به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب a heidarzadeh

  • آبتین حیدرزاده*، بابک ثابت، مهدی آقاباقری، ایده دادگران، ابراهیم کلانتر مهرجردی

    نامه به سردبیر برنامه پزشک خانواده در ایران در سال 1384 در ابتدا در مناطق روستایی اجرا شد و بعدا برای پوشش جوامع شهری تا 20000 نفر گسترش یافت (1). در این برنامه، تیم پزشک خانواده اولین نقطه تماس بیماران با نظام سلامت است و پزشک خانواده به عنوان عنصر محوری این تیم نیازمند توانمندی در حوزه های مختلف پزشکی و بین فردی است. البته این برنامه با چالش هایی مواجه شد که منجر به ناهماهنگی در آموزش نیروی مورد نیاز بود. تلاش برای تقویت آموزش پزشک خانواده شامل معرفی برنامه های منجر به مدرک و دوره های ماژولار منتهی به گواهی نامه شد. علی رغم این تلاش ها، چالش هایی مانند زمان بندی آموزشی طولانی و پیامدهای نامشخص و پذیرش محدود موجب عدم جذابیت برای گروه پزشکی  گردید (2). علی رغم تغییر در برنامه ملی آموزش پزشکی عمومی کشور برای رفع این مشکل و ابلاغ آن در سال 1396، در پیمایش ملی که در خصوص بررسی میزان استفاده از ظرفیت های این برنامه ملی آموزشی برای افزایش حضور در عرصه نظام سلامت برای دانشجویان پزشکی در سال 1400 انجام شد، هم چنان ضعف شدید در استفاده از این ظرفیت و ایجاد دوره کارورزی پزشکی خانواده (انتخابی/ اجباری) مشاهده شد. به نحوی که تنها در 37 درصد از  برنامه های آموزشی دانشکده های پزشکی نشانه هایی از حضور حداکثر یک ماهه کارورزان در عرصه پزشکی خانواده گزارش شد (3). دبیرخانه آموزش پزشکی عمومی وزارت بهداشت از همان سال به ریشه یابی و آسیب شناسی این معضل پرداخت و پس از جلسات متعدد کارشناسی با استفاده از مدل تغییرات آموزشی شش عنصری Carnegie (4) حرکت به سوی ایجاد کارآموزی و کارورزی پزشکی خانواده به صورت دوره های نسبتا طولانی مدت را در دستور کار خود قرار داد و در اولین مرحله از این سلسله تغییرات نسبت به اجرایی نمودن کارورزی سه ماهه در عرصه پزشکی خانواده در 15 دانشگاه علوم پزشکی کشور اقدام نمود. عناصر مدل شش عنصری کارنگی عبارتند از: تعیین مشکلات با رویکرد کاربر محور، تمرکز بر تغییر عملکرد، دیدن کل سیستم به عنوان عامل ایجاد وضعیت فعلی، تعیین شاخص های موفقیت و روش های اندازه گیری آنها، تحقیق منظم برای ارتقای سیستم، شتابدهی یادگیری بواسطه تشکیل و ارتقا جوامع شبکه ای(4) در حال حاضر، نه ماه از ابلاغ این تغییرات در دانشگاه های پیشرو می گذرد، پیمایش سریع انجام شده در 15 دانشگاه نشان می دهد که وضعیت استفاده از عرصه آموزشی پزشکی خانواده به طور مشهودی تغییر نموده است، به نحوی که نه تنها دوره های یک ماهه مستقل کارورزی پزشکی خانواده در بیش از 90 درصد این دانشگاه ها راه اندازی شده است بلکه هم اکنون شاهد دوره های دو تا سه ماهه مستقل کارورزی پزشکی خانواده و طیفی از تغییرات در برنامه های آموزشی برای حضور دانشجویان پزشکی در عرصه پزشکی خانواده حتی قبل از رسیدن دانشجویان به دوره کارورزی هستیم. این سرعت تغییر در شرایطی که دانشگاه های علوم پزشکی  کمافی السابق با مشکلات مالی و نیروی انسانی روبرو هستند، نشانگر ظرفیت مناسب مدل Carnegie برای ایجاد تغییر در برنامه آموزشی پیاده شده می باشد. چالش هایی که 15 دانشگاه مجری در مسیر برنامه تغییر برنامه آموزشی گزارش نموده اند، شامل کمبود فضای فیزیکی و نیروی انسانی دوره دیده در عرصه های نظام سلامت، کمبود عضو هیات علمی از بین متخصصین پزشکی خانواده، پزشکی اجتماعی و حتی پزشکان خانواده دوره دیده برای آموزش، پر حجم بودن دوره کارورزی سنتی بلوک بندی شده و نیاز به تدوین برنامه درسی ادغام یافته و یکپارچه برای اجرای دوره سه ماهه کارورزی در عرصه پزشکی خانواده، سوء تعبیر برخی مسولان ارشد دانشگاهی در خصوص دوره آموزش در عرصه نظام سلامت و تشبیه آن به دوره های آموزش درمانگاهی بیمارستانی، فقدان نظام پرداخت تعریف شده برای پزشکان خانواده ای که با آموزش همکاری می کنند، عدم استقرار سیستم ارجاع کارآمد بود. با توجه به عزم جدی وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی به راه اندازی برنامه سلامت خانواده شهری و نیاز مبرم به نیروهایی توانمند برای انجام این مهم، به نظر می رسد برنامه تغییر اعمال شده توانسته است در کوتاه مدت نتایج قابل قبولی را به دست آورد و امید است برنامه ریزی انجام شده از ابتدای سال 1403 به صورت یک پارچه در دوره کارورزی پزشکی خانواده در دانشگاه های علوم پزشکی کشور نهادینه شود.

    کلید واژگان: دوره کارورزی, سلامت خانواده, پزشکی خانواده, مدل تغییر کارنگی}
    A. Heidarzadeh*, B .Sabet, M. Aghabagheri, I .Dadgaran, E. Kalantar

    Letter to the Editor The family physician program in Iran was initially implemented in rural areas in 2005 and later expanded to cover urban communities up to 20,000 population(1). In this program, the family physician team serves as the first point of contact for patients within the healthcare system, and the family physician, as the central element of this team, requires competency in various medical and interpersonal areas. However, this program faced challenges that led to inconsistencies in the training of the required workforce. Efforts to strengthen the training of family physicians included introducing programs leading to certification and modular courses. Despite these efforts, challenges such as lengthy training schedules and uncertain outcomes, as well as limited acceptance, led to a lack of appeal for the general physicians(2). Despite the changes in the national general medical education program, in order to address this issue and to announce it in 2017, a national survey was conducted in 2021 to assess the extent of using the capacities of this national educational program to increase the presence of medical students in the healthcare fields. Severe weaknesses in the use of these capacities and the establishment of a family medicine internship program (optional or mandatory) were still observed. In such a way that only 37% of the educational programs of medical schools showed signs of a maximum one-month presence of interns in the field of family medicine (3). The General Medical Education Secretariat of the Ministry of Health began to address and diagnose this problem from the same year. After numerous expert meetings, using the six-element Carnegie model for educational change (4), it moved towards establishing family medicine internships as relatively long-term programs. In the first phase of these changes, it took action to implement a three-month internship in family medicine at 15 medical universities in the country. The elements of the Carnegie six-element model include: identifying problems with a user-centered approach, focusing on performance change, viewing the entire system as a factor in creating the current situation, determining success indicators and measurement methods, regular research for system improvement, and accelerating learning through the formation and enhancement of networked communities(4). Now, nine months after the announcement of these changes in leading universities, a rapid survey conducted at 15 universities shows that the situation of using family medicine educational field has visibly changed. Not only independent one-month family medicine internship programs have been launched in over 90% of these universities, but also more than 60% of these universities report the implementation of two to three-month independent family medicine internships and a range of changes in educational programs for medical students' participation in family medicine even before they start their internship. This rapid pace of change, in conditions where medical universities are facing financial and human resource shortages, indicates the suitability of the change model used to implement changes in the educational program. Certainly, this path has not been without its challenges, including issues such as a lack of physical space and human resources in the field of healthcare, a shortage of faculty members among family medicine, community medicine, and even trained family physicians for education, the high volume of traditional block-based internship programs, the need for an integrated and unified curriculum for a three-month family medicine internship, misinterpretation by some senior university officials regarding the training program in the healthcare system and its comparison to hospital-based training programs, the absence of a defined payment system for family physicians collaborating in education, and the lack of an efficient referral system in most universities involved, as reported by 15 participating universities in the intervention program. However, considering the serious determination of the Ministry of Health and Medical Education to launch an urban family health program and the urgent need for capable personnel to carry out this important task, it seems that, based on the recent rapid survey results, the implemented changes have been able to achieve acceptable results in the short term. According to the implemented planning, it appears that a unified family medicine internship program will be established in all medical universities of the country from the beginning of the 2024 April.

    Keywords: Internship Family Health Family Medicine Carnegie Change Model}
  • آبتین حیدرزاده، ایده دادگران*، فرزاد محسنی، حسین خوشرنگ، راضیه قرباندوست، ماندانا جوانک، نفیسه دادگران، ماهدخت طاهری، نگار پوروخشوری، صدیقه فلاح بوساری
    مقدمه

    تخصص پزشکی خانواده به عنوان یکی از مهم ترین سیاست گذاری هایی است که در دهه ی اخیر در عرصه نظام آموزش و سلامت مطرح شده است، از طرفی دیگر اعتباربخشی به عنوان یکی از مهم ترین  روش های تضمین و ارتقای کیفیت آموزش پزشکی، وسیله ای بسیار مناسب برای تضمین ارایه آموزش صحیح به دستیاران در مقاطع مختلف تحصیلی علوم پزشکی و در نهایت، ارایه خدمات مناسب به جامعه محسوب می شود. بدین جهت، هدف از پژوهش حاضر، اعتباربخشی دوره دستیاری پزشک خانواده در دانشگاه های علوم پزشکی کشور می باشد.

    روش ها

    این مطالعه اعتباربخشی از نوع ارزشیابی است که توسط دبیرخانه شورای پزشکی عمومی وزارت با همکاری مرکز تحقیقات آموزش پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان و سازمان جهانی بهداشت اجرا شد. این پروژه در دو مرحله ارزیابی درونی و ارزیابی بیرونی در 12 دانشگاه علوم پزشکی کشور تربیت کننده دوره تخصصی پزشکی خانواده انجام گرفت. روش نمونه گیری مبتنی برکل جامعه پژوهش (شامل 12 دانشگاه علوم پزشکی کشور) بود. به منظور ارزیابی درونی از پرسشنامه استانداردهای تخصص پزشکی خانواده که توسط WONCA طراحی شده، استفاده شد. ترجمه و بومی سازی پرسشنامه به روش ترجمه و باز ترجمه انجام شد. پس از ترجمه، از طریق مکاتبه دبیرخانه شورای پزشکی عمومی با 12 دانشگاه کشور در اختیار آنان قرار گرفت. در ابتدای ارزیابی درونی، فرم های مربوطه به دانشگاه ها ارسال و پس از انجام ارزیابی درونی، ارزیابی بیرونی آغاز و ارزیابان جهت پایش، فعالیت های 12دانشگاه را تعیین نمودند. تجزیه و تحلیل داده ها به دو روش کمی و کیفی انجام شد. کلیه داده های حاصل از ارزیابی درونی و بیرونی مرتبط با جداول TLR استانداردهای الزامی و ترجیحی به تفکیک هر دانشگاه از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اطلاعات حاصل از مستندات و مصاحبه ها به صورت کیفی مورد بررسی قرار گرفت. جهت انطباق نتایج ارزیابی درونی و بیرونی و نیز انطباق مستندات با گزارشات، ارزیابی تطبیقی توسط ارزیابان بیرونی و تیم تحقیق صورت گرفت.

    یافته ها

    با توجه به نتایج ارزیابی های درونی و بیرونی و نظرات ارزیابان، رای نهایی درخصوص اعتباربخشی دوره تخصصی پزشکی خانواده به تفکیک دانشگاه ها توسط تیم تحقیق صادر گردید. براساس این تصمیم گیری 2 دانشگاه علوم پزشکی تایید نسبی برنامه (3 ساله)؛ 3 دانشگاه تایید نسبی برنامه (2 ساله)؛ 2 دانشگاه تایید نسبی برنامه (1 ساله)؛ و 1 دانشگاه تایید مشروط برنامه (6 ماهه) و 4 دانشگاه عدم تایید صلاحیت را دریافت نمودند.

    نتیجه گیری

    نتایج اعتباربخشی این مطالعه به منزله راهنمایی جهت تقویت نقاط قوت و برطرف نمودن نقاط ضعف در اجرای برنامه موجود جهت دانشگاه های علوم پزشکی و منبعی جهت تصمیم گیری در سطح کلان و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی جهت اعطاء مجوز ادامه کار و فعالیت دانشگاه ها برای تربیت دوره تخصصی پزشکی خانواده است.

    کلید واژگان: اعتباربخشی, ارزشیابی, آموزش پزشکی, پزشکی خانواده, دستیاری}
    A. Heidarzadeh, I. Dadgaran*, F .Mohseni, H .Khoshrang, R. Ghorbandoost, M .Javanak, N. Dadgaran, M .Taheri, N. Pourvakhshori, S. Fallah-Bousari
    Introduction

    Family medicine expertise as one of the most important policies have been proposed in the field of education and health system in the last decade.The aim of this study is the accreditation of the family physician residency in  medical sciences universities in Iran.

    Method

    This is an accreditation and evaluation study that was implemented by the General Medical Council Secretariat of the Ministry of Health and Medical Education (MOHME) in collaboration with the Medical Education Research Center of Guilan University of Medical Sciences and the World Health Organization. The implementation process of this project was in two stages of internal evaluation and external evaluation in 12 universities of medical sciences of the country that were training the specialized course of family medicine and the sampling method was based on the entire research community. The family medicine specialty standards questionnaire designed by WONCA (2013 and 2016 editions) was used for internal evaluation. The translation and localization of the said questionnaire was done using the Backward- Forward method. After translation, the questionnaire was provided to the universities through the correspondence of the secretariat of the General Medical Council with 12 universities of the country. At the beginning of the internal evaluation, the self- evaluation forms were sent to universities.After the internal evaluation by the universities, an external evaluation was conducted. Then the members of the scientific committee determined the external evaluators to monitor the activities of the twelve universities. Data were analyzed in two quantitative and qualitative methods through SPSS. The information obtained from documents and interviews was analyzed qualitatively. In order to match the results of internal and external evaluation as well as the compatibility of documents with reports, a comparative evaluation was done by external evaluators and the research team.

    Results

    According to the results of the internal and external evaluations and the opinions of the evaluators, the final decision regarding the accreditation of the specialized family medicine residency by universities was issued by the research team. Based on this decision, 2 universities of medical sciences partially approved the program (3 years); 3 University of Medical Sciences partial approval of the program (2 years); 2 University of Medical Sciences partial approval of the program (1 year); And 1 University of Medical Sciences received conditional approval of the program (6 months) and 4 Universities of Medical Sciences received non- approval.

    Conclusion

    The results of this study are a guide to promote the strengths and eliminate the weaknesses in the implementation of the existing program for universities of medical sciences and a source for decision-making at the macro level and the Ministry of Health, Treatment and Medical Education to grant permission to continue the work, and the activity of the universities is to train the specialized course of family medicine.

    Keywords: Accreditation, Evaluation, Medical Education, Family Medicine, Residency}
  • مریم افروزه، اعظم حیدرزاده، امیر مقدم احمدی، فاطمه افروزه، مجید کاظمی *
    مقدمه

     مولتیپل اسکلروزیس از مهم ترین بیماری های تغییردهنده زندگی فرد، به ویژه در سنین جوانی می باشد که باعث افت شدید سطح کیفیت زندگی شده و افراد را به سمت ناتوانی پیش خواهد برد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش کنترل استرس بر کیفیت زندگی بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.

    مواد و روش ها

     پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل در سال 1396 است. 60 بیمار زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. گروه مداخله، در 10 جلسه 2 ساعته آموزش کنترل استرس شرکت کردند. گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری t مستقل و t زوجی تحلیل شدند.

    یافته ها

     میانگین نمره کیفیت زندگی قبل از مداخله در گروه مداخله و گروه کنترل از نظر آماری تفاوت معنی داری نداشتند (672/0=p). در پس آزمون، میانگین نمره کیفیت زندگی، سلامت جسمی و سلامت روانی در گروه مداخله به طور معنی داری از گروه کنترل بیشتر بود (001/0>p). نتایج آزمون تی مستقل نشان داد تفاوت معنی داری بین اختلاف میانگین نمرات کیفیت زندگی و ابعاد آن قبل با بعد از مداخله بین دو گروه وجود داشت (001/0>p).

    نتیجه گیری

     برنامه مدیریت کنترل استرس می تواند به بیماران MS برای مدیریت بیماری و مشکلات مرتبط با زندگی خود کمک کند. از آنجایی که این برنامه آموزشی کارآمد و کم هزینه است، می توان آن را در مداخلات بهداشتی برای بیماران MS گنجاند.

    کلید واژگان: مولتیپل اسکلروزیس, استرس, کیفیت زندگی, آموزش}
    M Afrozeh, A Heidarzadeh, A Moghadam-Ahmadi, F Afrozeh, M Kazemi *
    Introduction

     Multiple sclerosis is one of the most important diseases that change a person's life, especially at a young age, causing a sharp drop in the quality of life and leading to disability. This research aimed to determine the effectiveness of stress control training on the quality of life of female patients with multiple sclerosis.

    Materials and Methods

     The current research is semi-experimental with a pre-test, post-test, and control group in 2017. Sixty female patients with multiple sclerosis were selected as available and randomly divided into two intervention and control groups. The research tool was the quality of life questionnaire of multiple sclerosis patients. The intervention group participated in 10 stress control training sessions for 2 hours. The control group did not receive training. Data were analyzed using independent-t and paired-t statistical tests.

    Results

     The average score of quality of life before the intervention in the intervention group and the control group had no statistically significant difference (p=0.672). In the post-test, the average score of quality of life, physical health, and mental health in the intervention group was significantly higher than the control group (p<0.001). The independent t-test results showed a significant difference between the average scores of the quality of life and its dimensions before and after the intervention between the intervention and control groups (p<0.001).

    Conclusion

     A stress control management program can help MS patients to manage their disease and problems related to their lives. Since this educational program is efficient and low-cost, it can be included in health interventions for MS patients.

    Keywords: Multiple Sclerosis, Stress, Quality of Life, Education}
  • علی حیدرزاده، مرتضی زنده دل، حسن گیلانپور، وهاب باباپور

    سیستم ملانوکورتین نقش مهمی در کنترل مرکزی اخذ غذا در پرندگان دارد. از طرفی نسفاتین-1 اخذ غذا در پرندگان را کاهش می دهد. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر سیستم ملانوکورتینی بر اخذ غذای ناشی از نسفاتین-1 در جوجه های گوشتی صورت گرفته است. تعداد 36  جوجه ی گوشتی بطور تصادفی در سه گروه آزمایشی تقسیم شدند. هر آزمایش شامل یک گروه کنترل و 3 گروه تیمار بود (12 جوجه در هر گروه). در تمام آزمایشات، پرندگان پس از 3 ساعت محرومیت از غذا (FD3) ‎ با تزریق داخل مغزی-بطنی‏ (ICV) ‎محلول رقیق کننده یا ‏محلول دارویی را دریافت کردند. سپس به پرندگان اجازه دسترسی بدون محدودیت به غذا و آب داده شد. مصرف غذا (گرم) بر اساس درصد وزن بدن (%BW) ‎اندازه گیری شد. در آزمایش اول، به جوجه ها درگروه اول محلول کنترل، گروه دوم نسفاتین- 1)40 نانوگرم)، گروه سوم SHU9119 (5/0 نانومول، آنتاگونیست گیرنده های MC3/MC4) و گروه چهارم نسفاتین-1 +  SHU9119به صورت داخل بطنی مغزی تزریق شد. در ‏آزمایش دوم، به جوجه ها در گروه اول محلول کنترل، گروه دوم  نسفاتین- 1)40 نانوگرم)، گروه سوم  MCL0020(5/0 نانومول، آنتاگونیست گیرنده MC4) و گروه چهارم نسفاتین- 1+ MCL0020 تزریق شد.‏ در ‏آزمایش سوم، به جوجه ها در گروه اول محلول کنترل، گروه دوم  نسفاتین- 1)40 نانوگرم)، گروه سوم  MTII(45/2 پیکومول، آگونیست گیرنده های MC3/MC4) و گروه چهارم نسفاتین- 1+ MTII تزریق شد.‏ نتایج نشان داد، تزریق نسفاتین-1 با دوز 40 نانوگرم اخذ غذا را کاهش داد (05/0>p). تزریق هم زمان نسفاتین-1 و SHU9119، همچنین تزریق هم زمان نسفاتین-1 و MCL0020 کاهش اخذ غذای ناشی از  نسفاتین-1 ‏را مهار کرد (05/0 > p). تزریق نسفاتین-1 با دوز 40 نانوگرم و MTII با دوز 45/2 پیکومول تاثیری در اخذ غذا نداشت (05/0<p). در حالیکه تزریق هم زمان نسفاتین-1 با دوز 40 نانوگرم و MTII با دوز 45/2 پیکومول اخذ غذا را کاهش داد (05/0 > p). با توجه به نتایج، احتمالا اخذ غذای ناشی از نسفاتین-1 در جوجه های گوشتی توسط سیستم ملانوکورتینی میانجی گری می شود.

    کلید واژگان: اخذ غذا, نسفاتین-1, سیستم ملانوکورتینی, جوجه}
    A. Heidarzadeh, M .Zendehdel, H .Gilanpour, V. Babapour

    Food intake is a set of physiological mechanisms affecting different central nervous system areas. The melanocortin system plays an important role in the central control of food intake in birds. Nesfatin-1 reduces food intake in birds. The present study was conducted to investigate the effect of the melanocortin system on food intake caused by nesfatin-1 in broiler chickens. 36 broilers were randomly divided into three experimental groups. Each experiment included a control group and 3 treatment groups (12 chickens in each group). In all experiments, after 3 hours of food deprivation (FD3), chicks received either control diluent or drug solution by intracerebroventricular (I.C.V.) injection. Then the birds had ad libitum access to the ‎food and fresh water, and then cumulative food intake (gr) was measured based on the ‎percentage of the body (%BW). In the first experiment, chickens in the first group were given the control solution, the second group nesfatin-1 (40 ng), the third group SHU9119 (0.5 nmol, antagonist of MC3/MC4 receptors), and the fourth group nesfatin-1 + SHU9119 intracerebroventricularly was injected. In the second experiment, chickens in the first group were injected with the control solution, the second group with nesfatin-1 (40 ng), the third group with MCL0020 (0.5 nmol, MC4 receptor antagonist), and the fourth group with nesfatin-1+ MCL0020. In the third experiment, chickens in the first group were injected with the control solution, the second group with nesfatin-1 (10 ng), the third group with MTII (2.45 pmol, an agonist of MC3/MC4 receptors), and the fourth group with nesfatin-1+ MTII. The results showed that the injection of nesfatin-1 with a dose of 40 ng decreased food intake (p<0.05). Co-injection of nesfatin-1 and SHU9119 and co-injection of nesfatin-1 and MCL0020 inhibited the hypophagia caused by nesfatin-1 (p < 0.05). Injection of Nesfatin-1 with a dose of 10 ng and MTII with a dose of 2.45 pmol did not affect food intake (p > 0.05). While the co-injection of nesfatin-1 with a dose of 10 ng and MTII with a dose of 2.45 pmol reduced food intake (p < 0.05). According to the results, food intake caused by nesfatin-1 in broilers is probably mediated by the melanocortin system.

    Keywords: Food Intake, Nesfatin-1, Melanocortin system, chicken}
  • آبتین حیدرزاده*، مرضیه نجومی، مهدی الوندی، ابوالفضل محمدی، فرزاد محسنی، پویا نقش پور
    مقدمه

    پزشکان خانواده در ایران از فقدان دانش، توانمندی ها و مهارت های لازم رنج می برند. ارتقای برنامه آموزشی، مستلزم بررسی وضعیت موجود آموزش در حوزه پزشکی خانواده است. این مطالعه با هدف ارزیابی وضعیت موجود آموزش در عرصه پزشکی خانواده در دانشکده های پزشکی ایران انجام شد.

    روش ها: 

    این مطالعه ی مقطعی از روش های کمی و کیفی برای به دست آوردن اطلاعات استفاده نمود. داده ها با استفاده از پرسشنامه های محقق ساخته بسته و باز-پاسخ جمع آوری گردید. شرکت کنندگان در مطالعه کلیه معاونت های آموزشی دانشگاه ها یا مدیران گروه های آموزشی پزشکی اجتماعی و خانواده در دانشگاه های علوم پزشکی دولتی، آزاد و پردیس های بین المللی در کشور بودند.

    یافته ها:

     زمینه حضور دانشجویان در عرصه پزشکی خانواده در اکثر دانشگاه های علوم پزشکی در مقطع آموزش پزشکی عمومی فراهم نیست، به طوری که حداکثر 37 درصد دانشگاه های علوم پزشکی در دوره کارورزی و حداقل 12 درصد دانشگاه ها در دوره مقدمات بالینی، امکان حضور دانشجویان را در این عرصه فراهم کرده اند. کم ترین تعداد روزهایی که به این برنامه تخصیص یافته مربوط به دوره علوم پایه و بیشترین تعداد روزها مربوط به دوره کارورزی بود. همچنین نتایج کیفی نشان داد که چالش های آموزش پزشک خانواده به گروه های آموزشی بالینی، مراکز جامع سلامت، زیرساخت ها، دانشجویان و کوریکولوم آموزش پزشک خانواده مربوط می باشد و ضروری است اصلاحاتی در حوزه قوانین و مقررات، ساختارها، آموزش و انگیزش انجام گیرد.

    نتیجه گیری:

     وضعیت موجود آموزش در عرصه پزشک خانواده دارای چالش های زیادی در حوزه های مختلف می باشد. هر نوع برنامه ریزی برای گسترش آموزش پزشک خانواده، بدون بررسی دقیق و اصلاح چالش های مربوطه در گروه های آموزش بالینی، عرصه مراکز جامع سلامت، زیرساخت ها، دانشجویان و کوریکولوم می تواند به شکست منجر شود.

    کلید واژگان: پزشکی خانواده, خدمات سلامت, پزشکی عمومی, آموزش پزشکی, خانه سلامت}
    A. Heidarzadeh*, M. Nojomi, M. Alvandi, A. Mohammadi, F .Mohseni, P. Naghshpour
    Introduction

    Family physicians in Iran suffer from lack of relevant knowledge, competencies, and skills. Improving the training program requires examining the currently provided education in the field of Family Physician. This study aimed to evaluate the current status of Family Physician’s Education and training in Iranian medical schools.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted using mixed methods combining the elements of quantitative and qualitative research. Data was collected using both close-ended and open-ended author-made questionnaires. Participants in the study were all vice chancellors or heads of social and family departments of public and private Medical Sciences Universities and International Campuses in the country.

    Results

    While studying general medicine, the conditions for students’ participation in the field of family medicine in most Medical Universities is not available, so that a maximum of 37% of medical universities in the internship course and at least 12% of universities in the clinical preparation course, have provided the opportunity for students to attend in this area. The lowest number of days dedicated to this program was during the basic sciences course, while the internship course dedicated the highest number of days. Also, qualitative results showed that challenges of the Family Physician’s training program are related to clinical education groups, comprehensive health centers, infrastructure, students, and Family Physician’s education curriculum. It is necessary to reform rules and regulations, structures, education, and motivation to overcome current challenges.

    Conclusion

    The results indicate that the education and training of family physicians in Iran face many challenges, and any planning to expand the current program without careful consideration and overcoming the challenges related to clinical education groups, comprehensive health centers, infrastructure, students, and curriculum, may lead to failure.

    Keywords: Family physician, Health services, General medicine, Medical education, Health houses}
  • مرتضی رهبرطارمسری، آبتین حیدرزاده، حسین خوشرنگ، فرزاد محسنی، ایده دادگران*، ماهدخت طاهری، فریبا عسگری، ربیع الله فرمانبر، صدیقه فلاح

    یکی از رویکردهای فلسفی آموزش عالی، دیدگاه پاسخگویی اجتماعی است که تمرکز آن بیشتر بر مسوولیت پذیری دانشگاه ها در خدمت به جامعه است. در این رویکرد دانشگاه ها و دانشکده های پزشکی به عنوان یک نهاد اجتماعی با دیدگاه پاسخ گویی به نیازها و انتظارات جامعه جزء جدا نشدنی از فلسفه وجودی آموزش عالی هستند. پاسخگویی اجتماعی، تعهد در قبال هدایت، آموزش و پژوهش و ارایه خدمات بهداشتی درمانی بر اساس اولویت نیازهای سلامتی جامعه است و اهمیت آن، به صورتی است که در بعضی از مطالعات به عنوان یکی از 4 رسالت اصلی دانشگاه های علوم پزشکی در نظر گرفته می شود (1). پاسخگویی اجتماعی، تعامل با افراد جامعه است و حرف بهداشتی- درمانی موظف به پیش بینی و پاسخگویی به نیازهای اولویت دار سلامتی جامعه در حال حاضر و آینده می باشند (2). از نظر برخی از کارشناسان و صاحب نظران در سیستم آموزش پزشکی ایران در زمینه پاسخگویی به نیازهای جامعه ضعف وجود دارد و ارتباط دانشجویان با جامعه به تدریج ضعیف تر شده است و در طول سالیان با حذف فصل های مشترک جای خود را به  مرزبندی های غیرقابل نفوذ داده است. درصورتی که پاسخگویی به نیازهای جامعه و در نتیجه تعامل پویا بین  آموزش و جامعه یک تقاضای منطقی، مستمر و پایدار است (1). پاسخگویی اجتماعی یک پارادایم جدید آموزش پزشکی و نوعی تغییر فرهنگی است. در مطالعات متعددی که بر روی پزشکان تازه فارغ التحصیل انجام گرفته است به کمبود مهارت پزشکان اشاره شده است. از نشانه های نقص در پاسخگویی اجتماعی برنامه ی درسی، کمبود دانش، نگرش و مهارت پزشکان متناسب با نیازهای جامعه است؛ با این حال دیده شده که عدم توجه به پاسخگویی اجتماعی در تربیت پزشکان، زمینه ی القای حس ناتوانی در پزشکان برای خدمت رسانی به جامعه را فراهم می کند که خود موجب کاهش اعتماد به نفس آن ها و افزایش اضطراب آنان در سال های آغازین طبابت  می شود (3). امروزه بیش از هر زمان دیگری با چالش توانمندی فارغ التحصیلانی روبرو هستیم، که پاسخگوی نیازهای بهداشتی و چالش های کنونی جامعه نیستند، مواردی مثل بیماران، شهروندان، خانواده ها، جوامع و کل کشور. نیازها و چالش های بهداشتی کدامند؟ چه کسی آن ها را تعریف می کند؟ چگونه دانشکده های پزشکی خود را برای رسیدگی به آن ها از طریق عملکرد، آموزش، تحقیق و ارایه خدمات خود سازماندهی می کنند؟ اصول مسئولیت پذیری اجتماعی خواستار تعامل صریح این موارد سه گانه است: شناسایی نیازها و چالش های اجتماعی فعلی و آینده ، تطبیق برنامه های دانشکده برای پاسخگویی به آن ها و تایید این که اثرات پیش بینی شده به نفع جامعه بوده است. مسیر مسئولیت پذیری اجتماعی آموزش پزشکی در ایران گویای این مهم است که ادغام آموزش پزشکی در ارایه خدمات بهداشتی و درمانی بهترین استراتژی برای پاسخگویی نظام سلامت و پاسخگویی اجتماعی آموزش پزشکی است (4). با توجه به موارد ذکر شده و اهمیت بکارگیری رویکرد آموزش پزشکی پاسخگو و  با تاکید بر چشم انداز نظام آموزش علوم پزشکی کشور در افق 1404 مبنی بر پاسخگویی به نیازهای سلامت جامعه به عنوان یکی از ارکان اساسی این نظام و همچنین در راستای عملیاتی سازی پاسخگویی اجتماعی، یکی از ابعاد مدل شش وجهی تعالی دانشگاه، تغییر مسیر مراکز جامع خدمات سلامت به سمت مرکز آموزش پزشکی پاسخگو و تدوین و طراحی مدل ها و برنامه هایی جهت آموزش و آشنایی بیشتر دانشجویان با پاسخگویی اجتماعی و در نتیجه مسوولیت پذیر نمودن فراگیران در ارایه بهتر مراقبت های سلامت ضروری به نظر می رسد. مجریان فرایند حاضر جهت ایجاد تغییر لازم دانستند با فرآیندی برنامه ریزی شده و بر اساس مدل های موفق تغییر، گام های عملیاتی طراحی و اجرا نمایند. برای ایجاد تغییر و حرکت از سمت مرکز خدمات جامع سلامت به مرکز آموزش پزشکی پاسخگو، از مدل 8 مرحله ای کاتر(5) استفاده گردید. گام اول: آماده سازی افراد، در این گام سعی شد که شرایط تغییر و لزوم چرایی تغییر برای افراد و دست اندرکاران برنامه آموزش پزشکی پاسخگو مشخص و به عبارتی حس فوریت تغییر در آنان ایجاد گردد. بنابراین جلسات متعددی با حضور افراد کلیدی و مسیول آموزش کارورزان پزشکی شامل مدیران گروه های آموزشی ماژور (داخلی، جراحی، کودکان و زنان)، مدیر گروه پزشکی اجتماعی، معاون آموزش پزشکی عمومی دانشکده پزشکی، مسیول آموزش پاسخگو دانشگاه، مدیر و اعضای هییت علمی مرکز مطالعات، نمایندگانی از معاونت های بهداشتی و اجتماعی، معاونین آموزشی و مدیران EDO دانشکده های تابعه برگزار شد و وضعیت موجود آموزش پزشکی پاسخگو در دانشگاه  با ارایه گزارش یک ساله  توسط مسیولین تشریح شد و مشکلات اجرای برنامه آموزش پزشکی پاسخگو در مرکز خدمات جامع سلامت کوچصفهان اعم از فضای فیزیکی نامناسب، کمبود امکانات و تسهیلات مورد نیاز، دور بودن از مرکز و بروز مشکلات جاده ای در حین جابجایی کارآموزان و کارورزان پزشکی، عدم وجود بیمار در بعضی از گروه های آموزشی نظیر جراحی و بیمار دست یک (First Line) مورد بررسی قرار گرفت و ضرورت راه اندازی یک مرکز استاندارد آموزش پزشکی پاسخگو در سطح دانشگاه بر اساس برنامه درسی منطبق بر نیازهای بومی و منطقه در راستای پاسخگویی به نیاز جامعه مورد تاکید قرار گرفت، همچنین تبیین ضرورت تشکیل کمیته آموزش پزشکی پاسخگو در دانشگاه متشکل از اساتید پایه و بالین، ضرورت تشکیل کار گروه استانداردسازی مراکز بهداشتی درمانی منتخب جهت آموزش و مهارت اندوزی) ، تشکیل کمیته ایده پردازی به منظور بازنگری در برنامه های آموزشی، اعزام اساتید گروه پزشکی اجتماعی و متخصصین پزشکی خانواده به مراکز آموزش پاسخگوی دانشگاه های اصفهان، تبریز و مازندران جهت بازدید و آشنایی با وضعیت آموزش پزشکی پاسخگو در سایر دانشگاه ها و ارایه گزارش بازدید، بهره مندی از پتانسیل و همکاری متخصصان پزشک خانواده در اجرای برنامه آموزش پزشکی پاسخگو از جمله فعالیت های صورت گرفته در این دانشگاه جهت ایجاد حس ضرورت راه اندازی مرکز آموزش پزشکی پاسخگوی استاندارد در افراد بوده است. گام دوم: انتخاب تیم قوی جهت اجرای طرح، در این مرحله انتخاب افرادی که  هدایت کننده پروژه باشند، بسیار مهم بود.  تیم قوی متشکل از یک رهبر قوی و پشتیبانی اعضاء مهم و کلیدی حوزه های آموزش و بهداشت انتخاب شوند. بدین منظور جلسه ای با حضور مدیران گروه های آموزشی ماژور و معاونین آموزشی و بهداشتی، رییس و معاون آموزشی پزشکی عمومی  و مدیران ستادی حوزه های آموزش و درمان تشکیل و مقرر گردید این تیم به رهبری معاونت های آموزشی و بهداشت هدایت کننده فرآیند باشند. از جمله جلسات تشکیل شده در این زمینه، تشریح ضرورت ایجاد تیم های ویژه در دانشگاه جهت اجرای برنامه آموزش پزشکی پاسخگو بود. بدین منظور 3 تیم راهبردی، اجرایی و تخصصی تشکیل شد که اعضاء تیم راهبردی شامل معاونین آموزشی و بهداشتی، مسیولین دانشکده پزشکی و مدیران ستادی، اعضاء تیم اجرایی شامل مسیولین، کارشناسان اجرایی در سطح ستاد و دانشکده پزشکی، و اعضاء تیم تخصصی متشکل از پزشکان متخصص خانواده و اعضاء هییت علمی دانشکده پزشکی و مرکز مطالعات دانشگاه بودند. جهت هماهنگی و تسریع و تسهیل اجرای فرآیند دبیرخانه ای جهت راه اندازی برنامه آموزش پزشکی پاسخگو در مرکز مطالعات مستقر و شروع بکار نمود. گام سوم: ساختن یک چشم انداز مشترک، پس از تشکیل تیم ضرورت داشت، محتوای آموزشی تعیین گردد و این که چه اتفاقی قرار است در آینده رخ دهد؟ بدین منظور رسالت و اهداف و چشم انداز مرکز جامع خدمات سلامت مشخص و استراتژی های لازم برای دستیابی به دورنما توسط تیم راهبردی تدوین شوند. گام چهارم: انتشار چشم انداز، جهت شروع فعالیت ها لازم بود که اهداف و چشم انداز راه اندازی آموزش پزشکی پاسخگو به اطلاع دست اندرکاران آموزش برسد. بدین منظور با برگزاری چند جلسه با تیم تخصصی- اجرایی و دانشجویان، فرآیند،اهداف و رسالت و چشم انداز مرکز برای آنان توصیف و تبیین شد.  گام پنجم: توانمند سازی افراد جهت حرکت در راستای چشم انداز، انجام اقدام لازم جهت توانمندسازی اعضای هییت علمی  و دانشجویان شرکت کننده در برنامه آموزش پزشکی پاسخگو از جمله برگزاری جلسات و کارگاه ها برای آشنایی با وضعیت آموزش پزشکی پاسخگو در سایر دانشگاه ها، اساتید گروه پزشکی اجتماعی و متخصصین پزشکی خانواده از مراکز آموزش پاسخگوی دانشگاه های اصفهان، تبریز و مازندران بازدید نمودند و گزارش های بازدید خود را همرا ه با تصاویر در جلسه ای با حضور افراد کلیدی و دست اندر کار مطرح نمودند که تاثیر بسزایی در آگاهی و نگرش آن ها نسبت به راه اندازی مرکز آموزش پزشکی پاسخگوی در افراد داشت. گام ششم: ایجاد پیروزی های زودرس، از جمله مواردی که در دستیابی زودرس به اهداف برنامه آموزش پزشکی پاسخگو مورد توجه قرار گرفت، عبارت بود از: تصویب برنامه آموزش پزشکی پاسخگو در شورای آموزشی دانشگاه؛ تصویب و دریافت بودجه؛ بازسازی ساختمان در جهت ایجاد فضای لازم جهت عرصه فعالیت کارورزان پزشکی و متخصصان پزشکی خانواده؛ استفاده خدمتی از متخصصان پزشک خانواده در اجرای برنامه آموزش پزشکی پاسخگو؛ طراحی طرح درس و طرح دوره آموزش پزشکی پاسخگو ؛ طراحی لاگ بوک؛ عقد تفاهم نامه همکاری فی مابین معاونت آموزشی و بهداشتی در خصوص (نحوه و چگونگی ارایه آموزش به کارورزان، پرداخت حق الزحمه به پزشکان و متخصصین شاغل در معاونت بهداشتی، تشویق و تقدیر از عملکردهای مناسب)؛ تدوین نظام منابع حمایتی لازم جهت حضور دانشجویان و اساتید حاضر در عرصه های آموزش پاسخگو؛ برطرف شدن مشکلات جابجایی کارورزان پزشکی به محل اجرای برنامه؛ حضور دانشجویان بر اساس برنامه منظم و ایجاد انگیزه بیشتر با ارایه طرح درس و طرح دوره مدون؛ استفاده از سامانه سیب در برنامه آموزش پزشکی پاسخگو و ارایه آموزش توسط متخصصان پزشک خانواده جملگی از موارد ایجاد انگیزه مطلوب و موثر در کارکنان و کارورزان پزشکی جهت همکاری بیشتر با برنامه آموزش پزشکی پاسخگو. گام هفتم: تحکیم دست آوردها، بسط و گسترش مراکز آموزش پزشکی پاسخگو شامل  مراکز منتخب  شفت، صومعه سرا و مرکز خدمات جامع منجیل گام هشتم: نهادینه کردن دست آوردها، ورود دوره مذکور  به عنوان بخشی از کوریکولوم آموزش پزشکی عمومی در قالب یک دوره یک ماهه مدون و به عنوان بخشی از آموزش دانشجویان به طور روتین؛ پیشنهاد نهایی نمودن برنامه  عرصه های آموزشی از یک ماه تا سه ماه؛ پیشنهاد شرط تصویب فارغ التحصیلی کارورزان پزشکی منوط به گذراندن دوره 6  ماهه آموزش مجازی پزشک خانواده و دریافت گواهی مربوطه طی دوره کارآموزی و کارورزی. با توجه به سرعت یپشرفت علم و تکنولوژی و افزایش توقعات مشتریان، ایجاد تغییر در سازمان به سمت پاسخگویی به نیازهای جامعه اجتناب ناپذیر است. با بکارگیری مدل های موفق تغییر در سازمان (نظیر مدل کاتر که در این مطالعه معرفی شد) می توان هر یک از مراحل تغییر  را با برنامه ریزی و بر اساس اصول عملی طراحی و اجرا نمود

    کلید واژگان: پاسخگویی اجتماعی, آموزش پزشکی, مرکزجامع خدمات سلامت, مدل تغییر کاتر}
    M Rahbar Taramsari, A Heidarzadeh, H Khoshrang, Farzad Mohseni, Dadgaran*, M Taheri, F Asgari, R Farmanbar, S Fallah

    Social accountability is a commitment to guidance, education and research and the provision of health services based on the priority of community health needs and its importance is such that in some studies it is considered as one of the four main missions of medical universities. It is necessary to change the direction of comprehensive health service centers to the social accountable medical education center. In this process, the change is explained using the 8 steps of the Kotter change model.

    Keywords: Social Accountable, Medical Education, Comprehensive Health Service Center, Kotter change model}
  • اعظم حیدرزاده، مه لقا دهقان، مرضیه لری پور*، سهیلا قنبری
    زمینه و هدف

    سندرم پیش از قاعدگی و دیسمنوره تاثیرات منفی بر روی کارآیی فردی و اجتماعی افراد مبتلا دارد. طبق مرور پیشینه انجام شده تغذیه می تواند نقشی اساسی در شیوع و شدت سندرم پیش از قاعدگی و دیسمنوره داشته باشد، لذا این مطالعه با هدف تعیین ارتباط الگوی تغذیه دانشجویان دختر با سندرم پیش از قاعدگی و دیسمنوره اولیه انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی، 314 نفر از دانشجویان دختر گروه های علوم پزشکی رفسنجان در سال 1397 به صورت سهمیه ای شرکت داشتند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک و پرسشنامه غربال گری علایم قبل از قاعدگی (Premenstrual Symptoms Screening Tool) و مقیاس سنجش دیسمنوره جمع آوری شد. اطلاعات پس از جمع آوری وارد نرم افزار SPSS نسخه 18شده و سپس با استفاده از ضریب همبستگی Pearson آنالیز شدند.
    یافته ها: میانگین مصرف مواد غذایی مختلف در روز 16/1664±21/3208 گرم، نمره سندرم پیش از قاعدگی 99/10±67/27 و دیسنموره 37/2±47/5 بوده است. از میان گروه های مختلف غذایی تنها بین مصرف لبنیات و سندرم پیش از قاعدگی ارتباط ضعیف، معکوس و معنی داری وجود داشت (005/0=p 164/0-= .r). همچنین هیچ ارتباط معنی داری بین نمره دیسمنوره با الگوهای غذایی وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    با افزایش مصرف لبنیات توسط دانشجویان دختر، سندرم قبل از قاعدگی در این دانشجویان کاهش می یابد که با توجه به ضعیف بودن این ارتباط در مطالعه حاضر نیاز به پژوهش های بیش تر در این زمینه وجود دارد.

    کلید واژگان: سندرم پیش از قاعدگی, دیسمنوره, تغذیه, دانشجویان}
    A. Heidarzadeh, M. Dehghan, M. Loripoor*, S. Ghanbari
    Background and Objectives

    Premenstrual syndrome and dysmenorrhea have a negative effect on the personal and social performance of patients. According to the background review, nutrition can play a key role in the prevalence and severity of premenstrual syndrome and dysmenorrhea. Therefore, this study was performed to determine the relationship between nutritional pattern of female students and premenstrual syndrome and primary dysmenorrhea.

    Materials and Methods

    In this descriptive study, 314 female students of Rafsanjan medical sciences departments participated in 2018 as a quota. Data were collected using the Feed Frequency Questionnaire, Premenstrual Symptoms Screening Tool, and Dysmenorrhea Scale. After collecting, data were entered into SPSS version 18 software and then analyzed using Pearson’s correlation coefficient.

    Results

    The average daily intake of various foods per day was 3208.21±1664.16, premenstrual syndrome score 27.67±10.99 and dysmenorrhea score 5.47±2.37. Among the different food groups, there was only a weak, inverse and significant relationship between dairy consumption and premenstrual syndrome (p= 0.005, r= -0.164). There was also no significant relationship between dysmenorrhea score and dietary patterns.

    Conclusion

    With increasing dairy consumption by female students, premenstrual syndrome in these students decreases. Due to the weakness of this relationship in the present study, there is a need for further research in this field.

    Keywords: Premenstrual Syndrome, Dysmenorrhea, Nutrition, Students}
  • شادمان نعمتی، فریبا عسگری*، آبتین حیدرزاده، عالیا صابری، محمد هادی بهادری، سودابه حدادی
    مقدمه

    تعیین اولویت های پژوهشی یک فرآیندعلمی است که به منظور اختصاص منابع برای بهترین استفاده بنا نهاده شده است و از اصول استراتژیک رهبری در هرساختار پژوهشی است نظر به اهمیت و نقش تحقیقات علمی در برنامه ریزی های خرد و کلان، و نیز با توجه به اینکه پژوهش ها باید در راستای نیازهای اصلی جامعه مربوطه باشد، هدف این مطالعه تعیین اولویت های پژوهشی در حیطه آموزش از دیدگاه دست اندرکاران امورآموزش پزشکی و اعضای هیات علمی دانشکده پزشکی بود.

    روش ها

    این مطالعه توصیفی- مقطعی برروی 30 نفر از اعضای هیات علمی خبره دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شد. محیط پژوهش دانشکده پزشکی شهر رشت بود. روش جمع آوری اطلاعات، به روش دلفی و در سه مرحله انجام شد. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید. پس از محاسبه میانگین نمرات کلیه شرکت کنندگان درخصوص هرعنوان، عناوینی که از نمره های بالاتری برخوردار بودند به عنوان موضوع دارای اولویت بالا در حیطه مربوطه قرارگرفت.

    یافته ها

    نتایج حاصل از اتفاق نظر اعضای هیات علمی شامل 89 عنوان پژوهشی در6 حیطه پژوهش درآموزش به عنوان اولویت ارائه گردید و پس از نمره دهی و تجزیه و تحلیل حیطه های مختلف، درنهایت درمورد عناوین 6 حیطه مختلف اتفاق نظر به دست آمد و در مرحله نهایی در هر حیطه به ترتیب: برنامه ریزی آموزشی 39 عنوان، ارزشیابی آموزشی 19، اعضای هیات علمی 13 آموزش مداوم 5، مدیریت آموزشی 10 و درحیطه دانشجویان و استعدادهای درخشان 3 عنوان تاییدگردید.

    نتیجه گیری

    باتوجه به ضرورت تحقیق درامور آموزشی، به نظر می رسد که تعیین اولویت های پژوهشی در حیطه آموزش علوم پزشکی یکی از اهداف اصلی برنامه راهبردی حوزه های آموزشی و هماهنگ سازی فعالیت هسته های آموزشی دانشکده ها با سایرفعالیت ها برای پاسخ به نیازهای کلان جامعه، ضروری می باشد.

    کلید واژگان: اولویت بندی, روش دلفی, پژوهش, آموزش}
    Sh Nemati, F. Asgari, A. Heidarzadeh, A. Saberi, M.H. Bahadouri, S. Haddadi
    Introduction

    Determine research priorities as a scientific process and principle of strategic planning and research sturcture devote resources for the best assigned. Given the importance and role of scientific research in micro and macro planning and also considering the basic needs of society in the direction of research should be relevant، the aim of this study was to determine research priorities in education from the viewpoint of the medical school faculty.

    Methods

    This cross-sectional study on 30 individuals have expert faculty of Guilan University of Medical Sciences. Medical research environment was in Rasht. Data collection method، Delphi method was conducted in three stages. Collected data using SPSS software version 13 was analyzed. After calculating the scores of all participants on each title، titles that had a higher score as a high priority issue in the domain were concerned.

    Results

    Results of the consensus، including 89 reserch subject in six priority areas of research training as was provided. After scoring and analysis of different areas، eventually about six titles in different areas of consensus was achieved. Respectively in the final stage in each domain: educational planning 39 subject، educational evaluation 19 subject، Faculty 13 subject، continuing education 5 subject، educational management 10 subject and talented students 3 subject were confirmed.

    Conclusion

    It seems that in order to providing the necessities of community، determine medical education research as one of basic objectives of strategic planning in education as well as coordinate educational development office (EDO) activities with others is necessery.

    Keywords: Priority, Delphi Techinic, Research, Education}
  • F Mansour, Ghanaei*, MS Fallah, A Heidarzadeh, R Jafarshad, F Joukar, Rezvan, Ghasemipour, M Arami, S Keyhanian, M Keyhanian
    Ba ckground Irritable bowel syndrome (IBS) is one of the most prevalent gastrointestinal disorders characterized by non-specific symptoms such as abdominal pain and altered bowel habits with no known organic pathology. Its prevalence varies in different communities. We performed this study to determine the prevalence of IBS in medical students who attended Gilan University of Medical Sciences (GUMS). Methods Medical students of GUMS were studying during 2002 academic year were enrolled in this cross-sectional study. Within a specifically designed schedule, trained general practitioners performed student interviews. The interviewers used a structured questionnaire based on the Rome II criteria. Data were analyzed using SPSS-10 software. Results were presented as percentages and the mean±SD and level of significance was denoted as a p-value <0.05. R esults This study included 422 students, 148 (35.1%) males and 274 (64.9%) females, trained in various educational levels at GUMS whose mean age was 23.7±2.9 years. The prevalence of IBS was 12.6% (53 of 422). IBS was more prevalent in females than males [15% (41 of 274) vs. 8.1% (12 of 148); p<0.05]. Reported a Physician 37.7% of cases visit in comparsion to 17.6% of non IBS case (p<0.05). C onclusion This study shows a higher prevalence of IBS in medical students than in other sections of the Iranian population. A prevalence of 12.6% in medical students, who are in an active phase of life, requires careful planning to provide alleviation.
    Keywords: IBS, Prevalence, Medical, Student, Iran}
  • عالیا صابری*، کیوان اسماعیل زاده، امیررضا قایقران، آبتین حیدرزاده
    چکیده
    مقدمه
    یکی از مکانیسم های مطرح برای درد میگرن التهاب نوروژنیک است که در اثر برقراری آبشار پروستاگلاندین ها و لکوترین ها ایجاد می شود و به نظر می رسد اسیدهای چرب غیراشباع امگا-3 از طریق تعدیل تولید آنها دارای آثار ضدالتهابی و در نتیجه ضددرد باشد.
    هدف
    تعیین اثرامگا-3 بر شدت سردرد میگرنی. مواد و روش ها: در این کارآزمائی بالینی دوسویه کور تصادفی شده، 198 بیمار میگرنی مراجعه کننده به درمانگاه نورولوژی بیمارستان پورسینای رشت از دی ماه سال 1387 تا شهریور ماه 1388 براساس معیارهایIHS انتخاب شدند. به مدت 3 ماه به 97 نفر از این بیماران (گروه مورد) روزانه دو کپسول امگا-3 (کلا حاوی2 گرم) و به 99 نفر دیگر (گروه شاهد) روزانه دو کپسول گلیسرول داده شد. شدت سردرد میگرنی بیماران قبل و بعداز درمان بر اساس معیار MIDAS درجه بندی شد. آنالیز در هر گروه به روش آزمون غیرپارامتری علامتی و مقایسه مقدار تغییر شدت سردرد بین دو گروه به روش آنالیز واریانس از نوع repeated measure ANOVA و با نرم افزارSPSS نسخه 15 انجام شد.
    نتایج
    در این مطالعه 97 بیمار درگروه مورد با میانگین سنی01/7± 51/26 و 99 بیمار در گروه شاهد با میانگین سنی21/6±85/24 حضور داشتند. دو گروه از نظر سنی (081/0=P) و جنسی (000/1=P) باهم همسان بودند. در گروه مورد شدت سردرد پس از 3 ماه درمان، 1/35% کاهش یافت که از نظر آماری معنی دار بوده (001/0P=) و در گروه شاهد شدت سردرد در همین مدت 2/20% کاهش یافت که از نظر آماری معنی دار نبود(P =0.154). مقدار تغییر شدت سردرد در 2 گروه از نظر آماری دارای اختلاف معنی دار بود(048/0P =). نتیجه گیری : امگا-3 در کاهش شدت حملات میگرنی موثر است.
    کلید واژگان: امگا-3, سردرد, میگرن}
    A Saberi*, K Esmaeilzadeh, A.R Ghayeghran, A Heidarzadeh
    Abstract
    Introduction
    One of the mechanisms of migraine pain is neurogenic inflammation causing by induction of prostaglandins (PGs) and leukotrienes(LTs), it seems that polyunsaturated fatty acid omega 3 have anti-inflammatory and so analgesic effect by modifying their production.
    Objective
    Determine the effect of omega-3 on the severity of migraine headache.
    Materials and Methods
    In this randomized double blind clinical trial study, 198 patients who suffered from migraine and referred to the clinic of neurology in poursina hospital in Rasht, were selected from January to September 2009 according to IHS criteria. They divided to two groups: 2 pearls of omega3 (2gr) were given to case group (97 patients) and 2 pearls of glycerol were given to control group for 3 months. Headache severity was graded according to MIDAS before and after treatment .The analysis was performed in each group by sign test. Comparing the changes of headache severity were assessed by repeated measure ANOVA variance were analyzed by SPSS 15.
    Results
    97 patients in case group (27 male & 70 female) with mean age of 26.51±7.01 years and 99 patients in control group (28 male & 71 female ) with mean age of 24.85±6.21 years participated in this study. This 2groups were adjusted for age (P=0.081) and sex (P =1.000). The reduction in headache severity in case group was 35.1% that was statistically significant (P=0.001) and in control group 20.2% that wasn’t statistically significant (P=0.154).The changes in headache severity had statistically significant difference in these 2 groups. (P =0.048)
    Conclusion
    Omega 3 is effective on reduction of migraine headache severity.
    Keywords: Headache, Migraine, Omega 3}
سامانه نویسندگان
  • دکتر آبتین حیدرزاده
    حیدرزاده، آبتین
    دانشیار دانشکده پزشکی رشت - پزشکی اجتماعی و خانواده، دانشگاه علوم پزشکی گیلان
  • علی حیدرزاده
    حیدرزاده، علی
    دانش آموخته دکتری کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال