به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر مهدی رهبر

  • الهه شعبانپور المشیری، مهدی رهبر*، محمود ویسی
    ایفای تعهد از جانب متعاقدین، یکی از طرق زوال حق حبس در عقود است که بارزترین مصداق آن، تسلیم مبیع است. با وجود اینکه تسلیم مبیع از نظر مشهور فقها، مسقط حق حبس است؛ فقهای امامیه و اهل سنت در نحوه تسلیم و قبض مبیع توسط مشتری و تاثیر سایر تصرفات متعاقدین (مثل حواله و رهن) در مال محبوس بر زوال حق حبس، اختلاف نظر دارند. پژوهش حاضر در این راستا اطلاعات لازم را از آثار مکتوب فقهی مذاهب پنج گانه گردآوری و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی نشان داده است: لازم است در نحوه ایفاء و تسلیم، شرایطی لحاظ گردد تا حق حبس زایل گردد؛ اما این شروط تا کنون در متون فقهی و حقوقی مورد بررسی قرار نگرفته است. از جمله اینکه ایفای تعهد وتسلیم باید توسط بایع یا شخص ماذون ازجانب وی، با میل و رضای او و به قصد سقوط تعهد باشد؛ از این رو، پیشنهاد شده است در بحث از مسقطات حق حبس، انصراف ارادی و تسلیم به عنوان ایفای تعهد نیز به شروط زوال حق حبس اضافه گردد.
    کلید واژگان: حق حبس, ایفای تعهد, تسلیم, انصراف ارادی, زوال حق حبس
    Elaheh Shabanpouralamshiri, Mahdi Rahbar *, Mahmood Veisi
    Fulfillment of the obligation by the contracting parties is one of the ways for the cancellation of lien rights in contracts, the most obvious example of which is the delivery of the sold item. Although the majority of jurists believe that the delivery of the sold item cancels the right of lien; Imamiyyah and Sunni jurists disagree upon the way of delivery and reception of the sold item by the customer and the effect of other changes of the contracting parties (such as remittance and mortgage) in the lien on cancellation of the lien right. In this regard, the present research has collected the necessary information from the jurisprudential works of the five Islamic denominations, and using the descriptive-analytical method, it has been shown that: it is necessary to include conditions in the way of execution and delivery, so that the right of lien is cancelled; However, these conditions have not been investigated in jurisprudence and legal texts. Including that the fulfillment of the obligation and delivery must be done by the seller or an authorized person on his behalf, with his will and satisfaction, and with the intention of fulfilling the obligation; therefore, it has been proposed to add voluntary withdrawal and delivery as fulfillment of obligation to the terms of cancelation of lien right.
    Keywords: Right of lien, Fulfillment of Obligation, Delivery, Voluntary Withdrawal, Cancellation of Right of Lien
  • فاطمه ره انجام، مهدی رهبر*، شکیبا امیرخانی
    جرایم فرهنگی پدیده ای پیچیده و چند وجهی است که صدمات و آسیبهای آن بر فرهنگ جوامع به گونه ای است که می تواند منجر به وارونه سازی ارزشها و هنجارها گردد. این نوع جرایم به معنی هرگونه فعل یا ترک فعل است که علیه فرهنگ یا اجزاء آن تحقق یافته و منجر به تخریب، تحریف، واژگونی فرهنگ یا جریحه دار شدن وجدان عمومی می گردد. به رغم تاثیر فراوان جرایم علیه فرهنگ، بالاخص در کشورهای اسلامی، آن طور که بایسته است مورد توجه نبوده و تنبیه خاطیان به نحو متناسب اعمال نمی گردد. در این پژوهش تلاش شده است با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، مبانی فقهی ممنوعیت این جرایم از منظر فقه امامیه و شافعیه بررسی شود. حاصل این پژوهش نشان می دهد آیات افساد فی الارض، اجتناب از قول الزور و حرمت اشاعه فحشا، روایات حرمت تعلیم و تعلم حرام محض و وهن حق، دلیل عقل، قواعد لاضرر، یتحمل الضرر الخاص لدفع الضرر العام، التابع تابع، حسم ماده فساد، درء المفاسد اولی من جلب المصالح و حرمت اعانت بر اثم با توجه به مصادیق مختلف جرایم فرهنگی، بر ممنوعیت این جرایم دلالت دارد.
    کلید واژگان: فرهنگ, جرم فرهنگی, هنجار, ناهنجار
    Fatemeh Rahanjam, Mahdi Rahbar *, Shakiba Amirkhani
    Cultural crimes is a multifaceted and intricate issue whose harm to communities’ cultures can lead to a reversal of values and norms. This type of crime means any act or omission that is committed against culture or its components and leads to the destruction, distortion, overturning of culture or wounding of public conscience. Despite the numerous negative impacts of crimes against culture, particularly in Islamic countries, they have not received the necessary attention, and offenders do not receive appropriate punishment. In this research, an attempt has been made to investigate the legal foundations of the prohibition of these crimes from the perspective of Imami and Shafi'i jurisprudence using the descriptive-analytical method and using library sources. The result of this research shows the verses of corruption in the earth, avoiding the word of falsehood and the sanctity of spreading prostitution, the traditions of the sanctity of education and learning pure haram and the violation of the right, the reason of reason, the rules of harmlessness, bear the special harm to ward off the general harm, the subjugation of the subject, the judgment of the matter. Corruption, the first evil of corruption, seeking to make amends and honoring the cause, according to various examples of cultural crimes, implies the prohibition of these crimes.
    Keywords: Culture, Cultural Crime, Norm, Abnormal
  • زهرا حسین پور، مهدی رهبر*
    ارتکاب جرم در ملا عام به عنوان یکی از کیفیات تشدید مجازات در فقه و حقوق جزای اسلام، با نظرات متعددی روبه رو شده است. از این رو در این نوشتار با رویکرد تطبیقی و بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی به بررسی معیارهای فقهی حقوقی تشدید مجازات جرایم در ملا عام با تاکید بر اقوال موافق و مخالف به صورت تنصیصی و اصطیادی از میان نصوص فقهی روایی و هم چنین بر اساس کیفیت عینی از جهات خاص و تعدد جرم از جهات عام تشدید مجازات در حقوق جزای اسلام به بررسی این مسیله پرداخته شده است. از منظر فقهی امکان تشدید مجازات خود جرم اصلی وجود ندارد و اما امکان تشدید به عنوان تعزیر به دلیل عناوینی مانند هتک حرمت و تجاهر به فسق وجود دارد. از منظر حقوقی تشدید مجازات جرایم در ملا عام از دو جهت تعدد رفتاری و کیفیات مشدده عینی قابل توجیه است.
    کلید واژگان: ملا عام, تشدید مجازات, جرم, تظاهر
    Zahra Hossein Pour, Mahdi Rahbar *
    Committing a crime in public as one of the qualities of intensifying the punishment in Islamic jurisprudence and criminal law has faced many opinions. Therefore, in this article, with a comparative approach and using the descriptive-analytical method, the jurisprudential-legal criteria of intensifying the punishment of crimes in public has been examined, emphasizing the positive and negative statements in a descriptive form among the jurisprudential-narrative texts, and also based on the objective quality from specific aspects and the multiplicity of crimes from general aspects, this issue has been investigated in Islamic criminal law. From the point of view of jurisprudence, it is not possible to increase the punishment of the main crime itself, but it is possible to increase it as ta‘dhir due to titles such as desecration and showing immorality. From the legal point of view, increasing the punishment of crimes in public can be justified from the two aspects of multiplicity of behavior and objective aggravating qualities.
    Keywords: General Public, Punishment Intensification, crime, ostentation
  • مهدی رهبر*، پرستو غضنفری
    حق سبق ازجمله حقوقی است که در ارتباط اشخاص با اشیا و اماکن ایجاد می شود. حق سبق یک اعتبار عقلایی و مورد تایید شارع است. در باب ماهیت حق سبق برخی به اولویت اخلاقی و عده ای به حکم تکلیفی و عده ای نیز قایل به حق عینی شده اند. تحقق این حق موجب ایجاد آثاری می شود که مهم ترین آنها ملکیت یا اولویت تصرف برای فرد سابق است. میان فقهای امامیه و اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد که آیا حق سبق موجب ملکیت یا اولویت در تصرف می شود. فقهای اهل سنت قایل به ثبوت ملکیت مطلق هستند و روایات دال بر ملکیت به سبب احیای اراضی موات را به عنوان دلیل بر مدعای خود بیان می کنند. متقابلا فقهای امامیه معتقد به ملکیت در برخی موارد و ثبوت اولویت در برخی دیگر از موارد هستند. عمده دلیل این نظر اجماع بر عدم ملکیت مطلق است و در مواردی مانند حیازت مباحات، احیای موات، زراعت و تالیف آثار علمی، قایل به تحقق ملکیت اند. یافته این تحقیق آن است که حق سبق مصداق حق عینی است و تمام آثاری که بر این حق مترتب می شود، مانند عدم جواز تعدی به حق و نیز لزوم جبران خسارت ناشی از تجاوز به حق دیگری، بر حق سبق نیز مترتب می شود. در این مقاله با هدف تبیین ماهیت و آثار حق سبق و با استناد به منابع کتابخانه ای و به کارگیری روش تحلیلی- توصیفی به بررسی نظریات طرفین در زمینه موضوع موردبحث خواهیم پرداخت.
    کلید واژگان: اولویت, حق سبق, سبق تصرف, سلطنت, ملکیت تصرف
    Mahdi Rahbar *, Parasto Ghazanfari
    The right of precedence deals with the relationship between individuals, objects and places. It is a rational phenomenon, approved by the Sharia. Some scholars believe that the nature of the right of precedence is moral priority while others take it as an obligation. Still there are scholars who view it as an objective right. The realization of this right results in ownership or the right of precedence. There is a difference between Imamiah (the followers of the twelve Imams) and Sunni jurists as to whether the right of precedence causes ownership or the right of precedence. Sunni jurists believe in the absolute ownership and refer to narrations related to the revival of the dead lands as their proof. Imamiah jurists, on the other hand, accept ownership in some cases and the right of precedence in others because there is a consensus on the absence of absolute ownership. The jurists believe in ownership in cases such as taking possession and the revival of the dead lands, agriculture and the writing of scientific works. This study concludes that the right of precedence is an example of objective rights which include all the effects of this right, such as not allowing the violation of the right, the necessity for compensating the damage caused by the violation of the others’ right, etc. This article aims at explaining the nature and effects of the right of precedence. Meanwhile, based on library sources and by using analytical and descriptive methods, we will examine the views of the parties on the subject.
    Keywords: Priority, Right of Precedence, domination, Possession of Property, Predomination
  • الهه شعبانپورالمشیری*، مهدی رهبر، محمود ویسی
    حق حبس اختیاری برای طرفین قرارداد است که بر اساس آن می توانند اجرای تعهد خود را موکول به اجرای تعهد دیگری نمایند. بررسی حقیقت حق حبس به عنوان تاسیس حقوقی، مهم است زیرا اختلاف در ماهیت، آثار عملی متفاوتی دارد. ضرورت تدوین این مقاله، تبیین ماهیت حق حبس است چراکه غالب اختلافات در احکام و قلمرو حق حبس ناشی از ناشناخته ماندن همین امر می باشد. نوشته حاضر به دنبال کشف حقیقت حق حبس، به این نتیجه رسیده است که برخی اختلاف ها ناشی از خلط مفاهیم مرتبط با حق حبس در حقوق غرب و فقه اسلامی است و از طریق بازپژوهی این مفاهیم در فقه امامیه، حقوق ایران و اسناد بین المللی، این نتایج حاصل گردید که حبس حقی صرفا مالی است و علی رغم شباهت هایی که با حقوق عینی و دینی دارد، نمی توان آن را لزوما در زمره حقوق عینی یا دینی قرار داد بلکه به مورد تعهد بستگی دارد و همچنین نوعی ضمانت اجرای متقابل است که در مقام دفاع جاری می گردد و البته می توان آن را اسقاط یا خلاف آن را شرط نمود. نتایج حاضر به طور قابل توجهی در تعیین حدود حق حبس، احکام و آثار ناشی از آن موثر است.
    کلید واژگان: حق حبس, حق مالی, حق عینی و دینی, حق انشائی
    Elaheh Shabanpouralamshiri *, Mahdi Rahbar, Mahmood Vaisi
    The right to imprisonment is optional for the parties of the contract, according to which they can defer the fulfillment of their obligation to the fulfillment of another person's obligation. The necessity of writing this paper is to explain the nature of the right to imprisonment, since most of the differences in the rulings and the realm of the right to imprisonment are because it remains unknown. Following the discovery of the truth of the right to imprisonment, the present paper has concluded that some differences are due to the confusion of concepts related to the right to imprisonment in Western law and Islamic jurisprudence. By re-examining these concepts in Imamiyah jurisprudence, Iranian law, and international documents, it was concluded that imprisonment is a purely financial right and despite its similarities with objective and religious rights, it cannot necessarily be considered objective or religious rights, but depends on the obligation and is also a kind of guarantee of mutual implementation that takes place in the place of defense and of course, it can be abolished or stipulated otherwise. The present findings are significantly effective in determining the limits of imprisonment, sentences, and its effects.
    Keywords: Right to imprisonment, financial right, objective, religious right, compositional right
  • مهدی رهبر*
    از جمله شرایط صحت نماز جماعت، اتصال بین صفوف نماز است. از نظر فقه امامیه، صفوف نماز نباید بیش از یک قدم متعارف یا مقداری که عرفا نزدیک محسوب می شود، از هم فاصله داشته باشد، خواه امام و ماموم در یک مکان مانند مسجد باشند، یا مکان متعدد باشد. روایات، اجماع و مقتضای قضاوت عرف متشرعه، از جمله ادله دیدگاه امامیه می باشد. فقهای اهل سنت با استناد به اجماع و مقتضای مسجد، معتقدند در صورت اتحاد مکان نماز، امکان آگاهی ماموم از نماز امام جهت تبعیت از او کفایت می کند و اگر نماز در مسجد اقامه شود، با فاصله زیاد بین صفوف نیز نماز جماعت صحیح است و اگر در خارج از مسجد اقامه شود، برخی رعایت فاصله کمتر از 300 ذراع و برخی نزدیکی عرفی را لازم می دانند و گروهی نزدیکی صفوف را لازم نمی دانند. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با هدف دستیابی به حکم شرعی اتصال صفوف نماز جماعت و تبیین مقدار فاصله بین صفوف، به بررسی و تحلیل دیدگاه های مختلف در این زمینه پرداخته می شود. طبق یافته های تحقیق و دیدگاه نگارنده، لزوم رعایت فاصله یک قدم متعارف بین صفوف چه در مسجد و چه خارج از آن، با مقتضای احتیاط در شبهه وجوبی که دایر بین اقل و اکثر ارتباطی است، تناسب دارد و اتحاد مکان نماز در این حکم مدخلیتی ندارد.
    کلید واژگان: نماز جماعت, اتصال صفوف, امام و ماموم, اتصال عرفی, اتحاد مکان
    Mahdi Rahbar *
    One of the conditions of the congregational prayer is the connection between the ranks of the prayer. According to the jurisprudence of the Imamiyyah, the ranks of the prayer should not be more than one step or a distance that is considered to be customarily close, whether the Imam and the follower are in the same place like a mosque or different places. Traditions, consensus and requirements of the custom of the believers, are among the evidences of Imamiyyah’s view. Sunni scholars, referring to the consensus, believe that in the case of unity of place in congregational prayer, it is sufficient for followers to be aware of the Imam’s prayers to follow him, and if the prayer is performed in the mosque, the congregational prayer is correct even if the ranks are distant, and if the prayer is performed outside the mosque, some consider the distance less than 300 meters necessary and some believe that a customary closeness is sufficient but some others believe that closeness of the ranks is not necessary. In this paper, using descriptive-analytical method and library resources, we study and analyze different perspectives in this field in order to achieve the Shariah order of joining the ranks of congregational prayer and explaining the amount of distance between ranks. According to the research findings and the author’s point of view, the necessity to observe a standard step distance between ranks whether in the mosque or outside is proportionate and the unity of prayer is not included in this order.
    Keywords: Congregational prayer, Connection of Ranks, Imam, the Follower, Customary Connection, Unity of Place
  • مهدی رهبر
    تولید مثل متعارف نزد بشر به شکل جنسی صورت می گیرد. در این شیوه اسپرم و تخمک، زیگوت یا سلول تخم را تشکیل می دهند و سپس مراحل جنینی آغاز می شود. در شبیه سازی، موجود زنده، بدون آمیزش جنسی و دخالت اسپرم تولید می شود، بدین صورت که از یک سلول جسمی تمایز یافته و ترکیب آن با تخمکی که هسته-اش برداشته شده، یک موجود زنده کامل متولد می شود. شبیه سازی در نباتات و حیوانات به اتفاق امامیه و اهل-سنت جایز است، ولی در مورد شبیه سازی انسانها آراء مختلف است. برخی از فقهای امامیه، قائل به جواز مطلق و برخی قائل به جواز مقید و برخی نیز قائل به حرمت می باشند، اما فقهای اهل سنت به اتفاق آن را حرام می-دانند. از جمله ادله حرمت این عمل، تغییر در خلقت خدا است که در این نوشتار با بررسی ادله مربوط به آن، این نتیجه حاصل می شود که این ادله شامل شبیه سازی نمی باشند و از این حیث نمی توان شبیه سازی انسانی را تحریم کرد.
    کلید واژگان: استنساخ, تغییر خلقت, شبیه سازی, سلول بنیادی, تولید مثل, کلونینگ
    Mahdi Rahbar
    Normal Reproduction of mankind is done through sexual intercourse. In this way, the sperm and ovum form Zygote or egg cell and the embryonic stages begin. In cloning process, Living being is produced without sexual intercourse and sperm involvement. Thus it differs from the somatic cell and through its combination with an egg cell from which the nucleus has been removed, a complete Living being is born. Cloning of plants and animals is permissible in Imāmīyeh and Sunnī jurisprudence; however have different ideas about human cloning. Some of Imāmī jurists consider it absolute permit, and some of them limited permit and others find it unlawful but Sunnī jurists recognize it as an unlawful action. Changing the creation of God is among the reasons for the prohibition of the practice. In the current paper by examining this reason, one may conclude that this reason does not include the cloning and in this case cannot be banned human Cloning.
    Keywords: Human Cloning, Change in Creation, Cloning, Stem Cell, Reproduction
  • مهدی رهبر
    موضوع اذن شوهر همواره یکی از موضوعات بحث برانگیز میان فقها بوده است. اصل لزوم استیذان زوجه برای خروج از منزل، با استناد به روایاتی که بیان خواهیم کرد از سوی فقها پذیرفته شده است. سوال اساسی در این زمینه درباره محدوده استیذان است که آیا زوجه در هر خروجی به طور مطلق نیازمند اذن زوج است یا اینکه استیذان در موارد خاصی (مانند موردی که باحقوق زوج منافات داشته باشد) لازم است؟
    سخنان بسیاری از فقهای متقدم و متاخر امامیه مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، ابو الصلاح حلبی، علامه حلی، امام خمینی و آیت الله سیستانی ظهور در وجوب مطلق اذن و فتاوی برخی از فقهای معاصر مانند آیت الله خویی، شیخ محمد مهدی شمس الدین، سید محمدحسین فضل الله ، آیت الله محمد موسوی بجنوردی و آیت الله جناتی ناظر بر قول دوم است.
    گرچه برخی از آیات قرآن مثل آیه «الرجال قوامون علی النساء» به نحو عموم و غیر مستقیم به اصل استیذان زوجه از زوج اشاره دارند، در مورد محدوده استیذان آیه ای نیافتیم، پس در این مقاله به بررسی روایات وارده از معصومان (ع) در زمینه محدوده و قلمرو نیاز به اذن زوج درخروج زوجه ازمنزل پرداخته ایم و به این نتیجه رسیده ایم که در مواردی که اذن شارع برای خروج وجود ندارد، استیذان از زوج لازمست.
    کلید واژگان: اذن, تمکین, خروج از منزل, زوج, زوجه, نشوز
    Mahdi Rahbar
    The permission of husband has been always an important subject among the Islamic jurists. The principle of necessity of wife''s permission for exit from the house has been accepted by the jurists based on traditions. The main question on this subject is about the boundaries of permission. So many Imami jurists (senior and recent) such as Sheikh Mofid، Sheikh Toosi، Abossalah Halabi، Allama Helli، Imam Khomayni and Ayatollah Sistani have explained the necessity of unconditional permission and some contemporaneous jurists such as Ayatollah Khoyi، Sheikh Mohammad Mahdi Shamsoddin، Sayyed Mohammad Hosayn Fazlollah، Ayatollah Mohammad Mousavi Bojnordi and Ayatollah Jannati have explained the necessity of conditional permission. Some of the Quranic verses refer to the principle of wife''s permission indirectly، but we did not find any frank verse about the permission; so we will study some traditions on this subject from A''emma.
    Keywords: disobey, husband, leave home, obey, permission, wife
  • مهدی رهبر، صالح سعادت
    قاعده اتلاف که در شمار قواعد فقهی مطرح می شود در زمینه اتلاف مال الغیر و مسئولیتهای آن صحبت می کند و مفاد قاعده این است که هرکس مال دیگری را بدون اجازه او تلف یا مصرف کند یا مورد بهره برداری قرار دهد، ضامن صاحب مال است.
    ضمن این قاعده غالبا از اتلاف بالمباشره و اتلاف بالتسبیب سخن گفته می شود، به نحوی که تسبیب در اتلاف نیز یکی از مصادیق اتلاف قلمداد شده است. اما برخی از فقها در باب تسبیب در اتلاف چنین اعتقادی نداشته و تسبیب در اتلاف را به عنوان قاعده ای مستقل از اتلاف دانسته اند.
    در این مقاله به بررسی قاعده تسبیب پرداخته شده که آیا قاعده ای مستقل است یا از مصادیق قاعده اتلاف است.
    کلید واژگان: ضمان, اتلاف, تسبیب, غرور, جهل
    Mahdi Rahbar, Saleh Saadat
    The rule of wastage is among the jurisprudential rules, which deals with the wastage of other’s property and the involved responsibilities. It states that anybody who wastes or uses other’s property without the permission of the owner is responsible for the action. This rule besides other aspects speaks about wastage through involvement and wastage through causality. Indeed causality is also one of the referents of the said wastage. However some jurisprudents do not maintain the same viewpoint regarding such a wastage, considering it an independent rule.The present paper is an attempt to study the rule of causality to find out whether it is an independent rule or is a referent of the rule of wastage.
فهرست مطالب این نویسنده: 9 عنوان
  • دکتر مهدی رهبر
    دکتر مهدی رهبر
    دانشیار فقه، مذاهب اسلامی
نویسندگان همکار
  • دکتر محمود ویسی
    : 2
    دکتر محمود ویسی
    استادیار فقه تطبیقی دانشکده فقه و حقوق دانشگاه مذاهب اسلامی، امدرمان الاسلامیه کشور سودان
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال