به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب aydin sanamnejad

  • آیدین صنم نژاد، حسین قمری کیوی*، علی شیخ الاسلامی، علی رضایی شریف
    هدف

    پژوهش حاضر مقایسه و بررسی اثربخشی تاثیر رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور (مبتنی بر نظریه بوزورمنی _ ناج) و رویکرد درمانی هیجان مدار برافزایش صمیمیت و کاهش دل زدگی زناشویی زوج های دارای تعارضات زناشویی بود.

    روش

    این پژوهش از نوع شبه  آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون، با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل همه زوج هایی بود که در سال 1397- 1398 به دفتر مشاوره و خدمات روان شناختی خصوصی زیر نظر سازمان نظام روان شناسی در شهر ارومیه مراجعه داشتند از میان مراجعه کنندگان تعداد 24 زوج که به دلیل تعارضات زناشویی به این مرکز مراجعه کرده بودند؛ پس از همتاسازی آزمودنی ها، ملاک های ورود و خروج پژوهش به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه (هر گروه 8 زوج) که دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه است گمارش شدند. پس از اجرای پیش آزمون برای گروه آزمایشی بافت نگر هر زوج 10 جلسه و گروه آزمایشی هیجان مدار هر زوج 9 جلسه روان درمانی انجام گرفت. پرسشنامه های مورداستفاده شامل مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون و مقیاس دل زدگی زناشویی پاینز بود. برای تحلیل داده ها و فرضیه ها از روش آزمون آماری «تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر» و نرم افزار SPSS استفاده گردید.

    یافته ها

    نشان داد اثربخشی رویکرد هیجان مدار در افزایش صمیمت زناشویی، به صورت معناداری (001/0p<) بیشتر از رویکرد بافت نگر است؛ اما میان دو رویکرد در کاهش «دل زدگی زناشویی» تفاوت معنادار مشاهده نشد همچنین یافته ها نشان داد اثربخشی رویکرد بافت نگر نسبت به رویکرد هیجان مدار در «دل زدگی زناشویی» ثبات و پایداری زمانی بیشتری دارد.

    نتیجه گیری

    رویکرد هیجان مدار در مقایسه با رویکرد بافت نگر اثربخشی موثرتری در افزایش صمیمت زناشویی نشان می دهد و اثربخشی دو رویکرد در کاهش دل زدگی زناشویی یکسان است اما باگذشت زمان رویکرد بافت نگر در بهبود دل زدگی زناشویی ثبات درمانی بهتری نشان داده است.

    کلید واژگان: درمان بافت نگر انصاف محور, درمان هیجان مدار, صمیمیت زناشویی, دل زدگی زناشویی, زوج ها}
    Aydin Sanamnejad, Hossein Ghamari Givi*, Ali Sheykholeslami, Ali Rezaiisharif

    The aim of the present study was to compare and evaluate the effectiveness of Contextual Therapy fair-centered (CT) (based on Ivan Böszörményi-Nagy) and Emotion-Focused Therapy (EFT) on increasing Marital Intimacy and reducing Marital Burnout in couples. The method was semi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all couples who in 2017-2018 referred to the Sanam private office of counseling and psychological services (under the supervision of the Psychology and Counseling Organization of Iran) in the city of Urmia. Among them, 24 couples who have referred to this center due to marital conflicts, after matching the subjects and the criteria for entering and leaving the research, were purposefully selected and randomly assigned to three groups (Eight pairs in each group), which are two experimental groups and one control group. After performing the pretest, the Contextual Therapy group were performed 10 sessions and Emotion-Focused Therapy was 9 for each pair. The questionnaires used included Walker and Thompson's intimacy scale and Pines 's Burnout Scale. To analyze the data and hypotheses, the statistical test method of “repeated measurement variance analysis” and SPSS software were used. Findings showed that the effectiveness of Emotion-Focused Therapy in increasing intimacy was significantly (p < 0.001) than the Contextual. But there is no significant difference between the two approaches in reducing “marital boredom”, Also, the findings showed that, over time, the effectiveness of the Contextual Therapy approach to the Emotion-Focused Therapy in “marital burnout” is more stable.

    Conclusion

    In comparison Emotion-Focused Therapy a more effective effect in increasing intimacy and the effectiveness of the two approaches in reducing marital burnout is the same,but in the long run, the Contextual approach has shown better therapeutic stability in improving Marital burnout.

    Keywords: Contextual Therapy fair-centered, Emotion-Focused Therapy, Marital Intimacy, Marital Burnout, Couples}
  • آیدین صنم نژاد*، حسین قمری کیوی، علی شیخ الاسلامی، علی رضایی شریف
    هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور (مبتنی بر نظریه بوزورمنی-نایج) بر افزایش کیفیت زناشویی و کاهش دلزدگی زناشویی در زوجین دارای تعارضات زناشویی بود.

    روش

    روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون، با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل همه زوج هایی بود که در سال 1398- 1397 به دفتر مشاوره و خدمات روان شناختی خصوصی زیر نظر سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در شهر ارومیه مراجعه داشتند پرسشنامه های مورد استفاده شامل مقیاس کیفیت زناشویی فرم تجدیدنظر شده باسبی و همکاران (RDAS) و پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدیدنظر شده ثنایی و همکاران (MCQ-R) بود. پس از همتاسازی، آزمودنی ها در  دو گروه (آزمایش و کنترل) هر گروه 8 زوج گماشته شدند. سپس برای گروه آزمایشی 10جلسه روان درمانی با رویکرد بافت نگر انصاف محور  صورت گرفت و پیگیری پس از 3 ماه  انجام گرفت. برای تحلیل داده ها و فرضیه ها از روش آزمون آماری «تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر» و نرم افزار SPSS استفاده گردید.

    یافته ها

    نتایج نشان داد، اثربخشی رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور بر افزایش «کیفیت زناشویی» و کاهش «تعارضات زناشویی» با گروه کنترل در سطح (001/0<p)  تفاوت معنادار وجود دارد  و اثربخشی درمان با گذشت زمان پایدار است. بنابراین می توان گفت در درازمدت حس عدالت و انصاف در رابطه منجر به بهبودی پایدار کارکردهای خانواده می گردد.

    کلید واژگان: درمان بافت نگر انصاف محور, نظریه بوزورمنی-نایج, کیفیت زناشویی, تعارضات زناشویی, زوجین}
    Aydin Sanamnejad *, Hossein Ghamari Givi, Ali Sheykholeslami, Ali Rezaii Sharif

    The aim of the present study was to Comparison of the Effectiveness of Contextual Therapy fair- centered (CT) (based on Iván Böszörményi-Nagy) on the Marital Quality and Marital Conflict among couples. The statistical population consisted of all couples with marital conflict who referred to the clinic of Counseling and Psychological Services in Urmia in 2017-2018. The questionnaires included Bassby et al.'s Revised Dyadic Adjustment Scale (RDAS, and Sanai et al.'s revised marital conflict questionnaire(MCQ-R). In this study, applicants after matching divided into an experimental group (8 couples (and a control group (8 couple). Then, for the experimental group, 10 sessions were performed with Contextual Therapy and follow-up was performed 3 after months. To analyze the data and hypotheses, the statistical test method of "repeated measurement variance analysis" and SPSS software were used. The results showed that there is a significant difference (p < 0.001) between the effectiveness of the Contextual Therapy approach on increasing "marital quality " and reducing "marital conflict " with the control group and the effectiveness of therapeutic is steady over time. Therefore, it can be said that in the long run, a sense of justice and fairness in a relationship leads to a steady improvement in family functioning.

    Keywords: Contextual Therapy fair- centered, Iván Böszörményi-Nagy, marital quality, Marital Conflict}
  • آیدین صنم نژاد، حسین قمری کیوی*، علی شیخ الاسلامی، علی رضایی شریف
    هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی تاثیر دو رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور (مبتنی بر نظریه بوزورمنی-نایج) و روش درمان هیجان مدار برافزایش کیفیت و کاهش تعارضات زناشویی زوج ها بود. روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون، با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل همه زوج هایی بود که در سال 1398- 1397 به دفتر مشاوره و خدمات روان شناختی خصوصی زیر نظر سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در شهر ارومیه مراجعه داشتند از میان مراجعه کنندگان تعداد 24 زوج پس از همتاسازی آزمودنی ها، به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل گمارش شدند. پرسشنامه های استفاده شده در این تحقیق شامل مقیاس کیفیت زناشویی فرم تجدیدنظر شده (Busby, Christensen, Crane, & Larson, 1995) و پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدیدنظر شده (sanai zaker, Barati, & Bustani pour, 2008)بود. برای تحلیل داده ها و فرضیه ها از روش آزمون آماری «تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر» و نرم افزار SPSS استفاده گردید. یافته ها نشان داد اثربخشی رویکرد هیجان مدار در کاهش «تعارضات زناشویی»، به صورت معنی داری (001/p <) بیشتر از درمان بافت نگر انصاف محور است. همچنین میان دو رویکرد برافزایش «کیفیت زناشویی» تفاوت معنادار مشاهده نشد اما باگذشت زمان اثربخشی رویکرد بافت نگر نسبت به رویکرد هیجان مدار در «کیفیت زناشویی» ثبات و پایداری بیشتری دارد؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت ازآنجاکه متغیر تعارضات زناشویی ازنظر تیوری، وابستگی زیادی به نظریه دل بستگی و هیجانات دارند لذا رویکرد هیجان مدار اثربخشی موثرتری در این متغیر نشان داده است و ازآنجاکه در درازمدت حس عدالت و انصاف در رابطه منجر به بهبودی پایدار کارکردهای خانواده می گردد رویکرد بافت نگر در متغیر کیفیت زناشویی ثبات درمانی بهتری نشان داده است.
    کلید واژگان: درمان بافت نگر انصاف محور, درمان هیجان مدار, کیفیت زناشویی, تعارضات زناشویی}
    Aydin Sanamnejad, Hossein Ghamari Givi *, Ali Sheykholeslami, Ali Rezaii Sharif
    This study aimed to compare and evaluate the effectiveness of Contextual Therapy fair- centered (CT) (based on Iván Böszörményi-Nagy theory) and Emotion-Focused Therapy (EFT) on increasing Marital Quality and Reducing Marital Conflict among couples with marital Conflict. The method was semi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all couples who in 2017-2018 referred to the private office of counseling and psychological services in the city of Urmia. Among them, 24 couples were purposefully selected and randomly assigned to three groups, two experimental and one control group. The questionnaires included the Revised Dyadic Adjustment Scale (Busby, Christensen, Crane, & Larson, 1995), and the Revised Marital Conflict Questionnaire (Sanai Zaker, Barati, & Bustani pour, 2008). To analyze the data and hypotheses, the statistical test method of "repeated measurement variance analysis" and SPSS software were used. there is a significant difference (p < 0.001) between the effectiveness of the two approaches in reducing Marital Conflict and the effectiveness of the Emotion-Focused approach is significantly more than Contextual Therapy. The results also showed that there is no significant difference between the two approaches in increasing Marital Quality, but over time, the effectiveness of the Contextual Therapy approach to the Emotion-Focused approach in "marital Quality" is more stable. Because marital Conflict is theoretically highly dependent on attachment and emotion theory, therefore, the Emotion-Focused approach is more effective in this variable. And because in the long run, a sense of justice and fairness in a relationship leads to a steady improvement in family functioning, the Contextual approach has shown better therapeutic stability in the marital Quality than the Emotion-Focused approach.
    Keywords: Contextual fair- Centered Therapy, Emotion-Focused Therapy, marital quality, Marital Conflicts}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال