دکتر سیف الله بهرامی کیا
-
مقدمه
در این تحقیق اثر حلال (آبی و هیدروالکلی) عصاره گیری بر محتوای ترکیبات فنولی، فلاونوییدی و فعالیت آنتی اکسیدانی شش گیاه دارویی مختلف شامل بلوط ایرانی، آویشن شیرازی، بابونه آلمانی، مریم نخودی، نسترن زرد و زرشک کوهی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هابرای سنجش میزان فنول و فلاونویید به ترتیب از معرف های فولین سیوکالتیو و کلرید آلومینیوم و برای اندازه گیری پتانسیل آنتی اکسیدانی از روش DPPH استفاده شد. میزان محتوی ترکیبات فنولی و فلاونوییدی به ترتیب به صورت میلی گرم معادل گالیک اسید و کاتچین به ازای هر گرم از وزن خشک گیاه محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 14 استفاده شد.
یافته هابا توجه به نتایج مطالعه، میزان فنول و فلاونویید در عصاره هیدروالکلی جفت بلوط، نسترن زرد، آویشن شیرازی، آرد بلوط، بابونه آلمانی و زرشک کوهی بیشتر از عصاره آبی بود و این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود(001/0< P). بیشترین میزان فنول و فلاونویید به ترتیب مربوط به عصاره هیدروالکلی جفت بلوط با مقادیر mg/g 5/2±2/310 و mg/g 0/1 ± 2/241 و کمترین مقدار مربوط به عصاره آبی بابونه آلمانی (mg/g 1/1±1/53) و عصاره آبی آرد بلوط (mg/g5/1 ± 9/23) بود. بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی(IC50) مربوط به عصاره هیدروالکلی جفت بلوط (µg/ml4/1±4/39) و کمترین مربوط به عصاره آبی بابونه آلمانی (µg/ml3/3±3/315) بود.
بحث و نتیجه گیرینتایج تحقیق حاضر نشان داد که نوع حلال استفاده شده برای عصاره گیری گیاهان تاثیر زیادی بر جداسازی ترکیبات فنول و فلاونویید، مقدار و هم چنین فعالیت آنتی اکسیدانی آنها دارد.
کلید واژگان: آنتی اکسیدان, حلال, عصاره گیری, فنول, فلاونوئید, مواد موثرهYafteh, Volume:25 Issue: 2, 2023, PP 94 -106BackgroundIn the present study, the solvent effect (aqueous and hydroalcoholic) of the extraction on the content of phenol, flavonoid, and the antioxidant activity of six medicinal plants, including Persian oak fruit hull (Quercus brantii), Zataria multiflora, German Matricaria chamomilla, Teucrium polium, Rosa foetida Herrm, and mountain barberry (Berberis integerrima) was investigated.
Materials and MethodsTo measure phenol and flavonoid content, folin ciocaltio and aluminum chloride reagents were used, respectively, and to measure the antioxidant potential, the DPPH method was used. The content of phenol and flavonoid compounds was calculated as mg equivalent of gallic acid and catechin per gram of dry weight of the plant, respectively. The collected data was analyzed in SPSS software (version 14).
ResultsAccording to the obtained results, the amount of phenol and flavonoid in the hydroalcoholic extract of oak fruit hull Quercus brantii, Zataria multiflora, German Matricaria chamomilla, and mountain barberry was more than the aqueous extract, and this difference was statistically significant (P<0.001). The highest content of phenol and flavonoid were related to the hydroalcoholic extract of oak by 310.2 ± 2.5 mg/g and 241.2 ± 1 mg/g, respectively, and the lowest amounts were related to the aqueous extract of Matricaria chamomilla (53.1±1.1 mg/g) and the aqueous extract of acorn (23.9±1.5 mg/g), respectively. The highest antioxidant activity (IC50) was related to oak fruit-hull hydroalcoholic extract (39.1±4.4 µg/ml), and the lowest was related to the aqueous extract of Matricaria chamomilla (315.3±3.3 µg/ml).
ConclusionThe findings of this study showed that the solvent used to extract plants is a significant factor in separation of phenol and flavonoid compounds as well as their antioxidant activity.
Keywords: Antioxidant, Effective compounds, Extraction, Flavonoid, Phenol, Solvent -
مقدمه
استفاده از ترکیبات گیاهی با ویژگی آنتی اکسیدانی می تواند با کاهش اکسیداتیو استرس به عنوان یک استراتژی مهم برای کاهش بیماری های التهابی مورد استفاده قرار گیرد. هدف از این مطالعه بررسی اثر آنتی اکسیدانی و اثر ضدالتهابی عصاره متانولی و هیدروالکلی این گیاه بر مهار دناتوراسیون آلبومین و همچنین مهار همولیز گلبول قرمز می باشد.
روش هادر این مطالعه تجربی، ابتدا عصاره متانولی و هیدروالکلی گیاه تشنه داری تهیه گردید و میزان فنل و فلاونویید تام به روش اسپکتروفتومتری محاسبه و در نهایت فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره گیاه در غلظت های مختلف 25، 50، 100، 200، 400، 600 میکروگرم بر میلی لیتر با استفاده از روش مهار رادیکال آزاد DPPH بررسی شد. در تست ضدالتهابی مهار دناتوراسیون پروتیین ، به آلبومین 1% سرم گاوی، غلظت های مختلف عصاره اضافه و بعد از حرارت درصد مهار برای دناتوراسیون آلبومین محاسبه شد. در تست تثبیت غشا گلبول قرمز به RBC لخته نشده، غلظت های مختلف عصاره اضافه و پس از حرارت درصد مهار همولیز محاسبه گردید.
نتایج و بحث:
نتایج این مطالعه نشان داد میزان فنول و فلاونویید در هر عصاره متفاوت و مقدار آن در عصاره متانولی گیاه تشنه داری بیشتر است، مقدار IC50 عصاره متانولی تشنه داری در تست DPPH برابر با 4/312، در تست ضدالتهابی مهار دناتوراسیون پروتیین، 2/393 و در تست ضدالتهابی تثبیت غشا گلبول قرمز برابر با 52/502 می باشد که از IC50 عصاره هیدروالکلی تشنه داری در تست های فوق بیشتر است و همچنین بین اثر آنتی اکسیدانی و ضدالتهابی و دوز عصاره ارتباط مستقیم وجود دارد.
کلید واژگان: آلبومین, التهاب, آنتی اکسیدان ها, تشنه داری, گلبول قرمز, عصاره متانولیIntroductionThe use of herbal compounds with antioxidant properties can be used as an important strategy to reduce inflammatory diseases by reducing oxidative stress. The aim of this study was to investigate the antioxidant and anti-inflammatory effects of methanolic and hydroalcoholic extracts of this plant on the inhibition of albumin denaturation as well as the inhibition of erythrocyte hemolysis.
MethodsIn this study, methanol and hydroalcoholic extract of Scrophularia striata were prepared and total phenol and flavonoids were calculated spectrophotometrically. The antioxidant activity of the plant extracts at different concentrations )25, 50, 100, 200, 400, 600 µg/ml) was investigated by DPPH method. In protein denaturation inhibition, 1% bovine serum albumin was added to different concentrations of the extract and after heating the percentage of inhibition for albumin denaturation was calculated. In the RBC membrane immobilization assay, to non-clot RBC, different concentrations of the extract were added and after heating the percentage of hemolysis inhibition was calculated.
Results and discussionThe results showed that the amount of phenol and flavonoid in each extract was different and the methanolic extract of Scrophularia striata was higher. IC50 of methanolic extract of Scrophularia striata with DPPH test equals 312.4 µg/ml, anti-inflammatory protein denaturation inhibition test, 393.2 µg/ml and anti-inflammatory erythrocyte membrane immobilization test 502.52 µg/ml, which are lower than the IC50 of thirsty hydroalcoholic extract. In addition, there is a direct relationship between antioxidant and anti-inflammatory and extract doses.
Keywords: Albumin, Anti-inflammatory, antioxidants, Methanolic extract, RBC, Scrophularia striata -
زمینه و هدف
کروناویروس خانواده بزرگی از ویروسها و زیرمجموعه کروناویریده هستند که از ویروس سرماخوردگی معمولی تا عامل بیماری های شدیدتری همچون سارس، مرس و کووید- 19 را شامل میشوند. علایم کروناویروس جدید که منجر به بیماری کووید- 19 میشود، معمولا چندروز پس از آلوده شدن فرد به ویروس شروع میشود. اما در بعضی افراد ممکن است علایم کمی دیرتر ظاهر شوند. بر اساس آمارها و تحقیقات انجام شده علایم میتوانند شامل تب (در 8/ 43 درصد افراد هنگام پذیرش و 7/ 88 درصد افراد هنگام بستری)، سرفه خشک و تنگی نفس باشند.در کنار این علایم بالینی، پس از مواجهه با ویروس، یک سری فاکتورهای خونی تغییر م ییابد که اندازه گیری این فاکتورها کمک مهمی به درمانو جلوگیری از پیشرفت بیماری م یکند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تغییرات فاکتورهای مختلف خونی در بیماران کرونایی بستر یشده دربیمارستان امام خمینی شهرستان سلسله استان (استان لرستان) از تاریخ 1 اسفند 1398 تا 15 فروردین 1399 است.
روش بررسیدر این مطالعه، آزمایشات بیوشیمیایی 50 بیمار کرونایی شامل 30 نفر مرد و 20 نفر زن با دامنه سنی 30 تا 90 سال مورد بررسی قرار گرفت. فاکتورهایی که مورد بررسی شامل گلبول قرمز، گلبول سفید خون، هموگلوبین، پلاکت، لنفوسیت، سرعت رسوب گلبول قرمز، لاکتاتدهیدروژناز، پروتیین واکنشی سی و کراتین کیناز بود.
یافته هانتایج نشان داد که در بین فاکتورهای ذکرشده میزان لنفوسیت در همه بیماران نسبت به رنج نرمال کاهش و میزان فاکتورهای کراتینکیناز، لاکتات دهیدروژناز، سرعت رسوب گلبول قرمز و پروتیین واکنشی سی نسبت به رنج های نرمال افزایش پیدا کرده است.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه مطالعه حاضر در ابتدای شیوع بیماری کرونا انجام گرفت و تعداد افراد بستری شده و همچنین امکانات بیمارستان کم بود، بهتر است مطالعه در ارتباط با جمعیت خیلی بیشتری از افراد بستر یشده و همچنین انجام تستهای تکمیلی بیشتر صورت گیرد تانتیج هگیری و ارزیابی درستی از پارامترهای مربوطه و ارتباط بین پارامترها صورت گیرد.
کلید واژگان: کروناویروس, فاکتورهای بیوشیمیایی, شهرستان سلسله, بیمارستان امام خمینیBackground and ObjectivesCoronavirus disease is a large family of viruses and subtypes of coronavirusthat range from the common cold virus to more serious illnesses such as SARS, Mers, and Covid. Symptomsof a new coronavirus that causes Coronavrus Disease 2019 (COVID-19) usually begin a few daysafter a person becomes infected with the virus. But in some people, the symptoms may appear a littlelater. According to statistics and research, symptoms can include fever (in 43.8% of people at admissionand 88.7% in hospitalized), dry cough, and shortness of breath. In addition to these clinical symptoms,after exposure to the virus, a series of blood factors change, and the measurement of these factors helpsto treat and prevent the progression of the disease. This study aimed to investigate the changes in variousblood factors in coronary patients admitted to Imam Khomeini Hospital in Selseleh, Lorestan.
MethodsIn this study, biochemical tests of 50 coronary patients, including 30 males and 20 females rangingin age from 30 to 90 years, were performed. Factors examined included White blood cell (WBC), Redblood cell (RBC), hemoglobin, platelets, lymphocytes, Erythrocyte sedimentation rate (ESR), C-ReactiveProtein (CRP), Lactate Dehydrogenase (LDH), and Creatine kinase-MB (CK-MB).
ResultsThe results showed that among the mentioned factors, the number of lymphocytes in all patientsdecreased compared to the normal range, and the amount of ESR, CRP, CK-MB, and LDH factorsincreased compared to the normal range.
ConclusionConsidering that the present study was performed at the beginning of the corona disease andthe number of hospitalized people as well as hospital facilities was low, it is better to study the populationin relation to a much larger population and also perform more complementary tests to conclude toconclude and evaluate the relevant parameters and the relationship between the parameters.
Keywords: Coronavirus, Biochemical factors, Selseleh city, Imam Khomeini Hospital -
Objective
Medicinal plants and their components are potential novel sources for developing drugs against various diseases. Teucrium polium L. (syn Teucrium capitatum L. or felty germander) from the Lamiaceae family, is widely distributed in the dry and stony places of the hills and deserts of almost all Mediterranean countries, southwestern Asia, Europe, and North Africa. Based on traditional Iranian medicine (TIM), T. polium is used for treating many diseases, including abdominal pain, indigestion, and type 2 diabetes.
Materials and MethodsIn our previous review article published in 2012 and based on 100 articles published from 1970 to 2010, the main compounds purified from T. polium were terpenes, terpenoids, and flavonoids with antioxidant, anticancer, anti-inflammatory, hypoglycemic, hepatoprotective, hypolipidemic, antibacterial, and antifungal activities.
ResultsIn this article, the phytochemistry and pharmacological activities of the plant reported from 2011 to 2020 have been evaluated. Therefore, a search was done in the databases PubMed, Science Direct and Google Scholar, Scopus, and Web of Science with the terms "T. polium," "T. capitatum." and felty germander’, which included about 100 articles published since 2011 about T. polium pharmacological activities and isolated compounds. Most studies of this review focused on the antioxidant and antidiabetic effects of the plant
Conclusion. Considering the position of T. polium in folk medicine, mainly as an antidiabetic agent, purification, structural and biological characterization of the active components appears essential for effective use of the plant.
Keywords: Teucrium polium, Lamiaceae, Phytochemistry, Biological activities, Traditional Medicine -
در شرایط نرمال فیزیولوژیکی، پروتیین ها عمدتا دارای ساختار کروی و محلول در آب هستند. در برخی شرایط پروتیین ها به ساختارهایی به نام فیبریل ها یا پلاک های آمیلوییدی که نامحلول و بیماری زا هستند تبدیل می شوند. در این مطالعه، اثرات عصاره هیدروالکلی جفت بلوط ایرانی (Quercus brantii) بر شکل گیری فیبریل های لیزوزیم سفیده تخم مرغ و همچنین اثر این عصاره بر حذف فیبریل های از پیش شکل گرفته بررسی شده است. به همین منظور لیزوزیم سفیده تخم مرغ در حضور و غیاب عصاره هیدروالکلی جفت بلوط در دمای C60 به مدت 15 روز انکوبه شد. اثر عصاره با استفاده از آزمون های اتصال CR، طیف سنجی CD و تست فلورسانس THT و ANS و میکروسکوپ FE-SEM مورد بررسی قرار گرفت.نتایج نشان داد که عصاره جفت بلوط در تمامی نسبت های مورد آزمایش دارای اثر مهاری بر شکل گیری فیبریل-های آمیلویید است. همچنین عصاره جفت اثر تسریع کننده بر تجمع زدایی فیبریل های آمیلوییدی دارد و بیشترین اثر بر تجمع زدایی فیبریل های در نسبت 1: 5/0 عصاره به فیبریل مشاهده می شود. از نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان نتیجه گرفت که جفت بلوط حاوی ترکیباتی است که می تواند به عنوان عوامل موثر در تهیه داروها برای حذف پلاک های آمیلوییدی در درمان بیماری های وابسته به آمیلویید بکار گرفته شود.کلید واژگان: عصاره بلوط, فیبریل های آمیلوئید, بیماری های آمیلوئیدی, پلاک های آمیلوئیدی, لیزوزیم سفیده تخم مرغIn normal physiological conditions, proteins are mostly spherical and water-soluble. In some cases, proteins are converted into structures called fibrils or amyloid plaques that are insoluble and pathogenic. In this study, the effects of hydroalcoholic extracts of Quercus brantii fruit-hull on the formation of hen egg-white lysozyme fibrils as well as the effect of this extract on the elimination of preformed HEWL fibrils have been investigated. For this purpose, lysozyme was incubated in presence and absence of Q. brantii extract at 60 ˚C for 15 days. The effect of extract was evaluated using CR binding assay, CD spectroscopy, THT and ANS fluorescence testing, and FE-SEM microscope.The results showed that Q. brantii extract in all tested ratios has an inhibitory effect on the formation of amyloid fibrils. Also, the extract has an accelerating effect on the defibrillation of amyloid aggregates and the greatest effect of it on defibrillation is observed in the ratio of 0.5: 1 extract to fibril. From the results obtained in this study, it can be concluded that Quercus brantii fruit-hull contains compounds that can be used as agents in the preparation of drugs for the removal of amyloid plaques in the treatment of amyloid-dependent diseases.Keywords: Quercus brantii extract, Amyloid fibrils, Amyloid diseases, Amyloid plaques, Hen egg-white lysozyme
-
این مطالعه با هدف بررسی تاثیردما، غلظت و PH برسنتز نانوذرات نقره تولید شده توسط گیاهان آویشن شیرازی (Zataria multiflora)، بابونه آلمانی (Matricaria chamomilla) وبلوط ایرانی (Quercus brantii) انجام شد. نانو ذرات نقره به روش سنتز سبز توسط عصاره گیاهان آویشن شیرازی، بابونه آلمانی و بلوط که به عنوان عامل احیا کننده عمل می کنند سنتز شد. واکنش عصاره با نیترات نقره و تغییر رنگ محلول حاصل دلالت بر تشکیل نانو ذرات نقره در غلظت، pH و دمای بهینه دارد. همچنین آنالیز محلول حاصل با دستگاه اسپکتروفتومتری در طول موج های بین 430-380 نشان دهنده تولید نانو ذرات نقره بود. برای تهیه نانو ذرات توسط گیاهان ذکر شده بهترین نسبت نیترات نقره به عصاره، برای آرد بلوط، آویشن شیرازی و بابونه آلمانی 6 به 3 و برای جفت بلوط 6 به5/1 ، بهترین دما برای جفت، آرد بلوط و بابونه آلمانی دمای 60 درجه سانتیگراد و برای آویشن شیرازی دمای اتاق و بهترین pH برای جفت و آرد بلوط PH=7، برای بابونه آلمانی و آویشن شیرازی pH=9 بود. نتایج به دست آماده از این مطالعه نشان داد که می توان از گیاهان آویشن شیرازی، بابونه آلمانی و بلوط جهت تولید نانو ذرات و استفاده از آنها در پزشکی و داروسازی بهره جست.
کلید واژگان: آویشن شیرازی, بابونه آلمانی, دما, میوه بلوط, نانو ذرات نقرهThe aim of this study was to investigate the effect of temperature, concentration, and pH on the synthesis of silver nanoparticles produced by Zataria multiflora, Matricaria chamomilla, and Quercus brantii. Silver nanoparticles were synthesized by green synthesis by extracts of Zataria multiflora, Matricaria chamomilla،, and oak, which act as reducing agents. The reaction of the extract with silver nitrate and the change in color of the resulting solution indicates the formation of silver nanoparticles in the concentration, pH, and temperature. Also, the analysis of the solution with spectrophotometry at wavelengths 380-430 showed the synthesis of silver nanoparticles. For the preparation of nanoparticles by the mentioned plants, the best ratio of silver nitrate to the extract, for oak flour, Zataria multiflora, and Matricaria chamomilla is 6 to 3 and for Oak Fruit Hull (Jaft) 6 to 1.5, The best temperature for Oak Fruit Hull, flour and Matricaria chamomilla is 60 0C and for Zataria multiflora is room temperature, The best pH for Oak Fruit Hull and flour was pH =7, and for Zataria multiflora and Matricaria chamomilla was pH = 9. The results obtained from this study showed that Zataria multiflora, Matricaria chamomilla, and Quercus brantii. can be used to produce nanoparticles and use them in medicine and pharmacy.
Keywords: Quercus brantii, Zataria multiflora, Matricaria chamomilla, Silver nanoparticles, temperature -
مجله تحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران، سال سی و هفتم شماره 5 (پیاپی 109، آذر و دی 1400)، صص 795 -808
وظیفه آنزیم استیل کولین استراز هیدرولیز استیل کولین است. این آنزیم توسط ترکیب های ارگانوفسفره حشره کش ها و گازهای اعصاب به طور برگشت ناپذیر مهار می گردد. این مهار با تجمع استیل کولین در سیناپس های کولینرژیک، منجر به تحریک بیش از حد و بحران کولینرژیک در شکاف سیناپسی می گردد. هدف از این مطالعه فعال سازی مجدد آنزیم کولین استراز مهارشده توسط عصاره هیدروالکلی گل داوودی (Chrysanthemum morifolium Ramat.) است. تاثیر عصاره هیدروالکلی گل داوودی بر میزان فعالیت و بازیابی فعالیت آنزیم کولین استراز به روش رنگ سنجی المن ارزیابی شد. منبع آنزیم در این تحقیق، استیل کولین استراز گلبول قرمز و بوتیریل کولین استراز پلاسما بود. فعالیت آنتی اکسیدانی، شناسایی گروه های عاملی و تعیین ترکیب های موجود در عصاره به ترتیب با استفاده از روش های DPPH،FTIR و GC/MS تعیین گردید. نتایج نشان داد، میزان فعال سازی مجدد آنزیم بوتیریل کولین استراز مهارشده (میزان از دست رفتن فعالیت آنزیم مهارشده = تا حدود 0.17 ± 91.95%) در تیمار غلظت یک میلی گرم بر میلی لیتر عصاره گل داوودی، 0.24 ± 49.16% بدست آمد. در این آزمایش، آنزیم استیل کولین استراز به وسیله پاراکسون تا حدود 0.45 ± 30.77% مهار شد، که عصاره گل داوودی در غلظت یک میلی گرم بر میلی لیتر این مهار را بازگرداند و باعث از بین رفتن سمیت پاراکسون گردید. میزان IC50 در عصاره هیدروالکلی گل داوودی برای جمع کنندگی رادیکال های آزاد DPPH برابر با 3 ± 483.67 میکروگرم بر میلی لیتر بدست آمد. از نتایج FTIR و GC/MS نیز چنین برمی آید که عصاره این گیاه سرشار از ترکیب های فنولی حاوی گروه های هیدروکسیل و کربونیل است که احتمالا همین ترکیب ها نقش کلیدی را در فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره این گیاه بر عهده دارند. یافته های این پژوهش نشان داد که عصاره هیدروالکلی گل داوودی به دلیل دارا بودن ترکیب های فنولی دارای خاصیت آنتی اکسیدانی بسیار بالایی است و می تواند به عنوان پادزهر برای سموم ارگانوفسفره نظیر پاراکسون توصیه شود.
کلید واژگان: ترکیب های ارگانوفسفره, آنزیم استیل کولین استراز, بازیابی فعالیت آنزیم, آنتی اکسیدان, FTIRThe acetylcholinesterase (AChE) function is to hydrolyze the acetylcholine (ACh). This enzyme is irreversibly inhibited by the organophosphate compounds of insecticides and nerve gases. This inhibition by the ACh accumulation in the cholinergic synapses leads to the overstimulation and cholinergic crisis in the synaptic cleft. This study was aimed at reactivating the inhibited cholinesterase (ChE) by the Chrysanthemum morifolium Ramat. hydroalcoholic extract. The effects of Ch. morifolium hydroalcoholic extract were evaluated on the activity and ChE reactivation by the Elman staining method. The erythrocyte AChE and plasma butyrylcholinesterase (BChE) were the enzyme sources in this study. The antioxidant activity, identification of functional groups, and determination of compounds in the extract were determined by DPPH, FTIR, and GC/MS methods, respectively. The results showed that the reactivation rate of inhibited BChE (the amount of losing activity in the enzyme inhibited = up to 91.95% ± 0.17) was obtained 49.16% ± 0.24 in the 1 mg.ml-1 of chrysanthemum extract treatment. In this experiment, the AChE enzyme was inhibited up to 30.77% ± 0.45 by paraoxon, which the 1 mg.ml-1 of chrysanthemum extract restored it and eliminated the paraoxon toxicity. The IC50 in the chrysanthemum hydroalcoholic extract for scavenging the DPPH free radicals was calculated 483.67 ± 3 μg.ml-1. The results of FTIR and GC/MS also showed that the extract of this plant is rich in the phenolic compounds containing the hydroxyl and carbonyl groups, which probably play a key role in the antioxidant activity of this plant extract. The findings of this study showed that the chrysanthemum hydroalcoholic extract had very high antioxidant properties due to its phenolic compounds and could be recommended as an antidote to the organophosphate toxins such as paraoxon.
Keywords: Organophosphate compounds, Acetylcholinesterase enzyme, Enzyme activity recovery, Antioxidant, FTIR -
مقدمه
اخیرا تلاش های رو به رشد زیادی بر روشن ساختن مکانیسم مولکولی تشکیل آمیلویید و بررسی ترکیبات موثر برای مهار ساختارهای آمیلوییدی صورت گرفته است. بررسی فرایند فیبریل زایی از طریق القا و مهار آن با استفاده از ترکیبات خاص مانند مشتقات آروماتیک اطلاعات مفیدی در جهت پایدارسازی ساختار پروتئین در اختیار می گذارد. در مطالعه حاضر، اثرات ضد آمیلوییدوژنیکی و ناپایدارکنندگی مریم گلی در شرایط آزمایشگاهی با استفاده از انسولین گاوی به عنوان پروتئین الگو بررسی شد.
مواد و روش هابرای القای فیبریل زایی، انسولین پانکراس گاوی به مدت 10 روز در بافر گلایسین 50 میلی مولار با 2/2=pH در دمای 57 درجه سانتی گراد انکوبه شد. ایجاد آمیلویید با استفاده از روش های اسپکتروسکوپی جذب CR، فلورسانس ANS، THT و میکروسکوپ الکترونی روبشی نشر میدانی (FE-SEM) بررسی شد. سپس تاثیر غلظت های مختلف عصاره مریم گلی (نسبت های 1/0، 1 و 5 عصاره تام به 1 پروتئین) روی مهار فیبریلاسیون و ناپایدارکردن فیبریل های از پیش شکل گرفته انسولینی بررسی شد.
یافته هانتایج حاکی از کاهش قابل توجه تجمعات فیبریل های آمیلوییدی در نمونه های انکوبه شده با دارو نسبت به نمونه شاهد بود. علاوه بر این، نتایج نشان داد که عصاره مریم گلی در همه غلظت ها به ویژه در نسبت 1:1 دارو به پروتئین، دارای اثر مهاری قوی بر فرآیند فیبریلاسیون و دفیبریلاسیون پروتئین انسولین است.
بحث و نتیجه گیرینتایج نشان داد که با تخلیص و جداسازی ترکیبات موثره گیاه مریم گلی و اثر آن بر فیبریل های آمیلوییدی، احتمالا می توان از این گیاه برای درمان بیماری های آمیلوییدی استفاده کرد.
کلید واژگان: انسولین گاوی, مریم گلی, فیبریل های آمیلوئیدیYafteh, Volume:22 Issue: 3, 2021, PP 68 -83BackgroundRecently, there has been growing efforts to elucidate the molecular mechanism of amyloid formation and investigating effective compounds for inhibiting of amyloid structures. Investigation of the fibrillation process through its induction and inhibition using specific compounds such as aromatic derivatives provide useful information for stabilizing the protein structure. In the present study, the in vitro anti-amyloidogenic and destabilizing effects of Salvia officinalis were investigated using bovine insulin as a model protein.
Materials and MethodsTo induce fibrillation, the bovine pancreatic insulin was incubated for 10 days in 50 mM glycine buffer at pH = 2.2 at 57° C. Amyloid formation was examined using CR absorption spectroscopy, ANS and THT fluorescence and Field-emission Scanning Electron Microscope (FE-SEM) methods. Then, the effect of different concentrations of Salvia officinalis extract (ratios of 0.1, 1, and 5 extracts to 1 protein) on inhibition of fibrillation and destabilization of pre-formed insulin fibrils was investigated.
ResultsResults indicated a significant decrease in the accumulation of amyloid fibrils in drug-incubated samples compared to control. It also found that Salvia officinalis extract in all concentrations, especially in the 1: 1 ratio of drug to protein, has a strong inhibitory effect on fibrillation and defibrillation of insulin protein.
ConclusionThe results of this study showed that by purification and isolation of effective compounds of Salvia officinalis and its effect on amyloid fibrils, this plant could probably be used to treat amyloid diseases.
Keywords: Bovine insulin, Salvia officinalis, Amyloid fibrils -
گلیکه شدن غیرآنزیمی پروتئین ها و تشکیل محصولات نهایی پیشرفته این فرایند(AGEs) یکی از عوامل دخیل در پاتوژنز عوارض مزمن دیابت می باشد. از آنجایی که این حوادث باعث تخریب کارکرد صحیح پروتئین ها می شوند ترکیبات آنتی اکسیدان با منشا گیاهی می تواند به عنوان یک راه درمانی برای جلوگیری از بروز این عوارض مزمن مورد استفاده قرار گیرد. در این تحقیق اثرعصاره هیدروالکلی گیاه کنگر(Gundelia tournefortii) استان لرستان بر روی مهار فرآیند گلیکه شدن غیرآنزیمی آلبومین سرم گاوی (BSA) در مدل های دیابتی بررسی شد. برای این منظور ابتدا محتوای فنول و فلاونویید عصاره هیدروالکلی تعیین شد. برای بررسی خاصیت آنتی اکسیدانی این گیاه از آزمون مهار تشکیل رادیکال آزاد DPPH استفاده شد. سپس به منظور تشکیل AGESs ، BSA در شرایط In Vitro به وسیله گلوکز، گلایکه شد و اثر عصاره هیدروالکلی گیاه بر فرایند گلیکیشن با استفاده از آزمون های مختلف اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که عصاره گیاه کنگر در یک رفتار وابسته به دوز (µg/ml 400-25) دارای توانایی جمع کنندگی (Scavenging) رادیکالهای DPPH و فعالیت ضد گلیکیشن می باشد. علاوه بر این، عصاره هیدروالکلی، باعث مهار تولید رادیکالهای هیدروکسیل طی فرآیند اتواکسیداسیون قندها شد. با توجه به درگیر شدن واکنشهای اکسیداتیو درتولید AGEs تحت شرایط هیپرگلیسمیا و همچنین با توجه به محتوای بالای ترکیبات فنولی و فلاوونوییدی (ترکیبات آنتی اکسیدانی) در عصاره هیدروالکلی ،G. tournefortii احتمالا از طریق خاصیت آنتی اکسیدانی قوی خود باعث مهار فرایند گلیکیشن پروتئین می شود.کلید واژگان: فعالیت ضد گلیکوزیلاسیونی, محصولات انتهایی گلیکوزیلاسیون پیشرفته پروتئین, کنگر, دیابتNon-enzymatic glycation of proteins and the formation of its advanced glycation end products (AGEs) are one of the important factors involved in pathogenesis of diabetes chronic complications. Since these events damage the proper function of proteins, antioxidant compounds with plant origins can be used as a therapy to prevent such chronic effects. In this research, the effect of G. tournefortii L. hydroalcoholic extract of Lorestan province on the inhibition of the non-enzymatic glycation process of bovine serum albumin (BSA) in diabetes models was investigated. For this purpose, at first the phenol and flavonoid contents of the plant were determined. To investigate the antioxidant activity of this plant, 2, 2-diphenyl-1-picrylhydrazyl (DPPH) radical scavenging test was used. Then, for the AGEs formation, BSA was glycated in vitro by using the glucose and the effect of different concentrations of G. tournefortii hydroalcoholic extract on the AGEs formation was evaluated by using various assays. The results showed that the hydroalcoholic extract in a dose-dependent (25- 400 µg/ml) manner has DPPH radical scavenging ability as well as antiglycation activity. In addition, the hydroalcoholic extract inhibited benzoate hydroxylation during glucose autoxidation. Concerning the involvement of oxidative reactions in AGEs formation under hyperglycemia condition and also regarding the high phenolic and flavonoid contents (antioxidant compounds) of the plant, it can be concluded that the G. tournefortii hydroalcoholic extract probably through its potent antioxidant activity inhibits the protein glycation process.Keywords: Non-enzymatic glycation, advanced glycation end products (AGEs), Acanthus (Gundelia tournefortii L), Diabetes
-
مقدمه
چندین مسیر متابولیکی در ایجاد عوارض دیابت نقش دارند که یکی از آنها مسیر پلی ال است. آنزیم کلیدی این مسیر آلدوز ردوکتاز می باشد که تبدیل گلوکز به سوربیتول را کاتالیز می کند. از جمله مواردی که می تواند در پیشگیری و درمان عوارض دیابت موثر باشد، مهارکننده های آلدوز ردوکتاز می باشد.
هدفدر این مطالعه اثر فراکسیون های مختلف گیاه مریم نخودی بر فعالیت آنزیم آلدوز ردوکتاز بررسی شد.
روش بررسی50 عدد لنز چشم گاو از کشتارگاه تهیه و آنزیم آلدوز ردوکتاز با استفاده از روش Hyman-Kinoshita method تخلیص شد. فعالیت آنزیم در حضور غلظت های مختلف (1، 5، 10، 20 و 100 میکروگرم بر میلی لیتر) عصاره و فراکسیون های آلی گیاه مریم نخودی بررسی شد. میزان IC50 فراکسیون های مختلف برای خنثی سازی رادیکال آزاد DPPH نیز اندازه گیری شد. علاوه بر آن چون گروهی از مهارکننده های این آنزیم ترکیبات فنولی هستند میزان ترکیبات فنولی و فلاونوییدی این گیاه مورد بررسی قرار گرفت.
نتایجطبق نتایج به دست آمده بیشترین مقدار فنول و فلاونویید و پایین ترین میزان IC50 برای مهار آنزیم آلدوز ردوکتاز با مقدار 67/3 میکروگرم بر میلی لیتر مربوط به فراکسیون اتیل استاتی با بود مطالعات کینتیکی نشان داد که نوع مهار فراکسیون ها از نوع غیررقابتی بود.
نتیجه گیریبا توجه به این یافته ها با جداسازی ترکیبات موثر گیاه و تاثیر آنها بر فعالیت آنزیم آلدوزردوکتاز می توان در آینده از این گیاه برای پیشگیری و یا درمان عوارض مزمن دیابت استفاده کرد.
کلید واژگان: مریم نخودی, آلدوز ردوکتاز, فراکسیون اتیل استاتی, مسیر پلی الBackgroundSeveral metabolic pathways are involved in the complications of diabetes like polyol pathway. Aldose reductase (AR) is a key enzyme in the polyol pathway, which catalyzes the conversion of glucose to sorbitol. AR inhibitors are appropriate to prevent and treat the diabetes complications.
ObjectiveThis study was designed to investigate the effect of different fractions of Teucrium polium on the AR activity.
MethodsFifty cow’s eye lenses were prepared and AR enzyme was purified according to the Hyman-Kinoshita method. The enzyme activity in the presence of the crude extract and different fractions of Teucrium polium (1, 5, 10, 20 and 100 μg/ml) was measured. In addition, IC50 content of fractions was also measured for the neutralization of DPPH free radical. Since some AR inhibitors are phenolic compounds, the phenolic and flavonoid contents have been investigated.
ResultsResults showed that the highest phenol and flavonoid content and the lowest IC50 value (3.67 µg/ml) for AR inhibition were related to the ethyl acetate fraction. Line weaver-Burk plot showed that ethyl acetate fraction acts as a non-competitive enzyme inhibition.
ConclusionThus, T. polium can be proposed as a therapy to prevent or treat chronic complications of diabetes in the future.
Keywords: Teucrium polium, Aldose reductase, Ethyl acetate fraction, Polyol pathway -
دیابت شیرین در بسیاری از کشورها در سنین 70-20 سالگی علت اصلی کوری، قطع عضو و نارسایی مزمن کلیه محسوب می شود. افزایش سطح گلوکز خون و ورود آن به مسیر پلی ال یکی از عوامل دخیل در پاتوژنز عوارض مزمن دیابت است. از آنجایی که آنزیم کلیدی در این مسیر آلدوز ردوکتاز می باشد استفاده از ترکیبات گیاهی یا شیمیایی که فعالیت این آنزیم را کاهش دهند، میتواند به عنوان یک راه درمانی برای جلوگیری از بروز این عوارض مورد استفاده قرار گیرد. در این مطالعه اثر عصاره تام و فراکسیون موثر گیاه کنگر (Gundelai tourneforti) و هم چنین تعدادی از داروهای ضد دیابتی بر روی فعالیت آنزیم آلدوز ردوکتاز مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، ابتدا محتوای فنول و فلاوونویید و فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره تام و فراکسیون های مختلف گیاه تعیین شد. در ادامه لنز چشم گاو استخراج و آنزیم آلدوز ردوکتاز از طریق روش Hayman-Kinoshita جداسازی شد و اثر مهاری ترکیبات مورد نظر روی فعالیت آنزیم مورد بررسی قرار گرفت. دنتایج به دست آمده نشان داد که فراکسیون اتیل استاتی دارای بیشترین مقدار ترکیبات فنول و فلاونوئیدی و بالاترین قدرت جمع کنندگی رادیکال های آزاد می باشد. هم چنین، این فراکسیون دارای بالاترین اثرات مهاری روی فعالیت آنزیم آلدوز ردوکتاز با IC50= 0.019 mg/ml می باشد. این فراکسیون با گلیسرآلدهید مهار غیررقابتی و با NADPH مهار رقابتی داشت. مطالعه حاضر روی داروهای ضددیابتی نشان داد که این داروها تاثیر زیادی بر مهار آنزیم ندارند و احتمالا روی مکانیسم های دیگر درگیر در بیماری دیابت موثر هستند.کلید واژگان: مسیر پلی ال, آلدوز ردوکتاز, عوارض مزمن دیابت, کنگر, فراکسیون اتیل استاتیDiabetes mellitus in many countries among adults aged 20–70 is the main cause of blindness, amputation and chronic renal failure. Increasing blood glucose and entering glucose into the polyol pathway, is one of the factors involved in the pathogenesis of chronic diabetes complications. Since the key enzyme in this pathway is aldose reductase, the use of plant or chemical compounds that reduce the activity of this enzyme can be used as a therapeutic strategy to prevent the onset of chronic complications of diabetes. In this study, the effect of Gundela tournefortii crude extract and its different fractions in Lorestan province and also several anti-diabetes drugs on inhibition of Aldose reductase enzyme were investigated. For this purpose, firstly, the phenolic and flavonoid content and antioxidant activity of crude extract and various fractions were determined. In the next step, the cow lenses were extracted, the aldose reductase enzyme was isolated by Hayman-Kinoshita method and the inhibitory effect of the compounds on the activity of the enzyme was determined. The results showed that the ethyl acetate fraction has the highest amount of phenol and flavonoid compounds and the highest capacity for the DPPH radical scavenging. Also, this fraction has the highest inhibitory effect on aldose reductase enzyme activity with IC50 = 0.019 mg/ml. This fraction had uncompetitive inhibition with D-glyceraldehyde, but it showed competitive inhibition to NADPH. Anti-diabetic drugs have been shown do not significantly affect the inhibition of the enzyme and are likely to affect other mechanisms of diabetes.Keywords: polyol pathway, aldose reductase, chronic diabetes complications, Gundela tournefortii, ethyl acetate fraction
-
Background and PurposeAlternaria is one of the most abundant fungi that exists in numerous places around the world. This saprophytic fungus causes diseases in plants and accounts for the spoilage of cereals in warehouses. The aim of this study was to identify Alternaria isolates based on their morphological characteristics and internal transcribed spacer ribosomal RNA (ITS rRNA) sequencing method. To this end, genetic diversity in the isolates was also examined using inter simple sequence repeat (ISSR) markers.
Materials and MethodsTo conduct this research, a total of 60 tomato samples with black spots were collected from supermarkets in Khorramabad City, Iran, in the winter of 2017. The specimens were cultured on a potato dextrose agar medium. After the purification of the fungus by the single-spore method, the identification of the species was carried out using morphological characteristics and ITS rRNA sequencing by polymerase chain reaction. The genetic diversity of the identified species with four primers was evaluated using the ISSR marker.
ResultsBased on the sequencing of the ITS1 region, all the isolates were identified as A. alternata. Cluster diagrams for the ISSR marker were classified into six distinct groups. The mean polymorphism information content was obtained as 0.35, indicating the effectiveness of the primers in the separation of the isolates.
ConclusionThe sequencing of ITS1 led to the identification of Alternaria species that are morphologically similar. The production of various mycotoxins by A. Alternata species leads to the contamination of livestock and human food. Regarding this, the investigation of the genetic diversity of A. alternata species using the ISSR marker would facilitate the identification of suitable and effective strategies for controlling the fungal and mycotoxin contamination of human nutrition.Keywords: Alternaria alternata, Inter simple sequence repeat methods, ITS rRNA, Tomato
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.