bahram jamali gharakhanlou
-
زمینه و هدف
چاقی با افزایش رادیکالهای آزاد و استرس اکسایشی یا کاهش ظرفیت آنتیاکسیدانی بدن ارتباط دارد. مطالعهحاضر با هدف تاثیر یک دوره تمرینات فانکشنال با و بدون مکمل کلرلا ولگاریس بر برخی شاخصهای التهابی، پراکسیداسیونلیپیدی و آنتیاکسیدانی در مردان بیشوزن و چاق میباشد.
روش بررسیمطالعه حاضر یک طرح نیمه تجربی است که 40 مرد بیش وزن و چاق به صورت کاملا تصادفی انتخاب و در 4گروه 10 نفری شامل دارونما، مکمل، دارونما+تمرین و مکمل+تمرین تقسیمبندی شدند. نمونهگیری خونی در چهار مرحلهجهت ارزیابی متغیرهای TNF-α ، hs-CRP ، MDA ، GPx و SOD انجام گرفت. تمرینات فانکشنال به مدت 12 هفته و هفتهای سهجلسه و هر جلسه 60 دقیقه صورت گرفت. آزمودنیها روزانه سه کپسول 300 میلیگرمی کلرلا ولگاریس مصرف کردند.تحلیلهای آماری در سطح معنیداری پنج درصد) 05 / 0p≤ (با استفاده از نرمافزار SPSS نسخهی 22 انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد پس از تعدیل نمرات پیشآزمون، میزان سطح سرمی α-TNF ، CRP-hs ، MDA ، GPx و SOD درپسآزمون در گروه دارونما، مکمل، تمرین و تمرین+مکمل دارای تفاوت معنیداری میباشد.در مقایسه دو تایی گروه هامشاهده شد که میزان سطح سرمی TNF-α ، CRP و MDA در گروه تمرین بطور معنیداری کمتر از گروه دارونما و سطح سرمیGPx و SOD در گروه های تمرینی بیشتر از گروه دارونما میباشد) 05 / 0 > P .)
نتیجه گیریبا توجه به یافته های مطالعه حاضر به نظر میرسد مکمل کلرلا به همراه تمرینات فانکشنال میتواند اثرات التهابیو اکسایشی در افراد چاق را کاهش و در مقابل اثرات ضد اکسایشی را افزایش دهد.
کلید واژگان: تمرینات فانکشنال, کلرلا, شاخص التهابی, استرس اکسیداتیو, آنتی اکسیدان, چاقی و اضافه وزنBackground and ObjectivesObesity is related to an increase in free radicals and oxidative stress or a decrease in the antioxidant capacity of the body. The purpose of this study is investigate the effect of a period of functional exercises with and without chlorella vulgaris supplement on some inflammatory, lipid peroxidation and antioxidant indicators in overweight and obese men.
Subjects and MethodsThis was a quasi-experimental study with a pre-test-post-test design in which 40 overweight and obese men were selected randomly and divided into 4 groups (n=10 each): placebo, supplement, placebo+exercise, and supplement+exercise. Blood sampling was done in four stages to evaluate TNF-α, hs-CRP, MDA, GPx and SOD variables. Functional exercises were performed three sessions per week continued for 12 weeks, each session lasting 60 minutes. Subjects took three 300 mg Chlorella vulgaris capsules daily. Statistical analyses were performed at a significance level of p≤0.05 using SPSS version 22.
ResultsAfter adjusting the pre-test scores, the levels of serum TNF-α, hs-CRP, MDA, GPx and SOD in the post-test in the placebo, supplement, exercise and exercise+supplement groups had a statistically significant difference (p≤0.05). Comparing the groups showed that the level of serum TNF-α, CRP and MDA in the exercise group was significantly lower than that in the placebo group and that the serum level of GPx and SOD in exercise group was higher compared with the placebo group (p≤0.05).
ConclusionAccording to the findings of the present study, it seems that chlorella supplement along with functional exercise can reduce the inflammatory and oxidative effects in obese people and increase the antioxidant effects.
Keywords: Functional Exercise, Chlorella, Inflammatory Index, Oxidative Stress, Antioxidant, Obesity, Overweight -
زمینه
دیابت نوع دو به عنوان شایع ترین بیماری متابولیکی، یک اختلال مزمن و پیش رونده است که باعث ایجاد عوارض پایدار و افزایش بیماری های قلبی- عروقی، عروق مغز، عروق محیطی و مرگ ومیر در افراد مبتلا می شود. بنابراین، هدف از مطالعه ی حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی و مکمل یاری کافئین بر شاخص های گلایسمیک در مردان مبتلا به دیابت نوع 2 می باشد.
روش کارپژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی بود. به صورت پایلوت، 50 نفر به روش در دسترس و هدفمند، به صورت تصادفی از بین مردان مبتلا به دیابت نوع 2 ساکن شهر تبریز مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی سلامت و شیخ الرئیس شهر تبریز در بازه زمانی سال 1401 -1400انتخاب شدند. 32 نفر معیارهای ورود را داشتند و وارد مطالعه شدند. مشارکت کنندگان در مطالعه به صورت تصادفی ساده در چهار گروه همگن 8 نفری شامل؛ دارونما، کافئین، تمرین و تمرین + کافئین تقسیم شدند. مداخلات دارویی و تمرینات تناوبی به مدت 8 هفته انجام شد. نمونه های خونی در طی دو مرحله (پیش آزمون و پس آزمون) برای اندازه گیری سطوح سرمی گلوکز، انسولین، HbA1c و شاخص HOMA-IR جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس مکرر، تعقیبی بونفرونی و تی مستقل در سطح معنی داری 05/ 0 بررسی گردید.
یافته هانتایج نشان داد که سطوح سرمی گلوکز، انسولین، HbA1c و HOMA-IR در هر سه گروه مداخله، کاهش معنی داری در مقایسه با گروه دارونما دارد (001/ 0=P). همچنین، نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که گروه تمرین+کافئین دارای اثرات مضاعفی بر تغییرات شاخص های مورد مطالعه در مقایسه با گروه کافئین دارد (001/ 0=P).
نتیجه گیریتمرینات تناوبی و ترکیب آن با مکمل یاری کافئین ممکن است در جهت بهبود و درمان علائم مرتبط با دیابت نوع دو روش مفیدی باشد.
کلید واژگان: کافئین, تمرین تناوبی, گلوکز, انسولین, هموگلوبین گلیکوزیله, دیابت نوع دوBackgroundType 2 diabetes, as the most common metabolic disease, is a chronic and progressive disorder that causes permanent complications and increases cardiovascular diseases, brain vessels, peripheral vessels, and mortality in affected people. This study, therefore, aimed to investigate the effect of eight weeks of interval training and caffeine supplementation on glycemic indices in men with type 2 diabetes.
MethodsThe current research was a semi-experimental study. As a pilot research, 50 people were selected trough an available and targeted manner, among men with type 2 diabetes (with a history of more than one year) referring to Salamat and Sheikh Al-Rais Specialist clinics, Tabriz, Iran In the period of 2020-2021. 32 people met the inclusion criteria and entered into the study. Participants in the study were simple randomly divided into four homogenous groups of 8 including; Placebo, caffeine, exercise and exercise + caffeine were divided. Drug interventions and intermittent exercises were performed for 8 weeks. Blood samples were collected during two stages (pre-test and post-test) to measure serum levels of glucose, insulin, HbA1c and HOMA-IR index. The data were analyzed using repeated analysis of variance, Bonferroni post hoc and independent t tests at a significance level of 0.05.
ResultsThe results showed that the levels of the glucose, insulin, HbA1c, and HOMA-IR in the three intervention groups significantly decreased compared to those in the placebo group (P=0.001). Furthermore, the results of post hoc test showed that the combined group of interval training + caffeine, compared to the caffeine group, had double effects on the changes in studied indices (P=0.001).
ConclusionA combination of interval training and caffeine supplementation may have been adopted as an effective method to improve and treat symptoms associated with type 2 diabetes.
Keywords: Caffeine, Interval Training, Glucose, Insulin, HbA1c, Type 2 Diabetes -
مقدمه
تولید نامتوازن آدیپوکین هایی همچون لپتین و آدیپونکتین در بیماران دیابتی ممکن است منجر به گسترش عوارض متابولیکی گردد. لذا، هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثرات دو ماه مصرف کافیین همراه با تمرین هوازی بر تغییرات سطوح لپتین و آدیپونکتین سرم و نسبت لپتین/آدیپونکتین (LAR) در مردان دیابتی نوع دو بود.
روش ها32 مرد مبتلاء به دیابت نوع دو در قالب یک طرح نیمه تجربی چهار گروهی به مدت دو ماه در یک دوره تمرینات هوازی (3 جلسه در هفته راه رفتن نوارگردان، 5/1 ساعت در جلسه، 85-65% HRR) با و بدون مصرف کافیین (3 mg.kg-1) شرکت کردند. تغییرات سرمی لپتین و آدیپونکتین طی دو مرحله (حالت پایه و 24 ساعت پس از اتمام برنامه ی تمرینی) اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون های ANOVA یک راهه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح 05/0≥P بررسی شد.
یافته هاتجویز دو ماه مکمل کافیین (CA) به تنهایی و همراه با تمرینات هوازی (AT) توانست به ترتیب سبب کاهش و افزایش معنی دار در لپتین و آدیپونکتین شود (001/0=P). به طوری که، آثار گروه ترکیبی (AT+CA) به مراتب مداخله ی مناسب تری در تغییر شاخص های مورد مطالعه بود (001/0=P). همچنین، روش LAR به طور مطلوبی در همه ی گروه های مورد مطالعه به میزان قابل توجهی کاهش یافته بود، چنانچه این آثار در گروه ترکیبی (AT+CA) معنی دارتر بود (001/0=P).
نتیجه گیریبه نظر می رسد که تجویز دو ماه مکمل کافیین و تمرین هوازی تاثیر مناسبی بر بهبود نسبی شاخص های لپتین و آدیپونکتین و همچنین نسبت آنها در افراد دیابتی داشته باشد، هرچند نشان داده شد ترکیب این دو متغیر دارای آثار به مراتب مضاعف تری است.
کلید واژگان: کافئین, تمرین هوازی, لپتین, آدیپونکتین, دیابت نوع دوBackgroundImbalanced production of adipokines as leptin and adiponectin in diabetic patients may lead to the development of metabolic complications. Therefore, the aim of this study was to determine the effects of 2-month of caffeine ingestion along with aerobic training on changes in serum leptin and adiponectin levels and leptin/adiponectin ratio (LAR) in type 2 diabetic men.
MethodsThirty-two diabetic men participated in a quasi-experimental designs in the four groups for two-months period of a aerobic training (treadmill walking 3 times/week, 1.5 hour/session, 65-85% HRR) with and without caffeine ingestion (3 mg.kg-1.day). Serum changes in leptin and adiponectin were measured during two phases (baseline and 24-hours after completing of the training program). Data were analyzed by one-way ANOVA and bonferroni's post-hoc test at level P≤0.05.
ResultsAdministration of two-months caffeine (CA) alone and combination with aerobic training (AT) were significantly could reduced and increased in leptin and adiponectin level, respectively (P=0.001). Thus, the combined group (AT+CA) effect were far more appropriate intervention in changing the studied indices (P=0.001). Also, the LAR method was notable reduced in all study groups, although these effects were more significantly in the combined group (AT+CA) (P=0.001).
ConclusionIt seems administration of caffeine supplementation and aerobic training for two-months have a positive effects on the improved relative of leptin and adiponectin levels as well as their ratio in diabetics, although the combination of these two variables has been shown to have far more dual effects.
Keywords: Caffeine, Aerobic Training, Leptin, Adiponectin, Diabetes Type 2 -
تاثیر هشت هفته تمرینات منظم هوازی بر بیان ژن آپولیپوپروتئین AI و شاخص های پروفایل لیپیدی در زنان چاقمجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، سال چهل و دوم شماره 6 (پیاپی 150، بهمن و اسفند 1399)، صص 773 -780زمینه
بیماری قلبی یک بیماری چندعاملی است که زمینه ژنتیکی و عوامل محیطی در ابتلا به آن نقش دارند و مطالعات جدید بر این باور هستند که شاخصهایی مانند آپولیپوپروتیین AI ملاک بهتری برای تشخیص این بیماری است. از این رو هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات منظم هوازی بر بیان ژن آپولیپوپروتیین AI و شاخصهای پروفایل لیپیدی در زنان چاق بود.
روشکار:تحقیق حاضر از نوع تجربی بوده و به این منظور 30 زن سالم چاق در محدوده سنی30-35 سال از بین کلیه افراد داوطلب به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه کنترل (15 نفر) و تجربی (15 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی 8 هفته تمرینات منظم هوازی با شدت 75-60 درصد ضربان قلب ذخیره سه جلسه در هفته و هر جلسه 60 دقیقه انجام دادند. بررسی بیانmRNA ژن آپولیپوپرتیین AIآزمودنیها با استفاده از روش Semi-quantitative-RT-PCR و اندازهگیری پروفایل لیپیدی در هر دو گروه در پیشآزمون و پسآزمون انجام و از طریق آزمون تی و با نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شد.
یافتهها:یافتههای پژوهش حاضر نشان داد بیان ژن آپولیپوپروتیین AI در گروه تجربی افزایش معنیداری نسبت به گروه کنترل نشان داد (P<0.05)همچنین میزان (P = 0.003) CL (P = 0.001)TG و (P = 0.031)LDL در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنیداری داشت و میزان HDL در گروه تجربی افزایش معنیداری نسبت به گروه کنترل نشان داد(P = 0.001).
نتیجهگیری:در مطالعه حاضر نشان داده شد که تمرینات منظم هوازی از طریق افزایش بیان ژن آپولیپوپروتیین AI و بهبود پروفایل لیپیدی نقش مهمی در کاهش بیماریهای قلبیعروقی دارد.apo-AI
کلید واژگان: تمرینات هوازی, پروفایل لیپیدی, زنان چاق, ژن apo-AIBackgroundHeart disease is a multifactorial disease with genetic background and environmental factors involved. And new studies believe that markers such as apolipoprotein AI are a better criterion for diagnosis. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of eight weeks of regular aerobic exercise on apolipoprotein AI gene expression and lipid profile indices in obese women.
Methods:
In this experimental study, 30 healthy obese women aged 35-30 years were randomly selected and divided into control (n =15) and experimental (n =15) groups. The experimental group underwent 8 weeks of regular aerobic exercise at 60-75% of the heart rate reserve three sessions per week for 60 minutes each session. Apolipoprotein AI mRNA expression was measured by Semi-quantitative-RT-PCR method and lipid profiles were measured in both pre-test and post-test.
ResultsThe apolipoprotein AI gene expression was significantly increased in the experimental group compared to the control group (P<0.05). Also, TG (P = 0.003), TG LDL in the experimental group showed a significant decrease compared to the control group and HDL level in the experimental group was significantly higher than the control group (P = 0.001)
ConclusionThe regular aerobic exercise has an important role in reducing cardiovascular diseases through increasing apolipoprotein AI gene expression and improving lipid
Keywords: Aerobic Exercise, Lipid Profile, Obese Women, Apo-AI Gen
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.