ali foroush bastani
-
In this paper, a hybrid method for solving time-fractional Black-Scholes equation is introduced for option pricing. The presented method is based on time and space discretization. A second order finite difference formula is used to time discretization and space discretization is done by a spectral method based on Chelyshkov wavelets and an operational process by defining Chelyshkov wavelets operational matrices. Convergence and error analysis for Chelyshkov wavelets approximation and also for the proposed method are discussed. The method is validated and its accuracy, convergency and efficiency are demonstrated through some cases with given accurate solutions. The method is also utilize for pricing various European options conducted by a time-fractional Black-Scholes modelKeywords: Fractional Black-Scholes Equation, Chelyshkov Polynomials, Wavelet, Option Pricing, Error Analysis
-
رعایت الزامات مربوط به کفایت سرمایه ارائه شده توسط کمیته نظارت بر بانکداری بال یکی از حیاتی ترین نیاز های بانکداری در ایران است. در این راستا روش های تخمین متغیر زیان به شرط نکول، به عنوان یکی از دو متغیر اصلی در تعیین ریسک اعتباری بدهی از منظر توافقنامه های بال مورد مطالعه قرار می گیرد. این متغیر در حوزه مختلف مدیریت ریسک اعتباری از جمله قیمت گذاری وام، تعیین ذخائر احتیاطی، رتبه بندی اعتباری و تعیین کفایت سرمایه بانک مورد استفاده قرار می گیرد؛ لذا ضمن مرور روش های تخمین این متغیر در رویکرد های «رتبه بندی داخلی پایه» و «رتبه بندی داخلی پیشرفته» که در توافقنامه های بال دو و سه توسعه یافته است، تلاش می شود روش رایجی که درحال حاضر برای پیاده سازی رویکرد رتبه بندی داخلی پیشرفته برای تخمین زیان به شرط نکول وام ها در بانکداری دنیا استفاده می شود و قابل استفاده در سیستم بانکداری کشور نیز می باشد، به صورت مبسوط شرح داده شود. همچنین با مروری بر چند مطالعه مهم در این حوزه روش های تخمین به کار گرفته شده و نتایج به کارگیری روش های مختلف آماری در مدل سازی این متغیر ارائه شده است.
کلید واژگان: زیان به شرط نکول, کفایت سرمایه, توافقنامه های بال, مدیریت ریسک اعتباریJournal of Studies in Banking Management and Islamic Banking, Volume:10 Issue: 26, 2024, PP 155 -185Compliance with the capital adequacy requirements provided by the Basel Committee on Banking Supervisions is one of the most vital needs of banking in Iran. In this regard, this article reviews the methods for estimating the loss given default (LGD) as one of the two main variables in determining the credit risk of a debt. This variable is used in various areas of credit risk management, including loan pricing, loss reserve determination, credit rating, and determining capital adequacy. Therefore, in this study, while reviewing the methods of estimating this variable in the various approaches in Basel accords including “fundamental internal rating” and “advanced internal rating,” the common practice that is currently used to implement the advanced internal rating approach to estimate loss given default is described in details. Also, reviewing several important studies in the field, the estimation methods used in these studies, and the results of using different statistical methods in modeling loss given default have been presented.
Keywords: Loss Given Default, Capital Adequacy, Basel Accords, Credit Risk Management -
هدف
ریسک اعتباری یا ریسک نکول وام گیرنده در بازپرداخت تعهدات خود مهم ترین ریسکی است که بانک ها با آن مواجه هستند. دو متغیر اصلی که برای مدل سازی این ریسک و تعیین زیان مورد انتظار ناشی از وام دهی که در رویکرد رتبه بندی داخلی پیمان بازل نیز مورد استفاده قرار می گیرند عبارتند از «احتمال نکول» و «زیان به شرط نکول». با توجه به اهمیت متغیر زیان به شرط نکول در کاربردهای مختلف مدیریت ریسک اعتباری و همچنین در رتبه بندی اعتباری، در این پژوهش با استفاده از رویکرد مدل های ساختاری به ارائه روشی برای تخمین این متغیر برای بدهی های تضمین شده و تضمین نشده با تاکید بر ساختار بدهی و نقدشوندگی وثیقه پرداخته شده است. رویکرد موردنظر برای نمونه برای تخمین زیان به شرط نکول چند شرکت فعال در بازار سرمایه ایران مورد استفاده قرار گرفته است.
روشبه منظور تخمین «زیان به شرط نکول مورد انتظار» و «زیان به شرط نکول در شرایط بحرانی» برای بدهی های تضمین شده و تضمین نشده از یک مدل ساختاری و رویکرد شبیه سازی مونت کارلو استفاده شده است. در این مدل قیمت بازاری دارایی کل شرکت از یک فرآیند پرش- انتشار پیروی می کند و هریک از وثایق که خود از میان دارایی های مشهود شرکت هستند، دارای فرآیند تصادفی مجزا اما وابسته به دارایی کل شرکت هستند. بعلاوه برای وثیقه کمتر نقد شونده یک جریمه عدم نقدشوندگی نیز لحاظ شده است. همچنین برای نسبت دارایی مشهود به کل دارایی در شرایط نکول و عدم نکول مقادیر متفاوتی در نظر گرفته شده است. برای تخمین زیان به شرط نکول برای یازده شرکت منتخب، بعد از تخمین مولفه های تعیین کننده فرایند تصادفی دارائی هر شرکت و وثیقه ها با استفاده از داده ها تا انتهای سال 1396، زیان به شرط نکول بدهی های این شرکت ها در انتهای سال 1397 با روش ساختاری و رویکرد شبیه سازی مونت کارلو برآورد گردید. در شبیه سازی مونت کارلو، 500 هزار مسیر برای دارایی کل و وثایق شبیه سازی شد و برای مسیرهای با رویداد نکول یافته، زیان به شرط نکول های مورد انتظار، ابتدا در سطح بدهی ها و سپس در سطح شرکت برآورد گردید. همچنین به منظور تحلیل حساسیت، متغیر مذکور در صورت انتخاب ساختارهای بدهی جایگزین برای همین شرکت ها برآورد شده است.
یافته هابرای شرکت هایی که در ساختار بدهی خود یک بدهی تضمین شده با وثیقه نقدشونده دارند و بدهی صرفا از محل وثیقه بازیافت می گردد، مقادیر زیان به شرط نکول مورد انتظار برای بدهی وثیقه دار در بازه 14 درصد تا 5/14 درصد قرار می گیرد. با فرض تغییر نوع وثیقه به کمتر نقدشونده برای همین شرکت ها، این عدد در بازه 30 درصد الی 33 درصد قرار می گیرد. مقادیر متغیر زیان به شرط نکول کل مورد انتظار بدهی تضمین شده (که بازیافت از محل دارائی های باقیمانده شرکت نیز انجام می شود) در این دو ساختار بدهی برابر با 9 درصد و 12 درصد می باشد. برای شرکت هایی که در ساختار بدهی خود، دو بدهی تضمین شده داشتند، مقادیر متغیر مذکور برای هر دو بدهی در زمانی که بازیافت بدهی صرفا از محل وثیقه است، مشابه با شرکت هایی است که در ساختار بدهی خود فقط یک بدهی تضمین شده با همین نوع وثیقه دارند. اما میانگین مقادیر زیان به شرط نکول کل مورد انتظار برای بدهی تضمین شده با وثیقه نقدشونده برابر با 10 درصد و برای وثیقه کمتر نقد شونده برابر با 8/15 درصد است. همچنین با کاهش نسبت بدهی های تضمین شده با وثایق نقدشونده نسبت به کل بدهی ها، زیان به شرط نکول مورد انتظار در سطح شرکت به طور متوسط افزایش می یابد. به علاوه زیان به شرط نکول در بحرانی در بدهی تضمین شده با وثیقه نقدشونده کمتر از ساختار بدهی و بیشتر از دینامیک دارایی و وثیقه و مقادیرشان در شرایط بحرانی متاثر می گردد.
نتیجه گیرینتایج نشان می دهد نقدشوندگی وثیقه نقش مهمی در کاهش زیان به شرط نکول مورد انتظار تسهیلات تضمین شده دارد. نقش ساختار بدهی با توجه به اولویت پرداخت بدهی های تضمین شده بر مقدار زیان به شرط نکول بدهی تضمین نشده و همچنین بر مقدار زیان به شرط نکول کل بدهی های تضمین شده و نیز زیان به شرط نکول بدهی کل شرکت موثر است.
کلید واژگان: زیان به شرط نکول, ساختار بدهی, نقدشوندگی وثیقهPurposeCredit risk is the most important risk that banks are facing. Two main variables used for modeling this risk and determining the expected loss from lending are "Probability of Default" and "Loss Given Default." Given the importance of the loss-given-default (LGD) in various applications of credit risk management and credit rating, this study presents a method using the structural model approach to estimate this variable for both secured and unsecured debt, focusing on debt structure and collateral liquidity. The proposed approach has been applied to estimate the LGD for some selected firms active in the Iranian capital market.
MethodTo estimate the "Expected LGD" and "Downturn LGD" for secured (with both liquid and less liquid collateral) and unsecured debts, a structural model and Monte Carlo simulation approach have been employed. In this structural model, the market value of the firm's total assets follows a Jump-Diffusion process, and each collateral, being among the firm's tangible assets, has a separate but dependent stochastic process relative to the firm's total assets. Additionally, a liquidity penalty is considered for less liquid collateral.Furthermore, in this study, different values are considered for the ratio of tangible assets to total assets in default and non-default conditions (operations). To estimate the LGD for the debts of eleven selected eligible firms, after determining the parameters of the stochastic process for assets of each firm and collateral using data up to the end of the fiscal year 1396 (2017), the Loss Given Default for these firms' debts at the end of the fiscal year 1397 (2018) was estimated using the structural model and Monte Carlo simulation approach.In the Monte Carlo simulation, 500,000 paths for total assets and collaterals were simulated. For the paths where defaults were observed, the expected Loss Given Default values were estimated, first at the debt level and then at the firm level. Additionally, to perform a sensitivity analysis, the mentioned variables were estimated under alternative debt structures for the same firms.
FindingsFor firms with a debt structure consisting of only one secured debt, where the collateral is liquid and the debt is recovered solely from the collateral, the expected Loss Given Default values for secured debt are similar, ranging from 14% to 14.5%. If the type of collateral changes to the less liquid one, for the same firms, this value ranges from 30% to 33%. For the total LGD variable (where debt recovery comes from both collateral and other remaining assets of the firm), the average expected values for these two debt structures are 9% and 12%, respectively. For firms with a debt structure involving two secured debts, the expected LGD values, where recovery is solely from collateral, are similar to those of firms with only one secured debt with the same type of collateral. However, the average expected total LGD for secured debt with liquid collateral is 10%, and for less liquid collateral, it is 15.8%. Additionally, as the proportion of secured debts with liquid collateral relative to total debts decreases, the expected LGD at the firm level tends to increase on average. Moreover, in the downturn, the LGD for secured debt with liquid collateral is less influenced by the debt structure and is primarily affected by the dynamics of assets and collateral and the values of these two variables under critical conditions.
ConclusionIn this study, the LGD for debts was estimated using a structural model and through Monte Carlo simulation for the debts of eleven selected firms listed on the Tehran Stock Exchange. Considering two types of collateral with different liquidity and three common debt structures of companies, it was determined that the liquidity of collateral plays a significant role in reducing the expected LGD for secured loans. The role of debt structure, given the priority of secured debt payments, affects the amount of LGD for unsecured debt, as well as the total LGD for secured debts and the total LGD at the firm level.
Keywords: Loss Given Default, Debt Structure, Collateral Liquidity -
هدف
احتمال نکول به خاطر نقشی که در ریسک اعتباری دارد، از عوامل تعیین کننده هزینه سرمایه است. سود نقدی به عنوان علامت جریان نقدی یا نشانه تصاحب ثروت، یکی از عوامل موثر بر احتمال نکول است. در خصوص تاثیر سود نقدی بر ریسک اعتباری، دو نظریه علامت دهی سود نقدی و نظریه نمایندگی وجود دارد. نظریه علامت دهی سود نقدی، بیانگر اطمینان مدیریت از جریان های نقدی آتی شرکت است و باعث می شود که فعالان بازار، ارزش دارایی های شرکت را بیشتر و نوسان دارایی های شرکت را کمتر برآورد کنند؛ بنابراین با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، باعث می شود که احتمال نکول برآوردی بازار کاهش یابد و بین سود نقدی و احتمال نکول برآوردی، ارتباط منفی ایجاد شود. از طرفی دیگر، نظریه نمایندگی بیانگر این موضوع است که سود نقدی باعث می شود که دارایی های شرکت کاهش و نسبت بدهی افزایش یابد و این موضوع، افزایش ریسک صاحبان بدهی و تصاحب ثروت آن ها توسط سهام داران را در پی دارد و تضاد منافع بین سهام داران و صاحبان بدهی را تشدید می کند. به همین خاطر باعث می شود که بین سود نقدی و احتمال نکول برآوردی ارتباط مثبتی ایجاد شود. هدف این مقاله بررسی رابطه بین سود نقدی و احتمال نکول و تطابق آن با نظریه علامت دهی سود نقدی و نظریه نمایندگی است.
روشدر این مقاله برای محاسبه احتمال نکول، از مدل توسعه یافته روش مرتون، یعنی روش گسک استفاده شده است؛ سپس با استفاده از رگرسیون غیرخطی نامتوازن، رابطه درجه دوم بین سود نقدی و احتمال نکول در سال های 1380 تا 1400 بررسی شده است. جامعه آماری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران است که از بین آن ها شرکت های مالی، شرکت هایی با بیش از شش ماه توقف معاملاتی و شرکت هایی که بیش از 20درصد از عمر خود در بازار را وقفه معاملاتی داشته اند، حذف شده اند و در نهایت 462 شرکت باقی مانده است.
یافته هایافته ها حاکی از آن است که سود نقدی و احتمال نکول، رابطه غیرخطی درجه دوم یو (U) شکل دارند؛ به این صورت که ابتدا با افزایش سود نقدی، احتمال نکول با شیب کاهشی، کاهش یافته و با بیشتر شدن سود نقدی از یک آستانه، احتمال نکول با شیب افزایشی، افزایش می یابد.
نتیجه گیریمطابق نظریه علامت دهی سود نقدی، با افزایش سود نقدی تا آستانه ای مشخص، چشم انداز درآمدهای آتی شرکت مثبت ارزیابی می شود و بازار ارزش دارایی های شرکت را بیشتر و نوسان دارایی ها را کمتر برآورد می کند و به دلیل کاهش عدم تقارن اطلاعاتی احتمال نکول برآوردی بازار کاهش می یابد و هرچه سود نقدی از آن آستانه فراتر رود، به مثابه کاهش دارایی های شرکت، افزایش نسبت بدهی و افزایش ریسک صاحبان بدهی است و خارج کردن دارایی های شرکت و تصاحب ثروت صاحبان بدهی به نفع سهام داران خواهد بود و احتمال نکول افزایش می یابد که مطابق با یافته های تجربی مبنی بر رابطه درجه دوم U شکل بین سود نقدی و احتمال نکول است.
کلید واژگان: احتمال نکول, تضاد نمایندگی, ریسک اعتباری, علامت دهی سود نقدیObjectiveThe probability of default is one factor that determines the cost of capital due to its role in credit risk. Dividend as a sign of cash flow or as a sign of ownership of wealth is one of the factors affecting the probability of default. There are two theories of dividend signaling theory and agency theory regarding the effect of dividends on credit risk. The cash profit signaling theory expresses the management’s confidence in the company’s future cash flows and causes market participants to calculate the company’s assets as high and the company’s asset volatility as low, thus reducing information asymmetry, it causes the probability of default calculated by market decreases and there is a negative relationship between dividend and estimated default probability. Conversely, agency theory posits that cash dividends decrease the company’s assets and increase the debt ratio, and this increases the risk of debtholders and the acquisition of their wealth by shareholders, and the conflict of interests between shareholders and debtholders. Therefore, it causes a positive relationship between dividends and estimated default probability. This article aims to examine the relationship between dividends and the probability of default, exploring its alignment with both dividends signaling theory and agency theory.
MethodsIn this article, Geske’s method, which is an extension of Merton’s method, is used to calculate the probability of default. Subsequently, an unbalanced nonlinear regression is applied to investigate the quadratic relationship between cash interest and the probability of default during the years 2001-2021. The statistical population comprises companies listed on the Tehran Stock Exchange and the Iran Farabourse, with the exclusion of financial companies, those with more than six months of consecutive trading suspension, and those that have experienced trading suspension for more than twenty percent of their market lifespan. Ultimately, 462 companies meet these criteria and are included in the study.
ResultsThe findings suggest a quadratic U-shaped nonlinear relationship between dividends and the probability of default. Initially, as dividends increase, the probability of default decreases with a diminishing slope. However, beyond a certain threshold of dividend increase, the probability of default starts to rise with an increasing slope.
ConclusionAccording to the theory of dividend signaling, as dividends increase up to a certain threshold, the company's future earnings outlook is positively evaluated. The market, in turn, assesses the company's assets at a higher value with lower asset volatility. This positive assessment, attributed to the reduction of information asymmetry, leads to a decrease in the market's estimated probability of default. Once the dividend surpasses this threshold, it becomes advantageous for shareholders. This is due to a reduction in the company's assets, an elevation in the debt ratio, an increased risk for debtholders, and the potential transfer of the company's assets, ultimately leading to the appropriation of wealth from debtholders by shareholders. Therefore, the probability of default increases, which is in accordance with the empirical findings of the quadratic U-shaped relationship between dividend and the probability of default.
Keywords: agency conflict, credit risk, Dividend Signaling, Probability of Default -
ما در این پژوهش به دنبال افزایش قدرت برآورد ارزش در معرض ریسک سبد دارایی با استفاده از رویکرد نظریه مقدار حدی-کاپیولاهای زوجی می باشیم. در ادبیات مالی تحقیقات تجربی فراوانی بر روی ویژگی های بازدهی دارایی های مالی صورت گرفته و محققان به حقایقی در این خصوص دست یافته اند. در این زمینه می توان به کشیدگی، چولگی منفی، خودهمبستگی ضعیف، خوشه بندی نوسانات و ناهمسانی واریانس اشاره کرد. هر برآوردی از ریسک بدون در نظر گرفتن این ویژگی ها و یا استفاده از مفروضات غیر واقعی در خصوص بازدهی دارایی های مالی، احتمال شکست خوردن در مدریت ریسک را افزایش می دهد. بدین منظور ابتدا توزیع های جانبی بازدهی ها با استفاده از نظریه مقدار حدی به دست آمده اند. با توجه به ویژگی های مشخص شده بازدهی دارایی های مالی و همچنین به منظور فیلتر اولیه برای استفاده از نظریه مقدار حدی، از مدل های ناهمسانی واریانس برای توزیع های جانبی دارایی های استفاده شده است. سپس ساختار وابستگی بین سهام مختلف با استفاده از مدل های کاپیولای زوجی برآورد گردیده است. در ادامه با استفاده از روش شبیه سازی مونت کارلو ارزش در معرض ریسک سبد دارایی برآورد شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مدل با توزیع حاشیه ای GARCH و ساختار کاپیولای زوجی R-Vine توانسته است در سطح اطمینان 95% بهترین عملکرد را در بین مدل های رقیب کسب کند.کلید واژگان: ارزش در معرض ریسک, کاپیولای زوجی, نظریه مقدار حدی, ناهمسانی واریانس, شبیه سازی مونت کارلوThe purpose of this research is to model Value-at-Risk (VaR) of portfolio with EVT-Pair-Copulas approach. In the financial literature, a significant amount of empirical studies have been done on the characteristics of financial assets returns and researchers have found a set of stylized facts about this subject. In this regard leptokurtic, left-skewed, weak autocorrelation, volatility clustering, and heteroscedasticity can be mentioned. Any estimation of risk without considering these characteristics or using unrealistic assumptions about financial assets returns increases the probability of failure in the risk management process. For this purpose, at first, the marginal distributions of returns are obtained using extreme value theory (EVT). Concerning characteristics of financial assets returns and also the primary filter to apply EVT, we use heteroscedasticity models for the marginal distributions of assets. Then the structure of the dependence between different stocks is estimated by using C-Vine, D-Vine, and R-Vine pair copula models. Afterward, the VaR of portfolio is estimated using the Monte Carlo simulation method. The final results show that the model with GARCH marginal distribution and R-Vine pair copula has been able to achieve the best performance among rival models at 95% confidence level.Keywords: Value at risk, pair-copula, Extreme Value Theory, Variance Heteroscedasticity, Monte Carlo simulation
-
صنعت املاک و مستغلات در کشور با ویژگی هایی از قبیل نقدشوندگی پایین و غیرقابل بازگشت بودن سرمایه گذاری انجام شده مشخص می باشد. صنعت ساختمان، یکی از صنایع موثر در اشتغال کشور بوده و تولیدات آن (واحدهای مسکونی) وزن قابل توجهی از پرتفوی دارایی های خانوارها را به خود اختصاص می دهند. این صنعت دارای سیکل های رونق و رکود فراوان می باشد. این چرخه ها منجر می گردد تا سرمایه گذاران در زمان رکود، نسبت به تعویق شروع ساخت و ساز اقدام نمایند. مدل های متعارف ارزیابی اقتصادی پروژه ها از قبیل خالص ارزش فعلی، مبتنی بر فرض ثبات در شرایط و پیش بینی ها می باشد و انعطاف پذیری مدیران در امر تصمیم گیری را نادیده می گیرند. در این پژوهش برای رفع نواقص مدل های متعارف، از اختیار واقعی جهت سنجش پروژه های مسکونی با استفاده از دو مدل بلک-شولز و درخت دو جمله ای استفاده شده است. این روش انعطاف پذیری مدیران را در نظر گرفته و زمان بهینه سرمایه گذاری براساس مسیرهای متفاوت را ارایه خواهند کرد. نتایج پژوهش حاکی از بالابودن ارزش طرح های سرمایه گذاری در اثر تاخیر در شروع ساخت و ساز می باشد. براساس مدل زمان بهینه سرمایه گذاری معرفی شده توسط مک دونالد و سیگل، زمان بهینه برای شروع پروژه ارایه شده، 5/9 سال می باشد.کلید واژگان: صنعت ساختمان, چرخه های رونق و رکود, ارزیابی اقتصادی پروژه ها, اختیار مالی, اختیار واقعی, اختیار تاخیر, مدل بلک-شولز, مدل درخت دو جمله ایReal estate investment are characterized by low liquidity and irreversible cost. Real Estate industry is one of the most important industry in occupation. Moreover, its production has the biggest weight in family portfolio.These are important characteristics of real estate markets. Real estate industry has cyclical trend. In recession, investor delay their investment. Traditional capital Budgeting models such as Net Present Value are base on fix assumption and condition. They ignore management flexibility. In this paper residential Projects are evaluated with real options (option to delay) by Black-Scholes and Binomial Lattice Model.These model values managerial flexibility. Experimental results show that project Evaluation with real options outperforms the traditional models such as NPV. This paper studies the optimal timing of investment in an irreversible project where the benefits from the project and the investment cost follow continuous- time stochastic processes. According to optimal investment timing proposed by MC Donlad and Siegel, time to start this Project is 9/5 years from now.Keywords: real estate, Cyclical Trend. Project Evaluation, Financial Option, Real Option, Option to Delay, Black-Scholes Model, Binomial Lattice Model
-
بررسی عملکرد استراتژی های بیمه سبد سرمایه تحت مدل تصادفی مارکف رژیم متغیر در بورس اوراق بهادار تهراننشریه تحقیقات مالی، پیاپی 62 (تابستان 1400)، صص 269 -293هدف
استراتژی های بیمه سبد، نوعی روش های ساختاری هستند که با تعیین مقداری برای کف، سطح مشخصی از اطمینان (بیمه) را ارایه می کنند. به بیان دیگر با استفاده از این استراتژی های معاملاتی، می توان حداقل بازده از پیش تعیین شدهای را کسب کرد. این پژوهش ضمن بیان نحوه ساخت و تخصیص دارایی در این استراتژی ها، به بررسی عملکرد استراتژی بیمه سبد با نسبت ثابت (CPPI) و بیمه سبد بر اساس ارزش در معرض ریسک (VBPI) می پردازد.
روشابتدا مدل ریاضی رویکرد با نسبت ثابت در حالت محدودشده، ارایه شد. در حالت محدودشده، استقراض با نرخ بدون ریسک امکان پذیر نیست. در ادامه با استفاده از تبدیل فوریه تابع مشخصه، تابع چگالی بازده استخراج شد. با استفاده از تابع چگالی بازده، ارزش در معرض ریسک در سطوح اطمینان مدنظر به دست آمد و در نهایت بهکمک آن، مدل ریاضی رویکرد مبتنی بر ارزش در معرض ریسک ارایه شد. به منظور برآورد روند حرکتی دارایی ریسکی، از مدل با رژیم متغیر استفاده شد که به واقعیت نزدیک تر است.
یافته هانتایج نشان می دهد که هر دو استراتژی در کنترل ریسک نامطلوب موفق عمل کرده اند و این عملکرد با افزایش سطح اطمینان و تعداد دفعات تغییر چیدمان سبد در طول دوره سرمایه گذاری بهبود می یابد. در مقایسه دو استراتژی، سنجه امگا نشان می دهد که در آستانه های پایین عملکرد استراتژی با نسبت ثابت بهتر است. همچنین پراکندگی نتایج شبیه سازی شده برای ارزش نهایی سبد نشان داد که رویکرد با نسبت ثابت در محافظت از کف عملکرد بهتری دارد.
نتیجه گیریاستراتژی های بیمه سبد، ریسک نامطلوب را نسبت به استراتژی خرید و نگهداری به طور چشمگیری بهبود می دهند و همچنین، استراتژی بیمه سبد با نسبت ثابت در قیاس با استراتژی بیمه سبد مبتنی بر ارزش در معرض ریسک عملکرد بهتری دارد.
کلید واژگان: بیمه سبد, CPPI, VBPI, رژیم متغیر, امگاFinancial Research, Volume:23 Issue: 62, 2021, PP 269 -293ObjectivePortfolio insurance strategies are structural methods that provide a certain level of certainty by setting a floor value. In other words, using these strategies can achieve a predetermined minimum return. PI strategies, while maintaining the potential for capital growth in bull markets, provide downside protection in the bear market and at the end of the investment horizon provide a guaranteed minimum return. This study explains how to construct a portfolio and allocate assets by using these strategies, and also examines the performance of a constant proportion portfolio insurance (CPPI) strategy and value at risk based portfolio insurance (VBPI).
MethodsIn order to evaluate the performance of constant proportion portfolio insurance strategy and value at risk based portfolio insurance, first the mathematical model of the Constrained Constant Proportion portfolio insurance is presented. In the Constrained case risk-free borrowing is not possible which makes the model more realistic. By using the Fourier transform of the characteristic function, the density function of returns has been extracted. By using the Density Function, the value at risk is calculated at the desired confidence levels, and finally, the mathematical model of the risk-based approach is presented. A variable-rate model is used to estimate the risk-taking movement of the asset, which is closer to reality. To estimate the dynamic of the risky asset regime-switching model has been used to make the model closer to reality.
ResultsThe results show that both strategies have been successful in controlling risk, and this performance improves with increasing confidence level and frequency of portfolio rebalancing. Omega measure shows that the performance of the constant proportion portfolio insurance is better at low thresholds. Also, the dispersion of the simulated results for the final value of the portfolios showed that the constant proportion portfolio insurance works better in protecting the floor.
ConclusionPortfolio insurance strategies can dramatically improve the controlling of downside risk relative to buy and hold strategy and the performance of CPPI strategy is better than VBPI according to the performance measures.
Keywords: Portfolio insurance, CPPI, VBPI, Regime Switching model, Omega measure -
سرمایه گذاران خطرپذیر که اخیرا تامین مالی بسیاری از شرکت های نوپا را بر عهده گرفته اند، به دو گروه وابسته به بانک و مستقل تقسیم می شوند. جهت سنجش تاثیرگذاری سرمایه گذاری خطرپذیر بر عملکرد بانک، بررسی تعداد زیادی متغیر مالی و اقتصادی مورد نیاز است که با توجه به گستردگی روابط بین آن ها، امکان استفاده از روش های اقتصادسنجی و مدل های کلاسیک مالی فراهم نمی باشد. بدین منظور با بهره گیری از نگرش سیستمی و به تبع آن استفاده از ابزار پویایی سیستم، در وهله اول تاثیر وارد شدن بانک به حوزه سرمایه گذاری خطرپذیر مورد سنجش قرار گرفته و در وهله دوم مقایسه ای بین سرمایه گذاری خطرپذیر مستقل و وابسته به بانک انجام شده است. نتایج نشان می دهد که بانک با ورود به حوزه سرمایه گذاری خطرپذیر می تواند علاوه بر کسب سود ناشی از به ثمر رساندن طرح ها، زمینه ساز اعطای تسهیلات بیشتر و به تبع آن کسب درآمد بیشتر از آن محل شود. در نهایت با استفاده از مدل سیستمی طراحی شده، نسبت بهینه ای که بانک باید طبق آن در خطرپذیر سرمایه گذاری کند تا عملکردش بهینه شود را به دست آورده ایم.کلید واژگان: پژوهش عملیاتی, روش پویایی سیستم, سرمایه گذاری خطرپذیر مستقل, سرمایه گذاری خطرپذیر وابسته به بانکVenture Capitals (VCs) which have recently financed significant amounts of start-up companies, are divided in two categories: Independent Venture Capital (IVC) and Bank-affiliated Venture Capital (BVC). In order to study the effect of VC on bank performance, it is necessary to analyze the various financial and economic variables and their relation. Since the relation between these variables is extremely enormous and complex, it is not possible to use econometrics and classical financial models. Therefore, a system dynamic approach is used in this paper to analyze the problem. The problem is studied in two stages; first, the consequences of bank’s invest in VC industry is investigated and second, a comparison is made between the BVC and IVC. The results show that bank with investing in VC is benefited from both yield of VC projects and also presenting more loans. Finally, using the designed systematic model, the proper proportion, with which bank should invest in VC to optimize its profits, is calculated.Keywords: Bank-affiliated Venture Capital, Independent Venture Capital, Operation Research, System dynamic
-
نشریه تحقیقات مالی، پیاپی 59 (پاییز 1399)، صص 297 -319هدف
ریسک سیستمی، عامل بسیاری از بحران های مالی است و بر عملکرد اقتصاد در سطح کلان، آثار نامطلوبی می گذارد. برای سیاست گذاری اثربخش در خصوص مدیریت ریسک سیستمی، اندازه گیری و پایش مداوم ریسک سیستمی و بررسی سازوکار اثرگذاری آن بر اقتصاد کلان ضرورت دارد. هدف این مقاله، مطالعه اثر ریسک سیستمی بخش بانکی بر عملکرد شاخص های کلان اقتصادی اعم از رشد اقتصادی با نفت و بدون احتساب نفت، اجزای تولید ناخالص داخلی و ارزش افزوده بخش های اقتصادی مختلف ایران است.
روشیکی از بهترین سنجه های ریسک سیستمی، شاخص SRISK است که در این مقاله از آن استفاده شده است. رابطه بین تغییرات شاخص های کلان اقتصادی با تغییرات شاخص SRISK بخش بانکی ایران با استفاده از مدل خودرگرسیو روی وقفه های توزیعی ارزیابی شده است.
یافته هابین ریسک سیستمی بخش بانکی و تولید ناخالص داخلی (با و بدون احتساب نفت) تا افق زمانی 12 ماه، به طور معناداری رابطه منفی وجود دارد. ارزش افزوده بخش ساختمان، بخش مالی و بخش صنعت، بیشترین تاثیر را از تغییرات ریسک سیستمی بخش بانکی می پذیرند. همچنین، کلیه اجزای تولید ناخالص داخلی تحت تاثیر تغییرات ریسک سیستمی قرار دارند؛ اما در خصوص جزء سرمایه گذاری ثابت این رابطه قوی تر و ماندگارتر است.
نتیجه گیریافزایش ریسک سیستمی، علاوه بر وقوع احتمال بحران مالی، آثار نامطلوب بلندمدتی بر عملکرد اقتصاد کلان و سرمایه گذاری می گذارد. سیاست گذار باید به منظور انجام اقدام های به موقع برای کاهش آثار نامطلوب ریسک سیستمی، شاخص SRISK را پایش کند.
کلید واژگان: ریسک سیستمی, رشد تولید ناخالص داخلی, سنجه SRISK, مدل GARH-DCCFinancial Research, Volume:22 Issue: 59, 2020, PP 297 -319ObjectiveSystemic risk is the cause of many financial crises and has adverse effects on economic performance at the macro level. For effective policy-making of systemic risk management, it is necessary to measure and monitor systemic risk and to study the mechanism of its effect on macro-economy. This paper aims at investigating the relationship between banking sector systemic risk and the performance of macroeconomic indexes including Gross Domestic Production (GDP), GDP without oil, the components of GDP and the value added of the sectors.
MethodsOne of the best systemic risk measures is SRISK index which is used in this article, and the relationship between the changes of macroeconomic indexes and the changes of SRISK is evaluated using autoregressive distributed lags model.
ResultsThere is a significant negative relationship between the banking sector systemic risk of Iran and GDP (with and without oil) for horizon of 12 months. Value added of construction, financial sector and industry sector is influenced more than other sectors from the changes of systemic risk of banking system. Furthermore, all of the components of GDP are influenced by the changes of systemic risk but this influence is stronger and more durable for the fixed investment component.
ConclusionIn addition to the increase of the probability of financial crisis, the increasing of systemic risk has long-term adverse effects on macroeconomic performance and investments. In order to take a timely measure for decreasing the adverse effects of systemic risks, Policy-makers should monitor SRISK index continuously.
Keywords: Systemic Risk, GDP growth, SRISK Index, GARCH-DCC Model -
فصلنامه دانش سرمایه گذاری، پیاپی 21 (بهار 1396)، صص 175 -196ارزش طرح هایی که سرمایه گذار خطرپذیر در آن سرمایه گذاری می کند، به مثابه آورده صاحب آن قلمداد می شود؛ از این رو برآورد ارزش دقیق طرح از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. در این پژوهش به ارزش گذاری طرح خطرپذیر با استفاده از اختیارات طبیعی و اختیار معامله قسطی پرداخته ایم. بدین صورت که تنها با در نظر گرفتن فرض عدم آربیتراژ، کران بالا و پایینی برای ارزش گذاری اختیار معامله قسطی در دو حالت گسسته و پیوسته، به دست آورده ایم و از آن کران ها برای ارزش گذاری طرح های سرمایه گذاری خطرپذیر استفاده کرده ایم. با استفاده از شبیه سازی مونت کارلو نشان داده ایم که کران های به دست آمده در این مقاله از کران به دست آمده توسط دیویس و همکارنش کاراتر است. همچنین با استفاده از روش عددی مونت کارلو و رویه حداقل مربعات (لانگ اشتاف-شوارتز)، ارزش اختیار معامله قسطی را محاسبه کرده و با کران های به دست آمده مقایسه نموده ایم که ارزش تقریبا دقیق این روش عددی، در داخل کران های به دست آمده جای گرفته است که این خود دلیلی بر تایید کران هاست.کلید واژگان: اختیارات طبیعی, اختیار معامله قسطی, سرمایه گذار خطرپذیر, شبیه سازی مونت کارلو, کران بدون آربیتراژThe evaluation of VC projects (companies) is very important because the present value of them defines the proportion of Entrepreneurs profit from all future profit of that project (company). In this article, VC projects have been evaluated by using Real Options and Installment Option. In order to doing that, the lower and upper bounds based on No-Arbitrage condition are obtained for pricing installment option in both discrete and continuous time. These bounds have been used for pricing Venture Capital projects. With simulation of stock price by Monte Carlo, they have been compared with DTS bounds (the bounds obtained by other authors). Results reveal the bounds in the present study are more effective than DTS bounds. For more confidence, the Bounds have been compared with Monte Carlo simulation based on Least Square approach (we have changed that approach to be used in the evaluation of Installment Option); as expected, they have confirmed each other.Keywords: Installment Option, Monte Carlo simulation, No Arbitrage bounds, Real options, Venture Capital
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.