نویساسادات سیدقاسمی
-
زمینه
دفع غیر بهداشتی فاضلاب و رهاسازی آن در معابر عمومی، آب های جاری و محیط زیست روستا باعث آلودگی آب های سطحی و زیرزمینی، خاک و ایجاد مناظر نازیبا شده و محیط مناسبی را برای رشد و تکثیر انواع حشرات و جوندگان و تولید بوهای نامطبوع ایجاد خواهد کرد، لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی بر ارتقای رفتار دفع بهداشتی فاضلاب در خانوارهای روستایی شهرستان آق قلا انجام شد.
روش کاراین مطالعه مداخله ای، بر روی 72 سرپرست خانوار روستایی شهرستان آق قلا از توابع استان گلستان انجام شد. ابتدا دو روستا با شرایط یکسان انتخاب و بر اساس تخصیص تصادفی ساده در دو گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند. از هر روستا 36 سرپرست خانوار انتخاب شده و پرسش نامه استاندارد اعتقاد بهداشتی دفع بهداشتی فاضلاب را قبل و بعد از مداخله آموزشی تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS.17 و آزمون های تی-زوجی، ویلکاکسون، تی-مستقل و من-ویتنی تحلیل شدند.
یافته هاقبل از مداخله، ویژگی های جمعیت شناختی و تمامی سازه های مدل بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (P>0/05). در گروه مداخله، میانگین نمرات آگاهی، حساسیت درک شده، شدت درک شده، منافع درک شده و خودکارآمدی در پس آزمون به طور معناداری افزایش یافته و موانع درک شده به طور معناداری کاهش داشته است (P<0/05). اما میانگین نمرات حیطه عملکرد در قبل و بعد از مداخله، تفاوت معناداری نداشت.
نتیجه گیریمداخله آموزشی بر روی آگاهی و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی موثر بود اما بر رفتار دفع بهداشتی فاضلاب تاثیر نداشت، از آن جایی که حفر چاه جاذب فاضلاب نیازمند صرف هزینه می باشد، توصیه می شود علاوه بر افزایش تعداد جلسات آموزشی، از همکاری بین بخشی مانند شورای روستا نیز استفاده شود.
کلید واژگان: مدل اعتقاد بهداشتی, مداخله آموزشی, دفع بهداشتی فاضلاب, خانوارهای روستاییBackgroundDisposal of non-sanitary wastewater in the rural area leads to the pollution of surface water, groundwater, and soil. It also creates unpleasant landscapes and a suitable environment for the growth and propagation of various types of insects and rodents. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of education based on the Health Belief Model (HBM) on the promotion of sanitary wastewater disposal behaviors of rural residents.
MethodsThis interventional study was conducted on 72 heads of rural households in Aq-Qala, Iran. Two similar villages in the area were selected and assigned to experimental and control group through simple random allocation. Then, 36 heads of the households were selected from each village. Data were collected before and after the intervention through a reliable and valid HBM questionnaire. Paired samples t-test, Wilcoxon, independent samples t-test and Mann-Whitney test were employed to analyze the data by SPSS version 17.
ResultsBefore the intervention, there wasn’t significant difference between two groups in terms of knowledge, HBM constructs, behavior and demographic characteristics (P>0.05). After the intervention, the mean score of knowledge, perceived susceptibility, perceived severity, perceived benefits, and self-efficacy increased significantly and the mean score of perceived barriers decreased significantly in the experimental group (P<0.05). However, no significant difference was found in the mean score of behavior (P>0.05).
ConclusionThe educational intervention was effective in promoting knowledge and HBM constructs, but it was not effective in the domain of behavior. As far as digging absorptive well is costly, so in addition to increasing the number of training sessions, inter-sectoral cooperation between village councils is recommended.
Keywords: Health Belief Model, Educational intervention, Sanitary wastewater disposal, Rural families -
زمینه و هدف
میزان بروز سل در گلستان 26.7 و در گنبد 24 در صد هزار نفر است. کمبود دریافت انرژی و مواد مغذی از دلایل افزایش خطر سل هستند. سوء تغذیه یک عامل مهم مرگ و میر بالا در جمعیت مسلول است. با کاهش سطح پروتئین های احشایی، شاخص های تن سنجی و ریز مغذی ها، خطر مرگ و میر افزایش می یابد. این مطالعه به منظور ارزیابی وضعیت تغذیه بیماران مسلول شهرستان گنبد کاووس در استان گلستان انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه توصیفی - تحلیلی روی 48 بیمار با میانگین سنی 20±57 سال مبتلا به سل شهرستان گنبد کاووس در سال 1393 انجام شد. اطلاعات دموگرافیک، سابقه ابتلا به بیماری سل، نمایه توده بدنی، آلبومین، هموگلوبین، پروتئین توتال، شمارش سلول های خونی و مقدار دریافت مواد غذایی ثبت گردید.
یافته ها:
زنان 58 درصد و روستاییان 52 درصد را شامل شدند. بین نمایه توده بدنی و سابقه قبلی ابتلا به سل در بیماران با شدت های متفاوت بیماری اختلاف آماری معنی داری مشاهده شد (P<0.05). تفاوت توزیع شدت کم خونی در بین بیماران با شدت های مختلف بیماری، از لحاظ آماری معنی دار نبود. بین دو گروه جنسی، اختلاف معنی دار آماری از لحاظ توزیع شدت بیماری مشاهده نشد. متغیر سن حتی در حضور سایر متغیرها، اثر معنی داری بر شدت بیماری داشت (P<0.05).
نتیجه گیری:
با افزایش سن شدت بیماری افزایش می یابد. با افزایش شدت بیماری، نمایه توده بدنی بیماران کاهش و شدت سوءتغذیه و کم خونی افزایش می یابد. لذا بیماران مسلول به حمایت تغذیه ای نیاز دارند.
کلید واژگان: سل, سوء تغذیه, کم خونی, نمایه توده بدنیBackground and ObjectiveThe incidence of tuberculosis in Golestan province in northern Iran is 26.7 cases in 100000 persons. Lack of energy and nutrients is one of the reasons for the increased risk of tuberculosis. Malnutrition is an important cause of high mortality in the Tuberculosis (TB) population. With decreasing level of visceral proteins, anthropometric indices, and micronutrients increase the risk of mortality. This study was performed to determine the status of nutritional status of patients with Tuberculosis in Gonbad-e-Kavous, north of Iran during 2014.
MethodsThis descriptive-analytical study was performed on 45 pulmonary tuberculosis patients with mean age of 57±20 living in Gonbad city, north of Iran during 2014. Demographic information and history of tuberculosis, body mass index, albumin, hemoglobin, total protein and blood cell count and food intake were recorded for each patient.
Results58% of patients were women. 52% of patient was resident in rural area. There was a significant difference in terms of body mass index and previous history of tuberculosis in patients with different disease intensities. Among patients with different disease intensities, the difference in the distribution of anemia severity was not significant. There was no significant difference between the two sexes in terms of disease severity distribution. According to the fitted regression model, the age variable, even in the presence of other variables, had a significant effect on disease severity (P<0.05).
ConclusionWith increasing disease severity, patientschr('39') BMI decreases and the severity of malnutrition and anemia increases. The severity of the disease increases with age. Tuberculosis patients need nutritional support.
Keywords: Tuberculosis, Malnutrition, Anemia, BMI -
سابقه و هدفمونوکسید کربن از علل مهم مرگ ناشی از مسمومیت در ایران می باشد. مطالعه با هدف بررسی اپیدمیولوژیکی فوت ناشی از مسمومیت با مونوکسید کربن در استان گلستان انجام گردیده است.مواد و روش هامطالعه به صورت مقطعی بر روی پرونده های تمامی اجساد ارجاعی به اداره کل پزشکی قانونی استان گلستان که در سال های 1394 - 1389 به دلیل مسمومیت با مونوکسید کربن فوت نموده اند، انجام گردید. اطلاعات دموگرافیک و داده های مربوط به شرایط مسمومیت و فوت از پرونده افراد جمع آوری و با کمک نرم افزار SPSS نسخه16 پردازش شد.یافته هااز 420 مورد مرگ ناشی از مسمومیت، 59 مورد به دلیل مونوکسید کربن بوده (14 درصد) که بعد از مواد مخدر و قرص برنج، سومین علت مرگ می باشد. از کل 59 مورد، 2/71 درصد مرد (42 نفر) و 8/67 درصد (40 نفر) بین 39-20 سال بوده اند. 4/64 درصد (38 نفر) متاهل و 9/72 درصد (43 نفر) ساکن شهر بودند. مسمومیت عمدتا در زمستان (29 نفر، 2/49 درصد) بوده است. اکثریت مسمومیت ها در منزل (37 نفر، 7/62 درصد) به خصوص اتاق نشیمن (26 نفر، 1/44 درصد) و حمام (8 نفر، 6/13 درصد) رخ داده و مهم ترین منبع آن بخاری های گازی بوده اند (22 نفر، 3/37 درصد).
استنتاج: مونوکسید کربن سومین علت مرگ ناشی از مسمومیت در استان گلستان بوده که بیش تر در مردان و در منازلی که بخاری گازی استفاده می نمایند، مشاهده می گردد. لذا مقتضی است توجه بیش تری در خصوص ایمنی بخاری های گازی و سایر منابع تولید گاز مونوکسید کربن خصوصا در فصل زمستان و مکان های مسکونی فاقد تهویه مناسب به عمل آید.کلید واژگان: مونوکسید کربن, مسمومیت, پزشکی قانونی, استان گلستان, ایرانBackground andPurposeCarbon monoxide (CO) is one of the most common causes of death due to poisoning in Iran. This study is an epidemiological survey of death due to CO poisoning in Golestan province, Iran.Materials And MethodsThis cross-sectional study was carried out on all profiles of referential bodies to Golestan Department of Forensic Medicine who died due to CO poisoning between 2010 and 2015. Data, including information on demography, poisoning and death condition, were analyzed using SPSS V16.ResultsA total of 420 deaths was recorded due to poisoning, of whom 59 (14%) died from CO poisoning which was the third cause of death after opium and rice tablet. The CO poisoning cases included 71.2% (n=42) males. The cases were mainly aged 2039 years (67.8%, n=40), 64.4% (n=38) were married, and 72.9% (n=43) lived in urban areas. Poisoning occurred mostly in winter (49.2%, n=29). Most CO poisoning incidents happened at home (62.7%, n=37) especially in living room (44.1%, n=26) and bathroom (13.6%, n=8), and gas heaters were the source of poisoning in majority of cases (37.3%, n=22).ConclusionCO was the third cause of death due to poisoning in Golestan province that was found to be more common among men and in homes with gas heaters. So, more attention on safety of gas heaters and other sources of CO generation is needed especially in winter and residential places without suitable ventilation.Keywords: carbon monoxide, poisoning, forensic medicine, Golestan province, Iran -
زمینه و هدفهپاتیت های ویروسی یکی از مهمترین معضلات بهداشتی محسوب می شوند. هپاتیت B یکی از جدی ترین تهدید های شغلی پرسنل پزشکی و بهداشتی می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین آگاهی، خطر درک شده و قصد رفتاری دانشجویان دانشکده بهداشت و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان در خصوص هپاتیتB صورت گرفت.روش کارمطالعه حاضر مقطعی با رویکرد توصیفی- تحلیلی بر روی 188 نفر از دانشجویان دانشکده های بهداشت و پیراپزشکی که به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند، صورت گرفت، ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه شامل اطلاعات دموگرافیک و سوالات آگاهی، خطر درک شده عمومی، خطر درک شده فردی و قصد رفتاری، در خصوص هپاتیتB بود. داده های جمع آوری شده بوسیله نرم افزار آماری SPSS ویرایش 18 و با استفاده آزمون های ناپارامتری شامل من ویتنی و کروسکالوالیس و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد.یافته هامیانگین سنی افراد مورد مطالعه 44/3±31/21 سال بود. نمره آگاهی دانشجویان مورد مطالعه86/1± 49/4، نمره خطر درک شده 70/3 ±66/30، نمره قصد رفتاری 11/3± 53/12 بدست آمد. طبق یافته ها با استفاده از آزمون من ویتنی، میانگین نمره خطر درک شده برحسب جنسیت، خطر درک شده و قصد رفتاری با دانشکده رابطه معنادار آماری مشاهده شد، و آزمون کروسکالوالیس نشان داد میانگین نمره خطر درک شده، قصد رفتاری با ترم تحصیلی دارای تفاوت معناداری بود، همچنین نتایج آزمون پیرسون نشان داد بین متغیرهای آگاهی با خطر درک شده (28/0=r، 001/0=p)، خطر درک شده با قصد رفتاری (19/0=r، 01/0=p)، قصد رفتاری با سن (20/0=r، 006/0=p) همبستگی معناداری حاصل شد.نتیجه گیریآگاهی و خطر درک شده و قصد رفتاری دانشجویان در زمینه بیماری هپاتیت B، با توجه به تحصیل دانشجویان در رشته های وابسته به پزشکی مناسب نبوده، لذا لزوم آموزش در این زمینه بیشتر دیده می شود که در مداخلات مربوطه نیز می توان از روش های نوین آموزشی از قبیل تلگرام، وایبر و نرم افزارهایی از این قبیل، سیستم های پیام کوتاه استفاده شود تا عملکرد این گروه به سطح مطلوبی برسد.کلید واژگان: آگاهی, خطر درک شده, قصد رفتاری, هپاتیت B, دانشجویانBackground and ObjectivesViral hepatitis is one of the most important health problems. Hepatitis B is one of the most serious threats to the professionals in health centers. This study was conducted with aim to determine the knowledge, risk perception and behavioral intention of students of health and allied health schools of Golestan University of Medical Sciences regarding Hepatitis.MethodsThis is a descriptive-analytical study and was done on 188 students of the faculty of Health and Paramedical sciences which were selected by systematic random sampling. Data gathered by a questionnaire was containing demographic information and knowledge, the public perceived risk, perceived risk of personal and behavioral intentions regarding Hepatitis B. Data were collected by the questionnaire and were analyzed by using SPSS 18 software and statistical tests of Mann-Whithney and Kruskal Wallis and Pearson Test.ResultsThe mean age of the participants was 21.31±3.44 years. The score of knowledge of students was 4.49±1.86, the score of risk perceived was 30.66±3.70 and the score of intention was 12.53±3.11. Findings indicated by Mann-Whitney test, the average score of that the perceived risk in terms of gender (p=0.02), risk perception (p=0.045) and intention (p=0.038) to college, and Kruskal-Wallis test showed the mean score of risk perception (p=0.038) and behavioral intention (p=0.043) was significantly associated with the variable of semester. Pearson test results also showed the correlation between knowledge and perceived risk (r=0.28, p=0.001), with the intention of perceived risk (r=0.19, p=0.01), behavioral intention with age (r=0.20, p=0.006), significant correlation was obtained.ConclusionAccording to this study, knowledge and risk perception and intention of the students about hepatitis B is not enough and suitable. Therefore, the need for more training in this field is an essential to improve the knowledge of the students about Hepatitis B, mainly with using of the novel massaging channels such as mobile phone messaging or social networks including Telegram, Viber and etc.Keywords: Knowledge, Risk perceptions, Behavioral intentions, Hepatitis B, students
-
زمینه و هدفمصرف سیگار یکی از مهم ترین عوامل خطر برای بسیاری از بیماری ها بوده و خطر مرگ زودرس را افزایش می دهد. الگوی بین نظریه ای یکی از الگوهای مطالعه رفتار سلامتی به خصوص رفتارهای اعتیادآمیز است. این مطالعه با هدف فهم استعمال سیگار بر اساس الگوی بین نظریه ای در بین افراد سیگاری شهر گرگان انجام گردید.روش بررسیاین مطالعه مقطعی با رویکرد توصیفی – تحلیلی روی 450 مرد سیگاری انجام شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های مراحل تغییر DiClemente ، تعادل تصمیم گیری و خودکارآمدی Velicer و فرایندهای تغییر Prochaska و وابستگی به نیکوتین Fagerstrom بود.یافته هابر اساس مراحل تغییر 39.1% در مرحله پیش تفکر، 13.8% در مرحله تفکر، 42.4% در مرحله آمادگی، 2.7% در مرحله عمل و 2% دیگر در مرحله نگهداری بودند. بین مراحل تغییر مصرف سیگار با تمامی سازه های الگوی بین نظریه ای و آزمون وابستگی به نیکوتین ارتباط آماری معنی داری وجود داشت (P<0.05). مضرات مصرف سیگار، فرایندهای خود ارزیابی مجدد، خودرهایی و آزادی اجتماعی دارای اندازه اثر بزرگ بودند و فرایند جستجوی روابط یاری رسان کمترین اندازه اثر را داشت.نتیجه گیریسازه مضرات مصرف سیگار، فرایند خودارزیابی مجدد، خودرهایی و آزادی بیشترین قدرت پیش بینی کنندگی حرکت در طول مراحل تغییر مصرف سیگار را دارند. همچنین جستجوی روابط یاری رسان کمترین اندازه اثر را داشت.کلید واژگان: مصرف سیگار, الگوی بین نظریه ای, مراحل تغییرBackground And ObjectiveSmoking is one of the important risk factors for many diseases and increases the premature death.Transtheoretical models is one of the behavioral models for behavior understanding specifically in addictive behaviors. This study was done to evaluate the application of transtheoretical model to determination of smoking behavior among smokers.MethodsThis descriptive - analytical study conducted on 450 male smokers in Gorgan, northern Iran during 2014. Data gathering instruments were Diclemente smoking stages of change, Velicer decisional balance and temptation, Prochaska processes of change measurements along Fagerstrom test for nicotine dependency.ResultsBased on the stages of changes, 39.1%, 13.8%, 42.4%, 2.7% and 2% of subjects were in precontemplation, contemplation, preparation, action and maintenance stage, respectively. There was a significant relationship between stages of change with all transtheoretical model variables and nicotine dependency (PConclusionCons of smoking, self-reevaluation, self-liberation, and social liberation had the strongest predictors of smoking stages movement. Helping relationship had the lowest predictor of smoking stages movement.Keywords: Smoking, Transtheoretical Model, Stages of change
-
زمینه و هدفاز آنجا که نوجوانان به رشد فکری لازم دست نیافته اند نمی توانند مانند بزرگ سالان بر رفتار خودکنترل داشته باشند بنابراین در برابر محیط واکنش های سریع و شدیدی همچون پرخاشگری از خود بروز می دهند. به دلیل تاثیرزیان آور پرخاشگری بر رشد اجتماعی نوجوانان، این پژوهش باهدف تعیین شیوع پرخاشگری و برخی عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان نوجوان شهر گنبد انجام شد.روش بررسیدر یک مطالعه مقطعی تعداد 570 دانش آموز دختر و پسر در سال تحصیلی 93-1392 به روش تصادفی خوشه ایوارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه پرخاشگری باس پری و برخی اطلاعات دموگرافیک بود. اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار 18spssو با استفاده از آمار توصیفی و آزمون رگرسیون خطی تحلیل شد. سطح معنی داری 1/0 در نظر گرفته شد.یافته هامیانگین سنی دانش آموزان89/0 ±.99/15 با دامنه 14-18 سال بود. نتایج نشان داد که شیوع پرخاشگری در 4/42 درصد از دانش آموزان (7/43 درصد از دختران و 41 درصد از پسران) وجود داشت. قومیت افراد یک عامل اثرگذار بر میزان پرخاشگری آن ها بود به طوری که کمترین میانگین نمره پرخاشگری در قومیت ترکمن بود. بعد خانوار و بازی های کامپیوتری باعث افزایش پرخاشگری می شود و افزایش پرخاشگری باعث کاهش معدل تحصیلی می شود (p<0.1).نتیجه گیرینتایج این پژوهش حاکی از شیوع قابل ملاحظه پرخاشگری در میان دانش آموزان شهر گنبد است. کاهش استفاده از بازی های کامپیوتری و شناخت عوامل فرهنگی و قومی دخیل در ایجاد پرخاشگری می توانند در کنترل پرخاشگری دانش آموزان مفید باشند.کلید واژگان: شیوع, پرخاشگری, پرسشنامه باس و پری, نوجوانBackground and ObjectiveSince adolescent's intellectual growth is not perfect, they are not able to control their behaviour the same as adults and they might show rapid and intense reactions like aggression. Given to the harmful impact of aggression on their social development, the current study aimed to determine the prevalence of aggression and associated factors in adolescents in Gonbad-e-kavous.Methodsin this cross-sectional study, 570 students were selected through cluster random sampling in 2013-2014 academic years. The data was collected by Buss and Perry aggression questionnaire and analysed through linear regression (p≤0.01) using SPSS 18.
Findings: The students were 15.99±0.89 with a range of 14-18 years. The prevalence of aggression was 42.4% (43.7% in females and 41% in males). There was a significant correlation between ethnicity and their aggressive behaviour in that it was the lowest among Turkmen participants (pConclusionGiven the high prevalence of aggression in high schools students, decreasing of computer games and recognizing of cultural and ethnic factors can be effective in controlling of aggression.Keywords: Prevalence, Aggression, Adolescent -
زمینه و هدفزندگی بدون تحرک یکی از مهمترین عوامل خطر برای بسیاری از بیماری ها و اختلالات به شمار می آید. الگوی بین نظریه ای یکی از الگوهای مطالعه رفتار است که آمادگی افراد را برای تغییر رفتار مدنظر قرار می دهد . این مطالعه باهدف بررسی انجام فعالیت فیزیکی منظم بر اساس الگوی بین نظریه ای در بین دانش آموزان دخترشهر گرگان انجام گرفت .روش بررسیدر مطالعه توصیفی از نوع مقطعی در زمستان 1391 تعداد 414 دانش آموز به روش نمونه گیری دو مرحله ای وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه مراحل تغییر مارکوس و همکاران ، و پرسشنامه های تعادل تصمیم گیری ، خودکارآمدی و فرایندهای تغییر نیگ و همکاران بود. داده های از طریق آمار توصیفی و آزمون های آماری کروسکال والیس، من ویتنی و آزمون رگرسیون لجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هااز بین افراد مورد مطالعه 1/46 درصد در مرحله پیش تفکر، 8/5 درصد در مرحله تفکر، 7/23 درصد در مرحله آمادگی، 3/12 درصد در مرحله عمل و 1/12 درصد در مرحله نگهداری بودند. بر اساس اندازه اثر (مربع اتا) بیشترین اندازه اثر مربوط به سازه فرایندهای رفتاری بود(25/0). که از بین فرایندهای رفتاری هم بیشترین اندازه اثر مربوط به فرایند خودرهایی(23/0)، کنترل محرکی (19/0) و شرطی سازی متقابل (17/0) بود.نتیجه گیریحدود سه چهارم دانش آموزان در مراحل اولیه تغییر فعالیت فیزیکی منظم قرار داشته و زندگی بدون تحرکی دارند.. انجام مداخلات مقتضی در جهت حرکت افراد مورد مطالعه به مراحل عملیاتی فعالیت فیزیکی منظم پیشنهاد می شود.کلید واژگان: فعالیت فیزیکی منظم, الگوی بین نظریه ای, دانش آموزBackground And ObjectiveSedentary life is one of the most important risk factors to many diseases.Transtheoretical model is one of the models for studing behavior that accounts for peoples readiness to behavior change. This study aimed to investigate the regular physical activity based on transtheoretical model among female high-school students Gorgan city, Iran.MethodsIn this cross-sectional study , 414 female students randomly recruited through a two- stage method in 2012 . the questionnaires were stages of change by Marcus et al, Decisional Balance, Self- Efficacy, and Processes of Change by Nigg et al . The data was analyzied by descriptive statistics, Kruskal-Wallis, Mann-whietny, and logistic regression tests.
Findings:.Of 414 , 46.1% were in precontemplation stage, 5.8% in contemplation,23.7% in preparation, 12.3% in action, and 12.1% in maintanenec stage. The highest effect size was related to behavioral processes. the most powerful effect size was for self-liberation (0.23), stimulus control (0.19), and counter conditioning (0.17), respectively.
Conclussion: The findings indicated that about three-quarters of the students were in the earlier stages of chang and have sedentary life. It seems that some approperiate interventions are needed to move the participants from early stages of physical activity to later stages.Keywords: Regular Physical Activity, Transtheoretical Model, Student -
سابقه و هدفامروزه یکی از شاخصهای کشورهای توسعه یافته را نقش نظام آموزش عالی در فرهنگ و تمدن سازی می دانند. شناخت ابتکارات و احساسات دانشجویان نسبت به فرهنگ و روابط اعضای کلاس برای برنامه ریزی، تغییرات مثبت، سازماندهی و دگرگونی دارای اهمیت است و نحوه برداشت دانشجویان از فرهنگ کلاسی و احساس آنها در مورد رفتار مدرسین و همکلاسی ها، نیز می تواند منجر به بروز رفتارهای سازگار یا ناسازگارانه گردد. هدف این پژوهش تعیین فرهنگ کلاسی از دیدگاه دانشجویان دانشکده پیراپزشکی و بهداشت دانشگاه علوم پزشکی گلستان بوده است.مواد و روش هامطالعه توصیفی حاضر به روش مقطعی در بین240 دانشجوی دانشکده های پیراپزشکی و بهداشت که در نیمسال دوم سال تحصیلی 94-93 اشتغال به تحصیل داشتند با روش نمونه گیری تصادفی اجرا گردید. داده ها از طریق دو پرسشنامه مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه استاندارد ارزیابی فرهنگ کلاسی استفان رابینز که دارای 8 سوال با مقیاس پنج ارزشی لیکرت از کاملا موافقم تاکاملا مخالفم می باشد گردآوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمون های کای اسکوئر و همبستگی پیرسون مورد بررسی قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد که 73/3 جمعیت نمونه را زنان و 26/2 درصد دیگر را مردان تشکیل داده اند. 53 درصد دانشجویان خوابگاهی و 47 درصد غیر خوابگاهی بوده اند. میانگین فرهنگ کلاسی در بین دانشجویان 4/986±27/45 بود. فرهنگ کلاسی باز (بیشتر از 30) 35%، بنیابینی(29-20) 55% و بسته (پایین تر از 20) 10% در میان دانشجویان بود. نتایج تحلیلی پژوهش نشان داد که بین فرهنگ کلاسی با متغیر های رشته (p=0.000)، سکونت (خوابگاهی و غیر خوابگاهی) (p=0.059) و معدل (p=0.023) رابطه ای معنادار وجود داشت ولی بین متغیرهای سن (p=0.791)، جنس (p=0.299)، بومی و غیر بومی بودن (p=0.452) و وضعیت تاهل p=0.604)) رابطه معناداری وجود نداشت.نتیجه گیریاز دیدگاه اکثر دانشجویان فرهنگ حاکم بر کلاسهای درسی فرهنگ بنیابینی بود و بیان روشن اساتید از انتظاراتشان، تعامل و ارتباط بیشتر با دانشجویان و بکارگیری روش های دانشجو - محور می تواند منجر به برقراری ارتباط بیشتر بین استاد و دانشجو و دانشجویان با یکدیگر و ایجاد فرهنگ باز و صمیمی شده و به عنوان راهکاری جهت افزایش فرهنگ کلاسی که عامل مهم و موثری در عملکرد تحصیلی می باشد ارایه شود.کلید واژگان: فرهنگ کلاسی, دانشجویان, دانشگاه علوم پزشکی گلستانBackground And ObjectiveOne of the indicators of developed countries is the role of higher education system in the culture and civilization. It is important to Understand student's initiatives and feelings to culture and relations of class members to planning, create positive changes, Organization and transformation. The perceptions of students from the class culture and their feeling about behaviors of teachers and classmates, can also lead to compatible or incompatible behaviors. The purpose of this study was to investigate the classroom atmosphere from attitudes of students in paramedical and health faculty in 2015.MethodsThis descriptive research by sectional method was done between 240 students of paramedical and health schools. Data through two the standardized questionnaires demographic and Stephen Robbins class culture that have 8 questions with Likert 5 worth scale (from Totally agree untill totally disagree) was collected and Using SPSS version 16 and chi-square tests and Pearson correlations were examined.
FINDINGS: The results showed that females %73.3 of Sample population and males %26.2 have formed. 53% students were Residential and 47% non-residential. Average class culture among student was 27.45±4.986. Open class culture (more than 30) of% 35, borderline (20-29) %55 and close (less than 20) was 10% among students. Analytical results showed that there was a significant relationship between class culture with field (p=0.000), residence (residential and non residental) (p=0.059) and adjusted (p=0.023) but there was no significant relationship between age (p=0.791), sex (p=0.299), indigenous and non-indigenous (p=0.452) and marital status (p=0.604)).ConclusionIn the viewpoints of most medical students, class culture was borderline And articulate masters of expectations, more interaction and relashionship with students and using student centered methods can lead to more relationship between teachers and students and the students themselves, and create a culture of open and friendly, and it is presented as a way to increase class culture that is an important factor in academic performance .Keywords: Class Cultural, Students, Golestan University of Medical Sciences -
مقدمهتغذیه با شیر مادر تابع شرایط اجتماعی و فرهنگی جوامع است. مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت تغذیه با شیر مادر در مادران دارای کودک 24-8 ماهه و عوامل موثر بر آن از طریق سازه های مدل بزنف در شهر آق قلا انجام گرفت.روش هااین مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی گذشته نگر بر روی223 مادر دارای کودک 8 الی 24 ماهه به روش نمونه گیری آسان انجام شد. اطلاعات با پرسش نامه ای مبتنی برسازه های مدل بزنف به همراه اطلاعات دموگرافیک جمع آوری گردید و از طریق نرم افزار آماری SPSS نسخه 18و با استفاده از آزمون های توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شد.یافته هاشیوع تغذیه انحصاری با شیرمادر 87.5 درصدو شیرمصنوعی 10.3درصد و 2.2درصد نیز هر دو مورد بود. 78.1 درصد دارای نگرش مطلوب و 21.9 درصد دارای نگرش نیمه مطلوب نسبت به تغذیه انحصاری با شیرمادر بودند. در ارتباط با سازه های عوامل قادرساز، پاسخ دهی مناسب کارکنان 90.1% و رسانه های جمعی 63.2% نسبت به سایر موارد بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج این مطالعه نشان داد که هنجارهای انتزاعی شوهر، پزشک، مادر، پرسنل بهداشتی، مادر شوهر به عنوان مهمترین هنجارها و هنجارهای دوست و فامیل کمترین ارتباط را در امر شیردهی مادران مورد بررسی داشتند. بین نوع تغذیه شیرخوار با متغیرهای مورد مطالعه ارتباطی مشاهده نشد.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که 87.5% مادران در طی شش ماه اول شیرخواران را با شیرخود تغذیه کرده اند. پاسخ مناسب پرسنل بهداشتی به سئوالات مادران به همراه رسانه های جمعی مهمترین عوامل قادرساز بودند. همسر، پزشک، مادر، پرسنل بهداشتی و مادر شوهر مهمترین هنجارهای انتزاعی در تغذیه شیرخوار با شیر مادر بودند.
کلید واژگان: تغذیه با شیر مادر, شیرخوار, مدل بزنف, عوامل قادرساز, هنجارهای انتزاعیIntroductionBreast feeding is influencing by social and cultural conditions of any communities. The purpose of current study was to investigating of breast feeding situation in mothers who have 8-24 months infant and its related factors based on BNAASNEF model constructs in Aq qala city.MethodsIn a retrospective cross-sectional design, 223 mothers who have 8-24 months age infant through convenience sample were recruited. Data were gathered using a questionnaire based on BASNEF model constructs along with selected demographic variables and were analyzed in SPSS version 18 using descriptive and analytic tests.FindingsExclusive breast feeding prevalence was 87.5 %, formula feeding was 10.3%, and 2.2 % was both of them. Seventy-eight point one percent had favorite attitude toward breast feeding, 21.9% had semi favorite attitude. Regarding to BASNEF constructs health workers responsibility and mass media were the most enabling factors with 90.1% and 63.2%, respectively. The result showed that husband, physician, mother, health workers, and mother in law were the significant subjective norms while friends and acquaintances were the less important subjective norms in line with breast feeding. There was no significant relationship between types of infant feeding with any variables of study.ConclusionThe results of study indicated that 87.5 % of mothers were feuded their infants with breast feeding in first 6 months. Health workers responsibility to mother's questions and mass media were the significant enabling factors. Husband, physician, mother, health workers, and mother in law were the significant subjective norms in breast feeding of infants by mothers.Keywords: Breast Feeding, Infant, BASNEF Model, Enabling Factors, Subjective Norms -
مقدمه و هدفبه طور معمول موفقیت هر سازمان بستگی به تلاش و رضایت شغلی کارکنان آن سازمان دارد. این مطالعه با هدف بررسی عوامل مرتبط با رضایت شغلی کارکنان مرکز بهداشت شهرستان گنبدکاووس در سال 1393 انجام شد.روش هااین مطالعه توصیفی به روش مقطعی بر روی 151 نفر از کارکنان مرکز بهداشت شهرستان گنبدکاووس در سال 1393 انجام شد. افراد مورد مطالعه به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل چک لیست مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه رضایت شغلی بریفیلد و روث بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 18 تجزیه و تحلیل شدند.نتایجمیانگین سنی کارکنان 6.2±35.9 سال بود. بیشتر افراد مورد مطالعه را (58.3) زنان و مابقی را مردان تشکیل می دادند. اغلب کارکنان (88.7 درصد) متاهل و سایرین مجرد بودند. میانگین رضایت شغلی افراد 11.4± 57.4 از 90 بود. بین رضایت شغلی با دیدگاه فرد نسبت به سطح درآمد خانواده ارتباط معنی داری مشاهده شد (0.05P<)، اما بین میزان رضایت شغلی کارکنان با متغیرهای دموگرافیک آنها ارتباط معناداری به دست نیامد (0.05P>).نتیجه گیریبا توجه به این که میزان رضایت شغلی کارکنان مرکز بهداشت شهرستان گنبد کاووس در سطح متوسطی می باشد، احتمالا می توان با اعمال نظام پرداختی مناسب موجبات رضایت کارکنان و ارتقای سطح کیفیت خدمات آنان را بهبود بخشید.کلید واژگان: رضایت شغلی, کارکنان بهداشتی, مرکز بهداشتBackground and AimIn general, the success of any organization depends on its employee's efforts and job satisfaction. Thus this study conducted to investigate job satisfaction and its related factors among health centers staff in Gonbad kavus city in 2014.MethodsThis descriptive/cross-sectional study was carried out on 151 staff working at health centers of Gonbad kavus city in 2014. Subjects were selected through stratified random sampling. To collect Data, two demographic characteristics check-list and Brayfield and Rothe's job satisfaction questionnaire were used. Data was analyzed by SPSS 18 software.ResultsMean age of subjects was 35.9±6.2 years old. Most of them were female (58.3%) and married (88.7%). Mean score of job satisfaction was 57.5± 11.4 of 90. There was significant relationship between job satisfaction and individual's viewpoint to family income level (P0.05).ConclusionSince job satisfaction among health center staff was at moderate level, it is suggested to improve job satisfaction and quality level of services through appropriate payment system.Keywords: Job satisfaction, Health care staff, Health center
-
مقدمهعزت نفس ارزشیابی پایدار و ثابت از خود تلقی می شود و از جمله مفاهیمی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. این مطالعه با هدف تعیین عزت نفس در بین دانشجویان دانشکده های بهداشت و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی گلستان در سال تحصیلی 93-1392 انجام شد.مواد و روش هادر یک مطالعه مقطعی با رویکرد توصیفی– تحلیلی360 نفر از دانشجویان که به صورت سرشماری وارد مطالعه شده بودند، پرسشنامه عزت نفس«کوپراسمیت» به همراه برخی از متغیرهای جمعیت شناختی را تکمیل کردند.
داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS17 و با آزمون های آماری غیرپارامتری، ضریب همبستگی اسپرمن و رگرسیون لوجستیک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سطح معنی داری 05 /0 در نظر گرفته شد.یافته ها83/1% زن و 4 /81% افراد مجرد بودند. از نظر رشته تحصیلی بیشترین تعداد مربوط به رشته بهداشت عمومی6/ 25% بود و 8/ 87% دانشجویان مهمترین علت ورود به دانشگاه را علاقه به ادامه تحصیل ذکر کردند. میانگین نمرات عزت نفس کلی دانشجویان مورد بررسی12/ 7 ±91/ 35 با دامنه49- 9 بود. در کل، 332 (2/ 92%) دارای عزت نفس بالا بودند. نتایج تحلیل رگرسیون لوجستیک مشخص کرد که متغیرهای زندگی با خانواده و علاقمندی به ادامه تحصیل پیش بینی کننده های سودمند برای عزت نفس بالا بودند(P<0.05).نتیجه گیریدر پژوهش حاضر سطح عزت نفس اکثریت دانشجویان مورد بررسی بالا بود. علاقه مندی به ادامه تحصیل و زندگی با خانواده از عوامل موثر بر افزایش عزت نفس بود. توصیه می شود تلاش در جهت افزایش عزت نفس، به صورت پایدار مورد توجه قرار گیرد، تا به عنوان یک مشخصه شخصیتی در برخورد با مشکلات به سازگاری بهتر دانشجویان کمک کند.کلید واژگان: عزت نفس, مفهوم از خود, دانشجویانIntroductionSelf-Esteem is a durable and stable evaluation of one's self and has been the subject of many researches of the recent decades. The aim of the current study was the self-esteem assessment among college students of health and paramedic schools of Golestan University of Medical Sciences in 2013-14 academic years.Materials And MethodsIn this cross-sectional study, 360 college students who were recruited through census completed the Copper Smith Self-Esteem questionnaire along with selected demographic variables. Gathered data were entered in SPSS 17 and were analyzed using non parametric, spearman rank correlation, and binary logistic regression tests. Alpha level was considered significant at 0.05.ResultsEighty-three point one percent were females and 81.4% were unmarried. Based on the study majors, 25.6% were studying in public health and 87.8% mentioned that they had chosen their majors in order to continue their educations. The mean score and SD of self-esteem was 35.91±7.12 ranging from 9-49. In General, 332 people (92.2%) had high levels of self-esteem. Binary logistic regression revealed that living with family and enjoying studying in the university were the best predictors of high self-esteem (P<0.05).ConclusionThe findings of the current study indicated that the majority of students had high levels of self-esteem. Being interested in their fields of study and living with family have protective effects on student's self-esteem. Continues efforts for increasing the self-esteem of the students should be considered to help them adapt to life situations and improve their problem solving skills.Keywords: Selfesteem, Selfconcept, Students -
زمینه و هدفاستفاده نامناسب آنتی بیوتیکها از مشکلات بزرگ بیمارستانها می باشد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر تبعیت از دستورالعمل آنتی بیوتیک پروفیلاکسی پیش از اعمال جراحی در بیمارستان آل جلیل شهرستان آق قلا در سال 1391 انجام شد.مواد و روش کاراین مطالعه نیمه تجربی و یک سوکور بر روی پزشکان جراح انجام شد. به تناسب اعمال جراحی انجام شده توسط هر پزشک، 125 پرونده در طول یک ماه قبل از مداخله و 125 پرونده جراحی دیگر مربوط به همان پزشکان بعد از مداخله، انتخاب شدند. متغیرهای اندیکاسیون، نوع، دوز و راه مصرف آنتی بیوتیک بر اساس پرونده بیمار، با دستورالعمل آنتی بیوتیک پروفیلاکسی وزارت بهداشت مقایسه گردید. مداخله شامل برگزاری جلسه با پزشکان جراح و ارسال دستورالعمل به آنان بود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری PASW18 و آزمون های «کای دو» و «ویلکاکسون» تجزیه و تحلیل شدند.یافته هاقبل از مداخله، در 82/4% جراحی ها و پس از مداخله در 91/2% آنها، اندیکاسیون تجویز صحیح بود. همچنین متغیرهای نوع آنتی بیوتیک، (از 80% به 89/6%)، دوز دارو (از 32% به 79/2%) و میزان تبعیت از دستورالعمل در همه موارد (از 32% به 79/2%) بعد از مداخله به طور معنی داری بهبود یافتند(P<0.05). زمان و راه مصرف در قبل و بعد از مداخله برای تمام بیماران صحیح بود.نتیجه گیریمداخلات مبتنی بر دستورالعمل مراقبت مدیریت شده بر تجویز صحیح آنتی بیوتیک موثر بوده است. پیشنهاد می شود مداخلات آموزشی برنامه ریزی شده با مشارکت پزشکان جهت بهبود تجویز آنتی بیوتیک صورت گیرد.
کلید واژگان: آموزش, آنتی بیوتیک پروفیلاکسی, مراقبت مدیریت شده, اعمال جراحیBackground and ObjectivesInappropriate use of antibiotics in hospitals is a major problem. This study was done with the aim of determining impact of the educational intervention on adherence to guideline for antibiotic prophylaxis before surgeries in Alejalil hospital in Aq-Qala city,2012.Material And MethodThis quasi experimental and one blind study was done on surgeons. Proportional of performed surgical by each physician, 125 records during the month before the intervention and 125 other surgical records after the intervention were selected. Information including indication, type of antibiotic, dose, time of administration of first dose and route of antibiotic administration based on patient records were compared with Ministry of Health guideline for antibiotic prophylaxis. The intervention consisted of meeting with surgeons and sending guideline to them. Data were analyzed using PASW18 software and Chi-square and Wilcoxon test.ResultsBefore the intervention, in 82.4% of surgeries and after the intervention, in 91.2% of surgeries, indication were correctly, also type of antibiotic (from 80% to 89.6%), dose (from 32% to 79.2%) and adherence to the guideline in all cases (from 32% to 79.2%) significantly had improved (P<0.05). The time and route of antibiotic administration before and after intervention was correct for all patients.ConclusionInterventions based on Managed Care guidelines on the proper administration of antibiotics were effective. It is suggested that educational interventions planned in collaboration with physicians occurred to improve antibiotic prescribing.Keywords: Education, Antibiotic prophylaxis, Managed Care, Surgeries -
زمینه و هدفنوشیدن آب سالم برای سلامتی ضروری است و توسعه بهداشت همواره به تامین آب سالم وابسته است. هدف از این تحقیق بررسی ارتباط کدورت و کلر باقیمانده بر میزان آلودگی میکروبی آب آشامیدنی شهرستان آق قلا بود.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی- تحلیلی تعداد 2079 نمونه به روش سرشماری از شبکه های آب 78 روستا و مناطق شهری، طی دو سال جمع آوری و کلیه مراحل نمونه برداری و انجام آزمایش ها طبق روش استاندارد انجام شده است.یافته هادر بیش از 96 درصد روستاهای مورد مطالعه (75 روستا) بیشتر از 90 درصد نمونه ها فاقد کلیفرم مدفوعی بودند، به جز سه روستا که شاخص مذکور پایین و در محدوده 85 تا 88 درصد بود. رابطه کلر باقیمانده با کل کلیفرم و کلیفرم مدفوعی معنی دار بود (P value≤0/05). رابطه کدورت با آلودگی های کلیفرمی و کلیفرم مدفوعی و کلر باقیمانده معنی دار نبود.نتیجه گیریبا افزایش کلر باقیمانده در شبکه های آب رسانی تعداد کل کلیفرم و کلیفرم مدفوعی کاهش یافته است. پیشنهاد می شود جهت کاهش آلودگی باکتریایی و افزایش اثر کلر باقیمانده در شبکه آب رسانی نسبت به کاهش کدورت و شست شوی سالیانه شبکه های آب رسانی اقدام شود.
کلید واژگان: آق قلا, کلر باقیمانده, کلیفرم, کلیفرم مدفوعی -
مقدمهانجام ماموگرافی یکی از بهترین روش ها برای تشخیص زودرس و درمان مناسب سرطان پستان است. این مطالعه با هدف تعیین پذیرش ماموگرافی بر اساس مدل مراحل تغییر و ارتباط آن با تهدید درک شده و باورهای تقدیرگرایی در زنان ترکمن انجام گردید.روش هادر این مطالعه توصیفی 558 نفر از زنان ترکمن شهرستان های گنبدکاووس و ترکمن که حداقل 40 سال سن داشتند به روش نمونه گیری خوشه ایسیستماتیک وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها بخش تهدید درک شده مقیاس الگوی اعتقاد بهداشتی Champion، پرسشنامه مراحل تغییر انجام ماموگرافیRakowski و همکاران و پرسشنامه باورهای تقدیرگرایانه بود. داده ها از طریق آزمون های کروسکال والیس، من -ویتنی، مجذور کای و آزمون دقیق فیشر در نرم افزار آماری SPSS نسخه 15 تجزیه و تحلیل گردید.
نتا یج: از بین زنان مورد بررسی 5/85 درصد(479 نفر) در مرحله پیش تفکر، 6/11درصد(65 نفر) در مرحله تفکر، 2/2 درصد (12 نفر) در مرحله عمل، و 4/0 درصد(2 نفر) در مرحله نگهداری قرار داشتند و هیچ کدام از آن ها در مرحله برگشت نبودند. بین مراحل انجام ماموگرافی و متغیرهای شغل، شهر، سابقه سرطان پستان در افراد خانواده درجه یک و تحصیلات ارتباط معنی داری وجود داشت. میانگین نمرات حساسیت درک شده افراد در طول مراحل افزایش می یافت، ولی این افزایش از نظر آماری معنی دار نبود. همچنین میانگین نمرات تقدیرگرایی اگرچه در طول مراحل کاهش نشان داد، ولی این کاهش معنی دار نبود.بحث و نتیجه گیریاکثریت قریب به اتفاق زنان ترکمن عملکرد مناسبی در زمینه ماموگرافی نداشتند. همچنین حساسیت درک شده آنان نسبت به سرطان پستان پایین بوده و از طرفی باورهای تقدیرگرایانه در بین آنان زیاد بود.
کلید واژگان: سرطان پستان, ماموگرافی, تهدید درک شده, باورهای تقدیرگرایی, مدل مراحل تغییر, زنان ترکمنBackgroundMammography is one of the best methods for early detection and appropriate treatment of breast cancer. The aim of the present study was to investigate stages of mammography adoption and its relationship to perceived threat and fatalism beliefs among Turkmen women.MethodsIn this descriptive study, 558 Turkmen women over 40 years old living in Gonbade-Qabous and Turkmen districts were selected through systematic clustered sampling. Data were gathered using perceived threat section of Champion Health Belief Scale, Rakowski mammography stage adoption questionnaire and fatalism beliefs questionnaire. Data were analyzed using Mann-Whithney, Kruskal-Wallis and Fisher exact tests, throgh SPSS 15 software.ResultsFrom all studied samples, 479 women (85.5%) were in pre-contemplation stage, 65 ones (11.6%) were in contemplation stage, 12 ones (2.2%) were in action stage and 2 women (0.4%) were in maintenance stage. None of them were in relapse stage. Mammography adoption stage showed significant relationship with job, city of residence, educational level and history of breast cancer in first degree relatives. Mean score of perceived susceptibility increased along transition stages, but not significantly. Meanwhile, fatalism score decreased along transition stages but this decrease was not significant.ConclusionThe majority of Turkmen women had inappropriate practice in regard to mammography. Also, their perceived susceptibility toward breast cancer was low, while their fatalism beliefs were high.Keywords: Breast Cancer, Mammography, Perceived threat, Fatalism Believes, Stages of Change, Turkmen Women -
سابقه و هدف
مطالعات نشان می دهند عوامل متعددی بر شیوه اقدام افراد جهت استفاده از خدمات بهداشتی تاثیر میگذارند. با شناسایی عوامل اثرگذار بر انتخاب افراد و پیش بینی رفتار آنان، می توان رفتار مردم را در جهت تحقق اهداف از قبل تنظیم شده نظام سلامت با رویکرد ارتقاء سطح سلامت جامعه هدایت نمود. بنابراین هدف این مقاله، مدل سازی اثر هزینه و سایر ویژگی های خدمات بهداشتی درمانی و متغیرهای اجتماعی- جمعیت شناختی بر شیوه اقدام مردم جهت استفاده از خدمات بهداشتی- درمانی به منظور برطرف نمودن نیازشان می باشد.
مواد و روش هااین مطالعه کاربردی، از نوع مطالعه توصیفی تحلیلی- مقطعی می باشدکه از سری داده های موجود طرح «تعیین الگوی بهره مندی از خدمات نظام سلامت در کشور» سال 87 استفاده شده است. در مجموع 2141 مشاهده مربوط به بیماران سرپایی براساس ویژگی افراد انتخاب کننده و ویژگی های اثر متقابل گزینه های انتخاب و انتخاب کننده ها در نرم افزار NLOGIT موردآنالیز قرار گرفت و مدل لجیت آشیانه ای دو سطحی بر داده ها برازش گردید.
یافته هااز بین متغیرهای مورد بررسی، هیچ کدام از طبقات متغیرهای سطح درآمد، جنسیت، برخورداری از بیمه و تعداد افراد خانوار بر مطلوبیت حاصل از انتخاب گزینه های انتخاب تاثیری نداشتند (p>0/05) و متغیرهای منطقه سکونت در روستا و خانه دار بودن هر کدام به ترتیب با ضریب 7/3 و 9/2 بیش ترین وزن اثرگذاری و افراد در رده سنی جوانان 34-20 و کودکان 11-2 هر کدام با وزن اثرگذاری 1/7و 1/5 و در مرتبه بعدی، متاهل بودن، هزینه، و زمان صرف شده هر کدام با ضریب 1 بیش ترین تاثیر را بر احتمال انتخاب افراد داشتند (p<0/05).
استنتاجاین طور به نظر می رسد که لازم است مدیریت و نظارت دقیق تری بر مکانیزم پرداخت بیمه های درمانی و همین طور توزیع عادلانه خدمات بر حسب منطقه جغرافیایی صورت پذیرد. به منظور جلب رضایت بیش تر جامعه از طرح پزشک خانواده، ارتقاء سطح کیفیت خدمات ارائه شده توسط افراد مجری این طرح امری است ضروری برای جلوگیری از فرهنگ غلط خود درمانی در کشور شایسته است فرهنگ سازی مناسب و آگاهی بخشی های مورد نیاز از طریق رسانه های آموزشی انجام شود.
کلید واژگان: لجیت آشیانه ای, لجیت چند جمله ای, بیشینه مطلوبیت تصادفیBackground and
PurposeStudies show many factors affecting the way of using health services. we can make people behave towards achieving the goals leading to population health promotion by identifying the effective factors on the selection and behavior prediction.The purpose of this paper was to modeling of healthcare costs and other characteristics and social factors-demographic on the way people use healthcare provider system.
Materials And MethodsThis applied study is an analytical descriptive cross-sectional study. The data of this paper was based on the” utilitization schema of health services in the country"that were collected in1387. Totally, 2141 observation of outpatients were analyzed with NLOGIT software. Then, the two-level nested logit was fitted to the data.
ResultsNone of the variables related to income levels, gender, family size, having insurance has impact on the utility of alternatives (P> 0.05). Living in villages and households, respectively, each with a coefficient equal to 7.3 and 9.2 had the maximum weight impact and then the age levels 20-34 and children 2-11 each with a coefficient equal to 1.7 and 1.5, and also married, cost and time, had the greatest influence on the probability of selection. So, whichever, the coefficient was equal to 1(P< 0.05).
ConclusionIt seems that we need a more precise monitoring management of health insurance payment mechanism and also a fair distribution of services based on geographic area. Due to a more satisfying family physician scheme, improving the quality of services provided by the executors of this scheme is essential. Increasing society’s knowledge through training media about the disadvantages of self-care necessary to eliminate the self-care culture.
Keywords: Nested logit, Multinomial logit, Random utility maximization -
یکی از عوامل تاثیرگذار در کارآفرینی، انگیزه های کارآفرینان است. برخی مطالعات نشان می دهد زنان و مردان با انگیزه های متفاوتی به کارآفرینی روی می آورند. این در حالی است که انگیزه های کارآفرینان در بخش صنعت، به خصوص با در نظر گرفتن عامل جنسیت، کمتر بررسی شده است. تحقیق حاضر، با استفاده از روش تحقیق ترکیبی در جامعه آماری کارآفرینان بخش صنعت استان گلستان، به بررسی شباهت ها و تفاوت های انگیزه های زنان و مردان کارآفرین می پردازد.
کلید واژگان: انگیزه کارآفرینی, جنسیت, صنعت, کارآفرینیIntroduction/literature review/Objectivesone of the influencing factors in entrepreneurship is entrepreneurs'' motivations. Some studieshave shown that men and women become entrepreneurs with different motivations. However، entrepreneurs'' motivations in the industry sector، especially consideringthe sex factor، have been less studied. This study aims to identify similarities and differences in women and men entrepreneurs'' motivations usinga mix method research in a sample of entrepreneurs in the industry sector atthe Golestan provinceMethodologythis is a mix method of qualitative exploratory research in order to identify entrepreneurs'' motivations. Data was gathered by deep interviews with 20 entrepreneurs. Then، a quantitative descriptive study was undertakenin order to compare and prioritize women and men entrepreneurs'' motivations based on data gatheredthrougha predefined questionnaire. Results/discussion/analysis: the results of the qualitative study showed that entrepreneurs'' motivations in the industry sector are earning money، creating jobs، opportunity exploitation، helping the society، proving competencies، internal satisfaction، and independence. The results also showedthat there is asignificant difference between women and men entrepreneurs for two motivations of «proving competencies» and «earning money».ConclusionThese results help policy makers to further focus on the development of women''s entrepreneurship in Iran.Keywords: entrepreneurship, entrepreneurship motivation, industry, sex
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.