به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ahmad zarezardini

  • حمید حاجی اسمعیلی اردکانی*، کمال صحرایی اردکانی، احمد زارع زردینی، نجف یزدانی

    با آنکه سخن از اصطلاح اعجازقرآن کریم از اواخر قرن سوم هجری رایج شده اما طی قرن ها تحولاتی را شاهد بوده است به گونه ای که پس از افول همه جانبه در قرن دوازدهم، از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری به تدریج مسیر رشد را می پیماید که در آن عوامل مختلف فردی واجتماعی در بستر تاریخ تاثیرگذار بوده است. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و کمک گرفتن از منابع کتابخانه ای و با استفاده از رویکرد تحلیل تاریخی، مولفه های مهم موثر در روند دانش اعجاز قرآن کریم بررسی شده است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی ازآن است که نهاد دین در خروج از رکود به وجود آمده در مباحث اعجاز قرآن کریم، نقش آفرین بوده است به گونه ای که نهضت احیاگری دینی شکل گرفته و منجر به حقارت زدایی قابل تامل در جامعه مسلمان در مقابل علم پرستی حاکم بر نهاد سیاست جهانی شده است. اما می توان گفت نقشی که توسط نهاد جهانی سیاست علم زده به جغرافیای جهان اسلام تحمیل شده در این دگرگونی تاثیرب یشتری داشته به گونه ای که دانش اعجاز قرآن کریم به سمت جریان تعریف شده توسط این نهاد، متمایل شده و نهاد سیاست علم زده، نهاد دین را به انفعال در برابر خود واداشته است، گرچه این انفعال، عملا به قرن بعد رفته اما سرآغازی برای تحولات دیگر شده است.

    کلید واژگان: قرآن کریم, دانش اعجاز, تاریخ تحلیلی, قرن سیزدهم.
    Hamid Haji Esmaili Ardakani*, Kamal Sahraie Ardakani, Ahmad Zare Zardini, Najaf Yazdani

    Miracle of the Holy Qur’an has started since the end of the third century and the knowledge derived from this subject has changed over the centuries and after the widespread decline in the 13th century, it has grown gradually in the 14th century. It seems that social factors have more role than other factors in making mentioned changes. In this research, with descriptive-analytical method and using the sociological approach of knowledge, and in the direction of the convention of the development of miracle of the Qur’an to obtain the validity of the above hypothesis, the effective social components in the process of knowledge of the Qur’an such as the institution of religion and politics and structures such as sufis and other common discourses have been studied, and the effect of these factors on the transformation of the miracle of the Holy Qur’an is considered for analysis and for future  use. The study shows that the efforts of the religion institution in the development of paying attention to the new dimensions of the miracle of the Qur’an as a scientific miracle has helped to strengthen the attention to scientific issues and create a feeling of inferiority.

    Keywords: Holy Qur’An, Miracle Science, Analytical History, 13Th Century
  • محمد بریهی بهمنشیری، یحیی میرحسینی*، احمد زارع زردینی

    دانش نام شناسی (Onomastics) یکی از شاخه های زبان شناسی است که حوزه ای گسترده از علوم گوناگون را در خود گنجانده است؛ پیشینه نام شناسی به اواخر قرن نوزده میلادی برمی گردد که دوره تدوین اصول و قواعد زبان شناسی تاریخی است. در نام شناسی، مطالعه نام ها از زوایای مختلف جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی و زبانی بررسی می شود. این دانش می کوشد قلمروهای مختلفی از نام ها را بکاود و درباره ساختار نام، وجه تسمیه و دلایل و توجیهاتی را برملا سازد که در ورای نام گذاری نهفته است. در پژوهش حاضر، به شیوه ای توصیفی تحلیلی، عناوین تفاسیر عرفانی گرد آمده و از جهت هسته معنایی، بررسی شده اند. نتایج به دست آمده پژوهش نشان می دهند در نام هایی که واژه «حقائق» به عنوان مرکز نام استفاده شده و نام دارای ساختار اضافی است، باید بخش دوم را هسته ترکیب در نظر گرفت. این ویژگی در نام هایی که واژه «اسرار» در  آنها به کار رفته است نیز دیده می شود؛ در حالی که در بسیاری از نام های تفاسیر که واژه «بیان» در آنها استفاده شده، هسته ترکیب همان بخش اول نام است. به عبارت دیگر، این نام ها جزء اسامی درون مرکز شمرده می شوند؛ اما نکته بسیار مهم در این تحقیق نام هایی هستند که در ساختار  آنها جار و مجرور دیده می شود. می توان این ساختارها را در گروه اسامی مرکب اضافی قرار داد؛ البته در این بین، اسامی و عناوینی وجود دارند که فاقد هسته مشخص اند.

    کلید واژگان: نام گذاری (تسمیه), نام شناسی, تفاسیر عرفانی, هسته معنایی, تصوف
    Mohammad Bereihi Bahmanshiri, Yahya Mirhoseini *, Ahmad Zare Zardini

    Onomastics is one of the branches of linguistics that includes a wide field of various sciences; The history of Onomastics goes back to the end of the nineteenth century, which is the period of compiling the principles and rules of historical linguistics. This knowledge first studies the names from different geographical, historical, social, and linguistic angles and explains various signification realms regarding the reasons for the names, according to different aspects. In the linguistic realm itself, the structure of names can be examined and analyzed from different aspects. In the present research, we have analyzed the names of popular and famous mystical interpretations from the perspective of the semantic core, in a descriptive-analytical method. The obtained results of the research show that in the names where the word "facts" is the focus of the name of the work and the name has an additional structure, contrary to the common practice in such analyses, the second part should be considered the core of the composition. This feature is also seen in the works where the word "secrets" is used, while in many of the names of the interpretations that have the word "expression" added to them, the core of the composition is the same as their first part; In other words, these names are among the names inside the center. What is very worthy of attention in this research are the names that jar and majrour can be seen in their structure. Such cases can be included as additional compound names. In addition, in this field, we are dealing with names that we should consider as having no specific nucleus.

    Keywords: Nomenclature, Onomastics, Quran Interpretation, Mystical Interpretations, Semantic Core, Sufism
  • بتول علامت ساز، احمد زارع زردینی*، کمال صحرایی اردکانی، سید محمد موسوی بفروئی

    یکی از گونه های پرکاربرد سخن در قرآن کریم، قصه است. قصص قرآن کریم گنجینه ای بس غنی از معارف ایمانی و اخلاقی و رفتاری است که آن ها را در عمل مجسم می کند و به تصویر می کشد تا قابلیت «تاسی» و «اقتدا» را برای دیگران مهیا سازد. ازسوی دیگر، در یک بازخوانی جامعه ساز از قصص انبیا در قرآن، اولین گام ها یافتن مضامین پرتکرار در روایت خداوند از آموزه ها و عملکرد انبیای الهی در قرآن کریم است. رویکردهای مضمون شناسی در دانش های ادبی، از جمله روایت شناسی، ابزارهای علمی دارای روایی و پایایی ارائه نموده است که می تواند به ما در این مسیر یاری رساند. براین اساس، نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با الگوی کاربست عنصر نقش مایه در دانش روایت شناسی، بخشی از داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم را بازخوانی کرده است. یافته های پژوهش نشان از نقش مایه هایی همچون تثبیت نگرش عقلانی تمدن ساز در پرتو نقش مایه محاجه، تثبیت کوشش و مجاهدت در بسط امر تمدنی با نقش مایه ابتلا و دغدغه تداوم تمدنی در نسل های آینده با نقش مایه دعا برای فرزندان در داستان ابراهیم (ع) دارد.

    کلید واژگان: قرآن کریم, خوانش تمدنی متون دینی, داستان ابراهیم (ع), نقش مایه, محمدباقر بهبودی
    Batool Alamatsaz, Ahmad Zarezardini *, Kamal Sahraei Ardakani, Sayyed Mohammad Musavi Bafrouei

    One of the frequently used forms of discourse in the Holy Quran is storytelling. The Quranic stories are a rich treasure trove of faith-based, ethical, and behavioral teachings, which are vividly portrayed to provide models for others to emulate. In a civilization-building rereading of the stories of the prophets in the Quran, the first step is to identify the recurring themes in God's narrative of the teachings and actions of the prophets. Approaches to thematic analysis in literary sciences, such as narratology, offer scientifically valid and reliable tools that can assist in this process. Accordingly, this article adopts a descriptive-analytical method and uses the motif element from narratology to reinterpret part of the story of Prophet Ibrahim (AS) in the Holy Quran. The findings of this study reveal motifs such as the establishment of a rational civilization-building mindset through the motif of debate, the affirmation of effort and struggle in the expansion of the civilizational mission through the motif of trial, and the concern for the continuation of civilization in future generations through the motif of prayer for offspring in the story of Ibrahim (AS).

    Keywords: Holy Quran, Civilizational Reading Of Religious Texts, Story Of Ibrahim (AS), Motif, Mohammad Baqir Behbudi
  • مهدیه اسماعیلی، حمید حمیدیان*، احمد زارع زردینی

    حریم خصوصی به عنوان یکی از اساسی ترین جلوه های حقوق بشر همواره در جوامع و مکاتب گوناگون، از جایگاه ویژه و بسزایی برخوردار بوده است؛ لکن علی رغم نقش پررنگ آن در زندگی افراد و پیشینه ای که از آن برخوردار است، هنوز بر سر تعریف مشخصی از آن توافق نشده است. حضرت علی % در سخنان گوهربار خود در کتاب نهج البلاغه، این حق را در قالب حمایت از حقوق دیگر به رسمیت شناخته و نقض آن توسط دیگری را بر نمی تابند. در این پژوهش با استفاده از اسناد کتابخانه ای و به شیوه ی توصیفی- تحلیلی، مفاهیم مرتبط با حمایت حضرت علی % از حریم خصوصی، از نهج البلاغه استخراج گردیده و در سه حوزه ی جداگانه مربوط به اموال، جسم و جان و روح و روان و با نیم نگاهی به شروح پیام امام امیرالمومنین آیت الله مکارم شیرازی و مصباح السالکین ابن میثم مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان اهمیت بی بدیل ایشان نسبت به حفظ این حق، نمود عینی یافته است.

    کلید واژگان: امام علی (ع), نهج البلاغه, حریم خصوصی, تفسیر کاربردی, مصباح السالکین, شرح پیام امام
    Mahdiyeh Esmaili, Hamid Hamidian*, Ahmad Zare Zardini

    Privacy, as one of the most basic manifestations of human rights, has always had a special and significant place in various societies and schools; however, despite its prominent role in people's lives and the background it has, there is still no agreement on a specific definition of it. Imam Ali (as) recognized this right in the form of protecting other rights in his precious words in the book Nahj al-Balāghah and did not condone its violation by others. In this research, by using library documents and in a descriptive-analytical method, concepts related to Imam Ali's (as) protection of privacy have been extracted from Nahj al-Balāghah. and it has been examined in three separate areas related to property, body and soul, soul and spirit, and with a half-look at the explanations of the message of Imam Amir al-Mu'minin (as) by Ayatollah Makārem Shirazi and the book Miṣbāḥ al-Sālikin by Ibn Maytham. The findings of the research show that their irreplaceable importance towards maintaining this right has been concretely manifested.

    Keywords: Imam Ali (As), Nahj Al-Balāghah, Privacy, Practical Interpretation, Explanation Of The Imam's Message
  • مهدیه اسماعیلی، حمید حمیدیان*، احمد زارع زردینی
    حق بهره مندی از حریم خصوصی، از مهم ترین مصادیق حقوق بشر به حساب آمده و با بررسی منابع دینی و نیز سیره رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، در می یابیم که اسلام فراتر از دیگر نظام های حقوقی، حافظ و مدافع این حق بوده است. پوشیده نیست که با ظهور فضای مجازی و به دلیل ابعاد و ماهیت خاص آن، لزوم حفظ و حراست از این حق شکلی جدی تر و مهم تر به خود گرفته است. حضرت علی (ع) نیز حق حریم  خصوصی افراد را ارج می نهاده و نسبت به حفاظت از آن اهتمام ویژه داشتند. این پژوهش با روش توصیفی۔تحلیلی و با تکیه و استناد به منابع کتابخانه ای، سعی در تطبیق کدهای اخلاقی حریم  خصوصی در نهج البلاغه و فضای مجازی دارد تا نشان دهد که ضرورت حمایت اخلاقی از این حق با ظهور و بروز فضای مجازی و توسعه روز افزون آن، بیش از پیش احساس می شود.
    کلید واژگان: امام علی (ع), نهج البلاغه, حریم خصوصی, فضای مجازی. اخلاق فضای مجازی
    Mahdieh Esmaili, Hamid Hamidian *, Ahmad Zarezardini
    The right to privacy is considered one of the most important human rights, and by examining religious sources as well as the conduct of the Prophet of Islam (PBUH) and the Shia Imams, we find that Islam has been a greater guardian and defender of this right than other legal systems. It is evident that with the emergence of cyberspace and due to its unique dimensions and nature, the necessity of preserving and protecting this right has taken on a more serious and important form. Imam Ali (AS) also highly valued the right to privacy of individuals and paid special attention to its protection. This research, using a descriptive-analytical method and relying on library resources, aims to compare the ethical codes related to privacy in Nahj al-Balagha and cyberspace, in order to show that the necessity of ethical protection of this right is increasingly felt with the emergence and development of cyberspace.
    Keywords: Imam Ali (AS), Nahj Al-Balagha, Privacy, Cyberspace, Cyberspace Ethics
  • محدثه قادری، احمد زارع زردینی*، یحیی میرحسینی

    محققان و پژوهشگران عرصه حدیث در کنار روش های سنتی برای بازیابی متون اصیل حدیثی و یافتن تحریفات و اضافات وارد شده در روایات، به شیوه های نوین و دقیق تری نیاز دارند. یکی از این روش ها، لایه شناسی متون است. در دهه های اخیر به این شیوه به صورت جدی تر نگریسته شده است. لیکن جای خالی لایه شناسی در حوزه ی علوم حدیث بسیار محسوس است. از این رو جستار حاضر به گونه شناسی و بررسی دلایل پیدایش لایه های مختلف بر متون روایی پرداخته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی با نگاهی نو به بازخوانی متون روایی در قالب لایه شناسی می پردازد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که دلایل مختلفی از قبیل شرح مزجی متن، دو مولفی بودن، مونتاژ شدن باعث ایجاد چندلایگی در متون می شود و توجه به زمان، زبان، مکان و اسلوب بیانی حاکم بر متن در شناسایی لایه های مختلف، می تواند مفید باشد.

    کلید واژگان: نوسازی علوم حدیث, لایه شناسی, گونه شناسی, نقد متن, احادیث مدرج
    Mohaddeseh Ghaderi, Ahmad Zarezardini*, Yahya Mirhoseini

    Researchers in the field of hadith, along with traditional methods, need new and more accurate methods to recover authentic hadith texts and find distortions and additions in hadiths. One of these methods is the layering of texts. In recent decades, this method has been looked at more seriously. But the void of stratification in the field of hadith sciences is very noticeable. Therefore, the present essay deals with the typology and investigation of the reasons for the emergence of different layers on narrative texts. The current research deals with the rereading of narrative texts in the form of stratification with a descriptive-analytical method. The findings of the research indicate that various reasons, such as the mixed description of the text, the fact that it has two authors, assembling, create multi-layeredness in the texts, and paying attention to the time, language, place and style of expression that governs the text in identifying different layers. can be useful.

    Keywords: Renovation Of Hadith Sciences, Stratification, Typology, Text Criticism, Graded Hadiths
  • اسما ایرانمنش*، احمد زارع زردینی، کمال صحرایی

    یکی از راهبردها و ابزارهای مبارزاتی و تبلیغی امام صادق با توجه به وجود جریان ها ونحله های دینی، سیاسی و فرهنگی زمانه مناظره است که با سازوکارهای زبانی و غیرزبانی مختلف در جهت ارتباط با فرد مقابل برآمده و به دفاع از اندیشه اسلامی در پرتو گفتگو در تعامل پرداخته اند.نظریه ی گفتار یا منطق گفتگویی میخائیل باختین از رویکردهای جدید در خوانش و نقد متون است باختین نظریه خود را بر مولفه هایی استوار کرده که در شکل گیری سخن و گفته موثرند. وی گفتار را دارای زمینه غیرزبان شناختی و بافت می داند و در حیطه فرا زبان شناسی به مطالعه گفتار می پردازد.این مقاله پس از معرفی مختصر نظریه ی گفتار باختین به عنوان یک مدل برای فهم بهتر روایات به بررسی مولفه های گفتار در مناظرات امام صادق با ابن ابی العوجاء پرداخته و با روش توصیفی- تحلیلی نقش هر یک از این مولفه ها را در فهم جامع تر متن مناظرات بیان می کند.

    کلید واژگان: امام صادق؟ع؟, مناظره, باختین, گفتار, ابنابیالعوجاء
    Asma Iranmanesh*, Ahmad Zarezardini, Kamal Sahraei
  • مجتبی انصاری مقدم، احمد زارع زردینی*، علی محمد میرجلیلی

    از دیرباز تاکنون یکی از مهم ترین مسایل در خانواده و جامعه، مسیله تربیت است؛ در همه ادوار اندیشمندان حوزه های مختلف به دنبال ارایه راهکار مطلوب تربیتی بوده اند. با توجه به اینکه قرآن کریم به عنوان آخرین و اصیل ترین کتاب آسمانی به شمار می رود و نص آن بدون هیچ تغییری همان نص نزول یافته از سوی خداوند متعال است، توجه به روش تربیتی خداوند در قرآن کریم از اهمیت والایی برخوردار است. پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی به دنبال استخراج الگوی تربیتی خداوند در قرآن کریم است. پس از مطالعه قرآن می توان دریافت که در قرآن برای القای مفاهیم از الگویی ویژه به نام «تصریف» استفاده شده است؛ تصریف به معنای «ارایه مفهوم واحد با روش های گوناگون» است. این سبک تربیتی، نوعی تربیت لایه ای به شمار می رود که در مواقع مختلف بنابر شرایط مخاطب از گونه ای خاص استفاده می شود. در بسیاری از آیات، خدای متعال مفاهیم قرآن را بر مبنای مخاطبان ایراد می نماید؛ گاهی مخاطب شخص پیامبر $ است که از روشی مودبانه استفاده نموده، گاهی مخاطب مومنین هستند با تشویق آن ها می پردازد، گاهی منافقین و یهود مخاطب می شوند که از روش های تمثیل و انذار استفاده شده است و امثال اینها. نتیجه آنکه تربیت با سبک تصریف (بر مبنای تغییر مخاطب) الگوی ویژه برای القای مفهوم است که می تواند مورد استفاده همگان قرار گیرد، این سبک در فهم بهتر معنا نزد مخاطبان تاثیر شایانی دارد. از دیگر نتایج این پژوهش می توان به بسترسازی جهت طراحی یک روش تربیتی اشاره نمود که به مطالعه این سبک در قرآن کریم می پردازد.

    کلید واژگان: قرآن, تربیت, تصریف, مخاطب, تغییر مخاطب, روش تربیتی
    Mojtaba Ansari Moghaddam, Ahmad Zare Zardini*, Ali Mohammad Mir Jalili

    From a long time until now, one of the most important issues in the family and society is the issue of education; in all eras, scholars from different fields have sought to provide a suitable educational solution. Considering that Holy Qurʾān is considered as the last and most original divine book and its text is the same text revealed by Almighty Allah, it is of great importance to pay attention to Allah's educational method in Holy Qurʾān. The research seeks to extract Allah's educational model in Holy Qurʾān with a descriptive-analytical method. After studying the Qurʾān, we can see that a special pattern called taṣrīf has been used in the Qurʾān to introduce concepts; taṣrīf means "presenting a single concept with different methods". This educational style is a type of layered education that is used in different ways according to the audience's conditions. In many verses, Almighty Allah criticizes the concepts of the Qurʾān based on the audience; sometimes the addressee is the person of the prophet (pbuh) who used a polite method; sometimes the audience is believers, He encourages them; sometimes, hypocrites and Jews are addressed that allegorical and warning methods have been used and the like. The result is that education with taṣrīf style (based on changing the audience) is a special model for inducing concepts that can be used by everyone. This style has a great effect on the audience's better understanding of the meaning. Among the other results of this research, we can point out the foundation for designing an educational method that deals with the study of this style in Holy Qurʾān.

    Keywords: Qurʾān, Education, Taṣrīf, Audience, Change of Audience, Educational Method
  • لیلا علیخانی*، احمد زارع زردینی، امیر جودوی
    آیات ششم تا هشتم سوره ضحی در مقام بیان مواهب خاص خداوند بر پیامبر خاتم (ص)، تعدد فهم تفسیرنگاران را به دنبال داشته است. این تنوع و اختلاف برخاسته از واژگان کاربسته، ساختار جملات و البته چندمعنایی آیات سه گانه است. چندمعنایی در آیات، انعکاس قدرت و حکمت خداوند در گزینش واژگان و چینش ساختارهایی است که سبب می شود یک واحد زبانی در یک بار استعمال و در یک متن مشخص از معانی متعدد برخوردار گردد و بتوان همه آن معانی را به عنوان مراد پروردگار پذیرفت. نوشتار حاضر با هدف بررسی تفسیری آیات ششم تا هشتم سوره ضحی در گام اول به تبیین نظرگاه مفسران می پردازد و سپس می کوشد با تحلیل واژگان کاربسته و ساختار جملات و بررسی روایات تفسیری، مناسبت و موافقت این دو را در چندمعنایی آیات به اثبات رساند. نتایج این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است نشان می دهد که روایات تفسیری در وفاق با مفردات و ساخت آیات مورد بحث، موید امکان خوانش های مختلف و فهم معانی متعدد از آنها است.
    کلید واژگان: تفسیر قرآن, سوره ضحی, چندمعنایی, روایات تفسیری
    Leila Alikhani *, Ahmad Zare Zardini, Amir Joudavi
    Verses 6 to 8 of Surah Al-Duha, in the capacity of expressing God's special gifts to the Holy Prophet, have caused many interpretations of these verses by commentators. This diversity and difference arises from the vocabulary used, the structure of the sentences and of course the polysemy of the three verses. Multiple meanings in the verses is a reflection of God's power and wisdom in the selection of words and the arrangement of structures that cause a linguistic unit to have multiple meanings in a single use and in a specific text, and all those meanings can be accepted as God's intention. The purpose of this article is to analyze the interpretation of the sixth to eighth verses of Surah Al-Duha, in the first step, it explains the point of view of the commentators, and then, by analyzing the words used and the structure of the sentences, and examining the interpretive traditions, the appropriateness and agreement of these two in the multiple meanings of the verses proved. This research, which has been carried out with a descriptive and analytical method, comes to the conclusion that interpretive narratives in accordance with the vocabulary and structure of the discussed verses, confirm the possibility of different readings and understanding multiple meanings from them
    Keywords: Qur'an Interpretation, Surah Al-Duha, polysemy, Interpretative Hadiths
  • محمد موسوی بفروئی*، محمد غفوری منش، احمد زارع زردینی، راضیه نظری
    سومین خطبه نهج البلاغه، «شقشقیه» نام دارد که در آن، بالاترین مقاصد کلامی در زیباترین قالب های بلاغی ارایه شده است. یکی از قالب های ادبی اعجاب برانگیز، استفاده از استعاره ها و کنایه های متعددی است که امام علی علیه السلام در طی این سخنرانی به کار گرفته است. با بررسی استعاره ها و کنایه های مذکور دریافت می شود که این کلام از سطح سخن معیار و هنجار، فراتر است و موجب برجسته سازی در ذهن مخاطب می شود. البته برجسته سازی از طریق شگردهای مختلفی صورت می پذیرد که پژوهش پیش رو، تنها شگردهای استعاره و کنایه را با محوریت چیستی اغراض مفهومی امام علی علیه السلام مورد تحقیق قرار داده است. روش این مقاله توصیفی _ تحلیلی است و نتایج آن نشان می دهد که بررسی هر یک از برجسته سازی های استعاری و کنایی در خطبه شقشقیه، مخاطب را به اغراض و مقاصد عمیقی رهنمون می سازد؛ مقاصدی چون: جایگاه حقیقی امامت، دیدگاه امام علیه السلام درباره مردم و حکومت، برخی از ویژگی های رفتاری خلفای پیشین، و نیز به تصویر کشیدن وضعیت کنونی و گذشته. پی بردن به این گونه اغراض، نقش بسزایی در جهت تحلیل گفتمان امامت امام علی علیه السلام در تفکر شیعی دارد.
    کلید واژگان: امام علی(علیه السلام), خطبه شقشقیه, برجسته سازی, استعاره, کنایه
    Mohammad Muosavi Bafroei *, Mohammad Ghafoorimanesh, Ahmad Zare Zardini, Razieh Nazari
    The third lecture of Nahj al-Balaghah is called "Shegsheqiyah", in which the highest theological purposes are presented in the most beautiful rhetorical forms. One of the wonderful literary forms is the use of numerous metaphors and allusions that Imam Ali (as) used at once during this speech. Examining the above-mentioned metaphors and allusions, it is well understood that these words has gone beyond the level of standard and normative speech and has caused a foregrunding in the mind of the audience. Of course, foregrunding is done through various tricks and this research has researched only metaphorical and ironic tricks with the focus on what is the conceptual purposes of Imam Ali (AS). The method of this article is descriptive-analytical and its results show that the study of each of the foregrundings in the metaphors and allusions of Shegsheqiyah lecture, leads the audience to deep purposes and intentions. Some of these goals are such as the real position of the Imamate, the Imam's view of the people and the government, some of the behavioral characteristics of the previous caliphs, and also portraying the current and past situation. Realizing such purposes plays an important role in analyzing the discourse of Imam Ali (as) in Shiite thought.
    Keywords: Imam Ali (AS), Shegsheqiyah lecture, foregrunding, Metaphor, allusion
  • صدیقه جنتی فیروزابادی، احمد زارع زردینی*، کمال صحرایی اردکانی

    پیوستگی شبکه ای سوره های قرآن از ارتباط ساختاری و محتوایی میان سوره ها سخن می گوید. در این سبک از مطالعات، به یافتن انواع ارتباطات در میان سوره های غیرهمجوار، اما شبیه که با عنوان «هم گروه» شناخته می شود، می پردازد. اگرچه ممکن است یک سوره از جهات گوناگون، با سوره های متفاوتی هم گروه باشد، که این خود نیز نه فقط روند این مطالعات را با چالشی روبرو نمی کند، بلکه می تواند نشان دهنده ظرفیت های بسیار قرآن در معناورزی باشد. این تحقیق با روش توصیفی - تحلیلی پیوستگی های سوره فتح با سوره های نوح، قدر و کوثر که همگی با تعبیر «انا» آغاز می شوند را بررسی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که میان این سوره ها انواع مختلفی از پیوستگی های ساختاری و محتوایی شامل حسن آغاز، سجع، لحن و ریتم مشترک، مضامین و غرض مشترک وجود دارد و دارای آیات نظیر از جهت شکلی و محتوایی هستند که پیوستگی شبکه ای آنها را تقویت می کند. از نتایج این پژوهش می توان به ایجاد زمینه ای مناسب برای فهم بهتر این سوره های هم گروه، شناخت و تبیین بهتر ساختار متنی قرآن، ایجاد زمینه مناسب برای گسترش روش های تفسیر قرآن به قرآن و یافتن همانند آیات اشاره کرد.

    کلید واژگان: سوره فتح, سوره های هم گروه, مطالعات سبک شناختی قرآن, پیوستگی شبکه ای سوره های قرآن, ساختارشناسی قرآن, تناسب آیات و سوره ها
    Seddiqa Janati Firoozabadi, Ahmad Zare Zardini *, Kamal Sahraei

    The network connection of the surahs of the Qur'an is all about the structural and content relationship between the surahs. In this style of studies, it deals with finding types of connections between non-adjacent but similar surahs, which are known as "the same group". Although one surah may be in the same group with different surahs in various ways, this itself not only does not pose a challenge to the process of these studies, but can also indicate the high potential of the Qur'an in meaning. This study examines the connections of Surah Fath with Surah Nuh, Qadr, and Kawthar, all of which begin with the expression "Ina (meaning indeed)", using a descriptive-analytical method. The findings of the study suggest that there are different types of structural and content connections between these surahs, including good beginning, saj’e, common tone and rhythm, common themes and purpose and they have similar verses in terms of form and content, which strengthens their network connection. Some of the findings of this study are providing the context for better understanding of these surahs of the same group, the better recognition and explanation of the textual structure of the Qur'an, providing the context for expanding the methods of interpreting the Qur'an to the Qur'an and finding similarities in the verses

    Keywords: Surah Fath, surahs of the same group, stylistic studies of the Qur'an, network connection of the surahs of the Qur'an, structure studies of the Qur'an, the relationship between verses, surahs
  • لیلا علیخانی*، احمد زارع زردینی

    چهارمین آیه از سوره بلد که مفسران در تفسیر و مترجمان در برگردان فارسی آن دیدگاه های مختلفی را مطرح نموده اند، آیه ای چندمعناست. منظور از چندمعنایی در آیه، نه به معنای ابهام معنایی است که بدون قصد گوینده در کلام رخ می دهد، بلکه حاکی از قدرت و حکمت خداوند در گزینش واژه ها و ترکیب هایی است که همزمان بیانگر چند معنا بوده و همه معانی، مقصود او نیز باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تفسیری و ترجمه ای چهارمین آیه از سوره بلد، ویژگی چندمعنایی در آن را مفروض دانسته است. لازمه فهم و برگردان مطلوب آیه، شناخت واژگان کاربسته، روابط هم نشینی در آیه و سپس فضای سوره است. نوشتار پیش رو که با روش توصیفی- تحلیلی انجام یافته، به این نتیجه می رسد که می توان دو معنا را از آیه به عنوان مراد پروردگار دریافت که انعکاس آن در برگردان فارسی آیه، به سبب عدم امکان معادل سازی یک به یک (یک واژه به ازای یک واژه)، کاربست موازی واژگان خواهد بود.

    کلید واژگان: سوره بلد, «لقد خلقنا الإنسان فی کبد», ترجمه قرآن, چندمعنایی
    Layla Alikhani *, Ahmad Zare Zardini

    The fourth verse of Sūrat al-Balad, about which various viewpoints have been brought up by commentators in its interpretation and by translators in its Persian translation, is a polysemic verse. The meaning of polysemy in the verse is not the same as ambiguity of meaning that occurs without the intention of the speaker; rather, it indicates the power and wisdom of God in choosing words and combinations that express multiple meanings at the same time and all meanings have also been intended by Him. With the aim of examining the interpretation and translation of the fourth verse of Sūrat al-Balad, the present research has premised the polysemic feature in it. Understanding and a desirable translation of the verse necessitates knowing the applied words, the juxtaposition relationship in the verse as well as the ambience of the sūrah. The present article, which is carried out with a descriptive-analytical method, comes to the conclusion that two meanings can be understood from the verse as it is intended by the Lord, which is reflected in the Persian translation of the verse, will be a parallel application of words due to the impossibility of one-to-one (one word for one word) making equivalents.

    Keywords: Sūrat Al-Balad, ﴾Certainly We Created Man In Travail﴿, Qur'an Translation, Polysemy
  • رضا زینلی، سید محمد موسوی بفرویی*، احمد زارع زردینی

    در کلام امام علی (ع)، قرآن با زیباترین و دقیق ترین عبارات توصیف شده است. شروح نهج البلاغه نتوانسته اند، در این زمینه تمام زوایای اندیشه مولا علی (ع) را تبیین کنند. در سالیان اخیر دانش «زبان شناسی شناختی» در عرصه درک معنا به نظریاتی رسیده که می تواند در حوزه تبیین مفاهیم متون دینی ازجمله نهج البلاغه کاربرد داشته باشد. از جدیدترین نظریات، «مدل آمیختگی مفهومی» فوکونیه و ترنر (2002) است. پژوهش حاضر با بهره گیری از این الگو، در پی تبیین استعاره های مفهومی به کاررفته در مورد «قرآن» در خطبه 198 است. به این منظور، به تناسب ظرفیت یک اثر پژوهشی، چهار عبارت استعاری از این خطبه انتخاب و با استفاده از الگوی چهار فضایی، مراحل ساخت معنا به تصویر کشیده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، واژه های «بحر»، «تبیان»، «شفاء» و «جنه» که برای توصیف قرآن در حوزه مبدا، به کاربرده شده در درک استعاری حوزه مقصد (واژه قرآن)، نقش تبیین کنندگی دقیقی را ایفا می کنند و از این طریق می توان با خوانشی جدید به نکات بدیع دست یافت. یافته ها حاکی است که امام (ع) در کاربرد این عبارات از ژرف نگری جامعی بهره برده است و کاربست این نظریه می تواند افق های جدیدی را در تبیین مفاهیم استعاری نهج البلاغه بگشاید.

    کلید واژگان: قرآن, نهج البلاغه, زبان شناسی شناختی, آمیختگی مفهومی
    Reza Zeinali, Mohamad Mousavi *, Ahmad Zarezardini

    The present study, using the " Conceptual Blending Theory" which is one of the latest theories of "cognitive linguistics", seeks to explain the conceptual metaphors used about the "Quran" in sermon 198. For this purpose, four metaphorical phrases from this sermon were selected, and using the four-space pattern, the stages of meaning creation were depicted. The findings of the study show that the words "sea", "strong building", "healing" and "shield", which have been used to describe the Qur'an in the source area, and play a precise explanatory role in the metaphorical understanding of the destination area (the word of the Quran), and from this through a new reading, novel points can be inferred. The findings indicate that Imam (a.s.) had a comprehensive insight by using these phrases and the application of this theory can open new horizons in explaining the metaphorical concepts of Nahj al-Balagha.

    Keywords: Qur'an, Nahj al-Balagha, Cognitive Linguistics, Conceptual Blending
  • علیرضا خراسانی، علی محمد میرجلیلی*، احمد زارع زردینی

    برای بهره مند شدن از روایات به عنوان یکی از منابع مهم شناخت دین، شناخت جایگاه رجالی راویان موجود در زنجیره سند آنها ضرورت دارد. این شناخت خود بر شناخت شخص راویان استوار است، زیرا ابتدا باید شخص قرار گرفته در زنجیره سند شناسایی گردد تا پس از آن جایگاه رجالی او مورد بررسی گیرد. مبحث توحید مختلفات در علم رجال به دنبال کشف همه عناوین راویان و یکسان سازی آن هاست که تلاشی بایسته در مسیر شناخت شخص راوی محسوب می شود. کشف علل تعدد عناوین راویان یکی از راه هایی است که می تواند پژوهش گر را در این راستا یاری کند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با بررسی منابع روایی و رجالی در مقام پاسخ به این سوال است که علل تعدد عناوین یک راوی چیست؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که تصحیف عناوین در کنار تعدد واقعی عناوین، اختلاف در عناوین، اختلاف منابع رجالی و حدیثی، خلط نام ها با نام واره ها، خلط کنیه ها و کنیه واره ها، اختصار سند، اختصار عنوان و تعمد در تعدد عناوین، مهم ترین علل تعدد عناوین راویان است.

    کلید واژگان: توحید مختلفات, عناوین راویان, تعدد عناوین, علل تعدد عنوان
    Alireza Khorasani, Ali Mohammad Mirjalili *, Ahmad Zare Zardini

    In order to benefit from hadiths, as one of the major sources of religious knowledge, it is necessary to know about the biographical and scholastic identities of the narrators of those hadiths. As a matter of fact, investigating the scholastic status of a narrator should be preceded by gaining biographical knowledge about him. To this end, valuable attempts have been made to extract any possible information about hadith narrators and organize it into unified datasets. This can help researchers detect why a given narrator has been mentioned with different names or titles. Through a descriptive-analytical method, this research delves into hadith sources and biographies to detect why a narrator is sometimes referred to with numerous names or titles. As the results of the study show, the main factors in this regard are the deliberate misspelling or mispronunciation of names, disparity of names, differences among biographical and hadith sources, existence of confusable names and titles, brevity of the lists of narrators, conciseness of names, and deliberate multiplication of names.

    Keywords: Unification of differences, Narrators&rsquo, names, Multiplicity of names, Reasons for the multiplicity of names
  • حمیدرضا فاضلی*، بمانعلی دهقان منگابادی، محمدعلی حیدری مزرعه آخوند، احمد زارع زردینی

    سخن از انسجام و پیوستگی متن قرآن به گذشته های دور در اندیشه قرآن پژوهان مسلمان برمی گردد. به رغم باور عموم قرآن پژوهان غربی به پراکندگی متن قرآن، در دوران معاصر دسته ای از ایشان با اتکا به دانش های ادبی و زبانی، در پی اثبات انسجام و پیوستگی این متن مقدس در قالب نظریه نظم متقارن بر آمده اند. مقاله حاضر با در پیش گرفتن روش توصیفی تحلیلی، به بررسی رویکرد «ریموند فرین»، قرآن پژوه معاصر خواهد پرداخت. وی با رویکردی ادبی به اثبات انسجام ساختاری سوره بقره می پردازد. این مقاله، نخست به معرفی مفهوم نظم متقارن پرداخته و پس از آن دیدگاه ریموند فرین در نظم سوره بقره را بیان کرده و به نقد و بررسی آن می پردازد. ریموند فرین سوره بقره را به نه بخش تقسیم می نماید و به صورت معکوس میان بخش های سوره ارتباط برقرار کرده و یک مدل کلی و فراگیر را از ارتباط بخش های سوره ارایه می کند. از جمله نقدهایی که بر کار وی وارد است؛ می توان به عدم ذکر مبانی تقسیم بندی ارایه تفاسیر اشتباه از سوره بقره، معیوب بودن برخی از ساختارهای درون بخشی سوره بقره، عدم توانایی قرار دادن یازده آیه پایانی بخش C’ در ساختار کلی سوره، ناکافی بودن شواهد تقارن میان بخش ها اشاره نمود. از نتایج این پژوهش اثبات ساختار منظم سوره بقره در قالب نظریه نظم متقارن می باشد که نشان می دهد سوره بقره منسجم است و هر آیه درست همانجایی از متن که باید قرار گرفته است.

    کلید واژگان: ترکیب حلقوی, ریموند فرین, سوره بقره, نظم متقارن, صنعت قلب
    Hamidreza Fazeli *, Bemanali Dehghan Mangabadi, MohammadAli Haydari Mazraih Akhund, Ahmad Zare Zardini

    Writing about the coherence and continuity of the text of the Qurʾān goes back to the distant past in the thought of the Muslim Qurʾānic scholars. In spite of the general belief of the Western Qurʾānic scholars in the dispersion of the Qurʾānic text, in the modern era, a group of them, relying on literary and linguistic knowledge, have sought to prove the coherence and continuity of this holy text in the form of the theory of symmetrical order. The present descriptive-analytical research article examined the approach taken by Raymond Farrin, a contemporary Qurʾānic scholar. He proves the structural coherence of Surah al-Baqarah within a literary approach. This article first introduces the concept of symmetrical order and then expresses Raymond Frein's view on the order of Surah Al-Baqarah and reviews it. Raymond Farrin divides Surah Al-Baqarah into nine parts and inversely establishes some links between the parts of the surah and presents a general and comprehensive model of the relationship between the parts of the surah. Among the criticisms laid against his work we can point out the lack of mention of the basis of division, presenting wrong interpretations of Surah Al-Baqarah, the defectiveness of some of the internal structures of Surah Al-Baqarah, the inability to place the final eleven ayahs of section C' in the overall structure of the surah, the insufficiency of the evidence of symmetry between the sections. This research, among others, proved the regular structure of Surah Al-Baqarah in the form of the theory of symmetrical order, which shows that Surah Al-Baqarah is coherent and each ayah is placed exactly where it should.

    Keywords: Cyclic composition, Raymond Farrin, Surah al-Baqarah, symmetric order anagram
  • حمید محمدی*، احمد زارع زردینی
    تفسیر تسنیم نوشته جوادی آملی ازجمله تفاسیر اجتهادی قرآن محسوب می شود و جوادی آملی در این اثر به پیروی از استاد خود سیدمحمدحسین طباطبایی اغلب از روش تفسیر قرآن با قرآن بهره گرفته است. تفسیر مفاتیح الغیب فخررازی هم جزء تفاسیر مشهور قرآن در میان اهل سنت است. این دو تفسیر برپایه دو نظام متفاوت فکری سامان یافته اند. بااین حال در جا های مختلف تسنیم شاهد رویارویی های مختلف جوادی آملی با آراء فخررازی هستیم. ازجمله این موارد نظر فخررازی در تفسیر آیه ولایت است که به طور مبسوط در تفسیر تسنیم نقد می شود. در این مطالعه می خواهیم نقد های مولف تسنیم درباره تفسیر فخررازی از آیه ولایت را بررسی روش شناختی کنیم. بنا ست از این فرضیه دفاع شود که عمده ترین شیوه های جوادی آملی در مقام نقد آراء تفسیری فخررازی بر پایه قواعد فهم متن استوار است.
    کلید واژگان: آیه ولایت, تفسیر تسنیم, تفسیر مفاتیح الغیب, روش شناسی
    Hamid Mohammadi *, Ahmad Zarezardini
    Tasnīm written by Javādī Āmolī is considered one of the ijtihādī interpretations of the Qurʾān. Javādī Amolī in this work, following his teacher Sayyid Muḥammad Ḥusayn Ṭabāṭabāyī, he often used the method of Tafsīr al-Qurʾān bil-Qurʾān. Al-Fakhr al-Rāzī's interpretation, Mafātīḥ al-Ghayb is also one of the famous interpretations of the Qurʾān among Sunnī Muslims. These two interpretations are based on two different intellectual and theological systems. However, in different places of Tasnīm, we see different confrontations between Javādī Āmolī and al-Fakhr al-Rāzī's opinions. Among these cases is al-Fakhr al-Rāzī's opinion in the interpretation of Āya al-Wilāya, which is extensively criticized in Tasnīm. In this study, we want to methodologically examine Tasnīm's criticisms about al-Fakhr al-Rāzī's interpretation of Aya al-Wilāya. It is aimed to defend the hypothesis that Javādi Āmolī's main methods of criticizing al-Fakhr al-Rāzī's interpretive opinions are based on the rules of understanding the text.
    Keywords: Āya al-Wilaya, Tasnīm, Mafātīḥ al-Ghayb, methodology
  • حمید محمدی*، احمد زارع زردینی
    فهم احادیث، نیازمند روش صحیح علمی است که «فقه الحدیث» نامیده می شود. فهم متون روایات، بدون داشتن روش درست و مبانی صحیح، برداشت اشتباه را به دنبال خواهد داشت. دانشمندان اسلامی برای در امان ماندن از این خطر، قواعد و مبانی فهم صحیح از قرآن و روایات را تدوین کرده اند. بسیاری از این قواعد در لابه لای مباحث فقهی تبلور نموده است که استخراج آن ها می تواند ما را با شیوه و ضوابط و مبانی فقه الحدیث آشنا سازد. یکی از آن مباحث، «کتاب الصلاه» شیخ عبدالکریم حایری است. با عنایت به شخصیت علمی مولف و اهمیت این اثر، این نوشتار در راستای فهم حدیث با مطالعه این کتاب به روش توصیفی تحلیلی و پژوهشی تبیین گردیده است. نتیجه حاصله نشانگر آن است که وی برای دستیابی به مقصود شارع از قاعده های ضابطه مندی پیروی می کند. ایشان در فقه الحدیث با اثبات متن، گردآوری روشمند و کامل گزاره ها، فهم متن و فهم مقصود در ارایه گزاره های شرعی تلاش می کند.
    کلید واژگان: حدیث, فقه الحدیث, فهم حدیث, شیخ عبدالکریم حائری
    Hamid Mohammadi *, Ahmad Zarezardini
    Understanding hadiths requires correct and theoretical method, which is called Fiqh al-Hadith. Comprehending the texts of hadiths without a proper method and correct foundations will result in wrong understanding. In order to avoid this fault, Islamic scholars have compiled the bases and rules of correct understanding of the Holy Qur'an and hadiths. Many of these rules have been revealed in jurisprudential discussions, and their extraction could make us familiar with the method, rules and foundations of fiqh al-hadith. One of those matters is the book of "Kitab al-Salat" by Sheikh Abdolkarim Haeri. Considering the scholastic character of the author and the importance of his work, in order to understand the hadith, this paper, with a descriptive-analytical method, has been compiled. The result shows that the author conform the regulated rules to understand the religious objective. In fiqh al-hadith, he tries to present the religious statements by proving the context, gathering the texts and statements in a methodical and comprehensive way, and understanding the text meaning.
    Keywords: hadith, fiqh al-hadith, understanding of hadith, Sheikh Abdolkarim Haeri
  • حمیدرضا فاضلی*، بمانعلی دهقان منگابادی، احمد زارع زردینی، محمدعلی حیدری مزرعه آخوند

    اغلب اندیشمندان غربی قایل بر گسسته بودن محتوای قرآن هستند اما برخی از اندیشمندان این اجماع را نپذیرفته و تلاش نموده تا انسجام ساختاری متن قرآن را اثبات نمایند. مقاله حاضر با درپیش گرفتن روش توصیفی تحلیلی، به بررسی رویکرد «جواد انور قریشی»، قرآن پژوه معاصر خواهد پرداخت. وی با تکیه بر نظریه نظم متقارن به تحلیل بلاغی سوره یوسف می پردازد. اندیشه نظم متقارن نشان خواهد داد که متن قرآن منسجم است و هر آیه، در جای درست خود قرار گرفته است. این مقاله، نخست به معرفی مفهوم نظم متقارن پرداخته و پس از آن نظم کامل سوره یوسف را از دیدگاه جواد انور قریشی بیان کرده و به نقد و بررسی آن می پردازد. انور قریشی سوره یوسف را به بیست و یک بخش تقسیم می نماید و به صورت معکوس میان بخش های سوره ارتباط برقرار کرده و یک مدل کلی و فراگیر را از ارتباط بخش های سوره ارایه می کند. وی معتقد است که خواب پادشاه مصر به عنوان یازدهیم بخش، در مرکز ساختار سوره یوسف قرار می گیرد و  ده بخش انتهایی سوره یوسف بازظهوری از ده بخش ابتدایی سوره می باشد. ازجمله نقدهایی که بر کار وی وارد است؛ می توان به عدم ذکر مبانی تقسیم بندی و پریشانگی در تقسیم بندی آیات اشاره کرد. از نتایج این پژوهش اثبات ساختار منظم سوره یوسف در قالب نظریه «نظم متقارن» می باشد.

    کلید واژگان: قرآن کریم, انور قریشی, سوره یوسف, ترکیب حلقه, صنعت قلب
    Hamidreza Fazeli *, Bemanali Dehghan Mangabadi, Ahmad Zare Zardini, MohammadAli Haydari Mazraeh Akhund

    Most Western thinkers believe that the content of the Qurʾan is discrete, but some thinkers have not accepted this consensus and have tried to prove the structural coherence of the Qurʾanic text. For example, drawing on the theory of symmetrical order, Javad Anwar Qureshi, a contemporary Qurʾanic scholar, analyzes the rhetoric of Surah Yusuf. The present article examines the approach proposed by him by adopting the descriptive-analytical method. The idea of ​​symmetrical order shows that the text of the Qurʾan is coherent and each ayah is in its right place. This article first introduces the concept of symmetrical order and then describes the complete order of Surah Yusuf from Javad Anwar Qureshi's point of view. Anwar Qureshi divides Surah Yusuf into twenty one parts and establishes a relationship between the parts of the surah in an inverse way and presents a general and inclusive model of the relationship between the parts of the surah. He believes that the dream of the king of Egypt as the eleventh part is at the center of the structure of Surah Yusuf and the last ten sections of Surah Yusuf are a re-emergence of the first ten sections. The criticisms of his work include not mentioning the pricinples of division and confusion in the division of ayahs. One of the results of this research is the proof of the regular structure of Surah Yusuf based on the theory of symmetrical order.

    Keywords: Holy Qurʾan, Anwar Qureshi, Surah Yusuf, Chain composition, Palindrome
  • حمیدرضا فاضلی، بمانعلی دهقان منگابادی*، احمد زارع زردینی، محمدعلی حیدری مزرعه آخوند

    یکی از گونه های قرآن شناسی دهه های اخیر در میان مستشرقان و مسلمانان، پژوهش های نوین در شناخت ساحت های جدید نظم قرآن کریم است که در این میان پژوهش های مبتنی بر نظم متقارن توانسته است جایگاه خوبی را در این میان به خود اختصاص دهد. مقاله حاضر با در پیش گرفتن روش توصیفی_تحلیلی، به بررسی رویکرد «ریموند فرین»، قرآن پژوه معاصر خواهد پرداخت. وی با تکیه بر نظریه نظم متقارن به تحلیل بلاغی سوره یوسف می پردازد. این مقاله، نخست به معرفی مفهوم نظم متقارن پرداخته و پس از آن دیدگاه ریموند فرین در نظم سوره یوسف را بیان کرده و به نقد و بررسی آن می پردازد. ریموند فرین سوره یوسف را به یازده بخش تقسیم می نماید و به صورت معکوس میان بخش های مختلف سوره ارتباط برقرار کرده و یک مدل کلی و فراگیر را از ارتباط بخش های سوره ارایه می کند. از جمله نقدهایی که بر کار وی وارد است؛ می توان به عدم ذکر مبانی تقسیم بندی و ارایه تفاسیر اشتباه از سوره یوسف همچون منفی انگاری روح، تمایل یوسف به زلیخا و زندانی کردن سارق جام پادشاه اشاره کرد. از نتایج پژوهش می توان تبیین بهتر زیبایی ترکیب متن سوره یوسف، توسعه مباحث اعجاز ادبی قرآن کریم و توسعه مباحث متن پژوهی جدید در راستای اثبات عدم تحریف قرآن اشاره نمود.

    کلید واژگان: قرآن کریم, ریموند فرین, سوره یوسف, ترکیب حلقوی, بلاغت سامی, صنعت قلب
    Hamidreza Fazeli, Bemanali Dehghan Mangabadi *, Ahmad Zarezardini, Mohammad Ali Haydari Mazraih Akhund

    One of the types of Quranology in recent decades among Orientalists and Muslims is new research in recognizing new areas of the order of the Holy Quran. In this regard, research based on symmetric order has been able to occupy a good position in this regard. The present article, using a descriptive-analytical method, will examine the approach of "Raymond Farrin", a contemporary Quran researcher. Relying on the theory of symmetrical order, he analyzes the rhetoric of Surah Yusuf. This article first introduces the concept of symmetrical order and then expresses Raymond Farrin's view on the order of Surah Yusuf and reviews it. Raymond Farrin divides Surah Yusuf into eleven sections and establishes an inverse relationship between the sections of the Surah and presents a general and comprehensive model of the relationship between the sections of the Surah. Among the criticisms of his work; We can not mention the principles of division and misinterpretations of Surah Yusuf, such as the negativity of the soul, Yusuf's inclination towards Zulaikha, and the imprisonment of the thief of the King's Cup. One of the results of this research is proving the regular structure of Surah Yusuf

    Keywords: Holy Quran, Raymond Farrin, Surah Yusuf, Circular Composition, Semitic Rhetoric, Heart Industry
  • مژگان قادر زاده، احمد زارع زردینی*، حسن زارعی محمود آبادی، سید سعید زاهد زاهدانی

    سرمایه اجتماعی در هر جامعه ای برخاسته از تجربه های تاریخی و تابع شرایط زمانی و مکانی آن است. از مهم ترین مولفه های سرمایه اجتماعی، هنجارهای اجتماعی است که در حیطه موضوعات جامعه شناسی قرار می گیرد. هنجارهای اجتماعی به منزله قاعده رفتاری هستند که در تعاملات و مناسبات اجتماعی به کار برده می شوند و منبعث از اعتقادات، باورها و ارزش های اجتماعی هستند. مقاله حاضر می کوشد تا با روش توصیفی - تحلیلی مکانیسم های نهادینه سازی هنجارهای اجتماعی را از نگاه امام علی (ع) بررسی نماید، یافته های پژوهش نشان می دهد، از نگاه امام علی (ع) مهمترین ویژگی هایی که سبب می شود هنجارهای اجتماعی در جامعه نهادینه شوند، عبارتنداز: عادلانه بودن هنجارها، هماهنگی و همسویی هنجارها با نیازهای ذاتی انسان، پایداری هنجارها، حق گرایی، هماهنگی هنجارها، همچنین آگاهی اجتماعی و پرهیز از فردگرایی، پذیرش الگوهای مرجع، خود کنترلی، آخرت گرایی، اعتقاد به نظارت الهی،وجدان اخلاقی،اعتقاد به کرامت ذاتی،معناگرایی، بخشی از ویژگی هایی است که افراد در جامعه انسانی، بایستی از آن برخودار باشند تا هنجارهادر اجتماع نهادینه شوند .از نتایج پژوهش می توان به بومی سازی و اسلامی سازی راهکارهای نهادینه سازی هنجارها در جامعه اسلامی اشاره نمود. .

    کلید واژگان: امام علی(ع), هنجارهای اجتماعی, نهادینه سازی, سرمایه اجتماعی, بومی سازی علوم انسانی
    Mozhgan Ghaderzadeh, Ahmad Zare Zardini *, Hashan Zarei, Sayyed Saeed Zahed Zahedani

    Social capital in each and every society has its origin in historical experiences and is a function of temporal and spatial situation. Among the most important factors in social capital are social norms, which fall within the scope of sociology. Social norms are rules of behavior used in social interactions and relations and emanate from opinions, beliefs, and social values. Through the analytic-descriptive method, the present article tries to examine mechanisms of institutionalization of social norms from the standpoint of Imam Ali (PBUH). Research findings show that in his view the most important traits of individuals in society that engender institutionalization of social norms are justice of norms, harmony and alignment of norms with essential human needs, sustainability of norms, righteousness, coherence of norms, social awareness and avoidance of individualism, acceptance of reference groups, self-control, otherworldliness, belief in divine monitoring, moral sense, belief in essential dignity of human beings, and spiritualism. Localization and Islamization of the ways of institutionalizing norms in Islamic society can be referred to as the results of the research.

    Keywords: Imam Ali, social norms, Institutionalization, social capital, localization of human sciences
  • فرج تلاشان*، علی محمد میرجلیلی، احمد زارع زردینی
    مقدمه

     هدف نهایی علم پزشکی تامین سلامت و تدام حیات بشری است اما در خلال روند کار، گاهی اوقات استفاده ابزارگونه از اعضا و جوارح و تحریف در ساختار طبیعی انسان ها، کرامت انسانی مخدوش شده که مصداق اتم اهانت تلقی می شود .پژوهش حاضر در راستای تبیین این موضوع ، با هدف تبیین و واکاوی پدیده اهانت در حوزه پزشکی از نگاه آموزه های اسلامی تدوین یافته است.

    روش ها

    پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی انجام پذیرفته و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از اسناد و مدارک معتبر گردآوری گردیده و با طبقه بندی و تحلیل اطلاعات نسبت به تجزیه و تحلیل  مطالب اقدام شده است.

    یافته ها

    استفاده ابزاری از عمل شبیه سازی و تبدیل شدن انسان های حاصل از علم شبیه سازی به کالا، ناقض کرامت و شخصیت انسانی است. سقط جنین در هر مرتبه از مراتب آفرینش انسان ناقض لوازم کرامت انسان(حق حیات و سلامتی) است. بر اساس ادله نقلی و عقلی هیچ کدام از انواع قتل ترحمی جایز نیست و برچیدن حیات انسانی مخالف فطرت و کرامت انسانی است.بر اساس دانش جدید پزشکی، مرگ مغزی، همان مرگ واقعی است و استفاده از جسم بیماران با کرامت و شانیت انسانی سازگاری دارد.

    نتیجه گیری

    تحریف در روند طبیعی و مخدوش کردن کرامت ذاتی و لوازم آن در انسان به عنوان موهبت الهی و استفاده ابزارگونه از آنها باعث تنزل و سقوط مقام انسانی به مرحله حیوانی می شود که مصداقی از اهانت به شمار می روند. در حوزه پزشکی(شبیه سازی،سقط جنین، قتل ترحمی و مرگ مغزی) هر گونه عملی که استفاده ابزار گونه از انسان تلقی شود،ناقض کرامت انسانی و لوازم آن(حق حیات و سلامتی) بوده و باعث هتک حرمت انسان شده که مصداق اتم اهانت به شمار می رود.

    کلید واژگان: تیین, واکاوی, اهانت, توهین, حوزه پزشکی, آموزه های اسلامی
    Faraj Talashan*, Ali Mohammad Mirjalili, Ahmad Zarezardini
    Introduction

    The ultimate goal of medical science is to ensure the health and continuity of human life, but during the work process, sometimes the instrumental use of organs and joints and distortion of the natural structure of human beings, human dignity is violated, which is considered an atom of insult. This issue has been compiled with the aim of investigating the phenomenon of insult in the field of Medical field from the perspective of Islamic teachings.

    Method

    The present study was conducted by descriptive-analytical method and the required information was collected using valid and first-hand documents and by classifying and analyzing the information, the content was analyzed.

    Findings

    The instrumental use of the practice of simulation and the transformation of human beings from the science of simulation into a commodity violates human dignity and personality. Abortion at any stage of human creation violates the requirements of human dignity (right to life and health). According to narrative and rational arguments, none of the types of murder is permissible and the dismantling of human life is against human nature and dignity. According to new medical knowledge, brain death is the real death and the use of patients' bodies is compatible with human dignity.

    Conclusion

    Distortion in the natural process and distorting the inherent dignity and its accessories in human beings as a divine gift and their instrumental use causes the human status to be degraded to the animal stage, which are considered as an example of insult. In the field of medical (simulation, abortion, murder and brain death), any action that is considered as the use of human tools is a violation of human dignity and its accessories (right to life and health) and has caused human dignity, which is an example. The atom is considered an insult.

    Keywords: Offense. insult, Medical field, Islamic teachings
  • لیلا علیخانی*، امیر جودوی، احمد زارع زردینی
    شش آیه آغازین سوره مرسلات ازجمله آیاتی است که مفسران مفرداتش را به شیوه های مختلف تفسیر نموده اند. به نظر می رسد نوع گزینش و چینش واژگان در این آیات صعوبت درک معنا را به همراه داشته است؛ صعوبتی که زمینه های پیشین و پسین آیات نیز از آن نمی کاهد و همین مسیله بسیاری از مفسران را به فهم مصداقی از آن مفردات سوق داده است. چنان که خواهیم دید، استدلال بعضی دیگر از مفسران هم که به خروج از مصداقی خاص و تعمیم مفاد آیه تمایل نشان داده اند صرفا تکیه بر اطلاق آیات مزبور است. در مطالعه حاضر با روش توصیفی تحلیلی خواهیم کوشید پس از تبیین آراء و استدلال های مفسران، با تکیه بر تفسیر قرآن به قرآن و احصاء روایات، دیدگاه برگزیده مبنی بر عدم انحصار به یک مصداق را مطرح کنیم و با تبیین سیاق آیات و تعیین هدف سوره مرسلات، این خوانش را ارزیابی و از آن دفاع نماییم. مجموع شواهد نشان می دهد که حصر آیات شش گانه بر مصداقی واحد سبب کاهش معنایی واژگان کاربسته در این آیات است. به نظر می رسد این آیات مصادیق متعددی را شامل می شوند که عبارت اند از: ریاح، ملایکه، آیات، انبیاء و اوصیاء.
    کلید واژگان: کلیدواژه ها: مرسلات, ریاح, ملائک, انبیاء, اوصیاء
    Leila Alikhani *, Amir Joudavi, Ahmad Zare Zardini
    The first six verses in Surah al-Mursalāt are examples of verses from which the commentators have understood different meanings. It seems that the type of selection and arrangement of words in these verses has made it difficult to understand the meaning; a difficulty that the previous and subsequent contexts of the verses do not diminish, and this issue has led many commentators to understand an example of it. The argument of some other commentators who have chosen the approach of leaving a specific example is based solely on the application of these verses. The present article uses a descriptive-analytical method by explaining the opinions and arguments of commentators, relying on the interpretation of the Qur'an to the Qur'an and counting the narrations, presents the preferred view in not being exclusive to an example. Also evaluate the selected view by explaining the context of the verses and determining the purpose of Surah al-Mursalāt. The result of the reasons is that the limitation of the six verses on a single instance reduces the semantic meaning of the words used in the verses. Therefore, it seems that the verses under study include several examples, which are: Riyah, angels, verses, prophets and spiritual successors.
    Keywords: Mursalāt, Rīyāḥ, al-Malāʾika, Al-Anbīyāʾ, Al-Awṣīyāʾ
  • Soodeh Assdai *, Aḥmad Zarezardini, Mahdī Motia, Abolfazl Ḥorrī

    One of the most important components of coherent understanding of the Qur’ānic semantic system is correct knowledge of a chapter as the main component of this systematic structure. The complex connecting network of the beginning, body, and ending of a text indicates its hidden semantic layers. In particular, the conceptual chain of the beginning and ending plays an important role in providing a summary of the meanings to audience. In this regard, this article seeks to answer how it is possible to understand the harmony and systematics governing structure of a chapter by examining the elements of the beginning and the ending. It is inspired by the fractal schema which highlights the role of meaningful repetition of self-similar components in creating the main structure of a coordinated design. Indeed, the analysis of intra-sectoral verbal-semantic evidences leads to a coherent reading of the concepts of a chapter. As a case-study, the interconnected structure governing the components of the beginning and the ending of the Spider chapter, through the conceptual chain of jihād, can be received in two levels of jihād for truth and jihād for oneself. In addition, mentioning the effects of choosing faith and guidance or not choosing them, which leads to the formation of believer and infidel groups, and the destiny of each of these two groups of the people related to the divine messengers are considered the interconnected space of the Spider chapter.

    Keywords: Interconnectivity, Structure, Fractal geometry, the Spider chapter
  • مریم طاوسی *، احمد زارع زردینی

    از جمله مطالعات میان رشته ای قرآن کریم، مطالعاتی است که در آن با دانش زبان شناسی نوین به بازشناسی لایه زبانی قرآن کریم پرداخته می شود. یکی از مباحث زبان‌شناسی نقش‌گرا، نظریه انسجام متنی است. این نظریه عواملی که اجزاء تشکیل‌دهنده متن را به هم مرتبط می‌سازد و سبب انسجام وهماهنگی آن می‌شود، بررسی می‌کند. مقاله حاضر به کاربست این مطالعات بر سوره حجرات با استفاده از روش تحلیلی_توصیفی پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ابزارهای آفریننده انسجام متنی در این سوره به سه دسته تقسیم می شوند: عامل واژگانی، عامل دستوری و عامل پیوندی. مهمترین عامل انسجام بخش در این سوره، عامل واژگانی است، در این میان، واژه «الله» با 27 مرتبه و واژه «رسول» با 5 بار تکرار نقش اصلی را در سوره دارد. از نتایج این پژوهش می توان به توسعه روش های زبان شناسی در دانش تناسب آیات قرآن، همچنین پاسخ گویی به شبهات مستشرقان درباره ناسازگاری و چندلایگی متن سوره های قرآن و همچنین ارایه یک روش در یافتن محور موضوعی سوره های قرآن کریم اشاره کرد.

    کلید واژگان: سوره شناسی, سوره حجرات, زبان شناسی نقش گرا, انسجام, انسجام متنی, انسجام واژگانی
    Maryam Tavousi *, Ahmad zarezardini

    Among the interdisciplinary studies of the Holy Quran, there are studies in which an attempt is made to recognize the linguistic layer of the Holy Quran with modern linguistic knowledge. One of the topics of Functional Linguistics is the theory of textual coherence which examines causes of coherence and coordination in the text. The present article has performed these studies on Surah Al-Hujurat using analytical-descriptive method. The research findings show that the tools that create textual coherence in this Surah are divided into three categories: lexical factor, grammatical factor and linking factor. The most important unifying factor in this surah is the lexical factor, among which, the word "Allah" with 27 times and the word "Messenger" with 5 repetitions has the main role in the surah. The results of this research include the development of linguistic methods in the knowledge of the appropriateness of Quranic verses, as well as responding to Orientalists' doubts about the inconsistency and multiplicity of the text of Quranic suras and also providing a method for finding the thematic axis of Quranic suras.

    Keywords: Surah Al-Hujurat, coherence, textual coherence, lexical coherence
  • احمد زارع زردینی*، یحیی میرحسینی، علی محمد میرجلیلی، سمیرا دهقان

    یکی از الگوهای تبیین ساختار زبان قرآن کریم،«نظام زوجی/ جفت سوره» است. از جمله قرآن پژوهان معاصر که به این دیدگاه پرداخته، امین احسن اصلاحی است . مقاله حاضر به روش تحلیل انتقادی و با هدف پاسخ گویی به این سوال که تا چه اندازه این دیدگاه می تواند در قرآن شناسی مورد توجه قرار گیرد، سامان یافته است. برای رسیدن به این هدف، با روش مثال نقض، به نقد و بررسی این دیدگاه پرداخته شد. بر این اساس، از آنجا که امین احسن اصلاحی سوره نجم را با سوره پیشین یعنی سوره طور زوج دانسته است، پژوهش به روابط سوره نجم با سوره پسین خود یعنی سوره قمر پرداخته تا بتواند از یافته های آن در ارزیابی دیدگاه اصلاحی بهره ببرد. یافته های پژوهش به تایید بخشی از دیدگاه اصلاحی اشاره داشت بدین معنا که یکی از الگوهای روابط همجواری در بین سوره های قرآن کریم،همان گونه که اصلاحی اشاره نموده ، مکمل بودن دو سوره است. زیرا چنین وضعیتی در ارتباط دو سوره نجم و قمر نیز مشاهده شد،بدین گونه که این دوسوره به ترتیب موضوع« دریافت و ابلاغ وحی» را معناورزی می کنند. اما درباره دیدگاه اصلاحی که آیا در تعیین مصادیق به درستی عمل نموده یا خیر ، به نظر می رسد علی رغم دیدگاه اصلاحی، ارتباط محکمی بین سوره نجم با سوره پسین خود یعنی سوره قمر مشاهده می شود، بنابراین در تعیین اینکه سوره با سوره همجوار پیشین یا پسین زوجیت دارندباید با پژوهش های دقیق بر متن قرآن کریم، این نظام را بازطراحی نمود.

    کلید واژگان: سوره نجم, سوره قمر, ساختار زبان قرآن, نظام زوجی سوره ها, جفت سوره ها, امین احسن اصلاحی
    Ahmad Zarezardini *, Yahya Mirhoseini, Alimohammad Mirjalili, Samira Dehghan

    One of the models for explaining the structure of the language of the Holy Quran is the "pair system / sura pairs". . Among the contemporary Quran scholars who have addressed this view is Amin Ahsan Islahi, one of the contemporary commentators on the Indian subcontinent. The present article has been organized in an analytical-critical way with the aim of answering the question of how much this view can be considered in Quranology. To achieve this goal, this view was critiqued using the example of violation method. Accordingly, since Amin Ahsan has considered the corelation of Surah Najm with the previous Surah, ie the Surah, the present study has examined the relationship between Surah Najm and his later Surah, Qamar, in order to use its findings in examining the Islahi view. . The findings of the study pointed to the confirmation of part of the islahi view, in the sense that one of the patterns of neighborly relations between the chapters of the Holy Quran, as Islah stated, is the complementarity of the two chapters. Because such a situation was also observed in connection with the two surahs of Najm and Qamar, so that these two surahs semantically mean the subject of "receiving and communicating revelation"view, there is a strong connection between Surah Najm and its next surah, Surah Qamar, so in determining whether Surah Are they married to the previous or next neighboring surah? This system should be redesigned with careful research on the text of the Holy Quran.

    Keywords: Surah Al-Najm, Surah al- Qamar, The structure of the language of the Qur'an, The paired system of suras, surah Pairs, Amin Ahsan Islahi
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر احمد زارع زردینی
    دکتر احمد زارع زردینی
    دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات، دانشگاه میبد، میبد. ایران.، دانشگاه میبد، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال