به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر بهارک محمودی حنارود

  • بهارک محمودی*، فاطمه ملک پایین

    این پژوهش به دنبال فهم این نکته است که مخاطبان ایرانی چگونه و به چه دلیلی پلتفرم های داخلی نمایش خانگی از جمله فیلیمو و نماوا را تماشا می کنند. در این پژوهش که با رویکرد نظری استفاده و رضامندی صورت گرفته است، نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام شده و داده های تحقیق از مصاحبه عمیق با 17 نفر از مخاطبان پلتفرم های نمایش خانگی به دست آمده است. درنهایت، داده ها با روش تحلیل مضمون دسته بندی و مقولات اصلی که پاسخ سوال تحقیق است در قالب نقشه مضامین به نمایش درآمده است. مخاطبان دلایل تماشاکردن را مقولاتی چون ایجاد انگیزه با وجود دسته بندی مناسب، به صرفه بودن، دوبله و سانسور و غیره در این پلتفرم ها بیان کردند. همچنین عواملی نظیر رعایت نکردن کپی رایت، سانسور و دوبله نامناسب و غیره را دلیلی برای صرف نظر از تماشای این VODها دانسته اند. نکته حائز اهمیت این است که مخاطبان معتقدند که باید از دیگران محافظت کنند و خودشان نیازی به محافظت دربرابر محتوای غیراخلاقی و نامناسب ندارند. آن ها ترجیح می دهند تا همراه با دیگران از فیلم های منتشرشده VODها استفاده کنند، چراکه سانسور شده و محتوای مناسب اخلاقی دارند. به این ترتیب، دیگران در معرض محتوای مناسب قرار می گیرند؛ اما در تنهایی خود، علاقمندند از دیگر راه های دسترسی، بدون سانسور نسخه کامل فیلم های غیرفارسی را ببینند.

    کلید واژگان: سینمای خانگی, مصرف, فیلیمو, نماوا, پلتفرم
    Baharak Mahmahmoudi *, Fatemeh Malekpaeen

    This research seeks to understand how and why Iranian audiences watch domestic platforms such as Filmo and Namava. Sampling was done in a purposeful way and research data was obtained from in-depth interviews with 17 people from the audience of home viewing platforms. Finally, the data has been displayed in the form of a theme map using the theme analysis method of categorizing and main categories which is the answer to the research question. Audiences expressed the reasons for watching in these platforms, such as creating motivation despite proper categorization, cost-effectiveness, dubbing and censorship, etc.Also, factors such as not respecting copyright, censorship and inappropriate dubbing, etc. have been considered as a reason for not watching these VODs. The important thing is that the audience believes that they should protect others and they do not need to protect themselves against immoral and inappropriate content. They prefer to use VOD released movies along with others because they are censored and have ethical content. In this way, others are exposed to the right content; But in their solitude, they are interested in watching the full version of non-Persian movies without censorship through other means of access.

    Keywords: Platform, VOD, Sencership, Homevidio, Consume
  • هادی خانیکی، بهارک محمودی، وحید اقدسی*

    نسبت شبکه های اجتماعی و حوزه عمومی یکی از مباحث پردامنه در حوزه مطالعات شبکه های اجتماعی است. مسیله اصلی در این پژوهش، نسبت پلتفرم گفت وگو محور کلاب هاوس با حوزه عمومی است. برای تببین این موضوع، یکی از اتاق های کلاب ایرانی «جدال داغ» در کلاب هاوس، به عنوان نمونه انتخاب و داده ها با تکنیک مشاهده مستقیم جمع آوری شدند و کنش ارتباطی و گفت و گوهای کاربران حاضر در این اتاق، با استفاده از روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد که «ایجاد دوقطبی و غیریت سازی، کنایه زدن، برچسب زدن، ترجیح منافع شخصی بر جمعی و تهدید به افشاگری» از مهمترین مصادیق کنش غیر ارتباطی و «ایجاد فضای باز گفتمانی، دعوت به بحث منطقی، رعایت انصاف، پذیرش خطا، استفاده از تعابیر محترمانه، رعایت نوبت در گفت وگو و هدایت گفت وگو» از مهمترین مصادیق کنش معطوف به تفاهم توسط کاربران است. یافته های تحقیق همچنین نشان می دهد، گفت وگوی عقلانی- انتقادی کاربران با ویژگی هایی نظیر ««بیان استدلال، ارایه شواهد، استفاده از آمار و بیان راه حل» تعریف می شود.

    کلید واژگان: حوزه عمومی, کنش ارتباطی, هابرماس, شبکه اجتماعی, کلاب هاوس
    Hadi Khaniki, Baharak Mahmoodi, Vahid Aghdasi *

    In social media studies, the linkeage between social media and the public sphere is one of the most comprehensive topics. This study focused on the relationship between the dialogue -oriented platform of Clubhouse and the public sphere. The direct observation technique was used to collect data from one of the Iranian rooms in the Clubhouse, “Jedale Dagh” Club, in order to explain this issue. Then, this room’s communicative actions and conversations were studied using thematic analysis. The research indicated that “creating bipolarity and othering, taunting, labeling, prioritizing self-interests over collective interests, and threatening to expose” were among the most important instances of instrumental action. In addition, the following were among the most significant examples of value-rational action: “Open discourse, logical discussion, observing fairness, accepting mistakes, using respectful expressions, turn-taking in the dialogue, and guiding the dialogue.” The research also demonstrated that the rational-critical dialogue of users was characterized by “logical reasoning, presenting evidence, using statistics, and expressing solutions.”

    Keywords: Public Sphere, communicative action, Jürgen Habermas, Social Media, Clubhouse
  • بهارک محمودی*، طاهره رضایت، مژگان حاجی زادگان
    بر اساس آمار نشر کتاب، رمان «ملت عشق» یکی از رمان های پرفروش سال های اخیر در ایران است و توجه به دلایل و زمینه های عامه پسند شدن آن می تواند به درکی از حال وهوای جامعه در این دوره کمک کند. ازاین رو، پژوهش حاضر از طریق مطالعه کیفی علل گرایش کاربران زن اینستاگرام به رمان «ملت عشق» سعی کرد تا بتواند به بخشی از مسایل مطرح حول چنین پدیده ای در جامعه ایران دست یابد. به این منظور، با روش تحلیل مضمون و انجام نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، با بیست نفر از این کاربران مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته انجام شد. طبق یافته های این پژوهش، اگرچه به نظر می رسید نوعی فراخوانی مخاطب توسط ویژگی های عامه پسند و تبلیغات کنجکاوی برانگیز صورت گرفته باشد، اما از سوی دیگر، توجه به عناصر داستان نظیر فرم، محتوا و مولف نیز بیانگر گزینش گری مخاطبان و عاملیت آن ها در انتخاب این اثر بود و به طور کلی، علاوه بر عامل «موج تبلیغاتی» و «جذابیت داستان»، علل گرایش به مطالعه چنین اثری را می توان ناشی از عامل مهم دیگری از جمله پرداختن به مسایلی از جنس «مسیله روز جامعه» در ایران دانست که استقبال بالا از چنین اثری نیز می تواند نشان دهنده نوعی حساسیت اجتماعی نسبت به این گونه مسایل باشد. در مجموع، بر مبنای اطلاعات به دست آمده از مصاحبه های عمیق با تعدادی از مخاطبان این رمان، می توان گفت شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایران در توجه و استقبال از این اثر تاثیرگذار بوده و در این میان، نقش شبکه اجتماعی اینستاگرام در معرفی و استقبال هرچه بیشتر از آن بسیار پررنگ بوده است.
    کلید واژگان: ادبیات عامه پسند, ملت عشق, نظریه دریافت, کاربران اینستاگرام, زنان
    Baharak Mahmoodi *, Tahere Rezayat, Mojgan Hajizadegan
    According to the book publishing statistics, the novel "The Forty Rules of Love" is one of the best-selling novels in recent years in Iran, and paying attention to the reasons and contexts of its popularity can help to understand the mood of society in this period. Therefore, the present study, through a qualitative study of the reasons for the tendency of female Instagram Users to the novel "The Forty Rules of Love", tried to find some of the issues raised around such a phenomenon in Iranian society. For this purpose, in-depth semi-structured interviews were conducted with twenty of these Users by means of Content Analysis and Purposeful sampling and Snowball sampling. According to the findings of this study, although it seemed that the audience was called by popular features and curious advertisements, but on the other hand, attention to the elements of the story such as form, content and author also indicates the selectivity of the audience and their agency in choosing this book, and in addition to the "propaganda wave" and "story appeal", the reasons for the tendency to study it can be attributed to another important factor, such as addressing issues such as "society's current issue" in Iran. It can be said that the social, cultural and political conditions of Iran are influential in the attention of this book, and among them, the role of Instagram in introducing and more attention to it has been very bold.
    Keywords: Popular Literature, The Forty Rules of Love, Reception Theory, Instagram Users, Women
  • بهارک محمودی*
    در این مقاله تلاش شده تا با رویکرد نشانه شناسی، شیوه بازنمایی سفره های غذا در سینمای ایران و نسبت آن با پیوندهای اجتماعی، مطالعه و معنای ضمنی آنها تفسیر شود. بدین منظور بر اساس منطق نمونه گیری نظری، فیلم هایی (از سینمای بعد از انقلاب) انتخاب شده اند که در آنها غذا و تهیه آن از مضامین اصلی و یا گرد هم آمدن شخصیت های اصلی به بهانه صرف غذا از فصل های کلیدی در روایت به شمار روند. این مطالعه مطالعه ای توصیفی- اکتشافی است که با این فرضیه آغاز شد که تصویر سفره های غذا در سینمای ایران به ضرورت فرهنگی موجبات برقراری پیوند های اجتماعی را ایجاد می کند ؛ اما در ادامه پیوند ضمنی این پدیده با مفاهیمی چون جنسیت و طبقه نیز آشکار شد. به این معنا که تصویر سفره های غذا در سینمای ایران، تصویری است که با مناسبات جنسیتی و در واقع زنانه گی و همچنین تمایزات طبقاتی پیوندی انکار ناپذیر دارد. به این معنا که سفره در سینمای ایران، پدیده ای زنانه و خانوادگی است که موجب ایجاد پیوندهای قوی اجتماعی می شود و محتوا و شیوه چینش آن طبقه اجتماعی افراد پیرامون آن را نمایندگی می کند.
    کلید واژگان: غذا, سفره ایرانی, سینمای ایران, جنسیت, طبقه, پیوندهای اجتماعی
    Baharak Mahmoodi *
    In this article, an attempt has been made to study the method of representing food tables in Iranian cinema and its relation to social ties, their study and their implicit meaning with a semiotic approach. For this purpose, based on the logic of theoretical sampling, films (from post-revolutionary cinema) have been selected in which food and its preparation are the main themes or the gathering of the main characters under the pretext of eating is one of the key chapters in the narrative. However, this study began with the hypothesis that the food tables in Iranian cinema necessitate cultural ties due to cultural necessity, and this is a point that can also be seen in cinema; However, the implicit connection of this issue with concepts such as gender and class was also revealed. In other words, the image of food tables in Iranian cinema is an image that has an undeniable link with gender relations and in fact femininity as well as class differences.
    Keywords: food, Iranian table, Iranian Cinema, Gender, Class, Social Ties
  • آرش حسن پور، بهارک محمودی*

    حیات فرهنگی اشیاء یکی از حوزه های مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی فرهنگی و بینا رشته ای است که در پژوهش های ایرانی محدود و کم بضاعت است. ما در این مقاله با عنایت به این کاستی پژوهشی تلاش خواهیم کرد تا به موجودیت اجتماعی و فرهنگی «در» به مثابه یک شیء و پدیدار نظر کنیم. این امر از خلال مطالعه ی تفسیری دو فیلم «خانه ی پدری» (کیانوش عیاری) و «آشغال های دوست داشتنی» (محسن امیر یوسفی) محقق خواهد شد. رویکرد نظری و روش شناختی ما در این مقاله مبتنی بر آرا و نظریات زیمل است. نتایج این مطالعه با پذیرش این پیش فرض که «انسان موجودی است مرز آفرین و دارای قوه وصل و فصل» نشان می دهد که پدیده «در» در این آثار عامل ایستایی، توقف و فروبستگی است. در فیلم خانه ی پدری مردان در می سازند، دیوار می کشند و پرده پوشی می کنند اما این زنان هستند که دیوار برمی چینند و قفل درها را می گشایند و از حقیقت پرده دری می کنند. همچنین در این فیلم ها به واسطه عنصر «در» شاهد دیالکتیک درون و بیرون، پنهان و آشکار بودگی و همچنین امر شخصی و غیرشخصی هستیم. مطالعه این دو فیلم نشان می دهد که «در» همچنین با مقوله جنسیت، فردیت، سلطه، رازداری و امر تاریخی، گره خورده است. همچنین در کنار عنصر «در» عناصری دیگر همچون دیوار، قاب، پنجره و قفل، چونان یک موتیف و منظومه ای معنایی عمل می کنند که باب تفاسیر اجتماعی و فرهنگی را به خوانش متن می گشایند.

    کلید واژگان: تاریخ اجتماعی اشیاء, در, مرز, رهیافت دیالکتیکی, گئورگ زیمل
    Arash Hasanpour, Baharak Mahmoudi *

    The cultural life of objects is one of the fields of cultural studies and cultural sociology and interdisciplinary discipline that is limited and lacking in Iranian research. In this article, we will attempt to address this research deficiency by considering the social and cultural existence of the 'door' as an object and emerging. This will be accomplished through an interpretive study of the two films "Paternal House" (Kianoush Aiyari) and "Lovely Trash" (Mohsen Amir Yousefi). Our theoretical and methodological approach in this article is based on Simmel's ideas and theories. The results of this study, by accepting the premise that "man is a creature, boundary-bound," suggest that the "door" phenomenon in these works is a static, stopping, and confining factor. In the film, the men in the paternity house make doors, knock down walls, and hide, but it is women who break through the walls and unlock the doors, revealing the truth. In these films we also see the dialectic of the inside and the outside, hidden and revealing, as well as personal and impersonal, through the 'in' element. Studying these two films shows that the Door is also intertwined with gender, individuality, domination, secrecy, and history. They also act alongside the "in" element, such as walls, frames, windows, and locks, as a semantic motif and context that open social and cultural interpretations to text reading.

    Keywords: The Social History of Objects, Door, Dialectical Approach, George Simmel
  • بهارک محمودی*، عباس وریج کاظمی
    این مقاله با هدف مطالعه ای انتقادی بر کتاب «زندگی روزمره تهی دستان شهری (1390-1392)» نوشته علیرضا صادقی نوشته شده است. کتابی که حاصل پژوهش مقطع دکترای نویسنده است و اولین چاپ آن به پاییز 1397 بازمی گردد.  این کتاب از مجموعه آثاری به‎شمار می رود که در سنت نظری-روشی آصف بیات نوشته شده و به گفته نویسنده در ادامه کتاب «سیاست های خیابانی» بیات که در سال 1997 میلادی نوشته شده، خوانش‎پذیر می شود. در این نوشته تلاش کرده ایم با رویکردی  توصیفی- تحلیلی به نقد ساختاری و محتوایی کتاب حاضر بپردازیم. حاصل اینکه کتاب به لحاظ ساختاری، وفادار به اصول پژوهشی است و حاوی نتایجی بسیار مهم در شناخت تهی دستان شهری در دهه 90. اما با این حال، نتایج حاصل از این مطالعه انتقادی نشان می دهد که هرچند اطلاعات و شواهد ارایه شده در کتاب که با روشی مردم نگارانه تحلیل شده اند، حکایت از عمق و ابعاد گسترده انجام این تحقیق دارند، اما واقعیت این است که کتاب از نمونه اصلی خود یعنی «سیاست های خیابانی» پا فراتر نگذاشته است. همچنین بی توجهی و کم رنگ نشان‎دادن نقش تهی دستان در بازتولید موقعیت فرودستی و بی نظمی های شهری نکته ای است که در طراحی و جمع بندی کتاب حاضر به چشم می خورد.
    کلید واژگان: زندگی روزمره, تهی دستان, تهی دستان شهری, شهر, مقاومت, نولیبرالیسم
    Baharak Mahmoodi *, Abbas Varij Kazemi
    This article has been written with the aim of critical study on the book "Everyday Life of Urban Precariat (2013-2011)" written by Alireza Sadeghi.  This book is considered as a collection of works written in the theoretical-methodological tradition of Bayat and according to the author, it is readable in the continuation of Bayat's book "Street Policies" which was written in 1997. The results of this critical study show that although the information and evidence presented in the book, which has been analyzed in an ethnographic manner, indicate the depth and breadth of this research, the fact is that the book is one of its original examples of "street politics". He has not stepped beyond. Also, showing the negligence and insignificance of the role of the poor in reproducing the inferiority situation and urban irregularities is a point that can be seen in the design and summary of the present book.
    Keywords: everyday life, The Urban Precariat, The City, The Resistance, neoliberalism
  • بهارک محمودی*، ملیکا فراهانی
    این پژوهش، به منظور مطالعه بازنمایی مفهوم «زنان علیه زنان» در آثار سینمایی صورت گرفته است. کاری کیفی در حوزه مطالعات فرهنگی که تلاش می‏کند مجموعه خاصی از کنش‏های تعارض‏آمیز به‏نمایش درآمده میان زنان در سینمای ایران را ذیل مفهوم «زن‏ستیزی خیرخواهانه» توضیح دهد و تحلیل کند. با توجه به آرای مک‏کوایل و کراکایر در باب کارکرد شناختی سینما، حتی اگر تصاویر سینمایی خالی از سوگیری نباشد، می‏تواند برشی از واقعیت اجتماعی باشد. به این منظور، چهار فیلم از مجموع فیلم‏های به نمایش درآمده در دهه 1390 به‏صورت موردی مطالعه شده و با روش ترکیبی تحلیل گفتمان و نشانه‏شناسی تحلیل شده است. با توجه به زمینه‏های اجتماعی، خوانشی نقادانه از فیلم‏های منتخب انجام شد تا بر اساس آن بتوانیم از خلال امور و تصاویر روزمره و پیش‏پاافتاده، برخی از لایه‏های پنهان در ساختارهای تبعیض‏آمیز علیه زنان را آشکار و ریشه‏یابی کنیم. یافته‏های این مطالعه نشان می‏دهد که در بستری تاریخی و اجتماعی، سینمای ایران تصویری از زن‏ستیزی میان زنان نمایش می‏دهد که ماهیت سرکوب‏گرانه آن را به حاشیه رانده و بر نیت خیرخواهانه آن تاکید می‏کند؛ به همین سبب شخصیت‏های فیلم‏ها در این موقعیت عمدتا به بازتولید تبعیضی که از سوی همجنسان خود بر آنان روا می‏رود وقوف ندارند و به آن تن می‏دهند. این بازنمایی عموما به‏صورت امر روزمره و طبیعی انگاشته می شود و در حاشیه تم اصلی فیلم به تصویر کشیده می شود.
    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, زن‏ستیزی, سینمای ایران, فمینیسم, مطالعات زنان
    Baharak Mahmoodi *, Melika Farahani
    This study was conducted to study the representation of the concept of "women against women" in cinematic works. Qualitative work in the field of cultural studies that seeks to explain and analyze a particular set of conflicting actions displayed among women in Iranian cinema under the concept of "benevolent xenophobia."Even if cinematic images are not devoid of bias, they can be a slice of social reality. For this purpose, four films from the total of films screened in the 90s have been studied on a case-by-case basis and analyzed by a combined method of discourse analysis and semiotics. The findings of this study show that in a historical and social context, Iranian cinema presents a picture of xenophobia among women, which marginalizes its repressive nature and emphasizes its benevolent intentions. For this reason, the characters in the films in this situation are mainly unaware of and tolerate the reproduction of discrimination against them by their homosexuals. This representation is generally considered to be everyday and natural and is depicted in the margins of the main theme of the film. the characters in the films in this situation are mainly unaware of and tolerate the reproduction of discrimination against their homosexuals.
    Keywords: Women's Studies, iranian cinema, Anti-Feminism, feminism, Discourse analysis
  • اعظم ده صوفیانی، بهارک محمودی حنارود*

    هدف از نگارش این مقاله مطالعه کنش گروهی از «زنان بی خانمان بهبودیافته» به عنوان بخشی از فرودستان اجتماعی در اینستاگرام است. گروهی که هرچند به رسانه های رسمی دسترسی کمتری دارند، اما در رسانه های مجازی و شبکه های اجتماعی از امکان نمایش خود و زندگی روزمره شان برخوردار شده اند. از این روی در این مقاله محتوای به اشتراک گذاشته توسط این گروه در اینستاگرام مورد مطالعه قرار گرفت. با این پرسش ها که این زنان در پست های اینستاگرام خود چه مضامینی را به اشتراک می گذارند؟ در این تصاویر گذار از بی خانمانی تا باخانمانی چگونه رخ می دهد؟ و به طور کلی این شبکه اجتماعی چه قابلیت ها و فرصت هایی را برای آنها به عنوان ابزار و استراتژی ای برای گذراندن زندگی روزمره فراهم می آورد؟ این تحقیق با رویکرد کیفی و روش تحلیل تماتیک و مطالعه 140 پست اینستاگرام از صفحه 10 زن بی خانمان بهبودیافته انجام شده است. بر اساس یافته های نوشته حاضر، سه دسته مضمون شامل «ظاهر آراسته»، «حضور اجتماعی» و «جستجوی عشق و آرامش» در پست‎ها شناسایی شدند. اینطور به نظر می رسد که فقدان نمایش گذشته در گذار از بی خانمانی به باخانمانی و ارایه تصویری از زن بدون گذشته در این پست ها و نمایش یک «خود» جدید در اینستاگرام، برای این کاربران کارکردی جبران کننده داشته است؛ نظیر سیاست و مقاومتی که در نظریه «پیشروی آرام» بیات و مفهوم «تاکتیک کنارآمدن» دوسرتو مطرح می شود.

    کلید واژگان: فرودستان, بی خانمانی, زندگی روزمره, نمایش خود, اینستاگرام
    Azam Deh Soufiyani, Baharak Mahmoodi *

    The purpose of writing this article is to study the action of a group of "improved homeless women" as part of the social inferiority on Instagram. Although the group has less access to official media, they have the opportunity to show themselves and their daily lives on social media and social media. Therefore, in this article, the content shared by this group on Instagram was studied. With these questions, what topics do these women share on their Instagram posts? In these images, how does the transition from homelessness to homelessness occur? And in general, what capabilities and opportunities does this social network provide for them as tools and strategies for living their daily lives? This research was conducted with a qualitative approach and the method of thematic analysis and study of 140 Instagram posts from page 10 of the homeless women. Based on the findings of the present paper, three categories of topics including "adorned appearance", "social presence" and "search for peace" were identified in the posts. Despite the lack of past displays in the transition from homelessness to homelessness and the viewing of images of women without a past in these posts, it seems that displaying a new "self" on Instagram has a compensatory function; Such as politics and resistance, which are discussed in Bayat's theory of "quiet progress" and the concept of "tactics of coping."

    Keywords: Subaltern, homelessness, everyday life, self presentation, Instagram
  • بهارک محمودی*

    هدف از نگارش مقاله حاضر معرفی، بازخوانی، و نقد کتاب معنابخشی به زندگی روزمره است که در سال 2009 توسط سوزی اسکات، نویسنده انگلیسی تبار، به رشته تحریر درآمده است. کتاب تلاش می کند که در ده فصل تمامی سرفصل ها و ابعاد مفهوم «زندگی روزمره» به منزله مفهومی جامعه شناسانه را، که تاکنون در این عرصه مغفول مانده بوده، بکاود و آن ها را موردمداقه قرار دهد. فرض نویسنده بر این اساس شکل گرفته است که مطالعه زندگی روزمره در عرصه مطالعات جامعه شناسانه، که معمولا مشغول پاسخ دادن به سوالات و پیش بینی روندهای کلان اجتماع بوده است، عرصه ای حاشیه ای به شمار رفته که از فرط بدیهی انگاشته شدن گویی که لزومی برای مطالعه آن نبوده است. در حالی که به ادعای نویسنده، شناخت ساختارهای کلان اجتماعی بدون توجه به عرصه های خرد شکل دهنده آن، هم چون عرصه زندگی روزمره، امکان پذیر نخواهد بود. نتیجه این که نویسنده نتوانسته است از دایره تنگ روان شناسی اجتماعی خارج شود و مباحث را در سطوحی جامعه شناسانه، چنان که ادعا کرده است، ارایه کند. به همین دلیل، نویسنده در فصول مختلف رویه ای سطحی و غیرنظری را به کار گرفته و از سطوح اولیه تحلیل فراتر نرفته است.

    کلید واژگان: زندگی روزمره, جامعه شناسی, مطالعات فرهنگی, معنا, امر معمولی, جامعه شناسی زندگی روزمره
    Baharak Mahmoodi *

    The purpose of this article is to present, review, and criticize the book “Meaning of Everyday Life” which has been written by English-born Susie Scott in 2009. A book that tries to examine and consider all aspects and dimensions in relation to the concept of "everyday life" in ten chapters. The assumption of the author is based on the fact that the study of everyday life in the field of sociological studies, which is usually engaged in answering questions and predicting macroeconomic trends in the community, has been regarded as a marginal archetype that seems to be unmistakable as if it was not necessary to study it. The author claims that recognizing macro-social structures regardless of micro levels, such as the realm of everyday life, will not be possible. As a result, it will be argued that the author could not get out of the narrow circle of social psychology and discusses the issues at sociological levels, as claimed. For this reason, the author has used superficial and non-theoretical approaches in different chapters, and it has not gone beyond the initial levels of analysis.

    Keywords: Daily Life, Sociology, Cultural Studies, Meaning, Commonplace, Sociology of Everyday Life
  • بهارک محمودی*
    این مقاله مطالعه ی شیوه ی بازنمایی خانواده در سینما و تلویزیون ایران به شمار می رود که با استفاده از تحقیقاتی که در این عرصه انجام شده، صورت گرفته است. به بیان دیگر، در این مقاله با بهره گیری از تحقیقات انجام شده با موضوع بازنمایی خانواده، تحلیل ثانویه صورت گرفته است. نتایج این تحلیل نشان می دهد که سینما و تلویزیون به عنوان دو نهاد تصویری پرمخاطب در ایران و در واقع دو میدان بازنمایی از دو شیوه ی متفاوت در بازنمایی خانواده بهره برده اند. شیوه هایی که یکی از آنها به تقدس خانواده می انجامد (تلویزیون) و دیگری تغییر یا زوال خانواده را خبر می دهد (سینما).
    کلید واژگان: خانواده, سینما, تلویزیون, بازنمایی, تغییر, زوال, رسانه
    Baharak Mahmoodi*
    The comparative study of family image in TV and Cinema is a crucial topic in Iranian context. In this article, I am going to show and discuss representation differences through literature review and its secondary analysis. In the light of these studies, the article reveals two different “field of representation” of family image. The Iranian cinema is spreading the image of family decline, Whereas Iranian national TV is depicting a sacred family. In a nutshell, this battle of images grants an important place to Iranian family representation in the relation of Media and ideology.
    Keywords: Family myth, Cinema, Television, Representation, decline, Social changes
فهرست مطالب این نویسنده: 10 عنوان
  • دکتر بهارک محمودی حنارود
    دکتر بهارک محمودی حنارود
    استادیار علوم ارتباطات، علامه طباطبایی
نویسندگان همکار
  • مژگان حاجی زادگان
    : 1
    مژگان حاجی زادگان
    دانشجوی کارشناسی ارشد دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
  • دکتر عباس وریج کاظمی
    : 1
    دکتر عباس وریج کاظمی
    دانشیار موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، ، ایران
  • اعظم ده صوفیانی
    : 1
    اعظم ده صوفیانی
    دانش آموخته دکتری علوم ارتباطات، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
  • دکتر آرش حسن پور
    : 1
    دکتر آرش حسن پور
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال