به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

علی عسگری

  • علی عسگری*، مونا مهدیان، معصومه دسیاهپوش، زکیه کاظمی

    پژوهش حاضر با هدف تدوین مقیاسی برای سنجش احساس دینی کودکان خردسال بر پایه یک طرح پژوهشی زمینه‎یابی و در چارچوب الگو‎های متعارف در روان‎سنجی، در جامعه کودکان 4 تا 6 سال کشور و روی دو گروه نمونه کودکان مدارس عادی (445 تن از تهران، کرمان، تبریز، مشهد و بندرعباس) و مدارس دینی (145 تن از قم) به روش «توصیفی» اجرا شده است. در این مقیاس هفت ماده‎ای، یک کودک به عنوان قهرمان داستان در یک موقعیت از لحاظ اعمال و مراسم دینی قرار دارد و احساس آزمون‎شونده نسبت به آن موقعیت، به صورت خوشحال، خنثا و ناراحت اندازه‎گیری می شود. تحلیل داده ‎‎ها نشان داد درجه دشواری و قدرت تشخیص سوال‎ها و نیز توزیع فراوانی پاسخ‎ها مناسب و دارای برازش درونی و بیرونی است. نتایج تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مولفه‎ های اصلی مقادیر باقی مانده استانداردشده، روایی‎ سازه و تفاوت دو گروه کودکان مراکز عادی و دینی، روایی تفکیکی مقیاس و ضریب هماهنگی درونی بالاتر از 7/0 و شاخص‎ های جداسازی شخص و سوال اعتبار بر اساس مدل راش مقیاس را تایید کرد. میانگین احساس دینی کودکان بالاتر از دشواری سوال‎ها به دست آمد. درجه مطلوبیت ماده ‎های زیارت، رفتن به عاشورا و روضه و کمک به فقرا از سطح کودکان با کمترین احساس مثبت نیز پایین‎تر است. در حالی که درجه مطلوبیت ماده ‎های «رفتن به مسجد» و «تماشای نمازخواندن مادر» بیشترین مقدار و «دعا و یادگرفتن قرآن» در مهد کودک بالاتر از میانگین احساس دینی در کودکان است. این مقیاس ابزاری روا و معتبر برای ارزیابی عملکرد والدین در تقویت یا تضعیف احساس مثبت کودکان به رفتارها و مراسم دینی و نیز برای ارزیابی اثربخشی برنامه ‎های‎ آموزش‎های دینی در مراکز آموزشی است.

    کلید واژگان: احساس دینی, کودکان پیش از دبستان, مدارس عادی و دینی, روایی, اعتبار, تکبعدی بودن
    Ali Askari*, Mona Mahdian

    This study tries to develop a scale to measure the religious feeling of young children based on a survey method project and within the framework of conventional patterns of psychometrics, in the community of 4-6 year old children in Iran and on two sample groups of normal school students (445 students from Tehran, Kerman, Tabriz, Mashhad and Bandar Abbas) and religious school students (145 students from Qom) using a "descriptive" method. In this seven-item scale, a child is placed in a situation, as the hero of the story, with specific religious practices and ceremonies, and the examinee's feeling towards that situation is measured as happy, neutral or sad. Analyzing the data, it became clear that the degree of difficulty and ability to recognize the questions, as well as the frequency distribution of the answers, are appropriate and have an internal and external fit. The results of analyzing confirmatory factor and analyzing the main components of standardized remaining values confirms construct validity and the difference between two groups of children from normal and religious centers, the discriminant validity of the scale and the internal consistency coefficient higher than 0.7, and the indicators of personal separation and question validity based on the Rasch scale model. The average religious feeling of children was obtained higher than the difficulty of the questions. The degree of desirability of the items pilgrimage, going to Ashura ceremonies and rowza (mourning of Moharram), and helping the poor is lower than the level of children with the least positive feelings; while the degree of desirability of the items "going to the mosque" and "watching the mother praying" is the highest and "praying and learning the Quran" in kindergarten is higher than the average religious feeling among children. This scale is a valid and reliable tool for evaluating parents' performance in strengthening or weakening children's positive feelings towards religious behaviors and ceremonies, and also for evaluating the effectiveness of religious education programs in educational centers.

    Keywords: Religious Feeling, Preschool Children, Normal, Religious Schools, Validity, Reliability, One, Dimensionality
  • Seyed MohammadSadegh Hosseini, Sahar Nurani Gharaborghe *, Ali Asgari
    Background

    Leisure activities are an important part of life for people with multiple sclerosis )MS). Unfortunately, there are no proper assessment tools for evaluating the leisure activities of MS patients. The current research purposed to develop such a questionnaire and to determine its factor structure.

    Methods

    This psychometric study aimed to determine the factor structure of a questionnaire for evaluating the leisure activities of MS patients and was conducted in explanatory and confirmatory phases.

    Results

    The questionnaire was completed, and the data were entered in SPSS for the explanatory phase and using linear structural relations (LISREL) for the confirmatory phase. The lowest Eigenvalue was 1.01, which corresponds to the Kaiser criterion. The validity coefficients of the extracted factors are considerable. There is a very slight difference between the highest coefficient thatis related to the third factor (0.846) and the lowest coefficient that is related to the fifth factor (0.799), indicating the number of factors was correctly determined. Confirmatory factor analysis illustrated that the goodness-of-fit (GFI) and the comparative fit index (CFI) indices were considerable (higher than 0.95),showing good fit of data. RMSEA was 0.024.

    Conclusion

    It can be concluded that the 5-factor structure (difficult, social,spiritual/religious, outdoor-physical, and cultural-artistic activities) of the multiple sclerosis leisure questionnaire with 50 items is confirmed.

    Keywords: Multiple Sclerosis, Leisure activities, Psychometrics
  • سوسن رحیم زاده*، علی عسگری، مریم بیات، حمیده حاجی سیدرضی
    زمینه
     بررسی های متعدد نشان می دهند که ساختار مقاله های علمی روان شناسی، به ویژه از لحاظ روش شناختی، از استاندارد لازم برخوردار نیست. برای دستیابی به استاندارد ساختن روش مقاله ها مانند طرح‎ پژوهش، مشخصه‎های گروه های نمونه، ابزارها و روش‎های آماری، نیاز به تحلیل ساختاری، شکل بندی و بررسی مولفه ها و مواردی دارد که باید در این بخش‎ ارائه شود.
    هدف
    هدف این پژوهش، بررسی مقاله های علمی رشته های مختلف روان شناسی است تا از این طریق، وضعیت مقاله ها برپایه علائق پژوهشگران، شناسایی خلاء ها و در عین حال انباشتگی پژوهشی و ناهماهنگی ها و کاستی های مربوط به روش شناسی مشخص گردند. بدین منظور، 1126 مقاله اصیل مجله های علمی - پژوهشی روان شناسی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در بازه زمانی 1386 تا 1389 مرور شد. 9 فارغ التحصیل کارشناسی ارشد روان شناسی داده ها را استخراج و توسط نویسندگان بازبینی شدند.
    روش
    طرح پژوهش حاضر توصیفی بود. داده‎‎ ها در قالب جدول‎های فراوانی ارائه شدند.
    یافته ها
    نتایج بیانگر آن بودند که فراوانی برخی از طرح‎های پژوهشی، گروه‎های نمونه، ابزارها و روش‎های آماری بسیار کم و یا هیچ است و در مقابل، برخی دیگر از طرح‎ها، ابزارها و روش‎ها به طور گسترده ای در پژوهش‎ها به کار رفته اند.
    نتیجه گیری
    یافته ها با مبانی روش شناسی که انجمن های معتبر علمی منتشر کرده‎اند،  مقایسه شدند و پیشنهادهایی برای ارتقا ساختار و شیوه نگارش بخش روش مقاله ها ارائه شد.
    کلید واژگان: مقاله های روانشناسی, معیارهای روش شناختی, ارزشیابی, ساختار مقاله
    Susan Rahimzadeh*, Ali Asgari, Maryam Bayat, Hamideh Haji Seyedrazi
    Background
    Several studies indicate that the structure of scientific articles in Phycology, particularly in methodology, have not met the required scientific standards. To achieve standardization, it is required to analyze the structure and configuration of articles as well as the components such as research design, characteristics of sample groups, instruments, and statistical methods.
    Aims
    The present study aims to analyze scientific articles in different branches of psychology, in order to identify condition of the research papers based on: authors’ interest, diversity, gaps, inconsistencies, and deficiencies in methodology. One thousand one hundred twenty-six original articles from scientific research journals approved by Iranian Ministry of Science, Research, and Technology during the 2007 - 2010 period were reviewed. Nine postgraduate students extracted the data and the four authors re-examined them.
    Method
    This study has a descriptive design, and data is displayed in frequency tables.
    Results
    The results indicate that, the use of some research designs, sample groups, instruments, and statistical methods were very low or non-existent; and in contrast, some other research design, instruments, and methods were widely applied in the studies.
    Conclusions
    The findings were compared to the frame work suggested by known scientist associations, and suggestions for improving the structure and writing style of methodologies are put forth.
    Keywords: psychology articles, standards of methodology, evaluation, structure of article
  • مریم بیات، سید کاظم رسول زاده طباطبایی*، محمدعلی بشارت، علی عسگری
    مقدمه

    به دلیل محدودیت ها و نارسایی های هر یک از دو روش بازی درمانگری و خانواده درمانگری به تنهایی در درمان مشکلات کودکان، پژوهش حاضر با هدف تلفیق دو مدل خانواده درمانگری و بازی درمانگری برای درمان مشکلات برونی سازی شده کودکان بر پایه پژوهش کیفی و تحلیل محتوا انجام شد.

    روش

    اطلاعات لازم برای تدوین محتوا، فنون و ساختار مدل تلفیقی از دو منبع به دست آمد. نخست، رویکردهای اصلی خانواده درمانگری و بازی درمانگری مرور شد و مفاهیم و مولفه های اصلی و نیز فنون هر رویکرد استخراج شد و اشتراکهای بین رویکردها به دست آمد. در مرحله بعدی، با 10 نفر از متخصصان حیطه خانواده و کودک، 14 کودک مبتلا به مشکلات برونی سازی شده و والدین آنها در مورد علل و عوامل خانوادگی مشکلات برونی سازی شده و نیز آنچه باید در مداخله مورد توجه قرار گیرد، مصاحبه شد.

    نتایج

    با استفاده از اطلاعات به دست آمده مدل بازی درمانگری خانوادگی در قالب 8 جلسه تدوین شد که در بخش نخست هر جلسه کل خانواده و در بخش دوم والدین بدون حضور کودک شرکت داشتند. محتوای جلسه های خانواده ارتقای خودپیروی و تفکیک خود در اعضا، صمیمت خانواده و اصلاح شیوه های مختلف پیام رسانی و بهبود تعامل اعضا، مدیریت هیجان خشم و اعمال انضباط و محتوای جلسه والدین آشنا کردن والدین با ویژگیها و نیازهای کودک، برخی مهارتهای ارتباط با کودک (کلامی، غیرکلامی، زمان کیفی) و ایجاد هماهنگی بین والدین بود. مهمترین فنون مورد استفاده در این شیوه تلفیقی، بازی، فعالیت و نمایش به عنوان قالب اصلی، پرسشگری، بازتاب دادن احساسات و رفتار، نامگذاری مجدد، ردگیری و هدایت از راه پیروی بودند.

    بحث و نتیجه گیری

    فعالیتها و بازیهای مورد استفاده در هر جلسه و نیز محتوای هر جلسه به تفکیک معرفی شده اند. مبنای تلفیق، ویژگیهای مدل بازی درمانگری خانوادگی طراحی شده و شباهتها و تفاوتهای آن با رویکردهای مشابه مورد بحث قرار گرفته است.

    کلید واژگان: خانواده درمانگری, بازی درمانگری, بازی درمانگری خانوادگی, مشکلات برونی سازی شده

    This study was aimed to combine family therapy and play therapy in order to treatment children’s externalizing problems based on qualitative research and content analysis. Needed information for constructing content, techniques and structure was obtained from two sources. First, by reviewing main perspectives of family therapy and play therapy, basic concepts and component of every perspectives were extracted and similarities between them were gained. Secondly, 10 professionals of family and child, 14 children with externalizing problems and their parents were interviewed about familial factors and intervention considerations. Using information gathered, family play therapy model was constructed in 8 sessions so that whole family participate in first part of each session and parent would be present in second part without children. Content of first part was consist of increasing all member self-differentiation and autonomy and intimacy, correcting improving members interaction, anger management and discipline and content of second part was giving information about child’s characteristics and needs, skills for better relation with child (verbal, non-verbal, quality time) and creating parent coordination. Main techniques of family play therapy were reflection of emotions and behaviors, game, activity and drama, questioning, relabeling, tracing. Games and activities for each session are introduced and finally the basis of eclecticism were discussed in following.

    Keywords: family therapy, play therapy, family play therapy, externalizing problems
  • شیما صمدیان، فاطمه باقریان، علی عسگری
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی، رواسازی و هنجاریابی شاخص مقایسه ای احساس کهتری استرانو و دیکسون (1990) انجام شد.
    روش
    روش پژوهش توصیفی از نوع آزمون سازی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع راهنمایی شهر کرج به تعداد 74963 نفر شامل 37508 پسر و 37455 دختر بود. با روش نمونه برداری چندمرحله ای 641 نفر به این صورت که ابتدا بر اساس منطقه و سپس بر اساس مدرسه اعضای نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند. از آن ها تعداد 328 دختر و 313 پسر انتخاب و دو مقیاس خودسنجی و خانواده سنجی شاخص مقایسه ای کهتری در مورد آن ها اجرا شد. 3 صفت از هر دو مقیاس به دلیل قدرت تشخیص و بار عاملی ضعیف حذف و اعتبار 27 ماده باقی مانده محاسبه شد.
    یافته ها
    یافته ها نشان داد همسانی درونی خودسنجی و خانواده سنجی به ترتیب 799/0 و 751/0 (001/0=P) و از طریق بازآزمایی با فاصله 45 روز به ترتیب 845/0 و 707/0 (003/0=P) مطلوب است. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد مقیاس خودسنجی از چهار عامل و مقیاس خانواده سنجی از سه عامل اشباع شده است. تحلیل عاملی تاییدی درستی عامل های استخراج شده را تایید کرد. همبستگی شاخص مقایسه ای احساس کهتری با مقیاس 58 ماده ای حرمت خود کوپراسمیت 1967، به منظور برآورد روایی واگرا در مقیاس خودسنجی و خانواده سنجی به ترتیب 440/0- و 405/0- (002/0=P) و با مقیاس 50 ماده ای خودپنداره راجرز 1973، به ترتیب 326/0 (002/0=P) و 221/0 (0001/0=P) محاسبه شد.
    نتیجه گیری
    پیشنهاد می شود از شاخص مقایسه ای احساس کهتری به عنوان مقیاسی معتبر برای تشخیص احساس کهتری در میان دانش آموزان مقطع راهنمایی استفاده شود.
    کلید واژگان: اعتبار, خانواده سنجی, خودسنجی, کهتری, هنجاریابی
    This study aimed to explore reliability, validity and standardization the Comparative Feeling of Inferiority Index (CFII; Strano & Dixon, 1990) among junior students of Karaj. 641 Iranian junior students in grade 1, 2, and 3 participated in the study (328 girls and 313 boys) completing the CFII, resulted in omitting 3 items due to low correlation and factor loadings.Cronbachʼs alpha for the remaining 27 items for Self-Rating Scale and Family-Rating Scale were 0.799 and 0.751 and test-retest reliability of both scales were 0.845 and 0.707 respectively. Results of explanatory factor analysis showed that the Self-Rating Scale include four factors (1.goals and standards, 2.negative psycho-physical, 3.social and 4.positive psycho-physical) and the Family-Rating Scale include three factors (1.positive psycho-physical, 2.negative psycho-physical and 3.social). The extracted factors confirmed by confirmatory factor analysis. A correlation (rS=-0.440, rF=-0.405 , P
    Keywords: Inferiority feeling-Comparative Feeling of Inferiority Index-validity-reliability-standardization
  • Paria Ahookhosh, Bahman Bahmani, Ali Asgari, Hossein Hassanian Moghaddam*
    Background
    Several studies have shown that the suicide trend in Iran is rising. Although there is a growing number of studies that identify a number of the risk and protective factors associated with suicidal behaviors in adolescents, only a few studies have integrated this knowledge for the purpose of validating more complex models of adolescent suicidal behaviors in the Middle East.
    Objectives
    The purpose of this study was to explore a theoretically derived model positing that anxiety, depression, and hopelessness mediate between family relationships as indicators of burdensomeness and belongingness in interpersonal-psychological theory and suicide ideation among adolescent suicidal attempters.
    Patients and
    Methods
    This study develops and tests a model of suicide ideation with family relationships as antecedents, and latent variables as depression, hopelessness, and anxiety. In particular, we investigated 120 consecutive adolescent suicidal attempters who were assessed in terms of their Family Environment Scale (FES) and Beck Depression Inventory (BDI-II), Beck Hopelessness Scale (BHS), Beck Anxiety Inventory (BAI), and Beck Suicide Ideation Scale (BSSI). The final structural models have shown to be fitted to the considered data.
    Results
    The results showed that family cohesion and expressiveness were stronger predictors of suicide ideation than family conflict. Indeed, family cohesion exerted direct and indirect effects through depression, hopelessness, and anxiety on suicide ideation, and family expressiveness was also directly related to suicide ideation. It was shown that latent variables (depression, hopelessness, and anxiety) were positively correlated with suicide ideation.
    Conclusions
    The results of the study imply that family cohesion and family expressiveness act as predictive factors against depression, hopelessness, anxiety, and suicide ideation.
    Keywords: Anxiety, Dysthymic Disorder, Depression, Family Conflict, Suicide, Attempted
  • نجیب الله نوری*، علی عسگری، رحیم نارویی نصرتی، محمدصادق شجاعی
    این پژوهش با هدف کشف ساختار مفهومی هویت در منابع اسلامی انجام شد. بدین منظور، با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوا و معناشناسی زبانی، هویت در منابع اسلامی معادل یابی و مولفه های ساختاری آن استخراج گردید. سپس، برای بررسی روایی محتوایی، معادل ها و مولفه های هویت در اختیار کارشناسان علوم حوزوی، که دارای تخصص روان شناسی یا علوم تربیتی بودند، قرار گرفت. یافته ها نشان داد پس از بررسی 561 مفهوم از منابع اسلامی، نخست 17 مورد و در نهایت، 7 مفهوم فطرت، شاکله، سجیه، ایمان، تسلیم، معرفت نفس و هویت فلسفی، بیشترین هماهنگی را با سازه هویت نشان داد و بر پایه شواهد نظری و دیدگاه متخصصان، «معرفت نفس» مناسب ترین معادل برای هویت معرفی شد و 16 مولفه ساختاری برای آن استخراج گردید. بر پایه درجه بندی متخصصان، 9 مولفه باورها، ارزش ها، اهداف، گرایش ها، شناخت اکتسابی، ویژگی های پایدار، احساس هشیارانه، خودارزشمندی و خودپایی، به عنوان مولفه های نهایی ساختار هویت معرفی شد. بنابراین، هویت در منابع اسلامی پاسخ به سوال کیستی فرد است که جنبه های گوناگون خود را شامل می شود.
    کلید واژگان: هویت, معرفت نفس, ساختار مفهومی, منابع اسلامی, مولفه های ساختاری
    Najibollah Nouri, Ali Asgari, Rahim Narouei Nosrati, Mohammad Sadeq Shojaei
    The present study aims at discovering the structure of the concept of identity in Islamic resources. Using a qualitative-analytical content analytic method and a semantic method, the equivalent and structural components of identity has been drawn from Islamic resources. Then, the equivalents and components of identity were given to the seminary sciences experts who have psychological or educational expertise to analyze the content validity. After examining 561 concepts drawn from Islamic resources, first 17 and finally 7 concepts, including; temperament, scheme, virtues, faith, obedience, self-knowledge and philosophical identity showed the greatest coordination with identity. Based on theoretical evidences and experts` views, self-knowledge is the most appropriate equivalent for identity and 16 structural components were chosen for it. Based on experts` gradation, 9 components including; beliefs, values, goals, trends, acquired recognition, persistent features, wide-awake feeling and self-worth were introduced as the standard components of the structure of identity. Consequently identity in Islamic resources is the answer to the question as to what one is, which covers its different aspects.
    Keywords: identity, self, knowledge, conceptual structure, Islamic resources, structural components
  • مجتبی حیدری، علی عسگری، محمود نوذری، سید محمدرضا موسوی نسب
    این پژوهش، با هدف بررسی مراحل تحول مولفه عاطفی ایمان به خدا در کودکان و نوجوانان، با روش مقطعی انجام شده است. 198 دانش آموز دختر و پسر 7 الی 17 ساله شهر قم، به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده های پژوهش بر پایه روش بالینی و از طریق مصاحبه انفرادی نیمه ساخت یافته گردآوری و توسط پنج کارشناس نمره گذاری شدند. داده ها با روش تحلیل واریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که با افزایش سن، سطح عاطفه ایمانی نیز افزایش و دگرگونی می یابد. همچنین بر پایه نتایج به دست آمده، روند تحول مولفه عاطفی ایمان به خدا در کودکان و نوجوانان دارای مراحل ذیل است: احساس خدا، به عنوان موجودی مهربان، درد دل کردن با خدا، داشتن رابطه نزدیک و صمیمانه با خدا، داشتن حس شکرگزاری یا شرمندگی در مقابل خدا. همچنین، مقایسه نمرات دختران و پسران بیانگر تفاوت معنادار دو جنس در این مولفه، و بالاتر بودن نمره دختران نسبت به پسران است.
    کلید واژگان: مرحله, تحول, ایمان به خدا, مولفه عاطفی ایمان, کودکی و نوجوانی
    Mojtaba Heidari, Ali Asgari, Mahmood Nozari, Seyyed Mohammad Reza Musavi Nasab
    This paper seeks to examine the development stages of the emotional component of the faith in God among youngsters and teenagers using a cross-sectional method. 198 boys and girls, 7 to 17 years old have been selected from Qom by the method of stratified random sampling. The research data have been gathered based on a clinical method and semi-structured solo interviews and the results have been scored by five experts. The data have been assessed by the method of variance analysis. The results indicate that with the increase in age, the emotional faith gets stronger. Furthermore based on the results obtained the process of the development of the emotional component of faith in God among youngsters and teenagers has the following steps: Having the feeling that God is kind, confabulating with God, having an intimate relationship with God, having the sense of appreciation or shame before God. Moreover a comparison between girl`s grades and boy`s grades notifies the significant difference of the two sexes in this component, and that the girl`s grades are higher than the boy`s grades.
    Keywords: stage, development, faith in God, emotional component of faith, childhood, adolescence
  • نجیب الله نوری، علی عسگری، رحیم نارویی نصرتی، محمدصادق شجاعی
    هدف این پژوهش، شناسایی ساختار مولفه ای و مولفه های فرایندی هویت دینی از منابع اسلامی است. برای کشف مولفه ها از روش تحلیل محتوا و معناشناسی زبانی در یک طرح دو مرحله ای استفاده شد. روایی محتوایی مولفه ها، توسط کارشناسان علوم حوزوی که در روان شناسی یا علوم تربیتی تخصص داشتند، تایید شد. یافته ها نشان داد که پنج مولفه جست وجوگری، یکپارچه سازی، تعهد، هشیاری و خودپایی را می توان مولفه های فرایندی هویت دینی معرفی کرد. همچنین بر پایه یافته های این پژوهش هفت مولفه باورها، ارزش ها، اهداف، گرایش ها، صفات، توانمندی ها و آسیب پذیری ها مولفه های ساختاری هویت دینی به شمار می روند.
    کلید واژگان: ساختار مولفه ای, هویت دینی, مولفه فرایندی, مولفه ساختاری, منابع اسلامی
    Najibullah Nuri, Ali Askari, Rahim Narooie Nusrati, Muhammad Sadiq Shojaie
    The present research aims at identifying the componential structure and process components of religious identity in Islamic sources. To discover the components, the methods of content analysis and linguistic semantic were used in a two-stage process. The content validity of the components was confirmed by some experts in seminary sciences who were specialized in psychology or educational sciences. The findings showed that five components (inquiry, integration, commitment, vigilance, and self-care) can be introduced as the process components for religious identity. Besides, based on the findings of the research, seven components including beliefs, values, goals, orientations, characteristics, abilities, and vulnerabilities are considered as structural components of religious identity.
    Keywords: Component Structure, Religious Identity, Process Component, Structural Component, Islamic Sources.
  • محمود نوذری، مجتبی حیدری، علی عسگری، سید محمدرضا موسوی نسب
    هدف این پژوهش، بررسی تجربی مراحل تحول ایمان به خدا در کودکان و نوجوانان بر مبنای پژوهش نظری نوذری (1389) و با روش مقطعی انجام شده است. مولفه های ایمان به خدا در پژوهش حاضر عبارتند از: شناخت خدا، شناخت نظام معنایی، عاطفه ایمانی و التزام ایمانی. داده های پژوهش بر پایه روش بالینی و از طریق مصاحبه انفرادی نیمه ساخت یافته با 198 دانش آموز (دختر و پسر) 7 تا 17 ساله شهر قم-که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند- گردآوری و توسط پنج کارشناس نمره گذاری شدند. داده ها با روش تحلیل واریانس مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که با افزایش سن، سطح ایمان به خدا نیز افزایش و دگرگونی می یابد. همچنین بر پایه نتایج به دست آمده، روند تحول ایمان به خدا در کودکان و نوجوانان دارای مراحل ذیل است: ایمان حسی نامتمایز، ایمان مفهومی آموخته شده، ایمان انتزاعی سطح اول، ایمان انتزاعی کامل.
    کلید واژگان: مرحله, تحول, ایمان به خدا, کودکی و نوجوانی
    Mahmud Nowdhari, Mujtaba Heydari, Ali Askari, Sayyid Muhammad Reza Musawi-Nasab
    The present research aims at an empirical investigation of the stages of evolution in belief in God in children and juveniles based on Nowdhari’s theoretical research (2012) and was conducted through a cross-sectional method. The components of belief in God in this research are as follows: knowing God, knowing the meaning system, faith emotion and faith commitment. The research data were gathered through clinical method and a semi-constructed individual interview with 198 seven to seventeen years old students (males and females) in Qom selected through random classification, and were scored by five experts. The data were investigated through Analysis of Variance (ANOVA). The findings showed that as one’s age increases, his level of belief in God also increases. Besides, based on the obtained results, the course of evolution in belief in God in children and juveniles has the following stages: undifferentiated sense of faith, learned conceptual faith, first-level abstract faith, complete abstract faith.
    Keywords: Stage, Evolution, Belief in God, Childhood, Adolescence
  • نعیمه طلایی نژاد *، سعید قنبری، محمدعلی مظاهری، علی عسگری
    هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های روان سنجی فرم والدین مقیاس سنجش اضطراب جدایی (هان، هاجینلیان، ایسن، ویندر و پینکاس، 2003) در کودکان چهار تا شش ساله در تهران بود. 302 کودک از 16 مهدکودک منطقه یک شهر تهران توسط نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند. سپس مادران این کودکان مقیاس سنجش اضطراب جدایی را به همراه مقیاس اضطراب کودکان پیش دبستانی اسپنس (اسپنس، راپی، مک دونالد و اینگرام، 2001) تکمیل کردند. اعتبار مقیاس از طریق همسانی درونی بررسی شد. تمام زیرمقیاس های سنجش اضطراب جدایی از همسانی درونی متوسط تا بالایی برخوردار بودند (62/0 تا 74/0). برای بررسی روایی مقیاس از تحلیل عاملی و روایی همزمان استفاده شد. روایی همزمان مقیاس بر اساس همبستگی با مقیاس اضطراب پیش دبستانی اسپنس مورد تایید قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی از ساختار چهار عاملی این مقیاس حمایت کرد. تحلیل ویژگی های روان سنجی نشان داد مقیاس سنجش اضطراب جدایی (نسخه والدین)ابزار معتبری است که می تواند در موقعیت های بالینی مورد استفاده قرار گیرد و برای غربالگری کودکان با نشانه های اضطراب جدایی به کار رود.
    کلید واژگان: ویژگی های روان سنجی, مقیاس سنجش اضطراب جدایی, اعتبار, روایی, کودکان پیش دبستانی
    Naeime Talaeinejad*, Saeed Ghanbari, Mohammadali Mazaheri, Ali Asgari
    The aim of the present study was to examine the psychometric properties of the Separation Anxiety Assessment Scale-ParentVersion (SAAS-P) (Hahn, Hajilian, Eisen, Winder, & Pincus, 2003) among 4-6 year old children. Three hundred and two preschool children selected by available sampling from sixteen kindergartens in district 1 of Tehran, Iran. The children’s mothers completed the SAAS-P and the Preschool Anxiety Scale (PAS) (Spence, Rapee, McDonald, & Ingram, 2001). The reliability of the scale was examined usingthe internal consistency estimation. All subscales of the SAAS-P displayed moderate to high internal consistency (0.62 to 0.74). In order to investigate the validity of the scale, factor analysis and concurrent validity were used. Concurrent validity of the scale was supported by high correlation with the Preschool Anxiety Scale. Explanatory and confirmatory factor analyse ssupported the four-factor model of the scale. The analyses of the psychometric properties suggested that the SAAS-P is a promising measure of separation anxiety that can be employed in clinical situations and to be used to screen children with separation anxiety.
    Keywords: psychometric properties, the Separation Anxiety Assessment Scale, reliability, validity, preschool children
  • راحله مسعودی ثانی، بهمن بهمنی، علی عسگری، محمدسعید خانجانی، نسیم پاک نیا
    مقدمه
    هدف پژوهش حاضر، طراحی پرسشنامه اضطراب هستی (مرگ، آزادی، تنهایی و ناپایداری معنا) و بررسی اعتبار و پایایی آن بود. طرح پژوهشی، مطالعه اکتشافی از نوع ابزارسازی و اعتبارسنجی بود.
    روش
    این پژوهش دارای سه مرحله بوده است. مرحله اول بررسی مبانی نظری و چهارچوب های مفهومی اضطراب هستی؛ مرحله دوم تدوین پرسشنامه اضطراب هستی و برآورد اعتبار محتوایی آن؛ و مرحله سوم گسترش اعتباریابی و بررسی پایایی ابزار. به منظور برآورد اعتبار و پایایی ابزار 505 نفر از کارمندان و دانشجویان 5 دانشگاه مستقر در شهر تهران با روش نمونه گیری چندمرحله ای خوشه ایانتخاب شدند و به پرسشنامه های نشانگان افت روحیه و اضطراب مرگ به عنوان ابزارهای برآورد اعتبار هم زمان و همگرا و پرسشنامه اضطراب هستی به عنوان ابزار اصلی، پاسخ گفتند.
    نتایج
    یافته ها نشان می دهد اعتبار محتوای ابزار بر اساس نظر 10 متخصص، به روش آی. سی. سی. برابر 95/0 و اعتبار هم زمان و همگرا به ترتیب 82/0 و 55/0 می باشد و تحلیل عاملی اکتشافی و چرخش عامل ها به شیوه واریماکس، نشان می دهد ساختار نظری پرسشنامه از 4 عامل تشکیل شده که بر این اساس نام گذاری عامل ها طبق مبانی نظری صورت گرفت. تحلیل عاملی تاییدی نیز بیانگر نیکویی برازش عامل هاست. همچنین پایایی ابزار نیز به روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی به ترتیب برابر 82/0 و 86/0 حاصل گشت.
    بحث و نتیجه گیری
    به طورکلی می توان نتیجه گرفت پرسشنامه ای استاندارد با 29 گویه و 4 خرده مقیاس، برای سنجش اضطراب هستی به زبان فارسی، در دست است.
    کلید واژگان: اضطراب, اضطراب هستی, اعتبار, پایایی
    The purpose of this study was to design a Questionnaire For Existential Anxiety(death, freedom, loneliness and meaninglessness), and evaluate it,s validity and reliability. The research project was exploratory study of instromentation and validity assessment. This study has three phases The first phase was to investigate the Existential Anxiety theoretical and its conceptual frame, The second phase was to develop a Questionnaire for Existential Anxiety and evaluate its content validity, and the third phase related to validation and reliability of questionnaire. In order to validation and reliability of the questionnaire, 505 students and staffs from 5 University of Tehran were selected using multiphase cluster sample and response to Demoralization scale(translated by Naghiyayi and Bahmani, 2013) and Collett- Lester Death Anxiety scale(1990) to estimate concurrent and convergent validity and Questionnaire for Existential Anxiety as a main tool. Results show that: content validity according to 10 experts rating was 0/95. Concurrent validity and convergent validity was obtained 0/82 and 0/55. Furthermore Questionnaires theoretical structure consist of 4 factor according to Exploratory Factor Analysis and Varimax rotation. So that factors nominated according to theoretical base. Confirmatory factor analysis also indicates the goodness of fit for this factors. Moreover the Cronbach's alpha and test-retest reliability was 0/82 and 0/86. according to results achieved so far, can be say that 29 item questionnaire with 4 subscale is available to assess Existential Anxiety in Persian language.
    Keywords: Anxiety, Existential Anxiety, Validity. Reliability
  • اعظم سادات سقاییان، بهمن بهمنی، مهدی اسکندری، علی عسگری
    هدف
    بررسی تاثیر واقعیت درمانی گروهی بر بهبود بهزیستی روان شناختی زنان سرپرست خانوار با استفاده از طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش- پس آزمون و گروه گواه انجام گردید.
    روش
    برای اجرای این پژوهش 30 زن سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهرستان ورامین را با استفاده از اصل نمونه گیری در دسترس و مبتنی بر هدف انتخاب و به تصادف به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 90 دقیقه ای واقعیت درمانی گروهی بر مبنای الگوی گلاسر(1965) شرکت کرده و گروه شاهد به عنوان فهرست انتظار، در طی مدت مذکور هیچگونه مداخله رسمی که بر بهزیستی روانشناختی اثر داشته باشد را دریافت نکردند. به منظور سنجش متغیر وابسته از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف(1989) استفاده گردید. داده با استفاده از نرم افزار SPSS-16 برای اجرای آزمون آماری تحلیل کوواریانس پردازش شد.
    یافته ها
    نتایج حاکی از وجود تقاوت معنادار در میانگین دو گروه به نفع گروه آزمایشی بود (P>0.01). بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که واقعیت درمانی گروهی بر بهبود بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار تاثیر مثبت گذاشته است.
    کلید واژگان: واقعیت درمانی گروهی, بهزیستی روانشناختی, زنان سرپرست خانوار
    Azam Sadat Saghayian, Bahman Bahmani, Mehdi Eskandari, Ali Asgari
    Purpose
    The aim of our current research was to study the effect of group reality therapy on psychological well-being of female headed household. The research method was semi-experimental of in equivalent type along with pretest and posttest.
    Method
    Hence, 30 women among female headed household under the coverage of Varamin city welfare organization were non-randomly selected, and randomly assigned into two groups of experiment and control. Based on Glaser pattern (1965), the experiment group participated in 10 sessions of ninety minutes group reality therapy constituted two times a week, while the control group received no official intervention affecting psychological well-being. Based on Glaser’s reality therapy concepts and in format of group counseling techniques, the intervention pattern used in this study was provided and presented, and Ryff’s scale of psychological well-being questionnaire has been also used for evaluating dependent variant.
    Findings: Covariance analysis results demonstrated no significant difference in mean pretest of the two groups, while indicated significant difference in mean posttest for experiment group (p>0.01). In other words, the findings express positive effect of group reality therapy on psychological well-being of female headed household.
    Keywords: Reality Therapy Group, Psychological Well, being, Female Headed Household
  • ملیحه ترشابی*، کاظم رسول زاده طباطبایی، محمد علی بشارت، علی عسگری
    هدف
    هدف پژوهش حاضرتعیین اعتبار و روایی نسخه فارسی سیاهه خود شیفتگی آسیب شناختی بود.
    روش
    در این پژوهش توصیفی، 682 دانشجو (292زن، 390مرد) به شیوه نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای از میان دانشگاه های مختلف شهر تهران انتخاب شدند و سیاهه خود شیفتگی آسیب شناختی بر روی آن ها اجرا شد. جهت تعیین اعتبار و روایی سیاهه خود شیفتگی آسیب شناختی، روش آلفای کرونباخ، اعتبار باز آزمایی و تحلیل عاملی تاییدی به کار رفت.
    یافته ها
    ضریب همبستگی باز آزمایی برای کل مقیاس90/0 بود. آلفای کرونباخ کل مقیاس95/0و برای مولفه های آن در دامنه 77/0تا 92/0بود. نتایج تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول نشان داد که هفت مولفه سیاهه خود شیفتگی آسیب شناختی بر روی یک عامل بار می گیرند و مدل 7 عاملی درنمونه ایرانی برازش دارد.همچنین، نتایج تحلیل عاملی مرتبه دوم نیز نشان داد هفت مولفه سیاهه خود شیفتگی آسیب شناختی بر روی دو عامل آسیب پذیری خود شیفته وار و بزرگ منشی خود شیفته وار بار می گیرند و مدل دو عاملی برازش قابل قبولی دارد.
    نتیجه گیری
    نتایج حاصل، یافته های پژوهش های پیشین را تکرار کرد و از ساختار هفت عاملی مرتبه اول و ساختار دو عاملی مرتبه دوم سیاهه خود شیفتگی آسیب شناختی حمایت کرد. بر اساس نتایج این پژوهش، نسخه فارسی سیاهه خود شیفتگی آسیب شناختی برای سنجش خود شیفتگی آسیب شناختی در نمونه ایرانی از اعتبار و روایی مناسبی برخوردار است.
    کلید واژگان: آسیب پذیری خود شیفته وار, اعتبار, بزرگ منشی خود شیفته وار, تحلیل عاملی تاییدی, سیاهه خود شیفتگی آسیب شناختی
    Kazem Rasoolzade Tabatabaie, Mohammad Ali Besharat, Ali Asgari, Malihe Torshabi *
    Objective
    the aim of the present research was to determine the reliability and validity of the Persian version of Pathological Narcissism Inventory (PNI).
    Method
    In this descriptive study, 682 students (292 female, 390 male) were selected through the multistage cluster sampling method from different universities in Tehran and Pathological Narcissism Inventory was administered to them. Cronbach’s alpha, test-retest reliability, and confirmatory factor analysis were used to determine reliability and validity of Pathological Narcissism Inventory.
    Results
    The test-retest correlation coefficient for the total scale was 0.90. The cronbach's alpha of the total scale was 0.95 and ranged from 0.78 to 0.92 for its components. Results of first-order confirmatory factor analysis indicated that seven component of PNI load on one factor and seven-factor model fit in Iranian sample. Also, Results of two-order confirmatory factor analysis showed that seven components of PNI load on narcissistic grandiosity and narcissistic vulnerability factors and two-factor model has an acceptable fitness.
    Conclusion
    The obtained results, replicated findings of previous researches and supported the seven first-order factors and two second- order factors of PNI structure. Considering results of this study, the Persian version of the Pathological Narcissism Inventory possess suitable reliability and validity in order to assess the pathological narcissism in Iranian sample.
    Keywords: narcissistic vulnerability, reliability, narcissistic grandiosity, Confirmatory factor analysis, pathological narcissism inventory
  • Fereshtehcheraghi*, Parvin Kadivar, Ali Asgari, Valliolah Farzad
    Introduction
    The current study investigated the underlying relationship between the concepts of wisdom in two different theoretical approaches.
    Method
    Data were obtained from a sample of 155 Tehran citizens over the age of 18 who were randomly selected trough the multi-stage cluster sampling method. The study used two scales including the Self-Assessed Wisdom Scale (comprising critical experience, emotion regulation, reminiscence and reflectiveness, openness, humor) and Wisdom-Related Performance(comprising factual knowledge, procedural knowledge, life span contextualism, relativism of values and recognition and management of uncertainty).
    Results
    Obtained data were analyzed using the canonical correlation demonstrating little variance between the two sets of variables of wisdom.
    Conclusion
    Current findings indicated some similarities and differences between the two approaches to the concept of wisdom. However, part of such differences in approaches to wisdom appear to originate from the weigh given to each aspect of the concept by theorists and researchers.
    Keywords: Wisdom, Concept, Knowledge system, Personality, Canonical correlation
  • الهه آقایی*، علی عسگری، مژگان کار احمدی
    زمینه و هدف
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمانی کودک محور و بازی درمانی والدینی درکاهش مشکلات درونی سازی شده کودکان انجام شد.
    مواد و روش ها
    30 کودک 8-7 ساله مبتلا به اختلال درونی سازی شده (اضطراب/ افسردگی، افسردگی/ انزوا) به شیوه تصادفی چند مرحله ای پس از غربالگری اولیه ی450 کودک در شهر اصفهان به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. به منظور تشخیص این اختلال از فهرست رفتاری کودک آشنباخ (آشنباخ و رسکورلا، 2001) استفاده شد. این کودکان به تصادف در دو گروه مداخله بازی درمانی کودک محور و والدینی قرار داده شدند. در گروه بازی درمانی کودک محور، هر کودک در 16 جلسه بازی درمانی و در گروه بازی درمانی والدینی، مادران در10 جلسه درمان گروهی شرکت کردند. مادران هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و یک مرحله پس آزمون پرسشنامه آشنباخ را تکمیل کردند. به فاصله یک ماه پس از اتمام درمان، نتایج درمان پی گیری شد. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر استفاده شد.
    یافته ها
    بر طبق یافته ها بین میانگین های متغیر درونی سازی شده و زیر مقیاس اضطراب در دو گروه بازی درمانگری کودک محور و بازی درمانی والدینی تفاوت معنادار وجود داشت، بدین معنا که روش بازی درمانی والدینی موجب کاهش بیشتر رفتارهای درونی ساز ی شده و اضطراب کودکان شده است، اگرچه تاثیرات این دو روش در کاهش زیرمقیاس افسردگی/ انزوا تفاوت قابل توجهی نداشته اند. به علاوه پس از یک ماه پیگیری، نتایج به دست آمده در روش بازی درمانی والدینی پایدار تر از روش بازی درمانی کودک محور مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    در نتیجه می توان بازی درمانی والدینی را به عنوان روشی اثر بخش تر از روش بازی درمانی کودک محور در کاهش مشکلات درونی سازی شده و اضطراب کودکان در نظر گرفت.
    کلید واژگان: بازی درمانی کودک محور, بازی درمانی والدینی, اختلالات درونی سازی شده
    Elahe Aghayi*, Mojgan Kar Ahmadi, Ali Asgari
    Abstract Aim and
    Background
    This study aimed to compare the effectiveness of child-centered play therapy and filial therapy in reducing internalizing problems in children. Methods and Materials: The statistical population of this research were primary school children 7-8 year- old in Isfahan city. In order to select of sample group by using the cluster sampling, at first 3 regions between regions of Isfahan city were selected. Then in each region, 2 schools were selected randomly. Moreover, mothers of all 7-8 year-old children in these schools completed CBCL (Achenbach and Rescorla, 2001).then 30 children who obtained the highest score of internalizing scale of the CBCL were selected as a sample group. Children were randomly assigned to two intervention groups: childcentered play therapy and filial therapy. In child-centered play therapy group, each child participated in 16 sessions play therapy and in filial group, mothers received 10 group session. In two group, mothers completed CBCL twice before the intervention and twice after intervention. Repeated measures ANOVA were used to analyze the data
    Findings
    The data revealed significant difference between play therapy and filial therapy in decreasing internalizing problems and anxiety/ depression but filial therapy was not more effective in depression/ with draw.
    Conclusions
    Then, filial therapy can be considered suitable alternative for child-centered play therapy in decreasing internalizing disorder and depression/withdraw
    Keywords: Child, Centered Play Therapy, Filial Therapy, Internalizing Problems, Anxiety
  • مهدی اسکندری، بهمن بهمنی *، فریبا حسنی، علی عسگری
    این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی وجودگرا بر سلامت معنوی و تصور از خدا والدین فرزندان مبتلا به سرطان با استفاده از شیوه نیمه آزمایشی با پیش – پس آزمون، گروه گواه با گمارش تصادفی و با پیگیری شش ماهه انجام گردید. برای این منظور 30 والد (24 تا 54 ساله) که فرزندشان به دلیل ابتلا به بیماری سرطان در بیمارستان محک تحت درمان پزشکی قرار داشته و داوطلب شرکت در برنامه مشاوره بودند به تصادف در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. قبل از مداخله درمانی، هر دو گروه با پرسشنامه سلامت معنوی (1982) و پرسشنامه وضعیت مذهبی RSI (2003) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایشی در دوازده جلسه 90 دقیقه ای گروه درمانی شناختی وجودگرا که به صورت 2 جلسه در هفته اجرا گردید شرکت نمودند، در حالیکه گروه گواه در این مدت از هیچ گونه مداخله رسمی روانشناختی استفاده نکردند. در پایان مداخله، هر دو گروه مجددا با آزمون های مذکور مورد ارزیابی قرار گرفتند. این ارزیابی برای گروه آزمایش در فاصله 6 ماهه درمان نیز مجددا اجرا گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-16 برای اجرای آزمون آماری تحلیل کوواریانس پردازش شدند. نتایج حاکی از وجودتفاوت معنی دار در میزان سلامت معنوی و تصور مثبت از خدا در دو گروه به نفع گروه آزمایش ( 05/0>p) بود. این نتایج در پیگیری 6 ماه بعد گروه آزمایش برای هر دو متغیر، همچنان تداوم داشت و نشان داد گروه درمانی شناختی وجودگرا می تواند در افزایش سلامت معنوی و ایجاد تصور مثبت از خدا در والدین فرزندان مبتلا به سرطان اثر گذار باشد.
    کلید واژگان: درمان شناختی وجودگرا, سلامت معنوی, تصور از خدا, والدین فرزندان مبتلا به سرطان
    M. Eskandari, B. Bahmani *, F. Hassani, A. Asgari
    This study aimed to determine the effectiveness of cognitive-existential group therapy on spiritual health and image of God of parents of children with cancer using semi-experimental with pre - posttest control group was randomly assigned and by following up has done during six-month. For this purpose 30 parents (From 24 to 54 years old) that their children due to cancer were in Mahak hospital under medical treatment and had volunteered to participate in counseling programs, Were assigned randomly to two experimental and control groups. Before the therapeutic intervention, both groups with spiritual health questionnaire (1982) and religious status questionnaire RSI (2003) were evaluated. The experimental group participated in twelve 90-minute sessions of cognitive-existential therapy that attended 2 sessions per week, while the control group did not use any psychological intervention during this period. After treatment, both groups were evaluated with the above tests. This assessment was carried out for the experimental group separately within 6 months of treatment. The data were processed by using software SPSS-16 for performing statistical test of covariance analysis (ANCOVA). The results revealed a significant difference in the spiritual health and positive impression of God in the two groups in favor of the experimental group (05/0> p), respectively. These results still remained in a 6-month follow experimental group for both variables, and showed that cognitive-existential therapy can be effective to increase spiritual health and create a positive impression of God in parents of children with cancer.
    Keywords: Cognitive, existential therapy, Spiritual health, Images of God, Parents of children with cancer
  • محمدصادق شجاعی*، مسعود جان بزرگی، علی عسگری، سید محمد غروی راد، عباس پسندیده
    این پژوهش با هدف بررسی کاربرد نظریه حوزه های معنایی در مطالعات واژگانی ساختار شخصیت بر پایه منابع اسلامی انجام شده است. سوال اصلی پژوهش این بود که در مطالعات واژگانی ساختار شخصیت، داده ها قبل از آنکه مورد تحلیل عاملی قرار گیرد، چه تحلیل و بررسی های کیفی باید بر آنها انجام شود؟ و نظریه حوزه های معنایی چه نقش و کاربردی در این زمینه می تواند داشته باشد؟ روش پژوهش، کیفی از نوع تحلیل مفهومی بود. نتایج به دست آمده نشان دادکه:الف)یک بخش مهم ازمطالعات واژگانی ساختارشخصیت را مفهوم شناسی تشکیل می دهد؛ چیزی که درپژوهش های روان شناختی کمتر به آن توجه شده است؛ ب) نظریه حوزه های معنایی واصول به کاررفته درآن با کشف همبستگی های مفهومی بین واژه ها می تواند به عنوان یک روش کیفی در پژوهش ها مورد استفاده قرار گرفته و کاستی های موجود در روش تحلیل عاملی را جبران کند؛ ج) همخوانی و همگرایی اصول نظریه حوزه های معنایی با روش های استنباط و اجتهاد دینی در دانش فقه، اصول، تفسیر، فلسفه و کلام که خود می تواند یکی از دلایل جذابیت این نظریه در بین اندیشمندان مسلمان در دهه های اخیر باشد.
    کلید واژگان: نظریه حوزه های معنایی, مطالعات واژگانی, ساختار شخصیت, رویکرد صفت, صفات شخصیت, روان شناسی اسلامی
    Mohammad Sadegh Shojaei*, Masoud Janbozorgi, Ali Asgari, Seyed Mohammad Gharavirad, Abbas Pasandideh
    The purpose of this research was to investigate the application of semantic fields theory in the vocabulary studies of personality structure based on the Islamic sources. The main question of the research was that in the vocabulary studies of personality structure, what qualitative analyses should be done on data before the factor analysis is done on them and what the application of semantic fields theory is in this case. The research methodology was qualitative-analytical. The results showed that a) one of the most important parts of the vocabulary studies of personality structure is conceptology; something to which has been paid attention less in psychological studies; b) by discovering the conceptual correlations of vocabularies with the help of semantic fields theory and its principles, we are able to use them as a qualitative method in studies and they can make up for the lacks of factor analysis; c) the convergence of principles of semantic fields theory and the methods of religious deductions in Fiqh, Osoul, Tafsir, philosophy, and Kalam could attract the Muslim scientist's attention in the recent decades.
    Keywords: semantic fields theory, vocabulary studies, personality structure, trait approach, personality traits, Islamic psychology
  • محمدصادق شجاعی*، مسعود جان بزرگی، علی عسگری، سید محمد غروی راد، عباس پسندیده
    هدف این پژوهش عبارت بود از: «بررسی مفهوم صفت شخصیت»، «استخراج مصادیق صفات شخصیت در منابع اسلامی» و «طبقه بندی آن صفات بر پایه منابع اسلامی». برای گردآوری و تحلیل داده ها از روش «تحلیل محتوا»ی متون دینی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که: الف) صفات از دیرباز در هسته «نظریه های اخلاقی رفتار» حضور داشته اند؛ ب) در آیات و روایات نیز برای توصیف شخصیت افراد از صفات استفاده شده است؛ ج) برای تبیین و طبقه بندی صفات در متون دینی، الگوهای متعددی وجود دارد؛ د) بعضی از این مدل ها عبارتند از: مدل مفهومی، ارتباطی، دوقطبی، سه قطبی، سلسله مراتبی و شبکه ای؛ ) از بین مدل های شناسایی شده، مدل شبکه ای از کارآمدی بیشتری برخوردار است؛ و) در الگوی شبکه ای، صفات به صورت پویا در نظر گرفته می شود و رابطه آنها به طور همزمان در یک شبکه مفهومی پیچیده قرار می گیرد.
    کلید واژگان: صفت, نظریه صفات, طبقه بندی صفات, شخصیت, ساختار شخصیت, اخلاق, روان شناسی اسلامی
    Mohammad Sadegh Shojaei*, Masoud Janbozorgi, Ali Asgari, Seyed Mohammad Gharavirad, Abbas Pasandideh
    The research objectives were to investigate the concept of personality attribute, obtain the instances of personality attributes in the Islamic sources, and classify them based on the Islamic sources. The content analysis of Islamic texts was applied for analyzing the data. The research results showed that: a) the personality attributes have been in the core of ethical theories of behavior since long time ago; b) the verses and narratives have also used the personality attributes to describe the personality of individuals; c) there are lots of patterns in order to explain and classify the personality attributes in the Islamic texts; d) those patterns are including conceptual, communication, bipolar, tripolar, hierarchical, and network patterns; e) the network pattern is the most efficient among others; f) in the network pattern, the attributes are dynamic and their relationships happen in a sophisticated conceptual network.
    Keywords: attribute, theory of attributes, classification of attributes, personality, structure of personality, ethics, Islamic psychology
  • فرهاد طارمیان*، جعفر بوالهری، حمید پیروی، علی عسگری
    هدف
    این پژوهش به منظور برآورد میزان شیوع مصرف مواد در بین دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران انجام شد.
    روش
    در این پ‍‍ژوهش مقطعی،4000 نفر از دانشجویان دختر و پسر مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترای حرفه ای و دکترای تخصصی سال تحصیلی 89-1388 دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران به صورت طبقه ای تصادفی از سه دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران و شهید بهشتی به تفکیک جنس و مقطع تحصیلی انتخاب شدند و پرسشنامه شیوع مصرف مواد بر روی نمونه انتخابی اجرا شد.
    یافته ها
    بیشترین میزان مصرف مواد در طول عمر متعلق به مصرف قلیان و پس از آن به ترتیب متعلق به مصرف سیگار و مشروبات الکلی بود. مصرف شیشه و کراک هروئین نیز به ترتیب دارای کمترین میزان مصرف بودند. مصرف داروهایی مانند مورفین، ریتالین، ترامادول به ترتیب رتبه های چهارم، پنجم و ششم مصرف مواد را در دانشجویان علوم پزشکی دارند. در همه انواع مواد میزان مصرف در پسران بیشتر از دختران بود.
    نتیجه گیری
    مصرف مواد سبک (قلیان، سیگار و مشروبات الکلی) در دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران بیشتر از مصرف مواد سنگین (حشیش، تریاک، کراک هروئین و...) است. مصرف همه انواع مواد در دانشجویان مذکر بیشتر از دانشجویان مونث است. مصرف داروها و موادی نظیر ترامادول، ریتالین، پتدین و مورفین قابل توجه است.
    کلید واژگان: شیوع مصرف مواد, دانشگاه علوم پزشکی, تریاک, شیشه, کراک هروئین
    Farhad Taremian *, Jafar Bolhari, Hamid Peyravi, Ali Asgari
    Objective
    This study was aimed to determine the prevalence of drug use among students of universities of Medical Sciences in Tehran.
    Method
    Four thousands of medical students (both sexes) in academic year 1388-89 in different level of education، B. A.، M. Sc. and Ph. D. were selected by random stratified sampling method. These students were selected from Iran، Tehran and Shahid Beheshti Universities of Medical Sciences considering their sex and level of education. We used drug use prevalence questionnaire.
    Findings
    The most prevalent drug of abuse in life time period was qalyan (classical pipe)، followed by cigarette، and alcohol. The least frequent drug of abuse was Shisheh، followed by heroine krack. As we expected، drugs morphine، ritalin and tramadol were placed in forth، fifth and sixth of prevalent drugs. Use of different substances was significantly more prevalent in male students.
    Conclusion
    Using soft drugs (qalyan، cigarette and alcohol) was more prevalent than hard drugs (hashish، taryak، heroine kerack) among Universities Medical Sciences of Tehran. Similar to drug use pattern in society، use of all of drugs were more prevalent in male students. We should pay special attention to use of drugs such as tramadol، ritalin، petedin and morphine.
    Keywords: prevalence, substance use, university of medical sciences, taryak, shishe, ecstasy, alcohol, heroine, krack
  • کبری قاسمی مقدم، بهمن بهمنی، علی عسگری
    این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع گروه های نا معادل با گروه شاهد و پیش- پس آزمون با هدف بررسی اثر بخشی آموزش گروهی برنامه غنی سازی روابط زناشوئی به شیوه اولسون بر رضامندی زناشوئی زنانی که شوهرانشان در برنامه ارتقا روابط زناشوئی شرکت نداشتند، طراحی و اجرا شد. به این منظور با روش نمونه گیری در دسترس از بین جامعه آماری زنان متاهل مراجعه کننده به یکی از خانه های سلامت شهرداری منطقه 6 تهران که در زمان انجام این مطالعه پرونده شکایت از همسر یا تقاضای طلاق در دادگاه خانواده نداشته، بصورت تمام وقت در بیرون از منزل شاغل نبوده وحداقل یک فرزند داشتند، 40 داوطلب انتخاب و با روش غیر تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایشی در10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش غنی سازی رابطه زناشوئی به شیوه اولسون(اولسون و اولسون، 1999) شرکت کرده و گروه شاهد به عنوان فهرست انتظار، هیچ مداخله سازمان یافته ای دریافت نکردند. به منظور سنجش متغیر وابسته از فرم 40 سوالی مقیاس انریچ(بهمنی، عسگری، 1385) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-16برای محاسبه فراوانی، میانگین، تحلیل واریانس، آزمون لوین وتحلیل کواریانس پردازش شد. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که میانگین رضامندی کلی زناشویی زنان در گروه آزمایش بیشتر از گواه و تفاوت ها به لحاظ آماری در سطح احتمال 1 درصد (p<%1)معنادار است. به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزش غنی سازی روابط زناشوئی به سبک اولسون حتی وقتی شوهران در برنامه آموزشی مشارکت ندارند نیز می تواند باعث افزایش رضامندی کلی زناشوئی زنان شود.
    کلید واژگان: رضامندی زناشوئی زنان, آموزش گروهی, غنی سازی زناشوئی, عدم مشارکت شوهران در برنامه ارتقا روابط زناشوئی
    Kobra Ghasemi Moghadam, Bahman Bahmani, Ali Asgari
    This semi-experimental study with control group and pre test-post test was conducted to evaluate the effectiveness of Olson''s marriage enrichment group training on marital satisfaction of women whose husbands don''t participate in the program. To this purpose using a non- randomly sampling method (accessible sampling) 40 volunteers from women who referred to one of Tehran''s municipal health centers were selected and none randomly assigned to two experimental and control groups. As pre test، dependent variable in both groups measured by short form of ENRICH or 40 items form (Bahmani، Asgari، 1385). Members of experimental group participate in 10 training sessions of 90 minutes meeting which were held twice a week while control group members (waiting list) did not participate in any official intervention. Finally both groups measured as post-test. Data were processed by SPSS-16 to calculate statistical and inferential statistics. Analysis of covariance showed that global satisfaction score of experiential group was significantly (P‹ %1) higher than control group. Therefore it can be concluded that Olson''s marriage enrichment program as an intervention that originally designed in such a way that both partners must be present simultaneously in training sessions، can increase women''s marital satisfaction even when their husbands don''t participate in the program
    Keywords: Women's marital satisfaction, Group education, Marital enrichment, Lack of husband's participation in marital relation improvement program
  • حیدرعلی هومن، مهسا امیربگلوی داریانی، علی عسگری، افسانه حاتمی کیا، مرضیه رحمانی
    تفاوت جنسی در هوش یکی از مهمترین موضوعات روان شناسی معاصر به شمار می آید. برخی یافته ها نشانگر آن است که تفاوت جنسی در هوش وجود دارد و برخی دیگر معتقدند که بین دو جنس هیچ تفاوتی از لحاظ هوش کلی وجود ندارد. به اعتقاد بعضی مولفان، این تضاد را می توان از طریق هوش سیال، که هسته مرکزی رفتار هوشمندانه در نظر گرفته می شود، حل کرد. هدف این پژوهش مقایسه هوش سیال دانش آموزان دختر و پسر بر اساس دو نظریه سوال- پاسخ و کلاسیک اندازه گیری بود. یک نمونه 884 نفری از دانش آموزان (438 دختر، 446 پسر) سه پایه تحصیلی اول، دوم و سوم دبیرستان های تهران به مقیاس 3 فرم A هوش سیال کتل (CFIT) پاسخ دادند. ضریب همسانی درونی برای دختران و پسران به ترتیب برابر با 87/0 و 85/0 به دست آمد. نتایج مبتنی بر مدل کلاسیک نشان داد که دانش آموزان دختر نمره بیشتری در مقیاس به دست آوردند، اما بر پایه مدل صفت مکنون بین توانایی های دو گروه تنها در دو بخش ابتدایی و انتهایی تفاوت وجود داشت. نمره های دو گروه در دامنه صدک های 25 و 50 (متناظر با هوشبهرهای 92 و 100) دقیقا منطبق با هم به دست آمد. توانایی دختران در صدک های 25 و پایین تر کمتر و در دامنه صدک های 55 تا 85 بیشتر از توانایی پسران و توانایی پسران در صدک های 90 و بالاتر بیشتر از دختران بود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که بین هوش سیال دانش آموزان دختر و پسر تفاوت وجود دارد، اما این تفاوت تنها در دو بخش ابتدایی و انتهایی توزیع نمره های توانایی معنادار است.
    کلید واژگان: هوش سیال, نظریه سوال, پاسخ, پایایی, توانایی
    Sex differences in intelligence is one of the most important topics in contemporary psychology. Some findings indicate that there are sex differences in intelligence and some others believe that there is no sex differences in general intelligence. Some authors believe that this conflict can be resolved by fluid intelligence، which is conceived as the core of intelligent behavior. The aim of this study was to compare fluid intelligence in female and male high school students based on classic and item-response theories. A total of 884 high school students (446 males، 438 females) ranging in age from 15 to 17، were tested by Scale 3 (form A) of Cattell''s Culture Fair Intelligence Test (CFIT). Cronbach’s alpha coefficients for female and male students were 0. 87 and 0. 85 respectively. Statistical testing showed that: 1) the raw mean score of female students on fluid intelligence was significantly higher than that of male students، 2) comparison of the abilities of the two groups based on IRT model showed that the abilities of female students on 25 percentile and below were lower than that of male students، and the abilities of the two groups between the 25 to 55 percentiles were identical، the abilities of female students between the 55 to 85 percentiles were higher than that of male students، and the abilities of male students on 90 percentile and above were higher than that of female students.
    Keywords: fluid intelligence, item response theory, reliability, ability
  • ندا احمدپور، علی فرهودیان، علی عسگری، منوچهر ازخوش، امید مساح
    هدف
    مواد افیونی و مواد محرک دو گروه از مواد غیرقانونی هستند که از لحاظ ساختار شیمیایی، تاثیرات جسمانی و روانی و خطر بالقوه برای مصرف کننده، با یکدیگر تفاوت دارند. این پژوهش به دنبال آن است تا تفاوت تاثیرات سوءمصرف مواد افیونی و مواد محرک را در رفتار خشونت آمیز علیه همسران بررسی کند.
    ‍‍‍
    روش بررسی
    پژوهش کاربردی حاضر از نوع غیرتجربی و مقایسه ای است. نمونه پژوهش شامل 100 نفر از همسران افراد معتاد به مواد افیونی و مواد محرک (50 نفر مواد افیونی و 50 نفر مواد محرک) بود که به منظور دریافت کمک های حرفه ای (از مهر تا دی 90) به مراکز دولتی و غیردولتی و کمپ های استان تهران مراجعه کرده بودند. آزمودنی های هر دو گروه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری استفاده شده برای ارزیابی میزان خشونت (روانشناختی، خشونت جنسی، مذاکره و گفتگو، خشونت فیزیکی و آسیب و صدمه) مقیاس تجدیدنظر شده تاکتیک های تعارضی (2-CTS) است. یافته ها با استفاده از تحلیل واریانس و کواریانس چند متغیره تحلیل شدند.
    یافته ها
    بعد از کنترل سن به عنوان متغیر همپراش، مصرف کنندگان مواد محرک (مخصوصا مت آمفتامین) خشونت بیشتری را نسبت به همسرانشان در مقایسه با مصرف کنندگان مواد افیونی نشان دادند (0٫001>P). هم چنین دو گروه به جز مهارت های مذاکره، تفاوت معناداری در خشونت روانی، جنسی، حمله جسمانی و آسیب و صدمه داشتند (0٫05≥P).
    نتیجه گیری
    بنظر می رسد خواص سایکوفارماکولوژی مواد محرک باعث می شود که افراد مصرف کننده مت آمفتامین خشونت بیشتری را نسبت به افراد مصرف کننده مواد افیونی داشته باشند.
    کلید واژگان: خشونت تجربه شده در زنان, مواد افیونی, مواد محرک
    Neda Ahmadpour, Ali Farhoudian, Ali Asgari, Manochehr Azkhosh, Omid Massah
    Objective
    Opium and stimulants are two kinds of illegal substances which are different from each other in chemical structure، psychological and biological effects (material)، and their potential adverse effects on consumers. The present study compares the effect of abuse of each of the two (opium and stimulants) on violent behavior against wives.
    Materials and Methods
    The present study was a non-experimental and comparative study. The study sample included 100 spouses of men addicted to opium and stimulants (50 opium and 50 stimulant addicts) who attended governmental or non-governmental centers or camps in Tehran city (from October 2011 to January 2012)، in order to receive professional assistances. (Both groups of subjects were selected by convenient sampling method to ensure the compatibility with input and output data. The “revised conflict tactics scale” was used to assess the rates of violence (psychological، sexual coercion، negotiation، injury and physical assault) exerted by men. Results were analyzed using multi-variety analysis of variance and covariance.
    Results
    Results showed that after controlling the age as a covariate، consumers of stimulants (especially methamphetamine) were more violent toward their wives than were consumers of opium (P≤0. 001). There were also significant differences between the two groups in the psychological، sexual coercion، injury and physical assault subscales، but not in the negotiation subscale (P≤0. 05).
    Conclusion
    It seems that the psychopharmacological effect of stimulants leads to more violent behaviors in its consumers (especially by methamphetamine) than in consumers of opium.
    Keywords: Experienced violence, Opium substances, Stimulant substances
  • شهروز نعمتی، غلامعلی افروز، علی عسگری، باقر غباری بناب
    زمینه و هدف
    وجود کودک سالم و بدون معلولیت نقش به سزایی در سلامت روانی خانواده ایفا می کند و هزینه های خانواده و جامعه را کاهش می دهد. از آنجا که ازدواج های خویشاوندی بستر مناسبی برای بروز ژن های نهفته و مغلوب بوده و منجر به انواع معلولیت ها از جمله ناشنوایی می شود، هدف مطالعه حاضر بررسی شیوع ازدواج های خویشاوندی در والدین کودکان ناشنوا و عادی و رابطه آن با ناشنوایی بود.
    روش بررسی
    در این پژوهش 467 نفر دارای کودک عادی به صورت نمونه گیری خوشه ایاز مدارس ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان و 423 کودک استثنایی به صورت غیرتصادفی انتخاب شدند. از این تعداد 130 نفر ناشنوا بودند که در شهرستان اردبیل مورد بررسی قرار گرفتند. از آمار توصیفی برای اندازه گیری شیوع ازدواج فامیلی و تست کای دو برای مقایسه شیوع ازدواج فامیلی بین والدین کودکان شنوا و ناشنوا استفاده شد.
    یافته ها
    داده های توصیفی نشان داد که 80 نفر از 130 (54/61 درصد) از والدین افراد ناشنوا ازدواج خویشاوندی داشتند. تحلیل داده ها نشان داد که میزان شیوع ناشنوایی در کودکانی که والدین آنها ازدواج خویشاوندی داشته اند نسبت به گروه والدین کودکان عادی، بیشتر بوده و این تفاوت در سطح p<0/001 معنی دار بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده احتمالا ازدواج های خویشاوندی نقش مهمی در بروز ژن های نهفته و مغلوب دارند و منجر به بروز انواع معلولیت از جمله ناشنوایی می شوند. آگاهی زوج ها از پیامدهای ازدواج خویشاوندی و انجام مشاوره های ژنتیکی ضروری است.
    کلید واژگان: شیوع, ازدواج خویشاوندی, ناشنوایی
    Shahrooz Nemati, Gholam Ali Afrooz, Ali Asgari, Bagher Ghobari Bonab
    Background And Aim
    Having healthy non-handicapped children plays a major role in mental health of the family and decreases family and society''s costs. While consanguineous marriage could lead to expression of recessive genes and a variety of handicaps including deafness، the aim of present study was to scrutinize the prevalence of consanguineous marriage among parents of deaf and normal children as well as its relationship with deafness.
    Methods
    In this study، 467 couples parenting normal children were selected by cluster sampling from elementary، guidance and high schools of Ardabil city and 423 couples parenting disabled children were selected non-randomly among which 130 had deaf children. Descriptive statistics was used to determine the prevalence of consanguineous marriage and chi-square test to compare prevalence of consanguineous marriage among parents of normal and deaf children.
    Results
    Descriptive analyses showed that 80 out of 130 (61. 54%) parents who had deaf children have had consanguineous marriage. Furthermore data analysis demonstrated that prevalence of consanguineous marriage was significantly higher among parents of deaf children (p<0. 001).
    Conclusion
    Consanguineous marriage plays a major role in expression of recessive genes and could lead to development of various handicaps including deafness. Increasing couples'' awareness about consequences of consanguineous marriage and conducting genetic counseling are indispensable.
    Keywords: Prevalence, consanguineous marriage, deafness
  • مجتبی سلطانی علی آباد، ساره امیرجان، سید جلال یونسی، منوچهر ازخوش، علی عسگری
    طرح مسئله: افزایش خودمتمایزسازی نقش موثری در سلامت روان نوجوانان دارد. پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر افزایش خودمتمایزسازی پسران نوجوان دبیرستانی ساکن شهر تهران انجام شد.
    روش
    طرح مورد استفاده در این پژوهش، طرح تجربی حقیقی است.جامعه آماری مورد مطالعه، کلیه نوجوانان پسر دبیرستانی ساکن منطقه سه است. با استفاده از پرسش نامه خود متمایزسازی(DSI) 30 نفر از دانش آموزان دبیرستانی به طور تصادفی در دو گروه کنترل(15 نفر) و آزمایش(15) نفر انتخاب شدند. گروه آزمایش به مدت 3 ماه، تحت 13جلسه آموزش مهارت های ارتباطی به صورت گروهی قرار گرفت. در نهایت از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد
    یافته ها
    آموزش مهارت های ارتباطی به صورت گروهی باعث ایجاد تفاوت معنادار درمیانگین پس آزمون گروه آزمایش شده است.
    نتایج
    نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی به افزایش خودمتمایزسازی نوجوانان دبیرستانی منجرشده است و ابزار مناسبی برای افزایش خودمتمایزسازی در نوجوانان است.
    کلید واژگان: جهانی آموزش مهارت های ارتباطی, خودمتمایزسازی, نوجوانان
    Mojtaba Soltani Ali Abadi, Sare Amirjan, S. Jalal Unesi, Manochehr Azkhosh, Ali Asgari
    Introduction
    The aim of this study is to determine the effect of communication skills training on increasing self-differentiation among high school boy students.
    Method
    This study was an experimental project by using a pre-test post-test design with control group. The sample consists of 30 high school boy students who were selected by using a multistage sampling method and then based on the scores achieved from the differentiation of self inventory (DSI)، 30 students were randomly assigned to experimental and control groups. Students in the experimental group were given 12 sessions of group communication skills training. While the control group received no intervention، both groups were post-tested after 10 days of the last session. Obtained data from self-differentiation inventory was analyzed through the comparison and analysis of covariance.
    Findings
    The Findings of the study have shown that group counseling based on communication skills training has increased boy students self-differentiation (p<0/001). Besides، the students in experimental group have shown a considerable degree of increase in all four dimensions of self-differentiation.
    Conclusion
    Communication skills training lead to increasing self-differentiation in high school boy students.
    Keywords: adolescent, communication skills, control group, highschool boys self, differentiation
نمایش عناوین بیشتر...
فهرست مطالب این نویسنده: 52 عنوان
  • علی عسگری
    علی عسگری
    دانشیار روان سنجی، مرکز پژوهش روان سنجی، تهران- ایران
نویسندگان همکار
  • مرضیه حاجی زادگان
    : 4
    مرضیه حاجی زادگان
    کارشناس روان شناسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
  • سوسن رحیم زاده
    : 4
    سوسن رحیم زاده
    استادیار گروه روانشناسی و مشاوره در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
  • دکتر محمدعلی بشارت
    : 3
    دکتر محمدعلی بشارت
    استاد گروه روانشناسی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
  • دکتر محمود نوذری
    : 2
    دکتر محمود نوذری
    (1389) دکتری علوم تربیتی، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
  • دکتر منوچهر ازخوش
    : 2
    دکتر منوچهر ازخوش
    (1369) دکترای حرفه‌ای(پزشکی و پیراپزشکی) روانشناسی، هندوستان دانشگاه بمبی
  • دکتر محمدصادق شجاعی
    : 2
    دکتر محمدصادق شجاعی
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال