مهدیه رضایی
-
Quarterly Journal of Environmental Education and Sustainable Development, Volume:12 Issue: 4, Summer 2024, PP 101 -119The aim of this research was to validate an educational model for environmental etiquette that was designed based on the Islamic-Iranian progress model. To this end, a descriptive survey method was employed, and the perspectives of 111 specialists were collected through purposive sampling using the snowball technique and a researcher-made questionnaire. The reliability of the tool was confirmed using Cronbach's alpha, and its validity was established through convergent and divergent validity tests, as well as the Fornell-Larcker criterion. The results were analyzed using descriptive and inferential statistics. After examining the fit of the measurement models, the fit of the confirmatory factor analysis model was assessed, and the proposed model was presented using structural equation modeling techniques and SmartPLS software. The overall model fit was evaluated using the GOF criterion, and the comprehensive validity of the model from the specialists' perspective was also examined. Ultimately, the validity of the model and its comprehensive validity from the specialists' viewpoint were confirmed.Keywords: Education, Etiquette, Model, Environment
-
امروزه مسایل و مشکلات محیط زیستی به چالش و نگرانی های بسیاری برای جامعه تبدیل شده است. بسیاری بر این باورند که این مشکلات از ضعف فرهنگی ناشی می شود. بوردیو ریشه بحران های محیط زیستی را در جهان بینی غربی که نگاهی سلطه گرایانه به محیط زیست دارد، می بیند. در واقع، بدون شکل گیری فرهنگ محیط زیستی، تشکیل جامعه ای با مسئولیت پذیری محیط زیستی بالا امکان پذیر نیست. از این رو، در پژوهش حاضر، به مطالعه کیفی تعیین گرهای فرهنگ محیط زیستی پرداخته شد. با بهره از روش کیفی تحلیل مضمون و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از صاحب نظران داده ها گردآوری شد و سپس مورد تحلیل مضمون قرار گرفت. در نهایت، به دو مضمون فراگیر و پنج مضمون سازمان دهنده دست یافته شد. درباره مولفه های فرهنگ محیط زیستی، 7 مضمون پایه به دست آمد که این موارد در قالب مضامین فراگیر و سازمان دهنده قابل تقسیم بندی بودند. مضامین پایه به دو دسته کلی ذهنی و عینی تقسیم شدند. درباره عوامل موثر بر فرهنگ محیط زیستی، به 12 مضمون پایه اشاره شد که این موارد نیز در قالب مضامین فراگیر و سازمان دهنده قابل تقسیم بندی بودند. این مضامین پایه به سه دسته کلی عوامل فرهنگی اجتماعی، انگیزشی و اقتصادی تقسیم شدند. در نهایت، جهت بررسی اعتبار محتوایی الگو، از شاخص CVR استفاده شد که نتایج (بیش از 42/0) حاکی از تایید الگوی طراحی شده توسط صاحب نظران می باشد.
کلید واژگان: مطالعه کیفی, تعیین گر, فرهنگ محیط زیستی, تحلیل مضمون, اعتبار محتواییToday, environmental issues and problems have become many challenges and concerns for society. Many believe that these problems stem from cultural weakness. Bourdieu sees the root of environmental crises in the Western worldview, which has a hegemonic view of the environment. In fact, without the formation of environmental culture, the formation of a society with high environmental responsibility is not possible. Therefore, in the present study, a qualitative study of the determinants of environmental culture was performed. Using qualitative method and semi-structured interviews with 15 experts, data were collected and then content analysis was performed. Finally, two comprehensive themes and five organizing themes were achieved. Regarding the components of environmental culture, 7 basic themes were obtained, which could be divided into comprehensive and organizing themes. These basic themes were divided into two general categories: subjective and objective. Regarding the factors affecting environmental culture, 12 basic themes were mentioned, which could be divided into comprehensive and organizing themes. These basic themes were divided into three general categories: socio-cultural factors, motivational factors and economic factors. Finally, in order to check the content validity of the model, the CVR index was used, the results of which indicate the approval of the model designed by experts.
Keywords: Validation, Sociological Pattern, Environmental Culture, Thematic Analysis, Developing Model -
پیشینه و اهداف
آموزش در جهت اصلاح نگرش و رفتار انسان با محیط پیرامونش، کلید رفع بحران های محیط زیستی آینده است. این واقعیت، اجرای گسترده برنامه های آموزشی محیط زیست برای شهروندان در بستر آموزش الکترونیکی را بیش از پیش ضروری ساخته است. جهت پیاده سازی موفق آموزش الکترونیکی، این گونه آموزش ها نیاز به طراحی مدل مناسب دارد؛ از این رو هدف از انجام این پژوهش، طراحی و اعتباریابی مدل آموزش الکترونیکی در آموزش های شهروند محیط زیستی است.
روش هاپژوهش حاضر، به لحاظ هدف، اکتشافی و از نظر ماهیت موضوعی، کاربردی و توسعه ای و روش بررسی آن نیز، توصیفی تحلیلی است. بر این اساس، این پژوهش در دو مرحله انجام شده است. در مرحله اول، به منظور شناسایی مولفه های لازم، از روش فراترکیب استفاده شده است و ضمن اجرای مصاحبه های اکتشافی نیمه ساختاریافته، مجموعه ای از پژوهش های مرتبط داخلی و خارجی قابل دسترس در پایگاه های اطلاعاتی و کتابخانه های دانشگاه ها یا مراکز دولتی مورد بهره برداری قرار گرفته است. در عین حال، بررسی محتوایی برای استخراج کد از 150 پژوهش منتخب و نیز 22 مصاحبه انجام شده به صورت هدفمند و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا بر اساس ملاک های تعیین شده انجام گرفته و برای سنجش پایایی نیز از ضریب کاپا استفاده شده است. در مرحله دوم پژوهش و به منظور اعتباریابی مدل، پرسش نامه پنج گزینه ای مبتنی بر مقیاس لیکرت در اختیار 42 نفر از متخصصان محیط زیست، آموزش محیط زیست، آموزش الکترونیکی و آموزش شهروندی قرار داده شد و در نهایت، پس از جمع آوری اطلاعات، نتایج با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) بارویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هادر بخش کیفی پژوهش با استفاده از روش فراترکیب، 15 مولفه و 49 گویه مربوط به مدل آموزش الکترونیکی در آموزش های شهروند محیط زیستی احصا شد. شاخص کاپا 95/0 پایایی مدل طراحی شده را تایید می کند که در سطح توافق عالی قرار گرفته است. یافته های بخش کمی پژوهش نشان داد در این مدل، تمامی بارهای عاملی در حد بسیار مطلوب و یا در حد قابل قبول ارزیابی می شود. مقدار آلفای کرونباخ برای تمامی مولفه ها بالای 7/0 و مقدار پایایی ترکیبی برای کلیه متغیرهای مدل بالای 6/0 به دست آمده است که حاکی از پایایی درونی مناسب است. همچنین، میزان متوسط واریانس استخراج شده در تمامی سازه های مدل بالاتر از 5/0 به دست آمده است. بر این اساس، روایی واگرای مدل نیز تایید می شود. ضریب تعیین R2 برای تمامی سازه های مدل در حد قابل توجهی ارزیابی و مناسب بودن برازش مدل ساختاری هم تایید شده است. اندازه اثر استخراج شده نیز، نشان می دهد کیفیت سیستم (795/0=Q2) بیشترین تاثیر را بر مدل داشته است. مقادیر t در تمامی مسیرهای مدل از 96/1 بیشتر است. با توجه به نتایج به دست آمده از مدل سازی معادلات ساختاری مبتنی بر روش حداقل مربعات جزئی، یافته ها رابطه مثبت و معنادار مسیرهای طراحی شده میان مولفه های مدل را تایید می کند.
نتیجه گیریگویه ها و مولفه های معرفی شده در طراحی مدل پیشنهادی از تاییدیه خبرگان این امر نیز برخوردار هستند. مدل طراحی شده می تواند به عنوان ابزار مدیریتی در تقویت ارائه آموزش های مفید و بهبود عملکرد آموزشی در این زمینه موثر واقع شود. همچنین، توسعه چنین مدل هایی می تواند به عنوان راهنمای بهبود فرآیند آموزش به تصمیم گیرندگان کمک کند تا خط مشی مناسبی را برای سرمایه گذاری عوامل اثربخش در اتخاذ و توسعه این رویکرد آموزشی به کار گیرند.
کلید واژگان: آموزش الکترونیکی, شهروند محیطزیستی, اعتباریابی, مولفه, کیفیBackground and ObjectivesEducation and improvement of human behavior with their surroundings, is the key to solving environmental crises. This shows the necessity of implementing environmental education programs on a large scale through electronic learning for citizens. In order to successfully implement e-learning, it is necessary to design a suitable model; therefore, the purpose of this research was to design and validate the model of e-learning in environmental-citizenship training.
MethodsThis study was conducted with the aim of designing and validating the e-learning model in environmental citizenship training. This study was exploratory in terms of thematic nature and applied and developmental in terms of objective. This study was carried out in two phases; in the first phase, which was done with the meta-synthesis method, related domestic and foreign research available in the databases and libraries of universities or government centers were investigated and semi- structural exploratory interviews were used. According to the inclusion criteria, the content review was done on 150 researches, and 22 experts were selected to be interviewed in a purposive way using MAXQDA. The kappa coefficient (or Cohen's kappa) was used to measure reliability as well. In the second phase of the research, the validation of the model was done using a 5-point Likert scale survey, which was given to 42 experts in education, environment, electronic education, citizenship education, and in the second step, after collecting information, the data were analyzed using the method of Structural Equation Modeling (SEM) with the Partial Least Squares (PLS) approach.
FindingsUsing the meta-synthesis method in the qualitative part of the research, 15 components and 49 items related to the EEC model of the environmental citizen were extracted. Cohen's kappa coefficient confirmed 0.95 reliability of the designed model, which was at the level of excellent agreement. According to the findings of the quantitative part of the research, all factor loadings in this model were evaluated as very favorable or acceptable. The value of Cronbach's alpha for all components was above 0.7 and the combined reliability value for all variables of the model was above 0.6, which indicated good internal reliability. The average amount of extracted variance in all of the model structures was above 0.5; therefore, the divergent validity of the model was also confirmed. The coefficient of determination R2 for all of the model structures was evaluated as significant, and the appropriateness of the fit of the structural model was confirmed. The extracted effect size also showed that the quality of the system (Q2=0.795) had the greatest impact on the model. The values of t in all paths of the model were greater than 1.96. According to the results obtained from the modeling of structural equations based on the partial least squares method, there was a positive and significant relationship in the designed paths between the components of the model.
ConclusionThe items and components introduced in the design of the proposed model were also approved by experts. The designed model can be effective as a management tool in strengthening the provision of useful training and improving educational performance in this field. Also, the development of such models can help the decision makers as a guide to improve the education process to adopt a suitable policy for investing effective factors in the adoption and development of this educational approach.
Keywords: E-Learning, Environmental Citizenship, Validating, Component, Qualitative -
هدف این پژوهش، طراحی و اعتباریابی الگوی آموزش ترکیبی سازمان های آموزشی برنامه سیپاجهت حفاظت از تالابهای بین المللی منطقه سیستان و بلوچستان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی- توسعه ای و از نظر روش آمیخته کیفی-کمی با رویکرد اکتشافی است. در بخش کیفی با تلفیق مدل یادگیری ترکیبی آی بی ام و اجزای برنامه سیپا، مولفه های اصلی الگو استخراج شد. سپس برای تعیین ریزمولفه ها، ارزیابی و جمع بندی فضای گفتمان از طریق روش کیو انجام شد و از میان 110 گزاره، 51 عبارت کیو توسط ده نفر از خبرگان، انتخاب گردید. سپس پرسشنامه کیو به شیوه نمونه گیری هدفمند، در اختیار 19 تن از متخصصان برنامه سیپا قرار گرفت و ریزمولفه ها اولویت بندی شدند. برای آزمون الگو، از تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. در بخش کمی، اعتباریابی پرسشنامه توسط نرم افزار 22 SPSS وآموس انجام شد و پرسشنامه محقق ساخته با آلفای کرونباخ 91 درصد دراختیار مشارکت کنندگان قرارگرفت. براساس نتایج بخش کیفی، الگو شامل چهار مولفه اصلی و 14 ریزمولفه کلیدی است. طبق نتایج بخش کمی، مقادیر آماره تی برای تمامی عوامل از میزان استاندارد قدرمطلق 96/1 بالاتر است. اعتباریابی الگوی پژوهش نیز معنی داری روابط بین متغیرها و قابل قبول بودن برازش کل را نشان داد و سوالات پژوهش تببین کننده مناسبی بودند.ایجاد انگیزه مشارکت با بیشترین بارعاملی، در اولویت اول طراحی الگو قرار گرفت. ریزمولفه های اولویت دار در مولفه اصلی ارتباطات و تعامل،" توسعه شبکه آموزش"، در آموزش و اطلاعات،" توسعه فرایند آموزشی"در مشارکت وهمکاری،"مدیریت مشارکتی و بین بخشی" ودر اقدام عملی پایدار، به طور مشترک" استقرار رویکرد زیست بومی" و"استفاده ترکیبی از سبک های یادگیرنده محور" انتخاب شدند.
کلید واژگان: آموزش ترکیبی, تالاب گواتر, تالاب هامون, سیپاThe purpose of this research is to design and validate the model of combined education of educational organizations of the CEPA program for the protection of international wetlands in Sistan and Baluchistan region. In terms of purpose, this research is applied-developmental and in terms of qualitative-quantitative mixed method with exploratory approach. In the qualitative part, the main components of the model were extracted by combining the IBM blended learning model and the components of the CEPA program. Then, to determine the micro-components, evaluation and summarization of the discourse space was done through the Q method, and 51 Q phrases were selected from among 110 statements by ten experts. Then, the Q questionnaire was given to 19 specialists of the CEPA program through targeted sampling, and the micro-components were prioritized. Structural equation modeling analysis was used to test the model. In the quantitative part, the validation of the questionnaire was done by SPSS 22 and Amos software, and the researcher-made questionnaire with Cronbach's alpha of 91% was available to the participants. Based on the results of the qualitative part, the model includes four main components and 14 key micro-components. According to the results of the quantitative section, the t-statistic values for all factors are higher than the standard absolute value of 1.96. The validation of the research model also showed the significance of the relationships between the variables and the acceptability of the overall fit, and the research questions were suitable explanations. Creating the motivation for participation with the highest factor load was the first priority of the model design. Priority micro-components in the main component of communication and interaction, "educational network development", in education and information, "educational process development" in partnership and cooperation, "participatory and interdepartmental management" and sustainable practical action, jointly, "establishment of the indigenous approach" and "combined use of learner-centered styles" were selected.
Keywords: Blended Education, Goatar Wetland, Hamon Wetland, CEPA -
پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل عوامل موثر بر توسعه گردشگری علمی در نظام آموزش عالی ایران انجام شد. روش پژوهش، مطالعه موردی از نوع مدل سازی بود. جامعه ی آماری پژوهش، خبرگان آشنا به حوزه گردشگری علمی شامل اعضای هیات علمی دانشگاه های ایران بودند که به صورت نمونه گیری هدفمند 37 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل اسناد، مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته بود و برای تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شد. در گام اول با بررسی ادبیات پژوهش به شیوه مرور نظام مند و همچنین از طریق مصاحبه با صاحب نظران و به رویکرد اسقرایی عوامل موثر بر گردشگری علمی در آموزش عالی استخراج شد و در گام دوم با استفاده از تکنیک 6 مرحله ای مدل سازی ساختاری- تفسیری، مدل مورد نظر استخراج گردید. نتایج به دست آمده نشان داد که 9 عامل اصلی موثر بر شکل گیری گردشگری آموزش عالی در ایران به ترتیب تاثیرگذاری عبارتند از: تبادلات سیاسی پویا با جهان در سطح ملی، وجود سیاست گذاری های کلان ملی در حوزه تعامل دانشگاهی، تسهیل فرایند پذیرش در ابعاد سیاسی و اداری، وجود زیرساخت های اقتصادی و فنی برای دانشجویان خارجی، سطح زبان بین المللی اعضای هیات علمی و کارکنان و ساختار آموزش عالی پویا و پذیرنده، وجود احساس امنیت در ابعاد اجتماعی، امنیتی و سیاسی برای دانشجویان خارجی و عوامل برند بودن دانشگاه ها و معرفی و ارایه جاذبه های تاریخی، فرهنگی و مذهبی به جهانیان.
کلید واژگان: گردشگری, توسعه گردشگری علمی, نظام آموزش عالی ایران, مدل ساختاری تفسیریThe current research was conducted with the aim of providing a model of factors affecting the development of scientific tourism in Iran's higher education system. The research method was a modeling case study. The statistical population of the research was the experts familiar with the field of scientific tourism, including the faculty members of Iranian universities, who were selected by purposive sampling of 37 people. The data collection tools included documents, interviews, and researcher-made questionnaires, and the interpretive structural modeling technique was used to analyze the data. In the first step, the factors affecting scientific tourism in higher education were extracted by reviewing the research literature using a systematic review method and also through interviews with experts and using the elicitation approach; and in the second step, using the 6-step Structural-interpretive modeling, the intended model was extracted. The obtained results showed that the 9 main factors affecting the formation of higher education tourism in Iran in influence order are: dynamic political exchanges with the world at the national level, the existence of macro-national policies in the field of academic interaction, facilitating the admission process in the political and administrative dimensions, the existence of economic and technical infrastructures for foreign students, the international language level of faculty and staff members and the structure of dynamic and accepting higher education, the existence of a sense of security in the social, security and political dimensions for foreign students and brand-making factors of universities, and presenting historical, cultural and religious attractions to the world.
Keywords: Tourism, scientific tourism development, Iran's higher education system, Interpretive Structural Model -
هدف پژوهش بررسی مولفه های ارتقای سواد زیست محیطی به منظور ارایه پیشنهادات به برنامه ریزان نظام آموزش عالی ایران بود. روش تحقیق تطبیقی- اکتشافی با رویکرد مروری سیستماتیک و برای تجزیه و تحلیل داده ها و ارایه نتایج از روش بردیy استفاده شد. نمونه تحقیق شامل هشت کشور پیشرو در زمینه آموزش محیط زیست یعنی ایسلند، فنلاند، ژاپن، سوییس، ایالات متحده آمریکا، سوید، کانادا و چین می باشند. یافته ها نشان داد که ایسلند و کانادا در انتخاب رویکرد "تدریس ترکیبی دروس زیست محیطی با سایر دروس" مشابه یکدیگر هستند. همچنین فنلاند و سوییس در توسعه و گسترش حوزه آموزش محیط زیست و گرایش های جدید زیست محیطی، فنلاند و سوید در زمینه به روز رسانی مستمر محتوی دروس با نیازها و الزامات زیست محیطی و سوید و چین در زمینه تاکید بر توسعه پایدار مشابه هستند. در رویکرد توسعه پایدار علاوه بر این، ژاپن و ایالات متحده در به کارگیری فناوری و نوآوری های جدید و حمایت و تشویق دانشجویان از طریق تخصیص حمایت های مالی مشابه یکدیگر می باشند . دیگر یافته پژوهش مبین آن است که سوییس و کانادا در حمایت از ایجاد و گسترش دوره های دانشگاهی میان - بلند مدت مشابه یکدیگر هستند. برنامه ها. کانادا، چین و ایسلند از نظر مشارکت فعال و نظارت و ارزیابی مشارکتی برنامه های آموزشی و گروهی برای حل مشکلات زیست محیطی با یکدیگر شباهت دارند.. تفاوت بین کشورها نشان می دهد که ژاپن از مزیت طراحی برنامه جامع آموزش محیط زیست در سطح آموزش عالی و ایجاد نظام هایی برای به اشتراک گذاری تجارب ملی و جهانی برخوردار است، در حالی که تاکید ایالات متحده بر گسترش دانشگاه های سبز و سوید بر توسعه و ارایه آموزش کل نگر پروژه محور است . با توجه به یافته ها، به برنامه ریزان آموزش عالی ایران پیشنهاد می شود برنامه ای کل نگر با رویکردی یکپارچه در زمینه سواد زیست محیطی طراحی نمایند.کلید واژگان: آموزش محیط زیست, سواد زیست محیطی, موضوع زیست محیطی, روندهای زیست محیطیThe purpose of research was to investigate the components of improving environmental literacy in order to provide suggestions to the planners of Iran's higher education system. The research method was comparative-exploratory using a systematic review approach. To analyze the data and present the results, the Bereday method was used. The research sample includes eight leading countries in the field of environmental education i.e. Iceland, Finland, Japan, Switzerland, USA, Sweden, Canada, and China. The findings indicated that Iceland and Canada are similar in choosing the approach of "combined teaching of environmental subjects with other subjects". Also, Finland and Switzerland are similar in the development and expansion of the field of environmental education and new environmental trends, Finland and Sweden in the field of continuous updating of course content with environmental needs & requirements, and Sweden and China in the field of relying on the sustainable development approach. In addition, Japan and USA are similar in applying new technology & innovations and supporting & encouraging students through the allocation of financial support.Other finding is that Switzerland and Canada are similar in supporting the creation and expansion of mid and long-term university-approved programs. Canada, China and Iceland are similar in terms of active participation and participatory monitoring & evaluation of educational and group programs to solve environmental problems. The difference between the countries indicates that Japan has the advantage of designing a comprehensive program of environmental education at the higher education level and creating systems for sharing national & global experiences, while the emphasis of the USA is on expansion of green universities and Sweden on the provision of holistic project-based education. According to the findings, it is suggested to Iran's higher education planners to consider a comprehensive and holistic program with an integrated approach in the field of environmental literacy.Keywords: Environmental Education Environmental Literacy, Environmental Subject, Environmental Trends
-
این پژوهش به شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی در اجرای مفاد کنوانسیون مدیریت آب توازن کشتی ها در ایران پرداخته است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. برای دسترسی به ادبیات پژوهشی از روش اسنادی و برای گردآوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر نیازهای آموزشی شناسایی شده حاصل از مطالعات اسنادی مرحله اول، استفاده شده که روایی محتوایی پرسشنامه مبتنی بر این گویه ها توسط نظرخواهی از 22 نفر از متخصصان، روایی سازه آن با تحلیل عاملی تاییدی و پایایی پرسشنامه نیز توسط شاخص آلفای کرونباخ بالای 70/0 مورد تایید قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش شامل 700 نفر از کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی بوده که از جامعه مورد نظر 248 نفر با استناد به فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. در بخش آمار استنباطی، آزمون فریدمن مورد استفاده قرار گرفت و داده ها توسط نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج، بین میانگین رتبه ای حوزه های دانش، نگرش و مهارت اختلاف معناداری وجود دارد که نتایج نشان داد نیازهای آموزشی شناخته شده حوزه دانش در رتبه اول قرار دارد و سپس نیازهای آموزشی هر 3 حوزه مورد اولویت بندی قرار گرفت و در انتها، پیشنهادهای متناسب با اهداف و نتایج پژوهش ارایه گردید.کلید واژگان: اولویت بندی, نیازهای آموزشی, سازمان بنادر و دریانوردی, مدیریت آب توازنThis research has been done to survey, identification, and prioritization the educational needs of the employees at the Ports and Maritime Organization in the implementation of the contents of the ship's ballast water management convention in Iran. This research has been "functional" in terms of purpose and "descriptive" in terms of data collection method and of the type "survey". Documentary method was used to access the research literature and a researcher-made questionnaire was used for collecting data which the content validity of the questionnaire was provided by the opinions of 22 experts and its reliability was also confirmed by Cronbach's alpha coefficient above 0.70. The statistical society of this research included 700 managers and experts in port and shipping lines, ship's personnel and crew members, experts in the field of international maritime law and environmental experts that by citing of Morgan table and random sampling method, 248 subjects out of aforementioned people were selected. The methods of descriptive and inferential statistics were used to analyze the collected data. In the inferential statistics section, Friedman test was used and the data were analyzed by using of SPSS23 software. Based on the results, there is a significant difference between the average rankings of knowledge, attitude and skill areas which the results showed that the known educational needs of the knowledge area are in the first rank and then the educational needs of all three areas were prioritized and finally suggestions were presented in accordance with the objectives and results of the research.Keywords: Prioritization, Educational needs, Ports, Maritime Organization, Ballast water management
-
PurposeThe research aims to identify the effective factors on the health, safety and environment (HSE) risk literacy promotion model.Methodthe researcher has analyzed the results and findings of previous researchers by applying a systematic and meta synthesis approach and by performing the 7 steps of the Sandelovski and Barroso method, he has identified the effective factors. Among 556 articles, 55 articles were selected based on the CASP method, and the validity of the analysis was confirmed with the Kappa coefficient value of 0.711. In this context, to measure reliability and quality control, the transcription method was used, and its value was identified for the indicators identified at the level of excellent agreement. The results of data analysis collected in MAXQDA software led to the identification of 84 primary codes in 16 categories in 5 dimensions.FindingsFinally, five dimensions of planning, concepts of literacy development, implementation of education, evaluation and revision were identified as influencing dimensions of health, safety and environmental risk literacy.ConclusionOrganizations can focus on these factors in order to improve the literacy of HSE risks as one of the preventive and improving decision-making factors among their employees. Improving the literacy of HSE risks requires the attention and assistance of extra-organizational, organizational and individual factors.Keywords: Risk Education, Health, safety, environment, Health literacy, Safety Literacy, Environmental Literacy
-
متاسفانه محیط زیست کنونی دچار چالش های فراوانی شده است و رفع این چالش ها نیاز به بازنگری، بازآفرینی و ترمیم دارد تا حیات بشر در کره زمین حفظ شود. آموزش محیط زیست خصوصا در مدارس، در بهبود این مشکلات نقشی انکارناپذیر دارد. نحوه آموزش و تدریس به ویژه روش های فعال تدریس نیز اثر زیادی بر توانایی های خودآموز دانش آموزان دارد که یکی از مهم ترین آنها روش همیاری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر طرح همیار معلم در انتقال مفاهیم محیط زیستی دانش آموزان پایه یازدهم متوسطه دوم کاشان انجام شد. روش پژوهش، کمی و مبتنی بر روش نیمه تجربی بود. جامعه آماری متشکل از تمامی دانش آموزان پسر مدارس دولتی پایه یازدهم شهر کاشان به تعداد 1171 نفر که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس دو کلاس 30 نفری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که روایی محتوایی آن توسط متخصصان حوزه محیط زیست تایید گردید و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر با 87/0 به دست آمد. داده ها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تجزیه وتحلیل کوواریانس تک و چند متغیره) با نرم افزار SPSS26 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر طرح همیار معلم در انتقال مفاهیم محیط زیستی و مولفه های آن (به استثنای صوت و تنوع زیستی و گردشگری) به دانش آموزان تاثیر دارد؛ بنابراین، می توان با استفاده از روش های تدریس مناسب موجب افزایش کمیت و کیفیت انتقال مفاهیم محیط زیستی در دانش آموزان شد که سرریز آن می تواند ارتقای سطح محیط زیستی جامعه را در پی داشته باشد.کلید واژگان: طرح همیار معلم, انتقال مفاهیم محیط زیستی, پایه یازدهم, کاشانQuarterly Journal of Environmental Education and Sustainable Development, Volume:11 Issue: 3, 2023, PP 117 -136Unfortunately, nowadays, the environment has faced many challenges, and addressing these challenges requires rethinking, re-creating, and repairing in order to preserve human life on Earth. Environmental education, especially in schools, has an undeniable role to play in alleviating these problems. The way of teaching, especially active teaching methods, has a great effect on students' self-learning abilities, one of the most important of which is the cooperative method. The aim of this study was to investigate the effect of the teacher-assistant plan on the transfer of environmental concepts to 11th-grade high school students in Kashan. The research method was quantitative and based on the quasi-experimental method. The population of the study consisted of all male students of 11th-grade public schools in Kashan, 1171 people, who were selected using the available sampling method of two classes of 30 people. A researcher-made questionnaire was used to collect data, the content validity of which was confirmed by environmental experts, and its reliability was obtained using Cronbach's alpha coefficient equal to 0.87. Data were analyzed at two levels, descriptive (mean and standard deviation) and inferential (univariate and multivariate analysis of covariance) with SPSS26 software. The results showed that education based on the teacher-assistant plan is effective in transmitting environmental concepts and their components (excluding sound and biodiversity and tourism) to students. Therefore, it is possible to increase the quantity and quality of the transfer of environmental concepts in students by using appropriate teaching methods, the overflow of which can improve the environmental level of society.Keywords: Teacher Assistant Project, Transfer of Environmental Concepts, Eleventh Grade, Kashan
-
در بین راه های متعدد مقابله با مشکلات زیست محیطی، بنیادی ترین روش، آموزش و فرهنگ سازی عمومی و مشارکت افراد جامعه می باشد. نحوه آموزش اثر زیادی بر توانایی های خودآموز دانش آموزان دارد. این پژوهش با هدف مطالعه اثربخشی روش تدریس مبتنی بر طرح همیار معلم روی اخلاق زیست محیطی دانش آموزان پایه یازدهم متوسطه دوم کاشان در سال تحصیلی 1400-1399 صورت گرفت. روش پژوهش، به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت داده های گردآوری شده، کمی و مبتنی بر رویکرد شبه آزمایشی (طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه) بود. جامعه آماری متشکل از 1171 دانش آموز که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس دو کلاس 30 نفری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اخلاق زیست محیطی Firoozfar, Faqihi & Erfani (2021) استفاده شد که روایی محتوایی آن توسط متخصصان حوزه محیط زیست تایید گردید و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برابر با 0.927 به دست آمد. داده ها در دو سطح توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل کوواریانس تک و چند متغیره) با نرم افزار SPSS26 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که روش تدریس مبتنی بر طرح همیار معلم روی اخلاق زیست محیطی و مولفه های آن (هوا، خاک، آب، گیاهان و جانوران) در دانش آموزان تاثیر دارد (P<0.0005). لذا می توان با بکارگیری روش تدریس مبتنی بر طرح همیار معلم نسبت به ارتقای سطح اخلاق زیست محیطی در دانش آموزان همت گمارد، به گونه ای که نمود آن در جامعه احساس شود.
کلید واژگان: اثربخشی, طرح همیار معلم, اخلاق زیست محیطی, دانش آموزان, متوسطه دومIntroductionThe category of culture and its impact on the environment is one of the dimensions of sustainable development and the first step towards achieving this goal. We need environmental ethics to achieve sustainability, development and environmental protection. An ethic that recognizes and responds sensitively to the complex and changing connections between man and nature. In order for such ethics to emerge, it is necessary to review educational methods and systems. The aim of this study was to study the effectiveness of teaching method based on the teacher- assistant project on environmental ethics of Kashan high school students.
MethodThe research method was applied in terms of purpose and in terms of the nature of the collected data, quantitative and based on a quasi-experimental approach (pre-test-post-test design with control group). The statistical population consisted of all male students of 11th grade public schools in Kashan with a number of 1171 people who were selected using the Convenient sampling method in two classes of 30 people. To collect data, Firoozfar, Faqihi & Erfani (2021) environmental ethics questionnaire was used, the content validity of which was confirmed by environmental experts, and its reliability was obtained using Cronbach's alpha coefficient of 0.927. Data were analyzed at two levels of descriptive (mean and standard deviation) and inferential statistics (univariate and multivariate analysis of covariance) with SPSS26 software.
ResultsThe results showed that teaching method based on the teacher- assistant project has a positive effect on environmental ethics in students (P<0.0005). Also, teaching method based on the teacher- assistant project has a positive effect on the components of environmental ethics (air, soil, water, plants and animals) in students (P<0.0005).
DiscussionVarious studies show that among the many ways to deal with environmental problems, the most fundamental, effective and cost-effective way to prevent environmental degradation is public education and culture and the participation of people in the community. The way of teaching and teaching, especially active teaching methods, also has a great effect on students' self-learning abilities. One of the most important active teaching methods is the method of cooperation between teacher and students and students with each other. Therefore, by using appropriate teaching methods, efforts can be made to improve the level of environmental ethics in students, so that it can be felt in society.
Keywords: effectiveness, Teacher-Assistant Project, Environmental Ethics, students, Secondary High School -
سابقه و هدف
محققان در سالهای اخیر به مفهوم تابآوری در برابر سوانح بسیار توجه کردهاند. سوانح طبیعی که جزیی از فرایند زندگی بشر به شمار میرود و هر روزه بر تعداد و تنوع آنها افزوده میشود، چالشی اساسی در جهت نیل به توسعه پایدار جوامع انسانی مطرح شده است. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی تابآوری اجتماعی شهروندان در برابر سوانح طبیعی بر اساس نگرش مذهبی با نقش واسطهای اضطراب کرونا انجام شده است.
روش کارروش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی شهروندان منطقه 15 شهر تهران در سال 1400 بود. از جامعه آماری حاضر با استناد به جدول مورگان نمونهای بهتعداد 380 نفر با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه نگرش مذهبی جورج، پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون و مقیاس اضطراب کرونای علیپور استفاده شد. درنهایت دادههای جمعآوریشده با استفاده از آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر تجزیهوتحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکردهاند.
یافتهها:نتایج تحلیل دادهها نشان داد که نگرش مذهبی توانایی پیشبینی عواطف مثبت شهروندان، عواطف امن و کنترل تاثیرات منفی را دارد. همچنین مشخص شد که اضطراب کرونا توانسته است در پیشبینی تابآوری اجتماعی شهروندان در برابر سوانح طبیعی بر اساس نگرش مذهبی نقش واسطهای ایفا نماید.
نتیجهگیری:میتوان گفت متخصصان و صاحبنظران جهت ارتقای تابآوری اجتماعی شهروندان در برابر سوانح علاوهبر توجه به نگرش مذهبی افراد باید از برنامههایی برای کاهش اضطراب نیز استفاده نمایند.
کلید واژگان: اضطراب کرونا, تاب آوری اجتماعی, سوانح طبیعی, نگرش مذهبیBackground and ObjectiveIn recent years, researchers have paid increasing attention to the concept of resilience against disasters. Natural disasters, which are part of the human life and increase in number and diversity every day, have been raised as a fundamental challenge to achieving sustainable development of human societies. The aim of this study was to predict the social resilience of citizens against natural disasters based on religious attitudes with the mediating role of corona anxie ty .
Methods :
The present study was applied in terms of purpose and correlational in terms of method of implementation. The statistical population of this study included all citizens of 15th district of Tehran in 2021. From the present statistical populatio n, a sample size of 380 people was selected by stratified random sampling method based on Morgan’s table. Data were collected using the George Religious Attitude Questionnaire, the Connor and Davidson Resilience Questionnaire and the Alipour’s Corona Anxie ty Scale. Finally, the collected data were analyzed using Pearson correlation coefficient, regression, and path analysis. In this study, all ethical considerations were observed and the authors reported no conflict of interests .
ResultsThe results of data analysis showed that religious attitude can predict the positive and safe emotions of citizens and control negative effects. It was also found that corona anxiety could play a mediating role in predicting citizens' social resilience to natural disaste rs based on religious attitudes .
ConclusionIt can be stated that to promote citizens’ social resilience to disasters, in addition to paying attention to the religious attitude of individuals, experts and thinkers should use programs to reduce anxiety .
Keywords: Corona anxiety, Natural disasters, Religious attitude, Social resilience -
زمینه و هدف
بحران آب یکی از مهمترین چالش های استان تهران است. مدیریت و آموزش آب مجازی در بسیاری از کشورها به عنوان یک اقدام برای غلبه بر کمبود آب خصوصا در بخش کشاورزی است. در ایران سرانه مصرف آب مجازی بخش کشاورزی حدود 20 درصد بیشتر از حد متوسط جهانی است. این پژوهش با هدف طراحی الگوی آموزش آب مجازی در بخش کشاورزی با رویکرد اقتصاد مقاومتی و توسعه پایدار به منظور آگاهی بهره برداران از آب مجازی و حفاظت از محیط زیست، منابع آبی و پایداری توسعه در سال 1400 انجام گردیده است.
روش بررسیروش مورد استفاده در این پژوهش ترکیبی بود. در فاز کیفی پژوهش به منظور شناسایی مولفه های اصلی و فرعی الگو از تکنیک نظریه داده بنیان استفاده گردید. برای جمع آوری داده ها در این فاز از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. نمونه گیری در مرحله کیفی، روش هدفمند گلوله برفی بود. جامعه آماری بخش کمی شامل اساتید دانشگاه های مرتبط و کارشناسان و مدیران سازمان های اجرایی وزارت جهاد کشاورزی بود. بر اساس آمار و اطلاعات کسب شده تعداد مخاطبین در مجموع 360 تن بودند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 181 نفر تعیین گردید. پاسخ گویی از طریق پرسشنامه محقق ساخته طیف لیکرت 5 گزینه ای دو سویه بود.برای تجزیه و تحلیل داده ها در مرحله کمی از شاخص های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، واریانس و فراوانی و درصد) و در مرحله استنباطی از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد.
یافته هانتایج مقایسه میانگین مولفه های بدست آمده حاصل از آزمون (t-test) نشان داد که بین میانگین موجود و مطلوب در تمامی مولفه ها تفاوت معناداری در سطح 1 درصد وجود دارد و وضعیت موجود آموزش مدیریت آب مجازی از شرایط مطلوب برخوردار نیست. اعتبار سازه های پرسشنامه با استفاده از روش روایی همگرا درسطح 49/0 و پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای ترتیبی در سطح81/0 محاسبه شد. یافته های کیفی پژوهش نشان داد که 11 مولفه و 37 زیر مولفه تشکیل دهنده اجزای الگوی آموزش آب مجازی در بخش کشاورزی بودند. بر اساس بارهای عاملی استاندارد qvh(γ) به ترتیب مولفه های محتوای آموزش آب مجازی (97/0)، روش های آموزش آب مجازی (96/0)، اصول آموزش آب مجازی (92/0) بیشترین اهمیت را در تبیین الگوی آموزش آب مجازی داشتند. تحلیل عاملی تاییدی مولفه ها نیز نشان داد که مولفه های شناسایی شده دارای بار عاملی کافی جهت پیش بینی آموزش آب مجازی در بخش کشاورزی بود.
نتیجه گیریشاخص های برازش الگوی آموزش دربخش کشاورزی نشان داد که الگوی تدوین شده دارای برازش مطلوبی است و این الگو می تواند علاوه بر آگاهی رسانی و تغییر رفتار، نقشه راهی برای متولیان و کارگزاران فعالیت های آموزشی به بهره برداران آب مجازی در بخش کشاورزی باشد. با اجرای آموزش آب مجازی از طریق الگوی تدوین شده می توان انتظار داشت تا حد زیادی از اتلاف منابع آبی در بخش کشاورزی جلوگیری و از منابع طبیعی حفاظت شود، همچنین بر مبنای اسناد فرادستی فرصتی برای رسیدن به کشاورزی نوین، اقتصاد مقاومتی، توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست باشد.
کلید واژگان: آموزش محیط زیست, کاهش مصرف آب کشاورزی, حفاظت از منابع آب, پایداری اقتصاد کشاورزیBackground and purposeThe water crisis is one of the most paramount challenges in Tehran province. Virtual water management and education in many countries is a measure to overcome water shortage, especially in the agricultural sector. In Iran, virtual water consumption per capita in the agricultural sector is about 20% higher than the world average. This research was conducted with the aim of designing a model of virtual water education in the agricultural sector with the approach of resistance economy and sustainable development in order to inform the users of virtual water and protect the environment, water resources, and sustainable development in the year 2021.
MethodThe method of this research was a combination. In the qualitative phase of the research, in order to identify the main and sub-components of the model, the technique of grounded theory was utilized. A semi-structured interview method was conducted to collect data in this phase. The purposeful snowball method was applied in the qualitative phase for sampling. The statistical population of the quantitative part included professors of related universities, experts, and managers of the executive organizations of the Ministry of Agricultural Jihad. According to the statistics and information obtained, the total number of contacts was 360. The sample size was determined by Cochran's formula of 181 people. A researcher-made questionnaire with a 5-point Likert scale was designed to collect data. Descriptive statistics measures (mean, standard deviation, variance, frequency, and percentage) were calculated for data analysis in the quantitative phase, and confirmatory factor analysis was employed in the inferential phase.
FindingsThe results of comparing the mean value of the components obtained from the test (t-test) illustrated that there is a significant difference of 1 percent between the current and desired means in all components and the current state of virtual water management education is not desirable. The validity of the questionnaire constructs was calculated by the convergent validity method at the level of 0.49 and the reliability of the questionnaire was calculated by the ordinal coefficient alpha at the level of 0.81. The qualitative findings of the research revealed that 11 components and 37 sub-components were the components of the virtual water education model in the agricultural sector. Based on the standard factor loadings of qvh(γ), the content components of virtual water education (0.97), methods of virtual water education (0.96), and principles of virtual water education (0.92) are respectively, the most substantial in explained the model of virtual water education. Moreover, the confirmatory factor analysis of the components illustrated that the identified components had sufficient factor loading to predict virtual water education in the agricultural sector.
Discussion and ConclusionThe fit indicators of the education model in the agricultural sector illustrated that the developed model has a good fit and in addition to awareness and behavior change, the model can be a road map for the trustees and agents of education activities for virtual water users in the agricultural sector. Implementing virtual water education through the prepared model can be expected to prevent the wastage of water resources in the agricultural sector and protect natural resources. Furthermore, based on the upstream documents, it is an opportunity to attain modern agriculture, resistance economy, sustainable development, and environmental protection.
Keywords: Environmental education, Reduction of agricultural water consumption, Protection of water resources, Sustainability of agricultural economy -
زمینه و هدف
با توجه به همه گیری ویروس کووید 19 و اثرگذاری آن بر محیط زیست از ابعاد مختلف، این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز تهران جنوب در راستای دستیابی به مدیریت سبز دانشگاهی در دوران این پاندمی انجام شده است.
مواد و روش هاپژوهش حاضر، کاربردی، ازنظر زمانی مقطعی و از منظر شیوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی پیمایشی بوده است. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز تهران جنوب به تعداد 7160 نفر در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 بود و حجم نمونه با فرمول کوکران، 365 نفر محاسبه شد. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای بود. با روش اسنادی نیازهای آموزشی، استخراج و در قالب پرسشنامه در اختیار دانشجویان قرار داده شدند که روایی صوری، محتوایی و سازه و پایایی پرسشنامه، بررسی شدند و به منظور اولویت بندی شاخص های هر دسته از آزمون فریدمن استفاده گردید.
یافته ها70 درصد از جامعه موردمطالعه، زن و 30 درصد، مرد و 57 درصد از دانشجویان در مقطع کارشناسی، 39 درصد در مقطع کارشناسی ارشد و 4 درصد در مقطع دکتری در حال تحصیل هستند. اولویت نیازهای آموزشی در سه حوزه دانش، نگرش و رفتار بررسی شد و نیازهای آموزشی دانشجویان در راستای مدیریت سبز در حوزه نگرش با میانگین رتبه ای 34/2 در رتبه اول قرار گرفت.
نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش در هر سه حوزه موردمطالعه، اولین اولویت مربوط به رعایت فاصله با سایر دانشجویان و عدم تجمع به خصوص در مکان های مسقف بوده است و با بهره گیری از اولویت های شناسایی شده، پیشنهادهای لازم در هر حوزه ارایه شد.
کلید واژگان: نیازهای آموزشی, مدیریت سبز, دانشگاه سبز, دانشجویان, کروناBackground and purposeDue to the Covid19 Pandemic and its impact on the environment from different dimensions, aim of this study was to identify and prioritize the educational needs of students of Payame Noor University in the center of South Tehran in order to achieve university green management during the Pandemic.
Materials and methodsthe study is practical, cross-sectional and data collection method was descriptive-survey. The statistical population of the study was students of Payame Noor University in the center of South Tehran with 7160 in the year 2020-2021 and the sample size was calculated with Cochran relation with 365 people. the sampling method is stratified and random. Educational needs were extracted by documentary method and were provided to students in the form of a questionnaire. The face validity, content and structure and reliability of it were examined and Friedman test was used to prioritize the indicators of each category.
Results70% of the study population is female, 30% are male, 57% are undergraduate, 39% postgraduate and 4% doctoral students. The priority of educational needs in three areas of knowledge, attitude and behavior were examined, the educational needs of students in the direction of green management in the field of attitude with an average rating of 2.34 is in the first place.
ConclusionIn all three areas of knowledge, the first priority was to maintain distance with other students and not to gather, especially in roofed places and, utilizing the identified priorities, the necessary proposals were presented in each area.
Keywords: Educational needs, Green management, Green university, Students, Corona virus -
هدف از این پژوهش کاربردی، بررسی تاثیر آموزش به روش کلاس درس معکوس بر سواد آبی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی بود. این پژوهش از نظر روش اجرا به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بوده و جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه سوم ابتدایی یکی از مدارس دخترانه شهر خمین در سال تحصیلی 1400-1401 بوده است. به منظور انتخاب نمونه موردمطالعه این پژوهش، 60 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) 30 نفره تقسیم بندی شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته سواد آبی بود که پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و روایی محتوایی آن با روش لاوشه مورد بررسی و تایید قرار گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش به روش کلاس درس معکوس بر سواد آبی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی و ابعاد شناختی، نگرشی و رفتاری آن تاثیرمثبت و معناداری داشته است (در سطح 01/0). بنا بر یافته های به دست آمده، نتیجه گرفته شد که کلاس درس معکوس می تواند یکی از رویکردهای موثر آموزش برای ارتقای سواد آبی دانش آموزان باشد.
کلید واژگان: کلاس درس معکوس, سواد آبی, دانش آموزان, پایه سوم ابتداییThe Effect of Flipped Classroom Teaching Method on Water Literacy of Third Grade Elementary StudentsQuarterly Journal of Environmental Education and Sustainable Development, Volume:10 Issue: 3, 2022, PP 73 -85The purpose of this applied research was to investigate the effect of flipped classroom education on the water literacy of third-grade elementary students. This research is a quasi-experimental method with a pre-test-post-test design with a control group and the statistical population included third-grade students of one of the girls' schools in Khomein in the academic year 2021-2022. In order to select the sample of this study, 60 students were selected by the available sampling method and randomly divided into 2 groups (one experimental group and one control group) of 30 people. The data collection tool was a researcher-made questionnaire on water literacy, the reliability of which was evaluated by calculating Cronbach's alpha coefficient, and its content validity was evaluated by Lavache method. Analysis of covariance was used to analyze the data. Findings showed that flipped classroom education had a positive and significant effect on water literacy of third-grade elementary students and its cognitive, attitudinal, and behavioral dimensions (at the level of 0.01). Based on the findings, it was concluded that flipped classroom can be one of the effective approaches to education to improve students' water literacy.
Keywords: Flipped Classroom, Water literacy, students, Third grade elementary -
هدف از این پژوهش، بررسی رفتارهای محیط زیستی شهری شهروندان 18 ساله و بالاتر شهر مشهد بوده است. در این پژوهش از رویکرد پژوهشی قیاسی برای تبیین و از پرسشنامه برای گرداوری داده ها استفاده شد. در مبانی نظری، مفاهیم شهروندی محیط زیستی و سواد محیط زیستی توضیح داده شده است. نمونه ای با حجم 689 نفر در شهر مشهد به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. در این مرحله آگاهی، دانش، دغدغه و رفتار محیط زیستی به عنوان ابعاد سواد محیط زیستی سنجیده شده و در قالب پرسشنامه، با مراجعه پرسشگران به در منازل و گفت وگوی حضوری تکمیل شد. آزمون فرضیه ها و تجزیه وتحلیل داده ها به کمک آزمون های آماری ناپارامتریک انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد که سواد محیط زیستی جامعه مورد مطالعه در ابعاد آگاهی و دانش در سطح بالایی است، درحالی که در ابعاد دغدغه و رفتار محیط زیستی نمره پاسخگویان تنها اندکی از حد متوسط بالاتر بود. همچنین میان سواد محیط زیستی در همه ابعاد آن با متغیر تحصیلات رابطه معنادار در جهت مستقیم، اما ضعیف مشاهده شد. رفتار محیط زیستی جمعی مردان بیش از زنان، اما رفتار فردی محیط زیست در میان زنان بیش از مردان است. هیچ کدام از شاخص های سواد محیط زیستی با سن رابطه نداشتند. درنهایت این که بین متغیرهای آگاهی، دانش و دغدغه محیط زیستی با رفتار محیط زیستی رابطه معنادار در جهت مستقیم و با شدت ضعیف برقرار بود.
کلید واژگان: سواد محیط زیستی, آگاهی محیط زیستی, دانش محیط زیستی, دغدغه محیط زیستی, مشهدIntroductionThe issue of social responsibility for the protection of the environment at all levels of the society is explicitly emphasized in Article 14 of the General Environmental Policy of the Islamic Republic of Iran. The city of Mashhad is the second most populated city in Iran after Tehran. A city like Mashhad, with a population of nearly five million people, is typically faced with environmental problems such as extremely high temperature, demanding waste management, noise and air pollution, traffic congestion, water shortage, and drought. Expression of environmental problems is a concern, and requires the cooperation of experts and the public to find solutions. Researchers have come up with a variety of solutions to environmental problems, most of which are technological, but they are interested in changing people’s lifestyles and behavioral solutions today due to the high cost of these projects, because environmental hazards result from human intervention. The present issues can be overcome only through changes in human attitudes and behaviors. Citizens with pro-environmental behaviors feel most responsible for the urban environment and the preservation of its natural, historical, and cultural values. The aim of this study was to investigate environmental literacy and its relationship with background variables and the aspects of citizens’ environmental literacy in Mashhad.
MethodologyThis cross-sectional survey adopted an individual unit of analysis. The population involved the citizens of Mashhad in 2021. A sample of size 689 containing residents in the thirteen municipal districts of Mashhad was selected using the systematic random sampling method, and parameters such as citizens’ awareness, knowledge, concern, and environmental behavior were measured as dimensions of environmental literacy. The data collection tool was a questionnaire, which was completed with reference to the respondents. For assessment of its reliability, a pre-test questionnaire was completed by a sample of fifty people for elimination of probable defects and calculation of reliability. A Cronbach’s alpha coefficient between 0.70 and 0.84 indicated the proper reliability of the questionnaire. Moreover, formal validity was used in this study. The hypotheses were tested once the data were analyzed using correlation and comparison methods in the SPSS software.FindingsThe results of this study indicated the high level of citizens’ environmental literacy in terms of awareness and knowledge, while the respondents’ score in environmental concern and behavior was only slightly above average. The respondents’ individual environmental behavior ranged between moderate and high. Their environmental behaviors in the public sphere were significantly lower than average and close to low levels. The collective environmental behaviors of men are greater than those of women, but individual environmental behaviors are greater in women than in men. None of the indicators of environmental literacy was related to age except environmental behaviors. The average environmental behavior index was 3.17 for the 18-24 age group, 3.29 for the 25-44 age group, and 3.31 for the 45-64 age group, and the average environmental behavior index for people aged sixty-five years and older was reported to be 3.32. This indicated that the environmental behavior index increased slightly as age rose. The chi-squared test results demonstrated that there was a significant relationship between citizens’ academic degrees and the environmental knowledge index in Mashhad. In other words, environmental concerns increased as academic degree rose. Finally, there was a significant direct relationship with low intensity between environmental awareness, knowledge, and concern and environmental behavior.
DiscussionThe results of the study indicated a relatively poor tendency among the citizens towards environment-friendly behaviors, especially in the public sphere. Although the examined population was mentally concerned about the environment, the concern did not provide them with enough energy and motivation to take an action, for whatever reason. Environmental awareness can change only individual environmental behaviors, which is possible in a small space such as a family and impossible or trivial beyond that. Citizens consider the responsibility of protecting the environment outside their personal spaces, such as a house, car, or workplace, as a responsibility of the relevant municipal institutions, and hardly participate in voluntary activities aimed to protect the urban environment. Therefore, efforts should be made to increase citizens’ environmental literacy, and environmental education should be different for different age, occupation, academic, and gender groups. The capacity of non-governmental institutions to attract participation and cooperation among organizations should be used to promote responsibility in environmental behavior.AcknowledgmentThis article is taken from the doctoral dissertation entitled “Designing and validating a model for attracting public participation in the development of environmental literacy of the citizens of Mashhad”, which down in Payame Noor University of Tehran.
Keywords: Environmental Literacy, Environmental Awareness, Environmental Knowledge, Environmental Concern, Mashhad -
زمینه و هدف
جهان امروز با افزایش جمعیت و کمبود مواد غذایی روبرو است. محصولات ارگانیک بدون دخالت هرگونه ماده شیمیایی و روش های مصنوعی تولید می شوند. علیرغم آموزش های عمومی به منظور افزایش دانش تغذیه ای، هنوز فاصله عمیقی میان توصیه ها و آنچه در عملکرد تغذیه ای مشاهده می شود، وجود دارد، بنابراین انتخاب شیوه مناسب آموزش از اهمیت زیادی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر آموزش مصرف غذاهای ارگانیک به دو شیوه سنتی و مشارکتی بر دانش و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان پایه نهم متوسطه منطقه شهریار انجام شد.
روش کاراین پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها، کارآزمایی میدانی با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بوده است. جامعه آماری دانش آموزان پایه نهم متوسطه مدرسه فضیلت واقع در شهریار بودند که 90 نفر به شیوه نمونه در دسترس، انتخاب و با جایگزینی تصادفی ساده در گروه ها تقسیم بندی شدند. گروه کنترل هیچ آموزشی ندیدند. یک گروه آزمایشی به روش سنتی و گروه آزمایشی دیگر به روش مشارکتی آموزش دیدند. پرسشنامه این تحقیق از نوع محقق ساخته با 32 سوال بود که سوالات 1 تا 18 مربوط به متغیر دانش تغذیه ای و سوالات 19 تا 32 مربوط به متغیر عملکرد تغذیه ای بودند و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ، روایی محتوایی آن با نظر متخصصان و روایی سازه آن با تحلیل عاملی تاییدی بررسی شد.
یافته هابر اساس نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس، در سطح اطمینان 95 درصد، آموزش مصرف غذاهای ارگانیک به روش مشارکتی بر دانش تغذیه ای دانش آموزان تاثیر معناداری نداشته است. میزان تاثیر این آموزش بر دانش تغذیه ای دانش آموزان به روش سنتی از آنجا که سطح معنی داری (0001/0=p و 64/49=F) از 05/0 کمتر شده است، معنی دار بوده و میزان این تاثیر برابر 46/0، میزان تاثیر آموزش بر عملکرد تغذیه ای دانش آموزان به روش مشارکتی نیز با سطح معنی داری (0001/0=p و 21/42=F) برابر 42/0 و به روش سنتی با سطح معنی داری (021/0=p و 64/5=F) برابر 10/0 بوده است.
نتیجه گیریآموزش مصرف غذاهای ارگانیک به روش سنتی در مقایسه با روش مشارکتی، تاثیر بیشتری بر دانش تغذیه ای دانش آموزان پایه نهم متوسطه داشت. همچنین آموزش مصرف غذاهای ارگانیک به روش مشارکتی در مقایسه با روش سنتی، تاثیر بیشتری بر عملکرد تغذیه ای دانش آموزان پایه نهم متوسطه داشت.
کلید واژگان: کلیدی: غذاهای ارگانیک, مصرف, برنامه آموزشی, روش های تدریس, سنتی, مشارکتی, تغذیه, دانش, عملکردJournal of Health, Volume:12 Issue: 4, 2022, PP 488 -501Background & objectivesToday, the world is facing with increase of population and shortage of foods. Organic products are produced without the intervention of any chemicals or artificial methods. In spite of general teaching to increase nutritional knowledge, there still is a deep gap between recommendations and what is seen in nutritional performance, so choosing the right teaching methods is very important. The present study was conducted to compare the effect of teaching of organic foods consumption by both traditional and participatory methods on nutritional knowledge and performance of ninth grade female high school students in Shahriyar.
MethodsIn terms of purpose, this study was an applied study and in terms of data collection method, a field trial with two experimental groups and a control group. The statistical population was composed of ninth grade students of Fazilat High School located in Shahriyar, among who 90 students were selected by convenience sampling method and divided into groups by simple random substitution. The control group received no teaching. An experimental group received teaching by traditional method and another experimental group received teaching by participatory method. The questionnaire in this study was a researcher-made questionnaire with 32 questions. Questions 1 to 18 were related to nutritional knowledge variable and questions 19 to 32 were related to nutritional performance variable. The reliability, content and construct validities of questionnaire were confirmed by Cronbach's alpha, opinion of experts and confirmatory factor analysis, respectively.
ResultsAccording to the results of analysis of covariance, at 95% confidence level, teaching of consumption of organic foods by participatory method had no significant effect on students' nutritional knowledge. The effect of teaching on students' nutritional knowledge by traditional method was significant, since significance level (p=0.0001 and F=49.64) was less than 0.05 and this effect was equal to 0.46. The effect of teaching on students' nutritional performance by participatory method at significance level of p=0.0001 and F=42.21 was equal to 0.42 and by traditional method at significance level of p=0.021 and F=5.64 was equal to 0.10.
ConclusionTeaching the consumption of organic foods by traditional method compared to participatory method, had a greater effect on nutritional knowledge of ninth grade high school students. Also, teaching organic food consumption by participatory method had a greater effect on nutritional performance of ninth grade high school students compared to traditional method.
Keywords: Organic Foods, Consumption, Training Program, Teaching Methods, Traditional, Participatory, Nutrition, knowledge, Performance -
هدف پژوهش حاضر مطالعه میزان انطباق محتوای برنامه های درسی دوره ابتدایی با نیازهای مرتبط با ارتقای سواد محیط زیستی دانش آموزان در حوزه شناختی از نظر معلمان ابتدایی شهر ازنا در سال 1398 بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری کلیه معلمان دوره ابتدایی شهر ازنا در سال تحصیلی 98-97 به تعداد 951 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، 270 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای طبقه بندی حوزه شناختی بلوم بود که به منظور بررسی روایی سازه آن از تحلیل عاملی تاییدی با رویکرد کوواریانس به وسیله نرم افزار Lisrel8.8، روایی صوری و محتوایی از نظرخواهی از متخصصان و پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شده است. همچنین، به منظور بررسی نوع توزیع داده ها از ضرایب چولگی و کشیدگی و جهت بررسی سوالات پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای مستقل و فریدمن استفاده شده است. نتایج نشان داد از نظر معلمان ابتدایی شهر ازنا، برنامه های درسی دوره ابتدایی با نیازهای مرتبط با ارتقای سواد محیط زیستی دانش آموزان در حوزه شناختی و شش حیطه آن بر اساس دیدگاه بلوم، مطابقت دارد. البته میزان مطلوبیت حیطه ها یکسان نبوده و متفاوت است، رتبه بندی حیطه ها از نظر میزان توجه در برنامه درسی عبارت بودند از تحلیل، دانش، ترکیب، ارزشیابی، به کاربستن و فهمیدن.
کلید واژگان: برنامه درسی, حوزه شناختی, دوره ابتدایی, سواد محیط زیستیThe purpose of this study was to study the degree of adaptation of the content of elementary school curricula to the needs related to the promotion of students' environmental literacy in the cognitive domain of elementary school teachers' point of view in Azna in 2019. This research is applied in terms of purpose and terms of data collection, it is a descriptive correlational one. The statistical population of all teachers employed in the elementary schools of Azna city in the school year of 2019-2020 was 951 teachers who were selected using a proportional multistage random sampling method of 270 teachers. The research instrument was a researcher-made questionnaire based on Bloom's cognitive domain classification. To investigate the validity of the questionnaire structure, confirmatory factor analysis with the covariance approach by Lisrel8.8 software, formal validity, and content with experts' opinions and reliability of Cronbach's alpha has been used. Also, to investigate the type of data distribution, the coefficients of skewness and elongation have been used and to study the research questions, the independent t-test and Friedman test have been used. The results showed that the curriculum of elementary corresponded with the needs related to the promotion of students' environmental literacy in the field of knowledge, understanding, application, analysis, composition, and evaluation from the elementary teachers of Azna. Of course, the degree of desirability of domains was not the same, and the ranking of domains in terms of the degree of attention in the curriculum was analysis, knowledge, composition, evaluation, application, and understanding.
Keywords: Cognitive enhancement, curriculum, elementary school, Environmental literacy -
زمینه و هدف
آموزش وپرورش یکی از نهادهایی است که می تواند پایه گذار رفتارهای درست محیط زیستی باشد. تفکر انسان ها باید به گونه ای پرورش یابد که مولفه های محیط زیستی را در نظر بگیرند و این امر، مستلزم گسترش آموزشی در خصوص فلسفه محیط زیستی است. هدف از اجرای این پژوهش، مطالعه تاثیر آموزش فلسفه برای کودکان بر رفتار محیط زیستی دانش آموزان پایه هفتم دوره اول متوسطه شهر کرج بود.
روش بررسیپژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ شیوه گردآوری داده ها از نوع نیمه آزمایشی با طرح تحقیق پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بوده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه رفتار محیط زیستی بود که روایی صوری و محتوایی آن با توجه به کاربرد در تحقیقات پیشین و نظرخواهی از 18 نفر از متخصصین مورد تایید قرار گرفت و ضریب پایایی آن از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ، 90/0 به دست آمد. سوال های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی، میانگین، درصد و تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS20 مورد تحلیل قرار گرفتند (05/0P<=).
یافته هانتایج حاکی از آن بود که آموزش فلسفه بر رفتار محیط زیستی دانش آموزان، تاثیر مثبت و معناداری داشته است. از آنجا که p مقدار آزمون (001/0) کمتر از 01/0 است بنابراین آموزش فلسفه در سطح 01/0 بر رفتار محیط زیستی تاثیر معناداری دارد، ضریب اتا نیز 96/0 محاسبه شد.
بحث و نتیجه گیریبا استناد به نتایج حاصل می توان اذعان داشت که اثرات مثبت آموزش فلسفه در مدارس به دانش آموزان؛ نشانگر دستیابی کودکان به رفتاری است که دلبستگی آن ها را به کلیه عوامل زنده و غیرزنده زمین و حفاظت از محیط زیست نشان می دهد.
کلید واژگان: فلسفه برای کودکان, آموزش, رفتار محیط زیستی, دانش آموزانHuman & Environment, Volume:19 Issue: 2, 2021, PP 125 -136Education is one of the institutions that can be the basis of the environmental behaviors. Human thought must be developed in such a way as to take into account environmental factors, and this requires the development of education in the field of environmental philosophy. The present study aimed to study the effects of teaching philosophy for Children on environmental behavior, in seventh-grade high school students in Karaj, Iran. This study was applied in terms of its approach and used a quasi-experimental method for data gathering; it also used a pretest-posttest design and included a control group. The population consisted of seventh-grade high school students in District 4 of Karaj; convenient sample included sixty students who were randomly assigned to control and experimental groups, each consisting of 30 subjects/students. The tool for gathering data was the questionnaire whose face and content validity was confirmed by past studies and a survey from 18 specialists; its reliability was determined to be 0.86 via Cronbach’s alpha coefficient. The questions were analyzed using methods of statistical description and inference, and mean, percentage, and ANCOVA were analyzed via SPSS22 (P0.05). There results indicated that teaching philosophy had a significant, positive effect on environmental behavior. According to the results, it can be affirmed that positive effects of teaching philosophy in high schools shows the children access to variables which indicate their attachment to all animate and inanimate entities on the earth and their awareness of protecting the environment.
Keywords: Teaching Philosophy, Education, environmental behavior, students -
هدف این پژوهش تحلیل محتوای کتاب درسی انسان و محیط زیست پایه یازدهم مقطع متوسطه دوم بود. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی از نوع تحلیل محتوا بود و از روش تحلیل محتوا با تکنیک آنتروپی شانون استفاده شد. جامعه آماری، محتوای کتاب انسان و محیط زیست با 115 صفحه، شامل 7 بخش بود که کل جامعه به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. نتایج نشان داد از مجموع 177 واحد ضبط برای مولفه های محیط زیستی، بیشترین واحد به شاخص خاک اختصاص یافته و کمترین واحد ضبط مربوط به شاخص تنوع زیستی است. بیشترین ضریب اهمیت در مولفه آب، شاخص آلودگی آب (21/0) و کمترین آن کاهش کیفیت آب (09/0)، بیشترین ضریب اهمیت در مولفه خاک مربوط به حفاظت خاک (32/0) و کمترین آن امنیت غذایی (08/0)، بیشترین ضریب اهمیت در مولفه هوا مربوط به آلودگی هوا (29/0) و کمترین عوامل انسانی (07/0)، بیشترین ضریب اهمیت در مولفه انرژی مربوط به سوخت فسیلی (29/0) و کمترین انرژی های پاک و سوخت های سبز (08/0)، بیشترین ضریب اهمیت در مولفه زباله مربوط به بازیافت (29/0) و کمترین تجمع و سوزاندن زباله (08/0) و بیشترین ضریب اهمیت در مولفه تنوع زیستی مربوط به معرفی تنوع زیستی (33/0) و کمترین مربوط به راهکارهای حفاظت (05/0) به دست آمد.کلید واژگان: انسان و محیط زیست, تحلیل محتوا, کتاب درسی, آنتروپی شانون, مولفه هاThe purpose of the present study was to analyze the content of human and environmental textbooks of the eleventh grade of secondary school. In this study, the content analysis method with Shannon entropy technique was used. The statistical population of the study consisted of the content of the human and environmental textbook with 115 pages, including 7 sections. The results showed that highest unit was assigned to soil index and the lowest one was for biodiversity index. The highest importance factor in water component was water management index and the least water quality decline, the highest importance factor in soil component related to soil conservation index and the lowest food security. the highest importance factor in air component related to air pollution index and the least human factors, the highest importance factor in energy component related to fossil fuel index and the lowest Clean energy and green fuels, the highest importance factor in the waste component related to the recycling index and the lowest waste accumulation and incineration, and the highest importance factor in the waste component related to the index Biodiversity and least waste The importance of conservation strategies index, respectively.Keywords: Human, Environment, textbook, content analysis, Shannon Entropy, components
-
هدف
این پژوهش باهدف مطالعه میزان آگاهی های بوم شناختی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی در شهر تبریز و مطالعه نقش جنسیت و میزان تحصیلات والدین در آن انجام شد.
روشاین پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری، دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 1398 - 1397 بود که حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان، 392 نفر به دست آمد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی صوری و محتوایی آن با نظرخواهی از اساتید و صاحب نظران و پایایی آن با روش دونیمه کردن مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی با استفاده از نرم افزار SPSS25 در سطح معناداری 05/0 انجام شد.
یافته هابر اساس نتایج آزمون t تک گروهی در سطح معنی داری کمتر از 05/0، میزان آگاهی های بوم شناختی و ابعاد آن در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهر تبریز به طور معنی داری پایین تر از حد متوسط بود. میزان آگاهی دانش آموزان به جز در بعد آلودگی در باقی ابعاد آگاهی بوم شناختی پایین تر از حد متوسط بوده و در سطح غیرقابل قبولی ارزیابی گردید. هم چنین نتایج آزمون t مستقل نشان داد که دختران در مقایسه با پسران از میزان آگاهی های بوم شناختی بیشتری برخوردارند و تنها میزان آگاهی از چرخه مواد در دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی داری نداشت (05/0<p). نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نیز نشان داد که میزان آگاهی های بوم شناختی و ابعاد آن برحسب تحصیلات پدر و مادر تفاوت معنی داری دارد (05/0>p). نتایج آزمون تعقیبی دانکن حاکی از این بود که میزان آگاهی های بوم شناختی دانش آموزان و ابعادش با افزایش سطح تحصیلات پدر و مادر افزایش می یابد.
نتیجه گیریفرآیند سواد بوم شاختی، ترسیم کننده و بیانگر پیشرفت دانش آموزان می باشد؛ به عبارت دیگر دانش آموزان می توانند موضوعات و مواردی مختلف را در آموزش بوم شناسی بیاموزند تا بتوانند به سطح تعریف شده ای از درک بوم شناسی و وقایع بوم شناختی دست یابند.
کلید واژگان: آگاهی های بوم شناختی, چرخه آب, چرخه مواد, تنوع زیستی, آلودگی هاPurposeThis study was conducted to study the level of ecological knowledge of sixth grade elementary school students in Tabriz and to study the role of gender and the level of education of parents in it.
MethodologyThis research was applied in terms of purpose and descriptive in terms of data collection method. The statistical population was the sixth grade elementary school students in Tabriz in the academic year 1397-1397 that the sample size using Morgan table was 392 people. Data collection tool was a researcher-made questionnaire whose face and content validity was confirmed by consulting professors and experts and its reliability was confirmed by halving method. Data were analyzed using t-test, one-way analysis of variance and post hoc test using SPSS25 software at a significance level of 0.05.
ResultsBased on the results of one-group t-test at a significance level of less than 0.05, the amount of ecological knowledge and its dimensions in sixth grade elementary school students in Tabriz were significantly lower than average. The level of studentschr('39') knowledge, except for the pollution dimension, was lower than average in other dimensions of ecological knowledge and was assessed at an unacceptable level. Also, the results of independent t-test showed that girls have more ecological knowledge than boys and only the knowledge of the material cycle in male and female students was not significantly different (p <0.05). The results of one-way analysis of variance also showed that the level of ecological knowledge and its dimensions are significantly different according to the education of parents (p <0.05). The results of Duncanchr('39')s post hoc test showed that studentschr('39') level of ecological awareness and its dimensions increase with increasing level of parental education.
ConclusionThe process of ecological literacy is drawing and expressing studentschr('39') progress; In other words, students can learn different subjects and subjects in ecology education in order to reach a defined level of understanding of ecology and ecological events.
Keywords: Ecological Awareness, Water Cycle, Material Cycle, Biodiversity, Pollution -
هدف از اجرای این پژوهش، مطالعه تاثیر آموزش فلسفه به کودکان بر دانش، حساسیت و نگرانی محیط زیستی دانش آموزان پایه هفتم دوره اول متوسطه شهر کرج بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازلحاظ شیوه گردآوری داده ها، نیمه آزمایشی بوده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پایه هفتم در ناحیه 4 شهر کرج بود که تعداد 60 نفر از آن ها به عنوان نمونه در دسترس، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 30 نفره کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ویسی و همکاران (1391) بود که روایی صوری و محتوایی آن با توجه به کاربرد آن در تحقیقات پیشین و نظرخواهی از 18 نفر از متخصصین مورد تایید قرار گرفت و ضریب پایایی آن از طریق محاسبه آلفای کرونباخ، 86/0 به دست آمد. سوال های پژوهش با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی، میانگین، درصد و تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS22 مورد تحلیل قرار گرفتند.(05/0P)
کلید واژگان: آموزش فلسفه, دانش محیط زیستی, حساسیت محیط زیستی, نگرانی محیط زیستینشریه تفکر و کودک, Volume:10 Issue: 1, 2019, PP 139 -149Abstract The present study aimed to study the effects of teaching philosophy to Children on environmental knowledge, sensitivity, and concern in seventh-grade high school students in Karaj, Iran. This study was applied in terms of its approach and used a quasi-experimental method for data gathering. The population consisted of seventh-grade high school students in District 4 of Karaj; the convenient sample included sixty students who were randomly assigned to control and experimental groups, each consisting of 30 subjects/students. The tool for gathering data was the questionnaire devised by Veisi et al. (2012) whose face and content validity was confirmed by past studies and a survey from 18 specialists; its reliability was determined to be 0.86 via Cronbach's alpha coefficient. Kolmogorov–Smirnov (KS) and leven tests and homogeneity of regression slopes were used for the statistical analysis. Finally, the questions were analyzed using methods of statistical description and inference, and mean percentage, and ANCOVA were analyzed via SPSS22 (P£0.05). Their results indicated that teaching philosophy had a significant, positive effect on environmental knowledge, sensitivity, and concern. The positive effects of teaching philosophy show the children access to variables which indicate their attachment to all animate and inanimate entities on the earth and their awareness of protecting the environment.
Keywords: Teaching Philosophy, Environmental Knowledge, Environmental Sensitivity, Environmental Concern -
سابقه و هدفنور همواره نقش مهمی در تحول زندگی بشر داشته است، اما مسیر گسترش آن، که باید به سمت آسایش بشر باشد، گاهی با کاربرد نامناسب و بی جا، موجب ضرر و زیان او شده است. ایجاد روشنایی های بیش از حد و وجود نورهای خیره کننده و نورپردازی های غیرضروری در مرکز های فروش به ویژه در بخش های تجاری شهر که از آن به عنوان آلودگی نوری یاد می شود می تواند سلامت مردم اعم از فروشندگان، مشتریان و رهگذران را به خطر بیاندازد، اما آنچه در این باره قابل تامل است سطح دانش و آگاهی مردم در مورد آلودگی نوری و اثر های زیان بار آن است که می تواند سبب تغییر نگرش و رفتار شود، بنابراین در این پژوهش به بررسی" تاثیرآموزش مبحث های آلودگی نوری بر میزان آگاهی و رفتار مغازه داران (تحقیق موردی شهرستان نهاوند) " پرداخته شده است.مواد و روش هانوع تحقیق کاربردی و روش آن نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه کنترل و آزمایش است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای است که محقق طراحی کرده است. روایی پرسشنامه توسط کارشناسان متخصص و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. جامعه آماری، مغازه داران شهر نهاوند بوده است که در این تحقیق 40 مغازه دار و فروشنده در خیابان قیصریه نهاوند بر پایه داوری پژوهشگر گزینش شده و سپس به صورت تصادفی در قالب گروه های کنترل و آزمایشی گروه بندی شدند. پیش آزمون انجام و سپس آموزش ها به مدت 7 ساعت- نفر در زمینه مبحث های نور و الگوهای مصرف در 6 حوزه مفاهیم پایه، جنبه های اقتصادی، بهداشتی، ایمنی، محیط زیستی و اجتماعی اجرا شد. دوباره پس آزمون انجام شد. داده های استخراج شده توسط نرم افزار SPSS با استفاده از آزمون های کولموگروف- اسمیرنوف، لون، کوواریانس، t وابسته و مستقل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج و بحث: نتایج آزمون های تحلیل کوواریانس و t با سطح اطمینان 95 صدم نشان دادند که بین میانگین نمره های آگاهی و رفتار سنجی گروه آزمایش در قبل و بعد از آموزش تفاوت وجود دارد و همچنین بین میانگین نمره های پس آزمون آگاهی و رفتار سنجی گروه آزمایش و کنترل، تفاوت معنی داری وجود دارد. به طوری که نمره های گروه آزمایش افزایش یافته است. اندازه تاثیر آموزش برای آگاهی مغازه داران در حوزه های مفاهیم و آلودگی ها، اقتصادی، بهداشت، ایمنی، محیط زیستی و اجتماعی به ترتیب برابر 73،51،59،25،60 و 19 درصد است و همچنین نتایج آزمون تی با دو نمونه مستقل برای نمره متغیر رفتار سنجی در حوزه های اجرای الگوهای رفتاری در زمینه های بالا، بین دو گروه آزمایش و کنترل، تفاوت معناداری (000/0) را نشان می دهد زیرا (P<0/05) می باشد.نتیجه گیریبراساس یافته های این تحقیق می توان نتیجه گرفت که آموزش مبحث های نور و آلودگی های آن به فروشندگان می تواند در افزایش سطح آگاهی و تغییر رفتار آن ها موثر باشد. بنابراین اطلاع رسانی برای افزایش دانش و سطح آگاهی عمومی و ایجاد تغییر رفتار آنان به ویژه در قشر فروشندگان و مغازه دارانی که در ساعت هایی از شب فعالیت دارند از اهمیت بالایی برخوردار است.کلید واژگان: آلودگی نوری, عوامل اقتصادی, اجتماعی و محیط زیستی, آموزش, آگاهی و رفتار سنجیIntroductionLight plays an important role in human life, however, the development of light sources which is meant for human comfort, sometimes causes them discomfort. Excessive and unnecessary lighting in shopping centers (i.e., light pollution), especially in the commercial segments of the cities, can be harmful to people's health including the sellers, customers and passersby. The level of knowledge and awareness of people about light pollution and its adverse effects on the attitude and behavior of people have been proven to be very important. Therefore, in this study, the influence of education about light and light pollution on the level of shopkeepers’ knowledge and behavior on the matter was investigated in Nahavand city. Material and methods: In this study, we exploited a quasi-experimental design and collected data using questionnaires. The validity of the questionnaire was approved by experts and its reliability was confirmed with Cronbach's alpha. The statistical population of this study was 40 shopkeepers in Gheisarieyeh Street of Nahavand city, which were selected based on investigator’s judgment and then were randomly categorized in control and testing groups. Pre-tests were done and then seven hours training were performed for experimental groups and finally, a post-test was applied. The obtained data were analyzed with Kolmogorov–Smirnov test, independent-samples t-test, student’s paired-samples t-test, and analysis of covariance tests (ANCOVA).Results and discussionThe results of ANCOVA and t-test showed that the mean score of awareness and behavior variables were significantly different between experimental and control groups after training (with 95% confidence). The effect size of training for shopkeepers' awareness variables including the light pollution concepts and dimensions of economic, health, safety, environmental and social were, respectively, 37%, 51%, 59%, 25%, 60% and 19%. P-value for behavior variable was 0.000 which was lower than 0.05.ConclusionThis study showed that education on light and its related subjects (e.g., light pollution) may be useful in increasing awareness and promoting the behavior of shopkeepers. Therefore, increasing public
knowledge in order to change the behaviors of sellers and shopkeepers, especially those active in night hours, is of great importance.Keywords: Awareness, Behavior variables, Education, Economic, Social, Environmental Factors, Light pollution -
Quarterly Journal of Environmental Education and Sustainable Development, Volume:6 Issue: 4, 2018, PP 53 -66The growth of social networking has made it possible to define new applications for this tool especially in learning, including formal, informal, and tacit education (visual, auditory and written). The purpose of this study was to explain the impact of the use of Eitaa social network on the environmental attitude of students in three cognitive, emotional and behavioral areas. The present study is the type of applied researches which regarding the purpose, and regarding the data collection tool, it is a semi-experimental study with pre-test, post-test, and control group. The study sample has consisted of 46 students of Payame Noor University of Markazi province that were selected by the convenience sampling method and were randomly divided into two control and study groups. According to the results of the covariance analysis test, it was concluded that there is a significant difference between the three variables in the two stages of pre-test and post-test, which shows the effect of environmental training with the application of Eitaa social network on all of the three dimensions of the students' environmental attitude. The comparison of the mean of the two stages of pre-test and post-test showed that the mean of all of the three variables in the post-test was higher than the pretest. Scheffe post hoc test results also showed a higher mean in the study group than the control group in all three variables. According to the calculated level of effect, respectively about 70, 10 and 14 percent of the variance of the cognitive, emotional and behavioral dimensions of the environmental attitude of the study group was explicitly explained by applying the training method (environmental training of Eitaa).Keywords: Training, Eitaa, Social networking, Environmental Attitude
-
زمینه و هدفکارکرد آموزشی رسانه های گروهی همواره مورد تاکید صاحب نظران حوزه های گوناگون بوده است و نهادهای رسمی و غیررسمی از ظرفیت آن ها استفاده کرده اند. در این بین، رسانه تلویزیون به عنوان یک رسانه تصویری و صوتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر استفاده از برنامه های محیط زیستی تلویزیون بر ارتقای آگاهی و نگرش محیط زیستی دانشجویان است.روش بررسیروش این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گرد آوری داده ها، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه مورد مطالعه شامل 40 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور استان مرکزی بود که به روش نمونه در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در قالب دو گروه کنترل و آزمون گروه بندی شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه ای بود که روایی محتوایی آن به صورت کمی و کیفی و پایایی آن نیز با روش آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت.یافته هابر اساس نتایج آزمون آماری، تفاوت معنی داری در بین هر دو متغیر در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون وجود دارد. مقایسه میانگین دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون نشان داده است که میانگین متغیر در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون در هر دو متغیر، بالاتر است، نتایج آزمون تعقیبی نیز بیان گر بالاتر بودن میانگین گروه آزمایشی تلویزیون نسبت به میانگین گروه کنترل در هر دو متغیر بوده است.
بحث ونتیجه گیریبر مبنای یافته های پژوهش، برنامه های تلویزیونی موردمطالعه، دارای تاثیر مثبت و معنی دار بر آگاهی و نگرش محیط زیستی دانشجویان به خصوص آگاهی محیط زیستی آن ها با اندازه اثر بالاتر بوده اند.کلید واژگان: برنامه های محیط زیستی, تلویزیون, آگاهی محیط زیستی, نگرش محیط زیستیBackground andpurposeEducational function of the media has always been emphasized by experts in various fields, and formal and informal institutions have used their capacity. In the meantime, the medium of television as a medium of video and audio is important. The aim of this study is to evaluate the effect of environmental programs of television on the promotion of environmental awareness and attitude of university students.
ResearchmethodThe research method is practical, and the data collection tool isquasi-experimental with pre-test and post-test as well as control group. The studied population consists of 40 students from Payame Noor University, Markazi Province, who are selected by convenience sampling method and randomly classified into two experimental and control groups. The data collection tool includes a questionnaire, the content validity of which is quantitatively and qualitatively confirmed and the reliability is approved by Cronbach''s alpha method. The data are analyzed by descriptive and inferential statistics.
Findings: According to the results of the statistical analysis, significant differences between pre-test and post-test were observed in both variables. Comparison of the mean pre-test and post-test demonstrated that the mean of the post-test was higher in both variables. The post-hoc test also showed that the mean of TV experimental group was higher than the mean of control group in both variables.
Discussion andconclusionAccording to the findings, TV programs have a significantly positive effect on the environmental awareness and attitude of the students, especially their environmental awareness, which showed a higher extent of effectKeywords: Environmental Programs, Television, Environmental Awareness, Environmental Attitude -
هدف این پژوهش، ارزیابی میزان دستیابی به اهداف آموزشی مدیریت بحران (محیط زیست) در منطقه زلزله زده استان کرمانشاه است. روش تحقیق این مقاله پیمایشی و جامعه آماری، شهروندان ساکن در شهر سرپل ذهاب، سازمان های مردم نهاد درگیر در زلزله کرمانشاه و متخصصین محیط زیست است که حجم نمونه 525 نفر محاسبه گردید. ابزار نظرسنجی، پرسشنامه بسته و با سطح مقیاس لیکرت و فاصله ای است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS، صورت گرفته و پایایی پرسشنامه از طریق همسازی درونی گویه ها (آلفای کرونباخ) تعیین شده است. یافته ها نشان داد که در حدود 63 درصد از پاسخگویان معتقدند که افزایش آگاهی در حوزه محیط زیستی از اهمیت بالای برخوردار است؛ اما 97 درصد پاسخگویان معتقدند که عملکرد سه گانه (دولت، سازمان مردم نهاد و مردم) در مناطق زلزله زده در حوزه افزایش آگاهی قابل قبول نیست. همچنین در حدود 67 درصد معتقدند که ارتقاء دانش در مسائل محیط زیستی از اهمیت ویژه ای برخوردار است که 80 درصد پاسخگویان اذعان داشتند که عملکرد این مقوله در مناطق زلزله زده ضعیف بوده است. در حدود 68 درصد از پاسخگویان معتقدند که نگرش مثبت به مسائل محیط زیستی مهم است و 72 درصد معتقدند عملکرد این مهم در مناطق زلزله زده ضعیف و بسیار ضعیف بوده است. در حدود 70 درصد از پاسخگویان داشتن مهارت را بااهمیت دانستند؛ اما 79 درصد معتقدند عملکرد این حوزه ضعیف بوده است. درمجموع میزان دستیابی به اهداف آموزشی محیط زیست در شرایط بحرانی و واقعی (زلزله سرپل ذهاب) که در این مقاله موردبررسی قرارگرفته در وضعیت بسیار ضعیف قرار دارد.کلید واژگان: مدیریت بحران, آگاهی, دانش, نگرش, مشارکت, مهارتQuarterly Journal of Environmental Education and Sustainable Development, Volume:6 Issue: 3, 2018, PP 157 -167The purpose of this study was to assess the achievement of educational objectives for management of the crisis (environment) in the earthquake-stricken area of Kermanshah province. The research method of this paper is a survey, and the statistical population is the citizens living in SarPol-e-Zahab, the NGOs involved in the Kermanshah earthquake and environmentalists with a sample size of 525 people. The survey tool is a closed questionnaire with a Likert scale and a distance scale. Data analysis was performed using SPSS software, and the reliability of the questionnaire was determined through internal matching of the items (Cronbach's alpha). Findings showed that about 63% of respondents believe that awareness raising in the environmental field is essential, but 97% of respondents believe that triple action (government, NGO, and people) in the areas of the earthquake is not acceptable in the field of increasing awareness. Also, about 67% believe that promotion of knowledge in environmental issues is of great importance, with 80% of respondents acknowledging that the performance of this category in poorly seized areas has been weak. About 68% of respondents believe that positive attitudes toward environmental issues are necessary, and 72% think that the importance of this in earthquake areas is weak and very weak. Approximately 70% of respondents considered skills to be necessary, but 79% believed that the field was weak. In sum, the achievement of environmental education goals in a critical and realistic situation (SarPol-e- Zahab earthquake), which is considered in this paper, is in a fragile state.Keywords: Crisis Management, Awareness, Knowledge, Attitude, Participation, Skill
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.