ژیلا خامنیان
-
مقدمه
از سال2019، گونه جدیدی از خانواده کروناویروس سبب پاندمی و ابتلا فراوان در سرتاسر جهان شده است. با توجه به اینکه دانشجویان پزشکی به علت تماس گسترده شان، در محیط بالینی با بیماران، خطر بالاتری برای ابتلا به بیماری کووید19 را دارند لذا بر آن شدیم تا سطح دانش در مورد این بیماری و خودارزیابی از میزان انجام رفتارهای پیشگیرانه بیماری را در بین دانشجویان پزشکی بسنجیم.
روش کاردر این مطالعه مقطعی تحلیلی که در بین 209 دانشجوی مقاطع کارورزی و کارآموزی دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1401 انجام گرفت، دانش و رفتارهای پیشگیرانه توسط پرسش نامه ای به صورت آنلاین شامل 24 سوال ارزیابی شد. روایی پرسش نامه با محاسبه CVR و CVI بررسی شد که مقادیر قابل قبولی داشتند و در نهایت همبستگی بین این متغیرها توسط آزمون آماری بررسی شد.
نتایجسطح دانش شرکت کنندگان در مورد کووید 19 89/2 ٪ ارزیابی شد؛ میزان انجام رفتارهای پیشگیرانه 81/8 ٪ بود. تفاوت معناداری بین دو جنس در متغیرها یافت نشد. سطح دانش با میزان انجام رفتارهای پیشگیرانه همبستگی مثبت ضعیف اما معناداری داشتند.
نتیجه گیریدانش شرکت کنندگان در مورد بیماری و رفتارهای پیشگیرانه در سطح بالایی قرار داشت. با توجه به پیدایش سویه های جدید و احتمال ایجاد قریب الوقوع اپیدمی های جدید نیاز به تقویت رفتارهای پیشگیرانه آن ها می باشد.
کلید واژگان: دانش, کووید 19, رفتار پیشگیرانه, دانشجویان پزشکیIntroductionSince 2019, a new strain of the coronavirus family has caused a pandemic and many infections all over the world. Considering that medical students, due to their extensive contact with patients in the clinical setting, have a higher risk of COVID-19, the aim of this study was measure the level of knowledge about this disease and self-evaluation of the extent of performing preventive behaviors among medical students.
Materials & MethodsIn this analytical cross-sectional study that was conducted among 209 medical interns and externs of Tabriz University of Medical Sciences in 2022. Knowledge and preventive behaviors were evaluated by an online questionnaire containing 24 questions. The validity of the questionnaire was also checked by calculating CVR and CVI. They had acceptable values, and finally, the correlation between these variables was checked by statistical tests.
ResultsThe level of knowledge of the participants about COVID-19 was 89.2%; the rate of performing preventive behaviors was 81.8%. No significant difference was found between the two genders in the variables. The level of knowledge had a weak but significant positive correlation with the amount of performing preventive behaviors.
ConclusionThe participants' knowledge about the disease and preventive behaviors was at a high level. Considering the emergence of new subspecies and the chance of new epidemics, there seems to be a need to freshen up students’ preventive behaviors.
Keywords: Knowledge, COVID-19, Preventive Behavior, Medical Students -
مقدمه
هوش هیجانی یکی از ارکان مهم رسیدن به موفقیت درحوزه های مختلف زندگی از جمله تحصیل، شغل، محیط اجتماعی وسلامت روانی فرد می باشد وارتقا آن دردانشجویان پزشکی دردوره پیش بالینی می تواندمنجر به مسئولیت پذیری و عملکرد بهتر آنان در دوره بالینی گردد. به دلیل عدم وجود شواهد کافی در زمینه مقایسه و تغییرات هوش هیجانی در بین دانشجویان مقطع بالینی وپیش بالینی، این مطالعه با هدف ارزیابی ومقایسه سطح هوش هیجانی دردانشجویان پزشکی تبریز، انجام شد.
روش کاردر این مطالعه مقطعی تحلیلی که در سال 1399 انجام شد، جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان پزشکی تبریز بودند که با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 350نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها در دانشجویان مقاطع پیش بالینی (علوم پایه وفیزیوپاتولوژی) و بالینی (کارآموزی وکارورزی) با استفاده از پرسشنامه استاندارد آنگ تون تت هوش هیجانی انجام گرفت علاوه بر آن اطلاعات دموگرافیک دانشجویان نیز باچک لیست آماده شده توسط محقق ثبت گردید ودر نهایت پس ازجمع آوری داده ها، بانرم افزار SPSS آنالیزگردید.
نتایجمیانگین سنی دانشجویان مورد بررسی 2/39 ± 22/46بود. نمره هوش هیجانی کلی در بین دانشجویان 5/86 ± 28/49 بود. معدل دانشجویان و رتبه قبولی در کنکور با هوش هیجانی رابطه معنی داری داشت ولی بین جنسیت و تاهل با هوش هیجانی ارتباط معنی داری گزارش نشد. در مقایسه بین دانشجویان دانشگاه آزاد و بین المللی تبریز، میانگین هوش هیجانی بالاتری نسبت به دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تبریز گزارش شد، دانشجویان بومی هوش هیجانی بالاتری نسبت به دانشجویان غیر بومی داشتند. هوش هیجانی در مقاطع بالینی به طور معنی داری کمتراز مقاطع پیش بالینی بود (0/05> P).
نتیجه گیرینتایج نشان دادکه میانگین کلی هوش هیجانی دانشجویان درسطح متوسط بود و با توجه به پایین بودن این میانگین در مقاطع بالینی نسبت به سال های اول تحصیل توصیه می شود به موازات آموزش آکادمیک جهت دستیابی به موفقیت هرچه بیشتر حرف های درآینده، با برگزاری کارگاه های مهارت های هوش هیجانی به خصوص قبل از حضور در بالین و دوره های آموزشی در طول سال های تحصیلی دانشجویان، هوش اجتماعی وهیجانی تقویت گردد.
کلید واژگان: هوش هیجانی, دانشجویان پزشکی, بالینیIntroductionEmotional intelligence (EQ ) is one of the most important issues for achieving success in various areas of life such as education, job, social environment and mental health, and its improvement in medical students especially in the pre-clinical period can lead to their responsibility and better performance in future. Due to the lack of sufficient evidence and studies in the field of emotional intelligence among clinical and pre-clinical students, this study was conducted with the aim of evaluating and comparing the level of emotional intelligence in students of Tabriz medical university.
Materials & MethodsIn this cross-sectional study that was conducted in 2020, the statistical population was all medical students in Tabriz medical university, 350 students were selected using Cochran's sample size formula and stratified random sampling method. Data collection in pre-clinical (basic sciences and physiopathology) and clinical (extern and internship) students, was done using the standard Emotional Intelligence Questionnaire, and in addition, the demographic information of students was recorded with a checklist prepared by researcher. After collecting data, it was analyzed with SPSS software.
ResultsThe average age of students was 22.46±2.39 years. The overall emotional intelligence score was 28.49±5.86. The average of performance of the students and the grade in the entrance exam to university had a significant relationship with emotional intelligence, but no significant relationship was reported between gender and marriage with emotional intelligence. In a comparison between the students of Azad and International Pardis University, the average of emotional intelligence is higher than the students of the Tabriz University of Medical Sciences. Native students had higher emotional intelligence than non-native. Emotional intelligence in students of clinical education level was significantly lower than those in pre-clinical level (P<0.05).
ConclusionResults showed that the emotional intelligence of the students was at an average level, and considering the level of EQ in the clinical stages compared to the first years of education, in order to achieve greater professional success in the future of students, especially before attending the bedside and during the students' academic years, emotional intelligence skills workshops, and training recommended to strengthen social and emotional intelligence
Keywords: Emotional intelligence, medical students, Clinical Stage -
مجله تصویر سلامت، سال نهم شماره 3 (پاییز 1397)، صص 206 -213زمینه و اهدافتعداد سالمندان در جوامع مختلف و از جمله ایران رو به افزایش است. بیماری های غیرواگیر از شایع ترین علل مرگ و میر در سالمندان می باشد. این تحقیق با هدف بررسی شیوع چاقی، دیابت، پرفشاری خون و چربی بالای خون در سالمندان روستای شهر تبریز اجرا شده است.مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی، 245 نفر سالمند 60 ساله و بالاتر (126 زن و 119 مرد) مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات این مطالعه براساس پرسش نامه ارزیابی دوره ای سالمندان که توسط وزارت بهداشت طرح ریزی شده، انجام گرفت. یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS 23 و آزمون های آماری کای اسکوئر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها26/9 درصد نفر از سالمندان در مطالعه حاضر وزن طبیعی و 31/02 درصد دارای اضافه وزن و 42/04 درصد چاقی داشتند. 42/44 درصد از کل سالمندان، به پرفشاری خون مبتلا بودند. فراوانی پرفشاری خون در زنان 53/96 درصد و مردان 25/30 درصد بود (0/04=Pvalue). شیوع دیابت در کل سالمندان 20/81 درصد بود، که در زنان 26/98 درصد و در مردان 14/28 درصد بود. شیوع چربی بالای خون 50/6 درصد بود، که در زنان 56/34 درصد و در مردان 44/53 درصد بود.نتیجه گیریبررسی غربالگری چاقی، دیابت، پرفشاری خون و چربی بالای خون در بین سالمندان سهلان نشان داد، که شیوع اضافه وزن، چاقی، پرفشاری خون، دیابت و اختلال چربی بالا بوده، مدیریت این مشکلات نیاز به آموزش، پیگیری و برنامه ریزی دقیق دارد.کلید واژگان: جمعیت سالمند, شیوع, دیابت, پرفشاری خون, چاقی, چربی بالای خونDepiction of Health, Volume:9 Issue: 3, 2019, PP 206 -213Background and ObjectivesThe number of elderlies is increasing in Iran and the world dramatically. Noncommunicable diseases are the most common causes of morbidity and mortality among elderly people. This study was conducted to investigate the prevalence of obesity, hypertension, diabetes and hyperlipidemia among elderlies of Sahlan area of Tabriz, Iran. Material and Methods: This cross-sectional study was conducted on 245 elderlies who were 60 years of age or older (126 females, 119 males). The questionnaire of Ministry of Health on older people was formulated for them. The data were analyzed using SPSS version 23 software and chi-square test.ResultsThe results showed that 26.9% of the participants were in the normal range of weight, 31.02% were overweight and 42.04% had obesity. In total, the prevalence of hypertension was 42.44% which was 53.96% among women and 30.25% among men (P-value=0.04). The prevalence of diabetes was 20.81% which was 26.98% among women and 14.28% among men. The prevalence of hyperlipidemia was 50.6%, which was 56.34% among women and 44.53% among men.ConclusionAssessing the screening of obesity, hypertension, diabetes and hyperlipidemia among elderlies of Sahlan area showed that the prevalence of overweight, obesity, hypertension, diabetes and hyperlipidemia was high. Therefore, the management of these problems needs education, follow-up and thoughtful planning.Keywords: Older people, Prevalence, Diabetes, Hypertension, Obesity, Hyperlipidemia
-
نشریه گام های توسعه در آموزش پزشکی، سال چهاردهم شماره 1 (پیاپی 39، فروردین و اردیبهشت 1396)، صص 51 -60زمینه و هدفمطالعه حاضر با هدف بررسی میزان انطباق برنامه آموزشی دوره کارآموزی و کارورزی پزشکی اجتماعی با نقش ها و وظایف پزشکان عمومی شاغل در مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تبریز از دیدگاه خودشان انجام گرفت.روش کارمطالعه مقطعی - تحلیلی حاضر باروش پیمایشی در سال 1393 روی 80 نفر از پزشکان عمومی شهرهای استان آذربایجان شرقی با روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از کوریکولوم آموزشی مقطع کارآموزی و کارورزی بهداشت و پزشکی اجتماعی و نتایج بدست آمده از جلسه بحث گروهی متمرکز، شامل وظایف و انتظارات از پزشکان عمومی طراحی گردید، و از نظر روایی محتوایی و پایایی توسط متخصصان و دست اندرکاران آموزش پزشکی اجتماعی تائید شد. داده ها با نرم افزار SPSS و آماره های توصیفی (میانگین و انحراف معیار، میزان فراوانی و درصد) و آزمون آماری تی تک نمونه ای تجزیه و تحلیل شد.یافته هابطور متوسط بیش از 83% از پزشکان عمومی شرکت کننده در مطالعه حاضر خواستار باقیماندن محتواهای دوره های کارآموزی و کارورزی پزشکی اجتماعی در برنامه آموزشی شان شدند. بیش از 60% از پزشکان عمومی خواستار اضافه شدن درس رفتار و اخلاق حرفه ای و درس رویکرد به عوامل خطر بیماری ها و طب پیشگیری به دوره کارآموزی شدند. همچنین، بیش از 50% از افراد تحت مطالعه خواستار اضافه شدن دروس تجویز منطقی دارو و آزمایشات به دوره کارورزی شدند. بطور کلی، پاسخ دهندگان میزان انطباق محتوای آموزشی دوره کارآموزی (میانگین 74/0±3/3؛ حداقل 1.1 و حداکثر امتیاز 5) با دوره کاروزی (77/0±13/3؛ حداقل 1 و حداکثر 92/4 امتیاز)را در حد متوسط به بالا ارزیابی کردند.نتیجه گیریبنابر نتایج مطالعه حاضر، میزان انطباق کلی محتواهای آموزشی در دوره کارآموزی و کارورزی توسط پزشکان عمومی درحد متوسط به بالا ارزیابی گردید. همچنین، آنان خواستار اضافه شدن برخی از دروس به برنامه آموزشی شان شدند. بنابراین، هماهنگ نمودن نیازهای واقعی آموزش پزشکی با دروس ارائه شده به منظور ارتقا توانمندی پزشکان عمومی در عرصه خدمات رسانی امری ضروری است که به واسطه ی آن می توان گامی موثر در جهت جامعه نگر ساختن آموزش پزشکی برداشت.کلید واژگان: انطباق, برنامه آموزشی, کارآموزی, کارورزی, وظیفه, پزشکان عمومیBackground and ObjectivesThe aim of the present study is to investigate the compatibility of public medicine internship and apprenticeship curricula with roles and responsibilities of general practitioners (GPs) from their personal perspectives at health centers, affiliated to Tabriz University of Medical Sciences, Tabriz, Iran.MethodsThis cross sectional analytical survey was performed on 80 GPs in East Azerbaijan province, Iran in 2014 via simple random sampling. The data collection tool included a researcher-made questionnaire, based on the curricula of community medicine internship and apprenticeship programs and a focus group discussion about GP's responsibilities. The content validity and reliability of the questionnaire were confirmed by professionals and experts of public health education. For data analysis, descriptive statistics (mean, standard deviation, frequency, and percentage) and one-sample t test were performed, using SPSS.ResultsOn average, more than 83% of GPs in this study believed that subjects presented in public medicine internship and apprenticeship programs should remain in the curricula. More than 60% of GPs demanded the integration of subjects, including professional ethics and approaches towards preventive medicine and disease risk factors, in the internship program. In addition, more than 50% of GPs asked for the integration of accurate drug prescription and test administration in the internship program. Generally, the respondents reported a moderate to high level of compatibility between the educational content of internship (mean, 3.3±0.74; minimum, 1.1; maximum, 5) and apprenticeship (mean, 3.13±0.77; minimum, 1; maximum, 4.92) programs.ConclusionAccording to the results, GPs reported a medium to high level of compatibility between the curricula of internship and apprenticeship programs, as stated by GPs. They also asked for the integration of certain subjects in their curricula. Therefore, it is essential to coordinate the educational syllabus with the actual medical education needs of students in order to improve GP's efficiency and promote a community-based approach in medical education.Keywords: Coordination, Curricula, Internship, Apprenticeship, Responsibility, General practitioners
-
زمینهپره اکلامپسی به عنوان یکی از مخاطره آمیزترین مشکلات در دوران بارداری مطرح بوده و تولد زودرس، سقط، وزن کم نوزاد و نیز مرگ و میر مادر را به دنبال دارد. اسید فولیک به عنوان یکی از ویتامین هایی است که برای زنان در سنین باروری جهت پیشگیری از نقایص لوله عصبی جنین استفاده می گردد و نقش آن در پره اکلامپسی و فشار خون در این دوران مورد بحث است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر مصرف اسید فولیک درمراقبت های قبل از بارداری بر تغییرات فشار خون در بارداری می باشد.روش کاردر این مطالعه کوهورت گذشته نگر مطالعه به صورت تمام شماری بر روی کلیه 1939 زنان در بین سال های 1387تا 1392 جهت دریافت مراقبت های پیش از بارداری به مراکز بهداشتی درمانی شهری و روستایی سراب بستان آباد و خسروشهر مراجعه کردند انجام شد. تقسیم بندی بر اساس نحوه مصرف مکمل اسید فولیک به دو گروه انجام شد: گروه اول که به طور مرتب اسید فولیک در دوره پیش از بارداری و سراسر بارداری مصرف کرده و گروه دوم زنانی که مصرف مکمل اسید فولیک را نداشتند. بعد از جمع آوری اطلاعات در چک لیست محقق ساخته جهت آنالیز آماری اطلاعات وارد SPSS16 شده و آمار توصیفی و تحلیلی ارایه شد.یافته هامیانگین سنی زنان در این مطالعه 5.78 ± 25.98 سال بود. 92.9 درصد مادران (1802 مورد) مصرف منظم اسید فولیک طی دوران بارداری داشتند. بیشترین میزان فشارخون بالا در بارداری در فشار خون سیستولیک در هفته 37-35 با 8.2 درصد و در فشار خون دیاستولیک در هفته 37-35 و بیش از 37 با 1.6 درصد بود. بروز فشار خون بالای سیستولیک (میانگین درصد در گروه مصرف کننده 0.63% ودر گروه پرهیز کننده از مصرف: 50.93%) و دیاستولیک (میانگین درصد در گروه مصرف کننده 0.93% و در گروه پرهیز کننده از مصرف: 10.16%) در بیماران مصرف کننده اسید فولیک به صورت معنی داری کمتر بود (P<0.05). با توجه به آنالیز رگرسیون لوجستیک با استراتژی بک وارد، شغل همسر و الگوی مصرف صحیح اسید فولیک در دوره بارداری با توجه به معنی دار بودن در تحلیل چند متغیره به عنوان فاکتورهای پیشگویی کننده مستقل در بروز پر فشاری خون در این زنان مطرح گردیدند (P<0.05).نتیجه گیریبا توجه به مطالعه ی حاضر، به نظر می رسد، مصرف اسید فولیک در دوران بارداری میزان بروز هیپرتانسیون حاملگی را به صورت معنی داری کاهش می دهد و با مصرف اسید فولیک در این دوران می توان از میزان پره اکلامپسی کاسته و در جهت سلامت مادر و کودک گام هایی اساسی برداشت.کلید واژگان: اسید فولیک, بارداری, فشار خون سیستولیک, فشار خون دیاستولیکBackground And ObjectivesPreeclampsia is one of the most threatening problems in pregnancy and potentially is followed by preterm birth, miscarriage, low birth weight and maternal mortality. Folic acid supplementation is commonly prescribed for women in child bearing age to reduce the prevalence of neural tube defects. However, its role in pre-eclampsia and hypertension is not proven and is debatable. The aim of this study was to evaluate the influence of folic acid on before pregnancy care on blood pressure in pregnancy.
Material andMethodsThis retrospective cohort study was conducted as census on all 1939 women referred to receive prenatal care between 2008 and 2013 in rural and urban healthcare centers in Sarab, Bostanabad and Khosroshahr. We compared blood pressure changes in two groups with folic acid consumption and another group, not consuming folic acid. Collected data were filled in the checklist and underwent statistical analysis of descriptive and analytical methods by SPSS 16.ResultsThe mean age of women in this study was 25.98±5.78 years. Ninety-two percent of mothers had regular consumption of folic acid during pregnancy. The peak period of high blood pressure was reported at weeks 37-35 with 8.2% in systolic blood pressure and diastolic blood pressure at week 37-35 and more than 37 weeks with 1.6%. Systolic and diastolic pressure in mothers taking folic acid was significantly lower (PConclusionFolic acid intake during pregnancy, as a part of prenatal care, significantly reduces the incidence of hypertension of pregnancy. During this period, folic acid intake can diminish pre-eclampsia and promote maternal and new born health.Keywords: Folic Acid, Pregnancy, Systolic Blood Pressure, Diastolic Blood, Pressure -
زمینهتب مدیترانه ای فامیلی شایع ترین نوع از سندرم های تب های دوره ای ارثی است. اولین موارد ابتلا به بیماری تب مدیترانه ای فامیلی از ناحیه مدیترانه بوده است. ژن مسئول در فرد مبتلا به تب مدیترانه ای، ژنMEFV می باشد که بیماری به دلیل جهش در این ژن اتفاق می افتد. هدف از پژوهش حاضر تعیین توزیع جغرافیایی جهش های شایع در بیماری تب مدیترانه ای فامیلی در جهان بود.روش کاربانک های اطلاعاتی Google Scholar، Pubmed، Medline، Ovid، IranMedex، Irandoc، SID، Magiran و منابع منتشر شده مکتوب بدون محدودیت زمانی جستجو شدند. کلیه مطالعات جمع آوری شده بدون اعمال هرگونه محدودیتی جهت تعیین مطالعات مرتبط مورد بررسی قرار گرفتند. مطالعاتی که معیار ورود به پژوهش را داشتند مورد بررسی و خلاصه سازی قرار گرفتند. در نهایت نقشه توزیع جغرافیایی جهش های شایع در بیماری تب مدیترانه ای فامیلی در جهان با استفاده از نرم افزار GIS ترسیم گردید.یافته هااگرچه ژنMEFV بیش از 290 جهش دارد، تنها چهار جهش بین بیماران مبتلا به تب مدیترانه ای فامیلی ، E148Q) V726A ، (M694V، M694I شایع می باشد.نتیجه گیریجهشM694V شایع ترین جهش همراه بیماران مبتلا به تب مدیترانه ای فامیلی در سطح جهان بود. جهش E148Q با فرم خفیف بیماری همراه بود.کلید واژگان: تب مدیترانه ای فامیلی, فراوانی, جهش ژن MEFV, جهان, ایرانBackground And ObjectivesFamilial Mediterranean Fever (FMF) is an autosomal recessive disease. Generally¡ the Mediterranean basin is the region where the first cases of FMF have been identified. The gene responsible for FMF is gene MEFV. Disease occurs due to mutations in the gene MEFV. Our aim was to determine the geographical distribution of the most frequent mutations in Familial Mediterranean Fever Disease in the world.
Material andMethodsIn this study¡ databases including Google Scholar¡ PubMed¡ Medline¡ Ovid¡ IranMedex¡ Irandoc¡ SID¡ Magiran and published papers were searched with no limitation in time. Then¡ all collected studies without any limitation were assessed to determine relevant studies. At the end¡ world map of the most frequent mutations of FMF was generated by Geographical Information System (GIS) software.ResultsAlthough more than 290 mutations of the MEFV gene have been described¡ only four mutations (M694V¡ M694I¡ V726A¡ and E148Q) were prevalent among patients with FMF.ConclusionThe most frequent mutation associated with FMF mutation is M694V all over the world. E148Q mutation was found to be with mild clinical relevance.Keywords: Familial Mediterranean Fever, Frequency, Gene Mutation MEFV, World, Iran -
زمینهسندرم بهجت یک اختلال التهابی با علت نامعلوم است که شیوع و پراکندگی خاصی در سطح جهان دارد. هدف این مطالعه بررسی شیوع سندرم بهجت در جهان و ایران به روش مرور سیستماتیک و متاآنالیز است.روش کاربانک های اطلاعاتی Ovid، MEDLINE، Rheumatology، Google scholar، Springer، Pub Med، Science direct Wiley، Magiran، SID، Iranmedex، Irandoc از سال 1990 به بعد جستجو شدند. کلیه مطالعات مقطعی مرتبط با شیوع سندرم بهجت در جهان و ایران وارد مطالعه شدند. میزان شیوع سندرم بهجت به عنوان شاخص قابل اندازه گیری با حدود اطمینان 95% محاسبه گردید. جهت انجام تحلیل های آماری، مقادیر شیوع وارد نرم افزار Comprehensive Meta-Analysis (CMA) شدند. در نهایت نیز نقشه پراکندگی شیوع سندرم بهجت در جهان با استفاده از نرم افزار Geographic Information Systems (GIS) ترسیم گردید.یافته هادر این بررسی 23 مطالعه پذیرفته شدند. شیوع کلی سندرم بهجت در جهان 4/ 42 در صد هزار نفر(465/ 0-382/ 0 : CI95 %) بود. مقدار ناهمگونی مطالعات با 23 مطالعه برابر با 5/ 1127 و با 21 مطالعه برابر با 3/ 490 بود. بیشترین مقدار شیوع مربوط به کشور ترکیه بود که شیوع 2/ 4 در یک هزار نفر (327 /4-073/ 4 : CI95 %) بود.نتیجه گیریبر اساس یافته های حاصل از این مطالعه، بیشترین میزان شیوع سندرم بهجت در بین کشورهای ترکیه، فلسطین اشغالی و ایران است اما در کشورهای اروپایی، امریکا و دیگر کشورهای آسیایی نیز شیوع دارد.کلید واژگان: سندرم بهجت, شیوع, مرور سیستماتیک, متا آنالیز, ایران, جهانBackground And ObjectivesBehçet''s syndrome is an inflammatory disorder of unknown etiology that has a unique worldwide prevalence and distribution. The aim of this study was to estimate the prevalence of Behçet''s syndrome in the world and in Iran using a systematic review and meta-analysis approach.
Material andMethodsData banks of Ovid¡ MEDLINE¡ Rheumatology¡ Google scholar¡ Springer¡ PubMed¡ Science direct¡ Wiley¡ Magiran¡ SID¡ Iranmedex and Irandoc from 1990 onwards were searched. All cross-sectional studies relevant to the prevalence of Behçet''s in the world and in Iran were studied. Prevalence rate of Behçet''s syndrome with 95% confidence limits was calculated. For statistical analysis¡ prevalence rates were entered in the Comprehensive Meta Analysis (CMA) software. The prevalence of Behçet''s was mapped with the Geographic Information Systems (GIS).ResultsIn this study¡ 23 articles were finally accepted. The overall prevalence of Behçet''s syndrome in the world was 42.4 per 100000 (95% CI: 0.382 -0.465). Heterogeneity rate with 23 studies was 1127.5¡ and with 21 studies were 490.3. The highest rates were reported from Turkey with the overall prevalence of 4.2 per 1000 (95% CI: 4.073- 4.327).ConclusionOur findings showed that the highest occurrence of Behçet''s disease was observed in Turkey¡ Palestine and Iran. It is also¡ however¡ common in Europe¡ America and other Asian countries.Keywords: Behcet's Syndrome, Prevalence, Systematic Review, Meta, Analysis, Iran, World -
زمینهتب مدیترانه ای فامیلی نوعی بیماری اتوزومال (Autosomal) مغلوب می باشد. اولین موارد ابتلا به بیماری تب مدیترانه ای فامیلی از ناحیه مدیترانه بوده است. سالانه افراد به دلیل عدم تشخیص صحیح پزشکان مورد جراحی های غیرضروری قرار می گیرند. هدف از این پژوهش بررسی میزان شیوع بیماری تب مدیترانه ای فامیلی در جهان و ایران بود، که به صورت مرور سیستماتیک و متاآنالیز انجام گرفت.روش کاربانک های اطلاعاتیGoogle Scholar، Pubmed، Medline، Ovid، IranMedex، Irandoc، SID، Magiran و منابع منتشر شده مکتوب بدون محدودیت زمانی جستجو شدند. کلیه مطالعات جمع آوری شده بدون اعمال هرگونه محدودیتی جهت تعیین مطالعات مرتبط مورد بررسی قرار گرفتند. داده های مورد نیاز از مطالعاتی که معیار ورود به پژوهش را داشتند استخراج و با استفاده از روش متاآنالیز در نرم افزار CMA تجزیه و تحلیل شدند و نقشه شیوع بیماری در جهان با استفاده از نرم افزار GIS ترسیم گردید.یافته هادر جستجوی اولیه، تعداد 400 مطالعه به دست آمد که تنها تعداد 23 مطالعه پذیرفته شدند که از این تعداد 2 مطالعه مربوط به ایران بود. نتایج حاصله از متاآنالیز نشان داد که شیوع کلی تب مدیترانه ای فامیلی در ایران 0.018 درصد (0.037- 0.001: 95CI درصد) معادل 18در صدهزار و در جهان 0.116 درصد ( 0.144- 0.088: 95CI درصد) معادل 116 در صدهزار می باشد. میزان شیوع کلی به دست آمده از ایران به خاطر محدود بودن مطالعات قابلیت تعمیم پذیری به سایر نقاط ایران را ندارد.نتیجه گیریتب مدیترانه ای فامیلی در جهان در نواحی مدیترانه وخاورمیانه به ترتیب در میان نژادهای ترک، ارامنی، یهود و عرب شایع می باشد. اما شیوع بیماری با مهاجرت هایی که از کشورهای مدیترانه و خاورمیانه به سایر نقاط جهان صورت می گیرد و همچنین افزایش حساسیت های تشخیصی به سرعت در حال تغییر می باشد و به نظر می رسد که در سال های آینده تب مدیترانه ای فامیلی به عنوان یک بیماری جهانی مدنظر قرار گیرد.کلید واژگان: تب مدیترانه ای فامیلی, شیوع, جهش ژنMEFV, جهان, ایرانBackground And ObjectivesFamilial Mediterranean fever (FMF) is an autosomal recessive disease. Generally¡ the Mediterranean basin is the region where the first cases of FMF have been identified. Yearly¡ some people undergo unnecessary surgery¡ due to misdiagnosis of doctors. In this study¡ our aim was to determine the prevalence rate and status of familial Mediterranean fever in the world and Iran which was done using meta-analysis method.
Material andMethodsIn this study¡ Google Scholar¡ Pubmed¡ Medline¡ Ovid¡ IranMedex¡ Irandoc¡ SID¡ Magiran databases and published written sources were searched without limit of time. Then¡ all the studies were collected without limitation¡ to determine the relevant studies were assessed. After verifying the quality of the studies¡ required data were extracted and analyzed using the method of meta-analysis (random effects model) in the CMA software. In the end¡ world map of the prevalence of familial Mediterranean fever disease was traced by the GIS software.ResultsThe primary search identified 400 studies which only 23 studies had the required quality for inclusion in the meta-analysis. Two of the studies were related to Iran.The results of the meta-analysis showed that the overall prevalence rate of familial Mediterranean fever in the world and in Iran along with their 95% confidence intervals (in parentheses) are 0.116% (0.088 - 0.144) and 0.018% (0.001 - 0.037)¡ respectively. Since the studies were limited¡ the overall prevalence rate obtained from Iran does not have the capability of generalization to other regions of Iran.ConclusionFMF in the world is prevalent in the Mediterranean and the Middle East region¡ among ethnic Turks¡ Armenians¡ Jews and Arabs¡ respectively. But FMF epidemiology is rapidly changing¡ due to population migrations from Mediterranean countries and the Middle East to the rest of the world and the increasing diagnostic sensitivity. The FMF has to be considered as a worldwide disease¡ even if it initially originated in the Mediterranean area.Keywords: Familial Mediterranean Fever, Prevalence, Gene Mutation MEFV, World, Iran -
زمینهفنیل کتونوری یک خطای متابولیسم است که به علت نقص آنزیم فنیل آلانین هیدروکسیلاز که فنیل آلانین را به تیروزین تبدیل می کند ایجاد می شود. این بیماری به صورت فراوان ترین شکل هایپرفنیل آلانیمی استو به صورت اتوزومی مغلوب به ارث می رسد. لذا هدف از این مطالعه بررسی پراکندگی وقوع بیماری فنیل کتونوری در جهان با استفاده از مرور نظام مند و متاآنالیز می باشد.روش کاربانک های اطلاعاتی داخلی و خارجی ازجمله : Embace، Medline، CINAHL از طریق PubMed و OVID همچنین Google Scholar، IRCT، Magiran، SID، Iran Medex، Iran Doc از سال 1990 به بعد بدون محدودیت زبان و با استفاده از کلمات کلیدی فنیل کتونوری، شیوع، بروز، بیماری مادرزادی جست وجو شدند. تعداد 304 مقاله مرتبط با موضوع یافت شد. درنهایت تعداد 62 مطالعه پذیرفته شدند. داده ها با استفاده از نرم افزارComprehensive Meta- Analysis در سطح اطمینان 95% آنالیزگردیدند. پراکندگی بیماری با استفاده از نرم افزار Geographic Information System بر روی نقشه ی جهان نشان داده شد.یافته هایافته ها نشان می دهد بهترین برآورد شیوع بیماری فنیل کتونوری83/11 (44/13-22/10 CI:95%) و همچنین بهترین برآورد بروز این بیماری2/8 (03/10-37/6 :CI 95%) در 100000 نفر در جهان می باشد. پراکندگی بیماری فنیل کتونوری بیشترین میزان را به ترتیب در قاره های اروپا و آسیا و کمترین میزان را در قاره آفریقا و آمریکا داشته است.نتیجه گیریبا توجه به نتایج مطالعه می توان گفت که در وقوع بیماری فنیل کتونوری در جهان تنوع گسترده ای وجود دارد مطالعات انجام شده اخیر هم این امر را تایید می کنند. به علت پیامدهای غیر قابل جبران این بیماری تدوین برنامه های کنترلی و آموزشی مناسب جهت کاهش وقوع این بیماری توصیه می شود.کلید واژگان: شیوع, فنیل کتونوری, بیماری مادرزادی, بروز, متا آنالیزBackground And ObjectivesPhenylketonuria (PKU) is a metabolic error which is caused by the deficiency of phenylalanine hydroxylase (PAH) inverting phenylalanine to tyrosine. This disease is the most common form of hyperphenyalaninaemia stow which is inherited in a form of a predominant autosomal. Therefore, the aim of this study was to investigate the distribution of occurrence of phenylketonuria disease in the world by using the systematic review and meta-analysis.
Material andMethodsThe national and international databases such as Medline, CINAHL, Embase, PubMed and OVID, Google scholar, IranDOC, IranMedex, SID, Magiran, have been searched from 1990 onwards, without language restrictions and by using the key words: phenylketonuria, prevalence, incidence, congenital diseases. A total of 304 articles related with this topic were found. Finally, 62 studies were accepted. Data were analyzed by using Comprehensive Meta-Analysis software at 95% confidence level. The distribution of diseases was shown by using Geographic Information System software on the world map.ResultsThe findings showed that in 100000 people, the best estimate of the disease prevalence of phenylketonuria is 11.83 (95% CI: 10.22- 13.44) and the best estimate of the incidence of this disease is 8.2 (95% CI: 6.37- 10.03) in the world. The distribution of phenylketonuria disease has the highest rate in Europe and Asia and lowest rate in Africa and America, respectively.ConclusionAccording to the findings of the present study, it can be said that there is a wide variety in the occurrence of phenylketonuria in the world and recent studies have confirmed his. Therefore, because of the irreversible consequences of the disease, the development of the appropriate training and control programs is recommended to reduce the occurrence of the disease.Keywords: Prevalence, Phenylketonuria, Congenital Disease, Incidence, Meta, Analysis -
زمینه و اهدافحاملگی ایمن به عنوان یکی از اهداف توسعه هزاره ورسالت های اصلی نظام مراقبت و بهداشت باروری مورد توجه ویژه ای قراردارد.متاسفانه امروزه شرایط نامناسب بهداشت باروری دلیل اصلی مرگ و میر زنان در سن باروری در سراسر جهان به خصوص کشورهای در حال توسعه می باشد. در این میان آنومالی های جنینی از مشکلات دوران بارداری است که در کشور ما در صورت تشخیص به موقع (قبل از ولوج روح) براساس لیست 51 آنومالیانجام میشود. مطالعه فوق با هدف تعیین وضعیت دموگرافیک خانواده، فراوانی انواع آنومالی های جنینی وعوامل منجربه ختم حاملگی به صورت قانونی درکشورما انجام می گردد، تا با شناسایی این عوامل، راهکارهایی جهت کاهش آنومالی هاو ارتقای بهداشت باروری و فراهم کردن بارداری ایمن جهت مادران ارایه نمود.مواد و روش هاپژوهش فوق به صورت موردشاهدی طی یکسال از آبانماه 89تاآبان ماه 90 صورت گرفته است که طی آن کلیه زنان با آنومالی های جنینی که جهت دریافت مجوز سقط به مرکزپزشکی قانونی تبریز مراجعه کردند، به تعداد 201نفرگروه مورد (دریافت مجوز سقط درمانی به علت مراجعه قبل از 20 هفته) و 402 نفرگروه شاهد1 (عدم دریافت مجوز سقط درمانی به علت مراجعه بعد از ولوج روح) و200 نفر شاهد 2 از مرکز درمانی الزهراکه جهت زایمان در موعد مقرر به این مرکز مراجعه کردند. پرسشنامه ای حاوی اطلاعات دموگرافیک و جغرافیایی زنان مراجعه کننده برای هرسه گروه تکمیل شد.یافته هامیانگین سن مادران درمطالعه فوق 27.2 (47-15سال) بود. در 100 %زنان باردار، سونوگرافی حداقل یک بار انجام شده بود و تست های ژنتیک و آمنیوسنتز به ترتیب در2.1 و3.5 درصد جهت تشخیص آنومالی استفاده شده بود(33.3%).
(CI 95%29.6-37.1)از زنان باردار با آنومالی جنینی مجوز سقط جنین دریافت کردند. بیشترین آنومالی های جنینی به ترتیب، نقایص لوله عصبی16.9 %، هیدروسفالی8.6 %، دفورماسیون اندام7.7 % و سندرم داون6.4 % بود. سن مادر، سابقه آنومالی فرزند قبلی و مصرف اسیدفولیک در دوران بارداری باتوجه به معنی دار بودن در هر دو مدل رگرسیونی مهم ترین فاکتورهای مستقل پیش گویی کننده بودند (P<0.05).بحث و نتیجه گیریبا تعیین علل و عوامل ایجاد آنومالی های جنینی و با پیگیری امر و رفع نواقص وکاستی های موجود می توان از تعداد این آنومالی ها کاسته و گام های اساسی جهت ارتقای سلامت مادران و کودکان برداشت.
کلید واژگان: سقط قانونی, آنومالی جنینی, پزشکی قانونیBackground And ObjectivesSafe pregnancy is among the goals and missions of reproductive health which has an important part in Millennium Development Goals. Unfortunately, bad conditions in reproductive health are the major cause of women mortality in fertility age all over the world especially in developing countries. Congenital anomalies are pregnancy problems that in case of early diagnosis, the anomaly will be done according to list 51. The aim of this study was to determine families’ demographic situations, frequency of congenital anomalies types and the factors of legally termination of pregnancy to suggest solutions in order to reduce anomalies and promote reproductive health.Material And MethodsThis is a case-control study carried out for 1 year period from 2010 to 2011 in which 603 pregnant women that were diagnosed/recommended to the Legal Medicine Organization for the termination of pregnancy as having a fetus with some types of birth defect(s). Among them, 201 were categorized as case group (receiving termination permission because their pregnancy was before week 20) and 402 of them were categorized as control group 1 (not receiving termination permission because their pregnancy was after week 20) and 200 women as control group 2 who referred to Alzahra hospital to give childbirth. A questionnaire containing demographic and geographical information was made for all the women in those three groups.ResultsThe average age of mothers in this study was 27.2 years (15-47 years old). In 100 % of women, at least 1 ultrasound examination was performed and genetic and Amniocentesis tests were conducted in 2.1 % and 3.5 % respectively in order to diagnose anomaly. In total, 33 % of pregnant women with congenital anomalies received pregnancy termination permission. The majority of congenital anomalies were neural tube defects 16.9 %, hydrocephaly 8.6 %, limb deformation 7.7 % and Down syndrome 6.4 %. Mother’s age, the history of anomaly in previous child and Folic acid usage during pregnancy, according to the meaningfulness of both regression models, are the main predictive independent factors. (P<0.05)ConclusionBy determining the causing factors of congenital anomalies and removing the shortcomings and weaknesses, it is possible to reduce the number of these anomalies and take major actions to promote the health of mothers and children.Keywords: Legal Abortion, Congenital Anomalies, Legal Medicine Organization -
زمینه و اهدافاجرای برنامه پزشک خانواده در سال های اخیر بستر مناسبی را برای گسترش اصول مشارکت و همکاری های بین بخشی فراهم نموده است این پژوهش با هدف بررسی تاثیر اجرای برنامه بر روند مشارکت های مردمی و همکاری های بین بخشی در دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام گردیده است.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی- مقطعی در سه مرکز بهداشتی و درمانی از سه شهرستان استان اجرا گردید. داده ها از پرونده های مربوطه در سال های مطالعه در دو مقطع قبل و بعد از اجرای پزشک خانواده جمع آوری و در نرم افزار spss16 تجزیه و تحلیل شدند.یافته هایافته ها نشان داد که روند افزایشی ابتکارات اجتماع محور در حیطه بهداشت عمومی کند می باشد. به علاوه همکاری های بین بخشی نیز از نظر تعداد توافق های انجام شده و عملیاتی شده نیز بعد از اجرای برنامه پزشک خانواده بیشتر شده است.بحث و نتیجه گیریعلی رغم دو برابر شدن تعداد پزشکان بعد از اجرای برنامه روند بهبودموضوعات مرتبط با بهداشت محیط کند بوده لذا بازنگری درشرح وظایف وچک لیست ارزشیابی فعالیت پزشکان خانواده درحیطه بهداشت محیط بویژه درباب مشارکت های مردمی وهمکاری های بین بخشی بسیارضروری است.
کلید واژگان: مراقبت های بهداشتی اولیه, پزشک خانواده, مشارکتهای مردمی, همکاریهای بین بخشیBackground And ObjectivesImplementation of Family physician program in Iran provided appropriate capacity to improve community participation and intersectoral collaboration to public health in recent years. The aim of this study was to determine the family physician impact on community participation and intersectoral collaboration in health care centers in Tabriz University of Medical Sciences.Material And MethodsThis cross-sectional descriptive study was conducted in three health centers of three districts in the East Azerbaijan province. Data were extracted from records of two periods of time; before and after implementing family physician program. Data were analyzed using SPSS 16 software.ResultsThe results showed that the trend of community initiatives and actions in public health field are growing slowly. After implementation of family physician program, the number of agreements for operational and completed collaborations in intersectoral collaboration is increased.ConclusionIn spite of doubling the number of physicians after implementation of family physician program, the trend of community initiatives and intersectoral collaboration in the field of environmental health are slow. As a result, revising the physicians’ roles and performance evaluation checklists in these fields are essential.Keywords: Public Health, Family Physician, Intersectoral Collaboration, Community Participation -
زمینه و اهدافتامین و ارتقای سلامت کودکان ازاصلی ترین وظایف تیم پزشک خانواده درنظام سلامت می باشد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیرحضورپزشک خانواده برروی شاخص های بهداشتی کودکان درروستاهای شهرستان تبریز انجام شده است.مواد و روش هامطالعه ازنوع توصیفی-تحلیلی ومقطعی می باشد.جامعه آماری کودکان متولدشده در 20 روستای شهرستان تبریزبین سالهای 1381تا1386 بودندکه ازمیان آن ها 751 نمونه(12 % ازکل جامعه) به روش نمونه گیری تصادفی سهمیه ای انتخاب وداده هابا ابزار چک لیست معتبراز روی مستندات پرونده بهداشتی خانوارجمع آوری گردیدند. اطلاعات حاصل بر اساس تاریخ تولد کودک برای دو مقطع زمانی قبل و بعد از اجرای طرح پزشک خانواده تقسیم و بانرم افزارspss مورد تجزیه وتحلیل ومقایسه قرار گرفتند.یافته هابرخی ازاجزای خدمات مراقبت کودکان چون تعداد مراقبت ها، مکمل یاری،سن شروع اولین مراقبت،موارد ارجاع وبستری بعدازحضورپزشک خانواده بهبود معنی دار آماری داشتند ولی مدت تغذیه باشیرمادر،تغییرات آنتروپومتریک قدو وزن تاثیرمعنی داری رادربهبودشاخص هانشان ندادند.بحث و نتیجه گیریدرکل حضورپزشک ومامابربعضی ازاجزای مراقبت تاثیرمعنی داری گذاشته،اما مدارک مکفی برای اثبات تاثیرآن برشاخص های سلامت کودکان به دست نیامد. لذابازنگری دروظایف محوله به پزشک خانواده، اصلاح نظام اطلاعات بهداشتی خانوارو طراحی مطالعات گسترده تری برای تعیین اثربخشی این برنامه پیشنهادمی شود.
کلید واژگان: پزشک خانواده, مراقبتهای بهداشتی, کودکانBackground And ObjectivesProviding and promoting children's health is a major task of family physicians in Iran’s health care system. This study was carried out to determine the impact of family physician program on health indicators of children in the rural area of Tabriz city.Materials And MethodsThis cross-sectional descriptive study was conducted on children born in rural region of Tabriz city from 2003 to 2008. A total number of 751 samples were selected (12% of total population) using stratified sampling. Data were collected using a valid checklist that was constructed and performed by the researcher in the last research. The data were extracted from family health file records (child care forms) for two periods of time: before and after implementing family physician plan. Data were analyzed by SPSS 16 software.ResultsThe results showed that there was a significant difference in children's health indicators including the number of cares for child, micronutrient supplementation, child's age in the first time health care, the number of referrals and hospitalization case before and after implementing family physician plan. Meanwhile, the continuity of breastfeeding, anthropometric index of height and weight were not significantly different in the improvement of indicators after the implementation of family physician program. (p<0.05)ConclusionThe presence of doctors and midwives in health team had a significant effect on some components of child care. However, there was no reliable evidence to prove its impact on child health indicators. Therefore, revision of the family physician responsibilities, reform of the family health information system and further studies to determine the exact impact of the plan is recommended.Keywords: Family Physician, Child, Health Care -
زمینه و اهدافپزشک خانواده در راس تیم سلامت مسئولیت نظارت بر بهداشتی بودن آب شرب،مراکز تهیه و توزیع موادخوردنی، آشامیدنی و آرایشی و بهداشتی عهده دار است. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر اجرای طرح پزشک خانواده بر مدیریت موارد فوق در دانشگاه علوم پزشکی تبریز در خلال سالهای 1382 تا 1389 اجرا گردیده است.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی- مقطعی سه مرکز بهداشتی و درمانی ازسه شهرستان به عنوان نمونه انتخاب و داده ها از پرونده های بهداشت محیط در دو مقطع قبل و بعد از اجرای پزشک خانواده بصورت تمام شماری در مورد آب و نمونه گیری در مورد عرضه کنندگان مواد خوراکی آشامیدنی و بهداشتی جمع آوری و در نرم افزار 16 spss تجزیه و تحلیل شدند.یافته هادر این مطالعه، در مقطع بعد از اجرای طرح پزشک خانواده فرایندهای کنترلی آب آشامیدنی در بعد کلرسنجی تقریبا دوبرابر و در نمونه برداری های میکروبی از آب نیز به یک و نیم برابر افزایش یافته است. یافته ها بهبود مدیریت بهداشتی آب آشامیدنی وتا حدودی مراکز تهیه و توزیع مواد خوردنی، آرایشی را بعد از اجرای طرح پزشک خانواده نشان می دهند.بحث و نتیجه گیریبا وجود بهبود حیطه های کنترل بهداشتی آب آشامیدنی در مقاطع بعد از اجرای طرح پزشک خانواده،بازنگری در شرح وظایف و چک لیست ارزشیابی فعالیت پزشکان خانواده در حیطه های آب آشامیدنی و مراکز عرضه مواد خوردنی، آرایشی و بهداشتی ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: پزشک خانواده, مدیریت بهداشتی آب, مراکز تهیه و توزیع مواد خوردنی و آرایشیBackground And ObjectivesFamily physician as the leader of health team is responsible for monitoring water quality, food and cosmetic preparation settings. This study was carried out to determine the effect of family physician program on the performance of health centers in the mentioned processes in urban areas of East Azerbaijan, Iran.Materials And MethodsIn this cross-sectional descriptive study, three health centers of the East Azerbaijan province were selected as samples and data were extracted from environmental health records files for water and sampling was used for food and cosmetic distributors for two periods of time: before and after implementing family physician plan. Data were analyzed using SPSS 16 software.ResultsThe results showed that monitoring of chlorine in drinking water was doubled and microbial sampling of water was increased one and a half time. Furthermore, the monitoring processes of health regulations in food and cosmetic preparation settings after implementing family physician program were improved.ConclusionIn spite of improvements in drinking water monitoring process after family physician program implementation, it is necessary to revise the family physician responsibilities and performance evaluation checklists in this section.Keywords: Family Physician, Drinking Water Management, Food, Cosmetic Preparation Settings -
زمینه و اهدافهدف از مطالعه فوق، بررسی تاثیر مصرف اسید فولیک در دوران بارداری جهت کاهش نقایص لوله عصبی NTDs در منطقه شمال غرب ایران می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه 243 خانم باردار که مالفورماسیون درجنین آنها با تست ها و روش های تشخیصی پزشکی تایید و جهت گرفتن مجوز سقط درمانی به مرکز پزشکی قانونی استان آدربایجان شرقی مراجعه کرده بودند مورد بررسی قرار گرفتند.یافته هاشیوع NTDsدرجنین این زنان باردار حدود 24.7 درصد بود. مصرف اسید فولیک در این زنان باردارکه جنین با نقص عصبی داشتند 79 درصد(OR = 0.21، CI 95%: 0.12–0.40)و 94 درصد (Odds Ratio = 0.06، CI 95%: 0.03–0.15) در مقایسه با حاملگی های همراه با دیگر ناهنجاری و بارداری طبیعی بود. بین هیدروپس جنینی، هیدروسفالی، سندرم داون و ناهنجاری اندام ها ارتباط معنی داری با مصرف اسید فولیک مشاهده نشد.بحث و نتیجه گیریبرنامه های نظام مند در جهت آگاه سازی زنان سنین باروری به ضرورت مصرف اسید فولیک همگام با برنامه های غربالگری و آزمون های تشخیصی جهت شناسایی به موقع نقایص لوله عصبی و ختم بارداری قبل از ولوج روح از اجزای ضروری طب پیشگیری در ارتقای سلامت مادران و کودکان می باشد.
کلید واژگان: اسید فولیک, سقط درمانی, آنامولی های جنینیBackground And ObjectivesThe aim of this study was to evaluate the impact of using folic acid during pregnancy for the reduction of neural tube defects (NTDs) in the northwest region of Iran.Material And MethodsIn this study, 243 pregnant women that were identified by medical diagnostic tests as having a fetus with some types of congenital anomalies were evaluated. They were referred to Legal Medicine Organization of East Azarbaijan province to get permission for therapeutic termination of pregnancy.ResultsThe prevalence of NTDs among pregnant women who were referred for therapeutic termination of pregnancy was 24.7%. Consumption of folic acid prevented NTDs by 79% (Odds Ratio = 0.21, CI 95%: 0.12–0.40) and 94% (Odds Ratio = 0.06, CI 95%: 0.03–0.15) compared to pregnancies complicated by other anomalies and normal pregnancies, respectively. Hydrops fetalis, hydrocephaly, Down syndrome and limb anomalies did not have any significant association with use folic acid.ConclusionAlong with the advice for the consumption of folic acid for pregnant women, they should be offered prenatal screening or diagnostic tests to identify fetal abnormalities for possible termination of pregnancy for maternal and child health promotion.Keywords: Folic Acid, Birth Defect, Therapeutic Termination of Pregnancy
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.