به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

پروانه سبحانی

  • آیدا احمدی، افشین دانه کار*، افشین علیزاده، پروانه سبحانی

    امروزه بر همگان روشن است که فعالیت گردشگری در اکوسیستم های طبیعی تا حد بسیار زیادی متاثر از شرایط اقلیمی منطقه هدف است و هوا و اقلیم در فعالیت گردشگری بالاترین سهم را در میان سایر عوامل انتخاب مقصد گردشگری دارد. در این تحقیق با هدف تعیین زمان مناسب طبیعت گردی در جنگل های مانگرو خلیج نایبند که یکی از مقاصد پر جاذبه جنوب کشور به شمار می رود، اقدام به بررسی شاخص های  TCI  و PET در خلال سال های 2000 تا 2022  شد. نتایج حاصل از شاخص TCI نشان از آن دارد که مطلوب ترین فصل گردشگری به اواخر پاییز و زمستان اختصاص دارد و بالاترین میزان مطلوبیت مربوط به ماه های آذر و بهمن است. براساس این شاخص کمترین میزان مطلوبیت از منظر شرایط اقلیمی به ماه های اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر تعلق دارد. همچنین مطابق نتایج حاصل از بررسی شاخص PET که از مهم ترین شاخص های فیزیولوژیک مربوط به بدن انسان است، کمترین میزان تنش گرمایی و سرمایی حس شده به ماه های آبان و اسفند اختصاص دارد و این ماه ها بالاترین مطلوبیت را در مقایسه با سایر ماه های سال برای فعالیت های گردشگری و طبیعت گردی در منطقه دارند. در مقابل، کمترین میزان مطلوبیت از نظر تنش گرمایی به ماه های فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر تعلق دارد. کاربرد هر دو روش نشان داد که با نتایج مشابهی همراه هستند و برای گردشگاه های مشابه با توجه به داده های اقلیمی در دسترس قابل استفاده هستند. توجه به چگونگی شرایط آسایش اقلیمی در خلیج نایبند با در نظر گیری رشد روز افزون گردشگران و طبیعت گردان در جنگل های مانگرو این منطقه و حساسیت های ویژه ی این رویشگاه از دیدگاه حفاظتی، می تواند کمک شایان توجهی بر رشد و توسعه فعالیت گردشگری و همچنین حفاظت هرچه صحیح تر از پتانسیل های ارزشمند این اکوسیستم طبیعی داشته باشد.

    کلید واژگان: اقلیم آسایش, شاخص های اقلیمی, جنگل حرا, استان بوشهر, طبیعت گردی
    Aida Ahmadi, Afshin Danehkar *, Afshin Alizadeh Shabani, Parvaneh Sobhani
    Introduction

    The tourism industry has been able to quickly find a special place all over the world ‎due to its numerous attractions and economic benefits. So that it can be considered an ‎achievable goal in the path of sustainable development. The high importance of ‎tourism and the need to promote it has led many researchers to know more about the ‎factors influencing it, among which, undoubtedly, weather is an integral part of ‎tourism. Because tourists always seek to visit places where they feel the least ‎dissatisfaction. The close relationship between climate and tourism has led to the ‎formation of discussions about climate comfort. Temperature, radiation, precipitation, ‎wind, humidity, and fog can be mentioned among the different climatic elements that ‎have a direct relationship in creating tourist comfort. In this regard, due to the ‎vulnerability and biological sensitivities of the mangrove habitats and coastal wetlands ‎of Nayband Bay, as well as due to having landscapes with aesthetic, educational and ‎recreational values and the necessity of developing nature tourism activities in ‎national parks, it is necessary that the climatic conditions for the activity to identify ‎nature tourism in this area. Therefore, this study was carried out to investigate the comfort climate of tourism and identify the suitable months for the ‎presence of tourists, to obtain high tourist satisfaction and experience ‎on the one hand, and on the other hand, achieving correct planning for more ‎protection and least damage to the region. Based on this, the tourism climate in the ‎mangrove forests of Naiband Bay was investigated using TCI and PET indicators.‎

    materials and methods

    The climatic characteristics of the studied area show the target by emphasizing the ‎effective parameters in the application of climatic indices, therefore, in order to estimate ‎the desired indices, the characteristics of the climatic variables in Asalouye station ‎during the years 2000 to 2022 were collected and sorted. One of the indicators ‎examined in this research is the TCI index, which measures the suitability of a place's ‎climate for tourism using the variables of maximum temperature, average temperature, ‎minimum relative humidity, average relative humidity, precipitation, sunny hours, and ‎average wind speed. Another index examined in this research is the PET index. The PET index for open ‎environments is the temperature in a sample room of the heat balance of the human ‎body (the metabolic rate with light work is 80 watts based on the basic metabolic rate ‎and the value of clothing conductivity equal to 9.) with skin temperature and core ‎temperature. The body is in balance in the open environment. The PET index is based ‎on the climatic data of average air temperature in centigrade, relative humidity in ‎percent, average wind speed in meters per second, average vapor pressure in ‎hectopascals, and cloud cover in octas for Asalouye station and during the statistical ‎period from 2000 to 2022. was investigated. In this research, the energy balance model ‎or MEMI for people is used to calculate PET.In this research, to increase the accuracy of the calculations and consider ‎that the calculation of some parameters such as the average radiant temperature of the ‎environment (Tmrt) cannot be done simply by climatic data such as temperature, ‎humidity and wind speed, from the software model Ray Man, which was used by ‎Andreas Matzarakis to calculate radiation fluxes.

    Result

    As the results show, the TCI index indicates the suitable conditions of the tourism climate during ‎the months of December, January and February. While the least favorability of the tourism ‎climate can be seen in the months of June, July, August, Shahrivar and Mehr. The results ‎obtained from the Riemann model also indicate that the PET index for the months of November ‎and March was without cold stress and physiological stress for tourists. While the months of ‎January, Bahman and Azar are a bit cool with little cold stress and also the physiological stress ‎level of tourists. During the first half of the year, while the temperature rises significantly, this ‎region experiences a different degree of stress and thermal sensitivity in terms of physiological ‎conditions.‎

    Discussion and conclusion

    The mangrove forests of Nayband Bay attract many tourists and nature lovers from different ‎places every year due to special climatic conditions and many recreational resources, as well as ‎being located in coastal-sea areas. On the other hand, the studied area is known as one of the ‎areas under the protection of the environmental organization with high ecological sensitivities ‎and protection prohibitions, which requires proper planning for the development of tourism and ‎the presence of visitors in the area. Based on this, in the current study, the comfort climate of ‎tourism and the determination of the appropriate time for tourism activities were investigated ‎using two indices, TCI and PET. As the results of the TCI index showed, ‎‏6‏‎ months of the year ‎‎(November, December, January, February, March and April) this region has the best conditions ‎for the development of tourism activities and the presence of visitors in the region. The results of ‎the PET index also showed that the months of November and March are without cold stress and ‎physiological stress for tourists, as well as the months of January, February‏ ‏and November‏ ‏with ‎little cold stress and the degree of physiological stress are slightly cool, which are favorable and ‎suitable conditions for the development of tourism activities.

    Keywords: Comfort Climate, Climatic Indicators, Mangrove Forest, Bushehr Province, Nature Tourism
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*
    درک فرهنگی جوامع از رویشگاه های جنگلی، دریافت خدمات فرهنگی، ‏حفاظت و استفاده پایدار از ‏این اکوسیستم ها امری ضروری است.‏ در جنگل های مانگرو خمیر-قشم خدمات فرهنگی، به ویژه گردشگری نقش بسیار مهمی ‏دارد، بدین ترتیب در مطالعه حاضر میزان ادراک جوامع محلی و گردشگران از خدمات فرهنگی این اکوسیستم طبیعی موردبررسی قرار گرفت. گردآوری داده ها به روش پیمایشی و از طریق پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده انجام گردید. تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات نیز به روش کمی و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS22 صورت گرفت. روایی پژوهش مبتنی بر روش های سازه و صوری و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ (9/0= α) محاسبه شد. جامعه آماری شامل جوامع محلی و گردشگران بود و حجم نمونه نیز به ترتیب برابر با 380 و 100 نفر در نظر گرفته شد. نمونه گیری در این مطالعه به روش خوشه ای با در نظر گرفتن سهم جمعیت هر یک از روستاها برای جوامع محلی و برای گردشگران نیز به روش سامانمند به تفکیک جنسیت زنان و مردان بوده است. مقایسه میانگین درک جوامع محلی و گردشگران از خدمات فرهنگی جنگل های مانگرو خمیر-قشم نشان داد که بیشترین میزان ‏ادراک به دست آمده مربوط به جوامع محلی به دلیل وابستگی ‏به جنگل های مانگرو در تامین نیازهای ‏روزانه و از طرفی حس تعلق مکانی با زندگی در مجاورت ‏این رویشگاه های طبیعی و ارزشمند است. ‏علاوه بر این ابعاد خدمات فرهنگی بررسی شده در این مطالعه ارتباط معنادار و مستقیمی با درک جوامع محلی و گردشگران دارد که حاکی از اختلاف معناداری در بین این ابعاد است. نتایج مستقیم یا غیرمستقیم بودن ابعاد خدمات فرهنگی نیز نشان داد که ابعاد «حس مکان و الهامات»، «تنوع ‏فرهنگی» و «روابط اجتماعی» ‏ ‏به طور مشترک در هر دو جامعه آماری موردبررسی، از تاثیر مثبت و مستقیمی برخوردار هستند. بر این اساس ایجاد آگاهی و بالا بردن درک ذینفعان از اهمیت و حساسیت های زیستی این رویشگاه های طبیعی و ارزشمند، می تواند ضمن کاهش ‏فشار بر منابع طبیعی، موجبات بهبود نگرش و تمایلات آن ها را نسبت به حفظ اراضی جنگلی و حفاظت بیشتر از این منابع را فراهم ‏آورد.
    کلید واژگان: تحلیل ادراک, جوامع محلی و گردشگران, خدمات فرهنگی, جنگل های مانگرو, حوزه خمیر-قشم
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *
    Cultural understanding of societies is necessary to protect and utilize these ecosystems for a ‎sustainable benefit in the exploitation of cultural services. ‎In the mangrove forests of Khamir-‎Qeshm, cultural ‎services, especially tourism, play a very important role. Therefore, in this study, the ‎level of perception ‎of local communities and tourists was investigated regarding the biological ‎sensitivities and ‎cultural services of these forests. Data collection was conducted by a survey ‎method and ‎using questionnaires, interviews, and observation tools. The analysis of data and information was performed by a quantitative method, and descriptive and inferential statistical tests were used in SPSS software. The validity of the research was examined based on structural and formal methods, as well as its reliability using Cronbach's alpha (α = 0.9). The statistical population includes local communities and tourists, and the sample size was considered equal to 380 and 100 people, respectively. Sampling in this study was done by cluster method, taking into account the population share of each village for local communities and for tourists, in a systematic way, separating men and women. Comparing the average perception of local communities and tourists about the cultural services of the mangrove forests of Khamir-Qeshm demonstrated that the highest level of perception is related to the local communities due to their dependence on the mangrove forests in providing daily needs, and on the other hand, the sense of belonging to the place by living in the vicinity of these natural and valuable habitats. In addition, the cultural services dimensions examined in this study have a significant and direct relationship with the understanding of local communities and tourists, which indicates a significant difference between these dimensions. The direct or indirect results of cultural services dimensions also revealed that "sense of place and inspiration", "cultural diversity", and "social relations" dimensions have a positive and direct impact in both studied statistical populations. Accordingly, creating awareness and raising the stakeholders' understanding of the importance and biological sensitivities of these ecosystems can, while reducing the pressure on natural resources, improve their attitudes and tendencies toward preserving forest lands and provide more protection for these resources.
    Keywords: Perception Analysis, Local Community, Tourists, Cultural Services, Mangrove Forests, Khamir-Qeshm Area
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*
    سابقه و هدف

    طی دهه های اخیر، جنگل های مانگرو (Mangrove forests) خمیر و قشم به علت روند تغییرات ناشی از توسعه انواع فعالیت های انسانی (ازجمله احداث اسکله ها، بنادر تجاری و گردشگری، سرشاخه زنی و توسعه بی برنامه ‏گردشگری) در حال تخریب هستند. از طرفی، این جنگل ها در کنار خدمات ارزنده بوم سازگانی با توسعه بی رویه و بدون برنامه ریزی ‏و نیز کم توجهی جوامع محلی مواجه شده است، بنابراین درک پراکنش مکانی گونه های گیاهی در این منطقه، اهمیت زیادی در برنامه ریزی صحیح و افزایش حفاظت از این ذخایر ارزشمند زیستی دارد. به این منظور هدف از پژوهش پیش رو، شناسایی مناطق مناسب و مدل سازی حضور حرا (Avicennia marina (Forssk.) Vierh.) در جنگل های مانگرو خمیر و قشم به منظور احیا و پراکنش مناسب این گونه درختی است.

    مواد و روش ها

    در پژوهش پیش رو، نقشه مطلوبیت رویشگاه حرا با استفاده از مدل سازی MaxEnt تهیه شد. بدین ترتیب، 234 نقطه تصادفی با استفاده از سیستم موقعیت یاب جهانی (GPS) ثبت شد. به منظور بررسی پراکنش مکانی حرا، برخی عوامل محیطی موثر بر انتشار جغرافیایی این گونه ارزیابی شد. در این راستا از نرم افزار ArcGIS 10.8 برای تولید نقشه ها و متغیرهای محیطی استفاده شد. متغیرهای محیطی براساس مبانی نظری، پژوهش های پیشین و نیز نظر متخصصان و کارشناسان انتخاب شدند. 18 متغیر اقلیمی و پنج متغیر فیزیکی موثر بر پراکنش حرا به عنوان متغیرهای محیطی در مدل MaxEnt استفاده شدند. متغیرهای فیزیکی شامل بیشینه ارتفاع موج، ‏شیب ساحل، نوسان های جزرومدی، شوری آب و جنس کرانه (شنی- ماسه ای، گلی و پس کرانه ای (شنی)) بودند. همه لایه ها با مرز و اندازه یکسان به فرمت ASCII و با اندازه سلول یک کیلومتر تهیه شدند. پس از آماده سازی لایه ها از نرم افزار MaxEnt 3.4.4 برای انجام مدل سازی و پیش بینی استفاده شد.

    نتایج

    سطح زیرمنحنی به دست آمده براساس الگوریتم بیشینه آنتروپی ‏‏قدرت پیش بینی عالی را برای حضور حرا در منطقه نشان داد. بر اساس نتایج، مدل بیشینه آنتروپی با قابلیت عالی می تواند مناطق مطلوب و نامطلوب را از یکدیگر تفکیک کند. همچنین، همپوشانی داده های تعلیمی ‏و آزمون نیز تاییدکننده نتایج مدل است. سهم تاثیرگذاری هریک از متغیرهای محیطی در مدل نشان داد که بیشترین اثرگذاری در بین این متغیرها به بیشینه ارتفاع موج، درجه حرارت متوسط سالانه، نوسان های جزرو‏مدی و شوری آب تعلق داشتند. به طورکلی، دو متغیر بیشینه ارتفاع موج و درجه حرارت متوسط سالانه، بیشترین سهم را در پراکنش حرا به خود اختصاص دادند، درحالی که متغیر کمینه درجه حرارت سردترین ماه سال، کمترین اثر را در بین متغیرهای محیطی مورد مطالعه داشت. مطابق نتایج به دست آمده از منحنی های پاسخ گونه به متغیرهای محیطی، ‏بیشینه ارتفاع موج (یک تا دو متری) و درجه حرارت متوسط سالانه (‏8/26 درجه سانتی گراد) مهم ترین متغیرهای مستقل مدل هستند که رابطه آن ها با احتمال ‏حضور حرا ‏معکوس است. به این معنی که با افزایش ارتفاع موج و درجه حرارت متوسط سالانه، ‏احتمال حضور این گونه در منطقه مورد مطالعه کاهش می یابد. درنهایت، نقشه مطلوبیت حضور حرا در جنگل های مانگرو خمیر و قشم نشان داد که بیشینه مطلوبیت حضور این گونه در منطقه مورد مطالعه به نواحی با کمینه ارتفاع موج و در معرض نوسان های کمتر جزرومد تعلق دارد. همچنین، پهنه های مطلوب برای حضور و توسعه حرا در رویشگاه های مانگرو خمیر و قشم شامل نواحی شمالی جزایر خورخوران، جزیره مردو و شمال شرق رویشگاه خمیر- لشتغان هستند. به طورکلی، این گونه اغلب در مناطقی پراکنش دارد که ارتفاع موج و نوسان های سطح آب اندک است.

    نتیجه گیری کلی: 

    نتایج به دست آمده در این پژوهش، اطلاعات کلیدی و مهمی را در راستای سطح تاثیرپذیری حرا نسبت به متغیرهای محیطی نشان می دهد. این آگاهی، یک راهبرد مهم برای حفاظت از تنوع زیستی و ذخایر ارزشمند این گونه درختی در جنگل های مانگرو خمیر و قشم است. از طرفی، نقشه مطلوبیت حضور حرا به عنوان اطلاعات پایه برای کاشت و یا احیا رویشگاه های طبیعی آن از اهمیت ویژه و کاربردی برخوردار است.

    کلید واژگان: جنگل مانگرو, خمیر و قشم, متغیر محیطی, مدل سازی
    P. Sobhani, A. Danehkar *
    Background and objectives

    In recent decades, the Khamir and Qeshm mangrove forests in southern Iran have suffered significant destruction due to various human activities, including the construction of docks, commercial and tourism ports, deforestation, and unplanned tourism development. These forests, which provide valuable ecosystem services, have faced indiscriminate and unplanned development, as well as insufficient attention from local communities. Therefore, understanding the spatial distribution of plant species in this area is crucial for effective planning and enhancing the protection of these valuable biological resources. This study aims to identify suitable areas and model the presence of the mangrove tree species Avicennia marina (Forssk.) Vierh. in the Khamir and Qeshm mangrove forests to facilitate the restoration and proper distribution of this species.

    Methodology

    The habitat suitability map for A. marina was prepared using MaxEnt modeling. A total of 234 points were randomly recorded using the Global Positioning System (GPS). To investigate the spatial distribution of A. marina, various environmental factors affecting its geographical distribution were analyzed using ArcGIS 10.8 software to generate maps and environmental variables. The environmental variables were selected based on theoretical foundations, previous studies, and expert opinions. The model included 18 climatic variables and 5 physical variables affecting the distribution of A. marina. The physical variables included maximum wave height, beach slope, tidal fluctuations, water salinity, and beach material (sandy-gravel, muddy, back beach (sand material)). All layers were prepared in ASCII format with a cell size of 1 km, and MaxEnt 3.4.4 software was used for modeling.

    Results

    The area under the curve (AUC) obtained from the MaxEnt algorithm indicated excellent predictive power for the presence of A. marina in the study area, demonstrating the model’s ability to distinguish between suitable and unsuitable areas. The overlap of training and test data also confirmed the model’s accuracy. The contribution analysis of each environmental variable in the model showed that maximum wave height, annual average temperature, tidal fluctuations, and water salinity were the most influential variables. Specifically, maximum wave height and annual average temperature had the largest influence on the distribution of A. marina, while the minimum temperature of the coldest month had the least effect. The response curves indicated that maximum wave height (1 to 2 m) and average annual temperature (26.8°C) were the most important independent variables, with an inverse relationship to the probability of A. marina presence. As wave height and average annual temperature increased, the probability of species presence decreased. The suitability map for A. marina in the Khamir and Qeshm mangrove forests showed that the highest suitability was in areas with minimal wave height and less exposure to tidal fluctuations. Favorable areas for the presence and development of A. marina included the northern areas of Khorkhoran Islands, Mardove Island, and the northeast of the Khamir-Lashtghan habitat. In general, the species was more dispersed in areas with low wave height and minimal water level fluctuations.

    Conclusion

    The study provides key information on the impact of environmental variables on the distribution of A. marina, offering an important strategy for protecting the biodiversity and valuable resources of the species in the Khamir and Qeshm mangrove forests. The suitability map serves as essential information for planting and reviving these natural habitats.

    Keywords: Environmental Variable, Khamir, Qeshm, Mangrove Forest, Modeling
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*

    امروزه، فعالیت های طبیعت گردی، با هدف بهره مندی از عناصر طبیعی و همچنین حفظ طبیعت توام با ‏ارائه مزایای مالی و اقتصادی به جوامع محلی، تقاضای چشمگیری دارد. فرایند طبیعت گردی وابسته به عملکرد مطلوب طبیعت گرد، جامعه محلی میزبان و تورهای طبیعت گردی است. تداوم توسعه فعالیت های طبیعت گردی مستلزم ارزیابی پایداری عملکرد ‏تورهای طبیعت گردی و درک رضایت بازدیدکنندگان برای تضمین پایداری طولانی مدت در بوم سازگان طبیعی است. بر این اساس، در مطالعه حاضر، به ارائه ‏فهرستی از شاخص ها برای ارزیابی پایداری عملکرد تورهای طبیعت گردی و اهمیت آن ها در ‏توسعه طبیعت گردی پایدار جنگل های مانگرو خمیر - قشم پرداخته شد.‏‏ ‏بدین منظور، با استفاده از پرسش نامه دلفی و تحلیل نظر کارشناسان و متخصصان به شناسایی و اولویت بندی 76 شاخص پیشنهادی اقدام شد. نتایج به دست آمده حاکی از اهمیت عملکرد ‏مسئولانه تورها در برابر طبیعت گردان و همچنین حفظ کیفیت محیط طبیعی با افزایش سطح ‏آگاهی و آموزش طبیعت گردان و بازدیدکنندگان پیش از سفر و بازدید از طبیعت بود.‏ علاوه براین، نتایج رتبه بندی شاخص ها نشان داد که بالاترین اولویت مربوط به «دوره ‏آگاه سازی ‏طبیعت گردان قبل از سفر» و در بین ضرایب نهایی بیشترین رتبه به «مصرف ‏مدیریت شده آب شرب» اختصاص یافته است. بدین صورت، 14 شاخص به عنوان شاخص های برتر و با ‏بالاترین رتبه برای ارزیابی پایداری عملکرد تورهای ‏طبیعت گردی و همچنین توسعه طبیعت گردی پایدار شناسایی و انتخاب شد. در مطالعه حاضر، فهرست شاخص های شناسایی شده می تواند به شناسایی تورهای ایدئال ‏طبیعت گردی و همچنین ارزیابی پایداری عملکرد آن ها برای کسب رضایت جوامع محلی، ‏تجربه ماندگار طبیعت گردان از سفر و همچنین توسعه طبیعت گردی پایدار در جنگل های ‏مانگرو خمیر - قشم به عنوان یکی از عمده ترین مقاصد طبیعت گردی و با بالاترین تقاضای ‏گردشگری کمک کند. شایان ذکر است که فهرست شاخص های ارائه شده نه تنها برای محدوده مورد مطالعه، بلکه برای سایر مقاصد طبیعت نیز، که دارای قابلیت توسعه ‏طبیعت گردی و اجرای تورهای طبیعت گردی هستند، کاربرد و اهمیت بسیاری دارد.‏

    کلید واژگان: طبیعت گردان, عملکرد تورگردانان طبیعت, روش دلفی, جنگل های مانگرو خمیر - قشم
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *

    Today, nature tourism activities are in significant demand with the aim of benefiting from natural elements and preserving nature along with providing economic benefits to local communities. The nature tourism process is dependent on the desired performance of the nature tourist, the host local community and the nature tourism tours. The continued development of nature tourism activities requires assessing the sustainability of nature tourism tours and understanding visitor satisfaction to ensure long-term sustainability in natural ecosystems. Accordingly, in the present study, a list of indicators was presented to evaluate the sustainability of nature tourism tours and their importance in the development of sustainable nature tourism in Khamir-Qeshm mangrove forests. For this purpose, 76 suggested indicators were identified and prioritized using Delphi questionnaire and analyzing experts' viewpoints. The obtained results indicate the importance of responsible tour performance towards ecotourists and also maintaining quality of the natural environment by increasing awareness and training of the ecotourists before visiting nature. The results of the indicators ranking also revealed that the highest priority is related to the environmental awareness course before the trip" and among the final coefficients, the highest rank is assigned to "managed consumption of drinking water". Likewise, 14 indicators were identified and selected as the best indicators with the highest rank. The list of identified indicators can help to identify the ideal nature tourism tours, as well as to evaluate the sustainability of their performance to obtain the satisfaction of local communities, the lasting experience of the nature tourist from the trip, and also the development of sustainable nature tourism in the mangrove forests of Khamir-Qeshm. The list of provided indicators is of great use and importance not only for the studied area, but also for other nature destinations that have the ability to develop nature tourism and conduct nature tourism tours

    Keywords: Nature Tours, Sustainability Indicators, Delphi Method, Khamir-Qeshm Mangrove Forests
  • فرید شهیدی نژاد، افشین دانه کار*، افشین علیزاده شعبانی، پروانه سبحانی
    توسعه شبکه جاده ای اثرات مخربی بر زیستگاه ها و گونه های حیات وحش دارد و ‏به طور کلی باعث از دست رفتن و از هم گسیختگی زیستگاه ها، جدا افتادگی جمعیت ها، کاهش ارتباط و جریان ژن در بین ‏جانوران می شود. براین اساس، مطالعه حاضر با هدف بررسی آمار تصادفات جاده ای ‏حیات وحش با وسایل نقلیه در استان های مختلف کشور و همچنین تحلیل رابطه بین میزان تلفات گونه های جانوری و ‏تصادفات به وقوع پیوسته انجام شد.‏ به این منظور، ابتدا به بررسی آمار تلفات جاده ای حیات وحش در بین استان های مختلف و بیشترین تعداد تلفات گونه های حیات وحش طی سال های 1401-1385 پرداخته شد. در ادامه به تحلیل ارتباط بین میزان تصادفات و تعداد تلفات جاده ای حیات وحش در کشور با استفاده از ‏آزمون های آماری توصیفی و استنباطی (آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون کروسکال-والیس) ‏اقدام گردید. مطابق نتایج، بیشترین آمار تلفات ‏مربوط به استان گلستان و کمترین تعداد به استان زنجان اختصاص یافته است. همچنین بیشترین تعداد تلفات گونه های حیات وحش طی سال های مورد مطالعه، مربوط به سال 1387 ‏و کمترین ‏تعداد مربوط به سال 1397 است. بیشترین تعداد تلفات جاده ای رخ داده مربوط به ‏گوشتخواران متوسط جثه و کمترین تعداد در گوشتخواران بزرگ جثه ثبت شده است. علاوه بر این، تحلیل ارتباط بین میزان تصادفات و تعداد تلفات جاده ای حیات وحش در کشور، حاکی از وجود ارتباط معنی داری بین میزان ‏تصادفات جاده ای به وقوع پیوسته در استان های مختلف و ‏تعداد تلفات گونه های حیات ‏وحش در سال های 1385 تا 1401 می باشد. بدین معنی که با افزایش میزان تصادفات ‏جاده ای در بین استان های مختلف، میزان ‏تلفات گونه های حیات ‏وحش در طی این سال ها افزایش یافته است. بنابراین، بکارگیری روش های استاندارد برای ‏ایمن سازی جاده ها جهت عبور ‏حیات وحش و سایر اقدامات حفاظتی هماهنگ با برنامه های توسعه شهری و روستایی، امری ضروری است و باید ‏مورد توجه ‏تصمیم گیران و در اولویت برنامه ریزی مسئولان قرار گیرد‎.‎
    کلید واژگان: از هم گسیختگی زیستگاه, تصادفات حیات وحش, تلفات گونه های حیات وحش, توسعه شبکه جاده ها
    Farid Shahidinejad, Afshin Danehkar *, Afshin Alizadeh Shabani, Parvaneh Sobhani
    The development of road networks has detrimental effects on habitats and wildlife species, generally ‎resulting in habitat loss, fragmentation, population isolation, reduced connectivity, and gene flow ‎among species populations. Therefore, the present study was conducted to investigate the statistics of wildlife road accidents with vehicles in different provinces of the country, as well as analyze the relationship between the number of casualties of animal species and accidents. For this purpose, firstly, the statistics of wildlife road casualties among different provinces and the highest number of wildlife species casualties were investigated from 2006-2022. Then, we analyzed the relationship between the number of accidents and the number of wildlife road casualties in the country using descriptive and inferential statistical tests (Kolmograph-Smirnov test, Spearman's correlation coefficient, and Kruskal-Wallis test). According to the results, the highest number of casualties is related to Golestan province, and the lowest number is assigned to Zanjan province. Also, the highest number of wildlife species casualties during the studied years is related to 2008 and the lowest number is related to 2018, where the highest number of road casualties occurred in medium-sized carnivores and the lowest number in large-sized carnivores. In addition, the analysis of the relationship between the number of accidents and the number of wildlife road casualties in the country indicates the existence of a significant relationship between the number of road accidents and the loss of wildlife species. This means that with the increase in the number of road accidents among different provinces, the loss of wildlife species also increases. Therefore, the use of standard methods to secure roads for the passage of wildlife and other protective measures coordinated with urban and rural development programs is essential and should be given the attention of decision-makers and the priority of planning officials.
    Keywords: Habitat Fragmentation, Road Accidents, Road Network Development, Wildlife Casualties
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*

    طی دهه های اخیر با توجه به گرمایش جهانی و تغییرات اقلیم، سطح آب دریای خلیج فارس افزایش یافته است که این ‏تغییرات منجر به افزایش میزان رسوب گذاری و عقب نشینی مانگروهای منطقه حفاظت شده حرا به سمت خشکی شده است. بر این اساس در مطالعه ‏حاضر به بررسی روند تغییرات سطح آب دریای خلیج فارس طی سال های 2000-2023 و همچنین بررسی وسعت جنگل های مانگرو منطقه حفاظت شده حرا در استان هرمزگان در طی این سال ها پرداخته شد. در این مطالعه، روند نوسانات آب خلیج فارس با استفاده از تصاویر  ‏L5-TM‏ برای سال 2000 و ‏L8‎‏ و ‏‏OLI-TIRS‏ برای ‏سال 2023 در سامانه تحت وب ‏گوگل ارث انجین (‏GEE‏)‏ ‏ مورد پایش و تحلیل قرار گرفت. بدین ترتیب نقشه های پایش تغییرات سطح آب دریای خلیج فارس بر اساس ‏شاخص نرمال شده تفاوت ‏پهنه های آبی (‏NDWI‏)‏ ‏ ‏استخراج و به دو کلاس آبی و غیرآبی طبقه بندی شد. ‏در ادامه با استفاده از آزمون های آماری ‏کولموگروف اسمیرنوف و  ضریب همبستگی ناپارامتری اسپیرمن به بررسی ارتباط تغییرات سطح آب خلیج فارس با وسعت مانگروهای منطقه حفاظت شده حرا پرداخته شد. همان طور که نتایج نشان داد، نوسانات آب خلیج فارس طی سال های 2000 تا 2023، روند افزایشی داشته است، ‏به طوری که سطح آب دریا در سال 2000 برابر با 5 میلی متر بوده است و در سال 2023 این تغییرات به 90 میلی متر رسیده ‏است. همچنین نتایج تغییرات وسعت جنگل های مانگرو منطقه حفاظت شده حرا حاکی از آن است که این رویشگاه ‏طبیعی در سال 2023 در مقایسه با سال 2000 روند کاهشی داشته ‏است. در ‏این راستا، تحلیل ارتباط تغییرات سطح آب خلیج فارس و وسعت مانگروهای این منطقه، حاکی از آن است که طی ‏سال های مورد مطالعه همبستگی بالایی در بین این دو متغیر قابل مشاهده است. بدین معنا که رابطه مستقیمی بین افزایش ‏تغییرات سطح آب خلیج فارس و کاهش وسعت جنگل های مانگرو منطقه حفاظت شده حرا وجود دارد. بدین ترتیب، افزایش مداوم سطح آب دریا و پیامدهای ناشی از آن می تواند یکی از مهمترین دلایل کاهش سطح رویشگاه های مانگرو در آینده باشد. از این رو، با توجه به اهمیت رویشگاه های مانگرو منطقه حفاظت شده حرا‏ به عنوان تامین کننده طیف وسیعی از خدمات بوم سازگان و همچنین تنوع زیستی بالا باید راه کارهای مدیریتی در راستای کنترل و کاهش پیامدها و خطرات ناشی از نوسانات آب دریای خلیج فارس در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: نوسانات سطح آب دریا, خلیج فارس, جنگل های مانگرو, منطقه حفاظت شده حرا, هرمزگان
    Parvaneh ‎ Sobhani ‎, Afshin Danehkar*

    Due to global warming and climate changes, the water level of the Persian Gulf has increased, and these changes have led to an increase in sedimentation level and retreat of mangroves in the Hara protected area towards land. In the present study, the trend of changes in the water level of the Persian Gulf from 2000-2023 and also the extent of mangrove forests in the Hara protected area in Hormozgan province were investigated. In this study, the fluctuation trend of Persian Gulf water using L5-TM images for the year 2000 and L8 and OLI-TIRS images for the year 2023 in the Google Earth Engine (GEE) web system. It was monitored and analyzed. In this way, the water level monitoring maps of the Persian Gulf were extracted based on the normalized difference of water zones index (NDWI) and classified into two classes, blue and non-blue. In the following, using the Kolmogorov Smirnov statistical tests and Spearman's non-parametric correlation coefficient, the relationship between the water level changes in the Persian Gulf and the extent of mangroves in the Mangrove Protected Area was investigated. According to the results, the fluctuations of the water in the Persian Gulf from 2000 to 2023 had an increasing trend, so that the sea level in 2000 was equal to 5 mm and in 2023 these changes reached 90 mm. Also, the results of the extent changes of mangrove forests in the Hara protected area indicate that this habitat has decreased in 2023 compared to 2000. The analysis of the relationship between changes in the water level of the Persian Gulf and the extent of mangroves in this area reveals that a high correlation can be seen between these two variables during the studied years. This means that there is a direct relationship between the increase in water level changes in the Persian Gulf and the decrease in the mangrove forests of the Hara Protected Area. The continuous increase in sea level and its consequences can be one of the most important reasons for the reduction of mangrove habitats in the future. Considering the importance of mangrove habitats in the Hara protected area as a provider of a wide range of ecosystem services, as well as high biodiversity, management solutions should be considered to control and reduce the consequences and risks caused by the fluctuations of the sea water in the Persian Gulf.

    Keywords: Sea Level Fluctuations, Persian Gulf, Mangrove Forests, Hara Protected Area, Hormozgan
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*
    طبیعت گردی پایدار، مناسب ترین شکل گردشگری در زیست بوم های طبیعی است که می تواند منجر به حفاظت از طبیعت و بهبود در وضعیت معیشت ساکنین محلی شود. بدین ترتیب برنامه ریزی برای توسعه طبیعت گردی باید به گونه ای صورت گیرد که کمترین آسیب را در منطقه و تنوع زیستی آن به دنبال داشته باشد. در مطالعه حاضر با هدف توسعه طبیعت گردی پایدار در جنگل های مانگرو خمیر و قشم به برنامه ریزی راهبردی و اولویت بندی راهبردهای ارائه شده در این منطقه، با استفاده از مدل SWOT-PESTLE‏ پرداخته شد. مطابق ‏نتایج، از بین عوامل درونی و بیرونی، فرصت ها بالاترین وزن را به خود ‏اختصاص داده اند. همچنین عوامل بیرونی (فرصت ها و تهدید ها) ‏دارای امتیاز بیشتری نسبت به عوامل درونی (قوت ها ‏و ضعف ها) می باشند. ‏نسبت راهبردهای به دست آمده در هر یک از حوزه های ‏راهبردی حاکی از آن است که راهبردهای ‏" توسعه ‏مشارکتی طبیعت گردی ‏(‏WO‏)‏" با 32 درصد دارای بالاترین مقدار در بین راهبردهای مورد بررسی در این ‏منطقه می باشد. در این راستا برنامه ریزان و مدیران باید به بهبود و ارتقاء فرصت ها و کاهش ضعف ها در این منطقه بپردازند. بر اساس اولویت بندی راهبردها، راهبرد پهنه بندی و توسعه ‏فعالیت های تفرجی ‏متناسب در منطقه (در حوزه ‏SO‏) ‏دارای بالاترین اولویت و راهبرد مدیریت اثربخش ‏زیرساخت های جاده ای ‏و شبکه دسترسی به ‏پسکرانه منطقه ‏‏(در حوزه ‏ST‏) دارای کمترین اولویت است. بنابراین برنامه ریزی راهبردی توسعه طبیعت گردی پایدار در رویشگاه های منحصربه فرد مانگرو خمیر و قشم، ایجاب می کند ‏تا در ‏چارچوب طرح مدیریت، مبتنی بر ‏‏زون بندی رویشگاه، خدمات اکوسیستمی آن برنامه ریزی شود و ‏توسعه فعالیت های ‏طبیعت گردی در این منطقه، در چارچوب محدوده های مدیریتی ‏و حفاظتی، ‏محور ‏توجه و برنامه ریزی قرار گیرد. ‏
    کلید واژگان: برنامه ریزی راهبردی, تدوین و اولویت بندی راهبردها, طبیعت گردی پایدار, جنگل های مانگرو خمیر و قشم
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *
    Sustainable nature tourism is the most appropriate form of tourism in natural ecosystems that can lead to the protection of nature and improvement in the livelihood of local residents. Therefore, planning for the development of nature tourism should be conducted in such a way that it causes the least damage to the region and its biodiversity. In this study, with the aim of developing sustainable nature tourism in the mangrove forests of Khamir and Qeshm, the strategic planning and prioritization of the strategies presented in this area were discussed using the PESTLE-SWOT model. According to the results, among the internal and external factors, opportunities have been assigned the highest weight, as well as external factors (opportunities and threats) have more points than internal factors (strengths and weaknesses). The percentage of strategies obtained in each of the strategic areas indicated that the strategies of "participatory development of nature tourism (WO)" with 32% have the highest value among the strategies studied in this area. Thus, planners and managers should improve opportunities and reduce weaknesses in this area. Based on the prioritization of strategies, the ‎zoning strategy and development of suitable recreational activities in the area (in the scope of SO) has the highest priority and the strategy of effective management of road infrastructures and ‎the access network to the region's reservoirs (in the scope of ST) has the lowest priority.‎ Therefore, the strategic planning for sustainable nature tourism development in the unique mangrove habitats of Khamir and Qeshm requires that ecosystem services be planned within the framework of a management plan based on habitat zoning, the development of nature tourism activities in this area should be the focus of attention and planning within the boundaries of management and conservation zones.
    Keywords: Strategic Planning, Formulation, Prioritization Of Strategies, Sustainable Nature Tourism, Mangrove Forests Of Khamir, Qeshm
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*

    افزایش تقاضا و سطح مصرفی جوامع انسانی، منجر به بهره برداری بی رویه از سرمایه طبیعی و ‏افزایش ناپایداری اکولوژیک در اکوسیستم های طبیعی به ویژه مناطق تحت حفاظت شده است. ‏از این رو، تداوم روند استفاده از خدمات اکوسیستمی، منجر به افزایش فشارهای اکولوژیک و کاهش ظرفیت سرمایه های ‏طبیعی در تامین نیازهای بشری می شود. براین اساس، در مطالعه حاضر به ارزیابی تغییرات مکانی-زمانی سرمایه طبیعی و میزان پایداری اکولوژیک در منطقه حفاظت شده حرا طی سال های 2021-1989 با استفاده از مدل ردپای اکولوژیک پرداخته شد. نتایج نشان داد که در بین کاربری های موجود، پهنه های جزر‎و‎مدی بیش ترین روند افزایشی و ‏پهنه های ‏آبی بیش ترین روند ‏کاهشی را دارند. علاوه براین، نتایج به دست آمده حاکی از آن است ‏که وسعت رویشگاه های مانگرو طی سال های مورد مطالعه، کاهش یافته است. ‏همچنین نتایج عملکرد و هم ارزی در بین کاربری های منطقه نشان داد که، پهنه های آبی (بسترصید) بیشترین ضریب هم ارزی را ‏به خود ‏اختصاص داده اند و در طی این دوره، بیشترین کاهش سطح را نشان می دهند. در حالی که، جنگل های مانگرو با ‏کمترین ‏سطح در بین کاربری ها، بیشترین ضریب عملکرد را دارا می باشند. در محدوده ‏مورد مطالعه، ردپای اکولوژیک دارای ‏روند افزایشی، ظرفیت زیستی کاهشی و کسری اکولوژیک از روند افزاینده ای برخوردار ‏است.‏ بدین ترتیب، شاخص اندازه ردپای اکولوژیک طی سال های 1989-2021 افزایش یافته است که این ‏نتایج حاکی از شدت ‏بالای استفاده از منابع دارد. همچنین شاخص عمق پا نیز از روند افزاینده ای برخوردار است که نشان دهنده ‏افزایش شدت ‏مصرف سرمایه طبیعی و کاهش انباشت سرمایه در طی سال های مورد مطالعه می باشد. بنابراین، تغییر در الگوی تولید و مصرف به منظور ایجاد تعادل اکولوژیک و کنترل ناپایداری ‏در این منطقه امری ضروری است. از طرفی، جلوگیری از افزایش تغییرات پوشش/ کاربری اراضی و همچنین حفاظت از ‏سرمایه طبیعی، مستلزم ایجاد مدیریتی یکپارچه برای توسعه پایداری و استفاده از منابع طبیعی با توجه به ظرفیت ‏برد زیستی منطقه می باشد.‏

    کلید واژگان: ردپای اکولوژیک, سرمایه طبیعی, ظرفیت برد زیستی, ارزیابی پایداری, منطقه حفاظت شده حرا
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *

    The increased demand and consumption level of human societies has led to excessive exploitation of natural capital and increased ecological unsustainability in natural ecosystems, especially in Protected Areas (PAs). Therefore, the continuation of the process of using ecosystem services leads to an increase in ecological pressures and a decrease in the capacity of natural resources to meet human needs. Therefore, in the present study, the spatial-temporal changes in natural capital and the level of ecological sustainability in the Hara PAs from 1989 to 2021 were evaluated using the ecological footprint model. As the results revealed, tidal zones have the most increasing trend among the existing uses, and water areas show the most decreasing trend. In addition, the obtained results indicate that the extent of mangrove habitats has decreased during the studied years. Also, the performance and equivalence results among the uses of the region showed that the water areas (Aquaculture and fishing area) have assigned the highest equivalence coefficient and during this period, they show the greatest decrease in surface area. While mangrove forests with the lowest level of land use have the highest productivity coefficient. In the studied area, the ecological footprint has an increasing trend, the Biological Capacity (BC) is decreasing, and the Ecological Deficit (ED) is increasing. Thus, the ecological footprint index has increased from 1989 to 2021, which indicates the high intensity of resource use. Also, the foot depth index has an increasing trend, which indicates the increase in the intensity of natural capital consumption and the decrease in capital accumulation during the studied years. Therefore, it is necessary to change the pattern of production and consumption to create ecological balance and control unsustainability in this area. On the other hand, preventing the increase of land cover/use changes as well as the protection of natural capital requires the creation of an integrated management for sustainable development and use of natural resources according to the region's BC.

    Keywords: Ecological Footprint, Natural Capital, Biological Carrying Capacity, Evaluating Sustainability, Hara Protected Area
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*
    پیوستگی عملکرد بوم شناختی به دلیل فراهم کردن اتصالات بوم شناختی از مهم ترین انواع اتصالات زیستی در ‏بین زیستگاه ها و اکوسیستم های طبیعی محسوب می شود. ‏ازهم گسیختگی زیستگاه ها و به دنبال آن افول کاهش پیوستگی بوم شناختی سیمای سرزمین، از دلایل ‏اصلی نابودی تنوع زیستی است. بر این اساس در مطالعه حاضر با بهره گیری از رویکرد بوم شناسی سیمای سرزمین به ارزیابی عملکرد و ‏پیوستگی بوم شناختی سیمای سرزمین ‏در جنگل های مانگرو خمیر-قشم پرداخته شد. بدین ترتیب با شناسایی ‏هم زمان عملکرد های بوم شناختی و ‏اولویت بندی اثر موانع، وضعیت پیوستگی بوم شناختی در این منطقه در طی سال های 1989-2021، موردبررسی و تحلیل قرار گرفت.‏‏ همان طور که نتایج نشان داد، در این منطقه بیشترین پراکندگی عملکردهای بوم شناختی در اراضی بایر و در ‏مقابل بیشترین موانع در پهنه های جزر و مدی قابل مشاهده است. با توجه به عملکردهای ‏بوم شناختی و موانع موجود، بیشترین وسعت از جنگل های مانگرو خمیر-قشم تحت تاثیر موانع بوم شناختی ‏می باشند که از دلایل آن می توان به توسعه فعالیت های انسانی، کاهش اراضی جنگلی و پیشروی پهنه های آبی و ‏جزر و مدی در منطقه اشاره نمود. همچنین نتایج حاکی از روند کاهشی در عملکرد و پیوستگی بوم شناختی منطقه و در مقابل افزایش روند اثر موانع است. ازاین رو عملکردها و پیوستگی بوم شناختی با میزان تراکم جنگل های مانگرو ‏رابطه ای مستقیم دارد، بدین معنا که با کاهش رویشگاه های جنگلی تحت تاثیر مخاطرات محیطی و انسانی، ‏میزان عملکرد و پیوستگی بوم شناختی نیز کاهش یافته است. با توجه به نتایج به دست آمده در این مطالعه، ارزیابی عملکرد و پیوستگی بوم شناختی می تواند امکان تحلیل ‏اصولی از ‏فعالیت های توسعه ای برای افزایش رفاه انسانی را از طریق حفظ پیوستگی زیستگاه و افزایش پایداری ‏‏اکوسیستم ها فراهم نماید. همچنین نتایج این مطالعه به عنوان یک راهکار مدیریتی می تواند به حفاظت و ‏برنامه ریزی صحیح در راستای توسعه فعالیت های انسانی و به دنبال آن مخاطرات و پیامدهای محیطی کمک ‏کند.‏
    کلید واژگان: عملکرد اکولوژیکی, پیوستگی بوم شناختی, جنگل های مانگرو خمیر-قشم, ازهم گسیختگی زیستگاه ها, سیمای سرزمین, تنوع زیستی
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *
    Ecological connectivity function is one of the most important types of biological connections ‎among natural ecosystems due to providing ecological connections. Habitat fragmentation and ‎the subsequent decline of landscape ecological connectivity is one of the main reasons for the ‎devastation of biodiversity. Accordingly, in the present study, using the landscape ecology ‎approach, the function and landscape ecological connectivity was evaluated in the mangrove ‎forests of Khamir-Qeshm. In this way, by identifying the ecological functions and prioritizing ‎the barrier effect, the state of ecological continuity was discussed in this area from 1989-2021. ‎The results demonstrated that the most dispersion of ecological functions can be seen in the ‎bare land‎ and the most barrier effect in the tidal area‎. According to the ecological functions and ‎the existing barriers, most of the mangrove forests of Khamir-Qeshm are under the influence of ‎ecological barriers, the reasons for which can be mentioned to the development of human ‎activities, the reduction of forest lands, and the advancement of water body and tidal area in the ‎region. The results indicate a decreasing trend in the function and ecological continuity of the ‎area, and on the contrary, an increasing trend in the barriers effect. Ecological ‎functions and continuity have a direct relationship with the density of mangrove forests, ‎meaning that with the reduction of forest habitats under the influence of environmental and ‎human hazards, the level of ecological function and continuity has also decreased. According to ‎the results, the assessment of ecological function and continuity can provide the possibility of ‎analyzing the principles of development activities to increase human well-being by maintaining ‎habitat continuity and increasing the stability of ecosystems. The results of this study, as a ‎management solution, can help to protect and plan properly in line with human activities ‎development, followed by environmental risks and consequences.
    Keywords: Ecological Performance, Ecological Connectivity, Mangrove Forests Of Khamir-Qeshm, Habitat Fragmentation, Landscape Structure, Biodiversity
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*
    زمینه و هدف

    توسعه تورهای طبیعت گردی پایدار در زیست بوم های طبیعی مستلزم برنامه ریزی با نگاهی به آینده و کم ترین آسیب به منطقه و تنوع زیستی آن است. از این رو مطالعه حاضر، با هدف تدوین سناریوهای توسعه تورهای طبیعت گردی پایدار در جنگل های مانگرو ایران انجام شد. در این راستا، تدوین سناریوهای توسعه تورهای طبیعت گردی پایدار می تواند توسعه طبیعت گردی را در منطقه مورد مطالعه بهبود بخشیده و در ارتقای پیشران های کلیدی در راستای وضعیت محیط زیستی، اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی ساکنان محلی و پایداری منطقه نیز اثرگذار باشد.

    روش شناسی:

     این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، تحلیلی-اکتشافی است.  برای شناسایی عمده ترین شاخص های پایداری برای ارزیابی عملکرد تورهای طبیعت گردی، ابتدا فهرستی بر اساس مطالعات صورت گرفته شامل 3 بعد، 15 متغیر و 41 شاخص تهیه گردید. گردآوری اطلاعات براساس مطالعات نظری و سوابق موجود انجام شد. جامعه آماری پرسش شونده نیز، بر اساس جدول مورگان 25 نفر بوده که از بین موسسات گردشگری و مجریان برگزارکننده تورهای طبیعت گردی انتخاب شدند. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها از طریق روش های تحلیل ساختاری و سناریونگاری در نرم افزارهای MicMac و Scenario Wizard صورت گرفت.

    یافته ها

    نتایج به دست آمده نشان داد که 41 شاخص به عنوان عوامل کلیدی، در تورهای طبیعت گردی پایدار نقش دارند. از بین شاخص ها، حفظ کیفیت محیط دارای بیشترین تاثیرگذاری و شاخص سابقه فعالیت کارکنان دارای بیشترین تاثیرپذیری است.  نتایج حاصل از وضعیت های گوناگون نیز، احتمال 8 سناریو را بیش از سایر سناریوها نشان می دهد و احتمال وقوع سایر سناریوها نیز ضعیف و بسیارضعیف است.

    نتیجه گیری

    با توجه به 27 وضعیت تدوین شده برای 11 عامل، مطابق نتایج 3 سناریو قوی، 8 سناریو با سازگاری بالا و 3152 سناریو ضعیف حاصل گردید. در این راستا، مجموع سناریوهای قابل قبول، 88 وضعیت را شامل می شوند که 56 درصد با وضعیت مطلوب، 32 درصد با وضعیت ایستا و بینابین و 12 درصد از وضعیت بحرانی برخوردار هستند. بدین معنا که نیمی از وضعیت های موجود در بین سناریوها در حالت مطلوب قرار دارند. نتایج تحلیل سناریوها نشان داد که گروه اول ایده آل ترین شرایط را برای توسعه تورهای طبیعت گردی پایدار در جنگل های مانگرو ایران فراهم می سازند و به طورکلی سناریوهای این گروه نشان دهنده وضعیت مثبت و توسعه دهنده تورهای طبیعت گردی پایدار در این منطقه است.

    نوآوری و اصالت: 

    اساس تدوین سناریوهای آینده پژوهی برای توسعه تورهای طبیعت گردی پایدار در جنگل های مانگرو ایران، بر پایه حفظ کیفیت محیط و استفاده مطلوب از منابع با افزایش آموزش و بهبود فرهنگ طبیعت گردی در بین طبیعت گردان و جامعه محلی است. بنابراین، توانایی کمی کردن ارزش طبیعت برای طبیعت گردان پیامدهای مهمی برای مدیریت منابع طبیعی و سیاست های توسعه پایدار به همراه دارد و همچنین می تواند به توانمندسازی طبیعت گردان از طریق ایجاد دانشی عمیق نسبت به حساسیت های بوم شناختی مقصد سفر و حفاظت آن نیز کمک نماید.

    کلید واژگان: تورهای طبیعت گردی پایدار, ‏سناریونگاری, آینده نگری, جنگل های ‏مانگرو ایران
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *
    Context and Purpose

    Developing sustainable nature tourism tours in natural ecosystems requires planning ‎with a view to the future and minimal damage to the region and its biodiversity. Therefore, the ‎current study aimed to present scenarios for developing ‎sustainable nature tourism tours with a future research approach in the mangrove forests of Iran. ‎

    Design/methodology/approach:

     This study is applied in terms of purpose and analytical-exploratory in nature and ‎method. Information was collected based on theoretical studies and existing records. Data ‎analysis was also conducted through the methods of structural analysis and scenario planning in ‎MicMac and Scenario Wizard software. ‎

    Findings

    According to the results, 41 indicators play a key role in sustainable nature tourism tours. Among the indicators, maintaining the quality of the environment has the most ‎influence, and the index of the employee activity record is the most effective. The total ‎acceptable scenarios include 88 situations, of which 56% are favorable, 32% are static, and 12% have a critical situation. ‎

    Conclusion

    The analysis of the scenarios showed that the first group provides the ideal conditions for ‎the development of sustainable nature tourism tours in the mangrove forests of Iran, and the ‎scenarios of this group indicate a positive and developing situation for sustainable nature ‎tourism tours in this region.

    ‎Originality/value: 

    Developing sustainable nature tourism tours requires the performance of nature tourists ‎and nature tourist tours in natural ecosystems that cause the least damage to the region and ‎valuable biological reserves. The basis of developing future research scenarios for the ‎development of sustainable nature tourism tours in the mangrove forests of Iran is based on ‎maintaining the quality of the environment and optimal use of resources by increasing ‎education and improving the culture of nature tourism among nature tourists and the local ‎community.‎

    Keywords: Sustainable Nature Tours, Scenario Planning, Foresight, Mangrove Forests Of Iran
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*
    مقدمه و هدف

    جنگل ها یکی از منابع طبیعی تجدید شونده و سرمایه های ملی هر کشور محسوب می شوند که دامنه وسیعی از کالاها و خدمات را فراهم می کنند. با توجه به این که زندگی جوامع محلی و امرار معاش آن ها به طور مستقیم و غیرمستقیم به اکوسیستم های جنگلی وابسته است، ‏مدیریت و حفاظت از این رویشگاه های طبیعی موضوع مهمی برای برنامه ریزان و تصمیم گیران می باشد. امروزه این منابع با ارزش به وسیله عوامل متعدد انسانی و طبیعی تهدید شده اند، به طوری که در سال های اخیر با توسعه فناوری، صنعت و ‏همچنین رشد قابل توجه جمعیت، بهره برداری و تخریب این عرصه های طبیعی برای تامین مواد اولیه، فضا و غذا روزبه‎روز افزایش یافته ‏است و خسارات جبران‎ناپذیری را بر جای گذاشته است. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف شناسایی نوع استفاده و میزان وابستگی جوامع محلی به جنگل های مانگرو خمیر-قشم و همچنین تحلیل ارتباط ‏‏بین وابستگی معیشتی جوامع محلی و میزان بهره برداری از این جنگل ها انجام شد. جنگل های مانگرو خمیر قشم به‎عنوان‎ ‎ذخیره گاه،‎ ‎پناهگاه،‎ ‎محل های‎ ‎تغذیه‎ ‎و‎ ‎پرستاری‎ ‎برای‎ ‎بسیاری‎ ‎از‎ ‎گیاهان و حیوانات‎ ‎محسوب می شوند و همچنین این رویشگاه های طبیعی عمده ترین منبع ارائه خدمات اکوسیستمی برای جوامع محلی و ساکنین حاشیه این جنگل ها می باشند. بدین‎ترتیب، خدمات اکوسیستمی جنگل های مانگرو در محدوده مورد مطالعه، ابزار مهمی برای نشان دادن موضوعاتی همچون وابستگی معیشتی جوامع ساکن حاشیه رویشگاه ها، اهمیت امنیت غذایی، درآمد، سلامتی و توسعه پایدار فعالیت های انسانی می باشند. در این راستا، این مطالعه تکمیل کننده سایر مطالعات از نظر میزان ‏اهمیت بهره برداری از رویشگاه های طبیعی مانگرو و ‏استفاده از هریک از این خدمات در زندگی جوامع محلی ‏و ساکنین حاشیه جنگل های می باشد، به ویژه در نواحی که به ‏روستاها نزدیک تر هستند، از وضعیت کیفی مناسبی ‏برخوردار نبوده و نیازمند حفاظت بیشتری می باشند.

    مواد و روش ها

    پژوهش‎ ‎حاضر‎‏ ‏‎از نوع‎ ‎توصیفی و‏‎ ‎تحلیلی می باشد و گردآوری داده ها و اطلاعات نیز، از طریق پرسشگری و مصاحبه از جوامع محلی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل جوامع محلی می باشد، و حجم نمونه محاسبه شده در محدوده مورد مطالعه 380 ‏نفر بوده که به‎روش خوشه ای و با در نظر گرفتن ‏جمعیت هر روستا نمونه گیری به‎عمل آمده است. ‏روایی پژوهش به منظور سنجش میزان مناسب بودن ‏پرسشنامه های تهیه شده به روش های سازه و صوری ‏از طریق نظر کارشناسان و متخصصان تعیین گردید ‏و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ در ‏نرم افزار ‏SPSS‏ مورد سنجش قرار گرفت که مقدار ‏حاصل شده برابر با 0/9= α بوده و از نظر آماری ‏مورد تائید و قابل‎قبول است.‏

    یافته ها

    مطابق با نتایج به دست آمده، بیشترین استفاده از ‏جنگل های مانگرو خمیر-قشم مربوط به مصارف ‏خوراکی از جمله برداشت عسل وحشی، ‏صید آبزیان و ‏بی مهرگان خوراکی (برای مصارف خانگی، ‏رستوران و فروش در بازار)، شکار پرندگان و ‏‏برداشت علوفه برای تغذیه دام (شتر) می باشد. در مقابل کمترین میزان مصرف مربوط به ‏برداشت از چوب جنگل های مانگرو برای ساخت و ‏ساز آلاچیق ها و منازل مسکونی است. با توجه به میانگین های به دست آمده، بالاترین اولویت در ‏استفاده از جنگل های مانگرو خمیر-قشم، به مصارف ‏خوراکی اختصاص یافته است و پس از آن به ترتیب ‏از بیشترین به کمترین اولویت می توان به مصارف ‏گردشگری، ساخت صنایع دستی، مصارف دارویی، ‏مصارف سوختی و ساخت و ساز اشاره نمود. به عبارت دیگر در این منطقه مصارف خوراکی به‎ویژه صید و آبزی پروری در اولویت اول قرار دارد و سایر فعالیت هایی همچون گردشگری به‎دلیل محدود بودن زمان مناسب برای حضور گردشگران در منطقه، ساخت صنایع ‏دستی، مصارف دارویی، مصارف سوختی و ساخت و ساز به‎دلیل پایین بودن بازار تقاضا و امکانات لازم از کارایی و اولویت پایین تری برخوردار است. ‏علاوه بر این، اشتغال ساکنین منطقه نشان دهنده میزان وابستگی معیشتی ‏جوامع محلی به جنگل های مانگرو خمیر-قشم می باشد که برای امرار معاش و تامین نیازهای روزانه خود به بهره برداری از این ‏رویشگاه های طبیعی اقدام می کنند. به طور کلی، درآمد اکثر جوامع محلی از راه صید آبزیان تامین می شود، اگرچه به فعالیت های دیگری همچون قایقرانی، گردشگری، لنج سازی، ایجاد اقامتگاه های بوم گردی و رستوران های ساحلی نیز می پردازند. نتایج تحلیل ارتباط وابستگی معیشتی و میزان بهره برداری از این جنگل ها حاکی از وجود ‏ارتباط معنادار و مستقیم بین این دو عامل می باشد. بدین‎ معنا که با افزایش تقاضا و نیاز معیشتی جوامع محلی، میزان ‏بهره برداری از این رویشگاه های ‏جنگلی نیز افزایش می یابد. جنگل های مانگرو به عنوان یکی از مهمترین منابع طبیعی، ‏رابطه مستقیم و جایگاه انکارناپذیری در تامین ‏معیشت، رفاه و آسایش جوامع انسانی دارد. از طرفی ‏این جنگل ها به دلیل نقش اساسی که در تقویت معیشت و ‏توسعه جوامع بشری دارند همواره باید مورد توجه ‏قرار برنامه ریزان و تصمیم گیران قرار گیرد.‏

    نتیجه گیری کلی:

     با توجه به وضعیت ‏حفاظتی و حساسیت های زیستی محدوده مورد مطالعه، تداوم این نوع بهره برداری ها خسارات زیادی به جنگل های ‏منطقه وارد کرده و بقای آن ها را برای نسل های آینده به مخاطره می اندازد؛ بنابراین باید سیاست ها و تمهیدات مدیریتی ‏برای کاهش بهره برداری جوامع محلی از جنگل های مانگرو و حفاظت و پایداری این رویشگاه های طبیعی در نظر گرفته ‏شود. علاوه بر این آموزش، آگاهی دادن و توانمندسازی جوامع محلی در توسعه کسب و کارهای محلی و افزایش ‏درآمد آن ها می تواند به کاهش وابستگی معیشتی مردم به جنگل ها کمک نماید.

    کلید واژگان: اولویت بندی مصرف, جنگل های مانگرو خمیر-قشم, جوامع محلی, وابستگی معیشتی
    Parvaneh ‎ Sobhani ‎, Afshin Danehkar*
    Background

    Forests are one of the renewable natural resources and national capitals of every country that provide a wide range of goods and services. Since the lives of local communities and their livelihood are directly and indirectly dependent on forest ecosystems, the management and protection of these natural habitats is an important issue for planners and decision-makers. Today, these valuable resources are threatened by numerous human and natural factors. With the development of technology, industry, and significant population growth, the exploitation and destruction of these natural areas to provide raw materials, space, and food are increasing progressively, leaving irreparable damages in recent years. Accordingly, the present study was carried out to identify the type of use and the degree of local communities’ dependence on the Khamir-Qeshm mangrove forests. The study also seeks to analyze the relationship between the livelihood dependence of local communities and the exploitation extent of these forests. Khamir-Qeshm mangrove forests account for reserves, shelters, feeding and nursing places for many plants and animals. These natural habitats are also the main source of providing ecosystem services for local communities and residents of the edges of these forests. Thus, the ecosystem services of mangrove forests in the studied area are an important tool to show issues such as the livelihood dependence of communities living on the edge of the habitats, the importance of food security, income, health, and sustainable development of human activities. In this regard, the present study complements other studies in terms of the importance of the exploitation of natural mangrove habitats and the use of each of these services in the lives of local communities and residents of the edges of forests. In particular, the areas that are closer to the villages are not of good quality and need more protection.

    Methods

    In the current descriptive-analytical research, data were collected through questions and interviews with local communities. The statistical population of the research consisted of local communities, and a sample size of380 people was calculated in the studied area, which was sampled by the cluster method considering the population of each village. The validity of the research to measure the appropriateness of the questionnaires prepared by structural and formal methods was determined through the opinions of experts and specialists, and its reliability was measured using Cronbach's alpha in SPSS software. The result is statistically confirmed and acceptable, with α = 0.9.

    Results

    According to the obtained results, the Khamir-Qeshm mangrove forests are mostly used for food consumption, including harvesting wild honey, catching aquatic and edible invertebrates (for home use, restaurants, and selling in the market), hunting birds, and harvesting fodder for feeding livestock (camels). On the other hand, the lowest amount of consumption belongs to harvesting wood from mangrove forests for the construction of pavilions and residential houses. According to the obtained averages, the highest priority in the use of Khamir-Qeshm mangrove forests is assigned to food consumption, followed by tourism, handicrafts, pharmaceuticals, fuel consumption, and construction from the highest to the lowest priority, respectively. In other words, food consumption, especially fishing and aquaculture, is the first priority in this region, and other activities such as tourism, due to the limited time suitable for tourists in the region, making handicrafts, pharmaceutical consumption, fuel consumption, and construction due to the low market demand and necessary facilities have lower efficiency and priority. In addition, the employment of the residents of the area shows the level of livelihood dependence of the local communities on the mangrove forests of Khamir-Qeshm, who exploit these natural habitats for their livelihood and daily needs. In general, the income of most local communities is provided by fishing, although they are also engaged in other activities such as boating, tourism, boat building, and creating ecotourism lodges and beach restaurants. The results of the analysis of the relationship between subsistence dependence and the amount of exploitation of these forests indicate a significant and direct relationship between these two factors. This means that the exploitation level of these forest habitats increases with the increased demand and livelihood needs of local communities. As one of the most important natural resources, mangrove forests have a direct relationship and an undeniable place in providing livelihood, welfare, and comfort to human societies. On the other hand, these forests should always be the focus of planners and decision-makers due to their essential role in strengthening the livelihood and development of human societies.

    Conclusion

    Considering the protection status and biological sensitivities of the studied area, ‎the continuation of this type of exploitation causes heavy damage to the forests of the area ‎and endangers their survival for future generations. Therefore, management policies and ‎arrangements should be considered to reduce the exploitation of mangrove forests by local ‎communities and to protect and sustain these natural habitats. In addition to this training, ‎informing and empowering local communities in the development of local businesses and ‎increasing their income can help reduce people's livelihood dependence on forests.‎

    Keywords: Consumption Prioritization, Khamir-Qeshm Mangrove Forests, Livelihood Dependency, Local Communities
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*

    اثرات ناشی از تغییرات اقلیم ‏منجر به پیامدهایی ‏‏ همچون افزایش سطح دریا و طوفان های دریایی، تغییر در روند بارش ها، ‏افزایش دما و کاهش وسعت رویشگاه های مانگرو ‏شده است. در مطالعه ‏حاضر با استفاده از داده های مدل گردش ‏عمومی جو (‏HadCM3‎‏) تحت سناریوهای ‏RCP2.6‎‏ و ‏RCP8.5 و به کارگیری مدل ‏SDSM‏ ‏به شبیه سازی اقلیمی پارامترهای بارش و دمای حداقل، حداکثر و ‏میانگین دما در دوره های 19962022 و دوره های ‏‏20222050 در جنگل های مانگرو ذخیره گاه ‏زیست کره حرا پرداخته شد. علاوه بر این، با استفاده از روش دومارتن، به تعیین ‏اقلیم محدوده مورد مطالعه اقدام گردید.‏ نتایج نشان داد که مقادیر ‏پارامترهای ‏اقلیمی مورد بررسی از دقت مطلوبی برخوردارند و ‏بیشترین میزان صحت سنجی مدل در بین پارامترهای ‏اقلیمی، مربوط به ‏میانگین دما و کمترین میزان، به حداکثر دما اختصاص یافته است. نتایج پیش بینی تغییرات دما در دوره های 20222050 ‏در مقایسه با دوره های 19962022 حاکی از ‏آن است که ‏میانگین دما تحت سناریوهای ‏RCP2.6‎ و ‏RCP8.5 افزایش خواهد یافت؛ که ‏بیشترین افزایش روند ‏تغییرات ‏حداکثر و حداقل دما در این منطقه، مربوط به مردادماه است. همچنین میانگین بارش ها در ‏دوره های 20222050 نیز کاهش خواهد یافت که بیشترین روند کاهشی بارش ها مربوط به دی ماه تحت سناریو ‏‏ RCP2.6‎‏و ‏کمترین ‏روند ‏کاهشی در تیرماه تحت سناریو ‏RCP8.5‎‏ قابل مشاهده است.‏ مطابق نتایج به دست آمده از ضریب خشکی ‏دومارتن، نوع اقلیم منطقه در ‏دوره های مشاهداتی و آتی به طبقه خشک اختصاص یافته است و ‏تغییری در دوره های آتی ‏مشاهده نمی شود. در این راستا، تغییرات اقلیم در جنگل های مانگرو ذخیره گاه زیست کره حرا یکی از عمده ترین تهدیدات ‏‏شناخته شده در این منطقه محسوب می شود که با شبیه سازی و پیش بینی این تغییرات در دوره های آتی، می توان به ‏فعالیت های حفاظت و احیای آینده این ذخایر ارزشمند زیستی کمک نمود. ‏

    کلید واژگان: پیش نگری اقلیم, مدل ‏SDSM, جنگل های حرا, منطقه حفاظت شده حرا, جزیره قشم, بندر خمیر
    Parvaneh Sobhani *, Afshin Danehkar
    Introduction

    Global warming has disrupted the climate balance in recent decades, causing extensive changes in different regions worldwide. In other words, climate change has influenced all biological processes by changing the temperature, precipitation, and other climatic variables’ patterns, leading to alterations in the ecosystem’s function and biodiversity loss, especially in dry and semi-arid regions. On the other hand, climate change is regarded as a main threat to mangrove forests, bringing about consequences such as increased sea levels, the occurrence of sea storms, alterations in precipitation patterns, increased temperature, and decreased coverage area of mangrove habitats. Therefore, simulating and predicting the prospective changes in the climate of mangrove forests can offer valuable suggestions for controlling the adverse effects of climate change and reducing the vulnerability of such natural ecosystems.

    Materials and methods

    This study sought to simulate precipitation, and minimum, maximum, and average temperature rates in the mangrove forests’ biosphere reserve throughout the observation period (1996-2022) and the future period (2022-2050) using the data collected from the HadCM3 General Circulation Model (GCM) and the SDSM under RCP2.6 and RCP8.5 scenarios. In addition, the De Martonne method was used to identify the climate of the study area during the observation and future periods.

    Results

    A comparison of the results obtained for the observation and the baseline periods (1996-2022) indicated that the obtained values of the investigated climatic parameters enjoyed great accuracy, with the highest and lowest levels of model validation belonging to the average and maximum temperature rates, respectively. Furthermore, the predictions made for temperature changes for the 2022-2050 period, as compared to the 1996-2022 period, suggested that the average temperature would rise under both the RCP2.6 and RCP8.5 scenarios. Additionally, the results indicated that the area’s maximum and minimum temperature rates would experience the highest increase, particularly in July. On the other hand, the results showed that the average precipitation would decrease throughout the 2022-2050 period in the Hara biosphere reserve under RCP2.6 and RCP8.5 scenarios, with the highest and lowest decreasing trends of precipitation belonging to January and July under the RCP2.6 scenario and the RCP8.5 scenarios, respectively. Furthermore, according to the results obtained from the De Martonne aridity index, the climate type of the region for observation and future periods (under the investigated scenarios studied) was classified under the dry category, with no changes being observed for the future period. 

    Discussion and conclusion:

    Considering the growth conditions dominating the Iranian mangroves’ habitats in hot and dry regions, the results of the study indicated that compared to other human-induced phenomena, climate change had turned into a serious degradation threat to such habitats. In this regard, the study found that the average temperature would increase in the future, especially during the warm seasons of the year, which in turn may affect the biological and ecological conditions of the mangrove forests of the region. Therefore, a high correlation was found between the changes in mangroves and plant communities of the Khamir and Qeshm region and the changes in drought intensity and temperature increase, indicating that the area of the region’s mangrove plant communities has decreased in recent decades due to continued drought. Accordingly, it could be argued that the prospective drought periods would exert considerable influence on the structure of the habitats and the spatial distribution of the mangrove forests. The results of the study also suggested that climate change was considered one of the major known threats to the mangrove forests’ Hara biosphere reserve. Therefore, simulating and predicting such changes can provide useful knowledge concerning the trend of temperature and precipitation changes (as the main climatic parameters) in these natural stands, helping to set appropriate measures for preserving and restoring such invaluable biological reserves. Furthermore, in the management plans of this region, climate change can be considered in the region’s management plans to reduce the destructive effects of those changes.

    Keywords: Climate Prediction, SDSM, Mangrove Forests, Hara Protected Area, Qeshm Island, Khamir Port
  • زهرا هاتف ربیعی، افشین دانه کار*، محمد کابلی، پروانه سبحانی
    تعیین اقلیم آسایش هر منطقه، در توسعه و رشد گردشگری آن نقش بسیار مهمی دارد. در این مطالعه باتوجه به گردشگر پذیربودن منطقه و تعدد فعالیتهای تفرجی ،‎ ‎بررسی زمان مناسب برای حضور گردشگران و همچنین توسعه فعالیت های گردشگری در این منطقه از ضرورت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس در مطالعه حاضر، ‏با استفاده از شاخص های بیکر و ترجونگ به بررسی اقلیم آسایش گردشگری پرداخته شد. گردآوری داده ها از طریق سازمان هواشناسی و ایستگاه عسلویه بوشهر در ‏بازه زمانی 22 سال (2000-2022) انجام شد. نتایج حاصل از شاخص بیکر نشان داد که در این منطقه 5 ماه از سال شامل ماه های دی، بهمن، اسفند، آبان و آذر، شرایط ‏محیط برای فعالیت های تفرجی در روزهای ملایم و مطبوع با شب های خنک و همچنین روزهای گرم و قابل تحمل با شب های ملایم و مطبوع، مناسب است. مطابق ‏نتایج به دست آمده از ترجونگ(ضریب راحتی روز و شب، ضریب تاثیر باد در روز و شب)، بهترین زمان گردشگری در این منطقه، ماه های آبان، آذر، دی، بهمن و ‏اسفند است. با توجه به اینکه محدوده مورد مطالعه یک منطقه حفاظت شده می باشد، تعیین زمان مناسب گردشگری می تواند به برنامه ریزی صحیح در جهت جذب ‏گردشگر و ایجاد درآمد برای جوامع محلی همراه با حفاظت هرچه بیشتر این منطقه کمک نماید.‏
    کلید واژگان: اقلیم آسایش گردشگری, جنگل های مانگرو خلیج نایبند, شاخص بیکر, شاخص ترجونگ
    Zahra Hatef Rabiee, Afshin Danehkar *, Mohammad Kaboli, Parvaneh Sobhani
    Determining the comfortable climate of each area plays a very important role in the development ‎and growth of tourism. In this study, according to the tourist acceptability of the area and the ‎variety of recreational activities, it is necessary to investigate the right time for the presence of ‎tourists as well as the development of tourism activities in this area. Accordingly, in the present ‎study, the comfort climate of tourism was examined using Baker and Terjung indices. The data ‎collection was done through the Meteorological Organization and Bushehr Asaluyeh station for 22 ‎years (2020-2022). The results of the Baker index showed that in this region, 5 months of the year, ‎including January, February, March, November, and December, the environmental conditions for ‎recreational activities are mild and pleasant days with cool nights, as well as hot and tolerable days ‎with mild nights. And pleasant, suitable. According to the results obtained from Tarjung (day and ‎night comfort coefficient, wind effect coefficient during day and night), the best time for ‎sightseeing in this area is the months of November, December, February, and March for tourism in ‎this area. Considering that the studied area is a protected area, determining the right time for tourism ‎can help to plan correctly to attract tourists and generate income for local communities along with ‎protecting this area as much as possible.‎
    Keywords: Tourism Comfort Climate, Mangrove Forests Of Nayband Bay, Baker Index, Terjung Index
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*
    مقدمه و هدف

    توسعه طبیعت گردی پایدار در هر منطقه نیازمند شناخت جامعی از مسائل و عوامل موثر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. امروزه در مقیاس جهانی این موضوع پذیرفته شده است که طبیعت گردی باید مرتبط با بوم شناسی، حفاظت از محیط زیست و بهره گیری مناسب و طولانی مدت از طبیعت با حداقل تغییر در توازن محیط طبیعی و آسیب رسانی همراه باشد. هنگامی که سفر به یکی از شاخص های رضایت گردشگران تبدیل شود، تحقق اهداف و تمایل گردشگران از سفر موجب افزایش تعداد گردشگرانی می شود که به طور مکرر از این مناطق بازدید می کنند. طبیعت گردان و گردشگران عموما به دنبال تجاربی هستند که به آ نها حس نزدیکی به جذابیت های طبیعت و جوامع بومی را القاء کند و در درجه اول این امر موجب جذب آنها به این مناطق می شود. در این راستا، جنگل های مانگرو خمیر، قشم یکی از بوم سازگان های طبیعی و ارزشمندی است که توجه برنامه ریزان و بازدیدکنندگان را به عنوان عمده ترین مقاصد توسعه طبیعت گردی، به خود جلب کرده است. طبیعت گردی در این رویشگاه ها، به عنوان فعالیت های فراغتی گردشگران در طبیعت و مبتنی بر سفرهای هدفمند همراه با دیدار و برداشت های فرهنگی و معنوی از جاذبه های طبیعی و لذت از پدیده های گوناگون در منطقه گسترش یافته است . با توجه به رشد روزافزون جمعیت و تقاضای بالای بازدیدکنندگان به توسعه فعالیت های طبیعت گردی در بوم سازگان های بکر و ساحلی و همچنین فقدان برنامه ریزی مناسب برای توسعه طبیعت گردی پایدار در رویشگاه های جنگلی مانگرو خمیر، قشم منجر شد تا در این پژوهش برای حفاظت بیشتر از این رویشگاه ها به شناسایی و بررسی عوامل موثر بر توسعه طبیعت گردی پایدار از دیدگاه گردشگرانی که با اهداف گوناگون به این منطقه سفر می کنند پرداخته شود.

    مواد و روش ها

    روش انجام پژوهش توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز به شیوه اسنادی، پیمایشی و تکمیل پرسشنامه جمع آوری شد. جامعه آماری پژوهش، گردشگران و طبیعت گردانی هستند که برای گذران اوقات فراغت و بازدید از منطقه به جنگل های مانگرو خمیر، قشم سفر می کنند. حجم نمونه گردشگران با استفاده از فرمول کوکران و با ضریب اطمینان 90 درصد برای پرسشگری محاسبه شد. در این راستا به توزیع 100 پرسشنامه به روش تصادفی در بین گردشگران پرداخته شد. تجزیه وتحلیل نتایج مطابق با پرسشنامه های سنجش شده از روش طیف لیکرت، با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS انجام شد. ابتدا نرمال بودن داده ها با استفاده از آزمون کولموگراف-اسمیرنوف بررسی شد و با توجه به اینکه داده ها غیرنرمال بودند، از آزمون های ناپارامتریک (من-ویتنی، کروسکال والیس، نکویی برازش و عدم وابستگی) و همچنین آزمون استنباطی تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد، همبستگی و رابطه معنی داری بین جنسیت، سن و تحصیلات با تعداد بازدید از جاذبه های گردشگری در منطقه وجود ندارد. درحالی که بین سطح درآمد گردشگران و تعداد دفعات بازدید آنها رابطه مستقیم و معناداری مشاهده شد. همچنین شناخت بازدیدکنندگان از مقصد می تواند در مراجعه طبیعت گردان موثر باشد. نتایج آزمون عدم وابستگی نیز حاکی از آن است که یکی از دلایل عدم مراجعه یا تعداد دفعات کم بازدید از جنگل های مانگرو خمیر، قشم حاکی از شناخت ناکافی و سطح آگاهی پایین گردشگران از جاذبه های طبیعی این منطقه است، از این رو رابطه مستقیم و معنی داری بین این دو عامل وجود دارد و همچنین عدم شناخت توانمندی های طبیعی منطقه در بازدید و مراجعه به آن موثر است. علاوه  بر این، تحلیل اهداف و تمایل گردشگران به بازدید از جنگل های مانگرو خمیر، قشم نشان داد که بیشترین بار عاملی به دست آمده مربوط به جنبه های زیباشناختی و چشم اندازهای متنوع در منطقه است و به طورکلی هدف اصلی گردشگران از بازدید و مراجعه به این رویشگاه های زیستی، بهره گیری از جاذبه های طبیعی و چشم اندازهای بکر و زیبای منطقه است.

    نتیجه گیری کلی: 

    در توسعه طبیعت گردی، یکی از مهم ترین عواملی که کمتر به آن پرداخته می شود تقاضای گردشگران و طبیعت گردان به سفر و اهداف آ نها از بازدید و مراجعه به مقصد است که با آگاهی از این موضوع می توان به برنامه ریزی صحیح در راستای حفاظت از منابع طبیعی و همچنین کسب رضایت گردشگران از سفر به این مقاصد طبیعی دست یافت. بر اساس نتایج به دست آمده از نظر گردشگران عمده ترین عامل توسعه طبیعت گردی در جنگل های مانگرو خمیر، قشم جاذبه ها و چشم اندازهای طبیعی موجود در این منطقه است که توانمندی های طبیعت گردی آن منجر به افزایش تقاضا و تمایل گردشگران به بازدید از این منطقه شده است. بنابراین با توجه به اینکه محدوده موردبررسی به عنوان یکی از مناطق تحت حفاظت محیط زیست با غنای گونه ای بالا و ذخایر ارزشمند زیستی است، توسعه طبیعت گردی باید در چارچوب اصول پایداری و مطابق با توان و ظرفیت منطقه انجام شود و همچنین الزامات محیط زیستی در آن رعایت شود. در این راستا با برنامه ر یزی مناسب و طرح جامع گردشگری می توان به توسعه طبیعت گردی پایدار و افزایش درآمد اقتصادی منطقه دست یافت.

    کلید واژگان: توسعه طبیعت گردی پایدار, جنگل های مانگرو خمیر-قشم, جوامع گردشگری
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *
    Background and objectives

    Sustainable nature tourism development in each area requires a comprehensive knowledge and understanding of economic, social, and cultural issues and factors. Today, on a global scale, it has been accepted that nature tourism should be related to ecology, conservation from the environment, and long-term appropriate use of nature with minimal change in the balance of the environment, it should be natural and harmful. When travel becomes one of the indicators of tourists' satisfaction, the fulfillment of tourists' goals and desire for travel will increase the number of tourists who visit these areas frequently. To induce a sense of closeness to the charms of nature and native communities, and primarily this causes them to be attracted to these areas. In this regard, the Khamir and Qeshm mangrove forests are one of the natural and valuable ecosystems that have attracted the attention of planners and visitors as the main destinations for nature tourism development. Nature tourism in these habitats has been expanded as leisure activities of tourists in nature and based on purposeful trips with cultural and spiritual visits and impressions of natural attractions and enjoyment of various phenomena in the area. Due to the increasing population growth and the high demand of visitors to the development of nature tourism activities in virgin and coastal ecosystems, as well as the lack of proper planning for the development of sustainable nature tourism in the Khamir and Qeshm mangrove forests habitats led to this research. To further protect these habitats, the factors affecting the development of sustainable nature tourism should be identified and investigated from the view of tourists who travel to this area for various purposes.

    Methodology

    The research method is descriptive-analytical, and the required information was collected through documentation, survey, and completing the questionnaire. The statistical population of the research are tourists and nature walkers who travel to the Khamir and Qeshm mangrove forests to spend their free time and visit the area. The sample size of tourists was calculated using Cochran's formula and with a confidence factor of 90% for questioning. In this regard, 100 questionnaires were randomly distributed among tourists. The results were analyzed according to the questionnaires measured by the Likert scale method, using descriptive and inferential statistical tests in SPSS software. First, the normality of the data was checked using the Kolmograph-Smirnov test, and considering that the data were non-normal, thus, using non-parametric tests (Mann-Whitney, Kruskal-Wallis, goodness of fit, and Independence), and the inferential factor analysis.

    Findings

    The results showed that there is no correlation and significant relationship between gender, age, and education with the number of visits to tourist attractions in the area. While a direct and significant relationship was observed between the income level of tourists and the number of times they visited. Also, visitors' knowledge of the destination can be effective in visiting in nature tourism. The results of the independence test also indicate that one of the reasons for not visiting or the low number of visits to mangrove forests Khamir and Qeshm is the insufficient knowledge and low level of awareness among tourists of the natural attractions of this area. Therefore, there is a direct and significant relationship between these two factors, and lack of recognition of the natural capabilities of the region is also effective in the visit of tourists. In addition, the analysis of the goals and desire of tourists to visit the Khmir and Qeshm mangrove forests showed that the highest factor load obtained is related to the aesthetic aspects and diverse perspectives in the area. In general, the main goal of tourists visiting these habitats is to take advantage of the natural attractions and pristine and beautiful landscapes of the area.

    Conclusion

    In the development of nature tourism, one of the most important factors is the demand of tourists and nature walkers to travel and their goals of visiting the destination. Awareness of this issue can lead to proper planning to protect natural resources and also obtain the satisfaction of tourists from traveling to these natural destinations. According to the results obtained, according to the tourist's viewpoint, the main factor in the development of nature tourism in the Khamir and Qeshm mangrove forests is the natural attractions and landscapes in this area, whose nature tourism capabilities have led to an increase in the demand and desire of tourists to visit this area. Therefore, considering that the investigated area is one of the areas under environmental protection with high species richness and valuable biological reserves, the development of nature tourism should be carried out within the framework of the principles of sustainability and under the power and capacity of the area, as well as the environmental requirements in it to be observed. In this regard, with proper planning and a comprehensive tourism plan, it is possible to develop sustainable nature tourism and increase the economic income of the area.

    Keywords: Sustainable nature-based tourism development, Khamir-Qeshm mangrove forests, ‎‏ ‏Tourism ‎communities
  • پروانه سبحانی*، حسن اسماعیل زاده، شهین دخت برق جلوه
    مناطق تحت حفاظت از‎ ‎نظر‎ ‎تنوع‎ ‎زیستی و‎ ‎دارا‎ ‎بودن‎ ‎قابلیت ها‎ ‎و‎ ‎جاذبه های‎ ‎فراوان، یکی از مهمترین مقاصد طبیعت گردی محسوب می شوند. از آنجا که ‏فعالیت های گردشگری و طبیعت گردی همواره منجر به سود اقتصادی و توسعه محیط زیست نمی گردد، ضرورت بررسی تاثیرات منفی ‏فعالیت های طبیعت گردی ‏‏در این مناطق را الزامی می دارد. بدین منظور در این مطالعه از روش دلفی و مدل SWOT-ANP جهت بررسی تاثیرات منفی فعالیت های طبیعت گردی ‏بر تیپ های چهارگانه مناطق تحت حفاظت استان تهران و ارایه راهبردهای بهینه اقدام گردید. براساس نتایج به ترتیب بیشترین میانگین تاثیرات منفی طبیعت گردی ‏در پارک ملی لار شامل توسعه بدون برنامه ریزی فعالیت های طبیعت گردی، کاهش مراتع پر‏تراکم به دلیل بوته کنی، لگدکوبی و فقدان نظارت های کافی‏، و در منطقه حفاظت شده جاجرود روند تغییرات کاربری اراضی/پوشش، به دلیل توسعه زیرساخت های طبیعت گردی ‏و افزایش تقاضای جوامع شهری به توسعه فعالیت های ‏تفرجی می باشد.‏ در اثر طبیعی ملی تنگه واشی نیز بیشترین تاثیرات منفی شامل ‏افزایش آلودگی های محیطی به دلیل تعداد بالای طبیعت گردی ‏نسبت به وسعت و امکانات ‏منطقه، و در نهایت در پناهگاه حیات وحش کاوده بیشترین میانگین به افزایش شکار غیر مجاز حیات وحش به دلیل فقدان مکانیسم های نظارتی اختصاص یافته است. در ادامه برای کنترل این تاثیرات به انتخاب راهبردهای بهینه از طریق بررسی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها بر اساس نظرات کارشناسان اقدام شد، که شامل راهبرد تهاجمی-رقابتی (SO) در پارک لار، راهبرد تدافعی (WT) در منطقه جاجرود و راهبرد تنوع (ST) در اثر ملی تنگه واشی و پناهگاه کاوده می باشد که باید در برنامه ریزی و تصمیم گیری، مورد توجه مدیران قرار گیرد.
    کلید واژگان: تاثیرات منفی, روش دلفی, فعالیت های طبیعت گردی, مناطق تحت حفاظت
    Parvaneh Sobhani *, Hassan Esmaeilzadeh, Shahin Barghjelveh
    Protected areas (PAs) are considered one of the most important ecotourism destinations in terms of biodiversity and having abundant capabilities and attractions. Since ecotourism activities do not always lead to economic benefits and environmental development, it is necessary to investigate the negative impacts of ecotourism activities in these areas. For this purpose, in this study, the Delphi method and SWOT-ANP model were used to investigate the negative impacts of ecotourism activities on the four types of PAs of Tehran province and provide optimal strategies. According to the results, the highest mean negative impacts of ecotourism in Lar National Park include unplanned development of ecotourism activities, reduction of dense pastures due to bush cutting, trampling, and lack of adequate monitoring, and in the Jajrud protected area, the trend of land use/cover changes, due to the development of ecotourism infrastructures and the increase in the demand of urban communities for the development of recreational activities. In the Tangeh Vashi National Natural Monument, the most negative impacts include the increase in environmental pollution due to the high number of ecotourists compared to the area's size and facilities, and finally, in the Kavde Wildlife Refuge, the highest mean is allocated to the increase in illegal hunting of wildlife due to the lack of monitoring mechanisms. In the following, to control these impacts, optimal strategies were selected by examining the strengths, weaknesses, opportunities, and threats based on the expert's viewpoint, which include offensive-competitive strategy (SO) in Lar Park, defensive strategy (WT)  in Jajrud area and the diversification strategy (ST) due to TangehVashi, and Kavdeh refuge, which should be considered by managers in planning and decision-making.
    Keywords: Delphi method, Ecotourism activities, Negative impacts, protected areas
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*

    پیشینه و هدف :

       پایش روند تغییرات بلندمدت کاربری های اراضی در مناطق حفاظت شده و ارزیابی ریسک اکولوژیک، یکی از روش های مدیریتی مناسب برای پیش گیری از روند تخریب و تهدید زیستگاه در این مناطق است. منطقه حفاظت شده حرا به عنوان بزرگ ترین رویشگاه های طبیعی در حوزه خلیج فارس شناخته شده است و از نظر تنوع در فرم رویشگاه، دارای سه تیپ دلتایی، جزیره ای و ساحلی با پوشش ‏های پرتراکم کم تراکم و تنک می باشند. این منطقه هم چنین از غنای بالای گیاهی و جانوری و چشم اندازهای بکر طبیعی برخوردار است. از این رو کنترل روند تغییرات ناشی از توسعه انواع فعالیت های انسانی و همچنین ارزیابی میزان ریسک اکولوژیک ناشی از این فعالیت ها، امری ضروری است. در این راستا عمده ترین سوالات تحقیق عبارتند از: 1) روند تغییرات کاربری های اراضی در محدوده مورد مطالعه از چه وضعیتی ‏برخوردار است؟ 2) میزان ریسک اکولوژیک در این منطقه چه قدر است؟ 3) با توجه به روند تغییرات کاربری اراضی و ریسک ‏اکولوژیک در منطقه، شاخص های الگوی سیمای سرزمین از چه وضعیتی برخوردار است؟

    روش شناسی:

    در این مطالعه از نقشه توپوگرافی منطقه مورد مطالعه (در مقیاس 1:25000) و تصاویر ماهواره ای لندست ‏TM‏ ‏سال 1989 و 1999، لندست ‏ETM+‎‏ سال 2009 و ‏OLI_TIRS‏ سال 2021 برای ارزیابی تغییرات کاربری اراضی و یکپارچگی زیستگاه استفاده شد. به منظور طبقه بندی تصاویر از روش الگوریتم ‏جنگل تصادفی استفاده شده و صحت طبقه بندی نیز با استفاده از صحت کلی که از ماتریس سردرگمی حاصل می شود، مورد بررسی قرار گرفت.برای به دست آوردن شاخص ریسک اکولوژیک از روش نمونه برداری فاصله ای، در مقیاس زمانی استفاده شد. از این رو محدوده مورد مطالعه به واحدهای ارزیابی ریسک اکولوژیک به مساحت 10 * 10 کیلومتر تقسیم بندی شدند. سپس بر اساس تعداد شاخص های از دست رفته (آسیب دیده) سیمای سرزمین در هر سال، میزان ریسک اکولوژیک محاسبه و نتایج به دست آمده به عنوان پیکسل مرکزی، به مناطق ارزیابی اختصاص یافت. در این مطالعه علاوه بر سنجش میزان ریسک اکولوژیک، از شاخص جداسازی سیمای سرزمین (Si) برای نشان دادن درجه پراکندگی لکه ها، از شاخص تکه تکه شدن منظر برای بررسی یکپارچگی زیستگاه (Fi)، شاخص بعد فراکتالی (FDi) و آسیب پذیری (Vi) نیز برای سنجش نظم هندسی و پیچیدگی شکل لکه ها استفاده شد.

    یافته ها و بحث:

    توسعه فعالیت های انسانی باعث تغییرات چشم گیری در ساختار و عملکرد اکوسیستم های طبیعی سرزمین شده است. بنابراین پایش مداوم و درک پویایی مکانی-زمانی از تغییرات کاربری اراضی و ریسک اکولوژیک ناشی از آن امری ضروری است. نتایج به دست آمده نشان داد که در بین طبقات کاربری های اراضی موجود در منطقه، پهنه های جزر و مدی دارای بیش ترین روند ‏افزایشی بوده و پهنه های آبی روند کاهشی را نشان می دهند. نتایج ارزیابی ریسک اکولوژیک نیز حاکی از آن است که با توجه به رشد جمعیت، توسعه اقتصادی و فعالیت های انسانی به ویژه گردشگری، میزان ریسک اکولوژیک در طبقات بسیار بالا و بالا افزایش یافته است. ارزیابی شاخص های Fi، Si، Di، FDi و Vi نیز نشان داد که بیشترین تغییرات مربوط به جنگل های مانگرو بوده و فاصله بین لکه های کوچک جنگلی افزایش یافته است.

    نتیجه گیری

    مطابق نتایج، جنگل های مانگرو منطقه حفاظت شده حرا با گذشت زمان تغییرات زیادی را از نظر وسعت و کیفیت تجربه کرده اند و با وجود اهمیت بالا، توزیع و گسترش آن ها به دلیل فعالیت های انسانی در حال کاهش است. بدین ترتیب، در راستای این تغییرات الگوی سیمای سرزمین منطقه حفاظت شده حرا نیز تحت تاثیر قرار گرفته و کیفیت آن کاهش یافته است. بر این اساس کنترل و پایش مستمر بر فعالیت های انسانی به منظور پیش گیری از افزایش ریسک اکولوژیک و کاهش کیفیت زیستگاه در مناطق تحت حفاظت امری ضروری است و مطابق با رویکردهای حفاظتی، هرگونه بهره برداری بی رویه و بدون برنامه ریزی در این مناطق ممنوع است.

    کلید واژگان: فضایی-زمانی, زیستگاه, سیمای سرزمین, منطقه حفاظت شده, حرا
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *
    Background and purpose

    Monitoring the trend of long-term Land Use (LU) changes in Protected Areas (PAs) and ecological risk assessment is one of the appropriate management methods for prevention of habitat destruction and threats in these areas. The Hara Protected Area (PA) is known as the largest natural habitat in the Persian Gulf and in terms of diversity in habitat form, there are three types of deltaic, island and coastal types with dense, low and thin covers. This area is also rich in flora and fauna and pristine natural landscapes. Therefore, it is necessary to control the process of changes caused by various human activities development and also to assess the ecological risk level caused by these activities. In this regard, the main research questions are: 1) What is the trend of LU changes in the studied area? 2) What is the ecological risk in this area? 3) Considering land use changes trend and ecological risk in the area, what is the status of the landscape pattern indicators?

    Materials and Methods

    In this study, from the topographic map of the studied area (on a scale of 1:25000) and satellite images of Landsat TM in 1989 and 1999, Landsat ETM+ in 2009 and OLI_TIRS in 2021 to evaluate LU changes and habitat integrity was used. In order to classify the images, the random forest algorithm was used and the accuracy of the classification was also evaluated using the overall accuracy obtained from the confusion matrix.To obtain the ecological risk index, distance sampling method was used in time scale. The studied area was divided into ecological risk assessment units with an area of 10 * 10 km. Then, based on the number of lost (damaged) landscape indicators in each year, ecological risk level was calculated and the obtained results were assigned to evaluation areas as the central pixel. In addition to measuring ecological risk level, from the landscape ‎Separation index (Si) to show the degree of dispersion of patches, from the landscape Fragmentation index (Fi) to check the integrity of the habitat, the Fractal Dimension index (FDi) ‎and Vulnerability (Vi) were also used to measure the geometric order and complexity of the ‎patches. ‎

    Findings and discussion

    Human activities development has caused significant changes in the structure and ‎function of the natural ecosystems of the land. Therefore, it is necessary to continuously ‎monitor and understand the spatial-temporal dynamics of LU changes and the resulting ‎ecological risk. Among the LU classes in the area, tidal zones ‎have the most increasing trend, and water areas show a decreasing trend. The results of the ‎ecological risk assessment also indicate that due to population growth, economic development, ‎and human activities, especially tourism, ecological risk level has increased in very high ‎and high levels classes. Fi, Si, Di, FDi, and Vi indices evaluation, also indicated that most ‎changes are related to mangrove forests and the distance between small forest patches has ‎increased.

    Conclusion

    According to the results, the mangrove forests of the Hara PA have experienced many changes in terms of size and quality over time, and despite their high importance, their distribution and expansion are decreasing due to human activities. In line with these changes, the landscape pattern of the Hara PA has also been affected and its quality has decreased. Accordingly, continuous control and monitoring of human activities to prevent the increase of ecological risk and the reduction of habitat quality in the PAs is essential, and according to the protection approaches, any ‎indiscriminate and unplanned exploitation is prohibited in these areas. ‎

    Keywords: Spatial-temporal, Habitat, Landscape, Protected area, Hara
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*
    مقدمه

    کنترل و مدیریت اثرهای گردشگران از طریق برآورد ظرفیت برد گردشگری، اقدامی موثر در زمینه حفظ ارزش های مناطق تفرجی و توسعه طبیعت گردی پایدار در این مناطق است. بر این اساس در پژوهش حاضر با هدف اتخاذ تصمیم های مدیریتی برای کنترل تعداد گردشگران و کاهش اثرهای تهدیدکننده آنها بر جنگل های مانگرو خمیر و قشم، ظرفیت برد گردشگری طبیعت برآورد شد.

    مواد و روش ها

    با در نظر گرفتن شرایط محدوده پژوهش و محدودیت های زیستی منطقه، ظرفیت برد مطابق با چارچوب دستورالعمل ذکرشده (2003) IUCN در سه سطح فیزیکی، واقعی و موثر برآورد شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که ظرفیت برد فیزیکی سالانه 29,088,095 نفر گردشگر است. ظرفیت برد واقعی نیز با توجه به محدودیت های اقلیمی و ممکن نبودن فعالیت های گردشگری در هفت ماه از سال 12,217,000 نفر برآورد شد که گردشگران در ماه هایی با شرایط اقلیمی مطلوب (شامل ماه های آذر، دی، بهمن، اسفند و فروردین) می توانند از این منطقه بازدید کنند یا در آن به فعالیت های تفرجی سازگار بپردازند. در نهایت ظرفیت برد موثر در جنگل های مانگرو خمیر و قشم با توجه به وسعت و تعداد محیط بانان لازم برای مدیریت و کنترل منطقه 1,710,380 نفر در سال است.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج، مدیران و تصمیم گیران می توانند با کنترل تعداد گردشگران، برای حفاظت و توسعه طبیعت گردی پایدار در این منطقه اقدام کنند، به طوری که ضمن بهره برداری از قابلیت های گردشگری آن، حداقل تخریب و آسیب به این ذخایر ارزشمند طبیعی وارد شود.

    کلید واژگان: جنگل های مانگرو خمیر و قشم, ظرفیت برد فیزیکی, ظرفیت برد موثر, ظرفیت برد واقعی, گردشگری طبیعت
    P .Sobhani, A .Danehkar *
    Introduction

    The control and management of tourist impacts through the estimation of tourism carrying capacity is an effective strategy for preserving the values of recreational areas and promoting sustainable nature tourism development. This study aims to cquire management decisions to control tourist numbers and mitigate their threatening impacts on the mangrove forests of the Khamir and Qeshm area by estimating the nature tourism carrying capacity.

    Materials and Methods

    Given the conditions of the study area and its biological limitations, the carrying capacity was estimated in accordance with the framework of the IUCN guidelines (2003), across three levels: physical, real, and effective.

    Findings

    The results showed that the annual physical carrying capacity is equivalent to 29,088,095 tourists. Considering the climatic limitations and the impossibility of tourism activities in 7 months of the year, the actual carrying capacity was estimated to be 12,217,000 people. Tourists can visit this area or engage in compatible recreational activities during months with favorable climatic conditions (including December, January, February, March, and April). Finally, the effective carrying capacity in the mangrove forests of Khamir and Qeshm, based on the area size and the number of environmental guardians required to manage and control this area, is equal to 1,710,380 people per year.

    Conclusions

    According to the results, managers and decision-makers can protect and promote sustainable nature tourism development in this area by controlling the number of tourists. This ensures that while its tourism capabilities are being exploited, minimal destruction and damage are caused to these valuable natural reserves.

    Keywords: nature tourism, Physical Carrying Capacity, Real Carrying Capacity, Effective carrying capacity, Khamir, Qeshm mangrove forests
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*
    مخاطرات محیطی از مهم ترین عوامل افزایش آسیب پذیری در مناطق تحت حفاظت است، از این رو شناسایی این مخاطرات در اکوسیستم های طبیعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در پژوهش حاضر به ارزیابی مخاطرات محیطی و آسیب پذیری در منطقه حفاظت شده حرا در چارچوب مفهومی مدل DPSIR پرداخته شد و سپس اولویت و رتبه بندی این مخاطرات با استفاده از روش TOPSIS تعیین شد. مطابق نتایج، 31 عامل در وقوع مخاطرات محیطی در منطقه اثر دارند که 24 عامل دارای منشا انسانی و 7 عامل دارای منشا محیطی هستند. نتایج حاکی از آن است که مهم ترین عامل وقوع مخاطرات محیطی در منطقه حرا، عوامل انسانی است. افزون بر این، مطابق نتایج وزن دهی و اولویت بندی مخاطرات محیطی در منطقه، بیشترین وزن مربوط به «شدت اثر» و کمترین وزن مربوط به «احتمال وقوع» مخاطرات محیطی اختصاص است. درجه مخاطره پذیری عوامل تهدیدکننده منطقه نیز حاکی از آن است که از 31 عامل شناخته شده، 11 عامل از مخاطرات تحمل ناپذیر و 10 عامل از مخاطرات محیطی شایان توجه هستند. بر این اساس، توسعه فعالیت های انسانی و تداوم شدت وقوع مخاطرات محیطی می تواند به افزایش آسیب پذیری و همچنین اثرهای جبران ناپذیر در منطقه حفاظت شده حرا منجر شود. بنابراین کنترل این مخاطرات مستلزم برنامه ریزی و مدیریتی یکپارچه در سطح منطقه است. در این زمینه، نتایج به دست آمده می تواند با ارایه گستره ای از مخاطرات محیطی و درجه مخاطره پذیر بودن منطقه حفاظت شده حرا، به تصمیم گیران و برنامه ریزان در تدوین برنامه ای مدیریتی و نیز اتخاذ اقداماتی راهبردی در این منطقه کمک کند.
    کلید واژگان: اولویت بندی عوامل تهدیدکننده, درجه مخاطره پذیری, مخاطرات محیطی, منطقه حفاظت شده حرا
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *
    The impacts of environmental hazards are one of the main factors of increasing vulnerability in protected areas. Therefore, identification of environmental hazards and vulnerability degree in these areas is very important. In this regard, in the present study, assessment of environmental hazards and vulnerability in the Hara protected area was conducted in the conceptual framework of the DPSIR model. In the following, after identifying the major environmental hazards in the region, the priority and ranking of these hazards were determined using the TOPSIS method. According to the results obtained, 31 factors are involved in the occurrence of environmental hazards in the Hara protected area. 24 factors are of human origin and 7 factors are of environmental origin. The obtained results indicate that the main cause of environmental hazards in the region is caused by human factors. In addition, according to the results of weighting and prioritization of environmental hazards in the region, the highest weight is assigned to the "severity of the impact" and the lowest weight to the "probability of occurrence" of environmental hazards. The degree of riskiness of the threatening factors of the region also indicates that out of 31 known factors, 11 factors are related to intolerable hazards and 10 factors are significant environmental The degree of riskiness of the threatening factors of the region also indicates that out of 31 known factors, 11 factors are related to intolerable risks and 10 factors are significant environmental risks. Based on this, the development of human activities and the continuation of the severity of environmental hazards can lead to an increase in vulnerability as well as irreparable effects on the mangrove protected area. Therefore, controlling these risks requires integrated planning and management at the regional level. In this regard, the results of this study can help decision makers and planners in formulating a management plan as well as adopting strategic measures in this area by providing a range of environmental hazards and the level of riskiness of the Hara protected area. Accordingly, the development of human activities and the continuation of the severity of environmental hazards can lead to an increase in vulnerability as well as irreparable impacts on the Hara protected area. Therefore, controlling these hazards requires integrated planning and management at the regional level. In this regard, the results of this study can help decision-makers and planners in formulating a management plan as well as adopting strategic measures in this area by providing a range of environmental hazards and the level of riskiness of the Hara protected area.
    Keywords: Environmental hazards, Degree of vulnerability, Prioritization of threatening factors, Hara protected area
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*
    با توجه به این که عرضه و تقاضای خدمات اکوسیستمی ممکن است از نظر جغرافیایی مختلف ‏باشد مدیریت این ناهمگنی مکانی مستلزم ارزیابی و پهنه بندی خدمات اکوسیستم در ‏قالب نقشه های مکانی است. در سال های اخیر افزایش رشد جمعیت و توسعه تقاضاهای انسانی با هدف رفاه ‏اقتصادی و اجتماعی باعث افزایش قابل ملاحظه ای در برداشت منابع و خدمات ارزشمند از این ‏رویشگاه های طبیعی و در نتیجه تخریب و نابودی آن ها شده است.‏ بر این اساس در مطالعه حاضر به ارزیابی و پهنه بندی توزیع مکانی خدمات اکوسیستمی در جنگل های مانگروی حوزه خمیر و قشم پرداخته شد. به منظور بررسی خدمات اکوسیستمی در این مطالعه از روش ارزیابی چندمعیاره  شامل ‏شناسایی معیارها، تهیه لایه های ‏مکانی، استانداردسازی و ‏وزن دهی ‏لایه های مکانی، ترکیب لایه ها، پهنه بندی خدمات اکوسیستمی، امتیازدهی و ‏الویت بندی پهنه ها استفاده شد. خدمات ‏اکوسیستمی در این مطالعه بر اساس طبقه بندی اکوسیستم هزاره و مطابق با خدمات عرضه شده در منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت که شامل دو خدمت عمده فراهمی و فرهنگی است. از خدمات فراهمی موجود می توان به سرشاخه زنی، برداشت عسل، ‏و صید سنتی ‏‏(مشتا) ‏اشاره کرد و خدمات ‏فرهنگی نیز شامل منابع غیر مادی است که مردم از اکوسیستم پیرامون خود به دست می آورند؛ ‏از جمله ‏الهام بخشی، حس مکان، زیبایی شناسی، آموزشی، ارزش میراث، ارزش های معنوی و مذهبی، و تفرج و ‏طبیعت گردی در منطقه.‏ پس از شناسایی معیارها و ارزیابی خدمات اکوسیستمی به تهیه لایه های مکانی و نقشه سازی‏ خدمات عرضه شده در منطقه اقدام شد. سپس، به ‏ترکیب لایه ها و پهنه بندی خدمات به روش خطی  وزنی پرداخته شد. و در نهایت، با استفاده از طیف لیکرت، هر یک از خدمات امتیازدهی و اولویت بندی شدند. مطابق نتایج در این منطقه، با توجه به ارزش تفرجی ‏بالا، خدمات فرهنگی دارای ‏بیشترین امتیاز بین ‏خدمات موجود هستند. از این رو، بین ‏معیارهای بررسی شده، تفرج و طبیعت گردی به دلیل برخورداری ‏از مناظر بکر، ارزش های ‏زیباشناختی، آموزشی، تفرجی، و غیره دارای تقاضای بیشتری برای گذران اوقات ‏‏فراغت و ‏گردشگری است. ‏همچنین، در بین خدمات اکوسیستمی فراهمی، صید سنتی (مشتا) در اکثر ‏پهنه های این منطقه در ‏داخل شاخابه ها و خورهای اصلی ‏پراکنده شده است و بیشترین عرضه را در منطقه ‏به خود اختصاص ‏داده است. این خدمت اکوسیستمی بین ساکنان منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است ‏که از دلایل آن ‏می توان به شغل معیشتی و وابستگی اقتصادی مردم محلی به این خدمت اشاره کرد. در ‏نهایت، اولویت بندی توزیع خدمات اکوسیستمی در پهنه های مورد مطالعه نشان داد بیشترین ‏خدمات ‏عرضه شده و با بالاترین اولویت در منطقه مربوط به خدمات فرهنگی است. همچنین ‏در این خدمت ‏بیشترین اولویت به معیار تفرج و طبیعت گردی در طبقه زیاد اختصاص یافته است و ‏سایر خدمات به ترتیب ‏شامل زیبایی شناسی، حس مکان، ارزش میراث، ارزش های معنوی و مذهبی، ‏آموزشی، و الهامات در اولویت های ‏بعدی قرار گرفته اند. بر این اساس مکان هایی که از ‏تراکم بالای رویشگاه های مانگرو برخوردارند دارای ‏عرضه بالایی از خدمات فرهنگی نیز هستند.‏ ‏بنابراین، بررسی پراکنش مکانی خدمات اکوسیستمی از ‏طریق ارزیابی و پهنه بندی این منابع ارزشمند ‏می تواند به برنامه ریزی صحیح و حفاظت از اکوسیستم های ‏طبیعی جهت تامین نیازهای ‏معیشتی انسان کمک کند.‏
    کلید واژگان: ارزیابی خدمات اکوسیستمی, پهنه بندی, جنگل های مانگرو, حوزه خمیر و قشم, نقشه سازی
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *
    Considering the fact that the supply and demand of ecosystem services may be geographically different, therefore, the management of this spatial heterogeneity requires the evaluation and zoning of ecosystem services in the form of spatial maps. Accordingly, in the present study, the spatial distribution of ecosystem services in the mangrove forests of Khamir and Qeshm was evaluated and zoned. According to the results in this area, cultural services have the most points among the available services due to the high entertainment value. Therefore, among the examined criteria, leisure and nature tourism have more demand for spending leisure time and tourism due to its pristine landscapes, aesthetic values, education, recreation, etc. Likewise, among provisioning ‎ecosystem services, traditional fishing (Moshta) is scattered in most areas of this region within the main tributaries and estuaries and has the largest supply in the area.  This ecosystem service is important among the residents of the area, the reasons for which are the livelihood and economic dependence of the local people on this service. Finally, the prioritization of ecosystem services distribution in the studied areas demonstrated that the most services offered and with the highest priority in the area are related to cultural services. In this service, the highest priority is also given to the standard of recreation and nature tourism on the high class, and other services, including aesthetics, sense of place, heritage value, spiritual and religious value, education, and inspiration, are placed in the next priorities. Accordingly, zones that have a high density of mangrove habitats also have a high supply of cultural services. Therefore, examining the spatial distribution of ecosystem services through the evaluation and zoning of these valuable resources can help to correct the plan and protection of natural ecosystems to meet human needs.
    Keywords: Evaluation of ecosystem services, Mapping, zoning, Mangrove forests, Khamir, Qeshm areas
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*

    جنگل های مانگرو یکی از بوم‎سازگان های مهم با فراورده های متنوع و غنی در زنجیره های غذایی مناطق ساحلی هستند که منبع تامین انرژی محسوب می شوند و ‏کالاها و خدمات ‏فراوانی را با فواید اکولوژیک، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیباشناختی در رابطه با تامین نیازهای جامعه فراهم ‏می کنند. جنگل های مانگرو یکی از حساس ترین و آسیب پذیرترین زیستگاه ها در مقابل مخاطرات محیطی و فشارهای انسانی به شمار می روند‎.‎‏ در مطالعه پیش رو سیمای طبیعی جنگل‎های مانگروی خمیر و قشم، همچنین محدوده های مدیریتی موجود در این منطقه بررسی شد. مطابق با بررسی های انجام شده برای حفاظت و برنامه ریزی در این رویشگاه طبیعی و ‏با توجه به پیشینه حفاظتی آن، نمی توان به مرزهای مدیریتی و تقسیمات ‏کشوری محدود شد، بلکه ضروری است این محدوده با در نظر گرفتن مرز بیولوژیک و پراکنش پوشش های جنگلی مانگرو، مورد حفاظت و مدیریت قرار ‏گیرد. بنابراین، مدیریت حفاظتی چندوجهی در رویشگاه منحصربه فرد مانگروی کشور ایجاب می کند تا در ‏چهارچوب طرح مدیریت، مبتنی بر ‏زون بندی رویشگاه، خدمات این بوم سازگان برنامه ریزی شود و ‏توسعه فعالیت های انسانی در این منطقه، در چهارچوب محدوده های مدیریتی و حفاظتی، ‏محور ‏توجه و برنامه ریزی قرار گیرد. ‏

    کلید واژگان: خدمات بوم سازگان, تیپ های چندگانه حفاظتی, رویشگاه های مانگرو خمیر و قشم
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *

    Mangrove forests are considered one of the most productive components of coastal food chains and a source of energy supply. They provide various goods and services with ecological, economic, socio-cultural, and aesthetic benefits to meet society's needs. However, mangrove forests are considered one of the most sensitive and vulnerable habitats in the face of environmental hazards and human pressures. Accordingly, the study investigated the natural features of the Khamir and Qeshm mangrove forests and management boundaries in this area. According to previous studies, it cannot be limited to administrative borders and country divisions to protect and plan this natural habitat according to its conservation history. Instead, it should be protected and managed by considering the biological border and the distribution of mangrove forest cover in this area. Therefore, multifaceted conservation management of the country's unique mangrove habitat requires that its ecosystem services be planned in the framework of a management plan based on habitat zoning. In addition, the development of human activities in this area should be planned within management and protection limits.

    Keywords: Ecosystem services, multiple protection types, Khamir, Qeshm mangrove forests
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*
    سابقه و هدف

    در فرآیند برنامه ریزی و توسعه فعالیت های طبیعت گردی، پهنه بندی و الویت بندی مناسب فعالیت های تفرجی برای ‏استقرار و جانمایی ‏در طبیعت از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بدین ترتیب که فعالیت های تفرجی مستعد و قابل استقرار در پهنه های ‏انتخاب شده در گستره هایی از طبیعت مورد طراحی ‏قرار می گیرد و سپس به ارایه برنامه مدیریتی پایدار با لحاظ نمودن آموزش، ‏مشارکت و پایش بر انجام فعالیت های ‏تفرجی اقدام می شود. ‏بر این اساس در مطالعه حاضر ضمن شناسایی پهنه های مناسب برای ‏توسعه فعالیت های تفرجی مورد تقاضا و قابل توسعه در جنگل های مانگرو خمیر و قشم، به الویت بندی هر یک از این فعالیت ها با ‏توجه به ‏توان و قابلیت عرصه های طبیعی منطقه و همچنین معیارهای پیشنهادی و موثر بر توسعهء آن ها صورت گرفت.‏

    مواد و روش ها

    در این مطالعه به پهنه بندی فعالیت ها بر اساس رابطه خطی شاخص های مکانی پرداخته شد. سپس به وزن دهی و ‏الویت بندی این فعالیت ها مطابق با یکسری از معیارهای منتخب بر ‏اساس نظرات کارشناسان و متخصصان و همچنین مطالعات و اسناد ‏مشابه اقدام گردید. در فرآیند شناسایی معیارها، همچنین شرایط محیطی محدوده مورد مطالعه و سایر عواملی که می تواند بر توسعه ‏‏فعالیت های تفرجی در این منطقه موثر باشد، مورد توجه قرار گرفت. معیارهای مورد مطالعه شامل شبکه ‏دسترسی جاده ای، فاصله از ‏شهر، موقعیت سکونتگاه ها، زیرساخت های دریایی و بندرهای موجود، فاصله از لکه های ‏حفاظتی و جمعیت ساکن است. این معیارها ‏ابتدا در دامنه عددی 0 تا 1 به روش خطی، ‏استانداردسازی شده و سپس با استفاده از مدل ‏ANP‏ به هر یک از معیارها وزنی اختصاص ‏داده شد. در ادامه برای هر ‏یک از معیارها نقشه ای مکانی در نرم افزار ‏Arc GIS‏ تهیه گردید و برای الویت بندی فعالیت های تفرجی از ‏روش ‏Topsis‏ در نرم افزار ‏Topsis Solver‏ استفاده شد.‏

    یافته ها

    مطابق نتایج به دست آمده پهنه بندی فعالیت های تفرجی در این منطقه شامل 4 گزینه از نحوه ترکیب فعالیت های ‏تفرجی مورد ‏تقاضا در جنگل های مانگرو خمیر و قشم می باشد که گزینه 1 شامل پهنه هایی با سه فعالیت تفرجی (بازدید از جنگل با بالن، تماشای ‏جانوران و پرندگان دریا و پیاده روی و جنگل گردی)، گزینه 2 شامل پهنه هایی با چهار فعالیت تفرجی (بازدید از جنگل با بالن، ‏تماشای جانوران و پرندگان دریا، پیاده روی و جنگل گردی و بازدید از روستاهای حاشیه جنگل)، گزینه 3 شامل پهنه هایی با پنج ‏فعالیت تفرجی (بازدید از جنگل با بالن، تماشای جانوران و پرندگان دریا، گردش با قایق موتوری، ماهیگیری با ‏قلاب و عکاسی در ‏جنگل مانگرو) و در نهایت گزینه 4 در برگیرنده هفت فعالیت تفرجی (بازدید از جنگل با بالن، تماشای جانوران و پرندگان دریا، ‏پیاده روی و جنگل گردی، تماشای جزایر گلی و جنگلی، اردو زدن در ‏جنگل مانگرو، گردش در کرانه با موتور 4 چرخ و حمام آفتاب ‏در کرانه) است. نتایج وزدن دهی معیارها نیز نشان داد که بیشترین وزن مربوط به معیار زیرساخت های دریایی و بندرهای موجود و ‏کمترین ‏وزن به معیار فاصله از شهر اختصاص یافته است. در نهایت رتبه بندی فعالیت های تفرجی حاکی از آن است که بالاترین الویت ‏مربوط به گزینه 2، و الویت های بعدی به ‏ترتیب شامل گزینه های 3، 1 و 4 می باشند. ‏

    نتیجه گیری

    به طور کلی با توجه به نتایج به دست آمده، یکی از عمده ترین عوامل در توسعه طبیعت گردی پایدار و همچنین امکان ‏‏بهره وری از توان و جاذبه های گردشگری در اکوسیستم های طبیعی، پهنه بندی و الویت بندی فعالیت های تفرجی متناسب ‏با شرایط ‏محیطی منطقه می باشد. با توجه به این که جنگل های مانگرو خمیر و قشم از ذخایر ارزشمند حفاظت شده سواحل جنوب کشور ‏می باشد، ‏الویت بندی فعالیت های تفرجی در پهنه های مناسب و خارج از زون های حفاظتی منطقه می تواند ضمن حفاظت از این ‏‏رویشگاه های طبیعی به استفاده ‏پایدار از ظرفیت منابع طبیعی و نحوه متناسب توزیع فعالیت های تفرجی در منطقه ‏‏کمک نماید.‏

    کلید واژگان: فعالیت های تفرجی ساحلی-دریایی, پهنه بندی و الویت بندی, جنگل های مانگرو خمیر و قشم
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *
    Background and purpose

    In the process of planning and developing nature tourism activities, ‎proper zoning and prioritization of recreational activities for establishment and location in ‎nature is of special importance. In this way, recreational activities that are suitable and can be ‎established in the selected areas are designed and then a sustainable management program is ‎provided, taking into account training, participation and monitoring of recreational activities. ‎In the present study, while identifying suitable areas for the development of ‎recreational activities that are in demand and can be developed in the mangrove forests of ‎Khamir and Qeshm, prioritizing each of these activities according to the potential and ‎capabilities of the natural areas of the region, as well as the proposed and effective criteria for ‎their development.‎

    Materials and methods

    In this study, activities were zoning based on the linear relationship of ‎spatial indicators. Then the weighting and prioritization of these activities was carried out ‎according to a series of selected criteria based on the opinions of experts and specialists as well ‎as similar studies and documents. In the process of identifying the criteria, the environmental ‎conditions of the study area and other factors that can be effective on the development of ‎recreational activities in this area were taken into consideration. The studied criteria include road ‎access network, distance from the city, location of settlements, sea infrastructure and existing ‎patches, distance from protection spots and resident population. These criteria were first ‎standardized in the numerical range of 0 to 1 in a linear way, and then weight was assigned to ‎each of the criteria using the ANP model. Next, for each of the criteria, a location map was ‎prepared in Arc GIS software, and Topsis method was used in Topsis Solver software to ‎prioritize recreational activities.‎

    Results

    Obtained results, the zoning of recreational activities in this area ‎includes 4 options of how to combine the recreational activities required in the mangrove ‎forests of Khmer and Qeshm, which option 1 includes zones with three recreational activities ‎‎(Walking in the Forest -Watching Marine ‎Wildlife -Visiting the Forest ‎‎with a Balloon), option 2 ‎includes areas with four recreational activities (Visiting ‎Villages near the Forest -Walking in the ‎Forest -Watching Marine ‎Wildlife -Visiting the Forest ‎‎with ‎a Balloon), option 3 includes areas ‎with five recreational activities (Photography ‎in ‎Mangrove ‎‎Forest‎ -Traditional ‎Fishing -Jet ‎Boating-Watching Marine ‎Wildlife -Visiting the ‎Forest ‎‎with a Balloon) and finally option 4 ‎including seven recreational activities (Sunbathing ‎on the Beach Atv's on the Beach -Camping in ‎‎‎Mangrove ‎‎Forest -Watching Muddy ‎Islands and ‎Forest -Walking in the Forest -Watching Marine ‎‎Wildlife -Visiting the Forest ‎‎with a Balloon). The results of the evaluation of the criteria also ‎revealed that the highest weight was assigned to the criterion of sea infrastructure and existing ‎ports, Finally, the ‎ranking of recreational activities indicates that the highest priority is related to option 2, and the ‎next priorities include options 3, 1, and 4, respectively. ‎

    Conclusion

    In general, according to the obtained results, one of the most important factors in ‎the development of sustainable nature tourism, as well as the possibility of utilizing the potential ‎and tourist attractions in natural ecosystems, is the zoning and prioritization of recreational ‎activities according to the environmental conditions of the area. Considering that the mangrove ‎forests of Khamir and Qeshm are among the valuable protected reserves of the southern coasts ‎of the country, prioritizing recreational activities in suitable areas and outside the protection ‎zones of the region can protect these natural habitats and sustainably use the capacity of natural ‎resources and the appropriate distribution of recreational activities in the area.‎

    Keywords: Beach-sea recreational activities, Zoning, prioritization, Khamir, Qeshm mangrove ‎forests.‎
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*

    بهره گیری از شاخص های اقلیم آسایش برای توسعه گردشگری در مناطق تحت حفاظت، برای برنامه ریزی صحیح در این مناطق، دارای اهمیت بالایی است. مطالعه حاضر با هدف شناسایی و انتخاب بهترین شاخص اقلیم گردشگری برای تعیین زمان مناسب و توسعه فعالیت های گردشگری در منطقه حفاظت شده حرا، به رتبه بندی شاخص های اقلیمی پرداخت. جمع آوری داده های اقلیمی برای سال های 1996 تا 2021، از ایستگاه سینوپتیک قشم تهیه شد. سپس به بررسی شاخص های اقلیم آسایش از جمله اقلیم گردشگری، اقلیم تعطیلات، بیکر، استاندارد دمای موثر، فشار عصبی، ترجونگ و ماهانی پرداخته شد. مطابق نتایج، در شاخص اقلیم گردشگری بهترین زمان آذر، دی، بهمن، اسفند و فروردین، و در اقلیم تعطیلات آذر، دی، بهمن و اسفند می باشد. در شاخص بیکر نیز آذر، دی، بهمن، اسفند و فروردین، شرایط محیط برای فعالیت های گردشگری مناسب است. در شاخص دمای استاندارد موثر آذر، دی، بهمن و اسفند مناسب ترین ماه ها شناسایی شد. همچنین در شاخص فشار عصبی، مطلوب ترین زمان مهر و اسفند می باشد و در شاخص ترجونگ دی، بهمن و اسفند بهترین ماه ها انتخاب شدند. در نهایت در شاخص ماهانی آذر، دی و بهمن از مطلوبیت بیشتری برخوردارند. به طورکلی رتبه بندی شاخص های اقلیمی نشان داد که شاخص اقلیم گردشگری دارای جامعیت بیشتر و با توجه به شرایط اقلیمی منطقه، از نتایج واقعی تری برخوردار است. در بین شاخص ها همچنین، به ترتیب بیشترین رتبه به شاخص های ترجونگ، اقلیم تعطیلات، ماهانی، دمای استاندارد موثر، بیکر و فشار عصبی اختصاص یافت. نتایج این مطالعه به برنامه ریزان گردشگری کمک می نماید تا به تعیین زمان مطلوب گردشگری در این منطقه اقدام کنند.

    کلید واژگان: اقلیم آسایش گردشگری, جنگل های مانگرو, شاخص های اقلیمی, شناسایی و رتبه بندی, منطقه حفاظت شده حرا
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *

    Using comfort climate indices for tourism development in protected areas is essential for proper planning. The present study ranked climate indicators to identify and select the best tourism climate index to determine a good time for tourism activities in the Hara protected area. The results of the TCI index revealed that the best time for tourists is December, December, February, March, and April. In the HCI index, December, January, February, and March are the best months of the year. In Becker's results, the environmental conditions are suitable for recreational activities in December, January, February, March, and April. The SET index identified December, January, February, and March as the most suitable months. According to the results of the CI index, the best time for tourism is October and March. Also, in the results of the Tarjong index, January, February, and March were selected as the best months. Finally, the results of Mahoney's index indicate that December, January, and February were more favourable. In general, the ranking and analysis of the effects of tourism comfort climate indices in this study displayed that TCI is more comprehensive compared to other indices. According to the weather conditions of the area, it has more realistic results. Among the indicators, the highest rank was assigned to Tarjong, HCI, Mahoney, SET, Becker, and CI indices. The results of this study will help tourism planners determine the appropriate time for tourism in this area

    Keywords: Tourist comfort climate, Mangrove forests, Climate Indices, Identification, ‎ranking, Hara protected area
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*

    در مطالعه حاضر به شناسایی فعالیت های تفرجی در منطقه حفاظت ‏شده حرا پرداخته شد، و سپس به بررسی این فعالیت ها مطابق فهرستی از شاخص های مکانی اقدام گردید. توزیع مکانی فعالیت های تفرجی ‏در منطقه نشان داد که با توجه به ماهیت خشکی و ساحلی-دریایی بودن فعالیت ها و همچنین شرایط توپوگرافی و اقلیمی ‏منطقه، ‏اکثر این فعالیت ها در نواحی دریاکنار و آب های کرانه ای قابل اجرا است. ‏مطابق نتایج، 12 فعالیت تفرجی از بین 43 فعالیت ‏شناسایی شده، توسط گردشگران ‏مورد انتخاب قرار گرفت که در بین این فعالیت ها بیشترین امتیاز به "بازدید از جنگل با بالن‏‏"‏،‏ و در ‏مقابل کمترین امتیاز به "حمام آفتاب در کرانه" اختصاص یافته است. همچنین از بین 14 شاخص مکانی، "شدت بارش" و "زمان مناسب ‏برای گردشگری" در اکثر فعالیت های تفرجی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است، در ‏حالی که سایر شاخص ها از جمله "حداکثر ‏ارتفاع از سطح دریا" بر تعداد محدودی از فعالیت ها اثرگذار می باشند.

    کلید واژگان: فعالیت های تفرجی, شاخص های مکانی, طبیعت گردی, منطقه حفاظت شده حرا
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *

    In the present study, recreational activities were identified in the Hara protected area, and then these activities were investigated according to a list of spatial indicators. Spatial distribution of recreational activities in the area demonstrated that due to the land and coastal-marine nature of the activities, as well as the topographical and climatic conditions of the area, most of these activities can be implemented in the coastal areas and coastal waters. According to the results, 12 recreational activities from 43 identified activities were selected by tourists, among these activities, "visiting the forest with a balloon" received the highest score, while "Sunbathing on the shore" received the lowest score. Also, among the 14 spatial indicators, "precipitation intensity" and "suitable time for tourism" have been investigated and analyzed in most recreational activities, while other indicators such as "maximum height above sea level" have been analyzed on a limited number.

    Keywords: Recreational activities, spatial indicators, Nature tourism, Hara Protected Area
  • پروانه سبحانی، افشین دانه کار*
    آگاهی از شرایط اقلیمی در مقصد گردشگری از مهم ترین اطلاعات مورد نیاز گردشگران طبیعت است. مطالعه حاضر با هدف تعیین زمان مناسب گردشگردی در جنگل های مانگرو خمیر-قشم، به بررسی شاخص های ‏TCI‏ ‏و ‏HCI‏ در سال های 1996 تا 2021 پرداخته است.‏ نتایج ‏TCI‏ نشان داد که بهترین فصل گردشگری، اواخر پاییز و زمستان در ماه های آذر، دی و بهمن می باشد. در حالی که نامطلوب ترین شرایط اقلیمی مربوط به ماه های خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر است.‏ همچنین مطابق نتایج ‏HCI‏ مطلوب ترین فصل گردشگری مربوط به زمستان و به ویژه اسفندماه می باشد، در ‏حالی که وضعیت این شاخص از خرداد تا مهرماه در شرایط قابل قبول است. نتایج ‏TCI‏ و ‏HCI‏ نشان داد که از پاییز تا اواخر فصل زمستان بهترین زمان از نظر اقلیم گردشگری و در مقابل از اواخر بهار تا ‏فصل تابستان، دارای نامطلوب ترین شرایط برای حضور بازدیدکنندگان به دلیل گرمای شدید، رطوبت بالا و شرجی بودن آب ‏و هوای منطقه است. ‏تحلیل آماری ‏TCI‏ و ‏HCI‏ نیز حاکی از آن است که رابطه معنی دار و مستقیمی بین این دو شاخص با ‏متغیرهای اقلیمی وجود دارد و با افزایش ضریب نهایی، شرایط اقلیمی منطقه برای ‏حضور گردشگران از وضعیت مطلوب تری برخوردار خواهد بود. ‏‏با توجه به رشد روز افزون صنعت گردشگری و توسعه طبیعت گردی در جنگل های مانگرو خمیر-قشم، برنامه ریزی ‏مناسب و مطابق با شرایط مطلوب اقلیم گردشگری می تواند به حفاظت از این منطقه، تامین زیرساخت ها و امکانات ‏مناسب برای گردشگران، و همچنین ایجاد شرایطی برای درک احساس آسایش و رضایت ‏گردشگران کمک نماید.
    کلید واژگان: اقلیم مناسب گردشگردی, شاخص های اقلیمی (TCI و HCI), جنگل های مانگرو خمیر-قشم (منطقه حفاظت شده حرا)
    Parvaneh Sobhani, Afshin Danehkar *
    Understanding the climatic conditions in a tourist destination is one of the most important information needed by nature-oriented tourists. The present study aimed to investigate the TCI and HCI index to determine nature tourism in the Khamir-Qeshm mangrove forests from 1996 to 2021. The results of TCI revealed that the best tourism season is autumn late and winter in December, January, and February while the most unfavorable climatic conditions are June, July, August, September, and October. Based on the results of HCI, the most favorable tourism season is related to winter and especially March month, while the status of this index is acceptable from June to October. In general, the results of TCI and HCI indicate that autumn to the end of winter is the best time in terms of tourism climate, and spring to summer late, has the most unfavorable conditions for visitor's presence due to the extreme heat, high humidity, and sultry climate of the area. The statistical analysis of TCI and HCI also indicates that there is a significant and direct relationship between these two indicators with climatic variables and with the increase of the final coefficient, the climatic conditions of the area will be more favorable for tourists' presence. Considering the increasing tourism industry and nature tourism development in Khamir-Qeshm mangrove forests, proper planning in accordance with the favorable conditions of the tourism climate can protect this area, provide suitable infrastructure and facilities for tourists, and will also help create conditions to understand the comfortable feeling and tourist's satisfaction.
    Keywords: Tourism climate, Mangrove forests, TCI index, HCI index, Hara protected area
  • پروانه سبحانی، حسن اسماعیل زاده*، شهیندخت برق جلوه

    در تحقیق حاضر سطح پایداری در دو تیپ مختلف مناطق تحت حفاظت استان تهران (شامل پارک ملی لار و اثر طبیعی ملی تنگه واشی) مورد مقایسه قرار گرفته شده است. علاوه بر این به ارزیابی میزان مشارکت اجتماعات محلی و اکوگردشگران، به منظور سنجش میزان ‏اثرگذاری مشارکت بر سطح پایداری توسعه اکوگردشگری در این مناطق، پرداخته شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف، نظری - کاربردی، و از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی و تطبیقی است. گردآوری داده ها به روش اسنادی و پیمایشی بوده است که در روش اسنادی، داده ها مطابق با مطالعات پیشین، اسناد و منابع بین المللی از ‏سوی سازمان های گردشگری تهیه شده است. در روش پیمایشی نیز از ابزارهای ‏پرسش نامه، مصاحبه و مشاهده استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات، به روش کمی ‏بوده که برای تحلیل های آماری از ‏آزمون های آماری توصیفی و استنباطی و مدل ANP بهره گرفته شده است. جامعه آماری و حجم نمونه موردمطالعه شامل ‏اجتماعات محلی و اکوگردشگران می باشد. روایی پژوهش مبتنی بر روش های سازه و صوری، و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شده ‏است. ‏نتایج تحلیل سلسله مراتب شبکه ای حاکی از آن است که بالاترین امتیازهای اختصاص یافته به متغیرهای موثر در توسعه پایدار اکوگردشگری شامل تنوع زیستی، اکوسیستم، نظارت - کنترل و مشارکت می باشد؛ و در مقابل کمترین امتیازها مربوط به متغیرهای دسترسی به زیرساخت ها و تسهیلات ‏اکوگردشگری، تراکم جمعیت، تعداد طرح ها و پروژه ها و هزینه های ‏اکوگردشگری ‏است. نتایج همچنین نشان داد که سطح پایداری در پارک ملی لار با میانگین 4، و در اثر طبیعی ملی تنگه ‏واشی با میانگین 3/2 ‏است. همچنین بالاترین سطح مشارکت در بین اجتماعات محلی و ‏اکوگردشگران نیز مربوط به پارک ملی لار می باشد. یافته ها نشان می دهد که بین مشارکت اجتماعات محلی و توسعه پایدار اکوگردشگری در مناطق تحت حفاظت، رابطه مستقیمی وجود دارد.

    کلید واژگان: توسعه پایدار اکوگردشگری, مشارکت اجتماعات محلی, مناطق تحت حفاظت, پارک ملی لار, اثر طبیعی ملی تنگه واشی
    Parvaneh Sobhani, Hassan Esmaeilzadeh *, Shahindokht Bargh Jelveh

    In the current research, the level of sustainability in two different types of protected areas of Tehran province including Lar National Park and Tangeh Vashi National Natural Monument has been compared. In addition, the evaluation of the participation of local communities and ecotourists has been done in order to measure the impact of participation on the level of sustainability of ecotourism development in these areas. The present study is theoretical-practical in terms of its purpose, and descriptive-analytical and comparative in terms of its nature. The data was collected by documentary and survey method, in which the data was prepared according to previous studies, documents and international references by tourism organizations. Questionnaire, interview and observation tools were also used in the survey method. The analysis of data and information was done in a quantitative way, which used descriptive and inferential statistical tests and the ANP model for statistical analysis. The statistical population and sample size of the study include local communities and ecotourists. The validity of the research is based on structural and formal methods, and its reliability is calculated using Cronbach's alpha. The results of the network hierarchy analysis indicate that the highest points assigned to the effective variables in the sustainable development of ecotourism include biodiversity, ecosystem, monitoring-control and participation; And on the other hand, the lowest scores are related to the variables of access to ecotourism infrastructure and facilities, population density, number of plans and projects, and ecotourism costs. The results also indicated that the level of sustainability in Lar National Park is 4 (from 5), and in Vashi Gorge National Natural Park is 2.3. Also, the highest level of participation among local communities and ecotourists is related to Lar National Park.

    Keywords: Ecotourism sustainable development, local communities' participation, Areas on Protection, Lar National Park, Tangeh Vashi Natural Monument
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال