به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ali bagherizadeh

  • علی باقری زاده *

    منطقه غرب آسیا بعنوان یکی از حوزه های ژئوپلیتیکی در سطح جهانی شناخته می شود که بازیگران این سیستم منطقه ای همواره روابط توام با تنش،بحران و منازعه را تجربه می کنند.روابطی با ماهیت بازی با حاصل جمع صفر که بدلیل داشتن استمرار زمانی طولانی مدت در قالب منازعات عمیق و فراگیر نهادینه شده است.ج.ا.ایران با داشتن منظومه امنیتی خاص خود یکی از بازیگران مهم در این محیط منطقه ای است. با ایفای نقش فعال و پویا همواره در راستای ایجاد  ثبات حداکثری و صلح فراگیر،ضمن احترام به منافع و پذیرش نقش دیگر بازیگران  رویکرد جمعی،سازنده و ترمیم کننده ای را اتخاذ کرده است که در قالب بازی با حاصل جمع مثبت و مضاعف قرار می گیرد.در مقابل دو بازیگر عربستان سعودی و رژیم صهیونستی در قاللب یک همکاری بسیار پیچیده و غیرسازنده ضمن همآهنگی و همسویی حداکثری ، اقدامات خود را در راستای حذف منافع و نقش راهبردی ج.ا.ایران  تنظیم و بازطراحی کرده اند.رویکرد مقابله جویانه این دو کشور در قالب بازی با حاصل جمع منفی و صفر قرار می گیرد.یمن در منظومه امنیتی ج.ا.ایران بعنوان متحد راهبردی  ایفای نقش موازنه ساز را در مقابل دو کشور بر عهده دارد. که تضمین کننده حضور و تثبیت کننده بقاء راهبردی ج.ا.ایران در محیط راهبردی و سیر روند تحولات نوین منطقه ای  (از بیداری اسلامی تا طوفان الاقصی) است

    کلید واژگان: منظومه دفاعی-امنیتی, عربستان, رژیم صهیونیستی, یمن, موازنه سازی پویا, امنیت شبکه ای
    Ali Bagheri Zadeh *

    The West Asian region is known as one of the geopolitical areas at the global level, where the actors of this regional system always experience relations with tension, crisis and conflict. It has been institutionalized in the form of deep and comprehensive conflicts. Iran, having its own security system, is one of the important players in this regional environment. By playing an active and dynamic role, it has always adopted a collective, constructive and restorative approach in order to create maximum stability and comprehensive peace, while respecting the interests and accepting the role of other actors, which is placed in the form of a game with a positive and double sum. In contrast to the two actors of Saudi Arabia and the Zionist regime in Qallab, a very complex and non-constructive cooperation, with maximum coordination and alignment, have adjusted and redesigned their actions in order to eliminate the interests and strategic role of Iran. The confrontational approach of these two The country is placed in the form of a game with a negative and zero sum. Yemen plays a balancing role in the security system of Iran as a strategic ally in front of the two countries. which guarantees the presence and stabilizes the strategic survival of Iran in the strategic environment and the course of modern regional developments (from the Islamic awakening to the Al-Aqsa storm)

    Keywords: Defense-Security System, Arabia, Zionist Regime, Yemen, Dynamic Balancing, Network Security
  • مرتضی شهیدی*، علی باقری زاده، ابراهیم انوشه

    حادثه 11 سپتامبر سال 2001 مبداء تحولات پیچیده ای در روابط میان کشورهای پیشرفته مخصوصا ایالات متحده آمریکا و ملل جهان سوم گردید. این حادثه بسیاری از معادلات استراتژیک قدرت های بزرگ در سطح جهان را تغییر داد. آمریکا در سال 2003 به بهانه های مختلف از جمله تلاش دولت عراق برای تولید و استقرار سلاح های کشتار جمعی، کمک به ترروریسم، مخالفت با هر گونه صلح میان اسرائیل و اعراب و تهدید کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، به خصوص حمله این کشور به کویت ،به آن حمله نمود. هدف این پژوهش بررسی سیر جهت گیری سیاست خارجی آمریکا در عراق از سال 2003 تا سال 2023 است. روش این تحقیق از نوع تحقیقات کیفی با استفاده از روش توصیفی - تحلیل مبتنی بر روش تحلیل محتوای است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که استراتژی های آمریکا در عراق از سال 2003 تا 2005 مبتنی بر مداخله تا مصالحه بوده و از مقطع نوامبر 2005 تا ژانویه 2007 استراتژی پیروزی در عراق را انتخاب کردند. پس از سال های 2007 تا 2010 استراتژی مصالحه، جلوگیری از شکست، افزایش نیرو و بازگشت موفقیت آمیز را در پیش گرفت. پس از خروج از عراق و استقرار پایگاه های نظامی در کشور عراق؛ راهبردهای بی ثبات سازی عراق، اختلافات میان هویتی تا رقابت های درون مذهبی، تفرقه افکنی، تخریب هویت ملی از طریق اقلیم سازی و راهبرد ابزار ناکارآمدسازی نرم دولت عراق را اتخاذ نمودند.

    کلید واژگان: حادثه 11 سپتامبر, سیاست خارجی, عراق, راهبرد, واقع گرایی
    Morteza Shahidi*, Ali Bagherizadeh, Ebrahim Anousheh

    The incident of September 11, 2001 became the origin of complex developments in the relations between developed countries, especially the United States of America, and the nations of the third world. This incident changed many of the strategic equations of major powers in the world. In 2003, the United States, on various pretexts, including the efforts of the Iraqi government to produce and deploy weapons of mass destruction, support terrorism, oppose any kind of peace between Israel and the Arabs, and threaten the Arab countries of the Persian Gulf, especially the country's attack on Kuwait. It attacked. The purpose of this research is to investigate the direction of the American foreign policy in Iraq from 2003 to 2023. The method of this research is qualitative research using the descriptive-analytical method based on the content analysis method. The results of this research show that the American strategies in Iraq from 2003 to 2005 were based on intervention to compromise, and from November 2005 to January 2007, they chose the strategy of victory in Iraq. After the years 2007 to 2010, he undertook the strategy of compromise, prevention of failure, increase of forces and successful return. After leaving Iraq and establishing military bases in Iraq; The destabilization strategies of Iraq, from differences between identities to intra-religious rivalries, divisiveness, destruction of national identity through climate change, and the strategy of soft ineffectiveness of the Iraqi government were adopted.

    Keywords: September 11 Incident, Foreign Policy, Iraq, Strategy, Realism
  • شهرام عسگری حصن

    پژوهش حاضر در پی تجزیه و تحلیل نوع جهت گیری راهبردی ایالت متحده آمریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران،بطور خاص بعد از انقلاب اسلامی است.دیدگاه و منظر غالب در سطح جهانی و منطقه اینست که:«ایالات متحده در قالب موازی و ترکیبی رویکرد دوگانه لیبرالیسم و رئالیسم یا سیاست همآهنگ تنبیه و تشویق را در نوع مواجه با ج.ا.ایران اتخاذ کرده است».اما نگارنده تحقیق حاضر معتقد هست که رویکرد پایدار کلان ایالات متحده به شکل تقابل از نوع حاد با هدف تضعیف و تجزیه ج.ا.ایران است.در راستای اثبات فرضیه پژوهش،ضمن بهره گیری از نظریه رئالیسم تهاجمی الگوی رفتاری ایالات متحده مورد بررسی قرار خواهد گرفت.یافته های محوری پژوهش نشان می دهد رویکرد ایالت متحده از نوع لیبرالسم «ترغیب،تشویق و مشارکت حداکثری»،یا الگوی همآهنگ لیبرالیسم و رئالیسم«ایجابی و سلبی» نیست.بلکه نشانگر تداوم و تثبیت رویکرد رئالیسم تهاجمی،از نوع تقابل حاد گفتمانی،ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی در قالب«تهدید،تنبیه،تحریم» به شکل«موازنه سازی متنوع و پیچیده است».بنحویکه انطباق و پیوستگی گزاره های رئالیزم تهاجمی با رویکرد ایالات متحده در تقابل حاد با ج.ا.ایران واضح و مبرهن است.نگارنده نتیجه گیری می کنند که الگوی رفتاری ایالات متحده در قالب ثابت رئالیزم تهاجمی،بدون تغییر شیفت پارادایمی به لیبرالیسم است.و حتی گرایش به شیفت درون پارادایمی تئوریک رئالیزم تدافعی ندارد.هدف محوری آمریکا تبدیل ج.ا.ایران به بازیگر منزوی و قربانی در عرصه سیاست بین الملل می باشد.اینگونه بنظر میرسد: نخبگان سیاسی-امنیتی آمریکا راهبرد کلان خود در مواجهه با ج.ا.ایران را در قالب بازی با حاصل جمع منفی ارزیابی می کنند.و همواره تبعیت محض از رویکرد زرورگویی و سیاست بین الملل را در دستور کار خود دارند.در مقابل ج.ا.ایران از «رویکرد دولت مبتنی واقع گرایی ،مبتنی بر عقلانیت راهبردی و تبعیت از حقوق بین الملل»را برگزیده است.

    کلید واژگان: راهبرد کلان, رئالیزم تهاجمی, سیاست بین الملل, ایالات متحده امریکا, ج.ا.ایران
    Ali Bagheri Zadeh*

    The current research aims to analyze the type of strategic orientation of the United States of America in facing the Islamic Republic of Iran, especially after the Islamic Revolution. The dualism of liberalism and realism, or a policy of mutual punishment and encouragement, has been adopted in the face of J.A. Iran. A. Iran. In order to prove the hypothesis of the research, while using the theory of aggressive realism, the behavioral pattern of the United States will be examined. The main findings of the research show that the approach of the United States is of the type of liberalism of "encouragement, encouragement and maximum participation". Or the harmonious model of liberalism and realism is not "positive and negative". Rather, it indicates the continuation and consolidation of the approach of aggressive realism, of the type of acute discursive, geopolitical and geostrategic confrontation in the form of "threat, punishment, sanctions" in the form of "various and complex balancing". So that the conformity and consistency of aggressive realism propositions with the approach of the United States in the acute confrontation with Iran is clear and obvious. The authors conclude that the behavior pattern of the United States is in the fixed form of aggressive realism, without a paradigm shift to liberalism. And it doesn't even have a tendency to shift within the theoretical paradigm of defensive realism. The main goal of America is to turn Iran into an isolated and victimized actor in the field of international politics. They evaluate J.A.Iran in the form of a game with a negative sum. And they always have a pure compliance with the approach of slander and international politics in their agenda. based on strategic rationality and compliance with international law.

    Keywords: Grand Strategy, Offensive Realism, International Politics, United States Of America, J.A. Iran
  • علی باقری زاده *

    راهبرد کلان دفاعی هر کشور در دکترین دفاعی و امنیتی آن تجسم و تبلور می نماید. نخبگان امنیتی برای نیل به این مهم دکترین دفاعی کشور را متناسب با سطح تهدیدات باالفعل و باالقوه برنامه ریزی و عملیاتی می کنند.وضعیت ناامنی در محیط پیرامونی باعث شده است که نخبگان تصمیم ساز در حوزه دکترین دفاعی-امنیتی شاخص امنیت سازی،رویکرد کنشگری صریح و ایده محور در محیط پرآشوب پیرامونی را محوریت راهبرد دفاعی کشور قرار دهند. بدین توضیح که هر گونه انفعال در حوزه های امنیتی منجر به سرریزی ناامنی و آشوب از محیط پیرامونی به محیط داخلی می شود. فرماندهان ارشد نظامی بعنوان تصمیم سازان حوزه امنیتی با ترسیم و طراحی خطوط دفاعی در این امر مهم نقش محوری را ایفا می کنند.سپهبد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان شخصیتی که با استعداد و بینش فوق العاده،با تصمیمات راهبردی خود ضریب امنیت ملی ج.ا.ایران را به بالاترین سطح در تاریخ کشور ارتقا داد.بنحوی که ایشان را معمار امنیت و ثبات راهبردی ایران قلمداد می کنند.در مقاله حاضر بطور مشخص تاثیر شهید سلیمانی بر چگونگی ساختار،ماهیت و ابعاد الگوی امنیت راهبردی ج.ا.ایران مورد بررسی قرار می گیرد.پرسش اصلی مقاله براین موضوع تاکید دارد:تفکر راهبردی شهید سلیمانی چه تاثیراتی بر جهت گیری دکترین امنیتی ج.ا.ایران داشته است؟فرضیه مقاله معطوف به این گزاره است:شهید سلیمانی با تثبیت شاخص های:«امنیت جویی فزاینده،تحرک ژئوپلیتیک،بازدارندگی فعال،عمق بخشی استراتژیک،پیوستگی قدرت سخت و نرم،کنشگری فعال راهبردی و ایده محور»بر جهت گیری دکترین دفاعی-امنیتی ج.ا.ایران تاثیر مستقیم و تعیین کننده داشته است.یافته های مشخص تحقیق نشان می دهد که:«دکترین دفاعی-امنیتی ج.ا.ایران متاثر از تفکر خردمندانه شهید سلیمانی در قالب الگوی ثابت رئالیسم ایرانی ،از منظر دولت واقع گرایی دارای شیفت درون پاردایمی از رویکرد انعکاسی و واکنش گرایانه به رویکرد کنشگرایانه امنیتی فعال و صراحت راهبردی در مقابله به مثل متناسب با تهدیدات بوده است».

    کلید واژگان: شهید سلیمانی, دکترین امنیتی, راهبرد دفاعی, کنشگر فعال امنیتی, مدل بینش فوق العاده
    Ali Bagherizadeh *

    The grand defense strategy of each country is embodied and crystallized in its defense and security doctrine.In order to achieve this goal, the security elites plan and operate the country's defense doctrine according to the level of actual andpotential threats.The insecurity situation in the surrounding environment has caused the decision-making elites in the field of defense-security doctrine,the index of security,to take an explicit proactive approach.and make the central idea in the surrounding turbulent environment the centrality of the country's defense strategy.To explain thatany inaction in security areas leads to spillover of insecurity and chaos from the peripheral environment to the internal environment.Senior military commanders,as decision makers in the security field,play a central role in this important matter by drawing and designing defense lines. Lt. Gen.Martyr Hajj Qassem Soleimani, as a personality who with extraordinary talent and vision,with his strategic decisions, increased the national security factor A. promoted Iran to the highest level in the country's history. In the way that he is considered as the architect of Iran's strategic security and stability. Iran is examined. The main question of the article is emphasized for this topic: What effects has the strategic thinking of Shahid Soleimani had on the orientation of the security doctrine of Iran? The increasing search for security, geopolitical dynamics, active deterrence, strategic depth,continuity of hard and soft power, active strategic and idea-oriented activism" has had a direct and decisive impact onthe direction of the Iranian defense-security doctrine.Specific findings The research shows that: "J.A. Iran's defense-security doctrine is influenced by the wise thinking of Martyr Soleimani in the form of a fixed model ofIranian realism, from the perspective of the realist government,there is a paradigm shift from a reflexive and reactive approach to a proactive approach to active security and "Strategic frankness has been proportionate to the threats."

    Keywords: Shahid Soleimani, Security Doctrine, Defense Strategy, Active Security Activist, Extraordinary Insight Model
  • سعید توتونچی*، مجید گل پرور، علی باقری زاده

    سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در دو دهه گذشته نسبتا تقابلی بوده و به ویژه پس از تحولات جهان عرب از سال 2011، تشدید شده است. رقابت و تقابل هویت جویانه دو کشور در منطقه غرب آسیا بصورت جنگ های نیابتی جلوه گر شده و یکی از مهم ترین آن ها در یمن شکل گرفته است. این پژوهش تلاش می کند با بکارگیری چارچوب نظری سازه-انگاری و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که: رویارویی هویت جویانه جمهوی اسلامی ایران و عربستان سعودی چه تاثیری بر دگرگونی سیاست های امنیت منطقه ای دو کشور و چه پیامدی در تحولات یمن داشته است ؟ فرضیه تحقیق مبین آن است که سیاست های امنیت منطقه ای عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران متاثر ازرویارویی هویت جویانه دو کشور طی یک دهه گذشته به سمت تقابلی حرکت کرده و مخاصمات در منطقه را سبب گشته و تشدید کرده است. به طور مشخص تقابل هویتی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی سبب مداخله و درگیری دو کشور در یمن شده است، به گونه ای که پس از نزدیک به یک دهه از آغاز بحران در این کشور، چشم انداز روشنی برای حل و مدیریت آن دیده نمی شود. گسترش شیعه گری جمهوری اسلامی ایران در مقابل وهابی گری عربستان سعودی، دیدگاه متفاوت به غرب و رویارویی و جنگ های نیابتی در برخی کشور های منطقه چون سوریه و یمن از مهم ترین اثرات رویارویی هویت جویانه دو کشور بر سیاست های منطقه ای دو کشور-سیاست مذهبی، نگاه به غرب و درگیری های نیابتی در منطقه- بوده است.

    کلید واژگان: ایدئولوژی, رویارویی ایدئولوژیک, سیاست خارجی, جمهوری اسلامی ایران, عربستان سعودی
    Saeed Totonchi *, Majid Golparvar, Ali Bagherizadeh

    One of the most important of them has been formed in Yemen. This research tries to answer the question of the identity-seeking confrontation between Iran and Saudi Arabia on the transformation of the regional security policies of the two countries by applying the constructivist theoretical framework and using the descriptive-analytical method. And what consequences has it had in the developments in Yemen? The hypothesis of the research shows that the regional security policies of Saudi Arabia and the Islamic Republic of Iran, affected by the identity-seeking confrontation of the two countries, have moved in the opposite direction during the past decade and have caused and intensified conflicts in the region. Clearly, the identity conflict between the Islamic Republic of Iran and Saudi Arabia has led to the intervention and conflict of the two countries in Yemen, so that after nearly a decade since the beginning of the crisis in this country, there is no clear prospect for its solution and management. to be The expansion of Shiism in the Islamic Republic of Iran against the Wahhabism of Saudi Arabia, a different view of the West, and the confrontation and proxy wars in some countries in the region such as Syria and Yemen are among the most important effects of the identity-seeking confrontation of the two countries on politics. The regional issues of the two countries - religious politics, looking towards the West and proxy conflicts in the region - have been.

    Keywords: Ideology, ideological confrontation, Foreign policy, Islamic Republic of Iran, Saudi Arabia
  • علی باقری زاده*، غلام مرتضی خاشع، محمد عالم همت

    در ادوار گذشته همیشه تمرکز و انباشت قدرت در کانون جهان نوع سیستم حاکم بر نظام بین الملل را تعیین کرده است. از ماهیت دینامیک و پویایی نظام بین الملل است.گسترش تکنولوژی های نوین در عصر جدید،ضمن تغییر نظم سلسله مراتبی گذشته،تاثیر شگرفی بر جابجایی و اشاعه ی قدرت در عرصه سیاست بین الملل گذاشته اند از این منظر مهم ترین و تعیین کننده ترین پیشران در حوزه نظام بین الملل فناوری های نوین هستند.هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر فناوری های نوین قرن 21در جابجایی قدرت در عرصه نظام بین المل می باشد. قدرت در جابجایی در نظام بین الملل داشته باشند.فرضیه مقاله در پاسخ به این پرسش عبارت است، از اینکه فناوری های نوین در قرن 21 از طریق تغییر در منابع و ابزار قدرت، علاوه بر انتشار قدرت، باعث جابجایی آن گونه خاص از آمریکا و غرب به چین و آسیا میگردند. می دهد که با تغییر عرصه سیاست بین الملل، به دلیل توسعه فناوری های نوین،همچون:هوش مصنوعی و اینترنت اشیاء نحوه برداشت از قدرت و مکانیسم های اعمال آن نیز متحول و پیچیده تر شده است.بنحویکه منجر به انتشار و جابجایی قدرت در سطح می شود. روابط بین الملل می شود.

    کلید واژگان: قدرت, جابجایی قدرت, تکنولوژی نوین, هوش مصنوعی, اینترنت اشیاء
    Ali Bagherizadeh *, Gholam Mortaza Khashi, Mohammad Alemhemmat@Gmail.Com

    During the past eras, the concentration and accumulation of power in the focal points of the world has always determined the type of system that governs the international system. It is of the dynamic nature of the international system. The spread of new technologies in the new era, while changing the hierarchical order of the past, have had a tremendous impact on the movement and spread of power in the field of international politics. From this point of view, the most important and decisive drivers Changes in the field of the international system are new technologies. The purpose of this research is to investigate the impact of new technologies of the 21st century on the transfer of power in the field of the international system. Therefore, the main question of the current research is based on this: what is the impact of new technologies in the 21st century. can have in the transfer of power in the international system. The hypothesis of the article in response to this question is that new technologies in the 21st century, through changes in the sources and tools of power, in addition to the spread of power, cause its transfer, specifically from America and They go to China and Asia in the West. The research findings show that with The change in the field of international politics, due to the development of new technologies, such as: artificial intelligence and the Internet of Things, the way of taking power and the mechanisms of its application have also changed and become more complicated, thus leading to the spread and displacement of power at the level of international relations. to be

    Keywords: Power, transfer of power, new technology, artificial intelligence, Internet of Things
  • ابراهیم رحمتی، ابراهیم انوشه*، علی باقری زاده
    جمهوری اسلامی ایران با آگاهی از اهمیت قدرت نرم در عصر وابستگی متقابل، از ابزارهایی نظیر دانش، فرهنگ و ایدیولوژی برای اعمال قدرت بر روی کشورهای منطقه ای بهره می برد. یکی از این ابزارها، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است. در این مقاله با روش کتابخانه ای و توصیفی-تحلیل، در صدد پاسخ به این سوال هستیم : آیا دیپلماسی فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تاثیر گذار و موفق بوده است یا خیر؟ نتایج حاکی است که فعالیت های فرهنگی این سازمان خصوصا در کشورهایی که پیروان مذهب تشیع در آن حضور پررنگ دارد موثرتر واقع شده است. از عوامل موثر و موفقیت دیپلماسی فرهنگی جمهور اسلامی ایران اشتراکات فرهنگی ودینی ما با اغلب کشورهای منطقه میباشد. از جمله این اشتراکات میتوان به دین اسلام و مذهب تشیع، اشترکات تاریخی و تمدنی و فرهنگی مثل نوروز باستانی، جشن شب یلدا و بزرگداشت شاعران و دانشمندان مشترک بین اغلب کشورهای منطقه خصوصا ترکیه و آذربایجان و کشورهای آسیای میانه و افغانستان. ولی در کشورهای اروپایی، این سازمان تلاش میکند با گسترش زبان و ادبیات فارسی از طریق ایجاد کرسی های زبان فارسی در دانشگاه های معتبر و برگزاری نمایشگاه ها، آثار باستانی و فرهنگ اقوام ایرانی و بر پایی همایشها و کنفرانسهای بزرگداشت شاعران و اندیشمندان ایرانی به اهداف تعیین شده خود دست پیدا کند. لذا به نظر میرسد توفیقات دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای غربی خصوصا اروپای غربی و آمریکا با سلاح ایدیولوژی شیعه کمتر بوده است.
    کلید واژگان: دیپلماسی فرهنگی, روابط بین الملل, سیاست خارجی, سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی, قدرت نرم
    Ebrahim Rahmati, Ebrahim Anoosheh *, Ali Bagheri Zadeh
    Aware of the importance of soft power in the era of interdependence, the Islamic Republic of Iran uses tools such as knowledge, culture and ideology to exercise power over regional countries. One of these tools is the Organization of Islamic Culture and Communication. In this article, using the library and descriptive-analysis method, we seek to answer the question: Has the cultural diplomacy of the Organization of Islamic Culture and Communication been effective and successful in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran or not? The results show that the cultural activities of this organization have been more effective, especially in countries where the followers of the Shiite religion have a strong presence. One of the effective factors and success of cultural diplomacy of the Islamic Republic of Iran is our cultural and religious commonalities with most countries in the region. These commonalities include Islam and Shiism, historical, civilizational and cultural commonalities such as the ancient Nowruz, the celebration of Yalda night and the celebration of poets and scientists common among most countries in the region, especially Turkey and Azerbaijan and Central Asia and Afghanistan. But in European countries, this organization tries to spread Persian language and literature by creating Persian language chairs in prestigious universities and holding exhibitions, antiquities and culture of Iranian ethnic groups and holding conferences and seminars in honor of Iranian poets and thinkers to the set goals. Achieve yourself.
    Keywords: cultural diplomacy, international relations, Foreign Policy, Islamic Culture, Communication Organization, Soft power
  • احسان خادمی بهابادی، علی باقری زاده*

    استراتژی جمهوری اسلامی ایران در مساله هسته ای در غرب آسیا استراتژی بازدارنده و دفاعی است که باعث افزایش توان قدرت ملی کشور ، حافظ تمامیت ارضی و امنیت ملی ایران و منجر به کاهش احتمال هر گونه تهاجم نظامی علیه ایران شده است. این مقاله با هدف بررسی اتخاذ یک استراتژی بازدارندگی خصوصا از نوع بلند مدت آن برای برنامه هسته ای ایران و تاثیر آن بر غرب آسیا، نقش بسیار مهمی برای بیان چهره واقعی قدرت و اقتدار ایران در غرب آسیا دارد. در این راستا به دنبال پاسخ به این سوال می باشیم که استراتژی پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران بر نظم منطقه ای غرب آسیا بین سال های 2000 تا 2020 چه تاثیراتی دارد؟ و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی این فرضیه مطرح شده است که استراتژی جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا علاوه بر اینکه مبتنی بر اتحاد با نیروهای شیعه طرفدار ایران و تقویت محورهای مقاومت می باشد، در پرونده هسته ای ایران بین سال های 2000 تا 2020 موجب ایجاد ایران هراسی در بین کشورهای غرب آسیا شده و عدم اعتماد میان کشورهای منطقه شده است.  در این راستا با استفاده از چارچوب نظریه هالستی و همچنین نظریه ی بازدارندگی به بررسی سیاست های هسته ای جمهوری اسلامی ایران و تاثیرات آن بر غرب آسیا با استفاده از متغیرهای دخیل مانند نقش آمریکا پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که پرونده هسته ای ایران موجب ایجاد ایران هراسی در غرب آسیا شده است در حالی که استراتژی هسته ای ایران در غرب آسیا مبتنی بر بازدارندگی و استراتژی تدافعی در مقابل حمله احتمالی است.

    کلید واژگان: بازدارندگی, پرونده هسته ای ایران, غرب آسیا, سیاست خارجی و ایران هراسی
    Ehsan Khademi Bahabadi, Ali Bagheri Zadeh *

    The strategy of the Islamic Republic of Iran in the nuclear case in West Asia is a deterrent and defense strategy that increases the strength of the country's national power, preserves Iran's territorial integrity and national security, and reduces the likelihood of any military aggression against Iran. This article aims to examine the adoption of a deterrent strategy, especially its long-term type for Iran's nuclear program and its impact on West Asia, plays a very important role in expressing the true face of Iran's power and authority in West Asia.In this regard, we seek to answer the question that what are the effects of the strategy of the Islamic Republic of Iran's nuclear case on the regional order of West Asia between 2000 and 2020? Using a descriptive-analytical method, it is hypothesized that the strategy of the Islamic Republic of Iran in West Asia, in addition to being based on alliances with pro-Iranian Shiite forces and strengthening the axis of resistance, in the Iranian nuclear file between 2000 and 2020. It has created Iranophobia among West Asian countries and distrust among countries in the region.

    Keywords: Deterrence, Iran's nuclear program, West Asia, foreign policy, Iranophobia
  • بهنام شریف پور*، علی باقری زاده، مجید گل پرور

    حادثه 11 سپتامبر 2001، منجر به شکل گیری توازن قدرت جدید منطقه ای در غرب آسیا شد، به گونه ای که اهدف منطقه ای بازیگران آن طیفی از توازن قوای سنتی تا توازن تهدید را رقم زد. در این پژوهش تحلیلی- توصیفی، به منظور تبیین کارکرد رویکرد موازنه قوا؛ با بررسی هدف های منطقه ای بازیگران و وارد نمودن ملاحظه های ناشی از روندها و محرک های منجر به شکل گیری موازنه قوا از نظر جامعه نظریه پردازان حوزه غرب آسیا، به کالبدشکافی موازنه قوا در دهه آتی پرداخته، سپس براساس یافته های پژوهش با ارایه نمودار مفهومی، سه سناریوی (موازنه قدرت سنتی، موازنه تهدید و تعامل)، پیش بینی می شود. در نتیجه یافته ها چشم انداز آینده، احتمال همگرایی ایران با عربستان و آمریکا ضعیف (میانگین شدت همگرایی منطقه ای 8/41 %) بوده و در منطقه همچنان توازن قوای سنتی محتمل ترین گزینه است. میزان تنش آفرینی هدف های بازیگران به ترتیب متعلق به عربستان، ایران و آمریکاست. میزان اثرپذیری عربستان از آمریکا بسیار بالا بوده و نقش کنشگر یاریگر در سیاست های منطقه ای آمریکا داشته و ایران نقش بازدارنده دارد. این مطالعه به لحاظ نظری و کاربردی دارای اهمیت می باشد. داده ها به روش کتابخانه ای (ابزار فیش برداری) گردآوری، سپس روابط متقابل بین هدف ها و بازیگران به وسیله ابزار آینده پژوهی «مک تور»، نرم افزار طراحی هندسی «گرافر»، نظریه بازی ها و الگوی «ماتریس های قطری» مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند.

    کلید واژگان: موازنه قوا, نظریه بازی ها, خلیج فارس, عربستان, آمریکا, حادثه 11 سپتامبر
    BEHNAM SHARIFPOUR *, ALI BAGHERI ZADEH, MAJIID GOLPARVAR

    The events of September 11, led to formation of, new regional power balance in West Asia, that regional goals of its actors ranged from balance of power to balance of threat. In order to explain function of balance of power approach; By examining regional goals of the actors of West Asian theorists, he dissected balance of power in the next decade. The balance of traditional power is predicted. As a result of the findings, outlook for the future is that probability of Iran's convergence with Saudi Arabia and the United States is low (the average intensity of regional convergence is 41.8%) and in the region, balance of traditional forces is still the most likely option. The level of tension created by the actors' goals belongs to Saudi Arabia, Iran and United States, respectively. Saudi Arabia is very influential from the United States and has a supporting role in US regional policy, and Iran has a deterrent role. This study is theoretically and practically important. The data were collected by library method (shooting tool), then the interrelationships between the targets and the actors were analyzed by the "future" research tool "Maktor", "Grapher" geometric design software, game theory and "diagonal matrix" pattern.

    Keywords: Balance of Power, game theory, Persian Gulf, Saudi Arabia, USA, 11th of September
  • بهنام شریف پور، علی باقری زاده*، مجید گل پرور، ابراهیم انوشه

    پس از حادثه 11 سپتامبر 2001، منطقه غرب آسیا، با تغییرات وسیعی در ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی مواجه و منجر به شکل گیری توازن قدرت جدید منطقه ای بین ایران، عربستان و آمریکا شد، به گونه ای که هدف های منطقه ای هرکدام از آن کشورها، طیفی از توازن قوای سنتی تا توازن تهدید را رقم زدند. در این پژوهش تحلیلی- توصیفی، به منظور تبیین کارکرد رویکرد موازنه قوا در رقابت بین سه بازیگر مطرح از منظر دانش مطالعات منطقه ای؛ با بررسی هدف های منطقه ای بازیگران و وارد نمودن ملاحظه های ناشی از روندها و محرک های منجر به شکل گیری نظام امنیتی موازنه قوای ازنظر جامعه نظریه پردازان داخلی و جهانی به کالبدشکافی موازنه قوا در دهه آتی پرداخته، سپس براساس یافته های پژوهش با ارایه نمودار مفهومی، سه سناریوی (موازنه قدرت سنتی، موازنه تهدید و تعامل)، پیش بینی می شود. نتایج به دست آمده نشان دهنده این است که در چشم انداز آینده، احتمال همگرایی ایران با عربستان و آمریکا ضعیف (میانگین شدت همگرایی منطقه ای 41/8 %) بوده و در منطقه همچنان توازن قوای سنتی محتمل ترین گزینه است. میزان تنش آفرینی هدف های بازیگران به ترتیب متعلق به عربستان، ایران و آمریکاست. میزان اثرپذیری عربستان از آمریکا بسیار بالا بوده و نقش کنشگر یاریگر در سیاست های منطقه ای آمریکا داشته و ایران نقش بازدارنده دارد. این مطالعه به لحاظ نظری و کاربردی دارای اهمیت می باشد. داده ها به روش کتابخانه ای (ابزار فیش برداری) گردآوری، سپس روابط متقابل بین هدف ها و بازیگران به وسیله ابزار آینده پژوهی «مک تور»، نرم افزار طراحی هندسی «گرافر»، نظریه بازی ها و الگوی «ماتریس های قطری» مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند.

    کلید واژگان: موازنه قوا, نظریه بازی ها, خلیج فارس, عربستان, آمریکا, حادثه 11 سپتامبر
    Behnam Sharifpour, Ali Bagherizadeh *, Majid Golparvar, Ebrahim Anousheh

    In the aftermath of 9/11, the West Asian region faced with sweeping political, economic, and security changes which lead to the formation of a new regional balance of power between Iran, Saudi Arabia, and the United States, in such a way that the regional goals of each of these countries brought about a range from traditional forces balance to the threat balance. In this analytical-descriptive study, in order to explain the function of the balance of power approach in competition between three actors from the perspective of regional studies knowledge has been considered by inspecting the regional goals of the actors and considering the trends and stimuli leading to the formation of a security system of balance of power from the viewpoint of domestic and global theorists, the balance of power in the next decade. Then, based on research findings by presenting a conceptual chart, three scenarios (balance of traditional power, balance of threat and interaction) is predicted. The results indicate that in the future, the likelihood of Iran's convergence with Saudi Arabia and the United States is low (the average intensity of regional convergence is 41.8%) and the balance of traditional forces in the region is still the most likely option. The level of tension-seeking of the actors' goals are as the following: Saudi Arabia, Iran and the United States, respectively. Saudi Arabia's susceptibility from the United States has been very high, and it plays a supporting reactor role in US regional policies, and Iran plays a deterrent role. This study is important from theoretical and practical points of view. The data were collected by library method (note taking tools), then the interrelationships between the targets and the actors were analyzed using future research tools such as Mactor software, "Graffer" geometric design software, games theory and "diagonal matrix" pattern.

    Keywords: Balance of power, Game theory, Persian Gulf, Saudi Arabia, USA, 9, 11
  • بهنام شریف پور*، علی باقری زاده، ابراهیم انوشه

    از آنجا که رشد اقتصادی کشورها وابسته به تامین انرژی است، بنابراین امنیت انرژی از مهمترین چالش های اقتصادهای بزرگ جهان، به شمار می رود. امنیت انرژی مفهومی چند بعدی است، که یکی از آنها، امنیت نظامی حول محافظت، ترانزیت و پشتوانه منابع مالی نظامی و تسلیحاتی کشورهای دارنده آن منابع می باشد. هدف این تحقیق با طرح این سوال که نقش نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در برقراری امنیت جریان انرژی منطقه غرب آسیا چه می تواند باشد؟، فراهم نمودن اطلاعات لازم برای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در جهت کسب آمادگی در برابر تغییرات احتمالی در راستای افزایش قدرت تطبیق آنها با حوزه رقابت انرژی و تهدیدات مرتبط با امنیت جریان انرژی در منطقه غرب آسیا و به ویژه خلیج فارس می باشد. این مقاله، از شیوه آینده پژوهی به روش سناریونگاری بر اساس الگوی تایدا می باشد و به بررسی مسئله امنیت نظامی جریان انرژی در منطقه غرب آسیا در افق 2025 می پردازد. با توجه به روندها و محرک های موجود، منطقه غرب آسیا همچنان دارای ساختاری آنارشیک بوده و نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت منطقه ای ضمن پایش تهدیدات موجود و آتی، با قوام دادن ساختارهای خود، در راستای ایجاد توازن و کاستن خطرات حاصل از منازعات آینده، بایستی با پیش بینی تحولات آینده، تدوین سناریوهای متعدد و استفاده حداکثری از موقعیت سوق الجیشی جزایر 38 گانه خلیج فارس، به ایجاد بازدارندگی و حفظ منافع ملی ایران بپردازند.

    کلید واژگان: آینده پژوهی, امنیت انرژی, برنامه ریزی سناریو, نیروهای مسلح ج ا ا
    behnam sharifpour*, Ali Bagheri Zadeh, Ebrahim anoosheh

    As countries' economic growth depends on energy supply, so energy security is one of the most important challenges for the world's major economies. Energy security is a multi-dimensional concept, one of which is military security around the protection, transit and backing of the military and arms financing of those resource holders. The purpose of this research is to ask what the role of the Islamic Republic of Iran's Armed Forces can be in securing the energy flow of the West Asian region? They are in line with energy competition and threats to energy security in the West Asian region, particularly the Persian Gulf. This paper is a forward-looking scenario based on the Tada model and explores the issue of military energy security in the West Asian region in the 2025 horizon. Given the current trends and drivers, the West Asian region continues to have an anarchic structure, and the Islamic Republic of Iran's Armed Forces as a regional power is monitoring existing and future threats by consolidating its structures in order to balance and mitigate the risks of future conflicts. They must create deterrence and safeguard Iran's national interest by anticipating future developments, formulating multiple scenarios, and making maximum use of the position of the Gulf Coast's 38 islands.

    Keywords: Predicting the military nature of energy security in West Asia in the 2025 horizon
  • علی باقری زاده، شهرام عسکری حصن

    اولین و اساسی ترین مسئله در شناخت انحرافات گروه های سلفی- تکفیری «نسل نوین» که داعش از مهمترین آنها بشمار می آید شناخت گفتمان و قلمرو و بستر ژیوپلتیک آنهاست. داعش از یک هسته اصلی و یک مبانی فکری و عقیدتی تشکیل شد؛ هسته این گروه همان بعثی های عراق و مبانی فکری و عقیدتی آن سلفی ها بودند که ظاهری مذهبی و اعتقادی به این گروه بخشیدند. با حضور داعش در افغانستان و دشمن شمردن عناصر طالبان از سوی آنها بیم از ظهور یک گروه تروریستی دیگر با اهدافی متفاوت احساس می شد و تهدیدهای مختلفی از نظر امنیتی، سیاسی و ژیوپلتیکی برای کشورهای همسایه از جمله ایران ایجاد شد. از این رو مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و الکترونیکی ضمن بررسی ملاحظات امنیتی جمهوری اسلامی ایران در تقابل با گروهک داعش به بررسی حضور داعش در افغانستان و تاثیر بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است و در نهایت راهکارهای مبارزه با بروز چنین خطری ارایه می گردد. نویسنده از اتصال مفاهیم نسل نوین تروریزم و ژیوپلتیک انتقادی بهره می گیرد. هدف اصلی از تشکیل داعش و حضور آن در افغانستان مقابله با تحدید حوزه راهبردی و عمق استراتژیک ج. ا. ایران و محور مقاومت با استفاده از «ژیوپلتیک مستعد رشد تروریزم نسل نوین در افغانستان» است که توسط بازیگرانی چون آمریکا، عربستان سعودی، اسراییل... هدایت و رهبری می شود.

    کلید واژگان: داعش, امنیت ملی, ژئوپلتیک انتقادی, تروریسم نوین, افغانستان
    Ali Bagherizadeh, Shahram A. Hasan

    The first and foremost issue in recognizing the deviations of the Salafi-Takfiri groups of the "new generation" (with ISIS as one of the most important groups), is the recognition of their discourse and geopolitical territory. ISIS was made up of a main core and intellectual and ideological foundations; the core of this group was the Iraqi Ba'athis, and its intellectual and ideological foundations were the Salafis who gave it a religious and ideological appearance. With the presence of ISIS in Afghanistan and their hostility to Taliban elements, fears of another terrorist group emerging for different purposes were felt and various security, political and geopolitical threats were posed to neighboring countries, including Iran. Therefore, the present article, using an analytical-descriptive approach and relying on library and electronic resources, examines the security considerations of the Islamic Republic of Iran in opposition to the ISIL group, examines the presence of ISIS in Afghanistan and its impact on the national security of the Islamic Republic of Iran, and finally, offers strategies to combat such a risk. The author uses the interconnections of the concepts of the new generation of terrorism and critical geopolitics. The main purpose of ISIL's formation and presence in Afghanistan is to counter the strategic restraint and depth of the Islamic Republic of Iran and the Axis of Resistance by using "geopolitics capable of growing new generation terrorism in Afghanistan", which is led by leaders such as the United States, Saudi Arabia, Israel and others.

    Keywords: ISIS, National Security, Critical Geopolitics, Modern Terrorism, Afghanistan
  • علی باقری زاده *، ابراهیم انوشه، شهرام عسکری حصن
    بیداری اسلامی به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر روی کشورهای منطقه خاورمیانه و به طور اخص کشورهای عربی شمال افریقا و غرب آسیا تاثیرگذار بوده است. عربستان سعودی بزرگ ترین و مهم ترین کشور عربی غرب آسیا با این موضوع درگیر بوده است. عربستان سعودی این تحولات را در تضاد با ثبات استراتژیک منطقه ای خود تفسیر کرده و ضمن برداشت تهدید از این تحولات مصمم به حفظ وضع موجود در برخی نقاط و تغییر ساختار قدرت در نقاط دیگر بوده است. در این پژوهش سعی شده با بهره گیری از نظریه سازه گرایی مواضع عربستان را در خصوص بهار عربی مورد تجزیه وتحلیل قرار دهد. در این راستا می توان به اتخاذ رویکردهای هویتی با نگاه های سلبی و ایجابی اشاره کرد که به رویکردهای تعارض هویتی منجر شده است، این رویکرد هویتی در شکل ایجابی در بحرین سعی در حفظ وضع موجود و ثبات حکومت آل خلیفه را به عنوان متحد راهبردی قرار داده است، و در شکل سلبی در سوریه به دنبال تغییر وضع موجود و ساختار قدرت است و نهایتا تغییر موازنه قدرت با رقیب منطقه ای خود یعنی ایران است. این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسناد موجود، در قالب یک روش توصیفی-تحلیلی درصدد بررسی نقش مولفه های هویتی نظیر عربیت، وهابیت و اسلامیت روی سیاست خارجی عربستان سعودی در منطقه خاورمیانه بعد از بیداری اسلامی است.
    کلید واژگان: عربستان, سازه انگاری, بیداری اسلامی, هویت, رویکرد سلبی, رویکرد ایجابی
    ali bagherizadeh *, ebrahim anoosheh, shahram askari hesn
    Abstract:Islamic awakening has had a direct or indirect effect on the countries of the middle east region,and in particular the arab countries of the north africa and the western Asian region.saudi arabia is the largest and most important arab country in western asia.saudi arabia interpreted these developments as contradictory to its regional strategic stability,while recognizing the threat of these denelopments was determined to maintain the status que in some places and to rebuild power elsewhere.in this research,we tried to use the constructivist theory to adopt identity conflicts approaches.this proactive bahraina identity approach has striven to maintain the status que and stailize the rule of al-khalifa as a strategic ally.in a surplus from in Syria,it seeks to change the status que and the structure of power,and ultimately to balance the power with its regional rivaliran.this research uses library resources and documents in from of a descriptive –analytical metod to examine the rule of edentity element such as Arabism,Wahhabism and Islamism on Wahhabism and Islamism on Saudi foreign policy in the middle east region after the islamic awakening.
    Keywords: Saudi Arabia, constructivism, Islamic awakening, Identity, negative approach, positive approach
  • Masoud Jafarinejad, Ali Bagherizadeh
    The main aim of the present study is to signify and explain the opportunity-making factors and the limitations of globalization and the World Trade Organization (WTO) in the south countries. So، the main question of this study is to evaluate the effect and the roles of opportunities and the challenges of globalization and the WTO on the development of the south countries. The probable answer to this question is that the globalization and WTO، on one hand، have acted as a catalyst for the development of the South Countries that are of stable economy، while، on the other hand، provided challenges for countries with an unstable economy. According to the findings of this study، globalization and the WTO have provided opportunities for the south countries and have also provided challenges for them. With regard to the rate of development and economic growth as well as potentials of the south countries these challenges and opportunities are differ. The WTO has had negative effect on the Gross National Product of most developing countries and has had also negative influence on African countries.
    Keywords: Globalization, WTO, South Countries, Gramsci's Theory of Hegemony
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال