به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

یحیی کبیر

  • علی اکبر حائری موحد، یحیی کبیر*، محمد سعیدی مهر، عباس ذهبی

    هدف از پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که چه رابطه ای بین خدا و جهان هستی از منظر میرزا جواد تهرانی وجود دارد؟ به همین منظور آثار مکتوب ایشان به روش تحلیل محتوای منابع به صورت کتابخانه ای مورد بررسی قرار گرفت. حکما در پاسخ به این پرسش از پیشفرضهای عقلی چون؛ اصل علیت، جعل، سنخیت، قاعده الواحد، فاعل بالتجلی،... بهره گرفته و با طرح جدایی بین اولین مخلوق از اولین صادر، رابطه را امری وجودی دانسته اند. میرزا جواد یکی از متفکران مکتب تفکیک ضمن عدم پذیرش اصول مذکور، ادعای حکما را خالی از اشکال نمی داند. وی بر این باورست که تعیین مصداق اولین مخلوق و بیان نوع رابطه از قلمرو دانش انسان خارج است لذا باید در این خصوص تابع متون شرع باشیم. بنابراین رابطه بین خدا و جهان هستی قطعا بر قرار است. هر چند که کیفیت آن بر ما مجهول می باشد.

    کلید واژگان: مکتب تفکیک, میرزا جواد تهرانی, مخلوق اول, صادر اول, قاعده الواحد, فاعل بالتجلی, عقل
    Aliakbar Haeri Movahhed, Yahya Kabir *, Mohammad Saeedi Mehr, Abbas Zahabi

    The purpose of this research is to answer the question, what is the relationship between God and the universe from the perspective of Mirza Javad Tehrani? For this purpose, his written works were analyzed by means of content analysis of sources in a library manner. Sages in response to this question of rational assumptions such as; They have used the principle of causation, falsification, composition, the principle of oneness, the subject of manifestation, etc., and by proposing a separation between the first creation and the first emission, they have considered the relationship as an existential matter. Mirza Javad, one of the thinkers of the separation school, while not accepting the aforementioned principles, does not consider the claim of the sages to be free of problems. He believes that determining the example of the first creature and expressing the type of relationship is beyond the realm of human knowledge, so we must obey the Sharia texts in this regard. Therefore, the relationship between God and the universe is definitely established. Although its quality is unknown to us.

    Keywords: School Of Separation, Mirza Javad Tehrani, The First Creature, The First Issue, The Rule Of The Wahid, The Subject Of Manifestation, The Intellect
  • حسین رهنمائی*، یحیی کبیر
    از جمله مباحث بسیار مهم در حوزه علوم قرآنی مسیله آیات متشابه ومحکم، چگونگی فهم وتاویل آنها و نیر اینکه علم تاویل در اختیار چه کسی وبا چه شرایطی است می باشد. در مورد این که اصولا چرا در قران این گونه آیات وجود دارد دلایل متفاوتی ارایه شده است همچنین روش های متفاوتی از سوی مفسران قران برای فهم این گونه آیات ارایه شده است. ملاصدرا به عنوان یک حکیم و مفسر عالی مقام که زیر بنای رفیع فلسفه خود را قران می داند علاوه بر دسته بندی ونقد رویکرد قران پژوهان در این خصوص، روشی ویژه در برخورد با این آیات ارایه می کندکه بی شباهت به راه روش عرفا نیست. وی معتقد است خداوند هیچ شیء در عالم ماده خلق نکرده است مگر آنکه قبل از آن در عالم معنی نظیری از آن را آفریده است وهیچ چیزی در عالم معنا آفریده نشده است مگر اینکه درعالم بالاتر نظیری دارد. آیات متشابه قران مربوط به اموری است که ریشه درعالم معنا دارد وتاویل آن با ایجاد ارتباط بین الفاظ آیه ومثالهای عالم معنا شکل خواهد یافت. ملاصدرا رسوخ به معانی باطنی وتاویل آیات را محتاج مقدمات علمی و روحی خاصی می داند که در سایه سلوک علمی وتزکیه باطن حاصل می گردد.
    کلید واژگان: ملاصدرا, تاویل, آیات متشابه, تفسیرقران, قران
    Hosein Rahnamaei *, Yahya Kabir
    One of the most important discussions in the Quranic sciences is the topic of Mohkam (the verses which have clear meaning) and Motashabeh (the verses which have not clear meaning or have several similar meanings) in Quran, the way of glossing of Quran and one who deserves the conditions of this important. There are different proposed reasons for the existence of these kinds of verses in Quran. There are also different methods provided by Quran interpreters to understand the meanings of these verses. Mullasadra as a transcendent sage, who knew the Quran as the infrastructure of his philosophy doctrine, not only tried to categorize interpreters' approaches about these teams of verses and criticized their attitude, but also introduced a special method to encounter these verses which is not much different from mystics' methods. He believed that everything we know in material world has an exemplar in the kingdom of heaven (malakoot). Motashabeh verses are about affairs that have roots in kingdom world and their glosses are tied to understanding of the relationships of these two worlds. In his viewpoint transfusion toward inner concept of Quran, needs related background knowledge and spiritual abilities that could be reached by special meditation and scientific efforts.
    Keywords: MullaSadra, motashabehat, analogical verses, Quran paraphrase, Quran
  • الیاس موسوی خسروی*، یحیی کبیر
    قاضی سعید قمی از افاضل حکما و عرفای ایران در دوره صفویه بود. او در حکمت مشاء و اشراق تبحر داشت و دارای گرایش های عرفانی بود. قاضی در حوزه صفات الهی قایل به الهیات سلبی بود و اعتقاد داشت آنچه از وجود و صفات ممکنات می فهمیم، قابل انتساب به خداوند نیست، زیرا، اولا خدا وجود صرف است و هیچ صفتی ندارد؛ دیگر اینکه عقل توانایی درک خدا و صفاتش را ندارد. او در بحث وجودشناسی صفات، باور به عینیت و زیادت صفات را شنیع دانسته و به تبیین نیابت ذات از صفات پرداخته است. او به طور مفصل به صفت علم خدا پرداخته و معتقد بود علم خدا آن گونه که بین حکما مشهور است، حضوری و حصولی و اجمالی نیست. نوشته حاضر بر آن است تا با نگاهی انتقادی به بررسی دیدگاه قاضی در حوزه صفات، به ویژه صفت علم خدا بپردازد و نشان دهد که دیدگاه قاضی با وجود مطابقت با ظاهر برخی روایات، به دلیل پایبندی به برخی اصول، از جمله باور به تباین کلی بین خدا و ممکنات، از یک سری ضعف های درونی رنج می برد و با برخی مبانی عقلی و یک سری روایات سازگاری ندارد.
    کلید واژگان: الهیات سلبی, صفات خداوند, علم حضوری و حصولی
    Elias Mousavi Khosravi *, Yahya Kabir
    Qāḍī Sa‘īd Qumī is one of the greatest philosophers and mystics of Iran during the Safavid era. He was competent in peripatetic and Illumination philosophies, and had mystic tendencies. With regard to the divine attributes, he believes in the negative divinity and believes that what we understand from the existence and attributes of the possible beings cannot be attributed to God. The reasons he gives in for this is that God is the pure Being and has no attribute, and the human intellect does not have the capability to understand God and His attributes. With regard to the ontology of attributes, Qāḍī deems detestable the belief in the addition and sameness of attributes with God, and favors the representativeness of attributes for the divine essence. He extensively discusses the divine knowledge attribute and believes that God’s knowledge is not intuitive, acquired, or differentiated (the views commonly hold by philosophers). This study aimed to adopt a critical view to examine Qāḍī’s viewpoint in the divine attributes’ domain – especially the divine knowledge attribute – and to show that despite its congruence with the outer appearance of some narrations, his viewpoint suffers from some internal weaknesses such as adherence to some questionable principles – such as belief in the overall difference between God and possible beings – and disagrees with some intellectual principles and narrations.
    Keywords: Negative theology, God’s attributes, intuitive knowledge, acquired knowledge
  • مجتبی شیخ*، محمد محمدرضایی، یحیی کبیر
    مسئله این مقاله ضمن بررسی چند تفسیر اصلی از اصالت وجود، تفسیر دیدگاه ملاصدرا با روش راوی سوم است. طبق این تفسیر آنچه در اصالت وجود اصل است، تمایز ذهن و عین یا ماهیت و وجود و تفاوت احکام هر یک و رابطه آن ها است. با این حال ملاصدرا مدعای خویش را در قالب قضیه «وجود موجود است» بیان می کند و این قضیه را از سنخ حمل شایع صناعی می داند. در تفسیر این مقاله از دیدگاه ملاصدرا سه گزاره اصلی درون مایه اصالت وجود وی می باشد: وجود مصداق دارد، ماهیت در خارج مصداق ندارد و ماهیت به عرض وجود و مجازا در خارج مصداق دارد. این سه گزاره به صورت کلی در سایر تفاسیر نیز مطرح می شود، اما شرح هر کدام متفاوت است. اما تمایز اصلی تفسیر این مقاله، آن است که ماهیت اساسا امکان صدق بر خارج را ندارد.
    کلید واژگان: ملاصدرا, اصالت وجود, ماهیت, صدق
    Mojtaba Sheikh *, Mohammand Mohammadrezai, Yahya Kabir
    .
    In addition to a study of the major interpretations of the "principality of existence", (ʾIṣāla al-wujūd) this article studies Mullā Ṣadrā's view through the third person narration method. According to this method, the main point in "principality of existence" is the distinction, the rules and the relation of existence and quiddity. Mullā Ṣadrā describes his view in the form of the proposition, "Existence exists", and he claims that this proposition is a "common technical Predication." This proposition can be interpreted as follows: 1. Quiddity has instantiations in the external world. 2. Quiddity does not have any instantiation in the external world. 3. Quiddity, primarily, does not have any instantiation in the external world, but it has instantiations through existence. There are many explanations for each of the three interpretations. The major point of this article is that it is not possible for quiddity in-itself to exist in the external world.
    Keywords: Mullā Ṣadrā, Principality of existence, quiddity, predication
  • یحیی کبیر*، فرشید طاهری خراسانی

    نظام حکمت صدرایی با روش‎شناسی خاص فلسفی، زمینه ساز طرح بسیاری از مباحث کلامی و عرفانی بعد از خود بوده است. از جمله، مباحث مربوط به «انسان کامل» که طرح آن در کتب عرفانی گسترش یافت. این امر با بکارگیری و جعل اصطلاح «انسان کامل» توسط ابن عربی آغاز شد. پس از آن ملاصدرا در آثار مهم خود، جهات گوناگونی از شیون «انسان کامل» به ویژه انسان کامل معصوم را مطرح کرده است. شارحان فلسفه صدرایی نیز کم وبیش به این مباحث توجه داشته اند. از این میان، شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی هر کدام با رویکردی متفاوت، تحقیقات زیادی در این باره انجام داده اند. مقاله پیش رو درصدد تبیین آرای این دو اندیشمند، درباره وجه مفهومی اصطلاح «انسان کامل» است. این مطالعه تطبیقی در سه بخش «پیشینه کاربرد اصطلاح»، «تعریف ها» و «انسان کامل معصوم» انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که شهید مطهری به پیشینه اصطلاح «انسان کامل» توجه بیشتری داشته و تعریف غیر نقلی خویش از این مفهوم را بر مباحث قوه و فعل فلسفی استوار کرده است؛ اما آیت الله جوادی آملی به محتوای اصطلاح، بیش از پیشینه آن عنایت داشته و تعاریف غیر نقلی خویش را بر مبانی نظری و سلوک عرفانی، بنا نهاده است. در آثار شهید مطهری در مقام تمایز انسان کامل معصوم از غیر معصوم، جنبه کلامی غالب شده و از این رو طرح روشمندی برای تبیین جایگاه تکوینی انسان کامل معصوم مشاهده نمی شود؛ اما در مقابل جوادی آملی به نحو روشمند، مفاهیم عرفانی را در مسیر تبیین مقامات موهوبی و ولایت تکوینی امامان معصوم و انسان کامل به خدمت گرفته است.

    کلید واژگان: انسان شناسی, تعاریف انسان کامل, ولایت تکوینی, صفات کامل معصوم, خلیفهاللهی
    Yah’Ya Kabir, Farshid Taheri Khorasani

    The special methodology of the Sadra’ian wisdom prepared the ground for the philosphical presentation of many theological and mystical discussions; including the discussion of “perfect human”, a term first used by Ibn Arabi in mystical books. Molla-Sadra has put forward various aspects of the status of “perfect human”, especially the infallible perfect human, in his important writings. The commentators of Sadra’ian philosophy have rather noticed this topic as well. The two great contemporary scholars, Motahhari and professor Javadi Amoli, have presented various researches with different approaches in this regard. This research tries to explain their views on the concept of “perfect human”. The three categories of “background of the term”, “definitions” and  of the infallible perfect [human] ” are discussed in this comparative study. The result of this research is that Motahhari has payed more attention to the background of the term “perfect human” and has relied on the philosophical discussions of ‘potentiality and actuality’ for his non-narrational definition of the term; yet professor Javadi Amoli has more stressed on the meaning of the term, rather than its background, and his non-narrational definitions are based on soluk (mystical conduct or manner) and mystical bases. Distinguishing infallible perfect human and non-infallible ones, the theological aspect is dominant in Motahhari’s works; thus no methodical model for the explanation of the genetic position of the infallible perfect human is seen in his works. On the other hand, professor Javadi Amoli uses mystical concepts to explain the infallible perfect human’s donated stations and genetic walayah (guardianship).

    Keywords: Anthropology, the Definitions of perfect human, Genetic guardianship, the Attributes of the infallible perfect human, the Divine Khalif (Representative of God)
  • علی اکبر حائری موحد، یحیی کبیر *

    مکتب تفکیک یک جریان فکری معاصر است که در این دیدگاه نفس در عرض بدن و همانند آن امر مادی قلمداد شده است. وراء عالم ماده موجودی به نام عقل وجود دارد که مخلوق خداوند و واسطه فیض است. از تابش نور عقل به نفس معرفت حاصل می شود. ایشان برای حصول معرفت اقسام سه گانه ی معرفت فطری، معرفت تذکاری و معرفت اعطایی را با توجه به آیات و روایات ارایه داده است. وی طریق کسب معرفت را منحصرا در اطاعات محض و استغفار از معاصی می داند. این پژوهش با هدف آشنایی با ساختار فکری میرزا جواد تهرانی و نقدآن و در پی پاسخ به این مساله که وی چگونه حصول معرفت انسان را تقریر و تحلیل می نماید و با روش تحلیل محتوای منابع به صورت کتابخانه ای تنظیم شده است.

    کلید واژگان: مکتب تفکیک, میرزا جوادتهرانی, معرفت فطری, نفس, عقل
  • رضا حصاری*، یحیی کبیر، سید محمد موسوی
    تبیین عقلانی «انقطاع عذاب» توسط صدرالمتالهین، با انتقاداتی از سوی سبزواری مواجه شد. عدم پذیرش قاعده «القسر لایدوم» و عدم زوال فطرت الهی، حتی نسبت به کسانی که عذاب الهی براساس مقتضای طبع و ذاتشان است، دو انتقاد مهمی است که حکیم سبزواری نسبت به دیدگاه ملاصدرا دارند. در دیدگاه حکیم سبزواری ملکات رذیله در اثر تکرار، در نفوس افراد شقی رسوخ نموده است؛ به گونه ای که جزء ذاتیات آنها شده و امکان انفکاک آن وجود ندارد. لذا برای تمسک به انقطاع عذاب، جایی برای استفاده از قاعده «القسر لایدوم» نمی ماند. افزون بر این، استدلال به اینکه عذاب برخی براساس طبیعت و مقتضای ذاتشان است نادرست می باشد؛ زیرا فطرت الهی امری باقی است. لکن براساس دیدگاه ملاصدرا، هیچ یک از این دو انتقاد مورد قبول نمی باشد؛ زیرا وی تنها در یک مورد و نسبت به یک گروه خاصی از اهل عذاب از این قاعده استفاده می کند که خود این دیدگاه مورد پذیرش سبزواری است. بنابراین ملاصدرا هیچ گاه قایل به زوال فطرت الهی نسبت به هیچ یک از افراد موجود در آتش جهنم نمی باشد که در این نوشتار با روش تحلیلی- تطبیقی به تفصیل از آن بحث می شود.
    کلید واژگان: فطرت الهی, القسر لایدوم, ملاصدرا, ملکات رذیله
    Reza Hesari *, Yahya Kabir, Mohammad Moosavi
    Mulla Sadra’s rational explanation of “termination of the after death torment” came under Sabziwari's several criticisms. He has leveled two criticisms to Mulla Sadra’s point of view: first is based on the denial of the “no compulsion persists” rule, and second on that the God-given innate nature does not go away, even as to those who shall suffer due to their nature and temper. Sabziwari holds that through regular practice evil habits go implanted in the soul of damned people as an inseparable part of their nature. Therefore, there will be no room to resort to the "no compulsion persists" rule in order to prove the termination of torment. Furthermore, it is incorrect to argue that the torment of some people depends on their temper and required nature, because the God-given nature keeps exiting. According to Mulla Sadra’s viewpoint, however, none of the two criticisms are acceptable, because he merely applies the rule to one case and one particular people of hell punishment; the very viewpoint is embraced by Sabziwari himself, too. Accordingly, Mulla Sadra has never held that the God-given nature of all people in hellfire goes away. In this essay, the authors have comparatively and analytically examined this issue in detail.
    Keywords: The God-given innate nature, no compulsion persists, Mulla Sadra, evil habits
  • محمود هدایت افزا*، یحیی کبیر

    از دیرباز، برخی اندیشه وران مسلمان بر سر کاربرد واژه «عشق» در نصوص دینی با یک دیگر اختلاف‏نظر داشته‏اند. مدعای اصلی منع‏کنندگان از کاربرد این واژه در باب متعلقات مقدس، هم چون خدا، پیامبر و امامان، آن است که مفهوم این واژه صرفا با امور مادی و نفسانی تناسب دارد و به همین دلیل، در نصوص دینی از آن استفاده نشده و در برخی احادیث نیز مفهوم آن مذمت شده است؛ اما فلاسفه و متصوفه، از روی ناآگاهی یا به قصد تخریب شریعت محمدی، آن را در قالب نظم و نثر در میان مسلمانان ترویج کرده اند. در مقابل، برخی اهل تحقیق به اعتبار معنای لغوی واژه «عشق» و برخی احادیث، آن را از اسمای دایم الاضافه هم چون حب و بغض دانسته اند که به‏خودی‏خود، نه مشمول ذم هستند و نه مشمول مدح، بلکه حسن و قبح آن ها به اعتبار متعلقشان تبیین می شود. از این ‏رو، در نصوص دینی نیز شاهدیم که در هر دو معنا استعمال گردیده و از قضا در باب امور ممدوح بیش تر به کار رفته است. نوشتار پیش رو، دیدگاه اخیر را تقویت می کند. این غایت در چهار گام سامان یافته است: الف) ریشه و معنای لغوی واژه عشق؛ ب) نقل و شرح احادیث مثبت استعمال «عشق» در باب متعلقات دینی؛ ج) نقل احادیث ناظر به مذمت عشق و تحلیل برداشت های نادرست از این گونه احادیث؛ د) بررسی و تحلیل نهایی دیدگاه‏های گوناگون درباره متعلقات واژه عشق.

    کلید واژگان: اصول کافی, شیخ إحسائی, علامه مجلسی, متعلق عشق, مشتقات واژه عشق
    Maḥmūd Hidāyatafzā *, Yaḥyā Kabīr

    Some Muslim thinkers have had disagreements over the use of the word “‘ishq” in religious texts since many years ago. The main claim made by those who prohibit the use of this word for the sacred associations such as God, the Prophet (s), and Imāms is that the meaning of this word is appropriate only to the material and carnal issues and so, it has not been used in religious texts and its concept has even been blamed in some traditions, but the philosophers and Sufis have promoted it in the form of poem and prose among Muslims inadvertently or in order to subvert the Muḥammadan Law. On the contrary, some researchers have relied on the literal meaning of the word “‘ishq” and some traditions to consider this term a constant added-nouns similar to ḥubb and bughḍ, which are not blameworthy or praiseworthy per se and are rather praised or blamed due to their associations. Therefore, we observe in the religious texts that the term “‘ishq” has been used in both meanings and it has been actually used more in a praiseworthy manner. The study at hand aims at strengthening the latter viewpoint. To this end, this article is divided into four parts: expressing the root and literal meaning of the word “‘ishq”, narrating and explaining the traditions that approve the use of “‘ishq” about the religious associations, narrating the traditions that blame “‘ishq” and analyzing the incorrect understandings made about suchlike traditions, and investigating and providing the final analysis about the various viewpoints to the associations of the word “‘ishq”.

    Keywords: Ūṣūl Kāfī, Shaykh Iḥsā’ī, ‘Allāma Majlisī, Associations of the word “‘ishq”, Derivations of the word “‘ishq”
  • الیاس موسوی خسروی*، یحیی کبیر
    ملاشمسای گیلانی، یکی از چهره های درخشان و نامدار سده یازدهم هجری، در مکتب فلسفی اصفهان است که همچون بسیاری از بزرگان حکمت در عصر خودش، از جمله ملاصدرا و میرداماد، در تمسک جستن به آیات و روایات، برای اثبات مباحث فلسفی، دستی توانا داشت. او که از شاگردان نامی میرداماد بود، بیشترین تاثیر را نیز از او پذیرفت و سبک مشاییان و مبنای فکری آنها را از محضر او آموخت. ملاشمسا در برخی از مباحث فلسفی از قبیل: اصالت وجود، حرکت جوهری، علم پیشین خداوند و علم خداوند به ذاتش، با بسیاری از حکمای بزرگ (به ویژه رییس بزرگ ترین مکتب عصر خود یعنی ملاصدرا) به مخالفت پرداخت و گاهی نظریات منحصر به فرد و مخالف با آنها بیان کرده است. ملاشمسا در زمینه رابطه صفات ذاتی با ذات، همچون معتزله، مشاییان و ملاصدرا قایل به عینیت صفات ذاتی با ذات است. او در حوزه علم پیشین خداوند به موجودات، قایل به قسم سومی (نه حصولی و نه حضوری) بود که همان ذات بحت و بسیط خداوند است و وجود موجودات را در تبیین علم خداوند، لغو و بی اعتبار می داند، ملاشمسا، علم خداوند به ذاتش را حضوری اقوی می داند و کاربرد علم اجمالی به معنای مشهور نزد حکما را در مورد خداوند جایز نمی داند که مقاله حاضر به روش کتابخانه ای در صدد ایضاح دیدگاه ملاشمسا در حوزه علم خداوند است.
    کلید واژگان: علم اجمالی, علم پیشین خداوند, علم حضوری اقوی, علم خداوند به ذاتش
    Elias Mousavi Khosravi *, Yahya Kabir
    Mulla Shamsa Gilani, one of the shining and famous figures of the 11th century LH in the Isfahan school of philosophy who – like other notable philosophers of his era such as Mulla Sadra and Mir Damad – was skillful in using the qur’ānic verses and Islamic traditions to prove his philosophical discussions. As one of the outstanding students of Mir Damad, he was greatly influenced by him and learned the peripatetic style and foundations from him. Mulla Shamsa opposed many great philosophers – especially the head of the largest school of philosophy in his era, i.e. Mulla Sadra – with regard to some philosophical issues such as the principality of existence, substantial movement, God’s a priori knowledge, and God’s knowledge of Himself. With regard to the relationship between the essential attributes and the essence, Mulla Shamsa adopts a view similar to Mu‘tazila, peripatetic philosophers, and Mulla Sadra, and believes in the sameness of the essential attributes and the essence. Concerning God’s a priori knowledge of the creatures, he believes in a third form (that is, not acquired nor direct), which is the pure and simple Being of God, and considers the existence of creatures as irrelevant and ineffective in God’s knowledge. Mulla Shamsa takes God’s knowledge of Himself as the most direct and does not deem permissible the application of the commonly used conception of the collective knowledge to God. The article at hand adopts a library research method to clarify Mulla Shamsa’s viewpoint about God’s knowledge.
    Keywords: God’s a priori knowledge_God’s knowledge of Himself_Most direct knowledge_Collective knowledge
  • حمید ملکی*، یحیی کبیر

    در مسئله علم الهی، عمده بحث و نزاع در مورد علم واجب تعالی به ماسواست. نوشتار حاضر درصدد پاسخگویی به این پرسش است که چه الگویی در تبیین علم الهی میتواند علاوه بر اثبات تمامی مراتب علم برای خداوند، با واجب الوجود بودن حق تعالی منافات نداشته باشد؟ در راستای پاسخ به این پرسش، بوعلی سینا به ارائه الگویی با محوریت صور مرتسمه میپردازد که نتیجه آن اثبات علم حصولی به ماسوا برای خداوند است. در تبیین نحوه فاعلیت الهی، ابن سینا دوباره سراغ علم الهی میرود و با طرح فاعلیت بالعنایه، خلق موجودات را نتیجه علم فعلی خداوند نسبت به عالم و رضایت او به نظام احسن میداند. اما در اندیشه شیخ اشراق این الگوی سینوی به چالش کشیده شد. شیخ شهید عقیده داشت تبیین ابن سینا، علاوه بر نقض بساطت ذات حق تعالی، تنها قوه یی صرف را برای خداوند اثبات میکند. صدرالمتالهین، در مقام قضاوت، اشکالاتی را به هر دو رای وارد میکند و بر اساس قاعده بسیط الحقیقه، تبیینی متعالی درباره مسئله ارائه میکند که نه اشکال ذهنی بودن صور مرتسمه سینوی را دارد و نه همچون تبیین اشراقی، قاصر در اثبات علم پیش از ایجاد، برای خداوند است. او اثبات میکند که تمامی وجودات و علوم در وجود خداوند و علم او به ذاتش مستهلکند.

    کلید واژگان: علم عنایی, صور مرتسمه, اضافه اشراقیه, بسیط الحقیقه, ابن سینا, سهروردی, ملاصدرا
    hamid maleki*

    Most of the debates on the topic of divine knowledge target Almighty Necessary’s knowledge of what is other than Him. This paper aims to provide an answer to the question of which model of explaining the divine knowledge could not only demonstrate all levels of knowledge for God but also be compatible with His being the Necessary Being. In order to provide an answer to this question, Ibn Sina provides a model with imprinted forms at its center and, in this way, demonstrates God’s acquired knowledge of what is other than Himself. To explain the quality of divine agency, Ibn Sina once more focuses on divine knowledge and, through posing the idea of agency through fore-knowledge, maintains that, the creation of existents is the result of God’s active knowledge of the world and His satisfaction with the best order. However, Suhrawardi challenges the Sinan model in his philosophy. He believes that Ibn Sina’s explanation not only contradicts the simplicity of the essence of Almighty Truth but is also limited to the demonstration of a single faculty for God. Nevertheless, Mulla Sadra criticizes both of them and, based on the principle of simple truth, presents a transcendent explanation regarding the issue which neither suffers from the problem of the subjectivity of the Sinan imprinted forms nor, similar to Suhrawardi’s explanation, is incapable of proving God’s fore-knowledge. He demonstrates that all existents and types of knowledge are included in God’s existence and His knowledge of His Essence.

  • یحیی کبیر*، محمد تاجیک
    یکی از اصلی ترین مباحث فلسفه دین بدون کمترین تردید، بحث اثبات پذیری گزاره های دینی است. در این بحث به امکان سنجی اثبات گزاره های دینی بر اساس بنیان های عقلی به گونه ای که ارضاکننده حس حقیقت طلب انسان باشد، پرداخته می شود. دسته ای از مخالفان عقل گرایانی هستند که به نظر می رسد قصد دارند، بساط ایمان را به بهانه ارزش عقل جمع کنند و عده ای ایمان گرایانی که ایمان را فوق طور و مقام عقل می دانند و بخشی هم پوزیتویست هایی که معیار معناداری یک گزاره را تجربی بودن آن می دانند. در مقابل عده ای با مصلحت سنجی یا با اختیار مبناگرایی سنتی یا معرفت شناسی اصلاح شده، به عنوان مبنای معرفت شناختی خود، در تلاش برای اثبات گزاره های دینی هستند. یقین بالمعنی الاخص متاع ارزشمندی است که هر گروهی برای امکان یا عدم امکان رسیدن به آن استدلال می کند و بر این اساس مدعی اثبات پذیری یا عدم اثبات پذیری گزاره های دینی می شوند از میان روش های مذکور، روش مبناگرایی با رویکرد کلاسیک مدعی تامین این غایت قصوی است. در این پژوهش مدعیات هر یک از انظار مختلف و نقدهای وارد بر آن بررسی و تلاش شده است تا تحقق چنین معرفتی در حیطه گزاره های پیشینی دینی را نه تنها ممکن، بلکه واقع و محقق شده نشان دهد.
    کلید واژگان: اثبات پذیری, معرفت پیشین و پسین, معرفت شناسی اصلاح شده, مبناگرایی کلاسیک
    Yahya Kabir *, Muhammad Tajik
    One of the most crucial issues in philosophy of religion is verification of religious proposition. Subject matter of this problem is whether religious propositions are verifiable by reason or not. This present article aim at analyzing both proponent and opponent’s idea. Some opponents are of rationalist whom intend to abandon faith in favor of reason, and some are fideists which in their idea faith is unreachable by reason and other are positivists which state that only those propositions are cognitively meaningful that pass empirical observation. On the contrary, some by possibility theory and other by choosing classical foundationalism or reformed epistemology as an epistemological base, endeavor to prove verifiability of religious propositions. Mathematical certainty is a precious gift that each of abovementioned group try to argue over the possibility of its achievement and based on that claim that religious propositions are whether verifiable or not. Just classical foundationalism claim responsibility for providing such certainty. In this article we take into deep and concise consideration both opponent and proponent’s evidence and criticize them and to prove such certainty in religious propositions not only is possible but in fact has already occurred.
    Keywords: verification, classical foundationalism, reformed epistemology
  • یحیی کبیر، محسن طاهری صحنه
    در این مقاله سیر تحولات الهیات معاصر از زمان شلایرماخر (به عنوان پایه گذار الهیات جدید) و تعریفی که متالهان از دین ارائه داده اند، بررسی خواهد شد. از نظر شلایرماخر دین صرفا امری اخلاقی نیست، بلکه تجربه ای اسرارآمیز و ابطال ناپذیر است و عقل از ایمان جداست. کارل بارت تاکید کرده است که سخن از خدا از جنس و سنخ گزاره نیست، بلکه یک واقعه و رخداد است. راینهولد نایبور در سنت نوارتدوکسی نشان داد که عقل و ایمان دو بستر متمایز و منفک از هم هستند. برخی اگزیستانسیالیست ها مثل رودلف بولتمان و پل تیلیخ کوشیدند از کتاب مقدس اسطوره زدایی کنند و نشان دهند که گزاره های مربوط به خدا همه نمادین و هستند.در الهیات معاصر نگاه نقادانه، هرمنوتیکی، تکثرگرا، متن محور، تاریخی و غیرجزمی، به همراه نفی اقتدارگرایی غلبه دارد.
    کلید واژگان: الهیات بارت, الهیات لیبرال, الهیات معاصر, الهیات نیبور, انجیل گرایی, شلایرماخر
    Yahya Kabir, Mohsen Taheri Sahneh
    In this paper has been studied the developments in contemporary theology since Schleiermacher, as the founder of a new theology, and definitions have been provided by the theologians of religion. From the perspective of Schleiermacher Religion is not merely Moral imperative, but is mysterious and forth Experience and is separate the wisdom of faith. Karl Barth insisted that the talk of God is not made and the type of propositions, But is an event or occurrence Reinhold Niebuhr shown in new orthodoxy that reason and faith are two distinct and separately context. Some existentialists, Like Rudolf Boltzmann and Paul Tillich, Tried to "de-myth" From the Bible and to show that statements about God are iconic and symbolic. In contemporary theology dominates the Critical attitude, Hermeneutic, Pluralistic, Text-based, Historical and non-dogmatic, with the rejection of totalitarianism.
    Keywords: new theological, Schleiermacher, Niebuhrstheology, Barth's theological, Evangelists, Liberal theological
  • محمود هدایت افزا، یحیی کبیر
    قاعده الواحد همانند بسیاری از قواعد فلسفی، در بستر زمان با اشکالات و خرده گیری های متعدد اهل نظر مواجه بوده است. علی رغم دیدگاه مشهور، این قاعده نه تنها از سوی متکلمان، بلکه توسط برخی فلاسفه و عرفا نیز دست کم به لحاظ مصداقی به چالش کشیده شده است. نوشتار پیش رو پس از اشاره ای به پیشینه این قاعده و انگیزه حکما از طرح آن، اهم تقریرات ناظر به این قاعده را به لحاظ مبادی نظری آن مورد تحلیل قرار می دهد. حاصل این تاملات حاکی از آن است که به جز تقریر محقق طوسی که کامل ترین بیان نسبت به تقریرات متقدمان و حتی متاخران از اوست سایر بیانات اهل نظر، حائز ابهام ویژه ای پیرامون واحد در جانب معلول می باشد؛ لذا با تقریر دقیق تر خواجه و عبور از این ابهام، تناقض مفهومی قاعده مزبور به دلیل ابتنای آن بر اصل سنخیت هویدا شده است.نگارندگان در ادامه با فرض صحت قاعده الواحد به لحاظ تئوریک، ایرادات مصداقی برخی اندیشمندان بر این اصل فلسفی را واکاوی می نماید. در این راستا مبرهن شد که این قاعده به لحاظ تطبیق بر جهان خارج، از جهات چهارگانه ی ذیل فاقد مصداق است: اصل سنخیت بین واجب و ممکن، واحد در جانب علت، واحد در جانب معلول و مفهوم صدور در باب واجب متعال.
    کلید واژگان: اصل سنخیت, واحد در جانب علت, محقق طوسی, واحد در جانب معلول, فخر رازی, مفهوم صدور, ابن عربی
    Mahmud Hedayatafza, Yahya Kabir
    As same as many other philosophical principles, the rule of al-Wahid have been subjected to a great criticism and cavil by scholars and authorities throughout ages. This rule has, despite the celebrated point of view, been challenged by not only the theologians but also some philosophers and mystics as well– at least, in the extensional aspects. Having taken the background of this rule into consideration and the purpose of philosophers who had in presenting it, this article has endeavored to analyze the prominent statements regarding the rule of al-Wahid and also point out each of their main presumptions in order to show that the expositions made by Muhaqiq-Tusi are the most comprehensive comparing to those scholars before or even after him; other statements presented by other authorities contain specific ambiguities in regard to al-Wahid on the effect side. Therefore, thanks to the more accurate expositions provided by Khajeh and the resolution of the ambiguity, the conceptual contradictions involved in the rule mentioned above due to the formation based on the principle of the resemblance become evident. Presuming that the rule of al-Wahid is theoretically accurate, the author has analyzed the extensional criticisms made by some thinkers in regard to this philosophical principle. Thus, it has been shown that the rule of al-Wahid lacks outer extensions in terms of compatibility with the external world regarding the principle of resemblance, unity on the causal side, unity on the effect side, and the concept of emanation.
    Keywords: Resemblance, Muhaqiq, Tusi, Causal, Effect, Emanation
  • محمد مصطفایی، یحیی کبیر
    یکی از آموزه های دینی مسلمانان عالم ذر است. ازآنجاکه تعمیق فهم عقاید دینی به منظور قوت بخشی به ایمان و نیز توانمندسازی در مقابل شبهات ضروری است، با بررسی آرای مختلف اندیشمندان مسلمان به این بحث پرداخته شده است. متفکران مسلمان این بحث را از برخی آیات قرآن و نیز روایات وارده اخذ کرده اند. در عالم ذر، انسان به ربوبیت خدا و عبودیت خود شهادت داده است. درباره کیفیت این عالم بحث های فراوانی در گرفت و نظرات مختلفی نیز ارائه شده است. در مجموع هفت نظریه احصا شده که عبارت اند از: حجت بودن ظاهر روایات و روا نداشتن هر گونه تاویل در آن، قول به قدم ارواح بدون بدن، اختصاص عالم ذر به گروهی خاص از انسان ها نه همه آنها، مجاز و تمثیل بودن آیات و روایات وارده، تفسیر این عالم به اخذ پیمان با بیان واقع از طریق وحی و عقل، قول به شیئیت ماهیات و ثبوت معدومات، و تفسیری باطن گرایانه از معنای آیات و روایات مربوط به عالم ذر. بسیاری از این نظرات و اقوال با مشکلاتی همراه اند که به راحتی قابل حل نیستند؛ اما از میان آنها قوی ترین نظر تفسیری است که باطن گرایان بیان داشته اند.
    کلید واژگان: عالم ذر, عالم میثاق, عهد الست, فطرت, علم حضوری
    Mohammad Mostafai, Yahya Kabir
    Among the religious doctrines to which Muslims adhere is the world of pre-existence. Deepening people’s understanding of religious beliefs is necessary for their upholding the faith and developing their ability to counter dubious ideas. So, this paper sheds light on the different views of Muslim intellectuals. Muslim intellectuals draw their conclusions from Qur’anic verses and narrations. In the world of pre-existence, man has born testimony to the Lordship of God and to his being God’s servant. The question of the nature of this world has been a subject of inquiry and different ideas have been shown. To sum up, seven theories are proposed. They are: the authoritative character of the appearance of narrations and impermissibility of any interpretation in them, the assumption of precedence of incorporeal souls, exclusivness of the world of pre-existence to especial group of people and not to all of them, the metaphorical and allegorical property of Qur’anic verses and narrations, interpreting this world as taking a covenant and reflecting reality through revelation and intellect, considering quiddities to be objective and non-existents to be positive and esoteric interpretation of the meaning of the Qur’anic verses and the narrations related to the world of pre-existence. Most of these views and statements have problems which cannot be easily solved, but from among them the ocultists’ interpretation is considered as the strongest interpretative view.
    Keywords: the world of pre, existence, the world of the covenant, the covenant of Alast, nature (Fitrah), intuitive knowledge
  • محمدحسین منتظری*، یحیی کبیر
    دو ساحتی بودن انسان و دارا بودن دو نشئه جسمانی و روحانی از امور پذیرفته شده نزد ارباب ادیان و فیلسوفان الهی است. فلاسفه مسلمان، با وجود اختلاف در نوع حدوث نفس، درباره اصل «حدوث نفس و عدم تقدم آن بر بدن» اتفاق نظر داشته اند. در این بین ابن سینا و ملاصدرا در نگاشته های خود دلایل متعددی را به نفع «حدوث نفس و عدم تقدم آن بر بدن» ذکر می کنند. از سوی دیگر بی تردید، بسیاری از ادله نقلی، در «حدوث نفس پیش از بدن» ظهور دارند. مقاله حاضر با ارزیابی و بیان اشکال های دلایل ملاصدرا بر این اندیشه، نشان می دهد که تعارض میان عقل و ظاهر نقل، تعارضی ادعایی است و به سبب نبود دلیل عقلی قطعی بر خلاف ظاهر ادله نقلی، دلیل محکمی برای صرف نظر از ظواهر ادله نقلی نداریم.
    کلید واژگان: ادله نقلی, تقارن, تقدم, حدوث نفس, دلیل عقلی
    Mhammad Hossein Montazeri *, Yahya Kabir
    The dual nature of human existence, and having both physical and spiritual affairs have been accepted by religious scholars and divine philosophers . Most philosophers, especially Muslim philosophers, despite the disagreement on the way of soul creation have agreed About the soul creation itself and lack of its precedence over body .at least we can prove this idea with two arguments from Ebnesina in particular in SHIFA. Molla sadra has brought different arguments in favor of this idea. He accepted some of them and rejected others critics and likely questions. No doubt on the other hand, many evidences prove soul creation before body. This article takes care about the idea of coincidence of soul creation and body on which most Muslim philosophers agree. The author with regard for evaluation of philosopher's arguments who believe the thought and for criticism of their argument shows that the conflict between intellect and appearance of quotation is just a clammed conflict.
    Keywords: Soul(mind) creation, coincidence, precedence
  • یحیی کبیر، مرضیه عبدلی مسینان*

    در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که بیانگر نوعی معرفت خاص است که از طریق عمل به شریعت و از راه طریقت و سیر و سلوک به سوی حق تعالی و توجه به عالم قدس حاصل می شود، از این رو معرفت شهودی یکی از راه های شناخت در منظومه معرفت دینی محسوب می شود و در کنار سایر منابع شناخت دارای اعتبار و روایی است. اما کشف و شهود مانند هر منبع معرفت زای دیگر نیازمند ملاک و معیاری است که با آن مکاشفات و القائات صحیح از فاسد بازشناخته شوند. آنچه از مجموع سخنان عرفا به دست می آید، این است که برای سنجش معارف شهودی دو گونه میزان نیاز است، میزان عام و میزان خاص که رهاورد انبیا و اولیای الهی میزان عام و گسترده معارف شهودی است و قواعد عقلی و فلسفی، استاد کامل، آثار و عوارض مشاهدات عرفانی، میزان خاص و محدودی در قلمرو معارف مفهومی به حساب می آیند.

    کلید واژگان: شهود, عقل, قلب, کشف, معرفت, میزان
    Yahya Kabir, Marziyeh Abdoli Masinan

    Many verses in the Holy Quran prove that there is a certain kind of knowledge that can be obtained through the practice of religious laws (Sharia) and the way to doctrine (tarighat)، progress and conduct towards the Most Holy God and attention to the sacred universe. This knowledge is that intuitive knowledge which stands beside the other cognitive resources as a way of understanding. But like any other source of causing knowledge، revelation and intuition require proper criterion by which the revelation of corruption and correction are recognized. And what comes out of all mystic''s words، two kinds of scales are needed to assess intuitive knowledge، general scale and specific scale. The gift of the divine prophets and saints are considered as general scale and widespread intuitive knowledge and the intellectual and philosophical rules are considered as specific scale which is limited within the scope of conceptual learning.

    Keywords: discovery, Intuition, criterion, Knowledge, reason
  • یحیی کبیر، مهدی بلوکی
    از مهم ترین و قدیمی ترین مباحث فلسفی عرفانی مطرح در عالم اسلام، بحث معناشناسی کلام خدا است. از ابتدای تاریخ تفکر اسلامی پیوسته در بین اندیشمندان مکاتب مختلف فکری و عقیدتی، این بحث مطرح بوده که با توجه به وضع الفاظ برای امور امکانی و مادی، وقتی لفظ «کلام» خدا بر چیزی اطلاق می گردد، به چه معناست؟ در پاسخ به این سوال، نظریات متفاوتی مثل کلام لفظی از طرف برخی از عدلیه، کلام نفسی از سوی اشاعره، و صفات ذاتی دلالت کننده بر ذات خدا، از جانب برخی از فلاسفه مطرح شده است. نگارنده در نوشتار حاضر با تکیه بر سه اصل بنیادین حکمت صدرایی یعنی اصالت وجود، اشتراک معنوی در مفهوم وجود، و تشکیک در حقیقت وجود، به بررسی ماهیت کلام الهی از منظر مرحوم علامه طباطبایی پرداخته و به این نتیجه رسیده است که کلام خدا عبارت از هر امری است که کاشف از مقاصد الهی است خواه آن امر کاشف، از سنخ الفاظ و اصوات باشد یا از سنخ وجودات خارجی، و خواه از وجودی مادی برخوردار باشد یا از وجودی مجرد.
    کلید واژگان: کلام خدا, اشتراک معنوی, تشکیک وجودی, عالم امر, عالم خلق
    Yahya Kabir, Mehdi Boluki
    Discussion of the semantics of word of God is one of the most important and earliest philosophico-mystic discussions in Islamic world. Since early days of Islamic thought, scholars of different schools of thought and ideology has been always argued on the status of words for the possible and material affairs in that what the meaning of the word of God is when attributed to something. To answer this question, different theories have been proposed by scholars including verbal word proposed by some scholars of Adliyyeh, inner word by Asharites, and the inherent characteristics signifyingthe essence of God proposed by group of philosophers. Putting emphasis on three fundamental principles of Sadrian Hekmat i.e. genuineness of existence, spiritual subscription with the meaning of existence, and doubt in the reality of existence, the study investigates the nature of word of God based on Allameh Tabatabaie􀀅s viewpoint coming to this conclusion that word of God includes any matter discovered from divine intensions, whether the type of that matter is word and sound, the type of external existence, a material or an abstract existence.
    Keywords: Word of God, Spiritual Subscription, Existential Analogy, the World of Order, the world of Creation
  • یحیی کبیر، حسین حجت خواه*

    برخلاف ارسطو که اصل پایه در دستگاه فلسفی خود را «تمایز مابعدالطبیعی میان ماده و صورت» قرار داده بود تا به تمایز میان محسوس و نامحسوس و به محرک نامتحرک برسد که فاعل طبیعی است، ابن سینا «تمایز مابعدالطبیعی میان وجود و ماهیت» را برگزید تا به تمایز میان واجب و ممکن برسد و فاعل الهی یعنی «علت فاعلی ایجادی» و وجود محض را، که خدای تعالی است ثابت کند. اما ملاصدرا اصل پایه در دستگاه فلسفی خود را «تقدم وجود بر ماهیت» یا «اصالت وجود» قرار داد و با بحث از حقیقت عینی وجود و مراتب تشکیکی آن، به جای بحث از مصادیق وجود و صدق مفهوم وجود بر آنها، مسئله «فاعلیت ایجادی» را تعالی بخشید.
    در این مقاله، پس از طرح اقوال مختلف در فاعلیت حق، در نهایت به این نتیجه خواهیم رسید که ابن سینا حق تعالی را فاعل بالعنایه به معنای اول می داند که صورت های ارتسامی زائد بر ذات و ماهیات متحقق در علم خود را به ماهیات موجود تبدیل می کند و لذا فاعلیت حق تعالی از نوع «ایجاد الشیء من شیء» است؛ اما ملاصدرا، در یک نظریه خداوند را فاعل بالتجلی و در نظریه دیگر، فاعل بالعنایه به معنای دوم می داند که علم عنایی او عین ذاتش است و خالقیت و فاعلیت را هم به این نحو می داند که عالم عبارت است از مجموعه ای از وجودات تعلقی و ربطی نسبت به وجود حق تعالی، که شعاع و جلوه ای از وجود اوست،پس «ایجاد الشیء لا من شیء» است.

    کلید واژگان: علت فاعلی, علت غایی, فاعل الهی, فاعل بالتجلی, فاعل بالعنایه, فاعل طبیعی, فاعلیت ایجادی
    Yahya Kabir, Hosein Hojjatkhah

    In spite of Aristotle، who settled the fundamental basis of his philosophical system «the metaphysical difference between matter and form»، to reach the difference between sensible and nonsensory and to reach the unmoved mover that is natural agent، Avicenna chose «the metaphysical difference between existence and essence» to reach the difference between necessity and possibility and to prove the divine agent، namely creational agent cause and pure being that is Allah Almighty. But Mulla Sadra discussed about objective reality of existence and its gradational degrees، instead of discussion about extensions of existence and conformity of the concept of existence on them، to settle the fundamental basis of his philosophical system «primacy of existence over quiddity» or «principality of existence». This article، explains various views about agency of Allah Almighty and finally concludes that Avicenna believes in Allah Almighty as agent-by-foreknowledge in the first sense، but Mulla Sadra believes in Allah Almighty as agent by self-manifestation and، in his another view، as agent-by-foreknowledge in the second sense.

    Keywords: agent cause, final cause, natural agent, divine agent, agent, by, foreknowledge, agent by self, manifestation, creational agency, principality of existence
  • یحیی کبیر، میثم مولایی*

    مسئله رابطه عقل و ایمان همواره به عنوان جدالی جدی و اساسی در تاریخ اندیشه رخ نموده است. این نزاع از عصر روشنگری به بعد با جدیت و محوریت بیشتری روبه رو شد و تا عصر حاضر، اهمیت خود را حفظ کرده است. از جمله پاسخ هایی که به حل این نزاع داده شده است، پاسخ قرینه گرایان است. به اعتقاد گروهی از ایشان، باورهای دینی که خاستگاه شان ایمان است، نامعقول اند و در نتیجه، ایمان ورزی امری خطاست.
    در میان نظریه پردازان معاصر اقبال زیادی به رویکرد قرینه گرایانه کلیفورد شده است. مقاله وی با عنوان «اخلاق باور» تاکنون و با گذشت زمان بسیاری از انتشار آن، همچنان دارای نفوذ در محافل فلسفی بوده و تا امروز دیدگاه های موافق و مخالف بسیاری را در این زمینه برانگیخته است. بنابراین، همراه با تشریح قرینه گرایی به تقریر کلیفوردی از این رویکرد خواهیم پرداخت. در این نوشتار می کوشیم تا پس از بررسی ماهیت باورهای دینی،

    کلید واژگان: باورهای دینی, _ کلیفورد, معقولیت باور, اخلاق باور, قرینه گرایی
    Yahya Kabir, Meysam Molaei

    Rational explanation of the doctrine of IMAMAT (spiritual leadership of the Shi`ites) is one of the most important and efficient instruments that can prepare the ground for extension and propagation of this view in all over the world. So, in this article I want to study one of the first rational explanation of this view in Islamic world which proposed by AL- FARABI. In the world of Islam, FARABI is one of the first philosophers who toke into consideration the necessity of existence of first ruler and his successor (IMAM) in his Utopia (Madina al-fazila), and proposed a rational argument for it. His view is here to some extent in accordance with Shiites attitude. But for understanding whether his ideas is in complete agreement with Shiites works or not, I study this view point in two stages: First of all.

    Keywords: Prophet, Ideal ruler, Successor of ideal ruler, Imam, Madina al fazila
  • رویکرد حقوقی در دین پژوهی و عدم امکان استقراء تام در رهیافت های مطالعات دینی
    مصطفی حسینی گلکار، یحیی کبیر
  • یحیی کبیر
    لیندا بدم اشکالاتی را به امکان معاد وارد کرده است. او می گوید اشتراک اتم ها در بدن های مختلف و عدم ثبات بدن در طول حیات یک انسان، حاکی از آن است که معاد با بدن دنیایی صورت نخواهد گرفت. او معتقد است حتی در نظر گرفتن وجود روحی مجرد نیز نمی تواند وسیله مناسبی برای حل مشکل تشخص انسان دنیوی و اخروی باشد. در این مقاله با توضیح معنای سوژه ای که در تعریف روح به کار می رود، اشکال بدم روشن می شود. همچنین با استفاده از روایات معصومین و نظر متکلمین اسلامی، مشکل این همانی بدن دنیوی و اخروی برطرف شده، اثبات می شود اعتقاد به معاد به هیچ وجه با عقل و علم ناسازگار نیست.
    کلید واژگان: امکان معاد, بدن دنیوی, بدن اخروی, دوگانه انگاری, این همانی
    Yahya Kabir
    Linda Badham has offered some objections against the belief in the hereafter. In her view, as different bodies have been made of the same atoms and have not been of any stability during human life, one never can argue for resurrecting thesematerial bodies in the hereafter. He, furthermore, says that even believing in an immaterial soul may not help to justify the existential distinction of man in this and that world. In the paper, bedham view has been clarified and, using the sayingsof the pures, maasumin, and Muslim theologian, it has been clear that human body in the hereafter is the same as that in this world and, therefore, there can be no disagreement in the field.
  • یحیی کبیر
    این مقاله، نظریه متناقض نمائی تجارب عرفانی که توسط استیس، مؤلف کتاب «عرفان و فلسفه»، ارائه شده است را با توجه به مباحث عرفان اسلامی، به نقد کشیده و نشان می دهد این نظریه که متضمن غیرعقلانی بودن عرفان است، با مبانی عرفان اسلامی سازگار نیست. دلیل اصلی این عدم تطابق، نگرش نادرست استیس در تفسیر اندیشه وحدت وجود می باشد که در آن، تفکیک عمیق مقام احدیت و واحدیت را ناشی از توجیه عرفا دانسته و به هیچ می انگارد؛ حال آن که این تفکیک، به ویژه در عرفان اسلامی، ناشی از تفکیک وجود و مظاهر آن است.
    وجود حقیقتی یگانه و موصوف به وحدت است، و مظاهر وجود متکثر و موصوف به کثرت هستند. کثرات از حیث هستی، اضافه و عین الربط به آن هستی یگانه بوده و هستی مستقل ندارند. از این رو، نظریه «وحدت در عین کثرت» حامل هیچ-گونه تناقضی نیست؛ هر چند که وحدت ضدین در ساحت هستی احد را به عنوان یک ضرورت عقلی می پذیرد.
    کلید واژگان: تجربه عرفانی, متناقض نمایی, وحدت وجود, تجلی, وحدت در عین کثرت, استیس
    Dr. Yahya Kabir
    In this article, the theory of Parodoxicality of mystical experiences that was proposed by Stace - the author of Mysticism and Philosophy- is being discussed with regard to islamic mysticism issues. Here we show that irrationality of mysticism which is stated in Stace’s theory is not consistent with basics of Islamic mysticism. The main reason of this inconsistency is inappropriate view of Stace in pantheism interpretation in which the deep separation of "Ahadiyat" (divine essence) and "Vahediyat" (appearances of essence) is considered as mystic’s justification and is neglected. This separation, especially islamic mysticism, is due to separation of existence and its appearances.Existence is a single truth and the appearances of existence is multiple. Regarding the unity of existences, entities are completely related to that single existence and don’t have independent existence. Therefore, although theory of unity in multiplicity accepts conflication in divine essence, it is not associated with any contradiction.
  • یحیی کبیر، محمدتقی جان محمدی
    این مقاله نظریه «متناقض نمایی تجارب عرفانی» را که استیس ارائه کرده است، با توجه به مباحث عرفان اسلامی به نقد کشیده و نشان می دهد این نظریه که متضمن غیرعقلانی بودن عرفان است با مبانی عرفان اسلامی سازگار نیست. دلیل اصلی این عدم تطابق، نگرش نادرست استیس در تفسیر اندیشه وحدت وجود است که در آن تفکیک عمیق مقام احدیت و واحدیت را ناشی از توجیه عرفا دانسته و به هیچ می انگارد؛ حال آنکه این تفکیک به ویژه در عرفان اسلامی ناشی از تفکیک وجود و مظاهر آن است.
    وجود، حقیقتی یگانه و موصوف به وحدت و مظاهر وجود، متکثر و موصوف به کثرت است. از این رو نظریه «وحدت در عین کثرت» حامل هیچ گونه تناقضی نیست؛ هر چند که وحدت ضدین در ساحت هستی احد را یک ضرورت عقلی می داند.
    کلید واژگان: تجربه عرفانی, متناقض نمایی, وحدت وجود, تجلی, وحدت در عین کثرت
  • یحیی کبیر
    استقراء، مساله ای است که از زمان ارسطو تاکنون فیلسوفان درباب آن سخن گفته اند. مشکل اساسی در مساله استقراء این است که چگونه می توان با مشاهده چند مصداق به نظریه یا فرضیه کلی دست یافت. فیلسوفان علم نظرات گوناگون عقل گرایی، تجربه گرایی، حساب احتمالات و غیره را مطرح کرده اند. شهید صدر در کتاب الاسس المنطقیه للاستقراء ضمن نقد دیدگاه های فیلسوفان غرب به ارائه نظریه نوینی پرداخته است. وی در این نظریه، دلیل استقرایی را در مرحله توالد موضوعی و توالد ذاتی تفسیر کرده و با تقسیم یقین به منطقی، ذاتی و موضوع، و با استمداد از علم اجمالی در علم اصول، یقین در دلیل استقرایی را موجه می سازد.
    کلید واژگان: استقراء, یقین, علم اجمالی, توالد موضوعی, توالد ذاتی
    Induction is the issue about which many philosophers have discussed. The main question was raised in quest for how it is possible to constitute a theory or a hypothesis just by assembling some extensions. Philosophers of science have indicated different speculations on the theme in view of empiricism, arithmetic, contingencies and... Martyr Sadr, in his book "Al ‘Asases Al Manteqeiya Le Al Isteqra", not only has criticized the western philosophers, but suggested a new theory, on the basis of which inductive demonstration has been analyzed into two stages of subjective production and essential production; and moreover, he has distinguished between essence logical certitude and subjective logical one. Additionally, by making use of collective knowledge in principles in Islamic jurisprudence, he justified certitude based on inductive demonstration.
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • یحیی کبیر
    یحیی کبیر

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال