به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر پریسا حجازی دینان

  • مریم نجفی شهنا، پریسا حجازی دینان، آرزو احمدپور*
    مقدمه و اهداف

    مشکلات توجه و مهارتهای حرکتی بنیادی در نسبت بالایی از کودکان دارای اختلال بیش فعالی و نقص توجه مشاهده می شود. هدف این تحقیق بررسی تاثیر 4 هفته تمرین مهارت های بنیادی با رویکرد آموزش بازی برای فهمیدن (TGfU) بر مهارت های حرکتی بنیادی و مهارت شناختی در کودکان مبتلا به  اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD) بود.

    مواد و روش ها

    روش اجرای تحقیق، نیمه تجربی و از نوع کاربردی بود که با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. 18دانش آموز 7 تا10سال (8.05±1.10) به عنوان نمونه انتخاب شدند. در مرحله پیش آزمون شرکت کنندگان آزمون رشد حرکتی درشت اولریخ نسخه سوم (TGMD-3) و آزمون شبکه های توجه (ANT) را انجام دادند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. فرآیند تمرین شامل 4 هفته (هر هفته 2 جلسه 60 دقیقه ای) تمرین حرکات بنیادی با رویکرد بازی برای فهمیدن (TGfU) برگزار شد. پس از پایان مراحل مداخله، پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون آنوا با اندازه گیری های مکرر و همچنین آزمون t مستقل تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین دو گروه مداخله و کنترل در مهارت های حرکتی (p=0.001) که شامل مهارتهای جابجایی (p<0.001) و توپی (p=0.019) بود و همچنین مهارت شناختی (p<0.001) تفاوت معناداری وجود دارد.

    نتیجه گیری

    به طورکلی می توان گفت که تمرین 4 هفته مهارت های بنیادی با رویکرد آموزش بازی برای فهمیدن می تواند موجب بهبود رشد حرکتی و شناختی کودکان بیش فعال گردد.

    کلید واژگان: کودکان دارای اختلال نقص توجه, بیش فعالی, مهارت های حرکتی بنیادی, مهارت شناختی, آموزش بازی
    Maryam Najafi Shahna, Parisa Hejazi Dinan, Arezo Ahmadpour *
    Background and Aims

    Fundamental motor skills and attentional difficulties are observed in a large proportion of children with Attention Deficit and Hyperactivity Disorder (ADHD). The aim of this study was to investigate the effect of a 4-week training fundamental movement with the approach of Teaching Games for Understanding (TGfU) on motor and cognitive skills in children with ADHD.

    Materials and Methods

    The method of the study was semi-experimental, which was done by pretest-posttest design with a control group. 18 students between the ages of 7 and 10 (8.05±1.10) were selected as the sample. In the pre-test stage, participants performed the third edition of Test of Gross Motor Development (TGMD-3) and Attention Networks Test (ANT). Participants were randomly assigned to experimental and control groups. The training process consisted of 4 weeks (2 sessions of 60 minutes per week). After the intervention process, a post-test was taken. Data were analyzed using ANOVA with repeated measurements and independent t-test.

    Results

    The results of data analysis showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in motor skills (p=0.001) including locomotor (p<0.001) and hub skills (p=0.019) as well as cognitive skills (p<0.001).

    Conclusion

    In general, it can be said that a 4-week training of fundamental skills with the Teaching Games for Understanding approach can improve motor and cognitive development in ADHD children.

    Keywords: ADHD, Cognitive Skills, Fundamental Motor Skills, Tgfu
  • هدیه بهرام زاده، پریسا حجازی دینان، پروانه شمسی پور دهکردی*
    مقدمه و هدف

    تحکیم حافظه حرکتی از عوامل متفاوتی تاثیرپذیر است. هدف تحقیق بررسی تاثیر مداخله پس گستر، نوع تکلیف ویژه مهارت و سطح تجربه مهارت بر پردازش تحکیم حافظه حرکتی بود.

    روش شناسی:

     در این پژوهش 60 دانشجوی دختر نیمه ماهر و کم تجربه در رشته فوتسال با دامنه سنی 20 تا 30سال با توجه به معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه (ارتقاء و ثبات نیمه ماهر و مبتدی) تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها از تکالیف (آزمون دو رفت و برگشت؛ دریبلینگ مور-کریستین؛ مهارت شوت مور -کریستین؛ پاس مور -کریستین و آزمون چرخش ذهنی) استفاده شد. طرح تحقیق شامل پیش آزمون، جلسه اکتساب و سه آزمون یادداری با فواصل تمرین آسایی نیم ساعت، 24 ساعت و یک ماه بود.

    یافته ها

    نتایج تحلیل واریانس با اندازه های تکراری در گروه های تحکیم مبتنی بر ارتقاء و ثبات نشان داد بین میانگین مهارت های شوت، دریبل و دوی رفت و برگشت در دختران نیمه ماهر و مبتدی فوتسالیت تفاوت وجود ندارد (05/0p>) اما بین مهارت پاس فوتسال تفاوت وجود دارد (05/0p

    کلید واژگان: تکلیف ویژه مهارت, سطح تجربه, تحکیم حافظه حرکتی, چرخش ذهنی, فوتسال
    Hedyeh Bahramzadeh, Parisa Hejazi Dinan, Parvaneh Shamsipour *
    Background Purpose

    Consolidation of motor memory is influenced by different factors. The purpose of this study was to investigate the effect of retrograde interference, task type of special skill and skill level on the processing of motor memory consolidation.

    Methodology

    In this study, 60 female students with ages 20 to 30 years were selected according to inclusion criteria and were randomly divided into four groups (enhancement and stabilization in semi-skilled and beginner subjects). Data were collected from assignments (double check and return test; Moore Christine dribbling; Moore-Christine Shooter; Pass-Moore-Christine and Mental Rotation Test). The research design consisted of a pre-test, acquisition session, and three retention tests with 30 min, 24 hours, and one month intervals.

    Results

    The results of analysis of variance with repeated measures in motor memory consolidation based on enhancement and stabilization showed that there was no difference between the mean of shooting, dribbling, double check and return skills in semi-skilled and beginners futsalit girls (p> 0.05), but there was difference between pass skill (P

    Keywords: Skills, Experience Level, Motor Memory Consolidation, Mental Rotation
  • مریم احمدی، پروانه شمسی پور دهکردی*، پریسا حجازی دینان

    مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر جنسیت، تعداد کوشش های تمرینی و چرت نیم روزی بر تثبیت/تداخل حافظه فضایی تکلیف چرخش ذهنی انجام شد. 20دانشجوی پسر و 21 دانشجوی دختر به ترتیب از دانشگاه های خوارزمی و الزهرا تهران (س) بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و در چهار گروه تحکیم مبتنی بر ثبات برای دختران و پسران با کوشش های تمرینی زیاد و مختصر تقسیم شدند. داده ها با استفاده از آزمون چرخش ذهنی (MRT)، تخته دارت استاندارد، پرسشنامه های دست برتری ادینبورگ، کیفیت خواب پیترزبورگ و سلامت روانی گلدبرگ جمع آوری شد. ارزیابی در مراحل پیش آزمون، جلسه اکتساب، آزمون یادداری قبل و بعد از چرت نیم روزی انجام شد. نتایج تحلیل واریانس مرکب با اندازه های تکراری نشان داد اثر اصلی کوشش های تمرینی معنادار است (05/0<p). کوشش تمرینی زیاد نسبت به مختصر تاثیر بیشتری بر بهبود عملکرد دختران و پسران دارد. اثر اصلی مرحله ارزیابی معنادار بود (05/0<p). آزمودنی ها در آزمون اکتساب عملکرد بهتری نسبت به آزمون یادداری قبل از چرت نیمروزی داشتند و در اجرای آزمون یادداری بعد از چرت نیمروزی عملکرد بهتری نسبت به اجرای آزمون یادداری قبل از چرت نیم روزی و آزمون اکتساب داشتند. اثر اصلی جنسیت و اثرهای تعاملی در تحکیم تکلیف حافظه فضایی معنادار نشد (05/0<p). با توجه یافته های پژوهش حاضر، به مربیان و آموزش دهندگان جهت تثبیت بیشتر حافظه، انجام کوشش های تمرینی بیشتر و داشتن چرت روزانه توصیه می شود.

    کلید واژگان: حافظه فضایی, چرت نیم روزی, کوشش تمرینی, تثبیت
    Maryam Ahmadi, Parisa Hejazi Dinan

    The effect of gender, the number of exercises and half-day nap on the consolidation / interference of spatial memory of the mental rotation taskThe aim of this study was to investigate the effect of gender, the number of practice trails and half-day naps on the consolidation / interference of spatial memory of the mental rotation task. 20 male students and 21 female students were selected from Kharazmi and Alzahra Universities, Tehran, Iran based on inclusion criteria and divided into four groups of stability-based consolidation for girls and boys, with a large and concise training effort. Data were collected using MRI, Standard Board, Edinburgh Handball Questionnaire, St. Petersburg Dental Quality,and Goldberg Mental Health. Evaluation was performed in pre-test, acquisition sessions, retention test before and after nocturnal swallowing. The results of mixed variance analysis with repeated measures showed that the main effect of training effort was significant (p <0.05). A great deal of effort toward conciseness has a greater impact on the performance of boys and girls. The main effect of the evaluation phase was significant (p <0.05).The subjects in the acquisition test had a better performance than the pre-nesting test. In performing the post-nap wrapping test, they had better performance than the pre-nesting test and the acquisition test. The main effect of gender and interactive effects on consolidation of spatial memory function was not significant (p <0.05). According to the findings of the present study, educators and trainers are recommended to further improve memory, exercise more effort, and have naps.

    Keywords: spatial memory, half-day snap, practice trail, Stabilization
  • مریم عبدالشاهی*، سمیرا نظری مباشر، پریسا حجازی دینان، مریم رحیمیان مشهدی
    هدف از مطالعه حاضر مقایسه ادراک فاصله ورزشکاران سالنی و خارج سالنی در محیط های سرپوشیده و روباز در فواصل دور و نزدیک بود. تعداد40 ورزشکار مرد (سابقه ورزشی حدود 5 سال و دامنه سنی بین20 تا 35 سال)، شامل 10 نفر تکواندوکار (انفرادی و سرپوشیده)،10نفر ورزشکار تنیس خاکی (انفرادی و روباز)، 10 نفر والیبالیست (تیمی و سرپوشیده) و10 نفر فوتبالیست (تیمی و روباز) انتخاب شدند. آزمون استاندارد راه رفتن با چشم بسته جهت سنجش ادراک فاصله، در چهار شرایط متفاوت (محیط های سرپوشیده و روباز، در فاصله 3 و 10 متر) انجام شد. میزان خطا برای رسیدن به هدف (شاخص ادراک فاصله) و زمان حرکت و طول گام (شاخص عملکرد) ثبت گردید. نتایج آزمون تحلیل واریانس مرکب با اندازه گیری مکرر (2 نوع ورزش ×2 محیط × 4 شرایط آزمون) نشان داد میزان خطای ورزشکاران ورزش های روباز و سرپوشیده تفاوت معناداری نداشت اما خطای ورزشکاران انفرادی بطور معناداری از تیمی بیشتر بود. زمان حرکت ورزشکاران گروه روباز و گروه تیمی در فاصله 10 متر محیط باز، به ترتیب بیشتر از ورزشکاران گروه سرپوشیده و گروه انفرادی بود. طول گام ورزشکاران ورزش های روباز و سرپوشیده تفاوت معناداری نداشت، اما طول گام ورزشکاران انفرادی بطور معناداری بیشتر از تیمی بود. این یافته ها نشان می دهند که نوع تیمی یا انفرادی بودن رشته ورزشی و محیط اجرای ورزش به دلیل ماهیت رشته ورزشی، ترس از برخورد با دیوار و یادگیری پارامترهای فضایی- زمانی تمرین شده بر بهبود ادراک فاصله و عملکرد ورزشکاران تاثیر دارد
    کلید واژگان: ادراک فاصله, ورزشکاران انفرادی, محیط سرپوشیده و روباز
    Nazari Mobasher Samira, Parisa Hejazi Dinan, MARYAM RAHIMIYAN MASHHADI
    The purpose of this study was to compare the distance perception between indoor and outdoor sports athletes in the indoor and outdoor conditions at far and near distances. A total of 40 male athletes were selected (sports experience about 5 years and age range between 20 to 35 years), which included 10 taekwondo (individual and indoor), 10 tennis (individual and outdoor), 10 volleyball (team and indoor) and 10 football (team and outdoor). The standard Direct Blind Walking Test were used to measure distance perception. The test was performed in four different conditions (indoor and outdoor, at a distance of 3 and 10 meters). The error rate to achieve the target (distance perception indicator), and movement time and step length (performance indicator) was recorded. The results of combined analysis of variance with repeated measurements (2×2×4) showed that there was no significant difference between errors of the outdoor and indoor sports athletes, but the single athletes' error was significantly higher than the team athletes. The movement time of indoor and team athlete groups in outdoor and 10 distance conditions was significantly higher than outdoor and single groups respectively. There was no significant difference in the step length of the athletes in outdoor and indoor sports groups, but the step length of single athletes was significantly higher than that of the team group. These findings show that Sport type and exercise environment effect on development of athlete’s distance perception and performance.
    Keywords: Distance perception, individual athletes, outdoor, indoor sports
  • پریسا حجازی دینان*، مریم رحیمیان مشهدی، آزاده امرایی
    مقدمه و هدف

    هدف بررسی اثر الگوی ترجیح جانبی چشم و اندام ها و دشواری تکلیف بر مهارت های رانشی دختران بود.

    روش شناسی

     در این تحقیق علی-مقایسه ای که به صورت هدفمند و در دسترس انجام شد. صد دختر با دامنه سنی 10-11 سال از دو باشگاه شهر تهران بر اساس الگوی برتری جانبی، در 10 گروه (هر گروه10 =N) قرار گرفتند (الگوی چشم - دست، الگوی چشم - پا و دو گروه با الگوی چشم - دست - پای خالص و ترکیبی). بررسی عملکرد الگوی چشم - دست از طریق آزمون دوایر هم مرکز، دقت الگوی چشم - پا، آزمون پا برتری مور- کریستین و دقت الگو های خالص و ترکیبی، آزمون پرتاب آزاد بسکتبال اندازه گیری شد. برای الگوی چشم- دست هر شرکت کننده 10 پرتاب بسکتبال از فاصله نزدیک (شرایط آسان) و 10 پرتاب بسکتبال از فاصله دورتر (شرایط دشوار)، الگو های متفاوت چشم- پا، 8 پرتاب در شرایط آسان و 8 پرتاب در شرایط دشوار و الگوی خالص و ناخالص چشم- دست-پا نیز 10 پرتاب به سمت حلقه بسکتبال روانه کردند. نتایج با استفاده از تحلیل واریانس دو عاملی در سطح .

    کلید واژگان: برتری جانبی, مهارت پرتابی, تکلیف دشوار, تکلیف آسان
    Parisa Hejazi Dinan *, Maryam Rahimian Mashhadi, Azade Amraei
    Purpose & background

    The aim of this causal-comparative research was to investigate the effects of lateral preference in the limbs-eye and task difficulties on propulsive skills in girls aged 10-11.

    Methodology

    in this research with available sampling method, 100 girls from two sport clubs in Tehran were classified into 10 groups regarding to their preference patterns (4 groups of eye-hand patterns; 2 ipsilateral and 2 contralateral, 4 groups of eye-foot patterns; 2 ipsilateral and 2 contralateral, and 2 groups of pure and compound patterns of eye-hand-foot). Performance was measured using concentric circles test for the eye-hand pattern groups, doing 10 trials of hand throwing from both short (simple) and long distance (difficult). For groups of eye-foot pattern, MORE-CHRISTIAN foot preference test was used, performing 8 trials of shooting from both short (simple) and long distance (difficult). Ten trials of basketball free shots were performed for evaluating the performance of pure and compound patterns groups. Data were analyzed using 2-way ANOVA.

    Results

    Results indicated no difference between children's performance with different preference pattern doing simple and difficult task in throwing skill.

    Conclusion

    It can be concluded that the throwing skills of girls aged 10-11 with different patterns of limbs and eye preference is not affected by their preference pattern in performing simple and even difficult task in throwing.

    Keywords: lateral preference, Throwing skill, difficult task, simple task
  • ناهید آق آتابای*، پریسا حجازی دینان، مریم رحیمیان مشهدی

    هدف بررسی اثر بازی فردی و گروهی در محیط آموزشی معلم محور و کودک محور بر ارزیابی عملکرد حرکتی و رفتار سازشی کودکان کم توان ذهنی بود. شرکت کنندگان کودکان کم توان ذهنی (21 دختر و 19 پسر) با دامنه سنی 7 تا 10 سال شهر گنبد بودند که براساس پرسشنامه رفتار سازشی راتر (نورم ایران)، افرادی که نمره 45 و کمتر بدست آوردند، بعلاوه ضریب هوشی50  تا 70 واجد شرایط شرکت در این تحقیق شدند. شرکت کنندگان بصورت تصادفی در چهارگروه 10 نفره (دو گروه انفرادی در محیط آموزشی معلم محور و کودک محور و دو گروه جمعی در محیط آموزشی معلم محور و کودک محور) تقسیم شدند. مداخله در شش هفته، هفته ای دو روز ، و در 12 جلسه، بازی دبستانی در دو محیط آموزشی معلم محور و کودک محور صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. برای آزمون فرضیه پژوهش از تحلیل واریانس -کوواریانس یکراهه استفاده شده است. نتایج نشان داد تاثیر بازی حرکتی انفرادی و گروهی در گروه های کودک محور با استقلال بالا و مربی محور با استقلال پایین در مرحله پس آزمون بیشتر از مرحله پیش آزمون بود که این نشان دهنده پیشرفت هر دو گروه در مرحله پس آزمون است و همچنین باعث کاهش اختلال رفتار سازشی هر دو گروه در مرحله پس آزمون است. همچنین مشخص شد بازی حرکتی به صورت گروهی در گروه مربی محورعملکرد بهتری نسبت به گروه کودک محور انجام بود که این نشان دهنده افزایش عملکرد حرکتی و رفتار سازشی نسبت به گروه کودک محور است.

    کلید واژگان: بازی های حرکتی, کم توان ذهنی, رفتار سازشی
    Nahid Agh Atabay*, Parisa Hejazi Dinin, Maryam Ragimian Mashhadi
    Objective

    The purpose of this study was to investigate the effect of individual and group play teacher-centered and child-centered educational environment on the assessment of motor performance and adaptive behavior of mentally retarded children.

    Method

    participants were children with intellectual disabilities (21 girls and 19 boys) aged7-10 years Gonbad City who were ratedad having a score of 45 and less basedon Rutter’s behavioral questionare (Norm of Iran and IQ range of 50-70. The were randomly divided into four groups of 10(two groups as teacher-centered and child-centered playing by group, and two groups as as teacher-centered and child-centered playing individually). Were engaged in the school motor play program (in group or individually and in child-centered enviornments or teacher-centered) in six weeks, two days a week, and in 12 sessions. Data were analyzed using SPSS software. One – way analysis of ANACOVA was used to test the research hypothesis.

    Result

    The result showed that the effect of individual or group motor play in two child-centered or teacher- centered educational environments motor performance of children with mental retardation was significant motor performance were better in post-test compare to pre- test. Also, all groups showed less disturbed adaptive behavior in the post- test stage.

    Conclusion

    It was also found that the group playing as a team with coach-centered pedagogue performed functionaly better than the group playing individually with child- centererd pedagogue. Adaptive behavior was better in the group who practiced by team compared with the groups who practiced individually.

    Keywords: motor plays, mental retardation, adaptive behavior
  • لیلا محمدی، پریسا حجازی دینان، پروانه شمسی پور دهکردی*

    هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی فراهم سازی محیط بر بهره هوشی، تبحر حرکتی و مهارت اجتماعی کودکان براساس نظریه سیستم های پویا بود. نمونه آماری این پژوهش همه کودکان دختر و پسر چهار تا پنج ساله شهر تهران بودند. 111 کودک به صورت نمونه گیری دردسترس و براساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسش نامه مشخصاتفردی، پرسش نامه فراهم سازی در خانه برای رشد حرکتی (AHEMD)، پرسش نامه مهارت اجتماعی ماتسون، آزمون هوش ریون، فرم کوتاه آزمون تبحر حرکتی بروینینکس-اوزرتسکی انجام شد. برای بررسی اثرگذاری فراهم سازی بر هریک از متغیرهای تبحر حرکتی، بهره هوشی و مهارت اجتماعی از رگرسیون خطی تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که 19 درصد از واریانس تبحر حرکتی ،12 درصد از مهارت های اجتماعی و 39 درصد از واریانس بهره هوشی کودکان به وسیله فراهم سازی تبیین می شود (P = 0.001).این نتایج نشان می دهد که با داشتن محیطی با نمره فراهم سازی زیاد، میزان تبحر حرکتی، بهره هوشی و مهارت اجتماعی کودکان افزایش می یابد.

    کلید واژگان: فراهم سازی محیط, بهره هوشی, تبحر حرکتی, مهارت اجتماعی
    Leila Mohamadi, Parisa Hejazi Dinan, Parvaneh Shamsipour *

    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of environmental education on intelligence, motor skill and social skill of children: a function of dynamic systems Theory. The sample of this study included all children and boys aged 4-5 years old in Tehran. 111children were selected by sampling method and were selected based on inclusion criteria. Data were gathered using Personal Information Questionnaire, Home Improvement for Motor Development Questionnaire (AHEMD), Matsun's Social Skills Questionnaire, Raven's Intelligence Questionnaire, and Short-form Brinx-Oseretsky Motor Cycle Test. Liner regression was used to assess the effectiveness of providing each of the expedient, intelligence and social skills. The results showed that 19% of variance in motor skills, 12% of social skills and 39% of children's IQ variances were explained by providing (p=0/001). These results show that having an environment with a high degree of delivery, expediting, intelligence and social skills of children is increased.

    Keywords: Enabling environment, Intelligence, Motor skill, Social Skill
  • لیلا محمدی، پریسا حجازی دینان*، پروانه شمسی پور دهکردی
    زمینه و هدف

    شواهد پژوهشی حاکی از این است که محیط عامل مهمی در بهبود تحول کودکان است و با غنی سازی محیط می توان به بالندگی کودک کمک کرد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر تعیین نقش محیط تحولی کودک بر بهره هوشی و مهارت های اجتماعی کودکان 6-4 سال شهر تهران بود.

    روش

    پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش تمامی کودکان با دامنه سنی 4-6 سال دختر منطقه 3 شهر تهران در بازه زمانی 96-1395، در محیط های خانه، مهد، و شیرخوارگاه بود. نمونه پژوهش 90 کودک (30 نفر در هر محیط) بود که به صورت نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود به مطالعه در سال 1396 انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های جمعیت شناختی، مهارت های اجتماعی (ماتسون، 1976) و نرم افزار هوش کودکان (ریون، 1947) انجام شد. برای تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد محیط فراهم ساز بر بهره هوشی و مهارت های اجتماعی کودکان 4-6 سال تاثیر داشت (0/05>p). آزمون تعقیبی توکی نیز نشان داد بین بهره هوشی کودکان محیط خانه با شیرخوارگاه، خانه با مهد، ومهد با شیرخوارگاه، تفاوت معناداری وجود دارد (0/001p=). همچنین این تفاوت بین مهارت اجتماعی کودکان محیط خانه با شیرخوارگاه (0/05=p) و مهد با شیرخوارگاه (0/001=p)، معنادار بود ولی برای کودکان محیط خانه با مهد، معنادار نبود (0/19=p).

    نتیجه گیری

    بنا بر یافته های پژوهش حاضر، بهره هوشی و مهارت اجتماعی کودکان مهد بالاتر از کودکان ساکن در محیط های شیرخوارگاه و خانه بود ولی بین مهارت اجتماعی کودکان ساکن خانه با مهد، تفاوت وجود ندارد. این یافته نشان می دهد تجربه مهدکودک که از لحاظ مواد و محتوای آموزشی و ارتباطات اجتماعی، کودکان را با فرصت های بیشتری برای یادگیری و تحول مواجه می کند، برای کودک مناسب تر است.

    کلید واژگان: محیط تحولی کودک, بهره هوشی, مهارت اجتماعی
    Liela Mohammadi, Parisa Hejazi Deanan*, Parvaneh Shamsipour Dehkordi
    Background and Purpose

    Research evidence suggests that the environment is an important factor in child development; in such a way that enrichment of the environment can help to child growth. In this regard, the present study was conducted to determine the role of environment on the intelligence quotient and social skills of 4-6 year-old children in Tehran.

    Method

    This study was a descriptive and causal-comparative research. The study population included all the 4-6 year-old children in Tehran in 2016-2017, who were living in the homes, kindergartens, and nurseries. The research sample was consisted of 90 children (30 children in each environment) that were selected by convenience sampling, based on inclusion criteria. Data were collected using demographic questionnaire, social skills questionnaire (Matson, 1976), and child intelligence quotient software (Rayon, 1947). One way ANOVA and Tukey's post hoc test were used to analyze the data.

    Results

    The findings showed that the environment had a significant effect on the intelligence quotient and social skills of children aged 4-6 years in Tehran city (p <0.05). Tukey's post hoc test showed that there were significant differences in the intelligence quotient of children living in home and those living in nursery, children living in home and those living in kindergarten, and children living in kindergarten and those living in nursery (p=0.001). Also, significant difference was found in the social skills of children living in home and those living in nursery (p=005) as well as between children living in kindergarten and those living in nursery (p=0.001). But, no significant difference was found between the children living in home and those in kindergarten (p=0.19).   

    Conclusion

    The finding suggests that the kindergarten experience, which provides children with more opportunities for learning and development in terms of educational materials and social communication, is more appropriate for the child.

    Keywords: Environment, child, intelligence quotient, social skills
  • پریسا حجازی دینان*، پروانه شمسی پور، مریم حمیدیان
    زمینه و هدف

     اختلال نقص توجه- بیش فعالی مشکلات قابل توجهی را در عملکرد تحصیلی، شناختی، اجتماعی، هیجانی و رشدی ایجاد می کند. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرینات حافظه کاری، حرکات ریتمیک و ترکیبی بر عملکرد حافظه کاری و توجه انتخابی کودکان با نقص توجه و بیش فعالی بود.
     

    روش

     مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود.24 نفر دانش آموز دختر از دانش آموزان مدرسه دخترانه ایمان در منطقه 6 شهر تهران با دامنه سنی 8 تا 12 سال انتخاب شدند. آزمودنی ها بر اساس پرسشنامه کانرز معلمان، مصاحبه بالینی و معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه تمرین حافظه کاری، حرکات ریتمیک و ترکیبی (تمرینات حافظه کاری و حرکات ریتمیک) تقسیم شدند. شرکت کننده ها در 12 جلسه به مدت 30 دقیقه در تمرینات ویژه گروه مربوطه شرکت نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای استروپ (توجه انتخابی) و ان بک (حافظه کاری) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون جمع آوری گردید. برای تحلیل یافته ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه، تی همبسته و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل آماری واریانس یک راهه برای مقایسه دو مولفه حافظه کاری (دقت/زمان پاسخ) آزمودنی ها در سه گروه آزمایشی نشان داد بین عملکرد سه گروه آزمایشی در هر دو مولفه دقت پاسخ و زمان پاسخ در پس آزمون، تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). نتایج آزمون t همبسته نشان داد میزان تغییرات ناشی از تمرینات ترکیبی در پس آزمون نسبت به پیش آزمون بر عملکرد حافظه کاری کودکان در مولفه زمان پاسخ (حافظه کاری) معنی دار نبود اما میزان تغییرات در مولفه دقت پاسخ (حافظه کاری) معنی دار بود (05/0p>). در مولفه زمان تداخل (توجه انتخابی)، آزمودنی هایی که تمرینات ترکیبی انجام داده بودند، نسبت به آزمودنی های گروه تمرینات حافظه کاری و ریتمیک پیشرفت بیشتری داشتند و گروه حرکات ریتمیک عملکرد ضعیف تری را در پس آزمون نشان داد (05/0p<).

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت در برنامه ریزی های آموزشی برای این کودکان می توان از برنامه های ترکیبی حافظه کاری و ریتمیک جهت تقویت توجه انتخابی و حافظه کاری استفاده کرد.

    کلید واژگان: بیش فعالی-نقص توجه, توجه انتخابی, تمرینات ترکیبی, تمرینات حافظه کاری, حرکات ریتمیک
    Parisa Hejazi Dinan*, Parvane Shamsipour Dehkordi, Maryam Hamidian
    Background

     Attention deficit hyperactivity disorder cause significant problems in academic performance, cognitive, social, emotional, developmental issues for many students and then in adulthood for their occupational and familial function. In the absence of treatment, the children are prone to develop psychological and social injuries in adulthood. On the other hand, there is a wealth of evidence that regular physical activity can be effective in maintaining brain health.The purpose of this study was to investigate the effect of 3 selected exercise program: working memory exercise, rhythmic movements and combination of both (working memory and rhythmic) on selective attention, and working memory in children with Attention Deficit and Hyperactivity Disorder (ADHD).

    Methods

     Therefore, 24 girl students aged 7 to 12 with ADHD from Iman School enrolled in the experiment using available sampling method. The students were identified by Conner's questionnaire. The subjects were randomly divided into three groups: working memory, rhythmic movements and compounds (working memory and rhythmic). The design of study was quasi-experimental which administered as pre-test and post-test. Data were collected through 2 tests: Stroop test (selective attention) and N-back (working memory).

    Results

     Results showed that the effects of working memory program on the selective attention was significant. The effects of combined training program on working memory were statistically significant but the effects of rhythmic movement on any of the factors were not significant. Also the differences between three groups were significant. The compound group showed better results in selective attention. There were no differences between groups in working memory test.

    Conclusion

     The results showed that in planning educational programs for these children, a combination of working memory and rhythmic training could be planned to improve their selective attention and working memory.

    Keywords: Compound training, Attention Deficit Hyperactivity Disorder, selective attention, rhythmic movements, working memory exercise
  • لیلا محمدی، پریسا حجازی دینان*، پروانه شمسی پور دهکردی
    مقدمه
    کودکی، مهم ترین دوران شکوفایی انسان و اساسی ترین پایه برای تامین سلامت در دوره های زندگی از لحاظ جسمانی، روانی، اجتماعی و شناختی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه شایستگی حرکتی، اندازه های نموی و شاخص توده بدنی کودکان 4-6 سال شهر تهران در سه محیط مهدکودک، خانه و شیرخوارگاه  انجام شد.
    روش
    روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش کودکان دختر و پسر 6-4ساله شهر تهران در سه محیط متفاوت بودند. 90 کودک (30 نفر در هر یک از محیط های مهد، خانه و شیرخوارگاه) بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه مشخصات فردی، فرم کوتاه آزمون تبحر حرکتی بروینینکز- ازرتسکی و اندازه گیری شاخص های نموی و شاخص توده بدنی جمع آوری شدند.
     یافته ها
    بین تبحر حرکتی کودکان در محیط های متفاوت خانه، مهد، شیرخوارگاه (001/=P) تفاوت معنی دار است و کودکان مهد تبحرحرکتی بالاتری نسبت به کودکان خانه و شیرخوارگاه داشته اند. تاثیر محیط های متفاوت بر فاکتورهای نمو در متغیرهای قد، درصد چربی، پهنای شانه، پهنای لگن و محیط سر معنی دار بود. مقایسه میانگین ها نشان داد کودکان مهد در مقایسه با کودکان محیط های خانه و شیرخوارگاه قد بلندتر و درصد چربی بیشتر، در حالی که کودکان ساکن خانه پهنای شانه، لگن خاصره و محیط سر بزرگتری نسبت به کودکان مهد و شیرخوارگاه داشتند. اما تفاوت ها در فاکتورهایی دیگر نمو مانند (وزن، قد نشسته، محیط های بازو و ساق پا) و شاخص توده بدن معنی دار نبود.  کودکان پرورش یافته در محیط خانه و مهد کودک در مقایسه با کودکان پرورش یافته در محیط شیرخوارگاه در این متغیرها دارای میانگین بالاتری بودند.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد نوع محیطی که کودک در آن پرورش می یابد بر تبحر حرکتی و برخی اندازه های نموی تاثیر دارد.
    کلید واژگان: فراهم سازی, آنتروپومتریک, رشد حرکتی, رشد جسمانی
    Leila Mohamadi, Parisa Hejazi Dinan*, Parvaneh Shamsipour
    Introduction
    Childhood is the most important period of human prosperity and the most basic basis for health in the later periods of life, physically, mentally, socially and cognitively. In this regard, one of the most important factors affecting children's overall development is environmental factors. The present study aimed to compare motor competence, developmental dimensions and body mass index of children aged 4-6 in 3 environments; kindergartens, home and nursery in Tehran.
    Methods
    This descriptive study was of causal-comparative type. The statistical population of the study was 4-6 years old girls in Tehran city in three different setting environments (home, kindergarten and nursery). Ninety children (30 in each environment) were selected by sampling method and based on inclusion criteria. Data were collected using a personal profile questionnaire, the short form of Bruininx-Oseretsky Expedition Test, anthropometric measurements and body mass index.
    Results
    There is a significant difference between motor skills of children at home, kindergarten and nursery. The kindergarten children have higher prevalence rates than home and nursery children. The effect of different environments on developmental factors was significant in height, percent of fat, shoulder width, pelvic width, and head circumference. Comparing the averages showed that kindergarten children had a higher height and fat percentage compared with children at home and nursery, while children at home had wider shoulder, pelvic and head circumference than kindergarten children. Differences in other developmental factors and body mass index were not significant but the values were higher in home and kindergarten children compared to children in nursery environment.
    Conclusions
    The results showed that the type of environment in which the child was reared influences development of motor skill and some other developmental dimensions.
    Keywords: Affordance, Anthropometric, motor development, physical development
  • کلثوم علی پور، مریم رحیمیان مشهدی، پریسا حجازی دینان، مریم عبدالشاهی*
    هدف

     هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر برنامه حرکتی اسپارک و بازی های بومی محلی بر تبحر حرکتی و رشد اجتماعی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی بود. 

    روش

     این پژوهش از نوع کاربردی است که برای انجام آن از روش تحقیق نیمه تجربی بهره گرفته شده است. بدین منظور از بین 1288 دانش آموز ابتدایی دختر و پسر شهرستان پیرانشهر، 36 کودک (7 تا 10 ساله) مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی با استفاده از سیاهه اختلال هماهنگی رشدی ویژه والدین، سیاهه مشاهده حرکتی مخصوص آموزگاران غربال شدند و بطور تصادفی به سه گروه12 نفره تقسیم شدند. گروه های آزمایشی به مدت 4 هفته و هر هفته 4 جلسه به اجرای برنامه های تمرینی (برنامه تمرینی اسپارک و بازی های بومی محلی) پرداختند. ابزار مورد استفاده آزمون تبحر حرکتی برونینکس-اوزرتسکی، آزمون وکسلر و پرسشنامه رشد اجتماعی واینلند بود. آزمون تی همبسته و تحلیل واریانس یک طرفه جهت تحلیل داده ها استفاده گردید. 

    یافته ها

     نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین پیش آزمون و پس آزمون در گروه های تمرین اسپارک و بازی بومی محلی وجود داشت. همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد که اجرای گروه تمرین اسپارک و گروه بازی های بومی محلی در آزمون تبحر حرکتی و رشد اجتماعی تفاوت معناداری با گروه کنترل داشت. بطوریکه برنامه حرکتی اسپارک تاثیر بیشتری بر بهبود تبحر حرکتی و بازی های بومی محلی تاثیر بیشتری بر بهبود رشد اجتماعی این کودکان داشت. 

    نتیجه گیری

      این یافته ها پیشنهاد می نماید که از برنامه تمرینی اسپارک و بازی های بومی محلی جهت بهبود تبحر حرکتی و رشد اجتماعی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی استفاده گردد.

    کلید واژگان: برنامه حرکتی اسپارک, بازی های بومی محلی, تبحر حرکتی, رشد اجتماعی, اختلال هماهنگی رشدی
    Maryam Abdolshahi*, Kolsum Alipur, Parisa HejazyDinan, Maryam Abdoshahi
    Objective

     the aim of this study was to study the effect of Spark and traditional games on motor proficiency and social growth in children with Developmental Coordination Disorder (DCD). 

    Methods

     This quasi-experimental study, 1288 Piranshahr primary school students were screened using the parent Developmental Coordination Disorder list  and teachers log Saw motor that 36 children with DCD boys and girls (7 to 10 years) were divided randomly into three groups with 12 participant (one control and two experimental groups). The experimental groups exercised for four sessions per week for 4 weeks (Spark and traditional games). The measurement tools were Brvnynkz- Oseretsky motor proficiency test (BOTMP), the Wechsler test and Vineland Social Maturity Scale (Vineland), respectively. The depended t test and analysis of variance were used. 

    Results

     The results showed that both groups Spark program and traditional games in motor proficiency had a significant difference between pre and posttest. Also the Tuky test showed that the Spark program and traditional games had a significant difference with control group. So that the Spark program had a greater impact on improving motor proficiency and traditional games had a greater impact on improving the social development. 

    Conclusions

     This finding emphasized that the Spark program and traditional games, can improve motor proficiency and social development of children with developmental coordination disorder.

