مینا الوندی پور
-
سابقه و هدف
درد بعد از عمل یکی از مهم ترین عوارض جراحی های آنورکتال است. مدیریت این دردها باعث بهبود وضعیت و رضایت بیش تر بیماران می شود. استفاده از داروهای موضعی یک روش پیشنهادی است و فنی توئین برای این روش انتخابی است. از این رو این مطالعه با هدف مقایسه بین اثرات پماد موضعی فنی توئین 1 درصد و دارونما موضعی بر بهبود زخم و درد پس از عمل در بیماران مبتلا به فیستول پری آنال پس از فیستولوتومی انجام پذیرفت.
مواد و روش هااین مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی سازی شده دوسوکور می باشد که مطابق کدهای 31 گانه اخلاق پژوهشی ایران انجام شد. در این کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور، 44 بیمار مبتلا به فیستول مقعدی تحت فیستولوتومی در بیمارستان امام خمینی شهر ساری بعد از اخذ رضایت آگاهانه وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی انتخاب شدند تا پماد موضعی فنی توئین 1 درصد یا دارونما موضعی را دو بار در روز دریافت کنند. کرم فنی توئین 1 درصد از شرکت داروپخش ایران و دارونما از پماد وازلین تهیه شد. معیارهای ورود و خروج بررسی شد. داروها در قوطی های دارویی کدر کدگذاری شدند و با استفاده از روش تصادفی سازی محدود به گروه های مطالعه اختصاص داده شدند. پس از آن، تا 8 هفته پس از عمل، درد، بهبودی، درد ناشی از اجابت مزاج، خارش و عوارض در گروه ها تعیین و مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS (نسخه 13) انجام شد. از آزمون های Chi-Square، Independent-Sample-Ttest و Repeed-Measure ANOVA برای مقایسه بین دو گروه استفاده شد.
یافته ها44 بیمار مطالعه را تکمیل کردند وآنالیز انجام شد. میانگین سنی درگروه مداخله 11/8±43/0 سال و درگروه کنترل 6/9±42/1 سال بود (05/0<P). بیماران در دو گروه مورد مطالعه از نظر نوع فیستول تفاوتی نداشتند. درد بعد از عمل از ویزیت اول تا پنجم در گروه فنی توئین در مقایسه با گروه دارونما به طور معنی داری کم تر بود (0/001>P). هم چنین درد بعد از اجابت مزاج از ویزیت اول تا پنجم در گروه فنی توئین به طور معنی داری کم تر از گروه دارونما بود (0/001>P). درصد بهبودی از ویزیت اول تا پنجم در گروه فنی توئین در مقایسه با گروه دارونما به طور معنی داری بیش تر بود (0/001>P). تفاوت آماری معنی داری بین شدت خارش در بین گروه ها وجود نداشت (0/05>P). ترشح زخم در گروه فنی توئین و گروه کنترل به ترتیب 63/6 درصد و 68/2 درصد مشاهده شد (0/05<P). در گروه فنی توئین 85/7 درصد سروز و 14/3 درصد چرک مشاهده شد و در گروه شاهد به ترتیب 53/3 درصد، 33/3 درصد و 13/4 درصد سروز، چرک و خون مشاهده شد (0/05<P). تنها عارضه در گروه فنی توئین، خونریزی بود که در 3 بیمار (13/6 درصد) مشاهده شد.
استنتاجدر مجموع، با توجه به نتایج به دست آمده، می توان نتیجه گرفت که پماد فنی توئین 1 درصد در بهبود زخم و کاهش درد پس از عمل در بیماران مبتلا به فیستول مقعدی تحت فیستولوتومی موثر است. بنابراین استفاده از این داروی موضعی توصیه می شود. با این حال انجام مطالعات با حجم نمونه بزرگ تر جهت رسیدن به نتایج قطعی تر نیاز است.
کلید واژگان: فیستول پری آنال, فیستولوتومی, بهبود زخم, درد بعد از عمل, فنی توئینTopical Phenytoin 1% for Wound Healing and Postoperative Pain in Patients Under Perianal FistulotomyBackground and purposePostoperative pain is one of the most important complications of anorectal surgeries. Management of these pains would result in improved situations and more satisfaction in patients. The utilization of topical medications is a recommended approach and phenytoin is a preferred option for this method. Hence, this study aimed to invstigate the effects of topical ointment of phenytoin 1%, topical placebo on wound healing, and postoperative pain in patients with perianal fistula after fistulotomy.
Materials and methodsThis study is a double-blind randomized clinical trial, it was conducted by the 31 codes of research ethics of Iran. In this double-blind randomized clinical trial, 44 patients with anal fistula underwent fistulotomy at Imam Khomeini Hospital in Sari after obtaining informed consent and were randomly selected to receive topical 1% phenytoin ointment or topical placebo twice a day. Phenytoin 1% cream was prepared by Iran Daropaksh Company and the placebo was prepared from Vaseline ointment. The inclusion and exclusion criteria of the study were checked. Medicines were coded in opaque medicine cans and assigned to study groups using a limited randomization method. After that, up to 8 weeks after the operation, pain, recovery, pain caused by defecation, itching, and complications were determined and compared in the groups. Data analysis was done with SPSS software (version 13.0). Chi-Square, Independent-Sample-T test, and Repeated-Measure ANOVA tests were used to compare between 2 groups.
