به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

نوشیروان خضری مقدم

  • امیررضا بخشنده سجاد، سید محمدحسین موسوی نسب*، نوشیروان خضری مقدم

    دانش آموزان ازجمله افرادی هستند که با اضطراب به عنوان یکی از مشکلات رایج دست وپنجه نرم می کنند به همین دلیل بررسی سازه های اضطرابی جهت پیش بینی اضطراب از اهمیت بالایی برخوردار است لذا هدف پژوهش حاضر بررسی مدل علی طرح واره هیجانی و ناگویی خلقی با حساسیت اضطرابی از طریق نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان دوره دوم متوسطه بود. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه موردنظر پژوهش کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان تربت حیدریه در سال 1400-1401 بود که از طریق نمونه گیری در دسترس به تعداد 220 نفر نمونه گیری شده بودند. اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه های حساسیت اضطرابی فلوید (ASI)، پرسشنامه طرح واره هیجانی لیهی (LESS) ، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (DERS) و پرسشنامه ناگویی خلقی تورنتو (TAS_20) جمع آوری شد. داده های از طریق نرم افزارهای آماری SPSS 26 و AMOS 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد طرح واره هیجانی و ناگویی خلق به صورت غیرمستقیم و از طریق عامل میانجی دشواری در تنظیم هیجان با حساسیت اضطرابی در ارتباط است اما این دو متغیر به طور مستقیم با حساسیت اضطرابی مرتبط نیستند. بنابراین معلمان و درمانگران می توانند با آموزش تنظیم هیجان و مداخلات مبتنی بر تنظیم هیجان در جهت تعدیل حساسیت اضطرابی برآیند.

    کلید واژگان: طرح واره هیجانی, ناگویی خلقی, دشواری در تنظیم هیجان, حساسیت اضطرابی, دانش آموزان
    Amirreza Bakhshandeh Sajjad, S. M. Hossein Mousavi Nasab *, Noshirvan Khezri Moghadam

    Students are among the people who struggle with anxiety as one of the common problems, for this reason, the investigation of anxiety structures is of great importance to predict anxiety, so the purpose of the present study is to investigate the causal model of emotional schema and alexithymia with anxiety sensitivity through the mediating role of difficulty in emotion regulation in second year high school students. The method of the current research was correlation and structural equation modeling. The target population of the research was all the students of the second year of secondary school in Torbat-Haydriya city in 1400-1401, who were sampled through available sampling in the number of 220 people. The necessary information was collected through Floyd Anxiety Sensitivity Questionnaires (ASI), Leahy Emotional Schema Questionnaire (LESS), Gratz and Romer Difficulty in Emotion Regulation Questionnaire (DERS) and Toronto Alexithymia Questionnaire (TAS_20).Data were analyzed through SPSS 26 and AMOS 24 statistical software. The results showed that emotional schema and alexithymia are indirectly related to anxiety sensitivity through the mediating factor of difficulty in regulating emotions, but these two variables are not directly related to anxiety sensitivity. Therefore, teachers and therapists can come up with emotion regulation training and interventions based on emotion regulation in the direction of modulating anxiety sensitivity.

    Keywords: Emotional Schema, Alexithymia, Difficulties in Emotion Regulation, Anxiety sensitivity, students
  • زهرا میراحمدی، نوشیروان خضری مقدم*، عباس رحمتی
    مقدمه

    بیماری سرطان یکی از شایع ترین بیماری ها در دنیای امروز است که علاوه بر ایجاد مشکلات جسمی، مشکلات روانشناختی را برای بیماران به همراه دارد. یکی از این مشکلات فاجعه سازی درد می باشد.

    هدف

    هدف پژوهش حاضر تعیین نقش تاب آوری روانشناختی و ذهن آگاهی در پیش بینی فاجعه سازی درد با میانجیگری هیجان های مثبت در بیماران مبتلا به سرطان بود.

    روش

    این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به سرطان بزرگسال (بالای 18 سال) شهر کرمان در تابستان و پاییز سال 1400 بود که تعداد 141 نفر از بیماران، به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد فاجعه سازی درد، فهرست عواطف و هیجان های مثبت پاناس، فرم کوتاه پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ و پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و همبستگی پیرسون با کاربرد نرم افزارهای AMOS نسخه 24 و SPSS نسخه 23 استفاده شد.

    یافته ها:

     یافته ها نشان داد که مسیرهای مستقیم تاب آوری (0/27-) و هیجان های مثبت (0/32-) به فاجعه سازی درد و نیز مسیرهای مستقیم تاب آوری (0/24) و ذهن آگاهی (0/16) به هیجان های مثبت معنی دار بود. همچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر برازش خوب مدل نهایی پژوهش را نشان داد (NFI=0/99, CMIN=0/373).

    نتیجه گیری:

     نتایج نشان داد هیجان های مثبت در پیش بینی فاجعه سازی درد براساس تاب آوری روانشناختی و ذهن آگاهی میانجی گری می کنند. پیشنهاد می شود درمانگران و موسسه های مرتبط با سرطان برنامه های درمانی مرتبط با این عوامل را در دستور کار خود قرار دهند.

    کلید واژگان: فاجعه سازی درد, هیجان های مثبت, تاب آوری روانشناختی, ذهن آگاهی, سرطان
    Zahra Mir Ahmadi, Noshirvan Khezri Moghadam*, Abbas Rahmati
    Introduction

    Cancer is one of the most common diseases in the world today that in addition to causing physical problems causes psychological problems for patients. One of these problems is pain catastrophizing.

    Aim

    The purpose of this study was to investigate the role of psychological resilience and mindfulness in predicting pain catastrophizing through mediating role of positive emotions in patients with cancer.

    Method

    This study was a descriptive and correlational research. The statistical population included all Adult cancer patients (over 18 years old) in Kerman in summer and autumn of 2021, that a total of 141 patients were selected as the sample using purposive sampling. For data collection, Standard Pain Catastrophizing Scale, PANAS Positive Affect Schedule, short form of the Freiburg Mindfulness Questionnaire and Connor and Davidson Resilience Questionnaire, were used. For data analysis, path analysis and Pearson correlation methods were applied by using AMOS software version 24 and SPSS version 23.

    Results

    Results showed that the direct path of resilience (-0.27) and positive emotions (-0.32) to pain catastrophizing and direct path of resilience (0.24) and mindfulness (0.16) to positive emotions were significant. Also, the results of path analysis showed that the final model of the research had the goodness of fit (CMIN=0.373, NFI=0.99).

    Conclusion

    The results showed that positive emotions mediate the prediction of pain catastrophizing based on psychological resilience and mindfulness. It is suggested that therapists and cancer-related institutions include treatment programs related to these factors.

    Keywords: Pain catastrophizing, Positive emotions, Psychological resilience, Mindfulness, Cancer
  • نیلوفر غلامی پور، نوشیروان خضری مقدم*، مسعود فضیلت پور
    پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان یک زبانه و دوزبانه عرب - فارسی زبان انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی بود. جامعه پژوهش شامل 473 دانش آموز دختر یک زبانه و دوزبانه 10 تا 12 ساله شهرستان کنگان در سال تحصیلی 97-96 بودند که از میان آنها 100 دانش آموز که 50 نفر از آنها فارسی زبان و 50 نفر دیگر دو زبانه (عرب - فارسی زبان) بودند، به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از نسخه کامپیوتری آزمون ویسکانسین (گرانت و برگ، 1948) برای اندازه گیری انعطاف پذیری شناختی و خرده مقیاس فراخنای ارقام وکسلر چهار (وکسلر، 2003) برای اندازه گیری حافظه کاری استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تی مستقل تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که بین دانش آموزان یک زبانه و دوزبانه در حافظه کاری و انعطاف پذیری شناختی تفاوت معناداری وجود دارد. عملکرد دو زبانه ها در هر دو متغیر، بهتر از کودکان یک زبانه بود.
    کلید واژگان: انعطاف پذیری شناختی, حافظه کاری, دوزبانگی
    Niloufar Gholamipour, Noshirvan Khezri Moghadam *, Masoud Fazilatpour
    The study aimed to evaluate and compare working memory and cognitive flexibility of monolingual and bilingual Arabic-Persian students. The method of the present study was descriptive. The study population consisted of 473 female monolingual and bilingual 10- to 12-year-old female students in Kangan city in the 1396-97 academic year, which among them, 100 students, 50 of whom were Persian-speaking and the other 50 bilingual (Arabic-Persian-speaking), were selected by random sampling. A computer version of the Wisconsin test was used to measure cognitive flexibility (Grant and Berg, 1948) and the Wechsler IV Digit Span subscale (Wechsler, 2003) was used to measure working memory. Data were analyzed using descriptive statistics and Independent T-Test. The results showed a significant difference between monolingual and bilingual students in working memory and cognitive flexibility. The performance of bilinguals in both variables is better than monolingual children.
    Keywords: cognitive flexibility, working memory, Bilingualism
  • آیلین شهابی*، عباس رحمتی، نوشیروان خضری مقدم
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مهارت های پذیرش، تعهد و حل مساله بر کاهش طلاق عاطفی و سرخوردگی زناشویی انجام شد.

    روش

    روش پژوهش با توجه به ماهیت موضوع نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل انتخاب شد. جامعه ی آماری زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده در سال 1398 شهر کرمان بودند. نمونه ی پژوهش متشکل از 30 زوج شرکت کننده در فراخوان بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آموزش پذیرش، تعهد و حل مساله طی هشت جلسه ی دو ساعته به زوجین گروه آزمایش ارایه شد. محتوای آموزش در مورد مشکلات زوجین در روابط زناشویی، انتخاب یک ارزش زناشویی مشترک و ارایه ی یک راه حل بر مبنای آن، و شناسایی موانع درونی و بیرونی عمل بر اساس ارزش ها بود. برای سنجش آزمودنی ها در دو گروه، از پرسشنامه های طلاق عاطفی و سرخوردگی زناشویی که قبل و بعد مداخله کامل گشته اند استفاده شد. در راستای تحلیل داده ها، مقدار میانگین، انحراف معیار، و تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) استفاده شد. در ادامه نسخه ی 22 نرم افزار SPSS استفاده گشت. سطح معنی داری در این پژوهش (p=0.05) در نظر گرفته شد.

    نتایج

    نتایج تحلیل کوواریانس برای شرکت کننده گان که زوجینی در سنین 30 تا 60 سال با حداقل پنج سال سابقه ی زناشویی بودند نشان داد که آموزش پذیرش، تعهد و حل مساله بر کاهش طلاق عاطفی و سرخوردگی موثر بود. در حالی که میانگین برای طلاق عاطفی در پیش آزمون (M=14.33) بود، نتایج در پس آزمون به (M=11.80) تغییر یافت. همچنین سرخوردگی زناشویی از (M=48.93) در پیش آزمون به مقدار (M=44.60) تغییر کرد.

    نتیجه گیری

     با توجه با نتایج شاید لازم باشد در مداخلات آموزشی و درمانی مربوط به کاهش طلاق عاطفی و سرخوردگی زوجین نقش جدی تری برای آموزش پذیرش، تعهد و حل مساله قایل شویم.

    کلید واژگان: آموزش, پذیرش, تعهد, حل مساله, طلاق
    Ailin Shahabi*, Abbas Rahmati, Noshirvan Khezri Moghadam

    This study aimed to investigate the effectiveness of the acceptance, commitment and problem-solving skills training on reducing the emotional divorce and the marital frustration. The research method, with regard to the quasi-experimental nature of the subject, was selected with a pre-test post-test design with a control group. The statistical population was the couples attending the Family counselling centers in Kerman city in 2019. The study sample involved 30 participating couples who were selected using available and simple random sampling and were divided into two experimental and control groups. Training the acceptance, commitment and problem-solving was presented to the couples in the experimental group during eight two-hour sessions, while the control group was in the waiting phase. To assess the subjects in both groups, the Emotional divorce questionnaire (Guttmann, 1994), and the Marital Frustration questionnaire (Nihouse and Bartel, 2006) were used. The results of the covariance analysis showed that training the acceptance, commitment and problem-solving was effective on reducing the emotional divorce and frustration. This effect was stronger on reducing the frustration. According to the results, maybe we need to consider a more serious role for training the acceptance, commitment and problem-solving in the educational and therapeutic interventions related to reducing the emotional divorce and the marital frustration of the couples.

    Keywords: training, acceptance, commitment, problem solving, divorce
  • نجمه حسینی مهر، نوشیروان خضری مقدم*، سمیه پوراحسان
    هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر شفقت بر خودکارآمدی اجتماعی، تحمل پریشانی و خودانتقادی در دختران نوجوان تحت سرپرستی سازمان بهزیستی بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش شامل 30 دختر نوجوان 14 تا 18 ساله تحت سرپرستی سازمان بهزیستی شهر کرمان بود که با نمونه گیری دردسترس، انتخاب و در گروه های مداخله و گواه جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش، مداخله مبتنی بر شفقت را دریافت کرد (8 جلسه 90 دقیقه ای)؛ در حالی که به گروه کنترل هیچ آموزشی ارایه نشد. پس از پایان جلسات، پس آزمون و 2 ماه بعد از آن، پیگیری اجرا شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان کنلی، پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر و سطوح خودانتقادی تامسون و زاروف استفاده شد. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان دادند آموزش مبتنی بر شفقت تاثیر معناداری بر خودکارآمدی اجتماعی، تحمل پریشانی و خودانتقادی داشته است؛ این تاثیر در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت. با توجه به یافته ها آموزش مبتنی بر شفقت یک گزینه مناسب برای بهبود خودکارآمدی اجتماعی، تحمل پریشانی و کاهش خودانتقادی است.
    کلید واژگان: آموزش مبتنی بر شفقت, خودکارآمدی اجتماعی, تحمل پریشانی, خودانتقادی, دختران نوجوان
    Najmeh Hosseinimehr, Noshirvan Khezri Moghadam *, Somayeh Pourehsan
    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of compassion-based training on social self-efficacy, distress tolerance, and self-criticism in adolescent girls under the supervision of the Welfare Organization. The research method was semi-experimental with pre-test, post-test, and follow-up, and control group. The sample consisted of 30 adolescent girls aged 14 to 18 years old who were under the supervision of the Kerman Welfare Organization. They were selected by available sampling and assigned to the experimental and control groups(15 people in each group). The experimental group received compassion-focused training intervention (8 sessions of 90 minutes), while the control group received no training. At the end of training sessions, post-test, and two months after that, follow-up was conducted. Connolly Adolescent Social Self-efficacy Questionnaire, the Simons and Gaher DistressTolerance Questionnaire, and the Thompson & zuroff Self-Criticism Questionnaire were used to collect the data. Data were analyzed by repeated-measures analysis of variance. The results showed that compassion-focused training significantly affected social self-efficacy, distress tolerance, and self-criticism. This effect also continued in the follow-up. Based on the findings, compassion- focused training can be used as a suitable treatment option to improve social self-efficacy, distress tolerance, and reducing self-criticism.
    Keywords: compassion-focused training, social self -efficacy, distress tolerance, self-criticism, adolesent girls
  • نادر کاشفی، نوشیروان خضری مقدم
    زمینه و هدف

    در توصیف واقعیت عینی، آنچه به رابطه آسیب می‌رساند، الگوهای عملی تکرارشونده در رفتار است. درواقع آسیب به رابطه ناشی از رفتاری است که از ما سر می‌زند نه فکر یا احساسی که در درون ما جریان دارد؛ بنابراین، پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی زوج‌درمانی گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرح‌واره‌ای بر بهبود شاخص‌های عملکرد زوجین متعارض شهر زاهدان انجام گرفت.

    مواد و روش‌ها:

    روش تحقیق نیمه تجربی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوجین مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره شهر زاهدان در بازه زمانی آذر و دی‌ماه 1398 بود که با گزینش خوشه‌ای سه مرکز و با نمونه‌گیری هدفمند در دسترس 18 زوج انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. مداخله شامل 10 جلسه  2 ساعته به‌صورت هفتگی بود و تجربه عملی حین درمان منجر به شکل‌گیری مدل‌های مفهومی جدیدی در فرایند آسیب و درمان شد. گردآوری داده‌ها به‌وسیله پرسشنامه سنجش عملکرد ازدواج انجام گرفت که قبل و بعد از مداخله از هر دو گروه کنترل و آزمایش اخذ شد.  آزمون فرضیه‌های پژوهش به روش آماری تحلیل کوواریانس (ANCOVA) و به‌وسیله نرم‌افزار SPSS نسخه 20 انجام شد.

    یافته‌ها:

    نتایج نشان داد که پروتکل تدوین‌شده درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرح‌واره‌ای به‌طور معناداری بر بهبود عملکرد زوجین در تمامی خرده مقیاس‌های موردمطالعه اثربخش بوده است (001/0 ≥P).

    نتیجه‌گیری:

    به نظر می‌رسد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد با استفاده از مفهوم بندی طرح‌واره‌ای بر عملکرد زوجین اثرگذار است. باوجوداین در جهت بالا رفتن اعتبار بیرونی تحقیق پیشنهاد می‌گردد که تحقیقات بیشتری صورت بگیرد.

    کلید واژگان: زوج درمانی گروهی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, تعارض زوجین, عملکرد زوجین
    Nader Kashefi, Noshirvan Khezri Moghadam

    Aim and Background:

    In describing objective reality, what harms the relationship are repetitive practical patterns in behavior. In fact, damage to a relationship is caused by the behavior that comes to us, not the thought or feeling that flows within us; therefore, the present study was conducted to investigate the effectiveness of group couple therapy based on acceptance and commitment using schema conceptualization on improving the performance indicators of conflicting couples in Zahedan.

    Materials and Methods

    The research method was quasi-experimental. The statistical population of the study included all couples referring to counseling centers in Zahedan during December and December 2009. By selecting clusters of three centers and using purposive sampling available, 18 couples were selected and randomly divided into two groups. The intervention consisted of 10 2-hour sessions per week and the practical experience during treatment led to the formation of new conceptual models in the process of injury and treatment. Data were collected using a marriage performance questionnaire that was obtained from both control and experimental groups before and after the intervention. The research hypotheses were tested by analysis of covariance (ANCOVA) and SPSS software version 20.

    Findings

    The results showed that the developed group therapy protocol based on acceptance and commitment using schema conceptualization was significantly effective in improving the performance of couples in all subscales studied (P≤0.001).

    Conclusions

    It seems that group therapy based on acceptance and commitment using schematic conceptualization has an effect on couple performance. However, in order to increase the external credibility of the research, it is suggested that more research be done.

    Keywords: Group Couple Therapy, acceptance, commitment-based therapy, couple conflict, couple performance
  • عاطفه محمدی، نوشیروان خضری مقدم*، آناهیتا تاشک

    مبانی نظری و مطالعات انجام شده حاکی از تاثیر عوامل روان شناختی در بروز و تشدید میگرن است که شناسایی این عوامل می تواند در درمان و پیش آگهی این بیماری نقش بسزایی داشته باشد. لذا هدف پژوهش حاضر پیش بینی شدت سردردهای میگرنی بر مبنای اضطراب ،مکانیسم های دفاعی و شفقت خود بوده است . به این منظور 200 بیمار مبتلا به سردرد میگرنی از بین بیماران مراجعه کننده به کلینیک های مغز و اعصاب شیراز به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و از آن ها خواسته شد به پرسشنامه ی اضطراب حالت-صفت اسپیلبرگر(1970)، پرسشنامه ی شدت علایم میگرن نجاریان (1376)،پرسشنامه ی سبک های دفاعی باند(1983) و  مقیاس شفقت خود نف(2003) پاسخ دهند. نتایج آزمون همبستگی و  تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که بین اضطراب، سبک های دفاعی و شفقت خود با شدت سردردهای میگرنی رابطه وجود دارد.(P < 0/01)  همچنین نتایج نشان داد که اضطراب، سبک های دفاعی و شفقت خود به ترتیب 19/0، 14/0 و 16/0 از شدت سردردهای میگرنی را پیش بینی می کنند.

    کلید واژگان: میگرن, اضطراب, مکانیسم های دفاعی و شفقت خود
    Atefe Mohammadi, Noshirvan Khezri Moghadam*, Anahita Tashk

    Theoretical foundations and conducted studies are indicative of the effect of physiological factors on the incidence and exacerbation of migraine. Identification of these factors can play a major role in the treatment and prognosis of this disease. Therefore, the present study aims to predict the severity of migraine headaches based on anxiety, defense mechanism, and self-compassion. To this end, a total of 200 patients with migraine headaches visiting neurology clinics in Shiraz were selected using purposeful sampling. The patients were then asked to fill out the Spielberg State-Trait questionnaire(1970), Najjarian Migraine Symptom Severity questionnaire(1997), and Bond Defense style questionnaire (1983), and  Neff Self-Compassion scale(2003). The results of correlation and step by step regression analysis showed that there was a relationship between anxiety, defense styles, and self-compassion with the severity of migraine headaches(P<0/01). The results also showed that anxiety, defense styles, and self-compassion predicted 0/19, 0/14, and 0/16 of severe migraine headaches.

    Keywords: Migraine, Anxiety, Defense mechanisms, self-compassion
  • مرضیه شهریاری سرحدی، نوشیروان خضری مقدم*، آناهیتا تاشک

    هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر تحمل ناکامی و سازگاری دختران نوجوان شهر کرمان بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه ای به تعداد 32 نفر از دختران دوره متوسطه اول شهر کرمان در سال تحصیلی 98-1397 به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. والدین گروه آزمایش به مدت 9 جلسه در برنامه آموزش مدیریت والدین قرار گرفتند، ولی والدین گروه گواه هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش، پرسشنامه تحمل ناکامی هارینگتون (2005) و سازگاری دانش آموزان سینها و سینگ (1993) بود. داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS  نسخه 24 و  شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، در پس آزمون میانگین نمرات عدم تحمل ناکامی به صورت معناداری کاهش و میانگین نمرات سازگاری به صورت معناداری افزایش یافته بود. لذا نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مدیریت والدین می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید برای کاهش عدم تحمل ناکامی و افزایش سازگاری دختران نوجوان به کار رود.

    کلید واژگان: آموزش مدیریت والدین, تحمل ناکامی, سازگاری, نوجوان
    Marzieh Shahriari Sarhadi, Noshirvan Khezri Moghadam*, Anahita Tashk

    The present study was aimed to determine the effectiveness of Parent Management Training (PMT) on frustration tolerance and adjustment of adolescent girls in Kerman. The research method was semi-experimental with a pretest-posttest and control group. A sample of 32 First year high school girls in Kerman was chosen by a multistage cluster random sampling method in the 2018_2019 academic year and randomly assigned to the experimental and control group. The parents of the experimental group were included in Parent Management Training (PMT) program for 9 sessions but parents of the control group did not receive any training. The research tools were Harringtonchr('39')s frustration Tolerance questionnaire (2005) and Sinha and Singchr('39')s Adjustment students questionnaire (1993). The data were analyzed by descriptive indicators and multivariate analysis of covariance using SPSS software version 24. The results showed in the experimental group compared to the control group, the mean scores of frustration intolerance significantly reduced and  the mean scores of adjustment significantly increased in the posttest. Therefore, the results showed that Parental Management Training can be a useful intervention for reducing frustration intolerance and increasing adjustment of adolescent girls.

    Keywords: Parent Management Training (PMT), Failure Tolerance, Adjustment, Adolescent
  • محبوبه شیروانی سعادت آبادی*، نوشیروان خضری مقدم، صدیقه سام نژاد

    این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی توام با تلاوت قرآن و دعا بر آخرت نگری و سلامت روان زنان افسرده شهر کرمان انجام شد. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گمارش تصادفی می باشد. جامعه آماری پژوهش را زنان افسرده تشکیل می دهند. نمونه پژوهش 30 زن افسرده بود که با استفاده از مقیاس افسردگی بک، افسرده تشخیص داده شدند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل، هر کدام 15 نفر قرار گرفتند. به گروه آزمایشی کارگاه معنادرمانی توام با تلاوت قرآن و دعا در 10 جلسه ارایه شد و گروه کنترل برنامه ای دریافت نکردند. هر دو گروه قبل و بعد از آزمایش به مقیاس های آخرت نگری و سلامت روان پاسخ دادند. نتایج نشان داد معنادرمانی توام با تلاوت قرآن بر آخرت نگری و سلامت روان زنان تاثیر داشته است (001/0<p). تلفیق معنادرمانی با امور معنوی به زنان افسرده در معطوف ساختن آرزوها به زندگی اخروی و شناخت واقعیت دنیا کمک می کند و منجر به افزایش آخرت نگری و به دنبال آن سلامت روان آنان می گردد.

    کلید واژگان: معنا درمانی توام با تلاوت قرآن و دعا, آخرت نگری, سلامت روان, زنان افسرده
    Mahboubeh Shirvani Saadatabadi*, Noshirvan Khazri Moghaddam, Sedigheh Saminejad

    The aim of this study is to investigate the effectiveness of Logo therapy along with recitation of the Quran and supplication on the afterlife belief and the mental health the of depressed women in Kerman. This research project is a pre-test post-test semiexperimental survey based on random assignment. The statistical population consists of depressed women. The sample consist of 30 depressed women whose illness was diagnosed y busing Beck Depression Scale. They were randomly divided into two groups: experimental and control with 15 women each. The experimental group had a ten course in logic therapy along with recitation of the Quran and supplication whereas the control group had not taken such a course. Both groups responded to the test questions about the Last Day and mental health before and after the experiment. The results show that logo therapy along with the recitation of the Quran has an impact on afterlife belief and mental health. Twinned with spiritual affairs, spiritual therapy helps in directing depressed women’s to attention the dreams and aspiration of living in the Hereafter and grasping the realities of this world, thus increasing the level of their afterlife belief which in turn leads to the improvement of their mental health.

    Keywords: therapy along with the recitation of the Quran, supplication, afterlifebelief, mental health, depressed women
  • الهام سلطانی بناوندی، نوشیروان خضری مقدم *، حسن بنی اسدی

    هدف این پژوهش، بررسی نقش انسجام و انعطاف پذیری خانواده در پیش بینی شادابی تحصیلی با میانجی گری معنای زندگی (شامل دو بعد وجود معنا و جست وجوی معنا) بود. برای این منظور 404 نفر (154 پسر و 250 دختر) از دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان به روش خوشه ای چندمرحله ای تصادفی، انتخاب و مطالعه شدند. به منظور ارزیابی متغیرهای پژوهش از ابزار های انسجام خانواده (سامانی)، انعطاف پذیری خانواده (شاکری)، معنای زندگی (استیگر و همکاران) و شادابی تحصیلی (حسین چاری و دهقانی زاده) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری رگرسیون هم زمان مطابق با مراحل پیشنهادی بارون و کنی استفاده شد. نتایج نشان دادند متغیر انعطاف پذیری خانواده به صورت مثبت و معنا داری، شادابی تحصیلی را پیش بینی می کند. همچنین، انعطاف پذیری خانواده ازطریق وجود معنای زندگی، توانایی پیش بینی کنندگی شادابی تحصیلی را به صورت غیرمستقیم دارد. علاوه بر این، یافته ها نشان دادند متغیر انسجام خانواده ازطریق بعد وجود معنا به صورت مثبت و ازطریق بعد جست وجوی معنا به صورت منفی به پیش بینی شادابی تحصیلی قادر است. درنهایت، یافته ها نشان دادند اثرات غیرمستقیم مدل معنادارند؛ بنابراین، انسجام و انعطاف پذیری خانواده با میانجی گری معنای زندگی، می توانند شادابی تحصیلی را پیش بینی کنند. بنابراین، نتایج این پژوهش برای تدوین برنامه های مربوط به بهبود و ارتقای شادابی تحصیلی می تواند استفاده شود.

    کلید واژگان: انسجام خانواده, انعطاف پذیری خانواده, معنای زندگی, شادابی تحصیلی, دانشجویان
    elham soltani benavandi, Noshirvan Khezri Moghadam *, hassan baniasadi

    The aim of this study was the assessment of mediating role of the meaning of life (including two subscales: Presence of Meaning and Search for Meaning) between family cohesion and family flexibility and academic buoyancy. For this purpose, selected 404 students (154 male and 250 female) from Shahid Bahonar University of Kerman by multi-stage cluster sampling randomly. In order to assess the variables was used from family cohesion questionnaires (Samani, 1381), family flexibility (Shakeri, 1382), the Meaning of Life (Steger and et al, 2006) and academic buoyancy (Hossein Chari and Dehghanizadeh, 1391). Data analysis was carried out by enter regression manners according to the recommended steps of Baron and Kenny (1986). Results showed that variable of family flexibility has a direct, positive and significant effect on academic buoyancy. Also, family flexibility through Presence of Meaning subscale has indirectly effects on academic buoyancy. Variable of family cohesion does not have a direct effect on the academic buoyancy, however this variable through presence of meaning subscale and search for meaning has positively and negatively effects on academic buoyancy respectively. The findings are discussed in the light of the relevant research literature and suggestions for further research is presented in this area.

    Keywords: family cohesion, family flexibility, Meaning of Life, academic buoyancy
  • شیما کیوان*، نوشیروان خضری مقدم، اسدالله رجب
    زمینه و هدف

    دیابت یکی از شایع ترین بیماری های مزمن است که با مشکلات روان شناختی به ویژه استرس رابطه‏ی زیادی دارد. در این زمینه مداخلات روان شناختی می تواند مفید واقع شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر فعالیت‏های خودمراقبتی و امید به زندگی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو، با پیگیری یک ساله بود.

    روش کار

    در این پژوهش از طرح نیمه تجربی پیش آزمون-پس آزمون و یک دوره ی پیگیری یک ساله با گروه کنترل استفاده شد. جامعه ی آماری این پژوهش را بیماران مبتلا به دیابت نوع دو -عضو انجمن دیابت ایران شهر تهران- تشکیل دادند. برای نمونه‏ی پژوهش، تعداد 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در نهایت برای هر گروه 15 نفر درنظر گرفته شد که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار مورداستفاده، پرسش نامه‏های خلاصه‏ای از فعالیت‏های خودمراقبتی برای افراد دیابتی (SDSCA) و امید به زندگی اشنایدر بود. داده های حاصل به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

     نتایج نشان داد، درمان فوق تاثیر معناداری بر فعالیت های خودمراقبتی داشت و این تاثیر پس از دوره ی پیگیری یک ساله پایدار بود (037/0=p). همچنین، این درمان فقط باتوجه به زمان های پیش آزمون، پس آزمون و دوره ی پیگیری و تعامل آن با گروه توانست تاثیر معناداری را بر امید به زندگی بگذارد و این تاثیر پس از دوره ی پیگیری یک ساله پایدار بود (004/0=p).

    نتیجه گیری

     یافته ها نشان داد، درمان فوق می‏تواند بر افزایش فعالیت‏های خودمراقبتی و امید به زندگی در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو موثر باشد. لذا، ارائه‏ی این نوع مداخلات به عنوان بخشی از درمان و مراقبت جامع دیابت توصیه می‏گردد.

    کلید واژگان: دیابت نوع دو, ذهن آگاهی, استرس, خودمراقبتی, امید به زندگی
    Shima Keyvan*, Noshirvan Khezri Moghadam, Asadollah Rajab
    Background

    Diabetes is one of the most prevalent chronic illnesses that is closely associated with some psychological problems, particularly stress. In this case, psychological interventions can be useful. The aim of this study was to investigate effectiveness of Mindfulness Based Stress Reduction (MBSR) on self-care activities and life expectancy in patient with type 2 diabetes.

    Methods

    In this study, semi-experimental design (pretest-post-test) and a one year follow up period with control group was used. Population of the study included patients with type 2 diabetes that were members of Iranian Diabetes Society of Tehran. For sampling, 60 patients were selected by available sampling method. Finally, 15 patients were randomly assigned to either experimental and control groups. Summary of Diabetes Self-care Activities Questionnaire (SDSCA) and Snyder’s life expectancy Questionnaire were used. The obtained data were analyzed using repeated measures ANOVA.

    Results

    The results showed that MBSR significantly affected on self-care activities and this effect was stable after one year follow up period (p=0.037). Also, the results showed that MBSR only with regard to pretest, post-test and follow up periods and its interaction with the group could have a significant effect on life expectancy and this effect was stable after one year follow up period (p=0.004).

    Conclusion

    Findings revealed that MBSR can be effective on increasing self-care activities and life expectancy in patients with type 2 diabetes. Therefore, it is recommended to integrate such interventions into comprehensive treatment of diabetes.

    Keywords: Type 2 diabetes_Mindfulness_Stress_Self-care_Life expectancy
  • معصومه پورپاریزی، افسانه توحیدی*، نوشیروان خضری مقدم
    هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ذهن آگاهی با پیشرفت تحصیلی و سازگاری تحصیلی با نقش واسطه ای خودپنداره تحصیلی دانشجویان دختر دانشگاه فرهنگیان کرمان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل مسیر بود. حجم نمونه را 299 دانشجو تشکیل دادند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش جهت گرد آوری داده ها از معدل تحصیلی نیمسال اول، پرسش نامه سازگاری بیکر و سریاک SACQ))، سیاهه ذهن آگاهی فرایبورگ (FMI) و پرسشنامه تحصیلی (ASCQ) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار و برای تحلیل داده های استنباطی از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد که ذهن آگاهی به طور مستقیم و معنادار با پیشرفت تحصیلی و سازگاری تحصیلی رابطه دارد، و خودپنداره تحصیلی نقش واسطه ای با پیشرفت تحصیلی و سازگاری تحصیلی دارد. از این پژوهش نتیجه گرفته می شود که ذهن آگاهی باعث بالا بردن پیشرفت، سازگاری و خودپنداره تحصیلی می شود؛ بنابراین داشتن ذهن آگاهی در محیط های آموزشی منجر به افزایش پیشرفت، سازگاری و خودپنداره تحصیلی دانشجویان می شود.
    کلید واژگان: ذهن آگاهی, پیشرفت تحصیلی, سازگاری تحصیلی, خودپنداره تحصیلی
    Masomeh Porparizi, Afsaneh Towhidi *, Noushirvan Khezri Moghadam
    The purpose of the present research was to investigate the relationship between mindfulness with academic achievement, and academic adjustment with the mediation role of academic self- concept among girl students of Farhangian university of Kerman. The research method was descriptive of path analysis. The sample composed of 299 students who were selected using simple random sampling method. In this research, in order to collect the data, grade point average of the first half of academic year, students’ adaptation to college questionnaire of Baker and Siryk (SACQ), the Freiburg mindfulness inventory (FMI), and academic self-concept questionnaire (ASCQ) were used. To analyze the data, descriptive statistics such as mean and standard deviation and in order to analyze the inferential data path analysis were used. The results of path analysis indicate that mindfulness has a direct and a significant relationship with academic achievement and academic adjustment, and academic self-concept has a mediation role with academic achievement and academic adjustment. From this research it is concluded that mindfulness increases academic achievement, academic adjustment, and academic self-concept. Thus, providing training based on improving mindfulness in academic environments would lead to an increase in academic achievement, academic adjustment, and academic self-concept.
    Keywords: mindfulness, academic achievement, academic adjustment, academic self-concept
  • نوشیروان خضری مقدم*، سولماز وحیدی، مرجان آشور ماهانی
    اهداف کاهش امید به زندگی و افسردگی از رایج ترین حالات روان شناختی در سالمندان است که می تواند واکنش های احتمالی متعددی به دنبال داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر گروه درمانی با رویکرد شناختی وجودگرا بر کاهش میزان افسردگی و افزایش امید به زندگی در سالمندان است.
    مواد و روش ها طرح این پژوهش طرح آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گمارش تصادفی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی سالمندان مقیم مراکز شبانه روزی شهر کرمان بود. از این جامعه دو مرکز امیرالمومنین و مهرآذین به طور تصادفی انتخاب شد. سپس با مراجعه به این دو مرکز، 30 نفر (18 زن و 12 مرد) به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 15 نفر) تقسیم شدند. به گروه آزمایش درمان گروهی شناختی وجودگرا در ده جلسه (هر جلسه 90 دقیقه) آموزش داده شد. گروه کنترل در این مدت مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کواریانس تجزیه وتحلیل شد.
    یافته ها نتایج نشان داد گروه درمانی شناختی وجودگرا بر امید به زندگی و افسردگی سالمندان مقیم مراکز سالمندی تاثیر دارد (P<0/01).
    نتیجه گیری گروه درمانی شناختی وجودگرا با آموزش تصور از خویشتن، تاکید بر زمان حال و آگاهی دادن درباره مرگ به سالمندان، باعث افزایش امید به زندگی و کاهش میزان افسردگی و به دنبال آن افزایش سلامت روانی سالمندان می شود.
    کلید واژگان: گروه درمانی شناختی وجودگرا, امید به زندگی, افسردگی, سالمندان
    Noshiravan Khezri Moghadam *, Solmaz Vahidi, Marjan Ashormahani
    Objectives Reduced life expectancy and depression are the most common psychological traits in the elderly, followed by several potential reactions. Therefore, the present study examined the efficiency of cognitive-existential group therapy on reducing depression and increasing the life expectancy in the elderly.
    Methods & Materials The present study exhibited a quasi-experimental design with random assignment is pre- and post-tests. The statistical population of this study included all elderly residents of the Kerman nursing homes . The simple random sampling method was employed on two private centers in Kerman Ali and Mehrazin to randomly select 30 individuals, who were randomly divided into experimental and control groups (n=15 each). The experimental or the cognitive-existential group was subjected to ten sessions (each 90 min). The control group did not receive any intervention. The data were analyzed and represented as mean, standard deviation, and covariance.
    Results The results showed that cognitive-existential group therapy significantly affected the life expectancy and depression in elderly living in nursing homes (PConclusion The cognitive-existential group therapy with a picture of self and emphasis on training time and awareness of death in elderly increased the life expectancy, reduced the depression, and improved the mental health of the elderly.
    Keywords: Cognitive-existential treatment, Life expectancy, Depression, Frail elderly
  • شیما کیوان، نوشیروان خضری مقدم*، اسدالله رجب
    مقدمه
    دیابت یکی از شایع ترین بیماری های مزمن است که با مشکلات روان شناختی به ویژه استرس رابطه ی زیادی دارد. در این زمینه مداخلات روان شناختی می تواند مفید واقع شود. هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو بود.
    روش ها
    در این پژوهش از طرح نیمه تجربی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه ی آماری پژوهش حاضر را بیماران مبتلا به دیابت نوع دو تشکیل دادند که عضو انجمن دیابت ایران شهر تهران محسوب می شدند. برای نمونه ی پژوهش، تعداد 60 بیمار مبتلا به دیابت نوع دو در نظر گرفته شد که به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری (PAIS) بود.
    یافته ها
    نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد، درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) تاثیر معناداری بر سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری داشته است. همچنین یافته ها نشان داد، روش فوق بر نگرش نسبت به بیماری و محیط اجتماعی تاثیر معناداری داشت (05/0>P).
    نتیجه گیری
    یافته ها نشان داد، کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) می تواند بر افزایش سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو موثر باشد. این یافته ها تبیین کننده ی نیازمندی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو به افزایش سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری خود می باشد.
    کلید واژگان: دیابت نوع دو, ذهن آگاهی, استرس, سازگاری روانی, سازگاری اجتماعی
    Shima Keyvan, Noshiravan Khezri Moghadam *, Asadollah Rajab
    Background
    Diabetes is one of the most prevalent chronic illness that is closely associated with some psychological problems, particularly stress. In this case, psychological interventions can be useful. The aim of this study was to investigate effectiveness of Mindfulness Based Stress Reduction (MBSR) on psychosocial adjustment to illness in patient with type 2 diabetes.
    Methods
    In this study, semi-experimental method (pre-posttest) with control group was used. Population of the study included patients with type 2 diabetes that were member of Iranian Diabetes Society of Tehran. For sampling, 60 patients with type 2 diabetes were considered and then divided in two groups based on random sampling method. Psychosocial Adjustment to Illness Scale was used.
    Results
    ANCOVA showed that MBSR significantly effect on psychosocial adjustment to illness. Additionally, the results showed that MBSR significantly effect on attitude towards the disease and the social environment (P
    Conclusion
    Findings revealed that MBSR can be effective on increasing psychosocial adjustment to illness in patients with type 2 diabetes. These findings have been inferred that patients with type 2 diabetes need to increase their psychosocial adjustment to illness.
    Keywords: Type 2 diabetes_Mindfulness_Stress_Psychological Adjustment_Social Adjustment
  • زکیه سالاری سلاجقه، نوشیروان خضری مقدم *، محمدحسین موسوی نسب
    هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و انگیزش پیشرفت بود. بدین منظور 370 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه فرهنگیان کرمان با روش نمونه برداری خوشه ایانتخاب شدند و به پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس (1970)، مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده (فیتزپاتریک و ریچی، 1994) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از تحلیل مسیر و آزمون t استفاده شد. نتایج نشان داد که همنوایی با تاب آوری رابطه منفی معنادار دارد و تاب آوری و همنوایی بر انگیزش پیشرفت اثر مستقیم دارند. این نکته نیز آشکار شد که تاب آوری در رابطه بین همنوایی و انگیزش پیشرفت نقش واسطه ای دارد. هم چنین تاب آوری پسران بیش از دختران بود، اما در زمینه الگوهای ارتباطی خانواده و انگیزش پیشرفت تفاوتی بین پسران و دختران دیده نشد.
    کلید واژگان: الگوهای ارتباطی خانواده, انگیزش پیشرفت, تاب آوری
    Zakiyeh Salari Salajegheh, Noushirvan Khezri Moghaddam *, Mohammad Hossein Mousavi Nasab
    The objective of this study was to examine the mediating role of resilience in the relationship between family communication patterns and the achievement motivation. For this purpose, 370 BA students of Kerman Farhangian University were selected by cluster sampling method and responded to Hermens’ Achievement Motivation Questionnaire (1970), Resilience Scale (Connor & Davidson, 2003), and Family Communication Patterns Questionnaire (Fitzpatrick & Ritchie, 1994). For data analysis, path analysis and t-test were used. The results showed that conformity has a significant negative correlation with resilience, and resilience and conformity have direct effects on the achievement motivation. The findings revealed that resilience has a mediating role in the relationship between conformity and motivation. Additionally, resilience is higher among males compared to females, but in the area of family communication patterns and motivation, no differences were found among females and males.
    Keywords: family communication patterns, achievement motivation, Resilience
  • الهام سلطانی بناوندی*، نوشیروان خضری مقدم، حسن بنی اسدی
    زمینه و اهداف
    دوران جوانی، به عنوان یکی از مراحل سرنوشت ساز فرا روی افراد، با چالش های فراوانی به ویژه چالش های مربوط به زندگی تحصیلی روبه رو است. سرزندگی تحصیلی به عنوان یک توانمندی، می تواند در انطباق با این چالش ها و الزامات تحصیلی، نقش ایفا کند. ازاین رو شناسایی متغیرهای پیش بینی کننده سرزندگی تحصیلی بسیار حائز اهمیت است. از عوامل موثر بر سرزندگی تحصیلی، می توان به معنای اشاره کرد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، پیش بینی سرزندگی تحصیلی بر اساس معنای زندگی بود.
    روش بررسی
    در این پژوهش از نوع همبستگی، نمونه ای مشتمل بر 343 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال تحصیلی 96-1395، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایتصادفی انتخاب گردید. آزمودنی ها، دو مقیاس سرزندگی تحصیلی و معنای زندگی را تکمیل کردند. سپس داده ها به کمک نرم افزار 21 Spss و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین سن و سرزندگی تحصیلی، رابطه منفی و معناداری وجود دارد (0/01>p)؛ اما میان سن و ابعاد معنای زندگی رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نمایان ساختند که میانگین نمرات سرزندگی تحصیلی و معنای زندگی دانشجویان رشته های مختلف، تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند. درنهایت یافته های حاصل شده،حاکی از آن بود که متغیر جستجوی معنا، سرزندگی تحصیلی را به صورت منفی و معنادار پیش بینی می کند اما وجود معنا، پیش بینی کننده مثبت و معنادار سرزندگی تحصیلی است.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه معنای زندگی از قدرت پیش بینی کنندگی سرزندگی تحصیلی برخوردار است، ضروری می نماید که برنامه های آموزشی در راستای فراهم آوردن زمینه های پرورش و ارتقای معنای زندگی، جهت بهبود سرزندگی تحصیلی نوجوانان و جوانان گام بردارند.
    کلید واژگان: روان شناسی مثبت نگر, سرزندگی تحصیلی, معنای زندگی
    Elham Soltani Benavandi *, Nooshirvan Khezri Moghadam, Hassan Baniasadi
    Background And Aims
    Youth, as a one of the decisive steps, is opposed by enormous challenge specially challenges relative to academic life. Academic buoyancy as an ability can play a major role according to these challenges and educational correlatives. So it is important to identify predictive variables of academic buoyancy. The meaning of life is one of major factors affected on academic buoyancy. The aim of this study is to predict the academic buoyancy base on meaning of life.
    Methods
    In this correlation study, a sample of 343 male and female students of Kerman University of Medical Sciences in the academic year 2016-2017, were selected by using random cluster sampling method. Participants, completed both academic buoyancy and meaning of life scales. Then, the data were analyzed by using the software 21 Spss and Pearson correlation coefficient, ANOVA and stepwise multiple regression.
    Results
    The results showed that, there is a significant negative correlation between age and academic buoyancy (p
    Conclusions
    Because of that meaning of life can predict academic buoyancy, it is so important to provide training programs in the fields of education and promote life, according to improve the academic buoyancy of youth and young adults.
    Keywords: positive psychology, academic buoyancy, meaning of life
  • فهیمه زراعت حرفه *، نوشیروان خضری مقدم
    هدف این مطالعه، تعیین نقش جو عاطفی خانواده و رضایت از زندگی در پیش بینی گرایش به اعتیاد بود. روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه روستا های استان کرمان بودند. 200 نفر به روش نمونه گیری خوشه ایتصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه های جو عاطفی خانواده، رضایت از زندگی و گرایش به اعتیاد را تکمیل نمودند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که جو عاطفی خانواده و رضایت از زندگی با گرایش به اعتیاد رابطه منفی معناداری دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که رضایت از زندگی توانایی پیش بینی 11 درصد از واریانس گرایش به اعتیاد را دارد. چنانچه جو عاطفی خانواده نوجوان نا مناسب باشد و فرد میزان رضایت پایینی از زندگی داشته باشد، زمینه برای گرایش به اعتیاد در نوجوان فراهم می شود. می توان با افزایش رضایت از زندگی در نوجوانان از اعتیاد پیشگیری نمود.
    کلید واژگان: جو عاطفی خانواده, رضایت از زندگی, گرایش به اعتیاد
    F. Zeraatherfeh *, N. Khezrimoghaddam
    This study aimed at determining the role of family emotional climate and life satisfaction in predicting a tendency to addiction. This was a correlational study. The population included all the high-school male students of Kerman city. A total of 200 students was selected by the random sampling method, and they completed the family emotional climate scale, life satisfaction inventory, and the tendency to addiction scale. The results showed that family emotional climate and life satisfaction were negatively correlated with the tendency to addiction. Similarly, regression analysis results showed that life satisfaction could predict 11% of variance in tendency to addiction. If adolescent have inappropriate family emotional climate and have low levels of life satisfaction, they are more likely to have a positive tendency to addiction. It is possible to prevent addiction in adolescents by improving the quality of their lives.
    Keywords: Family Emotional Climate, Life Satisfaction, Addiction Potential
  • زهرا نظری *، نوشیروان خضری مقدم، آسیه نظری
    مقدمه
    درد شدید زایمان طبیعی یکی از عواملی است که موجب شده این نوع زایمان با وجود پیامدهای جسمی و روانی کمتر، از لحاظ آماری بعد از سزارین قرار بگیرد. هدف مطالعه حاضر، بررسی رابطه کیفیت روابط و خرده مقیاس های آن با شدت درد زایمان طبیعی بود.
    مواد و
    روش
    این مطالعه توصیفی به روش نمونه گیری در دسترس بر روی 80 زن که زایمان طبیعی داشته اند، در سال 1394-1395 انجام شد. داده ها با پرسش نامه کیفیت روابط پیرس(QRI) و فرم کوتاه شده درد مک گیل (McGill) جمع آوری و با آزمون رگرسیون چندگانه به روش گام به گام تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد، رابطه ی بین کیفیت روابط باشدت درد زایمان طبیعی معنی دار است )0001/0(p
    کلید واژگان: شدت درد, زایمان طبیعی, کیفیت روابط, حمایت اجتماعی, تعارض بین فردی
    Zahrai Nazar *, Noshiravan Khezri Moghadam, Asiyeh Nazari
    Introduction
    Severe pain caused by natural vaginal delivery makes it less popular however physical and psychological side effects are less than cesarean. The aim of this study was to investigate the relationship between the subscales of the quality of relations and vaginal delivery.
    Methods
    This descriptive study was done on 80 women who delivered children naturally, in 1394-1395. data was collected by the quality of relationships Pierce questionnaire (QRI) and short form McGill pain and analyzed by the stepwise multiple regression.
    Results
    The results showed that the relationship between the quality of the relationship and labor pain intensity was meaningful (p
    Keywords: Pain, vaginal delivery, quality relationships, social support, interpersonal conflict
  • شایسته اشرف زاده*، نوشیروان خضری مقدم، وحید منظری توکلی
    مصاحبه انگیزشی روشی مراجعه محور و رهنمودی به منظور تقویت و افزایش انگیزه درونی برای تغییر از طریق کشف، شناسایی حل تردیدها و دوسوگرایی است. از جمله عواملی که توجه بیشتر محققان حوزه مصاحبه انگیزشی را جلب نموده است سبک های حل مساله و خودکارآمدی است که این متغیرها در دختران دانش آموز کمتر بررسی شده است. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مصاحبه انگیزشی بر حل مساله و خودکارآمدی دانش آموزان دختر متوسطه شهر کرمان انجام شد. طرح این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه می باشد. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر پایه نهم متوسطه کرمان تشکیل می دهند. از این جامعه تعداد 30 نفر از دانش آموزان به صورت تصادفی ساده و به دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام 15 نفر) انتخاب شدند. هر دو گروه قبل و بعد از آموزش به پرسشنامه حل مساله هپنر (1998) و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی مورگان (1997) پاسخ دادند. برای گروه آزمایش، 4 جلسه دوساعتی به صورت هفتگی آموزش مصاحبه انگیزشی اجرا شد و گروه گواه در این مدت برنامه ای دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش مصاحبه انگیزشی بر حل مساله دانش آموزان دختر پایه نهم متوسطه تاثیر معناداری در سطح (05/0P<) دارد. بدان معنی که آموزش مصاحبه انگیزشی بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان تاثیر مثبت دارد.
    کلید واژگان: مصاحبه انگیزشی, حل مساله, خودکارآمدی
    S. Ashrafzadeh*, N. Khezrimoghadam, V. Manzari, Tavakoli
    Motivational interview is a referential and guidance approach to reinforce and enhance the intrinsic motivation for change through discovery, identification of solving doubt and ambivalence. Among the factors that have attracted more attention from researchers in the field of motivational interviewing are problem solving styles and self-efficacy that these variables have been less studied in female students. The aim of present paper is to study the effectiveness of motivational interviewing on the academic self-efficacy and problem solving of female students [ninth grade of high school] in Kerman. The statistical population of this paper includes the female students of this educational grade. Of this number, 30 of them were randomly selected and they were divided into two groups as control and test ones [about 15 individuals for each of them]. These two groups [before and after the learning process] answered two questionnaires "Heppner’s problem solving [1998]" and "Morgan’s academic self-efficacy [1997]", respectively. For the test group, how to fulfill the motivational interviewing was done in four weekly sessions [about two hours] and the control group did not receive any plan. For data analysis, the statistical methods such as frequency, percentage, average, mean, standard deviation, co-variance analysis, Kolmogorov-Smirnov and co-variance analysis were used. The results showed that learning the motivational interviewing affected meaningful in level of p
    Keywords: motivational interviewing, problem solving, academic selfefficacy
  • مینا ارغوانی پیرسلامی، سیدمحمدحسین موسوی نسب*، نوشیروان خضری مقدم
    هدف
    اختلال یادگیری، یکی از دلایل عمده عملکرد ضعیف تحصیلی تلقی می شود و کارکرد اجرایی عاملی اثرگذار بر اختلال یادگیری است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی توانمندسازی شناختی بر کارکرد اجرایی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری است.
    روش
    در این پژوهش تمام آزمایشی که با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد، 44 دانش آموز دختر دارای اختلال یادگیری به صورت نمونه گیری هدفمند با جایگزینی تصادفی به طور مساوی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش در 6 جلسه ی 90 دقیقه ای آموزش های مربوط به توانمندسازی شناختی دریافت کردند اما گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل آزمون استروپ (جهت سنجش بازداری)، آزمون جمع و تفریق (جهت سنجش تغییر)، و آزمون کارت ها (جهت سنجش به روز رسانی) بود. داده ها با استفاده از آزمون کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که آموزش توانمندسازی شناختی منجر به تقویت و بهبود کارکردهای اجرایی دانش آموزان، در گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل می شود.
    نتیجه گیری
    از مداخله توانمندسازی شناختی می توان برای بهبود کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری استفاده نمود.
    کلید واژگان: توانمندسازی شناختی, کارکردهای اجرایی, اختلال یادگیری
    Mina Arghavani, Mohammad Hossein Mosavi Nasab *, Noshiravan Khezri Moghadam
    Objective
    Learning disorders is considered to be one of the main reasons of poor academic performance and influencing factor on learning and executive functions. The aim of this study was to investigate the effectiveness of cognitive empowerment on executive functions in students with learning disorders.
    Methods
    In this experimental study with pretest and posttest and control group, 44 students with learning disorders are equally and randomly assigned in control and experimental groups. Experimental group received cognitive empowerment training in six sessions for 90-minutes, whereas control group did not receive any intervention. The tools used in this study included the Stroop test (for measuring inhibition), addition and subtraction test (for measuring shifting), and cards test (for measuring updating). Data were analyzed using ANCOVA.
    Results
    Results showed that cognitive empowerment training is strengthen and improved executive functions in students in the experimental group, compared to the control group.
    Conclusion
    Cognitive empowerment intervention can be used for improving executive functions in students with learning disorders.
    Keywords: Cognitive empowerment, executive function, Learning disorder
  • سارا قاسم زاده برکی*، نوشیروان خضری مقدم
    مقدمه
    بررسی کیفیت زندگی به عنوان یک موضوع مهم در مطالعات بیماری های مزمن، به خصوص سرطان، مطرح است. تمامی مجموعه علایم جسمانی و روانی سرطان، کیفیت زندگی بیماران را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین، در کنار درمان های پزشکی استفاده از درمان های روان شناختی برای بیماران مبتلا به درد و ناراحتی عاطفی ناشی از سرطان، می تواند منجر به ایجاد احساس آرامش در بیماران شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه خود متمایز سازی و هیجان های شرم و گناه با کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شده است.
    روش بررسی
    مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی است که 200 زن مبتلا به سرطان پستان به صورت در دسترس در آن شرکت داشتند. ابزارهای مورد استفاده جهت جمع آوری داده ها شامل پرسش نامه خود متمایز سازی (DSI-SF-20)، هیجان های خودآگاه (GAPS-16) و کیفیت زندگی (SF-12) بودند. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل رگرسیون و به وسیله نسخه 20 نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین سن بیماران برابر با 64/3±10/42 به دست آمد. یافته ها بیانگر رابطه مثبت و معنی دار خودمتمایز سازی و عملکرد جسمانی و روانی در مقیاس کیفیت زندگی بود. همچنین هیجان های شرم و گناه رابطه منفی و معنی داری با عملکرد جسمانی و روانی در مقیاس کیفیت زندگی داشتند. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که این دو متغیر 28% از واریانس بعد جسمانی و 41% از واریانس بعد روانی کیفیت زندگی را پیش بینی می کنند.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل از این مطالعه می تواند نظر روان شناسان و متخصصین مرتبط را به این امر معطوف کند که کمک به بیماران مبتلا به سرطان پستان در جهت افزایش توانایی خودمتمایز سازی و کاهش هیجان های شرم و گناه، می تواند کیفیت زندگی این بیماران را بهبود بخشد.
    کلید واژگان: خودمتمایز سازی, هیجان های خودآگاه, هیجان شرم, هیجان گناه, کیفیت زندگی, سرطان پستان, فرایندهای عاطفی, فرایندهای عقلانی
    Sara Ghasemzadeh-Barki, Noshiravan Khezri-Moghadam
    Introduction
    this study was performed to investigate of role of Self-differentiation and Self-conscious (shame and guilt) in predicting the quality of life of women with breast cancer in Tehran.
    Methods
    This study was a cross-sectional study; the sample consisted of 200 women with cancer who refer to Imam Hossein Hospital. To gather the data, the Self-differentiation Scale (DSI-SF-20), the Self-conscious (GAPS-16), and the Quality of Life scale (SF-12) were used. Data was analyzed through analysis of regression by SPSS20 software.
    Results
    Results showed that there was a significant positive correlation among Self-differentiation with Physical and mental dimensions of Quality of Life, and a significant negative correlation among Self-conscious (shame and guilt) with Physical and mental dimensions of Quality of Life. Also, regression analysis indicated that Self-differentiation and Self-conscious significantly predicted 28% of the variance of Physical dimension and 41% of the variance of mental dimension of Quality of Life.
    Conclusion
    The results of this study Suitable for Psychologists and related professionals, to help breast cancer patients, in order to increase the ability of self-differentiation and decrease the emotions of shame and guilt, that it can improve the quality of life of these patients.
    Keywords: Self-differentiation, Self-conscious, Shame, Guilt, Quality of Life, Breast cancer, Emotional processes, rational processes
  • مهشید تجربه کار، نوشیروان خضری مقدم، سمیه پوراحسان، فرهاد سیفی *
    پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی صمیمیت اجتماعی بر اساس هوش معنوی با میانجی گری نقش سبک هویت اطلاعاتی در دانشجویان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه ی آماری کلیه ی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال تحصیلی 1395-1396بود، که 300 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ایتصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه صمیمیت اجتماعی میلر، پرسشنامه هوش معنوی و پرسشنامه سبک هویت برزونسکی استفاده شد. بین هوش معنوی و سبک جهت گیری اطلاعاتی (449/0 r=، 001/0p<). بین سبک جهت گیری اطلاعاتی و صمیمیت اجتماعی رابطه مثبت معناداری وجود داشت (154/0 r=، 007/0p<). بین صمیمیت اجتماعی و هوش معنوی رابطه ی معناداری وجود نداشت. در تحلیل مسیر، هوش معنوی به صورت مستقیم (44/0 β=) بر سبک هویت اطلاعاتی و به صورت غیر مستقیم (06/0 β=) بر صمیمیت اجتماعی اثر گذار بود. همچنین سبک هویت اطلاعاتی به صورت مستقیم (15/0 β=) بر صمیمیت اجتماعی اثر گذار بود. اگر چه مجذور کای معنادار نبود (353/0= χ2) نتایج حاصل به شاخص های نیکویی برازش قابل قبول منجر شد که نشان داد مدل فرض شده با داده های مشاهده شده برازش دارد. شاخص هایCFI و RMSEA به ترتیب برابر 99/0 و 0001/0 بودند. نتایج این مطالعه از این نظریه حمایت می کند که هوش معنوی بر صمیمیت اجتماعی با میانجی گری سبک هویت اطلاعاتی اثر غیر مستقیم دارد.
    کلید واژگان: صمیمیت اجتماعی, هوش معنوی, سبک هویت اطلاعاتی
    Mahshid Tajrobehkar, Noshirvan Khezrimoghadam, Somayeh Pourehsan, farhad seyfi *
    this research was done with the aim of predicting social intimacy based on spiritual intelligence with the mediator role of informational identity style in university students.
    this research is descriptive- correlational. The population of this research is all of the students of medical science of Kerman University in the academic year of 1395-6. The sample was 300 students which were elected by the cluster sampling. For collecting the data social intimacy questionnaire of Miller (MSIS), spiritual intelligence questionnaire (SISIR), and identity style of Berzonsky (ISI) were used. Data was analyzed by the 22nd version of SPSS and AMOS. Furthermore, Path ways from statistical significance level of
    Keywords: social intimacy, spiritual intelligence, informational identity style
  • فرزانه خواجه*، نوشیروان خضری مقدم
    پیش زمینه و هدف
    رضایت زناشویی یک عامل موثر در بقای زندگی زناشویی است. دست یابی به چنین امری مستلزم توانایی ابراز هیجانات مثبت و برقراری ارتباطات موثر در تعاملات زوجی است. پژوهش ها نشان داده است که ازجمله عوامل دخیل در نارضایتی زناشویی ناگویی هیجانی و مشکلات بین شخصی است. پژوهش حاضر باهدف تعیین رابطه ناگویی هیجانی و مشکلات بین شخصی با رضایت زناشویی پرستاران زن متاهل بیمارستان های دولتی شهر کرمان انجام شد.
    مواد و روش ها
    شرکت کنندگان پژوهش 234 نفر پرستار زن متاهل بود که به صورت نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس های ناگویی هیجانی (TAS)، مشکلات بین فردی (IIP) و مقیاس زوجی اینریچ (ECS) پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS ویرایش 22 و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون هم زمان صورت گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد رابطه منفی معنی داری بین ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی با رضایت زناشویی وجود دارد (01/0>p). نتایج تحلیل رگرسیون هم زمان نشان داد که ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی 24درصد از واریانس رضایت زناشویی را تبیین می کنند (001/0=p).
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر بیانگر اهمیت ناگویی هیجانی و مشکلات بین فردی در پیش بینی رضایت زناشویی می باشد.
    کلید واژگان: ناگویی هیجانی, مشکلات بین شخصی, رضایت زناشویی
    Farzaneh Khaje*, Noshiravan Khezri, Moghadam
    Background and Aims
    The previous researches have shown that alexithymia and interpersonal problems are related to marital satisfaction, and when marital dissatisfaction is in response to alexithymia and interpersonal problems, it is more likely to affect a marital status. The purpose of this study was to determine the relationships among alexithymia and interpersonal problems with marital satisfaction in married female nurses of the public hospitals in Kerman City.
    Materials and Methods
    In this descriptive-correlation study, the study sample consisted of 234 married female nurses who were selected through multi-stage random sampling, and responded to the Alexithymia Scale (TAS-20), the Interpersonal Problems (IIP), and the ENRICH Couple scale (ECS) . The analysis of the data was performed by using SPSS software, version 22, and using descriptive statistics and enter regression analysis.
    Results
    Results showed that there was a significant negative correlation among Alexithymia, and interpersonal problems with marital satisfaction. Also, enter regression analysis indicated that alexithymia and interpersonal problems significantly predicted 24% of the variance of marital satisfaction (p
    Conclusion
    The results suggest the importance of alexithymia and interpersonal problems in predicting the marital satisfaction.
    Keywords: Alexithymia, interpersonal problems, marital satisfaction
  • سولماز ثمره *، نوشیروان خضری مقدم
    اهداف
    شناخت اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان می تواند به درگیری بیشتر و در نتیجه یادگیری و پیشرفت تحصیلی منجر شود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری درگیری تحصیلی در رابطه با اهداف پیشرفت با خودکارآمدی تحصیلی بود.
    ابزار و
    روش ها
    در این پژوهش از نوع همبستگی، 360 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشکده های پزشکی، پرستاری، مامایی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 1394 به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه های اهداف پیشرفت، خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی بود. به منظور بررسی مدل علی اهداف پیشرفت، درگیری تحصیلی و خودکارآمدی از روش توصیفی همبستگی با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS 20 و Amos 22 و روش تحلیل مسیر در چهارچوب مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.
    یافته ها
    دو مولفه رویکرد تسلط و اجتناب تسلط، اثرات معنی داری بر درگیری تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی داشتند (05/0p<). هدف رویکرد تسلط به صورت مثبت با درگیری انگیزشی، شناختی و رفتاری رابطه داشت. با افزایش درگیری انگیزشی و شناختی، خودکارآمدی تحصیلی نیز افزایش می یافت. همچنین شاخص های برازش مدل نشان دادند که مدل مورد نظر از برازش خوبی برخوردار بود.
    نتیجه گیری
    درگیری تحصیلی انگیزشی و شناختی میانجی گری کاملی بین هدف رویکرد تسلط و خودکارآمدی تحصیلی انجام می دهد.
    کلید واژگان: درگیری تحصیلی, اهداف پیشرفت, خودکارآمدی تحصیلی
    Samareh S.*, Kezri Moghadam N
    Aims: Understanding the goals of achievement and educational self-efficacy of the students might lead to their more engagement and then, higher learning and academic scheivement. The aim of this study was to investigate the mediating role of academic engagement in a relation to the achievement goals with academic self-efficacy.
    Instrument &
    Methods
    In the correlational study, 360 female and meale medical, nursing, midwifery, and paramedical students of Kerman Shahid Bahonar University of Medical Sciences were studied in 2015. The subjects were selected via cluster random sampling. Data was collected using acheivemnet goals, academic self-efficacy, and academic engagement questionnaires. To investigate the causal model of caheivement goals, academic engagement, and salf-efficacy, correlative descarptive (by SPSS 20 and Amos 22 softwares) and path analysis (based on structural equations modeling) methods were used.
    Findings: There were significant effects between mastery approach and mastery avoidance approach and academic engagement and academic self-efficacy (p
    Conclusion
    motivational and cognitive engagements play a complete mediator role between mastery approach goals and academic self-efficacy.
    Keywords: Academic Engagement, Achievement Goals, Self, Efficacy
  • سولماز ثمره*، نوشیروان خضری مقدم
    اهداف
    شناخت اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان می تواند به درگیری بیشتر و در نتیجه یادگیری و پیشرفت تحصیلی منجر شود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری درگیری تحصیلی در رابطه با اهداف پیشرفت با خودکارآمدی تحصیلی بود.
    ابزار و
    روش ها
    در این پژوهش از نوع همبستگی، 360 نفر از دانشجویان دختر و پسر دانشکده های پزشکی، پرستاری، مامایی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 1394 به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه های اهداف پیشرفت، خودکارآمدی تحصیلی و درگیری تحصیلی بود. به منظور بررسی مدل علی اهداف پیشرفت، درگیری تحصیلی و خودکارآمدی از روش توصیفی همبستگی با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS 20 و Amos 22 و روش تحلیل مسیر در چهارچوب مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.
    یافته ها
    دو مولفه رویکرد تسلط و اجتناب تسلط، اثرات معنی داری بر درگیری تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی داشتند (05/0p<). هدف رویکرد تسلط به صورت مثبت با درگیری انگیزشی، شناختی و رفتاری رابطه داشت. با افزایش درگیری انگیزشی و شناختی، خودکارآمدی تحصیلی نیز افزایش می یافت. همچنین شاخص های برازش مدل نشان دادند که مدل مورد نظر از برازش خوبی برخوردار بود.
    نتیجه گیری
    درگیری تحصیلی انگیزشی و شناختی میانجی گری کاملی بین هدف رویکرد تسلط و خودکارآمدی تحصیلی انجام می دهد.
    کلید واژگان: درگیری تحصیلی, اهداف پیشرفت, خودکارآمدی تحصیلی
    Samareh S. *, Kezri Moghadam N
    Aims: Understanding the goals of achievement and educational self-efficacy of the students might lead to their more engagement and then, higher learning and academic scheivement. The aim of this study was to investigate the mediating role of academic engagement in a relation to the achievement goals with academic self-efficacy.
    Instrument &
    Methods
    In the correlational study, 360 female and meale medical, nursing, midwifery, and paramedical students of Kerman Shahid Bahonar University of Medical Sciences were studied in 2015. The subjects were selected via cluster random sampling. Data was collected using acheivemnet goals, academic self-efficacy, and academic engagement questionnaires. To investigate the causal model of caheivement goals, academic engagement, and salf-efficacy, correlative descarptive (by SPSS 20 and Amos 22 softwares) and path analysis (based on structural equations modeling) methods were used.
    Findings: There were significant effects between mastery approach and mastery avoidance approach and academic engagement and academic self-efficacy (p
    Conclusion
    motivational and cognitive engagements play a complete mediator role between mastery approach goals and academic self-efficacy.
    Keywords: Academic Engagement, Achievement Goals, Self, Efficacy
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال