پریسا سزاری
-
وضعیت بیمار هنگام عمل یکی از بحث های چالش برانگیز برای متخصصین بیهوشی می باشد. تغییرات همودینامیک هنگام عمل به طور غیرمستقیم می تواند مرتبط با پوزیشن بیمار باشد. در اینجا یک مورد بیمار جراحی ستون مهره را معرفی می کنیم که به دنبال پوزیشن پرون دچار افت فشارخون و افزایش ضربان قلب شد که پس از بازگرداندن به وضعیت سوپاین، کلیه مشکلات پیش گفته، بی درنگ اصلاح شدند.
کلید واژگان: وضعیت پرون, رول جراحی, هایپوتنشن, تاکی کاردیPatient positioning is always a challenge for anesthesiologists. Hemodynamic changes during surgery could be indirectly related to patient positioning. Here we report hypotension and tachycardia in a prone position spinal surgery which improved immediately after returning to supine position.
Keywords: Prone Position, Surgical Bolster, Hypotension, Tachycardia -
مطالعات فراوانی ارتباط دکسمدتومیدین در کاهش ROS و افزایش سطح آنتی اکسیدانهای اندوژن دفاعی را ثابت کرده اند. هدف از انجام این پروژه بررسی تاثیر داروی دکسمدتومیدین بر روی سطوح آنتی اکسیدانهای اندوژن (گلوتاتیون پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز ، کاتالاز) در جراحی می باشد.40 بیمار کاندید جراحی یک سطح لامینکتومی لومبار در بیمارستان لقمان حکیم وارد مطالعه میشوند. بیماران در دو گروه 20 نفره شامل گروه کنترل ،گروه دکسمدتومیدین تحت جنرال آنستزی، مورد بررسی قرار می گیرند. اینداکشن آنستزی در هردوگروه مشابه و maintenance آنستزی در گروه کنترل : پروپوفول 100-300 μg/kg/min و گروه دکسمدتومیدین : پروپوفول 100-300 μg/kg/min، دکسمدتومیدین 0.6 μg/kg (loading dose) در طی 15 دقیقه قبل اینداکشن و سپس h/0.4 μg/kg به عنوان maintenance. نمونه های خون یک بار قبل از اینداکشن (T0) و یک بار بعد از اتمام جراحی، در ریکاوری (T1)جمع آوری میشود. و سطوح گلوتاتیون پراکسیداز(GPX) ، سوپراکسید دیسموتاز(SOD) ، کاتالاز(CAT) پیش و پس از عمل در هر گروه اندازه گیری میشود. سطح SOD و CAT قبل و بعد از مداخله در بیماران هر دو گروه تفاوت معنی داری نداشته است.در حالی که میانگین GPX بعد از عمل جراحی نسبت به میانگین آن قبل از عمل جراحی افزایش قابل ملاحظه داشته است، این افزایش در بیماران هر دو گروه قابل توجه و معنی دار بوده است. نتایج این آزمون نشان داد که اگر چه میانگین تفاوت این آنتی اکسیدانها در بیماران گروه DEX با گروه کنترل تفاوت داشته است اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبوده است.
کلید واژگان: بیهوشی, جراحی, دکسمدتومیدین, آنتی اکسیدانMany studies have shown the effect of dexmedetomidine in decreasimg the levels of reactive oxygen species (ROS) and increasing the endogenous antioxidants. Our goal was to determine the effect of dexmedetomidine on the serum levels of several endogenous antioxidants following spinal surgeries. Forty patients were allocated into two groups: control and intervention. Both groups underwent the same general anesthesia process except the dexmedetomidine infusion in the intervention groupversus normal saline in control group (blinding). Blood samples were drawn before induction and after surgery in recovery roomand levels of Gluthatione peroxidase, catalase and super oxide dismutase were assessed. Superoxide dismutase and catalase levels did not change significantly but glutathione peroxidase levels after the surgery was meaningfully higher than the preoperative measures in both groups. Depite observed differences in the mean of antioxidant levels between the groups, this diversity was not statistically meaningful.
Keywords: anesthesia, surgery, Dexmedetomidine, antioxidants -
آتلکتازی یک رخداد شایع در بیماران مالتیپل تروماست که رویکردهای گوناگونی مانند تهویه با فشار مثبت، فیزیوتراپی تنفسی، تحریک سرفه و راه اندازی زودرس بیمار برای پیشگیری و درمان آن وجود دارد. استفاده از فایبراپتیک برونکوسکوپ برای تخلیه ترشحات و برطرف کردن آتلکتازی، اگرچه شناخته شده است ولی کمتر مورد استفاده قرار می گیرد. در این گزارش به معرفی یک مورد آتلکتازی ریوی به دنبال مالتیپل تروما می پردازیم که پاسخ چشمگیری به درمان با فایبراپتیک برونکوسکوپ در مدتی کوتاه نشان داد.
Atelectasis is a common event among multiple trauma patients which different approaches are being used for its management such as positive pressure ventilation, chest physiotherapy, coughing and early ambulation. Although using fiberoptic bronchoscope for irrigation and drainage of secretions and mucus plugs is well known, it is not used commonly. In this report we represent a case of pulmonary atelectasis following multiple trauma who dramatically responded to therapeutic fiberoptic bronchoscopy in such a short period.
-
فلج تارهای صوتی به دنبال اعمال جراحی مغز به ویژه ساقه مغز و بطن چهارم، یکی از ملاحظات مهم آنستزیولوژیستها و اینتنسیویستهاست. تراکیوستومی به هنگام، نقش به سزایی در اداره ی این بیماران و راه اندازی سریعتر ایشان دارد. در اینجا به معرفی یک مورد کودک مبتلا به تومور بطن چهارم مغزی می پردازیم که پس از جراحی دچار فلج دوطرفه تارهای صوتی شد.
کلید واژگان: فلج تارهای صوتی, جراحی بطن چهارم مغزی, نوروآنستزیVocal cord paralysis following surgery especially after 4th ventricle and brain stem surgeries is a great concern for anesthesiologist and intensivist. On time tracheostomy has a substantial role in their management and reanimation. Here we report postoperative bilateral vocal cord paralysis in a child undergoing 4th ventricle tumor surgery.
Keywords: Bilateral vocal cord paralysis, ventricle tumor surgery, neuroanesthesiology -
مقدمه و هدف
اکسی کدون یک آگونیست گیرنده μ-opioid است و به طور کلی برای تسکین دردهای متوسط تا شدید کاربرد دارد.هدف از این مطالعه، مقایسه تاثیر اکسی کودون خوراکی و کتورولاک وریدی بر درد پس از جراحی کوله سیستکتومی لاپاروسکوپیک بود.
روش انجام پژوهشدر این مطالعه دوسو کور اطلاعات مربوط به 60 بیمار که تحت عمل جراحی کوله سیستکتومی لاپاروسکوپیک که به صورت رندوم در دو گروه دریافت کننده اکسی کدون n=30)) و کتورولاک (n=30) بعد از عمل جراحی تقسیم شده بودند ، مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفت. القا بیهوشی و لوله گذاری در هر دو گروه بصورت یکسان انجام شد. درد بیماران ساعات 1، 2، 4، 6 و 12 پس از عمل اندازه گیری شد همچنیندر زمانهای یاد شده، فشار خون و تعداد ضربان قلب اندازه گیری و بروز تهوع و استفراغ و لرز بعد از عمل نیز ثبت شد.
یافته هادو گروه تفاوت معناداری از نظر سن، جنس و کلاس ASA نداشتند. همچنین مقادیر فشار سیستولیک و دیاستولیک و ضربان قلب در زمانهای ذکر شده تفاوت معناداری نشان نداد (P>0.05). میانگین نمره NRS در گروه اکسی کدون به جز در ساعت ششم، به طور معنا داری کمتر از گروه کتورولاک بود(P<0.05) همچنین در گروه بیماران مصرف کننده کتورولاک میزان نیاز به استفاده از مورفین وریدی به طور معنا داری بالاتر از گروه دیگر بود(P<0.001). تهوع و استفراغ اندکی در گروه اکسی کدون بیشتر مشاهده شد اما تفاوت معنادار نبود.
نتیجه گیریاکسی کدون خوراکی با توجه به اثربخشی مناسب، سهولت مصرف و عوارض جانبی محدود می تواند گزینه مناسبی در کنترل درد بعد از جراحی باشد و نیاز به مخدر را به حداقل برساند.
کلید واژگان: اکسیکودون, کتورولاک, درد بعد از عمل, لاپاراسکوپیBackground and AimOxycodone is a μ-opioid receptor agonist and is generally indicated for the relief of moderate to severe pain. The aim of this study was to compare the analgesic efficacy of oral oxycodone and intravenous ketorolac for postoperative pain in patients undergoing laparoscopic cholecystectomy.
Materials and methodsIn this double blinded study 60 patients underwent laparoscopic cholecystectomy classified into 2 groups Ketorolac (n=30) and Oxycodone (n=30) randomly. Anesthesia induction and intubation was the same in both groups. Postoperative pain, blood pressure and heart rate was measured 1, 2, 4, 6 and 12 hours after surgery in both groups. Post-operative nausea and vomiting and shivering also was compared between two groups.
Resultsthere was no significant differences between two groups considering age, gender and ASA class. Also, no significant difference between two groups comparing systolic and diastolic blood pressure and heart rate in mentioned hours (P>0.05). Mean NRS was significantly lower in Oxycodone in compare with Ketorolac group, except in sixth hour (p<0.05). Need for morphine consumption in ketorolac group was meaningfully higher than the other group (p<0.001). Incidence of postoperative nausea and vomiting was a little higher in oxycodone group.
Conclusionoral oxycodone is a good choice in controlling postoperative pain considering efficacy, easily consumption and low incidence of adverse effect.
Keywords: oxycodone, ketorolac, postoperative pain, laparoscopy -
دیستروفی عضلانی کمربند شانه ای لگنی (Limb Girdle Muscular Dystrophy [LGMD]) یک میوپاتی ارثی با شیوع پایین است که کمربند شانه ای و لگنی را درگیر می کند. مدیریت بیهوشی در این بیماران هم از لحاظ انتخاب روش و هم عوارض احتمالی هنگام و پس از آنستزی، برای آنستزیولوژیستها بسیار چالش برانگیز است.
با عنایت به شیوع پایین این بیماری، کارآزمایی بالینی در این بیماری کم است و بیشتر مطالعات بر اساس گزارش موارد بوده است. در این نوشته، ما نیز به بررسی این بیماری و انتخاب روش Spinal Anesthesia و بررسی عوارض احتمالی ناشی از این روش در یک خانم باردار 28 ساله با مشکل LGMD، که کاندید جراحی سزارین بود، پرداخته ایم. این بیمار هیچ گونه عارضه ای در طی جراحی و پس از آن نداشته است.کلید واژگان: limb girdle muscular dystrophy, anesthesiaLimb-Girdle Muscular dystrophy (LGMD) is a rare hereditary myopathy which involves pelvic and shoulder muscles. Anesthesia management could be a challenge in these patients considering the choice of technique and potential complications in perioperative period. Since it is a rare disease, clinical trials are scarce and most of the information about anesthetic considerations obtained from case reports. Here we have a short review of the disease and the report the choice of spinal anesthesia in a 28 year old lady suffering LGMD undergoing caesarian section. There was no perioperative complication. -
کیست هیداتید یکی از مهم ترین بیماری های انگلی می باشد که در بسیاری از کشورهای جهان از جمله ایران از معضلات بهداشتی و پزشکی محسوب می شود. در این بیماری انسان میزبان واسط انگل می باشد که از طریق خوردن سبزیجات و مواد غذایی آلوده با مدفوع میزبان اصلی مثل سگ که حاوی تخم انگل است، آلوده می شود. این بیماری می تواند ارگان های مختلفی را در بدن درگیر کند که شایع ترین آنها ریه و کبد می باشد. پاره شدن کیست هیداتید می تواند باعث واکنش آنافیلاکسی و یا حتی مرگ گردد. در این مطالعه ما به معرفی بیماری پرداخته ایم که هنگام جراحی کیست هیداتید کبدی دچار نشت محتویات آن و به دنبال آن دچار واکنش آنافیلاکسی شده است، که درمان وی از اتاق عمل با مایع درمانی و تزریق اپی نفرین آغاز گردید و تا ICU ادامه پیدا کرد و پس از 2 روز بستری در ICU با حال عمومی خوب به بخش منتقل گردید. بنابراین به عنوان آنستزیولوژیست باید همیشه آمادگی تشخیص زودرس و درمان سریع این پیامد را داشته باشیم و در بیمارانی که این احتمال می رود که در طی جراحی دچار این واکنش گردند باید تمهیدات لازم از جمله مانیتورینگ دقیق و داروهای لازم در اتاق عمل فراهم شوند.کلید واژگان: کیست هیداتید, آنافیلاکسیHydatid cyst is one of the most important parasitic disorders which cause some health issues in many countries such as Iran. In this disease, humans are intermediate host who may be infected via consumption of infected vegetables (infected with diseased dog feces). This disease could involve different organs in human body which the most common organs are liver and lungs. Cyst rupture could cause anaphylactic reactions and even death. In this paper we report a case of liver cyst rupture during surgery which treated with epinephrine and venoclysis and continued to the ICU. Patient discharged from ICU to ward after two days. As an anesthesiologist we should be always vigilant and prepared to encounter such events and the required equipment for these kinds of events must be at hand in operating theatre.Keywords: Hydatid Cyst, Anaphylaxis
-
مقدمهرینوپلاستی، بالقوه یک جراحی کم عارضه است اما متاسفانه برای ایجاد هیپوتنشن کنترله استفاده از دوزهای بسیار بالای داروهای هیپنوتیک و مخدر سبب ایجاد عوارض همراه با موربیدیتی و مورتالیتی بالا می شود، بنابراین استفاده از LMA سبب کاهش عوارض داروهای بیهوشی می شود که یک مزیت به حساب می آید. بنابراین انجام مطالعه ای برای بررسی و مقایسه علائم حیاتی و میزان نیاز به داروی هیپنوتیک و مخدر مصرف شده حین عمل و بررسی گلودرد پس از عمل می تواند اطلاعات زیادی در این زمینه به ما بدهد.مواد و روش هاصد بیمار 18 تا 40 سال ASA Class I بدون بیماری زمینه ای قلبی، ریوی، کلیوی یا دیابت و بدون سابقه گلو درد پیش از جراحی که کاندیدای رینوپلاستی بودند وارد مطالعه شدند. سپس این بیماران بصورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند و یکی از دو گروه با ETT اسپیرال و گروه دیگر با LMA اسپیرال تحت محافظت راه هوایی قرار گرفتند. بیماران دو گروه تکنیک بیهوشی مشابه داشتند. عمق بیهوشی در هر دو گروه، یکسان نگه داشته شد. ارزیابی گلودرد بر اساس NRS (Numerical Rating Scale) بود. پس از اتمام عمل و اکستیوب کردن،میزان داروهای مصرفی بیمار، ثبت می شد، سپس بیماران به بخش منتقل می شدند. متغیرهای بیمار تا 8 ساعت پس ازعمل و در بخش ،ثبت می شد.یافته هایافته های دموگرافیک (سن، جنس، قد، وزن و BMI) در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت. فشار خون سیستولیک (SBP) قبل از اینداکشن در دو گروه LMA و ETTتفاوت معنی داری با هم نداشتند (P>0. 05). در دقایق 30 ، 90 و 150 بعد از اینداکشن در گروه LMA این مقادیر بطور معنی داری کمتر از گروه ETT بود (P<0. 05) اما در سایر دقایق این تفاوت، معنی دار نبود (P>0. 05). فشار خون دیاستولیک (DBP) ، فشار خون متوسط شریانی (MAP) ، ضربان قلب (HR) و عمق بیهوشی (BIS) قبل از اینداکشن در دو گروه LMA و ETT تفاوت معنی داری با هم نداشتند (P>0. 05). همچنین در هیچکدام از دقایق بعد از اینداکشن،بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشت. (P>0. 05) میزان گلودرد بعد از عمل چه در ریکاوری و چه در ساعتهای 6 ، 12و 24 بعد از عمل در دو گروه تفاوت معنی داری با هم نداشتند (P>0. 05). دوزتوتال پروپوفول و رمی فنتانیل مصرفی در دو گروه در حین عمل نیز با هم مقایسه شد که در گروه LMA بطور معنی داری کمتر از گروه ETT بود (P<0. 05).نتیجه گیریدر این مطالعه ما نشان دادیم استفاده از LMA اسپیرال بجای ETT اسپیرال سبب کاهش میزان هیپنوتیک و مخدر مصرفی برای حفظ عمق بیهوشی در سطح ثابت در رینوپلاستی می شود.کلید واژگان: LMA اسپیرال, ETT اسپیرال, رینوپلاستی, عمق بیهوشی, گلودردIntroductionRhinoplasty is a surgery with minimal complications but implication of deliberate hypotension using hypnotics and opioids may potentially increase the morbidity and mortality, therefore, using LMA may decrease hypnotic and opioid use and decrease these potential side effects. Study of hypnotic and opioid use during rhinoplasty and comparing sore throat and hemodynamic indices may provide invaluable information. Methods and Materials: hundred patients with ASA Classification I, aged 18 to 40 years, with no history of co-existing diseases who were candidate for rhinoplasty, allocated randomly into two groups of spiral ETT and spiral LMA. Anesthesia technique was the same in both groups and depth of anesthesia were kept the same in both group (CSI: 40-60). Sore throat evaluated using Numerical Rating Scale (NRS). Amount of each medication recorded and calculated at the end of surgery. Indices were being recorded up to 8 hours after surgery.Resultsthere was no statistically meaningful difference between two groups concerning demographic data. There was no difference between two groups concerning pre-induction Systolic, diastolic, mean pressure and heart rate. Systolic blood pressure in LMA group was far behind the ETT group in 30, 90 and 150 minutes after induction (P<0.05) which was statistically meaningful.
The other hemodynamic indices and sore throat were not statistically different between two groups. Total dose of Propofol and Remifentanil was far less in LMA group (P<0.05).ConclusionUsing LMA, decreases hypnotic and opioid use in Rhinoplasty to keep the stable depth of anesthesia.Keywords: Spiral LMA, Spiral ETT, Rhinoplasty, Depth of Anesthesia, Sore throat -
مقدمهدر هر عمل جراحی، کنترل راه هوایی یکی از مهمترین مهارتها در میان آنستزیولوژیستها می باشد. مشکلات موجود در کنترل راه هوایی از مهمترین علل مورتالیتی و موربیدیتی مربوط به بیهوشی می باشد. ماسک لارنژیال با فراهم نمودن راه هوایی مطمئن طی بیهوشی عمومی با عوارض جدی و نیاز به شل کننده های عضلانی همراه نیست، بنابراین ممکن است آلترناتیو مناسبی نسبت به لوله تراشه باشد.در این مطالعه می خواهیم پیامدهای ماسک لارنژیال را با لوله تراشه در بیماران ویترکتومی مقایسه کنیم.
مواد و روش هااین مطالعه به روش کارآزمایی بالینی دوسوکور در بیمارانی که تحت جراحی الکتیو ویترکتومی قرار داشتند، انجام شد. بیماران با سن 70-30 سال، کلاس ASA I-II ، وارد مطالعه شدند. برای این طرح 72 نفر انتخاب شدند، روش انتخاب نمونه ها بصورت غیرتصادفی ساده (Sequential) بود، بدین ترتیب که کلیه افراد واجد شرایط به ترتیب مراجعه، تا تکمیل حجم نمونه مورد نظر انتخاب شدند. سپس کلیه افراد به شکل کاملا تصادفی به دو گروه 32 تایی ماسک لارنژیال و 40 تایی لوله اندوتراکئال تقسیم شدند.برای پری مدیکیشن و القا و نگهداری بیهوشی در دو گروه یکسان بود. فشار خون و ضربان قلب قبل از القاء بیهوشی و پس از آن هر 15 دقیقه حین عمل تا پایان عمل ثبت می گردید. میزان تهوع و استفراغ پس از عمل، گلو درد، سرفه، خشونت صدا در ریکاوری ثبت می گردید. ماسک لارنژیال با کاف پر خارج می شد. پیامدهای بیهوشی در ریکاوری توسط فرد غیر مطلع از گروه ها بررسی می شد. شدت درد براساس VAS (0= بدون درد، 3-1 درد خفیف، 7-4 درد متوسط و 10-8 درد شدید) سنجیده می شد.
یافته هاتغییرات فشار خون متوسط شریانی و ضربان قلب در دو گروه به لحاظ آماری معنی دار نبودند (P>0.05).
میزان گلودرد در گروه ماسک لارنژیال به طور معنی داری کمتر بود(0001/0=p).
میزان بروز سرفه در بیمارانی که لوله تراشه داشتند بیشتر از ماسک لارنژیال بود ولی این تفاوت معنی دار نبود(P= 0.498).
میزان بروز خشونت صدا در بیمارانی که لوله تراشه داشتند بیشتر از ماسک لارنژیال بود که این تفاوت معنی دار بود(P= 0.014).
میزان بروز تهوع در بیمارانی که لوله تراشه داشتند بیشتر از ماسک لارنژیال بود که این تفاوت معنی دار بود(P= 0.008).
میزان بروز استفراغ در بیمارانی که لوله تراشه داشتند بیشتر از ماسک لارنژیال بود ولی این تفاوت معنی دار نبود(P= 0.435).
نتیجه گیریبا توجه به یافته های بدست آمده در مطالعه حاضر، بنظر می رسد ماسک لارنژیال، راه هوایی ایمن و مطمئنی را طی بیهوشی عمومی در بیماران تحت جراحی ویترکتومی فراهم می کند و با ثبات بیشتر همودینامیک و بروز عوارض بسیار کمی همراه است. همچنین میزان رضایتمندی جراح در گروه ماسک لارنژیال عالی بود.کلید واژگان: لوله تراشه, ماسک لارنژیال, بیهوشی عمومی, ویترکتومیHereditary spherocytosis (HS) is an inherited hemolytic disorder due to defects in membrane proteins include Spectrin, Ankyrin, protein 4.2 (pallidin) and band 3 deficiency that make red blood cells sphere shape, which predisposes to hemolysis due to their fragile membrane. Common complications include cholelithiasis, hemolytic episodes and aplastic crisis. In this report, we represent the anesthetic considerations of hereditary spherocytosis and a brief review of literatures.Keywords: Hereditary spherocytosis, Anesthetic considerations, Perioperative management, Splenomegaly, Splenectomy -
مقدمهالکتروشوک تراپی به عنوان یکی از روش های درمانی بیماری های روانپزشکی در طی سالهای گذشته تغییرات بسیاری یافته است. امروزه استفاده از داروهای بیهوشی و شل کننده عضلانی از اجزای مهم الکتروشوک درمانی میباشد. تغییرات همودینامیک بیماران پس از انجام الکتروشوک درمانی گاهی آن چنان زیاد است که باعث عوارض قلبی عروقی و حوادث مغزی به ویژه در سالمندان می گردد که در این باره پژوهشهای بسیاری انجام گرفته است؛ لذا محققان به دنبال یافتن روش هایی برای کنترل همودینامیک بیماران پس از الکتروشوک درمانی میباشند به گونه ای که پیامدهای ناخوشایند آن مانند کاهش مدت زمان تشنج که هدف نهایی در الکتروشوک درمانی میباشد را به همراه نداشته باشد. در این میان داروهای بسیاری مورد مطالعه قرار گرفته اند. باتوجه به بروز حداکثر تغییرات همودینامیک در دقایق نخست پس از الکتروشوک درمانی، دارویی ایده آل است که سریع اثر باشد، با زمان تشنج و زمان ریکاوری بیماران تداخل نداشته باشد و همودینامیک بیماران را به خوبی کنترل نماید. در این پژوهش بر آن شدیم تا اثر اسمولول (Esmolol) را در بیماران کاندیدای الکتروشوک درمانی از جهت کنترل همودینامیک ، زمان تشنج و زمان ریکاوری بررسی نماییم.مواد و روش هاتعداد 40 بیمار کاندیدای الکتروشوک درمانی در دو گروه 20 تایی نمونه و کنترل پس از اطمینان از سلامت عمومی در مطالعه کارآموزی بالینی به صورت دوسوکور مورد بررسی گرفتند. تکنیک آنستزی در هر دو گروه یکسان بود و تنها در گروه مورد 100mg از داروی اسمولول و در گروه شاهد به همان حجم از نرمال سالین به صورت بولوس وریدی پیش از ECT تزریق می گردید. تغییرات فشار خون، نبض ، زمان تشنج و زمان ریکاوری تمام بیماران در دقایق مختلف ثبت و مورد مقایسه قرار گرفت.نتایجپس از بررسی و آنالیز یافته ها به این نتیجه رسیدیم که اسمولول در دقایق 1،3و5 بطور معناداری(P<0.05)باعث کاهش ضربان قلب بیماران و کنترل همودینامیک بیماران گردید.همچنین در تحقیق حاضر اسمولول تاثیری برمدت زمان تشنج بیمار نداشت و زمان ریکاوری بیماران در دو گروه مورد و کنترل اختلاف معناداری نداشتند (P>0.05).نتیجه گیریاسمولول در بیماران تحت ECT سبب ثبات همودینامیک در دقایق نخست شده و اثر ناخوشایندی بر مدت زمان تشنج و ریکاوری ندارد.کلید واژگان: الکتروشوک درمانی, اسمولول, طول مدت تشنج, زمان ریکاوری, همودینامیکIntroductionElectroconvulsive Therapy (ECT), as a treatment in psychiatric disorders has changed over the years. Nowadays, using hypnotic and muscle relaxant drugs are important part of ECT. Following ECT there are major changes in hemodynamic indices, making the cardiovascular and cerebral events as potential outcomes especially in elderly so the scientist is researching to find better ways to control hemodynamic changes with minimal effect on convulsion duration and recovery time in ECT candidates. The ideal medication is the one which controls hemodynamic indices but does not affect the convulsion and recovery time so different drugs tested. In this study we decided to evaluate the effect of Esmolol.
Methods and Materials: Forty patients candidate for ECT were randomly assigned into two groups of Esmolol (E) and placebo (P). Anesthetic drugs were the same in both groups, in E group patients received 100 mg of bolus intravenous esmolol and in P group they received equal volume of normal saline just before ECT. Patients were under close monitoring during and after procedure and the hemodynamic indices, convulsion time and duration of recovery recorded for each patient.ResultsWe found a meaningful difference in heart rate and blood pressure in both groups in 1PstP, 3PrdP and 5PthP minutes after ECT (PConclusionEsmolol could provide stable hemodynamic indices in ECT candidates without affecting the convulsion time and recovery duration (P>0/05).Keywords: Electroconvulsive therapy, Esmolol, Convulsion time, Recovery duration, Hemodynamic -
مقدمهاسپاینال آنستزی به دلیل سادگی و سرعت انجام، یکی از روش های شایع در جزاحی اندام تحتانی است. در بیماران معتاد به مواد مخدر، مدت اثر اسپاینال آنستزی نسبت به افراد عادی، کاهش می یابد. به منظور افزایش طول مدت آنستزی و بهبود کیفیت بی دردی، افزودنی های گوناگونی در آنستزی اسپاینال به همراه لوکال آنستتیکها استفاده می شوند که هریک عوارض ناخواسته ای نیز دارند. در این مطالعه بر آن شدیم تا اثر دکسمدتومیدین را بر طول مدت آنستزی و بی دردی بوپی واکایین اسپاینال در بیماران معتاد کاندیدای جراحی اندام تحتانی، مورد بررسی قرار دهیم.مواد و روش هاشصت بیمار معتاد کاندیدای جراحی اندام تحتانی به دو گروه سی نفره ی مورد و شاهد تقسیم شدند. در گروه مورد، اسپاینال آنستزی با 15 mg بوپی واکایین و 5 μg دکسمدتومیدین و در گروه شاهد با تنها 15 mg بوپی واکایین انجام گرفت. سرعت آغاز بلوک حسی و حرکتی و زمان بازگشت بلوک حسی و حرکتی و طول زمان بی دردی در دو گروه ثبت و مقایسه گردید.یافته هابلوک حسی و حرکتی در گروه مورد نسبت به گروه شاهد سریعتر آغاز شد و بازگشت حس و حرکت نیز در گروه مورد با درنگ طولانی تری همراه بود. مدت بی دردی در گروه مورد طولانی تر از گروه شاهد بود.نتیجه گیریدکسمدتومیدین به عنوان یک افزودنی در آنستزی اسپاینال می تواند طول اثر بوپیواکایین را در بیماران معتاد افزایش دهد.کلید واژگان: معتاد, آنستزی اسپاینال, دکسمدتومیدینIntroductionSpinal anesthesia is one of the common methods for lower extremities surgery due to its ease of appliance. However, anesthesia duration is reduced in opium addicted patients. In recent years, different additives have been proposed to lengthen the anesthetic and analgesic duration of local anesthetics albeit each additive has its own side effects. In this study we assessed the effects of Dexmedetomidine on duration of spinal anesthesia in opium addicted patients who were candidates for lower extremities surgery.Materials And MethodsSixty opium addicted patients, candidate for lower extremities surgery, divided in two groups of 30 patients as case and control. In case group, spinal anesthesia was done using 15 mg of Bupivacaine and 5 µg of Dexmedetomidine and in control group with only 15 mg of Bupivacaine. The time of sensory and motor block induction, duration of blocks and duration of analgesia were recorded and compared.Resultssensory and motor blocks achieved earlier and lasted longer in case group than in control group. Analgesia lasted longer in case group as well.ConclusionDexmedetomidine can increase anesthetic duration of Bupivacaine in spinal anesthesia in opium addicted patients.Keywords: Opioids addicted, Spinal Anesthesia, Dexmedetomidine
-
مقدمهاستفاده از داروی دکسمدتومیدین وریدی در انسدادهای عصبی موضعی و یا نورواگزیال جهت ایجاد بی دردی و یا افزایش طول مدت انسدادهای حسی و حرکتی طی سالیان اخیر رواج یافته است. مطالعات اندکی به بررسی عوارض تجویز موضعی این دارو پرداخته اند. مطالعه حاضر باهدف بررسی اثرات تجویز دکسمدتومیدین موضعی بر میزان مصرف پروپوفول حین انجام لوله گذاری تراشه به حالت بیدار طراحی و انجام گرفته است.مواد و روش هااین کارآزمایی بالینی بر روی بیماران دارای اندیکاسیون انجام نازوتراکئال لوله گذاری به روش فیبراپتیک انجام شده است. بیماران بر اساس جدول اعداد تصادفی به دو گروه دکسمدتومیدین وریدی و دکسمدتومیدین موضعی تقسیم شدند. بی حسی موضعی با استفاده از لیدوکائین در تمام بیماران انجام گرفته و بعد از لوله گذاری نیز از انفوزیون پروپوفل جهت حفظ بیهوشی استفاده شد. پارامترهای قلبی عروقی، میزان اشباع اکسیژن شریانی و سطح بیهوشی در طول انجام پروسیجر ارزیابی شده و همچنین میزان دوز موردنیاز پروپوفل در تمام بیماران ثبت شد.یافته هامجموعا 64 بیمار با میانگین سنی 9/13 ± 9/44 در این مطالعه موردبررسی قرار گرفتند که ازاین بین 35 نفر (7/54 درصد) زن بودند. پارامترهای قلبی عروقی و میزان اشباع اکسیژن شریانی پایه در دو گروه تفاوت معنی داری با هم نداشتند. میزان دوز پروپوفل موردنیاز در دو گروه دکسمدتومیدین موضعی و کنترل ازنظر آماری معنادار بود. (0/001 < P)نتیجه گیریبه نظر می رسد استفاده از دکسمدتومیدین موضعی می تواند از میزان مصرف داروی بیهوشی در طول انجام پروسیجر بکاهد. این اثرات دکسمدتومیدین موضعی بدون ایجاد عوارض و اثرات سیستمیک مانند کاهش اشباع اکسیژن شریانی و افت ضربان قلب می باشد.کلید واژگان: دکسمدتومیدین, بی حسی موضعی, لوله گذاری بیدار, بلوک راه هوایی, پروپوفولBackgroundThe present study was designed and carried out aiming to evaluate the effects of local Dexmedetomidine on propofol consumption in candidate patients for fiberoptic nasotracheal awake intubation.Materials And MethodsCandidate patients were randomly divided into two groups including local Dexmedetomidine group and control group. Local anesthesia using lidocaine was performed in all patients followed by injection of Dexmedetomidine in local Dexmedetomidine group. After performing the intubation, propofol infusion was used to keep the patients on considered cerebral state index (CSI). Hemodynamic parameters and arterial blood O2 saturation (SpO2) were monitored. Propofol consumption for assessing CSI about 65-75 was measured.ResultsA total of 64 patients with the mean age of 44.9±13.9 were evaluated (54.7% female). Baseline hemodynamic parameters and SpO2 were not significantly different between two groups. There is significant statistical difference in propofol consumption between local Dexmedetomidine group in compare with control (pConclusionIt is likely that local Dexmedetomidine can be useful with the aim of propofol dose saving during awake intubation via fiberoptic.Keywords: dexmedetomidine, anesthesia, local, awake fiberoptic intubation, airway blocks, propofol
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.