ResultsA total of 44 patients completed the study and a thorough analysis was carried out. The average age in the intervention group was 43.0±11.8 years and in the control group was 42.1±6.9 years (P>0.05). The patients in the two study groups did not differ in terms of the type of fistula (P>0.05). Postoperative pain from the first to the fifth visit was significantly lower in the phenytoin group compared to the placebo group (P<0.001). Also, the pain after defecation from the first to the fifth visit in the phenytoin group was significantly less than the placebo group (P<0.001). The percentage of recovery from the first to the fifth visit was significantly higher in the phenytoin group compared to the placebo group (P<0.001). There was no statistically significant difference between the intensity of itching among the groups (P>0.05). Wound secretion was observed in the phenytoin group and the control group, respectively, 63.6% and 68.2% (P>0.05). In the phenytoin group, 85.7% of serous and 14.3% of pus were observed, and in the control group, 53.3%, 33.3%, and 13.4% of serous, pus, and blood were observed, respectively (P>0.05). The only complication in the phenytoin group was bleeding, which was observed in 3 patients (13.6%).
ConclusionIn general, it can be concluded that 1% phenytoin ointment is effective in wound healing and reducing postoperative pain in patients with anal fistula undergoing fistulotomy. Therefore, the use of this topical medicine is recommended. However, studies with a larger sample size are needed to reach more definitive results.
Keywords: perianal fistula, fistulotomy, wound healing, postoperative pain, phenytoin -
سابقه و هدف
رزکسیون کولورکتال برای بیماری های مختلفی به کار می رود و نشت از محل آناستوموز یکی از عوارض آن است. اخیرا نتایج پیش گویی کننده مارکر C Reactive Protein (CRP) و پروکلسیتونین در نشت آناستوموزها مشاهده شده است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی ارزش پروگنوستیک مارکر CRP و پروکلسیتونین جهت پیش بینی وقوع نشت از محل آناستوموز در بیماران تحت جراحی الکتیو کولورکتال در استان مازندران انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه یک مطالعه طولی است که بر روی 72 نفر از بیمارانی که تحت آناستوموز روده ای قرار گرفتند در محدوده زمانی مهر 1395 تا اسفند 1396 در مرکز آموزشی درمانی بیمارستان امام خمینی ساری وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد. میزانWhite Blood Cells (WBC)،CRP و پروکلسیتونین خون وریدی و میزان دمای بدن افراد مورد مطالعه پس از عمل جراحی در روزهای سوم و پنجم اندازه گیری شد.
یافته هادر این مطالعه در 2 نفر از بیماران (8/2 درصد) نشت در محل آناستوموز مشاهده شد و پروکلسیتونین (000/0= P)، CRP روز سوم (000/0= P)، CRP روزپنجم (000/0= P) و WBC روز پنجم (041/0= P) و درجه حرارت بدن در روز سوم (014/0= P) و درجه حرارت بدن در روز پنجم (004/0= P) پس از عمل جراحی با بروز نشت آناستوموز ارتباط معنی داری داشتند.
استنتاجبر اساس نتایج حاصل ازاین پژوهش پروکلسیتونین، CRP، WBCو درجه حرارت بدن با بروز نشت آناستوموز ارتباط معنی داری دارد. بنابراین می توان در روزهای سوم و پنجم پس از جراحی، بیماران را با اندکس های فوق پیگیری نمود و بروز عوارض را پیش بینی کرد.
کلید واژگان: آناستوموز, نشت, جراحی گوارش, CRPBackground and purposeColorectal resection is used for various diseases and leakage in an anastomosis is one of its complications. Some studies confirmed the predictive effects of C-reactive protein (CRP) and procalcitonin markers leakage in anastomosis. This study aimed to investigate the prognostic value of CRP and procalcitonin in predicting anastomotic leakage in elective colorectal surgery in Mazandaran province, Iran.
Materials and methodsThis longitudinal study was performed in patients (n=72) undergoing intestinal anastomosis in Sari Imam Khomeini Hospital, Oct 2016-March 2017. White blood cells (WBC), temperature (T), CRP, and procalcitonin levels were measured at days 3 and 5 after the surgery. Data were analyzed using SPSS V21.
ResultsAnastomotic leakage occurred in two patients (2.8%). Procalcitonin levels (P= 0.000), CRP levels at days 3 (P= 0.000) and 5 (P= 0.000), WBC at day 5 (P = 0.041), and body temperature at days 3 (P= 0.014) and 5 (P= 0.004) after the surgery were associated with the incidence of anastomotic leakage.
ConclusionProcalcitonin and CRP levels, WBC count, and body temperature were found to be correlated with anastomotic leakage, so they should be monitored at days 3 and 5 after the surgery to predict the incidence of complications.
Keywords: anastomosis, leakage, gastrointestinal surgery, C-reactive protein -
سابقه و هدف
تکنیک های مختلفی برای حفظ رکتوم در رزکسیون قدامی رکتوم (Low Anterior Resection= LAR) و جلوگیری از استومی دایمی وجود دارد. اما برتری این تکنیک ها هنوز مورد بحث است. هدف از این مطالعه، مقایسه عملکرد و پیامد بالینی سه روش آناستوموز کولورکتال، مستقیم، کنار به انتها و جی پاچ در بیماران مبتلا به سرطان رکتوم مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی (ره) ساری می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه کارازمایی بالینی یک سو کور آینده نگر، تمام 75 بیمار مبتلا به سرطان رکتوم دارای سن بالای 18 سال، با تومور اولیه رکتوم با قابلیت رزکسیون و موقعیت پایین یا میانی رکتوم که در فاصله 4 تا 12 سانتی متری از آنال ورج قرار دارند و در بازه زمانی سال 1396 تا 1397 به بیمارستان امام خمینی ساری ارجاع شدند، بصورت تصادفی و با استفاده از روش بلوک بندی به سه گروه 25 نفری: (گروه: عمل رزکسیون قدامی کولون پایین با آناستوموز مستقیم، گروه دوم: جراحی با جی پاچ کولون و گروه سوم آناستوموز کنار به انتها) تقسیم شدند. پیامدهای عملکردی (که توسط معیار وکسنر اندازه گیری شد) و عوارض جراحی در دو گروه مقایسه شد و پیگیری بیماران به منظور بررسی ویژگی های عملکردی آناستوموز انجام شد.
یافته ها60 بیمار شامل 29 زن (48/33%) و 31 مرد آنالیز شدند. میانگین سن کل بیماران 14/91±58/32 سال بود. میانگین طول عمل جراحی، میانه بستری در بیمارستان و میانه خونریزی در بیمارانی که تحت عمل با آناستوموز پاچ قرار گرفتند به ترتیب 14/21±178/65 دقیقه، چهار روز و 500 میلی لیتر بود. هیچ عارضه مرتبط با جراحی در گرو های سه گانه دیده نشد. معیار وکسنر برتری بیمارانی که تحت عمل با آناستوموز پاچ قرار گرفته اند را در متغیر های فراوانی دفع روزانه، نشت مدفوع و احساس دفع اورژانسی در مقایسه با دو گروه دیگر نشان داد (0/001p<، 0/005p<، 0/022p<).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که شاخص های عملکردی بیماران مبتلا به سرطان رکتوم در افرادی که تحت آناستوموز جی پاچ قرار می گیرند در مقایسه با روش های کنار به انتها و انتها به انتها بهتر است.
کلید واژگان: نئوپلاسم رکتوم, پروکتکتومی, آناستوموز جراحیBACKGROUND AND OBJECTIVEThere are several techniques for preserving the rectum in Low Anterior Resection (LAR) and preventing permanent ostomy. However, the superiority of these techniques is still under debate. The aim of this study was to compare the performance and clinical outcome of three methods of straight, side-to-end, and colonic J-pouch colorectal anastomosis in patients with rectal cancer referred to Imam Khomeini Hospital in Sari.
METHODSIn this prospective single-blind clinical trial, all 75 patients with rectal cancer over the age of 18 years with primary rectal tumor with resection capability and position of the lower or middle rectum 4 to 12 cm from the anal canal, during the period of 2017 to 2018 referred to Imam Khomeini Hospital in Sari, were randomly divided into three groups of 25 people using block sampling: (the first group: low anterior resection with straight anastomosis, the second group: surgery with colonic J-pouch and the third group: side-to-end anastomosis). Functional outcomes (measured by Wexner criteria) and surgical complications were compared in the two groups, and patients were followed up to evaluate the functional features of the anastomosis.
FINDINGS60 patients including 29 women (48.33%) and 31 men were analyzed. The mean age of patients was 58.32±14.91 years. The mean length of surgery, median hospitalization and median bleeding in patients undergoing J-pouch anastomosis were 178.65±14.21 minutes, four days and 500 ml, respectively. No surgery-related complications were seen in the three groups. The Wexner criterion showed the superiority of patients who underwent J-pouch anastomosis surgery in the variables of daily defecation frequency, fecal incontinence and emergency defecation compared to the other two groups (p<0.001, p<0.005, p<0.022).
CONCLUSIONThe results of this study showed that the performance indices of patients with rectal cancer in people undergoing J-pouch anastomosis are better compared to side-to-end and straight methods.
Keywords: Rectal Neoplasm, Proctectomy, Surgical Anastomosis -
سابقه و هدف
از مهم ترین دلایل خودداری بیماران مبتلا به هموروئید از جراحی، ترس از درد است. در این مطالعه، تاثیر دیوسمین در درد پس از هموروئیدکتومی بررسی گردید.
مواد و روش هااین مطالعه کارآزمایی بالینی تک سو کور است. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه مداخله و پلاسبو تقسیم شدند. در گروه مداخله قرص دیوسمین (Diosmin) 500 میلی گرم آهسته رهش یک قرص و گروه پلاسبو یک قرص دارونما روزی یک عدد تجویز شد و هر دو گروه پس از یک هفته بررسی شدند. مدت بستری در بیمارستان، مدت بازگشت به کار و مدت بهبودی کامل و درد بررسی شد. برای ارزیابی نتایج به دست آمده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 18 استفاده شد.
یافته ها46 بیمار در گروه مداخله و 46 نفر در گروه پلاسبو حضور داشتند که میانگین سن در آنان 12/21±37/55سال بود. در دو گروه درمانی، توزیع جمعیت از نظر سن (0/833)، جنس (1/00)، درجه همورویید (0/538)، وجود ترشح (0/514)، مدت بستری (0/821)، مدت بازگشت به کار (0/754) بهبودی کامل (0/631) و خونریزی پس از عمل (0/557) کاملا همگن می باشند و ارتباط آماری معنادار نداشته اند. میانگین شدت درد پس از مداخله در گروه دیوسمین 1/292 ± 3/41 و در گروه پلاسبو 1/370 ± 4/65 بوده است که میانگین شدت درد بین گروه ها اختلاف معنی داری مشاهده شد (0/000=P)
استنتاجدیوسمین به عنوان داروی امن با حداقل عوارض جانبی در کنترل درد پس از هموروئیدکتومی می تواند استفاده شود.
کلید واژگان: دیوسمین, درد, هموروئیدکتومیBackground and purposeFear of pain is one of the main reasons for refusing surgical hemorrhoidectomy among patients with hemorrhoids. This study investigated the effect of Diosmin on post-hemorrhoidectomy pain.
Materials and methodsA single-blind randomized clinical trial was performed in 92 patients undergoing hemorrhoidectomy. They were randomly divided into two groups; the intervention group (n=46) received Diosmin 500 mg daily, and the placebo group (n=46) received a tablet daily. Both groups were examined after a week. Duration of hospitalization, return to work, and time of complete recovery and pain were also examined. Data analysis was done in SPSS V18.
ResultsThe mean age of patients was 37.55±12.21 years. In both groups, distribution of population was completely homogeneous in terms of age (0.833), gender (1.00), degree of hemorrhoids (0.538), mucous secretion (0.514), duration of hospitalization (0.821), return to work (0.754), complete recovery (0.631), and postoperative bleeding (0.557) showing no significant relationship between the two groups (0.557). The mean pain intensity was 3.41±1.292 in intervention group and 4.65±1.370 in the placebo group which showed a significant difference between the two groups after the intervention (P=0.000).
ConclusionDiosmin can be used as a safe drug with minimal side effects to control post-hemorrhoidectomy pain.
(Clinical Trials Registry Number: IRCT20180717040509N1)
<p).</p).Keywords: Diosmin, pain, hemorrhoidectomy -
سابقه و هدفبا توجه به این که عمل آپاندکتومی از جمله شایع ترین اعمال جراحی اورژانس بوده و تشخیص دقیق موارد مشکوک این مشکل بالینی بسیار از نظر عوارض و هزینه های درمانی و کاهش خطرات مربوطه مهم می باشد لذا هدف از این مطالعه مقایسه ارزش تشخیصی استفاده از تست تعیین سطح بیلی روبین با تعداد گلبول سفید خون در تشخیص آپاندیسیت حاد بوده است.مواد و روش هامطالعه مقطعی حاضر در فاصله مرداد ماه تا بهمن ماه سال1393 روی بیماران مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان امام خمینی(ره) ساری با شکایت درد شکم و تشخیص اولیه آپاندیسیت جهت تعیین ارزش تشخیصی هایپربیلی روبینمی در آپاندیسیت حاد انجام شد. 4 فاکتور ارزش تشخیصی حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و ارزش اخباری منفی محاسبه و گزارش گردید.یافته هاهایپربیلی روبینمی توتال در تشخیص آپاندیسیت حاد دارای حساسیت 8/75 درصد، ویژگی 7/66 درصد، ارزش اخباری مثبت 8/95درصد و ارزش اخباری منفی 4/21 درصد و نیز لکوسیتوز در تشخیص آپاندیسیت حاد دارای حساسیت 4/71 درصد، ویژگی 100درصد، ارزش اخباری مثبت 100درصد و ارزش اخباری منفی 7/25 درصد بود.
استنتاج: مقدار بیلی روبین و گلبول سفید ارزش تشخیصی نسبتا مشابه در تشخیص آپاندیسیت حاد دارند. بنابراین اندازه گیری سطح بیلی روبین در زمان بررسی بیمار با علایم و نشانه های آپاندیسیت حاد ممکن است کمک کننده باشد.کلید واژگان: آپاندیسیت, هایپربیلی روبینمی, ارزش تشخیصیBackground andPurposeAppendectomy is the most common emergency surgery and diagnosis of this clinical problem is of great importance in decreasing the complications and treatment costs. In this study the diagnostic value of bilirubin level and WBC count in acute appendicitis were compared.Materials And MethodsA cross-sectional study was performed in patients attending Emergency Department in Sari Imam Khomeini Hospital, 2014, with pain in abdomen and primary diagnosis of appendicitis. The diagnostic value of lab tests (bilirubin level and WBC count) was investigated. Also, the sensitivity, specificity, positive predictive value (PPV) and negative predictive value (NPV) of two tests were compared.ResultsThe specificity, sensitivity, PPV, and NPV of hyperbilirubinemia for acute appendicitis was 66.7%, 75.8%, 95.8%, and 21.4%, respectively. The specificity and sensitivity of leukocytosis for appendicitis was 100% and 71.4%, respectively. The positive predictive value for an elevated WBC count was 100% and the negative predictive value was 25.7%.ConclusionBilirubin level and WBC count were found to have fairly similar predictive values for acute appendicitis. Therefore, measuring bilirubin levels might be useful when investigating a patient with symptoms of acute appendicitis.Keywords: appendicitis, hyperbilirubinemia, diagnostic value -
سابقه و هدفسندرم انسدادی دفع (ODS) (Obstructed Defecation Syndrome یک مشکل بالینی شایع است و رزکسیون رکتوم با استاپلر از راه آنال (Stapled Transanal Rectal Resection (STARR) روش جدیدی در درمان این اختلال به شمار می رود. هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی و عوارض این روش در درمان بیماران ایرانی با اختلال انسدادی دفع ناشی از انتوساسپشن و یا رکتوسل بوده است.مواد و روش هامطالعه مقطعی حاضر روی بیماران با علائم ODS ناشی از رکتوسل و یا انتوساسپشن مراجعه کننده به درمانگاه کولورکتال بیمارستان رسول اکرم تهران در طی سال های 1387 تا 1389صورت گرفته است. 150 بیمار با ODS ناشی از انتوساسپشن و یا رکتوسل در ابتدا تحت درمان نگهدارنده و بیوفیدبک قرار گرفتند. بیماران در موارد شکست درمان نگهدارنده کاندید جراحی شدند. 61 بیمار با ODS تحت عمل STARR قرار گرفتند. ارزیابی بالینی با سیستم امتیازبندی ODS و بی اختیاری انجام گردید.یافته هامیانگین سنی بیماران 4/3 ±4/46 سال (22 تا 74 سال) بوده است. میانگین زمان جراحی 9±38 دقیقه بوده است. میانگین زمان پی گیری بیماران پس از عمل 4/2 ± 5/11 ماه بوده است. امتیاز ODS بیماران قبل عمل 9/0± 7/14 و پس از عمل 7/0 ± 3/4 بود که تفاوت معنی داری داشت (00/0= p). امتیاز بی اختیاری قبل از عمل 2/0 ± 6/0 و پس از عمل 3/0±2/1 بود که تفاوت معنی داری نداشت (1/0=p). 84 درصد بیماران از عمل رضایت داشتند و به دیگران نیز توصیه می کردند.استنتاجSTARR روش موثر و بی خطری در درمان اختلال انسدادی دفع ناشی از انتوساسپشن و یا رکتوسل می باشد.
کلید واژگان: انتوساسپشن, رکتوسل, استاپلر جراحیBackground andPurposeObstructed Defecation Syndrome (ODS) is a common clinical problem. Stapled transanal rectal resection (STARR) is a relatively new technique in treating this disorder. The aim of this study was to evaluate the efficacy and complications of this technique in treating Iranian patients with ODS due to intussusception and/or rectoceleMaterials And MethodsA cross-sectional study was conducted in patients with ODS caused by intussusception and/or rectocele attending Colorectal Clinic in Tehran Rasool Akram Hospital, 2008-2010. Hundred and fifty patients with ODS were treated by medical treatment and biofeedback. In case of treatment failure, the patient was considered as candidate for surgery. Finally STARR procedure was performed in 61 patients with ODS. Clinical evaluation was done by ODS and incontinence scoring system.ResultsThe mean age of the patients was 46.4±3.4 (range: 22-74 years) and the mean operation time was 38±9 minutes. Mean follow up time was 11.5±2.4 months. Mean ODS score improved from 14.7±0.9 preoperatively to 4.3±0.7 postoperatively (P=0.00). Mean pre and posoperative incontinence scores were 0.6±0.2 and 1.2±0.3, respectively (P=0.1). Among the subjects 84% were satisfied with operation and recommend the surgery to other patients.ConclusionSTARR is a safe and effective method in treating ODS due to intussusception or rectocele.Keywords: Rectocele, Intussusception, Surgical Staplers -
سابقه و هدفاختلال انسدادی دفع، اختلالی شایع می باشد که در خانم های بالغ مشاهده می شود. جراحی دلورم از روش های پرینئال جراحی اختلال انسدادی دفع است. این مطالعه جهت بررسی نتایج بالینی روش جراحی دلورم در بیماران مبتلا به اختلال انسدادی دفع طراحی شده است.مواد و روش هااز خرداد 1391 تا مهر 1392، 22 بیمار با تشخیص سندرم انسداد دفع در بخش جراحی کولورکتال بیمارستان امام خمینی ساری بستری شده و تحت عمل جراحی دلورم قرار گرفتند. شاخص های عملکردی بیماری در پایان دوره پیگیری اندازه گیری و با شاخص های قبل از جراحی مقایسه شد.یافته هااز 22 بیمار، 7 نفر مرد و 15 نفر زن بودند. میانگین سنی بیماران 3/16 ± 1/51 سال (بین 87-22 سال) بود. میانگین مدت علایم بیماران 25 ماه (60-6 ماه) بود. میانگین ODS score قبل از جراحی 3/6±2/15 و پس از جراحی 9/2±1/3 و 0001/0p< بود. میانگین Incontinence score قبل از جراحی 3/3 و پس از جراحی 9/0 بود (002/0p=). میانگین Constipation score قبل از جراحی 3/11 و پس از جراحی 3/3 بود (0001/0p<). میانگین رضایت مندی بیماران 1/2±7/7 بود.استنتاجروش جراحی دلورم روشی پرینئال است که سبب بهبود سندرم انسداد دفع شده، خطرات جراحی و عوارض اندک دارد. این روش جراحی با بهبود قابل توجه در بی اختیاری و یبوست همراه بوده و میزان عود نسبتا کمی دارد. براین اساس می توان روش جراحی دلورم را به عنوان روشی مطرح در درمان سندرم انسداد دفع در بیماران مناسب معرفی کرد.
کلید واژگان: اسکور دلورم, جراحی دفع, انسدادی اختلال ODS اسکور, WexnerBackground andPurposeObstructive defecation syndrome (ODS) is a common dysfunction that affects adult female population. The Delorme’s procedure is a perineal approach for obstructed defecation syndrome. This study was designed to investigate the clinical outcomes after Delorme’s procedure for obstructed defecation syndrome.Material And MethodsThe study was carried out between June 2012 to October 2013 in which 22 patients with obstructed defecation syndrome had undergone Delorme’s procedure. Functional scores were measured and compared with preoperative scores.ResultsThe mean age of the patients was 51.1±16 years. The mean follow-up period was 10.6 months. The mean of longo score was 15.2±6.3 before the procedure and 3.1±2.9 after the procedure, which revealed statistically significant difference (P<0.0001). The mean of incontinence score was 3.3 and 0.9 before and after the Delorme’s procedure, respectively (P=0.002). Wexner constipation score revealed significant improvement after the surgery (11.3±5.2 before the surgery vs. 3.3±2.8 after the surgery; P<0.0001). The mean of satisfaction score was 7.7±2.ConclusionThe Delorme’s procedure is a perineal technique that resolves obstructed defecation syndrome and is a low-risk surgery with less morbidity. The procedure is associated with a marked improvement in anal continence, relatively low relapse rates, and a low incidence of postoperative constipation. This shows that this procedure could be very beneficial in selected patients.Keywords: Obstructed defecation syndrome, Delorme's procedure, ODS score, Wexner score -
اهدافآدنوکارسینوم معده از شایع ترین سرطان های دستگاه گوارش در دنیا می باشد که عوامل مختلفی در بروز آن نقش دارند. نقش عفونت هلیکوباکترپیلوری بهطور جدی مطرح شده است. هدف از این مطالعه بررسی شیوع هلیکوباکتر در دو گروه سرطانی و غیر سرطانی، و مقایسه این دو با هم می باشد.روش هاجمعیت مورد مطالعه شامل دو گروه سرطانی و غیر سرطانی تعداد 100 نفر شامل دو گروه بود که طی سال های 88-87 در بیمارستان های قائم (عج) و امید شهر مشهد مقدس تحت بررسی قرار گرفتند. برای گروه سرطانی، بیمارانی که با تشخیص آدنوکارسینوم معده، تحت عمل جراحی قرار گرفته اند، یک نمونه بافتی از معده با تفکیک محل تهیه شده و جهت آزمایشات تکمیلی به آزمایشگاه ارسال شده است. در گروه غیر سرطانی، از معده بیمارانی که تومور معده نداشته اند، یک نمونه تهیه شده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 16 استفاده شد. در تحلیل نتایج جهت بررسی اهداف تحقیق از آزمون های تی استودنت مجذور کای پیرسون و آزمون دقیق فیشر استفاده شد.یافته هادراین مطالعه 50 بیمار مبتلا به آدنوکارسنوم معده و 50 بیمار که دارای تومور معده نبودند، با هم مقایسه شدند. میزان شیوع هلیکوباکتر در گروه با آدنوکارسینوم معده بهطور کلی بر حسب پاتولوژی و تست اوره آز 92% و در گروه غیر سرطانی 60% بود، همچنین مشخص شد در ناحیه آنتروپیلور 100% افراد و در تنه 95% افراد هلیکوباکتر مثبت بودند.نتیجهگیریبین آدنوکارسینوم معده و هلیکوباکترپیلوری ارتباط مستقیم وجود داشته و هلیکوباکترپیلوری خطر بروز آدنوکارسینوم معده را افزایش می دهد.
کلید واژگان: آدنوکارسینوما, سرطان های معده, عفونت, محل تومور, هلیکوباکتر پیلوریAimsGastric adenocarcinoma is one of the most common cancers worldwide. Most epidemiological studies have indicated the role of H. pylori infection on increased risk of gastric adenocarcinoma. The aim of the present study was to investigate the presence of this microorganism in gastric cancer in different regions of the stomach and to compare it with non malignant lesions.MethodsSamples were obtained from 50 confirmed cases of gastric adenocarcinoma who underwent gastrectomy during the years of 2007- 2008 at Ghaem and Omid hospitals of Mashhad. Gastric tissue of 50 patients who underwent endoscopy without gastric cancer was obtained as control samples. All patients were matched with regard to age and sex. The urease test and histology were used for the diagnosis of H. pylori infection. The prevalence of H. pylori was compared between the two groups. The data analysis was performed using SPSS version 16. through t student، Chi-square test، and Fisher exact tests.ResultsThe prevalence of H. pylori infection in gastric adenocarcinoma group was 92% and in the control group was 60%. The prevalence of H. pylori infection in gastric adenocarcinoma patients was 100% in the antropyloric region and 95% in the body of the stomach.ConclusionThere is a significant correlation between Helicobacter pylori infection and risk of gastric adenocarcinoma.Keywords: Adenocarcinoma, Stomach Neoplasms, Infection, Neoplasms by Site, Helicobacter pylori -
سابقه و هدف
هموروئید یکی از شایع ترین بیماری های آنورکتال است که همواره در مورد روش جراحی ایده ال آن بحث وجود دارد. هموروئیدکتومی متداول باز یا بسته از شایع ترین روش های جراحی هموروئید می باشد ولی این روش دوره درمان طولانی و دردناک به همراه دارد.جهت کنترل درد پس از همورویدکتومی تکنیک های مختلفی پیشنهاد شده است. هموروئیدکتومی با لیگاشور روش جایگزینی برای هموروئیدکتومی متداول در هموروئیدهای درجه 3 و 4 می باشد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه نتایج درمانی و عوارض بین دو روش هموروئیدکتومی با لیگاشور و هموروئیدکتومی متداول در جامعه ایرانی می باشد.
مواد و روش هامطالعه حاضر به روش کارآزمایی بالینی آینده نگر و راندوم انجام گرفته شد. نمونه ها شامل 60 بیمار هموروئیدی درجه 3 و 4 مراجعه کننده به کلینیک جراحی بیمارستان امام خمینی ساری بودند که به طور تصادفی در دو گروه هموروئیدکتومی به روش متداول (conventional) و لیگاشور مورد جراحی قرار گرفتند. اطلاعات دموگرافیک بیماران و فاکتورهای دیگری مانند مدت بستری، مدت زمان جراحی، میزان خونریزی حین عمل، میزان نیاز به ضد درد تزریقی، میزان التیام زخم، رضایت بیمار نسبت به درمان، زمان بازگشت به فعالیت معمولی و عوارض پس از عمل جراحی بررسی و ثبت شدند.
یافته هادر فاصله زمانی بین مهر 89- 88، 60 نفر وارد مطالعه شدند و به طور راندوم 30 نفر در گروه هموروئیدکتومی متداول و 30 نفر در گروه هموروئیدکتومی با لیگاشور قرار گرفتند. هیچ تفاوت آماری معنی داری از نظر سن وعلایم بیماری بین دو گروه وجود نداشت. میانگین مدت زمان انجام عمل، میزان خونریزی حین عمل و میزان درد در روز دوم و هفته های بعد از عمل در گروه هموروئیدکتومی با لیگاشور به مراتب کمتر ازگروه متداول بود. میانگین مدت بستری، زمان بازگشت به زندگی عادی، میانگین درجه التیام زخم و درد روز اول بعد از عمل، تفاوتی بین دو گروه میزان رضایت بیماران جراحی در گروه لیگاشور بالاتر از گروه جراحی متداول بود مشاهده نشد.
استنتاجاستفاده از روش جراحی لیگاشور باعث کاهش میزان درد و خونریزی حین عمل در بیماران مبتلا به هموروئید شده و بدین ترتیب رضایت مندی بیماران را افزایش داده است و نیز مدت زمان عمل جراحی را به طور فاحش کاهش داده که خود در پایین آوردن خطرات و عوارض احتمالی عمل جراحی بسیار موثر است.
کلید واژگان: لیگاشور, هموروئید, جراحیBackground and
PurposeTodays one of the most common anorectal problems is hemorrhoid. Minor symptom of disease can be treated by medical treatment but at high grade disease we should consider surgery. Although conventional surgery is standard operation for hemorrhoid، it is associated with some complication. Many technique were designed to overcome these problems. One of these procedures is Ligasure hemorrhoidectomy that this study was done to compare it with conventional hemorrhoidectomy.
Materials And MethodsThis was a randomized cilinical trial study of 60 patients with third-degree or four-degree hemorrhoid that was divided into two groups randomly. Operative time، bleeding، postoperative pain، rate of wound healing were recorded.
Resultswe randomized 60 patients، 30 to Ligasure and 30 to conventional. There were no difference in patients demographic datas. Operative time، bleeding، pain at second postoperative day in Ligasure group was less than the conventional. There was no difference in rate of healing، pain at first day postoperation and complications.
ConclusionLigasure hemorrhoidectomy is a safe and feasible procedure and in comparison with conventional hemorrhoidectomy cause more pain control and satisfaction.
Keywords: Ligasure, hemorrhoid, surgery -
سابقه و هدفاختلالات حرکات روده ای (ایلئوس) و درد بعد از عمل جراحی شکمی در افراد از نظر زمانی و میزان متفاوت می باشد. ایلئوس و درد بعد از عمل پدیده های یاتروژنیک مهمی هستند که هزینه بستری در بیمارستان، موربیدیته و طول زمان بستری را افزایش می دهند. این تحقیق به منظور تعیین اثرپاشیدن بوپی واکائین داخل صفاقی در کاهش درد و کاهش اختلال حرکات روده ای انجام شد.مواد و روش هااین کارآزمایی تصادفی شده دو سوکور بر روی 120 بیمار 15 تا 80 ساله که کاندید جراحی شکمی (آپاندکتومی، کله سیستکتومی. لاپاراتومی) در بیمارستان آموزشی ریفرال بودند انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند در گروه مورد mgl kg 1 بوپی واکائین سی سی نرمال سالین و در گروه شاهد فقط cc30 نرمال سالین داخل صفاقی دریافت کردند. سپس اطلاعاتی از قبیل تهوع، استفراغ، بی اشتهایی، دیستانسیون شکمی،سمع صدای روده ای و دفع گاز و مدفوع در 6، 12، 18، 24 و 48 ساعت بعد از جراحی اندازه گیری و ثبت شد.یافته هادر گروه دریافت کننده بوپی واکائین داخل صفاقی برگشت موتیلیته روده 12 تا 18 ساعت زودتر اتفاق افتاد. (001/0= p) و میزان شدت درد بعد از جراحی کمتر گزارش شد(001/0= p) وکاهش تهوع واستفراغ و بی اشتهایی در گروه مداخله مشاهده گردید (002/0= p).استنتاجتجویز بوپی واکائین داخل صفاقی می تواند موجب کاهش درد بعد از عمل جراحی، کاهش تهوع و استفراغ و بی اشتهایی و برگشت سریع تر حرکات روده ای شود.کلید واژگان: بوپی واکائین, اینترا پریتونتال, حرکات روده ای, درد بعد از عملBackground andPurposeThe duration of post operative intestinal Motility disorder and pain Following abdominal Surgery are quite Variable and They are iatrogenic phenomena With Important influence on Patient Morbidity, hospital Cost and Length of Stay in hospital. The aim of the present Study Was to determine The effect of interaperitoneal bupivacaine on Postoperative bowel Motility and Pain.Materials And MethodsThis Study Was a double blind randomized Clinical Trial. One hundred and twenty Patient Candidates For abdominal Surgery (appendectomy, cholecystectomy and laparatomy) Were enrolled and divided in two groups randomly. In case group, the Patients received (1mg/kg) bupivacaine Plus 20 cc normal salin and in Control group they received only 30 cc Normal Salin interaperitoneal. Anorexia, nausea, vomiting, distension, bowel sound, defecation, pain (VAS) in 6,12,18,24 and 48 hours after surgery were evaluated and compared in the two group. Spss V 16, Chi2 and T-Test were used for data Analysis. P< 0.05 was Considered as statistically significantResultsAccording to the results of this study, Anorexia, vomiting and nausea decreased post operative (P=0.002) and intestinal Motility increased (Fishers P<0.001) and post operative pain decreased (P<0.001) in the case group.ConclusionThe Use of interaperitoneal Bupivacaine was reduced post operative pain, vomiting, nausea, anorexia and increased intestinal motilityKeywords: Bupivacaine, interaperitoneal, intestinal Motility, post operative pain
-
سابقه و هدفماستالژی یک شکایت دردناک پستان در زنان می باشد که ترکیبات دارویی مختلفی جهت درمان آن مورد استفاده قرار می گیرند. ویتامین E معمول ترین ویتامین مورد استفاده در درمان ماستالژی می باشد. با توجه به فقدان یک درمان دارویی کاملا موثر و عوارض آنها، این مطالعه به منظور مقایسه اثر عصاره گل مغربی با ویتامین E در درمان ماستالژی دوره ایی انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی 100 نفر از زنان مبتلا به ماستالژی دوره ایی انجام شد. بیماران به 4 گروه 25 تایی شامل عصاره گل مغربی با دوز 2 گرم در روز، ویتامین E با دوز 400 واحد روزانه، ترکیب عصاره گل مغربی و ویتامین E و پلاسبو تقسیم شدند. جهت بررسی شدت درد پستان در افراد مورد مطالعه قبل از مداخله درمانی، یک و شش ماه بعد از شروع درمان با استفاده از پرسشنامه سنجش شدت درد MC Gill گروه ها مورد مقایسه قرار گرفتند.یافته هامیانگین نمره MC Gill در گروه عصاره گل مغربی از 004/1±23/6 در زمان مراجعه به 002/1±68/2 پس از 6 ماه کاهش پیدا کرد. همچنین در گروه ویتامین E این میزان از 342/1±04/6 به 482/1±06/3 پس از درمان کاهش یافت. بطورکلی میانگین نمره آزمون MC Gill قبل و بعد از مداخله در سه گروه دریافت کننده داور برخلاف گروه پلاسبو کاهش یافته است (000/0p=). همچنین اختلاف نمره آزمون MC Gill در سه گروه مورد مداخله دارویی تفاوت قابل ملاحظه ایی نداشت.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که ویتامین E و عصاره گل مغربی دارای اثرات درمانی مشابهی جهت درمان دردهای دوره ای پستان بوده و می توان از آنها به عنوان آلترناتیوهای درمانی در این زمینه استفاده نمود.
کلید واژگان: ماستالژی دوره ایی, ویتامین E, عصاره گل مغربی -
سابقه و هدفارزیابی انسدادهای مشکوک مجاری صفراوی به کمک روش های رایج قدیمی مانندسونوگرافی، پرتو نگاری رایانه ای(CT) و یا روش های تهاجمی دیگر انجام می گیرد. تصویربرداری مجاری صفراوی و لوزالمعده (Cholangiopancreatography) به روش رزونانس مغناطیسی روشی کم خطر و غیر تهاجمی است که از قدرت تشخیصی مناسبی در سیستم کبدی و صفراوی برخوردار است. هدف از این مطالعه، مقایسه قدرت تشخیصی تصویربرداری مجاری صفراوی به روش رزونانس مغناطیسی، سونوگرافی کبد و مجاری صفراوی و آزمون های عملکردی کبد در ارزیابی های قبل از عمل جراحی برداشتن کیسه صفرا همراه با انسدادهای مشکوک مجاری صفراوی است.مواد و روش هابیماران شرکت کننده در این مطالعه، نامزد تاخیری عمل جراحی برداشتن کیسه صفرا به روش باز و دارای عوامل خطرساز سنگ مجاری صفراوی و به تبع آن، مشکوک به انسدادهای مجاری صفراوی بوده اند و روش های تشخیصی تصویربرداری مجاری صفراوی به روش رزونانس مغناطیسی، کبدی و مجاری صفراوی و آزمون های عملکردی کبد را قبل از عمل جراحی مزبور انجام داده اند. سپس تمام بیماران تحت عمل جراحی برداشتن کیسه صفرا به روش باز همراه با تصویربرداری مجاری صفراوی حین عمل در مرکز آموزشی- درمانی امام خمینی ساری در بین سال های 84-1382 قرار گرفتند. بیماران تا 3 ماه هر ماهه از نظر عوارض احتمالی بعد از عمل پی گیری شدند.یافته ها30 بیمار(11مرد و 19 زن) با میانگین سنی32/13± 93/53 سال و محدوده سنی 75- 38 سال همه ارزیابی های قبل و حین عمل جراحی مزبور را انجام دادند. در روش تصویربرداری به روش رزونانس مغناطیسی، حساسیت 81/81، ویژگی 50/87 و کارایی 33/83 درصد، در روش سونوگرافی، حساسیت 18/18، ویژگی 50/87 و کارایی 66/36 درصد و در روش آزمون های عملکردی کبد، حساسیت 54/54، ویژگی 50/37 و کارایی 50 درصد به دست آمد.استنتاجتصویربرداری مجاری صفراوی به روش رزونانس مغناطیسی روشی بسیارسالم وکم تهاجم بوده و برای تعیین وجود سنگ های احتمالی در بیماران مشکوک به انسداد مجاری صفراوی در مقایسه با سایر روش های تشخیصی، کارایی بسیار بالایی دارد. نویسندگان این مقاله، در صورت عدم دسترسی پزشکان به انجام تصویربرداری مجاری صفراوی به روش رزونانس مغناطیسی،آن را فقط برای اصلاح مواردمنفی کاذب سونوگرافی و یا وجودیافته های آزمایشگاهی سرمی مشکوک و فاقد نتایج سونوگرافی مشخص توصیه می کنند و استفاده از چهارچوب تشخیصی ارائه شده برای ارزیابی این گروه از بیماران را پیشنهاد می کنند.
کلید واژگان: کلانژیوگرافی به روش رزونانس مغناطیسی, سونوگرافی کبد ومجاری صفراوی, تست های عملکردی کبد, کوله سیستکتومی, انسدادهای مشکوک مجاری صفراویBackground andPurposeEvaluation of suspected biliary obstruction is performed by common old methods such as Ultrasound, CT, and invasive cholangiography. These techniques have limitations due to the poor visualization of intraductal stones (US, CT) and the need for an invasive procedure (ERCP, PTC). Magnetic resonance cholangiography (MRC) is noninvasive imaging modality that provides good visualization of the hepatobiliary system. The aim of the present study was to determine the utility of Magnetic resonance cholangiography, Ultrasonography and Liver function test in preoperative assessment of patients with symptomatic cholecystolithiasis and suspected biliary obstruction.Materials And MethodsPatients selected for elective open cholecystectomy with risk factors of common bile duct stones as suspected biliary obstruction underwent MRC, US, and Liver function test preoperatively. All patients underwent open cholecystectomy and intraoperative cholangiography in Imam Khomeini Hospital, Academic Medical Center of Medicine School, Mazandaran University of Medical Sciences, Sari, Iran from January 2003 to February 2006.Results30 patients (11 male, 19 female) with the mean age 53.93±13.32 years in a range of 38-75 years underwent all preoperative and operative assessments. 81.81% Sensitivity, 87.5% specificity and 83.33% efficacy in MRC 18.18% Sensitivity, 87.5% specificity and 36.66% efficacy in US, and 54.54% Sensitivity, 37.50% specificity and 50% efficacy in Liver function test were the results obtained for biliary stones.ConclusionMRC has excellent diagnostic accuracy in the detection of biliary disease. Due to its non-invasive nature, MRI may have advantages over invasive cholangiography when diagnosis is the major goal of the procedure.Keywords: Magnetic resonance cholangiography, Ultrasonography, Liver function test, Cholecystectomy, Suspected biliary obstruction
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.