    Keywords: Spark program, traditional games, motor proficiency, social development, DCD
  • رزا رهاوی عزآبادی *، پریسا حجازی دینان، ندا حمیدی
    هدف پژوهش حاضر، مقایسه تبحر حرکتی، رفتار درونی (اضطراب) و بیرونی (پرخاشگری) و پیشرفت تحصیلی کودکان هشت تا 10 ساله دارای تولد زودرس با همتایان طبیعی بود. شرکت کنندگان در پژوهش 50دانش آموز دختر از مدارس ابتدایی دولتی استان کرمانشاه با میانگین سنی 9/0±84/8 سال بودند. میانگین وزن تولد کودکان زودرس 15/0±31/2 و میانگین وزن تولد کودکان طبیعی 16/0±44/3 بودکه شرکت کنندگان به صورت دردسترس با توجه به کارت واکسن و فرم اطلاعات فردی از 10 مدرسه انتخاب شدند و براساس شرایط تولد، به دو گروه (کودکان زودرس و کودکان طبیعی) تقسیم شدند. ازآزمون تبحر حرکتی لینکلن- اوزرتسکی برای ارزیابی تبحر حرکتی، از پرسش نامه اضطراب اسپنس برای ارزیابی رفتار درونی، از پرسش نامه خشم نلسون برای ارزیابی رفتار بیرونی و برای سنجش پیشرفت تحصیلی از نمرات دروس ریاضی، علوم، فارسی در کارنامه مدرسه سال تحصیلی 96-1395 استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین گروه کودکان طبیعی و گروه کودکان زودرس در تبحر حرکتی، رفتار درونی، رفتار بیرونی و پیشرفت تحصیلی تفاوت معنا داری وجود دارد. یافته ها نشان داد که تولد زودرس دارای عواقب بلند مدت منفی در سه حوزه تبحر حرکتی، رفتار کودکان و پیشرفت تحصیلی است. با توجه به نیاز کودکان با تولد زودرس به آموزش در حیطه های رفتاری و تحصیلی، توصیه می شود مدرسه و خانواده از این کودکان حمایت بیشتری ازقبیل نظارت، راهنمایی و مداخلات آموزشی کنند.
    کلید واژگان: اضطراب, پرخاشگری, پیشرفت تحصیلی, تبحر حرکتی, تولد زودرس
    Rosa Rahavi Ezabadi *, Parisa Hejazi Dinan, Neda Hamidi
    The purpose of this study was to comparing of motor proficiency, internal behavior (anxiety), external behavior (aggression) and educational progress preterm children 8-10 years with term children.The subjects were consist of 50 female students from primary elementary schools of Kermanshah province with an average age of 8.84 ± 0.9 years and average birth weight of 2.31 ± 0.15 preterm children and 3.44 ± 0.41 in term children, that, were selected convenience from ten schools according to the vaccine card and the individual information. They were divided into 2 groups, which one of them was preterm children group and one of them was term children. The Linklon Oseretsky Motor proficiency Scale test, Spence Anxiety Questionnaire and Nelson's Anger Questionnaire were investigated by motor proficiency, the internal behavior and external behavior, respectively. Educational progress was also evaluated based on math, science and literature marks in report card of the academic year 2016-2017. The data were analyzed by one-way ANOVA. The results showed a significant difference between preterm and term children groups in motor proficiency, internal behavior, external behavior and educational progress. The findings show that early birth is an indicator factor that can negatively influence educational progress, motor proficiency, and child behavior. Due to preterm children’s need to special learning in educationally and behavioral areas, suggested to more support from school and family for these children, such as supervision, guidance and educational interventions.
    Keywords: Aggression, Anxiety, Early Birth, Educational Progress, Motor Proficiency
  • مریم امیریان، پریسا حجازی دینان *، مریم رحیمیان مشهدی
    هدف این پژوهش، بررسی تاثیر جنسیت و رشته ورزشی بر انگیزش پیشرفت و ترس از شکست در ورزشکاران نخبه بود. 200 ورزشکار با سابقه پنج تا هفت سال فعالیت در رشته های تیمی و انفرادی، ازطریق نمونه گیری هدفمند و دردسترس انتخاب شدند. پرسش نامه های ورزش گرایی و ارزیابی شکست در عملکرد تکمیل شدند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره نشان داد که ورزشکاران مرد رقابت طلب تر و تمایل بیشتری به پیروزی دارند؛ درحالی که ورزشکاران زن هدف گراترند. زنان و ورزشکاران تیمی نسبت به مردان و ورزشکاران انفرادی ترس از شکست بیشتری دارند. رشته های تیمی، پیروزی گراتر و رشته های انفرادی، رقابت طلب تر و هدف گراتر هستند. یافته ها تاثیر عوامل مختلف بر انگیزش پیشرفت و ترس از شکست را تایید کرد و ضرورت به کارگیری مداخلات روان شناسی را به ویژه در زنان و ورزشکاران تیمی درراستای ارتقای انگیزش پیشرفت و کاهش ترس از شکست تبیین می کند.
    کلید واژگان: انگیزش پیشرفت, ترس از شکست, ورزش تیمی, ورزش انفرادی, جنسیت
    maryam Amiryan, Parisa Hejazi Dinan *, Maryam Rahimian Mashhadi
    The purpose of this study was to investigate the effects of gender and sport type on achievement motivation and fear of failure in elite athletes. Two hundred athletes competing nationally or internationally with 5-7 years of experiences, enrolled in the study based on convenience and purposive sampling method. The Sport Orientation and Appraisal Questionnaires were filled out. Data were analyzed using t-test, Pearson correlation coefficient and multivariate regression. Results showed male athletes are more competitive, while female athletes are more goal-oriented. Female and athletes in team sports experience more fear of failure compared with male and individual sports athlete. Team sport athlete have more desire of victory while individual sports athlete are more competitive and goal-oriented. Based on the results, different factors can influence achievement motivation and fear of failure. Psychological intervention is recommended especially for female and team sports athlete to promote achievement motivation and control fear of failure.
    Keywords: Achievement motivation, Fear of failure, Team sports, Individual sports, Gender
  • محیا محمدتقی *، پروانه شمسی پور دهکردی، پریسا حجازی دینان
    مقدمه واهداف افراد دچار قطع عضو اندام تحتانی با توجه به از دست دادن بخشی از اندام، استراتژی مچ را از دست داده اند، بر این اساس تعادل خود را از طریق مکانیسم لگن کنترل می کنند. لذا پژوهش حاضر در صدد بررسی مقایسه تاثیر تمرینات ثبات مرکزی اندام تحتانی و بازخورد افزوده بینایی بر کنترل استراتژی مفصل ران در اندام سالم و اندام دارای پروتز افراد دچار قطع عضو بود.
    مواد و روش ها مطالعه حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون است. 21 آزمودنی بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند سپس در سه گروه [کنترل، تمرینات ثبات مرکزی، تمرینات ثبات مرکزی با استفاده از بازخورد افزوده بینایی] به صورت تصادفی گمارده شدند. نمره استراتژی مفصل ران در اندام سالم و اندام دارای پروتز با استفاده از دستگاه پاسچروگرافی تعیین شد.
    یافته ها یافته های تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد بین نمره استراتژی مفصل ران در اندام سالم و اندام دارای پروتز بعد از اعمال مداخله های تمرینی تفاوت معنادار وجود داشت (001/0P=). مقایسه زوجی با استفاده از آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد میانگین نمره استراتژی مفصل ران در گروه های تمرینات ثبات مرکزی صرف، و تمرینات ثبات مرکزی با بازخورد بینایی بیشتر از گروه کنترل است. همچنین گروه تمرینات ثبات مرکزی با استفاده بازخورد بینایی به طور معنادار بیشتر از سایر گروه ها توانایی استفاده از استراتژی مفصل ران را داشت (001/0P=). نمره استراتژی در هر دو اندام سالم و اندام دارای پروتز برای گروه تمرینات ثبات مرکزی با استفاده از بازخورد بینایی بیشتر از گروه تمرینات ثبات مرکزی بود. همچنین در مرحله پس آزمون نمره استراتژی مفصل ران در اندام سالم بالاتر از نمره استراتژی مفصل ران در اندام دارای پروتز بود.
    نتیجه گیری نتایج نشان داد تمرینات ثبات مرکزی و تمرینات ثبات مرکزی با بازخورد افزوده می تواند باعث افزایش کنترل استراتژی مفصل ران جهت حفظ تعادل افراد دچار قطع عضو در اندام سالم و اندام دارای پروتز گردد.
    کلید واژگان: استراتژی مفصل ران, بازخورد بینایی, تمرینات ثبات مرکزی اندام تحتانی, اندام سالم, اندام دارای پروتز
    Mahya Mohamadtaghi *, Parvaneh Shamsipour Dehkordi, Parisa Hejazi Dinan
    Backgroundand Aim: The lower limb amputees, due to the loss of limb, generally use hip strategy to control balance instead of ankle strategy. The present study aimed to evaluate the effect of a lower limb training protocol consisting of core stabilization exercises with and without augmented visual feedback on balance control strategies of prosthetic leg and the sound leg in below knee amputees.
    Materials And Methods
    Based on the inclusion criteria, 21 amputees were invited to voluntarily take part in the current quasi-experimental study with pretest-posttest protocol. They were randomly divided into three groups of control, core stabilization exercises, and core stabilization exercises using augmented visual feedback. Involvement of hip strategy in the balance control of the groups, in the intact limb, and prosthetic limb were determined using Dynamic Computer Posturography.
    Results
    The results of analysis of variances using repeated measures showed significant differences (p=0.001) between the hip strategy scores of intact limb and prosthetic limp after training interventions. Bonferroni post hoc test indicated higher average scores in both training groups compared with that for control group. Between two training groups, the group with augmented visual feedback showed even a better score (p=0.001) using hip strategies to control balance. The strategy in both legs for core stabilization exercise group with visual feedback was more efficient compared with core stability exercise group without feedback.
    Conclusion
    The results showed that core stabilization exercises can improve pelvic control strategy to maintain balance in the intact leg and prosthetic leg of thr amputee. Using augmented feedback will improve the strategy application even more.
    Keywords: Hip Strategy, Augmented Visual Feedback, Lower Limb Core Stabilization Exercises, Intact Limb, Prosthetic limb, Amputee
  • محیا محمد تقی، پریسا حجازی دینان، پروانه شمسی پور دهکردی*، بهزاد امینی
    هدف
    کاهش در یکپارچگی حسی، افت عملکرد گیرنده های حسی عمقی، بینایی و دهلیزی از عوامل مهمی هستند که منجر به کاهش تعادل می شوند. هدف تحقیق حاضر برسی تاثیر دستکاری سیستمهای بینایی، حس عمقی، و دهلیزی بر تعادل افراد قطع عضو اندام تحتانی می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی، 23 فرد قطع عضو اندام تحتانی شرکت کردند. جهت ارزیابی کنترل پاسچر و تعادل آزمودنی ها از آزمون سازماندهی حسی دستگاه پاسچروگرافی استفاده شد. این دستگاه سطح تعادل را در شش وضعیت اول (وجود هر سه حس بینایی، دهلیزی و حس عمقی)، دوم (حذف حس بینایی)، سوم (حذف حس دهلیزی)، چهارم (حذف حس عمقی)، پنجم (حذف بینایی و حس عمقی) و ششم (حذف هر سه حس بینایی، دهلیزی و حس عمقی) ارزیابی نمود. آزمون سازماندهی حسی نمره تعادل را بر اساس متغیرهای پایداری و جابجایی مرکز کنترل ثقل تعیین نمود.
    یافته ها
    نتایج تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد افراد آمپوته اندام تحتانی در وضعیت دوم به طور معنی دار بر اساس نمره پایداری، تعادل بهتری نسبت به وضعیتهای چهارم تا ششم داشتند. افراد آمپوته اندام تحتانی در وضعیت سوم تعادل بهتری نسبت به وضعیتهای چهارم و پنجم داشتند (0/05p<). همچنین افراد آمپوته در وضعیت اول بر اساس نمره جابه جایی مرکز ثقل، تعادل بهتری نسبت به پنج وضعیت دیگر داشتند (0/05p<).
    نتیجه گیری
    با حذف دو یا هر سه اطلاعات آوران حسی تعادل افراد قطع عضو نیز کاهش می یابد.
    کلید واژگان: اطلاعات آوران حسی, پایداری, جابه جایی مرکز ثقل, پاسچروگرافی, آمپوتاسیون
    M. Mohammadtaghi, P. Hejazi Denan, P. Shamsipour Dehkordi *, B. Amini
    Purpose
    Reduction in sensory integration and a decline in the deep sensory receptors, visual and vestibular are the important factors that decreased the balance. The present study investigated the effect of manipulating sensory afferent information on balance of knee below amputation.
    Methods
    In this cross-sectional study 23 patients with lower limb amputation were participated. To assess postural control and balance sensory organization test was used in Posturography device. This devise assessed the state of balance in the first six items (there are three senses of visual, vestibular and proprioception), second (delete vision), third (removal vestibular), fourth (delete proprioception), fifth (delete vision and proprioception) and sixth (remove all sense of visual, vestibular and proprioception). Sensory Organization Test was determined balance score with two variable displacements in central of gravity and stability.
    Results
    The analysis of variance with repeated measures for stability variable showed statistically significant difference between the first and third condition with other condition. However, there was no significant difference between the second with the fourth, fifth with sixth conditions. Also the difference was statistically significant in lower limb amputees for variable displacement in central of gravity in the first and second situations. People with lower limb amputees have in the first position based on the displacement of the center of gravity, better than five other situations.
    Conclusion
    The results showed that by removing two or three sensory afferent information balance is reduced in amputees.
    Keywords: Afferent sensory information, Equilibrium, Central of Gravity, Posturography, Amputee
  • بتول محمدتقی*، پروانه شمسی پور دهکردی، پریسا حجازی دینان
    اهداف
    امروزه افزایش کیفیت زندگی اقشار مختلف جامعه بیش از پیش حایز اهمیت قرار گرفته است. از طرفی، خودکارآمدی درد می تواند میزان کیفیت زندگی را متاثر سازد. هدف تحقیق حاضر، بررسی اثربخشی فعالیت های جسمانی بر کیفیت زندگی و خودکارآمدی درد در افراد مبتلا به قطع عضو اندام تحتانی بود.
    ابزار و
    روش ها
    در این مطالعه مقطعی (توصیفی- تحلیلی) در سال 1394، تعداد 110 فرد قطع عضو اندام تحتانی (25 جانباز و 85 غیرجانباز) مراجعه کننده به سازمان هلال احمر تهران به روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه های سطح فعالیت بدنی، کیفیت زندگی و خودکارآمدی درد بود. تحلیل داده ها توسط آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی و به کمک نرم افزار SPSS 19 انجام گرفت.
    یافته ها
    بین تمامی مولفه های کیفیت زندگی و خودکارآمدی درد در گروه های قطع عضو اندام تحتانی جانباز و غیرجانباز با سطح فعالیت جسمانی مستقل، نسبتا وابسته و کاملا وابسته تفاوت معنی دار وجود داشت (001/0=p). میانگین نمره کل متغیرهای عملکرد جسمانی، عملکرد روانی، کیفیت زندگی و خودکارآمدی درد در جانبازان قطع عضو اندام تحتانی مستقل در مقایسه با گروه های جانبازان و غیرجانبازان نسبتا وابسته و وابسته، به طور معنی داری بالاتر بود (05/0p<). ارتباط بین نمره فعالیت های روزمره ابزاری و غیرابزاری با متغیرهای عملکرد جسمانی، عملکرد روانی، کیفیت زندگی و خودکارآمدی درد، مثبت و معنی دار بود (001/0=p).
    نتیجه گیری
    افراد قطع عضو اندام تحتانی با سطح فعالیت جسمانی مستقل نسبت به افراد قطع عضو با فعالیت جسمانی نسبتا وابسته و وابسته دارای عملکرد جسمانی، عملکرد روانی و کیفیت زندگی بهتر و خودکارآمدی درد بالاتری هستند.
    کلید واژگان: فعالیت های جسمانی, کیفیت زندگی, خودکارآمدی درد, جانبازان
    Mohamadtaghi B.*, Parvaneh Shamsipour Dehkordi P., Hejazi Dinan P
    Aims: Nowadays, any increase in the quality of life of different social classes is considered as important. The pain self-efficiency can affect the level of quality of life. The aim of this study was to investigate the effectiveness of physical activities on the quality of life and pain self-efficiency in persons with lower limb amputations.
    Instrument &
    Methods
    In the descriptive cross-sectional study, 110 lower-limb amputees, including 25 veterans and 85 non-veterans, referring to Tehran Red Crescent Office were studied in 2015. The subjects were selected via purposive sampling method. Data was collected using physical activity level, quality of life, and pain self-efficiency questionnaires. Data was analyzed by SPSS 19 software using Pearson correlation coefficient, multi variable ANOVA, and Bonferroni post-hoc tests.
    Findings: There were significant correlations between all components of quality of life and pain self-efficiency in lower-limb veteran and non-veteran amputees groups and independent, relatively dependent, and completely dependent physical activity levels (p=0.001). There were significantly higher total mean scores of physical functioning, mental functioning, quality of life, and pain self-efficiency in independent lower-limb veteran amputees than relatively dependent and dependent veteran and non-veteran groups (p
    Conclusion
    There are higher levels of physical functioning, mental functioning, quality of life, and pain self-efficiency in the lower-limb amputees with independent physical activities than with relatively dependent and dependent physical activities.
    Keywords: Motor Activity, Quality of Life, Pain, Self, efficacy, Veterans
  • بتول محمدتقی *، پریسا حجازی دینان، پروانه شمسی پور دهکردی
    زمینه و هدف
    درمان با آینه مداخله درمانی نسبتا جدیدی است که بر حرکت دادن عضو معیوب در مقابل آینه متمرکز است و ابزار مهمی برای بهبود ثبات در طول توانبخشی به شمار می آید. پژوهش حاضر در صدد بررسی اثر 12جلسه برنامه منتخب آینه درمانی بر متغیرهای کینتیک کنترل پاسچر افراد قطع عضو در شرایط دستکاری اطلاعات حسی می باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون– پس آزمون، گروه های تصادفی 14 (7n= کنترل و 7n= آینه درمانی) قطع عضو شرکت کردند. آزمودنی های حاضر در گروه کنترل صرفا فعالیت های روزانه، و آزمودنی های گروه آزمایش علاوه بر انجام فعالیت های روزانه، تحت انجام یک مداخله درمانی تمرینات تعادلی که رو به روی آینه انجام می شد، قرار گرفتند. جهت ارزیابی کنترل پاسچر آزمودنی ها از آزمون سازماندهی حسی توسط دستگاه پاسچروگرافی که نمره تعادل را بر اساس متغیرهای هم راستایی، جابجایی مرکز ثقل و استراتژی نشان می دهد، استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس عاملی ترکیبی با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد کنترل پاسچر در پس آزمون گروه آینه درمانی نسبت به گروه کنترل در هر شش وضعیت ارزیابی حسی افزایش داشته است. همچنین نمره هم راستایی و استراتژی در وضعیت اول (وجود سه حس بینایی، دهلیزی و عمقی) و دوم (حذف بینایی و دستکاری حس دهلیزی و عمقی) در مرحله پس آزمون برای گروه آینه درمانی بیشتر و نمره جابه جایی مرکز ثقل کمتر از وضعیت های دیگر بود. در وضعیت ششم (دستکاری حس دهلیزی و عمقی) در پس آزمون گروه کنترل، نمره هم راستایی و استراتژی کمتر و نمره جابه جایی مرکز ثقل بیشتر از وضعیت های دیگر بود.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد 12 جلسه برنامه منتخب آینه درمانی باعث بهبود تعادل در افراد قطع عضو زیر زانو می شود. همچنین انجام یک دوره برنامه آینه درمانی باعث کاهش دامنه نوسان، افزایش هم راستایی و استراتژی می شود که نشان دهنده افزایش تعادل در افراد قطع عضو می باشد.
    کلید واژگان: آینه درمانی, متغیر کینتیک, کنترل پاسچر, قطع عضو
    Batoul Mohamadtaghi *, Dr Parisa Hejazi, Dr Parvaneh Shamsipour
    Background
    Mirror therapy is a relatively new intervention that focuses on moving the defective part in front of the mirror and the intervention is proposed to be an important tool to improve stability during rehabilitation program of amputee. This study aims to evaluate the effects of 12 sessions of mirror therapy on postural control kinetic variables of amputees when manipulating sensory information.
    Methods
    In this quasi-experimental study with pretest-posttest and random group design, 14 below knee amputees (n =7 control and n =7 experimental) were enrolled. The experimental group engaged in 12 session of exercise therapy in front of mirror but the control group just did their routine daily activities without any intervention. To asses postural control, Computerized Dynamic Posturography was used which shows the balance score according to two variables of stability and displacement of the center of gravity while manipulating sensory organization in 6 conditions (absence or presence of vision, presence or manipulation of vestibular and kinesthetic information). For data analysis, multiple analysis of variance (MANOVA) with repeated measures and Bonferroni post-hoc test were used.
    Results
    The results showed that postural control improved in the experimental group compared to the control group in all six sensory manipulation conditions. The balance improvement in the mirror therapy group in the first condition (existence of three senses of vision, vestibular and kinesthetic) and second condition (elimination of sight and presence of vestibular and kinesthetic information) has been higher than other conditions. Balance scores were worse in condition 6 (manipulation of vestibular and kinesthetic) in the control group compare to other sensory conditions.
    Conclusion
    Finding of the research showed that 12 sessions of mirror therapy can improve balance in people with below knee amputations. Moreover, application of mirror in exercise sessions can reduce the amplitude of fluctuation and increase alignment and strategies, which helps promotion of balance control.
    Keywords: Mirror Therapy, Kinetic Variable, Postural control, Amputee
  • بتول محمدتقی*، پریسا حجازی دینان، پروانه شمسی پور دهکردی
    اهداف
    درمانگران طب فیزیکی و توان بخشی برای افزایش توانایی حفظ تعادل و ارتقای استقلال عملکردی در افراد با قطع عضو اندام تحتانی، از روش های مداخله ای تمرین درمانی استفاده می کنند. هدف تحقیق حاضر، بررسی تاثیر برنامه منتخب تعادلی در شرایط دست کاری سیستم های بینایی، دهلیزی و عمقی بر کنترل پاسچر افراد قطع عضو اندام تحتانی بود.
    مواد و روش ها
    در این پژوهش نیمه تجربی در سال 1394، 14 نفر با قطع عضو زیر زانو مراجعه کننده به مرکز جامع توان بخشی هلال احمر تهران به روش دردسترس انتخاب شده و به تصادف در دو گروه 7نفره کنترل و تمرینات منتخب تعادلی جای گرفتند. برای ارزیابی کنترل پاسچر و تعادل آزمودنی ها از آزمون سازمان دهی حسی دستگاه پاسچروگرافی پویای کامپیوتری استفاده شد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS 19 و توسط آزمون تحلیل واریانس عاملی ترکیبی با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند.
    یافته ها
    تعادل و کنترل پاسچر در پس آزمون گروه تمرین درمانی نسبت به گروه کنترل افزایش داشت. در وضعیت اول (وجود سه حس بینایی، دهلیزی و عمقی) و دوم (حذف بینایی و دست کاری حس دهلیزی و عمقی) پس آزمون گروه تعادلی، نمره پایداری و استراتژی بیشتر و نمره جابه جایی مرکز ثقل کمتر از وضعیت های دیگر بود. در وضعیت ششم (دست کاری حس دهلیزی و عمقی) پس آزمون گروه تعادلی، نمره پایداری و استراتژی کمتر و نمره جابه جایی مرکز ثقل بیشتر از وضعیت های دیگر بود.
    نتیجه گیری
    انجام یک دوره برنامه منتخب تمرین درمانی باعث کاهش دامنه نوسان، افزایش پایداری و افزایش استراتژی در افراد قطع عضو زیر زانو می شود که نشان دهنده افزایش تعادل و کنترل پاسچر در این افراد است.
    کلید واژگان: تمرین درمانی, اطلاعات حسی, کنترل پاسچر, قطع عضو زیر زانو
    Batoul Mohamadtaghi B. *, Hejazi Dinan P., Shamsipour Dehkordi P
    Aims: Exercise therapy intervening methods are used by physical medicine and rehabilitation therapists to increase the capability to keep balance and independent functioning in the lower limb amputees. The aim of this study was to investigate the effects of the selective balance program on postural control in the lower limb amputees under manipulation of visual, vestibular, and proprioceptive sensory systems.
    Materials and Methods
    In the semi-experimental study, 14 amputees with under the knee amputation referred to Tehran Red Crescent Rehabilitation Center were studied in …. The subjects selected via available sampling method were divided into two 7-person groups including “control” and “selective postural” groups. Sensory organization test was used to assess postural control and balance of the subjects by computerized dynamic posturography system. Data was analyzed by SPSS 19 software using composed factor ANOVA with repeated measures and Bonferroni post-hoc test.
    Findings: There was an increase in the balance and postural control in the posttest step in exercise therapy group than control group. In the posttest step in postural group, alignment and strategy scores of the first (presence of visual, vestibular, and proprioceptive senses) and the second (elimination of vision and manipulation of vestibular and proprioceptive senses) situations were higher than other situations, while the score of displacement of the center of gravity in the mentioned situations was less than other situations. In the posttest step in postural group, postural and strategy scores and the score of displacement of the center of gravity in the sixth (manipulation of vestibular and proprioceptive senses) situation were less and higher than other situations, respectively.
    Conclusion
    A course of selective exercise therapy program leads to a reduction in the displacement amplitude and an enhancement in alignment, as well as an increase in strategy, in persons with under the knee amputation, showing increases in balance and postural control.
    Keywords: Exercise Therapy, Postural Balance, Amputees
  • پریسا حجازی دینان، فرزام فرهمند، حسین مختارزاده سلماسی، تهمینه رضاییان
    زمینه و هدف
    هدف این مقاله بررسی و مقایسه متغیرهای سینماتیکی حرکت مایی گری در دو گروه کاراته کاهای ماهر و نیمه ماهر است.
    روش بررسی
    افراد آزمودنی در دو گروه شامل 9 نفر ماهر (اعضای تیم ملی) و 7 کاراته کار با مهارت متوسط (غیرعضو تیم ملی) مورد آزمون قرار گرفتند. اندازه گیری با استفاده از روش استریو-ویدیوگرافی انجام شد و موقعیت سه بعدی مارکرهای بازتابنده ی نور نصب شده بر روی نقاط راهنمای آناتومیکی، حین اجرای حرکت ردیابی شد. مقایسه ی آماری میانگین متغیرهای دو گروه، با استفاده از آزمون آماری T مستقل و مقایسه تغییر متغیرها در هر گروه با استفاده از آزمون T زوج انجام پذیرفت.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده حاکی از رعایت برخی جزئیات الگوی حرکتی شامل حفظ ارتفاع و زاویه ی چرخش تنه ی پیش و حین پرتاب پا، پلنتار فلکشن سه مرحله ای مفصل مچ پا و حفظ راستای ساق پیش از پرتاب پا در گروه ماهر بود که در گروه با مهارت متوسط مشاهده نمی شد. همچنین، هرچند مقایسه میانگین سایر متغیرهای سینماتیکی در مقایسه بین دو گروه تفاوت معناداری را نشان نداد اما بررسی ضریب تغییرات نشان داد که اجرای حرکت در افراد گروه ماهر (شامل جابه جایی قائم و چرخش تنه و تغییرات زاویه ای مفاصل مچ پا، زانو و ران) با مشابهت بیشتری نسبت به افراد گروه با مهارت متوسط انجام شده است که این ویژگی به خصوص در حرکات مفصل زانو بارزتر بود.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاکی از اهمیت و کارآیی روش های اندازه گیری و تحلیل حرکت برای مطالعه ی تفاوت های جزئی بین کاراته کاران ماهر و نیمه ماهر است که ممکن است به صورت عادی مشاهده نشوند.
    کلید واژگان: تحلیل سینماتیک, استریوفتوگرامتری, کاراته, مایی گری
    Parisa Hejazi Dinan, Farzam Farahmand, Hossein Mokhtarzadeh Salmasi, Tahmineh Rezaeean
    Background And Aim
    The aim of this study was to investigate and comapre the kinematics variables of the Maei-Geri technique in two groups of top-expert and practiced karatekas.
    Materials And Methods
    The subjects included 9 top expert karatekas (members of the Iranian national team) and 7 practiced karatekas (with at least 6 years experience but not members of the national team). The measurement was conducted using stereo-videography by which the 3-D coordinates of the reflective markers attached to the anatomical landmarks were traced during motion. The statistical analysis was performed using independent sample T-test for comparison of the groups means and pair sample t-test for inter group comparison.
    Results
    Results indicated well observation of some details of the motion pattern by top-expert group, including maintaining the height and angulation of the trunk before and during kick, a three phased plantar flexion of the ankle joint, and maintaining the orientation of the shank before kick, which were neglected by the practiced group. Also, comparison of the cofficients of variation of the kinematical variables within the two groups revealed that the motion (including the trunk’s vertical movement and rotation, and the ankle, knee and hip joints angular variation) has been conducted with a higher degree of similarity within the top-expert group; this was mostly significant for the knee joint motions.
    Conclusion
    The results of this investigation highlight the importance and effectiveness of the motion analysis methods in studying the detailed performance differences between the expert and non expert karatekas, which might remain undetected under direct observation.
    Keywords: Kinematic Analysis, Stereo, videography, Karate, Mae Geri
  • پریسا حجازی دینان، محمدعلی اصلانخانی، احمد فرخی
    هدف از این پژوهش، بررسی اثر دستورالعمل کانون توجه بر دقت و همچنین سینماتیک پرتاب دارت افراد مبتدی طی یادگیری مهارت بود. 20 دانشجوی دختر راست دست رشته تربیت بدنی دانشگاه الزهرا، بدون تجربه در مهارت پرتاب دارت، در دامنه سنی 22-20 سال داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. دانشجویان بر اساس امتیاز پیش آزمون، به دو گروه همسان کانون توجه بیرونی و کانون توجه درونی تقسیم شدند. سپس تمرینات دوران اکتساب هر گروه با دستورالعمل مربوط به آن (گروه کانون توجه بیرونی تمرکز بر دارت و مسیر آن، و گروه کانون توجه درونی تمرکز بر دست و حرکت آن)، شامل 6 دسته کوشش 10 تایی انجام گرفت. پس از 48 ساعت، شرکت کنندگان در آزمون یادداری بدون دستورالعمل، شامل 2 دسته کوشش 10 تایی، شرکت کردند. داده های سینماتیک با استفاده از فیلمبرداری از اجرای مهارت و تحلیل آن با نرم افزار تحلیل حرکت شریف استخراج شد. خطای شعاعی و خطای متغیر دو بعدی در هر دسته کوشش به عنوان معیار سنجش نتیجه اجرا محاسبه شد. دامنه حرکت شانه، حداکثر دامنه باز شدن آرنج و خم شدن مچ دست پرتاب در پیش آزمون، آخرین دسته کوشش مرحله اکتساب و یادداری به عنوان داده های سینماتیک و معیار سنجش فرایند اجرا در نظر گرفته شد. نتایج تحلیل واریانس دو عاملی با تکرار سنجش نشان داد که اگرچه اثر تمرین بر هر دو نوع خطا معنادار بود (05/0 P<)، تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت (05/0 P>). داده های سینماتیکی فقط در مرحله اکتساب تحت تاثیر نوع کانون توجه تغییر کرد، که البته این اثر تنها در مورد خم شدن مچ دست معنادار بود (05/0 P<).
    کلید واژگان: دستورالعمل کانون توجه, سینماتیک, دقت, مبتدی, یادگیری, پرتاب دارت
  • F. Farahmand, T. Rezaeian, R. Narimani, P. Hejazi Dinan
    The change of gait pattern and muscular activity following amputation is thought to be responsible for the higher incidence of joint degenerative disorders observed in amputees. Considering the lack of consistent data in the literature, the purpose of the present study was to measure and analyze the spatio-temporal variables, the kinematics and, particularly, the net joint moments of the intact and prosthetic limbs of above knee amputee subjects during walking and to compare the results with those of normals. The gait characteristics of five transfemoral amputees and five normal subjects were measured using videography and a force platform. The human body was modeled as a 2-D sagittal plane linkage consisting of 8 rigid segments and analyzed using rigid body kinematics and inverse dynamics approaches. The results, including the joints flexion angles and normalized net moments, were statistically analyzed. There was a significant difference between the spatio temporal variables of the normal subjects and intact and prosthetic limbs of amputee subjects, but, the difference between the intact and prosthetic limbs of amputees was not statistically significant. The kinematics of the intact limb of the amputee subjects was close to that of the normals, but the prosthetic limb had a much more limited angular motion. The intact limbs of the amputee subjects experienced larger than normal extension hip moment (with a maximum value of 2.08 compared to 1.68 Nm/kg) and flexion knee moment (with a maximum value of 1.84 compared to 1.14 Nm/kg); this is believed to contribute to the articular cartilage lesions. The hip joint of the prosthetic limb of the amputee subjects, on the other hand, experienced lower than normal joint moments (with a maximum value of 0.97 compared to 1.67 Nm/kg), which might contribute to the osteoporosis found in the remainder of the femur.
فهرست مطالب این نویسنده: 21 عنوان
  • دکتر پریسا حجازی دینان
    دکتر پریسا حجازی دینان
    استادیار گروه رفتارحرکتی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
نویسندگان همکار
  • دکتر فرزام فرهمند
    : 2
    دکتر فرزام فرهمند
    استاد مهندسی مکانیک، دانشگاه صنعتی شریف، تهران، ایران
  • دکتر آرزو احمدپور
    : 1
    دکتر آرزو احمدپور
    استادیار رفتار حرکتی، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان، ، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال