانگین نمرات ابعاد شیوه زندگی با متغیر جنس» از آنالیز واریانس استفاده شده که آن هم صحیح نیست. در این مورد به رفرانس اول همین مقاله اشاره می کنم(4تا5). - نام جداول درست نیست. نام صحیح جدول اول: «توزیع رتبه های کسب شده بر حسب ابعاد مختلف شیوه زندگی قبل و بعد از یک دوره آموزش ارتقای سلامت در دانش آموزان مقطع دبیرستان های زاهدان به تفکیک گروه های مورد و شاهد- سال...» است. و بقیه به همین ترتیب. - البته با بحث مقاله کاملا موافقم که دانش به تنهایی تعیین کننده رفتار نیست.
  • مهدی گلستانی، خدیجه ربیعی، مهران مجتهد زاده، مهرنوش کوثریان
    مقدمه
    مطابق قانون باید اماکن عمومی و خصوصی برای مراجعه و استفاده افرادی که با صندلی چرخ دار حرکت می کنند، مناسب باشد. دستورالعمل این کار به صورت قانون جامع حمایت از حقوق معلولان در سال 1383 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. این مطالعه به منظور بررسی وضعیت اماکن عمومی ساری طراحی شد.
    روش
    پژوهش از نوع مطالعه توصیفی مقطعی است و در سال 1388 انجام شد چک لیستی شامل وجود برنامه منظم بازرسی، سطح شیب دار، آسانسور، تابلوی مخصوص، پارکینگ، حمام، دستشویی و توالت، درهای قابل عبور، تشک مواج و تختخواب با ارتفاع مناسب برای معلولین تهیه شد. پایایی چک لیست با روش آزمون مجدد بررسی شد (همبستگی 7/0). ساختمان های با مصرف عمومی در 5 گروه آموزشی، درمانی، خدماتی، اقامتی و تفریحی به شکل تصادفی و برای مواردی که تعداد محدودی وجود داشت به روش سرشماری انتخاب شد. یافته ها با استانداردهای کشوری و بین المللی مقایسه گردید.
    یافته ها
    212 مرکز شامل 31 (15%) مرکز آموزشی، 75(35%) مرکز درمانی، 82(39%) مرکز خدماتی، 8(4%) مرکز اقامتی و 16(7%) مرکز تفریحی بررسی شدند. در مقایسه با استانداردهای موجود 100 درصد مراکز آموزشی، خدماتی، اقامتی، تفریحی و 95 درصد مراکز درمانی بازرسی نداشتند. 65% مراکز آموزشی، 72% مراکز درمانی و 71% مراکزخدماتی فاقد سطح شیب دار و در 75% مراکز اقامتی و 43% مراکز تفریحی سطح شیب دار استاندارد نبود. 80% مراکز آموزشی، 95% مراکز درمانی، 96% مراکز خدماتی، 62% مراکز اقامتی و 100% مراکز تفریحی فاقد سرویس بهداشتی برای معلولین بود.
    بحث: با وجود قانون برای رعایت استانداردهای کشوری و بین المللی، اکثر قریب به اتفاق ساختمان های مورد نیاز معلولین برای آن ها قابل استفاده نیست یا به سختی و به شکل ناقص مورد استفاده قرار می گیرد. برنامه ریزی برای اجرای درست قوانین لازم و ضروری می باشد
    کلید واژگان: حقوق بیماران, کم توان, مناسب سازی, صندلی چرخدار, خدمات
    Introduction
    Providing suitable facilities for the handicapped that have moving disability and have to use wheelchairs, is mandatory by a law published in 2004. The responsible person of all community service buildings are obliged to provide minimum standards for convenient access and use for the handicapped. In this study the community service places of Sari, were evaluated.
    Method
    This has been a cross-sectional study done in 2010. Buildings were randomly selected when there were many samples, however, all were assessed if were unique or less than 4. A check list was developed according to governmental standards. Content validity was obtained by consultation with experts and consumers. Reliability was tested by the "test-re-test" method (using Pearson correlation Coefficient, r=0.77). Two hundred and twelve buildings in 5 categories (health care, community services, educational, residential and leisure activities) were assessed by 11-20 items regarding the function and services to provide. The included items were: presence of ramp, sliding door, lift, handicap sign, reserved parking place, suitable bathroom, toilet, special mattress, height adjustable bed. Scales for evaluation were as; existed as standard, existed but not as standard, and not existed. The administrative asked if there was routine inspection visits by responsible bodies. Data entered the SPSS (16) software for analyzing.
    Finding
    eighty two community service buildings (bank, post office, registry office), 75 health centers (hospital/clinic/physiotherapy/radiology/pharmacy), 31 educational buildings, 16 entertaining/leisure places (cinema, park, restaurant, gymnasium) and 8 residential buildings (hotels, sanatorium), were evaluated. Routine periodic and formal administrative inspections were hardly performed for evaluated facilities. In most centers there have not been any standard slopes. In almost all above-mentioned centers, there were no signs, parking space, and even restrooms dedicated to handicapped. Only 8% of facilities for community services, 12.5% of residential buildings and 3% of health centers had standard slope. There were no suitable beds, toilet and bathrooms in hotels.
    Conclusion
    Despite the existence of law in the country and international standards, almost all basic community buildings are unsuitable for the disabled people, yet they are not under routine surveillance. Planning for correct performance of laws is necessary and essential
    Keywords: Disabled, Wheelchair, Public facilities, Sari, Iran
  • مهرنوش کوثریان، کورش وحیدشاهی، اعظم عمادی جمالی، لیلا سرپرست
    سابقه و هدف
    استئوپنی و استئوپورز از عوارض شناخته شده و شایع کم خونی ارثی بتا تالاسمی است. به منظور بررسی فراوانی و عوامل خطر این عارضه و همچنین بررسی مجدد بیمارانی که درمان هایی دریافت کرده بودند این مطالعه در بیماران مراجعه کننده به بخش تالاسمی بیمارستان بوعلی سینا ساری انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه به روش مرور پرونده ها انجام شد. خصوصیات دموگرافیک بیماران، داروهای مصرفی، متوسط هماتوکریت 5 سال قبل، و نتیجه تراکم معدنی استخوان استخراج و ثبت شد. از Z Score تراکم مهره ها و گردن فمور مورد استفاده قرار گرفت.
    از آمار توصیفی و آزمون های، ضریب همبستگی پیرسون، اسپیرمن، من ویتنی و آزمون ویلکاکسون استفاده شد. یکسانی تشخیص در 2 محل فمور و مهره با کاپا و فاصله اطمینان 95 درصد آن مقایسه شد.
    یافته ها
    125 نفر BMD داشتند که از سال 1380 تا 1386 انجام و ثبت شده بود. 73 (58 درصد) نفر ماژور و بقیه اینرمدیا بودند. بر اساسZ Score، 17 درصد طبیعی، 61 درصد استئوپنیک و 17 درصد استئوپورز داشتند. همبستگی سن با کمبود BMD معنی دار بود(000/0p<) به ازای هر سال 07/0 از تراکم استخوان کاسته می شد. تراکم استخوانی مهرهای کمری در مردان پایین تر بود(001/0p<) همبستگی منفی معنی دار بین تراکم معدنی استخوان و متوسط هماتوکریت 5 سال قبل دیده شد(005/0p<). همبستگی معنی دار بین شدت استئوپنی با سن شروع ترانسفوزیون دیده نشد. بیماران اینترمدیت BMD پایین تری داشتند. علی رغم مصرف کلسیم و ویتامین دو کلسیتریول و بیسفوسفونات در بیمارانی که در برسی اول BMD کمتر از 5/2- داشتند، وضعیت تراکم بهتر نشده بود ودر قسمت فمور بیماران ماژور بدتر شده بود(001/0p<).
    استنتاج
    میزان بررسی نسبت به تعداد بیماران کمتر از انتظار بود. استئوپنی و استئوپورز در بیماران مطالعه حاضر فراوان است و باید در بررسی های روتین بیماران قرار داشته باشد. درمان های انجام شده به دلیل کافی نبودن یا عدم مصرف بیمار موثر نبوده و شاید درمان جدی تر مانند بیسفوسفونات تزریقی یا خوراکی با مقدار بالاتر موثر باشد.
    کلید واژگان: بتا تالاسمی ماژور, اینتر مدیا, استئوپنی, استئوپورز, تراکم معدنی استخوان, DËXÂ
    Mehrnoush Kosaryan, Kourosh Vahidshahi, Acirc, Zam, Euml, Madi Jamali, Leila Sarparast
    Background and
    Purpose
    Ôsteopenia and osteoporosis are well known and common complication of beta thalassemia major (TM).Ïn order to find the prevalence and related factors and also effect of ongoing treatment this study was done.
    Materials And Methods
    Âll medical records of patients older than 16 years old were reviewed. Non transfusion dependent patients called as thalassemia intermediate. Demography of patients was extracted as well as, the result of the BMD by Nor land machine as Z-Score of femoral neck and lumbar vertebrate were reported comparing normal matched population. Z-Scores down to -1, -1 to -2.5, and less than -2.5 were considered as normal, osteopenic and osteoporotic respectively. Spss soft ware was used and Ôdds ratio and its 95% ÇÏ was calculated. BMD of TM and Ïntermediate patients was done by Mann-Whitney Ü test. Before and after BMD were compared by Wilcoxon Rank test. P<0.05 was considered statistically significant.
    Results
    125 patients had at least one BMD measurement. Regarding the eligible patients approximately for one in every 4-5 patients there was a BMD. 73(58%) of patients were TM and reminder were not transfusion dependent. Mean age was 24 ± 6 and regarding gender, F/M ratio was 3/1. Âccording to Z-Scores, 17%, 61% and 17% were normal, osteopenic and osteoporotic respectively. Âge and severity of pathology were correlated and, and 7% reduction of BMD/ year was calculated (P<0.000). BMD of lumbar vertebra was worse in men (P<0.001). Â negative significant correlation was detected between BMD and the mean of hematocrite in the ast 5 years (P<0.005).Çorrelation of the age at starting transfusion and severity of BMD was not significant. Nineteen patients had 2 BMD measurements, 3 ± 1 years apart. Patients who had osteoporosis in the first measurements were using oral medicine (Âlendronate). No significant improvement was noticed and in fact femoral BMD was worse in men (P<0.001).Çonclusion: BMD measurements was less than anticipated. Ôsteopenia and even osteoporosis are common. Treatment duo to non compliance or inadequacy was not effective and more aggressive treatment is needed.
  • عذرا اخی، مظفر شعبانی، مهرنوش کوثریان، وجیهه غفاری، سیده ندا سجادی ساروی
    سابقه و هدف
    علی رغم این که کم کاری مادرزادی تیروئید، از علل قابل پیشگیری عقب ماندگی ذهنی است، کمتر از 10 درصد نوزادان مبتلا بر اساس علائم بالینی در ماه اول تشخیص داده می شوند و چنانچه تشخیص بر مبنای برنامه های غربالگری صورت نگیرد، تشخیص دیررس بوده و عوارض جبران ناپذیر مغزی- شنوایی ایجاد خواهد شد. هدف از انجام این مطالعه، تعیین شیوع کم کاری مادرزادی تیروئید در استان مازندران بود.
    مواد و روش ها
    مطالعه یک بررسی توصیفی(غربالگری)بود. از نوزادان متولد شده از دی ماه 86 تا دی ماه 87 در استان مازندران نمونه خون پاشنه پا بر روی کاغذ فیلتر مخصوص تهیه شد. مقادیر TSH با روش ËLÏSÂ اندازه گیری شد و mlu/L 53 TSH به عنوان ملاک فراخوان در نظرگرفته شد. تشخیص هایپوتیروئیدی نوزادان بر اساس 10 T4 صورت گرفت. درمان بر اساس نتایج حاصل از آزمایشات دوم انجام گرفت، به جز در مواردی که TSH اولیه بیشتر یا مساوی 20 بود که از همان ابتدا درمان آغاز شده و در صورتی که نتایج آزمایش دوم نرمال گزارش گردید، درمان قطع شده و مورد به عنوان هایپوتیروئیدی گذرا تلقی شد.
    یافته ها
    از 45218 نوزاد بررسی شده 49 درصد دختر و 51 درصد پسر بودند، 2109 نوزاد (6/4 درصد) فراخوان شدند که از این تعداد، 1885 نوزاد دارای TSH بین mlu/L 5 تا mlu/L 10 و 185 نوزاد دارای TSH بین mlu/L 10 تا mlu/L20 و 39 نوزاد دارای mlu/L203 TSH بودند. در 73 نوزاد هایپوتیروئیدی تشخیص داده شد. بدین ترتیب شیوع هایپوتیروئیدی نوزادی 6/1 در 1000 تولد زنده در استان مازندران به دست آمد. همچنین شیوع هایپوتیروئیدی گذرای نوزادی 1 در 2500 تولد زنده بود.
    استنتاج
    با توجه به شیوع بالای کم کاری تیروئید در استان مازندران، ادامه برنامه غربالگری ضروری است.
    کلید واژگان: هیپوتیروئیدی مادرزادی, غربالگری نوزادان, T4, TSH
    Ozra Akha, Mozafar Shabani, Mehrnoosh Kowsarian, Vajiheh Ghafari, Seyedeh Neda Sajadi
    Background and
    Purpose
    Âlthough congenital hypothyroidism is a preventable cause of mental disabilities, less than 10% of newborns are diagnosed based on clinical symptoms in the first month. Ând if the diagnosis is not made based on screening programs, it would be delayed and irreparable cerebral and auditory complications will result. The purpose of this study was to determine the prevalence of congenital hypothyroidism in the Mazandaran province.
    Materials And Methods
    The study is a descriptive (screening) survey. From infants born from January 2007 to January 2008 in Mazandaran province heel blood samples on filter paper were obtained. TSH values were measured by ËLÏSÂ method and TSH> 5 mlu/L was considered as the recall criterion. Diagnosis of neonatal hypothyroidism was made based on TSH>10 and T4<6.5. Treatment was performed based on the results of second tests. Ëxcept in cases where the initial TSH was greater or equal to 20 -where the treatment was started from the beginning- if the second test results were reported normal, treatment was discontinued and the case was considered as a transient hypothyroidism.
    Results
    Ôut of 45218 infants studied, 49% were female and 51% were male. 4.6% of newborns (2109) were recalled, among whom 1885 had 5< TSH< 10 mlu/L and 185 had 10< TSH< 20 mlu/L and 39 had TSH ³ 20.73 infants were diagnosed with hypothyroidism. Thus, the prevalence of neonatal hypothyroidism was 1.6/1000 in live births in Mazandaran province. Âlso prevalence of transient neonatal hypothyroidism was 1 in every 2500 live births.Çonclusion: Given the high prevalence of hypothyroidism in the province, more screening program is essential.
  • حسن کرمی، مهرنوش کوثریان، حسین کرمی، سید شهاب کوثریان، محمدرضا مهدوی، زهرا دانشمندی، محمد خادملو، سهیلا شاه محمدی
    سابقه و هدف
    ترانسفیوژن های مکرر در افراد مبتلا به تالاسمی، آن ها را در خطر عوارض ناشی از افزایش بار آهن قرار می دهد که منجر به اختلال در عملکرد تعدادی از ارگان ها همچون قلب، غدد درون ریز از جمله کبد و پانکراس در این بیماران می شود. لذا این مطالعه با هدف بررسی تغییرات بالینی و آزمایشگاهی مربوط به پانکراس در بیماران تالاسمیک انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بوده است. جامعه مورد بررسی شامل 64 بیمار تالاسمیک ماژور بودند که در دو گروه دیابتیک و غیردیابتی مورد مطالعه قرار گرفتند. علاوه بر برخی از خصوصیات فردی و آزمایشگاهی، آمیلاز، لیپاز و تریپسین سرم و الاستاز مفوعی نیز در هر دو گروه بررسی شدند. مقایسه نتایج با استفاده از آزمون های T-test، Mann-Whitney و Fisher''s exact انجام گرفت.
    یافته ها
    میانگین سه فریتین آخر بین دو گروه دیابتیک و غیردیابتیک دارای اختلاف آماری معنی دار بود (05/0p<). بیماران دیابتیک و غیر دیابتیک از لحاظ میانگین میزان انسولین سرم، آمیلاز سرم و الاستاز مدفوعی اختلاف قابل توجهی نداشته اند در صورتی که در موارد قند خون ناشتا و 2 ساعت پس از صرف غذا تفاوت کاملا معنی دار دیده شد (05/0p<). بررسی تست های آزمایشگاهی انجام شده از نظر مقادیر نرمال و کمتر از نرمال نیز بیانگر وجود اختلاف واضح آماری در مقدار لیپاز سرم و الاستاز مدفوعی در دو گروه بوده است(05/0p<).
    استنتاج
    بیماری دیابت شیرین در کودکان تالاسمیک می تواند اثرات نامطلوبی بر برخی از عملکردهای پانکراسی بر جای گذارد. بروز دیابت در زمینه تالاسمی، بیشتر در اثر ایجاد مقاومت بافتی در مقابل انسولین می باشد تا تخریب سلول های بتای پانکراسی و کاهش سطوح انسولین سرم.
    کلید واژگان: تالاسمی, دیابت, عملکرد پانکراس
    Hassan Karami, Mehrnoosh Kowsarian, Hossain Karami, Seyed Shahab Kowsarian, Mohammad Reza Mahdavi, Zahra Daneshmandi, Mohammad Khademloo, Soheila Shahmohammadi
    Background and
    Purpose
    Frequent transfusions put the patients with thalassemia at risk of iron overload complications which in turn can lead to failure in the function of organs such as heart and endocrine glands like liver and pancreas. Hence، in this study، the researchers are aiming at investigating the clinical and laboratory changes of pancreas in thalassemic patients.
    Materials And Methods
    This is a descriptive-analytic study in which 64 thalassemia major patients were enrolled and divided in two groups of diabetic and non diabetic. Ïn addition to some demographic and laboratory characteristics، serum amylase، trypsin، lipase، and fecal elastase were measured in both groups. Data were analyzed using t-test، Mann-Whitney، and Fisher’s exact tests.
    Results
    Significant difference was observed in the mean of the last three serum ferritin level between the two groups (P<0. 05). Findings showed that diabetic and non-diabetic patients didn’t have significant differences in the mean level of serum insulin and amylase، and fecal elastase، while significant differences were observed in FBS and 2h postprandial serum glucose (P<0. 05). The analysis of the laboratory tests showed significant differences in serum lipase and fecal elastase in the two groups (P<0. 05). Çonclusion: Diabetes mellitus can lead to some adverse effects on pancreatic functions in the thalassemic children. The incidence of diabetes in thalassemia is more due to tissue resistance against insulin rather than pancreatic beta cells destruction and a decline in the serum insulin level.
  • رویا فرهادی، مریم نخشب، مهرنوش کوثریان
    سابقه و هدف
    کم کاری مادرزادی تیروئید از جمله بیماری های نوزادی است که عدم تشخیص و درمان فوری آن منجر به عقب ماندگی ذهنی و آسیب مغزی غیر قابل برگشت می گردد. گواتر نوزادی بیماری نادری است که می تواند همراه با عملکرد افزایش یا کاهش یافته تیروئید باشد. هدف از گزارش این موارد، تشخیص و درمان زودرس می باشد.
    گزارش موارد
    بیماران دو نوزاد دختر همسان دوقلو می باشند که در بررسی های به عمل آمده در روز سوم تولد تشخیص کم کاری مادرزادی تیروئید برایشان گذاشته شد در سونوگرافی قبل از تولد گواتر جنینی برایشان مطرح شده بود و تحت درمان با لوو تیروکسین قرار گرفتند. فعلا در پیگیری 10 ماه پس از تشخیص سایز گواتر کاهش یافته و تست های تیروئیدی در محدوده قابل قبول و رشد و تکامل نرمال می باشند.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که با تشخیص زود هنگام علت گواتر نوزادی و درمان به موقع دیس هورمونوژنز، حتی در غیاب دسترسی به امکانات درمانی پیش از تولد می توان از ایجاد عوارض مغزی در کودک پیشگیری کرد.
    کلید واژگان: گواتر جنینی, دیس هورمونوژنز, گواتر نوزادی, هیپو تیروئیدیسم نوزادی
    Farhadi R., Nakhshab M., Kosarian M
    Background And Objective
    Congenital hypothyroidism is a neonatal disorder that late diagnosis and treatment of it can be resulted to mental retardation and irreversible brain damage. Neonatal goiter is a rare condition that can be associated with hypothyroidism or hyperthyroidism. The aim of this report is early diagnosis and treatment. CASE: In this article we report two female twins that had goiter and prenatal diagnosis by ultrasonography had been documented for them. At third days of life patients with diagnosis of congenital hypothyroidism treated with Levothyroxin. Now they are 10 months old and developmentally normal. Size of goiter has been reduced and thyroid function tests are acceptable.
    Conclusion
    Results of this report revealed that in conditions that prenatal management of fetal goiter is not available; brain damage in patients can be prevented by early etiologic diagnosis of neonatal goiter and early treatment of dyshormonogenesis.
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر مهرنوش کوثریان
    دکتر مهرنوش کوثریان
    استاد تمام غدد درون ریز و متابولیسم کودکان، اطفال، پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال