به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ناصر شمس اسفندآبادی

  • آرش رسولی، علی کدیور*، ناصر شمس اسفندآبادی، نجمه داودیان، حسن نظری
    هدف از پژوهش حاضر تنظیم و بهینه سازی روش جداسازی اسپرم های کم تحرک و پرتحرک در نمونه های اسپرم تازه گاو بود که تحت تیمار با Resiquimod (رزیکوئیمود) قرار گرفته بودند. رزیکوئیمود، آگونیست گیرنده های Toll-like 7/8 موجود در اسپرم های حاوی کروموزم X است و سبب کاهش میزان تولید ATP و انرژی در این اسپرم ها می شود. از این روش جداسازی می توان برای جدا کردن اسپرم های حاوی کروموزوم X و Y در منی تازه گاو استفاده کرد. نمونه های منی از پنج گاو نر در سه تکرار جمع آوری شد و پس از تیمار با 3/0 میکرومول رزیکوئیمود، swim-up در دو ابزار جداسازی A و B (ساخته شده از پلی اتیلن و دارای زوایه 60 درجه برای ابزار A و 80 درجه برای ابزار B) بر روی آن ها انجام شد. درصد اسپرم های متحرک در لایه های فوقانی گروه ها اختلاف معنادار نداشتند (05/0p). نسبت تعداد اسپرم های شمارش شده در لایه فوقانی گروه کنترل بیش از دو گروه درمان بود (05/0>p) و در ابزار B نیز بیش از ابزار A بود (05/0>p). معادل سازی نسبت اسپرم های شمارش شده در لایه فوقانی نسبت به مجموع اسپرم های شمارش شده در لایه فوقانی و تحتانی نشان داد که تعداد اسپرم های موجود در لایه فوقانی ابزار A تقریبا نصف گروه کنترل است. نتیجه گیری می شود که استفاده از 3/0 میکرومول رزیکوئیمود و swim-up در ابزار A می تواند به طور موثر جهت جداسازی اسپرم های متحرک از اسپرم های کم تحرک با هدف جداسازی اسپرم های حاوی کروموزوم X از Y استفاده شود.
    کلید واژگان: رزیکوئیمود, اسپرم گاو, شناورسازی, شاخص های حرکتی
    Arash Rasouli, Ali Kadivar *, Naser Shams-Esfandabadi, Najmeh Davoodian, Hassan Nazari
    This study aimed to adjust and optimize the method of separating low-motile and high-motile sperms in fresh bovine semen treated with resiquimod, an agonist of Toll-like 7/8 receptors present in X-chromosome-containing sperms and causes a decrease in ATP and energy production. This method could separate X and Y sperms in fresh cow semen. Semen samples were obtained from five bulls in three replications, treated with 0.3 µM resiquimod, and subjected to swim up in two separation tools A and B (made of polyethylene and has an angle of 60 degrees for tool A and 80 degrees for tool B). There was no significant difference in the percentage of motile sperm in the upper layers of the groups (p>0.05); however, the percentage of motile sperm was higher in the lower layer of the control group (p<0.05). The ratio of the number of counted sperm in the upper layer of the control group was significantly more than the two treated groups (p<0.05) and was higher in tool B than in tool A (p<0.05). Equating the ratio of sperms counted in the upper layer to the total number of sperms counted in the upper and lower layers showed that the number of sperms in the upper layer of tool A is almost half of the control group. It is concluded that the use of 0.3 micromol of resiquimod and swim-up in instrument A can be effectively used to separate motile sperm from immobile sperm to separate sperm containing X chromosome from Y.
    Keywords: Resiquimode, Bovine Sperm, Swim-Up, Motion Parameters
  • بهنام روزبهان، ناصر شمس اسفندآبادی*، علی کدیور، اعظم مختاری، نجمه داودیان

    مشخص شده است که بین شدت ورم پستان و فاکتورهای حدت تولید شده توسط باکتری رابطه مستقیم وجود دارد.  شناسایی فاکتورهای حدت برای طراحی واکسن های مناسب جهت پیش گیری از ورم پستان لازم است.  مطالعه حاضر با هدف شناسایی مولکولی عوامل حدت منتخب جدایه های بومی استافیلوکوکوس اورئوس دخیل در ورم پستان گاو در استان چهارمحال و بختیاری انجام گرفت.  تعداد 180 نمونه شیر از گاوهای مبتلا به ورم پستان بالینی (37 نمونه، 6/20 درصد) و تحت بالینی (143 نمونه، 4/76 درصد) از 8 گاوداری شیری نیمه صنعتی استان چهارمحال و بختیاری- ایران جمع آوری شد.  پس از کشت و خالص سازی، تست های کوگولاز، کاتالاز و اکسیداز انجام شد.  استخراج DNA از کلنی های مشکوک به استافیلوکوکوس اورئوس انجام شد.  تایید نهایی با استفاده از آزمون PCR بر روی ژن اختصاصی 23S rRNA باکتری انجام گرفت.  از مجموع از 180 نمونه اخذ شده، تعداد 31 نمونه (22/17 درصد) با استفاده از آزمایش PCR از نظر استافیلوکوکوس اورئوس مثبت تشخیص داده شدند.  از این تعداد 2 مورد مربوط به ورم پستان های بالینی و 29 مورد مربوط به ورم پستان های تحت بالینی بودند.  بیش ترین فراوانی ژن های حدت مربوط به ژن Coa (32/90 درصد) بود و سپس به ترتیب ClfB (9/87 درصد)، LukD و fnbB  (64/80 درصد)، LukE (41/77 درصد)،  fnbA (19/74 درصد)، Hla (38/48 درصد).  کم ترین فراوانی مربوط به ژن Hlb (16/45 درصد) بود.  بر اساس نتایج به دست آمده در مطالعه حاضر، شناسایی فاکتورهای حدت استافیلوکوکوس اورئوس پتانسیل استفاده در برنامه های تولید واکسن جهت پیش گیری از ورم پستان را دارد.

    کلید واژگان: ورم پستان, استافیلوکوکوس اورئوس, فاکتورهای حدت
    Behnam Rozbahan, Naser Shams-Esfandabadi *, Ali Kadivar, Azam Mokhtari, Najmeh Davoodian

    It has been determined that there is a direct relationship between the severity of mastitis and the virulence factors produced by bacterial agents. Identifying bacterial virulence factors is neccecary for designing suitable vaccines against mastitis. The aim of the present study was molecular diagnosis of selected virulence factors of endemic isolates of S. aureus involved in bovine mastitis. A total of 180 milk samples were collected from cows with clinical (37 samples, 20.6%) and subclinical (143 samples, 79.4%) mastitis from 8 semi-industrial dairy farms of Chaharmahal and Bakhtiari province, Iran. After culture and purification, coagulase, catalase and oxidase tests were performed. DNA was extracted from S. aureus suspected colonies. Final confirmation was performed using PCR test on the specific 23S rRNA gene of the bacteria. Thirty one (17.22%) out of the 180 collected samples were found to be positive for S. aureus by PCR, of which 2 cases were related to clinical mastitis and 29 cases were related to subclinical mastitis. The highest frequency of virulence genes was related to the Coa gene (90.32%), followed by ClfB (87.09%), LukD, and fnbB (80.64%), LukE (77.41%), fnbA (74.19%), Hla (48.38%). The lowest frequency was related to the Hlb gene (45.16%). Based on the obtained results, the diagnosis of the virulence factors of S. aureus has the potential of being used in the development of vaccines for the prevention of mastitis.

    Keywords: Mastitis, Staphylococcus Aureus, Virulence Factors
  • محمود احسانی*، مسعود قربانپور، محمدرضا محزونیه، ناصر شمس اسفندآبادی

    استرپتوکوکوس یوبریس یک باکتری گرم مثبت و از عوامل مهم التهاب پستان در گاو می باشد.  این باکتری در گله های گاو شیری فاقد برنامه های کنترلی التهاب پستان، یکی از مهم ترین عوامل خسارات اقتصادی محسوب می شود.  به منظور ارزیابی حضور این عامل در شیر مخزن گاوداری های استان اصفهان و تعیین ارتباط آن با تعداد تام باکتری ها و سلول های پیکری موجود در شیر، تعداد 100 نمونه شیر مخزن جمع آوری گردید.  تعداد تام باکتری ها و سلول های پیکری موجود در نمونه تعیین گردید و میزان آلودگی به استرپتوکوکوس یوبریس با روش های کشت معمول و RT-PCR برآورد گردید.  نتایج حاصل از RT-PCR و کشت به ترتیب آلودگی 20 و 16 نمونه به استرپتوکوکوس یوبریس نشان داد.  تمام نمونه هایی که کشت باکتریایی مثبت شده بود، RT-PCR نیز نتیجه مثبت داشت ولی 6 نمونه فقط در RT-PCR مثبت بودند که دال بر حساسیت بیشتر RT-PCR نسبت به کشت است.  آنالیز آماری نشان داد بین میزان آلودگی به استرپتوکوکوس یوبریس و تعداد سلول های پیکری موجود در شیر ارتباط معنی داری وجود دارد ولی حضور این باکتری تاثیر معنی داری بر تعداد تام باکتری های موجود در نمونه ی شیر ندارد.  می توان نتیجه گیری نمود که استرپتوکوکوس یوبریس در گاوداری های شیری استان اصفهان حضور داشته و لازم است در روش های پایش و کنترل ورم پستان بیش تر مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: استرپتوکوکوس یوبریس, التهاب پستان, کشت باکتریایی, RT-PCR, گاو
    Mahmoud Ehsani *, Masoud Ghorbanpoor, MohammadReza Mahzounieh, Naser Shams-Esfandabadi

    Streptococcus uberis is a Gram-positive bacterium and the major cause of mastitis in dairy cattle. This bacterium is one of the most important causes of economic losses in dairy herds with no ordinary monitoring program for mastitis. In order to evaluate the presence of this agent in the bulk tank milk of dairy cattle farms in Isfahan province and to find out its relationship with the total bacterial and somatic cells count, 100 tank milk samples were collected. The total bacterial and somatic cells were detected in the samples and the level of infection to S. uberis was evaluated by conventional culture and RT-PCR methods. The results of RT-PCR and culture showed infectivity of 20 and 16 samples to S. uberis, respectively. All culture positive samples were also positive in RT-PCR, but 6 samples were only positive in RT-PCR, indicating that RT-PCR is more sensitive than culture. Statistical analysis showed that there is a significant relationship between the infectivity to S. uberis and the total somatic cells, but the presence of this bacterium had no significant effect on the total number of bacteria in milk samples. It can be concluded that S. uberis is usually present in dairy farms of Isfahan province and it is necessary to pay more attention to the methods of monitoring and controlling the mastitis cows.

    Keywords: Streptococcus uberis, mastitis, Real-Time PCR, Bacterial culture, Cattle
  • یاسر ناظم، ناصر شمس اسفندآبادی*، علی کدیور، نجمه داودیان، حسن نظری

    در مراکز پرورش اسب، بروز اندومتریت پایدار متعاقب جفت گیری طبیعی یا تلقیح مصنوعی در مادیانهایی که قبل از جفت گیری فاقد علایم غیرطبیعی در دستگاه تولیدمثل هستند در معاینات رایج کمتر موردتوجه قرار می گیرد. در این مطالعه تعداد 504 راس مادیان نژاد عرب که سلامت دستگاه تولیدمثل آن ها قبل از جفت گیری طبیعی یا تلقیح مصنوعی در معاینات جامع تولیدمثلی تایید شده بود، در زمان های 24 و 48 و 72 ساعت بعد از تخمک گذاری از نظر وقوع اندومتریت پایدار متعاقب جفت گیری (PPME) با روش اولتراسونوگرافی مورد ارزیابی شدند و حضور ترشحات رحمی با قطر 5 میلی متر و بالاتر به عنوان وقوع PPME ثبت گردید. میزان رابطه هم بستگی بین وقوع PPME و متغیرهای وضعیت شیرواری، سن، نوع جفت گیری، تعداد جفت گیری در یک چرخه فحلی، قطر فولیکول پیش تخمک گذاری، حجم و غلظت منی استفاده شده در تلقیح مصنوعی، در فواصل زمانی مختلف پس از تخمک گذاری بررسی گردید. نتایج این مطالعه نشان داد میزان وقوع اندومتریت پایدار متعاقب جفت گیری طبیعی یا تلقیح مصنوعی در مادیان های عرب مورد مطالعه در 48 و 72 ساعت بعد از تخمک گذاری به ترتیب %32 و %22 است. بر اساس نتایج این مطالعه، معاینات تولیدمثلی در زمان های 24 و 48 ساعت پس از تخمک گذاری در گروه مادیان های حساس در نژاد عرب توصیه می گردد.

    کلید واژگان: مادیان, پس از جفت گیری, اندومتریت پایدار, شیوع, اسب عرب, اولتراسونوگرافی
    Yaser Nazem, Naser Shams Esfandabadi *, Ali Kadivar, Najmeh Davoodian, Hasan Nazari

    The incidence of persistent post-mating endometritis (PPME) following natural mating or artificial insemination (AI) is always underestimated in mares that do not have abnormal clinical signs in reproductive tracts in routine examinations before mating in high-population horse breeding centers. In this study, 503 Arabian mares whose reproductive system status was confirmed before natural mating or artificial insemination in breeding soundness examination, were examined with ultrasonography at 24, 48, and 72 hours after ovulation, in terms of PPME following natural mating or AI, and the presence of uterine fluid accumulation with a diameter of 5 mm or more is recorded as PPME. The correlation between PPME and other variables such as age, type of mating, number of mattings in an estrous cycle, pre-ovulatory follicle (POF) size, volume and concentration of semen used in AI was investigated at different time intervals after ovulation. The results of this study showed that, the incidence rate of PPME following natural mating or AI in 48 and 72 hours after ovulation is 32 and 22%, respectively, in a normal population of Arab mares. Based on this rate, reproductive examinations are recommended 24 and 48 hours after ovulation in the group of sensitive Arab mares.

    Keywords: mare, Post mating, Persistent endometritis, Prevalence, Arab horse, Ultrasonography
  • زینب هادی، ابراهیم احمدی*، ناصر شمس اسفندآبادی، نجمه داودیان، ابوالفضل شیرازی
    استفاده از اسپرم اپیدیدیمی روشی مناسب جهت حفظ ذخایر ژنتیکی حیوانات به خصوص حیوانات در معرض انقراض است. از مزایای این روش تهیه اسپرم از بقایای کشتارگاهی است. پژوهش حاضر به بررسی اثر محافظتی غلظت های مختلف پلی وینیل الکل (PVA) و پلی اتیلن گلایکول (PEG) بر اسپرم اپیدیدیمی گوسفند در شرایط نگه داری در حالت مایع در دمای 4 درجه سانتی گراد طی 24 ساعت می پردازد. اسپرم های جدا شده از دم اپیدیدیم بیضه قوچ های کشتار شده، در رقیق کننده های حاوی غلظت های0 ، 5/0، 1، 2، 5 و 10 میلی گرم در میلی لیتر پلی وینیل الکل یا پلی اتیلن گلایکول قرار گرفتند و به مدت 24 ساعت در دمای یخچال نگه داری شدند. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که پس از 24 ساعت، اکثر شاخص های حرکتی نسبت به گروه شاهد در غلظت 5/0 میلی گرم در میلی لیتر PVA به صورت معنی داری بالاتر بود (05/0>P). در بین غلظت های مختلف PVA، کم ترین تحرک در غلظت 10 میلی گرم در میلی لیتر مشاهده گردید. افزودن PEG به محیط رقیق کننده اسپرم در غلظت های مختلف بر اکثر شاخص های حرکتی اثر معنی داری نداشت. هر دو ترکیب در غلظت 15 میلی گرم در میلی لیتر برای اسپرم ها کشنده بودند.
    کلید واژگان: تحرک اسپرم, PVA, PEG, شوک سرمایی
    Zeinab Hadi, Ebrahim Ahmadi *, Naser Shams-Esfandabadi, Najmeh Davoodian, Abolfazl Shirazi
    One of the advantages of using epididymal sperm is helping to preserve the genetic resources of elite animals and endangered species after death. This study aimed to investigate the probable protective effect of polyvinyl alcohol (PVA) and polyethylene glycol (PEG) on epididymal ram sperm under liquid storage at 4 ° C for 24 hours. Sperms were collected by making an incision on the epididymis of slaughtered rams and extended in extenders supplemented with 0 (control), 0.5, 1, 2, 5 and 10 mg/ml polyvinyl alcohol or polyethylene glycol then refrigerated for 24 hours. We found that only 0.5 mg/ml of PVA group had higher motility parameters comparing to control group (P <0.05). The lowest motility in PVA groups was observed at the concentration of 10 mg/ml. Extenders supplemented with PEG in different concentrations had no significant effect on the most kinetic indices. Both compounds were lethal to sperm at 15 mg/ml.
    Keywords: Sperm motility, PVA, PEG, Cold shock
  • علی کدیور*، نجمه داودیان، راضیه الهی، ناصر شمس اسفندآبادی، روح الله دهقانی تفتی، حبیب الله رشیدزاده، محمدجواد بهزادی شهر بابک، تقی تکتاز

    بیماری اندومتریت یک از انواع شایع عفونت های رحمی است که سبب افت بازده ی تولیدمثلی گله های گاو شیری می شود.  درمان های متعددی برای رفع این مشکل مورد استفاده قرار می گیرند که نتایج متفاوتی نیز از آن ها گزارش شده است.  از آن جمله می توان به تزریق داخل رحمی یا سیستمیک آنتی بیوتیک ها و درمان های مختلف هورمونی اشاره کرد.  درمان های آنتی بیوتیکی سیستمیک و داخل رحمی علاوه بر ایجاد عوارض جانبی مانند تاثیر سوء بر بافت اندومتریوم رحم، سبب ایجاد بقایای آنتی بیوتیکی در شیر نیز می شوند.  لذا هدف از پژوهش حاضر ارزیابی استفاده از مخلوط عصاره ی روغنی  گیاهان مرزه بختیاری، درمنه کوهی و میخک به صورت تزریق داخل رحمی در درمان اندومتریت بالینی در گاو شیری می باشد.  در این مطالعه تعداد 120 راس گاو شیری مبتلا به اندومتریت بالینی انتخاب شده و به صورت تصادفی در 3 گروه درمانی قرار گرفتند.  گروه HM: دریافت مخلوط عصاره ی روغنی، گروه OX: دریافت 5/2 گرم oxytetracycline HCl و گروه EX: دریافت 1 گرم ceftiofur sodium.  تمام درمان ها به صورت تزریق داخل رحمی انجام شد.  میزان پاسخ به درمان و آبستنی در اولین تلقیح در گروه HM به طور معنی دار بیش از گروه EX بود.  همچنین تعداد روزهای باز در گروه HM به طور معنی دار کمتر از گروه EX بود.  تعداد تلقیح به ازای آبستنی نیز در گروه HM کمتر از گروه های EX و OX بود.  در مجموع نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که درمان داخل رحمی اندومتریت بالینی با مخلوط عصاره ی روغنی کاملا قابل مقایسه با آنتی بیوتیک های رایج بوده و حتی در ارزیابی برخی از شاخص های تولیدمثلی به طور معنی دار بهتر بود.  لذا این ترکیب گیاهی را می توان به عنوان یک جایگزین آنتی بیوتیک های رایج در درمان عارضه اندومتریت در گاو شیری به کار گرفت.

    کلید واژگان: گاو شیری, اندومتریت, مرزه, درمنه, میخک
    Ali Kadivar *, Najmeh Davoodian, Raziyeh Elahi, Naser Shams-Esfandabadi, Ruholah Dehghani-Tafti, Habibolah Rashidzadeh, MohammdJavad Behzadi Shahrbabak, Taghi Taktaz Hafshejani

    The endometritis form of uterine infection is considered as a common reproductive disorder deleterious to the reproductive performance of dairy herds. A wide variety of treatments with controversial results have been reported for endometritis, including local or systemic administration of antibiotics or disinfectants as well as hormone application. These treatments have side effects on endometrium, and antibiotic residues are found in milk following intrauterine and systemic antibiotic therapies. The aim of this study is to evaluate the possible effects of the mixed essential oil of Satureja bachtiarica Bunge, Artemisia Aucheri Boiss and Syzygium aromaticum (L.) Merr. & L.M.Perry on treatment of clinical endometritis in dairy cattle. One hundred and twenty cows with clinical endometritis were selected and randomly assigned to one of the following three groups: the HM group received mixed herbal essential oils, the OX group received 2.5 g oxytetracycline HCl, and the EX group received 1 g of ceftiofur sodium, all by intrauterine injection. The cleaning and first service conception rate was significantly higher in HM group than the EX, whereas the mean open days were lower in HM than the EX group. The number of service per conception was also significantly lower in HM group than OX and EX groups. In general, reproductive performance after herbal treatment was quite comparable to chemical antibiotic therapy and even better in some other reproductive indices. The mixed essential oils treatment represents an effective potential alternative to postpartum therapy for cows with clinical endometritis.

    Keywords: Dairy cattle, Endometritis, Satureja, Artemisia, Syzygium
  • امید قاسمی، فرید براتی*، عبدالناصر محبی، ناصر شمس اسفندآبادی، تقی تکتاز

    بیماری های رحم مشکل شایع هستند که بر عملکرد تولید مثل در دامداری های گاو شیری تاثیر می گذارد.  عوامل مختلف از جمله اختلالات متابولیک ممکن است بر مکانیسم دفاعی رحم تاثیر بگذارد و در بروز بیماری رحم پس از زایمان نقش داشته باشند.  شاخص های معمول متابولیک شامل اندازه گیری مقدار خالص اسیدهای چرب غیر استریفیه (NEFA)، β- هیدروکسی بوتیریک اسید (BHBA) و گلوکز Glc در سرم گاو هستند.  مطالعه ی حاضر با هدف بررسی نسبت محصولات حاصل از متابولیسم انرژی در طول دوره گذار و بررسی ارتباط آن ها با اندومتریت بالینی گاو انجام شده است.  نمونه های سرمی هفتگی از 100 گاو شیری در طول دوره انتقال (2 هفته قبل از زایمان تا 3 هفته پس از زایمان) جمع آوری شد.  در معاینه ی روز 30 پس از زایمان، 16 گاو انتخاب شدند و در قالب طرح آزمایشی با اندازه گیری مکرر به صورت موردی به دو گروه به عنوان اندومتریت بالینی (CE: n = 8) یا گاوهای سالم (n = 8) تقسیم شدند.  نمونه سرم مربوط به گاوها برای NEFA،  BHBA و Glc مورد سنجش قرار گرفت.  همه ی واحدهای اندازه گیری به mM/L تبدیل و نسبت ها محاسبه شد.  روند تغییرات نسبت های NEFA به BHBA در گاوهای سالم در طول دوره گذار در حالت ثابت بود، در حالی که در زمان زایمان در گروه CE افزایش یافت.  در حالی که افزایش قابل توجه نسبت NEFA به Glc پس از زایمان در گاوهای سالم شروع شد، افزایش آن قبل از زایمان در CE شروع گردید.  روند تغییرات نسبت متابولیت انرژی در طول انتقال در CE در مقایسه با گاوهای سالم شیری متفاوت است.  استفاده از تغییرات نسبت فاکتورهای متابولیک می تواند در فرایندهای ارزیابی های متابولیک پروفایل مورد نظر قرار بگیرد.

    کلید واژگان: گاو شیری, آندومتریت بالینی, متابولیت های انرژی, نسبت
    Omid Ghasemi, Farid Barati *, Abdonnaser Mohebbi, Naser Shams Esfandabadi, Taghi Taktaz

    Uterine diseases are common problem that influence the reproductive output in dairy farm. Different factors include metabolic disturbances may affect the uterine defense mechanism and contribute at postpartum uterine disease occurrence. The routine metabolic profile is measurements of net values of non-esterified fatty acids (NEFA), β-hydroxybutyric acid (BHBA), and glucose (Glc) in cow serum. The present study aimed to look at the ratios of the energy metabolic products during the transition period and investigate their relationship with bovine clinical endometritis. The weekly serum samples were collected from 100 dairy cows during the transition period (2 weeks prepartum to 3 weeks postpartum). In the clean test (Day 30 postpartum), 16 cows were selected, and assigned in a case-control repeated measure design into two groups as clinical endometritis (CE: n=8) or healthy cows (n=8). The respective serum samples of the cows were assayed for NEFA, BHBA, and Glc. All the measurement units were converted to mM/L and the ratios were calculated. The trend of changes in the ratios of NEFA to BHBA was in a steady state in healthy cows during the transition period, while it raised at the time of parturition in the CE group (P<0.05). While the significant increase in NEFA to Glc ratio started after parturition in healthy cows, it was begun to increase before parturition in CE. The trend of changes in the energy metabolite ratios during the transition is different in CE compared to healthy dairy cows.

    Keywords: Bovine, Clinical endometritis, Energy metabolites, ratio
  • نیما صادقی بروجن، ابوالفضل شیرازی*، ناصر شمس اسفندآبادی، محمدحسین نصراصفهانی، جمشید جلیل نژاد حلاجیان، مهدی صفاهانی لنگرودی

    توانایی تکوین یک تخمک تا حد زیادی وابسته به فاز رشد فولیکول دربرگیرنده آن است. در این مطالعه تاثیر 2 برنامه تحریک هورمونی (2 دز FSH و 6 دز FSH) پیش از استحصال تخمک از طریق واژن، بر توان تکوین تخمک بررسی شد. در این مطالعه تعداد 120 راس تلیسه هلشتاین با میانگین سنی 11 ماه، در 2 گروه 60 تایی تحت 2 پروتکل تیمار هورمونی قرار گرفتند. تخمک های استحصال شده پس از ارزیابی مورفولوژی، تحت فرآیند بلوغ، لقاح و کشت در محیط آزمایشگاه قرار گرفتند و نرخ تسهیم و تولید بلاستوسیست ارزیابی شد. در این مطالعه تعداد تخمک استحصال شده به ازای هر راس دام در گروه 2 تزریق و 6 تزریق FSH به ترتیب 25/0±93/3 و61/0±27/7 بود که با یکدیگر اختلاف معنی داری داشتند. درصد تخمک های درجه A در دوگروه 2 و 6 تزریق FSH بایکدیگر اختلاف معنی داری نداشتند. نرخ تسهیم پس از لقاح در گروه 2 دز و 6 دز FSH از لحاظ آماری با یکدیگر اختلاف معنی دار نداشتند. نرخ تولید بلاستوسیست در گروه 2 دز و 6 دز FSH به ترتیب18/3±02/38 و 57/3±32/50 بود که با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشتند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که تزریق طولانی مدت هورمون FSH (به مدت سه روز) باعث رشد بیشتر فولیکول و در نتیجه کسب کفایت بیشتر تخمک و ظرفیت پذیر شدن آن جهت تکوین می گردد و همین امر باعث گردید که نرخ تولید بلاستوسیست در گروهی که با 6 دز هورمون FSH تیمار شده بود در مقایسه با گروه 2 تزریق افزایش معنی داری داشته باشد.

    کلید واژگان: تخمک, بلاستوسیست, اووم پیک آپ, هورمون درمانی, لقاح آزمایشگاهی
    Nima Sadeghi Boroujen, Abolfazl Shirazi*, Naser Shams Esfandabadi, Mohammad Hossein Nasr, Esfahani, Jamshid Jalilnezhad Hallajian, Mehdi Safahani, Langroudi

    Oocyte quality is one of the most important factors in embryo production through in vitro fertilization (IVF). Developmental competence of an oocyte is highly depended on the follicular microenvironment. In this study, the effect of 2 hormonal superstimulation regimes (2 doses and 6 doses of FSH) on developmental competence of oocytes, obtained by ovum pick up (OPU) procedure, was evaluated in cattle species. A total of 120 Holstein heifers with an average age of 11 months were divided into 2 groups of 60 animals. The animals in each group received either 2 or 6 equal doses of FSH (each dose= 50 mg) at 12h interval. The FSH treatment was started 2 days after dominant follicle ablation. The ablation of dominant follicle (s) was done 6 days after synchronized estrous. After OPU, 48 h after the end of FSH therapy, the aspirated oocytes were evaluated morphologically and considered for in vitro maturation, IVF, and subsequent embryo culture. In days 3 and 7, cleavage and blastocyst rates were evaluated. The mean numbers of aspirated follicles were 6.07±0.3 and 14.9±0.9, and retrieved oocytes were 3.93 ± 0.5 and 7.27 ± 0.6, in treated animal with 2 and 6 doses of FSH, respectively, which was significantly different between two groups (P=0.0001). The difference in proportion of grade A oocytes in 2 (66.97±3.57) and 6 (73.48±3.01) doses of FSH groups was insignificant (P>0.05). The rate of cleavage in animals treated with 2 and 6 doses of FSH was 65.67 ± 3.65 and 74.27 ± 5.38, respectively, which was not significant between two groups (P>0.05). Blastocyst rate in the 6 dose FSH group (50.32±3.57) was significantly higher than that of 2 dose FSH group (38.02 ± 3.18) (P=0.011). The results of this study demonstrated that 6 doses FSH in compare to 2 doses FSH prior to OPU resulted in more aspirable follicles with higher developmental competence oocytes.

    Keywords: Oocyte, Blastocyst, Ovum pick up, Hormone therapy, in vitro fertilization
  • سیما همتیان خیاط*، ابوالفضل شیرازی، ناصر شمس اسفندآبادی، سید عباس میرزایی، حسن نظری

    تکامل فولیکول های تخمدانی در حال رشد با عمل هماهنگ مسیر های سیگنالینگ متعدد تنظیم می شود. در این راستا و به منظور کشت آزمایشگاهی فولیکول های نابالغ، به کارگیری برخی از تحریک کننده یا مهارکننده های مسیرهای سیگنالینگ می-تواند در بهینه سازی شرایط کشت این دسته از فولیکول ها موثر باشد. هدف از این مطالعه، تحریک رشد فولیکول های ثانویه (>80 میکرومتر) تخمدان گاو در محیط آزمایشگاهی با تقلید از فرایند تکوین فولیکول ها در شرایط درون تنی، تحریک مسیر سیگنالینگ Akt، با استفاده از PS48 به عنوان محرک این مسیر می باشد. به همین منظور فولیکول های ثانویه کوچک با روش هضم آنزیمی از تخمدان های کشتارگاهی جدا و در چهار گروه شامل محیط کشت حاوی BSA، FBS، PS48 و حضور توام FBS و PS48 به مدت ده روز کشت داده شدند و از نظر میزان رشد مورد ارزیابی قرار گرفتند. اندازه فولیکول در همه گروه-های آزمایشی طی ده روز کشت افزایش داشت (05/0>P). بیشترین رشد در گروه FBS+PS48 مشاهده شد، درحالیکه کمترین رشد در گروه PS48 بود. از طرفی دیگر، اگرچه گروه تکمیل شده با FBS سرعت رشد فولیکول را افزایش دهد، در ترکیب با PS48 موثرتر بود. در نتیجه، در شرایط مطالعه ما بهترین نتایج در رشد فولیکولی زمانی به دست آمد که محیط کشت با FBS+PS48 تکمیل شد.

    کلید واژگان: گاو, کشت آزمایشگاهی, فولیکولهای ثانویه, مسیر سیگنالینگ Akt, PS48
    Sima Hemmatian Khayyat*, abolfazl Shirazi, Naser Shams Esfandabadi, Seyed Abbas Mirzaie, Hassan Nazari

    In vitro ovarian follicle culture in females at the risk of losing fertility, such premature ovarian failure (POF) and in those subjected to chemo/radio therapy as well as in animals – species at risk of extinction in a promising strategy for fertility preservation. Development of ovarian growing follicles is regulated by the coordinated action of several signaling pathways. The use of some activators or inhibitors of signaling pathways is effective in optimizing the culture conditions of immature follicles. The aim of this study was examining in vitro growth of bovine ovarian secondary stage follicles (> 80 μm) by mimicking the process of in vivo follicular development through of the Akt signaling pathway activator, PS48. Small secondary stage follicles were isolated by enzymatic digestion from slaughter ovaries by collagenase type I and Dnase I, cultured in the presence of BSA (3 mg/ml), FBS (10%), Akt (5µM PS48, first 48 h of culture) or Akt + FBS (5µM PS48, first 48 h of culture + 10% FBS) for ten days and then evaluated for growth rate. The follicular size was significantly increased in all experimental groups during 10 days culture (P<0.05). In all our groups, growth rate/day was higher in initial days of culture, after that follicular growth rate decreased. The highest growth rate was observed in FBS + PS48 group, while the lowest growth rate was detected in PS48. On the other hand, though the FBS supplemented group could increase the growth rate of follicles, its combination with PS48 was more effective . In conclusion, in our study condition the best result in follicular growth, was obtained when follicular culture medium was supplemented with FBS + PS48. In conclusion, in our study condition the best result in follicular growth, was obtained when follicular culture medium was supplemented with FBS + PS48.

    Keywords: Cattle, In vitro culture, Secondary Follicles, Akt signaling pathway, PS48
  • احسان دهقانی ناژوانی، ناصر شمس اسفندآبادی، ابوالفضل شیرازی، ابراهیم احمدی، علی کدیور*

    انجماد اسپرم موجب پیشرفتهای زیادی در صنعت پرورش حیوانات اهلی به خصوص از لحاظ انتشار ژنهای برتر شده است و بهبود نگهدارنده ها میتواند موجب افزایش قابل مالحظهای در انتقال و تلقیح اسپرمهای منجمد شود. در این مطالعه، ژنهایی ارزیابی شدند که حتما در اسپرم منجمد شده نریان بیان میشوند و با فراهم کردن تکثیری مناسب، به عنوان ژنهای مرجع در مطالعات آینده بیان ژن استفاده شوند. برای این منظور اسپرمهای زنده و با تحرک باالی 70 درصد، از نمونه های تهیه شده از شش نریان مختلف انتخاب شدند. نمونه های اسپرم برای استخراج محتوی کل mRNA به دو بخش تقسیم شدند، یکی به عنوان نمونه تازه و دیگری پس از انجماد و ذوب مجدد. تکثیر سه ژن منتخب L32 ،actin-β و Ubiquitin ابتدا با روش qPCR-RT انجام و سپس پایداری ژنی با نرم افزارهای GeNorm و BestKeeper محاسبه شد. نتایج نشان داد که بیان ژن L32 در مقایسه با ژنهای actin-β و Ubiquitin پایداری کمتری دارد. نرم افزار GeNorm بهترین ترکیب ژنی را ژنهای actin-β و Ubiquitin معرفی و ارزش پایداری)M)برای بهترین ترکیب ژنی را 083/0 محاسبه کرد. با توجه به نتایج به دست آمده از نرم افزار BestKeeper ،با ثباتترین ژن خانهدار به منظور نرمالسازی داده های بیان ژن در آنالیز نتایج واکنش زنجیرهای پلیمراز در زمان واقعی، ژن actin-β مشخص شد.

    کلید واژگان: اسپرم, نریان, انجماد, ژن کنترل داخلی
    Dehghani Nazhvani Ehsan, Naser Shams Esfandabadi, Abolfazl Shirazi, Ebrahim Ahmadi, Ali Kadivar*

    Cryopreservation has led to many improvements in domestic animal breeding industry, especially in terms of spreading of superior genes. The improvement of extenders and cryoprotectants can result in a significant increase in transporting and inseminating of frozen stallion semen. In this study, we analysed the genes that would be expressed in stallion cryopreserved sperm and by providing an adequate amplification, they would be selected as reference genes in the future studies. Live sperm with above 70% motility were selected from six different stallions. Sperm samples were divided in to two parts for total mRNA extraction. The selective amplification of three candidate genes (L32, βactin and Ubiquitin) were transcribed by real-time polymerase chain reaction (RT-qPCR). Gene stabilities were calculated by GeNorm and BestKeeper softwares. Results indicated that the expression of L32 gene is less stable than that of β-actin and Ubiquitin. The expression stability of β-actin and Ubiquitin were similar. These genes can be used for normalizing of RT-qPCR reaction data. The GeNorm software introduced the best combination of genes as, β-actin and Ubiquitin with the stability value (M) of 0.083. The results of BestKeeper software showed that the most stable house-keeping gene was β-actin.

    Keywords: Stallion, sperm, Cryopreservation, Reference genes
  • علی کدیور*، ویدا نجف زاده، ناصر شمس اسفندآبادی، مهدی کدیور، سینا بنی طالبی، نجمه داودیان
    Kadivar A *_Najafzadeh V_Shams Esfandabadi N_Kadivar M_Banitalebi S_Davoodian N
    During the past years, portable ultrasonography devices with high quality pictures have routinely been used for veterinary diagnostic procedures. One of the most practical uses of this technique is reproductive management in dairy cows. The aim of this study was to designing a software for education of cattle reproductive ultrasonography. In this study, the reproductive system (uterus and ovaries) of 110 dairy cows was examined by ultrasonography during the different times postparturition. The pictures were taken and the picture legends were put under the pictures. The most practical aspects of each topic or disorder were also described. All the pictures were evaluated after gathering and only the pictures with the best quality were selected. Model View Controller (MVC) design pattern was used that is the object oriented design pattern and the graphical view was developed with JAVA. This software can be installed and used in all devices with android operating System.
    Keywords: Ultrasonography, Reproductive System, Cattle, Educational Software
  • روح الله دهقانی تفتی، ناصر شمس اسفندآبادی *، ابوالفضل شیرازی، تقی تکتاز هفشجانی
    هدف از این پژوهش بررسی اثر پروستاگلاندین E2 بر درمان کیست های فولیکولی در گاو شیری بود. تعداد 95 راس گاو شیری مبتلا به کیست فولیکولی در بازه زمانی 5 ماهه در گاوداری زاگرس شهرستان شهرکرد انتخاب شدند. حیوانات به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند؛ گروه اول 200 میکروگرم گنادرولین استات،‏ گروه دوم 1 میلی گرم دینوپروستون،‏ گروه سوم 2 میلی گرم دینوپروستون و گروه شاهد 2میلی لیتر سرم فیزیولوژی به صورت عضلانی در روز تشخیص کیست دریافت کردند. در 3 گروه درمانی 9 روز بعد،‏ حیوانات 500 میکروگرم کلوپروستنول و در گروه شاهد 2 میلی لیتر سرم فیزیولوژی به صورت عضلانی دریافت کردند. گاوهایی که در بازه زمانی 7 روزه بعد از تزریق کلوپروستنول فحل شده،‏ بر اساس قاعده ی am-pm تلقیح شده و مابقی دام ها در روز 2±18 مورد معاینه مجدد قرار گرفتند. به منظور اندازه گیری سطح سرمی پروژسترون،‏ نمونه خون در روز اول و نهم گرفته شد. فراوانی میزان تلقیح بعد از درمان در گروه های درمانی نسبت به گروه شاهد افزایش معناداری داشت (05 /0p<) ولی بین گروه های درمانی اختلاف معنادار نبود (05 /0)
    کلید واژگان: گاو شیری, پروستاگلاندین E2, کیست فولیکولی, درمان
    Dehghani-Tafti R., Shams-Esfandabadi N. *, Shirazia., Taktaz- Hafshejani T
    The aim of the present study was to evaluate the effects of PGE2 on follicular cyst treatment in dairy cow. A total of 95 lactating dairy cows with follicular cyst were selected for a 5-month period study were performed in Zagros farm in Shahrekord.The animals were randomly divided into 4 groups; the first group received 200 µg Gonaderoline Acetate, the second received 1 mg Dinoproston, the third group received 2 mg Dinoproston and finally control group which received 2 ml normal saline. 9 days later animals in first three treatment groups were received 500 µg Cloprostenol and animals in control group received 2 ml normal saline. Cows which showed heat in 7 days period after cloprostenol injection were artificially inseminated according to am-pm rule and the remaining animals were re-examined at day 18 ± 2. To measure the concentration of serum progesterone, blood samples were collected at the first and ninth days. Submission rate was singnificantly higher in treatment groups compared to control group (p0.05). Conception rate at the first service and the percent of different types of cysts in re-test after treatments were not significantly different (p>0.05). Serum levels of progesterone in the first and third groups compared to the second and control groups were significantly increased in 9 days (p
    Keywords: Dairy cow, Follicular cyst, treatment, Prostaglandin E2
  • عارفه گلستان فر، ابوالفضل شیرازی، ناصر شمس اسفندآبادی، ابراهیم احمدی
    با توجه به میزان پایین اتساع و تراکم زدایی کروماتین اسپرم گوسفند در فرآیند تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم به داخل تخمک (ICSI) و متعاقبا کاهش شکل گیری پیش هسته ی (پرونوکلئوس) نر و لقاح طبیعی،‏ در مطالعه ی حاضر تاثیر برخی تیمارهای موثر بر روند تراکم زدایی اسپرم قبل از تزریق،‏ در شکل گیری پیش هسته ی نر و همچنین میزان فعال سازی تخمک در طی روند ICSI مورد بررسی قرار گرفت. در این مطالعه گروه های آزمایشی متشکل از: 1) تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم (گروه کنترل) 2) تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم تیمار شده با گلوتاتیون و هپارین (گروه GSH+Hep) ،‏ 3) تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم تیمار شده با گلوتاتیون و هپارین به همراه تزریق داخل سیتوپلاسمی گلوتاتیون (گروه GSH+Hep+inj.GSH) ،‏ 4) تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم تیمار شده با گلوتاتیون و هپارین به همراه تزریق داخل سیتوپلاسمی عصاره ی اسپرم (SE) ،‏ بودند. به دنبال ICSI تخمک ها توسط یونومایسین و 6-دی متیل آمینو پورین (Io+6-DMAP) فعال شده و پس از 16 ساعت به منظور بررسی شکل گیری پیش هسته ی نر مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بیانگر بالاتر بودن میزان شکل گیری پیش هسته ی نر در گروه GSH+Hep+inj.GSH در قیاس با سایر گروه ها بود (001 /0>P) . از حیث میزان فعال سازی تخمک نیز،‏ گروه GSH+Hep نسبت به سایر گروه ها بیشترین درصد تخمک های فعال شده را به خود اختصاص داد (05 /0>P) . در مجموع تیمار اسپرم با GSH+Hep به همراه تزریق GSH تاثیر به سزایی در شکل گیری پیش هسته ی نر در گونه ی گوسفند داشت.
    کلید واژگان: ICSI, گلوتاتیون, اتساع کروماتین اسپرم, فعال سازی تخمک
    Arefeh Golestanfar, Abolfazl Shirazi (Corresponding Author), Naser Shams Esfandabadi, Ebrahim Ahmadi
    Considering the low percentages of sperm chromatin decondensation and male pronuclear formation following intracytoplasmic sperm injection (ICSI) in ovine species which decrease the chance of normal fertilization, the current study was designed to assess the effects of some methods of sperm pretreatment on male pronuclear (MPN) formation and oocyte activation in ovine ICSI procedure.
    The experimental groups of this study were comprised of: I) ICSI of untreated sperm (control), II) ICSI of pretreated sperm with GSHᷪ (GSHᷪ), III) ICSI of pretreated sperm with GSHᷪ coinjected with GSH (GSHᷪ纊.GSH), and IV) ICSI of pretreated sperm with GSHᷪ coinjected with sperm extract (GSHᷪ纊.SE). The injected oocytes were activated with IoDAMP and were examined for prenuclear formation after 16h. The MPN formation in GSHᷪ纊.GSH was higher (P
    Keywords: ICSI, sperm decondensation, oocyte activation, glutathione
  • محمد جواد بهزادی شهربابک، ناصر شمس اسفند آبادی، ابوالفضل شیرازی، تقی تکتاز هفشجانی
    با توجه به نقش اثبات شده ی PGF2α داخلی در تخمک گذاری،‏ هدف از انجام این مطالعه ارزیابی تاثیر PGF2α بیرونی(دی-کلوپروستنول) بر بهبود میزان آبستنی در یک گله بزرگ گاو شیری بود. تعداد 362 راس گاو شیری واقع در شرکت زاگرس شهرستان شهرکرد در فصل تابستان(از 20 مرداد تا 6 شهریورسال 1393) برای مطالعه انتخاب شدند. تمام گاوهای مورد مطالعه با برنامه ی هیت سینک هم زمان سازی فحلی شده و طبق قاعده ی am-pm پس از مشاهده ی فحلی ایستا تلقیح مصنوعی شدند. حیوانات به دو گروه تقسیم شدند؛ گروه درمان که 150 میکروگرم دی-کلوپروستنول هم زمان با تلقیح مصنوعی به صورت داخل سیاه رگی دریافت کردند و گروه شاهد که در زمان تلقیح مصنوعی هیچ درمانی دریافت نکردند. به منظور اندازه گیری سطح سرمی پروژسترون،‏ نمونه های خون 13 گاو از هر گروه در زمان تلقیح ،‏ 4 و 15 روز بعد از آن گرفته شد. آبستنی حیوانات هر دو گروه40-35 روز پس از تلقیح مصنوعی با استفاده از اولتراسونوگرافی تشخیص داده شد. تفاوت معنی داری بین دو گروه از لحاظ میزان آبستنی و سطح سرمی پروژسترون وجود نداشت(P>0.05). در نتیجه این مطالعه نشان داد که تجویز داخل سیاه رگیPGF2α در زمان تلقیح هیچ اثر مفیدی در بهبود میزان آبستنی گاوهای شیری ندارد.
    کلید واژگان: Heatsynch, پروژسترون, اختلالات تخمک گذاری, میزان آبستنی, پروستاگلاندین F2α
    Mohammadjavad Behzadi Shahrbabak, Naser Shams Esfandabadi, Abolfazl Shirazi, Taghi Taktaz Hafshejani
    Given to the proven role of endogenous PGF2α on ovulation, the aim of the present study was to evaluate the effect of exogenous PGF2α (D-cloprostenol) administration on conception rate in a large dairy herd. Total number of 362 lactating dairy cows in Zagrous Company of Shahrekord were selected for this study in summer (From 20 August to 6 September, 2014). The estrus of all cows was synchronized by the Heatsynch protochol and following heat detection the cows were artificially inseminated according to am-pm rule. The animals were submitted to two groups; the treatment group that received 150µg D-cloprostenol intravenously at the time of AI and the control group that didn’t receive any more treatment at the time of AI. To measure the concentration of serum progesterone, blood samples were obtained from 13 cows of each group at the time of insemination and 4 and 15 days later. Pregnancy was diagnosed by rectal ultrasound examination on 35-40 days after insemination. There was no significant difference between both groups in terms of conception rate and the serum progesterone levels (P>0.05). In conclusion, this study showed no beneficial effects of intravenous administration of D-cloprostenol on conception rate of dairy cows.
    Keywords: conception rate, heatsynch, ovulation failure, progesterone, prostaglandin F2α
  • حسن نظری، ابوالفضل شیرازی، ناصر شمس اسفندآبادی، علی کدیور، محمد مهدی نادری، ابراهیم احمدی
    هدف از انجام این مطالعه بهبود شرایط کشت جنین های شبیه سازی شده با استفاده از روش دستی (Hand-made cloning) با به کارگیری ترکیباتی نظیر میواینوزیتول و سرم در گاو بود. به همین منظور پس از بالغ کردن تخمک های گاوی در شرایط آزمایشگاه و حذف زوناپلوسیدا، تخمک ها با جداکردن بیرون زدگی دوک تقسیم با استفاده از یک پیپت پاستور بسیار نازک هسته زدایی شدند. پس از اتصال سلول فیبروبلاست بالغ به عنوان سلول دهنده به تخمک فاقد هسته و متعاقب آن فیوژن و فعال سازی جنین های بازساختاری شده، این جنین ها به روش کشت در گوده (WOW) در شش گروه مختلف شامل IVCSOF، IVCSOF-CSS، IVCSOF-ci، IVCSOF-ciCSS، IVCSOFci و IVCSOFci-CSS کشت داده شدند. در این گروه ها محیط کشت جنین ها تا روز سوم محیط پایه IVCSOF با یا بدون میواینوزیتول-سیترات سدیم بود که از روز سوم سرم تیمار شده با چارکول (CSS) و یا میواینوزیتول-سیترات سدیم دریافت می کردند. در نهایت نیز میزان تکوین ثبت و مورد تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که باوجود عدم تاثیر میواینوزیتول بر میزان قابلیت تکاملی جنین های حاصل، این ترکیب می تواند سرعت تکامل جنین را به طور معنی داری تسریع کند (05 /0p<)؛ همچنین افزودن سرم از روز سوم به محیط کشت می تواند میزان بلاستوسیست را به طور معنی داری افزایش دهد (05 /0p<)؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت با توجه به محدودیت های موجود در خصوص تازه کردن محیط کشت جنین های فاقد زونا و نیز عدم تاثیر ترکیباتی نظیر میواینوزیتول در محیط کشت چه از ابتدا و چه از روز سوم کشت جنین، می توان میزان تکامل جنین های کشت شده به این روش را تنها با افزودن سرم از روز سوم بهبود بخشید.
    کلید واژگان: سرم, محیط کشت, شبیه سازی, میواینوزیتول, گاو
    H. Nazari, A. Shirazi, N. Shamsesfandabadi, A. Kadivar, Mm Naderi, E. Ahmadi
    The aim of this study was to improve culture conditions of bovine embryos produced by the Hand-made cloning (HMC) method with the use of serum and myoinositol. For this purpose, after oocyte in vitro maturation followed by elimination of the zona pellucida, bovine oocytes were enucleated by separation of the metaphase spindle protrusion using a very thin pulled Pasteur pipette. After attachment of adult fibroblasts as donor cell into the enucleated oocyte and subsequent fusion and activation, reconstructed embryos were cultured by Well of the Well (WOW) method in six groups, including IVCSOF, IVCSOF-CSS, IVCSOF-ci, IVCSOF-ciCSS, IVCSOFci and IVCSOFci-CSS. In these groups, the embryos were cultured in IVCSOF with or without myoinositol-sodium citrate media until the third and then CSS and/or myoinositol-sodium citrate was added. Finally, development rate was recorded and analyzed statistically. Our result showed that despite the ineffectiveness of myoinositol on embryonic development capabilities, the embryos cultured in the presence of this combination and serum significantly reached earlier to blastocyst stage (p
    Keywords: Myoinositol, Serum, Hand, made cloning, Bovine, Culture medium
  • ابراهیم احمدی، ابوالفضل شیرازی، ناصر شمس اسفندآبادی، حسن نظری
    علیرغم آبستنی ها و تولد نوزادانی که از انتقال رویان های تولیدشده از تخمک های منجمد شده گزارش شده اند قابلیت تکاملی این تخمک ها پایین است. هدف از این مطالعه بررسی اثرات تیمار تخمک های نابالغ گوسفند بر کیفیت آن ها پس از انجماد شیشه ای و ذوب می باشد. تخمک های نابالغ گوسفند که از تخمدان های جمع آوری شده از کشتارگاه به دست آمده بودند در حضور گلایسین (GLY) یا عدم حضور آن (CON) به صورت شیشه ای منجمد شدند و پس از ذوب و انجام بلوغ آزمایشگاهی ازنظر میزان بلوغ هسته و وقوع آپوپتوز با تخمک های منجمد نشده مقایسه شدند. نتایج نشان داد که میزان بقای تخمک های منجمد شده از بقای تخمک های منجمد نشده پایین تر است (05 /0>P) و گلایسین اثری در بقای تخمک های منجمد-ذوب شده ندارد. هم چنین میزان بلوغ هسته و میزان وقوع آپوپتوز در گروه گلیسین-انجماد نسبت به گروه کنترل-منجمد پایین تر بوده و با گروه کنترل غیر منجمد قابل مقایسه است (05 /0>P)؛ بنابراین گلیسین می تواند سبب بهبود کیفیت تخمک های نابالغ گوسفند پس از انجماد شیشه ای و ذوب شود.
    کلید واژگان: بلوغ هسته, تخمک, آپوپتوز, گلیسین, انجماد شیشه ای
    E. Ahmadi, A.Shirazi*, N.Shams, Esfandabadi, H.Nazari
    Despite the successful pregnancies and live births that have been reported from transferring embryos derived from cryopreserved oocytes in several mammalian species, developmental competence of frozen-thawed oocytes is low. The aim of this study was examining the effects of short term treating of the immature ovine oocyte with glycine and supplementation of vitrification and warming solution with glycine on post vitrification and warming quality. Abattoir-derived immature ovine oocytes vitrified with (GLY) or without (CON) treating with glycine and after In vitro maturation the nuclear maturation and the rate of apoptosis of them compared with their unvitrified (FRESH) counterparts. A difference at a level of P<0.05 was described significant. The survival rate of the oocytes in vitrified groups was significantly lower than of the FRESH group. Treating with glycine had no beneficial effect on post IVM survival rate. Apoptotic oocytes were significantly lower in the GLY group than CON group and were comparable to FRESH group. In conclusion, glycine can improve the quality of ovine immature oocytes after vitrification and warming.
    Keywords: vitrification, oocyte, nuclear maturation, apoptosis, glycine
  • ناصر شمس اسفندآبادی، ابوالفضل شیرازی، علی صحافی

    هدف از انجام این مطالعه ارزیابی تاثیردو روش همزمان سازی اوولاسیون، هیتسینک و آوسینک، روی میزان آبستنی در گاوهای شیری بوده است.. در کل 133 راس گاو شیری با روزهای شیردهی 200-50 روز در تجربه قرار داده شد.گاوها به صورت تصادفی در سه گروه توزیع شدند گروه کنترل: (50=n).در این گروه از هیچ برنامه همرمانی خاصی استفاده نشد. این گاوها بعد از مشاهده علائم فحلی مطابق برنامه am/pm تلقیح شدند. گروه آوسینک):(46=n) که با پروتکل آوسینک تحت درمان قرار گرفتند.در روزهای 0 و9 به میزان 10 میکروگرم آنالوگGnRHو در روز 7 معادل 500 میکروگرم PGF2α به صورت عضلانی دریافت کردتد و 20-16 ساعت بعد از GnRH دوم، تلقیح مصنوعی شدند. گروه هیتسینک: (37=n.) که با پروتکل هیتسینک تحت درمان قرار گرفتند.در روز 0 به میزان 10 میکروگرم آنالوگGnRH و 7 روز بعد از آن 500 میکروگرم PGF2α، و 24 ساعت بعد یک میلی گرم استرادیول سیپیونات به صورت عضلانی دریافت کردند. گاو هایی که بعد از تزریق استرادیول فحلی نشان دادند با روش am/pm تلقیح شدند آن هایی که فحلی نشان ندادند 48 ساعت بعد از تزریق استرادیول، تلقیح اجباری شدند((TAI. تشخیص آبستنی بوسیله سونوگرافی در روز 30 و با روش لمس رکتال بین روزهای40تا 45 بعد از تلقیح مصنوعی انجام شد. میزان آبستنی در گروه های مختلف با روش Chi-square مورد مقایسه قرار گرفت.اگر چه میزان آبستنی در گروه اوسینک نسبت به گروه هیتسینک و گروه کنترل بالاتر بوده ولی این اختلاف از نظر آماری معنا دار نبود (p<0.05).

    کلید واژگان: گاو شیری, آبستنی, اوسینک, همزمانی, هیتسینک
    N.Shams, Esfandabadi*, A.Shirazi, A.Sahafi

    The aim of this study was to evaluate the effect of Heatsynch and Ovsynch(two methods of ovulation synchronization) on pregnancy rate in dairy cows. This study was carried out in a large dairy herd in suburbs of Esfehan province. In total 113 dairy cows with 50-200 days in milk entered in the study. In this experiment cows were alternately assigned to three proups.1) control group (n=50) received no treatment. Cows that were detected in estrous were inseminated by on farm technician.2) Ovsynch group (n=46) received an i.m injection of 10 μg GnRH analog on days 0 and 9 and an i.m injection of 500 μg of PGF2α on day 7, then inseminated 16-20 hour after second GnRH injection. 3) Heatsynch group (n=37) received an i.m injection of 10 μg GnRH analog and 500 μg of PGF2α on days 0 and 7 respectively and then then 1mg estradiol cypiyonate 24 hour after PG injection. Cows that were detected in estrous after estradiol treatment were inseminated as a.m. / p.m.protocol. Timed artificial insemination(TAI) was performed for cows that were not detected in estrous 48 hourafter estradiol treatment.Pregnancy detection were performed on day 30 and between days 40-45 after insemination by ultrasonography and rectal palpation respectively. The differences in Conception rate between three groups were analyzed by using Chi-Square method. Although conception rate in Ovsynchgroup (%41.3) were higher than Heatsynch(%37.8) and control(%36) groups, but there was no significant differences in conception rate between three groups.

    Keywords: Estrous Synchronization, Ovsynch, Heatsynch, Pregnancy, Dairy Cows
  • پژمان میرشکرایی، حسین حسن پور، مریم اخوان طاهری، مسلم ریاحی، ناصر شمس اسفندآبادی
    بررسی کنونی، آثار وابسته به زمان/غلظت نانوسیلور کلوئیدی را بر فراسنجه های حرکتی اسپرم انزالی قوچ در شرایط آزمایشگاهی بررسی کرده است. پس از گرمخانه گذاری اسپرم ها به مدت 30، 60، 120 و 180 دقیقه در حضور غلظت های گوناگون نانوسیلور (صفر، 001/0، 01/0، 1/0، 1 و 10 ppm) فراسنجه های حرکتی به وسیله دستگاه آنالیز کامپیوتری اسپرم ارزیابی شد. بیشتر فراسنجه های حرکتی اسپرم (حرکت پیش رونده سریع، حرکت پیش رونده آهسته، VCL، VSL، STR، MAD، ALH، WOB، VAP و LIN) در گروه های آزمایشی به ویژه پس از 120 دقیقه نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری (P<0.05) نشان دادند. از سوی دیگر افزایش معنی داری (P<0.05) در درصد اسپرم های نامتحرک در تمامی زمان ها در غلظت های یک نانوسیلور کلوئیدی دیده شد. همگی اسپرم ها در غلظت 10 ppm غیر فعال شدند. روی هم رفته، نانوسیلور کلوئیدی عملکرد اسپرم ها به ویژه فراسنجه های حرکتی را کاهش داد که می تواند علتی برای کاهش باروری ناشی از مسمومیت نانوسیلور باشد.
    کلید واژگان: نانوسیلور کلوئیدی, قوچ, اسپرم انزالی, فراسنجه های حرکتی
    Mirshokraeip., Hassanpourh., Akhavan Taherim., Riyahim., Shams, Esfandabadi, N
    This study investigated the concentration/time dependent effects of nanosilver colloid on the motion parameters of the ejaculated ram spermatozoa in vitro. After incubation of sperm samples for 30، 60، 120 and 180 min in the presence of nanosilver colloid (0، 0. 001، 0. 01، 0. 1، 1 and 10 ppm)، the motion parameters were evaluated by computer assisted sperm analysis. There was a significant (P<0. 05) decrease in most motion of sperm parameters (the fast، slow and non-progressive motility، VCL، VSL، STR، MAD، ALH، WOB، VAP and LIN) in treated groups compared to their corresponding controls، especially after 120 min of incubation. On the other hand، there was a significant (P<0. 05) increase in sperm immotility in comparison with the control group in all times at 1 ppm nanosilver colloid. At a concentration of 10 ppm، spermatozoa were completely inactivated. It is concluded that nanosilver colloid depresses sperm functions، especially motility parameters، which can be a causative agent for sperm infertility induced by nanosilver cytotoxicity.
  • ناصر شمس اسفندآبادی، پیمان رحیمی فیلی، حمید قاسم زاده نوا، ابولفضل شیرازی، پژمان میرشکرایی
    تنش گرمایی سبب کاهش باروری گله های گاو شیری و اعمال خسارت بر این صنعت می شود. استفاده از هورمون ها پس از تلقیح مصنوعی یکی از راهکارهای غلبه بر اثرات منفی ناشی از این پدیده می باشد.هدف از انجام این مطالعه مقایسه بین تاثیر تجویز پروژسترون (به فرم سیدر) و GnRH متعاقب تلقیح مصنوعی بر میزان آبستنی گاوهای شیری تحت تنش گرمایی خفیف بود. گاوها پس ازفحل یابی و تلقیح بصورت کاملا تصادفی در سه گروه قرار داده شدند. 1– گروه GnRH(تعداد=44راس) به گاوهای این گروه 5 روز بعد از تلقیح یک دوز(500میکروگرم) GnRH بصورت عضلانی تزریق شد. 2– گروه سیدر (تعداد=44راس) یک عدد سیدر در روز 5 پس از تلقیح به مدت یک هفته در مهبل این گاوها کار گذاشته شد. 3– گروه شاهد (تعداد=36راس) در مورد گاوهای این گروه هیچ درمانی صورت نگرفت. تشخیص آبستنی در فاصله32تا 39 روز پس از تلقیح با روش اولتراسونوگرافی انجام شد. میزان باروری در داخل گروه های GnRH و سیدر بر اساس روزهای شیردهی> 150 و “150روز به ترتیب 7/76 درصد، 7/40درصد،6/84درصد، و9/41درصد محاسبه گردید که اختلاف مشاهده شده از نظر آماری معنادار است)05/0(p<. میزان باروری در داخل گروه های شاهد و سیدر بر اساس تعداد تلقیحات قبلی> 3و “3 به ترتیب80درصد،2/31 درصد،2/84درصد و 32درصد بود که اختلاف مشاهده شده از نظر آماری معنادار است)05/0.(p< میزان باروری به ازای اولین تلقیح و همچنین باروری تجمعی در بین سه گروه مورد مطالعه تفاوت معناداری را نشان نداد)05/0(p>. با توجه به نتایج این مطالعه، درمان با GnRH و سیدر در روز 5 پس از تلقیح مصنوعی سبب بهبود میزان باروری گاوهای شیری تحت تنش گرمایی خفیف نمی شود
    کلید واژگان: گاو شیری, تنش گرمایی, سیدر, کاهش باروری
    Naser Shams Sfandabadi, Peyman Rahimi Feyli, Hamid Ghasemzadeh Nava, Abolfazl Shirazi, Pezhman Mirshokrai
    Heat stress causes reduced fertility and significant economic loss in dairy cattle. To override the suppressive effects of heat stress, various hormonal manipulations have been utilized. The aim of this study was to compare the effect of progesterone (in the form of CIDR) and administration of GnRH after insemination on the conception rate of heat stressed dairy cattle. All cows were inseminated at estrus and were then alternately assigned into three groups on day 5 after artificial insemination (AI): i) GnRH group (n=44) received an IM injection of 500 µg GnRH (GONAbreed, PARNEL, Australia,); ii) CIDR group (n = 44) received a CIDR (EAZI-BREED, Hamilton, NZ, containing 1/9 g progesterone) which was removed after a week; and iii) control group (n = 36), which did not receive any treatment. Conception was diagnosed on day 32-39 after AI by ultrasonography. Conception rate in GnRH, CIDR and control groups were 54.5%, 54.5% and 58.3%, respectively. The results demonstrated that there was no significant difference among the three groups (p >0.05). These treatments had had no statistically different effects on lactation, milk yield, days in milk and number of AI (p>0.05). Conception rates within GnRH and CIDR groups in <150 and >150 days in milk subgroups were 74.4%, 40.7%, 84.6% and 41.9%, respectively and differed statistically significantly (p>0.05). Conception rate within control and CIDR groups among <3 and >3 numbers of AI were 80%, 31.2%, 84.2% and 32%, respectively, which was statistically significant (p>0.05). According to the results of this study, the use of GnRH and CIDR after AI did not improve conception rates of mildly heat stressed dairy cattle
  • پیمان رحیمی فیلی، حمید قاسم زاده نوا، ناصر شمس اسفندآبادی، فاطمه اربابی، محسن اسلامی

    کارایی تولیدمثلی گاوهای شیری زمانی که در معرض تنش گرمایی قرار می گیرند، کاهش می یابد. هدف از انجام این مطالعه بهبود باروری گاوهای تحت تنش گرمایی با استفاده از داروهای گونادوترپ بود. گاوها پس ازفحل یابی وتلقیح مصنوعی بطور تصادفی در سه گروه قرار داده شدند. گروه شماره 1 (تعداد=44راس) به گاوهای این گروه 5 روز بعد از تلقیح یک دوز(500 میکروگرم) GnRH به صورت عضلانی تزریق شد. گروه شماره 2 (تعداد=44راس) به این گاوها در روز 5 بعد از تلقیح 1500 واحد HCG به صورت عضلانی تزریق شد. در فاصله 32 تا 39 روز پس از تلقیح تشخیص آبستنی بوسیله سونوگرافی انجام شد. اختلاف آماری معناداری بین میزان آبستنی گروه های تحت درمان در مقایسه با گروه شاهد مشاهده نشد. میزان آبستنی بین گروه های شماره 1و 2 بر اساس روزهای باز بیشتر از150 روز، 40% و 72% محاسبه گردید که اختلاف مشاهده شده از نظر آماری معنادار است(P<0/05). میزان آبستنی در داخل گروه 1 بر اساس متغیر روزهای باز 40% و 76% می باشد که اختلاف مشاهده شده از نظر آماری معنادار است(P<0/05). همچنین میزان آبستنی در داخل گروه های شاهد و2 بر اساس تعداد تلقیحات قبلی به ترتیب 80% ، 31%، 77% و 39% محاسبه گردید که اختلاف مشاهده شده از نظر آماری معنادار است(P<0/05). با توجه به نتایج این مطالعه استفاده از HCG پس از تلقیح در گاوهای واکل در فصل تابستان توصیه می شود.

    کلید واژگان: تنش گرمایی, گاوشیری, کاهش باروری, GnRH, HCG
    p.Rahimi, Feyli P., h.Ghasemzadeh, Nava H., Shams N., Arbabi F., Eslami M .

    When dairy cattle are subjected to heat stress, reproductive efficiency declines.To override the suppressive effects of heat stress various environmental and hormonal manipulations have been utilized. The aim of the present study was to evaluate whether the administration of GnRH and hCG on day 5 post-insemination would improve pregnancy rate in mild heat stressed dairy cattle (summer months). All cows were inseminated at estrus and then on days 5 after AI, they were alternately assigned into three groups: GnRH group(n=44)received an IM injection (5ml) of GnRH (GONAbreed®,PARNEL, Australia,) hCG group (n=44) received an IM injection (1ml) of hCG (Pregnyl®, Daru Pakhsh, Iran) and control group (n=36) which did not received any treatment.Pregnancy was diagnosed on day 32-39 after AI by ultrasonography.. The difference in CR among three groups were analyzed by using chi-square and fisher test. CR in GnRH, hCG and control groups were 54/5%, 61% and 58/3% respectively, that weren’t significant difference among three groups (P>0.05). CR within GnRH groups in ≤150 and>150 days open subgroups were 72%, 40% that is statistically significant (P<0.05) and also CR between GnRH and hCG groups based on Open days>15o was 40%, 76% that is statistically significant (P<0.05). CR within control and hCG groups among <3 and≥3number of AI were 80%, 31%, 77% and 39%respectively, that is statistically different(P<0.05). According to the results of this study, the use of hCG after AI in repeat breeder dairy cows in summer months is recommended.

    Keywords: Heat stress, Dairy cattle, Subfertility, GnRH, HCG
  • مجتبی بنیادیان، حمدالله مشتاقی، ناصر شمس اسفندآبادی، تقی زهرایی صالحی، آزاده فردیپور
    کلی فرم ها و اشریشیاکلی دارای نقش مهمی در کیفیت مواد غذایی از جمله شیر هستند و حضور آنها در این ماده غذایی بعنوان شاخص آلودگی مدفوعی در نظر گرفته می شود. چندین سویه از باکتری اشریشیاکلی بعنوان پاتوژن های غذا زاد1 معرفی شده اند. یک سویه مهم این باکتری O157:H7 است که به عنوان یکی از عمده ترین سویه های بیماری زای انسان معرفی شده است که از طریق مواد غذایی با منشاء دامی به انسان منتقل می شود این سویه در انسان باعث کولیت هموراژیک و سندرم همولیتیک اورمیک می شود. این مطالعه بر روی 200 نمونه شیر خام تولیدی در استان چهار محال و بختیاری به منظور تعیین میزان آلودگی به باکتری اشریشیاکلی O157:H7 صورت گرفت. بر روی نمونه ها طبق روش های استاندارد آزمون های میکروبی با استفاده از محیط غنی کننده آبگوشت اشریشیا حاوی آنتی بیوتیک نووبیوسین و سپس کشت بر روی محیط مکانکی سوربیتول صورت گرفت. کلنی های مشکوک جدا شده و بر روی آنها آزمون IMViC انجام شد و سپس کلنی هایی که واکنش آنها با اشریشیاکلی مطابقت می کرد جهت تشخیص سروتیپ با استفاده از آنتی سرم O و H به روش آگلوتیناسیون مستقیم مورد آزمایش قرار گرفتند. از 200 نمونه شیر خام مورد آزمایش 83 مورد مشکوک به سروتیپ O157:H7 شناسایی شد که در نهایت 9 مورد اشریشیاکلی O157 جدا گردید که هیچ یک O157:H7 نبودند. در این مطالعه سایر سروتیپ های اشریشیاکلی نیز جداسازی شدند که شامل 22 مورد سروتیپ های Non O157 بودند. در بررسی مناطق مختلف جغرافیایی مشخص گردید که بیشترین میزان آلودگی (14/7%) به باکتری اشریشیاکلی O157 مربوط به منطقه غرب می باشد و کمترین میزان آلودگی (61/3 %) به باکتری مذکور مربوط به منطقه شهرکرد (شمال) می باشد و در هیچیک از نمونه های شیر مربوط به مناطق جغرافیایی ذکر شده، آلودگی به باکتری اشریشیاکلی O157:H7 مشاهده نگردید.
    کلید واژگان: شیر خام, باکتری اشریشیاکلی O157:H7, استان چهارمحال و بختیاری
  • ارزیابی تاثیر تشخیص آبستنی با روش اولترا سونوگرافی رکتال بر تداوم آبستنی در گاو شیری
    ناصر شمس اسفندآبادی، ابوالفضل شیرازی، مرضیه برجیان فرد
    استفاده از سونوگرافی رکتال در مطالعه دستگاه تناسلی گاوها، تکنولوژی پیشرفته ای است که دانش ما را در زمینه بیولوژی تولیدمثل متحول می سازد. در بعد کاربردی، سونوگرافی برای ارزیابی زود هنگام وضعیت آبستنی، شناسائی گاوهائی که دو قلو آبستن هستند، تشخیص موارد پاتولوژی رحم و تخمدان، تعیین جنس جنین و تشخیص مرگ زودهنگام جنین مورد استفاده قرار می گیرد که هر کدام از این موارد فرصتی را برای بهبود کارائی و بهره وری تولیدمثلی فراهم می نماید. لذا کاربرد وسیع اولتراسونوگرافی در معاینات معمول دستگاه تناسلی در گله های گاو شیری از اهداف آینده این تکنولوژی است. هدف این مطالعه، ارزیابی تاثیر تشخیص آبستنی با روش سونوگرافی رکتال در 28 تا 35 روز پس از تلقیح مصنوعی، بر میزان پایداری آبستنی در گاو شیری است. تعدادی از گاوهایی که 18 تا 24 روز بعد از تلقیح بازگشت به فحلی نداشته و از نظر شرایط تغذیه و نگهداری یکسان بودند، به صورت تصادفی در دو گروه شامل گروه کنترل، 65 راس گاو و گروه سونوگرافی شده، 41 راس گاو تقسیم شدند. در گروه مورد بررسی با روش سونوگرافی رکتال، گاوها 28 تا 35 روز بعد از تلقیح از نظر آبستنی آزمایش شدند. در سونوگرافی، آبستنی با مشاهده جنین تائید می شد، در عین حال حضور مایع در شاخ رحم و حضور پرده های جنینی هم مورد توجه قرار می گرفت. در این گروه، آزمایش تشخیص آبستنی از طریق لمس رکتال در 55 روزگی آبستنی هم انجام می شد. در گروه کنترل تنها آزمایش لمس رحم از طریق رکتوم انجام شد. در نهایت نتایج حاصل از درصد آبستنی در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفتند. درصد آبستنی در گاوهای گروه سونوگرافی شده و کنترل به ترتیب 5/58% و 5/61% بود. به این ترتیب اختلاف معنی داری بین گروه های مورد مطالعه دیده نشد. ضمن این که مقایسه دو گروه براساس تعداد دفعات زایش، روزهای شیردهی، میزان تولید شیر و تعداد تلقیحات قبلی انجام شده، نیز اختلاف آماری معنی داری بین دو گروه نشان نداد (05/0p<).
    کلید واژگان: آبستنی, اولتراسونوگرافی, گاو شیری
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال