وحید سمنانی
-
هدفشیمی درمانی یکی از روش های درمانی سرطان کولون می باشد. 5 -فلورواوراسیل (5-Fluorouracil، 5-FU) به مدت چندین دهه است که به عنوان داروی مرسوم سرطان کولون مورد استفاده قرار می گیرد. کریسین یک فلاونوئید طبیعی است و در مطالعات in vivo و in vitro، رشد سرطان را، بدون ایجاد هر گونه سمیت و عوارض جانبی نامطلوب بر سلول های طبیعی مهار کرده است. این مطالعه جهت ارزیابی اثرات کریسین در ترکیب با 5-FU بر روی موش های سرطانی شده با آزوکسی متان (Azoxymethane، AOM) طراحی گردید.مواد و روش هادر این مطالعه تعداد 42 سر موش سوری Balb/C نر بالغ با وزن 18-15 گرم به طور تصادفی به 7 گروه، تقسیم شدند: 1) گروه کنترل سالم، 2) گروه کنترل سرطانی، 3) گروه 5-FU، 4) گروه کریسین (Chrysin) با دوز 50mg/kg ، 5) گروه کریسین با دوز mg/kg 100، 6) گروه کریسین با دوز mg/kg 50 و 5-FU، 7) گروه کریسین با دوز mg/kg 100 و 5-FU. در گروه 2 تا 7 با تزریق داخل صفاقی mg/kg 10 آزوکسی متان (AOM) و دکستران سدیم سولفات،(DSS-Dextran sodium sulfate) 5/1% در آب آشامیدنی، سرطان کولون ایجاد شد. درمان با کریسین در دوزهای mg/kg 100، 50 و 5-FU به صورت داخل صفاقی انجام شد. بعد از کشتن موش ها بررسی هیستوپاتولوژی (شامل؛ هایپرپلازی، دیسپلازی، کارسینوما و تعداد کانون کریپت های نابه جا، ACF) در ناحیه دیستال روده بزرگ مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته هاضایعات پاتولوژیک (هایپرپلازی، دیسپلازی و کارسینوما) و تعداد کانون کریپت های نابه جا (aberrant crypt foci ACF) در تمام گروه های درمانی نسبت به گروه کنترل سرطانی کم تر بود (0/05p<). مقایسه بین گروه ها نشان داد که تعداد ACFها با تعداد ضایعات پاتولوژیک متناسب است. تعداد ACFها در گروه های درمان ترکیبی کریسین با 5-FU نسبت به گروه های درمان شده با کریسین و 5-FU به تنهایی، کاهش معناداری داشت (0/05p<).نتیجه گیریکریسین دارای اثر هم افزایی با 5-FU در کاهش تعداد کریپت های نابه جا می باشد. کریسین می تواند به عنوان یک عامل ضد سرطان در ترکیب با سایر داروهای ضد سرطان در دسترس مانند 5-FU مورد توجه قرار گیرد.کلید واژگان: سرطان کولون, آزوکسی متان, کریسین, فلورواوراسیل, درمان ترکیبیKoomesh, Volume:20 Issue: 1, 2018, PP 137 -144IntroductionChemotherapy is one of the procedures in colon cancer treatment. 5Fluorouracil (5-FU), a conventional drug for colon cancer treatment is used for several decades. Chrysin is a natural flavonoid that inhibits the growth of cancer cells. In vivo and also in vitro studies have showed that Chrysin does not have any toxic side effects on normal cells. This study was designed to evaluate the effects of Chrysin in combination with 5-FU on azoxymethane (AOM) - induced colon cancer in mice.Materials And MethodsIn this study 42 male balb/c mice weighing 15-18 g, were used. Mice were divided into seven groups: 1) Health control, 2) Cancer Control, 3) 5-FU, 4) Chrysin with dose of 50 mg/kg, 5) Chrysin with dose of 100 mg/kg, 6) Chrysin with dose of 50 mg/kg plus 5-FU, 7) Chrysin with dose of 100 mg/kg plus 5-FU. Colon cancer was induced by i.p. infusion of AOM (10mg/kg) and (Dextran sodium sulfate) DSS (1.5%) in the drinking water for one week. All rats were sacrificed for evaluation of histopathology (hyperplasia, dysplasia, carcinoma and the number of aberrant crypt foci ,ACF) in distal region of large intestine.ResultsPathological lesions (hyperplasia, dysplasia and carcinoma) and the number of aberrant crypt foci (ACF) was lower in all treatment groups compared to the cancer control group (pConclusionChrysin has a synergistic effect with 5-FU in reducing the number of ACFs. Chrysin can be considered as an anti-cancer agent in combination with other anti-cancer drugs available, such as 5-FUKeywords: Colon Cancer, Azoxymethan, Chrysin, Fluorouracil, Combination Therapy
-
هدفسرطان پستان شایع ترین سرطان و دومین علت مرگ بعد از سرطان ریه در زنان می باشد. مطالعات متعددی جهت یافتن پیش آگهی بهتر در بیماران مبتلا به سرطان پستان انجام گرفته است که با نتایج ضد و نقیضی همراه بوده است. مطالعه حاضر با هدف یافتن ارتباط میان سطح ویتامین دو تومور مارکرها و جهت بهبود وضعیت پیش آگهی مبتلایان به سرطان پستان انجام گرفته است.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی تحلیلی 105 بیمار مراجعه کننده به کلینیک انکولوژی بیمارستان های فاطمیه و کوثر در شهر سمنان در سال های 91 تا 95 مورد بررسی قرار گرفتند. سطوح ویتامین د، مارکرهای پیش آگهی سرطان پستان شامل گیرنده های استروژن (ER)، پروژسترون (PR)، HER-2،P53 و cyclin D1 و وضعیت یائسگی بیماران و هم چنین ارتباط بین آن ها مورد بررسی قرار گرفت.یافته هایافته ها نشان داد که میانگین ویتامین د در سطح کافی (48/9±8/22) قرار داشت و بیش ترین فراوانی مارکرها مربوط به ER و PR و کم ترین مربوط به HER2 بود. میان بروز مارکرها و سطح ویتامین د ارتباطی وجود نداشت ولی وضعیت یائسگی و سطح ویتامین د ارتباط معناداری وجود داشت به طوری که سطح ویتامین د در خانم های یائسه بیش تر از خانم های غیر یائسه بود (05/0p<). هم چنین میان بروز مارکرها و وضعیت های یائسگی ارتباطی یافت نشد.نتیجه گیریسطح خونی ویتامین د در زنان مبتلا به سرطان پستان در وضعیت مطلوبی قرار داشت و سطح این ویتامین با مارکرهای معرف پیش آگهی ارتباطی وجود نداشت. مطالعات بیش تر در این زمینه پیشنهاد می شود.کلید واژگان: سرطان پستان, تومورمارکر, ویتامین د, یائسگیKoomesh, Volume:19 Issue: 4, 2017, PP 735 -741IntroductionBreast cancer is the most common cancer among women and the second cause of death after lung cancer. Several studies have been conducted to find the better prognosis in patients with breast cancer, which have associated with contradictory results. Current study was done in order to find the relationship between vitamin D and tumor markers and to improve the prognosis of breast cancer patientsMaterials And MethodsIn this cross-sectional descriptive-analytic study, 105 patients referred to oncology clinics of Fatemieh and Kowsar hospitals in Semnan city (Iran) from 2012 to 2016 years were evaluated. Levels of vitamin D, prognostic markers of breast cancer including estrogen, progesterone, HER-2, P53 and Cyclin D1 receptors and menopause status of patients and also relationship between them were assessed.ResultsThe results showed that mean of vitamin D was optimal (22.8±9.48) and the maximum frequency of markers related to ER and PR and the minimum one related to HER2. There was not statistically significant relationships between markers and level of vitamin D, but menopausal status and the level of vitamin D had a significant relationship, so that the level of vitamin D in menopausal women was higher than non-menopausal women (pConclusionThe level of vitamin D in women with breast cancer was in an adequate level and the level of this vitamin was not associated with prognostic markers. Further studies are suggested in this regardKeywords: Breast Cancer, Tumor Marker, Vitamin D, Menopause
-
سابقه و هدفاز میان سرطان های مختلف، شیوع سرطان پستان در بین زنان بیش تر بوده است که یکی از روش های درمان آن پرتودرمانی می باشد و برای بالابردن بازده آن از حساس کننده های پرتوی استفاده می شود. از جمله این حساس کننده ها، نانوذرات می باشند که با ایجاد استرس اکسیداتیو و ایجاد رادیکال های آزاد، اثر هم افزایی با تابش دارند. هدف از این مطالعه بررسی اثر هم زمان نانوذره TiO2 و پرتودرمانی سرطان پستان در مدل حیوانی بوده است.مواد و روش هادر مطالعه تجربی حاضر پس از القای تومور آدنوکارسینومای پستان در موش Balb/C ، موش ها به صورت تصادفی به گروه های کنترل، تزریق آناتاز با دوز mg/kg 5 و دوز mg/kg 10 با و بدون تابش، تزریق روتایل با دوز mg/kg 5 و mg/kg با و بدون تابش 10 و تابش تقسیم بندی شده و روند درمان در گروه های مختلف با ارزیابی سایز تومور مورد بررسی قرار گرفت.یافته هادر گروه های نانوذره آناتاز با و بدون پرتودرمانی مقادیرحجم، حجم نسبی و درصد حجم نسبی، به ترتیب افزایش کم و کاهش قابل توجهی را نشان داد. در گروه های روتایل با و بدون پرتودرمانی این پارامترها به ترتیب افزایش خیلی کم و افزایش قابل توجهی داشت. IR برای گروه های آناتاز با و بدون پرتودرمانی کاهش و به مقدار منفی و سپس افزایش و به مقدار صفر و مثبت رسید و درگروه های روتایل با و بدون پرتودرمانی تغییرات کمی داشت.
استنتاج: نانوذره TiO2 به دلیل تولید ROS سبب افزایش حساسیت پرتوی سلول های توموری می شوند. کریستال های آناتاز به دلیل سطح بزرگ تر، فعالیت فوتوکاتالیکی بیش تر و تولید رادیکال آزاد بیش تر نسبت به کریستال های روتایل موثرترند.کلید واژگان: سرطان, پرتودرمانی, حساس کننده پرتویی, نانوذره TiO2Background andPurposeAmong different cancers, breast cancer has a high prevalence among women and radiotherapy is used as a treatment modality in which radio sensitizers are used to increase its efficiency. Nanoparticles are such sensitizers that enhance the efficiency of radiotherapy via creation of free radicals and induction of oxidative stress. This study aimed at evaluating the synergistic effect of radiation therapy and TiO2 nanoparticles on animal models of breast cancer.Materials And MethodsAfter induction of breast adenocarcinoma tumors in Balb/C, the animals were divided into several groups as control, rutile and anatase injections at 5mg/kg and 10mg/kg doses/with and without radiotherapy. Then, the efficiency of treatment was evaluated.ResultsIn groups receiving anatase nanoparticles with and without radiation, the values for tumor volume, relative volume and relative volume percentage showed a small increase and a considerable reduction, respectively. In rutile groups with and without radiation, these values showed a small increase and a considerable increase, respectively. IR value reduced to negative value and then increased to zero and positive in anatase groups with and without radiation. This parameter had little changes in rutile groups with and without radiation.ConclusionTitanium dioxide nanoparticles increased sensitivity of tumor cells to radiation therapy due to ROS production. Compared with rutile crystals, anatase crystals have intense effect because of having a larger surface area and higher photocatalytic activity.Keywords: radiotherapy, radiation sensitizer, TiO2 nanoparticle -
هدفسرطان های ژنیکولوژیک از جمله علل اصلی مرگ و میر ناشی از سرطان ها در بین زنان می باشد. با توجه به توزیع متفاوت سرطان های ژنیکولوژیک در مناطق مختلف جغرافیایی، کسب آگاهی از چگونگی الگوی اپیدمیولوژیک سرطان ها در یک منطقه جغرافیایی می تواند ما را در تدوین برنامه های آموزشی، پژوهشی و درمانی پاسخگو بر اساس نیازهای منطقه، یاری نماید. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت اپیدمیولوژیک – هیستوپاتولوژیک سرطان های ژنیکولوژیک در سمنان انجام شد.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی گذشته نگر بر اساس داده های موجود به بررسی فراوانی سرطان های ژنیکولوژیک در میان نمونه های ارسالی به مرکز پاتوبیولوژی بیمارستان کوثر در طی سال های 1388- 1380 پرداخته شده است.یافته هادر بین نمونه های ارسالی (1388-1380) به مرکز پاتوبیولوژی بیمارستان کوثر سمنان 8420 نمونه مربوط به سیستم دستگاه تناسلی زنانه و در آن میان 64 مورد مبتلا به سرطان های ژنیکولوژیک شناسایی شده است که 29 مورد آن (3/45%) سرطان جسم رحم، 24مورد آن (5/37%) سرطان تخمدان، 10 مورد آن (6/15%) سرطان دهانه رحم و 1 مورد آن (6/1%) سرطان ولو بوده است. شایع ترین نوع سرطان در رحم آدنوکارسینومای آندومتر، در تخمدان سروسیت آدنوکارسنوما، در دهانه رحم وولو اسکوآموس سل کارسینوما بوده است و ارتباطی بین سن و انواع سرطان دیده نشد (622/0=p).نتیجه گیریدر مطالعه حاضر در بین سرطان های ژنیکولوژیک، سرطان جسم رحم شایع ترین بوده و بعد از آن سرطان تخمدان، دهانه رحم و ولو قرار دارند که لازم است برای آگاهی زنان جامعه در زمینه عوامل خطر و روش های غربالگری و تعیین اولویت های پیشگیری از سرطان های ژنیکولوژیک به ویژه سرطان های جسم رحم و تخمدان برنامه ریزی مدون و اقدامات موثری صورت پذیردکلید واژگان: اپیدمیولوژیک, هیستوپاتولوژیک, سرطان, ژنیکولوژیکKoomesh, Volume:19 Issue: 2, 2017, PP 484 -491IntroductionOne of the main causes of cancer related deaths among women are gynecological cancers. According to the variety of geographical distribution of gynecological cancers, understanding the epidemiologic pattern of cancers in an area can help us to develop series of educational, therapeutic, and research programs which are responsive to the requirments of that specific region. Current study was performed to determine status of the epidemiological-histopathological of gynecological cancers in Semnan (Iran) from 2001 to 2009.Materials And MethodsIn this descriptive and retrospective study, the incidences of gynecological cancers among the samples were sent to Pathobiology Center of Kowsar Hospital (Semnan, Iran) during the years 2001- 2009 and was assessed based on the available data.ResultsAmong the samples we resent to Pathobiology Center of Kowsar Hospital of Semnan from 2001 to 2009, 8420 cases were related to gynecological system. Among those, 64 cases were suffering from gynecological cancer, 29 cases (45.3%) were suffering from uterine body cancer, 24 cases (37.5%) were suffering from ovarian cancer, 10 cases (15.6%) were suffering from cervical cancer and 1 case was suffering from (1.6%) vulve cancer. The most common type of cancer in the uterus was endometrial adenocarcinoma, in ovary was serocyst-adenocarcinoma and in cervix as well as vulve was squamous cell carcinoma. There was no meaningful correlation between age and different kinds of cancers. (p = 0/622)ConclusionIn the present study we found that among gynecologic cancers, uterine cancer is the most common cancer. Ovarian, cervical and vulve cancers are the second, third and fourth most common types. It is required to improve the knowledge level of women on risk factors, screening methods and the setting priorities for prevention of gynecological cancers, particularly ovarian and uterine body cancers which indeed require systematic planning and effective measures.Keywords: Epidemiology, Histoloy, Cancer, Gynecologic
-
زمینه و هدفسرطان گردن رحم دومین سرطان شایع زنان سراسر جهان است و یکی از راه های تشخیص زود هنگام آن انجام تست غربالگری پاپ اسمیر می باشد که میزان بروز و مرگ و میر ناشی از سرطان گردن رحم را کاهش داده است. هدف از این مطالعه بررسی مقایسه ای کیفیت تهیه پاپ اسمیر با دو روش سایتوبراش- اسپچولا وسرویکس براش بود.روش کارصد زن متاهل 21 تا 65 سال در این مطالعه کارآزمایی بالینی کورسازی شده شرکت کردند. هرفرد با یکی از ابزارهای سروکس براش یا ترکیب سایتوبراش- اسپچولا تحت پاپ اسمیر قرار گرفت و بار دوم، 30 روز بعد همان فرد با روش دیگر تحت نمونه برداری قرار گرفت. سپس نمونه لام آماده و توسط یک پاتولوژیست بررسی و نتایج براساس «سیستم بتسدا» (method BETHESDA) تفسیر شد.یافته هادو روش از نظر کفایت نمونه سلولی در تعداد سلول های سنگفرشی تفاوت معناداری نداشتند (093/0p=). همچنین این تفاوت از نظر وجود خون در نمونه (082/0p=) و گزارش آتروفی (1p=) معنادار نبود؛ اما تفاوت معنی داری بین میزان حضور سلول های اندوسرویکال وجود داشت. حضور سلول های اندوسرویکال در روش سایتوبراش- اسپچولا 9/93% و در روش سروکس براش 9/65% بود (021/0p=).نتیجه گیریدو روش سرویکس براش و سایتوبراش-اسپچولا از نظر کفایت سلولی در تعداد سلول های سنگفرشی و وجود خون در نمونه و آتروفی باهم تفاوتی نداشتند، ولی میزان حضور سلول های اندوسرویکال در نمونه ها در روش سایتو براش- اسپچولا بیشتر بود؛ لذا استفاده از روش سایتو براش - اسپچولا پیشنهاد می شود.کلید واژگان: پاپ اسمیر, کفایت نمونه, گردن رحم, بتسدا, سایتوبراش, اسپچولا, سرویکس براشBackgroundCervical cancer is the second most common cancer among women worldwide. One of the methods of early diagnosis of this cancer is the screening pap smear test that has decreased both the incidence and mortality of cervical cancer. The aim of this study was comparison of pap smear quality with spatula-cytobrush versus cervix brush methods.MethodsOne hundred married women between 21 to65 years old participated in this single blind clinical trial. First samples were obtained with a spatula- cytobrush or cervix brush. Thirty days later another sample was obtained from the same person with another device. Slides were prepared and assessed by same pathologist and described base on BETHESDA method.ResultsThere were no statistically significant differences regarding cell adequacy in number of squamous cell between the two methods (p=0.093) as well as the difference in the bloody sample (p=0.082) and atrophy (p=1.00), but the differences were significant about the presence of endocervical cells. The presence of endocervical cells was 93.9% in spatula-cytobrushand 65.9% in cervix brush (p=0.021).ConclusionThere were no differences regarding cell adequacy in number of squamous cell and bloody sample between two methods, but the presence of endocervical cells was more in spatula-cyto brush. Therefore, we recommend using spatula-cyto brush for pap smear sampling.Keywords: Pap smear, Cell adequacy, Cervix, Bethseda, Cytobrush, spatula, Cervix brush
-
سابقه و هدفهوش هیجانی یکی از موضوعات مهم در بسیاری از حیطه ها، به خصوص حیطه آموزشی است. رابطه آن با پیشرفت تحصیلی وابسته به فرهنگ بوده و می تواند در موضوعات آموزشی مختلف متفاوت عمل نماید. این مطالعه رابطه ی هوش هیجانی با موفقیت تحصیلی را در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان مورد بررسی قرار داده است.مواد و روش هادر این پژوهش مقطعی 607 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی سمنان با استفاده از روش نمونه گیری سیستماتیک انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار پژوهش، شامل دو بخش، پرسش نامه جمعیت نگاری و پرسش نامه 90 سئوالی هوش هیجانی بار- آن (شامل 5 بعد و پانزده مولفه) بود. معیار پیشرفت تحصیلی دانشجویان در این مطالعه، معدل نیم سال قبل وی بوده است.یافته هاهم بستگی مثبت و معنی داری بین پیشرفت تحصیلی با نمره هوش هیجانی دیده شد (003/0=p، 122/0=r). کلیه مولفه های هوش هیجانی، به غیر از مولفه های همدلی، مسئولیت پذیری و روابط بین فردی، هم بستگی مثبت و معنی داری با پیشرفت تحصیلی داشتند (05/0>p). به عبارت دیگر هیچ یک از مولفه های بعد بین فردی هم بستگی معنی داری با پیشرفت تحصیلی نداشتند اما کلیه مولفه های سایر ابعاد هوش هیجانی هم بستگی مثبت و معنی داری با پیشرفت تحصیلی داشتند. بین ابعاد درون فردی (002/0=p، 125/0=r)، سازگاری (002/0=p، 124/0=r)، مدیریت استرس (007/0=p، 110/0=r) و خلق و خوی (002/0=p، 124/0=r) هم بستگی مثبت و معنی داری با پیشرفت تحصیلی وجود داشت اما هم بستگی بعد بین فردی با پیشرفت تحصیلی معنی دار نبود.نتیجه گیریبه طورکلی با توجه به ارتباط مثبت هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی، لازم است مراکز آموزشی، بالاخص دانشگاه ها، برنامه های کارآمدی جهت ارتقاء مهارت ها و توانایی های هیجانی و اجتماعی دانشجویان برگزار نمایند تا توانمندی آنان در مقابل فشارها و اقتضاهای محیطی افزایش یابد که نه تنها بر پیشرفت تحصیلی وی اثرگذار خواهد بود بلکه تاثیرات دراز مدتی بر عمل کرد اجتماعی و شغلی آنان نیز خواهد داشت.کلید واژگان: هوش هیجانی, پیشرفت تحصیلی, دانشجویان, علوم پزشکیKoomesh, Volume:17 Issue: 3, 2016, PP 725 -732IntroductionEmotional intelligence (EI) is one of the most important issues in many aspects, especially in educational area. Its relationship with academic achievement depends on culture and may reflect in various educational topics in different forms. This study investigates the relationship between EI and academic achievement of students of Semnan University of Medical Sciences (Iran).Materials And MethodsIn this cross sectional study, 607 students of Semnan University of Medical Sciences, Iran were participated. The research instrument included two parts, demographics and 90 questions Bar-On EI questionnaire. The Grade-Point Average (GPA) of previous semester was considered as indicator of participants academic achievement.ResultsA positive significant relationship was observed between EI and academic achievement (r=0.122, P=0.003). There was a positive significant relationship between academic achievement and all EI components, except empathy, social responsibility, interpersonal relationship (pConclusionGenerally, there was a positive significant relationship between EI and academic achievement, therefore, it seems to be necessary for the educational centers, especially universities, to conduct practical programs to upgrade student's emotional and social skills and capacities. With increasing students 'capabilities to cope with environmental pressures, a more stable base will be provided for academic achievement and emotional intelligences long term effects such as increased performance in occupational and social functionalities.Keywords: Emotional Intelligence, Academic Achievement, Students, Medical Sciences
-
سابقه و هدفبروز و تشدید مشکلات روانی نظیر افسردگی و اضطراب در زمینه کمبود ویتامین دی موضوع مهمی است که در مطالعات اخیر مورد توجه قرار گرفته است. این در حالی است که از دیدگاه شغلی، مشاغل بیمارستانی بیش تر از بقیه در معرض هر یک از این دو مشکل قرار دارند. مطالعه حاضر با هدف تعیین سطح سرمی ویتامین دی و ارتباط آن با میزان افسردگی در پرستاران انجام شده است.مواد و روش هااین یک مطالعه مقطعی است که با رویکرد تمام شماری در سال 1393 و بر روی پرستاران شاغل در بیمارستان های آموزشی شهرستان سمنان انجام شد، معیار ورود داشتن رضایت و تنها معیار خروج اظهار فرد مبنی بر ابتلای خود یا اعضای درجه یک خانواده وی به هر گونه اختلال تشخیص داده شده روانی شامل افسردگی بود. هم زمان سطح سرمی ویتامین د با استفاده از روش الایزا و میزان افسردگی شرکت کنندگان بر اساس نمره پرسش نامه بک مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصله به وسیله آزمون های آماری شامل آزمون کای دو و آزمون تی مقایسه گردید.یافته هااز 256 پرستار شاغل، 182 نفر پرستار حائز شرایط شامل 138 نفر زن (8 /75درصد) و 44 نفر مرد (2/24درصد) با متوسط سن 919 /7±74 /29 سال در مطالعه شرکت کردند، به طوری که 164 (1 /90درصد) نفر دارای مدرک کارشناسی و بقیه کارشناس ارشد با متوسط سابقه ی کار 628 /6± 09 /7 سال بودند. متوسط نمایه ی توده ی بدنی پرستاران شرکت کننده 717 /3±47 /22 کیلوگرم بر متر مربع بود و 12 (6/6درصد) نفر از ایشان، سابقه ی مصرف مکمل های ویتامین دی را طی شش ماه گذشته ذکر می کردند. متوسط سطح ویتامین دی این افراد، 865 /5±10 /13 نانوگرم بر میلی لیتر بود. از نظر میزان افسردگی متوسط نمره ی افسردگی افراد 404 /6±45 /10 بود. هم بستگی معکوس و معنی داری میان سطح سرمی ویتامین دی و نمره افسردگی پرستاران قابل گزارش بود (001 /0=P، 338 /0-=r).نتیجه گیریکمبود ویتامین دی در مشاغل بیمارستانی می تواند تا حدی قابل انتساب به کار در محیط های سر پوشیده و شیفت های شبانه باشد. این افراد به علت استرس های شغلی در معرض مشکلات روانی نیز هستند. برخی مطالعات مطرح کننده وجود ارتباط میان کمبود ویتامین دی و افسردگی بوده اند. نتایج این مطالعه نشان داد که هر چه قدر میزان ویتامین دی افراد بیشتر باشد، نمره فرد از پرسشنامه بک کم تر، و بنابر این میزان افسردگی وی کم تر خواهد بودکلید واژگان: کمبود ویتامین دی, افسردگی, پرستاران, سمنانVitamin D serum levels in nurses in Semnan educational hospitals and its association with depressionKoomesh, Volume:17 Issue: 2, 2016, PP 313 -322IntroductionThe incidence and exacerbation of psychiatric problems such as depression and anxiety resulting from vitamin D deficiency is an important issue that has been considered in recent studies. However, from the professional perspective, medical careers are more exposed to either of problems. This study was aimed to determine the serum levels of vitamin D and its association with depression in Semnan University hospitals nurses.Materials And MethodsIn this cross-sectional study the volunteered nurses employed at Semnan University of Medical Sciences hospitals were included in 2014. An inclusion criteria was their consent for participation and the exclusion criteria was a diagnosis to psychological disorder, including depression, in themselves or their first degree relatives. Serum vitamin D levels were measured by ELISA method and depression severity was evaluated by Beck Depression Inventory (BDI). The statistical analysis was done by chi-square and t tests.ResultsNurses who fulfilled inclusion criteria were 182/256 employed nurses, including 138 female (75.8%) and 44 male (24.2%) with the mean age of 29.74 ± 7.919 years. 164 persons (90.1%) had bachelor's degree while the rest had Master’s, all with the mean professional experience of 7.09 ± 6.628 years. Mean body mass index in nurses was 22.47 ±3.717 kg/m2 and 12 persons (6.6%) had a history of vitamin D supplement intake during the past six months. Mean of the serum vitamin D level was 13.10 ± 5.865 ng/ml. The mean depression score was 10.45 ± 6.404. There was a significant inverse correlation between serum vitamin D levels and depression score (r = -0.338, P = 0.001).ConclusionVitamin D deficiency in the health care professions can be partially attributed to the work environment and night shifts. These persons are predisposed to mental health problems due to occupational stress. Some studies suggest a relationship between vitamin D deficiency and psychological depression. Our results showed that by the increment in the serum vitamin D levels, BDI score decreased, which indicated that the depression severity was minimizedKeywords: Vitamin D Deficiency_Depression_Nurses_Semnan
-
زمینه و هدف
از مهمترین عوامل موثر در تفسیر صحیح آزمایش ها اطلاع از محدوده مرجع این آزمایش ها است. با توجه به اهمیت این موضوع بر آن شدیم که محدوده نتایج آزمایشات پاراکلینیک شایع در شهرستان سمنان را محاسبه و آن ها را با اطلاعات محدوده مرجع جهانی مقایسه نمائیم.
روش بررسیاطلاعات موجود در آزمایشگاه بیمارستان خاتم الانبیاء سمنان از ابتدای اسفند 1389 تا انتهای بهمن 1391 مورد بررسی قرار گرفته و نتایج با محدوده مرجع جهانی مقایسه گردید.
یافته هامحدوده نتایج آزمایش های بیوشیمی، سرولوژی و هورمونی انجام شده محاسبه گردید. محدوده محاسبه شده برای تریگلیسرید بطور معنی داری بیش از محدوده مرجع جهانی بود. سایر آزمایش ها در محدوده مشابه با محدوده مرجع جهانی بودند.
نتیجه گیریبا توجه به حجم بسیار بالای اطلاعات مورد بررسی می توان از این نتایج با اطمینان برای جامعه سمنان استفاده نمود. همچنین این نتایج می تواند بعنوان الگویی اولیه برای کشور ایران نیز استفاده گردد.
کلید واژگان: خدمات آزمایشگاه بالینی, تشخیص, مقادیر مرجعBackground And ObjectiveKnowledge about normal range of tests is one of the most important parameters in correct interpretation of the results. Accordingly, we decided to determine normal range of common paraclinical tests in Semnan and compare them with global reference ranges.
Material And MethodsThe data from Khatam-al-Anbia laboratory from year 2011 to 2013 evaluated and the results compared with global reference ranges.
ResultsResults and normal ranges of biochemistry, serology and hormonal tests were calculated. Normal range for Triglyceride was significantly higher than global reference range. Other test's normal ranges were similar to global ranges.
ConclusionGiven large sample size, the results can be used confidentially in Semnan province and as a prototype for IRAN too.
Keywords: Clinical Laboratory Services, Diagnosis, Reference Va -
سابقه و هدف«سیلوسپت» محصول جدیدی است که به جای بتادین برای اسکراب دست ها قبل از انجام عمل جراحی پیشنهاد شده است. هدف از این مطالعه، مقایسه دو ماده از نظر خواص آنتی سپتیک و مقبولیت بود.مواد و روش هادر یک مطالعه شبه تجربی، اعضای تیم جراحی بیمارستان امیر المومنین سمنان در دو نوبت با سیلوسپت و بتادین اقدام به اسکراب دست نمودند. از نمونه دست غالب، قبل، بعد از خشک شدن و 1 ساعت بعد از شستشو کشت میکروبی به عمل آمد و مطلوبیت هر ماده نیز از ایشان سوال شد.یافته ها33 شرکت کننده، 29 بار با سیلوسپت و 33 بار با بتادین اسکراب نمودند. تفاوتی از نظر مثبت شدن کشت قبل از شستشو (0/7=p) و یک ساعت بعد (0/5=p) گزارش نشد. بلافاصله بعد از شستشو نیز اصلا مورد مثبتی وجود نداشت. گرچه تفاوتی میان دو ماده از نظر تمایل افراد (0/7=p) و بد بویی (0/3=p) دیده نشد، اما از نظر تاثیر نامطلوب بر پوست (0/04=p)و بد رنگی (0/03=p) شرکت کنندگان سیلوسپت را بهتر دانستند.نتیجه گیرییافته ها ضمن تایید برابری دو ماده از نظر تاثیر ضد میکروبی و تمایل افراد، نشان داد استفاده کنندگان به دلیل بد رنگی و عوارض نامطلوب پوستی، سیلوسپت را بر بتادین ترجیح می دهند. سیلوسپت به عنوان جای گزینی موثر، مقبول و مقرون به صرفه قابل پیشنهاد استکلید واژگان: گندزدایی دست, پوویدون ‐ یدین, سیلوسپتKoomesh, Volume:16 Issue: 1, 2014, PP 46 -52Introduction"SilvoSept" is a new product, suggested as an alternative solution instead of povidone iodine for hand scrub before surgery. The objective of study was the comparison between these two substances regarding their antiseptic properties and utilities.Materials And MethodsIn a quasi-experimental study, selected participants from surgical team members of Amir Hospital in Semnan were participated to scrub their hands with SilvoSept and povidone iodine, in two separate times. Dominant hand was sampled 3 times to get microbial cultures: before scrubbing, after drying, and after an hour. Participants were asked about each solution's utilities.ResultsThirty-three participants scrubbed for 29 and 33 times with povidone iodine and SilvoSept respectively. There was no difference between two groups in positive culture frequencies before washing (p = 0.7), and an hour later (p = 0.5). Immediately after washing, there was no positive case. Although there was no difference between the two in terms of willingness (p = 0.7) and bad odor (p = 0.3), due to having adverse impact on the skin (p = 0.04) and bad color (p = 0.03) participants preferred SilvoSept.ConclusionThe findings not only confirmed the antimicrobial effectiveness of the SilvoSept, and its equality with povidone iodine on willingness of applying, but also showed its superiority to povidone iodine because of its lower adverse effects on skin as well as its better color. SilvoSept can be suggested as an effective, acceptable and affordable alternativeKeywords: Hand Disinfection, Povidone iodine, SilvoSept
-
مقدمهسرطان در حال حاضر، دومین عامل مرگ و میر در جهان است. سرطان معده جزء سرطان های با مرگ و میر بالا (در حدود 70%) بوده که شیوع آن در مردان دو برابر زنان بوده و در کشورهای آسیای شرقی شیوع بیشتری دارد. یکی از روش های درمان سرطان پرتودرمانی می باشد که می توان برای بالا بردن بازده درمانی در آن، از حساس کننده های پرتویی استفاده کرد. برخی از نانوذرات به دلیل بالا بردن سمیت سلولی با ایجاد استرس اکسیداتیو و افزایش رادیکال های آزاد درون سلول ها از جمله ROS (Reactive Oxygen Species)، قابلیت به کارگیری به عنوان حساس کننده را دارند. در این مطالعه اثر هم زمان نانوذره تیتانا و پرتو گاما بر رده سلولی سرطان معده انسانی، بررسی گردید.مواد و روش هاپس از کشت رده سلولی سرطان معده انسانی در محیط آزمایشگاهی، این سلول ها به صورت هم زمان تحت تابش گاما با دز Gy 2 و غلظت μg/ml 30 از کریستال های آناتاز و روتایل نانوذره تیتانا قرار گرفته و درصد بقای سلول ها توسط سنجش MTT محاسبه گردید.
یافته های پژوهش: اعمال نانوذره به تنهایی به طور متوسط باعث کاهش 70 درصدی بقا در کلیه گروه های آزمایشی شد. سلول هایی که به طور هم زمان تحت اثر پرتو و نانوذره قرار گرفته بودند، درصد بقای کمتری از سلول هایی که تنها تحت اثر پرتو و یا نانوذره بودند، داشتند. میزان این تاثیر وابسته به نوع کریستال و دز نانوذره بود.بحث و نتیجه گیرینانوذره تیتانا به دلیل ایجاد ROS و افزایش سمیت سلولی، باعث افزایش حساسیت سلول های سرطانی معده به تابش گاما می شود. کریستال آناتاز به دلیل داشتن ناحیه سطحی بزرگ تر و تولید بیشتر رادیکال آزاد، اثر شدیدتری نسبت به کریستال روتایل دارد. بنابراین می توان از این ذره به عنوان عامل حساس کننده پرتویی استفاده نمود.
کلید واژگان: نانوذره تیتانا, کبالت 60, سرطان معده, حساسیت پرتویی, پرتودرمانیIntroductionNowadays، cancer is the second cause of mortality in the world. Gastric cancer has a high mortality rate (about 70%) which is more common in men and has a higher incidence in eastern Asian countries. One of the methods for cancer treatment is radiotherapy، in which to enhance the efficiency of radiation therapy some of radio-sensitizer agents can be used to enhance tumor cell radiosensitivity. Some nanoparticles can be considered as a sensitizer because of enhancing the cytotoxicity to oxidative stress and increasing free radicals especially ROS within cells، resulting to cell death. In this study، synergistic effect of TiO2 nanoparticles as a radio-sensitizer agent was evaluated in the presence of cobalt-60 gamma rays on human gastric cancer cell line.Materials And MethodsAfter cell culture، MKN-45 cells were exposed to 2 Gy of radiation and 30 µg/ml concentration of nanoparticles. Viability was calculated using MTT assay.FindingsExposing cultured cells to nanoparticles alone resulted to a mean decrease of 70% in cell survival. Viability of cells in presence of gamma radiation and nanoparticles was significantly reduced compared to the viability of cells exposed only to radiation or nanoparticle، alone. The effect was dependent both on the nanoparticle crystal type and concentration. Discussion &ConclusionNano-TiO2 increased the sensitivity of gastric cancer cells to gamma radiation، due to an increase in the ROS production and cytotoxicity. Anatase crystals have more severe effects than rutile crystal because of having a larger surface area and creation of more free radicals. Therefore، this nanoparticle has the potential to be used as a radio-sensitizer.Keywords: nano, TiO2, Cobalt 60, gastric cancer, radiosensitivity, radiotherapy -
سابقه و هدفعفونت های مرتبط با کاتتر در بیماران همودیالیزی اهمیت خاصی دارد. با توجه به گزارش مواردی مبنی بر مقاومت میکروارگانیسم ها در مقابل ونکومایسین، استفاده از تیکوپلانین (که عوارض ناخواسته کمتری دارد) مد نظر قرار گرفته است. در این مطالعه پاسخ درمانی تیکوپلانین و ونکومایسین در درمان عفونت محل کاتتر در بیماران همودیالیزی ارزیابی شد.مواد و روش ها43 بیمار همودیالیزی تب دار بعد از رد سایر علل با احتمال عفونت محل کاتتر وارد مطالعه شدند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شده، گروه اول (22 نفر) تحت درمان آنتی بیوتیکی با تیکوپلانین 800 میلی گرم (تزریق عضلانی) به عنوان دوز اولیه و سپس 400 میلی گرم در روزهای 2 و 3 و 5 و 12 و 19 و گروه دوم (21 نفر) تحت درمان آنتی بیوتیکی با ونکومایسین 1 گرم (تزریق وریدی) به عنوان دوز اولیه و 500 میلی گرم هر 5 روز برای 3 هفته قرار گرفتند. معیار پاسخ دهی به درمان بر اساس علایم بالینی بیمار و قطع تب 72 ساعت بعد از شروع درمان آنتی بیوتیکی بود.یافته هادو گروه از نظر سابقه عفونت و سن تفاوت معنی داری نداشتند. میانگین تعداد روز استفاده از کاتتر در بیماران دریافت کننده داروی ونکومایسین (5/137±8/110) و در بیماران دریافت کننده داروی تیکوپلانین (123±1/149) روز بود. 1/57 درصد بیماران دریافت کننده ونکومایسین و 2/68 درصد بیماران دریافت کننده تیکوپلانین پاسخ به درمان داشتند که تفاوت معنی دار نبود (454/0= p). عوارض جانبی در تیکوپلانین 1/9 درصد و در ونکومایسین 5/9 درصد بود که معنی دار نبود.نتیجه گیریبا توجه به پاسخ به درمان و عوارض دارویی نسبتا مشابه دو دارو و هزینه بیش تر تیکوپلانین در کشور ما، کماکان استفاده از ونکومایسین در درمان عفونت محل کاتتر در بیماران همودیالیزی توصیه می شود.
کلید واژگان: تیکوپلانین, ونکومایسین, عفونت های ناشی از سوند گذاری, دیالیز کلیویKoomesh, Volume:14 Issue: 1, 2012, PP 33 -38IntroductionCatheter related infection is one of the most important complications of vascular access devices. Treatment of these complications is important and life saving. The most common causative organisms are gram-positive bacteria especially staphylococcus. Vancomycin and teicoplanin are two antibiotics which widely used for invasive beta-lactam-resistant Gram-positive infections. In this study, we aimed to compare efficacy of vancomycin and teicoplanin in treatment of catheter related infection.Material And MethodsIn this clinical trial, 43 patients with catheter infection were enrolled. Diagnosis was based on clinical criteria. 22 patients were received teicoplanin 800mg intra-venous loading dose and 400mg at days 2th, 3th,5th,12th,19th and 21 patients received vancomycin 1gr intra venous loading dose and 500mg every 5 days and for 3 weeks. A criterion for treatment response was absence of fever after 72 hours.Results%57.1 patients who received vancomycin and %68.2 patients who received teicoplanin had clinical response (p=0.454). In patients who received vancomycin, one case developed red man syndrome and one case developed diarrhea (9.5%) and in tiecoplanin group one patient developed rash (9.1%).ConclusionOur findings show that there is no significant difference between two groups in treatment of catheter related infection in hemodialysis patientsKeywords: Teicoplanin, Vancomycin, Catheter, related infections, Renal dialysis -
بررسی مذهب به عنوان متغیر حفاظتی در برنامه های پیشگیری از بیماری ایدز
-
بررسی میزان اندیکاسیون صحیح ترانسفوزیون واحدهای گلبول قرمز متراکم در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی سمنان (1380)هدفهدف از انتقال خون و فراورده ها افزایش اکسیژناسیون بافتی و جلوگیری از خونریزی است. از طرفی انتقال خون با عوارض و مشکلاتی از جمله بیماری های عفونی و واکنش های ناسازگاری است و نیز مستلزم صرف هزینه بالایی است. به این دلایل، امروزه در جهت کاهش موارد ترانسفوزیون به طرق مختلف توصیه می شود. ما در این مطالعه موارد ترانسفوزیون ضروری و غیرضروری و نیز میزان اتلاف واحدهای گلبول قرمز متراکم ارسالی به بیمارستان های دانشگاهی سمنان را بررسی کرده ایم.روش بررسیاین مطالعه به صورت مقطعی انجام شد و سرنوشت 1152 واحد گلبول قرمز متراکم از سازمان انتقال خون تا زمان ترانسفوزیون به بیمار پی گیری گردید. این کار با بررسی دفاتر انتقال خون، بیمارستان ها و پرونده بیماران انجام شده و اطلاعات به دست آمده دسته بندی و آنالیز آماری گردید.یافته هااز 1152 واحد گلبول قرمز متراکم ارسالی به بیمارستان ها، (65.9 درصد) 759 واحد آن دور ریخته شده است و (34.1 درصد) 393 واحد ترانسفوزیون شده است. از 393 واحد ترانسفوزیون شده 322 واحد مربوط به بیماران تالاسمی است که تصمیم گیری در مورد ترانسفوزیون این بیماران راحت و نیاز به بررسی چندانی ندارد. از 71 مورد باقی مانده، 52 مورد (73.2 درصد) با اندیکاسیون صحیح و 19 مورد (26.8 درصد) غیرضروری ترانسفوزیون شده است.نتیجه گیریبا توجه به این که 65.9 درصد واحدهای گلبول قرمز متراکم دور ریخته می شود نشان دهنده عدم وجود برنامه ریزی صحیح در روند انتقال خون می باشد. موارد ترانسفوزیون های غیر ضروری نشان دهنده عدم وجود اطلاع کافی در این زمینه است و نیاز به آموزش، تشکیل کمیته های بیمارستانی و بازنگری موارد ترانسفوزیون است.
کلید واژگان: گلبول قرمز متراکم, ترانسفیوژن, اندیکاسیونEvaluation for Correct Rate of Packed Cell Transfusion in Semnan Teaching HospitalsSeveral years pass from the first human attempts for blood transfusion and during these years different studies and changes have occurred in this regard and today it is considered as a speciality. The aim of blood transfusion is increasing the tissue oxygenation and preventing the bleeding. Transfusion is accompanied with side effects and problems like infectious disease and blood incompatibility reactions and so on. It also has great expenses. For these reasons nowadays we try to reduce the transfusion rate in different ways. In this study, we assessed the necessary cases of transfusion and the wasted packed cell units that were sent to Semnan university hospitals. This study was retrospective and we followed up 1152 packed cell units from blood transfusion organization till just the time of transfusion. This study is a retrospective research based on transfusion notebooks of hospital blood banks and patient files. The data was analyzed by SPSS verrsion 6. From 1152 packed cell units which were sent to hospitals, 759 units (65.9%) were discarded and 393 units (34.1%) were transfused. From 393 transfused units, 322 units (81.9%) were used for thalassemic patients, for whom the decision for transfusion was easy, hence not much evaluation was needed. From the rest 71 units, 52 units (73.2%) had correct indication and 19 units (26.8%) were unnecessary for transfusion. According to these results 65.9% packed cell units were discarded. This study demonstrates an incorrect programming of blood transfusion organization. Unnecessary transfusion cases show a careless and lack of information in this regard, so teaching and forming hospital committees for reviewing patient files and improving transfusion services seem in order. -
سابقه و هدفدرد، شایع ترین شکایت کلینیکی بیماران است. از جمله روش های کنترل درد، تزریق داروهای بی حس کننده موضعی، مخدرها و... در فضای ساب آراکنوئید می باشد. در سال های اخیر از کتامین نیز به روش داخل نخاعی استفاده می شود. مطالعات اولیه بر روی حیوانات مواردی از آسیب سلول های عصبی و تغییرات نرونی به دنبال استفاده از کتامین داخل نخاعی را گزارش کرده اند و توصیه شده است تا بررسی بیش تر از تزریق کتامین داخل نخاعی در انسان خودداری شود. هدف از این مطالعه بررسی آسیب سلول های عصبی و تغییرات نرونی به دنبال استفاده از کتامین داخل نخاعی در مدل حیوانی می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه اثر کتامین با ماده نگه دارنده با دو دوز مختلف بر روی نخاع موش سفید آزمایشگاهی ارزیابی شد. تعداد 30 سر موش به طور تصادفی به 3 گروه ده تایی تقسیم شدند. به گروه اول کتامین با ماده نگه دارنده با دوز 800μg/Kg، گروه دوم 1600μg/Kg و به گروه سوم محلول نرمال سالین با حجم برابر در مخزن کمری تزریق شد. موش ها پس از یک ماه، تحت بیهوشی با اتر کشته شده و اتوپسی شدند. طناب نخاعی خارج و تحت مطالعه بافت شناسی با رنگ آمیزی H&Eو Luxol Fast blue با استفاده از میکروسکوپ نوری قرار گرفت.یافته هادر بررسی میکروسکوپی، در هیچ یک از گروه های مورد مطالعه، ضایعات عصبی اعم از دمیلینزاسیون، دژنراسیون، واکوئولیزاسیون و یا التهاب سلولی مشاهده نشد.نتیجه گیریاین بررسی نشان داد که تزریق داخل نخاعی کتامین با ماده نگه دارنده در موش سفید آزمایشگاهی سبب آسیب عصبی نمی شود و بی خطر به نظر می رسد.
کلید واژگان: موش آزمایشگاهی, کتامین, آسیب عصبی, تزریق نخاعیIntroductionPain is the most prevalent clinical complaint of the patients so various methods studied for pain control such as injecting the local anesthetics opioids in sub-arachnoid space. In recent years, ketamine is used with this method. In the first considerations on animals, some cases with damages on neurons and neurotic changes were reported following intrathecal ketamine injection. Thus, it has been advised that to be performed more surveys in this field before using in man.Materials And MethodsIn this study, the neurotoxicity effect of ketamine with preservative by two different doses on the spinal cord of rats was evaluated. Thirty rats selected randomly and divided into 3 groups (n=10). The first and second groups were injected with 800 and 1600 µg/kg ketamine with preservative. The third group received normal saline solution with equal volume in lumbar cistern. After a month, the rats went under anesthesia with ether, they killed and autopsy performed. Then the spinal cords were extracted and considered histopathologically.ResultsHistopathological studies have shown no symptoms of nerve injury such as demyelinization and degeneration of nerve in ketamine-treated animals.ConclusionThis finding indicated that interathecal injection of ketamine with preservative had no nerve injury and would seem to be safe. -
سابقه و هدفبا توجه به اهمیت تعیین روشی سریع، ساده، آسان، ارزان و با دقت بالا جهت تشخیص میکروب هلیکوباکتر پیلوری (HP) در بیمارانی که آندوسکوپی می شوند، این مطالعه صورت پذیرفت. در این تحقیق حساسیت و ویژگی تست اوره آز کاغذی (URPUT) در تشخیص سریع آن مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هابیوپسی مخاط معده یک صد بیمار با آندوسکوپی دستگاه گوارش فوقانی که در زمان مطالعه داروی ضد HP مصرف نمی کردند، مورد بررسی قرار گرفت. نمونه بیوپسی، جهت تشخیص HP بر روی کاغذ ویژه آغشته به اوره قرار داده شد و نتیجه آن در پایان پانزده دقیقه با نتایج هیستولوژی و تست تنفسی (BUT) مقایسه شد. HP مثبت به مواردی اطلاق شد که حداقل یکی از روش های تست تنفسی یا هیستولوژی مثبت شود.یافته هاحساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی تست اوره آز کاغذی در این تحقیق به ترتیب 87، 100، 100 و 53.5 درصد بوده است. ارتباط معنی داری بین سرعت تغییر رنگ کاغذ در این روش و مقدار تست تنفسی و یا میزان باکتری در هیستولوژی دیده نشد.نتیجه گیریدر بیمار کاندید آندوسکوپی، روش اوره آز کاغذی می تواند به عنوان روشی سریع، آسان و ارزان در تشخیص HP مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: هلیکوباکتر پیلوری, تست اوره آز کاغذی, URPUT, آندوسکوپیIntroductionIn order to determine a cheap, easy, simple and fast method with high accuracy to diagnose the Helicobacter pylori (HP) in patients with gastroendoscopy, this research has been performed. Thus, sensitivity, specificity, positive and negative predictive values of the utra rapid Paper uease test (URPUT) for the detection of the HP in gastric tissue has been studied.Materials And Methods100 Patients presenting for upper endoscopy with no recent exposure to HP-altering drugs were enrolled. Antral biopsy specimens were tested by the URPUT method and submitted for histology. Patients underwent [13C] urea breath tests (UBT) too. HP was considered as positive if either UBT or histology demonstrated HP, and negative if HP was not detected in both UBT and histology. The URPUT was reported at 15 minutes.ResultsSensitivity, specificity, positive and negative predictive values of URPUT were 87%, 100%, %100 and 53.5%, respectively. There wasn’t observed any significant relationship between speed of color change of paper in this method and the amount of UBT and also severity rate of bacteria in histology.ConclusionsIn endoscopic candidate patients, URPUT can be used as a cheap, easy and fast method to diagnose HP. -
شعر دفاع مقدس و پایداری، سکه ملک سرمدی، نعمت الله سعیدی، سارا جلوداریان، علیرضا کاشی پور، مریم بهمنش، مریم سقلاطونی، حیمدرضا اکبری، حمیدرضا حامدی، الهام فرامرزی نیا، عباس محمدی، علیرضا کرمی، ملیحه سیف آبادی
-
سابقه و هدفسنگ کیسه صفرا یکی از شایع ترین بیماری های کیسه صفرا می باشد. شیوع سنگ های صفراوی ارتباط نزدیکی با شرایط زندگی فرد دارد و می توان با کنترل ریسک فاکتورهای شناخته شده در هر منطقه از شیوع سنگ های صفراوی کاست.مواد و روش هابرای کلیه بیمارانی که در طی یک سال، در بیمارستان امداد به علت سنگ کیسه صفرا تحت عمل کله سیستکتومی قرار گرفتند، پس از تکمیل پرسش نامه و اندازه گیری قند خون ناشتا، تری گلیسیرید، کلسترول و HDL، تعیین شاخص توده بدنی (BMI) و بررسی نوع سنگ به روش ماکروسکوپی و نمای میکروسکوپی، بیوپسی کیسه صفرا و تعیین ریسک فاکتورها، ارتباط آن ها با نوع سنگ، یافته هیستولوژیک و توزیع سنی و جنسی بررسی گردید. برای بررسی نتایج از آزمون Chi-square در سطح معنی داری 05/0 استفاده گردید.یافته هافراوان ترین ریسک فاکتور سنگ کیسه صفرا مصرف دارو؛ شایع ترین نوع سنگ، میکس و شایع ترین پاتولوژی کیسه صفرا، کله سیستیت مزمن غیراختصاصی بود و ارتباط معنی داری بین سنگ کیسه صفرا و مصرف دارو، دیابت، مولتی پاریتی، هیپرلیپیدمی و چاقی دیده شد.نتیجه گیریتوصیه می شود با توجه به ریسک فاکتورهای شایع با کنترل بی رویه مصرف دارو به خصوص OCP در زنان چاق و چندزا، کاهش وزن و کنترل چربی ها به ویژه در افراد مسن، شیوع بیماری را کاهش داد.
کلید واژگان: شیوع, سنگ, کیسه صفرا, ریسک فاکتورIntroductionCholecystolithiasis is one of the most common diseases. Prevalence of the biliary stones has a close relation with the one’s life condition. Howeve it's frequency can be reduced by controlling the known risk factors in each area. The aim of this stuy was to determine the types of gall stones and the related risk factors in Semnan during 2002-2003.Materials And MethodsAll patients who underwent cholecystectomy during 2002-2003 included in this study. Their F.B.S, triglyceride, cholesterol and HDL were measured by standard laboratory methods. BMI and type of stones analyzed by macro-microscopic methods and biopsy of gall bladder was performed. Finally, the relation of the risk factors with the type of stone, histologic findings, age and gender distribution were assessed. All data were recorded in a specified questionaire. Chi – Square test at the significant level of 0.05 was used to analyze the data.ResultsThe most frequent risk factor for biliary stone was drug consumption. The most usual type of stone was mixed and the most ordinary pathology finding was chronic non–specific cholecystitis. Meanwhile the finding suggest significant relation between cholecystolithiasis and the quantity of drug used, diabetes, multiparity, hyperlipidemia and obesity.ConclusionWe suggest that by controlling these known risk factors such as drug consumption especially OCP by obese and multigravida women, reducing weight, and hyperlipidemia especially in aged groups, the frequency of the gall stones can be reduced. -
در بسیاری از ضایعات معده از جمله گاستریت، اولر معده، آدنو کار سینوم و لنفوم نقش هلیکوباکترپیلوری به عنوان عامل زمینه ای یا عامل همراه مطرح می باشد. در این مطالعه فراوانی هلیکوباکترپیلوری در نمونه های بیوپسی معده، ارسالی به بخش پاتولوژی دانشکده پزشکی سمنان طی سالهای 1378-1373 بررسی گردید. این پژوهش بصورت توصیفی و بر روی 800 مورد بیوپسی معده انجام گرفت. ابتدا اسلایدهای تهیه شده با رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ائوزین جهت تعیین نوع ضایعه و محل آناتومیک برداشت بررسی و سپس وجود هلیکوباکترپیلوری در هر نمونه توسط رنگ آمیزی گیمسا نیز بررسی گردید. از 800 اسلاید میکروسکوپی بررسی شده 1/53% گاستریت، 75/11% اولسر، 5/9% آدنوکارسینوم و 6/25% نرمال بودند هیچ مورد لنفوم مشاهده نشد. در 57% بیوپسی ها هلیکوباکترپیلوری دیده شد. گاستریت بیشترین همراهی با هلیکوباکترپیلوری 75% و آدنوکارسینوم کمترین همراهی 48.7% را نشان داده همچنین فراوانی هلیکوباکترپیلوری در نمونه های اولسر معده 69% بود. یافته های فوق نشان می دهد که هلیکوباکترپیلوری در ضایعات مختلف معده از شیوع بالایی برخوردار بوده و توصیه می شود کل بیوپسی های معده از نظر عفونت با این ارگانیسم بررسی شوند.
کلید واژگان: هلیکوباکترپیلوری, گاستریت, اولسرمعده, آدنوکارسینوم, لنفومHelicobacter pylori (HP) is a major cause of stomach disorders (Gastritis,gastric ulcer, adenocarcinoma and lymphoma). In this study the frequency of HP in gastric biopsies that sent to pathology department of Semnan University of Medical sciences between 1994-1998 were investigated. This study is a retrospective and descriptive, carvied out on 800 gastric biopsies. In the first time site and kind of lesions were determined by hematoxilin-Eosin staining and then presence of HP was confirmed by giemsa staining and frequency of Hp determined by specimens. Result indicated that the frequency of gastritis, ulcer and adenocarcinoma were 53%, 11.75% and 9.5% respectively and HP biopsies were positive in 57%. There was no cases of lymphoma. Gastritis and adnocarcinoma have highest (75%) and lowest (48.7%) rate of HP respectively. Also 69% of gastric ulcers were HP positive. Findings showed that the HP is a more prevalence in stomach lesions and due to high rate of HP infection among gastric biopsies, examination all of gastric biopsies for HP in recommended. -
تومور، با سلول گرد کوچک دسموپلاستیک داخل شکمی، توموری نادر است که اغلب با درگیری وسیع پریتوئن و لمس توده شکمی در فرد جوان به خصوص مردان تظاهر می کند. از تظاهرات کلینیکی ناشایع این تومور، آسیت شدید و درگیری اولیه رتروپریتوئن می باشد که در این بیمار تظاهرات اصلی را اتساع شکمی ناگهانی و آسیت شدید و جایگزینی قسمت اعظم تومور در ناحیه رتروپریتوئن با درگیری مناطق مختلف پریتوئن تشکیل می دهند.
کلید واژگان: تومور با سلول گرد کوچک, دسموپلاستیک, داخلی شکمیIntra - abdomina l demoplast ic small-ro und cell tumor is rare Mal ignancy with a p re dilectio n fo r peri toneum o f yo o ng ma le s. Severe asci t is a n d retrope rito neom in volvme n t a r e uncommonclinical ma nifastaion o f thi s tumor. The main manifestation of this tumor include ab rupt a bdomin a l disten tion, seve re ascitis, disseminat ion o f tumor in retroperitoneum and various peritoneum involvment.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.