به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

badrieh ghavami

  • سیده زهرا علوی، شراره الهامی*، رضا برزویی، بدریه قوامی

    پژوهش حاضر به بررسی عنصر روایت در منظومه ی عاشقانه « ناظر ومنظور» اثر وحشی بافقی بر اساس نظریه «تزوتان تودوروف» می پردازد. ساختار روایت به شیوه سازمان دهی و مجموعه روابط و عناصر و اجزای سازنده اثر اطلاق می گردد و تحلیل ساختاری چگونگی ارتباط مابین این عناصر را بررسی می کند. از جمله دریافتن گزاره و پی رفت و هم چنین بررسی پیرنگ، راوی و زوایای سیر خطی داستان. البته غیر از موارد ذکر شده فکر و اندیشه محتوای اثر نیز بررسی می شود. بنابراین با توجه به پیدایش مکاتب نقد ادبی که باب تازه ای در پژوهشهای زبان فارسی گشوده است و هم چنین جایگاه منظومه های عاشقانه فارسی به عنوان آثار برجسته از آغاز پیدایش تاکنون، حامل بسیاری از ویژگیهای این زبان و ادبیات بوده اند و بررسی آنها از جنبه روایی قابل تامل است. این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به استخراج جنبه های روایی در این اثر پرداخته است. وجود هشت پی رفت وگزاره که گاه در بین آنها تعادل و عدم تعادل دیده می شود و اینکه پی رفت ها به تعادل نهایی نمی رسند، جنبه های علیت و علیت سازی برای ادامه روایت، شیوه پردازش شخصیت ها با توجه به دو عنصر عاشق و معشوق و موانع موجود برای رسیدن آنها به هم و موادگزاره ساز در روایت و... از یافته های این پژوهش است.

    کلید واژگان: روایت, تودوروف, ناظر ومنظور, وحشی بافقی
    Sideh Zahra Alaoi, Sharare Elhami *, Reza Borzoiy, Badrieh Ghavami

    The present study investigates the narrative element in Vahshi Bafghi's poem "Nazer and Manzour" (the observer and the observed) in the light of the theory of "Tzutan Todorov". The structure of the narrative refers to the method of organization, the set of relationships and elements and components of the work. The structural analysis examines the relationship between these elements including attainment of the proposition, the sequel as well as examining the plot, narrator and different echelons of the storyline. Of course, in addition to the mentioned cases, thoughts and notions of the content of the work are also examined. Therefore, considering the emergence of schools of literary criticism, which has opened a new chapter in Persian language research, as well as the position of Persian love poems that have been considered as prominent works from the beginning to the present and contain many features of Persian language and literature, the present research has extracted narrative aspects in this work through descriptive-analytical method together with using library resources. Existence of eight sequences and propositions, amongst which balance and imbalance are sometimes seen, and that the sequences do not reach the final balance, aspects of causality and causation to continue the narrative, the process of characterization considering the two elements of the lover and beloved and the existing obstacles on their way to reach each other and the propositional materials in the narrative are among the findings of this research

    Keywords: Narrative, Todorov, the observer, the observed, vahshi bafghi
  • بهار کاظمی، بدریه قوامی*
    گوتیک به سبکی در داستان نویسی گفته می شود که اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم در اروپا همزمان با اوج خفقان های نظام کلیسایی و تحمیل باورهای مذهبی بی قید و شرط بر مردم رواج یافت. این داستان ها در فضایی وهم آلود و خیال انگیز خلق می شوند. وظیفه داستان نویسان گوتیک تحلیل روان آشفته انسان هاست. رمان هایی را که با سبک و سیاق گوتیک نوشته می شوند، رمانس سیاه می نامند. در ادبیات شرق (کردی و فارسی)، وجود پاره ای رخدادهای سیاسی اجتماعی باعث پناه بردن داستان نویسان به دنیای سورریال و ریالیسم جادویی شده که در خلال این داستان ها می توان آثاری با سبک و سیاق گوتیک، اما متناسب با زیرساخت های اجتماعی جامعه داستان نویسان پیدا کرد. در این پژوهش که به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته است، به بررسی مولفه های گوتیک در رمان مرگ تک فرزند دوم از بختیار علی و شازده احتجاب از هوشنگ گلشیری و تناسب آن ها با جامعه کردی و ایرانی پرداخته شده و شیوه دو نویسنده برای بیان و کاربرد مولفه های گوتیک بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد که بختیار علی و هوشنگ گلشیری در داستان هایشان متناسب با شرایط جامعه خود از شاخص های گوتیکی بهره برده اند و گوتیک وسیله ای برای بازتاب شرایط سیاسی اجتماعی زمان این نویسندگان است که تنش های فردی و اجتماعی ناشی از اوضاع  سیاسی اجتماعی عصر خود را در قالب آن ارایه داده اند.
    کلید واژگان: گوتیک, ادبیات غربی, ادبیات کردی, ادبیات معاصر, مرگ تک فرزند دوم, شازده احتجاب
    Bahar Kazemi, Badrieh Ghavami *
    The Gothic style was a mode of story writing which became popular in the eighteenth and the beginning of the nineteenth century in Europe when suppression caused by church and religious beliefs on the people was dominant. These stories are created based on imaginary and unreal situations. The role of gothic writers is to analyze the psychological disorders; therefore, novels written in the gothic style are also known as black romance. In Eastern literature (Kurdish and Persian), some socio-political events encouraged story writers to go for surrealism and magical realism adapted with social infrastructure of their community. In this research, Gothic elements in Hoshang Golshiri’s Prince Ehtejab and Bakhtiar Ali’s Death of the Second Single Child have been explored through their relevance to Iranian and Kurdish society. Moreover, the style of both authors has also been investigated. The results indicate that Hoshang Golshiri and Bakhtiar Ali have used Gothic techniques in their stories in accordance with the social conditions of their society. The Gothic is a means to reflect the social and political conditions of these authors' era, where tensions caused by social issues in turn, yields to socio-political situation of their era in a Gothic format.
    Keywords: The Gothic, Western literature, Kurdish Literature, contemporary literature, Death of the Second Single Child, Prince Ehtejab
  • سیده زهرا علوی، شراره الهامی*، بدریه قوامی، رضا برزویی
    بی تردید وحشی بافقی یکی از مشهورترین شاعران دوره صفوی است که اهمیت او در سبک خاص بیان اوست. هنرآفرینی در مضمون و بیان احساسات و عواطف شاعرانه با زبان روان و ساده وصمیمی وی را در زمره شاخص ترین شاعران مکتب وقوع قرارداده است. اشعاروی را از زوایای مختلف می توان بررسی کرد. درون مایه های عرفانی در اشعار وحشی بافقی به ویژه در منظومه خلدبرین، از وجوه زیبای زبان و اندیشه های اوست. نگارنده  با پردازش توصیفی-تحلیلی اشعاروحشی، به این نتیجه رسیده که وی  با آن همه شور و شرر عاطفی و الهام شاعرانه که داشته عشق عرفانی یکی از درونمایه های فکری و شعری وی بوده است. دربیشتر آن ها، عواطف شدید و احساسات و درد و تالم درونی شاعر با زبانی روان و ساده و دلپذیر با نیرومندی هرچه تمامتر بیان شده و اگرچه منظومه های غنایی و عاشقانه وحشی، عشق مجازی او را نمایان کرده است، اما در عین حال خود آن را پلی برای حقیقت دانسته است.
    کلید واژگان: وحشی بافقی, عرفان, شعر, خلدبرین
    Seyedeh Zahra Alavi, Sharare Elhami *, Badrieh Ghavami, Reza Borzuei
    Undoubtedly, Vahshi e-Bafghi is one of the famous poets of the Safavid period, whose importance lies in his special style of expression. Art creation in the subject and expression of poetic feelings and emotions with his smooth, simple and intimate language has made him the most prominent poet of the school of occurrence. Poetry can be examined from different aspects. Examining the manifestations of the mystical elements in Bafghi's poems, especially in Khold e-Barin, is one of the novelties and beauties of his language and thoughts. By descriptive-analytical processing of Bafghi’s poems, the writer has come to the conclusion that with all the emotional passion and poetic inspiration he had, mystical love was one of his intellectual and poetic themes. In most of them, the poet's intense emotions, feelings, pain and inner anguish are expressed with a smooth, simple and pleasant language with the most force. He has revealed him, but at the same time he has considered it as a bridge to the truth.
    Keywords: Vahshi e-Bafaghi, mysticism, poetry, Khold e-Barin
  • نعمت منصوری، بدریه قوامی*، رضا برزویی، جمال ادهمی

    پژوهش حاضر به بررسی بینامتنیت در داستان های عزاداران بیل و تاتار خندان اثر غلامحسین ساعدی بر اساس نظریه میخاییل باختین می پردازد. آنچه امروز از آن به عنوان بینامتنیت یاد می شود اصطلاحی است که می توان آن را گفتمان میان متون نامید. بینامتنیت مطالعه ی گفتمان متن ها در آثار ادبی و فرهنگی جهان است . تا قبل از نظریات فردینان دوسوسور همه به مستقل بودن متن ها معتقد بودند، ولی نظریات سوسور از اعتبار این نظریه ها کاست. بر اساس این نظریه باختین معتقد است که متون و گویندگان آن ها آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های فکری و ادبی یکدیگر بهره می برند. نویسندگان این مقاله برآنند که با شیوه تحلیل محتوا و با هدف شناخت بیشتر آثار این نویسنده بر اساس نظریه باختین و با روش کتابخانه ای این دو اثر را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند؛ یافته های پژوهش نشان می دهد که نویسنده تحت تاثیر قرآن و عقاید اسلامی قرار گرفته است و هم چنین در خلال داستان ها به بعضی از باورهای عامیانه اشاره کرده است. نمود ضرب المثل و اسطوره، کنایه و آوردن بخشی از دعا و مناجات از شاخص های دیگر این آثار است. ساعدی گاه به داستان های دیگر در لابه لای آثارش اشاره کرده است و در عزاداران بیل ازلحاظ محتوا و درون مایه تحت تاثیر بوف کور صادق هدایت و مسخ کافکا قرار گرفته است.

    کلید واژگان: بینامتنیت, چندصدایی, گفتگومندی, غلامحسین ساعدی, میخاییل باختین
    Nemat Mansoori, Badrieh Ghavami *, Reza Borzoiy, Jamal Adhami

    The present study investigates the intertextuality in the stories of Azadaran Beil and Tatar Khandan by Gholam Hossein Saedi based on the theory of Mikhail Bakhtin. What is referred to as intertextuality today is a term that can be called discourse between texts. Intertextuality is the study of the discourse of texts in literary and cultural works of the world. Before Ferdinand de Saussure's theories, everyone believed in the independence of texts, but Saussure's theories lack the validity of these theories. Based on this theory, Bakhtin believes that texts and their speakers consciously or unconsciously benefit from each other's intellectual and literary sources. The authors of this article intend to analyze these two works with the method of content analysis and with the aim of knowing more about the works of this author based on Bakhtin's theory and with the library method; The findings of the research show that the author was influenced by the Quran and Islamic beliefs and also mentioned some popular beliefs during the stories. The expression of proverbs and myths, irony and bringing part of prayers and supplications are other indicators of these works. Saedi has sometimes mentioned other stories in his works, and in terms of content and theme, he has been influenced by Sadiq Hedayat's Buf Kor and Kafka's Metamorphosis.

    Keywords: intertextuality, polyphony, dialogisme, Gholam Hossein saedi. Mikhail Bakhtin
  • بدریه قوامی*، لیدا آذرنوا

    نشانه شناسی رویکردی میان رشته ای است که به بررسی نظام های نشانه ای اثر می پردازد. در میان رو یکردهای نشانه شناختی، نظریه مایکل ریفاتر درباره نشانه شناسی شعر درخور توجه است. بنابر این رویکرد، خواننده عامل بسیار مهمی در فرآیند خوانش متن است. ریفاتر معتقد است که معنا همیشه در متن شعر جای دارد و خواننده فقط باید آن را استخراج کند. به نظر او، دال های شعر را باید برحسب خود شعر فهمید نه با ارجاع نشانه های آن به مصداق های خارجی. فهم شعر مستلزم تلاش خواننده برای یافتن شبکه ای درهم تنیده از نشانه ها است و از این حیث رویکرد او می تواند در زمره نقدهای خواننده محور قرار گیرد. در این پژوهش، شعر «ارغوان» ابتهاج با رویکرد ریفاتر تحلیل شده است. ایده محوری شعر «انزوای شاعر در فضای نامناسب اجتماعی» است که به شکل های گوناگون و به طور غیرمستقیم و از طریق گزاره های پرکاربرد و کلیشه ای و با استفاده از فرآیندهای «تعین چندعاملی»، «تبدل» و «بسط» ایده محوری شعر را تکرار، و جرح و تعدیل کرده، یا گسترش داده است. علاوه براین، فرآیند های معناساز «انباشت» و «منظومه های توصیفی» نیز شعر را برای القای یک مضمون واحد هدایت می کنند. دو منظومه توصیفی «آزادی» و «شرایط نامناسب اجتماعی» در این شعر، تقابل و صف آرایی انبوهی از واژه ها را به ذهن خواننده متبادر می کنند.

    کلید واژگان: نشانه شناسی, زبان شعر, شعر معاصر, مایکل ریفاتر, هوشنگ ابتهاج
    Badrieh Ghavami*, Lida Azarnava

    Semiotics is an interdisciplinary approach that examines sign systems in a literary work; Among the approaches to semiotics is the theory of Michael Riffaterre, a French-American theorist on the semiotics of poetry. According to this approach, the reader is a very important factor in the process of reading the text; Riffaterre believes that meaning is always present in the text of a poem and only the reader should extract it. In his view, the meanings of poetry should be understood on its own, not by referring its signs to external realizations, and understanding poetry requires the reader to try to find an intertwined network of signs, and in this regard, her approach can also be considered as a reader-cantered critique. In this research, Ebtehaj's poem " Arghavan" [English Equivalent: purple] has been analysed using Riffaterre approach. The central idea of ​​the poem is "the isolation of the poet in an inappropriate social space", which is expressed in different ways in the text of the poem. Although this idea is not mentioned directly in the poem, the widely used propositions and clichés of the language that the poet uses by repeating them in the process of "over determination" or through the "conversion" process, by modifying those propositions, or using the "expansion" process, by extending the general idea to more detailed ideas. In addition, by discovering two semantic processes of "accumulation" as well as "descriptive anthologies", which all come from the same source and guide the poem to induce a single theme, the descriptive anthology of " Azadi" (freedom) that evokes words such as "morning", "spring", "candle", "lamp", "sun", "dawn" and "sun"; In contrast to "Sharayet-e Namonaseb-e Ejtemaei" (unfavourable social conditions) that the "forgotten silent corner", "crypt" and "night of darkness" evoke the same concept.

    Keywords: semiotics, language of poetry, contemporary poetry, Michael Riffaterre, Houshang Ebtehaj
  • بهار کاظمی، بدریه قوامی*
    نقد مارکسیستی گونه ای از نقد ادبی است که از ارتباط جامعه و ادبیات سخن می گوید. در نقد مارکسیستی ادبیات را بر اساس شرایط تاریخی پدیدآورنده آن تحلیل می کنند. بنابراین برای نقد مارکسیستی شناخت زمینه تاریخی آن نیز ضرورت دارد با اشغال ایران و عراق و منطقه کردستان بعد از جنگ جهانی اول توسط نیروهای متفقین و روسیه، جریانی بر ادبیات فارسی و کردی مسلط می شود که بسیاری از نویسندگان آن ها را تحت تاثیر مارکسیسم و کمونیسم روسیه قرار می دهد. جامعه ایران در خلال و بعد از جنگ جهانی اول به دلیل ناکارآمدی نظام حاکم درگیر مشکلاتی همچون؛ فقر و تنگدستی، وجود نظام طبقاتی و فشار حاکم بر مردم توسط حکومت وقت بوده است، کردستان عراق نیز از دیرباز محل نزاع با دولت و حکومت های مرکزی وقت خود در پی یافتن حکومت و دولتی مستقل بوده است، اندیشه ناسیونالیست کردی در کردستان عراق و نیز تاثیرپذیری جامعه ایران و کردستان عراق از جریان های کمونیستی و مارکسیستی بعد از جنگ جهانی اول این زمینه را فراهم می کند که به بررسی آثار نویسندگان ادبیات فارسی و کردی و تاثیرپذیری آن ها از این جریان ها پرداخته شود. در این پژوهش به نقد مارکسیستی رمان ژانی گل و دختر رعیت که می توان گفت در ادبیات فارسی و کردی هر دو اثر جزو نخستین داستان های واقع گرای اجتماعی هستند بر اساس مولفه های نقد مارکسیستی پرداخته شده است و پس از بررسی هایی که در این پژوهش انجام گرفته مشخص شده است که؛ محمود اعتمادزاده و ابراهیم احمد رمان هایشان را وسیله ای برای بیان افکار خود قرار داده اند.
    کلید واژگان: ادبیات معاصر, ادبیات کردی, نقد مارکسیستی, ژانی گل, دختر رعیت
    Bahar Kazemi, Badrieh Ghavami *
    Marxist critique is a form of literary criticism that speaks to the relationship between society and literature. In Marxist critique, literature is analyzed on the basis of the historical conditions that created it. Therefore, for Marxist critique, it is necessary to know its historical background. With the occupation of Iran, Iraq and the Kurdistan region after the First World War by the Allied forces and Russia, a current dominates Persian and Kurdish literature, which is influenced by many of their writers. Marxism and Communism put Russia. Iranian society during and after World War I due to the inefficiency of the ruling system involved in problems such as; Poverty, the existence of a class system and the pressure on the people by the government of the time, Iraqi Kurdistan has long been a place of conflict with the government and the central government of its time to seek an independent government and government, Kurdish nationalist thought in Iraqi Kurdistan Also, the influence of the Iranian and Iraqi Kurdistan societies on the communist and Marxist currents after the First World War provides the ground for examining the works of the authors of Persian and Kurdish literature and their influence from these currents. In this study, the Marxist critique of the novel by Jani Gal and the Daughter of a Peasant, which; It can be said that in Persian and Kurdish literature, both works are among the first social realist stories.
    Keywords: contemporary literature, Kurdish literature, Marxist Criticism, Jani Gal, Daughter of a Peasant
  • نعمت منصوری، بدریه قوامی*، رضا برزویی، جمال ادهمی

    کارناوال یکی از نظریه های برجسته میخاییل باختین، منتقد بزرگ قرن بیستم در ادبیات است. ویژگی های که موجب می شود بتوان یک اثر ادبی را کارناوال خواند، زبان کوچه و بازار، طنز، خنده، فرجام ناپذیری،گروتسک و... هستند که می توان در توصیف یک اثر کارناوالی از آنها یاد کرد.کارناوال ها جشن های عمومی و عامیانه هستند که در آن ها طبقات مختلف جامعه باژگون می شوند و خردمندها، احمق ها، دلقک ها و پادشاهان تمسخر می شوند. یکی از آثاری که قابلیت خوانش کارناوالی  را دارد، عزاداران بیل اثر غلامحسین ساعدی است. در این مقاله براساس روش توصیفی- تحلیلی و شیوه کتابخانه ای به این مهم پرداخته شده است. تبیین تضاد چند جانبه و اساسی بین شخصیت ها و موقعیت های فرهنگی و اعتقادی در اجتماع، تجمیع امور متضاد با خلق موقعیت های مناسب و فضاهای هنرمندانه و همچنین بازتاب جلوه های از مرگ و ترس در پایان داستان ها، خلق شخصیت های مسخ شده و دیوانه که توازن منطق و رسمیت را درهم می شکنند، به کارگیری زبان عامیانه در موقعیت های مختلف، وجود ترس و  هراس حاکم بر اتمسفر داستان ها، خلق موقعیت های طنزگونه و خنده دار با شیوه ای خاص و منتسب به خود و... در این رمان بیانگر نشانه ها و مولفه های کارناوال گرایی در این اثر است.

    کلید واژگان: کارناوال, طنز, باختین, غلامحسین ساعدی, عزاداران بیل
    Nemat Mansoori, Badrieh Ghavami *, Reza Borzoiy, Jamal Adhami

    Carnival is one of the prominent  theories of  Mikhail Bakhtin,the great critic of the twentieth century in literature. Features  that make  a literary work  can be  called carnival are the language  of  the street and market, humor, laughter , imcompetence, Grotesque, etc  that  can be mentioned in describing a carnival work. Carnivals are public and folk festivals in which different classes of society are worded and the wise, fools, clowns and kings are ridiculed. One of the works that can be read by carnival” Azadaran-e Bayal” is the work of Gholam Hossein Saedi. This article is based on descriptive-analytical method and library method. The research  finding indicate  that the author disrupts the dominant and one-  sided discourse in this work and provides space by creating multiple  and reciprocal characters and situations to creat discourse and reflect  different voices to express social and cultural truths. In this novel, The explanation of the multilateral and functional contradiction between characters and cultural and religious situations in society, combining contrasting things by creating  situations and artistic spaces ,as well as, reflecting the effects of death and love at the end of stories, creating distorted and crazy characters who breaks balance of logic  and formality, the use of slang in different situations, the existence of fear and panic in the atmosphere of the stories, the creation of humorous and funny situation with special and self- attributed methodes, etc  expresses the signs and components of carnavalism in this work.

    Keywords: Carnival Satire Bakhtin Gholam Hossein Saedi Azadaran, e Bayal
  • محمد کریمی، دکتر بدریه قوامی *

    واژه نارسیسم را در معنی خودشیفتگی اولین بار فروید به کار برد. البته دیگران، قبل از فروید، آن را در معنی خودپرستی و تحقیر کننده، برای توصیف نگرش روانی در روان‌شناسی بالینی مطرح کرده اند. این اختلال شخصیت در بسیاری از موارد منجر به فرافکنی می شود. فرافکنی یکی از مکانیزم های روان شناسی است که از طریق آن می توان به ضمیر و درون انسان ها پی برد و شناخت نسبی از شخصیت آن ها به دست آورد. مولانا جلال الدین محمد بلخی در آثار خود به ویژه در مثنوی معنوی به جنبه روان شناختی رفتار انسان توجه کرده است. در این مقاله برآنیم، خودشیفتگی و فرافکنی را به عنوان یکی از مفاهیم نوین روان شناسی، در حکایت نخچیران و شیر مثنوی معنوی، با رویکردی توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم. یافته ها نشان می دهد که اختلال خودشیفتگی و غرور در روان ماست و موجب ندیدن حقایق و هلاکت می شود. مولانا، شخصیت خودشیفته را، مشکل کلی بشریت می داند و راه مداوای آن را خودشناسی و صیقل روح. در حکایت مورد بحث، شیر با خویشتن خود دیدار می کند و به حقیقت خود می رسد. درواقع، خرگوش شیر را نکشت، خشم و خود شیفتگی شیر و عدم توکل او به خداوند، موجب غفلت و در نهایت هلاکش شد. مساله دیدار در زبان مولانا، گاه با تعابیر و نشانه هایی همچون: آب، چشمه، جویبار، چهره، عکس خود را در آب دیدن و... بیان می شود که افسانه نارسیس را در عالم اسطوره تداعی می کند.

    کلید واژگان: خودشیفتگی, فرافکنی, مثنوی معنوی, مولوی
    Mohammad Karimi, Badrieh Ghavami

    The word narcissism was first used by Freud. Of course, others, before Freud, used it in the sense of selfishness and humiliation to describe the psychological attitude in clinical psychology. This personality disorder often leads to projection. Projection is one of the psychological mechanisms through which one can understand the conscience and inside of human beings and gain a relative knowledge of their personality. Mawlana Jalaluddin Mohammad Balkhi (Rumi) in his works, especially in Masnavi, has paid attention to the psychological aspect of human behavior. This study tries to analyze narcissism and projection as one of the new concepts of psychology in the story of the Hunting and lion of Masnavi, with a descriptive-analytical approach and using library resources. The findings show that the disorder of narcissism and pride in our psyche leads to not seeing the facts and death. Rumi considers narcissistic personality to be the general problem of humanity and the way to cure it is self-knowledge and polishing of the soul. In the story of the lion meets himself and comes to his truth. In fact, the rabbit did not kill the lion, the lion's anger and narcissism and his lack of trust in God caused his negligence and eventual destruction. The issue of meeting in Rumi's language is sometimes expressed with interpretations and signs such as water, spring, stream, face, seeing one's reflection in water, etc., which evokes the myth of Narcissus in the world of myth.

    Keywords: narcissism, projection, Masnavi, Rumi
  • بهار کاظمی، جمال احمدی*، بدریه قوامی، رضا برزویی

    ادبیات یکی از شیون اجتماعی است که همواره تحت تاثیر وقایع و رویدادهای سیاسی عصر خود بوده و جایگاهی برای بیان و بازتاب آن جریان هاست. از پیامدهای حاکمیت استبداد و اختناق بر جامعه، رویکرد شاعران به بیان نمادین است. سواره ایلخانی زاده از جمله شاعران نوپرداز کرد در کردستان ایران است، که تحت تاثیر شرایط جامعه و شعر نو فارسی و تاثیر پذیری از شعر نیمایوشیج، در شعر خود به جامعه گرایی و توجه به دردها و رنج های مردم و متعهد دانستن خود در فضای خفقان زده که ارمغان حکومت عصر بود، پرداخت. برخی از شاعران در شعر نو فارسی، برای بیان مشکلات و آرمان های مردم، از زبانی سمبولیک و نمادین بهره می بردند. سواره نیز به تاثیر از شرایط حاکم بر جامعه، در شعر، زبانی سمبولیک داشت. در این مقاله با نگاهی به اوضاع تاریخی و سیاسی دوران شعری سواره، به بررسی زبان شعر «خه وه به ردینه» (خواب سنگین/ Xawa bardîna)، سمبول های شعری اش و بهره گیری از آن‌ها برای بیان مشکلات و آرمان های جامعه سواره می پردازیم و به این مهم دست می یابیم که سواره با تلفیق نمادگرایی و جامعه گرایی که دو ویژگی بارز سمبولیسم اجتماعی است، بازگوکننده وقایع تاریخی، سیاسی و اجتماعی عصر خود است.

    کلید واژگان: سمبولیسم اجتماعی, شعر نو کردی, سمبول, سواره ایلخانی زاده
    Bahar Kazemi, Jamal Ahmadi *, Badrieh Ghavami, Reza Borzooei

    Literature is one of the social affairs that has always been influenced by the political events of its time and is a place to express and reflect those currents. One of the consequences of the rule of tyranny and oppression on society is the approach of poets to symbolic expression. Savareh Ilkhanizadeh is one of the new Kurdish poets in Iranian Kurdistan, who under the influence of the conditions of society and modern Persian poetry and the influence of Nima Yoshij's poetry, in his poetry to socialism and attention to the pains and sufferings of people and committed Knowing himself in the suffocating atmosphere that was the gift of the rule of the age. Some poets in modern Persian poetry used symbolic language to express the problems and aspirations of the people. The rider also had a symbolic language in poetry due to the influence of the prevailing conditions in the society. In this article, by looking at the historical and political situation of the rider's poetic period, he examines the language of the poem "Khawa bardina" We use his poetic symbols and use them to express the problems and ideals of the riding community, and we achieve the important point that the riding is a combination of symbolism and socialism, which are two prominent features of social symbolism. Is a narrator of the historical, political and social events of his time

    Keywords: Social Symbolism, New Kurdish Poetry, symbol, Ilkhanizadeh
سامانه نویسندگان
  • دکتر بدریه قوامی
    دکتر بدریه قوامی
    استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه آزاد اسلامی سنندج
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال