به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ali reza kaldi

  • روح الله فلاحی گیلان، ستار پروین*، علیرضا کلدی
    مقدمه

    افراد دارای معلولیت به عنوان بزرگ ترین اقلیت جهانی با چالش های متعددی در زمینه دسترسی به حقوق برابر، به ویژه «حق بر شهر»، مواجه هستند. این مقاله با تمرکز بر شهر تهران، به بررسی موانع مختلفی که افراد دارای معلولیت در استفاده از فضاها و خدمات شهری با آن روبه رو هستند، می پردازد. موانع فیزیکی، مانند عدم مناسب سازی معابر، موانع اجتماعی نظیر نگرش های تبعیض آمیز و موانع اقتصادی و فرهنگی، این افراد را از بهره مندی کامل از حقوق شهروندی خود محروم می کنند. با مرور نظریات اجتماعی از جمله نظریه مدل اجتماعی معلولیت و مفهوم «حق بر شهر» هانری لوفور، این مقاله بر اهمیت طراحی فضاهای شهری عادلانه و مشارکت همه شهروندان، از جمله افراد معلول، در تصمیم گیری های شهری تاکید دارد. هدف اصلی، تبیین ضرورت ایجاد شهری فراگیر است که در آن تمامی شهروندان، فارغ از توانایی های جسمی، از حقوق و امکانات یکسان بهره مند شوند.

    مواد و روش ها

    این مقاله از یک رویکرد ترکیبی استفاده می کند و در دو مرحله به جمع آوری و تحلیل داده ها می پردازد.مرحله اول: جمع آوری و تحلیل داده های کیفی با استفاده از روش مصاحبه عمیق انجام شده است. مشارکت کنندگان بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و جامعه آماری شامل نخبگان، صاحب نظران علمی و اجرایی و جامعه معلولان شهر تهران است. در مجموع، 27 مصاحبه عمیق شامل 13 مصاحبه با نخبگان و 14 مصاحبه با معلولان انجام شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک تحلیل مضمون استفاده شد که شامل پنج مرحله است: استخراج و کدگذاری اولیه، سازماندهی کدها، بازبینی و پالایش مضمون ها، تعریف و نام گذاری مضمون ها و در نهایت تهیه گزارشی جامع از تحلیل ها و داستان کلی داده ها. پایایی مصاحبه ها از طریق پایایی بازآزمایی و توافق درون موضوعی ارزیابی شد که نشان دهنده قابلیت اعتماد کدگذاری ها بود.مرحله دوم: در این مرحله، پرسش نامه ای با 65 گویه طراحی شد که 60 گویه برای سنجش متغیرهای مستقل و 5 گویه برای متغیر وابسته «حق به شهر معلولان» بود. گویه ها با مقیاس لیکرت 10 درجه ای ارزیابی شدند. جامعه آماری شامل 193,873 نفر معلول ساکن تهران در سال 1398 بود که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 384 نفر تعیین شد و نمونه گیری به روش طبقه ای متناسب انجام شد. پرسش نامه با روایی صوری و محتوایی توسط اساتید تایید و ضریب آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه 0/75 محاسبه شد که نشان دهنده پایایی قابل قبول آن است. 

    یافته ها

    یافته های کیفی پژوهش نشان می دهد معلولان در شهر تهران با موانع متعدد و گاه متداخل مواجه هستند که هر یک از این موانع می تواند تاثیرات منفی متعددی بر زندگی آنان داشته باشد. این موانع ممکن است باعث محدودیت در تردد و مشارکت معلولان در جامعه و احساس طرد و تنهایی و عدم دسترسی به حقوق و خدمات ضروری شود. تلاش های نهادهای متولی معلولان در ایران برای رفع این موانع قابل توجه است، اما هنوز کافی نبوده و نتوانسته اند به طور کامل این گروه را در جامعه ادغام کنند. نتایج مصاحبه ها پس از تحلیل مضمون به چهار مضمون اصلی منجر شد:شهر فراگیر و همه شمول: معلولان حق برخورداری از زندگی مستقل و فرصت های برابر دارند، اما موانع متعددی همچون عدم مناسب سازی فضاهای شهری مانع حضور آن ها در جامعه می شود. در ایران، اگرچه قوانین متعددی برای بهسازی این فضاها وجود دارد، اما مناسب سازی به صورت پراکنده و بدون برنامه ریزی منسجم اجرا می شود. مشکلاتی نظیر نبود پله های برقی، تابلوهای راهنما، و مسیرهای مناسب، و همچنین عدم دسترسی به حمل ونقل مناسب، تاثیر منفی بر کیفیت زندگی معلولان دارد. نارضایتی از کارآمدی نهادهای مسئول مانند شهرداری و عدم توجه به استانداردهای مناسب سازی، موجب کاهش اعتماد اجتماعی و مشارکت معلولان در فعالیت های اجتماعی میشود. این وضعیت می تواند به انزوا، احساس بی قدرتی و افزایش استرس و نگرانی در افراد دارای معلولیت منجر شود، که بر سلامت روان و رفاه اجتماعی آن ها تاثیر می گذارد.حق اختصاص دادن فضا به معلولان: این مضمون شامل کنترل و مالکیت، سهم فیزیکی، امنیت، سرزندگی و ارتباطات شهری است. نتایج پژوهش نشان می دهد این افراد به اندازه سایر شهروندان از فرصت های تفریحی و فرهنگی برخوردار نیستند، که این امر می تواند به احساس طرد و ناامیدی منجر شود. دلایل اصلی این مشکل شامل عدم سازگاری فضاهای تفریحی با نیازهای معلولان، عدم آگاهی از فرصت ها، و هزینه های زیاد است. کمبود زیرساخت های مناسب، مشکلات اقتصادی مانند عدم مالکیت مسکن و خودرو، و تبعیض در بازار کار نیز چالش های جدی برای معلولان ایجاد می کند. این وضعیت به انزوای اجتماعی و کاهشکیفیت زندگی آن ها منجر می شود. همچنین، فقدان امنیت در فضاهای عمومی به افزایش استرس و اضطراب در معلولان منجر می شود، که کیفیت زندگی آن ها را به طور قابل توجهی کاهش می دهد.شهروندی فعال: یکی از موانع مهم مشارکت معلولان در فعالیت های شهری، عدم مشارکت آنان در تصمیم گیری های شهری است. معلولان به دلیل ناتوانی های خود از فرصت های مشارکت در تصمیم گیری ها محروم هستند و این موضوع نیازها و خواسته های آنان را نادیده می گیرد. یافته ها نشان می دهد عدم آگاهی معلولان از حقوق خود، نبود فرهنگ مشارکت در تصمیم گیری ها و وجود موانع فیزیکی، اجتماعی و فرهنگی، از جمله دلایل عدم مشارکت آنان در تصمیم گیری های شهری است. همچنین، بی اعتمادی معلولان به ساختارهای اجتماعی و نهادها به دلیل تجربیات منفی و عدم اقدام موثر آنان، می تواند مشکلات بیشتری ایجاد کند. حمل ونقل عمومی برای همه: این مضمون به مناسب سازی حمل ونقل عمومی برای معلولان اشاره دارد و شامل مناسب سازی مترو، اتوبوس و تاکسی می شود. یافته ها نشان می دهد مشکلات فیزیکی و عدم دسترسی به حمل ونقل عمومی مناسب، تاثیر منفی بر کیفیت زندگی معلولان دارد و موجب افزایش وابستگی آنان به دیگران می شود. به طور کلی، این یافته ها نشان می دهد موانع مختلف، به ویژه در زمینه مناسب سازی فضاهای شهری، دسترسی به خدمات و مشارکت در تصمیم گیری ها، به کاهش کیفیت زندگی و احساس امنیت معلولان منجر می شود و نیاز به توجه و اقدامات جدی برای رفع این مشکلات و افزایش مشارکت آنان در جامعه را نشان می دهد.

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش نشان می دهد معلولان جسمی حرکتی در تهران با مشکلات جدی مواجه اند که تاثیرات منفی بر کیفیت زندگی و مشارکت اجتماعی آنان دارد. یافته ها نشان می دهد عدم مناسب سازی فضاهای شهری، نابرابری های اجتماعی و فضایی را تشدید می کند و این نابرابری ها به ویژه در فضاهای عمومی که باید محلی برای برابری و تعامل اجتماعی باشند، بیشتر نمایان می شود. عدم دسترسی مساوی به این فضاها موجب نقض عدالت اجتماعی و محرومیت معلولان از فرصت های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می شود. این وضعیت نه تنها محدودیت های فیزیکی را به همراه دارد، بلکه تاثیرات روانی نظیر کاهش عزت نفس و افزایش استرس را نیز به دنبال دارد. پژوهش به خوبی نشان می دهد عدم بهسازی فضاهای شهری، قدرت و کنترل را از معلولان سلب می کند. از دیدگاه جامعه شناسی، این وضعیت نابرابری ساختاری و اجتماعی را نمایان می سازد که معلولان با آن مواجه اند. هنگامی که فضاهای عمومی به طور مناسب طراحی نشده اند، این گروه به طور سیستماتیک از مشارکت در زندگی اجتماعی محروم می شود و این محرومیت به معنای ناتوانی در استفاده از زیرساخت های فیزیکی و محدودیت در دسترسی به فرصت های اجتماعی و اقتصادی است. پژوهش بر اساس تئوری مبارزه برای فضا که توسط میچل مطرح شده، به تحلیل چگونگی شکل گیری و دسترسی به فضاهای شهری و اجتماعی از طریق روابط قدرت و تضاد منافع می پردازد. بر این اساس، فضاها به هیچ وجه بی طرف نیستند، بلکه عرصه ای برای مبارزه های اجتماعی و اقتصادی هستند. در این زمینه، معلولان با موانع پیچیده ای مواجه هستند که نشان دهنده نوعی «مبارزه برای فضا» است. بهسازی فضاهای شهری نه تنها از جنبه فیزیکی، بلکه به عنوان یک ضرورت اجتماعی برای ارتقای برابری و عدالت در جامعه مطرح است. ایجاد محیط های شهری دسترس پذیر می تواند به تقویت هویت اجتماعی معلولان، افزایش اعتماد به نفس و فراهم آوردن زمینه ای برای مشارکت فعال آنان در جامعه کمک کند. یافته ها همچنین تحلیل عمیقی از چالش های اساسی و نیازهای معلولان در خصوص حق اختصاص دادن فضا به آنان (کنترل و مالکیت، سهم فیزیکی، و ارتباط شهری و امنیت) ارائه می دهد. مشکلات موجود نمایانگر نابرابری های ساختاری و سیستماتیک در فضاهای شهری هستند که بر کیفیت زندگی و مشارکت اجتماعی معلولان تاثیر می گذارند. از جمله این مشکلات می توان به فقدان زیرساخت های مناسب، عدم دسترسی به امکانات تفریحی و فرهنگی، و نبود برنامه های حمایتی در بازار مسکن و خودرو اشاره کرد. عدم مالکیت مسکن و خودرو و مشکلات اقتصادی ناشی از آن به چالش های عمیق اجتماعی و اقتصادی برای معلولان دامن می زند. این ناتوانی در خرید یا اجاره مسکن مناسب و هزینه های زیاد برای نگهداری از خودرو، به شرایط اقتصادی دشواری برای آن ها منجر می شود. تبعیض های موجود در بازار اجاره و کار، به ویژه در زمینه های اشتغال پایدار و دسترسی به منابع مالی، این مشکلات را تشدید می کند. یافته ها همچنین نشان می دهند عدم مشارکت معلولان در فرایندهای تصمیم گیری و اجرایی به عوامل ساختاری و فردی بستگی دارد. عوامل ساختاری شامل نبود زیرساخت های مناسب، قوانین تبعیض آمیز و نگرش های منفی به افراد دارای معلولیت هستند. از سوی دیگر، عوامل فردی شامل عدم اعتماد به افراد سالم و مقامات و کمبود آگاهی از حقوق و توانمندی های خود است. عدم اعتماد معلولان به نهادها و مسئولان ریشه در تجارب منفی و تبعیض در زمینه های مختلف دارد. این بی اعتمادی می تواند به سوءتفاهم، قضاوت و طرد شدن منجر شود. از سوی دیگر، دلبستگی معلولان به محل سکونت خود و تشکیل شبکه های اجتماعی قوی می تواند حمایت عاطفی و اجتماعی لازم را فراهم کند. با این حال، اگر معلولان نتوانند به راحتی در جامعه خود مشارکت کنند، ممکن است احساس انزوا و طردشدن کنند و فرصت های دسترسی به آموزش، اشتغال و خدمات بهداشتی محدود شود.

    کلید واژگان: بهسازی فضای شهری, تبعیض, تخصیص فضا, حق بر شهر, معلولان جسمی حرکتی, مناسب سازی زیرساخت ها
    Roholah Falahigilan, Sattar Parvin *, Alireza Kaldi

    Introduction :

    Individuals with disabilities represent the most significant global minority and face numerous challenges in accessing equal rights, particularly the “right to the city.” This article focuses on Tehran and examines various barriers that individuals with disabilities encounter in utilizing urban spaces and services. Physical barriers, such as inadequate accessibility of pathways, social barriers like discriminatory attitudes, and economic and cultural obstacles, hinder these individuals from thoroughly enjoying their citizenship rights. By reviewing social theories, including the social model of disability and Henri Lefebvre’s concept of “right to the city,” this study emphasizes the importance of designing equitable urban spaces and involving all citizens, including individuals with disabilities, in urban decision-making. The primary objective is to highlight the need for an inclusive city where all citizens enjoy equal rights and opportunities regardless of physical ability.

    Materials and Methods

    This article employs a mixed-methods approach and consists of two phases: data collection and analysis.Phase 1: Qualitative data collection and analysis were conducted through in-depth interviews. Participants were selected using purposive sampling, targeting experts, scholars, and the disabled community in Tehran. Twenty-seven in-depth interviews were conducted, including 13 with experts and 14 with individuals with disabilities. Data were analyzed using thematic analysis, comprising five stages: initial coding, organization of codes, review, and refinement of themes, definition, and naming of themes, and finally, compiling acomprehensive report of the analyses and the overarching narrative of the data. The reliability of the interviews was evaluated through inter-rater reliability and intra-rater agreement, indicating the credibility of the coding process.Phase 2: Quantitative data collection involved designing a questionnaire with 65 items, including 60 items to assess independent variables and five for the dependent variable, “right to the city for individuals with disabilities.” Items were rated using a 10-point Likert scale. The statistical population included 193,873 individuals with disabilities residing in Tehran in 2019, with a sample size of 384 determined using Cochran’s formula, employing stratified sampling. Professors confirmed the questionnaire’s face and content validity and the overall Cronbach’s alpha coefficient was calculated at 0.75, indicating acceptable reliability. This research investigates and analyzes the perceptions of individuals with disabilities regarding their right to the city in Tehran.

    Findings

    Qualitative findings reveal that individuals with disabilities in Tehran encounter numerous and often interconnected barriers that adversely affect their lives. These obstacles can restrict their mobility and participation in society, leading to feelings of isolation and lack of access to essential rights and services. Although efforts by relevant institutions for individuals with disabilities in Iran are notable, they remain insufficient and fail to integrate this group into society fully. The thematic analysis of the interviews resulted in four main themes:Inclusive and Accessible City: Individuals with disabilities have the right to live independently and enjoy equal opportunities; however, various barriers, such as the lack of accessible urban spaces, hinder their participation in society. In Iran, although numerous laws aim to improve these spaces, accessibility improvements are often implemented sporadically and without cohesive planning. Issues such as the absence of escalators, wayfinding signs, and suitable pathways, along with inadequate transportation access, negatively impact the quality of life for individuals with disabilities.Dissatisfaction with the effectiveness of responsible institutions, such as municipalities, and a lack of adherence to accessibility standards lead to a decline in social trust and the participation of individuals with disabilities in social activities. This situation can result in feelings of isolation, powerlessness, and increased stress and anxiety among individuals with disabilities, significantly affecting their mental health and social well-being.Right to Space Allocation for Individuals with Disabilities: This concept encompasses control and ownership, physical share, security, vitality, and urban connections. Research findings indicate that individuals with disabilities do not have equal access to recreational and cultural opportunities compared to other citizens, which can lead to feelings of exclusion and despair. The primary reasons for this issue include the lack of compatibility of recreational spaces with the needs of individuals with disabilities, insufficient awareness of available opportunities, and high costs. Additionally, inadequate infrastructure, economic challenges such as the lack of home and vehicle ownership, and discrimination in the job market pose serious challenges for these individuals. This situation results in social isolation and a decline in their quality of life. Furthermore, the absence of security in public spaces contributes to increased stress and anxiety among individuals with disabilities, significantly diminishing their quality of life.Active Citizenship: A significant barrier to individuals with disabilities’ participation in urban activities is their exclusion from urban decision-making processes. Due to their disabilities, they miss opportunities for involvement in decisions that affect their needs and desires. Findings reveal that a lack of awareness about their rights, the absence of a participatory culture in decision-making, and existing physical, social, and cultural barriers hinder their participation. Moreover, mistrust of social structures and institutions stemming from negative experiences and ineffective actions can create additional problems.Public Transport for All: This theme addresses the need to make public transportation accessible to individuals with disabilities, focusing on the necessary modifications to metro systems, buses, and taxis. Findings indicate that physical barriers and lack of access to suitable public transportation adversely affect individuals’ quality of life, increasing their reliance on others.Overall, these findings illustrate that various barriers, particularly in urban accessibility, access to services, and participation in decision-making processes, diminish the quality of life and sense of security for individuals with disabilities, underscoring the need for serious attention and actions to address these issues and enhance their societal participation.

    Conclusion

    The results of this research indicate that individuals with physical disabilities in Tehran face serious challenges that negatively affect their quality of life and social participation. The findings reveal that the lack of accessibility in urban spaces exacerbates social and spatial inequalities, particularly in public areas that should serve as venues for equality and social interaction. The unequal access to these spaces leads to violations of social justice and deprives individuals with disabilities of numerous social, economic, and cultural opportunities. This situation not only presents physical limitations but also has psychological effects, such as reduced self-esteem and increased stress.The research clearly illustrates that the lack of urban space improvements strips individuals with disabilities of power and control. From a sociological perspective, this situation highlights the structural and social inequalities faced by individuals with disabilities. When public spaces are not appropriately designed, this group is systematically excluded from participating in social life, which translates into an inability to utilize physical infrastructures and limits access to social and economic opportunities. Based on Mitchell’s theory of the struggle for space, the research analyzes how urban and social spaces are shaped and accessed through power relations and conflicting interests. Accordingly, spaces are not neutral; instead, they are arenas for social and economic struggles. In this context, individuals with disabilities encounter complex barriers that signify a type of “struggle for space.” Improving urban environments is a physical necessity and a social imperative to enhance equality and justice within society. Creating accessible urban environments can strengthen the social identity of individuals with disabilities, boost their self-confidence, and provide a platform for active social participation. The findings also offer a profound analysis of the essential challenges and needs of individuals with disabilities concerning their right to space (control and ownership, physical allocation, urban connectivity, and security). The existing issues reflect the structural and systemic inequalities within urban spaces that impact the quality of life and social participation of individuals with disabilities. These problems include the need for more suitable infrastructure, insufficient access to recreational and cultural facilities, and the absence of supportive programs in housing and vehicle markets. The lack of home and vehicle ownership, along with the associated economic challenges, exacerbates deep social and economic issues for individuals with disabilities. Their inability to purchase or rent suitable housing and the high vehicle maintenance costs contribute to difficult economic conditions. Existing discrimination in rental and labor markets, particularly regarding sustainable employment and access to financial resources, further intensifies these challenges. The findings also reveal that the lack of participation of individuals with disabilities in decision-making and execution processes is influenced by structural and individual factors. Structural factors include the absence of appropriate infrastructure, discriminatory laws, and negative attitudes toward people with disabilities. Conversely, individual factors involve a lack of trust in non-disabled individuals and authorities and insufficient awareness of their rights and capabilities. The distrust of individuals with disabilities toward institutions and authorities stems from negative experiences and discrimination in various aspects of life. This distrust can lead to misunderstandings, judgments, and social exclusion. On the other hand, the attachment of individuals with disabilities to their residence and the establishment of strong social networks can provide essential emotional and social support. However, if they cannot participate easily in their communities, they may experience feelings of isolation and exclusion, limiting their access to education, employment, and healthcare services.

    Keywords: Urban Space Improvement, Space Allocation, Physically Disabled Individuals, Right To The City, Discrimination, Infrastructure Accessibility
  • مسعود گنجی*، رضاعلی محسنی، منصور شریفی، علیرضا کلدی، حسن ملک

    یکی از دغدغه های امروز، سبک زندگی کیفیت بخش است. مقاله حاضر به بررسی جامعه شناختی نقش سبک زندگی در کیفیت زندگی شهروندان 65 سال به بالای شهرستان بندر ماهشهر می پردازد. مقاله با رویکردهای اسکاندیناوی، آمریکایی و رویکرد کیفیت اجتماعی به کیفیت زندگی و نگاه ترکیبی نظریات بوردیو از میدان در نظریه تمایز و تعریف گیدنز از سبک زندگی و ساخت اجتماعی به سبک زندگی، با روش پیمایش انجام شده است. 396 شهروند 65 سال به بالا از طریق فرمول کوکران به عنوان نمونه آماری تعیین، به وسیله نمونه گیری مطبق و ابزار پرسشنامه محقق ساخته داده های آماری آن جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد کیفیت زندگی عینی، ذهنی و جمعی شهروندان به ترتیب در سطح 69/61، 3/52 و 2/41 درصد از حداکثر درصد میانگین بالقوه این ابعاد کیفیت زندگی بوده است. همچنین سبک زندگی شهروندان بیشتر مصرفی است تا تولیدی و از سوی دیگر اجتماعی است تا اقتصادی و فرهنگی. بر اساس نتایج، به ترتیب سبک زندگی اقتصادی با 485/0 تاثیر کل، سبک زندگی اجتماعی با 375/0 تاثیر کل، سبک زندگی فرهنگی با 280/0 تاثیر کل از یک سو و در دسته بندی دیگر سبک زندگی تولیدی با 558/0 تاثیر کل و سبک زندگی مصرفی با 450/0 تاثیر کل، بیشترین اثرگذاری را با کیفیت زندگی داشته است. در صورتی که کیفیت زندگی به عنوان یک کل هدف گذاری شده باشد؛ به ترتیب نیاز به ترکیبی از کنش ها و سبک های زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که الف) سرمایه های سه گانه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و ب) برداشت، ارزیابی و تصورات ذهنی مقایسه ای از سرمایه های سه گانه که می توان بر آن سرمایه ذهنی نام نهاد؛ و در مجموع به ترتیب سرمایه های چهارگانه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ذهنی را تشکیل می دهند. این کیفیت زندگی را به عنوان کیفیت زندگی کنش محور یا تعاملی می توان نام نهاد.

    کلید واژگان: سبک زندگی, سرمایه اجتماعی, سرمایه ذهنی, سرمایه فرهنگی, کیفیت زندگی
    Masoud Ganji *, Reza Ali Mohseni, Mansour Sharifi, AliReza Kaldi, Hassan Malek

    Today, one of the concerns is a Quality Lifestyle. This article examines the Sociological role of Lifestyle in the Quality of Life of Citizens over 65 years of age in Bandar Mahshahr. The paper is based on the Scandinavian-American approaches and the social quality approach to quality of life and the combined view of Bourdieu's theories from the field in the theory of differentiation, and Giddens's definition of lifestyle and social construction to lifestyle, by survey method. The present article has been done by Survey Method among the Statistical Population of Citizens 65 years and older in Bandar Mahshahr city. 396 citizens aged 65 and over have been identified as a Statistical Sample using the Cochran's formula, Statistical Data were collected through Stratified Sampling and Researcher-made Questionnaire tools and finally analyzed using SPSS Statistical Software and Descriptive and Inferential Statistical tests. The results show that the Objective, Subjective and Social Quality of Life of Citizens respectively, was at the level of 61.69, 52.3 and 41.2% of the maximum potential percentage of these dimensions of Quality of Life. Research results show; the Lifestyle of Citizens is more Consumption than Productive and on the other hand is Social rather than Economic and Cultural. According to the results, Economic Lifestyle with 0.485 Total Impact, Social Lifestyle with 0.375 Total Impact, Cultural Lifestyle with 0.280 Total Impact on the one hand and Productive Lifestyle with 0.558 Total Impact and Consumption Lifestyle with 0.450 Total Impact, respectively, had the greatest impact on Quality of Life. If the Quality of Life as a whole is targeted; Respectively, there is a need for a Combination of Economic, Social and Cultural Actions and Lifestyles, which a) Triple Economic, Social and Cultural Capitals and b: comparative perception, evaluation and Subjective Perceptions of the Triple Capitals that can be Called that Subjective Capital; Which together form the four Economic, Social, Cultural and Subjective Capitals, respectively; Produce. This Quality of Life can be called Action-Oriented or Interactive Quality of Life.

    Keywords: Lifestyle, social capital, Subjective Capital, Cultural capital, quality of life
  • حسنیه دوست قرین، علیرضا کلدی*، مجید رادفر

    این مطالعه مدلی مفهومی را توسعه می دهد که در آن «سرمایه اجتماعی خانواده» مکانیزم اثر «سوءکاربرد رسانه های اجتماعی» بر «عملکرد تحصیلی نوجوانان» را به واسطه میانجی گرهای (نا) بهزیستی اجتماعی تعدیل می کند. یعنی هم رابطه مستقیم، و هم رابطه میانجی گری شده بین «سوءکاربرد رسانه های اجتماعی» و «عملکرد تحصیلی» مشروط به «سرمایه اجتماعی خانواده» است.این پیمایش با مشارکت 980 نفر از دانش آموزان دختر و پسر سال دهم و یازدهم شهر تهران در سال 1401 انجام شد. نتایج نشان داد هرچه علایم سوءکاربرد رسانه های اجتماعی شدیدتر باشد، عملکرد تحصیلی دانشآموزان افت بیشتری میکند و طیف وسیعی از ناهنجاریهای روانی در دانشآموزان ایجاد میشود. همچنین هرچه سرمایه اجتماعی خانوادگی دانشآموزان بیشتر بود، کمتر دچار سوءکاربرد رسانه های اجتماعی میشدند و خانواده با تمرکز بر بهزیستی تاثیر مخرب سوءکاربرد رسانه های اجتماعی بر عملکرد تحصیلی را بیشتر و بهتر کاهش می دهد.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی خانواده, بهزیستی و نابهزیستی اجتماعی, اینستاگرام
    Hosniyeh Dostgharin, Alireza Kaldi *, Majid Radfar

    This study develops a conceptual model in which "Family social capital" moderates the mechanism of the effect of "Social media abuse" on "adolescent academic performance" through (non)mediators of social well-being. That is, both the direct relationship and the mediated relationship between "Social media abuse" and "Academic performance" are conditioned by "Family social capital".A survey was conducted by distributing 980 paper-based questionnaires among tenth, and eleventh grade adolescents in Tehran in 2022. The results showed that the more severe the symptoms of social media abuse, the more the students' academic performance drops and a wide range of psychological abnormalities are created in the students. Also, the more the students' family social capital was, the less they abused social media, and the family, by focusing on their well-being, reduces the harmful effect of social media abuse on academic performance more and better.

    Keywords: Family social capital, social well-being, Social ill-being, Instagram
  • شهرزاد برخوردار، مهرداد نوابخش*، علیرضا کلدی
    زمینه و هدف

    خشونت ماهیتی اجتماعی است. هدف از تدوین این پژوهش بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی موثر بر جرایم خشن در بین مجرمان محکوم شده در زندان های کرمان است .

    روش

    در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده، جامعه آماری تحقیق شامل 1256 نفر از مجرمین محکوم شده در زندان های شهر کرمان بودند که از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 294 نفر با احتساب 10 درصد امکان عدم برگشت نهایی پرسشنامه ها (400 نفر) مورد بررسی قرار گرفتند . روایی (اعتبار) سوال های مربوط به متغیرها از روش تعیین اعتبارمحتوایی و با گردآوری نظرات اساتید مجرب، کارشناسان و متخصصان مربوطه (تکنیک اعتبارصوری) و برای بررسی پایایی، از آلفای کرونباخ استفاده شده که آلفای پرسشنامه 8322/0 محاسبه و مورد تایید قرار گرفت. داده ها توسط آمار توصیفی و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون-رگرسیون و با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته ها نشان می دهد بین متغیرهای فقربا مقدار (118/0) ، بیکاری (290/0) ،نامناسب بودن محل زندگی (311/0) ،افت تحصیلی (328/0) ،سرمایه اجتماعی (244/0) ، گروه همسالان (137/0) ،خشونت (333/0) ،مصرف مواد مخدر (732/0) رابطه به صورت مستقیم (مثبت) با جرایم خشن وجود دارد.بین متغیرپایبندی مذهبی و جرایم خشن رابطه معنی داری وجود ندارد (087/0) ، در نهایت بین کنترل اجتماعی و جرایم خشن رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد (109/0-).

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت رفتار تبهکارانه اکثرا درون گروه های نخستین، به ویژه گروه همسالان، فراگرفته می شود . تعداد تماس های انحرافی آنان بیش از تماس های غیرانحرافی شان است.

    کلید واژگان: جرایم خشن, سرمایه اجتماعی, هویت مذهبی, فقر, استان کرمان
    Shahrzad Barkhordar, Mehrdad Navabakhsh *, Alireza Kaldi

    Time and goal: 

    I made my social determination. The goal is to write down where there are social and economic factors that are effective in providing a coarse crime, between two severely convicted criminals, in Zindan Hay Karman Est.

    Rosh:

     Narratives (consideration) of a question related to its variables, as to the appointment of a consideration, content and ba gurdawori, the opinions of an experienced teacher, Karshnasan and specialists related (techniques of conceptualization) and Bray Barsi Payayi, as an accountant of Alfai Kronbacheh Rahdeh-e Kronbacheh 22. Dadaha mediated by Amar Tasifi and Azmounhai Amari Zarib Hempstegi Pearson-Regression and with the benefit of Nermafzar spss is a resource for segmentation and analysis of the Graft decision.

    Yaftha: 

    Yaftha Nashnan Midhad between his variables, close to the amount of (118/0), Bikari (290/0), the occasion of the Boden Mahal Zandji (311/0), the academic fatwa (328/0), the social sarayah (0/244), the Hamsalan area. (137/0), coarse (33/0), narcotic drug bank (732/0), a link with a straight image (fixed) with a coarse crime and the presence of a dard. There is an end between a social control and a rough gram, an inverse association and the meaning of Dared and the existence of a dard (109/0-).
    The result of the gerry: Mei Tuan, the result of grafting Reftar Pehkaraneh more dron grohei nekhestin, beh wich grove hamsalan, faragrafeh mishod. .. . Divergent tangent number Anan Bish as tangent diffracted est.

    Keywords: Rough gram, social sarmatism, sectarian identity, poverty, stan karman
  • میترا سرابیان، پروین سوادیان*، علیرضا کلدی
    مقدمه

    خودمراقبتی مهم ترین روش برای حفظ و نگهداری سلامت به شمار می رود. باورهای بهداشتی به طور قابل توجهی بر رفتارهای سلامتی تاثیرگذار هستند. پژوهش حاضر با هدف بررسی سازه های مدل اعتقاد بهداشتی و فشارگروه همسالان با رفتارهای خودمراقبتی در جوانان انجام گردید.

    مواد و روش کار

    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی بوده و با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. نمونه ها از بین جوانان 3 منطقه از شهر تهران با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.

    یافته ها

    در این مطالعه 384 نفر شرکت کردند. تعداد 217 نفر مرد و 167 نفر زن بودند. میانگین سن پاسخگویان 26/03 سال، میانگین خودمراقبتی 0/46 بود. نتایج بررسی عوامل موثر بر خودمراقبتی جوانان با استفاده از رگرسیون لجستیک نشان داد که خودمراقبتی با افزایش یک نمره موانع درک شده 0/95 کاهش می یابد. و با بالارفتن یک نمره در فشار اجتماعی گروه همسالان، 0/69 خودمراقبتی کمتر می شود مراقبت از خود در افراد مجرد 2/80 برابر افراد متاهل و در دانشجویان 2/75 برابر افراد شاغل بود. بین متغیر وابسته "خودمراقبتی"  با سایر متغیرها از جمله، سن، جنسیت، وضعیت تحصیلات، منافع درک شده و تهدید درک شده ارتباط معنادار نشان نداد.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد، باورهای جوانان درباره انجام رفتارهای بهداشتی در خودمراقبتی آنان تاثیر می گذارد. افراد هر چه موانع بیشتری درک کنند خودمراقبتی کمتری انجام می دهند. به نظر می رسد برای بالا رفتن خودمراقبتی جوانان با مداخلات آموزشی متناسب، بتوان خودمراقبتی آنان را ارتقاء داد.

    کلید واژگان: خودمراقبتی, زیرسازه های مدل اعتقاد بهداشتی, فشار اجتماعی گروه همسالان
    Mitra Sarabian, Parvin Savadian*, Alireza Kaldi
    Objective(s)

    Self-care is considered the most important issue for preserving and maintaining health. The present study aimed to investigate the components of the health belief model and peer pressure on self-care behaviors in adolescents.

    Method

    This was a descriptive study. The samples were selected through multistage cluster sampling among adolescents from three regions of Tehran. Data was collected using a self-designed questionnaire. Logistic regression analysis was performed using SPSS software version 22.

    Results

    A total of 384 individuals participated in the study [217 male (56.5%), and 167 female (43.5%)]. The mean age of the respondents was 26.03 years (SD = 5.03), and the mean self-care score was 0.46 (SD = 0.49). The results of the logistic regression analysis investigating the factors influencing youth self-care showed that with a one-point increase in perceived barriers, self-care decreased by 95% (OR=0.04, 95% Cl: 0.01-0.14, p<0.001); with one-point increase in peer pressure, self-care decreased by 0.69 (OR=0.3, 95% Cl: 0.12-0.75, p=0.010). Self-care in single individuals was 2.80 times higher than married individuals (OR=2.80, 95% Cl: 1.94 - 6.57, P= 0.018), and in students, it was 2.75 times higher than employed individuals (OR=2.75, 95% Cl: 1.10 - 6.88, P= 0.030). There was no significant relationship between self-care and other independent variables such as age, gender, educational status, perceived benefits, and perceived threat.

    Conclusion

    The study results indicated that the beliefs of young individuals about health behaviors influence their self-care practices. Individuals who perceive more barriers tend to engage in less self-care. It appears that appropriate educational interventions can enhance the self-care practices of young individuals.

    Keywords: self-care, constructs of health belief model, peer pressure
  • رضا خدابخش، مهرداد نوابخش*، علیرضا کلدی، پروین سوادیان

    نهاد خانواده از برنامه‏ های توسعه متاثر می شود، اگر مداخلات حاکمیت را در امورات مرتبط با خانواده قاعده مند نشود برای خانواده مشکلاتی در مقیاس کلان به وجود می ‏آید. توجه و حمایت از جامعه تقویت نهاد خانواده می‏تواند عامل موثر موفقیت برنامه ‏های پیشرفت کشور در همه عرصه‏ ها ‏شود. مقاله حاضر با هدف «تحلیل جامعه شناختی عوامل موثر بر تحقق برنامه‏ های پنج‏ ساله ششم توسعه در حوزه نهاد خانواده»، است. روش تحقیق مطالعه حاضر پیمایش و ابزار گردآوری داده ‏ها پرسشنامه است. جامعه آماری صاحبن ظران حوزه برنامه ‏های توسعه و خانواده، بوده است. که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی و سپس سهمیه ای 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ‏ها پرسشنامه محقق ساخته است و داده ها، بر اساس آمارهای توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS22، نرم‏ افزار مدل سازی معادلات ساختاری Lisrel مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. در بخش یافته ‏ها، طبق آزمون پیرسون نشان داده شد که بین عوامل سیاسی، مدیریتی، سازمانی، قانونی و عوامل فنی با تحقق برنامه‏ های خانواده رابطه معناداری وجود دارد. همچنین با استفاده از مدل معادلات ساختاری عوامل مدیریتی (0/78)، عوامل فنی (0/69)، عوامل فرهنگی (0/63)، عوامل محیطی (0/44)، عوامل سیاسی (0/37) بر تحقق برنامه‏ های خانواده تاثیرگذار است.

    کلید واژگان: برنامه‏های پنجساله توسعه, خانواده, سیاستگذاری, قوانین و مقررات
    REZA Khodabakhsh, Alireza Kaldi, Parvin Savadian

    The institution of the family is affected by development programs; large-scale problems arise for thefamily if government interventions in family-related matters are not regulated. Attention and support of thecommunity Strengthening the family institution can be an effective factor in the success of the country'sdevelopment programs in all areas. The aim of this article is "sociological analysis of the factors affecting theimplementation of the sixth five-year development plans in the field of family institution." The research methodof the present study is a survey and the data collection tool is a questionnaire. The statistical population hasbeen experts in the field of development programs and the family. Using targeted sampling method and snowballand then the quota of 384 people was selected as a statistical sample. The data collection tool was a researchermade questionnaire and the data were analyzed based on descriptive and inferential statistics and using SPSS22software, Lisrel structural equation modeling software. In the findings section, according to Pearson test, it wasshown that there is a significant relationship between political, managerial, organizational, legal and technicalfactors with the realization of family plans. Also, using the structural equation model of managerial factors(0.78), technical factors (0.69), cultural factors (0.63), environmental factors (0.44), political factors (0.37) onthe realization of programs The family is influential.

    Keywords: Five-year development plans, family, policy, rules, regulations
  • رضا خدابخش، مهرداد نوابخش*، علیرضا کلدی، پروین سوادیان
    هدف

    با توجه به اینکه در آستانه تدوین برنامه هفتم توسعه هستیم، بررسی و آسیب شناسی برنامه های گذشته در مواجهه با مسایل خانواده و ارزیابی رویکرد اتخاذ شده، به منظور اصلاح فرایند تدوین هرچه کارشناسی تر برنامه هفتم حایز اهمیت است از این رو در مطالعه حاضر به تحلیل جامعه شناختی تاثیرات برنامه های پنج ساله توسعه بر نهاد خانواده؛ با تاکید بر آسیب های آن پرداخته شد.

    مواد و روش ها

    روش مطالعه حاضر کیفی و در آن از تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. جامعه آماری این مطالعه را اسناد رسمی و کتابخانه ای  و صاحب نظران تشکیل می دادند. نحوه انتخاب مبتنی بر روش نمونه گیری هدفمند بود و بر مبنای اشباع نظری 11 سند مرتبط با موضوع پژوهش بررسی و با 15 نفر مصاحبه شد. ابزار گردآوری اطلاعات چک لیست و مصاحبه بود است. در این مطالعه برای ارزیابی نتایج به دست آمده از معیارهای قابلیت اطمینان، اعتبار، قابلیت انتقال و تاییدپذیری استفاده شد. سرانجام تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش کدگذاری پیشینی (قیاسی) استفاده شد.

    یافته ها

    با تحلیل برنامه های اول تا ششم توسعه 5 مضمون اصلی حمایت از خانواده، فرزند آوری، حمایت از زنان سرپرست خانوار، اصلاح ساختار تصمیم ساز زنان و خانواده و حمایت از گروه های آسیب پذیر شناسایی شد. برنامه های توسعه از نظر محتوایی در ارتباط با نهاد خانواده ایرادات متعددی دارد و با ارزیابی مهم ترین شاخص های برنامه های توسعه مشخص شد طلاق روند افزایشی، فرزندآوری و به موازات آن ازدواج روند کاهشی داشته است.

    نتیجه گیری

    این نتیجه نشان از این دارد که برنامه های توسعه بر نهاد خانواده نه تنها اثر مثبت قابل توجهی نداشته اند بلکه به طور منفی بر نهاد خانواده موثر بوده اند.

    کلید واژگان: توسعه, خانواده, تغییرات خانواده, برنامه های توسعه, طلاق, ازدواج, کاهش فرزندآوری
    Reza Khodabakhsh, Mehrdad Navabakhsh*, Alireza Kaldi, Parvin Savadian
    Purpose

    considering that we are on the verge of drafting the 7th development plan, it is important to examine and analyze past plans in the face of family issues and evaluate the adopted approach, in order to improve the process of drafting the 7th plan as expertly as possible, therefore, in the present study, Sociological analysis of the effects of five-year development plans on the family institution; It was discussed with emphasis on its damages.

    Materials and Methods

    The current study method is qualitative and qualitative content analysis is used in it. The statistical population of this study consisted of official and library documents and experts. The method of selection was based on purposeful sampling and based on theoretical saturation, 11 documents related to the research topic were examined and 15 people were interviewed. The tools for collecting information are checklists and interviews. In this study, the criteria of reliability, validity, transferability and verifiability were used to evaluate the obtained results. Finally, data analysis was done using a priori coding method.

    Findings

    By analyzing the 1st to 6th development programs, 5 main themes of family support, childbearing, support for women heads of the household, reforming the decision-making structure of women and families, and support for vulnerable groups were identified. In terms of content, development programs have many flaws in relation to the institution of the family, and by evaluating the most important indicators of development programs, it was found that divorce is on the rise, having children and, in parallel, marriage is on the decline.

    Conclusion

    This result shows that the development programs on the family institution not only did not have a significant positive effect, but also negatively affected the family institution.

    Keywords: Development, Family, Family Changes, Development Programs, Divorce, Marriage, Reduction of Childbearing
  • زینب علاماتی*، علیرضا کلدی، مهرداد نوابخش

    چالش های زندگی نوین شهری نظیر؛ رقابت بین شهرها و نواحی شهری، پایداری شهری، نیاز به استفاده از فرصت ها و دوری از تهدیدها در تحولات اجتماعی و فرهنگی، تغییرات جمعیتی انبوه و مشکلات محیطی و اجتماعی موجب روی آوردن به رویکرد آینده پژوهی در برنامه ریزی شهری و بهره گیری از ابزارهای گوناگون برای ساختن آینده مطلوب شده است. هدف اصلی پژوهش شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی موثر بر توسعه شهری با رویکرد آینده نگاری است. با استفاده از مطالعات موجود در زمینه توسعه شهری، شش شاخص انتخاب و طبقه ‏بندی شد. جامعه آماری پژوهش، شهر تهران و نمونه آماری آن 30 نفر از کارشناسان و متخصصان امر برنامه ریزی شهری و منطقه ‏ای می باشند. با مطالعه منابع کتابخانه ای، تمام عوامل موثر بر توسعه شهرتهران مورد بررسی و پس از تهیه لیستی از این عوامل، در جلسات مصاحبه با صاحب نظران، یافته های پژوهش تکمیل و ‏مبتنی بر آنها پرسشنامه تدوین شده و فرآیند نظرسنجی آغاز و به کمک نرم افزار (MicMac) و با روش تحلیل اثرات متقابل، داده ها تحلیل و سناریوهای پژوهش ارایه شد. با توجه به نتایج 4 عامل مدیریت یکپارچه شهری، وضعیت اقتصادی، فقر و حکمروایی خوبی شهری به عنوان عوامل نخست تاثیرگذار سیستم شناخته شدند. با توجه به امتیاز تاثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم عوامل 51 گانه، در نهایت 12 عامل نخست تاثیرگذار بر آینده توسعه کلانشهر جهت تعیین عدم قطعیت های نهایی انتخاب و با توجه به اهمیت و قابلیت پیش بینی امتیازدهی شدند و پیشران هایی که بیشترین عدم قطعیت را در آینده توسعه تهران داشتند در راستای ارایه سناریوهای آینده توسعه تهران مشخص گردیدند که سه متغیر مدیریت یکپارچه شهری، وضعیت اقتصادی و فقر به عنوان متغیرهای با بیشترین تاثیرگذاری و عدم قطعیت انتخاب شدند.

    کلید واژگان: توسعه شهری, آینده نگاری, تهران, MICMAC, عدم قطعیت
    Zeynab Alamati *, Alireza Kaldi, Mehrdad Navabakhsh

    Challenges of modern urban life such as; Competition between cities and urban areas, urban sustainability, the need to seize opportunities and avoid threats in social and cultural developments, mass demographic change and environmental and social problems lead to a futuristic approach to urban planning and the use of tools Variety has become desirable to build the future.The main purpose of this research is to identify and analyze the key factors affecting urban development with a futuristic approach. Using existing studies in the field of urban development, six indicators were selected and classified. The statistical population of the study is the city of Tehran and its statistical sample is 30 experts and specialists in urban and regional planning. By studying library resources, all the factors affecting the development of Tehran were studied and after preparing a list of these factors, in interviews with experts, research findings were completed and based on them, a questionnaire was developed and the survey process began with the help of software ( MicMac) and with the interaction analysis method, data analysis and research scenarios were presented. According to the results of 4 factors of integrated urban management, economic situation, poverty and good urban governance were recognized as the first influential factors of the system. According to the scores of direct and indirect influence of 51 factors, finally the first 12 factors affecting the future of metropolitan development were selected to determine the final uncertainties and were scored according to the importance and predictability and the drivers that cause the most uncertainty. In order to present the future scenarios of Tehran development, it was determined that the three variables of integrated urban management, economic situation and poverty were selected as the most influential and uncertainty variables.

    Keywords: Urban Development, Futurism, Tehran, MICMAC, Uncertainty
  • الهه ایمانی*، علیرضا کلدی، باقر ساروخانی
    هدف

    مطالعه حاضر با هدف کشف مولفه های اثرگذار بر شکاف نسلی در بین دانش آموزان منطقه چهار شهر تهران انجام شده است.

    روش

    جامعه مورد مطالعه کلیه والدین و معلمان دانش آموزان منطقه چهار شهر تهران بودند. حجم نمونه بر اساس اشباع نظری 23 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و تکنیک تحلیل داده ها تحلیل مضمون بود.

    یافته ها

     یافته ها نشان می دهد که «سیال و مجازی شدن تفکر/یادگیری، تعدد مراجع هویت بخش دینی/تربیتی، کسب حیثیت افزایی و معنابخشی گروهی، ضعف انتقال ارزش های شناختی/مهارتی دین، فهم ایستا و محافظه کارانه ارزش ها، دین گریزی و ضعف باورهای دینی، ضعف در بازپیوندسازی خود با ارزش های خانوادگی» از مولفه هایی هستند که منجر به شکاف نسلی در بین دانش آموزان مورد مطالعه می شوند.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان می دهد که فهم ایستای دانش آموزان از ارزش ها به مثابه مهمترین عامل درونی و ضعف در انتقال ارزش های دینی/تربیتی به عنوان مهمترین عامل برونی منجربه بروز شکاف نسلی در بین آنها شده است. لذا، باید با طراحی مطلوب ابزارهای نرم آموزشی، انتقال ارزش های شناختی/مهارتی دین را در جهت کاهش این شکاف بکار گرفت.

    کلید واژگان: شکاف نسلی, تعدد مراجع هویت بخش دینی, کسب حیثیت افزایی و معنابخشی گروهی, فهم محافظه-کارانه ارزش ها تربیت دینی
    Elahe Imani*, Alireza Kaldi, Bagher Saroukhani
    Objective

    The present study was conducted with the aim of discovering the factors affecting the generation gap among students in the four districts of Tehran.

    Method

    The study population was all the parents and teachers of students in the four cities of Tehran. The sample size was determined based on the theoretical saturation of 23 people. The data collection tool was semi-structured interview and the data analysis technique was thematic analysis.

    Findings

    The findings show that "the fluidity and virtualization of thinking/learning, the multiplicity of religious/educational identity references, the acquisition of group prestige and meaningfulness, the weakness of transferring the cognitive values/skills of religion, Static and conservative understanding of values, aversion to religion and weakness of religious beliefs, weakness in reconnecting oneself with family values are among the components that lead to the generation gap among the studied students.

    Conclusion

    The results of this study show that students' static understanding of values as the most important internal factor and weakness in the transmission of religious/educational values as the most important external factor lead to generation gap among them. has been Therefore, it is necessary to use the appropriate design of soft educational tools to transfer the cognitive values/skills of religion in order to reduce this gap.

    Keywords: Generational gap, multiplicity of references for religious identity, gaining prestige, group meaning, conservative understanding of values, religious education
  • عاصمه قاسمی، محمود طاهری مهربانی، علیرضا کلدی

    بازنشستگی، مرحله ای اجتناب ناپذیر از زندگی یک فرد در اقتصاد رسمی است که طی آن فرد به تدریج از جریان اصلی فعالیت و بخشی از زندگی اجتماعی خود جدا شده و نقش های جدیدی را برعهده می گیرد. بی گمان صندوق های بازنشستگی، تاثیری غیرقابل اغماض براین دوره از زندگی افراد دارند. با این وجود، صندوق های بازنشستگی، در سال های اخیر با چالش های عمده-ای روبرو هستند که بر وضعیت زندگی بازنشستگان بسیار موثر بوده، تا جایی که عملکرد نامطلوب آنها، علاوه بر پیامدهای اجتماعی، فرهنگی و روانی، کاهش درآمد و مسایل اقتصادی عدیده ای را منجر شده است. براین اساس هدف از انجام این پژوهش، تبیین مدل های صندوق های بازنشستگی کشور براساس عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی موثر در زندگی سالمندان با رویکرد جامعه شناختی، است. این پژوهش با روش پیمایشی (رویکرد همبستگی) و نمونه ای شامل 588 نفر در استان تهران اجرا شده است.

    کلید واژگان: بازنشستگان, صندوق های بازنشستگی, صندوق تامین اجتماعی, تهران
    aseme Qasemi, Mahmood Taheri mehrabani, Alireza kaldi

    Retirement is an inevitable part of a person's life in the formal economy. Undoubtedly, pension funds have an indelible effect on the course of people's lives. However, pension funds have faced major challenges in recent years that have had a profound effect on the living conditions of retirees, to the point that their poor performance, in addition to their social, cultural and psychological consequences, has diminished. Income and economic issues have led to many. Therefore, the purpose of this study is to explain the models of the country's pension funds based on social, economic and cultural factors affecting the lives of the elderly with a sociological approach. This research has been conducted by survey method (correlation approach) and a sample of 588 people in Tehran province.Findings and results show that among the four factors, respectively, structural factor (cr = 22.743; SIG.> 0.001), process factor (cr = 14.110; SIG.> 0.001), socio-cultural factor (cr = 27.156; SIG.> 0.001) and psychological factor (cr = 43.166; SIG.> 0.001) There is a significant, direct, intense and direct relationship. On the other hand, the socio-cultural factor with a share of 1.733 is the first factor affecting the current situation of retirees. In other words, the problems of retirees are not major (structural) and legal and legislative (process) problems, but their cultural problems with two indicators of destiny (daily life) and the urgent financial need that pension funds should Especially consider the Social Security Pension Fund in their plans.

    Keywords: Retirees, Pension Funds, Social Security Fund, Tehran
  • اعظم دستوری، ابراهیم متقی*، علیرضا کلدی
    هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان هویت سیاسی زنانه و مشارکت سیاسی در ایران است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و از رهیافت نظری «ترنر»، «مارشال» و «آدامز» در ارتباط با موضوع هویت استفاده شده است. همچنین از نظریه بارت و اسمیت برای تبیین قالب های هویتی و چگونگی کنش زنان براساس جنسیت و هویت جنسیتی بهره گرفته شده است. سوال اصلی پژوهش این است که متغیرهای زمینه ای مانند سن، تحصیلات، شغل، وضعیت تاهل و هویت های فردی، چه تاثیری بر مشارکت سیاسی زنان جامعه ایرانی به جا گذاشته است؟. پژوهش بر این فرضیه استوار است که متغیرهای زمینه ای عامل اصلی شکل گیری هویتی بوده و از قابلیت لازم برای اثربخشی در فرآیندهای مشارکت انتخاباتی و کنش سیاسی برخوردار بوده است. در مجموع نتایج حاکی از آن است که جنسیت و هویت زنانه تاثیر مثبتی بر مشارکت سیاسی در ایران دارد.
    کلید واژگان: جنسیت, هویت زنانه, مشارکت سیاسی, انتخابات
    Azam Dastoori, Ebrahim Mottaghi *, Alireza Kaldi
    The purpose of the present research is to study the correlation between female political identity and political participation in Iran. The research method is descriptive-analytic and the theoretical approach of Turner, Marshall, and Adams in relation to the subject of identity has been used. Also, the theory of Bart & Smith was used to explain identity frameworks and women’s activities based on gender and gender identity. The main research question explores: what is the effect of background variables such as age, education, occupation, marital state, and personal identity on women’s political participation in Iranian society? The research relies on the hypothesis that background variables are the main causes for the formation of identity and have the sufficient potential to be effective on the process of participation in election and political activity. In general, the results indicate that gender and identity gender have a positive impact on political participation in Iran.
    Keywords: Gender, Female Identity, Political Participation, Election
  • محمدمهدی یوسفی، امیرمسعود امیرمظاهری*، علیرضا کلدی

    در این مقاله ضمن بررسی ابعاد متعدد طرد اجتماعی در زندگی غربت های شهر مصیری مرکز شهرستان رستم استان فارس، تغییرات ایجاد شده بر اثر اجرای برنامه نوسازی مورد مطالعه قرار گرفت. روش پژوهش، کیفی است و اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه با نوزده نفر جمع آوری گردید. مشارکت کنندگان تحقیق نیز با نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند.  سپس تحلیل داده ها با رویه تحلیل مضمون و از طریق کدگذاری داده ها انجام شد. در مجموع 210 کد اولیه به دست آمد. سپس همه کدهای مشابه بر اساس قرابت مفهومی و معنایی و با شیوه «پرسیدن» و «مقایسه کردن» در سطحی انتزاعی تر دسته بندی شدند که 81 مفهوم، 48 مقوله خرد و در نهایت هفت مقوله کلی به دست آمد که مقوله های کلی شامل طرد از منابع مادی، طرد از روابط اجتماعی، طرد از سلسله مراتب قدرت، طرد از فرهنگ غالب، داغ قومی، طرد از خدمات اساسی و تغییرات اجتماعی است. گروه مورد مطالعه در ابعاد مادی و اقتصادی، روابط اجتماعی، فرهنگ غالب، سلسله مراتب قدرت، بعد قومیتی و دریافت خدمات اساسی از جامعه پیرامون خود طرد شده اند. در نهایت «طرد قومی» به عنوان پدیده مرکزی و ریشه اصلی طرد اجتماعی مردم شناسایی گردید. همچنین این مطالعه نشان داد که در فرایند نوسازی در ایران این گروه شغل خود یعنی صنعت گری سنتی را از دست داده اند.

    کلید واژگان: طرد اجتماعی, طرد قومی, طرد از منابع مادی, طرد از فرهنگ غالب, طرد از روابط اجتماعی, طرد از خدمات اساسی
    Mohammadmahdi Yousefi, Amirmasoud Amirmazaheri *, Alireza Kaldi

    In this article, while examining the many dimensions of social exclusion in the life of the Ghorbats of Masiri city, the center of Rostam eparchy, Fars province, the changes created as a result of the implementation of the modernization program have been studied. The research method is qualitative and based on thematic analysis, and sampling was done using a targeted method based on a theoretical approach, and the participants were selected with the snowball technique, and saturation was achieved after interviewing the 19th person. Then the data collected from the field were analyzed through data coding. A total of 210 primary codes were obtained; then, all the similar codes were categorized based on conceptual and semantic affinity and by the method of asking and comparing at a more abstract level, which resulted in 81 concepts, 48 micro categories and finally 7 broad categories. The broad (main) categories include: exclusion from material resources, exclusion from social relations, exclusion from the power hierarchy, exclusion from the dominant culture, ethnic stigma, exclusion from basic services and social changes. The studied group was excluded from the surrounding society in material and economic dimensions, social relations, dominant culture, power hierarchy, ethnic dimension and receiving basic services. Finally, ethnic exclusion was identified as the central phenomenon and the main root of people's social exclusion. Also, this study showed that in the process of modernization in Iran, this group lost their job (traditional craftsmanship).

    Keywords: Social exclusion, ethnic exclusion, exclusion from material resources, exclusion from dominant culture, exclusion from social relations, exclusion from basic services
  • فرهاد جلیلی تل چگاه، علیرضا کلدی*، حسین آقاجانی مرساء
    هدف

    هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی وضعیت مسیولیت پذیری اجتماعی در شهر تهران بوده است و رویکرد اصلی این پژوهش ،نظریه تلفیقی وچند بعدی نظم اجتماعی است .

    روش شناسی

     روش پژوهش از نوع پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها با پرسشنامه انجام گرفته است.جامعه ی آماری شامل زنان ومردان بالای 18 سال شهر تهران است که 600 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند.داده های حاصل نیز با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

    یافته ها و نتیجه گیری

    نتایج نشان داده که متغیرهای مسیولیت پذیری در این تحقیق شامل مولفه رفاه اجتماعی به میزان (4از 5) بدست آمدکه مبین میزان دغدغه ونگرانی افراد نسبت به مسایل ومشکلات جامعه در حد زیاد می باشد ،اما نمره اثر بخشی افراد (2از5) بدست آمد که درسطح پایینی بوده ونمره مقیاس وظیفه به میزان (75/2از 5) بدست آمد که پایین تر ازسطح متوسط می باشد ونمره کلی مسیولیت پذیری اجتماعی پاسخگویان مورد مطالعه به میزان01/3 ؛ از 5 بدست آمد که این رقم مبین میزان مسیولیت پذیری در حد متوسط در بین جامعه تحقیق می باشد.در بخش یافته های استنباطی، مسیولیت پذیری اجتماعی با جنسیت رابطه ی معناداری ندارد ،یعنی اینکه مسیولیت پذیری اجتماعی جنسیتی نیست. اما مسیولیت پذیری اجتماعی با وضعیت تاهل افراد رابطه معناداری دارد به گونه ای که افراد متاهل میزان مسیولیت پذیری بیشتری دارند .

    کلید واژگان: اخلاق, اخلاق اجتماعی, مسئولیت پذیری اجتماعی, رفاه اجتماعی, اثربخشی و وظیفه شناسی
    Farhad Jalili Talchgah, Alireza Kaldi *, Hossein Aghajani Mersa
    Objective

    The main purpose of this study was to investigate the situation of social responsibility in Tehran and the main approach of this study is the integrated theory and several dimensions of social order.

    Methodology

    The research method is survey and the data collection tool is a questionnaire. The statistical population includes men and women over 18 years of age in Tehran, 600 of whom were selected using multi-stage cluster sampling. The obtained data were analyzed using SPSS software.

    Findings and Conclusion

    The results showed that the variables of responsibility in this study, including the social welfare component (4 out of 5) were obtained, which indicates the level of concern and concern of people about the problems of society, but the effectiveness score of individuals ( 2 out of 5) was obtained which was at a low level and the score of the duty scale was (2.75 out of 5) which is lower than the average level and the overall score of social responsibility of the respondents was 3.01; It was found from 5 that this figure indicates the level of moderate responsibility among the research community. Based on this, it can be said that the respondents' adherence to social ethics is moderate. In the inferential findings, social responsibility is related to gender. It does not make sense, meaning that social responsibility is not gender. But social responsibility has a significant relationship with the marital status of individuals so that married people have more responsibility.

    Keywords: Ethics, Social Ethics, Social Responsibility, social welfare, Effectiveness, Conscientiousness
  • * احساس محرومیت نسبی در اقوام ایرانی و شیوه های محرومیت زدایی تحقیقی در اندیشه شاعران معاصر قشقایی
    محسن رجایی پناه*، باقر. ساروخانی، علیرضا کلدی.
    احساس محرومیت نسبی در اقوام ایرانی و شیوه های محرومیت زداییتحقیقی در اندیشه شاعران معاصر قشقاییچکیده: این تحقیق با هدف بررسی چگونگی بازتاب محرومیت نسبی در آثار شعرای معاصر قشقایی صورت گرفته است. در این تحقیق، از نظریه رابرت گر تنها به عنوان راهنما و شاهد استفاده شده است از تحلیل محتوای اشعار شاعرانی که آثار آنان مطالعه شد، مشخص گردید که نه تنها محرومیت در قوم قشقایی وجود دارد، بلکه شاعران قشقایی هم، در اشعار خود به این موضوع پرداخته اند. همچنین مشخص شد که برداشت و شیوه سازش یا برخورد شاعران با مسیله محرومیت یکسان نیست؛ از جمله: اعتراض و مبارزه انقلابی با منبع محرومیت، یا پذیرش و کنار آمدن با پدیده محرومیت به عنوان امر طبیعی و یا توسل به قدرت های ماورالطبیعه و امدادهای الهی. پس از کشف و دسته بندی مقوله ها، راه هایی نیز برای کاهش محرومیت پیشنهاد شد. کلید واژه ها: ادبیات، تحلیل محتوی، شاعران معاصر، قوم قشقایی، محرومیت نسبی
    کلید واژگان: کلید واژه ها: ادبیات, تحلیل محتوی, شاعران معاصر, قوم قشقایی, محرومیت نسبی
    The Feeling of relative deprivation in Iranian tribes and methods to Decrease deprivation An Investigation into the Thought of Contemporary Qashqai Poets
    Mohsen Rajaei Panah *, Bagher Saroukhani, Alireza Kaldi
    The Feeling of relative deprivation in Iranian tribes and methods to Decrease deprivation An Investigation into the Thought of Contemporary Qashqai PoetsAbstract:This research was conducted with the aim how Reflection of the relative deprivation in the poems of contemporary poets of Qashqai. in this study, Robert Gore's theory is used only as a guide and evidence. It was also revealed that the content analysis of the poems of these poets, which not only has relative deprivation in the Qashqai people, but also the Qashqai poets, has addressed this issue in their poems. n addition, it was found that the poets' perceptions and approaches to the issue of deprivation were not the same, including: Protesting revolutionary struggle with the source of deprivation, or accepting and dealing with the phenomenon of deprivation as a natural affair, or resorting to supernatural powers and divine relief. After discovering and categorizing the categories, ways to reduce deprivation were also suggested.Keywords: Literature,Content Analysis,Contemporary Poets,Qashqai People,Relative Deprivation
    Keywords: Literature, content analysis, Contemporary Poets, Qashqai People, Relative deprivation
  • سجاد محمدیارزاده، مهرداد نوابخش*، علیرضا کلدی

    در نیم ‌قرن اخیر روند شهرنشینی در ایران سیر صعودی داشته و این روند رو به رشد جمعیتی و البته کالبدی شهر تهران، باعث شده تا مناطق مختلف پایتخت در ارائه خدمات شهری به همه اقشار و گروه‎ ها در چارچوب اهداف توسعه پایدار با معضلات جدی رو به‎ رو گردند. از این‎ رو در این مطالعه منطقه 3 تهران بر اساس شاخص‎ های کیفیت زندگی و با تاکید بر رویکرد شکوفایی شهری مورد بررسی قرار گرفته است. در این بررسی از روش اسنادی جهت انجام مطالعات اکتشافی، تدوین مبانی نظری تحقیق به همراه تکنیک فیش ‎برداری (فیش ‎برداری الکترونیکی) بهره گرفته شد. داده‎ های آماری تحقیق از سازمان‎ های مختلف چون مرکز آمار ایران و شهرداری تهران گردآوری، طبقه‎بندی و تحلیل شدند و در نهایت از تکنیک SWOT جهت شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت‎ها و تهدیدات منطقه 3، بهره گرفته شد. نتایج نشان دادند منطقه 3 تهران علی‎ رغم نقاط قوت از قبیل سرانه بالای فضای سبز، فضای آموزشی کافی، کیفیت و سهولت دسترسی ‎ها برای ساکنان به فضاهای عمومی و راه‎ های ارتباطی، با مشکلات جدی چون آمار بالای جرم و انواع آلودگی ‎های صوتی و زیست ‎محیطی به سبب وجود کاربری ‎های فرامنطقه ‎ای مواجه است.

    کلید واژگان: توسعه پایدارشهری, امید به زندگی, فضاهای عمومی, جرایم شهری, فضای آموزشی
    Sajjad Mohammadyarzadeh, Mehrdad Navabakhsh *, Alireza Kaldi

    In recent half-century, procedure of urbanity has been developed in Iran increasingly, as urban population of Iran in 2011 exceeded two-third of total population of the country. This growing population procedure and of course this physical growth of Tehran caused different areas of the capital face serious challenges for delivering desirable urban services (including welfare, leisure, security, safety and cultural services) to all categories and groups of people in frame of purposes of  continuous development. Therefore, in this study district 3 of Tehran was investigated according to indexes of quality of life having emphasized on the approach of city prosperity. In this investigation, documentary method was used together with note taking method (electronic note taking) to perform exploratory studies and preparation of theoretical foundations of the research. In executive process of the research, statistical data from different organizations such as Statistical Center of Iran and Tehran Municipality was collected, categorized and analyzed and finally SWOT strategic planning technique was used to detect strengths and weakness points of district 3 and also threatening factors of that district. According to analyses, it was detected that in spite of strength points such as high rate of per capita green space, appropriate educational space, quality and ease of access to public spaces and communication lines for residents, the district faces serious challenges such as high rate of crimes and various environmental and noise pollution due to presence of trans-regional usages.

    Keywords: Urban Sustainable Development, Life Expectancy, Public Spaces, Urban Crimes, Educational Spaces
  • مهدی فضلی*، علیرضا کلدی، سید محمد سیدمیرزایی
    سابقه و هدف

    یکی از بسترهای مهم و تاثیرگذار بر کیفیت زندگی، جنسیت است. هدف این پژوهش مقایسه کیفیت زندگی زنان و مردان سالمند بود.

    روش بررسی

    این مطالعه یک پژوهش توصیفی - تحلیلی به صورت مقطعی است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه سالمندان بالای 60 سال تحت پوشش شبکه بهداشت شهرستان آمل در سال 1396 بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و به شکل تصادفی، از میان آنها تعداد 450 سالمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه کیفیت زندگی  (SF-36) بود. جهت تحلیل داده ها از شاخص های مرکزی و پراکندگی، آزمون رتبه ای فریدمن، آزمون آماری t مستقل استفاده شد. 

    یافته ها

     در اغلب متغیرهای جمعیت شناختی مورد بررسی، اختلاف معنی داری بین زنان و مردان مشارکت کننده به لحاظ کیفیت زندگی وجود داشت. ولی در سه متغیر عدم سرپرستی خانوار، دیگران (کمیته امداد، بهزیستی و...) به عنوان منبع درآمد و به تنهایی زندگی کردن، اختلاف معنی داری بین زنان و مردان سالمند مشاهده نشد. در تمامی ابعاد کیفیت زندگی، اختلاف بین مردان و زنان  سالمند معنی دار بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های این پژوهش می توان گفت که میانگین نمره کلی کیفیت زندگی مردان سالمند در حد متوسط بود، ولی این میزان برای زنان سالمند پایین تر از حد متوسط بود.

    کلید واژگان: سالمند, کیفیت زندگی, مراکزبهداشتی و درمانی
    Mehdi Fazli*, Alireza Kaldi, Seyed mohmmad Seyedmirzayei
    Background

    One of the important and influential contexts on quality of life is gender. The aim of this study was to compare the quality of life of elderly men and women.

    Materials and methods

    This study is a descriptive-analytical research which is based in cross-sectional order. The statistical population of this study included all elderly people over 60 years old covered by Amol city health network in the year 2017. 450 participants were selected from among the elderly people in Amol health centers. The data collection instrument was Quality of Life Questionnaire (SF-36). Central and dispersion indices, Friedman rank test and independent t-test were used to analyze the data.

    Results

    There was a significant difference between most men and women in terms of quality of life in most of the underlying variables. But in two variables, namely lack of family custodial and others (Relief Committee, Welfare, etc.) as source of income, there was no significant difference between elderly men and women. Also in all aspects of quality of life, the difference between men and women was significant.

    Conclusion

    According to the findings of this study, it can be said that the mean score of quality of life for the elderly men was average but this rate was lower than the average for the elderly women.

    Keywords: Elderly, Quality of life, Health, medical centers
  • الهام وقاری، باقر ساروخانی*، علیرضا کلدی

    در مقاله حاضر رابطه میان سرمایه اجتماعی و رفاه ذهنی کارکنان ستادی سازمان تامین اجتماعی تبیین شد. روش تحقیق پیمایشی و 291 نفر از کارکنان در سال 1396 به روش نمونهگیری طبقه ای- نسبتی با فرمول کوکران انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محققساخته با اعتبار محتوایی و پایایی 0/95 رفاه ذهنی و 0/91 سرمایه اجتماعی انجام شد. در تدوین چارچوب نظری رفاه ذهنی از نظریه کیفیت زندگی فیلیپس و نظریه شادی سلیگمن و دینر و برای سرمایه اجتماعی از نظریه بوردیو و پاکستون در ابعاد ذهنی و عینی استفاده شد. نتایج رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر نشان داد؛ شاخص های سرمایه اجتماعی به میزان 39 درصد رفاه ذهنی کارکنان را تبیین می کنند که بیش ترین سهم را اعتماد اجتماعی با 0/4 = β و پس از آن انسجام اجتماعی با 0/35 = β و تعهدات اجتماعی با 0/25 = β و مشارکت و تعاملات اجتماعی با 0/185 = β داشته اند. آگاهی اجتماعی با 0/064 = β کم اثرترین مولفه سرمایه اجتماعی در تبیین رفاه ذهنی کارکنان بود.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, رفاه ذهنی, سازمان تامین اجتماعی, کارکنان
    Elham Vaghari, Bagher Sarookhani *, Alireza Kaldi

    The present article aimed at determining the relationship between social capital and mental well- being of headquarter employees in social security organization. The method of research was survey and 291 employees during 2017 were selected in ratio stratified method through Cookeran formula. The information was gathered through researcher made questionnaire with content validity and 0.95 reliability for mental well- being and 0.91 reliability for social capital. The theoretical framework of the study was based on Philips` quality of life for mental well-being, Seligman and Diener`s happiness theory, Bourdieu`s social capital theory and Poktsone`s theory in subjective and objective dimensions. The obtained results of multiple regression and path analysis revealed that social capital indexes specify 39% of employees` mental well- being among them social trust with = β 0.4 had the most rate; after that social solidarity with = β 0.35, social commitments with = β 0.25, participation and social interactions with = β 0.185; Social awareness with = β 0.064 had the least portion in predicting employees` mental well- being.

    Keywords: Social capital, mental well-being, social security organization, Employees
  • زینب علاماتی*، علیرضا کلدی، مهرداد نوابخش

    آینده پژوهی به عنوان رشته ای نوظهور، در دهه های اخیر به شدت مورد توجه محافل دولتی، دانشگاهی و بنگاه های اقتصادی قرار گرفته است و در حال حاضر دستاورد های آینده پژوهان نقش مهمی در تصمیم سازی حکومت ها، نهادها و شرکت های خصوصی ایفا می کند. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل اثرات متقابل که یکی از روش های متداول و مورد پذیرش آینده نگاری است، و با استفاده از نرم افزار میک مک به شناسایی پیش ران های اصلی توسعه شهری کلانشهر تهران پرداخته است. بدین منظور ابتدا با مطالعه منابع کتابخانه ای داخلی و خارجی، تمام عوامل موثر بر توسعه شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت و پس از تهیه لیستی از این عوامل، در جلسات مصاحبه با صاحب نظران، یافته های پژوهش تکمیل شده و ‏مبتنی بر آنها پرسش نامه تدوین شده و فرآیند نظرسنجی آغاز شد. در نهایت به کمک نرم افزار (MicMac) و با روش تحلیل اثرات متقابل، داده ها تحلیل و سناریوهای پژوهش ارایه شدند. نتایج به دست آمده از اجرای مدل حاکی از این است که کلانشهر تهران سیستمی ناپایدار می باشد و در صفحه پراکندگی هشت دسته (عوامل تاثیرگذار، دو وجهی، تاثیرپذیر، و مستقل) قابل شناسایی هستند. در نهایت از میان 51 عامل مورد بررسی پس از بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت آینده کلانشهر تهران با روش های مستقیم . غیرمستقیم 12 عامل کلیدی (مدیریت یکپارچه شهری،وضعیت اقتصادی، فقر، حکمروایی خوب شهری، عدالت اجتماعی و فضایی، امنیت، بیکاری، تحریم، اقتصاد متنوع، مشارکت، مسیولیت پذیری شهروندان، ارتقای آموزش و فرهنگ) بیشترین نقش را در وضعیت آینده توسعه و شکوفایی کلانشهر تهران دارند، انتخاب شدند.

    کلید واژگان: آینده پژوهی, پیش ران های کلیدی, عدم قطعیت, توسعه شهری, تهران
    Zeynab Alamati *, Alireza Kaldi, Mehrdad Navabakhsh

    Futurism as an emerging discipline has received a great deal of attention in recent decades from governments, academia, and businesses, and the achievements of futurists are now very important in the decision-making of governments, institutions, and private companies.The present study, by studying the resources of domestic and foreign libraries, examined all the factors affecting the development of Tehran and after preparing a list of these factors, in interviews with experts, the research findings were completed and based on them a questionnaire was developed and the process The poll begins. Finally, using software (MicMac) and interaction analysis method, data were analyzed and research scenarios were presented. According to the research findings, according to the results of Mick Mac, four factors of integrated urban management, economic situation, poverty and good urban governance were identified as the first four factors influencing the system. According to the score of direct and indirect influence of 51 factors, finally the first 12 factors affecting the future of Tehran metropolis development were selected to determine the final uncertainties and were scored according to the importance and predictability. And the drivers that had the most uncertainty in the future development of Tehran in order to present future scenarios of Tehran development were identified that the three variables of integrated urban management, economic status and poverty were selected as the most influential variables and uncertainty.

    Keywords: Futurism, Key drivers, uncertainly, Urban development, Tehran
  • مهدی مرادی، علیرضا کلدی*، سید محمد سیدمیرزایی

    در عصر دانش محوری، ارزشمندترین سرمایه سازمان های پیشرو، فرهنگ کار است؛ و مهمترین روش کسب موفقیت آنها، مدیریت و پیاده سازی صحیح و کارآمد دستورالعمل هایی در جهت تقویت فرهنگ کار است. بر این اساس هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی پیامدهای ضعف فرهنگ کار در بهره وری کارکنان دانشگاه و تاثیر مولفه های فرهنگ کار در میزان افزایش بهره وری کارکنان دانشگاهی است. جامعه آماری پژوهش را کارمندان دانشگاه های شهرستان سبزوار تشکیل می دهند. این تعداد در زمان پژوهش 433 نفر می باشند و نمونه مورد مطالعه براساس جدول مورگان 205 نفر تعیین شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. در این پژوهش از دو پرسشنامه با طیف 5 تایی لیکرت استفاده شده است. روایی پرسشنامه ها توسط متخصصان جامعه شناسی و اساتید راهنما و با استفاده از فن تحلیل عامل تاییدی مورد قبول قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که فرهنگ کار با هر یک از مولفه های بهره وری کارکنان، رابطه مثبت و معناداری دارد. در بین مولفه های فرهنگ کار، عوامل سازمانی، با ضریب همبستگی 754/0، قوی ترین و عوامل اقتصادی، با ضریب همبستگی 484/0، ضعیف ترین رابطه را با فرهنگ کار و در بین مولفه های بهره وری کارکنان، بعد مشارکت، با ضریب همبستگی 805/0، قوی ترین و بعد تعهد سازمانی، با ضریب همبستگی 557/0، ضعیف ترین رابطه را با بهره وری کارکنان داشته است. بنابراین می توان گفت فرهنگ کار نقش موثری در توسعه و بهره وری کارکنان دارد و می تواند میزان بهره وری و کیفیت کار را در کارکنان دانشگاهی افزایش دهد.

    کلید واژگان: فرهنگ کار, بهره وری, کارکنان اداری, دانشگاه های سبزوار
    Mehdi Moradi, Alireza Kaldi *, Seyyed Mohammad Seyedmirzaie

    In the age of central knowledge, the most valuable asset of leading organizations is work culture; and the most important way to achieve their success is managing and implementing it correctly and efficiently. Therefore, the main purpose of this study is to investigate consequences of work weakness culture in the productivity of university staff. Accordingly, the statistical population of the study consists of employees of Sabzevar universities. This number is 433 people, out of whom 205 people formed the study based on Morgan table. The research method is descriptive-correlational. In this study, two questionnaires with a 5-point Likert scale have been used. The validity of the questionnaires was confirmed by sociologists and supervisors and confirmatory factor analysis. The results showed that work culture has a positive and significant relationship with each of the components of employees' productivity. Among the components of work culture, organizational factors, with a correlation coefficient of 0.754, have the strongest and economic factors, with a correlation coefficient of 0.484, have the weakest relationship with work culture, and among the components of employee productivity, dimension participation, with a correlation coefficient of 0.580, was the strongest and organizational commitment dimension, with a correlation coefficient of 0.557, had the weakest relationship with employee productivity. Therefore, in general, work culture has an effective role in staff development and productivity and can increase productivity together with quality in university staff.

    Keywords: Work culture, Efficiency, Administrative staff, Sabzevar Universities
  • مهدی مرادی*، علیزضا کلدی، سید محمد سیدمیرزایی

    توسعه فرهنگ کار مطلوب سازمانی، در سازمان های موفق بستگی به توانمندی و خلاقیت افراد برای مشارکت فعالانه در اقدامات و مدیریت صحیح فرهنگ کار دارد. هدف این پژوهش مطالعه ی جامعه شناختی فرهنگ کار و اثرات آن بر ارتقاء بهره وری کارکنان اداری دانشگاه های دولتی شهرستان سبزوار می باشد. روش تحقیق بر اساس رهیافت علمی و از نوع پیمایشی است و از پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران و جدول مورگان 205 نفر محاسبه شده است. نتایج حاکی از آن است که بین مولفه های فرهنگ کار با هر یک از مولفه های بهره وری کارکنان، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. در بین مولفه های فرهنگ کار، بعد سازمانی، با ضریب همبستگی 754/0، قوی ترین و بعد اقتصادی، با ضریب همبستگی 484/0، ضعیف ترین رابطه را با فرهنگ کار داشته و در بین مولفه های بهره وری کارکنان، بعد مشارکت، با ضریب همبستگی 805/0، قوی ترین و بعد تعهد سازمانی، با ضریب همبستگی 557/0، ضعیف ترین رابطه را با بهره وری کارکنان داشته است. همچنین بر اساس ضریب بتای رگرسیون، مجموع ابعاد فرهنگ کار 68 درصد از واریانس بهره وری کارکنان را تبیین می کنند.

    کلید واژگان: فرهنگ کار, بهره وری, کارکنان اداری, دانشگاه های دولتی
    Mehdi Moradi *, Alireza Kaldi, Seyed Mohammad Seyedmirzaie

    The development of a desirable organizational work culture in successful organizations depends on the ability and creativity of individuals to actively participate in the proper management of the work culture. The purpose of this research is to study the sociological study of organizational work culture and its effects on the productivity of administrative staff of public universities in Sabzevar. The research method is based on a scientific approach and survey type and a questionnaire is used to collect information. The statistical sample is calculated based on the Cochran formula and the Morgan table of 205 people. The results indicate that there is a positive and significant relationship between the components of work culture with each of the components of employee productivity. Among the components of the work culture, organizational dimension, with the correlation coefficient of 0.754, the strongest and economic demension, with a correlation coefficient of 0.448, had the weakest relation with the work culture. Among the components of employee productivity, the partnership demension, with the highest correlation coefficient of 0.855, and the strongest organizational commitment, with a correlation coefficient of 0.557, had the weakest relationship with employee productivity. Also, based on the beta coefficient of regression, the total demensions of work culture explain 68 percent of the variance in employee productivity.

    Keywords: work culture, Productivity, Administrative Staff, public universities
  • مسعود گنجی، رضاعلی محسنی*، منصور شریفی، علیرضا کلدی، حسن ملک

    مقاله حاضر به بررسی جامعه شناختی نقش کیفیت زندگی در سبک زندگی شهروندان 65 سال به بالای شهرستان بندرماهشهر می پردازد. مقاله حاضر با روش پیمایش در بین شهروندان 65 سال به بالا انجام شده است. 396 شهروند به عنوان نمونه آماری تعیین، از طریق نمونه گیری مطبق و ابزار پرسشنامه داده های آماری آن جمع آوری و با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد: گرچه طبق آمارهای توصیفی، کیفیت زندگی عینی، ذهنی و جمعی در بین شهروندان به ترتیب بیشترین درصد تحقق را داشته اند؛ اما کیفیت زندگی جمعی، ذهنی و عینی به ترتیب بیشترین اثرگذاری کل را روی سبک زندگی داشته اند که می توان نتیجه گرفت سبک زندگی شهروندان سالمند بیشتر تحت تاثیر ابعاد جمعی و ذهنی کیفیت زندگی است تا بعد عینی آن. همچنین برای تحقق سبک زندگی در مفهوم کلی، ترکیبی از به ترتیب کیفیت زندگی جمعی متشکل از سرمایه اجتماعی و یا سایر سرمایه های قابل تبدیل به آن، کیفیت زندگی ذهنی متشکل از سرمایه ذهنی و یا سایر سرمایه های قابل تبدیل به آن، و کیفیت زندگی عینی به ترتیب متشکل از سرمایه های فرهنگی، اقتصادی و سایر سرمایه های قابل تبدیل به آنها، منجر به کنش های تولیدی و مصرفی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در میدان های اجتماعی می شود که سبک زندگی را محقق می کنند.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, سبک زندگی, کیفیت زندگی جمعی, کیفیت زندگی عینی, کیفیت زندگی ذهنی
    Masoud Ganji, Reza Ali Mohseni *, Mansour Sharifi, Alireza Kaldi, Hassan Malek

    This article examines the Sociological role of Quality of Life in the Lifestyle of Citizens over 65 years of age in Bandar Mahshahr. The present article has been done by Survey Method among the Citizens 65 years and older. A total of 396 citizens were selected as Statistical Samples with Cochran's Formula, Statistical Data were collected through Stratified Sampling and Questionnaire tools and finally analyzed using SPSS Statistical Software and Descriptive and Inferential Statistical tests. Research results show; However, according to Descriptive statistics, the Objective Quality, Subjective Quality and Social Quality has been the highest among citizens aged 65 and over in the region, respectively; But the Social Quality, the Subjective Quality, the Objective Quality, respectively, with the greatest overall impact, have had the greatest impact on Lifestyle, which can be concluded that the Lifestyle of older citizens is more influenced by Social and Subjective dimensions of Quality of Life It. Also, to realize the Lifestyle in the general sense, a combination of the Social Quality, consisting of Social Capital or other convertible Capital, Subjective Quality, respectively, of Mental Capital or other convertible Capital, respectively. The three Capitals form its Social, Cultural and Economic Capitals; And Objective Quality, consisting of Cultural, Economic and other convertible Capitals, respectively, leads to Social, Cultural and Economic Production and Consumption Actions in Social Fields that realize the Lifestyle.

    Keywords: Quality of life, the Lifestyle, Social Quality, Objective Quality, Subjective Quality
  • حدیثه رمضانی فر، علیرضا کلدی *، بهرام قدیمی
    زمینه و اهداف

    یکی از آسیب های خانوادگی جامعه حاضر، نارضایتی از زندگی زناشویی، کاهش صمیمیت و فاصله گیری عاطفی زوجین است که منجر به طلاق عاطفی می گردد. سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از متغیرهای مهم جامعه شناختی نقش موثری در بررسی آسیب های اجتماعی دارد، لذا تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر ابعاد سرمایه اجتماعی(ساختاری و شناختی درون گروهی، برون گروهی و فراگروهی) بر طلاق عاطفی انجام گرفته است.

    روش

    این تحقیق با روش کمی و پیمایشی که جامعه آماری آن کلیه زنان 18 - 48 ساله متاهل ساکن شهرستان تنکابن و حجم نمونه 386 نفر که به روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شده اند می باشد. داده ها با استفاده از پرسشنامه انعکاسی مستخرج از پژوهش های پیشین جمع آوری گردیده است.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داده که برخی ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی همچون(ساختاری درون گروهی، شناختی درون گروهی و برون گروهی) با 99 درصد سطح اطمینان تاثیر منفی بر طلاق عاطفی دارند و ابعاد دیگر سرمایه اجتمای همچون(ساختاری و شناختی فراگروهی) با 99 درصد اطمینان تاثیر مثبت بر طلاق عاطفی زنان دارد. و همچنین سرمایه ساختاری برون گروهی تاثیر معنی داری بر طلاق عاطفی نداشته است.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج بدست آمده ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی ساختاری و شناختی(درون گروهی، برون گروهی و فراگروهی) تاثیر متفاوتی بر طلاق عاطفی داشته لذا باید به پتانسیل های سرمایه اجتماعی در تغییر وضعیت ناسازگاری خانواده ها توجه بیشتری صورت گیرد.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, طلاق عاطفی, ناسازگاری, زنان متاهل, شهرستان تنکابن
    hadiseh ramzanifar, alireza kaldi *, bahram ghadimi
    Background and Aims

    One of the family's harms in the present society is dissatisfaction with marital life, reduced intimacy and emotional distance between couples, which leads to emotional divorce. Social capital as one of the important sociological variables has an effective role in the study of social harms, so the present study aimed to investigate the effect of social capital dimensions (structural and cognitive within, outside and outside the group) on emotional divorce.

    Method

    This research is a quantitative and survey method whose statistical population is all married women aged 18-48 years old living in Tonekabon city and the sample size is 386 people who have been selected by quota sampling method. Data were collected using a reflective questionnaire extracted from previous research.

    Findings

    The results showed that some different dimensions of social capital such as (intragroup structure, cognitive group and extragroup) with 99% confidence level have a negative impact on emotional divorce and other dimensions of social capital (structural and cognitive group) with 99% confidence has a positive effect on women's emotional divorce. Also, extra-group structural capital has not had a significant effect on emotional divorce.

    Conclusion

    According to the results, different dimensions of structural and cognitive social capital (intra-group, extra-group and extra-group) have a different effect on emotional divorce, so more attention should be paid to the potential of social capital in changing the incompatibility of families.

    Keywords: social capital, Emotional Divorce, Incompatibility, married women, Tonekabon County
  • الهه ایمانی، علیرضا کلدی*، باقر ساروخانی
    این پژوهش با هدف بررسی علل فاصله بین نسلی و تعارض گفتمان دانش آموزان با نظام ارزشی جامعه انجام شده است. روش تحقیق به صورت آمیخته است. جامعه آماری،  دانش آموزان و والدین متوسطه دوم شهر تهران بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 385  نفر تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی پرسشنامه  بود. یافته ها نشان می دهد که  بین متغیرهای جنسیت، پایه تحصیلی، قومیت، رشته تحصیلی، پایگاه اقتصادی/اجتماعی (22/0)، مصرف فرهنگی (31/0)، مصرف مادی (35/0)، اوقات فراغت (31/0)، میزان استفاده رسانه های جمعی داخلی (36/0)، میزان استفاده از شبکه های مجازی (41/0)، فضای آموزشی (32/0) و ارزشهای خانوادگی (45/0) رابطه مثبت و معنادار است. اما بین متغیرهای اعتقاد دینی (34/0-)، عواطف دینی (26/0-)، مناسک دینی (30/0-) رابطه منفی و معنادار است. بین متغیرهای پایه تحصیلی و رشته تحصیلی با فاصله بین نسلی رابطه معناداری مشاهده نشد تحلیل رگرسیونی داده ها نیز نشان می دهد که متغیرهای مستقل می توانند 423/0 از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که دانش-آموزان در جهت هویتیابی و پیوند خود با ارزشهای جامعه با چالشها زیادی روبرو هستند لذا زمانی که نمی توانند با پاسخهای هویتی درخوری جهت تسکین اضطرابات درونی خود روبرو شوند، به تدریج از ارزشهای مسلط فاصله گرفته و با شکاف روبرو می شوند.
    کلید واژگان: فاصله بین نسلی, ارزش های خانوادگی, سبک زندگی
    Elaheh Imani, Alireza Kaldi *, Bagher Saroukhani
    This research has been conducted with the aim of investigating the causes of the intergenerational gap and the conflict between students' discourse and the value system of society. The research method is mixed. The statistical population was students and parents of the second secondary school (high school) in Tehran. The sample size was determined based on Cochran's formula of 385 people. The tool for collecting data in the quantitative part was a questionnaire. The findings show that between the variables of gender, educational level, ethnicity, field of study, economic/social base (0.22), cultural consumption (0.31), material consumption (0.35), leisure time (0.31) ), the amount of use of internal mass media (0.36), the amount of use of virtual networks (0.41), educational space (0.32) and family values (0.45) have a positive and significant relationship. . However, there is a negative and significant relationship between the variables of religious belief (-0.34), religious emotions (-0.26), and religious rituals (-0.30). No significant relationship was observed between the variables of educational background and field of study with intergenerational distance. The regression analysis of the data also shows that the independent variables can explain 0.423 of the changes in the dependent variable. The results of this study show that students face many challenges in identifying and linking themselves with society's values; Therefore, when they cannot face the identity responses to relieve their inner turmoil, they gradually distance themselves from the dominant values and face a gap.
    Keywords: intergenerational gap, Family Values, lifestyle
  • حورا کیخسروی*، علی رضا کلدی، مهرداد نوابخش، حسین آقاجانی مرساء
    هدف

    این پژوهش با رویکرد نظریه بنیانی، به مطالعه کیفی پدیده تن فروشی و شیوع روابط نامشروع و بی بندباری جنسی در جامعه که منجر به پدیده «فروپاشی» گردیده و بررسی شرایط علی، شرایط مداخله گر، زمینه ها، استراتژی ها و پیامدهای استراتژی های بکار رفته، می پردازد. چیرگی و استیلای انحرافات جنسی بنا بر نظر اندیشمندان علوم اجتماعی، از مهم ترین عوامل گرایش به جرم و بزهکاری می باشد. هدف از این پژوهش، بررسی زمینه های وقوع جرم، استراتژی ها و پیامدهای استراتژی های بکار رفته، توسط زنان زندانی در زندان مرکزی تهران می باشد.

    روش

    با استفاده از روش گرندد تیوری و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته، با 14 زن که سابقه بازگشت مجدد به زندان داشته اند، از طریق نمونه گیری هدفمند، مصاحبه عمیق صورت گرفت. بعد از مصاحبه دهم، اشباع مفهومی حاصل گردید. برای اطمینان خاطر، انجام مصاحبه تا نفر چهاردهم، ادامه یافت. داده ها با استفاده از مدل پارادایمی اشتروس و کوربین، مقوله بندی و سپس مدل پارادایمی آن ترسیم گردید.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که، نارضایتی از ازدواج، گرایش به دوست ناباب و تنگناهای مالی، از جمله علل انحراف در این زنان می باشد. فقر، محیط نامناسب خانوادگی، خلاهای عاطفی، آسیب های عمیق دوران کودکی و فقر فرهنگی از عوامل مداخله گر در این انحراف، می باشند که راهبردهایی چون، همانندسازی انحرافی، کجروی برای بقا، ازدواج درمانی و قتل نفس  را در پی دارد. برخی از پیامدهای این راهبردها، از هم پاشیدگی خانوادگی، طرد اجتماعی و فروپاشی می باشد.

    کلید واژگان: روابط نامشروع, فروپاشی, زندان, زنان, کجروی جنسی
    Houra Kaykhosravi *, Alireza Kaldi, Mehrdad Nanabakhsh, Hosain Aghajani
    Introduction

    ntroduction: This basic theory study is a qualitative study of the phenomenon of prostitution and the prevalence of illegitimate relationships and sexual promiscuity in society that has led to the phenomenon of "collapse" and examines the causal conditions, intervening conditions, contexts, strategies and strategy consequences. Used, pays.

    Methods

    Initially, using a semi-structured interview technique, in-depth interviews were conducted with 14 women who were imprisoned in the central court of Tehran for illicit relationships, prostitution or setting up brothels, through purposeful sampling with maximum diversity. done. After the tenth interview, conceptual saturation was achieved. To be sure, the interview continued until the tenth person. The data are categorized using the Strauss-Corbin paradigm model and then plotted.

    Findings

    The results showed that illegitimate relationships, sexual perversion, inclination towards bad friends, naivety and material hardships are among the causes of women committing prostitution. Divorce of parents, deep childhood injuries, poverty and inappropriate family environment are among the intervening factors of this social crime, which leads to strategies such as avoidance of school, benevolence, perversion for survival, trying to compensate and imitate the deviation.

    Keywords: illegitimate relationships, Collapse, imprisonment, Women, sexual perversion Ethical Considerations Compliance with ethical guidelines In the present study, the interviews were conducted voluntarily, with the satisfaction of all participants
  • Masoud Ganji, Reza Ali Mohseni *, Mansour Sharifi, Alireza Kaldi, Hassan Malek
    The present article examines the sociological concept of quality of life and its realization priorities. The research has used the Delphi Method by collecting and analyzing 30 questionnaires among professors, elites and informants using a heterogeneous method in two panels. The research results show that the quality of life is a complex, multidimensional, borderless and updating structure should be evaluated comprehensively and away from reductionism. Delphi results and 54 concepts for achieving quality of life showed that under the variables of income and employment, health, education, environment, leisure, housing, living facilities as a category of objective quality, social security, social communication, social support, social respect, freedom, social trust, social justice as social quality and life satisfaction as subjective quality can be categorized. The results also showed that the priority of achieving the dimensions of quality of life for citizens, from the average of 10 points, were identified as objective dimensions with 8.78, subjective with 8.5 and social with 8.14 points, respectively.
    Keywords: quality of life, Social quality, Objective Quality, Subjective quality, Social policy
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال