کمال نصرتی هشی
-
توجه به عواطف و هیجانات و مدیریت آن در دانش آموزان بسیار حائز اهمیت بوده و نیازمند بررسی است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه تجارب زیسته معلمان و متخصصان، پیرامون چالش های حاکم بر مدیریت عواطف و هیجانات و ارائه راهکارها برای آن بود و روش پژوهش آن نیز، کیفی از نوع پدیدارشناسی بود. مصاحبه شوندگان پژوهش، شامل همه معلمان و متخصصان تعلیم و تربیت، روانشناسی و مشاوره شهر اردبیل در سال تحصیلی 1402 -1401 بودند. برای انتخاب شرکت کنندگان، از شیوه نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع استفاده شد، که در این پژوهش 21 نفر معلم و 19 نفر از متخصصان بودند. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته و نیز به شیوه گفت و گوی دو طرفه، جمع آوری گردید. برای تعیین روایی و پایایی مصاحبه ها نیز تکنیک تثلیث یا مثلث سازی، تکنیک کنترل اعضاء، تکنیک کسب اطلاعات دقیق موازی و خودبازبینی محققان صورت گرفت. در مصاحبه با معلمان، اکثریت آن ها به وجود چالش هایی نظیر چالش های فردی، خانوادگی، مدرسه و تحصیل در مدیریت عواطف و هیجانات دانش آموزان تاکید داشتند و راهکارهایی اعم از راهکارهای اجتماعی، راهکارهای خانوده محور و راهکارهای آموزش محور را برای آن ارائه دادند. متخصصان هم راهکارهایی هم چون شناخت، تبیین و توجیه فرزندان، راهکارهای مربوط به خانواده و ارتقا توانایی های عوامل مدرسه را برشمردند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که مدیریت عواطف و هیجانات دانش آموزان مستلزم توانمندی و مهارت بیشتر خانواده ها، عوامل مدارس و جامعه است که بنظر می رسد وضعیت کنونی با وضعیت مطلوب آن توانمندی ها و مهارت های مدنظر فاصله چشم گیری دارد. از این سو تدارک برنامه های توانمندی لازم در راستای مدیریت عواطف و هیجانات دانش آموزان برای خانواده ها عوامل مدرسه و جامعه ضروری بنظر می رسد.
کلید واژگان: تجربه زیسته, مدیریت عواطف و هیجانات, چالش ها, راهکارهاPaying attention to emotions and emotions and their management in students is very important and needs to be investigated. The aim of the current research was to study the lived experiences of teachers and professionals regarding the challenges governing the management of emotions and emotions and to provide solutions for it, and the research method was also a qualitative phenomenology type. The interviewees of the research included all teachers and specialists in education, psychology and counseling in Ardabil city in the academic year of 1401-1402. To select the participants, a purposeful and saturation sampling method was used, and in this research, 21 people were teachers and 19 people were experts. Data were collected using in-depth and semi-structured interviews and two-way dialogue. To determine the validity and reliability of the interviews, triangulation or triangulation technique, member control technique, parallel accurate information acquisition technique and researchers' self-review were done. In the interview with the teachers, the majority of them emphasized the existence of challenges such as individual, family, school and educational challenges in managing students' emotions and emotions and presented solutions including social solutions, family-oriented solutions and education-oriented solutions for it. Experts also listed solutions such as recognizing, explaining and justifying children, solutions related to the family and improving the abilities of school staff. The results of the research indicate that the management of students' emotions and emotions requires more capabilities and skills of families, school and society agents, and it seems that the current situation is far from the ideal situation of those capabilities and skills. From this point of view, it seems necessary to prepare necessary empowerment programs in order to manage students' emotions and emotions for families, school and society.
Keywords: Lived Experience, Management Of Emotions, Challenges, Solutions -
هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر حل مسئله و کفایت اجتماعی نوجوانان دارای اختلال رفتاری بود. روش پژوهش تجربی از نوع آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس-آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستان شهرستان نوشهر در سالتحصیلی97-1396 بودند که تعداد آنها2060نفر می باشد. نمونه پژوهش شامل 36دانش آموز با اختلال رفتاری بودند که به صورت تصادفی ساده از میان دانش آموزان دارای اختلال رفتاری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای جمع آوری داده از چک لیست تجدید نظرشده مشکلات رفتاری(RBPC)،فرم کوتاه پرسشنامه حل مسئله اجتماعی(SPSI-R)و آزمون کفایت اجتماعی(فلنر و همکاران،1990) استفاده شده است. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره(MANCOVA)با نرم افزارSPSS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانش نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان در گروه آزمایش با افزایش حل مسئله مثبت و منطقی و کاهش حل مسئله منفی، تکانشی و اجتنابی و افزایش کفایت اجتماعی نوجوانان دارای اختلال رفتاری همراه بوده است(001/0P<). براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که با اصلاح شناخت های کژکار و روش های بروز هیجانات و سبک حل مسئله در نوجوانان دارای اختلال رفتاری سبب بهبود کفایت اجتماعی در تعامل با خود، همسالان و سایر افراد شد؛ این به نوبه خود می تواند بر سایر ارتباطات آنان تاثیر گذاشته و رفتارهای مختل آنان را اصلاح کند. در پایان با توجه به یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود که، اثر بخشی درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر سایر اختلالات کودکان و نوجوانان مدنظر قرار گیرد.کلید واژگان: درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان, حل مسئله, کفایت اجتماعی, اختلال رفتاریThe aim of the present study was the effectiveness of cognitive therapy-based emotion regulation on problem solving and social competence of adolescents with behavioral disorders.The method of experimental research was of experimental type and pretest-posttest design with control group. The statistical population of the research included all the high school students of Nowshahr city in the academic year2016-2017whose number is2060.The research sample consisted of 36 students with behavioral disorders who were randomly selected among the students with behavioral disorders and were randomly assigned to two experimental and control groups.To collect data, the revised checklist of behavioral problems(RBPC)the short form of the social problem solving questionnaire(SPSI-R)and the social adequacy test(Flener et al,1990)were used. The results of covariance analysis showed that the cognitive therapy-based emotion regulation in the experimental group was associated with an increase in positive and logical problem solving and a decrease in negative, impulsive and avoidant problem solving and an increase in the social competence of adolescents with behavioral disorders(P<0/001).Based on the findings of this research, it can be concluded that by correcting the misbehavior cognition's and the methods of expression of emotions and problem solving style in adolescents with behavioral disorders, it improved the social adequacy in interacting with themselves, peers and other people;This, in turn, can affect their other relationships and correct their disordered behaviors.In the end, according to the findings of this research, it is suggested that the effectiveness of cognitive therapy based on emotion regulation on other disorders of children and adolescents should be considered.Keywords: Cognitive Therapy-Based Emotion Regulation, Problem Solving, Social Adequacy, Behavioral Disorder
-
هدف از تحقیق پیش رو، بررسی رابطه میان خودکارآمدی ریاضیات، رایانه و علوم با عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته های مهندسی بود. این تحقیق از نظر هدف، جزء تحقیقات کاربردی و از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه این تحقیق است شامل کلیه دانشجویان رشته های مهندسی دانشگاه صنعتی اصفهان در سال تحصیلی 1402-1401 و روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بوده است. پرسشنامه هایی که برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است، شامل پرسشنامه خودکارآمدی ریاضی (MSES)، پرسشنامه خودکارآمدی رایانهای مورفی، کورو و اوون و پرسشنامه خودکارآمدی علوم هندرسون بوده است. روایی و پایایی این پرسشنامه ها در تحقیقات گذشته تایید شده است. در این پژوهش روایی این پرسشنامه ها توسط متخصصان موضوعی بررسی و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ تایید شده است. داده های حاصل از پرسشنامه ها به وسیله آمار توصیفی مانند میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی، مانند همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشانگر این است که خودکارآمدی ریاضیات و رایانه میتواند عملکرد تحصیلی دانشجویان را پیش بینی کند و خودکارآمدی علوم دارای همبستگی با عملکرد تحصیلی است. در این میان خودکارآمدی ریاضیات دارای بیشترین قدرت تبیین عملکرد تحصیلی دانشجویان است و پس از آن به ترتیب خودکارآمدی رایانه و علوم دارای قدرت تبیین عملکرد تحصیلی دانشجویان کارشناسی رشته های مهندسی هستند.
کلید واژگان: خودکارآمدی ریاضی, خودکارآمدی رایانه, خودکارآمدی علوم, عملکرد تحصیلی, دانشجویان مهندسیThe aim of the present research was to examine the relationship between self-efficacy in mathematics, computer science and engineering students’ academic performance. This research was applied and descriptived and correlational. The population of this research includes all engineering students of Isfahan University of Technology in the academic year 1402-1401 and multi-stage cluster sampling method. Questionnaires used to collect information include mathematical self-efficacy questionnaire (MSES), Murphy, Kuro and Owen self-efficacy questionnaire and Henderson Questionnaire were used to measure science self-efficacy. The validity and reliability of this questionnaire has been confirmed in past researches. In this research, the validity of these questionnaires has been checked and confirmed by subject experts, and its reliability has been confirmed by Cronbach’s alpha. The data obtained from the questionnaires were used by means of descriptive statistics such as mean and standard deviation and inferential statistics such as Pearson correlation and multiple regression. The results of the data analysis indicated that having self-efficacy in mathematics and computers can predict academic performance and science has a correlation with academic performance. Meanwhile, mathematics self-efficacy has the greatest power to explain mathematics performance, followed by computer and science self-efficacy, which has the power to explain the academic performance of undergraduate engineering students.
Keywords: Math Self-Efficacy, Computer Self-efficacy, science self-efficacy, Academic performance, Engineering students -
هدف کلی این پژوهش، تحلیل محتوای کتاب های درسی فارسی (3)، جامعه شناسی (3) و هویت اجتماعی دوره دوم متوسطه از حیث انعکاس سواد حقوقی می باشد. پژوهش حاضر، با توجه به هدف کلی تحقیق کاربردی، از نوع مطالعات توصیفی-کیفی است. واحد تحلیل کلمه و جمله در کتاب های دوره دوم متوسطه بودند. جامعه آماری پژوهش، کتاب های درسی دوره دوم متوسطه بودند که وزارت آموزش و پرورش در سال تحصیلی 1402-1401 چاپ کرده است. نمونه آماری نیز شامل کتاب های درسی فارسی (3)، جامعه شناسی (3) و هویت اجتماعی دوره دوم متوسطه بودند و روش نمونه گیری به شیوه هدفمند (کتاب های مذکور) بود. ابزار گردآوری اطلاعات تهیه چک لیست در کتاب های فارسی (3)، جامعه شناسی (3) و هویت اجتماعی دوره متوسطه دوم بوده است. به منظور تهیه روایی، پس از تهیه چک لیست نهایی، مجددا در اختیاز چند تن از کارشناسان آموزش و پرورش استان، معلمین مدرس کتاب های مذکور و همچنین اساتید علوم تربیتی و برنامه ریزی درسی دانشگاه آزاد اسلامی مرند قرار گرفت و نظرات آنان اعمال شد. جهت تامین پایایی چک لیست، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که 83/0 به دست آمده و از پایایی مطلوبی برخودار بود. نتایج نشان داد که در کل سه کتاب تحلیل شده، به میزان 10/0 درصد به آشنایی با قانون اساسی، 14/0 به مقدمه علم حقوق، 098/0 درصد به حقوق جرائم و مجازات ها، 0 درصد به حقوق خانواده، 0 درصد به حقوق بیمه، 02/0 درصد به حقوق راهنمایی و رانندگی، 20/0 درصد به حقوق دادسراها و دادگاه ها،01 /0 درصد به مسئولیت ناشی از تلف کردن مال دیگری و 007/0 درصد به حقوق قراردادها و معاملات پرداخته شده است.
کلید واژگان: تحلیل محتوا, سواد حقوقی, کتب درسی دوره دوم متوسطهIntroductionThroughout history, human beings have needed regulations to be able to form and develop a regular and orderly society. They established a set of rules to realize human rights in society. From this perspective, it is necessary to sufficiently inform individuals about the primary regulations in society to realize their rights and those of others, and to implement the laws and regulations governing society as much as possible. Accordingly, we can achieve the desired goals of a law-abiding society by planning for legal literacy. Legal Literacy, as an important element, enables individuals to analyze problems such that it can be known as a field of power that could act as one of the governance tools based on democracy. It necessitates that governments and states pay more special attention to it. Furthermore, it could be noticed that legal literacy has a genuine duty to help people to be aware of their rights, to understand their civil tasks, and to increase their social and political literacy. Therefore, it could be pointed out that legal literacy means to be aware of rights and tasks that facilitate the realization of justice and balance between different interests. It is the awareness about rights, governance, and obligations of governance that could lead to the change of masses’ behavior and the demand for justice from the governance and its responsibility. On the other hand, it should be emphasized that legal literacy, as an important subject in society, is not in a suitable situation such that the legal system of our country has faced some problems that should be considered significantly.
MethodsThis study was an applied one, objectively employing the content analysis of books, and was descriptive in nature. This study made use of the content analysis method and was an analytical-descriptive study. The population consisted of textbooks from secondary schools that the Ministry of Education published in the academic year of 2022-2023. The sample size consisted of textbooks from upper secondary schools, including Farsi II, Sociology III, and Social Sciences (Social Identity), which were selected using a purposeful sampling method. In this study, the reflection of legal literacy components in textbooks, including Farsi III, Sociology III, and Social Sciences (Social Identity), was examined using a checklist. We made use of face and content validity to determine the validity of the checklist, and we employed Cronbach’s alpha to calculate the reliability of the checklist (α= .83).
ResultsData analyzed using content analysis method suggested that of the total 6653 Persian words in textbook of Farsi III, five words (.07 %) were related to components of “Familiarity with constitution”, five words (.07 %) were related to the “Introduction to the law science”, five words (.07 %) to “Laws of crimes and punishments”, no word (zero) was related to “Family rights”, “Insurance rights” and “Traffic rights”, 12 words (.30 %) were related to “The right to get acquainted with courts and tribunals”, four words (.60 %) to “The right to be familiar with the responsibility of wasting another's property” and three words (.30 %) to “Laws of contracts and transactions”. On other hand, of the total 39323 words in the textbook of sociology 3, nine words (.022 %) were related to “Familiarity with constitution”, 21 words (.05 %) to the “introduction to the law science”, 9 words (.023 %) to “Laws of crimes and punishments”, no word (zero) was related to “family rights”, “insurance rights” and 6 words (.01 %) to “traffic rights”, 6 words (.1 %) were related to “The right to get acquainted with courts and tribunals”, 4 words (.01 %) to “The right to be familiar with the responsibility of wasting another's property” and one word (.002 %) to “Laws of contracts and transactions”. Furthermore, of the total 24107 words in the textbook of social identity, two words (.008 %) were related to “familiarity with constitution”, four words (.01 %) to the “Introduction to the law science”, no word (zero) to “Laws of crimes and punishments”, no word (zero) was related to “family rights”, “insurance rights”, two words (.008 %) to “traffic rights”, 2 words (.008 %) were related to “The right to get acquainted with courts and tribunals”, one word (.004 %) to “The right to be familiar with the responsibility of wasting another's property” and 1 word (.004 %) to “Laws of contracts and transactions”.
Discussion and ConclusionBased on the calculated frequencies of the studied components in the textbooks, it can be stated that legal literacy, as an independent and integrated curriculum, was overlooked. It was not addressed in a balanced way; some components received more attention, while others received less or no attention at all. This indicates that more attention is needed. Furthermore, the results showed that there was no required consistency among the contents of legal literacy in the textbooks of Farsi III, Sociology III, and Social Identity in most sections. Based on our results, there is an urgent need to examine and present these topics at the textbook level. This has familiarized students and teachers with these concepts. As a result, students become familiar with the types of crimes and their punishments through this mechanism, which in turn has led to crime prevention. It is possible to prevent many crimes occurring at the community level through this approach.
Keywords: Content Analysis, Legal Literacy, Textbooks Of Upper Secondaryschools -
هدف پژوهش، شناسایی عوامل موثر بر استقرار «فرهنگ کیفی» و عوامل موثر بر کیفیت آموزش مجازی دانشگاه فرهنگیان است. روش پژوهش، اکتشافی ترکیبی دو مرحله ای بود. در بخش کیفی، با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته، با 23 نفر از کارشناسان دانشگاهی و موضوعی از مراکز آموزشی و پژوهشی به صورت هدفمند مصاحبه شد و روش تحقیق در بخش کیفی، نظریه پردازی داده های بنیادی است که به دنبال ایجاد نظریه، مدل است. و الگو (شرماز، 1386: 462). در بخش کمی از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها به منظور ارزیابی برازش مدل پیشنهادی از روش تحلیل عاملی تاییدی و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS. در بخش کمی پژوهش، ساختار اولیه پرسشنامه با 136 گویه، در مطالعه اولیه بین پنج نفر از کارشناسان پایش و ارزیابی کیفیت دانشگاه فرهنگیان تدوین شد. اطلاعات به دست آمده از بررسی شاخص های هر یک از ابعاد و شاخص های فرهنگ کیفیت با استفاده از معیارهای قدر مطلق بارهای عاملی، آماره T و R2، باید گفت که تمامی اقلام دارای بار عاملی مناسب هستند. بالای 0.7) روی متغیر مرتبط. و این بارهای عاملی در سطوح 05/0 و 01/0 معنی دار بود. به عبارت دیگر، مقدار t مرتبط با هر بار عامل از مقدار بحرانی آن (1.96) در سطح 0.05 و (2.58) در سطح 0.01 بیشتر است. سپس در بخش کمی، 389 نفر از اعضای هیئت علمی و غیرهیئت علمی به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به پرسشنامه ها پاسخ دادند. یافته های حاصل از تحلیل عاملی تاییدی اول و دوم نشان داد که کیفیت فرهنگ عوامل. «عناصر ساختاری/مدیریتی» (388/0)، «عناصر فرهنگی/روانی» (248/0)، «رهبری» (500/0)، «ارتباطات» (584/0)، «اعتماد» (457/0)، «تعهد» (150/0) و مسئولیت پذیری». (0.528)، «مشارکت» (0.176)، «توانمندسازی» (0.312)، «اصلاح زیرساخت» (0.161)، «نتایج فرهنگ کیفیت» (0.458) شکل گرفته است و مدل بومی آن از اعتبار ساختاری مناسبی برای استقرار در دانشگاه فرهنگیان در نتیجه می توان گفت که مدل ساختاری مورد مطالعه از کیفیت خوبی برخوردار بوده و مقادیر مشاهده شده به خوبی بازسازی شده و مدل از قابلیت پیش بینی خوبی برخوردار است.
کلید واژگان: فرهنگ کیفیت, اعضای هیات علمی, اشتغال دانشگاه, آموزش مجازی, دانشگاه فرهنگیانThe purpose of study is Identifying the factors affecting the establishment of "quality culture" and effective factors in the quality of virtual education of Farhangian University.The research method was a two-stage combined exploratory exploration. In the qualitative section, using a semi-structured interview technique, 23 academic and thematic experts were interviewed in a purposeful manner from educational and research centers and the research method in the qualitative part is foundational data theorizing, which seeks to create a theory, model and pattern (Sharmaz, 2007: 462),. A descriptive-survey method has been used in the quantitative part. To analyze the data in order to evaluate the fit of the proposed model from confirmatory factor analysis and structural equation modeling technique by using Smart PLS software. In the quantitative part of research, the initial structure of questionnaire which was compiled with 136 items, in the initial study among five quality monitoring and evaluation experts at Farhangian University. The information obtained from the examination the indicators of each of dimensions and indicators of the quality culture using the criteria of the absolute magnitude of the factor loadings, T-statistics and R2, it should be said that all the items have a suitable factor loading (above 0.7) on the related variable. And these factor loadings were significant at 0.05 and 0.01 levels. In other words, the value of t associated with each factor load is greater than its critical value (1.96) at the 0.05 level and (2.58) at the 0.01 level. Then, in the quantitative section, 389 faculty members and non-faculty members were selected by multi-stage cluster sampling and answered the questionnaires. Findings from first and second confirmatory factor analysis showed that culture quality of factors; "Structural / managerial elements"(0.388), "Cultural/ psychological elements" (0.248), "Leadership" (0.500), "Communication" (0.584), "Trust"(0.457), "Commitment"(0.150) and responsibility"(0.528),"Participation"(0.176), "Empowerment"(0.312), "Infrastructure reform"(0.161), "Results of quality culture"(0.458) has been formed and its native model has a suitable structural validity for establishment in Farhangian University. As a result, it can be said that the structural model under study is of good quality and the observed values are well reconstructed and the model has a good predictive ability.
Keywords: Quality Culture, Faculty Members, University Employment, Virtual Education, Farhangian University -
هدف از پژوهش بررسی ویژگی ها و استلزامات در تربیت معلم الهام بخش و راهکارها جهت غلبه بر چالش-های موجود (واکاوی تجربه زیسته معلمان و متخصصان) است. پژوهش حاضر از نوع کیفی است. برای دستیابی به یافته ها، روش تحلیل اسناد و روش پدیدارشناسی (مصاحبه نیمه ساختار یافته) مورد استفاده قرار گرفت. در این مطالعه 22 معلم دوره ابتدایی در شهر نجف آباد و 19 استاد دانشگاه فرهنگیان استان اصفهان با روش نمونه گیری هدفمند و با معیار اشباع نظری انتخاب شد. در بخش یافته ها با بررسی منابع موجود و از طریق مصاحبه با معلمان و متخصصان ویژگی معلمان الهام بخش مشخص گردید و نشان داده شد که الهام بخش شدن یک شبه حاصل نمی شود. بلکه ضمن توجه به استعداد افراد با تلاش و تربیت و رشد قوای عقلانی حاصل می گردد. در ادامه از طریق مصاحبه با معلمان و متخصصان به ترتیب به شناسایی فرصت ها و چالش موجود در تربیت معلمان الهام بخش در مراکز تربیت معلم پرداخته شد و در نهایت طبق نظر معلمان برای غلبه بر چالش ها پیشنهاداتی همچون ارتقای سطح علمی اساتید و گزینش ویژه در انتخاب آنها، تخصصی کردن واحد های درسی، تقویت و تجهیز دانشگاه فرهنگیان، برگزاری دوره های آموزشی مختلف و توجه بیشتر به دوره های کارورزی مطرح شد. متخصصان هم برای برون رفت از چالش ها، راه کارهایی همچون استفاده از تجارب اساتید و معلمان با تجربه در تصمیم گیری ها، استفاده از معلمان و اساتید هنرمند، تعریف درست از معلم الهام بخش و تقدیر از معلمان الهام بخش، برگزاری دوره های آموزشی، اصلاح شیوه گزینش و جذب در جهت بکارگیری دانشجومعلم ها و اساتید، تناسب ورودی ها با ظرفیت هر مرکز، تالیف کتاب های جدید و ترجمه آثار خوب و معتبر و اصلاح نگرش دانشجومعلم ها نسبت به شغل مقدس معلمی را پیشنهاد دادند .کلید واژگان: معلم الهام بخش, واکاوی تجربه زیسته, معلمان و متخصصان, چالش ها و فرصت هاThe purpose of the research is to investigate the characteristics and requirements in the training of inspirational teachers and solutions to overcome the existing challenges (Investigating the lived experience of teachers and professionals). Document analysis method and phenomenological method (semi-structured interview) were used to obtain the findings. In this study, 20 elementary school teachers in Najafabad city and 19 professors of Farhangian University of Isfahan province were selected by purposive sampling method and theoretical saturation criterion. In the findings section, the characteristics of inspirational teachers were determined by reviewing the available sources and through interviews with teachers and specialists. And it has been shown that inspiration does not happen overnight. Rather, while paying attention to the talent of people, it is achieved through effort and education and the development of intellectual powers. In the following, through interviews with teachers and experts, the opportunities and challenges in the training of inspirational teachers in teacher training centers were identified, and finally, solutions were proposed to overcome the challenges. Finally, according to the opinion of the teachers, in order to overcome the challenges, there are suggestions such as improving the academic level of professors and paying attention to their recruitment, specialization of courses, strengthening and equipping Farhangian University, holding various training courses, and more attention to internship courses. In order to get out of the challenges, experts also use solutions such as using the experiences of experienced teachers in making decisions, using artist teachers, correctly defining an inspiring teacher and appreciating inspiring teachers, holding training courses, modifying the method of selection and recruitment in order to employ student teachers and professors, the proportion of entrances to the capacity of each center, writing new books and translating good and authentic works for teaching, and improving the attitude of student teachers towards the teaching profession.Keywords: inspiring teacher, analysis of lived experience, teachers, professionals, Challenges, Opportunities
-
هدف پژوهش، مطالعه تجارب زیسته معلمان، والدین و متخصصان، پیرامون چالش های حاکم بر جلسات انجمن اولیا و مربیان و ارائه راهکارها است. در این پژوهش از روش کیفی و از نوع پدیدارشناسی استفاده شد. مصاحبه شوندگان پژوهش، شامل همه معلمان، والدین و متخصصان شهر اردبیل در سال تحصیلی 1401 -1402 بودند. برای انتخاب شرکت کنندگان، از نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع استفاده شد و 21نفر معلم، 16 نفر والد و 19 نفر متخصصان انتخاب گردید. داده ها با استفاده از مصاحبه و با سوالات باز و نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. تعیین روایی و پایایی مصاحبه ها، از طریق تکنیک تثلیث یا مثلث سازی، تکنیک کنترل اعضاء، تکنیک کسب اطلاعات دقیق موازی و خودبازبینی محققان صورت گرفت. در مصاحبه با معلمان، اکثریت آنها به وجود چالش ها در جلسات انجمن اولیا و مربیان تاکید و راهکارهایی را برای آن ارائه دادند. والدین نیز برای این جلسات چالش ها و راهکارهایی را برشمردند و در نهایت متخصصان بعد از تبیین دلایل تشکیل یا عدم تشکیل جلسات اولیا و مربیان و مباحث و موضوعات و محتوای لازم جهت ارائه در این جلسات، جهت اجرای مطلوب جلسات به ذکر شیوه ها و ملزوماتی همچون به کارگیری وسائل الکترونیکی، ملزومات بحث و گفتگو در جلسه، آداب شرکت در جلسات و به کارگیری امکانات لازم پرداختند و در پایان برای غلبه بر مشکلات و چالش های موجود، پیشنهاداتی همچون تبیین مسائل برای اولیا، سازوکارهای مناسب زمانی، پرورش انگیزش در اولیا و مربیان، شرایط مناسب در جلسات و تعامل اعضای انجمن با یکدیگر ارائه گردید.کلید واژگان: زیسته, انجمن اولیا و مربیان, چالش هاThe purpose of the research is to study the lived experiences of teachers, parents and professionals regarding the challenges governing the parent-teacher association meetings and to provide solutions. Qualitative and phenomenological methods were used in this research. The interviewees of the research included all teachers, parents and specialists of Ardabil city in the academic year of 2022-2023. To select the participants, targeted and saturation sampling was used and 21 teachers, 16 parents and 19 specialists were selected. Data were collected using interviews with open and semi-structured questions. Validity and reliability of interviews were determined through triangulation technique, member control technique, parallel accurate information acquisition technique and researchers' self-review. In the interview with the teachers, the majority of them emphasized and provided solutions to the challenges in the parent-teacher association meetings. The parents also listed the challenges and solutions for these meetings and finally, after explaining the reasons for holding or not holding parent-teacher meetings and the topics and content required to be presented in these meetings, for the proper implementation of the meetings, the experts introduced methods and requirements such as the use of electronic devices, the requirements for discussions in the meeting, the manners of participating in the meetings, and the use of the necessary facilities.Keywords: lived experience, association of parents, teachers, Challenges
-
مقدمهنهادهای آموزشی هر جامعه ای محصول تاریخ و تنها به یاری تاریخ می توان آن را تبیین کرد. از اینرو در پژوهش حاضر به بررسی تربیت هنری در ایران باستان و مقایسه آن با عصر صفوی پرداخته شد.روشاین پژوهش یک مطالعه اسنادی است که با رویکرد تطبیقی_تحلیلی انجام، و جهت جهت تجزیه و تحلیل داده ها، روش تطبیقی برودی (توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه) مورد استفاده قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش، کلیه منابع مربوط به دو دوره ایران باستان و عصر صفوی اعم از کتبپ، مقالات و اسناد معتبر علمی می باشد و از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شدنتایجدر بخش یافته ها ابتدا در قسمت ایران باستان به بررسی مولفه هایی همچون موسیقی، جایگاه، اهداف و ابزارهای هنری، پیشرفت نقاشی و تاثیرپذیری کشورها از همدیگر، پیکرنگاری، اهداف و شیوه های آن، آموزش بافندگی و پیشرفت خوشنویسی پرداخته شد. همچنین در مرحله بعد و در قسمت ایران عصر صفوی مولفه هایی همچون دلایل تضعیف موسیقی و اشکال مختلف آن، فراز و نشیب ها در هنر نقاشی، تحولات در هنر پیکرنگاری، تغییرات و ابداعات در هنر بافندگی و تقدس هنر خوشنویسی در عصر صفوی مورد بررسی قرار گرفت. در نتیجه براساس یافته ها می توان اذعان داشت؛ موسیقی، نقاشی، پیکرنگاری، بافندگی و خوشنویسی در ایران باستان پیشرفت و ابداعات چشمگیری داشته است و در عصر صفوی نیز با وجود اینکه موسیقی و نقاشی بدلایلی پیشرفت قابل توجهی را تجربه نکرد، در زمینه بافندگی، پیکرنگاری و خوشنویسی از تحولات و توسعه ی چشمگیری برخوردار شد.بحث و نتیجه گیریبنابراین با تامل بر یافته ها می توان از چالش ها و فرصت ها و تجارب ایران باستان و دوره صفوی، در زمینه تربیت هنری عصر حاضر بهرمند گردید.کلید واژگان: تربیت هنری, دوران باستان, عصر صفوی, مطالعه تطبیقیIntroductionThe educational institutions of any society are the product of history and can only be explained with the help of history. Therefore, in the present research, the study of artistic education in ancient Iran and its comparison with the Safavid era was investigated.MethodologyThis research is a documentary research that was conducted with a comparative-analytical approach, and Brody's comparative method (description, interpretation, juxtaposition and comparison) was used to analyze the data. The statistical population of the research is all the sources related to the two periods of ancient Iran and the Safavid era, including books, articles and authentic scientific documents, and the purposeful sampling method was used.ResultsIn the findings section, firstly, in ancient Iran, components such as music, place, artistic goals and tools, the progress of painting and the influence of countries on each other, iconography, its goals and methods, weaving education and the development of calligraphy were investigated. Also, in the next stage and in the Iran part of the Safavid era, components such as the reasons for the weakening of music and its various forms, ups and downs in the art of painting, developments in the art of iconography, changes and innovations in the art of weaving, and the sanctity of the art of calligraphy in the Safavid era were examined. As a result, based on the findings, it can be acknowledged; Music, painting, iconography, weaving and calligraphy have made significant progress and innovations in ancient Iran, and in the Safavid era, even though music and painting did not experience significant progress for some reasons, there were significant developments in the field of weaving, iconography and calligraphy.Discussion andconclusionTherefore, by reflecting on the findings, one can benefit from the challenges and opportunities and experiences of ancient Iran and the Safavid period, in the field of art education of the present era.Keywords: Art Education, ancient times, Safavid era, Comparative Study
-
هدف از پژوهش، بررسی جدیت در انجام تکالیف درسی دانش آموزان دوره ابتدایی در دوران کرونا و شناسایی چالش ها و راهکارها، جهت غلبه برمشکلات با استفاده از تجارب زیسته معلمان، والدین و متخصصان است. در این پژوهش از روش کیفی و از نوع پدیدارشناسی استفاده شد. مصاحبه شوندگان شامل همه معلمان، والدین و متخصصان در شهر اردبیل در سال تحصیلی 1401 -1402 بودند. برای انتخاب شرکت کنندگان، از نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع استفاده شد و 23نفر معلم، 25 نفر والدین و 14 نفر متخصص انتخاب گردید. داده ها با استفاده از مصاحبه و با سوالات باز و نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. تعیین روایی و پایایی مصاحبه ها، از طریق تکنیک تثلیث یا مثلث سازی، تکنیک کنترل اعضاء، تکنیک کسب اطلاعات دقیق موازی و خودبازبینی محققان صورت گرفت. یافته ها نشان داد که معلمان، در دوران کرونا از تکالیفی استفاده می کردند که بیشتر شاخصه های اصلی یک تکلیف ایده آل را داشته و برای جالب تر، لذت بخش تر کردن و انجام تکالیف درسی به شیوه خلاقانه، روش های متنوعی را اجرا می کردند و البته با مشکلات متعددی نیز مواجه بودندکه برای غلبه برآن ها راهکارهایی ارایه شد. والدین نیز ضمن ابراز تجارب زیسته خود، درباره جدیت فرزندان خود در انجام تکالیف درسی، برای حل چالش ها، راهکارهایی را ارایه دادند. در ادامه، در ارتباط با چالش های ذکر شده توسط معلمان و والدین، با متخصصان مصاحبه، و جهت غلبه برآن ها، متخصصان راهکارهای مختلفی را ارایه دادند و در چهار دسته راهکار؛ راهکارهایی برای آموزگاران، راهکارهایی برای اولیاء، راهکارهایی برای دست اندرکاران آموزش و راهکارهایی برای خود دانش آموزان دسته بندی شد.
کلید واژگان: جدیت در انجام نکالیف درسی, تجربه زیسته معلمان, متخصصان و والدین, چالش ها و راهکارها, کلاس های مجازی درعصرکروناThe purpose of the research is to investigate the seriousness of primary school students doing their homework during the CoVid-19 Pandemic and to identify challenges and solutions to overcome the problems using the lived experiences of teachers, parents and professionals. Qualitative and phenomenological methods were used in this research. The interviewees of the research included all teachers, parents and specialists of Ardabil city in the academic year of 2022-2023. To select the participants, targeted and saturation sampling was used and 23 teachers, 25 parents and 14 specialists were selected. Data were collected using interviews with open and semi-structured questions. Validity and reliability of interviews were determined through triangulation technique, member control technique, parallel accurate information acquisition technique and researchers' self-review. The findings showed that during the CoVid-19 Pandemic, teachers used assignments that had most of the main characteristics of an ideal assignment. And in order to make it more interesting, enjoyable and to do the homework in a creative way, they implemented various methods and of course they also faced many problems which solutions were presented to overcome them. Parents also expressed their lived experiences about the seriousness of their children in doing their homework and presented solutions to solve the challenges. Next, in connection with the challenges mentioned by teachers and parents, experts were interviewed, and in order to overcome them, the experts presented different solutions and in four categories of solutions; Solutions for teachers, solutions for parents, solutions for education professionals, and solutions for students were categorized.
Keywords: seriousness in doing homework, lived experience of teachers, professionals, parents, challenges, solutions, virtual classes during the CoVid-19 Pandemic -
این پژوهش با هدف تبیین نسبت های مبتنی بر فناوری در پساپدیدارشناسی و پیامدهای آن در تعلیم و تربیت می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش های تحلیلی و استنتاجی بهره گرفته شده است. پساپدیدارشناسی از رویکردهای فلسفی جدید در حوزه فناوری است. این رویکرد از طرفی با گفتمان انتقادی از پدیدارشناسی کلاسیک و از طرف دیگر با تحقیق در زمینه تجربی مطالعات علم و فناوری توسعه یافته است. پدیدارشناسی فناوری ها را به عنوان اشیاء صرفا عملکردی و ابزاری مورد بررسی قرار نمی دهند، بلکه به عنوان واسطه هایی به آن ها می نگرد که بین تجارب انسانی و فعالیت های آن ها قرار دارند و به فناوری های خاص و تفاوت های وجودی و معرفت شناختی آن ها در زیست جهان می پردازد. پساپدیدارشناسی در کاربست فناوری آموزشی نیز می تواند نوع پرسش از فناوری را دگرگون نموده و به نوع و چگونگی دخالت فناوری آموزشی در ارایه واقعیت برای فراگیران و نحوه تغییر ادراک آن ها از واقعیت توجه کند. بدنمندی، هرمنوتیک، غیریت، زمینه ای، آمیختگی (سایبورگ)، غوطه وری، و افزودگی از نسبت های مبتنی بر فناوری است که می تواند پیامدهای مهمی برای تعلیم و تربیت از قبیل؛ توجه به وجوه افزایش و کاهش فناوری، تاکید بر توصیف و تفسیر نسبت های فناورانه، عدم غفلت از تاثیر سطح کلان فناوری آموزشی ، دقت در نسبت های نو و خارج از توصیف در فناوری آموزشی داشته باشد.
کلید واژگان: نسبت های مبتنی بر فناوری, پساپدیدارشناسی, پیامد, تعلیم و تربیتExplaining Relationships based on Technology in Post-Phenomenology and its Consequences in EducationThis study aims to explain the relationships based on technology in post-phenomenology and its consequences for education. Analytical and inferential methods have been used to achieve this goal. Post-phenomenology is one of the new philosophical approaches in the field of technology. This approach has been developed on the one hand with a critical discourse of classical phenomenology and on the other hand with research in the empirical field of science and technology studies. Phenomenology does not look at technologies as merely functional and instrumental objects, but as intermediaries between human experiences and their activities, and deals with specific technologies and their existential and epistemological differences in the biological world. Post-phenomenology in the application of educational technology can also change the type of technology question and pay attention to the type and manner of educational technology involvement in presenting reality to learners and the extent to which their perceptions of reality change. Embodiment, Hermeneutic, Alterity, Background, fusion, immersion, and augmentation are of technology-based relationships that can have important consequences for education such as; Paying attention to the aspects of increasing and decreasing technology, emphasizing the description and interpretation of ratios, not neglecting the impact of the macro level, being careful in new ratios and out of description.
Keywords: Ratios based on Technology, Post-Phenomenology, Consequence, Education -
هدف پژوهش بررسی تطبیقی پیامدهای تربیتی وطن دوستی و مولفه های آن در شاهنامه فردوسی و آموزه های اسلامی است. این پژوهش با روش کیفی و از نوع تحلیل اسنادی انجام شد. در بخش یافته ها ابتدا با موضوع وطن دوستی به بررسی مولفه هایی در شاهنامه فردوسی از جمله؛ عشق به وطن، توجه به سرنوشت وطن و حساسیت به آن، دفاع از وطن، ایجاد حس وطن دوستی و افتخار به وطن، ایثارگری در راه وطن، ایجاد حس مثبت نسبت به وطن و آزادی و آزادگی مردمان وطن پرداخته است. همچنین در ادامه در بخش آموزه های اسلامی مولفه هایی همچون امنیت وطن شهر و زندگی، دفاع از وطن، حساسیت بر سرزمین، ارزش ذاتی وطن، حب وطن، اهمیت وجود امنیت و رفاه در وطن مورد بررسی قرار گرفت و در پایان به بررسی و تطبیق تفاوت ها و شباهت های نگاه شاهنامه و آموزه های اسلامی در ارتباط با بحث وطن دوستی پرداخته شد. در نتیجه با الهام از یافته های به دست آمده می توان با آشنایی نسل جدید به ارزش های ملی و دینی خود، بهترین راهکار را جهت حفظ غیرت و عزت وطن، و پاسداری از خاک و میهن در نسل جدید ارائه داد؛ لذا از اهداف این پژوهش، تامین محتوای نظری در جهت استفاده در کتب درسی دوره ابتدایی و متوسطه است.
کلید واژگان: وطن دوستی, شاهنامه فردوسی, آموزه های اسلامی, مطالعه تطبیقیBackground and ObjectivesThe aim of the research is to compare the educational consequences of patriotism and its components in Ferdowsi's Shahnameh and Islamic teachings.
MethodsThis research was done with a qualitative method and document analysis type.
FindingsIn the findings section, first with the topic of patriotism, we will examine some components in Ferdowsi's Shahnameh, including; Love for the homeland, paying attention to the fate of the homeland and being sensitive to it, defending the homeland, creating a sense of patriotism and pride for the homeland, making sacrifices for the sake of the homeland, creating a positive feeling towards the homeland and the freedom of the people of the homeland. Also, in the section of Islamic teachings, components such as the security of homeland, city and life, defense of the homeland, sensitivity to the land, the inherent value of the homeland, patriotism, the importance of security and prosperity in the homeland were examined, and at the end, the differences and adaptations were examined. The similarities between the view of the Shahnameh and Islamic teachings were discussed in connection with the discussion of patriotism.
ConclusionAs a result, inspired by the findings obtained, by introducing the new generation to their national and religious values, the best solution can be presented to preserve the zeal and honor of the homeland, and to protect the soil and the homeland in the new generation; Therefore, one of the goals of this research is to provide theoretical content for use in elementary and secondary school textbooks.
Keywords: Islamic teachings, Ferdowsi's Shahnameh, comparative study, patriotism -
هدف پژوهش، تحلیل محتوای کتاب مطالعاتاجتماعی پایه ششم ابتدایی با تکیه بر اصول تربیتاجتماعی از منظر نهجالبلاغه است. برای پاسخ به سوالات، از روشهای تحلیل اسنادی یا روش کتابخانهای و تحلیل محتوا استفاده شد. در این پژوهش جامعه با نمونه برابر بود؛ بهطوریکه کتاب مطالعاتاجتماعی 1400−1401 ششم ابتدایی بهعنوان جامعه و نمونه پژوهش انتخاب شد. در بخش یافتهها درراستای پاسخ به سوالات پژوهش، ابتدا براساس روش کتابخانهای، با مراجعه به مقالات و تالیفات مرتبط با اصول تربیت اجتماعی براساس نهجالبلاغه، 10 اصل تربیت اجتماعی همچون اصل عزت، وحدت، محبت، مشارکت، مسیولیت، عدالت، برقراری روابط سالم، سعه صدر، آزادی در برابر ابراز عقاید و اصل آراستگی از منابع استخراج شد. سپس کتاب مطالعات ششم به 4 واحد متون، تصاویر، فعالیتها و کاربرگها تقسیم شد. سپس واحدهای تحلیل در 10 اصل نامبرده به روش تحلیل محتوا بررسی شد و نتایج نشان داد که متون درسی 61 مرتبه، فعالیتهای دروس 88 مرتبه، تصاویر 77 مرتبه و کاربرگهای پایان کتاب در 10 مرتبه به اصول تربیتاجتماعی از منظر نهجالبلاغه توجه داشته است. بنابراین، در قسمت یافتهها نشان داده شد که در همه بخشهای چهارگانه کتاب در راستای توجه به همه اصلها از ظرفیتهای موجود بهخوبی استفاده نشده است و انتظار میرود عوامل اجرایی در تدوین کتب درسی از همه ظرفیتهای کتاب در جهت آموزش اصول تربیتاجتماعی از منظر نهجالبلاغه استفاده نمایند.
کلید واژگان: نهج البلاغه, تحلیل محتوا, کتاب مطالعات اجتماعی, پایه ششم ابتدایی, اصول تربیت اجتماعی, دانش آموزThe purpose of this study was to analyze the content of the sixth grade elementary social studies textbook based on the principles of social education from the perspective of Nahj al-Balagha. To answer the questions, the methods of documentary analysis or library method and content analysis were used. In this study, the community was equal to the sample; as the sixth elementary social studies book 2021-2022 was selected as a community and research sample. In the findings section, in order to answer questions, the book of sixth grade studies with analysis to 4 units; Texts, images, activities, and worksheets were divided. Then, the units of analysis in 10 principles of social education from the perspective of Nahj al-Balagha, including the principle of dignity, principle of unity, principle of justice, principle of participation, principle of titivation, principle of responsibility, principle of patience, principle of love, principle of freedom of expression against others, and the principle of healthy communication were organized and the results showed; Textbooks 61 times, lesson activities 88 times, images 77 times and worksheets at the end of the book in 10 times have paid attention to the principles. Therefore, in the findings section, it was shown that in all four sections of the book, in order to pay attention to all the principles, the existing capacities have not been used well, and in compiling textbooks, the executive agents are expected to use all the capacities of the book in teaching the principles.
Keywords: Nahj al-Balagha, content analysis, Social Studies Book, Sixth grade elementary -
هدف پژوهش، تبیین نظریه بازیهای زبانی ویتگنشتاین و لوازم روش شناختی آن در مطالعات تربیتی بود. در پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با روش تحلیل مفهومی و استنتاجی، ابتدا به مطالعه نظریه بازیهای زبانی ویتگنشتاین و قواعد آن پرداخته شد و سپس مجموعهای از روشهای سازگار با ماهیت پژوهش و ارزشیابی در مباحث علوم-تربیتی استخراج گردید. توجه به بافت اجتماعی و غلبه بر سلطه کمیتمحوری در مسایل تربیتی، تحدید دامنه پژوهش و توجه به شبکههای درهمتنیده امور، تاکید بر تمییز در واکاوی مسایل تربیتی، تبعید خودخواسته، غلبه بر سوگیریها، چگونه آموختن، تجربه عاملان تربیتی در بطن جامعه و در نهایت ترویج نگاه نقادانه و رهایی از عادت از جمله روشهای مستخرج از نظریه بازیهای زبانی بود. به طورکلی، طبق روشهای بحث شده، میتوان جمعبندی کرد که در بحث روششناسی نمیتوان از مراحل دقیق، ثابت و یکنواخت صحبت کرد که در همه شرایط به صورت یکسان به کار آید. همچنین میتوان نتیجه گرفت که ویتگنشتاین با شناخت زبان و از دریچه آن به دنبال شناخت و حل مشکلات فلسفه و فهم حقیقی جهان پیرامون بود. در نتیجه با معرفی چستی زبان و کارکردهای آن به نسل نو، میتوان فهم و افق دید آنها را به پدیده های جهان پیرامون ارتقاء داد.
کلید واژگان: ویتگنشتاین, نظریه بازیهای زبانی, روششناسی, تعلیموتربیت, زبانشناسی اجتماعیThis study aims to investigate Wittgenstein’s language games theory and its methodological implications in educational studies. This qualitative research utilized a conceptual analysis and inductive method to review the related literature. In this study, first, Wittgenstein's language games theory and the nature of its rules were studied. Then, a set of methods consistent with the nature of research and evaluation in the fields of education science was extracted. Among the methods extracted from the theory of language games were paying attention to the social context and overcoming the dominance of quantity in educational issues, limiting the scope of research and paying attention to the interwoven networks of affairs, emphasizing distinction in the analysis of educational issues, self-imposed exile, overcoming biases, how to learn, learning the experience of educational agents in the heart of the society and finally promoting a critical view and getting rid of the habit. In general, it can be concluded that it is impossible to speak of precise, constant, and uniform steps in the methodological discussion in the same way in all situations. It can also be concluded that Wittgenstein sought to solve the problems of philosophy and the true understanding of the world by understanding the language. New generation understanding of the world can be enhanced by introducing the nature of language and its functions.
Keywords: Wittgenstein, Language Games Theory, methodology, Education, sociolinguistics -
هدف این تحقیق بررسی تاثیر آموزش سیره تربیتی پیامبر (ص) و ایمه اطهار (ع) بر روی رفتار تخریب گرایانه و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان پسر متوسطه دوم بود. این تحقیق به روش شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و دو گروه گواه انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه دوم شهرستان نجف آباد در سال تحصیلی1400-1399 بود و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، چهار مدرسه و از هر مدرسه یک کلاس انتخاب شد و در برنامه شاد 43 نفر در دو گروه آزمایش و 49 نفر هم در دو گروه گواه شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه رفتار تخریب گرایانه افشانی و جواهرچیان (1395) و بهزیستی روانشناختی ریف (1989) استفاده گردید. روایی این پرسشنامه ها توسط متخصصان موضوعی بررسی و تایید شد و پایایی پرسشنامه ها نیز توسط آلفای کرانباخ بررسی و مورد تایید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج تحقیق بیانگر این بود که آموزش سیره تربیتی پیامبر اکرم و ایمه اطهار (ع) دارای تاثیر معنی دار بر روی کاهش رفتار تخریب گرایانه درون مدرسه ای و برون مدرسه ای دانش آموزان است و همچنین آموزش سیره تربیتی پیامبر اکرم و ایمه اطهار (ع) موجب افزایش نمره کلی بهزیستی روانشناختی دانش آموزان و همه مولفه های آن به جزء مولفه خودمختاری و تسلط بر محیط گردید. بنابراین با توسعه و ترویج برنامه های آموزشی مبتنی بر سیر پیامبر و ایمه اطهار (ع) در نهادهای آموزشی، می توان رفتار تخریب گرایانه دانش آموزان را کاهش و بهزیستی روانشناختی آنها را افزایش داد.
کلید واژگان: سیره تربیتی پیامبر اسلام و ائمه اطهار, رفتار تخریب گرایانه, بهزیستی روانشناختی, دانش آموزان متوسطه دومThe purpose of this study was to investigate the effect of teaching the educational conduct of the prophet (PBUH) and the Imams (AS) on vandalism and psychological Well-Being of high school male students. This research was a quasi-experimental research with two experimental groups and two control groups. The study population included all male high school students in Najafabad in the academic year 2020-2021 and four schools were selected by multi-stage cluster sampling method and four classes were selected from schools. And in Shad application, 43 students in two experimental groups and 49 students in two control groups participated. Afshani and Javaherchian (2016) Vandalism scale and Ryff (1989) psychological Well-Being scale were used to collect data. The validity of these questionnaires was reviewed and confirmed by subject matter experts and the reliability of the questionnaires was reviewed and confirmed by Cronbach's alpha. Descriptive statistics and analysis of covariance were used to analyze the data. The results of the research showed that the educational conduct of the prophet (PBUH) and the Imams (AS) has a significant effect on reducing destructive behavior inside and outside the school and also increases the overall score of students' psychological well-being and all its components except the component of autonomy and environmental mastery. Therefore, by investing and promoting educational programs based on the educational conduct of the prophet (PBUH) and the Imams (AS) in educational institutions, it is possible to reduce the destructive behavior of students and increase their psychological well-being.
Keywords: the educational conduct of the prophet (PBUH), the Imams (AS), vandalism, psychological well-being, Secondary High School Students -
هدف پژوهش، بررسی وضعیت و چالش ها در ارتباط با مسیولیت پذیری دانش آموزان در کلاس های مجازی در عصر کرونا و دستیابی به راهکارهای تجربه شده توسط معلمان و والدین و متخصصین تربیت جهت افزایش مسیولیت پذیری کودکان بود. در این پژوهش با استفاده از روش پدیدارشناسی، در گام اول مصاحبه ای از 21 معلم شهر اردبیل درباره شناسایی چالش و مشکلات موجود در بحث مسیولیت پذیری انجام گردید که اکثریت بر وجود چالش مسیولیت پذیری باور داشتند. سپس برای غلبه بر چالش ها، راهکارهایی توسط معلمان جهت ارتقای مسیولیت پذیری دانش آموزان ارایه شد. در گام بعدی از تعداد 26 والدین، جهت شناسایی چالش ها در ارتباط با مسیولیت پذیری فرزندانشان مصاحبه ای صورت گرفت. یافته ها نشان داد که از نظر والدین، فرزندانشان مسیولیت پذیری بالایی داشتند. برای ارتقای مسیولیت پذیری دانش آموزان، والدین راهکارهایی نیز ارایه دادند. درنهایت از تعداد 10 متخصص تعلیم وتربیت مصاحبه ای درباره دلایل تضاد نظر والدین و معلمان و همچنین دستیابی به راهکارها جهت غلبه بر چالش ها مصاحبه ای صورت گرفت. از راهکارهای ذکر شده می توان به مواردی همچون ارایه الگوی مناسب مسیولیت پذیری، تفهیم مفهوم مسیولیت پذیری و تاثیر آن، تشویق به انجام کارها توسط کودک، مسیولیت سپاری در محیط خانواده و مدرسه، نوشتن قوانین مسیولیت پذیری، واگذاری مدیریت زندگی شخصی به خود فرد، عدم سرزنش و امرونهی در انجام کار ها، عدم محبت وافر به کودک و عدم تکلیف دهی و وظیفه سپاری به صورت کلی و مبهم اشاره کرد.
کلید واژگان: مسئولیت پذیری دانش آموزان, کلاس های مجازی در عصر کرونا, چالش ها و راهکارها, تجربه زیسته معلمان, والدین و متخصصانThe purpose of the research was to investigate the situation and challenges related to the responsibility of students in virtual classes during the CoVid-19 Pandemic and to find solutions experienced by teachers, parents and education experts to increase the responsibility of children. In this research, using the phenomenological method, in the first step, an interview was conducted with 21 teachers of Ardabil city about the identification of challenges and problems related to responsibility, and the majority believed in the existence of the challenge of responsibility. Then, to overcome the challenges, solutions were presented by the teachers to improve the responsibility of the students. In the next step, 26 parents were interviewed to identify challenges related to their children's responsibility. The findings showed that according to parents, their children were highly responsible. In order to improve students' responsibility, parents also provided solutions. Finally, 10 education experts were interviewed about the reasons for the conflicting opinions of parents and teachers, as well as finding solutions to overcome the challenges. Among the solutions mentioned, it can point to things like providing a suitable model of responsibility, understanding the concept of responsibility and its impact, encouraging the child to do things by himself, giving responsibility in the family and school environment, writing accountability rules, delegating the management of personal life to the individual himself, avoiding blame and orders and prohibitions in performing duties, lack of abundant love for the child and lack of assigning tasks and responsibilities in a general and ambiguous way.
Keywords: Students, ' responsibility, virtual classes during the CoVid-19 Pandemic, challenges, solutions, lived experience of teachers, parents, specialists -
هدف بررسی شیوه ارزشیابی معلمان از عملکرد دانش آموزان در دوران کرونا و شناسایی چالش ها و راهکارها جهت غلبه بر مشکلات با استفاده از تجارب زیسته والدین، معلمان و متخصصان است. پژوهش از نوع کیفی است. برای دستیابی به یافته ها، روش پدیدارشناسی (مصاحبه نیمه ساختار یافته) استفاده شد. در این مطالعه 25 معلم ابتدایی و 25 نفر والدین در شهر اردبیل و 14متخصص در سراسر کشور با روش نمونه گیری هدفمند و با معیار اشباع نظری انتخاب گردید. یافته ها نشان داد که معلمان، در دوران کرونا برای ارزشیابی از روش های مختلف استفاده و همچنین با مشکلات متعدد مواجه بودند که برای غلبه بر آنها پیشنهاداتی ارایه شد. والدین نیز ضمن ابراز نظر خود درباره نحوه ارزشیابی معلمان، برای حل چالش ها، راهکارهایی ارایه دادند. در ادامه، در ارتباط با چالش های شناسایی شده طبق نظر معلمان و والدین، با متخصصان صحبت، و جهت غلبه بر آنها راهکارهایی همچون گسترش آموزش ترکیبی، فهماندن فلسفه ارزشیابی و جنبه اخلاقی آن به فراگیران و والدین، توسعه زیرساخت های ارتباطی جهت تعامل، استفاده از نتایج تحقیقات، انجام ارزشیابی های مستمر- فعالیت محور و بصورت عملی و استنباطی، عدم محدودیت در استفاده از شبکه ها، نظارت بر کار معلمان، تاکید بر ارزشیابی به عنوان ابزاری در خدمت یادگیری نه وسیله ی استرس زا، ارزشیابی سطوح بالای دانش شاگردان و دوری از تاکید بر ارزشیابی سطح محفوظات و راهکارهای مختلف دیگر که مفصل تر در بخش یافته ها ارایه شد. بنابراین بر دست اندرکاران لازم است تا با بهرمندی از پیشنهادات والدین، معلمان و به ویژه متخصصان در جهت شناسایی چالش های موجود در امر ارزشیابی شاگردان در عصر کرونا به منظور غلبه بر آنها گام های جدی بردارند.
کلید واژگان: ارزشیابی عملکرد دانش آموزان, تجربه زیسته متخصصان, معلمان و والدین, چالش ها و راهکارها, کروناThe purpose of the present study is to investigate the way teachers evaluate students' performance in the CoVid-19 Pandemic and to identify challenges and solutions to overcome problems using lived experiences of parents, teachers and professionals. The current research is qualitative. To obtain the findings, the phenomenological method (semi-structured interview) was used. In this study, 25 primary school teachers and 25 parents of students in Ardabil city and 14 experts in this field across the country were selected by purposeful sampling method and theoretical saturation criteria. The results showed that during the CoVid-19 Pandemic, teachers used different methods for evaluation and faced many challenges, and were presented with suggestions to overcome them. Parents also expressed their opinions about how to evaluate teachers and provided solutions to solve the challenges. Later, in relation to the identified challenges, experts were interviewed, and in order to overcome challenges, strategies such as expansion of combined education, elucidating philosophy of evaluation and its ethical aspect to learners and parents, the development of communication infrastructures, use of research results, conducting continuous activity-based evaluations and in a practical and inferential manner, no restrictions on the use of networks, monitoring the work of teachers, emphasizing evaluation as a tool for learning not a means of stress, evaluating high levels of students' knowledge and avoiding emphasizing the evaluation of the low level of knowledge, and various other solutions that were presented in the findings section. Therefore, it is necessary for education practitioners to take advantage of the suggestions of parents, teachers, and especially experts in order to identify the challenges in the evaluation of students during the CoVid-19 Pandemic and overcome them according to the presented suggestions.
Keywords: evaluation of students' performance, lived experience of experts, teachers, parents, challenges, solutions, COVID-19 -
این پژوهش باهدف تحلیل، ارزیابی و شناسایی عوامل آموزشی (تدریس اثربخش معلم و محیط یادگیری سازنده گرای ادراک شده)، عوامل انسانی (شوخ طبعی، رضایت کلی از زندگی و عاطفه مثبت دانش آموزان) و عوامل سازمانی (رضایت شغلی، اشتیاق شغلی و تعهد سازمانی معلمان) موثر بر شادکامی دانش آموزان انجام گرفت. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع مطالعات توصیفی - همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دبیرستان های دخترانه (مقطع یازدهم) و معلمان، مدیران و معاونین مدارس ناحیه 3 تبریز بود. باتوجه به جامعه حاضر برای انتخاب نمونه پژوهش، از شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد؛ حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، به تعداد 246 نفر بود که از بین دانش آموزان دختر در مقطع یازدهم انتخاب شد. همچنین تعداد 246 نفر معلم، مدیر و معاون از مدارسی که نمونه دانش آموزان از آن انتخاب شدند، انتخاب و سپس دانش آموزان، معلمان، مدیران و معاونین پرسش نامه ها و مقیاس های سبک های شوخ طبعی، رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و عاطفه منفی، شادکامی آکسفورد، روش تدریس اثربخش، ادراک از محیط یادگیری سازنده گرا، رضایت شغلی مینه سوتا، تعهد سازمانی و اشتیاق شغلی اوترخت را تکمیل کردند. یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد تدریس اثربخش، محیط یادگیری سازنده گرای ادراک شده، شوخ طبعی، رضایت از زندگی، عاطفه مثبت، رضایت شغلی، تعهد سازمانی و اشتیاق شغلی با شادکامی ارتباط مثبت و بر شادکامی دانش آموزان تاثیر دارند. باتوجه به نتایج رگرسیون و تاثیر ضریب تعیین می توان بیان کرد که عوامل آموزشی در اولویت اول، عوامل انسانی در اولویت دوم و عوامل سازمانی در اولویت سوم قرار دارند.
کلید واژگان: عوامل آموزشی, عوامل انسانی, عوامل سازمانی, شادکامی, دانش آموزانThe study aimed to evaluate the role of several factors in students’ happiness, including educational factors (effective teaching, perceived constructivist learning environment), human factors (students’ sense of humor, overall life satisfaction, and positive affectivity), and organizational factors (teachers’ job satisfaction, work engagement, and organizational commitment). This was a practical study in terms of objective, with a descriptive-correlational research design. Sample population consisted of all the female high school students (11th grade), teachers, head teachers, and deputy head teachers of the Department of Education District 3 in Tabriz, Iran. We used multistage cluster sampling. Sample size was determined to be 246 students using Krejcie & Morgan table. We also selected 246 teachers, head teachers, and deputy head teachers from the schools. Data collection tools were the sense of humor scale, the life satisfaction scale, and the positive affect and negative affect schedule. Further, the participants completed the Oxford Happiness Questionnaire, the effective teaching questionnaire, the perception of constructivist learning environment scale, the Minnesota Satisfaction Questionnaire, the organizational commitment questionnaire, and Utrecht Work Engagement Scale. The Findings showed a positive correlation between the students’ happiness and effective teaching, perceived constructivist learning environment, sense of humor, life satisfaction, positive affectivity, job satisfaction, organizational commitment, and work engagement. Based on the regression analysis and coefficient of determination, educational factors had the most significant impact on the students’ happiness, followed by human and organizational factors, respectively.
Keywords: Educational Factors, Human factors, organizational factors, happiness, Students -
هدف این پژوهش، بررسی نقش خودکارآمدی فردی، انتقال دانش و کیفیت زندگی کاری در توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی، از لحاظ ماهیت، توصیفی- همبستگی و از لحاظ روش گردآوری داده ها، میدانی و کتابخانه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه معلمان ابتدایی (452زن و 251مرد) شهرستان مرند بودند. از این جامعه، نمونه ای به حجم 248 نفر(160 نفر معلم زن و 88 نفر معلم مرد) برابر جدول مورگان با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. در پژوهش حاضر جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه صلاحیت های حرفه ای معلمان ملایی نژاد (1391) (پرسشنامه توانمندسازی معلمان)، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری ایلگان و همکاران (2014)، پرسشنامه خودکارآمدی فردی شرر (1982) و پرسشنامه انتقال دانش وی و خی یان (2006) استفاده شد؛ سپس، روایی پرسشنامه ها مورد تایید اساتید قرار گرفت و پایایی پرسشنامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 97/0، 73/0، 96/0 و 95/0 به دست آمد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون رگرسیون خطی ساده و رگرسیون چندگانه و نرم افزار SPSS انجام شد. تجزیه و تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از بین سه متغیر، متغیر خودکارآمدی فردی با بتای 037/1 در توانمندسازی معلمان دوره ابتدایی نقش دارد. همچنین تجزیه و تحلیل رگرسیون های خطی ساده نیز نشان داد که خودکارآمدی فردی با بتای 514/0؛ انتقال دانش با بتای 502/0 و کیفیت زندگی کاری با بتای 226/0 در ارتقای توانمندسازی معلمان نقش دارد. می توان چنین برداشت کرد که خودکارآمدی فردی به عنوان پایه و اساس برای توانمند شدن است؛ چرا که در صورت وجود خودکارآمدی مولفه های دیگر مثل انتقال دانش و کیفیت زندگی کاری بر توانمندسازی معلمان موثر خواهند بود.
کلید واژگان: خودکارآمدی فردی, انتقال دانش, کیفیت زندگی کاری, توانمندسازی معلمان, دوره ابتداییThe purpose of this research was to investigate the role of individual self-efficacy, knowledge transfer and quality of working life in empowering elementary school teachers. The current research was applied in terms of purpose, descriptive-correlative in terms of nature, and field and library in terms of data collection method. The statistical population of the present study included all primary teachers (452 women and 251 men) of Marand city. From this population, a sample of 248 people (160 female teachers and 88 male teachers) were selected according to Morgan's table using proportional stratified sampling method. In the current research, the questionnaire of professional qualifications of teachers of Melainejad (2013) (Teacher Empowerment Questionnaire), the quality of work life questionnaire of Ilgan et al; Then, Data analysis was done using simple linear regression and multiple regression tests and SPSS software. Multiple regression analysis showed that among the three variables, the individual self-efficacy variable with a beta of 1.037 plays a role in empowering elementary school teachers. Also, simple linear regression analysis showed that individual self-efficacy with a beta of 0.514; Knowledge transfer with a beta of 0.502 and quality of work life with a beta of 0.226 play a role in improving the empowerment of teachers. It can be considered that individual self-efficacy is the basis for empowerment; Because if there is self-efficacy, other components such as knowledge transfer and quality of work life will be effective on empowering teachers.
Keywords: Individual self-efficacy, knowledge transfer, quality of work life, teacher empowerment, Elementary school -
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی اجرای برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر روی نگرش به خلاقیت و انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-97 است. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر رده سنی 12 تا 14 ساله شهر اصفهان تشکیل می دهد که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای از میان کانون های پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر اصفهان، 2 مرکز (یک مرکز به عنوان گروه آزمایش و مرکز دیگر به منظور گروه کنترل) به صورت تصادفی انتخاب شد. سپس، از هر یک از این مراکز تعداد 15 نفر از دانش آموزان به صورت تصادفی گزینش و در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به منظور گردآوری داده ها ابتدا از پرسشنامه های نگرش نسبت به خلاقیت چارلز لی شیفر (1998) و انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) استفاده شد. پایایی ابزار پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 61/0 و 79/0 محاسبه شد. در ادامه، برنامه آموزش فلسفه برای گروه آزمایش به مدت 15 جلسه یک ساعته (هر هفته 2 جلسه) آموزش داده شد. در پایان دوره نیز پرسشنامه های یادشده مجددا توسط هر دو گروه تکمیل شد. بنابراین، مقایسه میانگین نمره های نگرش به خلاقیت و انگیزه پیشرفت در گروه آزمایش و گواه با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شد و مبین تفاوت معناداری بود (001/0P<). به عبارتی، می توان اذعان داشت؛ اجرای برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر افزایش خلاقیت و انگیزه پیشرفت دانش آموزان تاثیر مثبتی داشته است. در همین راستا، با تدارک دوره های آموزشی فلسفه برای کودکان در مدارس کشور، امید است بتوان گامی در جهت ارتقای خلاقیت و انگیزه پیشرفت دانش آموزان برداشت.کلید واژگان: آموزش فلسفه به کودکان, انگیزه پیشرفت, دانش آموزان دختر, نگرش به خلاقیتThe main aim of current study was to investigate the effectiveness of the implementation of teaching philosophy to children program on the attitude toward creativity and achievement motivation of girl students in Isfahan in the academic year of 2017-18. This study was a quasi-experimental one conducted through a control group and a pretest and posttest. The statistical population of the study included all female students in Isfahan aged 12 to 14 which a sample was selected randomly through cluster sampling from two of the Centers of Children and Adolescents. Then, 15 students were selected randomly from each of these centers and were put into two control and experimental groups. To collect data, at first, Charls. L. Schiefer's creativity attitude scale (CAS) (1998) and Hermann's achievement motivation questionnaire (1970) with Cronbach's alpha coefficient of 0.61 and 0.79 respectively were used. Later on, the subjects in the experimental group attended 15 one-hour sessions - every week 2 sessions - of teaching philosophy to children program. At the end, the questionnaires were completed again by both groups. Comparison of mean scores of attitude toward creativity and achievement motivation in the experimental and control group were analyzed using multivariate analysis of covariance and showed a significant difference (P <0.001). In other words, it can be acknowledged that the implementation of teaching philosophy to children program has had a positive impact on the growth of creativity and achievement motivation of children. Hence, by providing educational courses of philosophy to children in schools throughout the country, it hopes to improve the creativity and achievement motivation of children in schools.Keywords: Achievement motivation, Attitude towards creativity, Female Students, Teaching philosophy to children
-
در عصر کرونا و با بسته شدن مدارس، معلمان مجبور شدند فعالیت های آموزشی را از طریق فضای مجازی دنبال کنند و این امر موجب شد که معلمان، در امر تدریس در کلاس های مجازی، تجارب مختلفی کسب کنند. آشنایی با این تجارب و به اشتراک گذاشتن آن ها با سایر معلمان، می تواند در بهبود آموزش مجازی موثر باشد. از این رو، هدف از این پژوهش، بررسی روش های تدریس و تجارب معلمان ریاضی پایه ششم ابتدایی شهر اصفهان در تدریس ریاضی در عصر کرونا و ارایه پیشنهادات کاربردی است. (لازم به ذکر است که در سال های اخیر در شهر اصفهان، دروس ابتدایی در برخی مدارس به صورت جداگانه تدریس می شود. لذا جامعه پژوهش حاضر معلمانی بوده است که درس ریاضی ششم را تدریس کرده اند). روش پژوهش، کیفی و از نوع پدیدارشناختی می باشد. جامعه پژوهش حاضر، تمام معلمان درس ریاضی پایه ششم ابتدایی شهر اصفهان است. شرکت کنندگان در پژوهش، شامل 35 نفر از معلمان پایه ششم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای انجام مصاحبه، سوالاتی با نظر متخصصان و اساتید علوم تربیتی تدوین گردید و داده های به دست آمده از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری وگزینشی تجزیه و تحلیل شدند. به طورکلی، در بخش یافته ها با توجه پاسخ های شرکت کنندگان مشخص شد که روش های مورد استفاده معلمان، روش سخنرانی و پرسش پاسخ در سبک مجازی است. جنبه های مثبت و منفی آموزش مجازی درشرایط کرونا به جنبه های آموزشی، زمانی و اقتصادی طبقه بندی شد و در مرحله بعد، طبق نظر معلمان، راهکارهایی جهت غلبه بر جنبه های منفی و محدودیت های آموزش مجازی درس ریاضی ششم ابتدایی در شرایط کرونا ارایه گردید که شامل برگزاری کارگاه های آموزشی جهت توان افزایی معلمین در ارتباط با فضای مجازی، استفاده از پوشه کار الکترونیک جهت ثبت نتایج دانش آموزان،تنظیم و اجرای قوانین خاص در بستر آموزش مجازی و مواردی از این قبیل است و در پایان، روش هایی جهت استفاده معلمان پایه ششم در عصر کرونا معرفی و پیشنهاد شد که در این بین می توان به استفاده از هر دو روش مجازی و حضوری در تدریس در عصر کرونا اشاره کرد.
کلید واژگان: تجارب زیسته, معلمان, آموزش مجازی ریاضی, آموزش در عصر کرونا, پدیدارشناختیThe purpose of this study is to investigate the teaching methods and experiences of sixth grade elementary school teachers in Isfahan in teaching mathematics in the age of the corona and to provide practical suggestions.The research method is qualitative and phenomenological. Participants in the study including 35 sixth grade elementary school teachers in Isfahan in the academic year 2021 were selected through available sampling.To conduct the interview,questions were developed with the opinion of experts and professors of educational sciences and the data obtained through semi-structured interviews were analyzed in three stages of open, axial and selective coding.In general,in the findings section, according to the participants' answers,it was determined that the methods used by teachers are lecturing and answering questions in a virtual style.The positive and negative aspects of virtual learning in COVID were classified into educational, temporal and economic aspects, and in the next stage, according to the teachers, solutions includes holding educational workshops to empower teachers in relation to virtual environment, using the electronic workbook to record student results, setting and implementing special rules in the context of virtual learning, and etc.were provided to overcome the negative aspects and limitations of virtual learning in the sixth elementary mathematics course in the age of the corona. And at the end of the research, methods to the use of sixth grade teachers were introduced in the age of the corona. Among these, we can mention the use of both virtual and face-to-face methods in teaching in the age of the corona.
Keywords: Teachers, Lived experiences, virtual mathematics education, education in the age of Corona, Phenomenology -
هدف از این پژوهش، بررسی و استنباط مولفه های اخلاق حرفه ای معلم با تاکید بر تعامل معلم با خود از منظر نهج البلاغه است. برای رسیدن به این هدف، از روش کیفی و از نوع بررسی اسناد و مدارک و یا روش کتابخانه ای استفاده گردید. برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات، به لحاظ کیفی بودن پژوهش سه گام باردن (1374)، برداشته شد. در این پژوهش، جامعه با نمونه برابر بود؛ بطوری که کل کتاب نهج البلاغه به عنوان جامعه و نمونه پژوهش بررسی گردید. در بخش یافته ها مجموعه ای از مولفه های اخلاق حرفه ای معلم با تاکید بر تعامل معلم با خود از نهج البلاغه استخراج گردید. فکور بودن، استقبال از تغییر و تحول، باور به نیروی فراطبیعی و ذکر او، هدفمندی، نظم و برنامه ریزی، عزت نفس و پرهیز از خودپسندی، خودمحاسبه گری، پشتکار و تداوم کارها، استقبال از فراگیری مستمر دانش و یادگیری، عمل گرایی، مشورت پذیری از جمله این مولفه ها بود که در این نوشتار به عنوان مولفه های ارتباط و تعامل معلم با خود از آموزه های امام علی -علیه السلام- استخراج و بررسی شدند.کلید واژگان: نهج البلاغه, اخلاق حرفه ای معلم, تعامل معلم با خودThe purpose of this study is to investigate and infer the components of teachers’ professional ethics with emphasis on teacher interaction with himself from the perspective of Nahj al-Balagha. To achieve this goal, a qualitative method and the type of document review or library method was used. In order to collect and analyze data, since this is qualitative research, the three steps advised by Bardin (1996) were followed. In this study, the research population was equal to the sample; So that the whole book of Nahj al-Balagha was analyzed as the population and sample of research. In the findings section, a set of components of teacher professional ethics with emphasis on teacher interaction with himself was extracted from Nahj al-Balagha. Being thoughtful, welcoming change, believing in the supernatural force and mentioning it, believing in death, purposefulness, order and planning, self-esteem and avoiding selfishness, self-calculation, perseverance and continuity of work, welcoming the continuous learning, pragmatism and consulting with others were the components which were extracted and discussed from the teachings of Imam Ali (AS) in this article.Keywords: Imam Ali (AS), interaction with oneself, Nahj al-Balagha, teacher professional ethics
-
از آنجایی که پیش فرض ها و سوگیری ها به عنوان مسایل و چالش هایی در فرایند تفکر افراد، آن ها را در تحلیل، تبیین و تفسیر امور و مسایل با مشکلات عدیده ای مواجه می سازد، هدف این پژوهش، بررسی نقش تبعید خودخواسته برای غلبه بر سوگیری ها و پیش فرض های فهم در اندیشه ویتگنشتاین متاخر و پیامدهای تربیتی آن است. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با روش توصیفی، تحلیلی و تفسیری تحقق یافت. در بخش یافته ها ابتدا به تعریف فهم از منظر ویتگنشتاین پرداخته شد و در گام بعد آشکار گردید که چطور نحوه ی فهم و نگرش افراد، به «جهان تصویر» آن ها وابسته، و اینکه چطور شکل گیری آن از مراحل اولیه ی زندگی آغاز می شود. همچنین بحث گردید که اگر جهان تصویر حاصل پرورش به صورت اقناع باشد و پاسخگوی اقتضایات بازی های زبانی نباشد، افکار و بینش فرد از طرف پیش فرض ها محدود می گردد. در ادامه تبعید خودخواسته به عنوان یک راهکار، مستخرج از فلسفه ی متاخر ویتگنشتاین، جهت غلبه بر پیش فرض ها و روح زمانه معرفی شد و در نهایت در بخش پایانی مقاله به آثار و پیامدهای تربیتی تبعید خودخواسته اشاره شد و بحث گردید که چطور تبعید خودخواسته در راستای غلبه بر پیش فرض های فکر و اندیشه کارساز و اثربخش واقع می شود.
کلید واژگان: ویتگنشتاین متاخر, فهم, جهان تصویر, پیش فرض ها و سوگیری ها, تبعید خودخواسته, پیامدهای تربیتیPreconceptions and biases as problems and challenges in the process of people's thought face them with a lot of difficulties in analyzing, explaining, and interpreting affairs and issues. The aim of this study is to investigate the role of self-imposed exile to overcome the preconceptions of understanding based on Wittgenstein’s later thought and to draw its educational implications. This qualitative research utilized a descriptive, analytical, and interpretive method. In the first step, the definition of understanding from Wittgenstein's point of view is discussed, and in the next step, it is made clear how people's understanding and attitude depends on their "world-picture", and how its formation begins from the early stages of life. It is also argued that if the world-picture is a result of persuasion and does not meet the requirements of language games, one's thoughts and insights will be limited by preconceptions. Then, the self-imposed exile as a strategy derived from Wittgenstein's later philosophy is introduced as a solution in order to overcome the preconceptions and the spirit of the times. Finally, the effects and educational implications of self-imposed exile are inferred, and it is discussed how self-imposed exile would work effectively in order to overcome the preconceptions of thought.
Keywords: The Later Wittgenstein, understanding, world-picture, preconceptions, biases, self-imposed exile, educational implications -
هدف این پژوهش، بررسی نقش مولفه های تفکر انتقادی در پیش بینی خودکارآمدی (تلاش، خودتنظیمی و پشتکار) در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پیمایش 6089 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است که با روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران تعداد 361 نفر از آنها برای نمونه پژوهش انتخاب شد و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استانداردشده و محقق ساخته استفاده شده است. روایی محتوایی پرسشنامه محقق ساخته در این پژوهش نیز ازطریق بازبینی کارشناسان این حوزه تایید شده و سپس پایایی کل پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ 90/0 محاسبه شده است. برای تحلیل داده ها، نرم افزار آماریSPSS 20 به کار گرفته شده است. نتایج به دست آمده با توجه به فرضیات پژوهش نشان می دهد مولفه های بلوغ شناختی و درگیری ذهنی از ابعاد گرایش به تفکر انتقادی، روی تلاش دانشجویان تاثیرگذار است؛ اما مولفه خلاقیت نتوانست تلاش دانشجویان را پیش بینی کند. مولفه های خلاقیت و درگیری ذهنی نیز توانست خودتنظیمی دانشجویان را پیش بینی کند؛ اما بلوغ شناختی روی خودتنظیمی دانشجویان تاثیرگذار نبود و درنهایت، ابعاد گرایش به تفکر انتقادی (خلاقیت، بلوغ شناختی و درگیری ذهنی) پشتکار دانشجویان را پیش بینی کرد؛ به عبارت دیگر، ابعاد تفکر انتقادی بر پشتکار دانشجویان تاثیرگذار بود. به طور کلی، مولفه های تفکر انتقادی به جز در چند مولفه بر خودکارآمدی دانشجویان تاثیرگذار است و آن را پیش بینی می کند.کلید واژگان: گرایش به تفکر انتقادی, خودکارآمدی, خلاقیت, بلوغ شناختی, درگیری ذهنیThe purpose of the present study was to investigate the role of critical thinking components in predicting self-efficacy (effort, self-regulation, and diligence) among the students of Isfahan University of Medical Sciences. Statistical population of the study included 609 students of Isfahan University of Medical Sciences, and 361 students were selected via random sampling as the statistical sample. The data were collected using both standard questionnaire and a researcher-made questionnaire whose reliability was confirmed by experts in the field. The validity of the whole questionnaire was also calculated at 0.90 via Cronbach alpha. Collected data were analyzed by SPSS 20 applications. Results, according to research hypotheses, revealed that both the components of cognitive maturity and engagement, as dimensions of tendency to critical thinking, in the first hypothesis, have an impact on students effort. However, the relationship between the component of innovation and students effort were rejected. In the second hypothesis, moreover, it was confirmed that the components of innovativeness and engagement can predict students self-regulation. That is, there was a significant relationship between the components of innovativeness and engagement with students self-regulation. Nevertheless, it was revealed that the component of cognitive maturity has no impact on students self-regulation.Keywords: tendency to critical thinking, self-efficacy, innovativeness, cognitive maturity, engagement
-
هدف اصلی این مقاله، شناسایی مولفه های شک سازنده در آثار ویتگنشتاین متاخر و پیامدهای تربیتی آن در تربیت ذهن نقاد است. برای دستیابی به این هدف از تحلیل و تفسیر استفاده شد. براساس نتایج به دست آمده، ذهن نقاد برای شناخت حقیقی می بایست شک سازنده داشته باشد که بر پایه دلایل سنجیده می شود. آثار شک، بایستی چیزی بیش از اظهار کلامی شک بوده و تاثیر شک بر رفتار و عمل ذهن نقاد قابل مشاهده باشد. برای داشتن شک سازنده، بایستی به بازی های زبانی شک تسلط داشت. ازآنجاکه قواعد حاکم بر صورت های اجتماعی جهان شمول نیستند، لازم است ذهن نقاد در سنجش امور، مطابق باورهای حاکم بر بازی های زبانی هر حوزه به بررسی بپردازد. همچنین، ذهن نقاد، در نقادی امور نمی تواند به صورت یکجا تمام باورهایش را به چالش بکشد؛ زیرا شک مستلزم مبانی است. اما در عوض می تواند در تک تک باورهایش شک نماید. در نهایت، برای پرورش ذهن های نقاد، بجای ساختار محافظه کارانه، می بایست فضاهای تربیتی، منعطف بوده و فرصت حضور در جامعه و کسب تجربه را برای فراگیران به منظور کسب جهان- تصویر مهیا سازد.کلید واژگان: ویتگنشتاین متاخر, دامنه شک و یقین, تربیت ذهن نقادThe purpose of research is to investigate the components of constructive skepticism in later writings of Wittgenstein and its implications on the development of critical mind. This research conducted analytical and interpretive approach. Results revealed that the critical mind must have a constructive skepticism which is determined based on reasons. The effect of doubt must amount to something and can be seen on the behavior and practice of the critical mind. In order to have constructive doubt, it must have mastered the language games of doubt. In addition, since the governing rules in the forms of life are not universal, it is necessary for the critical mind to examine affairs according to the ruling beliefs in the language games of each domain. Moreover, the critical mind, in the critique of affairs, cannot simultaneously challenge all his beliefs, because the doubt still requires grounds, but instead he can doubt on each of his beliefs. Finally, in order to educate the critical minds, interactive spaces instead of conservative ones should be more flexible and provide opportunities for learners to participate in a learning community and gain experience within the being fostered community in order to achieve world-picture.Keywords: The later Wittgenstein, constructive skepticism, critical minds
-
هدف از این پژوهش، بیان وجوه اشتراک آموزه های تربیت اخلاقی در دین اسلام و فرهنگ ایرانی با نگاه به شاهنامه فردوسی است. این پژوهش درصد پاسخگویی به این پرسش است که آیا تربیت اخلاقی در فرهنگ اصیل ایرانی، تربیتی با سرمنشا الهی و منطبق با اصول دینی بوده است یا نه؟ محققان در این پژوهش، شاهنامه فردوسی را به عنوان نماد و بازگوکننده تربیت اخلاقی در ایران خوانده و خواهان تطبیق این نکات، با آموزه های تربیتی قرآن کریم (سرمنشا تربیت دینی دین اسلام) هستند. این پژوهش بر اساس روش استنتاجی در ابتدا با تحلیل و تطبیق اشعار شاهنامه و آیات قرآن، یکسان بودن نکات تربیتی شاهنامه و نکات دینی قرآن را استنتاج می کند. برای جامعیت بخشیدن به این پژوهش، در ابتدا آیات قرآن به چهار قسم در نظر گرفته شده که عبارتنداز: آیات مربوط به ارتباط با خالق، ارتباط با خلق، ارتباط با نفس و ارتباط با دنیا؛ سپس نکات تربیتی شاهنامه با تفسیر اشعار به این وجوهات اربعه و آیات مربوطه بسط داده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که نکات اخلاقی در شاهنامه فردوسی منطبق بر آموزه های غنی و انسان ساز قرآن کریم بوده است.کلید واژگان: قرآن, شاهنامه, تعالیم قرآن کریم, فرهنگ ایرانThis paper aims to describe common aspects of moral education teachings in Islam and Iranian culture. the question is that whether education in ancient Iran and Iranian culture was a divine education based on religious principles or mot? In this research, scholars have described Ferdowsi's Shahnam as a symbol of education in ancient Iran. They want to compare the points in this book with the educational teachings of the Holy Qur'an (the source of religious education in Islam). Results based on the deductive method showed some common educational points in the Shahnameh and the Qur'an. To comprehend this research, the Qur'an's verses were first considered in four terms: verses relating to the relation with God, relation with creation, relation with the ego, and the relationship with the world. Then the educational points of Shahnameh compared with the interpretation of these verses. The results showed that the moral points in Ferdowsi's Shahnam were consistent with the humanist teachings of the Holy Qur'an. So, it was concluded that ancient Iranian culture not only is not in conflict with the religion of Islam, but also there is a complete match between them.Keywords: Quran, Shahnameh, Qur'an teachings, ancient Iran's teachings
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.