به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

هایده هدایتی

  • طیبه خزاعی، غلامرضا شریف زاده، مینا جاهد سراوانی، طاهره خزاعی، هایده هدایتی
    زمینه و هدف
    استفاده نامناسب از تلفن همراه، در برخی افراد منجر به استرس های پاتولوژیک می گردد. شناسایی افراد در معرض خطر، شرایط زمینه ساز و پیشگیری اهمیت دارد. هیجانات تنظیم نشده می تواند منجر به رفتارهای اعتیادآور و اجباری شود، به همین جهت هدف از این مطالعه بررسی رابطه هوش هیجانی و وابستگی به تلفن همراه در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی بیرجند در سال 1391 می باشد.
    روش بررسی
    این مطالعه توصیفی تحلیلی بر روی 312 دانشجو که به روش نمونه گیری تصادفی سیستمیک انتخاب شدند، انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه هوش هیجانی Bar-On نود سوالی پنج گزینه ای و وابستگی به تلفن همراه بیست سوالی سه حیطه ای بود که نمره کمتر از 63 استفاده متوسط، 63-70 استفاده شدید و نمره بیشتر یا مساوی هفتاد اعتیاد در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش 14 و آزمونهای آماری Chi - Square، Fisher Exact Test، Independent T Test، ANOVA، ضریب همبستگی Pearson و Regression تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    از 312 دانشجو با میانگین سن 39/3 ± 16/22 سال، 283 نفر معادل 90% استفاده متوسط، 23 نفر برابر 4/7% استفاده شدید و شش نفر معادل 9/1% اعتیاد داشتند. وابستگی به تلفن با مدت استفاده از آن تفاوت معنی دار (05/0 p<) ولی با میانگین نمره هوش هیجانی تفاوت معنی داری نداشت و در دانشجویان کارشناسی ارشد و متاهل بیشتر بود. میانگین نمره وابستگی به موبایل در دانشجویان 61/11±59/45 و بیشترین میانگین مربوط به حیطه اجبار و اصرار 70/4±91/18 بود. بین هوش هیجانی با وابستگی به تلفن همراه ارتباط مثبت و معنی داری وجود داشت (001/0 p<) و ضریب همبستگی وابستگی به تلفن همراه و هوش هیجانی برابر 29/0 و مدل رگرسیون نشان داد که هوش هیجانی توان پیش بینی وابستگی به موبایل را دارد.
    نتیجه گیری
    وابستگی به تلفن همراه بر پایه هوش هیجانی قابل پیش بینی است و می توان با شناسایی شرایط زمینه ساز و افراد در معرض خطر و کنترل تنشهای هیجانی از وابستگی پیشگیری کرد.
    کلید واژگان: تلفن همراه, دانشجو, شیوع, وابستگی, هوش هیجانی
    T. Khazaie, Gh Sharifzadeh, M. Jahed Sarawani, T. Khazaei, H. Hedayati
    Background And Aim
    Inappropriate use of mobile phones may lead to pathological stress in some people. Identification of people at risk, the underlying conditions, and prevention are necessary. Uncontrolled emotions can lead to addictive and compulsive behaviors. Thus, this study aimed to determine the relationship between mobile phone dependency and student's emotional intelligence in Azad University of Birjand in 2012.
    Materials And Methods
    This descriptive-analytical study was conducted on 312 students who were chosen with systemic random sampling method. Tools to collect data included Bar-On’s 90-item five-scale Emotional Intelligence Scale and 20-item mobile dependency questionnaire in three areas. In the mobile questionnaire, scores greater or equal to 70 indicated addiction, between 63-70 suggested intensive uses, and scores less than 63 implied moderate use. Reliability coefficient was 0.93. Students were selected by systematic random sampling. The data were analyzed in SPSS (version 14) using Chi-square, Fisher exact test, independent t test, and ANOVA as well as Pearson correlation and regression.
    Results
    From among the 312 students with the mean age of 22.16±3.39 years, 90% (283) were moderate users, 7.4%(23) intensive users, and 1.9%(6) were addicted. M obile dependency had a significant difference with time of mobile use but not with the mean score of emotional intelligence. Mobile dependency was more in married and master students. Mean score of students’ mobile dependency was 45.59±11.61, and the highest score was related to insisting field (18.91±4.70). There was a positive significant relationship between emotional intelligence and mobile dependency; the correlation coefficient between mobile dependency and emotional intelligence was 0.29. Regression suggested that emotional intelligence can predict dependency on mobile use.
    Conclusion
    Mobile dependency can be predicted on the basis of emotional intelligence. Mobile dependency can be prevented by identification of individuals at risk and underlying conditions and controlling emotional stresses.
    Keywords: Mobile Phone, Student, Prevalence, Dependency, Emotional Intelligence
  • مرضیه مقرب، حمیدرضا ریاسی، هایده هدایتی، مهسا مقرب
    زمینه و هدف
    کیفیت زندگی کاری ترکیبی از متغیرهای محیط کاری است که بر ارتقای رضایتمندی، جذب و نگهداری و بهبود کیفیت خدمات کارکنان موثر می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت کیفیت زندگی کاری پرستاران شاغل در بیمارستانهای آموزشی بیرجند صورت گرفت.
    روش تحقیق: مطالعه مقطعی روی 300 پرستار شاغل در بیمارستانهای آموزشی ولیعصر (عج) و امام رضا (ع) بیرجند به روش سرشماری انجام شد. پرسشنامه دو بخشی اطلاعات فردی و کیفیت زندگی کاری بر اساس مدل R.walton (7 قسمتی) حاوی 30 سوال بود و با آزمون- باز آزمون و ضریب همبستگی پیرسون 72/0 و آلفای کرونباخ 65/0 تایید شد. داده ها با نرم افزار SPSS ویرایش 5/15 تجزیه و تحلیل گردید و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های همبستگی پیرسون، t مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه نتایج ارائه گردید.
    یافته ها
    میانگین کل نمرات کیفیت زندگی کاری پرستاران 77/10 ± 79/40 و بیانگر کیفیت زندگی کاری در حد متوسط می باشد. فراوانی کیفیت زندگی کاری 7% درحد بالا، 7/82% متوسط و 3/10% در حد پایین بدست آمد. کیفیت زندگی کاری با افزایش سن و سابقه کار بیشتر شده و با داشتن نوبت اضافه کاری در ماه کاهش می یابد (05/0 p<).
    نتیجه گیری
    کیفیت زندگی کاری در سطح متوسط بود و به منظور ارتقای آن به سطح بالا، برگزاری جلسات گروهی برای استفاده از تجربیات پرستاران قدیمی در بخشها و بازنگری در حقوق و مزایای پرستاران توصیه می شود.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی کاری, پرستار, مدل والتون
    Marzieh Mogharab, Hamidreza Reyasi, Hayedeh Hedayati, Mahsa Mogharab
    Background And Aim
    Work life quality is an outcome of work place variables which plays an effective role in elevating job satisfaction, maintaining nurses, and improving quality of work force services. This study tried to evaluate the quality of work life of nurses working in educational hospitals affiliated to Birjand University of Medical Sciences.
    Materials And Methods
    This was a cross-sectional study, and the sample included all the 300 nurses working in Valiasr and Imam Reza educational hospitals. The two-part questionnaire included demographic and work life quality information and was based on Richard Walton's QWL model (7 options) with 30 questions. It was approved of by test-retest method, Pearson coefficient correlation of 0.72, and Cronbach's alpha of 0.65. Data were analyzed using SPSS (version 15.5) and the results were presented by descriptive statistics as well as ANOVA, Pearson correlation and independent t tests.
    Results
    The mean score of nurse's quality of work life was 40.79±10.77 which is at the intermediate level. Work life quality frequency was high for 7%, moderate for 83.8%, and low for 10.3%. Quality of work life increased with age and work experience but decreased with overtime through the month (P < 0.05).
    Conclusion
    Quality of work life was found to be at the intermediate level. To elevate it, group sessions in hospital wards can be recommended so that younger nurses can enjoy the experiences of more experienced nurses. Increase in nurse's salaries and benefits are also suggested.
    Keywords: quality of work life, nurses, Walton's model
  • هایده هدایتی، مرضیه مقرب*، نرگس معاشری، غلامرضا شریف زاده
    زمینه و هدف

    تریاژ بیمارستانی جزئی از ضروریات بخش فوریت های پزشکی است که توسط کارکنان این بخش صورت می گیرد. اطلاعات کمی از میزان آگاهی دانشجویان در بخش فوریت ها درباره تریاژ بیمارستانی در دسترس است؛ مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اگاهی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در زمینه تریاژ بیمارستانی انجام شد.
    روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی، تمامی دانشجویان سال آخر رشته های پزشکی، پرستاری و فوریت های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه پژوهشگرساخته در سه بخش اطلاعات فردی، آگاهی از تریاژ (15 سوال) و تصمیم گیری برای اقدامات تریاژ (10 سوال) استفاده شد. نمره کل آگاهی 25 بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه در سطح معنی داری 05/0 = α تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    در مجموع 120 دانشجو با میانگین سنی 01/2 ± 23 سال ارزیابی شدند. میانگین نمره آگاهی 4/2 ± 3/7 بود که بیانگر آگاهی ضعیف همه دانشجویان در زمینه تریاژ بیمارستانی است. اختلاف معنی داری در میانگین آگاهی بر حسب جنس، رشته تحصیلی و معدل مشاهده نگردید.

    نتیجه گیری

    آگاهی کم دانشجویان علوم پزشکی در مورد تریاژ بیمارستانی می تواند ناشی از فقدان دوره های آموزشی تخصصی تریاژ، وجود اشاره مختصر در سرفصل دروس دانشجویان و عدم الزام بخش های فوریت ها به تصمیم گیری مبتنی بر شواهد و نبود استانداردهایی برای این منظور باشد.

    کلید واژگان: تریاژ, آگاهی, دانشجویان حرفه های بهداشتی, خدمات فوریت های پزشکی
    H. Hedayati, M. Mogharrab, N. Moasheri, Ghr. Sharifzadeh
    Background And Aim

    Hospital triage is a necessary function of the emergency department which is done by emergency nurses. There is little available information of student's knowledge about hospital triage in the emergency department. The present study aimed at assessing BUMS' student's Knowledge about hospital triage in Birjand in 2011.

    Materials And Method

    This was a cross- sectional analytical study whose subjects were all the senior students of medicine, nursing, and emergency medical service. The tool for collecting data was a researcher designed questionnaire consisting of 25 questions divided into three sections: demography information, familiarity with hospital triage (15 questions), and making decisions on hospital triage proceedings (10 questions). Total grade of knowledge was 25. The obtained data was analysed by means of SPSS, statistical tests including and independent t, and one-way variance analysis at the significant level α=0.05.

    Results

    totally, 120 students whose mean age was 23±2.01 were assessed. Their mean knowledge was 7.3±2.4, which shows their weakness in this respect. No significant difference was observed in the mean knowledge of the students regarding sex, field of study, and average.

    Conclusion

    Medical students little knowledge of hospital triage can be due to lack of exclusive triage educational courses and not having emergency departments make evidence- based decisions.

    Keywords: Triage, Awareness, Students, Emergency Service, Hospital
  • طاهره خزاعی، طیبه خزاعی، هایده هدایتی، زهرا برات زاده
    مقدمه
    یکی از اساسی ترین حقوق بیماران، دادن رضایت به قبول یک روش معالجه است، همه مراکز مراقبتی ملزم به اخذ رضایت نامه درمانی از بیمار یا قیم وی می باشند.رضایت آگاهانه عبارت است از موافقت آزادانه و ابطال پذیر فرد واجد صلاحیت مبنی بر مشارکت در تصمیم گیری درمانی به دنبال آگاهی از ماهیت،هدف و پیامدهای آن و براساس مطالعات، رضایت آگاهانه و سهیم کردن بیماران در تصمیم گیری های مربوط به خود می تواند به بهبودی آنها سرعت بخشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین فرایند میزان آگاهانه بودن رضایت کسب شده ازبیماران تحت عمل جراحی در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند می باشد.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش توصیفی- مقطعی 248 بیمار (رضایت دهنده) بخش های جراحی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال 1389 به صورت تصادفی ساده وارد مطالعه شدند، داده ها از طریق مصاحبه با بیماران بعد از عمل جراحی با استفاده از پرسش نامه خود ساخته جمع آوری و با آمار توصیفی و استنباطی،تحلیل شد.
    یافته ها
    در 9/44% موارد رضایت از خود بیماران کسب شده بود که در 88% موارد از نوع کتبی بود و زمان اخذ رضایت 6/57% موارد، موقع پذیرش بود.میزان اطلاعات اکثر بیماران هنگام تصمیم گیری بالینی و کسب رضایت ضعیف،اما میزان درک وفهم بیماران و مشارکت در تصمیم گیری های بالینی و میزان تعامل پزشک با بیماران در حد متوسط بود. میزان درک و فهم بیماران از فرم رضایت نامه برحسب بیمارستان و شکل و زمان اخذ رضایت نامه معنی دار بود.همچنین میزان مشارکت بیماران در تصمیم گیری های بالینی بر حسب بیمارستان تفاوت معنی داری داشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج، لازم است راهکارهایی درجهت افزایش میزان اطلاعات بیماران برای درک بهتر فرم رضایت نامه و مشارکت در تصمیم گیری های بالینی اتخاذ نمود
    کلید واژگان: رضایت آگاهانه, جراحی, فرآیند
    Tahereh Khazaei, Tayyebeh Khazaei, Hayedeh Hedayate, Zahra Bratzade
    Background
    one of the fundamental rights of patients is giving consent to a particular treatment method, and all health care centers are required to obtain consent from the patients or their guardians. Informed consent is defined as free and voidable agreement of a qualified person regarding participation in treatment; by understanding the nature, purpose and consequences of the consent. Studies show that informed consent and shared decision-making can be related to the speed of the patients’ recovery. This study seeks to study the level of awareness in consents obtained from patients under surgery at the Medical University of Birjand.
    Methods
    In this descriptive-cross-sectional study, 248 patients (content provider) in Surgery wards of Birjand University of Medical Sciences enrolled randomly in this study in 2011. Data were collected through interviews with patients after surgery using a self-designed questionnaire and were analyzed by descriptive and inferential statistics.
    Results
    The 44.9% of consents were received of patients themselves, out of which 88% were in written form, and the time to get 57/6% of them was at the time of patient's admission. The extent to which patients were informed at the time of clinical decision-making and giving informed consent was poor, but the patient's understanding and participation in clinical decision-making and physician's interaction with patients were moderate. Patient's understanding of the consent form was significant according to the hospital and the time of receiving the consent form. Also, the patient's participation in clinical decision-making had significant differences according to the hospital.
    Conclusion
    According to the results, strategies must be devised to increase patient's information in order for their better understanding of the consent form and their participation in clinical decisions.
    Keywords: informed consent, surgery, process
  • نرگس معاشری، محمدرضا میری، وحیده ابوالحسن نژاد، هایده هدایتی، محبوبه زنگویی
    زمینه و هدف
    خشونت خانگی شایعترین شکل خشونت علیه زنان در جهان با بیشترین پیامدهای جسمی، اجتماعی، روانی و اقتصادی است. شیوع خشونت در نقاط مختلف دنیا متفاوت است و برآورد می شود که در بیش از نیمی از خانواده ها وجود داشته باشد. بر پایه برخی گزارشات، از هر چهار زن، یک نفر در معرض خشونت است و تقریبا یک سوم زنان جهان دست کم یک بار خشونت را تجربه کرده اند. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع و ابعاد جمعیت شناختی خشونت های خانگی علیه زنان انجام شد.
    روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، 414 نفر از زنان شاغل و خانه دار در شهر بیرجند به روش چند مرحله ای و روش غیراحتمالی آسان انتخاب شدند. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه خودساخته خشونت خانگی علیه زنان جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه، کای اسکوئر و تی در سطح معنی داری 05/0 P< تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    3/42% از زنان مورد پژوهش معتقد بودند که مورد خشونت های خانگی قرار گرفته اند. 7/45%، خشونت اعمال شده را از نوع کلامی و بیشترین دلایل خشونت را «یک طرفه بودن قوانین به نفع مردان» و «تربیت خانوادگی» ذکر کردند. 4/79% از خشونت های خانگی توسط شوهر اعمال شده بود و بین سن ازدواج و وجود خشونت فیزیکی اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0 P<)؛ همچنین بین وجود و شدت خشونت با شغل زن و بین وجود خشونت با شغل مرد و تعدد زوجات ارتباط معنی داری حاصل گردید (05/0 P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع بالای خشونت های خانگی علیه زنان، گذراندن دوره های آموزشی مهارت های زندگی و آگاه نمودن طرفین از حقوق زن و مرد و ارزش نهادن به حقوق انسانی زنان در جامعه جهت خانواده ها بخصوص مزدوجین جدید پیشنهاد می شود لازم است با تقویت مهارت های ارتباطی از این زنان حمایت شود.
    کلید واژگان: زنان کتک خورده, همسرآزاری, زنان شاغل, خشونت, زنان
    N. Moasheri, M.R. Miri, V. Abolhasannejad, H. Hedayati, M. Zangoie
    Background And Aim
    Domestic violence is the most common form of violence against women in the world with the greatest social, psychological, and economic consequences. The aim of the present study was to determine the rate of prevalence and demographical dimensions of domestic violence against women.
    Materials And Methods
    The present descriptive-analytical study was conducted on 414 employed women and housewives in Birjand who were selected through multi-stage and simple-non-probabilistic method.
    Results
    It was found that 42.3% of the subjects believed that they had suffered domestic violence. According to 45.7% of the the women the violence was verbal, and the most common reasons for violence were: "the laws being biased in favor of men", and "family education". 79.4% of the total domestic violence was committed by husbands. There was a significant relationship between age of marriage and physical violence. Besides, there was a significant relationship between domestic violence and women's jobs and between domestic violence and men's jobs and polygamy.
    Conclusion
    Regarding the high rate of prevalence of domestic violence against women it is suggested that instructional courses on life skills be held and spouses get informed about men's and women's rights. Moreover, it is recommended that women's rights should be respected by the community for the advantage of families, especially new young couples. In addition, it is necessary that by promoting communicative skills women be supported.
    Keywords: Domestic Violence, Battered Women, Spouse Abuse, Women, Working, Violence, Women
  • هایده هدایتی، طاهره خزاعی، مرضیه مقرب، غلامرضا شریف زاده
    زمینه و هدف
    دیابت شایع ترین عارضه طبی در بارداری است و از آنجا که این بیماری بدون علامت و در عین حال پرعارضه می باشد، کنترل قند خون و شناسایی دیابت بارداری و مراقبت دقیق می تواند از ایجاد عوارض آن بر مادر و جنین جلوگیری کند. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان شیوع دیابت حاملگی و آشکار در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهرستان بیرجند انجام شد.
    روش تحقیق: در این مطالعه مقطعی پرونده 980 خانم مراجعه کننده به پایگاه های شهر بیرجند که دوران نفاس را می گذراندند، بررسی گردید. نمونه گیری به صورت طبقه بندی تصادفی شده انجام شد. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه خودساخته جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های کای اسکوئر و فیشر در سطح معنی داری 05/0= a تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    از 980 پرونده مورد بررسی، 50 نفر (1/5%) مبتلا به دیابت حاملگی و 11 نفر (1/1%) مبتلا به دیابت آشکار بودند. میانگین سنی این افراد 2/5 ± 6/27 سال و میانگین تعداد حاملگی 1/1 ± 7/1 برآورد شد. بین شاخص توده بدنی (BMI)، میانگین سنی، سابقه دیابت حاملگی، سابقه دیابت فامیلی با دیابت بارداری رابطه معنی داری وجود داشت (001/0 P<).
    نتیجه گیری
    با توجه به اهمیت دیابت بارداری و عوارض آن بر روی جنین لازم است توجه بیشتری نسبت به کنترل دیابت در جامعه بویژه بر روی زنان باردار مبذول گردد. به منظور سهولت و افزایش دقت در تعیین دیابت بارداری پیشنهاد می شود از معیارهای یکسان استفاده شود؛ همچنین به منظور آگاهی عمومی در مورد اثرات رژیم غذایی و تحرک، آموزش لازم از طریق رسانه های جمعی و جزوات آموزشی ارائه گردد.
    کلید واژگان: دیابت, دیابت بارداری, دیابت آشکار, شیوع بیماری
    H. Hedayati, T. Khazaee, M. Mogharrab, Gh.R. Sharifzadeh
    Background And Aim
    Diabetes is the most prevalent medical complication in pregnancy and regarding that the disease is asymptomatic but associated with many complications controlling blood sugar and identifying of gestational diabetes and great care can prevent from harmful complications to affect on the mother and the fetus. The aim of the present study was to determine the prevalence of both gestational and overt diabetes in women who had referred to the health centers of Birjand.
    Materials And Methods
    This descriptive- analytical study was conducted on the file of 980 cases that had referred to the health centers of Birjand during their parturition period. Sampling was a randomized and classifi8ed one. The necessary information was collected by means of a self-made questionnaire Then the data was analysed by using SPSS software and independent Fisher test and Chi-square and a=0.05 was taken as the significant level.
    Results
    Fifty out of the 980 cases studied (almost 5.1%) suffered from gestational diabetes mellitus and 11 cases of all (almost 1.1%) had overt diabetes. Mean age of the pregnant women and their mean gestation time(s) was 27.6±5.2 and 1.1±1.7, respectively. There was also a significant relationships between BMI index, mean gestational age, having a history of gestational diabetes and familial history of diabetes with gestational diabetes (P<0.001).
    Conclusion
    Regarding the great importance of gestational diabetes and its complications on the fetus, diabetes preventive practices demand special attention to pregnant women. In order to facilitate and increase accuracy in determining gestational diabetes, it is recommended to use the same criteria and to provide a good general education using mass media and educational pamphlets to raise public awareness about the effects of diet and activity on this disease.
    Keywords: Incidence, Gestational diabetes, Overt diabetes
  • مرضیه مقرب، هایده هدایتی، رسول نجفی، مجید صفری، سعید امیری، شهرام ادهمی
    زمینه و هدف
    مرحله آخر بیماری کلیوی (ESRD) و دیالیز ناشی از آن بشدت بر سلامت جسمی و روانی بیماران اثر می گذارد. همودیالیز فرایندی تنش زا است و رویدادهای زندگی در ایجاد افسردگی بیماران دیالیزی موثر شناخته شده اند؛ بنابراین با توجه به طولانی بودن دوره درمان و تغییر در شیوه زندگی بیماران، مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع افسردگی و رویدادهای زندگی در بیماران تحت همودیالیز شهر بیرجند انجام شد.
    روش تحقیق: این مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی بر روی بیماران تحت همودیالیز واجد شرایط ورود به مطالعه در مرکز آموزشی، درمانی ولی عصر (عج) بیرجند که به روش سرشماری انتخاب شده بودند، انجام شد. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه سه قسمتی شامل مشخصات فردی، آزمون افسردگی بک و پرسشنامه رویدادهای زندگی هولمز- راهه جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های کای اسکوئر، فیشر و ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0= α تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    از مجموع 60 بیمار مورد مطالعه 60% مذکر، 3/88% متاهل، 85% ساکن شهر و 85% دارای مسکن شخصی بودند. وضعیت مالی 60% در حد متوسط بود؛ 3/58% بیکار بودند و 3/53% سه نوبت در هفته دیالیز می شدند. میانگین سن بیماران46/17 ± 35/54 سال بود. 7/56% از بیماران افسردگی داشتند. نمره رویدادهای زندگی در 45% از افراد بیش از 200 بود. بین نمره رویدادهای زندگی و افسردگی رابطه مستقیم وجود داشت ولی از نظر آماری معنی دار نبود. بین متغیرهای فردی و رویدادهای زندگی و افسردگی تنها در مورد جنس تفاوت معنی دار آماری وجود داشت (03/0= P).
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع افسردگی و احتمال بروز بیماری جسمی و روحی در حد 50% تا 80% بر اساس آزمون هولمز- راهه و نمره بیش از 200 در بیماران، اقدامات درمانی پیشگیرانه و حمایت روانی این افراد ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: افسردگی, تنش, سبک زندگی, کیفیت زندگی, دیالیز کلیوی, شیوع بیماری
    M. Mogharab, H. Hedayati, R. Najafi, M. Safari, S. Amiri, Sh Adhami
    Background And Aim
    The end stage renal disease (ESRD) and dialysis due to it affect seriously on physical and mental health of patients. Hemodialysis is a stressful process and life events have been known effective in creating depression in dialysis patients. Thus considering long time treatment and changes in lifestyle of patients, this study was conducted to determine the prevalence of depression and life events in hemodialysis patients in Birjand (2010).
    Materials And Methods
    This was a descriptive – analytical and sectional study which was done on hemodialysis patients in Vali-Asr hospital in Birjand and had inclusion criteria. Data were collected by questionnaire included three parts: demographic characteristics, Beck depression test and Holmes- Rahe life-event test. Data were analyzed statistically using SPSS software with Chi-square tests, Fisher exact test and Pearson correlation with (α=0.05).
    Results
    Out of 60 patients included: 60% were male, 88.3% were married, 85% were city inhabitants and 85% had private houses. 60% had average financial situation, 58.3% were unemployed and 53.3% were dialyzed three times a week. The mean age of patients was 54.35±17.46 years. 43.3% of patients weren’t depressed and 56.7% had depression. Life events score in 45% of patients was more than 200. There was a positive relationship between life events and depression scores but not statistically significant. There was only a statistically significant difference in relationship between genders (P=0.003) regarding individual variables, life events and depression.
    Conclusion
    Considering t he prevalence of depression and possible physical and mental illnesses in 50 to 80 percents in terms of Holmes-Rahe more than 200, it seems essential to prevent and mentally support these patients
    Keywords: Depression, Stress physiological, Life change events, Life style, Quality of life, Renal dialysis, Prevalence
  • طیبه خزاعی، هایده هدایتی، مرضیه مقرب، فرح مادرشاهیان
    زمینه و هدف
    ارزیابی ساز و کار ارتقای کیفیت و بازنگری سیستم های آموزشی گام موثری در توسعه کیفی می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین مهارت های تدریس اعضای هیات علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند از دیدگاه اعضای هیات علمی و دانشجویان انجام شد.
    روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی، تحلیلی از روش نمونه گیری سرشماری استفاده شد. جهت انجام تحقیق نیز یک پرسشنامه سه قسمتی برای بررسی طرح درس، مهارت های حین تدریس و فعالیت های تکمیلی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آمار توصیفی و آزمون کای اسکوئر و تی در سطح معنی داری 05/0 P< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین نمره نحوه تدریس82/6 ± 30/31، شرایط موثر بر یادگیری 56/8 ± 44/47، مهارت های ارتباطی 2/1 ± 22/18، رعایت مقررات آموزشی 51/4 ± 46/11 و فعالیت های تکمیلی 55/3 ± 72/23، سنجش آغازین و ورودی 28/3 ± 15/7، چگونگی استفاده از پیش سازمانده ها 48/2 ± 16/19بود. بین رعایت مقررات آموزشی با جنس و مقطع تحصیلی اعضای هیات علمی (01/0 P=) و نیز بین ویژگی های فردی اساتید و جنس ارتباط معنی داری وجود داشت (03/0 P=). بین مهارت های ارتباطی و سن و جنس اعضای هیات علمی نیز ارتباط معنی داری وجود داشت (02/0 P=). انواع فعالیت های تکمیلی ارائه شده به دانشجویان به ترتیب در 8/62% موارد سخنرانی، 96% یادداشت برداری، 84% بحث گروهی، 52% مطالعه کتابخانه ای، 40% خلاصه نویسی و 35% جمع آوری مقالات بود.
    نتیجه گیری
    لازم است اعضای هیات علمی با نوآوری های آموزش آشنا شوند. اساتید نیز بایستی بکوشند تا روش های تدریس را با نیازهای فراگیران هماهنگ و در جهت رفع نارسایی های روش آموزشی و اصلاح آن گام بردارند. نتایج ارزشیابی ها، اساتید را برای نیل به این اهداف یاری می کند.
    کلید واژگان: ارزیابی آموزشی, مهارت تدریس, دانشجو, اعضای هیات علمی
    T. Khazaee, H. Hedayati, M. Mogharab, F. Madarshahian
    Background And Aim
    Evaluation of quality improvement and teaching system revision is effective step in quality development. The aim of the present study was to investigate the teaching skills in nursing and midwifery faculties from the professor's and student's point of view.
    Materials And Methods
    In this Analytic descriptive Study, all of the members and students in the nursing faculty selected through census. A questionnaire was used to investigate the lesson plan, in-teaching skills, and complementary activities. Data were analyzed by descriptive, chi-square test, t-test at α=0.05 was confirmed by searching the relevant professors opinion and reliability was approve by a pilot study.
    Results
    Mean score in different items was method of teaching 30.31±6.82 conditions affected learning 47.44±8.56, communication skills 18.22±8.56, teaching rules 14.46±4.51, complementary activities 23.72±3.55, reassessment 7.15±3.28, and use of advance organizer 19.16±2.48. Between teaching rules with sex and Masters Degree was significant relation (P=0.01), also between personal characteristics and sex was significant relation (P=0.035) between relation skills and sex and age was significant relation (P=0.027). Complementary activities given to the students were lectures in 62.8%, taking notes in 96%, 84% group discussions, 52% study in library, 40% summary writing, and 35% collecting articles.
    Conclusion
    Medical education centers need to make faculty members familiar with innovations in education. Professors also should try to coordinate their method of teaching with students needs and attempt to correct the deficiencies in their ways of teaching. The result of the evaluations help the professors to achieve their aims.
    Keywords: Assessment, Teaching skills, Student, Midwifery, Nursing Faculty members
  • هایده هدایتی، محمد اویسی، مریم مالکی مقدم، سمیه کیانی، مهناز نخعی، وحیده قاسم پور
    زمینه و هدف
    یائسگی یکی از بحرانی ترین مراحل زندگی زنان و با تغییرات جسمی و روحی فراوانی همراه است و در زنانی که نسبت به تغییرات فیزیولوژیک ایجادشده، آگاهی نداشته باشند، می تواند باعث بروز اضطراب در آنان شود؛ در حالی که سازش موفقیت آمیز زنان با تغییرات حاصل از یائسگی شدیدا به درک آنها از وقایع فیزیولوژیک این دوره بستگی دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان آگاهی و نگرش زنان بالای 40 سال شاغل در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند به بیمارستان ولی عصر(عج) و امام رضا(ع) و مراکز نه گانه بهداشت در مورد یائسگی انجام شد.
    روش تحقیق: این مطالعه توصیفی- تحلیلی در سال 1386 و بر روی 107 زن بالای 35 سال شاغل در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام شد. این افراد به روش نمونه گیری ساده و سرشماری انتخاب شدند. بررسی آگاهی و نگرش از طریق پرسشنامه طراحی شده که توسط اعضای هیات علمی و کارشناسان صاحب نظر مورد بررسی قرار گرفت و روایی آن تایید و پایانی آن نیز در حجم نمونه پایلوت اولیه مشخص گردیده است، انجام شد. پس از جمع آوری پرسش نامه، نتایج در سه بخش آگاهی و نگرش ضعیف کمتر از 50% آگاهی و نگرش متوسط 50-75% و آگاهی و نگرش بالای 75% طبقه بندی شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون های توصیفی و استنباطی تی و کای اسکوئر و آنالیز واریانس یک طرفه و توکی در سطح معنی داری 05/0P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    از 107 نمونه مورد مطالعه، سن 39 نفر (4/36%) بین 35 تا 40، سن 42 نفر (3/39%) بین 41 تا 45 و سن 26 نفر (3/24%) بالای 46 سال بود. بالاترین نمره آگاهی 5/11 و کمترین نمره صفر بود (کل نمره22). میانگین نمره آگاهی افراد مورد مطالعه 3/4 بود که نشان دهنده آگاهی پایین نمونه ها (665/0P=) می باشد و همچنین از 80 نمره نگرش که در نظر گرفته شده بود، بالاترین نمره 72 و کمترین نمره 43 بود. میانگین نمره نگرش نسبت به یائسگی 60 به دست آمد که نشان دهنده نگرش بالا و مثبت نسبت به یائسگی است (28/0 P=).
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این تحقیق و با توجه به این که افراد مورد مطالعه از آگاهی نسبی کمتری برخودار بودند، پیشنهاد می شود کلاسهای آموزشی به صورت دوره ای برای تمامی کارکنان اعم از کاردان و کارشناس تشکیل شود؛ توزیع جزوات آموزشی در بین کارکنان مراکز بهداشتی، برگزاری کارگاه های آموزشی و... می تواند نقش مهمی در بالابردن میزان آگاهی افراد داشته باشد.
    کلید واژگان: یائسگی, نگرش, آگاهی
    H.Hedayati, M. Ovaisy, M. Maleki Moghadam, S. Kiani, M. Nakhaee, V. Ghasempour
    Background And Aim
    Menopause is one of the most critical stages of women life it is concomitant with many body and mental changes. Menopause can cause freeze in women who dont aware of generated physiological changes, while successful agreement whit these change drastically is depend to understanding of them from physiological events in this period. Therefore this research accomplished for the purpose of determining knowledge amount and viewpoint about menopause, on women with rather than 40 years old practitioner in Birjand University, Vali-asr and Emam- Reza hospital, and nine centers of hygiene in 2007.
    Materials And Methods
    The present research is a describing and analyzing study that was accomplished on the 170 women with rather than 35 years old in Birjand University in the year of 2007. The study was accomplished using easy sampling and census. Survey of knowledge amount and viewpoint accomplished by designed questionnaire. The questions were studied and graced by professors and experts. The results classified in 3 classes: (i) weak knowledge and viewpoint or less than 50 percent, (ii) average weak knowledge and viewpoint or 50-75 percent. (iii) high knowledge and viewpoint or rather than 75 percent. In the next stage answers analyzed statistically in the file of SPSS software using describing and deduction examining like t-test, square, sideway variance analyzing (ANOVA 78), and Toki test (P≤0.05)
    Results
    Findings showed than 107 women were studied. 39 women (36.4%) were 35-40 years old, 42 women (39.2%) were 41-45 years old, and 26 women (24.3%) were rather than 46 years old. From 22 score of knowledge the maximum and minimum scores were 11.5 and 0 respectively and consequently the average of women's knowledge in this study was 4.3. Also the maximum and minimum scores of viewpoint were 72 and 43 respectively; therefore the average of women's viewpoint in this study was 60.
    Conclusion
    However there wasnt a meaningful relation among the viewpoint of these groups. Implementing of learning classes periodically is suggested for all of personnel, according to results of this research and with considering to the low knowledge of persons studied. Distribution of learning packets among personnel of hygiene center, implementation of learning workshops and … can help increasing of people's knowledge.
  • نرگس ناصح، هایده هدایتی*، مرضیه عطایی، نجمه جهانی
    زمینه و هدف

    خونریزی های غیرطبیعی یکی از مهمترین مسائلی هستند که دانشجویان مونث به طور مکرر با آن مواجه می شوند. این اختلالات نیاز به ارزیابی دقیق دارند؛ زیرا ممکن است از یک سیکل قاعدگی طبیعی منشا بگیرند و یا مطرح کننده یک پاتولوژی مهم باشند و تهدیدکننده باروری و سلامتی باشد. بررسی شیوع خونریزی های غیرطبیعی رحمی و انواع آن در افراد مونث جوان، می تواند در زمینه پیشگیری و درمان این اختلالات نقش بسزایی داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع اختلالات قاعدگی در دانشجویان مونث دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام شد.
    روش تحقیق: این مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی، بر روی 300 دانشجو و در سال 1385 انجام شد. دانشجویان مورد مطالعه، به طور تصادفی سیستمیک بر اساس تعداد کل انتخاب شدند و به سوالات درج شده در پرسشنامه ای که بر اساس اهداف طرح، متغیرهای فردی و بررسی وضعیت اختلالات سیکل قاعدگی طراحی شده بود، پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های تی تست و کای اسکوئر در سطح معنی داری 05/0=α مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    متوسط سنی دانشجویان 1/21/21 سال بود. میانگین سن منارک 6/18/13 سال، طول مدت خونریزی قاعدگی 5/15/6 روز و میانگین فاصله دو عادت 9/33/27 روز بود. 3/82% از دانشجویان مجرد و 7/17% متاهل، 35% بومی و 65% غیربومی بودند. در 7/68% افراد سیکل های قاعدگی نامنظم بود و تنها 3/31% سیکل های منظم و همیشه مرتب داشتند. شیوع پلی منوره 5/3%، هیپومنوره 1%، هیپرمنوره 4/14%، اولیگومنوره 3/6% و منومتروراژی 8/15% بود. شیوع هیرسوتیسم 25% و اولیگومنوره در دانشجویان مبتلا به هیرسوتیسم 6/8% و در دانشجویان فاقد هیرسوتیسم 7/5% بود؛ این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (4/0=P). شیوع هیرسوتیسم در افراد خانواده نمونه هایی که هیرسوتیسم داشتند، 5/31% و در نمونه هایی که هیرسوتیسم نداشتند، 3/6% برآورد گردید؛ این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (001/0P<). میانگین سن شروع منارک در افرادی که سیکل قاعدگی منظم داشتند، 9/14/13 و در افرادی که سیکل قاعدگی نامنظم داشتند، 5/18/13 سال بود؛ این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (05/0= α).

    نتیجه گیری

    با توجه به شیوع بالای اختلالات سیکل قاعدگی، می توانیم با تشخیص زودرس، پیگیری و درمان آن، سلامتی و احساس رضایت از زندگی را به افراد مبتلا، هدیه دهیم و کیفیت زندگی آنان را در دوران جوانی بهبود بخشیم.

    کلید واژگان: اختلال قاعدگی, هیرسوتیسم, دانشجویان, بیرجند
    N. Naseh, H. Hedayati, M. Ataei, N. Jahani
    Background And Aim

    Abnormal uterine bleeding is one of the most important disorders that college age young woman may frequently experience it. These problems deserve careful evaluation; they may reflect normal ovulatory menstrual symptoms or be suggestive of significant pathology that can have a major impact on future reproductive and general health. Survey of prevalence of abnormal utrine bleeding and several kind of it may have an important role to treat and prevent of these disorders.

    Materials And Methods

    This crass-sectional descriptive study was conducted on 300 college age students of Birjand University of Medical Sciences at 2006. Selection of students carried out based on total number of students by systematic randomized sampling methods and the students answered the questions. Questionnaire was planed according to purpose, demographic variables and survey of menstrual cycle disorders. Then data saved on SPSS software package. Chi-square and t-test served for statistical analysis and α=0.05 declared as significant level.

    Results

    The mean age of students was 21.12.1 years; the mean of mean of menace age was 13.81.6 years. Duration of bleeding was 6.51.5 days and cycle length was 27.33.9 days. 82.3% of students were single and 17.7% were married. 35% of students were native and 65% were non-native. Irregular periods were observed in 68.7% of the cases and regular cycle was observed just in 31.3% of cases. Prevalence of polymenorrhea, hypomenorrhea, hypermenorrhea, oligomenorrhea and monometrorhagia were 3.5%, 1%, 14.4%, 6.3% and 15.8% respectively. Prevalence of hirsutism was 25% and 8.6% of them had oligomenorrhea. According the results there was not significant difference between prevalence of oligomenorrhea in hirsute and non-hirsute cases (P=0.4). The prevalence of hirsutism in the family of hirsute and non-hirsute cases was 31.5% and 6.3% respectively that their difference was significant (α=0.05). The mean of menarche age in students with regular menstrual cycle was 13.41.9 years. It was 13.81.5 in the students with irregular menstrual and this difference was significant (α=0.05).

    Conclusion

    According to prevalence of menstrual cycle disorders in young woman, we can not only present a young woman s current health, sense of well-being, but also improve quality of life during adolescence.

  • نرگس ناصح، هایده هدایتی*، فرشته صمدی، نوشین نادری
    زمینه و هدف

    اختلالات قاعدگی یکی از شایع ترین مشکلات بالینی در تخصص زنان است که برخی از اختلالات می تواند باعث از کارافتادگی و مشکلات اجتماعی و اثرات روحی و روانی بخصوص در دختران جوان شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین این اختلالات در دختران محصل 12 تا 118 ساله شهر بیرجند انجام شد. روش تحقیق: در این مطالعه توصیفی تحلیلی 325 دانش آموز دختر در سنین 12 تا 18 سال از طریق نمونه گیری خوشه ایانتخاب شدند و پرسشنامه ای که شامل 36 سوال بود در اختیار هر دانش آموز قرار داده شد و در هنگام پاسخ به سوالات توسط دانش آموز پژوهشگران حضور داشتند تا در صورت بروز مشکل یا مساله مهمی برای دانش آموزان آن را توضیح دهند. داده ها، با استفاده از آزمون کای اسکوئر در سطح معنی داری 05/0P< آنالیز شد.

    یافته ها

    5/16% افراد در محدوده سنی 13 تا 14، 40% در محدوده سنی 15 تا 16 و 5/43% در محدوده سنی بیشتر از 17 سال قرار داشتند. 74% اولین تجربه عادت ماهیانه را در فاصله سنی داشتند. طبق این مطالعه 9/7% افراد هیپومنوره، 7/29% هیپرمنوره، 3/39% افراد دیسمنوره داشتند. با افزایش سن، فراوانی نسبی دیسمنوره افزایش داشت ولی رابطه ای بین اختلالات و سن بدست نیامد. همچنین در مورد ارتباط این اختلالات با ورزش و شاخص توده بدن نیز ارتباط معنی داری پیدا نشد. سطح تحصیلات مادر ارتباط معنی داری با احساس فرد در اولین قاعدگی داشت و همچنین با افزایش سطح تحصیلات مادر منبع کسب اطلاع از مادر بیشتر بود. از 325 نفر افراد مورد مطالعه 234 نفر مشکلات خود را با مادر و خواهر و 18 نفر با دوستان و 25 نفر با سایرین در میان می گذاشتند و 40 نفر مشکلات خود ار با هیچ کس در میان نمی گذاشتند. بیشتر افراد با تاسیس یک مرکز مشاوره جهت راهنمایی و کسب اطلاعات لازم در مورد پدیده قاعدگی و اختلالات آن موافق بودند.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود که مراکز مشاوره در این زمینه فعالیت های خود را ارتقاء دهند تا هم اطلاعات لازم در مورد پدیده قاعدگی و اصلاحات آن را در اختیار دختران و هم چنین والدین قرار گیرد

    کلید واژگان: اختلالات قاعدگی, دیسمنوره, دانش آموزان
    N. Naseh, H. Hedayati, F. Samadi, N. Naderi
    Background And Aim

    Menstruation disorders are among most common in genecology that can cause problems, social and psycho-emotional effects in young girls. Hence this study was designed to evaluate this disorder in this age group of girls and provide appropriate recommendation.

    Materials And Methods

    In this descriptive- analytic study 325 students in 12-18 years old were selected by cluster sampling. The questionnaire with 36 questions was used. Students were filled it nearby researchers to give explanation if necessary. Then date were collected, analyzed by X2(P<0.05).

    Results

    Results show for age groups, girls in 13-14, 15-16 and >17 years were 16.5%,40% and 43.5% respectively. 74% of sample had their first menstruation in 13-15 years old.7.9% had hypo menorrhea, 29.7% had hyper menorrhea and 39.3% experienced dysmenorrheal. With increasing age, frequency of dysmenorrheal increases but there isnt relationship between disorders and age, also with doing exercise, body mass index. There is relationship between mother's educational level with feeling in first menstruation as well if mother's education increases, obtaining information from mother increase. Among sample: 236 said their problems to mother and sisters, 18 stated to friends and 25 said to others. 40 girls said to nobody. Most of girls agreed with establishing a counseling center to provide information.

    Conclusion

    It is necessary to establish a counseling center in schools to provide information about this phenomenon and its disorders.

    Keywords: Menstruation Disorders, Dysmenorrheal, Students
  • تکنیک های آرام سازی و ورزشهای تنفسی در زایمان
    هایده هدایتی، صدیقه کیانفر، شکوفه هدایتی
  • همه گیر شناسی خود سوزی زنان بستری در بخش سوختگی بیمارستان امام رضا
    مریم نخعی، شهناز طبیعی، هایده هدایتی، صدیقه اصدقی
  • زایمان در آب
    هایده هدایتی، طیبه خزایی
  • نرگس معاشری، هایده هدایتی، محمدرضا میری، نرگس علی آبادی
    زمینه و هدف
    یکی از روش های غربالگری عفونتها و تغییرات دهانه رحم، نمونه برداری از رحم می باشد. معمولا غربالگری در فواصل 3 سال یک بار در زنان 20-65 ساله، میزان وقوع و میزان مرگ و میر سرطان دهانه رحم را تا حدود 90% کاهش می دهد؛ تحقیق حاضر با توجه به اهمیت این آزمایش و ارزش تشخیصی آن و با هدف بررسی اپیدمیولوژیکی نتایج پاپ اسمیر آسیب شناسی بیمارستان امام رضا (ع) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در طی دو سال متوالی انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی، یرگه های آسیب شناسی موجود در بایگانی آسیب شناسی بیمارستان در طی دو سال متوالی مورد بررسی قرار گرفتند. در این تحقیق متغیرهایی از جمله میزان فراوانی عفونتها، سن، تعداد زایمان، سقط و... نیز بررسی شدند و اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آمار توصیفی خلاصه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    بر اساس نتایج پاپ اسمیر مربوط به 2918 پرونده بایگانی شده، در 91.9% از موارد هیچ گونه عفونتی گزارش نشده بود؛ از 8.1% باقیمانده، 3.3% مبتلا به عفونتهای قارچی (با میانگین سنی 33.5 سال و میانگین تعداد زایمان 2.5 بار)، 3.8% مبتلا به عفونتهای تریکومونایی (با میانگین سنی 32 سال و میانگین تعداد زایمان 3 بار) و 1% مبتلا به عفونت باکتریال به دنبال شیردهی (با میانگین سنی 29 سال و میانگین تعداد زایمان 2 بار) بودند؛ همچنین مشخص گردید که فاصله زمانی بین ابتلا به عفونت پس از سقط کمتر از فاصله زمانی ابتلا به عفونت، پس از زایمان است. در مجموع ارتباط معنی داری بین عفونت و متغیرهای سن و تعداد زایمان وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های این مطالعه، می توان نتیجه گیری کرد که احتمال ابتلا به عفونت زودرس پس از سقط بیشتر از احتمال ابتلا به عفونت زودرس پس از زایمان است.
    کلید واژگان: پاپ اسمیر, نتایج آسیب شناسی, زنان همسردار, عفونت
    N. Moasheri, H. Hedyati, Dr. Mr. Miri, N. Aliabadi
    Background And Aim
    One of neoplasia and infection screening methods is pap-smear. Screening methods, once per three-year intervals among 20 to 65-year-old women, diminish the incidence and mortality rates of cervix cancer up to 90%. Therefore, the aim of the present study was to investigate the histological pap-smear results epidemiologically in Birjand Imam Reza hospital during two consecutive years.
    Materials And Methods
    In this descriptive cross-sectional study histogical documents in hospital histology archive, during two sequential years, were studied. Variables such as the rate of infections frequency, age, delivery number, abortion number etc. were considered. Data were subjected to SPSS software and descriptive statistics.
    Results
    The results of this study from 2918 archived files showed that: in 91.9% of cases no kind of infection has been reported, meanwhile from 8.1% of cases: 3.3% fungal infection were with the mean age of 33.5 years and mean pariety of 2.5, 3.8% of cases were infected by tricomonas with the mean age of 32 years and mean pariety of 3.1% had bacterial infection after breast feeding with the mean age of 29 years and pariety of 2. Moreover it was shown that time gaps between post abortion infection is fewer than post partum infection. No significant relationship was found between infection and variables such as age and pariety.
    Conclusion
    It is suggested that the probability of post partum infection is more than that of post abortion.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال