به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ناهید خداکرمی

  • سارا احسان زاده، زهره شیخان*، فرح فرزانه، ملیحه نصیری، ناهید خداکرمی
    مقدمه

    سرطان دهانه رحم، چهارمین سرطان شایع در زنان و ویروس پاپیلومای انسانی، شایع ترین عامل خطر آن می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین سطح سرمی ویتامین D و ویروس پاپیلومای انسانی در زنان مراجعه کننده به بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد.

    روش کار:

     این مطالعه مقایسه ای در سال 1399 بر روی 140 زن مراجعه کننده به بیمارستان های وابسته دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران انجام گرفت. گروه مورد زنان مبتلا به ویروس پاپیلومای انسانی بودند و گروه شاهد در همان مراکز، زنان غیرمبتلا به این ویروس بر اساس گزارش پاپ اسمیر بر پایه مایع بودند. جمع آوری اطلاعات پرسشنامه از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه گزارش پاپ اسمیر و تعیین سطح سرمی ویتامین D انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 26) و آزمون های من ویتنی، تی مستقل، کای دو، دقیق فیشر و رگرسیون لوجستیک انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج رگرسیون لوجستیک با کنترل متغیر های مداخله گر تحصیلات و مصرف قلیان، در گروه شاهد 64 نفر (43/91%) و گروه مورد 70 نفر (100%) سطح ویتامین D کمتر از 20 نانوگرم بر میلی لیتر و 6 نفر (57/8%) از گروه شاهد سطح 29-21 نانوگرم بر میلی لیتر داشتند. بین سطح ویتامین D و ابتلاء به ویروس پاپیلومای انسانی ارتباط آماری معنی داری مشاهده شد (03/4-69/0، 001/0>p، 95% CI، 3/0:OR). با هر 1 نانوگرم بر میلی لیتر کاهش سطح ویتامین D، شانس ابتلاء به ویروس پاپیلومای انسانی 3/0 افزایش می یافت (001/0>p).

    نتیجه گیری

    در این مطالعه سطح سرمی ویتامین D در زنان مبتلا به ویروس پاپیلومای انسانی پایین تر بود، اما به دلیل محدودیت های پژوهش حاضر، تحقیقات وسیع تری در این زمینه نیاز می باشد. سطح مطلوب ویتامین D می تواند به حفظ و ارتقاء سلامت زنان کمک کند.

    کلید واژگان: ایران, ویتامین D, ویروس پاپیلومای انسانی
    Sara Ehsanzade, Zohre Sheikhan *, Farah Farzaneh, Malihe Nasiri, Nahid Khodakarami
    Introduction

    Cervical cancer is the fourth common cancer in women and human papillomavirus is the most common risk factor of it. The present study was performed aimed to determine the relationship between Vitamin D and human papillomavirus in women referring to the hospitals of Shahid Beheshti University of Medical Sciences.

    Methods

    This comparative study was conducted on 140 women referring to the hospitals of Shahid Beheshti University of Medical Sciences of Tehran in 2020. The case group were women with HPV infection and the control group in the same centers were the women with no HPV infection based on liquid based pap smear. Data was collected by interview and completing the questionnaire of Pap smear and measuring serum level of vitamin D. Data were analyzed by SPSS software (version 26) and Mann-Whitney test, independent t, chi-square, Fisher's exact and logistic regression. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    Logistic regression results and control of confounding variables of education and hookah consumption showed that 64 women (91.43%) in control group and 70 women (100%) in case group had vitamin D level less than 20 ng/ml and 6 women (8.57%) in control group had vitamin D level of 21-29 ng/ml. There was significant relationship between vitamin D and HPV infection (OR: 0.3, CI: 95%, P<0.001, 0.69-4.03). The risk of HPV infection increased as 0.3 by each 1 ng/ml reduction of vitamin D level.

    Conclusion

    In the present study, serum level of vitamin D was lower in women with HPV, but due to the limitations of the present study, more extensive research is needed in this regard.  Sufficient vitamin D level can help maintain and promote women's health.

    Keywords: Human papillomavirus, Iran, Vitamin D
  • حمید سوری*، ناهید خداکرمی، علیرضا زالی، علیرضا نوری، سمانه اکبرپور، فاطمه سادات عسگریان
    مقدمه و اهداف

    پاندمی کووید-19 جهان را با مشکلات مختلفی مواجه ساخته است. این مطالعه به بررسی اپیدمیولوژی بیماری در شهر تهران در سه ماهه اول شروع اپیدمی پرداخته است.

    روش کار

    اطلاعات موجود ثبت شده برای مبتلایان از اول اسفند 1398 لغایت آخر اردیبهشت 1399 در تهران استفاده شد. برای تهیه نقشه های پراکندگی مربوط به بیماری، آدرس محل سکونت بیماران در نقشه زمینی گوگل (گوگل ارث) به نرم افزار ARC-GIS نسخه 4-10 فراخوانی شد؛ روش های به کاررفته در GIS شامل IDW, Hotspot و همچنین توزیع نرمال شده بودند.

    یافته ها

     تعداد 3699 نفر از بیماران در تهران که نتیجه تست پی سی آر آن ها مثبت قطعی بود وارد مطالعه شدند. از تعداد کل افراد، 550 نفر فوت یا میزان کشندگی بیماری در موارد بستری 14/9 درصد بود. از مبتلایان 1530 نفر (41/4 %) بهبود و 1619 نفر باقی مانده تا زمان جمع آوری اطلاعات تحت درمان بوده اند. از کل موارد مبتلای قطعی 1479 نفر زن (40 درصد) بودند. میانگین سنی بیماران برابر با 57/4 سال با انحراف معیار 16/5 سال بوده است. تراکم موارد ابتلا در برخی مناطق پرتراکم جمعیتی مانند مناطق 4، 8 و 13 و همین طور وجود برخی خوشه های بیماری در محله هایی مانند تهرانپارس، خیابان های آیت و پیروزی از نکات قابل توجه است.

    نتیجه گیری

     به نظر می رسد روند اپیدمی کووید-19 بسیار جدی است و نیاز به تمهیدات بلندمدت دارد؛ اما برای کنترل این بیماری آمادگی نظام سلامت، سیاست جداسازی نمودن بیماران و افراد مشکوک، پوشیدن ماسک صورت و کاهش تماس ها به ویژه در مناطق پرتراکم از مهم ترین عوامل کنترل کننده هستند.

    کلید واژگان: اپیدمیولوژی, تهران, کووید -19
    Hamid Soori*, Nahid Khodakarami, Alireza Zali, Alireza Noori, Samaneh Akbarpour, Fatemeh Sadat Asgarian
    Background and Objectives

    COVID-19 pandemic caused a lot of severe problems in the world. This study investigated the epidemiology of the disease in Tehran in the first quarter of the epidemic's beginning.

    Methods

    The available information recorded for patients from 20 February 2020 to 20 May 2020 in Tehran was used. To prepare disease-related distribution maps, the addresses of patients' residences in Google Earth were called to ARC-GIS version 10-4. The methods used in GIS include IDW, Hotspot and also software development.

    Results

    Overall, 3699 individuals whose PCR results were positive in Tehran were included in the study. Out of the total number of them, 550 people died and the fatality rate of the disease in hospitalized patients was 14.9%. One thousand five hundred thirty patients (41.4%) have recovered, and the remaining 1619 patients were under treatment until data collection. Of the total, 1479 confirmed cases were women (40%). The average age was 57.4 years (SD=16.5). The density of cases in areas 4, 8 and 13, and the existence of some cluster diseases in neighborhoods such as Tehran Pars, Ayat and Pirouzi streets are noteworthy points.

    Conclusion

    The trend of the COVID-19 epidemic is dire and requires long-term measures. Nevertheless, to control this disease, the health system, the policy of isolating patients and suspicious people, wear masks especially in densely populated areas, are the most important controlling factors.

    Keywords: Epidemiology, Tehran, COVID-19
  • زهره یگانه، زهره شیخان*، پرستو حاجیان، ترانه استکی، ملیحه نصیری، ناهید خداکرمی
    مقدمه

    سرطان آندومتر، شایع ترین بدخیمی ژنیکولوژیک در کشورهای توسعه یافته است. میزان سرطان آندومتر در ایران در حال افزایش است. خطر سرطان آندومتر وابسته به سطوح استروژن است که شیردهی باعث کاهش آن می شود. مطالعه حاضر با هدف مقایسه طول مدت شیردهی در زنان مبتلا به سرطان آندومتر و زنان غیر مبتلا به سرطان آندومتر انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه مورد شاهدی گذشته نگر در سال 1396 بر روی 240 زن مراجعه کننده به بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه شهید بهشتی شهر تهران انجام گرفت. گروه مورد زنان مبتلا به سرطان آندومتر و گروه کنترل زنان غیر مبتلا به سرطان آندومتر بودند. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه و تکمیل پرسشنامه های مشخصات جمعیت شناختی، باروری، سوابق پزشکی و اطلاعات مربوط به سرطان آندومتر انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 21) و آزمون های تی مستقل، کای دو، من ویتنی و منحنی راک انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    24 نفر (20%) از زنان گروه مورد و 41 نفر (34%) از زنان گروه کنترل سابقه شیردهی را گزارش کردند. میانگین طول مدت شیردهی در گروه مورد 19/22±58/58 و در گروه کنترل 38/15±61/72 ماه بود. طول مدت شیردهی در گروه مورد به طور معنی داری از گروه کنترل کوتاه تر بود (004/0=p).

    نتیجه گیری

    زنان مبتلا به سرطان آندومتر دوره شیردهی کوتاه تری داشتند، لذا آموزش شیردهی باید مورد توجه مراقبت های پس از زایمان قرار گیرد.

    کلید واژگان: ایران, سرطان آندومتر, شیردهی
    Zohreh Yeganeh, Zohreh Sheikhan *, Parastoo Hajian, Taraneh Esteki, Malihe Nasiri, Nahid Khodakarami
    Introduction

    Endometrial cancer is the most common gynecologic malignancy in developed countries. The incidence of endometrial cancer is increasing in Iran. The risk of endometrial cancer is related to estrogen levels that breastfeeding reduces it. This study was performed with aim to compare breastfeeding duration in women with endometrial cancer and women without endometrial cancer.

    Methods

    This retrospective case-control study was performed on 240 women referring to the hospitals of Shahid Beheshti University of Medical Sciences, Tehran in 2017. The case group included women with endometrial cancer and the control group was women without endometrial cancer. Data was collected by interview and completion of demographic and fertility characteristics, medical records and endometrial cancer information. Data were analyzed by SPSS (version 21) and Chi-Square, independent T-Test, Mann-Whitney and ROC curve. P< was considered statistically significant.

    Results

    24 women (20%) in case group and 41 women (34%) in control group reported the history of breastfeeding. The mean duration of breastfeeding in the case group was 58.58±22.19 months and in the control group were 72.61±15.38 months. The duration of breastfeeding in the case group was significantly shorter than the control group (p = 0.004).

    Conclusion

    Women with endometrial cancer had shorter duration of breastfeeding, so breastfeeding training must be noticed as postpartum care.

    Keywords: Breastfeeding, Endometrial neoplasm, Iran
  • نیره اسعدی، نورالسادات کریمان*، حدیث شاهرحمانی، سحر قلندری، ناهید خداکرمی
    مقدمه
    شقاق نوک پستان یکی از مشکلات شایع زنان شیرده و عمده ترین دلیل توقف زودهنگام شیردهی محسوب می شود. به دلیل اهمیت تغذیه با شیر مادر، مطالعه حاضر با هدف مروری بر مطالعات انجام شده در زمینه کارآزمایی های بالینی در درمان شقاق و درد نوک پستان زنان شیرده انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه مرور سیستماتیک تمام پایگاه های اطلاعاتی داخلی با کلید واژه «شقاق نوک پستان» و «کارآزمایی بالینی» و پایگاه های GoogleScholar، PubMed، Proquest، Scopus، Science Directو Medline با کلیدواژه های «clinical trial»and «sore nipple» بدون محدودیت زمانی و زبانی تا نوامبر 2015 جستجو شدند. تمام مقالات بر اساس معیار جداد بررسی و مطالعاتی که نمره 3 یا بیشتر گرفتند، انتخاب شدند. نتایج به صورت کیفی گزارش شد.
    یافته ها
    در نهایت 14 مقاله که دارای معیار ورود به مطالعه بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. از میان درمان های بررسی شده، لانولین همراه با محافظ پستان، ژل آلوئورا، اسانس منتول و کمپرس آب گرم باعث کاهش بیشتر شدت درد و بهبود سریع تر شقاق نوک پستان شده بودند.
    نتیجه گیری
    لانولین همراه با محافظ پستان، ژل آلوئورا، اسانس منتول و کمپرس آب گرم موثرترین درمان شقاق نوک پستان می باشند. قضاوت در مورد اثربخشی قطعی این مداخلات، مطالعات بیشتر و دقیق تر و با حجم نمونه کافی را می طلبد. مطالعات در زمینه درمان شقاق و درد نوک پستان پراکنده هستند و نتیجه گیری در مورد هر مداخله با توجه به محدود بودن مطالعات امکان پذیر نیست.
    کلید واژگان: درد, شقاق, کارآزمایی بالینی, مرور سیستماتیک, نوک پستان
    Nayereh Asaadi, Nourossadat Kariman*, Hadis Shahrahmani, Sahar Ghalandari, Nahid Khodakarami
    Introduction
    Nipple fissure is one of the most common problems in breastfeeding women and the main reason for the early discontinuation of breastfeeding. Due to the importance of breastfeeding, the present study was performed with aim to review the clinical trials conducted on the treatment of sore nipple and nipple pain in breastfeeding women.
    Methods
    In this systematic review, all local databases were searched with the keywords of “sore nipple” and “clinical trial” and databases of Google Scholar, PubMed, ProQuest, Scopus, Science Direct and Medline with the keywords of “sore nipple” and “clinical trial” were searched to November 2015 with no time and language limitations. All the articles were reviewed based on the Jadad scale and those scoring ≥3 were selected. The results were reported qualitatively.
    Results
    A total of 14 articles meeting the inclusion criteria were ultimately examined. Among the treatments examined in these studies, Lanolin along with a nipple shield, Aloevera gel, menthol essence and warm compress led to more decrease in severity of pain and the fastest recovery of sore nipples.
    Conclusion
    Lanolin along with a nipple shield, Aloevera gel, menthol essence and warm compress are the most effective treatments for sore nipples. Nevertheless, a definitive judgment about the effectiveness of these interventions requires more accurate studies with adequate sample sizes. Studies conducted on sore nipples and their treatment are scattered and drawing conclusions about the interventions is not possible due to the limited number of studies.
    Keywords: Clinical trial, Nipples, Pain, Sore nipple, Systematic review
  • الهه نوشین فر، داوود بشاش، ناهید خداکرمی، گوهر محمدی، افسون تقوی، مینو شاهانی، لیلی حسینی، محمد اسماعیل اکبری
    مقدمه
    سرطان پستان، یکی از مشکلات سلامت زنان است که باعث ایجاد آسیب های جدی جسمی، روانی و اقتصادی برای بیمار و خانواده وی می شود. داروهای مورد استفاده در درمان با مکانیزم های از رشد سرطان پستان ممانعت می کنند. پروتئین های متعددی از جمله ملاتونین، در اجرای این مکانیزم ها نقش دارند. به همین دلیل شناخت مکانیزم های اجرایی، ژن های مرتبط و آشنایی با تازه های ملاتونین و فوائد آن در سرطان پستان، میتواند به طراحی روش های جدید و کارآمد مولکولی در کنترل و درمان سرطان پستان کمک کند. مطالعه حاضر با هدف مروری بر مکانیزم های شناخته شده توسط ملاتونین در درمان سرطان پستان تاکنون انجام شد..
    روش کار
    به منظور بازیابی مقالات مورد بررسی، جستجو از پایگاه های اطلاعاتی معتبر خارجی و داخلی صورت گرفت. برای تنظیم فرمول جستجو ابتدا کلید واژه های اصلی مشخص، سپس اصطلاحات معادل شناسایی و با استفاده از عملگرهای مناسب، فرمول مورد نظر تدوین شد. نتایج به دست آمده غربالگری و مقالات مورد نظر انتخاب شد. بر این اساس در نهایت 55 مقاله در مورد بیولوژی مولکولی سرطان پستان و مکانیزم عمل ملاتونین، انتخاب و مرور بر اساس آن ها انجام شد.
    یافته ها
    دامنه عملکرد وسیع ملاتونین در سرطان پستان، شامل القاء آپوپتوز، مهار تلومراز، مهار فاکتورهای رشد اپیدرمی در سلول های سرطانی، مهار چرخه سلولی، تحریک سیستم ایمنی برای تخریب سلول های سرطانی، ترمیم DNA تخریب شده، تنظیم ریتم روزانه و فصلی و مهار آنژیوژنز می باشد. نقش ملاتونین به عنوان عامل انکواستاتیک و انکوسیتوتوکسیک، منجر به باور کاربرد ملاتونین به عنوان یک عامل مکمل در درمان سرطان پستان می شود.
    نتیجه گیری
    سلامت بودن ملاتونین همراه با سودمندی های آن، ملاتونین را به عنوان یک کاندید مناسب در بهبود روش های درمانی برای بیماران سرطان پستان معرفی می کند.
    کلید واژگان: درمان های مولکولی, سرطان پستان, ملاتونین
    Elahe Nooshinfar, Davood Bashash, Nahid Khodakarami, Gohar Mohamadi, Afsoon Taghavi, Minoo Shahani, Leili Hoseini, Mohammad Esmail Akbari
    Introduction
    Breast cancer is always one of the most important difficulties in women''s health that causes serious physical، mental and economical harms for the patient and her family. Nowadays، molecular therapies have been considered by the researchers. Used drugs act through different molecular mechanisms and prevents from breast cancer developing; a lot of proteins play a role in these mechanisms including melatonin has a specific role. For this reason، recognizing melatonin functions and executive mechanisms، related genes and orientation with melatonin news and also its benefits in breast cancer will help us to design new and efficient molecular methods in treatment and management of breast cancer. This study was performed with the aim to review recognized mechanisms by melatonin in breast cancer treatment till now.
    Methods
    To open access the articles، we searched from valid internal and external databases. For research formula، at first، we determine main key words، then equivalent terms were identified، and using appropriate operators، the formula was developed. The results were screened and the relevant articles were selected. Finally، 55 articles about breast cancer molecular biology and Melatonin function mechanism were selected and based on them، the review was done.
    Results
    The wide function domain of Melatonin in breast cancer includes induction of apoptosis، telomerase and inhibition of epidermal growth factor bridle in breast cancer، cell cycle inhibition، stimulation of immune system to destroy cancer cells، repair of damaged DNA، the regulation of daily and seasonal rhythm and also angiogenesis inhibition. The role of melatonin as an oncostatics and oncocytotoxic factor leads to believe melatonin application as a supplement factor in breast cancer treatment.
    Conclusions
    The safety of Melatonin along with its benefits introduces it as a suitable candidate to improve treatment methods for breast cancer patients.
    Keywords: Breast cancer, Melatonin, Molecular treatments
  • ناهید خداکرمی، فرح فرزانه، پروین یاوری، مریم خیام زاده، ربابه طاهری پناه، محمد اسماعیل اکبری
    مقدمه
    میزان بروز سرطان دهانه رحم در ایران نسبت به سایر کشورهای جهان کمتر است، با این حال میزان خطر مرگ و میر مبتلایان به این بیماری در این منطقه بیشتر است، به همین دلیل به نظر می رسد که یک برنامه منظم غربالگری سرطان دهانه رحم مورد نیاز است. مطالعه حاضر با هدف ارائه یک رویکرد سازمان یافته برای پیشگیری و کنترل سرطان دهانه رحم و ارائه پیشنهاداتی کاربردی برای یک برنامه غربالگری که استفاده از آن در سایر جوامع مسلمان نیز امکان پذیر باشد، انجام شد.
    روش کار
    برای استخراج و تدوین راهنمای بالینی غربالگری سرطان رحم، از مرور ساختار یافته مطالعات انجام شده مربوط به سرطان دهانه رحم در ایران و بررسی دستورالعمل های کشورهای خارجی استفاده شد. حدود 190 مقاله کامل در مورد سرطان دهانه رحم در ایران از سال 2013-1971 استخراج شد که 13 مقاله مرتبط با داده های مورد نیاز گروه تدوین برنامه غربالگری بود.همچنین راهنمای سازمان بهداشت جهانی، آژانس بین المللی تحقیقات سرطان، گزارش گلوباکون (GLOBACON)، نتایج برنامه ثبت سرطان منتشر شده توسط وزارت بهداشت و دستورالعمل های مربوط به برنامه غربالگری 8 کشور پیشرفته جهان مورد بررسی قرار گرفت. مستندات و مقالات با کیفیت بالا منطبق با اهداف تدوین گایدلاین انتخاب و روش تدوین راهنمای بالینی با استفاده از چرخه توسعه رهنمودهای عملی استاندارد انجام شد. واژه های کلیدی برای جستجوی در متون داخلی و خارجی بر اساس اهداف مطالعه انتخاب شد. پس از تهیه پیش نویس، پرسشنامه ای شامل سوالاتی که باید در راهنمای مورد نظر بدان پاسخ داده می شد طراحی شد و پس از اخذ نظرات خبرگان و متخصصین نسخه نهایی جهت طرح در شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت تهیه گردید و پیشنهادات نهایی در اختیار وزارت متبوع قرار گرفت.
    یافته ها
    برنامه پیشنهادی ما برای غربالگری زنان کم خطر ایرانی به روش بررسی سیتولوژیک (پاپ اسمیر) است که از سن 30 سالگی شروع شده و هر 5 سال تکرار می شود. سن پایان دادن به غربالگری 69 سال است. نیازی به انجام غربالگری برای زنان باردار و زنانی که تحت عمل هیسترکتومی قرار گرفته اند وجود ندارد.
    نتیجه گیری
    به دلیل آنکه سرطان دهانه رحم از معدود سرطان هایی است که قابل پیشگیری و تشخیص زودرس می باشد و نمی توان ابتلا سالانه 500-400 نفر با این سرطان و مرگ بیش از 240 نفر در سال را نادیده گرفت، بنابراین اجرای برنامه سازمان یافته غربالگری برای زنان کم خطر ایرانی بعنوان یک ضرورت مطرح است. این برنامه می تواند برای سایر کشورهای مسلمان نیز قابل استفاده باشد.
    کلید واژگان: راهنمای بالینی, سرطان دهانه رحم, غربالگری
    Nahid Khodakarami, Farah Farzaneh, Parvin Yavari, Maryam Khayamzadeh, Robabeh Taheripanah, Mohammad Esmaeil Akbari
    Introduction
    The incidence rate of cervical cancer is lower in Iran compare to other countries; however، because of higher risk of cervical cancer deaths in this region، a cervical cancer screening program seems to be required. The aim of this study was to provide an organized approach to prevention and control of cervical cancer which could be feasible in other Muslim societies.
    Methods
    We conducted a systematic review of previous studies related to cervical cancer in Iran and reviewing the foreign country''s guidelines. 190 articles about cervical cancer in Iran from 1971 to 2013 were studied. 13 articles were related to the data that we needed for developing the recommendation questions. We also reviewed the guidelines of World Health Organization and International Agency for Research on Cancer (IARC)، GLOBOCON report، Iran Ministry of Health cancer registry report and 8 available foreign developed countries guidelines. Documents and papers with highest level and consistent with the aims of this review were selected and the Iran cervical cancer screening program was conducted by using the practical guideline development cycle. A questionnaire that included questions which have been answered in the guideline was designed. Expert panel make a decision for the necessity of cervical cancer screening program for Iran.
    Results
    We recommended an organized screening program with cytologic evaluation (Pap smear) that would be start at age 30، continued for every 5 years. The age for ending the screening is 69 years. There is no need to do screening for pregnant women and women who had hysterectomy.
    Conclusion
    Organized cervical cancer screening is a necessity for Iran، because we could not ignore more than 500-900 new cases with invasive cervical cancer that have been diagnosed every year in Iran.
    Keywords: Early Detection of Cancer, Guideline, Uterine Cervical Neoplasms
  • مهری کاظمی راد، ناهید خداکرمی، جمشید سلام زاده، نویده نصیری، مجید کاظمی، فریبرز معطر
    Mehri Kazemirad, Nahid Khodakarami, Jamshid Salamzadeh, Navideh Nasiri, Majid Kazemi, Fariborz Moattar
    Background And Aim
    It is estimated that 80-90 % of breastfeeding women experience some nipple injury and soreness، with 26% progressing to cracking and extreme nipple pain that could lead to breastfeed failure. The aim of this study was to examine the effect of Calendit –E cream and expressed of breast milk in the treatment of nipple crack.
    Materials And Methods
    This study is a single blind randomized clinical trial. 82 breastfeeding women with age older than 18، who suffered from nipple crack were included in the study. After explaining methods of the study and obtaining written consent، the samples randomly assigned into two groups: Calendit -E cream and expressed breast milk and they were treated for one week. The correct method of breastfeeding and using of cream or mother’s milk were instructed to both groups. The nipple crack scores were measured and recorded by the researcher before treatment and third and seventh days of the study. A questionnaire was used for collecting demographic data، the severity of crack was measured by observing the nipple using Storr score check list، and evaluation form of breastfeeding. Data were analyzed by SPSS software and t-test، paired t-test، chi-square، Mann-Whitney، Wilcoxon and repeated measurement tests.
    Finding
    The statistical tests showed the severity of crack between the two groups، before the study was highly homogeneous the severity of cracks reduced on the third day with no significant difference between two groups (P = 0. 2). But in the seventh day this decrease was more significant in the Calendit-E group (p = 0. 006).
    Conclusion
    Calendit -E cream is more effective than expressed breast milk on the nipple crack’s treatment.
    Keywords: Calendit, E cream, Expressed breast milk, Nipple crack, Breastfeeding mother
  • مهری کاظمی راد، ناهید خداکرمی، مجید کاظمی، جمشید سلام زاده، نویده نصیری، فریبرز معطر
    زمینه و هدف
    درد یک مکانیزم محافظ است و زمانی ایجاد می شود که بافت ها آسیب دیده باشند؛ بدین ترتیب شخص را وادار به واکنش برای برداشتن محرک دردزا می کند. شدت درد رابطه نزدیکی با سرعت آسیب بافتی دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر کرم کالندیت- ای و شیر دوشیده پستان بر درمان درد نوک پستان انجام شد.
    روش تحقیق: در این مطالعه که به صورت کارآزمایی بالینی یک سوکور و تصادفی انجام شد، 82 زن شیرده بالای 18 سال مبتلا به درد نوک پستان وارد پژوهش شدند. پس از اخذ رضایت نامه کتبی، نمونه ها به صورت تصادفی به دو گروه کرم کالندیت- ای و شیر دوشیده پستان تقسیم شدند. به هر دو گروه روش های صحیح شیردهی و طریقه استعمال کرم یا شیر مادر آموزش داده شد و به مدت یک هفته تحت درمان قرار گرفتند. نمره درد نوک پستان، قبل از درمان و روزهای سوم و هفتم اندازه گیری و ثبت گردید. اطلاعات از طریق پرسشنامه های مشخصات فردی، سنجش درد و فرم مشاهده شیردهی جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی مستقل و تی زوجی در سطح معنی داری 05/0 P< تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    کاهش شدت درد پس از درمان در هر دو گروه معنی دار بود (001/0 P<)؛ اما بین دو گروه تفاوت معنی داری در کاهش شدت درد در روزهای سوم و هفتم مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های این تحقیق، کرم کالندیت- ای و شیر دوشیده پستان هر دو به یک اندازه در کاهش درد نوک پستان موثرند.
    کلید واژگان: نوک پستان, درد, شیردهی, شیر انسان, شیر دوشیده پستان, کرم کالندیت, ای
    Mrs Mehr Kazemirad, Dr Nahid Khodakarami, Dr Majid Kazemi, Dr Jamshid Salamzadeh, Dr Navideh Nasiri, Dr Feriborz Moattar
    Background And Aim
    Pain is a protective mechanism and it occurs when some tissues are damaged; thus, one is forced to remove the painful stimulus. Pain Intensity is closely related to the rate of tissue damage. The present research was carried out with aim of comparing the effects of Calendit- E cream and expressed breast milk in the treatment of nipple pain.
    Materials And Methods
    This study was a single blind randomized clinical trial one in which 82 breastfeeding women aged over 18 yrs, who suffered from nipple pain, after obtaining written consent, were taken as subjects. They were randomly divided into two treatment groups; i.e. calendit-E cream and expressed breast milk groups. Both groups were instructed in the correct method of breastfeeding and using of cream or expressed breast milk and they were being treated for a week. The nipple pain scores were measured and recorded before treatment, and on the third and seventh days of the study. Data collection was done by means of a demographic questionnaire, pain assessment form, and an evaluation form of breastfeeding. The obtained data was analyzed using SPSS software, t-test, and paired t-test at the significant level P<0.05.
    Results
    Reduction of severity of pain after treatment was significant in both groups (P<0.001), but a significant difference in the intensity of pain between the two groups on the third (P=0.8) and seventh (P=0.22) days of intervention was not observed.
    Conclusion
    Calendit-E cream and expressed breast milk is both equally effective in reducing nipple pain.
    Keywords: Nipples, Pain, Breast Feeding, Milk, Human, Breast Milk Expression, Calendit, E Cream
  • رویا رایگان شلمانی، ناهید خداکرمی، سیدمهدی حسن زاده خوانساری، علیرضا اکبرزاده باغبان
    زمینه
    به طور طبیعی دوران بارداری توام با تغییرات فیزیولوژیک و روانی است که در برخی موارد نیز با عوارض متعدد جسمی و روانی همراه است که منجر به بارداری پرخطر می گردد. این مطالعه با هدف تعیین سلامت روان در مادران باردار با بارداری کم خطر و پرخطر به اجرا درآمده است.
    روش کار
    در این مطالعه که به روش توصیفی به اجرا در آمده است، 392 خانم باردار شرکت داشتند که در دو گروه، با بارداری کم خطر و پرخطر مورد بررسی قرار گرفتند. پرسش نامه هایی که در اختیار مادران باردار قرار گرفت شامل 3 قسمت بود که عبارتند از:مشخصات فردی.قسمت دوم پرسش نامه.فرم سنجش بارداری پرخطر.در قسمت سوم جهت ارزیابی سلامت روان، از فرم سنجش سلامت عمومی (GHQ) استفاده شد و اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    از 196 مادر باردار در گروه پرخطر با میانگین سنی 28.8±5.28، %56.6 و از مادران گروه باردار کم خطر با میانگین سنی 25.36±4.58، %46.4 از سلامت روان مطلوبی برخوردار نبودند که در این مورد آزمون آماری t با P= 0.005اختلاف معنی داری را نشان داد. میانگین نمره دریافتی سلامت روان مادران باردار در گروه پرخطر 22.37 با انحراف معیار ±11.04 و در مادران باردار در گروه کم خطر 25.73 با انحراف معیار ±12.31 است.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که بارداری پرخطر می تواند بر سلامت روان مادران تاثیر بگذارد. پیشنهاد می شود تا بخش سلامت روان در برنامه مراقبت های دوران بارداری مورد توجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: بارداری کم خطر, بارداری پرخطر, سلامت روان
    Roya Raygan Shalmani, Nahid Khoda Karami, Seyed Mehdi Haddanzade Khansari, Alireza Akbarzade Baqban
    Introduction
    Pregnancy has many physiologic and psychologic changcs in some cases various psychosomatic issues lead to high risk pregnancy. The said study has been done with a view to determine mind’s health in pregnant mothers with high and low risk pregnancy who used to refer to the health & treatment centers of Shahid Beheshti Medical Sciences University in 2010.
    Methods
    392 pregnant women studied in 2 groups of high and low study pregnancy. The 3 parts questionnaire distributed between pregnant women: first personal specifications, second the questionnaire (the form for evaluation of high risk pregnancy) and third, measurement of mental health GHQ1. Then data was analyzed using descriptive and deductive tests.
    Results
    Of 196 pregnant mother in high-risk group with mean age of 288±5.28, %56.6 and in Low risk people with mean age of 25.36±4.58, %46.4 didn’t enjoy an acceptable mental health. (T.Test with p ≤ 0.005). mean of mental Health score of pregnant women in high-risk group is 22.37 with SD of ±11.04 and in Low-risk group is 25.73 with SD of 12±31.
    Conclusion
    The result showed that high risk pregnancy may affect mental health of the mothers. It is recommended that measurement of mental health should be taken into consideration among the care program of programming period.
    Keywords: Low risk pregnancy, High risk pregnancy, Mental Health
  • ناهید خداکرمی_سید جلیل حسینی_پروین یاوری_فرح فرزانه_کورش اعتماد_ساغر صالح پور_مریم سوهانکی_ناتالی بروت_پیتر ج ف اشنایدر_گری کلیفورد_سیلویا فرانچسکی
    مقدمه و اهداف
    شیوع ابتلا به انواع عفونت پاپیلومای ویروس انسانی (HPV) و نقش آن ها در بروز سرطان سرویکس در مقالات متعدد به خوبی بیان شده است ولی بنظر می رسد در کشور های در حال توسعه و خاورمیانه از جمله ایران مطالعه ای در این زمینه انجام نشده است. بهمین دلیل مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع ابتلا به انواع پاپیلومای ویروسی انسانی دستگاه تناسلی در ایران طراحی و به اجرا درآمد.
    روش کار
    این مطالعه پژوهشی مبتنی بر جمعیت بود که شیوعHPV و عوامل مرتبط بر آن بر روی 825 خانم ساکن در محدوده چیذر تهران بر اساس پروتکل استاندارد IARC که در 18 کشور دیگر به اجرا در آمده بود طراحی و به اجرا درآمد. جهت تشخیصHPV و تعیین گونه های آن از آزمون GP5+/6+ PCR-based assay استفاده شد.
    نتایج
    شیوعHPV در نمونه های بدست آمده8/7 درصد بود که 1/ 5 درصد آن ها از نوع پرخطر بود. شیوع پاپ اسمیر غیرطبیعی (نئوپلازی سرویکس)1/4 درصد بود که3/35 درصد آن ها از نظر ابتلا بهHPV هم مثبت بودند. شایع ترین نوعHPV از نمونه های به دست آمده تیپ 16 بود که در زنان با پاپ اسمیر غیر طبیعی و طبیعی به ترتیب8/ 8 درصدو 8/1درصد بود.
    نتیجه گیری
    گرچه میزان شیوعHPV در جمعیت مورد مطالعه این پژوهش کمتر از بسیاری از کشورهای جهان است ولی پیشنهاد می شود تا با اجرای مطالعات اپیدمیولوژیک در سطح کشور شیوع واقعی آن استخراج و برنامه ریزی جهت پیشگیری و کنترل این بیماری خطرناک صورت پذیرد.
    N. Khodakarami, Sj Hosseini, P. Yavari, F. Farzaneh, K. Etemad, S. Salehpour, M. Sohanaki, N. Broutet, H. Bathia, P. Jf Snijders, G. Clifford, S. Franceschi
    Background and Objectives
    Human papillomavirus (HPV) infection seems to be the most common sexually transmitted infection. High-risk (HR) human papillomavirus (HPV) prevalence has been shown to correlate well with cervical cancer incidence rates. Since there is little known about the epidemiology of this infection in Tehran, we designed to estimate the prevalence of HPV in some areas in Tehran.
    Methods
    Cervical specimens were obtained from 825 married women aged 21-59 years from the general population of Tehran, Iran according to the standardised protocol of the IARC International HPV surveys. HPV was detected using a GP5+/6+ PCR-based assay.
    Results
    HPV prevalence in the general population was 7.8% (5.1% of high-risk types), with no statistically significant variations by age. Cervical intraepithelial neoplasia was diagnosed in 4.1% of women, of whom 35.3% were HPV-positive. HPV16 was confirmed as the most common type among women with both normal (1.8%) and abnormal (8.8%) cytology. HPV positivity was significantly higher among divorced women, women in polygamous marriages and those reporting husband's extramarital affairs.
    Conclusion
    However the prevalence of HPV seems not high in comparison with other international data, more molecular and seroepidemiological survey in national level needs to have a better perspective.
    Keywords: Human papillomavirus, Prevalence, Cervical cancer, Iran
  • بررسی الگوی رفتارهای جنسی در زنان متاهل
    سمیه هاشمی، ناهید خداکرمی، صدیقه صدیق، حمید علوی مجد، سید مهدی حسن زاده
    رفتارهای جنسی با هدف جلب توجه و رضایت شریک جنسی و برقراری رابطه جنسی و آمیزش صورت می گیرد. شایع ترین نوع رفتارهای جنسی در انسان مقاربت از طریق واژن است. اما با این وجود سایر رفتارهای جنسی با شیوع کمتری رواج دارند. رفتارهای جنسی انسان ها تحت تاثیر فرهنگ، آداب و رسوم، عقاید و باورهای مردم بوده، و در جوامع مختلف از تنوع بسیاری برخوردار است. این پژوهش به منظور تعیین الگوی رفتارهای جنسی در زنان متاهل 45-19 ساله مراجعه کننده به مرکز بهداشتی و درمانی طالقانی تهران انجام شد. این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی بوده و نمونه مورد پژوهش آن 200 زن متاهل 45-19 ساله بودند. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری آسان و ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه ای بود که پس از بررسی روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد 42 درصد از افراد سابقه مقاربت از طریق غیرمعمول داشته و بین درخواست رفتارهای جنسی غیرمعمول از جانب همسر و پاسخ زنان به این نوع درخواست رابطه معنی داری وجود داشت (0.0001>P). اکثریت افراد این گروه در هر فعالیت جنسی بیش از یک نوع رفتار جنسی غیرمعمول را تجربه نموده بودند. رابطه جنسی غیر واژینال می تواند منجر به مشکلات جسمی همچون ابتلا به عفونت های ادراری تناسلی و عفونت های منتقل شونده از راه جنسی شده و نیز، ممکن است منجر به تاثیر روانی منفی بر زنان شود. از این رو مشاوره و آموزش در زمینه بهداشت جنسی ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: عملکرد جنسی, روش های پیشگیری از بارداری, زنان
    Examination of sexual behavior patterns in married woman aged 19-45 who come to Taleghani Health Center, Tehran, Iran
    Somayeh Hashemi, Nahid Khodakarami, Seddighe Seddigh, Hamid Alavi Majd, Mahdi Hasanzade
    Objective
    To determine sexual behavior patterns in married woman with 19-45 ages who com to Taleghani heath center, Tehran, Iran.
    Methods
    A cross-sectional study with a total of 200, 19-45 years old women who came to Taleghani health center was performed. Sampling was as simple method. A designed questionnaire administered for data collection. Content validity and Choronbach's Alpha were utilized for examination of validity and reliability respectively. Questionnaires were completed through interview. Then the data were analyzed using SPSS 15.
    Results
    The mean age and marriage age in women was 34.08±7.04 and 20.73±3.9 years respectively. 24.5 % of them had anal sex and 23.5 % had oral sex. There were a significant relation between asked and acceptance of oral and anal sex (P<0.00). Most of them have more than one behavior in one sexual episode.
    Conclusion
    There are Non-vaginal sex in some women of society that can lead to some physical problems such as urinary tract infections, genital infections and sexually transmitted and can had negatively psychologic load on women. Hence, advice and education on sexual health in the community seems to be necessary.
    Keywords: Sexual behavior, Sexual activity, Sexual partner, Oral sex, Anal sex
  • مژگان شریف زاد، ناهید خداکرمی، شراره جان نثاری، علیرضا اکبرزاده
    زمینه و هدف
    میزان زایمان سزارین در کشورهای توسعه یافته به طور مداوم در حال افزایش است، که یکی از نگرانی های جامعه به ویژه در زمینه زنان و زایمان می باشد. سلامت نسبی زایمان سزارین در برابر زایمان طبیعی و فواید حاصل از آن باعث تغییر نسبت خطر به فایده و افزایش پذیرش آن شده است. بعلاوه این باور عمومی که زایمان سزارین می تواند دارای خطرات کمتری باشد، یکی از علل مهم انتخاب زایمان به روش سزارین توسط زنان عنوان گردیده است. هدف کلی از این پژوهش تعیین و مقایسه پیامدهای زایمان طبیعی و سزارین برای مادر و نوزاد در بیمارستان های منتخب شهر تهران در سال 1388 می باشد.
    روش تحقیق: این پژوهش یک مطالعه کوهورت استکه با نمونه گیری مبتنی بر هدف، مجموعا 300 خانم باردار در مطالعه شرکت نمودند. تعداد 54 نفر به علت عدم تمایل در مدت پی گیری از مطالعه حذف شدند و در نهایت 132 نفر در گروه زایمان طبیعی و 114 نفر در گروه سزارین و نوزادان آنها مورد بررسی و پیگیری قرار گرفتند. جمع آوری اطلاعات در سه مرحله (هنگام زایمان، قبل از ترخیص و ده روز پس از زایمان) انجام پذیرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از نرم افزار آماریSPSS ویرایش 16 استفاده شد وسطح معنی داری در آزمون ها 05/0 درنظر گرفته شد.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان داد که خونریزی شدید زودرس پس از زایمان، خونریزی منجر به درمان پس از 10 روز، عفونت و احتباس ادراری پس از زایمان، عفونت منجر به درمان، بستری مجدد در طی 10 روز پس از زایمان و اندوه پس از زایمان با نوع زایمان ارتباط معنی داری وجود نداشت، ولی بین افت بیش از 10% هماتوکریت بعد از زایمان نسبت به قبل آن با نوع زایمان ارتباط معنی داری (001/0p<) وجود داشت به طوری که در زنان گروه سزارین افت هماتوکریت بیشتر بود. همچنین بین نوع زایمان و درد ناحیه برش (اپیزیوتومی یا سزارین) (001/0p<) و رضایت از نوع زایمان پس از 10 روز (001/0p=)؛ بین نوع زایمان و مدت بستری (001/0p<) و همچنین هزینه بستری (001/0p<) ارتباط معنی داری وجود داشت. آپگار دقیقه اول و پنجم نوزادان و همچنین وزن نوزاد، زردی و سندرم زجر تنفسی نوزادان، نیاز به بستری در NICU و آسیب حین زایمان، تب منجر به درمان، تغذیه نوزاد، بیقراری و مرگ نوزا د در طی 10روز پس از زایمان در دو گروه یکسان بود.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد که پیامدهای مادری و نوزادی در دوگروه یکسان است. پیشنهاد می شود تا مطالعات وسیع تری پیامدهای کوتاه مدت و بلند مدت نوع زایمان را در مادر و نوزاد مورد بررسی قرار دهد.
    کلید واژگان: پیامدهای زایمان, زایمان طبیعی, سزارین, مادر و نوزاد
    Ms Mozhgan Sharifizad Nahid Khodakaram Sharareh Jannesari, Dr Alireza Akbarzadeh
    Background And Aim
    The number of cesarean sections continues to rise in developed countries. This is one of the main concerns of society, especially in obstetrics and gynecology fields. The overall goal of this research is to determine and compare the outcomes of cesarean and vaginal delivery for mothers and infants in selected hospitals in Tehran in 2009.
    Materials And Methods
    This was a prospective population-based cohort study of 246 pregnant women who delivered in Tehran hospitals. 114 healthy women undergoing a cesarean section and their infants henceforth known as the “cesarean group” were considered for the comparison with an otherwise similar group of 132 women delivering vaginally. The data were collected in three stages (at childbirth, before discharge and 10 days after birth) and analyzed through SPSS Software V.16 at 0.05 level of significance.
    Results
    There was no significant correlation between early postpartum hemorrhage, PPH leading to an intervention and treatment after 10 days of postpartum, infection and postpartum urinary retention, infection leading to treatment, readmission within 10 days after delivery and postpartum blouse syndrome. In contrast, there was a significant relation between the decrease of more than 10% of hematocrit before and after delivery and type of delivery (p<0.001), and also between the type of delivery and the incision pain (Episiotomy or cesarean) (p<0.001), birth satisfaction after 10 days (p=0.001. Also, there was a significant relationship between the type of delivery and hospitalization duration (p<0.001) and also hospitalization costs (p<0.001). There was no significant correlation between type of delivery with newborn Apgar score during one minute and five minutes after birth. There was no significant relationship between newborn weight, jaundice and respiratory depression, and need to admission in NICU. There was no significant relationship between type of delivery with fever leading to treatment, infant feeding, impatience and death of newborn during 10 days after birth.
    Conclusion
    The study found no statistically significant difference in maternal and neonatal outcomes between C-section and vaginal birth groups. More studies are needed to understand the short term and long term complication of the delivery mode on maternal-child outcomes.
  • شهناز ترک زهرایی، لیلا رستگاری، ناهید خداکرمی، علی قنبری مطلق، علیزاده اکبرزاده باغبان، علیرضا طباطبایی فر
    زمینه و هدف
    سرطان دهانه رحم یکی از سرطانهای شایع در کشورهای در حال توسعه است. هم خود بیماری و هم درمانهای آن بر جنبه های مختلف کیفیت زندگی تاثیر گذار است و می تواند تا مدتها ادامه داشته باشد. هدف این تحقیق بررسی کیفیت زندگی دراز مدت زنان درمان شده از سرطان دهانه رحم و ارتباط آن با عوامل بالینی و پاتولوژی و اجتماعی بیماری است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش به روش توصیفی همبستگی 65 نفر از افراد درمان شده از سرطان دهانه رحم را از طریق سرشماری که بین سالهای 1380-1387 بیماری آنها تشخیص داده و درمان شده بودند مورد مطالعه قرار داد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه های کیفیت زندگی مختص سرطان دهانه رحم (European Organization for Research and Treatment of Cancer Quality of Life Questionnaire – Cervix 24) پرسشنامه کیفیت زندگی تمام افراد سرطانی سازمان تحقیق ودرمان سرطان اروپا (European Organization for Research and Treatment of Cancer Quality of Life Questionnaire – core 30،Version 3) بود. گردآوری داده ها به روش مصاحبه تلفنی توسط پژوهشگر انجام شد و شاخص های بالینی و پاتولوژی سرطان (مرحله سرطان، نوع درمان، تعداد جلسات درمان، سن زمان تشخیص بیماری) از روی پرونده بیماران توسط پژوهشگر تکمیل شد. روایی و پایایی ترجمه فارسی پرسشنامه ها پیش از این مطالعه سنجیده شده بودند. داده ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS17 تحلیل شد. علاوه بر شاخص های آماری توصیفی از قبیل (درصد، میانگین، انحراف معیار) از رو های آمار تحلیلی نیز استفاده شد.
    یافته ها
    به طور کلی 65 بیمار با میانگین سن زمان مصاحبه 57/85±11/02 سال و میانگین سن زمان تشخیص بیماری 54/83±11/33سال مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کیفیت زندگی افراد درمان شده از سرطان دهانه رحم متوسط (60/7 ±98/46) است. در بعد جسمانی میانگین نمره افراد (61/9 ±80/25) و ضعیف بود. در بعد روحی-روانی میانگین نمره افراد (53/14 ±80/53) و در بعد اجتماعی میانگین نمره (33/18 ±34/61) و هر دو متوسط اعلام شدند. بین کیفیت زندگی و روابط اجتماعی-خانوادگی p<0.005)) و وضعیت اقتصادی p<0.000)) نیز رابطه آماری معنی دار مشاهده شد. در بین عوامل دموگرافیک فقط بین محل تولد افراد و کیفیت زندگی آن ها همبستگی آماری معنی دار مشاهده شد (p=0/044) و بین کیفیت زندگی و مدت زمان سپری شده از درمان با رابطه آماری معنی داری مشاهده شد(p<0.017) و بین نوع درمان و مرحله بیماری و مدت بیماری افراد رابطه آماری معنی دار مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که بیشترین بعد کیفیت زندگی که در افراد درمان شده از سرطان دهانه رحم بطور طولانی تحت تاثیر قرار می گیرد بعد جسمانی است. بنابراین توجه به بهبود شرایط جسمانی می تواند تاثیر مهمی بر ارتقای کیفیت زندگی افراد در طولانی مدت داشته باشد.
    کلید واژگان: سرطان دهانه رحم, کیفیت زندگی, عوامل بالینی و پاتولوژیک
    Shahnaz Tork Zahrani, Leila Rastegari, Nahid Khdakarami, Ali Ghanbari Motlagh, Alireza Akbarzadeh Bagbn, Alireza Tabatabaee Far
    Mean age of participants was 57.85 with standard deviation 11.02. Mean age of participants’ at the time of diagnosis was 54.83 with standard deviation of 11.33. Quality of life scores for these patients was 46.98 with standard deviation of 7.60, which is considered a moderate level of quality of life. Scores of physical functioning, emotional, and social functioning sub scales were 25±9.61 -53.8±14.53 and 61.34±18.33 respectively.Therer was a significant association between quality of life scores and socioeconomic status. A significant association was also found between quality of life scores and duration of time from diagnosis and treatment completion.
    Conclusion
    Findings of this study showed that quality of life of cervical cancer survivals was affected by cancer. Improving physical function and recovery form symptoms may improve quality of life of these patients.
  • شهناز ترک زهرانی، لیلا رستگاری، ناهید خداکرمی، پروین محبی
    زمینه و هدف
    سرطان دهانه رحم یکی از سرطان های شایع در کشورهای در حال توسعه است. بیماری و درمان های آن بر جنبه های مختلف کیفیت زندگی تاثیر گذار است. هدف این تحقیق بررسی کیفیت زندگی و حمایت اجتماعی زنان درمان شده از سرطان دهانه رحم می باشد.
    روش بررسی
    این پژوهش به روش توصیفی همبستگی، از طریق سرشماری، تعداد 65 نفر از افراد درمان شده از سرطان دهانه رحم را که بین سال های 1387-1380 بیماری آنها تشخیص داده شده و درمان شده بودند را مورد مطالعه قرار داد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های کیفیت زندگی مختص سرطان دهانه رحم، پرسشنامه کیفیت زندگی تمام افراد سرطانی سازمان تحقیق و درمان سرطان اروپا و پرسشنامه حمایت اجتماعی وین فیلد و تایگمن بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS17 و شاخص های آماری توصیفی و آزمون های آماری رگرسیون، آزمون همبستگی اسپیرمن، من ویتنی و آزمون کروسکال والیس استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که نمره کیفیت زندگی افراد درمان شده از سرطان دهانه رحم، متوسط (60/7 ± 98/46) است و نمره حمایت اجتماعی آن ها نیز در حد متوسط می باشد (91/20 ± 11/34) و ارتباطی بین کیفیت زندگی افراد در ابعاد جسمانی و روانی و اجتماعی با حمایت اجتماعی آنها مشاهده نشد. همچنین نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین سازگاری روانی و رفاه معنوی افراد با کیفیت زندگی آن ها رابطه آماری معنی داری مشاهده نشد (05/0 < p).
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده ارتباطی بین کیفیت زندگی افراد و حمایت اجتماعی آن ها دیده نشد و با توجه به متوسط بودن نمره هر دو می توان با مشاوره های لازم برای افراد و خانواده های آن ها بر این مشکل غلبه کرد.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, سرطان دهانه رحم, حمایت اجتماعی
  • ناهید خداکرمی، مرضیه حسابی نژاد، دکترا علیرضا اکبرزاده باغبان، فرین سلیمانی
    هدف
    اهمیت رشد و تکامل شیرخواران و تاثیر غیر قابل انکار آن بر سلامت نسل های آتی سبب می شود تا همواره محققین در پی شناسایی راهکارهایی باشند که موجب بهبود شاخص های رشدی و تکاملی گردد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر ماساژ بر شاخص های رشدی و حیطه های تکاملی شیرخواران طراحی و اجرا شد.
    روش بررسی
    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی با تخصیص تصادفی است که بر روی 92 شیرخوار مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی امام خمینی شهر قم در سال 1388 انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها شامل یک فرم اطلاعات دموگرافیک و شاخص های رشدی شامل: وزن، قد، دورسر، دورسینه و دور بازو بودند. جهت شاخص های تکاملی در سن دو ماهگی از چک لیست بررسی تکامل استفاده گردید و در سن چهار ماهگی از آزمون تکاملی «پرسشنامه سنین و مراحل» استفاده گردید. شیرخواران در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. در گروه آزمایش به مادر آموزش داده شد که هرشب قبل از خواب و هر بار 15 دقیقه به مدت دو ماه شیر خوار را به روش ماساژ سوئدی لمس نماید. سپس شاخص های رشدی و تکاملی در چهار ماهگی بررسی و با هم مقایسه گردیدند.
    یافته ها
    هر دو گروه از نظر جنس، شاخصهای رشد و تکامل در ورود به مطالعه همسان بودند. بعد از مداخله، افزایش وزن(001/0(P<، دور سینه (001/0(P<، دور بازو (001/0p<) در گروه آزمایش بیشتر از شاهد بود و اختلاف آماری معنی داری وجود داشت. افزایش دور سر و قد در گروه آزمایش بیشتر بود اما تفاوت معنی داری نداشت.از نظر حیطه های تکاملی در 4 ماهگی در حیطه حرکات درشت (03/0(p< و شناختی- اجتماعی (001/0(p< در گروه آزمایش تفاوت معنی دار بود و در حیطه ارتباطی ارزش اخباری بینابینی بود (P = 0.058)، ولی در حیطه حرکات ظریف و حل مسئله اختلاف معنی دار مشاهده نگردید.
    نتیجه گیری
    ماساژ بر شاخص های رشد و تکامل شیرخواران موثر است.
    کلید واژگان: ماساژ درمانی, رشد, تکامل, شیرخوار
  • بهناز خانی، نازیلا کرمی، ناهید خداکرمی، ترانه سولگی
    مقدمه
    سالانه حدود 20 درصد از بارداری ها منجر به سقط ناکامل می شود که با توجه به سن حاملگی نیاز به درمان دارویی و یا جراحی دارد. یکی از روش های جدید درمان سقط ناکامل روش آسپیراسیون بقایای حاملگی با استفاده از واکیوم دستی (Manual Vacuum Aspiration MVA:) است که در کشورهای مختلف جایگاه خود را در درمان سقط ناقص به دست آورده است. از آن جایی که این روش در ایران هنوز رایج نیست، این مطالعه به مقایسه ی مزایای این روش نسبت به روش جراحی کورتاژ معمولی در بیماران مبتلا به سقط ناقص پرداخت.
    روش ها
    در یک کارآزمایی بالینی، خانم هایی که به دلیل سقط ناکامل به یکی از دو بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (بیمارستان الزهرا (س) و بیمارستان شهید بهشتی) مراجعه کرده بودند، با تخصیص تصادفی در یکی از دو گروه MVA و کورتاژ معمولی جای گرفتند و پس از کسب رضایت یکی از دو روش درمان سقط برای آن ها انجام شد. سپس حین عمل، یک ساعت بعد، موقع ترخیص، یک و سه هفته بعد از عمل تحت پی گیری قرار گرفتند و میزان درد، خونریزی و رضایت بیمار و علایم حیاتی به عنوان پیامد در هر یک از ویزیت ها برای بیمار ثبت شد.
    یافته ها
    مقایسه ی میزان درد در حین عمل و یک ساعت بعد از عمل بین دو گروه نشان داد که میزان درد در گروه MVA در حین عمل (001/0 > P)، یک ساعت بعد از عمل (002/0 = P) کمتر از گروه کورتاژ معمولی بود. خونریزی نیز به طور معنی داری در گروه MVA کمتر بود (001/0 = P) و مدت عمل نیز در روش MVA کمتر از کورتاژ معمولی بود (001/0 = P).
    نتیجه گیری
    یافته های تحقیق نشان داد که روش MVA برای سقط های ناقص نسبت به کورتاژ معمولی روش بر تری است؛ چرا که علاوه بر کمتر بودن زمان انجام عمل و درد در بیماران و کمتر بودن میزان خونریزی، رضایتمندی بیشتر بیماران را پس از عمل به دنبال دارد.
    کلید واژگان: آسپیراسیون با واکیوم دستی (MVA), کورتاژ, سقط, حاملگی
    Behnaz Khani, Nazila Karami, Nahid Khodakarami, Taraneh Solgi
    Background
    Miscarriage was estimated 20% of all pregnancy every year, approximately. There are different modalities, medical or surgical, to treat incomplete abortion. One of the procedures is manual vacuum aspiration (MVA). It is a new method in Iran. The aim of this study was to evaluate the efficacy of this method in Iran.
    Methods
    This randomized clinical trial was designed to compare MVA against sharp curettage in incomplete abortion treatment. The two universities related medical centers with obstetric department were engaged. The 316 cases were elected by inclusion criteria and then allocated into MVA (156 cases) or curettage (160 cases) treatment group. They were followed up for three weeks and blood pressure, pain with visual analogue scale; patient satisfaction and bleeding were evaluated in every subject by gynecologist. At the end, data were analyzed using by SPSS15 software.
    Findings
    Duration of surgery was significantly shorter in MVA than curettage group. Although there were no difference in pain score at admission but patients had less pain during surgery and one hour after surgery in MVA group. Patients in curettage group had more bleeding during surgery. Satisfaction score were significantly more in MVA group at discharge (96.2% against 83.3 %) but this difference was not significant between two groups, 1 and 3 weeks after surgery.
    Conclusion
    Our findings showed that MVA was effective to treat incomplete abortion. It has less complication and bleeding. In addition, satisfaction is high and it consider cost effective.
  • ربابه طاهری پناه، زهره داوودی، عباس انتظاری، مریم سادات حسینی، ناهید خداکرمی
    مقدمه
    میزان پرولاکتین و B-HCG مایع واژن جهت تشخیص پارگی مشکوک کیسه آمنیوتیک بررسی می شود تا بتوان از بروز عوارض نوزادی و مادری پیشگیری نمود.
    روش بررسی
    در این 211 بیمار حامله 38- 28 هفته مراجعه کننده به کلینیک مامایی بیمارستان امام حسین(ع) در سال 1386 مورد بررسی قرار گرفتند. در ابتدا با اسپکولوم، خروج مایع از دهانه رحم بررسی و تست فرن وتست نیترازین انجام شد. سپس نرمال سالین داخل واژن ریخته و پس از یک دقیقه ترشحات را برداشته و پرولاکتین و بتا-HCG اندازه گیری گردید. وجود دو فاکتور از سه معیارتست فرن، نیترازین و مشاهده آبریزش بعنوان پارگی مسجل کیسه آمنیوتیک تلقی شد. یافته ها با نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. آزمون ناپارامتری من ویتنی برای تفاوت بین دو گروه و منحنی ROC برای تعیین نقطه بحرانی استفاده گردید.
    نتایج
    132 بیمار در گروه پارگی کیسه آمنیوتیک و 79 بیمار در گروه طبیعی و سالم قرار گرفتند. سن بیماران گروه مورد و کنترل به ترتیب 08/6±97/26 و 84/4±20/26 سال بود که اختلاف معنی داری نداشت(074/0Pvalue=). پرولاکتین گروه مورد mIU/ml3737±87/2930 و در گروه کنترلmIU/ml 120±18/23 بود(000/0Pvalue=). B-HCG گروه مورد mIU/ml1867±78/439 و گروه کنترل mIU/ml30±72/17 بود. حساسیت و ویژگی پرولاکتین با نقطه بحرانی mIU/ml00/16 برابر 41/79 % و 96% و در مورد B-HCG با نقطه بحرانی 5/12 برابر 85/69% و 33/69% بود.
    نتیجه گیری
    در موارد مشکوک مثل عفونت و خونریزی می‍توان با اندازه گیری پرولاکتین مایع واژن با حساسیت و ویژگی بالایی استفاده نمود. گرچه B-HCG نیز کمک کننده است ولی نسبت به پرولاکتین از حساسیت و ویژگی کمتری برخوردار است.
    کلید واژگان: پارگی کیسه آمنیوتیک, پرولاکتین, b, hcg, تست فرن, نیترازین
    Z. Davoodi, A. Entezari, M. Hoseini, N. Khoda Karami
    The aim of this study was diagnosis of premature rupture of membranes in suspected patients by measurement of prolactin and B-hCG levels in vaginal washing in order to reduce perinatal mortality and morbidity.
    Methods
    The study included 211 pregnant women who were referred to the emergency of Imam Hossein hospital at 28-38 weeks of pregnancy for leakage or prenatal care from April, 2007 to April, 2008. The expulsion of fluid from the cervix was evaluated and fern and nitrazin tests were done. B-hCG and prolactin levels of vaginal washing fluid were measured. The presence of 2 of 3 parameters of fern test, nitrazin and cervical fluid was defined as absolutely premature rupture of membranes. Mann-Withney U-test was used for analysis. The Roc curve was calculated.
    Results
    There were 132 patients in PROM group and79 patient in the control group. The average age in the PROM and control groups was 26.9‌±6.08 and 26.2±4.84 years, respectively(P=0.074). Both groups were matched for parity and gravidity. Prolactin levels in PROM group were 2930±3737mIU/l versus 23.18±120mIU/l in the control group (P=0.000). B-hCG was 439.78±1867mIU/l in PROM and 17.72±30mIU/l in control group (p=0.000). Sensitivity and specificity of prolactin according to cut-off of 16.0 mIU/l was 79.41% and 96%, respectively. Sensitivity and specificity for B-hCG with cut-off point of 12.5 was 69.85% and 69.33%, respectively.
    Conclusion
    The measurement of prolactin and B-hCG levels in patients with suspected premature rupture of membranes can help in decision-making and treatment.
  • ربابه طاهری پناه، مصطفی حمدیه، صدیقه صدیق، سمیه هاشمی، ناهید خداکرمی
    زمینه و هدف
    باروری در اکثر فرهنگها از ارزش بالایی برخوردار است و آرزوی داشتن فرزند یکی از اساسی ترین محرک های انسانی در تداوم زندگی محسوب می شود. اگر تلاش در جهت باردار شدن با موفقیت همراه نشود می تواند منجر به یک تجربه احساسی مخرب شود. طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، حدود 80 میلیون نفر با شکست در باروری دست بگریبان هستند. ناباروری تاثیری منفی بر زندگی مردان و زنان دارد و افراد مبتلا را در معرض مشکلات عاطفی و روانی فراوانی قرار می دهد. چالش های جسمی، روانی و مالی در روند استفاده از روش های کمک باروری نیز زوج های جوان را تحت تاثیر قرار می دهد. تلاش برای باردار شدن، اقدامات پزشکی گران قیمت و خسته کننده ای را به همراه دارد و تردید و نا امیدی در روند درمان می تواند اساس روابط یک زوج را به لرزه درآورد. با وجود این که مطالعات مختلف اهمیت ارتباط مسائل جسمی روانی و ناباروری را نشان داده اند، جنبه های گوناگون آن هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد. این مقاله حاصل یک مطالعه کیفی با تمرکز بر تجربه زندگی با ناباروی بوده و هدف آن دسترسی به تجربیات زندگی زوج های نابارور در طی دوران ناباروری بود.
    روش بررسی
    یازده زوج نابارور در مرکز تحقیقات بهداشت باروری و ناباروری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی درباره تجربیات زندگی با ناباروری مورد مصاحبه قرار گرفتند. گفتگوها با کسب اجازه از افراد ضبط و روی کاغذ پیاده شد و با استفاده از روش کلایزی، جملات و عبارات مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند.
    نتایج
    از تدوین مصاحبه های انجام شده، شش مضمون و یازده زیر مضمون استخراج شد. نتایج نشان داد که ناباروری روابط عاطفی و جنسی زوجها را تحت تاثیر قرار می دهد، ارتباط زوج با اطرافیان در واکنش به برخورد آنان با ناباروری تغییر می نماید. همچنین زوجها انتظارات ویژه ای از پرسنل درمانی داشتند که برآورده نمی شود، بهمین دلیل علاوه بر درمان طبی ممکن است به درمان های غیر معمول نیز متوسل شوند.
    نتیجه گیری
    مضمون های استخراج شده مشخص نمود که ناباروری می تواند سراسر زندگی زوج نابارور را تحت تاثیر قرار می دهد. به نظر می رسد استفاده گسترده تر از خدمات مشاوره مامایی و روانشناسی برای زوج های نابارور و اطرافیان آنها در مراکز درمان ناباروری، برای این زوجها کمک کننده است.
    کلید واژگان: پدیدارشناسی, تجربیات زندگی, روش کلایزی, مشاوره روانشناسی, مطالعه کیفی, ناباروری
    Nahid Khodakarami, Somayeh Hashemi, Seddighe Seddigh, Mostafa Hamdiyeh, Robabeh Taheripanah
    Introduction
    In most cultures, fertility has a great social value and parenting aones own biological child is considered the most basic motive in the process of human life. On the other hand, infertility could lead to a destructive emotional experience. According to the World Health Organization (WHO), about 80 million people in the world live with infertility. Infertility has a negative influence on the lives of both genders and predisposes them to emotional and psychological burdens. Physical, mental and economic challenges may affect young couples during infertility treatment. The purpose of this study was to examine the in-depth life experience of infertile couples.
    Materials And Methods
    This qualitative, phenomenological study was conducted on 11 purposively selected couples attending the outpatient department of Reproductive Health Research Center at Taleqani Hospital on August-December 2008. The interviews were carried out to explore life experiences of the infertile couples who were under infertility treatment process. The data were generated from taped interviews and the researcher's observational field notes. The data were analyzed according to the procedure outlined by Colaizzi.
    Results
    Interviews were categorized by examining the participant's interview transcripts and identifying significant statements and meanings. Themes emerging from the statements were identified, and cross-case comparisons were made to confirm or modify them. Six key themes followed by eleven sub-themes emerged from the data. The results showed that infertility, affects emotional and sexual relationships of infertile couples. The couples relationship with family members and relatives is affected when they realize about their problem. Sometimes the infertile couples resort to unusual and non-medical treatment options when their expectations form the medical team are not met.
    Conclusion
    Thematically, infertility could deeply affect infertile couple's entire life. More widespread use of midwifery and psychological counseling services at infertility treatment centers seem to be of help to infertile couples and their relatives.
    Keywords: Colaizzi's method, Infertility, Life experience, Phenomenology, Psychological counseling, Qualitative study
  • ناهید خداکرمی، صدیقه صدیق، سمیه هاشمی، مصطفی حمدیه، ربابه طاهری پناه
    گرچه مطالعات متعددی جوانب مختلف زندگی زوج های نابارور را نشان داده اند، اما هنوز حقوق اولیه آنان ناشناخته مانده است. این مقاله بر تجربه ی زندگی با ناباروری از بعد حقوقی و اخلاقی متمرکز شده است و هدف آن دسترسی به تجربیات زوج های نابارور در این زمینه است تا با درک عمیق چالش ها و مشکلاتی که زوج های نابارور با آن ها درگیر می باشند بتوان پیشنهاداتی را جهت احقاق حقوق آنان در برنامه های بهداشت باروری ارائه نمود.
    این پژوهش مطالعه ای است کیفی و بر مبنای پدیدارشناسی به اجرا در آمد که در طی آن با یازده زوج نابارور که جهت درمان به مرکز تحقیقات باروری - ناباروری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی مراجعه نموده بودند مصاحبه ی شفاهی انجام شد. گفت وگو ها با کسب اجازه از افراد ضبط شد و به روی کاغذ آمد و با استفاده از روش Colaizzi، جملات و عبارات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    از تدوین مصاحبه های انجام شده، چهار مضمون و دوازده زیر مضمون استخراج شد. نتایج نشان داد که ناباروری نه تنها بر روابط خانوادگی و اجتماعی زوج ها تاثیر قابل توجهی داشته است، بلکه یکی از دغدغه های جدی آنان روشن نبودن حق و حقوق آنان در نظام سلامت کشور و مشخص نبودن سازمان های حامی آنان، عدم پوشش بیمه ای خدمات درمانی ناباروری و نگرانی از واکنش سایر اعضای خانواده و جامعه به مشکل آن ها بود. زوج های نابارور خود را مستحق حمایت بیش تری از جانب خانواده، جامعه و دولت می دانند.
    مضمون های استخراج شده مشخص نمود که ناباروری می تواند کلیه ی ابعاد زندگی زوج نابارور را تحت تاثیر قرار دهد و احساس نداشتن حمایت اجتماعی و اقتصادی در پروسه ی درمانی آنان را آزرده می سازد.
    کلید واژگان: ناباروری, پدیدارشناسی, حقوق باروری, روش Colaizzi
  • ناهید خداکرمی، مژگان میرزاعلیزاده، علی حقیقی، حمید علوی مجد
    زمینه و هدف
    روش های غیر تهاجمی برای تشخیص گنوره و کلامیدیا با استفاده از تست های اداراری و بدون استفاده از معاینات واژینال، با استفاده از اسپکولوم در دسترس می باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی نتایج دو روش نمونه گیری از ترشحات واژن با و بدون استفاده از اسپکولوم در تشخیص عفونت تریکومونایی است.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر یک مطالعه کار آزمایی بالینی از نوع مقایسه آزمونها است. نمونه مورد پژوهش 100 خانم 49-18 ساله، با شکایت از ترشحات واژینال و سایر علائم واژینیت، مراجعه به درمانگاه زنان مرکز آموزشی- درمانی طالقانی بودند که به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند که جهت تشخیص نوع عفونت از ترشحات واژینال بیماران یکبار قبل از معاینه با اسپکولوم و بار دیگر در طی معاینه با اسپکولوم نمونه تهیه شد و جهت تشخیص عفونت تریکومونیازیس مورد بررسی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از نرم افزار کامپیوتری 14 SPSS و آزمونهای ناپارامتری مک نمار و ضریب کاپا استفاده شد. فاصله اطمینان %95 و سطح معنی داری در این پژوهش 05/0در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که حساسیت روش نمونه گیری از ترشحات واژن با اسپکولوم در تشخیص تریکومونیاز %69 بود. حساسیت روش نمونه گیری از ترشحات واژن بدون اسپکولوم در تشخیص تریکومونیاز %5/62 بود. آزمون آماری مک نمار اختلاف آماری معنی داری بین حساسیت دو روش نمونه گیری از ترشحات واژن با و بدون استفاده از اسپکولوم در تشخیص این عفونت نشان نداد (P= NS). میزان توافق به دست آمده بین دو روش نمونه گیری از ترشحات واژن با و بدون اسپکولوم در تشخیص این عفونت 85/0 بود.
    بحث و نتیجه گیری
    تشخیص عفونت تریکومونایی می تواند بدون انجام معاینه با اسپکولوم صورت پذیرد. این روش می تواند در زنانی که به علت ترس از معاینه با اسپکولوم با تاخیر مراجعه می کنند، سودمند باشد.
    کلید واژگان: تریکو مونا, تشخیص, ترشحات واژینال, بدون اسپکولوم
    N. Khodakarami, M. Mirza Alizadeh, A. Haghighi, H. Alavi Majd
    Background And Aim
    Evaluation for STIs requires speculum examination. It is sometimes uncomfortable and rejected by many patients. Speculum examination often is impractical or not available in remote areas. Recently, it is possible to omit the speculum examination and noninvasively diagnose for Chlamydia and gonorrheal infections from urine sample. This comparison study was conducted by collected vaginal specimens directly without performing a speculum examination for the diagnosis of trichomonas infections.The aim of this study was comparison of two methods of vaginal discharge collection with and without speculum examination for diagnosis of the trichomonas infection.
    Materials And Methods
    We examined 100 patients with vaginal discharge to the gynecology clinic of the Taleghani hospital. Two vaginal swab were collected from vaginal discharge of patients before and during speculum examination for diagnosis of trichomoniasis. Both of vaginal specimens were tested with blinded microscopic. Compared collection methods sensitivities, specificity, positive predictive value, negative predictive value and accuracy of both methods was compared.
    Results
    Sensitivities, specificity, positive predictive value, negative predictive value and accuracy of speculum collection methods were 69%, 99%, 92%, 94% and 93% for trichomoniasis respectively. Sensitivities, specificity, positive predictive value, negative predictive value and accuracy of nonspeculum collection methods were 62.5%, 99%, 91%, 93% and 92% for trichomoniasis respectively. The differences between methods was not statistically significant (P= NS). There was a very good agreement between both methods for diagnosis of trichomoniasis (KAPPA= o.85).
    Conclusions
    We have demonstrated the benefit of nonspeculum vaginal specimens for the diagnosis of trichomoniasis. This technique has applicability for studies involving the epidemiology of vaginal infection as well as for home diagnostic testing, elder and pregnant women respectively.
  • ناهید خداکرمی، شراره جان نثاری
    از حقوق زنان باردار و خانواده ی آنان است که از حق و حقوق خود آگاهی داشته باشند و با اطلاع کامل از مزایا و معایب هر روش درمانی در روند تصمیم گیری درمان و مراقبت خود نقش فعال داشته باشند.
    مطالعه ی حاضر با هدف بررسی میزان آگاهی مادران باردار با منشور حقوق بیمار و زنان باردار و هم چنین مداخلات درمانی و مراقبتی طراحی و به اجرا در آمد.
    در یک مطالعه ی مقطعی و آزمایشی 60 مادر 35-19 ساله که از زمان زایمان آن ها 1 تا 3 ماه گذشته بود و جهت برخورداری از خدمات تنظیم خانواده یا بهداشت و سلامت کودک خود به مراکز بهداشتی درمانی منتخب مراجعه نموده بودند مورد بررسی قرار گرفتند.
    نتایج نشان داد که مادران در زمان خاتمه ی بارداری خود از نوع و چگونگی برنامه ی بهداشتی قبل و پس از اجرا آگاهی کافی نداشتند. گرچه کلیه ی شرکت کنندگان در این مطالعه و خانواده ی آنان رضایت خود را قبل از بستری اعلام نموده بودند، 83/6 درصد آنان اظهار نمودند اطلاعات کافی در حین اخذ رضایت در اختیار آنان قرار داده نشده است. 2/43 درصد زنان در زمان دریافت خدمات مراقبتی، سلامتی و بهداشتی حین و بعد از زایمان، احساس راحتی کامل داشتند. حدود 87 درصد زنان ابراز نمودند که هرگز در مورد مزایا و مضرات نوع زایمان اطلاعاتی دریافت نکرده بودند. 73 درصد زنان در طی بارداری 10 بار یا بیش تر سونوگرافی شده بودند و 93 درصد زنان بدون داشتن درد زایمان و در تاریخ تقریبی بستری شده بودند.
    بسیاری از زنان باردار نه تنها مراقبت استاندارد و مناسب دریافت ننموده بودند، بلکه در مورد عوارض و مزایای مداخلات انجام شده (دارو، آزمایشات، سونوگرافی، اینداکشن، پروسه ی درمان و جراحی و.. .) در طی بارداری و زایمان خود اطلاعات کافی از تیم درمانی خود (پزشک، ماما، پرستار) دریافت نکرده بودند.
    به نظر می رسد که زنان باردار ایرانی از حقوق کامل خود در زمینه ی درمان و مراقبت های ضروری و استاندارد مطلع نبوده و در عملکرد تیم درمان نیز در اجرای پروتکل ها و مداخلات درمانی و مراقبتی منطبق با اصول اخلاقی و استاندارد فاصله ی معنی داری مشاهده می شود. مطالعات وسیع تر در زمینه ی حقوق بهداشت باروری و اخلاق حرفه ای زنان و مامایی پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: اتونومی, مراقبت زنان باردار, حقوق زنان باردار
  • ماهرخ دولتیان، فاطمه سیاحی، ناهید خداکرمی، معصومه سیمبر
    سابقه و هدف
    با توجه به اهمیت تجربه زایمانی و عدم اطلاع از وضعیت آن در کشورمان، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان رضایت از زایمان طبیعی و عوامل مرتبط با آن در بین زنان زایمان کرده بیمارستان های مهدیه تهران و شهید چمران بروجرد در سال 1385 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی 360 مادر باسواد ایرانی تازه زایمان کرده که به طور مستمر مراجعه نمودند بررسی شدند. میزان رضایت از زایمان با کمک پرسشنامه استاندارد رضایتمندی Mackeyارزیابی شد و عوامل مرتبط شامل مشخصات دموگرافیک و مامایی، شدت درد، کنترل فردی و عوامل محیطی بودند که جهت سنجش شدت درد از خط کش درد و از پرسشنامه «عامل مقیاس لیبر» جهت سنجش کنترل فردی استفاده گردید. اطلاعات توسطSPSS 13 و با استفاده از آزمون های غیرپارامتری کروسکال والیس، من ویتنی، ضریب همبستگی اسپیرمن و آنالیز واریانس یک طرفه و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میزان عدم رضایت از زایمان در بیمارستان شهید چمران بروجرد 8/27% و در بیمارستان مهدیه تهران 4/8% بود. ارتباط معنی داری بین متغیرهای شدت درد، عوامل محیطی، کنترل فردی، عامل زایمان، طول مرحله اول زایمان به طور معکوس، سن بارداری، تطابق جنسیت با خواسته پدر و مادر، عدم وجود مشکل در مراحل دوم و سوم زایمان، میزان تحصیلات زن، وضعیت اقتصادی و نوع شغل همسر با میزان رضایت از زایمان در بیمارستان شهید چمران بروجرد مشاهده گردید (001/0 P <) و در بیمارستان مهدیه تهران نیز بین شدت درد، کنترل فردی، طول مرحله اول و دوم زایمان به طور معکوس با میزان رضایت از زایمان ارتباط معنی دار آماری به دست آمد (001/0 P <). براساس رگرسیون انجام شده دو متغیر کنترل فردی و رضایت از محیط به عنوان بهترین پیشگویی کننده های رضایت از زایمان در این پژوهش به دست آمدند.
    نتیجه گیری
    نارضایتی از زایمان به ویژه در بیمارستان شهید چمران بروجرد نگران کننده است و این مطالعه توجه به عوامل اصلی عدم رضایت را توصیه می کند.
    کلید واژگان: میزان رضایتمندی, زایمان طبیعی, کنترل فردی, عوامل محیطی, شدت درد زایمان
    Dolatian M., Sayyahi F., Khoda Karami N., Simbar M
    Background
    Patient's satisfaction is one of the most important health indicators in health care sysytem which is used for care qualification and providing health services. Hence, a descriptive-correlative study is carried out to determine the satisfaction degree of normal delivery and its relative factors in childbearing women at “Shaheed Chamran, Borujerd” and “Madiye, Tehran” Hospitals in 1385.
    Materials And Methods
    In this study, 360 literate Iranian childbearing mothers were chosen via a non-probable quaoto sampling. Data gathered by a questionnaire consisting of 4 parts (pain severity, personal control, environmental satisfaction, childbirth satisfaction) and two checklists of demographic features and past obststric records. Respectively, the pain ruler was used to estimate the pain severity, the questionnaire of labors Agentry Scale to personal control, 17-question Likert scale to environmental contentment and 18 questions derived from 34-item questionnaire of Mackey Childbirth satisfaction to childbirth content. Using SPSS 13, Mann-Whitney and Cruskal- Wallis non-parametric tests, Spearman’s Correlation coefficlency, one-way Anova (variance Analysis) and regression test were applied to analyze the information.
    Results
    Among the studied women, 72/2% were contented with their childbirth, whereas 8.4% of them were unsatisfied with their childbirth. There was a meaningfull relationship among pain severity, environmental satisfaction, personal control, childbirth factor, reserved length of the first phase of labor, pregnancy age, the conformity of newborn’s gender with father’s and with mother’s will (P<0/001), lack of problem in their second and third delivery (P=0/01), mother’s degree of education (P=0/009), economical situation (P=0/02), and spouse’s occupation (P=0/03) with childbirth gratification in “Shaheed Chamran” hospital. there was a significant relationship between pain severity, personal control, the reserved length of the first and second phase (P<0/001) in “Mahdiye” hospital. Based on regression test, the personal control varriables (P<0/001) and environmental content (P=0/005) were achieved to be the predictors of childbirth gratification. Pejuhandeh Vol.13, No 63, 2008 14
    Conclusion
    It is outstanding that the contentment with childbirth is a multi-dimensinal issue and in order to increase the mothers’ positive experiences and prevent them from side-effects of their negative experiences, all the aspects must be comprehensively, simultaneously, considered.
  • ناهید خداکرمی، فریبرز معطر، عطا الله قهیری
    زمینه و هدف
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی کپسول گیاهی با مفنامیک اسید در 180 نفر از دختران دانشجوی با سن 27-18 سال ساکن خوابگاه های دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که از دیسمنوره اولیه شکایت داشتند، طراحی و اجرا گردید.
    روش تحقیق: این پژوهش یک مطالعه تجربی است و بصورت کارآزمایی بالینی و دوسوکور انجام شده است. نمونه های واجد شرایط شرکت در مطالعه بصورت تصادفی در سه گروه درمانی کپسول گیاهی، کپسول مفنامیک اسید و کپسول دارونما مورد بررسی قرار گرفتند ترکیب داروی گیاهی شامل عصاره خشک گیاهان زعفران، کرفس و انیسون بود (SCA)، که در کپسولهای شبیه مفنامیک اسید و دارونما با دوز 500 میلی گرم تهیه و در بسته بندی های مشابه در اختیار واحدهای مورد مطالعه قرار گرفت. طول درمان به مدت سه سیکل قاعدگی و از ابتدای هر سیکل به مدت سه روز، روزانه مصرف 3 عدد کپسول در نظر گرفته شد. شدت درد با استفاده از خط کش درد(VAS) مورد ارزیابی قرار گرفت و میانگین شدت درد در هر سیکل تعیین شد.
    یافته ها
    اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که کلیه واحدهای مورد پژوهش از نظر مشخصات دموگرافیک، خصوصیات قاعدگی و شدت دیسمنوره اولیه در قبل از درمان یکسان و همگن بودند. ولی پس از درمان شدت دیسمنوره اولیه در گروه کپسول گیاهی با 01/0 =p و در گروه مفنامیک اسید با 01/0=p بطور معنی داری نسبت به کپسول دارونما کاهش یافته بود. همچنین با مقایسه شدت دیسمنوره اولیه پس از درمان با کپسول گیاهی و مفنامیک اسید نتایج با 02/0=p نشان داد که تاثیر کپسول گیاهی بهتر و مناسب تر از مفنامیک اسید می باشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش بنظر می رسد که داروی گیاهی SCA تاثیر مناسبتری بر کاهش دیسمنوره اولیه دارد و پیشنهاد میگردد جهت دستیابی به دوز مناسب دارو مطالعات وسیع تری در این زمینه طراحی و اجرا گردد.
    کلید واژگان: کرفس, زعفران, انیسون, داروی گیاهی, دیسمنوره
    N. Khodakrami, Dr. F. Moatar, Dr. A. Ghahiri
    Background And Aim
    To study the effect of an Iranian herbal drug in the treatment of primary dysmenorrhoea a randomized, double-blind, placebo-controlled pilot trial among 180 female students settled at Isfahan University dormitory aged 18–27 years who suffered from primary dysmenorrhoea was conducted.
    Materials And Methods
    Participants were divided into three groups randomly (herbal drug, mefenamic acid and placebo). The herbal drug (Saffron, Celery See and Anise extracts highly purified) group was given 500 mg of SCA three times a day for three days, starting from the onset of bleeding or pain was administered. Participants were followed with three cycles from beginning of menstruation and continued through the whole three days of bleeding. Main outcome measures the severity and duration of pain at two and three months. A visual analogue scale was used to record pain. Overall-pain was the average pain intensity among days in pain.
    Results
    There were statistically significant reductions in pain score and pain duration in SCA (p<0.01) and mefenamic acid (p<0.01) groups. The decrease in pain score was reflected by a significant reduction in another drug used among the treatment groups compared with placebo. The magnitude of the reduction was significantly greater in the SCA group than in mefenamic acid and placebo (p=0.031).
    Conclusion
    Both of the drugs relieved menstrual pain effectively in compare with placebo. So more clinical trials are need for efficacy of this herbal drug.
  • ناهید خداکرمی، مژگان میرزا علیزاده، فرزانه یازنده، حمید علوی مجد
    مقدمه
    امروزه با رویکرد نظام های مدرن سلامت در کشور های پیشرفته جهان، استفاده از روش های غیر تهاجمی در تشخیص بیماری ها مد نظر قرار گرفته است. در حیطه بیماری های زنان نیز امکان تشخیص کنوره و کلامدیا با استفاده از آزمون های ادراری به عنوان جایگزین معاینه با اسپکولوم فراهم شده و این امکان وجود دارد که تشخیص عفونتهای ایجاد شده با میکروارگانیسم هایی نظیر، واژینوز باکتریایی، کاندیدا و تریکومونا بوسیله گرفتن مستقیم سوآپ های واژینال و بدون انجام معاینه با اسپکولوم انجام گیرد. هدف از این مطالعه مقایسه نتایج دو روش نمونه گیری از ترشحات واژن با و بدون استفاده از اسپکولوم در تشخیص عفونتهای دستگاه تناسلی است.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش100 بیمار مبتلا به ترشحات واژن و سایر علائم واژینیت که به درمانگاه زنان مرکز آموزشی، درمانی طالقانی مراجعه کرده بودند و در محدوده سنی 49-18 سال بودند به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. در این مطالعه اعتبار فرم ثبت اطلاعات و چک لیست از طریق اعتبار محتوا و پایایی آن از روش آزمون مجدد انجام شد، (85/0=α). از ترشحات واژینال بیماران یکبار قبل از معاینه با اسپکولوم و بار دیگر در طی معاینه با اسپکولوم نمونه تهیه شد و جهت تشخیص عفونت تریکومونیاز، کاندیدیاز و واژینوز باکتریال مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    حساسیت روش نمونه گیری از ترشحات واژن با اسپکولوم در تشخیص واژینوز باکتریال به ترتیب 81 درصد، در تشخیص تریکومونیاز 69 درصد و در تشخیص کاندیدیاز ولوواژینال 86 درصد بود. حساسیت روش نمونه گیری از ترشحات واژن بدون اسپکولوم در تشخیص واژینوز باکتریال به ترتیب 71درصد، در تشخیص تریکومونیاز 5/62 درصد و در تشخیص کاندیدیاز ولوواژینال77 درصد بود. آزمون آماری مک نمار اختلاف آماری معنی داری بین حساسیت دو روش نمونه گیری از ترشحات واژن با و بدون استفاده از اسپکولوم در تشخیص این عفونتها نشان نداد (P=NS). میزان توافق به دست آمده بین دو روش نمونه گیری از ترشحات واژن با و بدون اسپکولوم در تشخیص واژینوز باکتریال، تریکومونیازیس و کاندیدیاز ولوواژینال به ترتیب 89/0، 85/0 و 72/0 بود.
    بحث و نتیجه گیری
    ارزیابی عفونتهای دستگاه تناسلی می تواند بدون انجام معاینه با اسپکولوم صورت پذیرد. این روش می تواند در زنانی که به عات ترس از معاینه با اسپکولوم با تاخیر مراجعه می کنند سودمند باشد.
    کلید واژگان: عفونتهای دستگاه تناسلی, عفونت های منتقله از راه تماس جنسی, بیماری التهابی لگن, واژینیت
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر ناهید خداکرمی
    دکتر ناهید خداکرمی
    استادیار مرکز تحقیقات بهداشت باروری و ناباروری، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال