به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

هادی عبدالعظیمی

  • حشمت کرمی، هادی عبدالعظیمی*

    لاب هورالعظیم اکوسیستم آبی مهمی در استان خوزستان است که از بین رفتن آن، منجر به تغییر وضعیت اقلیمی و اقتصادی-اجتماعی منطقه خواهد شد. این پژوهش به بررسی سری زمانی بدنه های آبی، پوشش گیاهی، دمای سطح زمین، بارش، تبخیر و تعرق و سطح آب زیرزمینی تالاب هورالعظیم در دوره سال های 2000 تا 2022 می پردازد. پژوهش حاضر، به منظور ارزیابی روند تغییرات پارامترهای مختلف، از آزمون من-کندال و همبستگی اسپیرمن بهره گرفته است. پردازش سری زمانی در سامانه ی متن باز گوگل ارث انجین انجام شد. در سری زمانی تراز آب زیرزمینی و پوشش گیاهی، روند معنی داری مشاهده نشد اما باتوجه به مقدار منفی آماره من-کندال تراز آب زیرزمینی و مقدار مثبت پوشش گیاهی، یکی از علل روند کاهشی غیر معنی دار سطح آب زیرزمینی می تواند افزایش اراضی کشاورزی و بهره گیری از آب های زیرزمینی باشد. نتایج آزمون من-کندال برای پارامتر تبخیر و تعرق، دمای سطح زمین و بارش در تالاب هورالعظیم نیز روند معنی داری را نشان نداد. نتایج این پژوهش حاکی از آن بود که بدنه های آبی علیرغم فرضیه ی پژوهش، از روند افزایشی برخوردارند. به نظر می رسد این موضوع نتیجه ی سیل های چند سال اخیر و دخالت های انسانی باشد. به منظور بررسی این واقعیت که تغییرات بدنه ها چقدر متاثر از تغییر اقلیم مثل سیلاب و سدسازی بوده است از داده های کاوشگر جهانی آب های سطحی(GSWE) بهره گرفته شد. نتایج بررسی این مجموعه داده نشان داد که وجود آب از نظر مکانی- زمانی، کاهشی و به شدت بحرانی است. همچنین افزایش آب فصلی بر اثر شدت بارندگی و رخداد سیل و عوامل دخالت انسانی مانند سد کرخه در بالادست تالاب هورالعظیم تایید شد. نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن نیز نشان داد که تغییرات اقلیمی مانند تغییر الگوی بارش و فعالیت های انسانی می توانند به عواملی تبدیل شوند که بر سطح بدنه آبی تالاب هورالعظیم تاثیرگذار باشند. نتایج این پژوهش می تواند در مدیریت تالاب هورالعظیم و تالاب های با شرایط مشابه مورد استفاده قرار گیرد.

    کلید واژگان: گریس, شاخص آب, تحلیل روند, آزمون من-کندال, سیلاب
    Heshmat Karami, Hadi Abdolazimi *
    Introduction

    Wetlands are considered valuable resources of the environment. Despite the importance of wetlands, they are currently threatened by intensive water harvesting for irrigation, industrial development, deforestation, construction of dam reservoirs, and changing rainfall patterns. Monitoring can determine the changes in the location, extent, and quality of the wetland and therefore plays an important role in the maintenance and protection of the wetland. Ecosystem monitoring with remote sensing methods offers the advantage of difference, frequent and uniform coverage of large areas. The study of effective parameters or up-to-date maps that show spatial and temporal changes in the sub-basin of Horul Azim Wetland is not available. Therefore, considering that currently, this wetland is struggling with various problems to continue its survival, the purpose of this research is to use Google Earth Engine and satellite data to study the process of wetland changes.

    Materials & Methods

    This study was done on the platform of Google Earth Engine open source system. In this study, the data of water area, vegetation cover, precipitation, evaporation, and surface temperature were coded in the Google Earth Engine system in a standard way and their time series was obtained. Also, the NASA GRACE data analysis tool (DAT) was used for time series of groundwater levels. In this research, the Mann-Kendall test and Spearman's correlation were used in order to evaluate the changes in different parameters. In this research, the period from 2000 to 2022 was considered to investigate the trend of the data according to the available time range of the data. Finally, to check the fact that the changes in the zones were affected by floods, the data of the Global Surface Water of Water Occurrence (GSWE) probe was used.

    Results, discussion, and conclusion

     The results of the analysis graph of the water area data trend showed that from 2007 to 2019 the water area trend is increasing, with 2007 being the minimum year and 2019 being the maximum year, and the reason for this was the 90% water withdrawal of the Hor al-Azim wetland in the Iranian part. Also, the reason for the increase in the water area in 2017 is heavy rains that lead to floods and overflowing of the Karkheh dam in the sub-basin of the Hor al-Azim wetland. In 2017 and 2020, 2021, the water area shows a significant increase, which is due to the change in climatic behavior and the occurrence of floods in these years. Finally, the trend of the blue zone will be downward until July 2022. The results of a careful analysis of the data trend by the Mann-Kendall test showed that the trend of the available time period was observed. Kendall's tau value also confirms the increasing trend. It seems that the increasing trend of the water area in the years 2019 to 2021 in this study using the Google Earth Engine system is the result of the floods of the last few years, that Considering only this parameter and these data leads to errors in the study and investigation of the condition of Hor-al Azim wetland. No significant trend was observed in the time series of vegetation cover, but according to the positive Mann-Kendall vegetation cover statistic, one of the causes of the non-significant decrease in the groundwater level could be the increase of pastures and agricultural lands. Kendall's tau value for the surface temperature also showed a negative value (-0.24). According to this result and the sensitivity of the evaporation parameter to temperature, we can point to the role of this parameter in reducing evaporation in the sub-basin of the Hor al-Azim wetland. The northwest and southeast regions have the highest temperature up to a part of the central region of the sub-basin. The western part, which includes the border of the Hor al-Azim wetland, has the lowest temperature, and most of the central part has the lowest temperature, one of the causes of which can be the presence of vegetation and the development of agricultural lands. The time series graph of precipitation showed that the parameter of precipitation in the years 2017 to 2020 had an upward trend, which led to recent floods in the studied area. The results of the Mann-Kendall test for the general trend of evaporation and transpiration parameters, ground surface temperature, and precipitation in the sub-basin of the Hor al-Azim wetland did not show a significant trend. Using the Global Surface Water Explorer (GSWE) data, the occurrence of water, the intensity of water changes, and the seasonal change of water on the wetland were studied for the period of 1984-2021. The study of this dataset confirmed the human interference (creating the Karkheh Dam and draining its lake) and the occurrence and effects of the flood on the sub-basin of the Hor-al Azim wetland. The results of Spearman's correlation test also showed that climate changes such as changes in precipitation patterns and human activities can become factors that affect the surface of the water body of Hor al-Azim Wetland. The results of this research can be used in the management of Hor al-Azim wetland and wetlands with similar conditions.

    Keywords: GRACE, Water index, Trend Analysis, Mann-Kendall test, flood
  • هادی عبدالعظیمی*، هادی فرهادی، حسین روستا، نسرین مختاری

    دی اکسید نیتروژن یکی از شاخص های مهم در ارزیابی کیفیت هوای شهرها تلقی می گردد، لذا شناسایی پهنه های آلوده به این آلاینده از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. یکی از علوم و فناوری هایی که می تواند در کوتاه ترین زمان و با صرف هزینه ی کمتر در رابطه با شناسایی این پهنه ها به متخصصین محیط زیست شهری کمک کند، علم سنجش ازدور ماهواره ای است. در حال حاضر، سنجش ازدور ماهواره ای یک فناوری مفید برای اندازه گیری آلاینده های جوی در سطح جهانی، منطقه ای و شهری می باشد. ازاین رو، پژوهش حاضر به شناسایی و بررسی توزیع زمانی- مکانی گاز دی اکسید نیتروژن در دوره ی انتشار کووید-19 با استفاده از داده های ماهواره ی Sentinel-5P و تحلیل آن با متغیرهای محیطی در کلان شهر شیراز طی 24 ماه (2019 و 2020) پرداخته است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، بیشترین مقادیر میانگین ماهانه گاز دی اکسید نیتروژن در سال 2019 و 2020 مربوط به فصل پاییز بود. همچنین، منطقه ی 2 شهر شیراز به عنوان آلوده ترین منطقه در دو سال مورد مطالعه شناسایی شد. علاوه بر این، پس از تحلیل پارامترهای باد، بارش و دما مشخص گردید که عامل باد با ضریب همبستگی 638/0- در  سطح معناداری، یک درصد نسبت به دیگر عوامل اقلیمی، بیشترین تاثیر را در تغییر مقادیر گاز دی اکسید نیتروژن داشته است. بحران کووید-19 نیز با اثر بر کاهش ترددها و ترافیک شهری، در تغییر مقادیر گاز دی اکسید نیتروژن در سال 2020 نسبت به سال 2019 به صورت ماهانه نقش داشت. الگوی تغییرات میانگین گاز دی اکسید نیتروژن مربوط به داده-های ماهواره ای در سال های مورد مطالعه روند کاهشی داشته که با الگوی تغییرات مقادیر اخذ شده از ایستگاه پایش آلودگی همخوانی داشت. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند در زیست پذیری شهری و مدیریت بحران مفید واقع گردد.

    کلید واژگان: گوگل ارث انجین, مخاطرات محیطی, محیط زیست شهری, مدیریت بحران, من-کندال
    Hadi Abdolazimi *, Hadi Farhadi, Hossein Roosta, Nasrin Mokhtari

    Nitrogen dioxide is considered one of the important indicators for evaluating the air quality of cities, therefore, identifying the areas contaminated with this pollutant is very important. One of the sciences and technologies that can help urban environmental experts to identify these areas in the shortest time and at a lower cost is satellite remote sensing. Currently, satellite remote sensing is a useful technology for measuring atmospheric pollutants at the global, regional, and urban levels. Therefore, the present research has identified and investigated the temporal-spatial distribution of nitrogen dioxide gas during the spread of Covid-19 using Sentinel-5P satellite data in the Shiraz metropolis for 24 months (2019 and 2020). Based on the results of this research, the highest monthly average values of nitrogen dioxide gas in 2019 and 2020 are related to the autumn season. In addition, district 2 of Shiraz was identified as the most polluted area in the two years studied. In addition, after analyzing the parameters of wind, precipitation, and temperature, it was found that the wind factor with a correlation coefficient of -0.638 at a significance level of 1% compared to other climate factors had the greatest impact on the change in nitrogen dioxide gas values. The Covid-19 crisis also played a role in changing the amount of nitrogen dioxide gas in 2020 compared to 2019 every month with its impact on the reduction of traffic and urban traffic. The pattern of changes in the average nitrogen dioxide gas related to satellite data in the studied years had a decreasing trend, which was consistent with the pattern of changes in the values obtained from the pollution monitoring station. The results of this research can be useful in urban livability and crisis management.

    Keywords: Google Earth Engine, Environmental hazards, Urban Environment, Crisis management, Mann-Kendall
  • مصطفی طحانی یزدلی، ایمان روستا*، هادی عبدالعظیمی

    جهان امروزه جریان بی‎سابقه‎ای از شهری شدن را تجربه می‎نماید. رشد جمعیت و توسعه شهرنشینی موجب تغییرات کاربری اراضی در نواحی شهری شده است. یکی از پیامدهای این تغییرات، افزایش دمای سطح زمین در نواحی شهری و شکل گیری جزیره گرمایی می‎باشد هدف اصلی از این تحقیق پایش دمای سطح زمین و رابطه ای آن با پوشش اراضی می باشد. به همین منظور ابتدا تصاویر ماهواره لندست 8 و 7، اخذ شد. سپس با استفاده از روش طبقه‎بندی نظارت شده - الگوریتم حداکثر احتمال، نقشه پوشش اراضی به سه طبقه اراضی انسان ساخت، بایر و پوشش گیاهی طبقه‎بندی گردید و درنهایت به منظور پایش دمای سطح زمین، نقشه دمای سطحی شهر کاشان با استفاده از الگوریتم تک کاناله استخراج گردید. تحلیل پوشش اراضی نشان داد که اراضی انسان‎ساخت طی سال‎های 1385 تا 1400 با رشد 05/21 درصدی، روند افزایشی داشته است و اراضی بایر و اراضی دارای پوشش گیاهی (به ترتیب با 17/11 درصد و 88/9 درصد) روند کاهشی داشته است. حداقل دمای سطح زمین در سال های 1385 و 1400 به ترتیب از 87/34 سانتی‎گراد به 33/42 درجه سانتی‎گراد رسیده است. همچنین در این مدت، حداکثر دما از 63/59 درجه سانتی‎گراد به 70/60 درجه سانتی‎گراد افزایش یافته است. پوشش‎های گیاهی در سال‎های موردمطالعه کمترین دمای سطحی را به خود اختصاص داده‎اند. شهر کاشان باتوجه به ماهیت اقلیمی و مکانی خود، همچون دیگر مناطق خشک و نیمه خشک ایران، دارای دمای سطحی کمتری نسبت به محیط اطراف خود می‎باشد، این پدیده با عنوان جزایر خنک شهری شناخته می‎شود. تحلیل خودهمبستگی فضایی موران در سطح اطمینان 99 درصد نشان داد که داده‎های دمای سطحی شهر کاشان به شکل خوشه‎ای توزیع شده‎اند. بر اساس شاخص Gi*، در تمامی سال‎های موردمطالعه، دمای حداکثر متعلق به زمین‎های بایر بوده است.

    کلید واژگان: پوشش اراضی, دمای سطح زمین, گسترش افقی و عمودی شهر, خودهمبستگی فضایی, شهر کاشان
    Mostafa Tahani Yazdli, Iman Rousta *, Hadi Abdolazimi

    The world is experiencing an unprecedented flow of urbanization. Population growth and urbanization have changed land use in urban areas. One of the consequences of these changes is the increase in the temperature of the earth's surface in urban areas and the formation of a heat island. The main purpose of this research is to monitor the surface temperature of the earth and its relationship with land cover. For this purpose, Landsat 8 and 7 satellite images were taken first. Then, using the supervised classification method - maximum likelihood algorithm, the land cover map was classified into three classes of man-made land, barren land and vegetation and finally, in order to monitor the surface temperature of the earth, the surface temperature map of Kashan city was extracted using single channel algorithm. The analysis of land cover showed that man-made lands increased by 21.05 percent during the years 1385 to 1400, and barren lands and lands with vegetation (with 11.17 percent and 9.88 percent, respectively) has had a decreasing trend. The minimum temperature of the earth's surface has reached from 34.87 degrees Celsius to 42.33 degrees Celsius in 1385 and 1400, respectively. Also, during the 15-year period, the maximum temperature has increased from 59.63 degrees Celsius to 60.70 degrees Celsius. Vegetation has the lowest surface temperature in the studied years. Due to its climatic and spatial nature, the city of Kashan, like other arid and semi-arid regions of Iran, has a lower surface temperature than its surrounding environment, this phenomenon is known as urban cool islands. Moran's spatial autocorrelation analysis at the 99% confidence level showed that the surface temperature data of Kashan city are distributed in clusters. According to the Gi* index, in all the studied years, the maximum temperature belongs to barren lands.

    Keywords: Land Cover, surface temperature, horizontal, vertical expansion of the city, spatial autocorrelation, Kashan city
  • طاهره نصر*، هادی عبدالعظیمی
    درک سطوح تاب آوری شهری و برنامه ریزی برای کاهش اثرات مخاطرات مختلف، نقشی کلیدی در مدیریت بحران های شهری دارد. بر همین اساس، هدف از انجام این پژوهش، شناسایی محدوده های با تاب آوری مختلف در مناطق یازده گانه کلان شهر شیراز به منظور مقابله با بحران سیل است. پژوهش حاضر با روش Fuzzy-AHP و مبتنی بر معیارهای سطح امدادرسانی (زیرمعیارهای تراکم مراکز آتشنشانی، اورژانس، مراکز درمانی، بیمارستان، نیروی انتظامی و هلال احمر)، وضعیت محل سکونت (زیرمعیارهای تراکم محل های اسکان موقت، تراکم جمعیتی و فضاهای اشغال شده)، وضعیت دسترسی (زیرمعیارهای تراکم نوع شریانی و عرض معابر)، بافت فرسوده و وضعیت قرارگیری تجهیزات، به شناسایی محدوده های با سطوح تاب آوری مختلف (ضعیف، متوسط، خوب و خیلی خوب) می پردازد. بررسی سطح امدادرسانی نشان داد که ضعف امدادرسانی در محدوده های دور از مرکز شهر وجود دارد. بنابراین افزایش خدمات اضطراری در محلات و مناطق دور از مرکز شهر شیراز در این مکان ها پیشنهاد می شود. به لحاظ معیارها و زیرمعیارهای بررسی شده در این پژوهش، تاب آوری ضعیف تر عموما در شرق و شمال غرب شهر دیده شد. نتایج این پژوهش می تواند در فاز پیش گیری و آمادگی مدیریت بحران، مد نظر مدیران اجرایی قرار گیرد.
    کلید واژگان: تاب آوری شهری, مخاطره ی سیل, GIS, کلان شهر شیراز
    Tahereh Nasr *, Hadi Abdolazimi
    Understanding the levels of urban resilience and planning to reduce the effects of various risks has a key role in managing urban crises. The purpose of this research is to identify areas with different resilience in the eleven districts of the Shiraz metropolis in order to deal with the flood crisis. The current research is based on the Fuzzy-AHP method and uses the criteria of the level of relief (sub-criteria of the density of firefighting centers, emergency, medical centers, hospitals, law enforcement, and Red Crescent), the state of residence (sub-criteria of the density of temporary accommodation places, population density and spaces Occupied), access status (sub-criteria of the density of arterial type and width of passages), worn texture and equipment placement status, identifies areas with different levels of resilience (weak, medium, good and very good). Examination of the level of relief showed that there is a weakness of relief in areas far from the city center. Therefore, it is suggested to increase the emergency services in the neighborhoods and areas far from the center of Shiraz in these places. In terms of criteria and sub-criteria examined in this research, weaker resilience was generally seen in the east and northwest of the city. The results of this research can be considered by executive managers in the phase of crisis management prevention and preparation.
    Keywords: : Urban Resiliency, Flood Disaster, Fuzzy-AHP-GIS, Shiraz Metropolis
  • ندا رفیعی*، حمیدرضا شاهینی فر، مهرانوش مفیدی، هادی عبدالعظیمی

    امروزه ارتقا کیفیت فیزیکی محیط یکی از مهمترین موضوعات مد نظر در طرحهای توسعه شهری است و همچنین مهمتر از آن افزایش و تقویت میزان تاب آوری بافتهای فرسوده شهری در مقابل سوانح طبیعی میباشد. در نظر داشتن موضوع کیفیت محیطی برای مداخله در بافتهای فرسوده، موجب رویکردی نسبتا جامع به تمامی ابعاد فرسودگی در این بافتها خواهد شد. به همین سبب، پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا با بررسی وضع موجود محدوده به کیفیتهای محیطی، ابعاد کالبدی تاب آوری و تحلیل آنها در محله لب آب واقع در بافت تاریخی فرهنگی شهر شیراز بپردازد. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی-پیمایشی در بستری از مطالعات کتابخانه ای برای استخراج معیارها بهره گرفته شده است.تحلیل معیارهای کیفیت محیطی به دست آمده در بافت مورد بررسی، با استفاده از نرم افزار GIS (سامانه اطلاعات جغرافیایی) در مناطق آسیبپذیر مشخصشده و در نهایت با استفاده از روش SWOT تجزیه وتحلیل داده ها و راهکارها ارایه شده است. این پژوهش از نوع کیفی-کمی بوده و از حیث هدف، کاربردی قلمداد میشود. ارزیابی میزان آسیبپذیری محله لب آب شهر شیراز در برابر زلزله و تدوین راهبردهایی بهمنظور کاهش آسیبپذیری در اثر بحران زلزله هدف این پژوهش است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که قسمتهای غربی محدوده آسیب پذیری بیشتری را دارند از این جهت توجه بیشازپیش به مفهوم تاب آوری کالبدی برای ارتقا و افزایش توان محدوده در برابر سوانح طبیعی از جمله زلزله به ویژه در بخش غربی محدوده بافت فرسوده لب آب ضروری میباشد.

    کلید واژگان: زلزله, تاب آوری, شیراز, محله لب آب, GIS
  • هادی عبدالعظیمی*، حمیدرضا شاهینی فر، حامد نوروزی، محمدرضا امتحانی

    با توجه به خسارت های ناشی از زلزله برای شبکه آب رسانی شهری، یکی از مهم ترین مسایلی که پس از وقوع زلزله موردتوجه سازمان های مسیول قرار می گیرد تامین آب موردنیاز شهروندان یک شهر است. متاسفانه در بسیاری از شهرهای ایران به مدیریت بحران، به ویژه در رابطه با تامین آب شرب پس از وقوع رخدادهای مختلف توجهی نشده که کلان شهر شیراز نیز از این حیث درخور توجه است. با توجه به اهمیت بسیار زیاد این موضوع، سعی شده در پژوهش حاضر فضاهای مناسب برای جانمایی مخازن اضطراری تامین آب شرب در کلان شهر شیراز بر اساس معیار های فضاهای باز عمومی (زیرمعیارهای نزدیکی به پارک ها و فضاهای سبز عمومی، نزدیکی به فضای سبز معابر و نزدیکی به ورزشگاه های روباز) تراکم جمعیتی (حداقل فاصله به بلوک های جمعیتی پرتراکم)، مراکز بااهمیت خدمات شهری (بیمارستان ها، مراکز درمانی و مراکز هلال احمر)، سطح دسترسی (دسترسی به شریان های درجه 1، درجه 2 و معابر محلی) و مراکز با خطر بالا در برابر زلزله (بافت های فرسوده، مناطق واقع در شیب، مناطق نزدیک به گسل و نقاط تاریخی رخداد زمین لرزه) براساس روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و سیستم پشتیبان تصمیم GIS (استفاده از توابع تبدیل پلی گون به نقطه، وکتور به رستر، فاصله اقلیدسی، طبقه بندی مجدد و همچنین توابع زیرمجموعه ی اسکالر)، مورد ارزیابی قرار گیرند. نتایج این پژوهش، موقعیت های مکانی با امتیازهای 7، 8 و 9 را که عمدتا در بافت های فرسوده، مناطق با تراکم جمعیتی بالا و شریانی های درجه 2 بین شهری کلان شهر شیراز قرار داشت، به عنوان گزینه های برتر جهت جانمایی مخازن اضطراری تامین  اضطراری آب شرب شهری پیشنهاد می نماید.

    کلید واژگان: مکان یابی, مخازن اضطراری تامین آب, تحلیل سلسله مراتبی, سیستم اطلاعات جغرافیایی
    Hadi Abdolazimi *, Hamidreza Shahinifar, Hamed Noroozi, Mohammadreza Emtehani

    Due to the earthquake damage caused by the earthquake, one of the most important issues which is considered by the authorities after the earthquake is the water supply of citizens of a city. Unfortunately, in many cities of Iran, the management of the crisis, especially concerning drinking water, is not noticed in the aftermath of the various events that the metropolitan is considering. due to the great importance of this issue, in this study, suitable spaces to locate water emergency reservoirs in shiraz, based on criteria urban public open spaces (park and green space, open space Stadium, city Squares), Population density (near Population block whit high Population density), roads network (access to roads high way, main road, minor road), high-risk centers against Earthquake (wearing texture areas in the slopes areas Close to the fault, Historical points of the earthquake) Based on the hierarchical analysis Process (AHP) and decision support system, GIS, (using of transformation functions of a polygon to point, vector to raster, Euclidean distance, reclassify and the functions of a scalar subset to be evaluated. The results of this study suggest the locations with the scores of 7,8,9, that located mainly in destroyed texture areas, regions with high population density and urban main roads of Shiraz as the alternatives for locating of the city's emergency water Resviors.

    Keywords: Site selection, emergency water tanks, Hierarchical Analysis Process (AHP), Geographic Information System (GIS)
  • شاهین جعفری، سعید حمزه*، هادی عبدالعظیمی، سارا عطارچی

    پایش تالاب ها با استفاده از روش های سنتی، زمان بر و مستلزم هزینه ی زیاد است. امروزه به منظور پایش و مدیریت تالاب ها، از دورسنجی ماهواره ای و قابلیت های گوگل ارث انجین استفاده می گردد. در این پژوهش سعی شد طی دو دهه ی اخیر از تصاویر ماهواره ی لندست، تی .آر. ام. ام، مادیس و گریس در حوضه ی آبریز گشنگان که تالاب مهارلو نیز در آن واقع شده، به منظور ارزیابی تغییرات وسعت آب تالاب و برخی از عوامل احتمالی تاثیرگذار بر آن استفاده شود. میانگین مساحت آب تالاب منتج ازAWEI_shadow  در پنج ساله ی اول، دوم، سوم و چهارم به ترتیب مقادیر 200.41، 162.65، 137.82 و 117.81 کیلومتر مربع را نتیجه داد که به کاهش 37.76، 24.83 و 20 کیلومتر مربع در این بازه های زمانی اشاره داشت. پوشش گیاهی حوضه مستخرج از NDVI در سال 2000، 282 هکتار نتیجه گردید و در سال 2019 این مقدار به 390 هکتار افزایش یافت. ارزیابی داده های گریس نشان داد که از سال 2008 به بعد، تمامی مقادیر تراز آب زیرزمینی، منفی است. نتایج آزمون من- کندال دلالت بر آن داشت که تغییرات توده های آبی، پوشش گیاهی، میزان بارش و تراز آب زیرزمینی به ترتیب دارای روند کاهشی، افزایشی، افزایشی و کاهشی بوده است و در رابطه با مقادیر تبخیر- تعرق، روندی مشاهده نشد. به نظر می رسد در حوضه ی مورد مطالعه، افزایش وسعت پوشش گیاهی و متعاقب آن برداشت آب از سفره های زیرزمینی به مرور زمان بر روند کاهشی وسعت توده های آبی تالاب تاثیر گذاشته است. پیشنهاد می گردد به منظور مدیریت بهینه ی این تالاب و جلوگیری از خشک شدن آن، حد بستر و حریم تالاب، با استفاده از سایر شاخص های دورسنجی آبی تعیین گردد. همچنین، پیشنهاد می شود روش های مصرف آب و الگوی کشت در نواحی اطراف این تالاب، مورد بازبینی قرار گیرد.

    کلید واژگان: گوگل ارث انجین, تالاب مهارلو, لندست, تی .آر. ام .ام, گریس و مادیس
    Shahin Jafari, Saeid Hamzeh *, Hadi Abdolazimi, Sara Attarchi
    Introduction

    Human activities as well as environmental and climate changes affect the trends of wetlands. Detecting and monitoring aquifers are considered to be very important for evaluation of past, present, and future influential factors, and the findings of such studies are essential for taking measures and making decisions based on the goals of sustainable water and soil resources management. Over the past decade, many researchers around the world have been attracted to remote sensing and especially satellite remote sensing and used this technology to detect such changes over time. The present study has used Landsat (monitoring the area of water body), TRMM (monitoring rainfall), MODIS (monitoring vegetation and evapotranspiration), Grace (monitoring groundwater) satellite images available in Google Earth Engine to study last two decades changes (from 2000 to 2019) in Maharloo wetland, Goshnegan catchment and their surroundings. 

    Materials & Methods

    Maharloo wetland is located in Fars province and Goshnegan catchment (426 square kilometers). The present study has used Landsat 7 and 8 images to extract the area of water body, TRMM images to obtain precipitation values, MODIS products to calculate NDVI and evapotranspiration, and data received from Grace to extract changes in groundwater level. These satellite images were available in Google Earth Engine. Mann-Kendall test was also used to assess the overall trend of the aforementioned factors. 

    Results & Discussion

    The automated water extraction index was used in the present study to identify and estimate the area covered by ​​water bodies in the study area. The largest area belonged to 2006 (216.76 square kilometers) and the smallest belonged to 2018 (66 square kilometers). In 2000 (the beginning of the reference period), an area of ​​216.52 square kilometers was covered by this wetland which is close to what was observed in 2006. In 2018, this has reduced to 66 square kilometers. Thus, there is about 150.72 square kilometers (69.54 percent) difference between these two years. In 2009, the total area has reduced to 66.67 square kilometers. A numerical comparison between 2000 and 2019 also indicates a reduction of 91.17 square kilometers (42% decrease) in the total area covered by this wetland. Also, a 53.72 square kilometers (29.60%) difference was observed between the average area covered by the water body in the first and second ten years. Since calculated p-value value (< 0.00001) is less than the alpha level (0.05), so a significant trend was observed in the average annual data of the area covered by this wetland. Kendall's tau also indicated declining trend of the collected data. Groundwater level was calculated using data received from Grace Satellite to investigate the role of groundwater level in reducing the area covered by the ​​water body. Results indicated that since 2008, groundwater level ​​have always showed a negative value (a decreasing trend). For an instance, a groundwater level of -10.86 cm in 2019 indicates a decrease in the water level in the study area. As the calculated p-value (< 0.0001) is less than the alpha level (0.05), so a significant decreasing trend was observed in the groundwater level. Results of Mann-Kendall test (-0.6) also indicated that changes in water bodies, vegetation, rainfall and groundwater level had a decreasing, increasing, increasing and decreasing trend, respectively. No significant trend was observed in evapotranspiration. It seems that the expansion of agricultural lands and subsequent water extraction from aquifers have intensified the decreasing trend of water bodies in this wetland. 

    Conclusion

    Wetlands provide many ecological services including water treatment, natural hazard prevention, soil and water protection, and coastline management (Amani et al., 2019). Therefore, understanding the importance of wetlands and their management need to be seriously considered by relevant organizations in different countries of the world, and Iran is no exception. Satellite data and remote sensing methods and techniques are considered to be one of the most important and cost-effective methods of monitoring wetlands. The present study used satellite data collected by Landsat, MODIS, Grace, and TRMM to monitor water bodies, vegetation, groundwater level, and rainfall in Goshnegan catchment in which Maharloo wetland is located. The results of Mann-Kendall test showed a decreasing annual trend for changes in the average area of ​​this wetland. This decreasing trend is considered to be a serious threat to human settlements around the wetland which can intensify over time. It will also affect the thermal islands of Shiraz and Sarvestan in near future. Obviously, management of agricultural and forest land uses with the aim of stopping their increasing trend can improve water balance in catchment areas. A 132.2 ha (approximately 36.16%) difference was observed between the average vegetation cover in this catchment area over the first and second ten years (233.4 vs. 365.6 ha). It seems that the expansion of agricultural lands and subsequent water extraction from aquifers have intensified the decreasing trend of water bodies in this wetland. Due to the proximity of this wetland to the city of Shiraz and its importance as an ecological and tourist attraction, it is suggested that related authorities (Department of Environment and Water Organization) demarcate lake bed and riparian zone with the help of remote sensing researchers to improve the management of this wetland and prevent it from drying up. Also, it is suggested that the Organization of Agriculture Jihad review and improve water consumption methods and cultivation patterns in the areas surrounding this wetland.

    Keywords: Google Earth Engine, Maharloo Wetland, Landsat, TRMM, GRACE, MODIS
  • هادی عبدالعظیمی*، سید حسین روشان، سید امیر شمس نیا، حمیدرضا شاهینی فر

    خطر سیلاب و عدم آگاهی از شرایط فیزیوگرافی و مورفولوژیکی حوضه های آبریز شهری موجب شده تا سکونتگاه های انسانی در دوره های زمانی مختلف، همواره مورد تهدید جانی و مالی اثرات ناشی از سیل قرار گیرند. سیل اخیر شیراز که در فروردین ماه 1398رخ داد یکی از مواردی بود که مداخلات انسانی و عدم آگاهی دقیق در رابطه با شرایط حوضه، منجر به خسارت های جبران ناپذیر جانی گردید. با توجه به شرایط پیش آمده و پیشگیری از وقوع رخدادهای مشابه، هدف این مطالعه شناسایی مناطق مستعد وقوع سیلاب در حوضه آبخیز شهر شیراز می باشد. به این منظور مهم ترین عوامل موثر در ایجاد سیلاب شامل لایه های اطلاعاتی بارش، فاصله از مسیل، مقدار شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، پوشش زمین، کاربری اراضی، تراکم ساختمانی، بافت های فرسوده، سیلاب های گذشته، سازندهای زمین شناسی و شماره منحنی، با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و فناوری سنجش از دور (RS) تهیه شدند سپس استانداردسازی لایه ها بر اساس توابع فازی در محیط ArcMap 10.3 با استفاده از روش مقایسات زوجی وزن دهی شدند و در نهایت با بهره گیری از مدل فازی TOPSIS نقشه نهایی پهنه بندی تهیه گردید. نتایج نشان می دهد که مناطق 2، 3،11،7 و 9 بیشترین آسیب پذیری را در برابر سیلاب دارند. همچنین 2754 هکتار از محدوده شهر شیراز در طبقه با خطر خیلی زیاد، 6076 هکتار در پهنه با خطر زیاد، 17390 هکتار در پهنه با خطر متوسط، 13418 هکتار در پهنه کم و 6658 هکتار در پهنه با خطر بسیارکم قرار دارد.

    کلید واژگان: سیلاب شهری, خسارات سیل, TOPSIS-GIS, شیراز
    Hadi Abdolazimi *, Sayed Hussein Roshun, Sayed Amir Shamsnia, Hamidreza Shahinifar
    Introduction

    Population growth, industrial expansion, urbanization, and urban construction have led to drastic changes in the morphology of catchments. Land grading and encroachment on rivers and canals have changed the pattern of natural drainage and flow in cities. One of the consequences of this phenomenon is the increase in the risk of flooding and flooded passages and the increase in maintenance costs of cities and has caused a lot of possible human and financial losses in some cities. In our country (Iran), the occurrence of floods is related to the disturbance of the natural balance and the morphological and physiographic conditions of the watersheds than to the heavy rains. One of the reasons for the flood event is the difference in topographic altitude between different regions of the country, according to which runoff is drained from the highlands to the lowlands in the shortest time. Therefore, the importance of research in the field of flood mapping has doubled. Unfortunately, the recent flood that occurred in April 2017 at the Quran Gate in Shiraz was one of the cases in which human intervention and lack of accurate knowledge about the watershed conditions led to irreparable human and financial losses. The floods killed 19 people and injured 200 others. Due to the occurrence of conditions and prevention of similar events, in the present study, to manage the crisis, especially in the prevention phase, floods zones of Shiraz metropolis using TOPSIS method and Geographic Information System (GIS), be identified and evaluated.

    Methodology

    As the capital of Fars province, Shiraz is located on a long plain 120 km long and 15 km wide. The city is geographically located between the coordinates '53 '29 29⁰ to ''47 '41 29⁰ north latitude and ''36 '26 52⁰ to ''02 '37 52⁰ east longitude. The sea level is 1488 meters at the eastern end of the city and about 1700 meters to the west. In this study, a  flood mapping was prepared using the TOPSIS method in ArcMap10.3 to identify flood risk areas. In this regard, thirteen criteria, including slope, aspect, elevation classes, precipitation, distance from the canal, drainage density, distance from worn-out urban structures, building density, geological formation, land use, groundwater depth, history of floods, and runoff, were used as information layers. In this study, the TOPSIS decision-making method (similarity to the ideal solution) was used. In this method, two concepts of the ideal solution and anti-ideal solution have been used. The concept of the ideal solution is the best in every way, which is generally not the case in practice, and it tries to get closer to it. In order to select an option to resemble an ideal and counter-ideal solution, the distance between that option and the ideal and counter-ideal solution is measured. The options are then evaluated and ranked based on the ratio of the distance from the counter-ideal solution to the total distance from the ideal and counter-ideal solution.

    Results and Discussion

    The most important factor in the study of flood risk areas in the city is identifying and prioritizing effective criteria in creating floods and the study of watersheds in the city, each of which is of varying degrees of importance. The results of the influential factors in flood occurrence can be expressed in the following order; the height criterion is one of the cases with an inverse relationship with the emergence and formation of the flood. The height of Shiraz varies from 1449 meters to 2284 meters. A very steep slope is observed in the northeastern part of Shiraz (Abivardi region towards Chogiah to the Quran Gate), and most of the city is developed in the plains and lower elevations. Most slope directions in Shiraz city are related to the eastern heights of the city (Saadi region 3, Daneshgahian dormitory, Haft Tanan for north and northwest slopes, Shiraz Marvdasht highway, beautiful Quran city gate for west and northwest slopes) (Region 1, Jomhory, Kuhsar Mehdi Abivardi West and Northwest and Chogiah North) (District 6 Mahmoudieh Mansourabad North and West of Drak Heights to the north and northwest slope) (Region 11 Qanat Pisheh North) The western helpers of the North Talaieh Highway (District 10 of Arian Town, Anjireh Town, is the northern and northwestern slopes of Drak). The highest drainage density is related to areas 1 and 6 of Shiraz city. The main geological formations of Shiraz plain with high and low-level sediments are dolomite, limestone with layers of sandstone or marl, limestone, and marl. The lower the permeability of these formations, the higher the score on the map. The final map of the flood-prone areas of Shiraz was classified into five very low, low, medium, high, and very high-risk classes. The results show that areas 2, 3, 11, 7, and 9 are most vulnerable to floods. Also, 2754 hectares of Shiraz city are in the very high-risk category, 6076 hectares are in the high-risk zone, 17390 hectares are in the medium-risk .zone, 13418 hectares are in the low-risk zone, and 6658 hectares are in the very low-risk zone.

    Conclusions

    Thirteen effective parameters in flood occurrence were used to identify the flood hotspots in Shiraz. Then, using the TOPSIS-GIS approach combination, ten regions were examined. The TOPSIS integrated model is based on the ideal extraction of positive and negative points and determining the distance of each criterion in order to determine the best spatial option in terms of flood hazards. Using geographic information system (GIS) and ArcMap 10.3 software, the layers were prepared, and the best spatial options in terms of flood hazards were determined from the TOPSIS model. Several phenomena are commonly involved in urban flooding, including the limited transmission capacity of urban canals and rivers, drainage and sewage, and decades of urban development without updating the drainage infrastructure of flood-prone areas of Shiraz. Quran, Shiraz Marvdasht Road, Ayatollah Rabbani Boulevard, Haftannan, Chehelmogham Boulevard, Haftannan Boulevard, Saadi Town, Students' Alley, Saadi Gharb, Fazilat Tunnel, Delgsha Boulevard (underpasses), Fig neighborhood, along dry and coastal river crossings Slope, direction of slope, increase of constructions in the river area, increase of impermeable surfaces and building density), District 11 of Shiraz city: Fazilat tunnel, Parvaz town, Rasoul Azam boulevard, Persepolis boulevard, Sibouyeh town, police force town, Shahid Beheshti town, Talab town, buildings located in the foothills (main factors of slope flood, low groundwater depth, constructions in the river area, and inadequacy of urban sewage disposal systems), District 7: Sharifabad, Sahlabad, 20 meters from the sewer, town Imam Hossein, Mehregan town, Kushkak neighborhood, Nasrabad neighborhood and Abu Nasr (main causes of flood: low groundwater depth and inadequacy of urban sewage disposal systems), District 8 of Shiraz city: Isfahan Gate, Takhti St., Keshavarz St., Teymouri St., Imam Ali Bridge, Ali Bin Hamzeh Bridge (main factors Flood due to slope and inadequacy of urban sewage disposal systems), Region 9: Hojjatabad, Bargh, Darati, Modares, Mehdi, Sultanabad, Rezvan and Fajrnegar towns (main causes of increased floods in the area of ​​Chenar Rahdar road), Region 1: Abivardi neighborhood, Mehdi mountain, next to the passages of the martyrs Emdadgar, Fajr, Bahman, reporter (main causes of slope flood and river flood), region 5: Golha town and Nawab Safavid martyr (main factors of flood low groundwater depth, and Inadequacy of municipal sewage disposal systems) Region 2: Glasswork, pottery (Abuzar), tannery, Zahra alley, Fazlabad, Bahar town (Pai Kata), Vali Asr and Sibouyeh boulevard (main causes of floods: low groundwater depth, and lack of Suitability of municipal wastewater disposal systems).

    Keywords: Urban flood, Flood damages, TOPSIS-GIS, Shiraz
  • هادی عبدالعظیمی*، حسین روستا

    تغییر کاربری پوشش های سبز شهری با گذشت زمان می تواند مخاطرات زیست محیطی مختلفی را برای شهروندان یک شهر ایجاد نماید. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر قصد دارد تغییرات زمانی و مکانی پوشش های سبز مناطق 1 و 6 کلانشهر شیراز را با استفاده از تصاویر ماهواره ی لندست طی پنج دهه (1972 تا 2019) مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور پس از انجام تصحیحات رادیومتری و اتمسفری، نقشه های منتج از شاخص های گیاهی NDVI ، SAVI ، OSAVI و همچنین الگوریتم حداکثر احتمال مشابهت، در نرم افزار ENVI5.3 تهیه گردید و در سامانه اطلاعات مکانی (GIS) طبقه بندی و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که مساحت پوشش سبز منطقه 1 برحسب هکتار به ترتیب در شاخص های NDVI، SAVI، OSAVI و همچنین در الگوریتم حداکثر احتمال مشابهت، از 1394 به 428، از 1114 به 421، از 1100 به 419، از 1402 به 439 و در منطقه 6، از 1374 به 858 (NDVI)، از 1115 به 868 (SAVI)، از 1161 به 884 هکتار (OSAVI) و در الگوریتم حداکثر احتمال مشابهت از 1393 به 855 هکتار کاهش یافته است. بررسی مقادیر حد آستانه شاخص های گیاهی جهت شناسایی پوشش های سبز شهری نشان داد دامنه ی مقادیر حد آستانه در NDVI، از 0.2 تا 0.3، SAVI از 0.4 تا 0.49 و OSAVI از 0.3 تا 0.4 متغیر بود و با استفاده از آزمون پیرسون در نرم افزار SPSS مقادیر ضریب همبستگی بین NDVI، SAVI، OSAVI، الگوریتم حداکثر احتمال مشابهت و سال های تحت مطالعه در سطح 1%، به صورت معنی دار نتیجه شد. نتایج این آزمون همچنین دلالت بر آن داشت که اختلاف معنی داری بین نتایج حاصل از این روش ها در این پژوهش وجود نداشته است. این کاهش پوشش سبز، خطری جدی برای شهروندان شهر شیراز تلقی می گردد.

    کلید واژگان: پوشش سبز, تصاویر ماهواره لندست, شاخص های گیاهی, طبقه بندی نظارت شده
    Hadi Abdolazimi*, Hossein Rosta

    Changing the use of urban green cover over time can create various environmental hazards for the citizens of a city. Due to the importance of the subject, the present study intends to investigate the temporal and spatial changes of green cover in areas 1 and 6 of Shiraz metropolis using Landsat satellite images during five decades (1972 to 2019). For this purpose, after performing radiometric and atmospheric corrections, maps resulting from plant indices including NDVI, SAVI, OSAVI as well as the maximum likelihood algorithm were prepared in ENVI5 software and classified and evaluated in Spatial Information System (GIS). The results of this study showed that the area of the green cover in region 1 has decreased in terms of hectares in NDVI, SAVI, OSAVI indices respectively and also in the maximum likelihood algorithm has decreased from 1394 to 428, from 789 to 421, from 815 to 419, from 1402 to 439, respectively and in region 6 was decreased from 1374 to 858 (NDVI), from 1160 to 862 (SAVI), from 1149 to 884 hectares (OSAVI) and in the algorithm, the maximum likelihood of similarity has decreased from 1393 to 855 hectares. Investigation of threshold values of plant indices to identify urban green cover showed that the range of threshold values in NDVI was variable from 0.2 to 0.3, in SAVI was variable from 0.44 to 0.47 and in OSAVI was variable from 0.34 to 0.36 and using Pearson test in SPSS software, correlation coefficient values between NDVI, SAVI, OSAVI, maximum likelihood algorithm and the studied years were significant at the 1% level. The results of this test also indicated that there was no significant difference between the results of these methods in this study. This reduction of green cover is considered a serious danger for the citizens of Shiraz

    Keywords: Urban green cover, Landsat satellite imagery, Plant indices, Supervised classification
  • محمدرضا امتحانی، هادی عبدالعظیمی*، حمیدرضا شاهینی فر
    مقدمه

    امروزه افزایش جمعیت و به دنبال آن توسعه کالبدی شهرها، موجب کمبود زیرساخت ها و خدمات شهری در مناطق جدید شهری شده است. پژوهش حاضر با هدف مشخص نمودن نواحی محروم از خدمات درمانی (منطقه 10 شهر شیراز) و مکان یابی بهینه کاربری برای بیمارستان انجام شد.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع توصیفی بود و با رویکرد شهروند محوری انجام گردید. اطلاعات مورد نیاز نیز از طرح تفصیلی منطقه به دست آمد. با طراحی پرسش نامه، از 10 نفر متخصصان حوزه سلامت و برنامه ریزی شهری درخواست شد تا به 3 معیار و 10 زیرمعیار امتیاز دهند و ارجحیت هر کدام از معیارها را مشخص نمایند. به منظور مکان یابی بهینه، از تحلیل سلسله مراتبی و سیستم اطلاعات جغرافیایی GIS (Geographic Information System) استفاده گردید.

    یافته ها

    تجمع بسیار زیاد کاربری بهداشتی- درمانی در مرکز شهر شیراز باعث شده است که مناطق شمال غربی و جنوب شرقی با کمبود کاربری درمانی مواجه باشند. پس از بررسی معیارها و زیرمعیارها، بهترین موقعیت های مکانی جهت احداث بیمارستان پیشنهاد گردید.

    نتیجه گیری

    توزیع خدمات شهری و به ویژه خدمات درمانی، باید به گونه ای باشد که عدالت فضایی رعایت گردد. اراضی بایر و زمین های اوقافی، نزدیکی به معابر درجه یک و محدوده های با تراکم جمعیتی بالاتر، به عنوان موقعیت های برتر جهت مکان یابی بیمارستان ها پیشنهاد شد.

    کلید واژگان: موقعیتهای جغرافیایی, بیمارستان ها, مدیریت سلامت جمعیت, سیستمهای اطلاعات جغرافیایی
    Mohammdreza Emtehani, Hadi Abodolazimi *, Hamidreza Shahinifar
    Introduction

    Today, population growth and the consequent physical development of cities have led to a shortage of urban infrastructure and services in new urban areas. The purpose of the present study was to determine the areas deprived of medical services in zone 10, Shiraz municipal, Iran, and to find the optimal locations for use.

    Methods

    The descriptive study was conducted with a citizen-centered approach. The required information was also obtained from the detailed plan of the region. By designing the questionnaire, experts in the field of health and urban planning were asked to rate 3 criteria and 10 sub-criteria, and determine the preference of each criterion. For optimal site selection, hierarchical analysis and geographic information system (GIS) were used.

    Results

    The high concentration of health care use in the center of Shiraz City had caused the northwestern and southeastern regions to face a shortage of medical use. After reviewing the criteria and sub-criteria, the best spatial locations were proposed for the construction of the hospital.

    Conclusion

    The distribution of urban services, especially medical services, must be such that spatial justice is respected. Barren and endowment lands, proximity to first-class passages and densely populated areas, have been suggested as top locations for hospitals.

    Keywords: Geographic Locations, Hospitals, Population Health Management, Geographic Information Systems
  • زهرا نیک، کورس یزدجردی*، هادی عبدالعظیمی
    تحلیل های ریخت سنجی به عنوان ارزیابی کمی ویژگی های هندسی اشکال زمینی و چشم اندازها قابل بررسی می باشند. در بررسی ویژگی های تکتونیکی حوزه آبخیز، استفاده از بعضی پارامترهای ریخت سنجی، می تواند اطلاعات بسیار مهمی را ارائه دهند. حوضه گاوکشک با مساحت 46.73 کیلومترمربع، در ناحیه کوهستانی و تکتونیکی زاگرس چین خورده، قرار دارد. هدف از این پژوهش، استفاده از شاخص های ریخت سنجی، نظیر: شاخص انتگرال هیپسومتری، شاخص شکل حوضه زهکشی، شاخص شیب جریان (گرادیان طول رود)، شاخص شیب طولی رودخانه، شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی و شاخص نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن می باشد. در نتیجه، این شاخص ها تبدیل به شاخص نسبی فعالیت تکتونیکی می شود. با استفاده از این شاخص می توان عملکرد کلی فعالیت تکتونیکی منطقه را بررسی کرد. مقادیر شاخص های ریخت سنجی منطقه مورد مطالعه، با تقسیم شدن منطقه به 43 زیرحوضه آن و با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی (DEM) و سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد بررسی قرار گرفته است. روش شاخص های ریخت سنجی همراه با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی، رویه و ابزار توانمندی، برای برآورد فعالیت تکتونیکی منطقه می باشد. البته باید در نظر داشت که نتایج حاصل از این شاخص ها، می تواند در بخش های مختلف، مقادیر مختلفی را نشان دهد. با بررسی شاخص نسبی فعالیت تکتونیکی، حوضه مورد مطالعه به دو بخش فعال (25.6 درصد از کل حوزه آبخیز) و نیمه فعال (74.4 درصد از کل حوزه آبخیز) تقسیم می شود. با انجام بررسی های آماری، حوضه مورد مطالعه به چهار خوشه شامل: خوشه یک، با 91.83 درصد شباهت، خوشه دو، با 95.19 درصد شباهت، خوشه سه، با 96.18 درصد شباهت و خوشه چهار، با 91.09 درصد شباهت تقسیم بندی می شود. در این روش، مناطق همگن، بر اساس الگوریتم خوشه بندی Ward تعیین شدند. بررسی تکتونیک فعال حوضه مورد پژوهش، با استفاده از دیگر شاخص های ریخت سنجی، می تواند در یک طرح پژوهشی دیگر مورد بررسی قرار گیرد.
    کلید واژگان: حوضه گاوکشک, خوشه بندی, زاگرس چین خورده, سامانه اطلاعات جغرافیایی, مدل رقومی ارتفاعی
    Zahra Nik, Kouros Yazdjerdi *, Hadi Abdolazimi
    Morphometric analysis is considered as quantitative evaluation of geometric features landforms and landscape. In the study of basin tectonic features, the use of some morphometric parameters can provide very substantial information. Gavkoshak Basin with an area of 46.73 km2 is located in Zagros simply folded belt. The objective of this research is to use the morphometric indices such as hypsometric integral, basin shape, stream length-gradient, asymmetric factor, and the valley width/height ratio. As a result, these indices are converted to the tectonic activity index. This index can be used to assess the overall performance of the region's tectonic activity.Morphometric indices of area are studied by dividing this area into 43 sub-basins, using the Digital-Elevation Model (DEM) and Geographic Information System) GIS). Morphotectonics index method with the use of geographic information systems provide procedures and a powerful tool for estimating tectonic activity in the region. It should be borne in mind that the results of these indices can show different values in different sectors. By examining the relative index of tectonic activity, the basin in this research is divided into two parts namely active (25.6% of the watershed) and semi-active (74.4 % of the watershed). Through statistical analysis, the area under investigation includes four clusters: cluster one with 91. 83% similarity, cluster two with 95.19% similarity, cluster three with 96.18% similarity, and cluster four with 91.09% similarity. In this way, homogeneous regions were determined based on clustering algorithm ward. The active tectonic basin in this research can be studied in another research project, using other morphometric parameters.
    Keywords: Clustering, Digital-Elevation Model, Gavkoshak basin, Geographic Information System, Zagros folded
  • هادی عبدالعظیمی، سیدکاظم علوی پناه، محمدحسین مهدیان
    استفاده از پیشرفت های تکنیکی اخیر در شناسایی و نقشه برداری شوری خاک ها، گامی به جلو در مدیریت خاک های شور است. هدف پژوهش حاضر، استفاده و ارزیابی روش های گوناگون برآورد شوری خاک سطحی در عمق صفر تا پنج سانتی متر اطراف دریاچه طشک و بختگان با وسعت 8062 هکتار است. شوری خاک در این ناحیه عامل مهمی در عملکرد محصولات کشاورزی است. در پژوهش حاضر از سه روش متفاوت برای برآورد شوری خاک استفاده شد و نتایج این سه روش با داده های شوری اندازه گیری شده روی زمین مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور، 143 نمونه برداشت شد و مقادیر هدایت الکتریکی عصاره استخراج شده از گل اشباع یا ECe آنها تهیه شد. نمونه های مرتبط به صورت منظم روی شبکه ای 750متری برای ارزیابی مدل رگرسیون (RM) و روش کریجینگ معمولی (OK) جمع آوری شدند. برای روش سوم نیز طبقه بندی نظارت شده (Scl) تصاویر ماهواره ای مربوط به سنجنده LISS-III به کار گرفته شد. در این پژوهش از مدل های رگرسیونی خطی، توانی و نمایی به منظور تخمین مقادیر شوری استفاده شد و مقادیر رقومی تصاویر ماهواره ای در آنها به عنوان متغیر مستقل و مقادیر Ece به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. برای تولید نقشه تخمین شوری از روش کریجینگ استفاده شد. در مورد تصاویر ماهواره ای، پیکسل های آموزشی با الگوریتم حداکثر احتمال مشابهت، طبقه بندی و سپس نقشه پوشش زمین تهیه شدند. نتایج پژوهش نشان دادند که مدل های رگرسیونی نمی توانند مقادیر شوری را به خوبی تخمین بزنند و شاخص های پوشش گیاهی همبستگی ضعیفی با مقادیر شوری خاک سطحی دارند. در مکان هایی که مقادیر شوری بیشتر از 16 دسی زیمنس بر متر بود، درصدهای شوری منتج از طبقه بندی نظارت شده و روش کریجینگ معمولی تقریبا مشابه بودند اما در سایر کلاس های شوری، مقادیر به دست آمده از این دو روش با یکدیگر تفاوت داشتند. در طبقه بندی نظارت شده داده های سنجنده LISS-III، سطوح خاک بایر با مقادیر شوری بیش از 16 دسی زیمنس بر متر، با موفقیت شناسایی و تفکیک شدند. مدل رگرسیون، 100درصد محدوده مطالعه شده را شور برآورد کرد و روش کریجینگ، 6/87 درصد از خاک های منطقه را به عنوان خاک شور، <4 دسی زیمنس برمتر، طبقه بندی کرد در حالی که طبقه بندی نظارت شده داده های سنجنده LISS-III، 5/62 درصد از خاک های منطقه را شور تشخیص داد. هر کدام از این روش ها محدودیت هایی دارند، از این رو به منظور برآورد شوری خاک، تلفیق آنها پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: شوری خاک سطحی, مدل های رگرسیونی, کریجینگ معمولی, طبقه بندی نظارت شده
    Employing recent technological advances in surveying and mapping soil salinity is a step forward in controlling saline soils. The aim of this study was to map the topsoil salinity, the depth of 0-5 cm, using different methods within the environmental context of the area around Tashk & Bakhtegan Lake, with the area of 8062 ha, that in this region soil salinity appears to be a major threat to agriculture production. We used three different methods to produce soil salinity map and then compared the results with the soil salinity data that were measured on the ground. A set of 143 soil salinity sample, electrical conductivity of the water extracted from saturated past (ECe), was systematically sampled on a 750-m grid and was used to assess two mapping methods; regression models (RM) and ordinary kriging (OK). As a third method, supervised classification (Scl) of LISS-III sensor satellite images was employed. We used linear, power and exponential regression models for estimating of salinity values. In these regression models, digital numbers of the satellite images were set as independent variables and ECe values as dependent variable. In order to provide a prediction map of the soil, the salinity data were interpolated using the ordinary kriging method. In case of the satellite images, we classified the training pixels with maximum likelihood algorithm and then the land cover map was prepared. Our results revealed that regression models could not appropriately predict the salinity values and the vegetation indexes had poor correlation with the topsoil salinity values. The salinity percentages obtained from OK and Scl were nearly similar where the salinity was high (≥16dS/m), but differed in other salinity classes. Therefore, in the supervised classification of LISS-III sensor data the bare soil surfaces with high salinity (≥16dS/m) were successfully identified and separated from the rest of the soils. The regression model estimated 100 % of the study area as saline soil. The kriging method predicted 87.6 % of the area to be classified as saline soils (> 4dS/m), while supervised classification predicted that to be 62.5 %. Each of these methods has constrains. Therefore, we recommend the integration of these methods for estimating of soil salinity.
    Keywords: Ordinary Kriging, Regression Models, Supervised Classification, Topsoil Salinity
  • هادی عبدالعظیمی، محمدحسین مهدیان، سیدکاظم علوی پناه، حمیدرضا متین فر، ابراهیم پذیرا، محمدحسن مسیح آبادی، حسین کریمی
    با توجه به گسترش وسیع خاک های دارای املاح در ایران و تاثیر آنها بر عملکرد محصولات کشاورزی، شناسایی این زمین ها از اهمیت زیادی برخوردار است. برای رسیدن به این شناخت و آگاهی از وضعیت تغییرپذیری مکانی این پدیده زیست محیطی، نیاز به تهیه نمونه های زیادی بسته به وسعت این نوع خاک ها می باشد که مستلزم صرف زمان و هزینه زیاد است. بنابراین، احتمالا بتوان با بهره گیری از فناوری ها و علوم مختلف، ضمن در نظر گرفتن محدودیت های اقتصادی و زمانی، اطلاعات مناسبی را از منطقه مطالعاتی به دست آورد. بدین منظور، در بخشی از زمین های دشت ارسنجان، استان فارس (8062 هکتار)، نقشه های شوری و سدیمی خاک با استفاده از روش کریجینگ معمولی در دو عمق 5-0 و 50-0 سانتی متر تهیه و مورد ارزیابی قرار گرفت. تحلیل زمین آماری داده های شوری (122 داده) نمونه-برداری شده به روش شبکه ای منظم، موید آن بود که همبستگی مکانی این داده ها در عمق 50-0 سانتی متر و 5-0 سانتی متر از نوع متوسط است. مقدار MBE تخمین داده های شوری و سدیمی موید بیش برآوردی در هر دو روش کریجینگ بود. پس از ارزیابی دوجانبه داده های تخمینی و واقعی، جذر میانگین مربعات خطا در روش کریجینگ معمولی برای داده های شوری در اعماق 5-0 و 50-0 سانتی متر به ترتیب 85/27 و 56/17 و برای داده های سدیمی، 83/12 و 34/12 نتیجه شد. در روش کوکریجینگ از درجات روشنایی تصویر سنجنده LISS-III به عنوان متغیر کمکی در تخمین شوری عمق 5-0 سانتی متر استفاده گردید. در این روش دقت بهتر نسبت به روش کریجینگ معمولی مشاهده نشد. ارزیابی نقشه های شوری و سدیمی نشان داد که در هر دو عمق، شوری و سدیمی خاک در مجاورت دریاچه از مقادیر بالایی برخوردار می باشد. در شمال منطقه، کشاورزی آبی محصولاتی نظیر یونجه، گندم و جو وجود دارد، لذا به نظر می رسد استفاده از آب با کیفیت نامطلوب باعث گرایش خاک های این منطقه به معضل شوری و سدیمی شده است.
    کلید واژگان: شوری خاک, کریجینگ, درجات روشنایی سنجنده III, LISS
    Abdolazimi H., Mahdian M.H., Alavipanah S.K., Matinfar H.R., Pazira E., Masihabadi M.H., Karimi H
    It is crucial to study the widespread growth of saline soils in Iran and having significantimpacts on crop yields. In order to approach the awareness of spatial variability of thisenvironmental phenomenon, we need several samples depending on the expansion of these soils. However, it requires a lot of time and high cost. Therefore, we probably be able to provide proper information on the area with the help of different science and technology considering financial difficulties and time limitations. According to this crisis, in part of Arsanjan plain of Fars Province (8062 h), vicinity of Tashk and Bakhtegan lake, soil salinity maps obtained from Kriging method and then evaluated. Analysis of geostatistics with salinity data was expressive that spatial dependency is moderate. MBE value of estimation of the salinity and sodicity data indicated overestimating in both two Kriging methods, After cross validation, RMSE for ordinary kriging in depth of 0-5 and 0-50 cm was 27.65 and 17.56 for salinity and 12.83 and 12.34 for sodicity data. Estimation of salinity using of digital numbers of LISS III sensor (as secondary data) in cokriging method, had not positive effect on the estimation. The evaluation of the obtained maps indicated salinity values were very high close to lake and decreased one with distance, in center of the plain and increased in agricultural lands because of mismanagement of water resources. In the north of the area there are crops such as barley, alfalfa and wheat which planted with irrigation agriculture. therefore it seems, using unfavorable water, makes the soil saline and rich in sodium.
    Keywords: Soil salinity, Kriging, Brightness numbers of LISS III sensor
  • هادی عبدالعظیمی، سیدکاظم علوی پناه، محمدحسین مهدیان، حمیدرضا متین فر، ابراهیم پذیرا، محمدحسن مسیح آبادی
    با توجه به گسترش وسیع خاک های شور در ایران و تاثیر شوری آن بر عملکرد محصولات کشاورزی، شناسایی این زمین ها از اهمیت زیادی برخوردار است. به منظور شناسایی و تحلیل طیفی طبقات مختلف شوری خاک های اطراف دریاچه طشک و بختگان، از تصاویر سنجنده LISS-III استفاده گردید. پس از انجام تصحیحات لازم بر روی تصاویر، نمونه های آموزشی و کنترل زمینی انتخاب و نمونه های خاک از عمق 5-0 سانتی متری، جمع آوری و جهت انجام تجزیه های لازم به آزمایشگاه ارسال گردید. سپس به منظور تهیه نقشه پوشش اراضی و شوری، طبقه بندی پیکسل های تصویر با انتخاب رویکردهای مختلف و با الگوریتم حداکثر مشابهت انجام شد. تحلیل نمودارهای دوبعدی و طیفی نشان داد؛ پوسته های نمکی سفیدرنگ در بالاترین بخش خط خاک و پوسته های نمکی تیره رنگ در بخش های پائین تر این خط قرار دارند. زبری، ناهمواری و همچنین حضور رطوبت از عوامل موثر در کاهش بازتاب پوسته های نمکی منطقه مورد مطالعه شناخته شد و در خاک های غیر شور نیز زبری حاصل از کلوخه های ناشی از عملیات خاکورزی، از عوامل تاثیر گذار در کاهش انعکاس بود. وجود پوشش گیاهی و کاه و کلش برجای مانده از محصولات، در تشخیص خاک های شور منطقه مورد مطالعه ایجاد خطا نمود. ارزیابی نتایج دقت طبقه بندی رویکردهای تصویری مختلف، حاکی از آن بود؛ زمانی که از تمام باندهای سنجنده استفاده گردید صحت کل، کاربر و تولیدکننده افزایش یافت. در این تحقیق خاک های با شوری بیش از 16 دسی زیمنس بر متر از دقت های بالاتری برخوردار بودند و وجود تداخل طیفی در خاک های با شوری 8-4 و 16-8 دسی زیمنس بر متر منجر به کاهش دقت در این طبقه ها شد. ارزیابی نقشه شوری نشان داد که خاک های با شوری بیش از 16 دسی زیمنس بر متر، در نزدیکی دریاچه و عمدتا در قسمت جنوب، جنوب غرب و جنوب شرق منطقه مورد مطالعه وجود داشت. در شمال منطقه نیز شوری های 8 تا 16 دسی زیمنس بر-متر در زمین های کشاورزی، نتیجه شد.
    کلید واژگان: استان فارس, تحلیل طیفی, داده های شوری, سنجنده LISS, III
    Abdolazimih., Alavipanah, S.K., Mahdian, M.H., Matinfar, H.R., Pazirae., Masihabadi, M.H
    In this research the data of LISS-IIIsensor used for mapping saline soils on the around of Tashk and Bakhtegan lake, Fars Province. After the corrections of the imagery, the training and control pixels selected and the soil samples (depth of 5 cm) prepaired. Then pixels of the imagery classified in different approaches by maximum likelihood algorithm. Analysis of spectral graphs of classes indicated the most reflectance of saline soils was in visible spectral. The highest of correlation coefficient between salinity values and digital numbers of bands (0.45) observed in band 2. Investigation of feature space graphs indicated, almost single clusters formed in all of the classes except in low and moderate saline soils. The white salt crusts lied in the highest portion of soil line and black salt crusts in lower parts. The roughness and moisture were the main factors in reflectance decreasing of salt crusts in studied region. In non-saline soils the roughness produced by large clods in ploughed areas was the effective factor of reflectance decreasing. Presence of plant cover and residual of the straw caused error in identifying of saline soils. Results of classification of different approaches indicated the highest accuracy of procedure, user, overall and kappa index was observed in integration of all the bands. In all of the approaches, soils with low and moderate salinity had low accuracy. The produced map of LISS-III sensor indicated salinity values above of 16 dS/m there were on the around soils of lake and decreased one with distance, in center of the plain and increased in agriculture lands again.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال