مقالات رزومه:
ملیحه طهماسبی
-
مطالعات در حوزه هنرهای اسلامی با توجه به اینکه پیشینه زیادی دارد اما همواره با چالش هایی مواجه بوده است. یکی از این چالش های پیش رو خود واژه هنر های اسلامی است که در دوره معاصر نظر بسیاری از پژوهشگران داخلی و خارجی را به خود جلب کرده است. در این مقاله سعی شده کتاب هنر پیرااسلامی (تحلیل انتقادی گفتمان های مسلط در مطالعات هنراسلامی) نوشته صادق رشیدی مورد نقد و بررسی قرار گیرد، نویسنده با اشاره به دو گفتمان تاریخی و سنت گرا به نقد آنها پرداخته و بیان می کند که هنراسلامی پاسخ گوی نیاز مطالعات هنر در جامعه معاصر نیست و پیشنهاد می دهد که از گفتمان هنر پیرااسلامی به جای هنراسلامی استفاده شود. مقاله حاضر با بررسی و تحلیل گفتمان تاریخی و سنت گرا به نقاط قوت و ضعف این کتاب و دیدگاه منتقدان پرداخته است. اگر چه می توان گفت همراستا با نظر نویسنده کتاب گفتمان هنراسلامی پاسخ گوی جغرافیای گسترده سرزمین های اسلامی نیست، اما گفتمان هنر پیرااسلامی مطرح شده در این کتاب نیز باید روش شناسی واضح تری ارایه دهد.کلید واژگان: هنراسلامی، هنر پیرااسلامی، گفتمان تاریخی، گفتمان سنت گرا، نشانه شناسی فرهنگی، جغرافیای تاریخیStudies in the field of Islamic arts, given that it has a long history, has always faced challenges. One of these challenges is the term Islamic arts itself, which has attracted the attention of many domestics and foreign scholars in the contemporary period. In this article, an attempt has been made to review the book Pira-Islamic Art (Critical Analysis of Dominant Discourses in the Study of Islamic Art) by Sadegh Rashidi. The author criticizes two historical and traditionalist discourses and states that Islamic art does not meet the needs of art study in contemporary society and suggests that the discourse of Pira-Islamic art should beused instead of Islamic art. The present article examines and analyzes the historical and traditionalist discourse on the strengths and weaknesses of the book and the views of critics. Although , in line with the opinion of the author of the book, the discourse of Islamic art does not correspond to the vast geography of Islamic lands , but the discourse of Pira-Islamic art presented in this book should also provide a clearer methodology.Keywords: Islamic art, Pira-Islamic, Historical Discourse, Traditionalist Discourse, Cultural semiotics, Historical Geography
-
حوزه فرهنگی فارس دارای چشم انداز های گوناگونی شامل مناطق کوهستانی و سرد، مناطق معتدل مرکزی و مناطق گرم و خشک جنوبی است که به سواحل شمالی خلیج فارس محدود می شود، جهت تحلیل بهتر فرهنگ های پیش ازتاریخ فارس فرهنگی می بایست هر منطقه بررسی و مطالعه شود. با توجه به اهمیت موضوع، حوضه رودخانه بوانات باهدف شناسایی تمامی آثار تاریخی- فرهنگی، ارائه توالی گاهنگاری نسبی منطقه بر اساس یافته های سطحی، بررسی و مطالعه روند تحولات استقرار ها در دوره های مختلف و تبیین جایگاه فرهنگی منطقه موردبررسی در حوزه های فرهنگی کشور موردبررسی باستان شناسی قرار گرفت. طی بررسی صورت گرفته تعداد 200 اثر تاریخی- فرهنگی شناسایی شد که از دوره نوسنگی تا دوره متاخر اسلامی قابل تاریخ گذاری هستند. قدیمی ترین اثر مربوط به دوره موشکی بوده که به نظر می رسد در این دوره با توجه به تغییرات اقلیمی جهت تامین بخشی از نیازهای اقتصادی مردمان نوسنگی فارس این دره مورد سکونت قرار می گیرد؛ پس ازآن تا دوره باکون هیچ استقراری شناسایی نشد. از هشت محوطه سفال های نخودی منقوش دوره باکون، از هفت محوطه نیز سفال های دوره لپویی و از دوره بانش نیز تنها یک محوطه شناسایی شد، به نظر می رسد در دوره بانش و هم زمان با آغاز شهرنشینی در فارس این حوضه تا دوره هخامنشی متروک می شود که شاید به توان تغییرات اقلیمی را یکی از دلایل اصلی متروک شدن دانست.کلید واژگان: حوزه فرهنگی فارس، بوانات، پیش ازتاریخ، الگوی استقرارFars Cultural sphere have different perspectives, including mountainous areas with a cold weather, central part with a temperate climate while the southern part which is limited by the northern Persian Gulf coasts; experiences warmer conditions. According to the archaeological importance of the region, the Bavanat River Basin was investigated aiming at (1) to identify all cultural monuments, (2) to provide the archaeological maps of the area, (3) to investigate the evolutionary process of settlements in different periods, and (4) to assess the environmental effects on the formation of settlements and to explain the cultural position of the study area. During the survey, 200 archaeological sites were identified to have been dated from the Neolithic period to the Late Islamic period. The oldest site is related to the Neolithic but until the Bakun era, there has been no settlement identified. Eight sites revealed Bakun painted potteries and seven sites showed potteries from Lapui period. Since from Banesh period there has been just one occupational site it seems that after Banesh the basin was abandoned until the Achaemenid period.Keywords: Fars Cultural Sphere, Bavanat Region, Mushaki, Bakun, Lapui, Banesh Periods
نویسندگان همکار
بدانید!
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.