به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر محبوبه حجتی

  • سعیده الهی دوست، محبوبه حجتی، سید محمد قلمکاریان*
    مقدمه

    چاقی یکی از اختلالات تغذیه ای شایع در تمامی کشورهاست و با بسیاری از بیماری های عمومی در ارتباط می باشد. از عوامل موثر بر چاقی می توان به سبک زندگی رسانه ای اشاره کرد. پژوهش حاضر با هدف تبیین ارتباط سبک زندگی رسانه ای بر شکل گیری عوامل مرتبط با پدیده چاقی در نوجوانان انجام شد.

    روش ها

    این مطالعه از نوع کیفی با رویکرد پدیدارشناسی مبتنی بر الگوی تجزیه و تحلیل Colaizzi بود. شرکت کنندگان شامل 10 نفر از دانش آموزان دختر 14-10 سال دارای اضافه وزن و چاقی بود که در سال 1401 به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و تحت مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. تمامی مصاحبه ها ضبط و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    از تحلیل مصاحبه ها، سه مقوله اصلی شامل «غفلت از توجه به سبک زندگی سالم، تغییر نگرش نسبت به سبک زندگی سالم و هویت رسانه ای» استخراج گردید. مفاهیم غفلت از توجه به سبک زندگی سالم شامل «مصرف رسانه ای، برنامه ریزی، اختلال روانی و خواب، خوردن با رسانه، تحرک و پرسه زنی رسانه ای»، مفاهیم تغییر نگرش نسبت به سبک زندگی سالم نیز شامل «احساسات، علاقمندی ها، تغذیه» و مفاهیم هویت رسانه ای شامل «تلفن همراه شخصی و وابستگی شدید به رسانه» بود.

    نتیجه گیری

    نتایج به دست آمده ارتباط سبک زندگی رسانه ای را در غفلت و تغییر نگرش نسبت به سبک زندگی سالم تبیین نمود. به نظر می رسد این عوامل همراه با شکل گیری نوعی از هویت رسانه ای در نوجوانان، مانع از توجه به ابعاد مختلف سبک زندگی سالم می شود که پدیده چاقی یکی از پیامدهای آن محسوب می شود. از این رو، در سیاست گذاری برای ترویج سبک زندگی سالم و پیشگیری از چاقی، باید توجه ویژه ای به ارتباط رسانه ها بر شکل گیری پدیده چاقی نمود.

    کلید واژگان: چاقی, رسانه اجتماعی, سبک زندگی
    Saeideh Elahidoust, Mahboubeh Hojati, Sayyed Mohammad Ghalamkarian*
    Background

    Obesity is a prevalent nutritional disorder found in all countries and is closely associated with various common diseases. The media lifestyle plays a significant role in influencing obesity. This study aims to explore the factors associated with the formation of media lifestyle and their impact on obesity among adolescents.

    Methods

    This qualitative research employed a phenomenological approach based on the Claizian analysis model. The study participants consisted of 10 overweight and obese girl students aged 10-14, voluntarily selected in 2022. In-depth and semi-structured interviews were conducted, recorded, and analyzed.

    Findings

    The analysis of interviews revealed three main categories, including “neglecting attention to a healthy lifestyle”, “changing attitudes toward a healthy lifestyle”, and “media identity”. “Neglecting attention to a healthy lifestyle” encompasses concepts such as media consumption, planning, mental disorders, sleep patterns, eating habits influenced by media, mobility, and media distractions. Within the “changing attitudes toward a healthy lifestyle” category, concepts related to emotions, interests, and nutrition emerged. “Media identity” encompasses personal cell phone usage and heavy reliance on media.

    Conclusion

    The study sheds light on the intricate relationship between media lifestyle, neglect of healthy practices, and shifts in attitudes toward a healthy lifestyle. These factors, combined with the development of a unique media identity among teenagers, hinder their focus on various aspects of well-being. Notably, obesity stands out as one of the consequences of this multifaceted interplay. Policymakers aiming to promote health and prevent obesity should prioritize addressing media influences.

    Keywords: Obesity, Social Media, Life Style
  • لیلا گیاه چین، سید کمال فتوحی، راهله کریمی، محبوبه حجتی*
    مقدمه

    مسمومیت یکی از دلایل شایع مرگ بر اساس داده های موجود پزشکی قانونی در ایران است. در این مطالعه، نوع مواد مصرفی در متوفیان ناشی از مسمومیت های خوراکی در گروه های سنی مختلف مورد بررسی قرار گرفت.

    روش بررسی

     پژوهش حاضر به صورت توصیفی-تحلیلی و مقطعی از طریق سرشماری بر اساس پرونده های موجود در پزشکی قانونی استان اصفهان انجام شد. در این مطالعه کلیه متوفیان ناشی از مسمومیت خوراکی ارجاع شده به پزشکی قانونی اصفهان در سال 1401 مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

     یافته ها نشان داد در بین نوع مواد مصرفی منجر به فوت بیشترین مرگ ناشی از سوء مصرف متادون (28.4 درصد)، ترکیبات مواد مخدر (21.5 درصد)، سوءمصرف داروها (9.2 درصد) و مصرف متانول (8.8 درصد) است. تفاوت بین نوع مواد مصرفی و جنس از نظر آماری معنادار بود (0.05>P). در مردان بیشتر مواد مصرفی به ترتیب شامل سوء مصرف متادون، ترکیبات مواد مخدر، الکل، آلومینیوم فسفید و سیانور بود و در زنان به ترتیب شامل ترکیبات مواد مخدر، سوء مصرف دارو و متادون بود. از طرف دیگر، بین نوع مواد مصرفی و گروه سنی تفاوت معنادار آماری وجود داشت (0.05>P) و نتایج نشان داد که بیشترین فراوانی مرگ در سنین 41 تا 50 سال و سپس 31 تا 40 سالگی رخ داده است. بیشترین فوت در این دو گروه سنی ناشی از سوء مصرف متادون به تنهایی می باشد. سوء مصرف دارو، در سنین 41 تا 50 سال بیشترین فراوانی را در بین مسمومیت منجر به فوت مخصوصا در بین زنان داشت.

    نتیجه گیری

      با توجه به شیوع مرگ ناشی از مسمومیت با متادون، مدیریت مصرف متادون مخصوصا در گروه های سنی بالا ضروری به نظر می رسد. همچنین مسمومیت های عمدی با دارو به عنوان یکی از مسائل مهم لازم است در نظر گرفته و با استفاده از تحلیل عوامل موثر در آن، برنامه های مداخله ای مناسب به عمل آید.

    کلید واژگان: مرگ و میر, مسمومیت, سوء مصرف مواد, متادون
    Leila Giahchin, Seyed Kamal Fotouhi, Raheleh Karimi, Mahboobeh Hojati*
    Introduction

    Poisoning is a prevalent cause of death based on available forensic medicine data in Iran. In this study, we investigated the types of substance abuse in individuals who died from poisoning across different age groups.

    Methods

    The research was carried out in a cross-sectional, descriptive, and analytical way through a census based on the files available in the Forensic Medicine of Isfahan province. In this study, all the deaths caused by substance abuse poisoning referred to Isfahan Forensic Medicine in 2022 were investigated.

    Results

     The study revealed that among the types of substance abuse leading to death, the highest mortality rates were associated with methadone abuse (28.4%), followed by narcotics compounds (21.5%), drugs misuse (9.2%), and methanol poisoning (8.8%). Notably, there was a statistically significant difference between the type of substances consumed and gender (P<0.05). In men, the most frequently consumed substances included methadone, narcotics compounds, alcohol, aluminum phosphide, and cyanide. Conversely, women consumed narcotics compounds, drug misuse, and methadone. Additionally, a significant statistical difference was observed between the type of substances consumed and age group (P<0.05). The highest frequency of deaths occurred in the age groups of 41 to 50 years and then 31 to 40 years. Most deaths in these age groups were attributed solely to methadone use. Notably, drug misuse was the primary cause of death among women aged 41 to 50 years.

    Conclusion

     Considering the high incidence of deaths resulting from methadone poisoning, effective management of methadone consumption, particularly among older age groups, is crucial. Furthermore, intentional drug poisoning should be recognized as a public health concern, and targeted intervention programs should be developed based on examining the factors that are effective in it.

    Keywords: Mortality, Poisoning, Substance-Related Disorders, Methadone
  • سعیده الهی دوست، محمد انصاری پور، علی ربانی، محبوبه حجتی*
    زمینه و هدف

    چاقی یکی از انواع بیماری های مزمن و مشکل بهداشتی در همه کشورهاست که با عوامل رفتاری مرتبط است. بررسی های جدید نشان می دهد الگوهای مصرف غذایی و سبک زندگی که منجر به چاقی می شود تا حدود زیادی تحت تاثیر عواملی ازجمله شبکه های اجتماعی، ارتباط با خانواده و دوستان، رسانه ها و... می باشد.

    مواد و روش ها: 

    در این مقاله -فراتحلیل سیستماتیک برای یافتن مستندات مرتبط با موضوع مقاله، نویسنده به بررسی منظم پیشینه منتشرشده در مورد عوامل موثر بر چاقی و روش های به کاررفته در کاهش وزن پرداخته و مطالعات مرتبط موردنظر را در پایگاه داده های PubMed،Medline، Elsevier، google scholar IranDoc، Magiran، SID با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط هم چون: چاقی، اضافه وزن، عوامل موثر، به زبان فارسی و obesity, overweight, determinant به زبان انگلیسی استفاده شد.

    یافته ها: 

    نتایج بررسی مطالعات چاپ شده مختلف نشان می دهد که عوامل رفتاری موثر بر چاقی در سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی تقسیم می شود. عوامل موثر در سطح فردی شامل باورهای مذهبی، سبک زندگی، مصرف رسانه و بازی، سطح تحصیلات و نگرش غذایی می باشد. در سطح خانوادگی شامل اشتغال مادر، حمایت اجتماعی و خانواده می باشد. در سطح جامعه شامل شبکه های اجتماعی، فرهنگ مدرن، سرمایه داری، مدرسه، محیط فیزیکی جامعه، شبکه روابط اجتماعی و دوستان، مقایسه اجتماعی، طبقه اجتماعی و رفاه اجتماعی می باشد. راهکارهای کنترل عوامل اجتماعی موثر بر چاقی در سه سطح فردی (مدل باور- رفتار سلامت)، سطح خانوادگی (درمان خانواده مدار، اصلاح سبک زندگی به شیوه سلامت محور) و سطح جامعه (فضاسازی و تبلیغات سلامت محور اقدام جامعه، کنترل باواسطه شبکه های اجتماعی، برنامه ارتقاء سلامت، رسانه و فرهنگ سلامت، اقدامات کنترلی فرهنگ محور و روش بازاریابی اجتماعی) می باشد.

    نتیجه گیری: 

    بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت شناخت عوامل موثر بر چاقی و به کار بردن روش های کنترل آن ها راه حل موثری در کاهش اضافه وزن و چاقی در بعد فردی و اجتماعی می باشد.

    کلید واژگان: چاقی, عوامل رفتاری, سطح فردی, سطح خانوادگی, سطح اجتماعی, کنترل چاقی
    Saide Elahedost, Mohamad Ansaripour, Ali Rabbani, Mahboubeh Hojati*
    Aim and Background

    Obesity is one of the chronic diseases and health problems in all countries, which is related to behavioral factors. New studies show that food consumption and lifestyle patterns that lead to obesity are largely influenced by factors such as social networks, communication with family and friends, media, etc.

    Methods and Materials: 

    In this review article, to find documents related to the topic of the article, the author systematically reviewed the published background on the factors affecting obesity and the methods used in weight loss, and related studies in PubMed, Medline, Elsevier, google scholar IranDoc, Magiran, SID were used using related keywords such as: obesity, overweight, effective factors, in Farsi and obesity, overweight, determinant in English.

    Findings

    The results of the review of various published studies show that the behavioral factors affecting obesity are divided into three levels: individual, family and social. Effective factors at the individual level include religious beliefs, lifestyle, media and game consumption, education level, and food attitude. At the family level, it includes mother's employment, social support and family. At the community level, it includes social networks, modern culture, capitalism, school, physical environment of society, network of social relations and friends, social comparison, social class and social welfare. Strategies to control social factors affecting obesity at three individual levels (health belief-behavior model), family level (family-centered therapy, lifestyle modification in a health-oriented way) and community level (health-oriented space creation and advertising, community action, network-mediated control social activities, health promotion program, media and health culture, culture-oriented control measures and social marketing method).

    Conclusions

    According to the results, knowing the factors affecting obesity and using methods to control them is an effective solution in reducing overweight and obesity in the individual and social dimension.

    Keywords: obesity, behavioral factors, individual level, family level, social level
  • بهجت کشاورزی مقدم، معصومه ورزنده، احسان اسلامی نیا، ساره کشاورزی مقدم، زینب حق شناس، محبوبه حجتی*
    مقدمه

    اصل گفتن واقعیت به کودک فرزندخوانده یکی از دغدغه های اصلی والدین بوده و نحوه نگرش والدین درباره زمان اطلاع رسانی موضوع فرزندخواندگی به فرزندان به عوامل مختلفی بستگی دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی نحوه نگرش والدین درباره زمان اطلاع رسانی موضوع فرزندخواندگی به فرزندان در مراجعین فرزندخواندگی به اداره کل پزشکی قانونی اصفهان طی سال های 1398 تا 1399 می باشد.

    روش بررسی

     پژوهش حاضر از نوع توصیفی و مقطعی است. در این پژوهش پس از مطالعات میدانی، پرسشنامه محقق ساخته به صورت سرشماری به 88 والدین که جهت فرزندخواندگی به اداره کل پزشکی قانونی اصفهان مراجعه کرده اند داده شد و بعد از اخذ رضایت از آنها تکمیل گردید. داده ها توسط نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گردید.

    یافته ها

    جنسیت کودک فرزند خوانده پذیرفته شده در 53 درصد دختر و 47 درصد پسر بودند.  6/74 درصد از والدین ادعا نموده اند که می خواهند حقیقت فرزندخواندگی را به کودک اعلام کنند و 4/25 درصد از والدین ادعا نموده اند که نمی خواهند حقیقت فرزندخواندگی را به کودک اعلام کنند. 2/87 درصد موارد دانستن را حق کودک می دانند و 5/12 درصد موارد دانستن حقیقت را حق کودک نمی دانند. 4/48 درصد موارد اعلام کرده اند در مورد نحوه گفتن حقیقت به کودک با روانپزشک مشورت کرده اند و 6/51 درصد موارد اعلام کرده اند در مورد نحوه گفتن حقیقت به کودک با روانپزشک مشورت نکرده اند.

    نتیجه گیری

    بیشتر والدین آگاهی زیادی از زمان مناسب گفتن حقیقت به کودک نداشتند و حتی به این مساله فکر نکرده بودند. لازم است زمان و نحوه گفتن حقیقت به زوجین آموزش داده شود و جلسه مشاوره با روانپزشک برای زوجین برگزار گردد تا اضطراب حاصل از فکر به این موضوع در زوجین و مسایل مربوط به آن کاسته شود.

    کلید واژگان: نگرش والدین, فرزندخواندگی, پزشکی قانونی
    Behgat Keshavarzi Moghadam, Masoumeh Varzendeh, Ehsan Eslami Nia, Sareh Keshavarzi Moghadam, Zainab Haqshenas, Mahboubeh Hojati*
    Introduction

    The principle of telling the truth to an adopted child is one of the main concerns of parents, and the attitude of parents about when to inform their children about adoption depends on various factors. The purpose of the present study is to investigate the attitude of parents about the time of informing their children about the issue of adoption in Forensic Medicine in Isfahan in 2019-2020.
    Research

    method

    The current research is a descriptive and cross-sectional design. In this research, after the field studies, a researcher-made questionnaire in the form of a census was given to 88 parents who referred to Isfahan General Medical Legal Department for adoption, and after obtaining their consent, it was completed and then analyzed by SPSS software. .

    Findings

    53% of adopted children were girls and 47% were boys. 74.6% of parents claimed that they want to announce the truth of adoption to the child and 25.4% of parents claimed that they do not want to announce the truth of adoption to the child. 87.2% of cases consider it a child's right to know, and 12.5% of cases do not consider it a child's right to know the truth. 48.4% of cases stated that they consulted with a psychiatrist about how to tell the truth to the child, and 51.6% of the cases stated that they did not consult with a psychiatrist about how to tell the truth to the child.

    Conclusion

    According to the results, most of the parents did not have knowledge about the right time to tell the truth to the child and they had not even thought about this issue. It is necessary to teach couples when and how to tell the truth and to hold a counseling session with a psychiatrist.

    Keywords: Attitude of parents, and adoption, forensic medicine
  • محبوبه حجتی، ندا یعقوبیه، جلال کریمی، منصور فیروزبخت، امید ایروانی*
    مقدمه و اهداف

    دوران کودکی پرمخاطره ترین دوران زندگی است و بررسی علل مرگ کودکان و جلوگیری از موارد قابل پیشگیری نقش مهمی در وضعیت سلامت و بهره وری خانواده و جامعه دارد، هدف از مطالعه حاضر بررسی اپیدمیولوژیک مرگ کودکان زیر 5 سال ارجاعی به پزشکی قانونی استان اصفهان است.

    روش کار

    در این مطالعه مقطعی- تحلیلی و گذشته نگر، پرونده 194 کودک زیر 5 سال (109 پسر و 85 دختر) که در طی سال های 1397 تا 1400به مرکز پزشکی قانونی اصفهان ارجاع شده اند؛ مورد بررسی قرار گرفت و علل مرگ بر اساس معیارهای ICD10 و ویژگی های جمعیت شناختی و بالینی آنها استخراج گردید. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون آماری کای اسکویر و آزمون دقیق فیشر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

     ازنظر توزیع علل مرگ غیرطبیعی، 30/4% مرگ به علت وقایع خانگی، 22/7% مرگ به علت بیماری مزمن، 21/1% مرگ به علت تصادفات، 17/5% مرگ به علت بیماری حاد، 2/1% مرگ به علت آسفیکسی، 3/1% مرگ به علت سندرم مرگ ناگهانی و 3/1% مرگ به علت متفرقه اتفاق افتاده است. تفاوت معنادار آماری بین علت مرگ و گروه سنی، محل فوت، سابقه بیماری و سال فوت وجود دارد (0/05>P) ولی بین علت مرگ با جنس و ملیت تفاوت معنادار آماری وجود ندارد (0/05<P).

    نتیجه گیری

     در بین علل فوت، مرگ ناشی از حوادث و سوانح بیشترین علت فوت بود. بنابراین با توجه به قابلیت انجام اقدامات پیشگیرانه، لازم است سیاست گذاری آتی در جهت تامین سلامت و امنیت کودکان صورت گیرد.

    کلید واژگان: مرگ, کالبدگشایی, کودکان, پزشکی قانونی
    Mahbuobeh Hojati, Neda Yaqoubieh, Jalal Karimi, Mansour Firouzbakht, Omid Iravani*
    Background and Objectives

    childhood is the most dangerous period of the life of humans. So, investigating the causes of children's death and preventing them has an essential role in the health and productivity of the family and society. This study aims to investigate the epidemiological factors related to the mortality of under-five years in Isfahan province.

    Methods

    In this cross-sectional-analytical and retrospective study, the files of 194 children under five years (109 boys and 85 girls) who were referred to Isfahan Legal Medicine Center between 2017 and 2021; were investigated and the causes of death and their demographic and clinical characteristics were extracted. The obtained data were analyzed using the Chi square statistical test and Fisher’s exact test.

    Results

    In terms of the distribution, unnatural causes of death was, 30.4% died due to domestic incidents, 22.7% died due to chronic diseases, 21.1% died due to vehicle accidents, 17.5% died due to acute diseases, 2.1% Death due to asphyxia, 1.3% death due to sudden death syndrome and 1.3% death due to various causes. There is a statistically significant difference between the cause of death and age group, place of death, disease history and year of death (P<0.05), but there is no statistically significant difference between the cause of death and gender and nationality (P>0.05).

    Conclusion

    Considering the ability to take preventive measures against child deaths and its trend in the country, it is necessary to make future policies to promote legal investigations to ensure children's health and safety.

    Keywords: Death, Autopsy, Children, Forensic medicine
  • محبوبه حجتی، سارا کریمی، امید ایروانی، علی سلیمانپور، جلال کریمی*
    مقدمه

     مرگ و میر زنان باردار، یکی از نگرانی های اصلی مسوولین حوزه ی سلامت می باشد. شناختن علل آن و تلاش برای کاهش میزان آن همواره از اولویت های حوزه ی سلامت است. در بسیاری از موارد، علت قطعی فوت زنان باردار، پس از اتوپسی در پزشکی قانونی مشخص می شود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اپیدمیولوژی علل مرگ زنان باردار بر اساس یافته های اتوپسی پزشکی قانونی استان اصفهان در سال های 1391 تا 1399 بود.

    روش ها

    در این مطالعه ی مقطعی- تحلیلی گذشته نگر، پرونده ی 37 زن باردار که در طی سال های 1391 تا 1399 به مرکز پزشکی قانونی اصفهان ارجاع شده اند، مورد بررسی قرار گرفت و علل مرگ و ویژگی های دموگرافیک و بالینی آن ها استخراج گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های آماری Chi-square و Fishers exact test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    میانگین سنی مادران فوت شده، 6/2 ± 32 سال بود. فراوانی مرگ مستقیم بارداری، 17 مورد (46 درصد)، مرگ غیرمستقیم، 18 مورد (49 درصد) و مرگ تصادفی، 2 مورد (5 درصد) بود. در بین مرگ های مستقیم بارداری و زایمان، خون ریزی با 9 مورد (24 درصد) و در بین مرگ های غیرمستقیم، اختلال انعقاد خون با 6 مورد (16 درصد)، رتبه ی نخست را داشتند. بیشتر مادران فوت شده دارای بیماری زمینه ای و زایمان آن ها به صورت سزارین، انجام شده بود .

    نتیجه گیری

    بیشترین علت مرگ های غیرطبیعی زنان باردار در مرگ های غیرمستقیم به علت اختلال انعقاد خون و بیشترین علت مرگ های مستقیم به علت خون ریزی بود.

    کلید واژگان: مرگ زنان باردار, اتوپسی, پزشکی قانونی, اختلال انعقاد خون, خون ریزی رحمی
    Mahboubeh Hojati, Sara Karimi, Omid Iravani, Ali Soleymanpour, Jalal Karimi *
    Background

    Mortality of pregnant women is one of the main concerns in the society. Knowing the causes and trying to reduce its prevalence has always been a health priority. The definite cause of death is often determined by autopsy in legal medicine. The aim of present study is an epidemiologic survey on the causes of death of pregnant women based on the autopsy findings in Isfahan province in 2012-2020.

    Methods

    In this cross-sectional survey, 37 cases of death of pregnant women, referred to Isfahan legal Medicine Center during 2012-2020 were studied. Data about the causes of death and their demographic and clinical characteristics were collected. The gathered data were analyzed using Chi-square and Fishers exact tests.

    Findings

    The frequency of death directly from pregnancy and childbirth was 17(46%), indirect causes of death was 18(49%) and accidental death was 2(5%). The mean age of deceased mothers was 32 ± 6.2 years. Among direct causes of deaths from pregnancy and childbirth, bleeding was the most common 9(24%) and among the indirect causes of deaths at pregnancy and childbirth, Coagulopathy was in the first place with 6(16%). Most recorded number of death of pregnant mothers in 2020 was 15.16 deaths per 100,000 births, the most common cause of which was due to indirect causes. Most mothers had an underlying disease and had also undergone caesarean delivery.

    Conclusion

    The most frequent indirect cause of deaths in pregnant women was due to coagulopathy. Also, the most common direct cause of pregnant women death was due to vaginal bleeding.

    Keywords: Maternal death, Autopsy, Forensic medicine, Blood coagulation disorders, Uterine Hemorrhage
  • محبوبه حجتی، امید ایروانی، سارا کریمی، علی سلیمانپور، جلال کریمی*
    مقدمه

    بررسی علل مرگ کودکان و جلوگیری از موارد قابل پیشگیری نقش مهمی در وضعیت سلامت و بهره وری خانواده و جامعه دارد، زیرا باتوجه به سن کودکان، می تواند بار مالی و روانی بزرگی برای خانواده و جامعه در پی داشته باشد. باتوجه به معدود مطالعات صورت گرفته در این زمینه در سطح کشور، هدف از مطالعه حاضر بررسی علل مرگ کودکان زیر 2 سال براساس یافته های کالبدگشایی است.

    روش بررسی

    در این مطالعه مقطعی-تحلیلی و گذشته نگر، پرونده 57 کودک زیر 2 سال (26 پسر و 31 دختر) که طی سال های 1397 و 1398 به مرکز پزشکی قانونی اصفهان ارجاع شده اند، مورد بررسی قرار گرفت و علل مرگ و ویژگی های دموگرافیک و بالینی آنها استخراج شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون آماری χ2 و Fishers exact test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    از نظر توزیع دلایل مرگ 46درصد مرگ طبیعی، 9درصد آسفکسی، 9درصد حوادث خانگی، 19درصد سوانح ترافیکی، 7درصد سندروم مرگ ناگهانی و 10درصد نیز به دلایل متفرقه اتفاق افتاده است. تفاوت معناداری آماری بین علت مرگ و گروه سنی، محل فوت، سابقه بیماری و نوع زایمان وجود دارد (05/0<P) اما بین علت مرگ و جنس، ملیت، سابقه بیماری مادر، سن مادر و شغل مادر تفاوت معنادار آماری وجود ندارد (05/0<P).

    نتیجه گیری

    باتوجه به قابلیت انجام اقدامات پیشگیرانه مرگ های غیرطبیعی و روند آن در کشور، لازم است سیاست گذاری های آتی در راستای ارتقای بررسی های قانونی به منظور تامین سلامت و امنیت کودکان صورت گیرد.

    کلید واژگان: مرگ غیرطبیعی, پزشکی قانونی, کالبدگشایی
    Mahboubeh Hojati, Omid Iravani, Sara Karimi, Ali Soleimanpour, Jalal Karimi*
    Introduction

    Investigating the causes of child death and preventing preventable cases has an important role in the health and productivity of the family and society, because according to the age of children, it can have a great financial and psychological burden on the family and society. Due to the few studies conducted in this field in the country, the purpose of this study was to investigate the causes of death of children under 2 years of age based on autopsy findings.

    Methods

    In this cross-sectional and retrospective study, the cases of 57 children under two years old (26 boys and 31 girls) who were referred to Isfahan Forensic Medicine Center during 2018 and 2019 were examined and the causes of death and demographic and clinical characteristics were extracted. The obtained data were analyzed using χ2 statistical test and and Fishers exact test.

    Results

    In terms of distribution of causes of death, 46% were natural deaths, 9% were asphyxia, 9% were home accidents, 19% were traffic accidents, 7% were sudden death syndrome and 10% were due to various causes. There is a statistically significant difference between cause of death and age group, place of death, history of disease and type of delivery (P<0.05) but there is no statistically significant difference between cause of death and sex, nationality, history of maternal disease, mother's age and mother's job (P>0.05).

    Conclusion

    Considering the ability to take preventive measures against abnormal deaths and its trend in the country, it is necessary to make future policies in order to promote legal investigations in order to ensure the health and safety of children.

    Keywords: Unnatural deaths, Forensic medicine, Autopsy
  • محبوبه حجتی، وجیهه حجتی*، اسدالله شمس
    مقدمه

    صنعت سلامت در سال های اخیر با اجرای پرونده الکترونیک سلامت EHR (Electronic Health Record)، باعث ایجاد تغییرات شگرفی در اجرای خدمات خود شده است و متخصصان بر این باور هستند که بهره گیری کامل از EHRs، بهترین راه بهبود کیفیت خدمات بهداشتی- درمانی می باشد و کاهش اشتباهات پزشکی را به دنبال خواهد داشت. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش EHR در ارایه خدمات مراکز بهداشتی- درمانی شهرستان نجف آباد انجام گرفت.

    روش بررسی

    این مطالعه از نوع توصیفی و جامعه آماری آن شامل دریافت کنندگان خدمات شبکه بهداشت و درمان شهرستان نجف آباد بود که 400 نفر با استفاده از جدول Morgan به روش در دسترس انتخاب شدند و سرعت ارایه خدمات و زمان انتظار برای آن ها به روش کاغذی و الکترونیک ثبت گردید. داده ها با استفاده از آزمون های t و ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها:

    مقایسه ثبت خدمات کاغذی و الکترونیک نشان داد که با اجرای EHR، تغییری در سرعت ارایه خدمات حاصل نشد، اما باعث افزایش زمان انتظار گردیده است.

    نتیجه گیری

    دو عامل «سرعت ارایه خدمات و زمان انتظار»، نقشی اساسی در رضایت دریافت کنندگان خدمات دارد و اجرای EHR، در سرعت ارایه خدمات تغییری ایجاد نکرده، اما باعث افزایش زمان انتظار شده است. بنابراین، لازم است برنامه ریزی های لازم در مورد کاهش زمان انتظار انجام شود تا رضایت دریافت کنندگان افزایش یابد.

    کلید واژگان: خدمات سلامت, پرونده های الکترونیک سلامت, مراکز بهداشت جامعه
    Mahboobeh Hojati, Vajiheh Hojati*, Asadolah Shams
    Introduction

    Today, the implementation of electronic health records has caused great changes in the implementation of health industry services. Experts believe that use of electronic health records is the appropriate way to improve the quality of health services and reduce medical faults. Accordingly, this study endeavored to determine the role of electronic health records in quality of services of health centers in Najafabad City, Iran.

    Methods

    This observational study was cross-sectional in terms of time. The population included the recipients of Najafabad health network services. 400 individuals were selected via Morgan table, and the quality (accuracy) of services, speed of service delivery, waiting time, and service continuity (percentage of services provided) were recorded for them in paper and electronically. Data were analyzed using t and ANOVA tests.

    Results

    The comparison of paper and electronic services revealed that with the implementation of electronic health records, there had been no change in the speed of service delivery and continuity; however, it reduced the quality (accuracy) of the services provided and increased the waiting time for receiving services.

    Conclusion

    The two factors of speed of service delivery and waiting time have fundamental role in the satisfaction of service recipients; the implementation of electronic health records has not changed speed of service delivery, but has increased waiting time. Plans should be made to reduce waiting time and increase recipient satisfaction.

    Keywords: Health Services, Electronic Health Records, Community Health Centers
فهرست مطالب این نویسنده: 8 عنوان
  • دکتر محبوبه حجتی
    دکتر محبوبه حجتی
    دانشجوی دکتری اپیدمیولوژی،دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
نویسندگان همکار
  • سعیده الهی دوست
    : 2
    سعیده الهی دوست
    پژوهشگر مشاوره مدرسه، دانشکده روانشناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال