به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

akbar rahnama

  • سید حسام حسینی*، اکبر رهنما، مهدی سبحانی نژاد
    هدف

    این پژوهش با هدف تبیین و بررسی مبانی معرفت شناختی مشاوره فلسفی صورت گرفت. روش پژوهش: از آنجا که هدف پژوهش گر توسعه دانش نظری در یک زمینه خاص تحت عنوان مشاوره فلسفی است نوع این پژوهش از حیث هدف، نظری یا بنیادی و از لحاظ رویکرد، کیفی و فلسفی می باشد. جهت جمع آوری داده ها و به منظور نیل به اهداف پژوهش به اقتضای سوالات پژوهش و به منظور پاسخ به سوالات از روش های متنوعی بهره گرفته شد. عمده ترین روش مورد استفاده در این پژوهش روش تحلیلی است. بدین منظور برای تبیین سوال پژوهش از روش تحلیل مفهومی و از نوع تفسیری و مفهوم پردازی استفاده گردید.

    یافته ها

    در مشاوره فلسفی کسب معرفت دستاوردی انسانی است که در نتیجه ساخت معانی و ارزیابی واقعیت های انسانی بدست می آید. از این رو موضوع معرفت انسان است و معرفت انسانی همواره می تواند از نو مورد توجه و ارزیابی قرار گیرد. این رویکرد بر هفت بنیان معرفتی شامل: تفکیک ناپذیری معرفت و هستی آدمی، معرفت اصیل در برابر معرفت کاذب، ماهیت تجربی و میان فرهنگی معرفت، فراتر رفتن از معرفت گفتمانی و تحول بنیادین مراجع، معرفت بی واسطه و انتقادی، بی طرفی مشاور در فرایند کسب معرفت و آگاهی به خویشتن استوار است. مهمترین منبع کسب معرفت در مشاوره فلسفی حواس هستی شناسی و مهمترین ابزارهای کسب معرفت دیالوگ، منطق صوری، پدیدارشناسی، بررسی و تحلیل تجارب مراجعان و تجزیه و تحلیل زبان تلقی می گردد.

    کلید واژگان: مشاوره فلسفی, معرفت شناسی, جهان بینی, مراجع
    Seyed Hesam Hosaini *, Akbar Rahnama

    This research was done with the purpose of explaining and investigating the epistemological foundations of philosophical counseling.

    Methods

    The type of this research is theoretical in terms of purpose and qualitative in terms of approach. Various methods were used to collect data and to achieve the objectives of the research. The main method used in this research is the analytical method. For this purpose, the method of conceptual analysis and interpretation and conceptualization was used to explain the research question.

    Results

    In philosophical counseling, acquiring knowledge is a human achievement that is obtained as a result of constructing meanings and evaluating human realities. Hence, the subject is human knowledge and human knowledge can always be re-considered and evaluated. This approach is based on eight epistemological foundations including: the inseparability of knowledge and human existence, genuine knowledge against false knowledge, the experimental and cross-cultural nature of knowledge, going beyond discursive knowledge and the fundamental transformation of references, direct and critical knowledge, the impartiality of a consultant in The process of acquiring knowledge is based on self-awareness and human's innate desire to realize knowledge. The most important source of acquiring knowledge in philosophical counseling is the senses of ontology and the most important means of acquiring knowledge are dialogue, formal logic, phenomenology, examination and analysis of clients' experiences, and language analysis.

    Keywords: Philosophical Counseling, Epistemology, Worldview, Client
  • Unes Ahmadpuri, Mohsen Farmahini Farahani*, Akbar Rahnama
    Introduction

    Citizenship education is a plural and multifaceted concept that includes various ethical dimensions. The education of citizenship ethics can be considered as the education of people in the society, in such a way that they can play a role in the formation or establishment of a balance between the authority and responsibility of governments in the society. On the other hand, postmodernism is a multipurpose movement that rejects any final solution and definite answer by denying the view of the world as an interconnected whole. The present study investigated the philosophical foundations of postmodern citizenship education and the extraction of implications of moral-social education in education.

    Material and Methods

    The research method in this study is analytical, descriptive and inferential. Also, the current research was conducted based on library studies and to collect data according to the nature of the subject, a slip was used to study documents.

    Conclusion

    In terms of the implications of moral-social education in terms of goals, it can be concluded that goals appear in the education process and are not pre-defined and should take into account the growth and ability of learners to adapt to rapid changes. From the point of view of the content, it was concluded that no content can increase the scientific and professional competence of the learners. Content should increase learners' problem-solving skills. Also, power is an effective factor in determining the control of relationships between students and teachers.

    Keywords: Citizenship Moral Education, Postmodern, Moral-Social Education
  • سید حسام حسینی *، سید سالار حسینی، اکبر رهنما

    بهبود مشکلات زندگی در دوران باستان نقشی منحصر به فلسفه بود. این نقش محوری به واسطه سلطه علم در عصر مدرن به فراموشی سپرده شد. اما در دوران معاصر فلسفه به خود آمده و درصدد احیای دوباره جایگاه خود در زندگی به واسطه فعالیت هایی عملی همچون مشاوره فلسفی است. تحقق این مهم مستلزم تبیین مرزهای تمایز این رویکرد نوظهور با سایر اشکال مشاوره روانشناختی است. لذا این پژوهش با هدف تبیین وجوه تمایز مشاوره فلسفی با مشاوره روان شناختی صورت گرفت. نوع پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، کیفی می باشد و جهت تبیین هدف از روش تحلیل مفهومی و از نوع تفسیری بهره گرفته شد. براساس یافته های پژوهش، وجوه تمایز این دو حوزه را می توان از حیث تفاوت در تعریف، نقش درمانی، موضوع، وظیفه و نقش، مهارت ها، اهداف و رابطه میان مراجع و مشاور تبیین نمود. نتایج پژوهش نشان داد این دو حوزه می توانند به عنوان مکمل، همدیگر را پشتیبانی نموده و جهان بینی و وضعیت روانی مراجعان را توامان مد نظر قرار دهند.

    کلید واژگان: مشاوره فلسفی, مشاوره روانشناختی, وجوه تمایز, جهان بینی
    Seyed Hesam Hosaini *, Seyed Salar Hosseini, Akbar Rahnama

    Improving the problems of life in ancient times was a unique role of philosophy. This central role was forgotten due to the dominance of science in the modern era. But in the contemporary era, philosophy has come to its senses and is trying to revive its position in life through practical activities such as philosophical counselling. Achieving this goal requires clarifying the boundaries of differentiation between this emerging approach and other forms of psychological counselling. Therefore, this research was done with the aim of explaining the differences between philosophical counselling and psychological counselling. The type of research is applied in terms of purpose and qualitative in terms of approach, and conceptual analysis method and interpretive method were used to explain the purpose. Based on the findings of the research, the differences between these two areas can be explained in terms of the difference in definition, therapeutic role, topic, task and role, skills, goals and the relationship between client and consultant. The results of the research showed that these two areas can support each other as a complement and consider the worldview and mental state of the clients together.

    Keywords: Philosophical Counseling, Psychological Counseling, Differences, World View
  • رضا جارچی، اکبر رهنما*، مهدی سبحانی نژاد، رمضان برخورداری
    پیشینه و اهداف

    چکیده حوزه تعلیم و تربیت همواره با چالش ها و تصمیم گیری هایی در خصوص تناسب با موقعیت مواجه است. در دوران معاصر، برنامه درسی و تعلیم و تربیت توجه برخی از متفکران را به خود جلب کرده و آن ها بر روی ارتباط میان عمل و نظر تمرکز کرده اند. گفتگو در حوزه های مختلف علوم انسانی می تواند به غنای ادبیات این زمینه بیافزاید. مقاله حاضر از دیدگاه هانا آرنت در زمینه اندیشه سیاسی و جوزف شواب در زمینه تعلیم و تربیت، بر روی تحقیق در زمینه پردازش ارتباط نظر و عمل تمرکز دارد.

    روش ها

    این تحقیق از رویکرد تحلیل فلسفی کومبز و دنیلز برای پاسخ به سوالات پژوهش استفاده کرده است.

    یافته ها

    تحقیق حاضر نشان می دهد که با وجود تفاوت در مبانی مفهومی آرنت و شواب، تمایز مفهومی در زمینه نظر و عمل به صورت عام و خصوصی در حوزه تعلیم و تربیت و برنامه درسی وجود دارد. آن ها این تمایز را موجب ناکارآمدی یا بیگانگی از زندگی یا جامعه می دانند.

    نتیجه گیری

    در رویکرد شواب، راه حل ها برای مواجهه با این تفاوت از طریق دیالکتیک نظر و عمل با استفاده از مفهوم پرواز پیشنهاد شده است. اما در دیدگاه آرنت، تمرکز بر تمایز تفکر از عمل به منظور بهبود عملکرد آن و نادیده گرفتن عمل نهایی مورد تاکید قرار گرفته و اصطلاح پرواز به عنوان نشانه ای از اشتراک حداقلی در این دو دیدگاه معرفی می شود.

    کلید واژگان: آرنت, شواب, برنامه درسی, عمل فکورانه, عمل
    Reza Jarchi, Akbar Rahnama *, Mehdi Sobhaninejad, Ramazan Barkhordari
    Background and Objectives

    The field of education constantly grapples with challenges and decision-making regarding its adaptability to specific situations. In contemporary times, curriculum and education have captured the attention of intellectuals, who have focused on the interplay between action and theory. A cross-disciplinary dialogue within the humanities has the potential to enrich the literature in this domain. This paper, from the perspectives of Hannah Arendt in political thought and Joseph Schwab in education, concentrates on researching the relationship between theory and action.

    Methods

    Employing Coombs and Daniels' philosophical analysis approach, this research addresses inquiries about the connection between theory and action.

    Findings

    Despite conceptual differences between Arendt and Schwab, the research reveals a conceptual distinction between theory and action, both broadly and specifically, within the realms of education and curriculum. Both scholars view this distinction as leading to inefficiency or estrangement from life and society.

    Conclusion

    Schwab proposes a dialectical approach between theory and action, utilizing the metaphor of flight. In contrast, Arendt emphasizes the need to differentiate thinking from action for optimal functionality. The term "tactful flight" symbolizes the minimal common ground in these two perspectives, highlighting the nuanced interplay between theory and action in education.

    Keywords: Arendt, Schwab, Curriculum, Intellectual Practice, Practice
  • حسین جعفریان، اکبر رهنما*، محمدحسن میرزامحمدی، رضا اکبریان

    تربیت فلسفی از ساحت‎های مهم تربیت در دنیای معاصر می‎باشد؛ لکن از ظرفیت فلسفه اسلامی و آراء فیلسوفان مسلمان دراین عرصه تربیتی کمتر استفاده شده است و عموما متاثر از فلسفه ‎های غربی، اصول و روش‎هایی برای تربیت فلسفی نسل جوان و نوجوان تجویز می‎شود. تلقی علامه طباطبایی از فلسفه در میان فلاسفه مسلمان واجد ظرایف و ویژگی‎های بدیعی است که در مجموع از ظرفیت خوبی برای تبیین اصول تربیت فلسفی برخوردار است. چیستی ویژگی‎های فلسفه از نگاه علامه و در پی آن تبیین اهم اصول تربیت فلسفی مبتنی بر آن، دو سوال اساسی این پژوهش را تشکیل می‎دهد. برای تبیین تلقی علامه از فلسفه از روش تحلیل مفهوم استفاده شده و برای به دست آوردن اصول تربیت فلسفی مبتنی بر آن از روش استنتاجی بهره گرفته شده است، ده اصل تربیت فلسفی منتج از این پژوهش شامل: حرکت به سمت تفاهم فکری با دیگران، حقیقت‎جویی و سنجش حقیقت و پندار، کلی‎نگری، علت‎ شناسی، خداشناسی، انسجام ‎گرایی توحیدی، طرد روش‎های غیریقینی در فلسفه‎ ورزی، حضور وجودشناسانه فلسفه در علوم، فلسفه‎ ورزی در اعتقادات و تطهیر نفس می‎باشد.

    کلید واژگان: تربیت فلسفی, فلسفه, علامه طباطبائی, اصول
    Hussein Ja‘Farian, Akbar Rahnama *, MohammadHasan Mirza Mohammadi, Reza Akbarian

    Philosophical education is one of the important fields of education in the contemporary world; however, the capacity of Islamic philosophy and the views of Muslim philosophers have been underused in this field of education, and generally, under the influence of Western philosophies, the principles and methods are prescribed for the philosophical education of the young generation. Allameh Tabatabai’s perception of philosophy among Muslim philosophers has novel nuances and characteristics that, in general, has a good capacity to explain the principles of philosophical education. What are the characteristics of philosophy from Allameh’s point of view? And what is the most important principles of philosophical education based on it? These are the two main questions of this research. The concept analysis method has been used to explain Allameh’s understanding of philosophy, and the inferential method has been used to obtain the principles of philosophical education based on it. Ten principles of philosophical education resulting from this research include: moving towards Intellectual understanding with others, truth-seeking and measurement of truth and idea, holism, etiology, theology, monotheistic coherence, rejection of uncertain methods in philosophy, ontological presence of philosophy in sciences, and philosophizing in beliefs and self-purification.

    Keywords: philosophy, philosophical education, principles, Allameh Tabatabaie
  • رسول ملایی، محمدحسن میرزامحمدی*، اکبر رهنما

    پژوهش حاضر با هدف تبیین فلسفی اخلاق معلمی از دیدگاه فیلسوفان تربیتی غرب و مربیان و اندیشمندان مسلمان به منظور ارایه منشور و اعتباریابی آن انجام شد. برای پاسخگویی به مسایل پژوهش از روش‎های توصیفی تحلیلی و گروه کانونی استفاده شد. نتایج بررسی‎ها نشان داد منشور اخلاق معلمی مورد نظر فیلسوفان و مربیان تربیتی را می‎توان در سه هسته ساحت‎ها، مولفه‎ ها و شاخص‎ها ترسیم کرد. ساحت‎ها شامل جسمانی و ظاهری، اعتقادی و اخلاقی، علمی، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و حرفه‎ای بودند. مولفه‎ های ساحت اول شامل «آراستگی ظاهری، آراستگی پوشش، قدرت و توانایی جسمانی، توانمندی کلامی و رفتاری»، مولفه ‎های ساحت دوم شامل «خدابینی، باور و عمل به ارزش‎های معنوی، تواضع، سازواری کردار و گفتار، انصاف و بزرگ‎منشی، برابری، رفق و مدارا، عشق و محبت، انسان‎سازی»، مولفه ‎های ساحت سوم شامل «دانش عمومی، دانش تخصصی، شایستگی در تدریس، شناخت تفاوت‎های فردی، آگاهی از مراحل رشد، هدایت و اصلاح گری»، مولفه‎ های ساحت چهارم شامل «مسیولیت ‎پذیری، هشیاری اجتماعی، انتقال میراث فرهنگی، تعامل فرهنگی، انتقادگری» و مولفه ‎های ساحت پنجم شامل «کفایت مالی و ساده زیستی» بودند. ذیل مولفه‎ ها نیز صد و چهار شاخص جزیی شناسایی و معرفی شد. اعتبار درونی منشور طراحی شده و هسته‎ های سه‎گانه آن توسط متخصصان موضوعی مورد تایید قرار گرفت.

    کلید واژگان: اخلاق معلمی, منشور اخلاقی معلم, فیلسوفان تربیتی غرب, مربیان مسلمان
    Rasoul Mollaʾi, MohhamdHasan Mirza Mohammadi *, Akbar Rahnama

    The present study was conducted with the aim of philosophical explanation of teacher’s ethics from the point of view of Western educational philosophers and Muslim educators and thinkers in order to provide a charter and validate it. Descriptive analytical method and focus group method were used to answer the research questions. The results of the surveys showed that the teacher's code of ethics confirmed by philosophers and educators can be designed in three axes of areas, components and indicators. The areas include physical and appearance, doctrinal and moral, scientific, social and political, economic and professional. The components of the first field include "beauty in appearance, beauty of clothing, physical strength and ability, verbal and behavioral ability". The components of the second field include "Godliness, belief and practice of spiritual values, humility, harmony of actions and speech, fairness and magnanimity, equality, friendship and tolerance, love and affection, humanization". The components of the third field include "general knowledge, specialized knowledge, competence in teaching, recognition of individual differences, awareness of growth stages, guidance and correction". The components of the fourth field include "responsibility, social awareness, transfer of cultural heritage, cultural interaction, criticism". And the components of the fifth field include "financial sufficiency and simple living". One hundred and four sub-components were also identified and introduced. The experts in each subject matter confirmed the internal validity of the designed charter and its three cores.

    Keywords: teacher's ethics, teacher's code of ethics, western educational philosophers, Muslim teachers
  • جواد جهان*، محمدحسن میرزا محمدی، اکبر رهنما

    هدف پژوهش تحلیل محتوای کتاب پنج رساله افلاطون از منظر میزان توجه به کفایت های اجتماعی مورد نظر فلنر است. روش پژوهش کیفی و از نوع تحلیل محتوااست. برای گردآوری داده ها از سیاهه وارسی محتوا استفاده شده و واحد تحلیل، مضمون در نظر گرفته شده است. یافته ها نشان می دهد که از820 مضمون شمارش شده: مهارت های شناختی با 471 فراوانی، مهارت های رفتاری با 211، مهارت های انگیزشی با 97 و مهارت های هیجانی با 41 بیشترین تا کمترین فراوانی را به خود اختصاص داده اند. در رساله های شجاعت، ایون و پروتاگوراس بیشترین تاکید در مهارت های شناختی به مهارت دانش و یادگیری مهارت های اجتماعی، و در رساله های دوستی و مهمانی به مهارت نگرش ها و باورها وکمترین توجه در همه رساله ها به مهارت تصمیم گیری شده است. در مهارت های رفتاری، بیشترین توجه در رساله شجاعت به مهارت جرئت مندی، و در رساله های دوستی، ایون، پروتاگوراس و مهمانی به مهارت توانایی گفت وگو، و کمترین میزان توجه در رساله های شجاعت، دوستی، پروتاگوراس و مهمانی به مهارت توانایی برقراری ارتباط صحیح، و در رساله ایون به مولفه کمک به دیگران شده است. در مهارت های هیجانی بیشترین توجه در همه رساله ها به مهارت کنترل هیجان ها و کمترین توجه به مهارت توانایی همدلی شمارش شد. در مهارت های انگیزشی بیشترین توجه در رساله شجاعت به مهارت احساس کارآمدی و در دیگر رساله ها به مهارت پایبندی به ارزش ها شده است، همچنین در هر پنج رساله افلاطون در مهارت های انگیزشی مهارت عفو و گذشت، مغفول مانده است. می توان گفت مهارت های شناختی بالاترین میزان توجه و مهارت های هیجانی کمترین میزان توجه را به خود اختصاص داده است. در تبیین یافته ها می توان گفت توجه عمیق به رساله های افلاطون می تواند راهگشای سیاست گذاران، مربیان، و اندیشمندان حوزه تربیت اجتماعی باشد.

    کلید واژگان: افلاطون, تحلیل محتوا, رساله, فلنر, کفایت اجتماعی
    Javad Jahan *, MohammadHasan Mirzamohammadi, Akbar Rahnama

    The aim of the research is to analyze the content of Plato's five treatises from the perspective of the attention paid to the social sufficiency intended by Felner. The research method is qualitative and content analysis type. Data collection tool, checklist and analysis unit, theme, were used. The findings show that out of 820 themes counted: cognitive skills with 471 frequency, behavioral skills with 211, motivational skills with 97 and emotional skills with 41 have the highest to the lowest amount. In the treatises of Laches, Ion and Protagoras, the most emphasis in cognitive skills is on the skill of knowledge and learning social skills, and in the treatises of Phaedon and Symposium on the skill of attitudes and beliefs, and the least attention in all treatises is on the skill of decision making. In behavioral skills, the most attention in the Treatise of Laches is to the skill of daring, and in the Treatises of Phaedon, Ion, Protagoras and Symposium to the skill of conversation, and the least amount of attention in the treatises of Laches, Phaedon, Protagoras and Symposium to the ability to Correct communication, and in the treatise of Ion, it has been used to help others. In emotional skills, the most attention was paid to the skill of controlling emotions and the least attention was paid to the skill of empathy. In the motivational skills, the most attention is paid to the skill of feeling efficient in.....

    Keywords: Plato, Content Analysis, treatise, Felner, social adequacy
  • رسول ملایی، محمدحسن میرزا محمدی*، اکبر رهنما

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اخلاق معلمی از دیدگاه اندیشمندان مسلمان به منظور ارایه منشور و اعتباریابی آن انجام شد. برای پاسخگویی به مسایل پژوهش از روش های توصیفی تحلیلی و گروه کانونی استفاده شد. نتایج بررسی ها نشان داد منشور اخلاق معلمی در سه هسته: ساحت ها، مولفه ها و شاخص ها ترسیم گردید. مولفه های: ساحت جسمانی «آراستگی ظاهری، پوشش، توانایی جسمانی، کلامی و رفتاری»، ساحت اعتقادی «خدابینی، عمل به ارزش های معنوی و تواضع، سازواری کردار و گفتار، بزرگ منشی، برابری، مدارا، محبت، انسان سازی»، ساحت علمی (بصورت) دانش عمومی، تخصصی، شایستگی در تدریس، شناخت تفاوت های فردی، آگاهی از مراحل رشد، هدایت و اصلاحگری، ساحت اجتماعی «مسیولیت پذیری، هشیاری اجتماعی، انتقال میراث فرهنگی» و ساحت اقتصادی «کفایت مالی و ساده زیستی» بودند. ذیل مولفه ها هفتاد و یک شاخص جزیی شناسایی و معرفی شد. اعتبار درونی منشور طراحی شده و هسته های سه گانه آن توسط متخصصان موضوعی مورد تایید قرار گرفت.

    کلید واژگان: اخلاق معلمی, منشور اخلاقی معلم, مربیان مسلمان
    Rasol Mollaei, میرزامحمدی Mirza Mohammadi*, Akbar Rahnama

    The current research was conducted with the aim of investigating teacher ethics from the perspective of Muslim thinkers in order to provide a charter and validate it. Descriptive analytical methods and focus group were used to answer the research questions. The results of the surveys showed that the charter of teacher ethics was drawn in three cores: areas, components and indicators. Components: physical area "appearance, clothing, physical, verbal and behavioral ability", belief area "Godliness, practice of spiritual values and humility, consistency of actions and speech, magnanimity, equality, tolerance, love, humanization", scientific area General knowledge, specialized knowledge, competence in teaching, recognition of individual differences, awareness of growth stages, guidance and reformation, social area were "responsibility, social awareness, transfer of cultural heritage" and economic area were "financial sufficiency and simple living". Under the components, seventy one partial indicators were identified and introduced. The internal validity of the designed charter and its three cores were verified by subject matter experts.

    Keywords: Teacher's ethics, teacher's code of ethics, Muslim teachers
  • علی نامجو، اکبر رهنما*، حمید مقدسی
    هدف

    بی شک در عصر اطلاعات و داده های پایگاه های اطلاعاتی اهمیت آن بر هیچ کس پوشیده نیست که استفاده از این مهم نیاز به رعایت اصول اخلاقی و اصل انسان مداری است که همگان به آن پایبند باشند ودر استفاده از اطلاعات نهایت رعایت اصول و موازین اخلاقی را توجه داشته وبه آن اهتمام بورزند.چالش هایی که در فضای مجازی کاربران با آن مواجه هستند بر هیچ کسی پوشیده نیست واین امر را می طلبد که راه کار هایی برای آن در نظر گرفته شود. هدف پژوهش حاضر آن است که با توجه به چالش های  اخلاقی و مبانی اصول اخلاقی مهم ترین چالش های اخلاقی در عصر اطلاعات را برای کاربران ودرک بهتر روابط بین آن چالش ها ونظریه های اخلاقی در حوزه اطلاعات در فضای مجازی را برای کاربران این حوزه استنتاج نماید.

    مواد و روش ها

      پژوهش حاضر از نوع نظری بوده وبا روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد کیفی انجام گرفته است. روش گرد آوری اطلاعات، کتابخانه ای است وشامل شناسایی و مطالعه منابع علمی موجود از جمله مقالات و کتاب هایی است که در زمینه اخلاق، اخلاق کامپیوتر ، اخلاق جهانی، نظام آموزش از راه دور در بستراخلاق کامپیوتر واخلاق جهانی نوشته شده است وفیش برداری، طبقه بندی اطلاعات، تجزیه وتحلیل و تفسیر داده های گردآوری شده وپاسخ به سوالات تحقیق می شود.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان می دهد. در پرتو پیشرفت علم وتکنولوژی باید خاطر نشان ساخت که داده های اطلاعاتی از اهمیت بسزایی برخوردار هستند و آن چه مهم تر به نظر می رسد اخلاق اطلاعات و نحوه کاربست صحیح ان در فضای مجازی است.

    نتیجه گیری

    با اگاهی در برابر چالش های اطلاعاتی در قرن حاضر می توانیم با یک رویکرد عقلایی-فلسفی و با نگاهی اندیشمندانه و واقع گرایانه به رفع چالش های ان در عصر اطلاعات دست پیدا کنیم و با کمک به گسترش افق  دید وبهبود درک موجود بین داده های اطلاعاتی و چالش های پیش روی آن که مواجه هستیم به راه حل های عقلایی برای رفع این مهم بپردازیم.

    کلید واژگان: داده های اطلاعاتی, اخلاق, اخلاق اطلاعات, چالش های اخلاقی اطلاعات, فضای مجازی, عصر اطلاعات
    Ali Namjoo, Akbar Rahnama *, Hamid Moghdisi
    Purpose

    Undoubtedly, in the age of information and data, the importance of databases is not hidden from anyone, that the use of this important need to comply with the ethical principles and human-oriented principle that everyone should adhere to, and in using the information, the utmost compliance with the principles and standards. They should pay attention to ethics and pay attention to it. The challenges that users face in the virtual space are not hidden from anyone, and this requires that solutions be considered for it. The purpose of the current research is to deduce the most important ethical challenges in the information age for users and better understanding of the relationships between those challenges and ethical theories in the field of information in virtual space for the users of this field, according to the ethical challenges and the foundations of ethical principles.

    Materials and methods

    The current research is of a theoretical type and has been carried out using a descriptive-analytical method and a qualitative approach. The method of collecting information is a library and includes the identification and study of available scientific resources, including articles and books that are written in the field of ethics, computer ethics, global ethics, distance education system in the context of computer ethics and global ethics. Classification of information, analysis and interpretation of collected data and answers to research questions.

    Findings

    The research findings show. In the light of the progress of science and technology, it should be noted that information data is very important, and what seems to be more important is the ethics of information and how to use it correctly in cyberspace.

    Conclusion

    By being aware of the information challenges in the current century, we can solve the challenges in the information age with a rational-philosophical approach and with a thoughtful and realistic view, and by helping to expand the horizon of vision and improve the existing understanding between information data and the challenges we are facing, let's look at rational solutions to solve this problem.

    Keywords: Information Data, ethics, Information Ethics, Information Ethical Challenges, Virtual Space, Information Age
  • ایرج صفدری، اکبر رهنما*، محمدحسن میرزامحمدی

    هدف این پژوهش ، بررسی تربیت اجتماعی و اخلاقی انسان در قرآن از دیدگاه علامه طباطبایی است . بدین منظور، ‏اندیشه های انسان شناسی علامه طباطبایی مورد بررسی قرار ‏گرفت و بر اساس  دلالتهای  آن، اصول مربوط به تربیت اجتماعی استنباط شد.این ‏پژوهش که از جمله طرح های ‏تحقیق کیفی به شمار می رود، با استفاده از روش اسنادی - تحلیلی شکل گرفت. در حیطه  اندیشه های انسان ‏شناسی، ‏مکاتب فلسفی و مسایل انسان شناسی آنها (از جمله مبانی انسان شناختی، کیفیت شناخت انسان، ‏انسان کامل درمکاتب فلسفی گوناگون،) مطرح شد . ‏مباحث تربیتی که برمبنای این اندیشه ها تدوین گردید به ‏صورت یک چهارچوب پیشنهادی درقالب  اصول تربیت اجتماعی مورد بحث قرار گرفت. نتایج ‏حاصل از این پژوهش در بخش ‏اهداف نشان داد که هدف غایی تربیت اجتماعی در اسلام دستیابی به سعادت وقرب الهی است.

    کلید واژگان: تربیت اجتماعی, اخلاق, انسان, قرآن
    Iraj Safdari, Akbar Rahnama*, Mohammad Hasan Mirzamohammadi

    The purpose of this research is to investigate the social and moral education of humans in the Qur'an from the point of view of Allameh Tabatabai. For this purpose, the anthropological thoughts of Allameh Tabatabai were studied and based on its implications, the principles related to social education were deduced. Documentary-analytical method was formed. In the field of anthropological thoughts, philosophical schools and their anthropological issues (including anthropological foundations, the quality of human knowledge, the perfect human being in various philosophical schools) were discussed. The educational topics that were compiled based on these thoughts were discussed in the form of a proposed framework in the form of the principles of social education. The results of this research in the objectives section showed that the ultimate goal of social education in Islam is to achieve happiness and closeness to God.

    Keywords: Social education, Ethics, Human, Quran
  • سید حسام حسینی*، اکبر رهنما، مهدی سبحانی نژاد

    هدف :

    این پژوهش با هدف تبیین الگوی نظری مشاوره فلسفی در تعلیم و تربیت بر مبنای خردورزی و دیالوگ سقراطی صورت گرفت.

    روش پژوهش:

     نوع پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، کیفی می باشد و جهت تبیین هدف و دستیابی به پاسخ سوالات از روش تحلیل مفهومی و از نوع تفسیری بهره گرفته شد. به منظور جمع آوری داده های پژوهش از آثار دسته اول و پژوهش های صورت گرفته در خصوص عنوان پژوهش، شامل دیالوگ های افلاطون، پایان نامه ها، مقالات، آثار و نوشته ها و روایت های تاریخی مرتبط با موضوع تحقیق استفاده گردید. بدین منظور نمونه های در دسترس و مناسب از منابع مرتبط با موضوع پژوهش به صورت هدفمند انتخاب و برای ثبت داده ها از فرم فیش برداری استفاده شد و داده های بدست آمده در طول تحقیق به صورت مستمر تحلیل و تفسیر گردید.

    یافته ها

    براساس یافته های پژوهش، ابعاد اصیل هویت انسانی به واسطه سلطه هویت های کاذب برخاسته از جهان بینی های غیر اصیل در حاشیه قرار گرفته و بخش قابل توجهی از نگرانی ها و تعارضات درونی وی با این تعارضات گره خورده است. و رویکرد مشاوره فلسفی بر مبنای خردورزی و دیالوگ سقراطی با این پیش فرض که این تعارضات دارای ریشه ای درونی شامل ناآگاهی و نیروی برتر اقناع جهان بینی های سطحی است و با تکیه بر این مهم که انسان اراده ذاتی به خیر دارد، در تلاش است تا با خودشناسی و کشف فلسفه خود بنیاد زندگی بر اساس دیالوگی درونی بر این تعارضات غلبه یابد.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که الگوی مطلوب برخاسته از این رویکرد فرایندی سه مرحله ای مشتمل بر کشف هویت های کاذب، به چالش کشیدن و زیر سوال بردن این هویت ها و حرکت به سوی یک جهان بینی نوین است.

    کلید واژگان: الگوی مطلوب, خردورزی سقراطی, دیالوگ مایوتیک, جهان بینی مراجع, مشاوره فلسفی
    Seyyed Hesam Hosseini *, Akbar Rahnama, Mahdi Sobhaninejad

    This research was done with the aim of explaining the theoretical model of philosophical counseling in education based on wisdom and Socratic dialogue. The type of research is applied in terms of purpose and qualitative in terms of approach, and to explain the purpose and obtain answers to the questions, the method of conceptual analysis and its interpretive type was used. In order to collect research data from the works of the first category and the researches carried out regarding the title of the research, including Plato's dialogues, theses, articles, works and writings and historical narratives related to the subject of the research was used. For this purpose, the available and appropriate samples from the sources related to the research subject were purposefully selected and a form was used to record the data, and the data obtained during the research were continuously analyzed and interpreted. According to the findings of the research, the authentic dimensions of human identity have been marginalized due to the prevalence of false identities caused by non-authentic worldviews, and a significant part of his worries and internal conflicts are related to these conflicts. Philosophical counseling approach is based on wisdom and Socratic dialogue, with the premise that these conflicts have internal roots, including ignorance and the superior power of persuasion of superficial worldviews, and they strive by relying on the fact that humans have an innate will for good, in an effort to overcome these conflicts with self-knowledge. Discovering the basic philosophy of life based on inner dialogue. Therefore, the ideal model arising from this approach is a three-stage process consisting of discovering false identities, challenging and questioning these identities and moving towards a new worldview.

    Keywords: ideal model, Meiotic dialogue, philosophical counseling, Socratic wisdom, world view
  • احمد طالعی فرد، اکبر رهنما، رقیه موسوی

    هدف پژوهش حاضر تبیین مبانی هستی شناسی اخلاق سعادت و استنتاج دلالت های آن در اصول تربیت اخلاقی از دیدگاه آیت الله جوادی آملی است. روش پژوهش استنتاجی بوده و به منظور گردآوری داده های لازم جهت نیل به اهداف پژوهش، منابع موجود و مرتبط در قلمرو هستی شناسی و اخلاق قرآنی آیت الله جوادی آملی با استفاده از برگه های فیش برداری از منابع، جمع آوری و طی شش گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که حقیقت سعادت از نگاه آیت الله جوادی آملی یک درخواست فطری- عقلانی است و تحریک آن به کیفیت تربیت اخلاقی بستگی دارد و وقتی این خواست ظهور می کند که روح انسان با یافتن صفا و نورانیت و فراهم آوردن شرایطی اختیاری زمینه تحریک آن را فراهم آورد. در غیر این صورت این خواست در زیر حجاب خواسته های دنیایی و طبیعی مخالف با فطرت و عقلانیت مستور می ماند. چنین خواست فطری-عقلانی مبتنی بر مبانی هستی شناختی مانند از اویی و به سوی اویی بودن، هدفمندی، حرکت به سوی کمال مطلق، وابستگی به عدالت، مبتنی بر فطرت بودن، کرامت و شرافت انسان نسبت به دیگر مخلوقات می باشد. از درون این مبانی می توان به اصولی مانند خدابینی، حکمت مداری، کمال گرایی، عدالت طلبی، ایمان گرایی، فطرت گرایی و عزتمندی رسید که قابلیت کاربست در تربیت اخلاقی منتهی به سعادت را دارند.

    کلید واژگان: اخلاق سعادت, مبانی هستی شناسی, اصول تربیت اخلاقی, آیت الله جوادی آملی
    Ahmad Taleifard, akbar rahnama, Roghyh Mousavi

    The purpose of the current research is to explain the ontological foundations of the ethics of happiness and to deduce its implications in the principles of moral education from the point of view of Ayatollah Javadi Amoli. The research method is inferential and in order to collect the necessary data to achieve the goals of the research, existing and related sources in the field of ontology and quranic ethics of Ayatollah Javadi Amoli were collected and analyzed in six steps by using the sheets of sources. has taken. The results of the research show that the truth of happiness from Ayatollah Javadi Amoli's point of view is a natural-rational request and its stimulation depends on the quality of moral education and when this desire emerges, the human soul finds purity and enlightenment and provides optional conditions for its stimulation provided. Otherwise, this desire remains hidden under the veil of worldly and natural desires that are against nature and rationality. Such a natural-rational desire is based on ontological foundations such as being from him and towards him, being purposeful, moving towards absolute perfection, dependence on justice, being based on nature, human dignity and honor in relation to other creatures. from these foundations, one can reach principles such as godliness, wisdom, perfectionism, justice, faith, naturalism, and dignity, which can be used in moral education leading to happiness.

    Keywords: The Ethics of Happiness, the Foundations of Ontology, the Principles of Moral Education, Ayatollah Javadi Amoli
  • هادی قادریانی*، ایراندخت فیاض، مصطفی قادری، اکبر رهنما

    مقاله حاضر با هدف پاسخ به این سوال که نگرش نسبت به دانش چه الزاماتی را برای عناصر برنامه درسی به دنبال خواهد داشت؟ به بررسی تحولات علم از دیدگاه پست مدرنیسم با تاکید بر دیدگاه لیوتار پرداخته است. روش این مطالعه از نوع گفتمان انتقادی، رویکرد کیفی است که با روش مرور نظام مند صورت پذیرفت. جامعه آماری تمام مقالات مربوط به پست مدرنیسم و برنامه درسی بود که با نمونه گیری هدفمند و با کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی از سال 1383 تا1397 انتخاب شد. یافته ها نشان داده اند که به گمان لیوتار، دانش علمی، داعیه آزادی، رهایی و پیشرفت را داشت؛ اما در عمل با بسط فناورانه، از آرمان های فوق فاصله گرفت و با تقلیل وجوه متفاوت آن به وجه کمی، وجه ادبی و زیبایی شناسانه آن مورد غفلت قرار گرفت. الزامات این نگاه به دانش برای عناصر برنامه درسی، به نتایجی از قبیل توجه به آموزش و پرورش انتقادی و تردید در پذیرش محتوای آموزشی به عنوان غیر تاریخی، خنثی، جدا از ارزش و قدرت، توجه به تکثر و عدم تمرکز در آموزش و پرورش و نگاه به برنامه درسی به عنوان قراردادی بین بازیگران آموزشی و مقابله با بازاری شدن دانش رسید.

    کلید واژگان: پست مدرنیسم, تحولات دانش, خوانش لیوتار از دانش, عناصر برنامه درسی
    Hadi Ghaderyani *, Irandokht Fayyaz, Mostafa Ghaderi, Akbar Rahnama

    The present article aims to answer the question of what the attitude towards knowledge will entail for the elements of the curriculum and examines the evolution of science from the perspective of postmodernism with emphasis on Lyotard's perspective.

    Method

    This study is a critical discourse, a qualitative approach that was done with a systematic review method. The statistical population was all writings and articles related to postmodernism and curriculum that were selected with a purposeful Gabri sample and with Persian and English keywords from 2004 to 2018.

    Findings

    It has been shown that according to Lyotard, he had scientific knowledge, claim to freedom, liberation and progress; In practice, however, with technological development, it distanced itself from the above ideals and neglected its literary and aesthetic aspects by reducing its various aspects to a small extent. The requirements of this view of knowledge for curriculum elements, resulting in results such as: attention to critical education and doubt in accepting educational content as non-historical, neutral, separate from value and power, attention to plurality and lack of focus in education and looking at the program A lesson is a contract between educational actors and countering the commercialization of knowledge.

    Keywords: Knowledge developments, Postmodernism, Lyotard reading of knowledge, curriculum elements
  • نرگس رحیمی، اکبر رهنما*، محمدحسن میرزامحمدی

    هدف از این مقاله تحلیل و تبیین نظریه اعتباریات عالمه طباطبایی واستنباط دلالتهای آن در آموزش ارزش ها، تبیین چیستی و ماهیت ارزشها از دیدگاه علامه طباطبایی، شناخت انواع اعتباریات ارزشی از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)، استنباط و استخراج دلالتهای تربیتی نظریه اعتباریات در تعلیم ارزشهای دینی؛ ارزشهای معنوی و اخلاقی و تعلیم ارزشهای اجتماعی است. علامه طباطبایی از جمله فیلسوفانی است که برای پاسخ به این سوال اساسی دست به ابداع بحث اعتباریات زده و با تبیین چیستی و چرایی ارزشها راهیپیش روی ما قرار می دهد. ویژگیهای مشرب فلسفی او واقع گرایی در شناخت و جداسازی حقایق از اعتباریات در مباحث فلسفی است. علامه طباطبایی در مفهوم شناسی ارزشها، علوم و ادراکات اعتباری را پشتوانه ارزشها قرار میدهد. تبیین چیستی و ماهیت ارزشها از دیدگاه علامه طباطبایی، شناخت انواع اعتباریات ارزشی از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) استنباط واستخراج دلالتهای تربیتی نظریه اعتباریات در تعلیم ارزشهای دینی و معنوی و اخالقی؛ تعلیم ارزشهای اجتماعی عمده سوالات این تحقیق بود.در این پژوهش که با رویکرد استنتاجی و روش اسنادی انجام شده است از نظریه اعتباریات 16 اصل را برای آموزش ارزشها استخراج کرده ایم که به مربیان توصیه می کنیم: اصلهای تبیین پایه های مطلق ارزشی، تهییج احساسات، عقلانیت، نتیجه گرایی، حسن و قبح ذاتی امور، معنویت فطری، توجه به بعد معرفت شناختی، توجه به ویژگی تکاملی آموزش ارزشها، توجه به باورهای پیشینی مخاطب، انگیزه سازی، تعیین حسن و قبح فعلی افعال، مسامحت در آموزش ارزشها، اصلاح شرایط محیطی، استفاده از ارتباط کلامی و غیرکلامی برای آموزش ارزشها، تناسب روش با موقعیت و اصل تشویق .

    کلید واژگان: آموزش ارزشها, نظریه اعتباریات, علامه طباطبایی, فلسفه اسلامی
    Narges Rahimi, Akbar Rahnama *, Mohamadhasan Mirzamohamadi

    The purpose of this research Analysis and concretising etebariat theory tabatabaie perception its implications in teaching values the explanation of what nature and values , tabatabaie , from the point of view of the recognition of the value of etebariat from the perspective of Allama tabatabaie.extraction potential implications of cultural etebariat theory in teaching religiousvalues , spiritual moral values and, education and social values .Allama tabatabaie including philo sophers who respond to these fundamental question innovating etebariat discussion and explaining what and why the values and he define the way ahead of humor us. Allama tabatabaie considered the credit valuesbacking for the conception of values , science and perceptions .In this study wich is prepared by library and inductive approach is carried out of 16 principle the etebariat for teaching values and recommended to coaches .according to this persent research , coaches can use the principle of explanation the basis of absolute valeus: the principle of explanation the basis of absolute value . rationality, stimulation feelings, pragmatism, natural indecency and decencies, spirituality instinctive , according to the epistemological dimension , according to the evolutionary characteristics of values education, according to previous beliefs audience , stimulating , indecency and decencies actions of current values(current actions determine good and evil) , the neglect in education , environmental conditions , using verbal communication and non-verbal to teach values ,incongruous the standing and method, and the principle of encouragement.

    Keywords: valeu education, etebariat theory, Allame tabatabayi
  • مریم غفارزاده، محمدحسن میرزامحمدی*، اکبر رهنما، مسعود صفایی مقدم

    پژوهش حاضر با هدف بررسی رویکرد تفکر اخلاقی مادرانه با تاکید بر دیدگاه رودیک و استنتاج دلالت های آن در تعلیم و تربیت مورد توجه قرار گرفت.سارا رودیک از اخلاق شناسان مراقبت فمنیستی رویکرد تفکر مادرانه را مطرح کرد.روش پژوهش حاضر از نوع تحلیلی و استنتاجی است.براین اساس ابتدا رویکرد تفکر مادرانه مورد تحلیل واقع شد و عناصر اساسی ان مورد برررسی قرار گرفت. هستی شناسی مادرانه از نوع ارتباطی است و تجربه اساس معرفت شناسی آن بوده که در ان تفکر و عمل لازم و ملزوم یکدیگرند.اخلاق شناسی مادرانه مبتنی بر ترجیح دیگری بر خود است.از دیدگاه رودیک اعمال مادرانه ، شامل سه هدف؛حفاظت،رشد و آموزش می باشد.از نظر این رویکرد،مادران در اجرای نقش های مراقبتی از اصل عشق بهره می گیرند.از نظر رودیک مادران عشق مادران شامل؛ عشق توجه،عشق محافظتی (عشق نگهدارنده)،عشق موشکافانه و فروتنی می باشند.با توجه به عناصر اصلی رویکرد تفکر مادرانه ،محققان به استنتاج دلالت هایی تربیتی پرداختند.تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که در اموزش و پرورش مبتنی بر تفکر مهرورزانه و مادرانه؛ هدف کلی آموزش و پرورش "آموزش صلح "می باشد .معلم در این رویکرد دارای خصوصیاتی همچون؛عشق ورزی،تامل، توانایی انتظار ،توجه،آگاهی،اعتدال و تواضع می باشد.دانش اموز دارای تفکری همراه با سبک شناختی و تاملی همراه با توانایی های نامحدود است.محیط آموزشی هم باید محیطی توام با امنیت ،نشاط و شادابی باشد. رویکرد تفکر مادرانه قابلیت ان را دارد که به عنوان یک الگو در مناسبات اجتماعی و تربیتی مورد توجه قرار بگیرد

    کلید واژگان: تفکر مادرانه, رودیک, عشق توجه
    Maryam Ghafarzadeh, MohammadHasan Mirza Mohammadi *, Akbar Rahnama, Masud Safaei Moghadam

    Sarah Roddick, a feminist ethicist, proposed the maternal thinking approach. Based on this approach, the maternal voice can be heard. Roudick's analysis showed a strong link between care ethics and maternal ethics. Roudick's philosophical work laid the groundwork for raising children from a feminist perspective of peace. In his view, mothers' actions are respected as peace. However, mothers do not have a pre-prepared model for performing maternal actions and their care is accompanied by compassion and love. For many men and women, the maternal model can be a symbol of care and shape the experience and work of caring. In the relationship between mother and child, ethics Care largely goes beyond analysis and reasoning and is related to maternal activities. As a provider of motherly thinking, Ruddick emphasizes that motherly action involves different ways of thinking and acting.In order to achieve the goals of the research, analytical (conceptual) and inferential methods were used appropriately. In order to answer the second question of the research, from the deductive inferential approach to the inference of educational meanings.Data analysis showed that in education based on loving and motherly thinking; The general goal of education is "peace education". In this approach, the teacher has characteristics such as: love, reflection, the ability to wait, attention, awareness, moderation and humility. The capabilities are unlimited. The educational environment should also be an environment with security, vitality and freshness. The motherly thinking approach has the potential to be considered as a model in social and educational relationships.Accordingly, first, the maternal thinking approach was analyzed and its basic elements were examined. Maternal ontology is a kind of communication and experience is the basis of its epistemology in which thinking and action are necessary and necessary to each other. Maternal ethics is based on another preference on itself. Three goals are protection, growth and education (social acceptance). From the point of view of maternal thinking, mothers use the principle of love in performing caring roles. Attention love is protective love (maintenance love), Scrutiny Love ،love and humility.

    Keywords: Maternal thinking, love of attention, Ruddick
  • مریم عشوری، طیبه ماهروزاده*، اکبر رهنما، پروین صمدی
    هدف پژوهش حاضر، نقد و بررسی مولفه های سرمایه ی جنسی بر مبنای آموزه های اسلامی (آیات و روایات اسلامی) و تبیین اشارات آن جهت هدایت تربیت جنسی مطلوب زنان و دختران است؛ رسیدن به این منظور با مقایسه ی تطبیقی بین مولفه های سرمایه ی جنسی در غرب و اسلام انجام شد؛ سپس نقد و انتقاداتی با تکیه بر قران و روایات اسلامی به این نظریه ی غربی مطرح گردید و درنهایت اشارات و ارایه ی راهکارهایی جهت هدایت این سرمایه به منظور تربیت جنسی مطلوب زنان و دختران ارایه شد. پژوهش حاضر که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی به رشته ی تحریر درآمده است از حیث ماهیت در زمره ی پژوهش های نظری و ازلحاظ هدف از پژوهش های بنیادی محسوب می شود. یافته های پژوهش بیانگر آن است که نظریه  سرمایه ی جنسی مفهومی کاملا ابزاری و تولیدی در جهان غرب است. اگرچه این نظریه راهکارهای ورود زنان به عرصه ی رقابت، تجارت و لذت جویی را نشان داده است در عوض موانع و چالش هایی عدیده ای برای زنان به وجود آورد که بر مبنای آموزه های اسلامی می توان برخی از مهم ترین انتقادات آن را در ترویج مفاسد اجتماعی - اخلاقی، بحران های خانوادگی و ازخودبیگانگی و...موردنقد و بررسی قرار دارد. همچنین این پژوهش راهکارها و تدابیر هدایت سرمایه ی جنسی به سمت تربیت جنسی مطلوب را بیان کرده است و آن را در منع زنان از حرکات و بازی با زبان بدن، مدیریت ارتباطات، پوشش مناسب و...نشان داد. بر همین اساس همگی یافته ها دال بر اهمیت و تمرکز این سرمایه در نظام خانواده و پرورش آن در راستای تعدیل روابط جنسی و تحکیم بنیان خانواده است.
    کلید واژگان: سرمایه ی جنسی, تربیت جنسی, زنان, غرب, اسلام
    Maryam Ashouri Cheryani, Tyyebeh Mahrouzadeh *, Akbar Rahnama, Parvin Samadi
    The purpose of the present study is to review the components of erotic capital based on Islamic education and explain some strategies to direct this capital towards desirable sexual education in women. For this purpose, Syden made a comparative comparison between the components of sexual capital in the West and Islam. Then, suggestions and solutions were provided to guide this capital in order to provide desirable sexual education for women and girls. The present study, which has been written in a descriptive-analytical manner, is considered as a theoretical research in terms of nature and fundamental research in terms of purpose..The findings indicated that erotic capital theory is a fully instrumental concept of production and production in the Western world This theory, although it has shown the way women enter the competition, trade and pleasure fields, poses a number of obstacles and challenges for women that, based on Islamic teachings, can be the most critical criticism of promoting social corruption, family crises, and Alienation is being criticized. This research has also outlined strategies and measures to guide erotic capital toward desirable sexual education and has demonstrated it in preventing women from exercising and playing with body language, communication management, proper coverage, and so on. Accordingly, the purpose of the present study is in the field of applied research, which has been carried out with qualitative and descriptive approach including documentary and critical analysis, and all findings indicate the importance and concentration of this capital in the family system and nurture. It is aimed at moderating sex and strengthening the family.
    Keywords: Erotic Capital, sexual education, women, West, Islam
  • سید علی حسینی، اکبر رهنما*، رقیه موسوی

    هدف از این مقاله مطالعه مبانی هستی شناسی رویکرد مرلوپونتی و لیپمن به منظور تدوین الگوی تلفیقی در برنامه فلسفه برای کودکان است. سوال اساسی تحقیق عبارت است از اینکه مبانی هستی شناسی رویکردهای مرلوپونتی و لیپمن چه بوده و بر اساس آن الگوی تلفیقی دو رویکرد در برنامه فلسفه برای کودکان چیست؟ در این مقاله، در بحث شناخت مبانی هستی شناسی از روش پژوهش تحلیلی-استنتاجی و در ارایه الگوی تلفیقی از روش پژوهش ترکیب سازوار استفاده شده است. نتایج بیانگر وجود وجوه اشتراک و افتراق میان رویکرد مرلوپونتی و رویکرد لیپمن  است. با توجه به اشتراکات پایه ای در مبانی هستی شناسی و تاکید بر اهمیت دوران کودکی و تاثیر آن بر بزرگسالی در دو رویکرد، می توان با حذف عناصر ناهمسان و همپوشانی نقاط اشتراک با انجام اصلاحات لازم، از تلفیق دو رویکرد برای بهبود برنامه فلسفه برای کودکان استفاده نمود.

    کلید واژگان: فلسفه برای کودکان, هستی شناسی, لیپمن, مرلوپونتی
    Seyyed Ali Hosseini, Akbar Rahnama *, Roghayyeh Moosavi

    The purpose of this paper is to study the ontological foundations of Merleau-Ponty’s and Lipman’s approaches in order to develop an integrated model in the Philosophy for Children program. The main research questions are: what are the ontological foundations of Merleau-Ponty’s and Lipman’s approaches and, on this basis, what is the integrated model of the two approaches in the philosophy for children program? In this paper, in identifying the ontological foundations, the analytical-inferential research method has been used, and in presenting the integrated model, the integration composition research method has been used. The results indicate similarities and differences between the Merleau-Ponty’s and Lipman’s approaches. Given the basic commonalities in the ontological foundations and the emphasis on the importance of childhood and its impact on adulthood in the two approaches, by eliminating disparate elements and overlapping commonalities through necessary corrections, a combination of the two approaches can be used to improve the philosophy for children program.

    Keywords: philosophy for children, Ontology, Lipman, Merleau-ponty
  • محمود درستی، اکبر رهنما*، محسن فرمهینی فراهانی
    هسته اصلی تفکر فلسفی یاسپرس وجود انسان و به ویژه اگزیستنز است. تمام عقاید فلسفی دیگر او به همین موضوع محوری مربوط می شود. مفهوم اگزیستنز یاسپرس بیانگر واقعیت غیرتجربی، غیرانضمامی فرد و شخصیت واقعی است که می تواند از زمان عینی فراتر رود. این مقاله تصور یاسپرس از مرگ را بررسی و با استفاده از روش تحقیق تحلیل مفهومی از نوع بسط مفهوم به روشن سازی مفهوم وی در مورد مرگ و فناناپذیری اگزیستنز پرداخته و سعی کرده است درک بهتری از وجود انسان در این جهان را ارایه دهد. از دیدگاه یاسپرس، واقعیت مرگ بیولوژیکی مربوط به دازاین است، درحالی که موقعیت مرزی مرگ، که ممکن است به تحقق خود واقعی فرد منجر شود، متعلق به اگزیستنز است. او می کوشد نشان دهد که اگرچه انسان موجودی فانی است، جنبه استعلا نیز دارد و به موجود فیزیکی صرف در جهان قابل تقلیل نیست. یاسپرس در تلاش برای تبیین جنبه استعلایی انسان، اگزیستنز را فناناپذیر و نامحدود می داند. فناناپذیری اگزیستنز از نظر یاسپرس به معنای زندگی پس از مرگ در قلمرو دیگری نیست، بلکه فرد می تواند در زمان زنده بودن احساس فناناپذیری را در لحظه ای وجودی تجربه کند. طبق دیدگاه او، این لحظه جاودانه بی زمان است، به این معنا که روابط گذشته، حال و آینده، همان طورکه ما آنها را درک می کنیم، در آن اعمال نمی شوند، بلکه همزمان در آن لحظه بدون زمان درک می شوند.
    کلید واژگان: اگزیستنز, جاودان, فناناپذیری, مرگ, یاسپرس
    Mahmoud Dorosti, Akbar Rahnama *, Mohsen Farmahini Farahani
    The core of Jaspers’ philosophical thought is the human existence, particularly reflected in the term Existenz. All other philosophical thoughts of him are related to this axial concept. Jaspers’ concept of Existenz expresses a non-experimental, non-concrete reality of the real individual and personality that can go beyond the objective time. This article investigates Jaspers’ perception of death. Using the thematic analysis method, the article tries to clarify his stance to death and the deathlessness of the Existenz and to give in a better understanding of the human existence in this world. From Jaspers’ viewpoint, the reality of biologic death is related to Dasein, while the borderline position of death – that might lead to the realization of the real self of the individual – is related to Existenz. He tries to show that although the human is a mortal creature, he has a transcendental dimension, too, and cannot be reduced to a mere physical creature in the world. Trying to explain the transcendental aspect of the human, Jaspers deems Existenz as immortal and unlimited. From the viewpoint of Jaspers, the immortality of Existenz does not mean the continuation of life in another realm after death; rather, the person can experience the immortality feeling in an existential moment while he is alive. According to this viewpoint, this immortal moment is timeless, i.e., the past, present, and future relations are not present in it (the way we perceive them); rather, they are perceived simultaneously in that timeless moment.
    Keywords: Jaspers, Existenz, death, Deathlessness, Eternal
  • مصطفی کریمی*، محمدحسن میرزامحمدی، اکبر رهنما
    هدف

     پژهش حاضر با هدف تحلیل ابعاد خلاقیت معلم در فلسفه برای معلمان از  منظرتسهیلگران p4c وبه روش پیمایشی صورت گرفت .

    روش

    جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان، مربیان و اساتید فعال در حوزه فلسفه برای کودکان دانشگاه های شهر تهران است که 143نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و فرمول کوکران انتخاب شدند و دیدگاه های آنها در مورد ابعاد خلاقیت معلم در برنامه فلسفه برای معلمان مورد بررسی قرار گرفت.پرسشنامه محقق ساخته مبتنی برپیشینه ی پژهش از مهم ترین ابزار جمع آوری داده های این پژوهش است که روایی آن با رقم81/0 به تایید اساتید ومتخصصان این حوزه رسید. جهت آزمون پایایی پرسشنامه نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد که رقم 91/0بدست آمدکه عدد قابل قبولی بود .البته جهت تکمیل پروسه ی پژوهش از روش مصاحبه هم استفاده شده و به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از تحلیل عاملی بهره گرفته شد.

    یافته ها

     نتایج بدست آمده حاکی از آن بودند که ابعاد خلاقیت معلمان در برنامه ی فلسفه برای معلمان یا (p4T)درپنج بعد دسته بندی می شوند عامل نخست که 90/11درصد از واریانس را به خود اختصاص داده است. بعد انگیزشی خلاقیت معلم بود.

    نتیجه گیری

    در مجموع عامل اول با عوامل دیگری چون شناختی،اجتماعی،عاطفی و شخصیتی نیز 08/51درصد از واریانس را تبیین نمودند.

    کلید واژگان: فلسفه برای معلم, ابعاد, مهارت های خلاقیت, معلم, تسهیلگران p4c
    Mostafa Karimi *, MohammadHassan Mirzamohammadi, Akbar Rahnama

    The purpose of this study was to analyze the dimensions of teacher creativity in philosophy for teachers from the perspective of p4c implementers, which was done by descriptive-survey method. The statistical population of the study included all students, teachers and professors active in the field of philosophy for children in Tehran universities, 143 of whom were selected using the Cochran's formula and cluster random sampling and their views on the dimensions of teacher creativity in The philosophy program for teachers was reviewed. A researcher-made questionnaire based on research background is one of the most important tools. The data of this research is collected and its validity was confirmed by professors and experts in this field with a figure of 81 Also, in order to check the reliability, this questionnaire was given to some facilitators and the number 91was obtained, which was an acceptable number. However, to complete the research process, the interview method was used and in order to analyze the research data, analysis A factor was exploited. The results showed that the dimensions of teachers' creativity in the philosophy program for teachers or (p4T) are classified into five dimensions. The first factor is 11.90% of the variance. The motivational dimension was teacher creativity and in general the first factor with other factors such as cognitive, social, emotional and personality explained 51.88% of the variance. motivational dimension was teacher creativity and the first factor together with other factors such as cognitive, social, emotional and personality explained 51.08% of the variance.

    Keywords: Philosophy for Teacher, Dimensions, Creativity Skills, teacher, p4c facilitators
  • حمیدرضا خالدی*، اکبر رهنما، محسن فرمهینی فراهانی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی کتاب های درسی علوم تجربی دوره ابتدایی از نظر میزان توجه به مولفه های اخلاق زیستی صورت گرفته است. روش تحقیق در این کار پژوهشی تحلیل محتوا می باشد. جامعه ونمونه آماری در این پژوهش کتب علوم سال اول تا ششم پایه ابتدایی که تمامی محتوای کتاب ها شامل: نوشته ها، تصاویر، پرسش ها، تکالیف و آزمایش ها مورد بررسی قرار گرفته است. جدول تحلیل محتوا با استفاده از مولفه های اخلاق زیستی بر اساس 4 اصل بنیادین شامل اصل عدالت ، اصل رضایت ، اصل زیانبار نبودن (لاضرر) و اصل استقلال فردی با توجه به حفظ حریم شخصی، منزلت فردی و اجتماعی و حاکمیت تنظیم گردید. نتایج این تحقیق بیانگر این است که از مجموع 4475 گزاره های قابل تحلیل 648 گزاره (15%) به اصل اصول بنیادین اخلاق زیستی اشاره شده است. اصل عدالت با 220 گزاره (9/4%) ، اصل رضایت با 218 گزاره (8/4%)، اصل لاضرر با 210 گزاره (7/4%) و اصل حفظ حریم شخصی، منزلت فردی و اجتماعی و حاکمیت با 12 گزاره (2/0%) مطرح گردیده است. همچنین نتایج نشان می دهد که در تدوین کتب از نظر پیوستگی محتوایی انسجام لازم وجود ندارد و در بعضی از سالهای تحصیلی یک یا چند مولفه  اخلاق زیستی مورد توجه قرار نگرفته است. و در رابطه با چگونگی ارایه مفاهیم در سال های مختلف تحصیلی در قالب متن، تصویر و پرسش نیز دقت لازم وجود نداشته است.

    کلید واژگان: اخلاق زیستی, تحلیل محتوا, علوم مقطع ابتدایی
    Hamid Reza Khaledi *, Akbar Rahnama, Mohsen Farahani

    The aim of this study has been to review the textbooks of experimental sciences in elementary school in terms of attention to the components of bioethics. The research method in this research work is content analysis. Society and statistical sample in this research are science books for the first to sixth years of elementary school, in which all the contents of the books, including: writings, pictures, questions, assignments and experiments, have been examined. Content analysis table is prepared using bioethics components based on 4 basic principles including the principle of justice, the principle of satisfaction, the principle of non-harmlessness and the principle of individual independence with respect to privacy, personal and social status and sovereignty. The results of this study indicate that out of a total of 4475 analyzable propositions, 648 propositions (15%) refer to the basic principles of bioethics. The principle of justice with 220 propositions (4.9%), the principle of satisfaction with 218 propositions (4.8%), the principle of no harm with 210 propositions (4.7%) and the principle of privacy, personal and social dignity and sovereignty with 12 propositions (0.2%) has been raised. The results also show that there is no necessary coherence in compiling books in terms of content coherence and in some academic years one or more components of bioethics have not been considered. And in terms of how to present the concepts in different academic years in the form of text, images and questions, there has been no necessary care.

    Keywords: Bioethics, Content Analysis, Primary school science
  • مجید خاری آرانی*، اکبر رهنما، مهدی سبحانی نژاد

    علامه طباطبایی و لویناس درزمره فیلسوفانی هستند که به اخلاق اهمیت وافری داده اند. در این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و نیز تطبیقی سعی شده است با بررسی مبانی فلسفی تربیت اخلاقی این دو فیلسوف، همگرایی و تقابل دیدگاه های آنها استخراج شود. بررسی مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی تربیت اخلاقی علامه و لویناس نشان می دهد که مفاهیم اساسی در فلسفه لویناس اخلاق معطوف به دیگری، مسئولیت و اراده می باشند، اما در فلسفه علامه طباطبایی دیگری اعتدالی و فطرت از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هر دو به دیگری، مسئولیت، اراده و آزادی تاکید می ورزند. همچنین دیدگاه لویناس و علامه نسبت به خدا باآنکه هر دو خدا را قبول دارند وآن را نامتناهی می دانند، اما خدای لویناس با غیریت و دیگری برابر درنظرگرفته شده است، درحالی که خدای علامه، متعالی و منزه از هرگونه تغییر بوده و فراتر از دیگری است.

    کلید واژگان: تربیت اخلاقی, مبانی فلسفی, علامه طباطبایی, لویناس
    Majid Khari Arani *, Akbar Rahnama, Mahdi Sobhaninezhad

    Allameh Tabatabai and Emanuel Levinas are among the philosophers who have given great importance to ethics. Using descriptive-analytical and comparative methods, the researchers have made attempts to identify the convergence and divergence of their views by reviewing the philosophical bases of the ethical education. Assessment of the ontological, anthropological and axiology of moral education by Allameh and Levinas signifies that the basic concepts in Levinas's philosophy contains ethics focusing on the others, responsibility, and will. The philosophy of Allameh Tabatabai, however, concentrates on others, moderation and innateness as having special position. Both emphasize on others, responsibility, will, and freedom. Furthermore, Levinas and Allama both believe in God and consider Him as infinite. However, God, in Levinas’s view is considered equal to the otherness, while Allama believes in transcendent, free of any change, and above others.

    Keywords: moral education, philosophical bases, Allameh Tabatabaei, Levinas
  • مجید خاری آرانی *، اکبر رهنما

    نوشتار حاضر به بررسی آراء و اندیشه های مربوط به مفهوم کودکی در ایران باستان میپردازد. روش مورد استفاده در این پژوهش، تحلیل اسنادی بوده و در این جهت کلیه منابع و مراجع موجود و مرتبط با آراء و اندیشه هایی که مفهوم کودک در ایران باستان را بیان نموده، مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهشی نشان میدهد در طی قرون و اعصار متمادی سازمان تعلیم و تربیت یکسان نبوده و به فراخور زمان، فضاهای آموزشی در دورانهای مختلف، متفاوت بوده اند. لیکن در بخش اعظم این مدت، خانواده، آتشکده و آموزشگاه درباری به پرورش اطفال و نوجوانان میپرداختند که البته در برخی قرون، دبستان و دانشگاه نیز بدان افزوده شده است. بگواهی تاریخ، ایرانیان از دیرباز برای خرد و دانش ارزش زیادی قائل بوده اند تا آنجاکه در ادعیه یی که از آن زمانها بجای مانده است، از خداوند خواسته شده که به آنها دانش و بینش عطا فرماید. در آموزه های زرتشت، یکی از راه های رسیدن به بهشت موعود، «کوشش و کمک به تعلیم و تربیت نوع بشر» معرفی شده، چرا که به نیروی دانش، شر و ستم، این دو آثار جهل، از جهان رخت برمیبندد. در ایران باستان، تعلیم و تربیت انقطاع نمیپذیرد و از کودکی تا پیری زمان آموختن است. آموزش برای زندگی است؛ یعنی علم و عمل توام است و سراسر زندگی فرد و فعالیتهای او را دربرمیگیرد. در این نظام تربیتی فرد نه تنها برای کسب علوم، فضایل اخلاقی و اخذ اصول فکری آموزش میدید بلکه علوم مدنی و دانش زندگی عملی را نیز فرامیگرفت. هدف از آموزش و پرورش در ایران باستان این بود که کودک را معتقد به خدا و متدین بار بیاورند و او را دارای اخلاق نیکو سازند و به او پیشه و هنر بیاموزند و به بهداشت تن متوجه و مامور نمایند. به هر حال با عنایت به شواهد بر جای مانده از دوران باستان، میتوان اذعان داشت که در ایران باستان عوامل اولیه تعلیم و تربیت عبارتند از: طبیعت و وضع جغرافیایی کشور، آراء و عقایدی که آریایی ها با خود آورده بودند و زرتشت آنها را پیراسته و اصلاح کرده بود؛ بعبارتی نقش دین در روند آموزش و دولت و نقش ویژه آن در پرورش دادن متعلمین برجسته است.

    کلید واژگان: ایران باستان, کودک, تعلیم و تربیت, مقاصد تربیت
    Majid Khari Arani *, Akbar Rahnama

    The present article proceeds to study the concept of childhood in ancient Iran with reference to certain documents including books and other sources. Research findings indicate that the organization of education in the last centuries was not the same in different places and times. In those days, families, fire temples, and teaching centers affiliated to the courts had undertaken the training of children and youth. Later on, primary schools and universities also came up and joined the same mission. Historically speaking, Iranians had special respect to knowledge, to the extent that, in their religious supplications, God was asked to grant knowledge to them. In the teachings of Zoroaster, one of the ways of attaining heaven is to make effort in educating people. For it is believed that through knowledge, evil and cruelty, as the signs of ignorance, will go away. In ancient Iran learning initiated from childhood and continued till old age ceaselessly. Education is meant for life, that is, knowledge and action go ahead hand in hand, and engulf the whole life and activity of man. In this system of education, man not only sought to attain certain moral virtues and intellectual principles, but also tried to learn some civil sciences and to implement in his practical life. The chief goal of education in ancient Iran was to bring children up to being theist and religious, possessing good moral, learning certain arts, and medical know-how. Concluding that as ancient remains show, the primary factors of education in ancient Iran were as follows: nature and geographical condition, the tenant of the Aryans as modified by Zoroaster, the role of religion in bringing children up and process of education.

    Keywords: ancient Iran, child, education, objectives of training
  • حسین جعفریان*، اکبر رهنما، محمدحسن میرزا محمدی
    هدف از پژوهش حاضر تبیین رابطه علم و دین با توجه به آراء علامه طباطبایی و استنتاج دلالت های آن در تعیین روش های تدریس بوده است که در قالب دو سوال پژوهشی مطرح گردید : 1- رابطه علم و دین از منظر علامه طباطبایی چگونه رابطه ای است ؟ 2- دلالت های رابطه علم و دین از منظر علامه طباطبایی در تدوین روش های تدریس در چیست؟ این پژوهش به شیوه تحلیلی - استنتاجی انجام یافته و ابزار آن از نوع اسنادی می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: از نظر علامه علم و دین با یکدیگر تعامل دارند و معارف دین شامل اعتقادات ، اخلاق و احکام در بستر علم مطلق ظهور می یابند. سه روش بیان معارف دین(ارشاد مولوی، استدلال منطقی و کشف و شهود) از علم مطلق می باشند همچنین در سیر آفاقی و انفسی ، انسان از علوم تجربی ، استدلال منطقی و شهود بهره می برد.میزان یقینی بودن علم و معرفت بر اساس انطباق آن با واقعیت مشخص می گردد.بر این اساس روش های تدریس در تعلیم و تربیت شامل: روش تدریس حکمی به عنوان یک روش کلی ، روش سقراطی که مبتنی بر عقلانیت می باشد ، روش مباحثه و پرسش و پاسخ ، روش های مبتنی بر تجربه و آزمایش، روش تدریس مبتنی بر ادراک شهودی و نفی روش مبتنی بر حفظ می باشد.
    کلید واژگان: علم و دین, آراء علامه طباطبائی, دلالت, روش های تدریس
    Akbar Rahnama, Mohammad Hasan Mirza Mohammadi
    The aim of this study was to investigate the relationship between Knowledge and religion, according to the ideas of Allameh Tabatabaei and derive its implications for the attain ment methods of teaching . In the form of two research question was raised: (1) the relationship between Knowledge and religion from the viewpoint of Allameh Tabatabai How is the relationship? 2. The implications of the relationship between Knowledge and religion from the viewpoint of Allameh Tabatabaei in the appointment of teaching methods ? methds of This research is conceptual and documental analysis . The results suggest that the Knowledge and religion interact and religious are beliefs ethics and commandents. That all of them emergent in the context of absolute knowledge. Molavi direction logical reasoning and intiution are Three methods of presents of religious concepts. degree of certainty of religious knowledges based on adaptation with reality. Therefore methds of teaching in the field of religion are : wise based teaching Socratic method that it based on rationality controversy in the form of question and rebut. Furthermore experimental methods and methods of teaching based on intuitional perception and reject of memorization also are main methods of teaching that asserted by allameh tabatabaei.
    Keywords: knowledge, religion, allameh Tabataba'i, implications, Teaching Methods
  • قادر فراقی، محسن فرمهینی فراهانی، اکبر رهنما
    در پژوهش حاضر، مبانی معرفت شناختی ارزشیابی در دوره مدرن و رویکرد برجسته معرفت شناسی این دوره در حوزه ارزشیابی: رویکرد پوزیتیویسم، مورد بررسی قرار گرفته است. روش انجام پژوهش تحلیلی - اسنادی بوده است. به منظور گردآوری داده های لازم جهت پاسخ گویی به سوالات پژوهش کلیه اسناد موجود و مرتبط با موضوع با استفاده از فرم گردآوری داده ها جمع آوری و بر اساس پنج محور رایج در تحلیل های معرفت شناسی مورد تحلیل قرار گرفته است. عمده ترین یافته ها با توجه به سوال های پژوهش عبارت اند از: در این نظام فکری در بحث موضوع شناخت، تاکید بر شناسایی جهان واقعی و عینی است و از شناسایی بر محور امور ذهنی صحبتی به میان نیامده است و برای شناخت از ابزارهای استقرایی (مشاهده و آزمایش) استفاده می شود. حواس پنج گانه مهم ترین منبع شناخت می باشند و در روش شناسی، اثبات گرا و عینی محسوب می شوند و سرانجام این نتیجه حاصل می شود که رویکردهای ذکر شده از اعتبار جامع ومانعی برخوردار نیستند. به دلیل اینکه کلیه جنبه های ارزشیابی را به لحاظ مولفه های معرفت شناسی در برنمی گیرند و در مقایسه با رویکردهای سنتی کمی بوده ولی بهتر است از روش های ترکیبی یعنی کیفی و کمی و الگوهای دیگر (ترکیبی) در ارزشیابی استفاده گردد.
    کلید واژگان: معرفت شناختی, ارزشیابی, پوزیتیویسم
    Ghader Faraghi, Mohsen Farmahini Farahani, Akbar Rahnama
    Philosophical foundations of evaluation epistemology in education in modern age and outstanding approach of Epistemology of this age in the field of evaluation: positivism approaches were examined in this study. The methodology of this study was documentary analysis. In order to answer to study’s questions, data gathered using appropriate forms, and analyzed by 5 traditional approaches. According to the thesis questions the main results are: in this intellectual system and in the issue of cognition, the main emphasis is recognition of real word and there is no discussion about intellectual recognition and use inductive tools(observation and experiment)for recognition. The five senses are the main principles for cognition and they are Positivist and objective in methodology and finally these result outcomes that they don’t have comprehensive validation because they not encompass all aspect evaluation in terms of components of epistemology. Those approaches are better than rational approaches but it is better to use combinational methods like qualitative and quantitative and other pattern (combinational) in evaluation.
    Keywords: epistemology, evaluation, positivism
  • اکبر رهنما*، محمد نوروزی، فاطمه جهانی جوانمردی
    هدف
    پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه بین باورهای معرفت شناختی اعضای هیات علمی با مولفه های تدریس اعضای هیات علمی می باشد.
    روش
    روش پژوهش از نوع پیمایشی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل 320 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه شاهد بودند که با استفاده از نمونه گیری طبقه ای تصادفی 167 نفر انتخاب گردیدند. ابزار های اندازه گیری شامل پرسشنامه باورهای معرفت شناختی شومر و پرسشنامه مولفه های تاثیرگذار بر روش تدریس میکورس می باشد. به منظور تجزیه وتحلیل آماری داده ها از روش های آماری توصیفی به همراه آزمون های استنباطی چون؛ «t» تک متغیره و «r» ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است.
    یافته ها
    یافته های پژوهش نشان داد که: نظام باورهای معرفت شناختی اعضای هیات علمی دانشگاه شاهد در یک بعد آن یعنی «سادگی دانش» در ردیف نظام باورهای خام یا سطح پایین قرار دارد ولیکن در دو بعد دیگر آن یعنی «قطعی بودن دانش» و «وابسته به منبع بودن دانش» در ردیف نظام باورهای خبره یا سطح بالا قرار دارد. همچنین بین ابعاد باورهای معرفت شناختی شومر در بعد «ساده بودن دانش» با مولفه های تدریس: «تکنیک های مدیریت کلاس»، «حفظ رفتار مناسب کلاسی»، «آماده کردن مرور و تمرین برای دانشجویان»، «نمایش مهارت های پرسشگری»، «استفاده از روش های مختلف آموزش»، «برقراری جو مثبت در کلاس» و «کیفیت آموزش» رابطه مستقیم و مثبت وجود داشته است. همچنین بین ابعاد معرفت شناختی شومر در بعد «قطعی بودن دانش» با مولفه های تدریس: «استفاده از روش های مختلف آموزش»، «برقراری جو مثبت در کلاس» و «کیفیت آموزش» رابطه منفی(معکوس) وجود داشته است و در نهایت بین ابعاد معرفت شناختی شومر در بعد «وابسته به منبع بودن دانش» با مولفه های نه گانه تدریس میکورس رابطه منفی(معکوس) وجود داشته است.
    نتیجه گیری
    می توان نتیجه گرفت که چون بخش عمده ای از اعضاء هیات علمی از رشته های فنی و پزشکی بودند، به جهت نگاه تیز و تونلی ناشی از پدیده های مورد مطالعه خود؛ چنین برداشتی از دانش و معرفت داشته اند؛ چنان که در بین اعضاء هیات علمی رشته های علوم انسانی و علوم پایه این یافته مشاهده نگردید.
    کلید واژگان: باورهای معرفت شناختی, مولفه های تدریس, اعضای هیات علمی, دانشگاه شاهد
    Akbar Rahnama*, Mohammad Norouzi, Fatemeh Jahani Javanmardi
    Objective
    The present study seeks to investigate the relationship between faculty members 'epistemological beliefs and faculty member's teaching components. The research method is survey-correlation type. The statistical population consisted of 320 faculty members of Shahed University who were selected by random stratified sampling of 167 individuals. Measurement tools consist of Schumer's Epistemological Beliefs Questionnaire and the factors influencing the microreserves teaching method.
    Method
    To analyze the data, descriptive statistical methods with inferential tests such as "t" univariate and "r" Pearson correlation coefficient have been used.
    Results
    The Results showed that: The system of epistemological beliefs of the faculty members of Shahed University in one aspect is "knowledge simplicity" in the row of the system of beliefs or low level of beliefs, but in two other aspects, namely, "certainty of knowledge" and "dependent on the source" The existence of knowledge "is in the ranks of the system of expert beliefs or high level. Also, between the dimensions of Schumer's epistemic beliefs in the "simplicity of knowledge" dimension with teaching components: "classroom management techniques", "maintaining appropriate classroom behavior", "preparing students for review and practice", "displaying questioning skills", "using methods Various education "," positive atmosphere in the classroom "and" education quality "have been directly and positively correlated. Also, there is a negative relation between Schummer's epistemological dimensions in the "determinism of knowledge" dimension with teaching components: "using different teaching methods", "establishing positive atmosphere in class" and "teaching quality", and finally between epistemological dimensions In the "dependent on knowledge" dimension, Schumer existed with the nine components of the microscope's teaching of negative relation (inverse).
    Conclusion
    The teaching function and activity of faculty members is influenced by their beliefs and values about the nature of knowledge. The overwhelming majority of the faculty members in the target community, from the knowledge, considered "simple knowledge" to be ranked in the "system of beliefs" or "low level". On this basis, it can be concluded that because of the vast majority of faculty members from the technical and medical fields, due to the sharp and tunneling of their studied phenomena, they have such an understanding of knowledge, as among the members of the staff Scientific findings of the humanities and basic sciences did not find this finding
    Keywords: epistemological beliefs, elements of teaching, faculty, Shahed University
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال