به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

نصیر عامل

  • صدیقه صدری، نصیر عامل*، محسن موید

    گرانیتوئید خریل- کلاسور به سن الیگوسن، در جنوب غرب شهرستان کلیبر، شمال غرب ایران در کمربند ماگمایی البرز – آذربایجان رخنمون دارد. توده های نفوذی منطقه درون سنگ های آتشفشانی- رسوبی کرتاسه تزریق شده اند. ترکیب سنگ شناسی توده ها شامل گابرو- دیوریت، دیوریت، کوارتز مونزودیوریت و گرانیت است. کانی های اصلی تشکیل دهنده توده های گابرو- دیوریتی و دیوریتی شامل پلاژیوکلاز، کلینوپیروکسن، آمفیبول و بیوتیت بوده و در توده کواراتز مونزودیوریتی پلاژیوکلاز، فلدسپار پتاسیم، کوارتز، آمفیبول و بیوتیت هستند. بررسی شیمی کانی ها نشان می دهد که ترکیب کلینوپیروکسن های سنگ های منطقه از نوع دیوپسید است. آمفیبول های منطقه در گروه کلسیمی قرار دارند. آمفیبول های کلسیمی نشان می دهند که سنگ های منطقه مورد بررسی از نوع  گرانیتوئیدهایI  هستند. آمفیبول های توده های خریل- کلاسور ترکیب مگنزیوهورنبلندی دارند. بیوتیت های سنگ های منطقه دارای نسبت Fe/(Fe+Mg) بیش از 33/0 و از منیزیم غنی هستند. فلدسپار در سنگ های گرانیتی با ترکیب آلبیت- الیگوکلاز و در سنگ های دیوریتی و کوارتز مونزودیوریتی دارای ترکیب آندزین، لابرادوریت و ارتوکلاز است. بر اساس شیمی کانی های بیوتیت، آمفیبول و  بیوتیت ماگمای مولد سنگ ها سرشت آهکی قلیایی داشته و در محیطی وابسته به فرورانش شکل گرفته است.

    کلید واژگان: شیمی کانی, خریل- کلاسور, آهکی قلیایی, البرز - آذربایجان, کلیبر
    Sadiqeh Sadri, Nasir Amel*, Mohsen Moayed

    The kalasur_Kharil granitoid complex with Oligocene age, is located in SW Kaleybar of NW Iran, Alborz-Azarbaijan zone. The rocks are intruded into the Cretaceous volcanic and sedimentary rocks. The composition of plutonic rocks are consist of gabbro-diorite, diorite, quartz monzodiorite and granite. The major minerals in gabbro-dioritic and dioritic rocks are plagioclase, clinopyroxene, amphibole, biotite and major minerals in quartz monzodioritic and granitic rocks are potassium feldspar, plagioclase, quartz, amphibole and biotite. On the basis of mineral chemistry, the composition of clinopyroxenes is in diopside range. Amphibole minerals are calcic in study area. The calcic amphiboles indicates that the rocks of the studied area belong to type I granitoids. The Khari- Kalasour amphiboles are magnesio hornblende. The biotite in Kharil- Kalasur granite with Fe/(Fe+Mg)>3 is magnesio-biotite. The feldspar composition is albite-andesine in granite, labradorite, andsine and orthoclase in dioritic and quartz monzodioritic rocks. Mineral chemistry of the biotite, amphiboles and pyroxenes indicate that this rocks are calc-alkaline and have been crystallized in a subduction zone setting.

    Keywords: Mineral Chemistry Kharil-Kalasur, Calc-Alkaline, I-Type, Alborz-Azarbaijan
  • رقیه فتحی، محسن موید*، نصیر عامل، محمد فدائیان، امین اله کمالی

    منطقه مورد بررسی در شمال غرب ایران، استان آذربایجان شرقی و حدود 30 کیلومتری شمال شهرستان سراب قرار دارد. این منطقه بخشی از پهنه ساختاری البرز است. براساس بررسی های سنگ نگاری و صحرایی، سنگ شناسی منطقه شامل توده نفوذی کوارتزمونزونیت پورفیری، توده گرانودیوریت پورفیری، دایک های برآمده از توده گرانودیوریت پورفیری و بازالت ها است. کانی شناسی اصلی شامل پلاژیوکلاز، کوارتز، فلدسپارپتاسیم، کلینوپیروکسن، بیوتیت و آمفیبول است و کانی های دگرسانی در سنگ های مورد بررسی سریسیت، کلریت، کائولینیت و اکسیدهای آهن بوده و اغلب دارای بافت های پورفیری، گلومروپورفیری و خال خال هستند. مهمترین دگرسانی های موجود شامل پهنه های فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک هستند. کانی های سولفیدی دیده شده در منطقه بیشتر پیریت، کالکوپیریت، اسفالریت و مولیبدنیت هستند که در برخی مقاطع، به اکسیدها و هیدرواکسیدهای آهن (هماتیت) تبدیل شده اند. بافت کانه زایی اغلب دانه پراکنده (افشان) و رگچه ای است. بررسی تغییرات عناصر خاکی نادر و عناصر کمیاب توده های پورفیری نشانگر ناهنجاری های مثبت از عناصر Li, Pb, Th, U و ناهنجاری منفی از عناصر P, Zr, Ti, Nb است. غنی شدگی مشخصی از عناصر خاکی نادر سبک نسبت به عناصر خاکی نادر سنگین (LREE/HREE) به چشم می خورد. نسبت *Eu/Eu در نمونه های دگرسان شده کمتر از نمونه سالم بوده و نسبت *Ce/Ce برای نمونه سالم و اغلب نمونه های دگرسان شده تقریبا یکسان است. افزون بر این، عوامل جدایش (La/Yb)N ، (La/Sm)N و (Gd/Yb)N در نمونه های دگرسان شده بیشتر از نمونه سالم است. عناصر خاکی نادر سبک روند افزایشی را نشان می دهند و عناصر خاکی نادر سنگین طی فرایند دگرسانی در منطقه با افزایش و کاهش همراه بوده اند. غنی شدگی عنصر U و Th به احتمال بسیار ناشی از شرایط اسیدی و جذب سطحی توسط کانی های رسی و نیز حضور در شبکه کانی زیرکن است. عناصری با شدت میدان بالا در بیشتر نمونه های دگرسان شده نسبت به سنگ خاستگاه غنی شدگی نشان می دهند و تنها در عنصر Hf تهی شدگی دارند.

    کلید واژگان: قیزیلیق, دگرسانی گرمابی, فیلیک, آرژیلیک, پروپیلیتیک, سراب, شمال غرب ایران
    Rogayyeh Fathi, Mohsen Moayyed*, Nasir Amel, Mohammad Fadaeian, Amin Allah Kamali

    The studied area is located in the northwest of Iran, East Azarbaijan province, and at a distance of about 30 km from the north of Sarab city. This area is part of the structural zone of Alborz. Based on petrographic and field studies, the lithology of the area includes an intrusive mass of quartz monzonite porphyry, the mass of granodiorite porphyry, dykes branching from the mass of granodiorite porphyry, and basalts. The main mineralogy includes plagioclase, quartz, potassium feldspar, clinopyroxene, biotite, and amphibole, alteration minerals in the studied rocks include sericite, chlorite, kaolinite, and iron oxides and often have porphyric, glomeroporphyric and Poikilitic texture. The most important variations include phyllic, argillic, and propylitic zones. Sulfide minerals observed in the area are mostly pyrite, chalcopyrite, sphalerite, and molybdenite, which have been converted into iron oxides and hydroxides (hematite) at some points. The mineralized texture is mainly scattered grains and veins. Examining the changes of rare earth elements and rare elements of porphyry masses shows positive anomalies of elements Li, Pb, Th, and U and negative anomalies of elements P, Zr, Ti, and Nb. A specific enrichment of LREE/HREE elements can be seen. The ratio of Eu/Eu* in altered samples is lower than that of healthy samples, and the ratio of Ce/Ce* is almost the same for healthy samples and most of the altered samples. In addition, the subtraction factors of (La/Yb)N, (La/Sm)N, and (Gd/Yb)N in altered samples are higher than in healthy samples. Light rare earth elements show an increasing trend and heavy rare earth elements have increased and decreased during the region's transformation process. The enrichment of U and Th elements is probably due to the prevailing acidic conditions and surface absorption by clay minerals and also due to the presence of zircon in the mineral network. Elements with high field strength show enrichment in most of the altered samples compared to the source rock, and only the Hf element shows depletion.

    Keywords: Qiziliq, Hydrothermal Alteration, Phyllic, Argillic, Propylitic
  • مریم تیموری، رحیم کدخدائی ایلخچی*، نصیر عامل
    گل فشان های منطقه سیوان از پدیده های منحصربفردی هستند که ارتباط تنگاتنگی با واحدهای رسوبی چین خورده و دانه ریز میوسن دارند. این گل فشان ها بصورت اشکال مخروطی فرسایش یافته و خاموش یا نیمه فعال و نیز حوضچه های گل در منطقه گسترش دارند. نتایج آنالیز نمونه های رسوب به لحاظ بافتی، آنها را در گروه گل سنگ و سیلت رسی به ترتیب در طبقه بندی فولک و شپارد قرار می دهد. کوارتز، فلدسپاتها، میکاها، انواع کانی های سنگین، کانی های رسی (ایلیت و کلریت) و خرده سنگها (دگرگونی، کربناته و آتشفشانی) از اجزاء تشکیل دهنده این رسوبات هستند. شواهد کانی شناسی بیانگر منشاء رسوبات از سنگهای دگرگونی و احتمالا آتشفشانی منطقه است. میزان کربنات کلسیم در نمونه های گل بین 19 تا 45 درصد متغیر بوده و بر این اساس رسوبات گلفشان ها، از نوع گل آهکی، مارن رسی و مارن می باشند. تشکیل گلفشان های سیوان در ارتباط با عواملی مانند حضور رسوبات دانه ریز میوسن، ضخامت رسوبات منطقه و تاثیر فشارهای روباره و تکتونیک ناحیه ای می تواند باشد. همچنین حضور گنبد نمکی پنهان طبق نقشه زمین شناسی و نیز عوارض سطحی، می تواند از عوامل موثر در تشکیل و فعالیت گل فشان های این ناحیه بوده باشد. این گل فشان ها به لحاظ ترکیب رسوب، آب و مکانیسم تشکیل قابل مقایسه با گل فشان های حواشی حوضه خزر هستند که با شرایط تکتونیکی-رسوبگذاری حوضه آنها می تواند مرتبط باشد.
    کلید واژگان: گلفشان, گنبد نمکی, فشار روباره و تکتونیک, میوسن
    M. Teymouri, R. Kadkhodaie *, N. Amel
    The mud volcanoes of Sivan region are unique phenomena that are closely related to the folded and fine-grained sedimentary units of the Miocene. These mud volcanoes are in the form of eroded and inactive or semi-active cones, as well as mud ponds in the region. The results of the analysis of the sediment samples, in terms of texture, place them in the mudstone and clayey silt groups, in the Folk and Shepard classifications, respectively. Quartz, feldspars, mica, various heavy minerals, clay minerals (Illite and chlorite) and rock fragments (metamorphic, carbonate and volcanic) are the components of these sediments. Mineralogical evidence indicates the origin of sediments from metamorphic and possibly volcanic rocks of the region. The amount of calcium carbonate in the mud samples varies between 19 and 45%, and accordingly, the sediments of the mud volcanoes are calcareous mud, argillaceous marl, and marl. The formation of Sivan mud volcanoes can be related to some factors such as the presence of fine-grained sediments of Miocene, the thickness of sediments, and the influence of overburden pressures and regional tectonics. Also, the presence of a hidden salt dome according to the geological map as well as surface features can be effective factor in the formation and activity of the mud volcanoes in this area. In terms of the composition of sediment, water and formation mechanism, these mud volcanoes are comparable to mud volcanoes on the margins of the Caspian basin, which can be related to their sedimentation-tectonic conditions.
    Keywords: Mud Volcanoes, Salt Dome, Overburden, Tectonic Pressure, Miocene
  • افسون اخشانی، محسن موید*، نصیر عامل، امین الله کمالی، محمد فداییان

    منطقه مورد بررسی در شمال غرب ایران و در پهنه البرز غربی _ آذربایجان قرار دارد. سنگ های میزبان بیگانه سنگ های مورد بررسی از نوع آندزیت بازالتی و آندزیت هستند. بیگانه سنگ های موجود در سنگ های آتشفشانی شامل انواع گابرویی و دیوریتی هستند. کانی های اصلی تشکیل دهنده بیگانه سنگ ها شامل پلاژیوکلاز، آمفیبول و کلینوپیروکسن و کانی های فرعی بیوتیت، ارتوپیروکسن  و کانی های تیره هستند. بافت غالب بیگانه سنگ ها دانه ای و ریزسنگی پورفیری است. براساس شیمی کانی، ترکیب پلاژیوکلاز، آمفیبول، پیروکسن و بیوتیت به ترتیب عبارتند از الیگوکلاز تا آندزین، چرماکیت تا هورنبلند، اوژیت و استونیت. آمفیبول های بیگانه سنگ ها بر پایه مقدار AlIV (کمتر از 5/1 درصد)، در قلمرو کرانه ی فعال قاره ای وابسته به فرورانش قرار دارند. دما-فشارسنجی بیگانه سنگ ها  با استفاده از مقدار کاتیونی آلومینیوم کل، نشان دهنده فشار 6/0±5.8 کیلوبار و دمای حدود 802 درجه ی سانتیگراد در محیط تبلور است. کلینوپیروکسن های مورد بررسی با ترکیب نیمه قلیایی همخوانی خوبی با محیط زمین ساختی کمان ماگمایی دارند. همچنین کلینوپیروکسن ها در فشارهای کم تا متوسط تشکیل شده اند که بیانگر تبلور آنها طی صعود ماگما و در اعماق متفاوت است. مقدار آهن سه ظرفیتی در کلینوپیروکسن ها نشان دهنده گریزندگی بالای اکسیژن ماگماست. کلینوپیروکسن های بیگانه سنگ های دیوریت-گابرویی در فشار 12 کیلوبار و دمای حدود 1050 درجه سانتیگراد تشکیل شده اند.

    کلید واژگان: بیگانه سنگ, دیوریت-گابرو, کانی شیمی, منور
    Afsoun Akhshani, Mohsen Moayyed*, Nasir Amel, Amin Allah Kamali, Mohammad Fadaeian

    The studied area is located in the northwest of Iran within the western Alborz- Azerbaijan zone. The host rocks of the studied xenoliths are basaltic andesite and andesite. Xenoliths in volcanic rocks include gabbroic and diorite xenoliths. The main minerals of xenoliths include plagioclase, amphibole and clinopyroxene with minor minerals including biotite, orthopyroxene and opaque minerals. The main texture of xenoliths is granular and microlithic porphyric. Based on mineral chemistry, the composition of plagioclase, amphibole, pyroxene and biotite is oligoclase to andesine, chermakite to hornblende, augite and stonite respectively. Based on AlIV value (less than 1.5), amphiboles of xenoliths are placed in the active subduction-related continental margin. The thermo-barometric measurement of xenoliths, using the amount of total aluminum cations, indicates a pressure of 5.8 ± 0.6 kbar and a temperature of about 802°C in the crystallization environment. The studied clinopyroxenes with sub-alkaline composition show good compatibility with magmatic arc tectonic environment. Also, clinopyroxenes are formed in low to medium pressures, which indicates their crystallization during magma ascent at different depths. The amount of ferric iron in clinopyroxenes indicates the high fugacity of oxygen magma. The clinopyroxenes of diorite-gabbroic xenoliths were formed at a pressure of 12 kilobars and a temperature of about 1050°C.

    Keywords: Xenolith, Diorite-Gabbro, Mineral Chemistry, Manavvar
  • افسانه همت پور، محمد حسنپورصدقی*، نصیر عامل
    منطقه مورد مطالعه ناحیه تسوج، استان آذربایجان شرقی، می باشد که بخشی از محدوده را نواحی کوهستانی و بخشی دیگر را قسمتی از دشت تسوج تشکیل می دهد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی مناطق دارای پتانسیل بالای رخداد فرونشست، زمین لرزه و زمین لغزش در ناحیه تسوج، براساس عوامل تاثیرگذار بر وقوع آنها و با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) می باشد. در این پژوهش تاثیر افت سطح آب زیرزمینی و خطر فرونشست ناشی از آن مورد ارزیابی قرار گرفت. میانگین افت سطح ایستابی در محدوده مطالعاتی حدود 6 متر محاسبه گردید و مناطق دارای ریسک بالای فرونشست مشخص شد. جهت پهنه بندی مخاطرات مورد اشاره، 15 معیار، سطح ایستابی آب زیرزمینی، افت سطح آب زیرزمینی، شیب، جهت شیب، فاصله از آبراهه، کاربری اراضی، ارتفاع، لیتولوژی، فاصله از گسل، عمق زمین لرزه، طول گسل، فاصله از مرکز سطحی زمین لرزه، بزرگای زمین لرزه، فاصله از جاده و بارندگی مورد استفاده قرار گرفتند. براساس نتایج حاصل از این مطالعه به ترتیب معیارهای تراز سطح آب زیرزمینی، فاصله از گسل و لیتولوژی بیشترین تاثیر را بر روی خطر وقوع فرونشست، زمین لرزه و احتمال وقوع زمین لغزش ناحیه دارند و همین طور بیشترین مناطق مربوط به پهنه با خطر بالای فرونشست، زمین-لرزه و زمین لغزش به ترتیب در قسمت های مرکزی و جنوبی دشت، قسمت های شرقی و شمالی منطقه و نواحی کوهستانی و پرشیب در شمال و شرق منطقه واقع شده اند. بنابراین با مطالعه نقشه های پهنه بندی حاصل و شناسایی نقاط با پتانسیل بالای خطر در حوضه، می توان اثرات زیان بار آنها را در عرصه های منابع طبیعی و سایر بخش ها کاهش داد.
    کلید واژگان: ناحیه تسوج, فرونشست, زمین لرزه, زمین لغزش, روش AHP
    Afsaneh Hemmatpour, Mohammad Hassanpour Sedghi *, Nasir Amel
    The study area is Tasuj region, in East Azarbayjan Province, which consists of the mountainous and Tasuj plain. The purpose of this study is identification the areas with high potential for subsidence, earthquake and landslide in the Tasuj region, based on the factors affecting their occurrence and using the hierarchical analysis process (AHP) method. In this study, the effect of groundwater drawdown and the risk of subsidence due to it were evaluated. The average amount of water table drawdown in the study area was calculated about 6 meters and areas with high subsidence risk were identified. For the mentioned hazard zoning, 15 criteria, such as water table, water table drawdown, slope, aspect, distance of stream, land use, elevation, lithology, distance of fault, earthquake depth, fault length, distance of epicenter, earthquake magnitude, distance of road and rainfall were used. According to the results of this study, the criteria of water table, distance of faults and lithology, respectively, have the greatest effect on the risk of subsidence, earthquake and the potential for landslide occurrence. Also, most of the areas associated with high risk of subsidence, earthquake and landslide are located in the central and southern parts of the plain, eastern and northern parts of the region and mountainous and steep areas in the north and east of the region, respectively. Therefore, by studying the resulting zoning maps and identifying high-risk points in the basin, their harmful effects on natural resources and other parts can be reduced.
    Keywords: Tasuj area, Subsidence, Earthquake, Landslide, AHP method
  • شهاب یوسف زاده، ابراهیم اصغری کلجاهی*، نصیر عامل
    زمینه و هدف

    در این پژوهش نمونه هایی از رسوبات سطحی رودخانه های عبوری از شهر رشت برای بررسی و تعیین میزان 19 نوع سم ارگانوکلره (OCPs) با هدف مشخص نمودن پروفایل آلودگی، ویژگی های توزیع، عوامل موثر و خطرات ناشی از سرطان زایی این ترکیبات برداشته و آزمایش شده است. آلاینده های آلی کلره (OCPs) با توجه به حضور درهمه بخش های محیطی، پایداری و تجمع در محیط طبقه بندی شده اند. سمیت بالای آن ها تهدیدی قابل توجه برای سلامت انسان و گونه های زیستی است.

    روش بررسی

    شناسایی و تعیین غلظت سموم موجود در نمونه ها، از طریق روش میکرواستخراج مایع- مایع و سپس تجزیه و تحلیل توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی یونیزاسیون شعله (GC-FID) و ترسیم منحنی کالیبراسیون استاندارد خارجی سموم ارگانوکلره انجام شده است.

    یافته ها

    بر اساس نتایج آنالیزها، غلظت کلی سموم ارگانوکلره در نمونه های رسوب رودخانه های مورد مطالعه در محدوده ng/g 6/2-2/60 با میانگین ng/g20 است. منابع عمده آلودگی مربوط به هپتاکلر HCHs ،DDTs و Endosulfans بوده و بیش ترین آلایش مربوط به آلاینده غالب ایزومر DDE دررسوبات رودخانه پیربازار است.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج نشان می دهد که میزان متفاوتی از ورودی های جدید و مصارف گذشته در منطقه وجود داشته است. تجزیه و تحلیل منابع بالقوه نشان داده که وقوع سطوح بالای باقی مانده DDTs و  HCHsبه کاربرد وسیع این سموم در گذشته باز می گردد.

    کلید واژگان: سموم ارگانوکلره, رسوبات رودخانه, میکرواستخراج مایع- مایع, خطر سرطان زایی
    Shahab Yousefzadeh, Ebrahim Asghari Kaljahi *, Nasir Amel
    Background and Objective

    In this study, some samples of bed sediments from Rasht rivers were obtained and 19 organochlorine pesticides (OCPs) were determined for specifying the contamination profiles, distribution characteristics, effective factors and hazard of carcinogenic compounds. OCPs as Persistent Organic Pollutants (POPS) haskhown vast distribution, persistence and accumulation in the environment. Their high toxicity to humans and non-target organisms are a significant threat to human health and biodiversity.

    Method

    Identify and determine the concentrations of organochlorine pesticides analysis were conducted on bed sediment samples by liquid-liquid micro extraction method and then by gas chromatography flame ionization (GC-FID) and via external standard calibration curve drawing.

    Findings

    Based on the analysis, total concentration of OCPs is in the range of 2.6-60.2 ng/g, with an average of 20 ng/g. The main sources of pollution are Heptachlor, HCHs, DDTs and Endosulfans and highest contamination of the dominant pollutant DDE isomers belonges to sediments of Pir Bazar River.

    Discussion and Conclusion

    The results are showed that there were various amounts of new and past entries. The analysis shows that the potential source of high levels of DDTs and HCHs residues of pesticides returns to the pastconsumptions.

    Keywords: Organochlorine pesticides (OCPs), River sediments, Liquid-liquid microextraction, Cancer hazard
  • مهدی قادری، نصیر عامل*، محسن موید
    آتشفشان سارای در حاشیه شرقی دریاچه ارومیه واقع شده است و یک کمپلکس آتشفشانی- نفوذی مرکب خاموش می باشد. این آتشفشان عمدتا تناوبی از روانه های لیویسیتیتی و فوران های آذرآوری با ترکیب لیویسیتیتی می باشد. دایک های لیویسیت فنولیتی، لامپروفیری، تراکیتی، یک توده کوچک نفوذی سینیتی و چند دایک با ترکیب سینیتی سایر واحد های سنگی آتشفشان سارای را تشکیل می دهند. کانی بیوتیت در مینت ها، مونشیکیت ها، تراکیت ها و سینیت های آتشفشان سارای از کانی های اصلی محسوب می شود و جهت بررسی دقیق تر، به ویژه تشخیص شرایط ژنز آنها، از بیوتیت های موجود در این سنگ ها، آنالیز نقطه ای انجام گرفت. میکا-های دایک های مینتی و مونشیکیتی و سینیت ها ترکیب فلوگوپیتی داشته و میکای تراکیت ها همگی از نوع بیوتیت می باشند. اکثر بیوتیت های مورد مطالعه در محدوده بیوتیت های اولیه مجددا متعادل شده قرار می گیرند. بررسی شیمی کانی آنها نشان می دهد که این مجموعه از یک ماگمای کالک آلکالن و در یک محیط کوهزایی تشکیل شده اند. عدد منیزیومی بیوتیت در لامپروفیرها اغلب بیش از 9/0، در سینیت ها اغلب بین 8/0 الی 9/0 و در تراکیت ها حدود 7/0 می باشد. فوگاسیته اکسیژن ماگما در حین تبلور اکثر بیوتیت ها حدود 9- تعیین می شود. با توجه به تفاوت ترکیب شیمیایی بیوتیت های نمونه های سینیتی و تراکیتی می توان گفت که به احتمال قوی بیش از یک و حتی بیش از دو مخزن تراکیتی- سینیتی مستقل از هم در آتشفشان سارای تشکیل شده اند.
    کلید واژگان: آتشفشان سارای, شیمی بیوتیت, فوگاسیته اکسیژن
  • مهدی قادری، محسن موید*، نصیر عامل، منیر مجرد

    آتشفشان سارای در حاشیه شرقی دریاچه ارومیه واقع شده است. بدنه اصلی این آتشفشان مرکب خاموش شامل تناوبی از روانه ها و فوران های پیروکلاستیک با ترکیب لوسیتیتی می باشد. دایک هایی با ترکیب لوسیت فنولیتی، لامپروفیری، تراکیتی و میکروسینیتی، روانه های لوسیتیتی را قطع می کنند. شواهد صحرایی نشان می دهد که دایک های مینتی و تراکیتی همدیگر را قطع می کنند. دایک های سینیتی و یک توده میکروسینیتی در مرکز این آتشفشان برونزد دارند. فوران پیروکلاست های تراکیتی آخرین مرحله فعالیت این آتشفشان می باشد و احتمالا در اثر شدت انفجار آن دهانه آتشفشان تخریب شده و به حالت امروزی درآمده است. لوسیتیت ها عمدتا از فنوکریست های لوسیت و کلینوپیروکسن، مینت ها از فنوکریست های بیوتیت و کلینوپیروکسن و تراکیت ها از فنوکریست های سانیدین، بیوتیت و کلینوپیروکسن تشکیل شده اند. ماگماتیسم سارای سرشت پتاسیک و اولتراپتاسیک دارد و باتوجه به ویژگی های ژیوشیمیایی، گوشته مولد آن بایستی گوشته ای گارنت کلینوپیروکسنیتی میکادار باشد. قرارگیری سنگ های لوسیتیتی، لامپروفیری و تراکیتی در کنارهم صرفا با عملکرد پدیده تبلور تفریقی در ماگمای لوسیتیتی قابل توجیه نیست. سانیدین فراوان ترین فلدسپار موجود در سنگ های سارای می باشد. تشکیل مگاکریست های سانیدین نتیجه کریستالیزاسیون بطیی و طولانی مدت در یک مخزن ماگمایی با ابعاد متوسط، کم عمق و نسبتا ایزوله است؛ چرخه حرارتی در این حجره ماگمایی به نحوی بوده است که دمای ماگما در حدود دمای پتاسیم فلدسپار مایع باشد.

    کلید واژگان: آتشفشان سارای, تراکیت, سانیدین, لوسیتیت, لامپروفیر
    Mahdi Ghaderi, Mohsen Moayyed *, Nasir Amel, Monire Mojarrad

    The Saray volcano is located on the East of the Urmia Lake. This extinct stratovolcano mainly consists of Leucitite lavas and related pyroclasts. Dykes with composition of Leucite phonolite, Lamprophyre, Trachyte and microsyenite intruded into leucitite. Field evidences indicate that minette and trachytic dykes intruded into each other. A microsyenitic stock and dykes outcrops in the central valley of this volcano. The trachytic pyroclasts eruption is the last activity of the Saray volcano and probably caused the destruction of volcanoe’s caldera and formed its current shape. Leucitites maimly consist of leucite and clinopyroxene phonocrysts, minettes consist of biotite and clinopyroxene phenocrysts and trachytes consist of biotite, sanidine and clinopyroxene phenocrysts. The Saray magmatism has potassic to ultrapotassic nature and its geochemical features indicate that this magma should be originated from a micaceous garnet clinopyroxenite mantle. The coexistance of leucitite, lamprophyre and trachyte, could not be explained only by the function of fractional crystallization in leucitite magma. Sanidine is the most abundant feldspar in the Saray volcano. Sanidine megacrysts crystalize in a medium size magma chamber with continuing temperature cycling, so that the magma temperature remains close to the liquidus temperature of the K-feldspar for a long time.

    Keywords: Lamprophyre, Leucitite, Sanidine, the Saray volcano, Trachyte
  • مهدیه فاضلی حق، احمد جهانگیری، نصیر عامل*

    سنگ‏ های آتشفشانی بررسی شده در 35 کیلومتری شمال‏ باختری تبریز جای دارند و شامل داسیت، آندزیت، آندزیت بازالت و بازالت هستند. از دیدگاه زمین‏ شناسی ساختاری، این منطقه بخشی از پهنه البرز باختری– آذربایجان به شمار می‏ رود. در آذربایجان و شمال‏ باختری ایران، آغاز فوران‏ های آتشفشانیبا سن پلیو- کواترنری با خروج انفجاری مواد آتشفشانی با ترکیب اسیدی و حد واسط همراه بوده است. پایانی ترین مرحله و جوان ترین فعالیت آتشفشان با خروج گدازه‏ های بازالتی از راه شکستگی ها و گسل‏ ها روی داده است که در مجموع با ساختار لایه لایه روی هم دیده می شوند. گدازه‏ های بازالتی با ساخت منشوری سنگ های آذرآواری پلیو- پلیستوسن و گدازه های آندزیتی را پوشانده‏ اند. کانی‏ های اصلی سازنده این سنگ‏ ها عبارتند از: الیوین، پلاژیوکلاز، آمفیبول و پیروکسن. در این سنگ‏ ها، بافت‏ های میکرولیتیک پورفیریک، هیالومیکرولیتیک پورفیریک، گلومروپورفیریک و بافت کومولایی را می توان شناسایی کرد. در نمودارهای شناسایی سری ماگمایی، نمونه ها متعلق به دو سری ماگمایی کالک آلکالن و آلکالن هستند و ویژگی‏ های ماگماتیسمی بایمودال را نشان می‏ دهند. ردیف های آتشفشانی بررسی شده یک سری معکوس آتشفشانی را نشان می‏ دهد که که از ویژگی‏ های ولکانیسم بایمودال به شمار می‏ رود. نمودارهای چندعنصری بهنجارشده به ترکیب های کندریت و گوشته اولیه برای سنگ‏ های منطقه نشان دهنده غنی شدگی از عنصرهای LREE و LILE و تهی شدگی از HREE و HFSE (مانند: Ti، Nb و Ta یا TNT) هستند. برپایه نمودارهای عناصر کمیاب La در برابر La/Sm و La/Yb در برابر Y، ماگمای سازنده سنگ‏ های بازیک می‏ تواند از نرخ پایین ذوب بخشی گوشته ای گارنت لرزولیتی پدید آمده باشد. با بالاآمدن و جایگیری چنین ماگمایی در بخش های بالایی تر پوسته و در پی ذوب بخشی سنگ های پوسته ای، مواد آتشفشانی اسیدی و حد واسط پدید آمده است. نمودارهای زمین ساختی ماگما نشان می‏ دهند که این سنگ‏ ها در کمان های آتشفشانی پسابرخوردی پدید آمده اند.

    کلید واژگان: سنگ های آتشفشانی, گارنت لرزولیت, پسابرخوردی, سهرل, شمال باختری ایران
    Mahdiyeh Fazelihagh, Ahmad Jahangiri, Nasir Amel*

    The studied volcanic rocks are located in 35 km North West of Tabriz and consists of dacite, andesite, basalt and basaltic andesite. Based on structural geology evidences, this area is part of west Alborz – Azerbaijan zone. Plio - Quaternary volcanism is started with explosive eruptions of acidic and intermediate materials and in last and young stage basaltic lava erupted from faults and fractures that are visible with layered structure. Prismatic basaltic lavas covered pyroclastic rocks and andesitic lavas. The main constituent minerals in these rocks are olivine, plagioclase, amphibole and pyroxene. In the diagram to determine the magmatic series, samples belong to two magmatic series calc-alkaline and alkaline and show characteristics of bimodal magmatism. Studied volcanic sequence show a reverse volcanic series that it is results of characteristics of bimodal volcanism. In spider diagrams which normalized with chonderite and primitive mantle amounts, these rocks show enrichment of HREE and HFSE elements and depletion of LREE and LILE like Ti, Nb and Ta (TNT). According to the trace elements diagrams La to La / Sm and La / Yb to Yb ratio, magma genesis can be formed from a low rate of partial melting of garnet lherzolite mantle and with ascending and emplacement of magma in the upper level of the crust partial melting of crustal rocks produced acidic and intermediate volcanic materials. Tectonomagmatic diagrams show that these rocks formed in post collision volcanic arcs.

    Keywords: volcanic rocks, bimodal magmatism, garnet lherzolite, post collision, NW Iran
  • موسی اکبرزاده لاله، نصیر عامل*، محسن موید، احمد جهانگیری
    منطقه کوه گوی پشتی در فاصله 30 کیلومتری شمال غرب مراغه، در استان آذربایجان شرقی قرار دارد. دایک لامپروفیری کوه گوی پشتی در درون نهشته های رسوبی شمشک جایگیری کرده است و با توجه به شواهد چینه شناسی به طور احتمالی، سن سیمرین پیشین را دارد. کانی های اصلی تشکیل دهنده دایک لامپروفیری شامل: پلاژیوکلاز (آندزین-اولیگوکلاز)، بیوتیت (استونیت)، فلوگوپیت، اولیوین و کلینوپیروکسن (دیوپسید) است. در مقاطع میکروسکوپی، سنگ های لامپروفیری دارای بافت اوسلار هستند. در این دایک لامپروفیری، متوسط ترکیب شیمیایی کلینوپیروکسن ها En42.3Wo46Fs11.7 و متوسط ترکیب شیمیایی پلاژیوکلازها Ab51.74An30.92Or17.34 است. با توجه به ویژگی های کانی شناسی و شواهد ژئوشیمیایی، نمونه های لامپروفیری مطالعه شده از نوع کرسانتیت ها با ماهیت کالک آلکالن هستند. نمودارهای عنکبوتی ترسیم شده برای نمونه های لامپروفیری نیز نشانگر غنی شدگی عناصر کمیاب خاکی سبک (LREE) و عناصر ناسازگار نسبت به عناصر کمیاب خاکی سنگین (HREE) است. منشا ماگمای این سنگ ها ممکن است از گوشته گارنت لرزولیتی با نرخ ذوب بخشی اندک باشد. دایک لامپروفیری کوه گوی پشتی در یک محیط درون صفحه ای و در محیط های کششی پس از برخورد صفحات تشکیل شده است و احتمال دارد در محل حوضه ها و گسیختگی های مرتبط با سیستم گسلی جایگیری کرده باشد.
    کلید واژگان: دایک لامپروفیری, کوه گوی پشتی, محیط پس از برخورد, مراغه, آذربایجان شرقی
    Mousa Akbarzadeh Laleh, Nasir Amel*, Mohsen Moayyed, Ahmad Jahangiri
    The study area is located about 30 km northwest of Maragheh in East Azerbaijan. The lamprophyric dyke intruded the Shemshak sedimentary rocks. Based on stratigraphic evidences, the age of dyke is probably Early Cimmerian. The principal minerals of the lamprophyric dyke consist of plagioclase (andesine -oligoclase), biotite (eastonite), phlogopite, olivine and clinopyroxene (diopside) with ocellar texture. The average chemical composition of clinopyroxene and plagioclase is En42.3, Wo46, Fs11.7 and Ab51.74, An30.92, Or17.34 respectively. According to the mineralogical and geochemical evidences, the studied lamprophyre samples are kersantite belonging to calc-alkaline lamprophyre.The plotted spider diagrams for the rock samples indicate the light rare-earth elements (LREE) and incompatible elements enrichment compared to heavy rare earth elements (HREE). The parent magma is probably generated from garnet lherzolite mantle with low rate partial melting. The studied lamprophyre dyke formed in intraplate and post collision environment which translocated possibly in basins and ruptures in related with fault systems.
    Keywords: Lamprophyric dyke, Goyposhti Mountain, Post collision environment, Maragheh, East Azarbaijan
  • وحیده جلیلی قره قیه، نصیر عامل*، رباب حاجی علی اوغلی، محسن موید
    منطقه مورد مطالعه در جنوب آتشفشان سهند، در شمال غرب ایران واقع شده است. سنگ های آتشفشانی در این منطقه مربوط به بخشی از فعالیت جوان آتشفشان سهند بوده که به صورت روانه های گدازه و واحدهای توف و نهشته های تفرا متشکل از: خاکستر، پونس، لاپیلی، آگلومرا و برش های آتشفشانی روی واحدهای رسوبی به سن پلیوسن قرار گرفته است. ترکیب اصلی سنگ ها داسیتی با بافت غالب پورفیری و زمینه دانه ریز تا شیشه ای و تراکیتی است. داده های ژئوشیمیایی نشان می دهد که ترکیب سنگ های داسیتی ساب آلکالن ویژگی های آداکیتی را دارد. سنگ های مورد مطالعه با مقادیر بالای LILE، LREE، Sr، نسبت های بالای Na2O/K2O و Sr/Y، الگوی تفریق شده REE و مقادیر پایین HREE و Y ویژگی هایی مشابه با آداکیت ها را نشان می دهد. تهی شدگی در Nb و Ti و HREE به همراه غنی شدگی از LILE و LREE شواهدی بر خاستگاه ماگماتیسم آداکیتی مرتبط با پهنه های فرورانشی است. سنگ های آداکیتی در منطقه مورد مطالعه به احتمال زیاد در ارتباط با شکست پوسته اقیانوسی فرورونده (Slab Break Off) و ذوب پوسته اقیانوسی جدا شده، تشکیل شده اند. ماگماتیسم بعد از تصادم مرتبط با فرورانش نئوتتیس عامل تشکیل سنگ های ماگمایی آداکیتی جنوب سهند در انتهایی ترین بخش شمالی پهنه ماگمایی ارومیه-دختر است.
    کلید واژگان: ژئوشیمی, داسیت, آداکیت, ماگماتیسم پس از تصادم, آتشفشان سهند, پهنه ماگمایی ارومیه, دختر
    Vahideh Jalili Ghareh Ghaye, Nasir Amel, Robab Hajialioghli, Mohsen Moayyed
    The study area is situated in the south of Sahand volcano in the northwest of Iran. The volcanic rocks in this area are part of young activity of Sahand volcano, erupted as flow lavas and tuff or tephra units consisting of ash, punce, lapilli, agglomerate and volcanic breccia which overlay the Pliocene sedimentary units. The r composition of rocks is predominantly dacite with porphyry texture with fine grain matrix and glassy and trachyte textures. Geochemical data show that the subalkaline dacite rocks is adakitic composition and are characterized by high amount of Sr, LREE, LILE and high ratios of Na2O/K2O with differentiated pattern of REE, low ratios of HREE and Y. Depletion in Nb, Ti and HREE and enrichment in LILE and LREE are all evidences of subduction adakitic magmatism. The adakitic rocks in the study area were probably formed by slab break off and melting of oceanic isolated crust. Post collisional magmatism related to the Neotethyan subduction caused the formation of adakitic magmatic rocks in the south of Sahand and the northernmost of the Uromieh-Dokhtar magmatic zone.
    Keywords: Geochemistry, Dacite, Adakite, Post collisional magmatism, Sahand volcano, Uromieh, Dokhtar magmatic zone
فهرست مطالب این نویسنده: 11 عنوان
  • نصیر عامل
    نصیر عامل
    (1386) دکتری زمین شناسی، دانشگاه تبریز
نویسندگان همکار
  • دکتر محسن موید
    : 7
    دکتر محسن موید
    استاد دانشکده علوم طبیعی- گروه علوم زمین، دانشگاه تبریز، ، ایران
  • دکتر محمد فداییان
    : 2
    دکتر محمد فداییان
    استادیار رشته زمین شناسی، گروه زمین شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
  • دکتر منیر مجرد
    : 1
    دکتر منیر مجرد
    دانشیار گروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ، ایران
  • دکتر ابراهیم اصغری کلجاهی
    : 1
    دکتر ابراهیم اصغری کلجاهی
    دانشیار زمین شناسی مهندسی، دانشگاه تبریز، ، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال