به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

asghar javani

  • رضا پورزرین، اصغر جوانی*
    هندسه یکی از مهمترین عوامل طرح ریزی ساختار اثر در نقاشی ایرانی بوده است؛ در حقیقت ما در نقاشی ایرانی شاهد زبان تصویری ویژه ای هستیم که از تعامل میان فرم و محتوا شکل گرفته است؛ و برحسب روابط و تناسبات هندسی و از طریق محاسبه سازمان یافته است، لذا هدف از این پژوهش مطالعه ساختار هندسی حساب شده و هدفمند در راستای مضمون روایت در نقاشی معراج حضرت محمد (ص) می باشد. بدین منظور سوال های اصلی پژوهش عبارتند از: درلایه های پنهان نقاشی معراج حضرت محمد (ص) نسبت هندسه با ساختار بصری و محتوایی چگونه ایجاد شده است؟ آیا نقاش از هندسه به صورت هدفمند و در جهت مضمون نقاشی استفاده نموده است؟ روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی موردی و با فنون جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است. حاصل تطبیق و نتیجه بررسی ها نشان می دهد: 1-هنرمند در نقاشی معراج حضرت محمد (ص)، سازمانی دقیقا محاسبه شده از عناصر هندسی و نظامی از روابط خطی و فرمی را کشف و آن را در جهت مضمون نقاشی استفاده نموده است. 2-نشانه های هندسی بکار رفته در این اثر فارغ از مجموع شرایط زمانی، مکانی و تکنیکی در جهت بیان مضامین جهانشناختی بکار رفته است 3-نقاش در جانمایی عناصر سازنده اثر از فن خط کشی سنتی و تناسبات ریاضی و روابط عددی استفاده نموده است.
    کلید واژگان: هندسه, نقاشی ایرانی, نقاشی معراج حضرت محمد (ص), ساختار بصری, ساختار محتوایی
    Reza Pourzarrin, Asghar Javani *
    Geometry plays a crucial role in the design of structures in Iranian painting. such as painting, where a distinct visual language has emerged through the interaction between form and content, organized by geometric relationships and proportions. Therefore, the aim of this research is to study the calculated and purposeful geometric structure that aligns with the narrative theme depicted in the mentioned painting .For this purpose, the main research question is: how geometry has been integrated into the visual and content structure of the painting's hidden layers? Has the painter purposefully used geometry as a theme in the painting? In this article, the author employs the descriptive-analytical case method and library information collection techniques to comprehensively analyze the painting of The Prophet Muhammad’s Ascent to Heaven." The comparison and test results indicate that:1. In the Painting of The Prophet Muhammad’s Ascent to Heaven, the artist skillfully incorporates a meticulously planned arrangement of geometric and military elements. This creates a harmonious composition that effectively conveys the painting's theme.2.Moreover, the geometric symbols used in the painting express cognitive themes, irrespective of the total temporal, spatial, and technical conditions 3. The painter has employed the conventional technique of line drawing and integrated mathematical proportions and numerical relationships to organize the elements that make up the artwork.
    Keywords: Geometry, Iranian Painting, Painting Of The Prophet Muhammad&Rsquo, S Ascent To Heaven, Visual Structure, Content Structure
  • مهیار اسدی، اصغر جوانی*، حسن بلخاری

    از میان آثار سفالین عصر سلجوقی می توان به پیکره های انسانی با کارکردها و حالت های مختلف اشاره نمود. علاوه بر نمونه های سفالین، پیکره های گچی بسیاری نیز در ابعاد متنوع و بعضا بزرگ به عنوان نقش برجسته های بیش برجسته از مناطق مختلف ازجمله ری به دست آمده که از نظر میزان برجستگی می توان آن ها را مجسمه هایی خطاب کرد که از یک سو به دیوار چسبیده اند. این پیکره ها که تنها از برخی از آن ها در کتب نام برده شده و بیشتر آن ها در موزه های سراسر جهان جای گرفته اند، کمتر موردمطالعه واقع شده و متاسفانه غیر ایرانیان بیشتر از پژوهشگران داخلی در مورد این آثار هنر ایران قلم زده اند. مقاله حاضر با هدف شناخت ریشه ها و گونه های این پیکره های انسانی قصد دارد تا ضمن معرفی این پیکره ها، دسته بندی مشخصی نیز برای شناخت آن ارائه کند. سوال تحقیق بدین قرار است که پیکره های انسانی عصر سلجوقی از نظر کاربرد، موضوع و مواد متشکله به چند گروه قابل تقسیم است و منشا شکل گیری آن ها کدام است؟ تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کیفی قرار می گیرد که با روشی توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه میدانی (مشاهده) و استفاده از منابع کتابخانه ای و تارنماهای معتبر به انجام رسیده است. جامعه آماری تحقیق حاضر متشکل از پیکره های انسانی عصر سلجوقی است که متاسفانه عدد دقیق آن مشخص نیست و نمونه های موردمطالعه در این مقاله شامل 25 عدد بوده که به شیوه در دسترس گزینش شده است. نتیجتا دسته بندی هفت گانه ای شامل مردان سوار بر اسب، مردان نشسته، مردان ایستاده، مادر و نوزادها، نوازندگان، زنان درباری و سردیس زنان و مردان پیشنهاد شد. دسته های مذکور از نظر کاربرد شامل پیکره های مستقل، ظروف پیکره گون و پیکره های وابسته به معماری هستند که به واسطه ی سفال لعاب دار، سنگ و گچ نقاشی شده تجسم یافته اند. ریشه های شرقی (ترکستان شرقی) و ایرانی (پارتی و ساسانی) در نوع ساخت پیکره های گچی و چهره پردازی ظروف سفالین پیکره گون مشهود است.

    کلید واژگان: پیکره های انسانی, هنر سلجوقی, پیکره های سلجوقی, پیکره های سفالین, پیکره های سنگی, پیکره های گچی
    Mahyar Asadi, Asghar Javani *, Hassan Bolkhari

    Coronation of Toghrul Bek in Neyshabur in 429 AH and consolidation of the Seljuks in Iran, led to transformations and developments in arts which are well known as one of the highlights of the art of Iran. Among the pottery works of the Seljuk era, we can mention human figures with different functions and states. In addition to pottery, many gypsum sculptures in various and sometimes large dimensions have been obtained as high-reliefs from various regions, including Ray, which can be called sculptures that are attached to the wall on one side. These figures, only some of which have been mentioned in books and most of which have been placed in museums around the world, have been less studied and unfortunately non-Iranians have written more about these works of Iranian art than Iranian scholars. The present article, with the aim of typology of these human sculptures, intends to introduce these sculptures and to provide a specific classification for their recognition. The research question is that the human sculptures of the Seljuk era can be divided into several groups in terms of use, subject and materials, and what are the characteristics of each group? This article is among the qualitative researches which is done by descriptive-analytical method and gathering information in a field method and using the resources of valid libraries and websites. The statistical population of the present study consists of human sculptures of the Seljuk era, the exact number of which is unfortunately not known, and the samples studied in this article include 25 numbers that have been selected by available means .In the sampling process, only works have been selected that have a specific identity information and have been introduced by museums or scientific books, and their attribution to the Seljuk, Khwarezmian and early Ilkhanate dynasty is evident. It is noteworthy that the initial collected samples were 44, which due to the limitation and impossibility of providing all the samples, it is sufficient to mention the details of 25 samples in the text of the article .As result of the research, it should be said that the first point that appears from the human figures of the Seljuk era was the desire to build the statue in the period known as the revival of the Sunnis; a desire that is not limited to human figures and also shows itself in other examples of the Seljuk era. This tendency towards sculpture, which occurred in the handicrafts and architecture, was not confined to the above-mentioned areas, and eventually led to independent sculpture .As stated in the question and purpose of the research, the present article sought to provide a clear classification of human sculptures of the Seljuk era based on general characteristics (gender and general position) and specific characteristics including usage, subject and materials. In this regard, seven groups of general classification were proposed, including men on horseback, men sitting, men standing, mothers and babies, musicians, court women, and women and men. Standing men, which are in the form of statues, include hunting and military subjects made of glazed pottery. Sitting men are also independent figures, sculpted with the themes of attending "Mazalem" or "Sama", attending a ceremony of rejoicing, a servant, and unspecified subjects with glazed pottery and painted stucco .Among the standing men, there are sculptures of all three uses, painted stucco, stone and glazed pottery with the theme of the guard, the sultan and the warrior man .Mother and babies are merely sculptural vessels representing a mother breastfeeding, made of glazed pottery for use. The musicians (most likely women) are architectural sculptures and sculptural vessels as representations of women playing the harpsichord or "Dayereh" made of glazed pottery and painted stucco .Court women, like musicians, are architectural figures and sculptural vessels that depict a woman sitting or standing in a luxurious gown made of stucco or glazed pottery. The busts can be called the only group that are completely independent and embody the faces of court men and women through glazed pottery and painted stucco. The Eastern (Eastern Turkestan) and Iranian (Parthian and Sasanian) roots are evident in the type of making plaster figures and the painting of ceramic vessels.

    Keywords: Human figures, Seljuk Arts, Seljuk figures, Pottery figures, Stone Figures, Stucco Figures
  • رضا پورزرین، اصغر جوانی*

    هندسه یکی از مهمترین عوامل طرح ریزی ساختار اثر در نقاشی ایرانی بوده است؛ و به عنوان یک عنصر هویت پرداز، زمینه سازکیفیتی منحصر به فرد در نقاشی ایرانی شده است. در حقیقت ما در نقاشی ایرانی شاهد زبان تصویری ویژه ای هستیم که از تعامل میان فرم و محتوا شکل گرفته است؛ و برحسب روابط و تناسبات هندسی و از طریق محاسبه سازمان یافته است، این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی موردی و با فنون جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای تلاش می کند با مطالعه دقیق نقاشی "کشته شدن ارجاسب به دست اسفندیار در رویین دژ" به آشکار ساختن ساختار هندسی نقاشی مذکور بپردازد. لذا هدف از این پژوهش مطالعه ساختار هندسی حساب شده و هدفمند در راستای مضمون روایت در نقاشی مذکور می باشد. بدین منظور سوال های اصلی پژوهش عبارتند از: ساختار هندسی در نقاشی مورد نظر کدام است؟ آیا نقاش از هندسه به صورت هدفمند و در جهت مضمون روایت در نقاشی استفاده نموده است؟ حاصل تطبیق و نتیجه بررسی ها نشان می دهد: 1. هنرمند در نقاشی کشته شدن ارجاسب به دست اسفندیار در رویین دژ، سازمانی دقیقا محاسبه شده از عناصر هندسی و نظامی از روابط خطی و فرمی را کشف و آن را در جهت مضمون نقاشی استفاده نموده است. 2. با کاهش عناصر تجسمی به شکل های هرچه بنیادی تر (دایره، مثلث، مربع، پنج ضلعی) و نزدیک سازی این اشکال به خلوص هندسی و چند رنگ اصلی روی سطح تصویر، ساختار هندسی معماری فضا را بازسازی کرده است. 3. نقاش در جانمایی عناصر سازنده اثر از فن خط کشی سنتی و تناسبات ریاضی و روابط عددی استفاده نموده است.

    کلید واژگان: هندسه, نقاشی ایرانی, شاهنامه بایسنقری, کشته شدن ارجاسب به دست اسفندیار در رویین دژ, فن خط کشی سنتی
    Reza Pourzarrin, Asghar Javani*

    Geometry has been one of the most important factors in the design of works in Iranian painting. As an identifying element, it has become the foundation for a distinctive characteristic in Iranian painting. In Iranian painting, a unique visual language is observed, which emerges from the interplay between form and content. This visual language is organized based on geometric relationships and proportions. In this article, the author employs the descriptive-analytical case method and library information collection techniques to comprehensively analyze the painting "The Killing of Arjasab by the Hand of Esfandiar in Ruyin Dej." The aim is to uncover the geometric structure underlying this painting. Therefore, the aim of this research is to study the calculated and purposeful geometric structure that aligns with the narrative theme depicted in the mentioned painting. For this purpose, the main research question is: What is the geometric structure present in the painting under investigation? Has the painter purposefully used geometry as a theme in the painting? The comparison and test results indicate that:1. In the painting depicting the killing of Arjasab by Esfandiar in front of the fortress, the artist skillfully incorporates a meticulously planned arrangement of geometric and military elements. This creates a harmonious composition that effectively conveys the painting's theme.2. The artist has reconstructed the geometric structure of the space by reducing the visual elements to basic shapes such as circles, triangles, squares, and pentagons. This is achieved through emphasizing geometric purity and utilizing a limited color palette.3. The painter has employed the conventional technique of line drawing and integrated mathematical proportions and numerical relationships to organize the elements that make up the artwork.

    Keywords: geometry, Iranian painting, Shahnameh Baysanqari, the killing of Arjasab by Esfandiar in Ruyin Dej, traditional calligraphy
  • رضا پورزرین، اصغر جوانی*

    نسبت میان هندسه و نقاشی ایرانی موضوعی است که بر پایه مطالعه نقوش هندسی در علم ریاضیات و پیوند آن با قوانین بصری صورت می پذیرد. در حقیقت ما در نقاشی ایرانی شاهد زبان تصویری ویژه ای هستیم که از تعامل میان فرم و محتوا شکل گرفته است؛ و برحسب روابط و تناسبات هندسی و از طریق محاسبه سازمان یافته است، از اینرو آشکار ساختن ساختار پنهان هندسی در نقاشی ایرانی و بررسی نسبت آن در ترکیب عناصر بصری در نقاشی رزم کیخسرو و افراسیاب موضوعی است که این پژوهش سعی دارد به شناسایی آن بپردازد، این مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که درلایه های پنهان نقاشی رزم کیخسرو و افراسیاب نسبت هندسه با ساختار بصری چگونه ایجاد شده است؟ روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی و با فنون جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است. حاصل تطبیق و نتیجه بررسی ها نشان می دهد که 1-هنرمند در نقاشی رزم کیخسرو و افراسیاب سازمانی دقیقا محاسبه شده از عناصر هندسی و نظامی از روابط خطی و فرمی را کشف کرده است و آن را بر اساس مبانی تصویری و تجسمی عرضه می دارد.2-با کاهش عناصر تجسمی به شکل های هرچه بنیادی تر(دایره، مثلث، مربع، پنج ضلعی) و نزدیک کردن این اشکال به خلوص هندسی، و چند رنگ اصلی روی سطح تصویر، عناصر ناب ساختاری معماری فضا را بازسازی می کند.3- نقاش در جانمایی عناصر سازنده اثر از فن خط کشی سنتی و تناسبات ریاضی و روابط عددی استفاده کرده است.

    کلید واژگان: هندسه, نقاشی ایرانی, نقاشی رزم کیخسرو و افراسیاب, ساختار بصری, تناسب اعداد
    Reza Pourzarrin, Asghar Javani *

    Geometry has always been one of the crucial elements of designing the structure of works in Iranian art and architecture. Due to its semi-abstract nature, geometry and mathematics are consistent with the origin of Islamic art (the world of forms). The abstract structure of geometric motifs presents a complete and pure effect of abstraction in comparison with plant motifs and slimes. These abstract motifs evoke inner and mental concepts. Due to its sacred approach, this feature has created an abstract nature of form and space that manifests the inner truth of objects. It seems that geometry in the traditional arts of Iran has become a unique quality framework for traditional Iranian arts due to its shape structure and special content as an element of identity making. This paper answers the question, how is the relationship between geometry and visual structure created in the covert layers of “the battle of Kay Khosro and Afrasiab” painting ? The research method used is descriptive-analytical with library and documentation data collection. Investigations on this painting shows that geometric relationships and rules based on order, balance and harmony have been applied in the arrangement of the composition of this work. By using the golden division in setting the picture frame, the painter has succeeded in placing the elements of the picture, like the group of warriors, soldiers, trumpets and horses.The painter recreates the architecture of the space by reducing the visual elements to the most basic shapes (circle, triangle, pentagon) and bringing these shapes closer to geometric purity, and a few main colors on the surface of the image and pure structural elements and it has been used in finding the key points needed for the placement of image elements. Furthermore, the painter offers an effective tool for creating dynamic spatial experience by using a covert grid infrastructure of diagonal carrier lines instead of the generally accepted horizontal-vertical spatial order. The result of the comparisons and investigations show that 1- In the studied paintings , the artist has discovered an exactly calculated organization of geometric and systematic elements of linear and formal relationships and presents it on the basis of pictorial and visual basics. 2- Through reducing the visual elements to the most basic shapes (circle, triangle, square, pentagon) and bringing these shapes closer to geometric purity, and a few main colors on the surface of the image, the artist recreates the pure structural elements of the space architecture. 3-The painter has adopted the traditional drawing techniques, mathematical proportions and numerical relationships in placing the elements of the painting.

    Keywords: Geometry, Iranian Paintings, “the battle of Kay Khosro, Afrasiab” painting, Visual structure, proportionality of numbers
  • حمید بهداد*، اصغر جوانی

    سرو آزاد در فرهنگ ادبی و تصویری ایران، از جایگاه اقناعی تری نسبت به گونه های دیگر این درخت همچون سرو ناز، سرو سهی و سرو خمیده، برخوردار است. این نقش مایه، در تزیینات معماری سنتی شهر یزد، به خصوص در شیوه ای از گچ بری های رایج در دوره قاجار این شهر، موسوم به شیر و شکری، که سطح گچ دارای ضخامت اندکی است، نمود چشمگیرتری دارد. لذا نگارندگان در این مقاله، هدف اصلی خود را بر شناخت اجزاء تزیینی این نقش مایه در گچ بری های مذکور متمرکز ساخته و کوشیده اند ضمن برشمردن ویژگی های آیینی و ادبی این درخت در فرهنگ ایران از منظر تاریخی، به سوالاتی پیرامون چگونگی روند تکامل، منشا مفاهیم و تنوع این نقش مایه، با تکیه بر منابع میدانی و کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی، پاسخ دهند. نتیجه این مقاله نشان داد، سرو آزاد به سه شکل سرو و انگاره کوه، سرو روییده از گلدان و سرو با هرم پایه شاخی، با مفهوم اصلی نگاهبانی و پاسداری در گچ بری های مذکور نمود می یابد، به گونه ای که می توان پیوستگی معنایی و تصویری آن ها را با نقوش مهر ها و سفال های هزاره های پیش از میلاد، تا صنایع دستی و تزیینات معماری ازمنه اخیر، مشاهده کرد. نقوش تزیینی در این نمونه ها، ضمن انطباق با نقوش قالی و کاشی، به سه دسته خط نگاره، نقوش گیاهی و حیوانی تقسیم می شوند. بنیاد نقوش در این نمونه ها اسلیمی است که با نقوش ختایی و حیوانی ترکیب شده اند.

    کلید واژگان: درخت سرو, گچ بری, تزئینات معماری, دوره قاجار
    Hamid Behdad *, Asghar Javani

    Glory of interior architecture and variety of decorations is one of the architectural features of Qajar era to the extent that architecture of this era can be considered as the best sample of the connection between architecture and decoration. This feature is further manifested by the formation of a merchant class distinct from the market, at the top of its pyramid of power, prestige and wealth that were considered among the nobles of a city as a privileged class alongside clergy scientists and administrative agents. Presence of various decorations of mirror work, painting, tiling and plaster molding can be seen in the aristocratic buildings of this era such as the buildings of Yazd city. Yazd is a desert city where has a hot, dry and desert climate, due to its location on the edge of the desert. The special geographical location and the distance from the important administrative centers and consequently distance from the great crises and conflicts has led to some of the ancient monuments of past religions such as Mehr worship and Anahita worship that the people of the region adhered to it and continue it centuries before the Sassanid Zoroastrian religion . Today, Zoroastrians still perform their religious rites in the Zoroastrian districts and villages around Yazd, which are closely linked to elements from nature, such as soil, wind, fire and water. Cedar has a strong base than other species of this tree in Iranian literary and visual culture. The motif is especially in the method of common plastering in the Qajar era of this city, called Shir-o-Shekar, which has a thin plaster surface and creates tangible light shade.This motif can be seen in the architectural decorations of Yazd, with the least changes due to the time changes, in the form of brickwork, tiling, plaster molding, etc. Therefore, in this article, purpose was to enumerate the ritual and literary features of cypress in Iranian culture, to answer questions about how the revolution procedure of motif, the origin of concepts, variety and method of performing patterns, as well as how to form a role-centered set of roles same as Sarve Azad (free cypress), by a descriptive-analytical method and relying on available field and library resources. The result of this article revealed that the free cypress appears in three forms of cypress and mountain image, cypress grown in a vase and cypress with cow horn base in the plaster molding of Qajar buildings in Yazd, which one can see their connection with seals and pottery from the millennia BC to handicrafts and architectural decorations from recent eras. In these samples, decorative patterns, while adapting to carpet and tile patterns, are divided into two parts of calligraphy and Islamic. The foundation of Arabesque motifs in these specimens is plant motifs which have been combined with animal motifs in some samples. This study also showed that set of symbols that appear in a set of roles with a symbolic axis such as free cypress, are semantically related to each other

    Keywords: sedar.Plastering, Architectural decorations, Qajar era
  • صدیقه نایفی، اصغر جوانی *

    تاریخ اجتماعی رشته‌ای فرعی در علوم تاریخی است که بر طبقات پایین و گروه‌های کم‌تر مورد توجه جامعه و نقش آن‌ها در فرایند تکوینی اجتماع تمرکز دارد و در بسیاری موارد از نظریه‌های جامعه‌شناسانه در تحلیل نمونه‌های تاریخی بهره می‌گیرد. زنان به‌عنوان گروهی فرودست که نقش آن‌ها در تکوین جامعه و گزارش‌های تاریخ معمول کم‌تر مورد توجه قرار گرفته است، یکی از بخش‌های تاریخ اجتماعی را به خود اختصاص‌می‌دهند. منابع تاریخ اجتماعی بسیار متنوع است و اسناد هنری نیز یکی از مدارک مهم در این حوزه به شمار می‌روند. پژوهش حاضر می‌کوشد تا با بررسی نقاشی‌های ترکیبی صفوی و با تمرکز بر نمونه-ای از آن‌ها با عنوان "زن سوار بر شتر ترکیبی" (تصویرگری حدود 1580-1570 م) –به‌عنوان یکی از متقدم‌ترین نمونه‌های برجای مانده از نقاشی‌های ترکیبی که زنی را سوار بر اجتماعی از پیکره‌های کوچک‌تر به تصویر می‌کشد- با‌استفاده از نظریه بازتاب مبنی بر انعکاس جامعه در آثار هنری، بازتاب زنان صفوی و نقش آن‌ها را در فرایند تکوینی جامعه تبیین نماید. به این منظور در جمع‌آوری داده‌های تاریخی از روش اسنادی و در تحلیل داده‌های تصویری از روش تحلیل محتوای استقرایی بهره خواهد برد. مواردی نظیر بازتاب تسلط زنانی چون "پریخان خانم"، "مهدعلیا" و "سلطانم بیگم" بر اجتماع نا‌آرام دوران حاکمیت سست و متزلزل محمدخدابنده (همزمان با زمان تصویرگری آثار) که به دگردیسی نقش زنان از پیکره‌های فرعی و کوچک‌تر به پیکره‌های اصلی و بزرگ اجتماع می‌انجامد، از نتایج این تحقیق به‌شمار‌می‌رود.

    کلید واژگان: نقاشی صفوی, نقاشی ترکیبی, نقاشی پیکره در پیکره, تاریخ اجتماعی زنان صفویه, نظریه بازتاب
    Seddighe Nayefi, Asghar Javani

    Social history is a sub-discipline of the historical sciences that focuses on the lower classes and less important groups of society and their role in the evolution of society, and in many cases uses sociological theories to analyze historical examples. Women, as a low-power group whose role in the development of society and the reports of ordinary history have received less attention, occupy one of the sections of social history. The sources of social history are very diverse, and artistic documents are one of the most important documents in this field. The present study seeks to investigate Safavid Composite paintings by focusing on a sample of them called " woman riding a composite camel" (as one of the earliest examples of Safavid Composite paintings that depicts a woman riding a community of smaller figures) and Explain the reflection of women and their role in the evolution process of society by using the theory of reflection based on the reflection of society in works of art.
    For this purpose, in the collection of historical data, the documentary method and in the analysis of visual data, the method of inductive content analysis will be used. Factors such as the reflection of the dominance of women such as "Sultan Beigom", "Pari khan Khanum" and "Mahd-i Ulya" on the turbulent society during the the fragile sovereignty of Mohammad Khodabandeh (Simultaneously with the time of illustration of the works) that leads to transformtions of the role of women from smaller and sub-character figures to the main and large figures of society is resulted in this research.

    Keywords: Safavid painting, Composite Painting, Figures into Figures Paintings, Reflection Theory, Social History of Safavid women
  • مصطفی سیاسر، اصغر فهیمی فر*، سید سعید زاهد زاهدانی، اصغر جوانی

    پس از سال ها غیبت موضوعات شیعی در نگارگری، محمود فرشچیان به عنوان یکی از سرحلقه های تحول در نگارگری معاصر تجربه ای نو را در مواجهه با موضوع و مضمون شیعی آزموده است. تا حد زیادی، تجربه وی متمایز از مکاتب گذشته نگارگری در بازنمایی موضوعات شیعی بوده و جدا از اقبال عمومی الهام بخش برخی از نگارگران معاصر نیز شده است. بررسی مشخصات رویکرد اتخاذشده توسط هنرمند در مواجهه با موضوع شیعی، چیستی مضامین و تجربه های جدید و متمایز وی در بیان مضامین مسئله این پژوهش می باشد که با هدف شناسایی موضوعات و مضامین وی، آشنایی با تمهیدات بصری و در نهایت خودآگاهی جامعه نگارگری معاصر انجام شده است. نیل به اهداف مذکور از طریق طرح این پرسش ها که موضوعات و مضامین شیعی در نگاره های محمود فرشچیان کدام اند و شامل چه ویژگی ها و دسته بندی هایی می شود؟ موضوعات و مضامین شیعی هنرمند چه تفات هایی با تجارب گذشته دارد؟ و در نگارگری محمود فرشچیان مضامین شیعی با استفاده از چه تمهیدات بصری بازنمایی شده اند؟ دنبال شده است. شیوه تحقیق، توصیفی تحلیلی انتخاب شده که بر این اساس ضمن تعریف موضوع و مضمون و توضیح بیان هنری با تکیه بر نقد هنری، به بررسی نمونه های مورد بررسی پرداخته شده است. داده های تحقیق از طریق میدانی و کتابخانه ای و با استفاده از ابزار مطالعه، مشاهده و مصاحبه گردآوری شده و نمونه ها از طریق سرشماری جامعه آماری معین گردیده که تحلیل آن ها با استفاده از داده های گردآوری شده انجام گرفته است. از رهگذر تحلیل داده های گردآوری شده از منابع مکتوب و مصاحبه معلوم گردید هنرمند متمایز از تجربه های پیشین، بازنمایی موضوعات را از پایگاه فرهنگ شیعی و با تکیه بر نگره عرفانی هنر انجام داده است. هنرمند بواسطه نگره «عرفانی هنر» به جای توجه صرف به وقایع و روایت فیزیکی و تاریخی زندگانی معصومین بر بازنمایی شان و معانی زندگانی امامان شیعه (ع) تاکید کرده است. هنرمند در بیان هنری اقتضایی عمل کرده و نه تنها از نگارگری قدیم که از نگارگری خودش نیز تمایزاتی ایجاد کرده است. استفاده از فضای خلوت، ترکیب های رنگی، کاستن تزیینات و استفاده هدفمند از خطوط منحنی و سیال وجوهی از نوآوری فرشچیان در نگارگری شیعی می باشند که در خدمت بیان شیون دنیوی و اخروی امامان شیعه و اولیاء و عواطف جمعی شیعی بکار رفته اند.

    کلید واژگان: محمود فرشچیان, نگارگری شیعی, موضوع شیعی, مضامین شیعی
    Mostafa Siasar, Asghar Fahimifar *, Seyyed Saeed Zahed Zahedani, Asghar Javani

    After many years of absence of Shiite topics in Iranian painting, Mahmoud Farshchian experienced them in his works. Farshchian, as one of the most famous painters of contemporary period, built a new experience in creating painting with Shiite topics which was welcomed by the public and affected some of the Iranian painters. As “topic” is one of the important aspects of Iranian painting (Negargari), we considered topic, themes and the visual techniques of the artist as the main issues of this article. The aim of this study is to understand and explain the innovations of the artist in representation of Shiite topics and to provide the contemporary painters and researchers with a self-awareness regarding this aspect of Farshchian’s painting. To address the problem, we need to pose such questions as: what are the topics and themes used by Farshchian? why has he used such themes and how has he represented them or through what techniques he created his works? To answer these questions using an explanatory-analytic method for analysis, many data was gathered through studying and interviewing some painters and professors. The written sources, books and articles include data on biography, education, aspects of his style and his innovations in contemporary Iranian painting. Farshchian who was born in a religious family and trained under a Shiite system of ceremonies such as pilgrimage, mourning and resorting, has deeply affected and founded a Shiite aesthetics of his own. Like his family, especially his mother, he has gained his most effective educational experience in Mirza Emami workshop. Trained by Mirza, Farshchian gradually achieved a vision toward art; a vision which identifies art in relation to theosophy.  These two factors have deeply led him to represent Shiite topics with especial characteristics of his own. Moreover, his other masters like Issa Bahadori, and his trips to European countries to study the masterpieces of art in museums have also been influential.     Our study and analysis based on data extracted from sources, clarified that the approach he chose and his inclination towards Shiite topics are related to theosophical understanding of art and social condition in which he created his works. Shiite paintings in past schools of Iranian painting like the Ilkhanid, the Timurid and the Safavid schools, were made to identify and defend the Shiite beliefs which were gradually being welcomed by rulers and the public. After many years of absence concluding the Qajar period and the first Pahlavid era in contemporary time, Farshchian has connected Shiite topics to painting. In this connection, the artist has created a new visual identity for Shiite beliefs and topics in harmony to people and the needs of contemporary world to meaning and spirituality. So he has represented Shiite topics with a cultural approach to manifest Shiite collective feelings and meanings concentrated on Imams, because Shiite art cannot be imagined without Imams. On the other hand, based on a theosophical approach, the painter has focused on an empathetic and conceptual representation of Shiite topics about Imams and their status rather than a physical and narrative one. In this approach, Farshchian has put his stress on meaning and feelings. According to this approach, the artist has formed his Shiite themes in two sorts: firstly, themes regarding meanings related to Imams such as birth, martyrdom, asylum, pleading, guardianship, helplessness, orphanage and final coming of Mahdi, and secondly, themes referring to placement of Imam in this world and the world after death, like mediation, substitution, holiness, etc. These topics and themes have been managed through special visual techniques. So, in the realm of form making and visual techniques, Farshchian has used three kinds of composition in harmony with the themes: concentrative, triangular and vertical. These compositions have enabled him to choose and combine visual elements in a significant form. In addition to composition, the artist has applied visual techniques to form the themes of his own. He has reduced decorative elements to let the viewers seek the meaning, he has also used curved and nonfigurative lines to protect the figures and things from materiality. He has handled the colors in a significant way and emptied the space to reduce the physicality of the space as well as emphasizing on meaning and emotions. The way artist has used colors such as white and green is highly in accordance with Shiite beliefs and ceremonies. Such process of creation, helps the Shiite community to unify around Imam which is the core concept of Shiite identity. This function of Shiite works of Farshchian is achieved through the way his works are used and displayed. The museum in which the works are kept is in holly shrine of Imam Reza. Some of his works are used widely in illustration for religious activities.

    Keywords: Mahmoud Farshchian, Shiite Painting, Shiite Topic, Shiite Themes
  • مصطفی سیاسر، سید سعید زاهد، اصغر جوانی*، اصغر فهیمی فر

    مطالعه جامعه شناختی در هنر امکانات جدید و ممتازی را برای برنامه ریزان اجتماعی و اعضای جامعه هنری فراهم می سازد. بررسی جامعه شناختی تجربه محمود فرشچیان در خلق نگاره های شیعی که بعضا با اقبال عمومی مواجه شده، علاوه بر فهم معانی آثار، یافته هایی برای خودآگاهی جامعه هنری و برنامه ریزان اجتماعی خواهد داشت و به پرسش های مهمی پاسخ خواهد داد: چگونه یک اثر هنری خود را به عنوان یک پدیده فراگیر اجتماعی مطرح کند، دیده شود و اثرگذاری کند؟ چه زمینه های شخصیتی در هنرمند وجود دارد که اثر هنری او را به یک پدیده فراگیر اجتماعی مبدل می کند؟ شرایط فرهنگی جامعه چه تاثیری بر شخصیت هنرمند و آفرینش های هنری او دارد؟ هنرمند و اثر هنری او چه نسبتی با جامعه دارند؟ بررسی جامعه شناختی نگاره «پناه» با هدف توضیح مکانیسم اجتماعی به وجودآمدن آن با استفاده از نظریه سید سعید زاهد نشانگر آن است که اثر مذکور برآیند کنش هنرمند در زمینه شخصیت، فرهنگ و شرایط اجتماعی بوده است. شخصیت و زمینه فرهنگی به طور مستقیم بر ادراک هنری هنرمند یعنی الهام، تخیل و نوآوری موثر است و زمینه اجتماعی و ساختار رسمی جامعه نیز به طور غیرمستقیم و ناخودآگاه بر آن اثرگذار شده اند. التفات هنرمند به خفقان حاکم بر مردم در نیمه های دهه 1350 از رهگذر الهام و تخیل به مضمون «پناه جویی شیعیان» تبدیل شده و سپس از مجرای نوآوری، ساختار بصری یافته است. ساختار بصری نگاره پناه به واسطه تمهیدات تجسمی ای مانند ترکیب بندی متمرکز، فضای خلوت، بازنمایی غیرفیگوراتیو پیکره امام با خطوط منحنی و پرهیز از چهره پردازی و تلون برای کاهش مادیت اشکال و فضا به فرم مبدل شده و حزن جمعی و بی یاوری آن ها را بازنمایی کرده است.

    کلید واژگان: پناه, زمینه جمعی, زمینه فرهنگی, محمود فرشچیان, نگارگری شیعی
    Mostafa Siasar, Seyyed Saeed Zahed, Asghar Javani *, Asghar Fahimifar
    Introduction

    Sociological study in art, establishes new capabilities and advantages for social planners and art society members. Sociological study of Farshchian,s Shiite paintings, which usually were welcomed by the public, more than the meaning, will provide the contemporary Iranian painters with self-awareness. This research will also answer to questions such as “how does a piece of art bccome fameous and welcomed, how personal background causes a piece of art be welcomed publicly, what are the affects of cultural conditions on artist personality and his works and what is the relation between society and artist and his work?

    Method

    To answer these questions via an explanatory - analytic method for analyzing, much data gathered through studying texts and interviewing some painters and professors. This method in relation to the theoretical model used, managed data collecting and then analyzing, finding and finally concluding the results.

    Finding

    Sociological study of “Panah”religious painting (meaning shelter) to uncover the mechanism of social creating based on a local theory, made by professor seyyed saeed zahed, showed that the painting has been the resultant of artist action in background of personality, culture and social condition together. This comment means that we can not put our stress on one social factor alone, but examine the portion of factors which should not be supposed fixed in their portion of influence. Our analysis on factors and their  portion of affection made it clear that personality of the artist and cultural background have directly affected the inspiration, imagination and innovation of farshcian in “Panah”, but the social structure indirectly and unconsciously.The artist birth in a religous family and the Shiite system of training by mother according ceremonies like pilgrimage, resorting and mourning has formed and deeply affected his aesthetics. In this way his action is in accordance to shiite public culture and the kind of its aesthetics as far as artistic creation has been done as a religious action. More over, farshchian is relataed to social structure and condition in fifties. In this decade, he has a critical position toward cultural and political situation. His criticizing of modern styles of painting and alienation of modern artist is so clear. On the other hand, suppression of people in that decade has affected his works unconsciously and conscously.”under dominatin of power” is an example of direct and conscous political criticizing, but “panah” is indirectly affected. The artist unintentionaly has criticized the suppression of people by Pahlavid regime in half of fifties(1350) and then has refered to “asylum” topic  with a special visual structure. Mahmood Farshchian has formed the visual structure of “panah” painting by using concentrated composition, empty space, nonfigurative and colorless anatomy of imam to reduce materiality and induce helplessness of the Shiite under suppression. This structure represents the collective sense of shiite people toward the dominated condition in which the artist lives.

    Results and Conclusion

    Our consideration of “Panah creation”, shows that Farshchian himself is more affected by informal structure of society or traditional pattern of relations especially family relations and Shiite collective ceremonies than modern and formal social structure. On the other hand, the work has been formed under the social condition and collective shiite sense in which shiite people are suppressed. It means that his visual arrangements are unconsciously affected by social suppression which has formed the elements and their composition.

    Keywords: Mahmoud Farshchian, Shiite Painting, Social Background, Cultural Background
  • اعظم حکیم*، اصغر جوانی
    پندنامه لقمان حکیم، مانند بسیاری از نسخه های مصور ایرانی مرکب از دو همسازه زبانی و تصویری است. سوال اول آن که، دو بخش اصلی پندنامه در ارتباط با هم، چه ویژگی هایی دارند؟ به نظر می رسد، این دو همسازه و متناظر با آن دو نوع محور هم نشینی، هم نشینی زمانی و مکانی، در رابطه ای دوسویه با یکدیگر قرار گرفته اند. مهم ترین ویژگی متون مرکب، از جمله پندنامه، تفاوت در خوانش نشانه های زبانی و تصویری است. علی رغم این تفاوت، در نسخه حاضر، خوانش زبان و به ویژه، تصویر، با داشتن ویژگی هایی خاص، تا حدودی به یکدیگر نزدیک شده است. سوال دیگرآن است که، محور جانشینی (نظام) در ساختار دادن به اثر، چگونه عمل کرده است؟ و ارتباطش با همسازه چیست؟ متن نوشتاری پندنامه و همین طور تذهیب، در نگاره ها تداخل کرده و بخش هایی از آن را حذف کرده است. این غیاب، در ذهن مخاطب به صورت مجازی تکمیل می شود. این امر موجب می شود، دو محور جانشینی و هم نشینی، هم زمان متقاطع شود و این برهم افتادگی به نظام/همسازه ای متفاوت شکل می دهد. از آن جایی که، رولان بارت، از مباحث مربوط به علم زبان شناسی در خوانش متن های غیر زبانی یا ترکیبی، بهره گرفته است، این پژوهش، در نظر دارد با توصیف و تحلیل بخشی از اندیشه های او، از جمله نظام و همسازه و استفاده از آن ها در تحلیل متون غیر زبانی، ساختار مرکب و برهم نشین پندنامه را مورد بررسی قرار دهد.
    کلید واژگان: نسخه مصور پند نامه لقمان حکیم, رولان بارت, نظام, همسازه
    Azam Hakim *, Asghar Javani
    In the history of Iranian painting, there has always been a significant relationship between painting and literature. The lyrics written alongside the paintings represent part of this relationship. The narrative in painting was in most cases based on verbal narration. The visual version of Luqman-the Wise's letter of advice created by Mir Emad al-Hasani dating back to the 10th or 11th centuries is one of the different illustrated versions of Iranian manuscripts in the history of Iranian miniature that forms an inter-semiotic relation of the image and the writing. Although no definite date has been recorded on this version, experts date it around the years 961-1024 AH, i.e the estimated time of Mir Emad's perfection in art. The images of this version are not signed, but based on their characteristics; they might be considered works of artists such as Reza Abbasi or Shafi Abbasi. Like many other Iranian paintings, this manuscript enjoys a combination of verbal and visual systems. The verbal system includes the text of the Letter of Advice itself while its calligraphy and the visual system encompass images, illuminations (extensive intertext illuminations and illuminated frame), tables, book binding, as well as visual and aesthetic features of the text. The first question occurring here would be: What characteristics do the two main parts of this Letter have in relation with each other? It appears that these two syntagmas and also two syntagmatic dimensions (time and place syntagmatic) are in a bilateral relationship. The most important characteristic of compound texts like this Letter of Advice is the difference in the reading of the verbal and visual systems. Although due to the aesthetic characteristics of calligraphy, the verbal features of this manuscript are reaching the limits of local syntagma. Moreover, the type of binding as well as the location of the figures create timing syntagma (This version of the manuscript has been bound in the form of an accordion, and thus a continuous text has emerged in which one can see all eight pages simultaneously). However, the main characteristic of this version is the interference of the written text and illumination which leads to the omission of some figures. It somehow causes verbal/visual systems and syntagmatic /paradigmatic dimensions to cross and establish a creative system. The question which is raised here is that how does the paradigmatic dimension work in this transcript?  Since Roland Barthes, the 20th century French philosopher, used the linguistic topics creatively in reading nonverbal or compound texts, this research attempts to study the compound structure of the Letter of Advice by describing by analyzing some of his ideas. He employed linguistic rules of syntagmatic and paradigmatic systems in analyzing nonverbal texts in which these two axes function in separated ways. For instance Barthes has been using the two axes of the language described in the "Sign-function" analysis of a restaurant menu. He also mentions some other creative systems in which some degrees of overlap, such as arrangements that cause some differences in readings, arise. In the traditional paintings of Iran, there has been separation and discontinuity between language and image. Thus, whether the language prevails over the image or the image overcomes the language. But the Letter of Advice doesn't follow the same rule. Even though its components are diverse and could not be completely combined with each other, due to having calligraphy and drawings at the same time, this manuscripts shows signs of connection. Just like any other illustration, the elements comprising the figures in this version are organized based on the syntagmatic dimension but due to the elimination of some parts, they are in fact connected with the paradigmatic dimension. The parts omitted based on paradigmatic patterns connect to the visual parts and unconsciously fill the blank in the readers' mind. Thus, the elements that formulate this illustrated version alone or separately do not fit into one of the two aspects of language and both aspects exist at the same time. Deleted and invisible sections contribute to the formation of a more dynamic relationship between the text and the audience because the mind of the audience fills the blank parts virtually. The final and consistent gestalt of the image is what is illustrated through a combination of the individual's characteristics and mind.
    Keywords: Illustrated Version of Luqman-the Wise’s Letter of Advice, Roland Barthes, Syntagma, System
  • شهناز امینی، اصغر جوانی*، مجیدرضا مقنی پور

    تاثیرپذیری نگارگری مکتب اصفهان از وقایع و تحولات سیاسی، نظامی و تجاری دوره صفویه باعث پدیدارشدن نمونه پیکره‏های غیرایرانی در نگارگری مکتب اصفهان شد. این پژوهش به هدف شناسایی نمونه پیکره‏های انگلیسی و عوامل تاثیرگذار بر نگارگری مکتب اصفهان بر اساس مولفه‏های چهره و پوشاک انجام گرفته است. بر این اساس سوال های اصلی تحقیق به این گونه است که: 1.چگونه پوشش‏های انگلیسی وارد نگارگری مکتب اصفهان شده است؟ 2.مشخصه‏های چهره انگلیسی در نگارگری مکتب اصفهان کدامند؟ روش تحقیق مقاله توصیفی-تحلیلی و تحلیل داده‏ها به صورت کیفی(شرح و تفسیر) است. همچنین فنون جمع‏آوری اطلاعات به صورت متن خوانی آمده است.  نتایج به دست آمده نشان می‏دهد که در آثار مورد بررسی (از جمله اروپایی با سگ از رضا عباسی، دیدار خسرو و شیرین از محمد قاسم و...) پوشاکی مانند لباس، چکمه و کلاه تاثیرات بیشتری از پوشش‏های دوره الیزلبت اول تا جیمز دوم انگلیس پذیرفته است. این در حالی است که چهره‏پردازی‏ها بیشتر به نمونه چهره‏های ایرانی وفادار بوده است.

    کلید واژگان: پیکره ایرانی, پیکره انگلیسی, نگارگری, مکتب اصفهان
    shahnaz amini, Asghar Javani*, majid reza moghanipour

    In the era of Shah Abbas I of Persia, open door policy extended communication with neighboring and non-neighboring countries, then various figurines and personalitiesfrom most participators and communicatorssuch as slaves, crews, ambassadors, businessmen, travelers, doctors and artists were appeared in miniatures. Miniaturistwere obligated to record directly and indirectly thesecommunication in their miniaturesand present the class of society through their works. Especially, miniature by Isfahan school which received a great influence of political, military and commercial events in this period, introduced a number of non-Iranian figurines. Here, particular attention was paid to British who established extensive relationships with Iran from Shah Abbas I era. Painting as a visual media documents events and relationships, hence the review of miniatures emerge the spread of communication in cultural, social and economic directionswithin the Safavid period. There have been many discussions and studies on the miniatures of the Safavid era, and in some cases, the influence of non-Iranians’ painting, especially European style, have been investigated. However, non-Iranian figurines in miniature of Isfahan school have not been distinctly discussed. Although non-Iranians have been mentioned in historical books of Safavid period, identification and study of their figurines in miniatures are highly required. This study aims to identify examples of British figurines and portrays in the miniature of Isfahan school and unveils effective factors based on components of face and clothing; accordingly, the main questions of the research are as follows: 1. How were British costumes introduced into the miniature of Isfahan school? 2. What are the facial features of British here? In this study, the investigation strategy is descriptive-analytic and data analysis is qualitative (description and interpretation), the data base and information required are collected in the form of text readings, considering the written social history, the Safavid social and political period is discussed. Here, miniatures of Isfahan school are selected, and by collecting cardimages, icons and portrays are classified according to qualitative criteria such as style, species and morphology (face, gesture, attire). This paper examines first the political, military, and commercial relationships initiated at the time of Shah Abbas I till the end of Safavid era, then individually, samples of Iranian and British figurines are examined in terms of their faces and clothing in miniatures of different schools. Finally, six miniatures of Isfahan School which have been influenced by British characters and paintings, are analyzed. Shah Abbas I and his successors welcomed British entrants to Iran. Subsequently, the British style and characteristics were gradually emerged in the miniatures of Isfahan school and influenced clearly works of some artists, then a series of human figurines went beyond the principles of their schools and included non-Iranians features which led to the emergence of specific samples. In this period, British came to Iran more than any other European nations, and helped Safavid dynasty in military affairs, such as training the army by Robert and Anthony Shirley and expelling the Portuguese invaders from Qeshm Island. After Shah Abbas I and during his successors, relations with the Europeans were continuedand influenced greatly Iranian painting. The observations show that works (including European with dogs from Reza Abbasi, Khosrow and Shirin meeting from Mohammad Qasim and ...) which are examined in the use of attires such as: clothes, boots and hats, have been highly affected fromstylesoffirst Elizabeth to James II era. Same asattires, facial expressionsalsoexperienced changes. The face skinis depictedlighter than Iranian portrays, closer to palefacesin paintings of English artists. This white face was covered with short, reddened hair, which, according to the images and sources available to the Englishman, always shave their beard and mustache, adding the white face. The face of British in most of portrayshas narrower eyes stretched more than ofIraniandepicted in miniatures. However, in the miniatures of Isfahan School, Britishstyle influenced facial expressions less than clothing, where examples of Iranian portrayesare still dominated. Finally, the emerge of these figurines in the miniatures of Isfahan school, the interest of artists of this period in the clothing style and modesand theirtendency to European paintings which pushed around the characteristic of Isfahan school, made European styleto take the chair from Isfahan school.

    Keywords: Iranian figurine, British figurine, miniature, Isfahan school
  • صدیقه نایفی، اصغر جوانی، محمدرضا مریدی
    نقاشی های «مرد سوار بر اسب و فیل ترکیبی» صفوی دسته ای از آثار نقاشی ترکیبی جهان اند که محققان به ظهور و وفور تصویرگری آنها در سده 16ه/10م اذعان دارند. این آثار بر رغم جذابیت، در سال های بعد به دلایلی مبهم دچار رکود و تغییر مضامین شدند. تحقیق حاضر می کوشد با مبنا قرار دادن «نظریه بازتاب»، مبنی بر انعکاس جامعه و ایدئولوژی مسلط در آثار هنری و با استفاده از روش تحلیل محتوای تصاویر و تطبیق نتایج آن با تاریخ اجتماعی دوره صفویان، با پاسخ گویی به سوالاتی چون چیستی هویت و کنش پیکره های موجود در این آثار و نقششان در تکوین جامعه و چگونگی بازتاب جامعه در آنها به برخی از این دلایل اشاره نماید. گفتنی است داده های تصویری در این تحقیق به شیوه اشباع نظری و داده های تاریخی به روش اسنادی جمع آوری شده اند. تعیین گروه ها و طبقات حاضر و غایب در بدنه اجتماع تصویرشده در این آثار، استخراج مقوله های اصلی از کدگذاری تصاویر شامل «حاکمیت یک پارچه و متمرکز» و «شاه هم چون رمه بان رعایا»، تطبیق مقوله های یادشده با کارکردها و کاستی های ایدئولوژی طبقه حاکم صفوی، نگاه انتقادی به مضامین و سرانجام ارائه دلایلی برای رکود تصویرگری آنها در اواخر دوره صفویه چون کم شدن توان ایدئولوژی پویای اولیه و از رونق افتادن تشبی هاتی مانند «شاه هم چون رمه بان» از مهم ترین دستاوردهای این تحقیق به شمار می رود.
    کلید واژگان: تاریخ اجتماعی صفویه, حاکمیت متمرکز, رعایا, نظریه بازتاب, نقاشی پیکره در پیکره, نقاشی ترکیبی
    Seddighe Nayefi, Asghar Javani, Mohammad Reza Moridi
    The” Man on a composite horse and elephant” Paintings of Safavid belong to the world- composite paintings class that the scholars have acknowledged for emerging and abundance of them in the 16th / 10th century. Despite the attractiveness, those works faced stagnation and changing concepts over the next following years. This research on the context of the theory of reflection attempts to explain the influence of society and the dominant ideology in the art works and analysis of the content of images and its adaptation to the Safavid society, the nature and function of the identity and function of the figurative compartments in those works and their role in society and the reflection of society on them. The most important achievements of this research are determining the present and absent groups in the community which is depicted in those works, extracting the main concept from encoding images including "Integrated and centralized governance" and "king as herder of ra’āyā", adjusting those concepts with the capabilities and defects of the ruling class ideology, having a critical look at the concepts and finally presenting reasons for the stagnation of their illustrations, such as reduction of the capacity of the early dynamic ideology and the wane of metaphors such as ”king as herder of ra’āyā”.
    Keywords: Composite Safavid Painting, Safavid Social History, the Centralized Governance, Ra’āyā, Reflection Theory
  • شراره جلالی، اصغر جوانی*، افسانه قانی
    مهم ترین عامل ایجاد نقوش ذهنی در قالی ترکمن، محیط پیرامون و ذهنیت زن ترکمن است، از این میان می توان به حیوان قوچ اشاره کرد که در زندگی ترکمن ها به عنوان یک عامل موثر وجود داشته و دارد. نقش مایه قوچک برگرفته از ذهنیت بافنده ترکمنی از حیوان قوچ موجود در محیط اطراف خود، یکی از پرکاربردترین نقوشی است که در زندگی این قوم مشاهده می شود. قوچک (شاخ قوچ)، یک نماد کاربردی، آیینی و مذهبی است که نه تنها در قالی ترکمن، بلکه در دیگر هنرهای این قوم نظیر سنگ قبور، نمازلیق ها، جواهرات و سوزن دوزی استفاده می کنند؛ از این رو در این مقاله، به دسته بندی محتوا (اعتقادات، آداب ورسوم فرم قوچک در قوم ترکمن) و ساختار (تحلیل فرم قوچک در قالی ترکمن) پرداخته خواهد شد. این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی و جامعه آماری شامل پنج تخته قالی در اندازه های 6 و 12 متری و حجم نمونه تحلیل، 30 نقش مایه قوچک است که در حال حاضر نیز در سایر هنرهای ترکمن استفاده می شود. این مقاله در صدد پاسخ به این مساله است که اصول محتوایی و ساختاری انواع مختلف نقش مایه قوچک در قالی ترکمن کدام هستند؟ نتایج به دست آمده نشان می دهند که محتوای نقش قوچک (شاخ قوچ)، برگرفته از ذهنیت ترکمانان است که نزد خود آنها تعابیر گوناگونی هم چون شجاعت، قدرت و باروری از آن استنتاج می شود که این ویژگی ها، رابط نسل های گذشته تا به امروز بوده اند. شاخ قوچ در فرهنگ های مختلف با تعابیر دیگری هم چون ثروت، چشم زخم و طلب مراد نیز کاربرد دارد.
    کلید واژگان: محتوا, ساختار, قوم ترکمن, قالی ترکمن, نقش مایه قوچک
    Sharareh Jalali, Asghar Javani*, Afsaneh Ghani
    The most important factor in creating motifs in Turkmen carpet is the surrounding environment and the mentality of the Turkmen woman, including ram that has been considered as an effective factor in their lives. Ghouchak motif that comes from the Turkmen weavers' mentality regarding an animal in their surroundings is one of the most widely used designs that is seen in their lives. Ghouchak (horn of a ram) is a practical, religious and ritual symbol that is used not only in Turkmen carpets but also in other arts of this tribe such as gravestones, Namazlighs, jewelry and needlework. Therefore, this study tries to categorize the content (beliefs, customs of Ghouchak form among Turkmen people) and the structure (analyzing the Ghouchak form in Turkmen carpet). The statistical population of the present article consists of five carpets in sizes of 6 and 12 meters, and the sample size includes 30 Ghouchak motifs which are currently used in other Turkmen arts. This article that uses descriptive-analytical method, seeks to answer this question: what are the content and structural principles of different types of Ghouchak motifs in Turkmen carpets? The results show that the content of Ghouchak motif emanates from Turkmen's mentality, with various interpretations such as courage, power, and fertility derived from it, which have been the interface of past generations and the present day.
    Keywords: Content, Structure, Turkmen Folk, Turkmen Carpet, Qouchak Motifs
  • اصغر جوانی، حسن بلخاری قهی*، مهیار اسدی
    هنر پیکره تراشی و خاصه پیکره های انسانی که در دوران پس از اسلام مورد احتیاط قرار گرفته بود-اگر نگوییم دچار حرمان شده بود- در دوران سلجوقیان مورد توجه واقع شده و پیکره های انسانی با موضوعات مختلف ساخته شدند.
    از جمله این پیکره ها که احتمالا ساخته ی کاشان است، پیکره مردی ست که به حالت دوزانو روی زمین نشسته و کلاهی بر سر دارد که نام سلطان طغرل و تاریخ 538 ه. ق. بر روی آن مرقوم شده است. در صورتی که در سال مذکور هیچکدام از سه سلطان طغرل سلجوقی حکومت نمی کردند. از طرفی پیکره مورد بحث از سوی برخی کارشناسان به عنوان مهره شطرنج به مخاطبان معرفی شده است.
    هدف این مقاله تبیین کارکرد و دلیل شکل گیری پیکره مذکور و در پی آن اشتباه زدایی از اثری ایرانی است که دگرگونه به جهانیان معرفی شده است. سؤال اصلی مقاله چیستی مفهوم پیکره بوده و سعی بر آن است تا با استفاده از روش آیکونوگرافی و توجه به متون مکتوب و یافتن معنای ثانویه تصاویر، به سؤال مقاله پاسخ داده شود.
    نتیجه مقاله نشان می دهد که نشانگان موجود در پیکره هیچ گونه ارتباطی با شطرنج نداشته و به احتمال قریب به یقین یادمان مظالم نشینی و یا حضور سلطان در مراسم سماع است.
    کلید واژگان: مجسمه های سلجوقی, سلطان طغرل, پیکره های سفالین, پیکرک های کاشان, مظالم, سماع
    Asghar Javani, Hasan Bolkhari Ghehi *, Mahyar Asadi
    Art has very changes during the Seljuqs period and features that are distinguished from before and after and can be described as the unique attribute. A large part of these developments can be attributed to the cultural and artistic background of the Turks and the other part as a result of the culture of the Muslim Turks. The scope of these changes is so high that the art of sculpture and especially the human faces statue that had previously been (if we have not been, interfered with it) were out of circle, were once again addressed by artists and their supporters, and significant figures on subjects such as men Horse riding, men sitting in different modes, musicians, mother and child who were mostly created in Kashan.
    One of the pottery sculptures that is very likely to be built in Kashan, which is held in the Khalili collection in London, represents a man kneeling down on the ground and wearing a hat on the edge of that date of 538 A.H. And the name of Sultan Tugrul, which has led to the formation of this figure as the image of Sultan Tugrul Seljuk. Under the rule of the Seljuqs in Iran and ruled three sultan Tugrul that between the first and third rulers, were about 150 years old. The point is that the history mentioned on the edge of the hat is not the same as the rule of the government of any of the kings who called Tugrul, and on the other hand, the technique of making figurines from the perspective of some experts in the early seventeenth century, the time of the end of the Seljuqs rule, and the presence of Khwarizmshahians in Iran. On the other hand, the figure is discussed by the experts as a chess pieces to the audience, but with carefulness in the manner of sitting the figure and with a Comparison with historical figures that were used in other geographies than Iran as chess pieces, and Also with studying historical texts and adapting behavior and covering the royal with the present figure, seems this claim is doubtful and far from reality.
    The purpose of this article is to explain the function and the reason for the formation of this sculpture and consequently revision the mistake about this Iranian sculpture that has been introduced to the other world. This paper, which is a qualitative research of a fundamental type, aims to use the historic approach, using the approach- method of iconography and the basis of the Erwin Panofsky's views as the theoretical framework, using the historical sources coinciding with the subject and the analytical texts after It will achieve the answer to the question. Essentially, the method of data collection in this research is library method and It has always been trying to use the first-hand texts. The result of the research shows that the signs in the sculpture have nothing to do with chess pieces and are likely to be reflective of the “Mazalem”.
    Keywords: Selguqs’ sculptures, Sultan Tughrul, pottery statues, Kashan pottery, Mazalem, sama
  • صدیقه نایفی*، اصغر جوانی، محمدرضا مریدی
    چکیدهنگاره "شتر ترکیبی همراه با ساربان" که امروزه در موزه متروپولیتن نگهداری می شود، از آثار نقاشی ترکیبی ایران و متعلق به ربع سوم قرن 10/16 است. مسئله اصلی در این پژوهش به حضور پیکره های انسانی کوچک تر با شاخصه های ظاهری متفاوت -که یکی از آنها در توصیفات موزه متروپولیتن راهبی بودایی معرفی شده است- و تفاسیر اجتماعی مرتبط با آنها معطوف است. بر این اساس، پژوهش حاضر می کوشد تا با استفاده از رویکرد تاریخ اجتماعی و نظریه بازتاب، بر مبنای اسناد و با روش توصیفی تحلیلی به مسئله چیستی هویت پیکره های انسانی متمایز کوچک تر و چرایی حضور آنها در نگاره یادشده و به بیان دیگر، برخی زمینه های اجتماعی مرتبط با طبقات اجتماعی پایین تر که با تصویرگری این اثر در ارتباط هستند، پاسخ دهد. در این راستا، از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش، تعیین هویت پیکره های انسانی کوچک تر متمایز به عنوان قلندران صفوی است. ضمن آن که، حالات، ادوات و سایر ویژگی های پیکره های یادشده در هماهنگی با حالات قلندران (مانند خفته بودن در روز با پوستینی بر دوش) آیین های آنان (مانند جریده کشی و سقایی)، جایگاهشان نزد علما و حکما و فرجام برخی قلندران شورشی صفوی است.
    کلید واژگان: نقاشی صفوی, نقاشی ترکیبی صفوی, پیکره در پیکره, شتر ترکیبی, تاریخ اجتماعی صفویه, نظریه بازتاب, قلندر
    Seddighe Nayefi *, Asghar Javani, Mohammad Reza Moridi
    Reflection of Safavid Qalandars in "The Composite Camel with Attendant"Abstract Abstract Abstract Composite camel with attendant which is maintained in Metropolitan museum is the composite painting work of Iran and is related to third quarter of 10th -16th centuries. Like other composite painting of Safavid period, this painting has big figure in the center of its composition that is filled with smaller figures. This study is focused on the presence of human figures with different apparent features _one of which has been introduced as Buddhist monk in Metropolitan museum _and related social interpretations. accordingly, the issue of essence of distinguished and smaller human figures and the reason of their presence in mentioned picture; that is, social events which are related to depicting this work are tried to be answered by social history approach and reflection theory, documents and sources and descriptive-analytic method. Meanwhile, the most important findings include determining the essence of smaller human figures as Safavid bohemians (Qalandars) and pointing to the effect of them, their rites (such as Flag- Taking and Water- Carrying) and riots on depicting these smaller figures in mentioned painting.Keywords: Safavid paintings, Composite painting, Figures into figure, Safavid social history, Qalandar, Reflection theory.
    Keywords: Safavid paintings, Composite safavid painting, Figures into Figure, Safavid Social history, reflection theory, Qalandar
  • مرضیه سادات حسینی، اصغر جوانی*، رسول بیدرام
    نقاشان ایرانی تا اواخر دهه هفتاد شمسی بازاری بسته و نامشخص داشتند و شرایط لازم برای فعالیت اجتماعی را نداشته اند اما با گذر زمان شرایط متحول شد و فرآیند رو به رشدی را طی کرد. از نتایج آن موسسات بزرگی همچون کریستیز و ساتبیز شعبه هایی را در منطقه خاورمیانه تاسیس کرده اند و معبر صعود هنرمندان ایرانی به حراجی ها شده اند. از این رو مسئله اقتصاد و خرید و فروش آثار هنرمندان ایرانی به صورت جدی مطرح شد. هدف این مقاله شناخت فرآیند مشارکت نقاشی معاصر ایران در حراجی هاست. پرسش های اصلی در این تحقیق این است که «چه عواملی در موفقیت ورود اثر هنرمندان در حراجی ها تاثیرگذار بوده است»، «چه کسانی و چه موسساتی برای ورود اثر هنرمند در این حراجی ها دخیل بوده اند» و «نقاشی معاصر ایران چگونه در حراجی ها مشارکت داشته است.» بدین ترتیب باستفاده از روش توصیفی تحلیلی اطلاعات به دست آمده از مصاحبه های اکتشافی، این نتیجه دریافت گردیده است که چهار عامل در موفقیت ورود اثر هنرمند به حراجی ها تاثیرگذار هستند: سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، سرمایه اقتصادی و سرمایه نمادین. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد هشت گروه مهم در چرخه حراج اثر هنری فعالیت موثر دارند که عبارت اند از: هنرمند، گالری داخلی، دلالان، مشاور داخلی، متخصص خارجی، گالری خارجی، حراجی و خریدار مرسوم ترین نوع مشارکت هنرمند و اثر هنری در حراجی ها از طریق شش گروه هنرمند، گالری داخلی، مشاور داخلی، متخصص خارجی، حراجی و در آخر خریدار بوده است. در رابطه با مسئله چگونگی مشارکت، مشخص شد که هنرمندان نقاش به دو شیوه در حراجی ها مشارکت دارند: 1- مشارکت مستقیم، 2- مشارکت غیرمستقیم.
    کلید واژگان: نقاشی معاصر ایران, اقتصاد هنر, حراجی هنر
    marzieh hosseini, Asghar Javani*, rasol bidram


    Iranian painters had a closed and uncertain market in the late 1370’s, and the social conditions were not satisfying for emergence of an active art –however, after a while these conditions changed and improved. As the result, from Ordibehest 1384 ,big institutions such as Christies and Sotheby's established branches in the Middle East (Dubai) which paved the way for the Iranian and Arab artists. Iranian artists did well in this local market and got their position in international markets as well. This was the first huge step for the modern art of Iran. Certainly, Iranian artists’ participation in international markets in the early 21 century was significant, mainly in terms of sales. This auction has had a brilliant effect on the fate of Iranian artists and has linked them to international markets. Following that the presence of Iranian artists in the Middle East auctions began. Artists cannot easily participate in auctions, unless they have achieved the minimum requirements and the conditions for participation in the auctions. Individuals and institutions such as gallery owners and collectors, consultants, auction specialists, as well as other factors are to allow the works of art to be auctioned and give credit and role to artists. Therefore, economy and trade of the works of Iranian artists became an issue for governors. It is very important to pay attention to the questions such as: what are the causes of the success of Iranian artists in auctions? Which organizations and individuals were responsible for this participation and how? The purpose of this paper is to study the process of participation of Iranian contemporary painters in auctions. In this study the reasons for the Iranian artists’ success in terms of sales as well as the influence of people on this achievement (individuals and organizations (were explored. The descriptive and analytical methods have been used and data are collected from discovering interviews. The results show that artists participating in auctions were affected by four factors: cultural capital, social capital, economic capital and symbolic capital. These four factors can play different roles together and could make wealth in different combinations, but the best combination that could save the artists at the auction, gives them credit. It is first to know the cultural capital of the artist (for example, artist's background, creativity, intelligence and artistry, quality and variety in the artist's works), and the artist's social capital is absorbed (for example, the permanent and continuous presence of the artist in the art world, the artist's communication networks, the artist's character, the press attention, the taste of the agents of the auction, ...), then turn into symbolic capital (reputation). Finally, the combination of these capitals created economic capital. This kind of combination is a natural and correct process for participation in auctions. Artists can earn other combinations to achieve easier economic capital, but these capitals make a disproportionate combination which leads to the artist's failure in the next auction. Of course it may be that in a short period of time, obtaining the unreasonable emotional record of an auction, but that will not be permanent. Eight important groups considerably affect the cycle of art marketing: artists, inland gallery, dealer, inland counselors, external specialist, auction, external gallery and buyers. The most popular kind of participation of artists and artworks in auctions is through six categories of: artists, inland gallery, inland counselors, external specialist, auction and buyers.
    The Iranian artists take part in sales events in two ways:1-Direct participating which is too difficult and lacks the guarantees.
    2-Indirect participating that provides the guarantees and almost permanent participation. In the indirect participation method, there are many ways to get the artist's work to an auction, so that the artist himself may be unaware of his exposure to the auction. In this article, 17 types of participation are discussed. One of them is direct participation and the other 16 are indirect participation types. Of course, there are other paths that remain outside the scope of this article. Among these 17 indirect contributors to the auction, one is more conventional and well-known than the rest. In this research, the aim is to study the status and trends of the artist's presence from the first stage of production to selling it at auctions and determine what the current trend is and what is really going on
    Keywords: Contemporary Iranian Painting, Art Economy, Art Auction
  • عبدالله آقایی*، مرضیه پیراوی ونک، اصغر جوانی
    تاثیرپذیری نقاشی ایرانی از نقاشی اروپایی از اواسط عهد صفوی باعث ایجاد جریانی در نقاشی ایرانی شد که تا دوران معاصر نیز ادامه یافته است. به نظر می رسد طرح فضا در این جریان نقطه کانونی این مواجهه باشد. این مقاله شکل پذیرش و اجرای تکنیک پرسپکتیو خطی را در نقاشی متاخر صفوی به عنوان نمودی از نخستین مواجهه های هنری ایران با «مدرنیته» تحلیل و تفسیر می کند. یافته های بخش تحلیلی مقاله نشان می دهد که جریان اصلی نقاشی در اواخر عهد صفوی واجد فضایی «ترکیبی» یا «دوگانه» است و پرسپکتیو خطی در این نقاشی ها اغلب به صورت «ناقص» و «منطقه ای» اجرا شده است. در بخش تفسیری با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی هرمنوتیک هایدگر نشان داده شده است که این «ترکیب تعارض آمیز» تجسم مواجهه دو هستی شناسی ناهمساز است. به نظر می رسد پیش از آنکه در فضای اندیشه ایران طرح افکنش تکنیکی و ریاضیاتی «هستی» استقرار یافته باشد؛ در فضای نقاشی ایرانی ابزارهای تکنیکی برای بازنمائی فضای ریاضیاتی مدرن به کار بسته شد و در کنار فضای باقیمانده از سنت نقاشی ایرانی قرار گرفت. بنابراین می توان گونه ای «ناهمزمانی» را در شکل پذیرش تکنیک پرپسپکتیو خطی در نقاشی متاخر صفوی تشخیص داد. این امر تصویرگر شکلی از مواجهه با مدرنیته است که در آن دریافت صورت کالایی و تکنولوژیک مدرنیته مقدم بر استقرار طرح هستی شناسانه آن است.
    کلید واژگان: مدرنیته, نقاشی متاخر صفوی, پدیدارشناسی هرمنوتیک, فضا, پرسپکتیو خطی
    Abdollah Aghaie *, Marzieh Pirravi Vanak, Asghar Javani
    The impact of European painting on Persian painting from mid Safavid era, is one of the early signs of the Iran’s cultural encountering Modern West. This impact causes a trend in Persian painting even lasting to contemporary era. Studying appearance of this trend can illustrate a mode of Iranian’s cultural encounter with “The Modernity”. It seems that the projection of “space” in this trend, is the focal point of this encountering. In first layer, this essay is to describe the form of impact of Persian painting from modern illustration of space. This description is limited to paintings from 1628 A.D (year of Shah Abbas death) to 1722 A.D (fall of the Capital of Isfahan). In next layer this essay interprets this form of encountering. In other word, this essay quests about “How” and “why” of this encountering respectively in the first and second layers.
    In First layer formal analysis of rendering the linear perspective in Persian painting showed that this technique was incorrectly and regionally implemented here and main current of Persian painting in this time, has a “synthetic” or “dual” space. However, perspectival space is a unified and universal space, this space set beside the residue of traditional space of Persian miniature painting that is originally based on a fluid perspective and in which “the particular” is dominant. When this setting appeared in Persian painting, learning perspective techniques was possible in Iran; but there was a historical obstacle or more exact, an ontological obstacle for correct and complete learning and using of this technique.
    In second layer, using hermeneutic phenomenology approach, it is shown that this space is a “conflicting synthesis” which illustrates non-compensable ontologies encountering. It seems that this technique (Linear perspective) was detached from its ontological context and interred into a different context in which wasn’t able to expand and apprehend. Perspectival space is corresponding to the concept of space that Modern physics already is based on. The Science that justly represents the mathematical character of Modern ontology. But this ontological context was not existed in Safavid era. Besides, the Modern conception of space wasn’t existed in philosophy and physics of that era. And generally, the historical ontology didn’t prepare the required context for changing the concept of place as a qualitative concept to the concept of space which is a quantitative one. It can be said that before establishment of mathematical and technical projection of “Being”, this technique was entered into space of Persian paining as a commodity or an instrument. This reception associates with mode of encountering with “the Modernity” in which technological instrument’s receptions is prior to its projection of Modern ontology. Thus “the Non-simultaneity” can be distinguished in rendering of linear perspective in space of Persian paining. This means that liner perspective appeared in the space of Persian painting in Safavid era, the “age” that it didn’t belong to. “The Non-simultaneity” can be seen as the dominant mode of encountering with the Modernityý in the history of Persian painting since mid-Safavid era.
    Keywords: Modernity, Later Safavid Painting, Hermeneutic phenomenology, Space, Linear Perspective
  • اصغر جوانی، مریم قاسمی سیچانی، امیرحسین چیت ساریان، بهمن فیزابی *
    هدف از این پژوهش تبیین ویزگی های تکثیر «نگاره های گردان» معقلی (خط بنایی) مطابق با نمونه های ارزشمند تاریخی است. گونه ای از نگاره های معقلی که با تکرار دایره وار و دوران پیوند دارد در این پژوهش معقلی «نگاره های گردان» نامیده می شود و بدلیل توجه به اصالت نام های استفاده شده توسط معماران قدیم، به جای «خط بنایی» از «معقلی» استفاده شده است. این معقلی ها در اشکال مختلف از سه تا چندضلعی با ویژگی های: تقارن، درهم قفل شدگی حروف، گسترش و جلوه سه بعدی مشاهده می گردند. این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و توسعه ای، با جمع آورد اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و مشاهدات میدانی انجام و برای تبیین مراحل بصری از روش نگاشت ادراکیاستفاده شده است. نمونه معقلی های گردان، از دو نگاره گردان چهارعلی(ع) مدرسه نیم آورد اصفهان، و شش علی(ع) مسجدجامع یزد انتخاب شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد طراحی این دو نگاره و دیگر نگاره های گردان از جمله نگاره های گردان بناهای قوام الدین شیرازی از قواعدی مشابه پیروی می کنند، با الگو قراردادن این قواعد می توان نگاره هایی جدید در اشکال مختلف ترسیم کرد. درخلال این ترسیمات و با افزایش تعداد اضلاع نگاره ها، به دلیل ازدیاد تعداد کلمات و کمی فضا، ماهیت حروف مبهم و ناخوانا می شود. برای جبران این نقیصه لازم است بر گام های تشکیل دهنده نگاره افزوده گردد، در طی این فرآیند مرکز نگاره وسیع تر شده و حروفی که در گام های مرکزی نگاره قرار دارند شکل متفاوتی پیدا می کنند که این امر برای شکل گیری حروف در گام های میانی و محیطی الزامی است. همچنین در ترسیمات چهارتایی با حذف یک چهارم نگاره، و اتصال قسمت دوم و سوم به هم می توان نگاره هایی با جلوه سه بعدی به دست آورد.
    کلید واژگان: معقلی, نگاره های گردان, نگاره های سه بعدی, مدرسه نیم آورد, مسجد جامع یزد
    Asghar Javani, Maryam Ghasemi Sichani, Amirhosien Chitsazian, Bahman Faizabi *
    The main objective of the present study was to explain proliferation features of Mo’aqali (masonry script) “rotating scripts" in accordance with examples of historical value. A type of Mo’aqali script made of repeated circular words (rotating scripts) was analyzed in this study. This is in fact a masonry script that was called Mo’aqali scripts by traditional architects. These scripts are found in many forms from triangular to polygonal shapes with a set of features such as: symmetry, interlocked letters, expansion and three-dimensional effects. This study was conducted using a descriptive-analytical and developmental method with a set of data collected through library methods and field observations. Visual analysis was performed using cognitive maps. The sample of rotating scripts was selected from two rotating scripts, one with four repetitions of the word Ali (AS) in Nim Avard School in Isfahan and the other with six repetitions of the word Ali (AS) in Yazd Congregational Mosque. The findings of the study suggest the design of these two scripts and other rotating scripts, including those found in Qavamoddin Shirazi buildings and constructions follow the same rules. Using these rules, it is possible to draw new scripts and images in different forms. If the number of sides of images and the number of words within them increase, the resulting letters and words become vague and illegible. To compensate for this shortcoming, the number of circles forming the image must be increased. In this process, the center of the image is extended and the letters placed in the central circle are drawn with a different shape and this is necessary for the formation of letters in central and peripheral circles. In addition, in four-sided images, by eliminating a quarter of the image, and connecting the second and third parts together, it is possible to form images with three-dimensional effects.
    Keywords: Moaqali, Rotating Scripts, Three-dimensional Images, Nim Avard School, Yazd Congregational Mosque
  • رضا افهمی، اصغر جوانی، سید محمد مهرنیا
    به زعم بسیاری از محققین، نگارش شاهنامه بزرگ ایلخانی یکی از روش هایی بوده که ایلخانان با هدف مشروعیت بخشی به حکومت خود از طریق برقراری پیوند میان ایلخانان و شاهان اساطیری ایران در نگارخانه های دربار از تولید آن حمایت کردند.
    هدف چگونگی بازتاب و نحوه بیان قدرت و مشروعیت در نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی.
    روش تحقیق به شیوه کتابخانه ای و تحلیل موردی برخی از نگاره های مهم انجام پذیرفته است.
    بیان مسئله پژوهش حاضر در صدد آن است تا بررسی کند که چگونه مشروعیت ایلخانان در نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی بازتاب یافته و به پیوند آنان با فرهنگ ایرانی کمک کرده و به چه نحو در نگاره ها به نمایش درآمده است.
    نتیجه گیری نتایج حاکی از آن است که بر خلاف گفتمان1اولیه مغولان که مبتنی بر یاسای چنگیز و با ورود چنگیز و فتوحات اولیه او بر پایه وحشت و ارعاب بنا شده بود، در دومین حمله مغولان که به فتح سراسری و تشکیل حکومت ایلخانی توسط هولاکوخان منجر شد، به گفتمان تسلط و اقتدار بدل شد و در نهایت در اواخر دوره ایلخانی و با مسلمان شدن سه حاکم آخر ایلخان، حاکمان در برابر فرهنگ ایرانی نرمش و انعطاف نشان داده و زمینه های ایرانی گرایی را فراهم کردند. مغولان از شاهنامه در راستای جایگزینی خود با شاهان اساطیری ایران بهره گرفته و به انتخابی گزینشی از صحنه نگاری شاهنامه روی آوردند؛ البته نه در راستای انطباق با نقاط عطف داستانی شاهنامه، آن گونه که در دیگر نسخ دیده می شود، بلکه در رابطه با صحنه هایی که در آن با توازی میان صفات شاهان ایرانی و ایلخانان و جایگزینی بصری خود و آنان قادر بوده تا توازی منطقی میان آنان و شاخصه های مشروعیت حکومت ایرانی را فراهم سازند تا راهی برای کسب مشروعیت و پذیرش هویت ایرانی برای خود به وجود آورند. امری که نشانگر قرارگیری شاهانه بزرگ در بطن گفتمان مشروعیت خواهی ایلخانی در راستای ایرانی گرایی به منظور کاهش فاصله با جامعه ایرانی بوده است.
    کلید واژگان: شاهنامه بزرگ, ایرانی گرایی مغولان, نگارگری ایران, مشروعیت, هنر ایلخانی
    Reza Afhami, Asghar Javani, Seyed Mohammad Mehrnia
    According to many researchers writting of the great shahnameh was supported by ilkhanids to legitimize their dynasy by making relations between Ilkhanid kings and mythical iranan kings.
    Purpose The current study aims to shed light on the significan role of Shahnameh in legitimation and Persianism of Mongols.
    Method This artice has been written by the use of discource and liberary method and analysis of important paintings and is based on Foucault’s geneology theory.
    Statement of the Problem in this article , persianism means the procces that Mongols went through in order to replace their own culture with Iranian culture and legitimize themselves
    Conclusion It can be inferred from the results that contrary to the initial discourse1 which was based on Ghenghis’s yasa2 that Ilkhanid dynasty is devided into 3 stages :1.the first one is known for Ghenghis’s invasion and victories in wars and represents terror and fear.
    2.this stage is called power and domination discourse because of ilkhanid’s attacks that led to conquest of iran.
    3.at the last stage ilkhanid rulers converted to islam and became adapted to iranian culture. this situation caused the establishment of basics of persianization.
    Shahnameh was used by Mongols in order to replace themselves with mythical kings of iran. they selectively chose some illustrations of Shahnameh that could be helpful in emphasizing the similarities of the mythical kings and Mongol rulers so that they could be more acceptable for Iranian people. this shows the significant role of Shahnameh on their way to Persianism and legitimation.
    Keywords: Great Mongol Shahnameh, Iranian nationalism Mongols, Iranian painting, Legitimation, Ilkhanid art
  • اصغر جوانی، رضا افهمی، سید محمد مهرنیا *
    شاهنامه بزرگ ایلخانی سرآغاز جنبش عظیم نگارگری ایرانی است. با وجود این، این شاهنامه تغییرات متعددی را در طول زمان داشته که شناسایی آنها محققان را قادر می سازد تا از تفاسیر نادرست در زمینه این اثر و تاریخ هنر ایران ممانعت به عمل آورند. در همین راستا، پژوهش حاضر، به منظور شناسایی آسیب های وارد بر پیکره این شاهنامه در ادوار مختلف مرمت و فروش آن، به بررسی مجموعه برگه های برجای مانده پرداخته و ضمن شرح آسیب های وارد و تغییرات آن به شیوه توصیفی- تحلیلی و نیز تطبیق بین عناصر نگارگری و با اتکا به منابع کتابخانه ای و مطالعه بر روی نگاره ها، نوع و حجم این تغییرات را مشخص سازند. سئوال اصلی در خصوص چیستی و چرائی وجود برخی عناصر غیرمتعارف و نامانوس در تعدادی نگاره های این شاهنامه است. با توجه به داده های تحقیق و تجزیه و تحلیل نمونه هایی از آثار مذکور، نتایج نشانگر آنست که آسیب های وارده بر اثر مرمت و بازپیرایی شامل تغیر حواشی، افزودن عناصر نامتناسب به تصاویر، سبک نقاشی ها در مرمت دوره قاجار و آسیب های مربوط به جداسازی و از هم گسیختن ساختار نقاشی ها و صفحات و تکمیل ناصحیح نگاره ها به دوره دموت تعلق دارد.
    کلید واژگان: شاهنامه بزرگ ایلخانی, شاهنامه نگاری, نگارگری ایرانی, مرمت, آسیب شناسی
    Asghar Javani, Reza Afhami, Seyed Mohammad Mehrnia *
    Great Ilkhanid Shahnameh is the beginning of a great movement of Iranian painting. However, the Shahnameh has seen several changes over time and identify these changes will enable researchers to prevent incorrect interpretation on this work and the history of Iranian art . In this regard, this study aimed to identify damages on the body of the Shahnameh repair and sell it at different times, has reviewed the remaining pages and enter the explanation of damages and changes, by the descriptive - analytical methods and by visiting the library resources and the study of painting and determine the type and volume of these changes .The main question is about the presence of some unusual and unfamiliar elements in the images of the Shahnameh. According to research data and analysis of the above mentioned examples: results show, the damage inflicted, during the restoration and repair, includes changing the margins, add elements of inappropriate images, qajar painting style of restoration and damages of isolation and disrupt the structure of paintings and pages and the completion of improper painting belongs to George Demottes period.
    Keywords: Great IlkhanidShahnameh, Writing the Shahnameh, Iranian Painting, Restoration, Pathology
  • اصغر جوانی، محمد خزایی، منصور کلاه کج*
    اساس گرافیک برمبنای ارتباط آسان با مخاطب دریک فرآیند خلاقانه و تاثیرگذار است. شاخه های متنوعی چون صفحه آرایی، طراحی نشانه، تصویرسازی، بسته بندی کالاهای تجاری و فرهنگی، طراحی صفحات وب، بخشی از عملکرد طراحی گرافیک است که برای ایفای سه کارکرد عمده آن یعنی، اطلاع رسانی و آموزش، معرفی و هویت نمایی، عرضه و تبلیغات به کار گرفته می شوند. هرکدام از این کارکردها به گونه ای خاص در ارتباط با مخاطب نقش آفرینی می کنند. گرافیک هم به مانند دیگر رسانه های بصری پیام های خود را به سه شیوه بیانی، چون بازنمایی یا شبیه سازی طبیعت، انتزاعی ونمادین، ارسال می کند. ازآنجاکه شیوه انتقال پیام ها بسته به نوع اثر گرافیک و محتوی آن متفاوت است، مقاه حاضر، پژوهشی است پیرامون کاربرد بیان بازنمایی و چرایی استفاده از آن در آثار گرافیک. موضوع این مقاله شناخت بیان بازنمایی، انواع و نقش آن در آثار گرافیک است. هدف این مقاله، شناخت چند و چون شیوه های ارتباط و نقش آنها در آثار ارتباط تصویری به منظور آشنایی بیشتر علاقه مندان و دانشجویان این رشته است. این پژوهش از جهتی که مفهوم بازنمایی و نسبت آن با خلاقیت، ارتباط و همچنین کپی یا نسخه برداری را که در تعریف بازنمایی آمده را معلوم می کند، مهم و ضروری است. سوالات این مقاله بدین شرح است : بازنمایی در گرافیک از چه جنبه هایی مطرح است؟ هدف از آن چیست؟ نمایش و بروز آن در گرافیک چگونه است؟ تحقیق حاضر، کاربردی است که با رویکردی کیفی، به شیوه توصیفی تحلیلی به بیان نتیجه می پردازد. شواهد این مقاله برگرفته از منابع کتابخانه ای و آثار گرافیکی منتشر شده است. یافته های مقاله نشان دهنده آن است که باورپذیری، معرفی، ارتباط سر راست و مستقیم، جلب توجه و اعتماد، اقناع، هدایت و راهنمایی، مسیریابی، در غالب عملکردهای سه گانه گرافیک چون هویت نمایی اطلاع رسانی و تبلیغات از دلایل عمده بازنمایی در طراحی گرافیک است.
    کلید واژگان: بازنمایی, گرافیک, ارتباط تصویری
    Asghar Javani, Mohammad Khazaei, Mansour Kolahkaj *
    Graphic design tries to convey the message to the viewers through an effective and innovative process. It includes a wide variety of branches such as book illustration, trademark design, motion pictures, packaging, web site design, etc, all of which try to meet three basic functions: giving information or instruction, making introduced and identity presentation and advertisement or promotion. Each distinct function communicates with the viewer through a different way. Like other forms of visual media, graphic design conveys the messages through three different ways: representational (or simulation of nature), abstract and symbolic (or encoding).Different messages are generally expressed by different modes of graphic design approaches. The present study focused on representation approach in graphic design and on its justification usage. To meet this end, this study first addressed the content of representational approach, its different kinds and the ways it worked in graphically designed works for graphic design students and all those interested in this field. Meanwhile, different ways of communication as well as how they can be realized graphically were addressed. Since creativity always plays a major role in graphic design and seemingly representational expression conflicts with creativity, the present study aimed to make clear the relationship between creativity and representational expression. The main questions posed here include 1- In what ways representation is realized in graphic design? 2- Basically what intention is met by graphic representation? 3- How is a creative graphic representation possible? The data were collected based on library sources and on certain graphic designs. The results of this applied research were analyzed descriptively. The results indicated that in all three functions of graphic design mentioned earlier, certain objectives are met including believability, introducing, straightforward communication, attracting attention, establishing credibility, guiding direction, being convinced
    Keywords: Representation, Graphic, Visual communication
  • ریحانه رفیع زاده اخویان *، اصغر جوانی، محمد جواد صافیان
    حوزه رسانه نوین به گفتمانی اشاره دارد که با تکنولوژی و رسانه های معاصر پوشیده شده است. امروزه بسیاری از هنرمندان با تکنولوژی دیجیتال به مثابه رسانه هنری سروکار دارند. واقعیت افزوده، فن روی هم گذاری نگاره های کامپیوتری بر نمای زنده جهان واقعی است. هنر واقعیت افزوده، به آثار هنری نمایش داده شده در محیط واقعی گفته می شود که از واقعیت افزوده به مثابه رسانه هنری استفاده می کنند. به دلیل تعاملی بودن هنر واقعیت افزوده، مخاطب آن به کمک کنش بدنی خود به تجربه زیباشناختی می پردازد. هدف از این پژوهش، بررسی نقش بدن در تجربه هنر واقعیت افزوده است. نمونه های مورد مطالعه، برگرفته از آثار هنر واقعیت افزوده در دوسالانه های ونیز و استانبول در سال 2011 است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش، استفاده از سنجه های غیرواکنشی شامل عکس و تصاویر ویدئویی برگرفته از اینترنت است. در این پژوهش با تبیین تمایز میان دو مفهوم تصویر بدن و شاکله بدن نزد موریس مرلوپونتی، مشاهده می شود که در هنر واقعیت افزوده با استفاده از شاکله بدنی، عاملیت مخاطب اثر هنری به عنوان هستی تن یافته افزایش یافته است و التفات سوژه متجسد در مقابل رسانه، به شیء افزوده شده معطوف می شود.
    کلید واژگان: پدیدار شناسی, تن یافتگی, رسانه نوین هنری, هنر دیجیتال تعاملی, واقعیت افزوده
    Reihaneh Rafizadeh Akhavian*, Asghar Javani, Mohammadjavad Safian
    Phenomenology has been center of the tradition of continental European philosophy throughout the 20th century. Phenomenology, as we know it, was started by Edmund Husserl. Husserl proposed practice of phenomenology by “bracketing” the question of the existence of the natural world around us. Husserl's suggestion was followed by a flurry of phenomenological writing in the first half of the 20th century. Maurice Merleau-Ponty, one of the famous classical phenomenologists, expanded a rich variety of phenomenology emphasizing the role of the body in human experience. He concentrated on the “body image” and “Body Schema”, our experience of our own body and its importance in our activities. He refused Cartesian dualism between soul and body and believed to subject-body. Many artists deal with digital and electronic technologies as a medium that suggests creative ideas to them. One of the newest of these technologies is Augmented Reality. Augmented Reality is the art of super-imposing computer graphics over a direct or indirect view of the real and physical world. Augmented Reality Art is artwork exhibited in a real world using Augmented Reality technology as medium. Since Augmented Reality Art is, fundamentally, digital art embedded into a real-world environment, it can easily be made interactive and animated. As the viewer must become involved in physically with the site to experience the artwork, Augmented Reality Art provides the embodied experience of the human body. Recent advantages in Augmented Reality applications have led to an important shift in the understanding of the nature and type of Augmented Reality and its novel areas of applications, such as Art. Although, the current progress in the field of Augmented Reality and Augmented Reality Art requires continuous logical and methodological attention. This paper is just a step toward understanding the concept of Augmented Reality Art. The goal of this paper is surveying the role of body in experience of Augmented Reality Art and provides a phenomenological analysis of Augmented Reality as medium in Contemporary Art. First of all, we will define Augmented Reality as a technology in new media era. Then we will survey it’s applications in activism, medical, and it’s Experiences for Museum Visitors .After that, we will describe the characteristics and the main aspects of Augmented Reality Art with a comparison between this new media art and pre-Augmented Reality Art. By using of contemporary interpretive and qualitative approaches to video analysis, we will analyze the natural data such as pictures and videos that has been downloaded from Internet. This videos show augmented reality artworks that were presented in 2011Venice and Istanbul Biennials. In the experience of Augmented Reality Art, the spectator is technically enabled to utilize the body schema to increase his agency as an embodied being. To improve this embodied experience, we have to develop a technology that is transparent that provide the transparency of directionality and the noematic one. The subject of this experience should not be able to see device or medium. Additionally, the object presented to subject must have the usual typology of perceivable object.
    Keywords: Phenomenology, embodiment, New Media Art, Interactive Digital Art, Augmented Reality
  • ریحانه رفیع زاده اخویان *، محمدرضا شیروانی، محمد جواد صافیان، اصغر جوانی
    ظهور تکنولوژی و رسانه دیجیتال در هنر پدیده ای معاصر است. در تکنولوژی واقعیت افزوده، نمایی سه بعدی و تعاملی از جهان واقعی برای مخاطب ایجاد می شود که ترکیبی از واقعیت و مجاز می باشد. هنر واقعیت افزوده از این تکنولوژی به مثابه رسانه استفاده می کند. هدف از این مقاله تبیین هنر واقعیت افزوده و واکاوی این مطلب است که واقعیت ساخته شده در این هنر چه نسبتی با واقعیت جهان واقعی دارد. این پژوهش با روش تحلیل داده های ویدئویی در حوزه جامعه شناسی و با استفاده از نظریه ادموند هوسرل، به تحلیل آثار هنر واقعیت افزوده که توسط هنرمند معاصر یوشع ابراهیم، در آپریل سال 2014 میلادی در مکزیک به نمایش در آمده اند، می پردازد. نتایج نشان می دهد واقعیت تولیدشده توسط رسانه واقعیت افزوده با واقعیت جهان واقعی تفاوتی نداشته و مخاطب، نسبت به آن همچون پدیده های واقعی کنش نشان می دهد.
    کلید واژگان: رسانه دیجیتال, هنر واقعیت افزوده, واقعیت, تعامل, مخاطب
    Reihaneh Rafizadeh Akhavian*, Mohammad Reza Shirvani, Mohammad Javad Safian, Asghar Javani
    Today, digital technology has affected many aspects of human life and art is one of them. In contemporary art, many artists deal with digital technology as a medium. Augmented Reality, a variation of virtual reality, is the art of super-imposing computer graphics over a direct or indirect view of the real world. Augmented Reality Art is artwork exhibited in a real world using Augmented Reality technology as medium.
    The goal of this paper is to describe the characteristics and the main aspects of Augmented Reality Art and to analyze the reality that is made by Augmented Reality technology. For this purpose we use Pictorial Image Consciousness theory which is proposed by Edmund Husserl. By use of contemporary interpretive and qualitative approaches to video analysis, we will analyze such natural data as pictures and videos downloaded from internet. These videos show Augmented Reality artworks that were presented in an exhibition by new media artist Josue Abraham in Merida, Mexico on April,2014.
    The subject percepts the augmented objects as natural objects because AR technology presents them to us as existing in the real world and as common perceptual objects. In addition, action of subject is not different from the ordinary one.
    Keywords: digital medium, augmented reality art, reality, interactivity, audience
  • اصغر جوانی، محمد خزایی، منصور کلاه کج
    سیطره و نفوذ رسانه های جدید که عمدتا با نرم افزار، تصویر، فونت و موضوع مشترک در حال گسترش است،اگرچه نویدبخش زبان بصری یکدست برای ارتباط آسانتر است ، اما این یکدستی زبانی، همواره مخاطراتی چون، به حاشیه راندن یا فراموشی فرهنگ های بصری متنوع جهانی را نیز به دنبال داشته است. در ایران نیز این مخاطرات، با عدم استمرار محتوا و عناصر بصری ایرانی در حوزه های مختلف، چون، مخدوش شدن سیمای شهرها، ناپدید شدن کهن الگوهای خاطره انگیز و جایگزین شدن عناصر نامانوس در فضای شهری، رخ نموده است. دغدغه هایی از این دست موجب شده، هرازگاهی برای مقابله با این عوارض بصری از سوی نهادهای دولتی و غیردولتی، عناوین متعددی همچون، هویت ایرانی، کاربرد تصاویر ایرانی، استفاده از عناصر فرهنگی ایرانی، تولید محتوای ایرانی در حوزه بصری مورد تاکید قرار گیرد. با توجه به خواست عمومی توجه به فرهنگ خودی، مسئله این مقاله جایگزینی عنوانی جامع و کاربردی به جای عناوین گفته شده به منظور تمرکز بر موضوع و تداوم شایسته فرهنگ بصری ایرانی است، عنوان هویت بصری ایرانی مورد نظر این تحقیق، چنین کارکردی دارد. هدف این پژوهش از طرح عنوان هویت بصری ایرانی، بازآفرینی کهن الگوها، آفرینش و خلق الگوهای معاصر بصری ایرانی یا تاثیر از آنها برای کاربردهای جدید، مبتنی بر اصول و ضوابط روز گرافیک است، این مقاله به دنبال پاسخ به این سوالات است : هویت بصری ایرانی چیست؟ منظور از بازنمایی هویت بصری ایرانی در گرافیک چیست و منابع آن کدامند؟ براساس دستاورد این مقاله، هویت بصری ایرانی، عبارت است از همسانی و تشابه بصری یک اثر به آثار مادی و معنوی ایران، که تمایز آن اثر از آثار دیگر کشورها محسوس باشد. هویت بصری ایرانی به دوشاخه هویت بصری عام ایرانی و هویت بصری سازمانی ایرانی قابل تقسیم است. هویت بصری عام ایرانی مبتنی بر تاثیر،تشابه، الهام، بازنمایی، بازآفرینی، از نگاره ها و تصاویری است که به ایران تعلق دارد. هویت بصری سازمانی ایرانی هم در برگیرنده نمادها و نشانه های مصوب چون پرچم و سایر نشانه های رسمی کشور است که معمولا کاربرد آنها تابع قوانین و ضوابط خاصی است. هویت بصری ایرانی از منظر گرافیک نیز عبارت است از : اثری از گرافیک که درجه ای از همانندی و شباهت را با فرهنگ بصری ایرانی به طور مشخص داشته باشد یا آن اثر گرافیک بلافاصله ایرانی بودن را تداعی کند. این تحقیق از نظر هدف کاربردی است که با رویکرد کیفی به شیوه توصیفی ارایه می شود. شواهد و مثال های مورد بحث، برگرفته از منابع کتابخانه ای، پایگاه های اطلاعاتی علمی و خبری است.
    کلید واژگان: هویت, بصری, ایرانی, گرافیک
    Asghar Javani, Mohammad Khazaei, Mansor Kolahkaj
    Today, the dominance of modern media is growing thanks to various soft wares, graphic patterns and fonts. Although it has created a visually universal language to ease communication, it has also marginalized certain visual cultures around the globe. Such threats in Iran have appeared in the form of damaged views of cities and monumental patterns replaced with unfamiliar elements. In order find solutions to such concerns, every now and then, issues like Iranian identity, applications of Iranian pictures, and Iranian domestic content have come to the fore. The present study aimed to reach a comprehensive approach to deal with the problems mentioned and with how to represent domestic visual culture effectively. In fact, it aimed to revitalize national archetypes and to represent them in a new way based on modern graphic principles. The questions of the research include: what is the Iranian visual culture? What is meant by representation of Iranian visual identity graphically? The result indicated that Iranian visual identity is the visual similarity of a work to other Iranian works so that it is distinguished from the works of other nations. Iranian visual identity is divided into general and corporate identities. Iranian visual identity is inspired by representation and recreation of Iranian pictures and motifs. Visual corporate identity include formally approved symbols, and flags which generally follow certain norms and principles. Graphic representation of Iranian visual culture implies a given degree of similarity to Iranian visual culture so that the quality of being Iranian can be readily recognized. The present study is an applied qualitative research. Data were gathered based on library sources and media databases.
    Keywords: Identity, visual, Iranian, graphic
  • علی بوذری، اصغر جوانی
    نسخه خطی و مصور هزار و یک شب، محفوظ در کاخ گلستان، واپسین نسخه خطی مصور فارسی در سطح درباری و یکی از فاخرترین آنهاست که در دوره قاجار تدوین شده است. این نسخه به مدیریت هنری ابوالحسن غفاری معروف به صنیعالملک (د. 1283ق/ 1867م) و با همکاری سی و چهار هنرمند نگارگر، مذهب، جلدساز و صحاف در طی هفت سال (12691276ق/ 18531860م) به انجام رسیده است. گر چه نام برخی از هنرمندان فعال در این پروژه بر ما معلوم است، ولی نام نگارگران آن همواره در زیر سایه سنگین نام صنیع الملک، نقاش باشی دربار ناصری، پنهان مانده است.
    پژوهش حاضر براساس این فرضیه شکل گرفته است که نگارگران ناشناس نسخه خطی هزار و یک شب، از میان هنرمندان برجسته دیگر رشته های هنری، خاصه تصویرگری کتب چاپ سنگی، برگزیده شده بودند و اگر در این نسخه نامی از آنها نیست، میتوان، براساس شباهتهای ساختاری میان تصاویر چاپ سنگی و نگاره های این نسخه خطی، نام و نشان آنها را یافت. این پژوهش با بهرهگیری روش توصیفی تحلیلی و مطابقت برخی نگاره های نسخه خطی هزار و یک شب با تصاویر چاپ سنگی کتاب رموز حمزه (چاپ 1274ق/ 1857م) در پی یافتن پاسخ این سوال است که آیا تصویرگر کتاب چاپ سنگی رموز حمزه میتواند یکی از نگارگران گمنام این نسخه باشد یا خیر.
    برای این پژوهش، حدود دوازده هزار تصویر چاپ سنگی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت سه تصویر از کتاب رموز حمزه (1274ق/ 1857م)، اثر میرزا حسن اصفهانی و سه نگاره از نسخه هزار و یک شب، از میان بیش از سه هزار نگاره نسخه خطی هزار و یک شب، برای این پژوهش انتخاب شده است.
    شباهتها در ساختار بصری و طراحی تصاویر چاپ سنگی منتخب کتاب رموز حمزه و نگاره های منتخب نسخه خطی هزار و یک شب، این نظریه را تقویت میکند که میرزا حسن اصفهانی یکی از نگارگران نسخه خطی هزار و یک شب بوده است.
    کلید واژگان: سبکشناسی, هزار و یک شب, ابوالحسن غفاری, رموز حمزه, میرزا حسن اصفهانی
    Ali Boozari, Asghar Javani
    The illustrated manuscript of The Thousand and One Nights kept at the Golestan Palace is the latest illustrated royal manuscript and one of the most exquisite of all Persian manuscripts, which was produced during the Qajar period. It was completed under the directorship of Abu al-Hasan Ghaffari, Sani’ al-Molk (d. 1867) in collaboration with thirty-four painters, illuminators, book-cover makers and binders within a span of seven years (1853-1860). Although the names of some of the artists active in the project are known to us, the painter’s name has always been heavily clouded by the overwhelming name of Sani’ al-Molk, the master painter at Naser al-Din Shah’s court.
    The present descriptive-analytic study is based on this hypothesis that the unknown painters of the manuscript Thousand and One Nights were chosen from among the prominent artists belonging to other artistic fields, and that if there is no mention of their names in the manuscript under discussion, it is possible to identify them through the structural similarities between the lithographically printed pictures and the paintings in the aforementioned manuscript. This study seeks to find out if the painter of the Thousand and One Nights manuscript could be one of the painters of the lithographic print of the Romuz-e Hamzeh.The similarities between the paintings of the Romuz and those of the Thousand and One Nights seem to substantiate the hypothesis that Mirza Hasan Esfahani was one of the painters of the manuscript The Thousand and One Nights.
  • Firoozeh Mohammadi Hassanabadi, Asghar Javani
    The aim of intercultural translation is to communicate. Communication is acted via verbal as well as visual means. The interaction of verbal and visual means of communication makes a set of complex situations which demand special attention in translation. One context in which the interaction of visual and verbal elements gets vital importance is children’s picture books. Color is an integral part of children's books and a visual mode of communication. For the translator, to interpret symbolic colors, cultural knowledge of the source and the target cultures is required. To see how the cultural meaning of colors can be transferred and how the interrelationship of words and colors can be achieved, Nida and De Waard’s (1986) Adaptation Theory was utilized in this study. The theory was applied to eight children’s colored picture books aimed for school-aged children. Six of the books were originally written in English and translated into Persian and two of them were the other way round. The analysis of the data showed that the required features of the above-stated theory was rarely followed by translators and illustrators, and, except in one case, color symbolism was not considered by them. Findings of the study indicate that since visuals are inseparable elements of translating children's picture books, translators/illustrators should be dressed with enough information of visual-cultural aspects of translation in general, and of color symbolism in particular.
    Keywords: semiotics, visual semiotics, color, visual communication, multimodal translation
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال