ژاله عبدی
-
مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، سال چهل و پنجم شماره 6 (پیاپی 168، بهمن و اسفند 1402)، صص 552 -562زمینه
برنامه پزشک خانواده شهری در راستای بهبود دسترسی و بهره مندی از خدمات سلامت از حدود سال 1392 در استان های فارس و مازندران اجرا شده است. کودکان و نوجوانان از مهم ترین گروه های هدف برنامه هستند. در این مطالعه، بهره مندی از خدمات سلامت در کودکان مناطق تحت پوشش برنامه پزشک خانواده با سایر مناطق کشور مقایسه شده است.
روش کاراین مطالعه تحلیل ثانویه داده های پیمایش ملی بهره مندی از خدمات سلامت است که چهار سال بعد از اجرای برنامه پزشک خانواده انجام شده است. شاخص های بهره مندی از خدمات سلامت سرپایی و بستری در گروه سنی زیر 18 سال بر اساس سه الگوی ارایه خدمات سلامت شامل (1) شهرهای استان های فارس و مازندران (پزشک خانواده شهری)، (2) شهرهای سایر استان ها و (3) روستاها و شهرهای زیر بیست هزار نفر، مقایسه شدند.
یافته هادر مجموع 20689 نمونه وارد مطالعه شدند. بار مراجعه سالانه سرپایی و بستری در کودکان شهرهای استان های فارس و مازندران بیشتر از شهرهای سایر استان ها و روستاها و شهرهای زیر بیست هزار نفر بود (به ترتیب 11/89 در مقابل 7/92 و 7/21 برای سرپایی و 4/74 در مقابل 3/51 و 4/27 برای بستری). اجرای برنامه پزشک خانواده، شانس دریافت خدمات سلامت به دنبال نیازهای سرپایی را افزایش داده است. (نسبت شانس = 1/50 (1/98 – 1/15)). هزینه پرداخت شده خدمات سلامت سرپایی و بستری در مناطق تحت پوشش برنامه پزشک خانواده، پایین تر از سایر مناطق بود.
نتیجه گیریبر اساس نتایج این مطالعه، برنامه پزشک خانواده شهری در بهبود دسترسی به خدمات سلامت و همچنین کاهش هزینه های سلامت در کودکان موفق بوده است.
پیامدهای عملی:
برنامه پزشک خانواده شهری در افزایش بهره مندی از خدمات سلامت و همچنین کاهش هزینه های سلامت در کودکان موفق بوده است.
کلید واژگان: بهره مندی از خدمات سلامت, پزشک خانواده شهری, کودکان و نوجوانان, پیمایش مبتنی بر خانوار, پوشش همگانی سلامتBackgroundThe Urban Family Physician Program (UFPP) has been implemented in Fars and Mazandaran provinces of Iran since 2013 with the aim of improving access and utilization of health services, with a particular focus on children and adolescents. In order to evaluate the effectiveness of the program in achieving this goal, this study aimed to compare the access and utilization of health services among children living in areas covered by the UFPP with those living in other regions of Iran.
MethodsA secondary analysis was performed using data from the 2015 National Health Utilization Survey. The data of people aged under 18 were extracted and indicators on the use of health services based on three main models of health service provisions were compared:(1) cities in Fars and Mazandaran provinces (UFPP implemented);(2) cities in other Iranian provinces (excluding Fars and Mazandaran); and (3) villages and cities with a population under 20,000.
ResultsThe study included 20,689 children. The outpatient and inpatient visits in children living in Fars and Mazandaran provinces were higher than in children from other provinces and smaller towns (11.89 vs. 7.92 and 7.21 for outpatient and 4.74 vs. 3.51 and 4.27 for inpatient, respectively). Furthermore, UFPP was found to be associated with a higher utilization of health services in children residing in cities (odds ratio=1.50 (1.98-1.15)). Additionally, the cost of outpatient and inpatient health services in areas where the UFPP was implemented was lower compared to other parts of the country.
ConclusionThe urban family physician program has been successful in increasing the access to health services and reducing health costs in children.
Practical Implications:
The findings suggest that the urban family physician program can be an effective strategy for improving healthcare access and reducing costs, especially in areas with high population density. Policymakers and healthcare providers can use the results of this study to inform the development and implementation of similar programs in other countries, with the aim of improving healthcare access and reducing healthcare costs in children and adolescents.
Keywords: Health service utilization, Family physician, Children, adolescents, Household-based survey, Universal health coverage -
بررسی وضعیت پرداخت های مستقیم از جیب برای خدمات سلامت در راستای پوشش همگانی سلامت درسال 1396 در کشورمقدمه
بر اساس مفهوم پوشش همگانی سلامت انواع خدمات سلامت شامل ارتقای سلامت، پیشگیری، درمانی، توانبخشی و طب تسکینی هستند. این مطالعه با هدف بررسی سهم هر یک از خدمات سلامت بر پرداخت از جیب و شاخصهای حفاظت مالی اجرا شده است.
روش کاردر این مطالعه پرداختهای مستقیم از جیب از دادههای پیمایش هزینه-درآمد خانوار در سال 1396 با حجم نمونه 37866 خانوار استخراج شد. شاخص هزینههای کمرشکن سلامت به صورت مقدار آستانهای 10درصد کل هزینههای مصرفی و شاخص هزینههای فقرزای سلامت، بر اساس روش سازمان جهانی بهداشت محاسبه شدند. برای بررسی اثر پرداخت برای خدمات سلامت به تفکیک نوع خدمات بر مواجه یک خانوار با هزینههای کمرشکن و فقرزای سلامت از رگرسیون لجستیک چندگانه استفاده شد.
یافتهها:
مطابق پرسشنامه خدمات سلامت در 4 دسته خدمات درمانی، پیشگیری، تشخیصی و توانبخشی قابل طبقه بندی بود و سوالی اختصاصا در مورد ارتقا و طب تسکینی پرسیده نشده است. خدمات درمانی با 81 درصد، بیشترین سهم پرداخت از جیب را داشتند. در خانوارهای شهری نسبت به روستایی، سرانه پرداخت از جیب در همه جنبههای خدمات سلامت بیشتر بود. خدمات درمانی بهتنهایی علت 75 و 89 درصد از مواجه خانوارها به ترتیب با هزینههای کمرشکن و فقرزای سلامت بودند. پرداخت از جیب برای همه انواع خدمات سلامت، روی مواجهه یک خانوار با هزینههای کمرشکن سلامت دارای اثر معنادار بود.
نتیجهگیری:
تمرکز و اجرای مداخلات مناسب برای کاهش پرداخت از جیب خدمات درمانی، میتواند با بهبود شاخصهای حفاظت مالی باعث دستیابی هرچه سریعتر به پوشش همگانی سلامت شود.
کلید واژگان: پوشش همگانی سلامت, خدمات سلامت, پرداخت مستقیم از جیب, هزینه های کمرشکن و فقرزایIntroductionAccording to the concept of Universal Health Coverage (UHC), health services include health promotion, prevention, treatment, rehabilitation and palliative services. The aim of this study was to investigate the contribution of each health service to out-of-pocket payments (OOP) and financial protection.
MethodsIn this study, OOP were extracted from the 1396 (2017) national household income expenditure survey with a sample of 37866 households. Catastrophic health expenditures were defined as health expenses greater than 10 percent of a household's expenditures and impoverishing health expenditures were calculated using WHO method. Binary logistic regression test was used to examine the effect of payment for different health services on households having catastrophic and impoverishing health expenditures.
ResultsAccording to the survey questionnaire, health services could be classified into 4 categories of treatment, prevention, diagnosis and rehabilitation services, and questions about promotion and palliative services were not been asked specifically. Treatment services accounted for the largest out-of-pocket share with 81%. In urban households, Per capita OOP payments in all aspects of health services were higher than rural households. Treatment services alone were alone responsible 75% and 89% of households suffering from catastrophic and impoverishing health expeditures respectively. OOP payments for all types of health services had a significant effect on a household's exposure to catastrophic and impoverishing health expenditures.
ConclusionFocusing and implementing interventions to reduce out-of-pocket payments for Treatment services can significantly improve financial protection indicators, paving the way to the achievement of UHC in Iran.
Keywords: Universal Health Coverage, Out-of-Pocket Payments, catastrophic, impoverishing health expenditures, Services Provision -
مقدمه
سلامت افراد در جامعه تحت تاثیر متغیرهای محیطی، اقتصادی و اجتماعی قرار میگیرد که توجه به آنها از بعد سیاست گذاری و کاهش نابرابریها، مدیریت و کنترل تقاضا برای خدمات سلامت بسیار مهم است. براین اساس، هدف از پژوهش حاضر تعیین اثرات برخی عوامل اقتصادی-اجتماعی بر سلامت است.
روش کارپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی و مقطعی است. در مرحله اول، متغیرهای وابسته و توضیحی در پاسخ به سوال پژوهش مبنی بر برآورد اثرگذاری عوامل اقتصادی و اجتماعی بر شاخص های سلامت شناسایی شدند. در مرحله دوم داده های مورد نیاز برای متغیرهای در نظر گرفته شده در پژوهش از منابع موجود و در دسترس استخراج شد و در مرحله سوم، با استفاده مدل آماری و تحلیلی تخمین رگرسیونی، همبستگی بین متغیرهای وابسته و توضیحی یا اثرگذار مورد ارزیابی و سنجش قرار گرفت.
یافته هامتغیرهای مورد مطالعه، شامل مجموعه ای از عوامل اقتصادی- اجتماعی و شاخصهای سطح سلامت از جمله سطح درآمد خانوار، وضعیت اشتغال، نرخ مشارکت اقتصادی در جامعه، بعد خانوار، قیمت خدمات سلامت، جمعیت سوء تغذیه کودکان زیر 5 سال، سال های امید زندگی و سال های عمر از دست رفته کودکان زیر یک سال به علت مرگ بودند. نتیجه تخمین ضرایب کشش در معادلات نشان می دهد که کشش شاخص سلامت امید زندگی نسبت به درآمد، شاخص قیمت سلامت، نرخ بیکاری، بعد خانوار به ترتیب (0.023)، (0.060)، (0.010-)و(0.171-) در سطح معناداری زیر 4درصد برای همه متغیرها به جز نرخ بیکاری بوده و کشش شاخص سوءتغذیه کودکان زیر 5 سال نسبت به درآمد، شاخص قیمت سلامت، نرخ مشارکت اقتصادی و بعد خانوار به ترتیب (0.601)، (1.430)، (1.733-)و(2.268) در سطح معناداری زیر 8درصد برای همه متغیرهای معادله به جز نرخ مشارکت اقتصادی است. حجم نمونه در جمعیت سوءتغذیه کودکان 19270 نفر از کودکان زیر 5 سال استانهای کل کشور و حجم نمونه در متغیرهای اقتصادی اجتماعی کل جمعیت کشور در سال 1395 بود.
نتیجه گیریدر این پژوهش به منظور بررسی تاثیرگذاری عوامل اقتصادی-اجتماعی موثر بر سلامت، تاثیر عواملی از جمله درآمد خانوار، وضعیت اشتغال، نرخ مشارکت اقتصادی در جامعه، بعد خانوار، قیمت خدمات سلامت بر شاخص های سلامت و بیماری با تشکیل تابع سلامت مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که این اکثر این عوامل بر سلامت جامعه موثر هستند و سیاستگذاران سلامت با توجه به این عوامل می توانند بر سلامت و نابرابریهای سلامت، تقاضا برای خدمات سلامت و هزینه های سلامت تاثیرگذار باشند.
کلید واژگان: عوامل اقتصادی-اجتماعی, عوامل موثر بر سلامت, شاخص های سلامتIntroductionHealth is determined by a wide range of factors including environmental, economic and social factors, which are becoming a key focus for policy-makers in terms of reducing health inequity and improving overall health outcomes. The aim of this study is to estimate the effects of some socio - economic factors on health in Iran.
MethodsThe present study is an analytical cross - sectional study. In the first step, the dependent and explanatory variables were identified to answer the research questions. Then in the second step, the required data for the analysis were extracted from available resources. Next in the third step, using statistical and regression models, the correlation between dependent and explanatory variables were tested. Data were extracted from multiple sources including annual reports of the national statistical center (census), STEPwise approach to NCD risk factors surveillance survey -STEPS 2016 (n=30541) and the study of the children’s health profile 2017: anthropometry, development, nutrition (n=19270).
ResultsThe study variables included a range of socio - economic and health factors including, household income, unemployment rate, family size, health price, mortality rate of children under age 1, malnutrition rates of children under age 5 and years of lost life due to the mortality of children under 1 year. The estimation of the elasticity coefficients indicated that the elasticity of life expectancy in relation to income, health price, unemployment rate and family size was (0.023), (0.060), (-0.010), (-0.171), respectively and all variables except unemployment rate were statistically significant with a p-value <0.04. the coefficient of elasticity of malnutrition among children under 5 years of age in relation to the income, health price, economic participation rate and family size was (0.601), (1.430), (-1.733), (2.268) respectively and all variables, except economic participation rate, were statistically significant with a p-value <0.08.
ConclusionIn this study, the effect of a number of socio-economic factors on health were evaluated through the estimation of the health functions. The results showed that most of these factors could affect health and hence, policy makers should consider them to address health inequity and improving overall health outcomes.
Keywords: socio-economic factors, social health determinants, health indicators, equity -
مقدمه
نشان داده شده که برخی از عوامل با افزایش مرگ و میر ناشی از بیماری کووید-19 همراهی دارند. این مطالعه یک بررسی مروری نظام مند با هدف یافتن عوامل همراه با افزایش مرگ ومیر ناشی از کووید-19 است.
روش کارجستجوی نظام مند در پایگاه های داده Medline/PubMed، Scopus و Google Scholar با کلیدواژه هایی که ارتباط بین مرگ ومیر را نشان دهند شامل خطر نسبی، نسبت مخاطره و نسبت شانس انجام شد و در مجموع 20 مقاله وارد مطالعه شدند. چهار عامل سن (سال) با نسبت شانس، سابقه ابتلا به دیابت با نسبت شانس، جنسیت (مرد در مقابل زن) با نسبت شانس و جنسیت (مرد در مقابل زن) با نسبت مخاطره که در بیش از دو مطالعه تکرار شده بودند در متاآنالیز وارد شدند.
یافته هامجموعا 65 عامل که با افزایش مرگ ومیر کووید-19 همراهی دارند شناسایی شدند. مهم ترین عوامل شامل این موارد بودند: داشتن سابقه دیابت با نسبت شانس 23/ 12 (27/ 36-13/ 4)، بستری در بخش مراقبت های ویژه با خطر نسبی 5/79 (38/ 8- 00/ 4) و نیاز به تنفس مکانیکی با خطر نسبی 36/ 7 (7/ 10- 06/ 5). این عوامل را می توان به 3 گروه تقسیم کرد: 1) عوامل فردی و ژنتیکی 2) بیماری های زمینه ای و 3) یافته های بالینی و آزمایشگاهی در زمان ابتلا.
نتیجه گیریباتوجه به شناسایی این عوامل خطر لازم است درمورد رعایت توصیه های پیشگیرانه و اطلاع رسانی خطر در افراد دارای این عوامل خطر، توجه بیشتری شود. همچنین این افراد در هنگام غربالگری جمعیت برای کووید-19، در هنگام دریافت واکسن و در مراکز درمانی در هنگام تریاژ بیماران مبتلا به کووید-19 در اولویت قرار گیرند.
کلید واژگان: کووید-19, متاانالیز, مرور نظام مند, مرگ ومیر, عوامل خطرIntroductionSome factors have been found to be associated with increased mortality from Covid-19. This study is a systematic review and meta-analysis aimed at finding the factors associated with the increased mortality among Covid-19 patients.
MethodsSystematic searches of Medline/PubMed, Scopus, and Google Scholar databases were performed using keywords that correlated mortality, including relative risk (RR), risk ratio, and odds ratio(OR). A total of 20 articles were included in this study. Four factors including age (years) with OR, underlying diabetes with OR, gender (male vs. female) with OR, and gender (male vs. female) with OR which reported by in more than two studies, were meta-analyzed.
ResultsA total of 65 factors were identified that are associated with an increase in death from Covid-19. The most important factors were: History of diabetes with an odds ratio of 12.23 (4.13–36.27); Hospitalization in the intensive care unit with a relative risk of 5.79 (4.00-8.38); and requiring which reported by mechanical ventilation with a relative risk of 7.36 (5.06–10.7). These factors can be classified into three categories: 1) individual and genetic factors 2) underlying diseases and conditions, and 3) clinical and laboratory findings.
ConclusionHaving identified these risk faktors, it is necessary to pay more attention on preventive measures and raising awarness among people with these risk factors. This findings may help health care organizations to prioritize high risk groups for screening and triaging for Covid-19 and for receiving Covid-19 vaccine.
Keywords: Covid-19, meta-analysis, systematic review, mortality, risk factors -
مقدمه و اهداف
نظارتبر پیشرفت اهداف سلامت (با تمرکز بر پوشش همگانی سلامت) از طریق دو پیمایش خوشه ای شاخص های چندگانه و جمعیت و سلامت (مبتنیبر خانوار) هستند؛ انجام می شود. هدف این مقاله ارزیابی اجرای این پیمایشها در کشورهای منطقه مدیترانه شرقی، بررسی وضعیت ایران در اجرای پیمایش ها و هم چنین یافتن بهترین گزینه برای اجرا در ایران است.
روش کاردر این مطالعه مروری (با بررسی پایگاه اطلاعاتی مربوط به سازمان های متولی این پیمایش ها)، تاریخچه اجرا، دستورالعمل های که شامل ابزارها، پروتکل و هم چنین شاخص های استخراج شده از این دو پیمایش بود، موردبررسی قرار گرفت.
یافته هادر منطقه مدیترانه شرقی، 26 بار DHS و 56 بار MICS انجام شده است. عراق بیش ترین تعداد MICS و مصر بیش ترین تعداد DHS را انجام داده اند. آخرین MICS انجام شده نسخه 6 و آخرین DHS نسخه 7 است. در گزارش های جهانی تعداد پیمایش های DHS برای ایران صفر گزارش شده است، اما با توجه به گزارش های رسمی کشوری، ایران طی 5 دوره، یک یا تلفیقی از 2 پیمایش را از سال 1995 اجرا کرده است.
نتیجه گیریمنطقه مدیترانه شرقی، در اجرای پیمایش ها فعال عمل کرده است. اکنون انتخاب این که کدام پیمایش در ایران انجام شود؛ تفاوتی ندارد، بلکه نکته مهم این است که در جهت رسیدن به روند جهانی انجام این پیمایش ها، ایران (با توجه به تعهدات بین المللی در زمینه پایش و ارزیابی پوشش همگانی سلامت) باید در سالهای آتی حداقل یکی از آن ها را اجرا کند. درصورتی که فقط یک پیمایش انتخاب شود، بر اساس یافته های حاصل از مطالعه و مقایسه های انجام شده DHS برای شرایط ایران مناسب تر است.
کلید واژگان: پیمایش مبتنی بر جمعیت, پیمایش خوشه ای شاخص های چندگانه, پیمایش جمعیت و سلامت, پوشش همگانی سلامت, اهداف توسعه پایدارBackground and ObjectivesAccording to the global strategy for polio eradication, targeted surveillance of the disease is one of the main tasks of the health system. The purpose of this study was to review the status and surveillance of poliomyelitis/acute flaccid paralysis (AFP) in Iran.
MethodsThe present study was a review on the processes, structures and achievements of the poliomyelitis/AFP surveillance system in Iran during 2017-2019. The data of this study were obtained from the surveillance system of the Center for Communicable Disease Control; a review of the records, documents, books and published articles; and interviews with process owners and experts of poliomyelitis/AFP surveillance.
ResultsThe polio eradication program in Iran is based on the action plan of the World Health Organization that was introduced initially in 1988. Currently, the surveillance system of AFP is active at three levels: country, university, and city. The number of poliomyelitis cases in the country decreased from 50 cases per year in 1985 to zero in 2001, and Iran has been a polio-free country since 2001. The final report on polio eradication in Iran was approved by the regional commission on polio detection in April 2006.
ConclusionThe surveillance system of AFP has had a proper effectiveness throughout the country. Maintaining this situation in the country requires an increase in the sensitivity of the surveillance system of the disease, regular monitoring of vaccine coverage, strict implementation of international health regulations, especially on the eastern borders of the country, and providing technical assistance to neighboring countries.
Keywords: Population-based survey, Multiple indicator survey, Demographic, health survey, Universal health coverage, Sustaible development goals -
مقدمه
توانایی افزایش منابع برای مخارج دولت در بخش سلامت، وابسته به موقعیت اقتصاد کلان کشور است. مفهوم فضای مالی، به قرار دادن سلامت در بستر وسیع تر محیط اقتصادی و مالی کمک می کند. آشنایی با این مفهوم می تواند چارچوبی برای تحلیل ظرفیت آتی دولت در تامین مالی سلامت در اختیار سیاست گذاران قرار دهد.
روش کارمطالعه ی مروری حاضر با بهره گیری از گزارش ها و مقالات منتشرشده در پایگاه های داده ای داخلی و خارجی، به بررسی مبانی نظری و الگوهای توسعه ی فضای مالی سلامت و بررسی اجمالی ابعاد مختلف توسعه ی فضای مالی برای نظام سلامت ایران می پردازد.
یافته هافضای مالی سلامت، فراهمی فضای بودجه ای است که به دولت اجازه می دهد منابع مورد نیاز برای تحقق اهداف عمومی مطلوب را بدون وارد کردن هیچ گونه آسیب به پایداری مالی، تامین کند. این فضا می تواند از طریق منابع متعددی ایجاد شود که به طور عمده در 5 گروه شرایط مساعد اقتصاد کلان، اولویت بندی مجدد بودجه ی سلامت در بودجه ی عمومی دولت، افزایش منابع ویژه ی بخش سلامت، کمک های توسعه و دست آوردهای کارآیی طبقه بندی می شوند. با توجه به شرایط فعلی اقتصاد کشور، به نظر می رسد بهترین گزینه برای توسعه ی فضای مالی سلامت در ایران، ارتقای کارآیی مخارج فعلی باشد.
نتیجه گیریبهره گیری از تحلیل های فضای مالی می تواند به تامین مالی پایدار سلامت و افزایش هم راستایی تامین مالی سلامت با اهداف نظام مدیریت تامین مالی عمومی کمک کند.
کلید واژگان: فضای مالی سلامت, تامین مالی پایدار سلامت, مخارج سلامت دولت, اقتصاد کلان, بودجه, ایرانIntroductionThe government’s ability to allocate additional resources to the health sector depends on the country’s macroeconomic condition. The concept of fiscal space helps put health in the broader context of the economic and financial environment. In this study, we explored the fundamentals of the concept of fiscal space for health and provided a brief overview of the different methods for the expansion of fiscal space for health in Iran.
MethodsThis review study, by using reports and articles published in internal and external databases, examines the theoretical foundations and different methods of fiscal space expansion in health generally and for Iran’s health system specifically.
ResultsFiscal space for health is the availability of budgetary room that allows a government to provide resources for desired public purposes without impairing fiscal sustainability. This space can be generated by a variety of sources, which can broadly be categorized into five categories, including conducive macroeconomic conditions, a re-prioritization of health within the government budget, an increase in the health sector-specific resources, foreign aid, and an increase in the efficiency of existing government health outlays.
ConclusionThe use of fiscal space analysis can help sustainable health financing and increase the alignment of health financing with the goals of the public financial management system.
Keywords: Fiscal Space for Health, Sustainable Health Financing, Government Health Expenditure, Macroeconomy, Budget, Iran -
مقدمه و اهداف
بر اساس مدل بین المللی نظام مراقبت سلامت دانش آموزان، ایران همانند بقیه کشورها مجموعه پیمایش هایی را با عنوان کاسپین اجرا کرده است. هدف از این پژوهش، مقایسه پیمایش های کاسپین اجرا شده و سپس پیشنهاد هایی برای اجرا در دوره های آتی است.
روش کارمطالعه مرور نظاممند که در آن جمع آوری اطلاعات از مستندات مربوط به سازمان جهانی بهداشت (WHO) و از راه جست وجو در پایگاه های اطلاعاتی بین المللی شامل Pubmed، EMBASE، Scopus، GoogleScholar، ScienceDirect و پایگاه اطلاعات کشوری شامل Magiran، SID، Irandoc، Iran medex به دو زبان انگلیسی و فارسی (در فاصله زمانی 18-2003) انجام شد. زمان و مکان اجرا، گروه هدف، پرسشنامه های مورد استفاده، حجم نمونه و روش نمونه گیری در دوره های اجرا شده مقایسه شده است.
یافته هامطالعه کاسپین تاکنون 5 بار در ایران (2015-2003) به اجرا درآمده است. این مطالعه دو پرسشنامه دانش آموزان و والدین دارد. در هر 5 دوره، روش های نمونه گیری و پرسشنامه ها در هسته اصلی مشابه هستند و در برخی جزییات که به صورت انتخابی به آن اضافه می شود، با هم تفاوت دارند. پرسشنامه ها بر اساس برنامه نظام مراقبت سلامت دانش آموزان (GSHS) و برنامه رویکرد گام به گام سازمان جهانی بهداشت برای مراقبت عوامل خطر بیماری های غیر واگیر، طراحی شده اند.
نتیجه گیریبا توجه به تغییرات اندک در هر دوره و انطباق آن با مدل جهانی، پیشنهاد می شود پیمایش دوره بعدی کاسپین با تبعیت از دوره های قبلی و مطابق استانداردهای ارائه شده در مدل جهانی در طی سال های اخیر به فاصله منطقی از پیمایش سال 2015 اجرا شود.
کلید واژگان: کاسپین, دانش آموزان, بیماری های غیر واگیر, پیشگیری, نظام مراقبت, ایران, پوشش همگانی سلامتBackground and ObjectivesIran has carried out a series of surveys based on the Global school-based student health survey (GSHS) referred to as the CASPIAN. The aim of this paper was to compare the methodology and tools of CASPIAN surveys and to propose recommendations and suggestions for future implementations.
MethodsThe data of this systematic review study were gathered from the World Health Organization (WHO) documentations, international databases including Pubmed, EMBASE, Scopus, GoogleScholar, and ScienceDirect, and national databases including Magiran, SID, and Irandoc. The search was conducted in both English and Persian (for the time period from 2003 to 2018). The time and place of the study, target population, questionnaire(s), sample size, and sampling method were compared between the surveys.
ResultsFive rounds of CASPIAN survey were conducted in Iran from 2003 to 2015. The surveys had two sets of questionnaires for students and parents. In all five rounds, sampling methods and questionnaires were similar in the core and differed in some details that were added selectively in each round. The questionnaires were designed based on the GSHS and the WHO stepwise approach to non-communicable disease risk factor surveillance (STEPS) programs.
ConclusionConsidering the small variation in each series and compliance with the global model, it is suggested that the next CASPIAN survey be conducted according to the previous series in accordance with the standards presented in the global model in recent years in a reasonable interval from the 2015 survey.
Keywords: Caspian, Students, Non-communicable diseases, Prevention, Surveillance system, Iran, Universal Health Coverage -
سابقه و هدفدر عصر توسعه ی پایدار، توجه به کیفیت و کمیت اطلاعات حوزه ی سلامت، برای طراحی مداخلات حائز اهمیت است. اختلالات روانی طی دهه ی اخیر، بار بالایی را در گزارش ها به خود اختصاص داده اند. لذا، توجه به وضعیت گردآوری اطلاعات این حوزه ضروری می نماید. مطالعه ی حاضر با هدف ارزیابی پیمایش های انجام شده پیرامون بررسی وضعیت اختلالات روانی در سطح جمعیت در کشور ایران انجام شد.روش بررسیدر مطالعه ی مروری حاضر، اطلاعات مورد نیاز از گزارش ها و مقالات انتشار یافته ی مرتبط با پیمایش های انجام شده در سطح جمعیت به واسطه ی موتورهای جستجو و پایگاه های داده بین المللی و ملی به دو زبان فارسی و انگلیسی بازیابی شد. از میان موارد بازیابی شده، پیمایش های مرتبط با ارزیابی وضعیت سلامت روان در سطح جمعیت شناسایی شده و گروه هدف مورد مطالعه، ابزار مورد استفاده، روش نمونه گیری و حجم نمونه، بررسی و مقایسه شدند.یافته هادر ایران تاکنون چهار پیمایش پیرامون ارزیابی اختلالات روانی در سطح جمعیت در سال های 1378، 1380، 1390 و 1394 صورت گرفته است. این پیمایش ها در استفاده از ابزار و گروه های هدف متفاوت بوده و از میان آن ها، تنها دو پیمایش با یک دیگر مشابهت داشت.نتیجه گیریبر اساس نتایج، در حال حاضر ارزیابی تغییرات شاخص های اختلالات روان در جامعه با دشواری هایی هم راه می باشد. انجام پیمایش های آینده با ابزاری واحد، ضروری به نظر می رسد.کلید واژگان: سلامت روان, اهداف توسعه ی پایدار, پیمایش مبتنی بر جمعیتBackgroundIn the age of sustainable development, paying attention to the quality and quantity of health information is important for designing interventions. The burden of mental disorders has been increasing over the last decade. Therefore, the development of information-gathering systems in this field is necessary. The aim of this study was to evaluate the status of population-based national surveys conducted to assess the status of mental disorders in Iran.MethodsThis is a review study. The data were obtained from published reports and articles on population-based surveys in international and national databases in both Persian and English. Surveys conducted to assess the status of mental disorders were retrieved and their target groups, used tools, sampling methods, and sample sizes were evaluated and compared.ResultsIn Iran, four population-based surveys were conducted to assess the status of mental disorders in 1999, 2001, 2011, and 1394. These surveys were performed using different tools and target populations, and among these four surveys, only two studies were similar.ConclusionsAccording to the results, evaluating the trends in mental disorders in society is currently associated with difficulties. Performing future surveys with similar tools is essential.Keywords: Mental Health, Sustainable Development Goals, Population-Based National Survey
-
مقدمه
یکی از مهم ترین اقدامات برای رسیدن پوشش همگانی سلامت، افزایش درصد پوشش بیمه همگانی سلامت برای تمام جمعیت است. بر این اساس مقاله حاضر باهدف بررسی تاثیر بیمه بودن افراد بر بهره مندی از خدمات سرپایی توسط پزشک براساس داده های پیمایش بهره مندی از خدمات سلامت انجام شد.
روش بررسیمطالعه حاضر آنالیز ثانویه داده های مطالعه بهره مندی از خدمات سلامت سال 1394 است که در دو گروه بیمه شده و بیمه نشده با هدف بررسی تفاوت بهره مندی از خدمات سرپایی انجام شد. متغیرهای مورد بررسی در این مطالعه وضعیت بیمه به عنوان متغیر مستقل و بار مراجعه سرپایی به عنوان متغیر وابسته است. این شاخص ها به تفکیک محل سکونت و پنجک درآمدی آنالیز شد.
یافته هابار مراجعه برای دریافت خدمات سرپایی از پزشک، در تمام گروه های بیمه نشده کم تر است. بار مراجعه در افراد دارای بیمه، تقریبا دو برابر افراد بدون بیمه است که این رقم در افراد بیمه شده 25/4 و در افراد فاقد بیمه 2/61 است. لذا نداشتن بیمه پایه سلامت بار مراجعه سرپایی را تقریبا دو برابر کاهش داده است. افراد دارای بیمه که ساکن شهرها بودند 2/11 بار مراجعه سرپایی برای دریافت خدمت از پزشک عمومی داشتند و این رقم در گروه بدون بیمه 0/35 است.
نتیجه گیریبراساس نتایج این مطالعه بار مراجعه ارتباط مستقیم با وضعیت بیمه پایه افراد دارد و ضرورت دارد اقداماتی برای بهره مندی عادلانه گروه های مختلف جامعه از خدمات سرپایی ارایه شده توسط پزشک انجام شود.
کلید واژگان: بیمه همگانی, بار مراجعه, خدمات سرپایی, بهره مندی از خدمات سلامتIntroductionOne of the most important measures to ensure achieving Universal Health Coverage (UHC) is expanding health insurance coverage to all population. Accordingly, the present study was conducted with the aim of investigating the effect of having health insurance on the utilization of outpatient services provided by physicians using the data of the utilization of health services survey (2015).
MethodsThis study is a secondary analysis of the utilization of health services survey data that was conducted in two groups of the insured and uninsured to examine the differences between these two groups in outpatient healthcare utilization provided by physicians. The variables were insurance status as an independent variable and the number of physician visit as a dependent variable. This analysis was disaggregated by place of residence and income.
ResultsThe visit per capita for outpatient services was lower in all uninsured groups. The visit per capita in insured people was almost two times more than that of uninsured individuals, which was 4.25 and 2.61 among insured and uninsured individuals, respectively. Therefore, the lack of basic health insurance decreased the utilization of outpatient services by 50 percent. General physician visits per capita for insured people living in urban and rural areas were 11.2 and 0.35, respectively.
ConclusionsBased on the results of this study, the visit per capita is directly related to the insurance status of the individuals. Therefore, it is necessary to ensure the equity in utilization of outpatient services provided by the physicians among various groups of population.
Keywords: Universal Health Insurance, Visit per Capita, Outpatient Services, Utilization of Health Services -
مقدمهبخشی از هزینه های هر خانوار در هر کشور صرف دریافت خدمات سلامت می شود. این مقاله با هدف بررسی روند و سهم هزینه های سلامت خانوارهای شهری و روستایی از هزینه های کل خالص و تاثیر احتمالی اجرای طرح تحول سلامت بر روند این هزینه ها در فاصله سال های 1388 تا 1395 به انجام رسید.روش کاردر این مطالعه از داده های هزینه-درآمد خانوارها، جمع آوری شده توسط مرکز آمار ایران، استفاده شد؛ تعداد خانوارها در هر سال تقریبا معادل 38هزار است. از متوسط سالانه هزینه های پرداخت از جیب و نسبت هزینه های خیلی ضروری و ضروری به کل هزینه های خالص سالانه خانوارها برای بررسی روند هزینه های سلامت استفاده شد.یافته هاروند پرداخت از جیب خانوارهای شهری و روستایی در ایران با کاهش بسیار کندی همراه بوده، و متوسط نسبت هزینه های سلامت به کل هزینه های خانوارهای شهری و روستایی طی سال های مورد بررسی در خانوارهای دهکهای دهم و اول به ترتیب 26% و 3/1% و در کل جمعیت 7% بود. تفاوت پرداخت از جیب خانوارهای دهک های اول و دهم شهری و روستایی در سال 95 به ترتیب 29, 942, 534 و 15, 441, 113ریال بود.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشانگر تفاوت قابل توجه پرداخت های خانوارهای فقیر و ثروتمند برای دریافت خدمات سلامت است؛ هرچند روند کلی هزینه های سلامت در خانوارها طی این سال ها ثابت بوده است. علیرغم پوشش همگانی بالای بیمه در ایران، همچنان تفاوت چشمگیری در هزینه های سلامت مشاهده می شود، اما به طور کلی مقادیر خالص پرداخت برای هزینه های سلامت در ایران در میان تمامی دهک ها نسبت به سایر هزینه ها پایین تر است.کلید واژگان: طرح تحول سلامت, پرداخت از جیب, دهک های هزینه ایBackgroundA significant portion of household’s expenses is allocated to health services. This study aimed to investigate the share of health expenditure in total households’ expenditure during 2009 - 2016 and capture the changing patterns of health expenditure associated to the implantation of the Health Transformation Plan.MethodsThe study relied on data from the Household, Expenditure and Income survey, which the sample size is about 38000 households per year. The average annual out-of-pocket (OOP) expenses paid by households as well as the ratio of necessary expenditure in total consumption expenditure were calculated in order to study the trend of health expenditure.ResultsOut of pocket payment among all households has a slow decreasing trend. The ratio of health expenditure to total consumption expenditure in the 10th and 1st declines of urban and rural population was 26% and 1.3%, respectively; the national level was 7% in this period. The difference in OOP between the 1st and 10th decline in urban and rural households was 29942534 Rials and 15441113 Rials, respectively in 2016.ConclusionsThe results indicate that there is a considerable difference between OOP paid by the poorest and the richest households. However, the share of health expenditure in total households’ expenditure was almost stable during these years. Despite, the increased coverage of universal health insurance in recent years, the difference between health expenditures among income groups is almost considerable. Nevertheless, health expenditure represents a lower share of total households’ expenditure compared with other expenditures among all expenditure deciles.Keywords: Health Transformation Plan, Out of Pocket Payment, Expenditure Deciles
-
سابقه و هدفروند رو به افزایش نمایه توده بدنی یاBMI نوجوانان یکی از مشکلات تهدید کننده جوامع امروزی است که تحت تاثیر عوامل متعددی قرار می گیرد. این مطالعه با هدف تعیین نمایه توده بدنی دانش آموزان و عوامل موثر بر آن در 5 قوم ایرانی انجام گرفت.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی-تحلیلی بر روی دانش آموزان 14-12 ساله متوسطه اول از 5 قوم عرب، کرد، سیستانی و بلوچ، ترک و ترکمن ساکن ایران به روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای و تصادفی انجام گرفت. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته با سئوالات باز و بسته حاوی سه بخش شامل: متغیرهای فردی، زمینه ای و وابسته بوده که روایی و پایایی آن مورد تائید قرار گرفت. BMIمحاسبه شده دانش آموزان به چهار دسته لاغر، طبیعی، اضافه وزن و چاق تقسیم در نرم افزار SPSS18 مورد تحلیل قرار گرفت.یافته هااز 2444 دانش آموز مورد مطالعه، 9/51 درصد دختر و 9/56 درصد شهری بودند. میانگین BMI دانش آموزان در کل 5 قوم ایرانی 9/3±7/19 کیلوگرم بر مترمربع بود و 2/24 درصد دارای اضافه وزن و چاق بودند. بیش ترین میزان اضافه وزن و چاقی در بین قوم عرب و کم ترین میزان در قوم سیستانی وجود داشت. از بین 25 متغیر مورد بررسی با BMI، تنها بین قومیت، برخورداری از اتومبیل شخصی، دیابت مادر، تعداد فرزندان خانواده، نوع زایمان، بلوغ فیزیولوژیک و نحوه تردد و BMI ارتباط معنی دار وجود داشت (05/0>P).
استنتاج: نتایج این مطالعه نشان داد حدود یک چهارم دانش آموزان، BMI بالاتر از حد طبیعی داشتند. بعضی از عوامل فردی و خانوادگی در افزایش BMI تاثیر گذارند. پیشنهاد می گردد برنامه های مداخله ای برای کنترل BMI نوجوانان طراحی و اجرا گردد.کلید واژگان: نمایه توده بدنی, نوجوانان, دانش آموزان, اضافه وزن, چاقیBackground andPurposeNowadays, increasing body mass index (BMI) in adolescents that is caused by different factors is a major health threat in communities. This study aimed to determine the BMI of students and associated factors in 5 Iranian ethnic groups.Materials And MethodsThis cross-sectional study was conducted in high school students aged 12-14 years, from 5 ethnic groups, including Arab, Kurd, Sistani/Baluchi, Turk, and Turkaman. They were selected through random stratified sampling in winter 2015. Data was collected via a questionnaire containing open and closed questions in three sections: demographic, contextual, and dependent variables. The students were classified into four categories: underweight, normal, overweight, and obese according to their BMI. Data analysis was then conducted in SPSS18.ResultsA total of 2444 students was studied of whom 51.9% were females and 56.9% lived in urban areas. The mean BMI of students was 19.7±3.9 kg/m2 and 24.2% were overweight and obese. The highest and lowest rates of overweight and obesity were found in Arabs and Sistani/Baluchi, respectively. In this study, the relationships between BMI and 25 variables were investigated. We observed significant relationships between BMI and ethnicity, having a family car, maternal diabetes, number of children, type of birth, physiological maturity and how to travel between home and school (PConclusionAccording to this study, the BMI in almost a quarter of the students was higher than the normal range. Some personal and family factors could increase students BMI. Therefore, interventions to screen and control the BMI in students are needed.Keywords: body mass index, adolescent, students, overweight, obesity -
زمینه و هدفبهداشتی کردن دست ها یکی از راهکارهای ساده و مهم برای پیشگیری از عفونت بیمارستانی است، اما شواهد موجود بر عدم اجرای کامل این رفتار توسط کارکنان بهداشتی و درمانی دلالت دارد. در مطالعه حاضر سعی شد با بهره گیری از مفاهیم تئوری رفتار برنامه ریزی شده و با بکارگیری رویکرد کیفی عوامل تاثیرگذار بر اجرای این رفتار توسط کارکنان در بخش های مراقبت ویژه مورد مطالعه قرار گیرد.مواد و روش هامطالعه حاضر از نوع کیفی بود که در سال های 92-1391 اجرا شد. در این مطالعه با 42 نفر از پزشکان، پرستاران، دانشجویان پزشکی و پرستاری مصاحبه فردی نیمه ساختاریافته صورت گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل چارچوبی تحلیل شدند.نتایجیافته های این پژوهش نشان داد که دلیل اصلی شستشوی دست توسط کارکنان بهداشتی و درمانی محافظت از خود در برابر خطر انتقال عفونت و پاک کردن دست ها از آلودگی های آشکار بود. شرکت کنندگان عواملی همچون آگاهی و دانش، وجود کنترل های رسمی و غیر رسمی، تبعیت افراد ارشد، و هنجارهای گروهی موجود را از جمله عوامل تاثیرگذار بر اجرای رفتار بهداشتی کردن دست ها برشمردند. کمبود منابع و تجهیزات، بارکاری بالا، بی توجهی، و طراحی نامناسب فضاها به عنوان مهم ترین موانع اجرای این رفتار شناسایی شدند.نتیجه گیریعوامل متعددی بر رعایت اصول بهداشتی کردن دست ها توسط کارکنان تاثیرگذارند. شناسایی عوامل ترغیب-کننده و بازدارنده رفتار بهداشتی کردن دست ها در کارکنان بخش سلامت می تواند مسئولان مربوطه را در زمینه اتخاذ راهکارهای مناسب جهت ترویج این رفتار یاری نماید.
کلید واژگان: بهداشتی کردن دست, تئوری رفتار برنامه ریزی شده, بخش مراقبت های ویژه, مطالعه کیفیHospital, Volume:13 Issue: 4, 2015, PP 41 -52BackgroundHand hygiene is the simplest and most effective preventive measures to reduce cross infection in hospitals. However, compliance with recommended instructions is commonly poor among healthcare workers. The present study aimed to explore potential behavioral determinants of hand hygiene compliance among healthcare workers in intensive care units. Methods and Materials: A qualitative study was conducted, consisting of 42 semi-structures interviews with physicians (attending physicians, non-attending physicians, residents), nurses, nursing students and medical students, who worked in the intensive care units.ResultsParticipants mentioned self protection as the main reason for the performance of hand hygiene. According to the participants, hand hygiene was often performed after direct contacts and tasks that were perceived to be dirty. Participants were most concerned about knowledge gaps in hand hygiene practice. Most participants believed that having a good theoretical knowledge of hand hygiene guideline may strengthen healthcare worker's attitudes toward hand hygiene. Junior practitioners believed that the superior's hand hygiene practice could influence their performance both negatively and positively. Participant also believed that the lack of formal and informal control may hinder compliance among healthcare workers. High workload, interruptions, and limited access to hand hygiene products were mentioned as primary barriers to hand hygiene.ConclusionThe findings revealed that a number of factors can influence had hygiene practice. Recommendations of the current study are of value to future researches aiming to improve compliance with hand hygiene behavior among healthcare workers.Keywords: Hand hygiene, Theory of planned behavior, Intensive Care Unit, Qualitative study -
مدیریت صحیح منابع آب و خاک در یک حوضه ی آبخیز مستلزم شناخت توان تولید رسوب آن بوده و از طرفی جهت شناسایی دقیق عوامل تخریب خاک نیاز به اطلاعات پایه ی دقیق می باشد. امروزه وجود سامانه های دقیق و ابزار و مدل های مختلف این توانایی را در اختیارمحققان قرار داده تا بتوانند اطلاعات پایه را ذخیره، بازیابی و به روز نمایند. هدف از انجام این مطالعه بررسی و برآورد میزان فرسایش و رسوب زایی در یک حوضه ی آبخیز با استفاده از مدل های EPM، MPSIAC وPSIAC و بهره گیری از قابلیت-های سامانه ی اطلاعات جغرافیایی (GIS) می باشد. برای انجام این تحقیق نقشه واحدهای همگن با استفاده از نقشه های شیب، کاربری اراضی و زمین شناسی تهیه گردید. هر یک از عوامل موثر در فرسایش و پارامترهای موجود در مدل ها به طور جداگانه در هر واحد کاری اندازه گیری و در نهایت برای هر یک از زیرحوضه ها میزان فرسایش و تولید رسوب سالانه محاسبه شد. نقشه ی کاربری اراضی با استفاده از تصاویر سنجنده ETM ماهواره لندست بعد از کلاس بندی تهیه گردید.
بر اساس نتایج به دست آمده از این تحقیق میزان رسوب تولیدی سالیانه با روش های MPSIAC، EPMو PSIAC در زیرحوضه شماره ی یک حوضه ی مورد مطالعه به ترتیب 22/14، 2/15 و 5/13 تن بر هکتار، در زیرحوضه شماره 2 به ترتیب 19/14، 18 و 4 تن بر هکتار و برای کل حوضه 05/22، 9/14 و 12 تن بر هکتار برآورد گردید. نتایج حاصل از مقایسه RMSE در تعیین صحت روش ها نشان داد که روش PSIAC برای برآورد میزان فرسایش و تولید رسوب سالیانه در شرایط طبیعی و خاکی حوضه مورد مطالعه نسبت به دو روش دیگر مناسب تر می باشد.کلید واژگان: فرسایش, رسوب, سامانه ی اطلاعات جغرافیایی (GIS), MPSIAC, EMP, PSIACIntroductionSoil erosion is an important challenge in the recent century. Water resources pollution, decrease in water storage capacity of dams, and decrease in environmental potential are the results of erosion.EPM, MPSIAC and PSIAC are the general methods that used for erosion evaluation. These models need the exact information and their output depends on the number and correctness of this information.Lack of information is one of the most important problems for statistical analysis and studies of erosion and sedimentation. This problem is important especially in developing countries such as Iran.In the recent years, GIS with a large capacity, helps the researchers for classification, storage and update the important information as layers or tables and decreased the human errors. The main goal of this study is evaluating the sedimentation and erosion ability of a catchment via EPM, MPSIAC and PESIAC models using GIS.Research
MethodologyIn this study, GIS and Rs were used for evaluation of sedimentation potential and erosion ability of a catchment via EPM, MPSIAC and PESIAC. The main factors important in erosion evaluation were estimated using all three models. Based on this information, erosion and sedimentation potential was evaluated for any sub-basin.Discussion and
ResultsThe results of all three methods were generalized to all sub-basins and to the under study watershed.Based on the results, sub-basin number one, in view of qualitative erosion, is average based on EPM model, high based on MPSIAC model, and average in PSIAC model. Qualitative erosion was very low, high, and low in sub basin two, based on EPM, MPSIAC and PSIAC respectively. Qualitative soil erosion in studies watershed generally is evaluated extend, high, and moderate based on EPM,MPSIAC and PSIAC models respectively.Based on RMSE method, smallest values of RMSE indicate that model is better. Results shows that PSIAC model have smallest value compared to EPM and MPSIAC and so is the best model for soil erosion and sediment evaluation.
ConclusionWater and soil resources management in each watershed need to a good recognition of its sediment delivery ratio. Study about soil degradation also need to exact basic information. With new models and exact systems and tools, researchers can save and evaluate this base information. The main goal of this study is evaluation of sedimentation and erosion ability of a catchment via EPM, MPSIAC and PESIAC models using GIS. For this study, equal parts maps were designed using land use, slope and geological maps. Soil erosion and sedimentation rate was calculated in each sub-basin by different models. Land-use maps was designed using ETM Land sat satellite images. Results of RMSE index showed that PSIAC method is more suitable method for sediment and erosion evaluation in this area.
-
برنامه پزشک خانواده از ابتدای سال 1384 تاکنون در مناطق روستایی و شهر های با جمعیت کمتر از 20000 نفر در حال اجرا است و یکی از مهم ترین وظایف آن ارائه خدمات و مراقبت های اولیه بهداشتی است که بدون ارائه این خدمات نمی توان از اصطلاح پزشک خانواده برای ارائه صرف خدمات درمانی استفاده کرد، زیرا کلیه خدمات سلامت به جمعیت تحت پوشش در برنامه پزشک خانواده به شکل فعال ارائه می شوند [1].
با توجه به این که سیمای سلامت یک جامعه بر اساس شاخص های سلامت آن جامعه سنجیده شده و گذر سلامت را بر اساس روند تغییرات این شاخص ها طی زمان برآورد می کنند [2]. ارزیابی تاثیر اجرای طرح پزشک خانواده بر شاخص های سلامت که از زیج حیاتی مراکز بهداشتی درمانی روستایی کل کشور اخذ گردیده، ازاهمیت ویژه ای برخوردار است و مطالعه روند شاخص های فوق در طول سالیان گذشته می تواند به عنوان یکی از عوامل در ارزیابی طرح مذکور مورد استفاده قرار گرفته و برای سیاستگذاران و طراحان طرح نیز قابل توجه و راهگشا باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف سنجش تاثیر اجرای طرح پزشک خانواده بر سطح سلامت عمومی و شاخص های سلامت در سه ماهه نخست سال 1387 به انجام رسید.
از مطالعات خارجی نیز می توان از ارزیابی شاخص های برنامه بهداشت جنسی و تولید مثل در سال 2002 در آمریکا که توسط جان تی برتراند و گابریلا اسکودرو انجام شد نام برد [3].
Objective(s)Family Physician” program has been launched since 2005 as a fundamental health plan in Iran. In spite of valuable information gathered through vital horoscope, only a few studies have been done in order to evaluate the performance of this program. So this research has been carried out to assess the impact of this program on heath indicators.Methods &ResultsThe research involved collecting data about 11 main health indicators extracted from the official annual report of the deputy for health from 2001 to 2006 and analyzing them through t- paired test in SPSS. Statistical analysis shows that the changes in 6 main indicators during these years including infant mortality rate (IMR), crude birth rate, under-5 mortality rate (U5MR), neonatal mortality rate (NMR), maternal mortality rate (MMR), and percentage of deliveries attended by unskilled persons were significant (P<0.05) and all of the above indicators have decreased during these years. Although other 5 indicators such as crude death rate (CDR), general fertility rate, percentage of deliveries in hospitals, percentage of family planning coverage and still birth rate had an appropriate improvement during these years, their changes were not statistically significant (P>0.05).ConclusionFindings indicates that there is an acceptable improvement in many of the health indicators since starting this program. But this does not mean that the other factors that might have affect on these indicators should not be considered.Keywords: Health Indicators, Family Physician, Vital Horoscope -
ایمنی بیمار به عنوان یکی از مولفه های اصلی کیفیت خدمات سلامت، به معنای پرهیز از وارد شدن هر گونه صدمه و جراحت به بیمار در حین ارایه مراقبت های سلامت است. یکی از عواملی که نقش موثری در ارتقای سطح ایمنی بیمار در مراکز بهداشتی درمانی دارد، وجود فرهنگ ایمنی در این مراکز است. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت فرهنگ ایمنی بیمار در سه بیمارستان آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفته است. شایان ذکر است نتایج حاصل از مطالعه در اختیار مسئولان محترم بیمارستان های مذکور قرار گرفته و صرفا به منظور رعایت اخلاق پژوهش، از این بیمارستان ها با نام «الف»، «ب» و «ج» نام برده می شود.
این پژوهش، یک بررسی مقطعی بوده و داده های مورد نیاز، با استفاده از توزیع پرسشنامه سنجش فرهنگ ایمنی بیمار در بیمارستان (Hospital Survey on Patient Safety Culture-HSOPSC) در میان کارکنان این سه مرکز گردآوری گردید (311=n). این ابزار ده بعد فرهنگ ایمنی و چهار بعد پیامدهای وجود فرهنگ ایمنی در سازمان را مورد سنجش قرار می دهد.
یافته های پژوهش نشان می دهد که امتیاز فرهنگ ایمنی بیمار در هر ده بعد فرهنگ ایمنی و دو بعد پیامدهای وجود فرهنگ ایمنی در حد پایین متوسط است. در این میان، ابعاد واکنش غیرتنبیهی به خطاها (8/17 درصد) و کار تیمی بین واحدهای بیمارستان (2/18 درصد) کمترین امتیاز و بعد کار تیمی در داخل بخش / واحد (2/47 درصد) بیشترین امتیاز را به دست آوردند. در خصوص سومین بعد پیامدهای وجود فرهنگ ایمنی یعنی رتبه بیمارستان در زمینه ایمنی بیمار، بیمارستان های الف و ب، وضعیت قابل قبول و بیمارستان ج، وضعیت ضعیف داشتند. در نهایت در چهارمین بعد پیامدهای فرهنگ ایمنی، تعداد خطاها و حوادث گزارش شده، به طور کلی، طی 12 ماه گذشته در بیمارستان الف به طور متوسط 2-1 مورد خطا و حادثه گزارش شده است، در صورتی که در بیمارستان های ب و ج هیچ موردی از خطا و حادثه گزارش نشده است.
یافته های این پژوهش نشان می دهد که ابعاد مختلف فرهنگ ایمنی در این بیمارستان ها نیاز به بهبود داشته و بر این اساس در این مطالعه، پیشنهاداتی در زمینه نحوه ارتقای فرهنگ ایمنی در مراکز درمانی به مدیران و مسئولان مربوطه ارائه گردیده است.
کلید واژگان: فرهنگ, ایمنی بیمار, خطاهای پزشکی, بیمارستانObjective(s)Patient safety is a critical component of health care quality. Safety culture plays an important role in the approach toward greater patient safety in health care settings. The purpose of this study is to measure patient safety culture in three teaching hospitals affiliated to Iran University of Medical Sciences (IUMS).MethodsThis research is a cross sectional study. The Hospital Survey on Patient Safety Culture -HSOPSC -was distributed hospital–wide in these hospitals. It evaluates ten patient safety culture dimensions and four outcomes. In total, 311 individual responded (overall response rate = 90 per cent), including 198 nurses, 57 physicians, 32 pharmacy, laboratory and radiology assistants and 24 of other staff.ResultsResearch findings indicate that the patient safety culture scores of selected hospitals were considerably low. The lowest scores were “non-punitive responses to error” (17/8 per cent), “teamwork across hospital units (18/2 per cent), “feedback and communication about error” (19/8 per cent) and “communication openness” (19/9 per cent). The dimension “teamwork within hospital units” generated the highest score (47/2 per cent). In addition, the staff of hospitals “A& B” graded the safety performance of their hospitals as acceptable and hospital “C” performance was graded as poor. According to respondents, in the hospital “A” only 1-2 events were reported during past 12 month and in hospitals “B” and “C” no events were reported.ConclusionFindings of this research indicate that the important aspects of the patient safety culture in these hospitals need improvement. This is an important challenge for all managers desiring improvement in patient safety. -
Today knowledge is progressively a critical resource for organizations that can perform competitive advantage. In this concept knowledge is a systematic complex from data that consists from laws, processes, activities and experiments. Knowledge management is performing a stable base for subjective and objective documents of organization that is most important secret of survival in variable environment. Knowledge management isanalyze of organization processes that perform synergy between data process, information capacity and employee innovation. The aim of this article is fundamentals review of knowledge management and then describe ten principles of it. It also reviewit's methodology in organization and subsystems of it. These subsystems are scientific approach, knowledge of information, social science and system sciences.
-
کلید موفقیت برنامه های مدیریت کیفیت جامع در سازمان ها (از جمله سازمان های بهداشتی درمانی) وجود یک فرهنگ مناسب و حمایت کننده از تلاش های ارتقای سطح کیفیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و توسعه الگوی بهبود کیفیت در بیمارستان های منتخب دانشگاه های علوم پزشکی ایران، تهران و شهید بهشتی صورت گرفت.
این پژوهش از نوع بررسی مقطعی بود و داده های مورد نیاز، با استفاده از دو پرسشنامه فرهنگ سازمانی و میزان توسعه الگوی بهبود کیفیت در میان کارکنان و اعضای تیم بهبود کیفیت این بیمارستان ها، گردآوری شدند و در نهایت، با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته های پژوهش نشان دادند که امتیاز فرهنگ تیمی (فرهنگ مناسب برای اجرای مدیریت کیفیت جامع) در بیمارستان حضرت رسول برابر 8/19 (از 100 امتیاز)، در بیمارستان شهید مدرس 25/21، و در مرکز قلب تهران برابر 6/31 بود. میزان توسعه الگوی بهبود کیفیت (در مقیاسی بین 5-1) در بیمارستان حضرت رسول اکرم برابر 54/3، بیمارستان شهید مدرس برابر 56/3 و در بیمارستان مرکز قلب تهران برابر 33/4 بود. علاوه بر این ها، بر اساس تحلیل همبستگی، بین امتیاز فرهنگ تیمی و میزان توسعه الگوی بهبود کیفیت در مراکز مورد مطالعه رابطه معنی دار و مستقیمی وجود داشت.
یافته های این پژوهش، فرضیه وجود رابطه بین فرهنگ تیمی و میزان توسعه و اعمال الگوی بهبود کیفیت را تایید کردند. به عبارت دیگر، بنا بر یافته ها، وجود فرهنگ تیمی و مشارکتی در سازمان پایه و اساس توفیق مدیریت کیفیت جامع در آن سازمان بود.کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, بهبود کیفیت, بیمارستانObjective(s)To examine the relationship between organizational culture and the extent of Quality Improvement Model implementation in a sample of hospitals in Tehran, Iran & Shahid Beheshti Universities of Medical Sciences.
MethodsThis research is a cross sectional study. The statistical population consists of the clinical staff of Rrasoul- Akram, Shahid Modarres &Tehran Heart Center hospitals in which the Quality Improvement Model (ISO 9001-2000) has been implemented. To collect the data, a questionnaire based upon the competing values model was used to assess aspect of organizational culture in selected hospitals and quality improvement implementation questionnaire adopted from Malcom Baldrige National Quality Award was used to determine the extent of implementation of quality improvement initiatives.
ResultsResearch findings indicate that the score average on clan culture is 31.6 in Tehran Heart Center, 19.8 in Rasoul-Akram hospital and 21.25 in Shahid Modarres hospital from 100 score and the extent of quality improvement model (in a likert scale 1-5) is 4.33 in Tehran Heart Center Hospital, 3/54 in Rasoul-Akram Hospital and 3.56 in Shahid Modarres Hospital. In addition, based on the correlation analysis, team (clan) culture has a significant positive correlation with the extent of implementation of quality improvement model in an organization.
ConclusionThe finding of this research, support the hypothesized linkage between team culture and quality improvement.
-
امروزه سازمانها دریافته اند که شیوه های سنتی دیگر پاسخگوی شرایط محیطی نیست و درصدد برآمده اند که با بهره گیری از فرصتهای بوجود آمده حاصله از رشد و گسترش فناوری و بخصوص فناوری اطلاعات، فعالیتهای خود را بازنگری و به صورت کارا و اثربخش طراحی نمایند. فناوری اطلاعات را می توان نقطه همگرایی الکترونیک و پردازش اطلاعات دانست. این همگرایی دوسویه ابزارهای جدیدی را برای گردآوری، ذخیره سازی، سازماندهی، انتقال و پردازش اطلاعات در اختیار انسان قرار می دهد. رشد روزافزون فناوری اطلاعات، بخش بهداشت و درمان را نیز همانند سایر بخشها تحت تاثیر قرار داده است. با این حال حتی در کشورهای توسعه یافته نیز استقرار و توسعه فناوری های اطلاعاتی در سطح مراکز بهداشتی درمانی آهنگی کندتر از سایر بخشها دارد. این امر ضرورت شناخت زیر ساختار مناسب جهت پیاده سازی این فناوری را در مراکز بهداشتی درمانی، مزایای حاصله از بکارگیری آن و تبیین موانع و اشکالات استقرار و استفاده از این فناوری را در این سازمانها ایجاب می نماید. در این مقاله که با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اینترنت به روش مروری انجام شد، سعی شده است علاوه بر بیان نقش و اهمیت فناوری اطلاعات در بیمارستانها و مراکز درمانی، محرکها و موانع استقرار و بکارگیری این فناوری ها در این سازمانها شناسایی شود و جهت رفع این موانع استراتژی ها و راهکارهای لازم پیشنهاد گردد. عمدتا مطالعات انجام شده نشان می دهد که دلایلی نظیر افزایش ارتقای کیفیت، کاهش خطاهای پزشکی و کاهش هزینه درمانی و افزایش دسترسی به خدمات محرکهای بکارگیری فناوری اطلاعات در بیمارستانها هستند و موانعی از قبیل موانع اقتصادی، موانع تکنولوژیکی، موانع انسانی، اجتماعی و موانع سیاسی از عمده موانع موجود بر سر راه استقرار و استفاده از فناوری اطلاعات در مراکز بهداشتی هستند. آن چه که مسلم است پیاده سازی و بکارگیری فناوری اطلاعات در بیمارستانها پتانسیل بالقوه بالایی جهت افزایش کیفیت خدمات، افزایش ایمنی بیمار، کاهش هزینه های اداری و بالینی و افزایش میزان رضایت مندی بیماران و کارکنان دارد. با این حال بکارگیری و استقرار این فناوری ها همواره با موانع و چالشهایی همراه بوده است.
-
بیمه خصوصی درمان: پیامدهای بکارگیری آن در کشورهای در حال توسعه
-
کدامیک بهتر است؟ سزارین یا زایمان طبیعی
-
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.