دکتر علی عباسی
-
مقدمهیادگیری الکترونیکی به عنوان یکی از انواع یادگیری خود محور، یکی از پدیده های دنیای مدرن است که در عصر اطلاعات و در جامعه مبتنی بر دانش پا به عرصه وجود گذاشته است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر نرم افزار آموزشی طراحی شده در مورد نحوه عملکرد فرد اسکراب و سیار در اتاق عمل، بر یادگیری مهارت های عملی دانشجویان اتاق عمل انجام گرفت.روش هااین مطالعه نیمه تجربی، به روش سرشماری بر روی60 دانشجوی ترم اول رشته کارشناسی اتاق عمل شاغل به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی شاهرود، در سال های 1391 و 1392 به روش نمونه گیری تصادفی ساده به دو گروه کنترل (آموزش سنتی) و مداخله (آموزش سنتی به همراه نرم افزار) تقسیم شدند. اثربخشی نرم افزار آموزشی طراحی شده از طریق آزمون عملی و با استفاده از چک لیست مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها پس از ورود به نرم افزار آماری SPSS با استفاده از شاخص های مرکزی و پراکندگی و آزمون t و t زوجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هابر اساس نتایج، در آزمون عملی اول (قبل از مداخله) میانگین نمرات دانشجویان در گروه مداخله و کنترل تفاوت آماری معنی داری را نشان نداد، اما در میانگین نمرات آزمون عملی دوم (بعد از مداخله) در دانشجویان گروه مداخله اختلاف معنی داری مشاهده شد (002/0P=).نتیجه گیریاین پژوهش نشان داد که استفاده از نرم افزارهای آموزشی علاوه بر اینکه بر یادگیری دانشجویان موثر است، نمرات آن ها را در آزمون عملی به میزان چشم گیری افزایش داده است.کلید واژگان: مهارت های بالینی, نرم افزار, اتاق عملThe Impact of Educational Software Designed on Operating Room Student's Learning of Practical SkillsIntroductionE-learning as a form of self-learning, is a phenomenon of the modern world which has been born in the age of information and knowledge-based society. The aim of this study is to evaluate the impact of educational software designed about scrub and circulate performance in the operating room on operating room student's in learning practical skills.MethodsIn this quasi-experimental study, 60 operating room students of the first semester in Shahroud University of medical sciences in 2012 and 2013, were recruited through simple random sampling and they divided into two groups including control group by using traditional training and intervention group using traditional education plus software, effectiveness of educational software was evaluated through practical test using check list. Data were analyzed using SPSS software and inductive, descriptive statistics and paired t-test and t-test.ResultsResults showed the first practical test (pre-intervention) mean scores in the intervention and control groups showed no significant difference. But in the second practical exam mean scores (post-intervention) were significantly different in the intervention group (P=0/002).ConclusionThis study showed that using educational software not only is effective in students learning but also raise their confidence in the practical exam.Keywords: Practical skills, Software, Operating room
-
زمینه و هدفآسیب های تروماتیک سر بزرگترین علت مرگ و ناتوانی در میان بیماران ترومایی است. تخمین پیش آگهی بیمار بلافاصله پس از بروز ضربه سر، می تواند اساس تصمیمات بالینی صحیح در آینده، صرفه جویی در هزینه ها، توان بخشی به موقع و افزایش رضایت بیماران باشد؛ بنابراین این مطالعه با هدف تعیین پیش آگهی بیماران ضربه سر مراجعه کننده به بخش فوریت مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان با مقیاس پیش گویی کننده مدراس انجام گردید.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی- همبستگی 117 نفر از بیماران ضربه سر مراجعه کننده به بخش فوریت مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بررسی شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از برگه اطلاعات دموگرافیک، مقیاس پیش گویی جراحات سر مدراس و مقیاس برآیند گلاسکو (GOS) انجام شد. داده ها در محیط نرم افزار آماری SPSS با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های آنالیز واریانس، کای مجذور، ضریب همبستگی پیرسون و تی مستقل تحلیل شد.یافته هامیانگین و انحراف معیار سن بیماران 54/1±51/32 بود. بر حسب مقیاس پیش گویی ضربه سر مدراس، پیش آگهی اغلب بیماران (7/54%) خوب بود. بیماران با ضایعات داخل جمجمه و شکستگی های جمجمه از پیش آگهی ضعیف تری برخوردار بودند و این تفاوت از نظر آماری معنی دار بود (001/0P<). بین نمرات حاصل از مقیاس پیش گویی ضربه سر مدراس در بدو پذیرش با نتایج نهایی ضربه سر بر اساس مقیاس برآیند گلاسکو، ارتباط مستقیم و معنی دار آماری وجود داشت (001/0P<، 688/0r=).نتیجه گیریبا توجه به یافته های این مطالعه، مقیاس پیش گویی ضربه سر مدراس، در مقایسه با سایر مقیاس های مورد استفاده در این زمینه مقیاسی دقیق، سریع و در عین حال ساده تر و کاربردی تر است؛ لذا انجام پژوهش های بیشتر با هدف کاربرد جهت تریاژ بیماران در اورژانس توصیه می شود.
کلید واژگان: ضربه مغزی, بخش فوریت, مقیاس پیش گویی جراحات سر مدراس, مقیاس برآیند گلاسکوBackground And AimsHead traumatic injuries are the major cause of disability and death in traumatic patients. The estimation of patient’s prognosis after head trauma immediately can be the base of correct clinical decisions in the future, saving cost, early rehabilitation and in final increasing patient’s satisfaction. This study was aimed to investigate the prognosis of head traumatic patients who referred to the emergency wards of 5thAzar educative and therapeutic center with madras predictive scale.MethodsThis is a descriptive correlational study. 117 trauma patients who admitted to the emergency ward in 5th Azar educative and therapeutic center in Gorgan were selected by convenience sampling. Data were collected by demographics checklist, Madras Head Injury Prognostic Scale (MHIPS) and Glasgow Outcome Scale (GOS). Data were analyzed using descriptive statistics and ANOVA, Chi-square, Pearson correlation coefficient and independent t-test with SPSS software.ResultsThe mean and standard deviation score of patients’ age was 32.51±1.54. According to MHIPS, prognosis of the most patients was good (54.7%). Patients with intracranial lesions and fractures of the skull had a poorer prognosis, and this difference was statistically significant (P<0.001). There was a direct significant correlation between the madras head injury prognostic scale scores in the early admission and final head trauma outcome based on GOS (P<0.001, r=0.668).ConclusionAccording to the present study, MHIPS in comparison with other measures that used in this field is exact, and faster. Moreover, it is more practical and a simple scale. Therefore, it is recommended further research with the aim of its application in triage of patients in the emergency ward.Keywords: Brain injury, Emergency ward, Madras Head Injury Prognostic scale, Glasgow Outcome scale -
Introduction
Apgar score evaluation is a common method to evaluate physiological changes of newborns and can help to predict the neonatal life chance. This study was conducted to determine the Apgar score of newborns with two methods of vaginal delivery and spinal anesthesia and its relationship with the associated factors in Gorgan health care facility.
Materials and methodsA cross-sectional study was design to conduct the research. Totally 215 cases were selected, including all records of patients during 2010 and Apgar score was checked in the first and fifth minutes. Data were analyzed using chi-square test.
ResultsResults showed that 92.5 and 94 percent of neonatal Apgar scores in the first and fifth minutes were more than seven, respectively. There were no significant statistical differences between Apgar scores of the first and fifth minutes in two methods of vaginal delivery and cesarean section under spinal anesthesia technique (P>0.05). However, premature newborns, those with low birth weight and maternal preeclampsia had lower Apgar scores, and their statistical differences were significant (P<0.001).
ConclusionThe findings indicate the effect of factors such as prematurity, low birth weight, maternal preeclampsia on low Apgar score at birth of the babys. It is important that problems affecting the baby's health care measures must be considered by the planners of the health of mother and child.
Keywords: Apgar, Spinal anesthesia, Vaginal delivery, Cesarean, Newborn -
مقدمهسرطان یکی از شایعترین بیماری های مزمن بوده و مراقبین آن ها با مشکلات مربوط به درمان و مراقبت روبرو هستند. فشار مراقبتی مراقبین، تاثیر منفی حاصل از زندگی با این بیماران بوده و آن ها غالبا از راهبردهای مقابله ای نامناسب استفاده می کنند که باعث عدم پذیرش بیماری، پیگیری نکردن درمان و اختلال در وضعیت سلامت خواهد شد. لذا این مطالعه با هدف، تعیین ارتباط فشار مراقبتی با روش های مقابله ای مراقبین بیماران سرطانی انجام شد.
روشاین پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع همبستگی توصیفی بود، که بر روی 133 نفر از مراقبین اصلی بیماران سرطانی مراجعه کننده به بخش انکولوژی مرکز آموزشی درمانی 5 آذر گرگان در سال 1388 انجام شد. نمونه ها با روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از یک پرسشنامه سه قسمتی (برگه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه فشار مراقبتی و پرسشنامه روش های مقابله ای) انجام با استفاده از آزمون های آماری توصیفی، آنالیز واریانس و رگرسیون لجستیک SPSS v. گردید. آنالیز داده ها در محیط نرم افزار آماری 16 صورت گرفت. 50 %) از نمونه ها را تشکیل می دادند. مدل چند متغیره / 35) بود و مردان (4 /73±14/یافته هامیانگین و انحراف معیار سن مراقبین(31 و افزایش میزان استفاده از راهبردهای (OR: 0/403 95%CI: 0/227 -0/ رگرسیون لجستیک نشان داد، بالا بودن میزان نیاز مراقبتی (714 در افزایش فشار مراقبتی تاثیر داشتند. (OR: 1/09 95%CI: 1/04 -1/ مقابله ای هیجان محور (15نتیجه گیریبر اساس یافته های این مطالعه، مراقبینی که از فشار مراقبتی کمتری برخوردار باشند، بیشتر از روش های مقابله ایی مسئله محور استفاده می کنند. بنابراین می توان برای کاهش فشارمراقبتی مراقبین، روش های مقابله ایی کارآمد را آموزش دادکلید واژگان: فشار مراقبتی, مراقب خانوادگی, روش های مقابله ای, سرطانIntroductionCancer is one of the most common chronic diseases whose caregivers are confronted with related problems to caring and treating the cancer patients. Caregiver burden، which is resulted from the negative impact of living with the cancer patient along with inappropriate use of coping strategies، which could lead to rejection diagnosis، can be accounted as the reasons of why the treatment and health would be impaired. The present study was aimed to determine the relationship between caregiver burden and coping strategies of caregivers of cancer patients.MethodIn this cross-sectional study، 133 caregivers of cancer patients who referred to Gorgon''s 5th Azar Educative and Therapeutic Center were selected via Census sampling method. Data were gathered by three-part questionnaire، including demographics checklist، caregiver burden and coping strategies questionnaire. In order to analyze the collected data، SPSS V. 16 software with descriptive statistics was applied; also، the analysis of variance and logistic regression were conducted. In addition، statistical significance was defined as p< 0. 05.Resultsmean and standard deviation of caregivers'' age was 35. 73±14. 31. And، 50. 4% of all the participants were male. Based on the results taken from multivariate model of logistic regression، high care demand (OR=0. 403، %95 CI: 0. 227 - 0. 714) and higher rate of emotional coping strategies use (OR=1. 09، %95CI: 1. 04 - 1. 15) have significant correlation with caregiver burden.ConclusionCaregivers who have less caregiver burden are those who use problem-focused coping strategies methods more. Therefore، to reduce the caregiver burden of caregivers، appropriate methods of coping strategies should be taught to the caregivers.Keywords: burden, family caregiver, coping strategies, cancer -
زمینه و هدفخارش یکی از ناتوان کننده ترین عوارض در بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه می باشد که بر کیفیت زندگی این بیماران اثر منفی دارد. هدف از این مطالعه تعیین میزان شیوع خارش اورمیک و عوامل مرتبط در بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به مراکز دیالیز استان گلستان بود.
روش اجرا: در این مطالعه ی مقطعی، تمامی 375 نفر بیمار همودیالیزی مراجعه کننده به هشت مرکز همودیالیز استان گلستان در سال 1388، با استفاده از روش سرشماری انتخاب و وارد مطالعه شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های اطلاعات دموگرافیک و خارش یوسیپویچ جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری t مستقل و مربع کای انجام شد.یافته هامیانگین و انحراف معیار سن بیماران27/13±36/48 سال بود و 2/51% از بیماران مرد بودند. شیوع کلی خارش اورمیک 3/48 % (181 نفر) بود. کمترین و بیشترین میزان شیوع خارش در بین مراکز بررسی شده به ترتیب 9/37% و 1/57% بود. 2/60% از بیماران خارش محدود داشتند و شایع ترین محل خارش، ناحیه ی پشت بدن (8/68%) بود. میزان شیوع خارش اورمیک با تعداد جلسات دیالیز بیماران در هفته (003/0= P) و سطح سرمی فسفر (001/0>P) ارتباط معنادار داشت.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که خارش اورمیک هنوز یکی از مشکلات شایع در بیماران همودیالیزی می باشد. اتخاذ راه کارهایی برای رفع یا کاهش این مشکل، ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: خارش, خارش اورمیک, همودیالیز, نارسایی مرحله ی پایانی کلیه, نارسایی کلیهBackground And AimPruritus is one of the most disabling complications in patients with chronic renal failure that have negative effect on patients’ quality of life. The aim of this study was to determine the frequency of the uremic pruritus and its associated factors in hemodialysis patients referred to the dialysis centers in Golestan Province.MethodsIn this cross-sectional study, all 375 patients referred to eight dialysis centers in Golestan Province were selected via census sampling method. Data were gathered by using demogeraphic and Yosipovitch pruritus questionnaires. Data analysis was performed using SPSS software through conducting t and chi square tests.ResultsThe mean ± standard deviation of patient's age was 48.36 ± 13.27 years and 51.2% of patients were male. One hundred and eighty one (48.3%) patients had uremic pruritus. The lowest and highest frequency of pruritus among surveyed centers were 37.9% and 57.1%, respectively. 60.2 % of patients had localized pruritus and the most common location was back (68.8 %). There was a statistically significant correlation between uremic pruritus with number of dialysis session (P<0.001) and serum level of phosphorus (P<0.001).ConclusionThe results indicated that uremic pruritus is still one of the most common problems in hemodialysis patients. Therefore it seems necessary providing ways to eliminating or reducing the problem. -
زمینه و هدفمراقبین بیماران مبتلابه نارسایی مزمن کلیه با مشکلات مربوط به همودیالیز، سازگاری با مسئولیت ها و مسائل ناشی از مراقبت روبرو هستند. فشار مراقبتی مراقبین، تاثیر منفی حاصل از زندگی با چنین بیمارانی می باشد. این مطالعه با هدف تعیین فشار مراقبتی در مراقبین بیماران تحت درمان با همودیالیز و عوامل مرتبط با آن انجام شد.روش بررسیاین مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی است که بر روی120 نفر از مراقبین اصلی بیماران دارای نارسایی مزمن کلیه تحت درمان با همودیالیز، در مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان در سال 1388 انجام شده است. نمونه گیری به روش سرشماری انجام شد. جمع آوری داده ها با استفاده از یک پرسشنامه دو قسمتی شامل: چک لیست مشخصات دموگرافیک و پرسشنامه فشار مراقبتی انجام شد. آنالیز داده ها در محیط نرم افزار آماری SPSS- 16 توسط آزمون های آماری توصیفی، تی تست مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن تجزیه و تحلیل شد. سطح معناداری برای تمام آزمون ها 5 درصد در نظر گرفته شد.یافته هامیزان فشار مراقبتی مراقبین در اکثر موارد، 2/74 درصد شدید بود. بین فشار مراقبتی کل با مدت بیماری، ارتباط مستقیم و معنادار آماری و بین فشار مراقبتی کل با توانایی انجام فعالیت های شخصی بیمار، ارتباط معکوس و معنادار آماری وجود داشت (05/0p<). مراقبین مبتلا به بیماری، فشار مراقبتی سنگین تری را تجربه کردند(05/0p<). مراقبین با وضعیت اقتصادی نامطلوب و مراقبین بیماران با وابستگی مراقبتی بیشتر، به طور معنی داری فشار مراقبتی بیشتری را تحمل می کردند (05/0p<).نتیجه گیریبر اساس یافته های این مطالعه، به دلیل بالا بودن فشار مراقبتی مراقبین بیماران همودیالیزی، طراحی برخی برنامه ها برای بهبود مهارت های سازگاری و همچنین کنترل عوامل موثر بر افزایش فشار مراقبتی، می تواند سلامت آن ها را ارتقاء دهد.
کلید واژگان: فشار مراقبتی, مراقب, همودیالیز, عوامل فشار مراقبتیBackground And ObjectiveCaregivers of chronic renal failure are faced with Hemodialysis related problems and coping with caring responsibilities.The Caregiver Burden is The negative effect of living with these patients. The aim of this study was to determine The Burden on Cargivers from Hemodialysis Patients and related factors.Material And Methods¬ In this descriptive and analytical study, 120 Caregivers of chronic renal failure¬ patients treated by Hemodialysis Gorgon's Panje Hospital were selected via census method. The construment was a demographics chek list and Caregiver Burden scale. We did Data analysis by spss software with, independent T-test, oneway, pearson and spearman test (p< 0.05).ResultsThe majority of Caregivers (74.2%) have severe Burden. There is a direct significant correlation between total Burden and the duration,of discase and revers significant correlation between total Burden and the ability to perform patients daily life activities¬¬(p< 0.05).The caregivers with a disease endure the heavier Burden (p< 0.05). The caregivers with poor economic condition and Caregivers of with high dependency patients bear more Burdens (p< 0.05).Conclusion¬ According to the findings, because of high Burden on Caregivers, we recommend that designing some plans to be designed to for improve the coping strategies and control of the factors affected on Caregiver Burden to promote their health. -
زمینه و هدفتنگی نفس و خستگی در نارسایی قلبی، باعث اختلال قابل توجهی در کیفیت زندگی و توانایی عملکردی این بیماران می گردد. این مطالعه به منظور تعیین تاثیر برنامه ورزشی پیاده روی خانگی بر کیفیت زندگی و توانایی عملکردی بیماران مبتلا به نارسایی قلبی انجام پذیرفت.روش بررسیدر این پژوهش نیمه تجربی، 60 بیمار بستری مبتلا به نارسایی قلبی کلاس II و III در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی اهواز طی سال 1384، با روش جورکردن در دو گروه آزمون (30=n) و کنترل (30=n) قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم اطلاعات دموگرافیک، چک لیست کیفیت زندگی مینه سوتا و فرم زمان بندی شده برنامه ورزشی بود. برنامه ورزشی پیاده روی در این بیماران سه بار در هفته و تا هشت هفته انجام گرفت. در ابتدا و انتهای مداخله نیز چک لیست کیفیت زندگی مینه سوتا برای تعیین کیفیت زندگی در اختیار بیماران دو گروه قرار گرفت. همچنین تست پیاده روی 6 دقیقه ای نیز به منظور تعیین توانایی عملکردی بیماران در ابتدا و انتهای مداخله در دو گروه انجام گرفت. داده ها به وسیله نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.یافته هااختلاف قابل توجهی میان میانگین مسافت طی شده در MWT 6 در ابتدا و انتهای مداخله در بیماران گروه آزمون وجود داشت (86/373 متر در ابتدای مداخله تا 30/412 متر در انتهای مداخله، 05/0P<). این تفاوت در بیماران گروه کنترل معنی دار نبود (79/376 متر در ابتدای مداخله تا 63/377 متر در انتهای مداخله). اختلاف قابل توجهی میان نمرات کیفیت زندگی، در ابتدا و انتهای مداخله در گروه آزمون وجود داشت (32/52 در ابتدای مداخله تا 80/43 در انتهای مداخله). این تفاوت در گروه کنترل معنی دار نبود (32/52 در ابتدای مداخله تا 80/43 در انتهای مداخله). همچنین بین مدت زمان ورزش هفته های اول، چهارم و هشتم تفاوت معنی دار وجود داشت (05/0P<).نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که فعالیت های ورزشی پیاده روی می تواند به عنوان یک روش درمانی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی به کار رود، زیرا باعث کیفیت زندگی و نیز توانایی عملکردی و ظرفیت ورزشی بیماران می گردد.
کلید واژگان: نارسایی قلبی, کیفیت زندگی, توانایی عملکردی و تمرینات ورزشیBackground and ObjectiveDyspnoea and fatigue caused considerable impairment in the functional performance and quality of life in HF patients. The purpose of this study were to determine efficacy of home walking exercise program on functional performance and quality of life in patients with heart failure.Materials and MethodsThis study was qusiexperimental trial that assessed efficacy of home-based exercise program on the functional performance and quality of life in patients with HF in the Ahvaz city (2005). In this study 60 patients with New York Heart Association (NYHA) class II and III heart failure divided two groups training (n=30) and control (n=30). Material or measurements was demographic characteristics form, Minnesota quality of life check list and timed exercise program form. Exercise training in the patients would be performed tree day per week for 8 weeks. Determination quality of life measures by Minnesota check list would be performed in both the training and control groups at entry and after 8 weeks. Also 6 minute walking tests for determination functional performance would be performed in both groups at entry and after 8 weeks. Ultimately data analysis by SPSS softward.Resultsresults showed that significant difference existed between mean walking distance on the 6MWT at entry and after 8 weeks in the training group (373.86 to 412.30 m, P<0.05), that no significance was seen between control group (376.79 to 377.63 m). Also significant difference exists between mean quality of life scores at entry and after 8 weeks in the training group (52.32 to 43.80), that no significance was seen between control group (52.43 to 52.50).ConclusionThis study showed that home-based exercise program affected on functional performance and quality of life in HF patients. Its accepted. Therefore exercise training can be used as a therapeutic approach in these patients, because not only promotes quality of life but also improve the functional performance.Keywords: Heart failure, Quality of life, Exercise training
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.