به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

batoul faghiharam

  • ثریا باژن*، عباس خورشیدی، بتول فقیه آرام، نادر برزگر، اسفندیار دشمن زیاری

    پژوهش حاضر ارائه الگوی رهبری در قرن 21 برای مدیران مدارس دوره ابتدایی شهر تهران است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از نظر نوع داده کیفی ، از نظر ماهیت و نوع مطالعه داده بنیاد سیستمی (پارادایمی) است. جامعه مورد نظر شامل خبرگان حوزه منابع انسانی دارای تحصیلات دکتری تخصصی و در این زمینه صاحب تالیف، مقاله، پژوهش و تجربه عملی می باشند بر اساس روش نمونه‎گیری نظری گلوله برفی و بر اساس اشباع نظری داده ها، 15 نفر خبره برای مصاحبه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که در آن، ابعاد، مولفه ها وشاخص های الگوی رهبری در قرن 21 برای مدیران مدارس ابتدایی شهر تهرانتنظیم شد. برای فرم مصاحبه یادشده ابتدا بخشی از الگوها، یافته ها، مطالعات و نظریه های ملی و جهانی بررسی ، سپس، با کدگذاری باز، شاخص ها احصا شدند و از طریق کدگذاری محوری، در قالب ابعاد، مولفه ها و شاخص ها مقوله بندی شد، برای 15 نفر از خبرگان ارسال و به کمک کدگذاری انتخابی از طریق مصاحبه، فن دلفی و بارش فکری ابعاد و مولفه ها شناسایی شد. در نتیجه، 5 بعد، 16 مولفه و111 شاخص برای الگوی رهبری در قرن 21 برای مدیران مدارس دوره ابتدایی نهایی شد. پس از تایید نهایی و اولویت بندی خبرگان، ابعاد، مولفه ها و شاخص های سازنده الگو ترسیم و مجددا الگوی یادشده توسط خبرگان اعتباریابی شد.

    کلید واژگان: رهبری, عوامل علی, مداخله گر, قرن 21, شرایط زمینه ای
    Soraya Bajan*, Abbas Khorshidi, Batoul Faghiharam, Nader Barzegar, Esfandyar Doshman Zyari

     The current research is to present a leadership model in the 21st century for principals of elementary schools in Tehran. The research method is applied in terms of purpose, in terms of the type of qualitative data, in terms of the nature and type of data study, it is systemic (paradigmatic). The intended community includes experts in the field of human resources with specialized doctorate education and authors, articles, research and practical experience. Theoretical snowball sampling method and based on theoretical data saturation, 15 experts were selected for interview. The research tool was a semi-structured interview in which the dimensions, components and indicators of the leadership model in the 21st century were organized for the principals of primary schools in Tehran. For the aforementioned interview form, first, part of national and global patterns, findings, studies and theories were reviewed, with open coding, indicators and through axial coding in the form of dimensions, components and indicators were categorized and sent to 15 experts. With the help of selective coding through interviews, Delphi technique and brainstorming, dimensions and components were identified. As a result, 5 dimensions, 16 components and 111 indicators were finalized. After the final approval and prioritization of the experts, the dimensions, components and indicators of the model were drawn and the said model was again validated by the experts.

    Keywords: Leadership, Strategies, Causal Factors, 21St Century
  • منصوره عبدالمحمدی، بتول فقیه آرام*، ناهید شفیعی، زهره اسمعیل زاده، پری سوسهابی
    مقدمه و هدف

    هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی مدیریت پرورشی مدیران مقطع ابتدایی می باشد و جهت گیری آن توسعه ای و کاربردی است.

    روش شناسی پژوهش: 

    رویکرد این پژوهش استقرایی و از روش کیفی برای انجام آن استفاده شده است. نوع پژوهش میدانی و از روش مطالعه موردی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، خبرگان حوزه پرورشی بودند. در پژوهش حاضر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 16 نفر از خبرگان تحت مصاحبه قرار گرفتند. سپس داده های حاصل از آن ها از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی، تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج یافته ها نشان داد که مولفه های مدیریت پرورشی شامل بعد ارزشی، بعد اعتقادی، بعد فرهنگی امکانات، بعد جسمانی ، بعد عقلانی، بعد عاطفی، بعد اجتماعی، بعد سیاسی، بعد اقتصادی، بعد شغلی و بعد درون فردی می باشد و الزامات مدیریت پرورشی شامل انطباق با فرهنگ ایرانی- اسلامی، انطباق با قوانین و نظام اعتقادی، شایسته گرایی، نظارت ، نگرش مثبت، بودجه بندی مناسب و آموزش های ضمت خدمت و پیامدهای مدیریت پرورشی شامل خیرخواهی، تسیهم مسئولیت، مهارت ارتباطی، ارتقای توانمندی دانش آموز و تفکر مشارکتی می باشد.

    بحث و نتیجه گیری

    بنابراین با توجه به نتایج مدیریت پرورش می توان نتیجه گرفت که امروز دیگر مدرسه تنها نقش انتقال معلومات و میراث فرهنگی را بر عهده ندارد، بلکه تاثیرگذاری آن در رشد و پرورش کل شخصیت دانش آموز است.

    کلید واژگان: مدیریت پرورشی, معلمان, امور تربیتی, دانش آموزان
    Mansoure Abdolhamdi, Batoul Faghiharam *, Nahid Shafei, Zohreh Esmaelzade, Pari Sousahabi
    Introduction

    The Goal of this study is to design a model of foster nurture management for primary school principals (studied in Tehran) and its orientation is developmental and practical.

    research methodology

    The approach of this research is inductive and a qualitative method has been used to do it. Type of field research and case study method were used. The statistical population of the study were breeding experts. In the present study, 16 experts were interviewed using purposive sampling method. The resulting data were then analyzed through open, axial, and selective coding.

    Findings

    The results showed that the components of foster nurture management include value dimension, belief dimension, cultural dimension of facilities, physical dimension, rational dimension, emotional dimension, social dimension, political dimension, economic dimension, job dimension and dimension. It is individual and the requirements of foster care management include compliance with Iranian-Islamic culture, compliance with laws and belief systems, meritocracy, supervision, positive attitude, proper budgeting and service extension training and the consequences of foster care management including benevolence. Is sharing responsibility, communication skills, enhancing student empowerment and participatory thinking.

    Conclusion

    Therefore, according to the results of nurture management, it can be concluded that today the school is not only responsible for the transfer of information and cultural heritage, but its influence in the growth and development of the student's whole personality.

    Keywords: Educational Management, Teachers, Educational Affairs, Students
  • Hanieh. Heidari, Esfandiar. Doshman Ziari*, Nader. Barzegar, Batoul. Faghiharam, Amir Hossein. Mehdizadeh
    Objective

    The present research aims to design an e-learning model for health tourism marketing in the educational healthcare centers of the Islamic Azad University in Tehran.

    Methodology

    The research method is applied in terms of its objective and qualitative regarding its data. The population included management experts with specialized doctoral degrees, heads of educational healthcare centers of the Islamic Azad University, and their liaisons. The sampling was purposeful and snowball, selecting 14 experts until theoretical saturation was achieved.

    Findings

    The findings indicate eight dimensions along with 47 components for the proposed model. The identified dimensions (components) include: Strategies (national and macro, regional and international), Infrastructure (scientific interactions, cultural interactions, political interactions, economic interactions, legal and ethical, research and education, management, organization, technology, support, monitoring, and coordination), Contextual Factors (political ideology, cultural ideology, economic ideology, security, and welfare facilities), Resources (financial resources, human resources, content resources, and natural tourism resources of the country), Education (clinical training, continuous education, health education, organizational education), Processes (needs assessment, design, implementation, evaluation, feedback, and corrective program), Communication Literacy Level (communication technology, intercultural communication, advertising, organizational communication, public relations, international relations, and tourist rights), and Ideation (being a pioneer, opportunity seeking, risk-taking, leveraging resources, customer orientation, value creation, and innovation).

    Conclusion

    These results and the presented model can significantly assist in creating e-learning for health tourism marketing by the educational healthcare centers of the Islamic Azad University in Tehran. Therefore, the use of these results is recommended to the stakeholders and beneficiaries in this field.

    Keywords: E-Learning, Marketing, Health Tourism Attraction, Educational Healthcare Centers
  • رویا نجاریان، امیرحسین مهدیزاده*، ناهید شفیعی، نادر برزگر، بتول فقیه آرام
    مقدمه و هدف
    در نظام جدید آموزش وپرورش ارزشیابی توصیفی نقش مهمی ایفا می کند. درواقع ارزشیابی توصیفی نگاه جدیدی به نقش معلم، نقش دانش آموز و جایگاه ارزشیابی در فرایند یاددهی- یادگیری دارد. هدف از تحقیق حاضر آسیب شناسی نظام ارزشیابی توصیفی و ارائه الگوی مناسب در دوره ی ابتدایی آموزش وپرورش (مورد مطالعه استان البرز) بود.
    روش شناسی پژوهش: روش پژوهش از نظر طرح کیفی از نوع داده بنیاد، خودظهور بود. جامعه آماری پژوهش شامل (صاحب نظران یا خبرگان و متخصصان آسیب شناسی نظام ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی) بودند، حجم نمونه با درنظرگرفتن قانون اشباع تعداد 21 نفر با روش نمونه گیری هدفمند (آگاهانه) گلوله برفی تعیین شد. روش جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای، و ابزار اندازه گیری بصورت مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. به منظور          تجزیه وتحلیل داده ها از کدگذاری استفاده شده است.
    یافته ها
    براساس مدل پارادایمی الگوی نظام ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی با توجه به آسیب های موجود آموزش وپرورش استان البرز دارای 20 مقوله اصلی و 72 مقوله فرعی از بین 236 مفهوم باز است مورد تایید می باشد و می تواند در حوزه ارزشیابی توصیفی مورد استفاده قرار گیرد. هم چنین نشان داد که مقوله های محوری، علی، راهبردی، زمینه ای، واسطه ای و پیامدی شناسایی شده در الگوی ارزشیابی توصیفی از نظر متخصصان دارای اعتبار بالایی است و مورد تایید است.
    بحث و نتیجه گیری
    به نظر می رسد الگوی طراحی شده برای نظام ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی با توجه به آسیب های موجود در آموزش وپرورش استان البرز را مورد تایید قرار می دهد.
    کلید واژگان: آسیب شناسی, آموزش وپرورش, نظام ارزشیابی توصیفی
    Roya Najarian, Amirhossein Mehdizadeh *, Nahid Shafei, NADER Barzegar, Batoul Faghiharam
    Introduction
    Descriptive evaluation plays an important role in the new education system. In fact, descriptive evaluation has a new look at the role of the teacher, the role of the student and the place of evaluation in the teaching-learning process. The aim of the present research was the pathology of the descriptive evaluation system and providing a suitable model in the primary education period (the case study of Alborz province).
    research
    methodology
    The research method was self-emergent in terms of the qualitative design of the foundation's data type. The statistical population of the research included (experts or experts and pathology specialists of the descriptive evaluation system in the elementary school), the sample size was determined by taking into account the law of saturation, the number of 21 people with a purposeful (informed) snowball sampling method. The data collection method was library method, and the measurement tool was semi-structured interview. In order to analyze the data, coding was used.
    Findings
    Based on the paradigm model of the descriptive evaluation system model in the elementary school, according to the existing damage of education in Alborz province, it has 20 main categories and 72 subcategories out of 236 open concepts, it is approved and can be used in the field of descriptive evaluation. It also showed that the central, causal, strategic, contextual, mediating and consequential categories identified in the descriptive evaluation model have high credibility and are approved by experts.
    Conclusion
    It seems that the model designed for the descriptive evaluation system in the primary period is approved with regard to the existing damages in the education of Alborz province.
    Keywords: Pathology, Education, Descriptive Evaluation System
  • رویا نجاریان، امیرحسین مهدیزاده*، ناهید شفیعی، نادر برزگر، بتول فقیه آرام
    مقدمه و هدف

    در نظام جدید آموزش وپرورش ارزشیابی توصیفی نقش مهمی ایفا می کند. درواقع ارزشیابی توصیفی نگاه جدیدی به نقش معلم، نقش دانش آموز و جایگاه ارزشیابی در فرایند یاددهی- یادگیری دارد. هدف از تحقیق حاضر آسیب شناسی نظام ارزشیابی توصیفی و ارائه الگوی مناسب در دوره ی ابتدایی آموزش وپرورش (مورد مطالعه استان البرز) بود.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش از نظر طرح کیفی از نوع داده بنیاد، خودظهور بود. جامعه آماری پژوهش شامل (صاحب نظران یا خبرگان و متخصصان آسیب شناسی نظام ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی) بودند، حجم نمونه با درنظرگرفتن قانون اشباع تعداد 21 نفر با روش نمونه گیری هدفمند (آگاهانه) گلوله برفی تعیین شد. روش جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای، و ابزار اندازه گیری بصورت مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از کدگذاری استفاده شده است.

    یافته ها

    براساس مدل پارادایمی الگوی نظام ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی با توجه به آسیب های موجود آموزش وپرورش استان البرز دارای 20 مقوله اصلی و 72 مقوله فرعی از بین 236 مفهوم باز است مورد تایید می باشد و می تواند در حوزه ارزشیابی توصیفی مورد استفاده قرار گیرد. هم چنین نشان داد که مقوله های محوری، علی، راهبردی، زمینه ای، واسطه ای و پیامدی شناسایی شده در الگوی ارزشیابی توصیفی از نظر متخصصان دارای اعتبار بالایی است و مورد تایید است.

    بحث و نتیجه گیری

    به نظر می رسد الگوی طراحی شده برای نظام ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی با توجه به آسیب های موجود در آموزش وپرورش استان البرز را مورد تایید قرار می دهد.

    کلید واژگان: آسیب شناسی, آموزش وپرورش, نظام ارزشیابی توصیفی
    Roya Najarian, Amirhossein Mehdizadeh *, Nahid Shafei, NADER Barzegar, Batoul Faghiharam
    Introduction

    Descriptive evaluation plays an important role in the new education system. In fact, descriptive evaluation has a new look at the role of the teacher, the role of the student and the place of evaluation in the teaching-learning process. The aim of the present research was the pathology of the descriptive evaluation system and providing a suitable model in the primary education period (the case study of Alborz province).research

    methodology

    The research method was self-emergent in terms of the qualitative design of the foundation's data type. The statistical population of the research included (experts or experts and pathology specialists of the descriptive evaluation system in the elementary school), the sample size was determined by taking into account the law of saturation, the number of 21 people with a purposeful (informed) snowball sampling method. The data collection method was library method, and the measurement tool was semi-structured interview. In order to analyze the data, coding was used.

    Findings

    Based on the paradigm model of the descriptive evaluation system model in the elementary school, according to the existing damage of education in Alborz province, it has 20 main categories and 72 subcategories out of 236 open concepts, it is approved and can be used in the field of descriptive evaluation. It also showed that the central, causal, strategic, contextual, mediating and consequential categories identified in the descriptive evaluation model have high credibility and are approved by experts.

    Conclusion

    It seems that the model designed for the descriptive evaluation system in the primary period is approved with regard to the existing damages in the education of Alborz province.

    Keywords: Pathology, Education, Descriptive Evaluation System
  • Modeling the Structural Equations of Accreditation of the Training Program of Human Resources of Education of Qazvin Province
    Mehdi Rahiminezhad, Saeed Moradi*, Batoul Faghiharam, Firouz Kyoumarsi
    Purpose

    There is still no model for accrediting the educational programs of this organization. Based on this, the modeling of the structural equations of the accreditation of the educational program of human resources of Qazvin province has been researched.

    Methodology

    This research is practical in terms of collecting survey data and cross-sectional time. The statistical population of the research was 16,689 education personnel of Qazvin province based on the data of the LTMS system. The sample size was estimated to be 300 people using the Krejcie and Morgan table and was selected by stratified random method. To collect the data, a researcher-made questionnaire was used from the qualitative section, and to describe them, average and standard deviation statistics were used. Confirmatory factor analysis and Friedman's test were used to analyze the data in spss and smartpls software at a significance level of 0.05.

    Findings

    Based on the results of the confirmatory factor analysis test, the accreditation model of the Qazvin province education human resources training program has the dimensions of human resources, contextual factors, organizational factors, efficiency and performance, and specific components and indicators of each dimension. Also, based on the results of Friedman's test, there is a significant difference between the ranks of the dimensions and components of this model.

    Conclusion

    The lack of a two-way correlation of the dimensions of the model indicates the lack of flexibility and modification of the components of this program.

    Keywords: Organization, Dimensions, components, accrediting
  • Zahra Rahmanitabar, Abbas Khorshidi, Alireza Araghieh, Nader Barzegar, Batoul Faghiharam
    Objective

    The current research context pertains to digital leadership, examining the impact of digital technologies and modern technologies on the leadership process in organizations, specifically educational organizations. The aim of this research is to present a digital leadership model for managers of educational organizations.

    Method

    The research method was qualitative in terms of data type, and foundational-systemic (paradigmatic) in terms of nature and type of study. The research population includes experts in the field of human resources, possessing doctoral degrees and experience in authorship, articles, research, and practical experience in this area. Based on theoretical sampling methods, particularly snowball sampling, and theoretical data saturation, 15 experts were selected for interviews. The research tool was a semi-structured interview. Initially, a review of national and international models, findings, studies, and theories was conducted. Then, through open coding, indicators were enumerated, and through axial coding, categorized into dimensions, components, and indicators.

    Results

    This was sent to 15 experts and identified through selective coding via interviews and brainstorming. The findings culminated in 5 dimensions, 17 components, and 121 indicators for the digital leadership model for managers of educational organizations (case study of Islamic Azad University, Tehran Province). Following final validation and prioritization by experts, the constituting dimensions, components, and indicators of the model were delineated, and the model was re-validated by the experts.

    Conclusion

    The research results are presented in 5 dimensions: causal conditions, contextual conditions, intervening conditions, strategies, outcomes, and 17 components including digital culture, digital security, digital infrastructure, digital communications, digital structure, digital economy, digital intelligence, digital literacy, upper-level documents, leadership competencies, cognitive abilities, professional skills, human skills, realization of digital university, economic effects, social effects, and environmental impacts.

    Keywords: Digital Leadership, Causal Factors, Intervening Factors, Contextual Conditions, Strategies, Outcomes, OutputsE-ISSN: SOON
  • حمیدرضا اشرفی، بتول فقیه آرام*، عباس خورشیدی، سعید مرادی، لیلا شریفیان

    هدف از این واکاوی عوامل موثر بر مدیریت تعالی سازمانی به منظور ارزیابی عملکرد مدارس دولتی(موردمطالعه: دوره دوم متوسطه شهر تهران) انجام گرفته است. پژوهش از لحاظ هدف داده بنیاد اجرا شد. جامعه پژوهش را صاحبنظران حوزه علوم تربیتی متخصص در زمینه مدیریت آموزشی، منابع انسانی و مدیریت آموزش عالی(کتاب و یا مقاله داشتند) تشکیل دادند. بر اساس معیار اشباع نظری 11 نفر به روش هدفمند انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته با استفاده از نرم افزار maxqda12 گردآوری شد. در نتیجه 76 مفهوم اولیه(کدباز)، 19 مفهوم اصلی(کد محوری) به دست آمد، که در قالب مدل پارادایمی شامل عوامل علی(مدیریتی با 3 شاخص، سازمانی با 5 شاخص)، عوامل زمینه ای (برنامه ریزی استراتژیک با 4 شاخص، برنامه ریزی ساختاری با 2 شاخص، آموزش و توسعه فرهنگ تعالی با 6 شاخص و عوامل جبران خدمات و پاداش به صورت مادی و معنوی با 4 شاخص)، عوامل راهبردی(پدیده های اجتماعی(شرایط جامعه)با 5 شاخص، پدیده های اقتصادی با 2 شاخص، پدیده های سیاسی با 3 شاخص، ابعاد ساختاری با 5 شاخص و فرآیندی با 4)، عوامل مداخله گر(مدارک و مستندات با 3 شاخص سیستم ها و فناوری اطلاعات با 3 شاخص، مهارت و قابلیت ها با 4 شاخص و فرهنگ سازمانی با 7 شاخص) و پیامدها (افزایش رضایت جامعه و کارمندان 4 شاخص، آشنایی با مفاهیم نوین و افزایش قابلیت ها با 5 شاخص، کاهش هزینه با 3 شاخص و نظام مند شدن فرآیندها 4 شاخص) ارایه شد.

    کلید واژگان: تعالی سازمانی, مدیریت تعالی سازمانی, ارزیابی عملکرد, دوره دوم متوسطه
    Hamidreza Ashrafi, Batoul Faghiharam *, Abbas Khorshidi, Saeed Moradi, Leila Sharifian
    Introduction

    The purpose of this study was to investigate the factors affecting the management of organizational excellence in evaluation of the performance of public schools.(Case study: Secondary schools in Tehran).The study was done using the grounded theory method. The Statistical Society was consisted of experts who specialized in the field of educational sciences, educational management, human resources and higher education management (had a book or article).

    Methods

    Based on theoretical saturation criteria, 11 people were selected purposefully. Data were collected through semi-structured interviews using maxqda12 software.

    Results

    form of a paradigm model including causal factors (Managerial with 3 indicators, organizational with 5 indicators), (Strategic planning with 4 indicators, structural planning with 2 indicators, education and development of excellence culture with 6 Indicators and factors of compensation for services and rewards materially and spiritually with 4 indicators), strategic factors (phenomena Social (social conditions) with 5 indicators, economic phenomena with 2 indicators, political phenomena with 3 indicators, structural dimensions With 5 indicators and process with 4), intervening factors (documents with 3 indicators of systems and information technology with 3 Indices, skills and capabilities with 4 indicators and organizational culture with 7 indicators) and outcomes (increasing community and employee satisfaction4 indicators, familiarity with new concepts and increasing capabilities with 5 indicators, cost reduction with 3 indicators and systematization of processes 4 indicators)

    Keywords: Organizational Excellence, Organizational Excellence Management, Performance Evaluation, Secondary School
  • فرشته فلاحتی نژاد، امیرحسین مهدیزاده*، عباس قلتاش، علیرضا عراقیه، بتول فقیه آرام

    هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی یاددهی- یادگیری برای دانش آموزان دوره دوم ابتدایی (مورد مطالعه شهر تهران) بوده است. پژوهش از نظر طرح، جزو پژوهش های کیفی و روش مورد استفاده در مرحله کیفی تحلیل مضمون بود، که به منظور گردآوری و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استقرایی (شبکه مضامین- استرلینگ) استفاده گردید. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش، خبرگان علمی دانشگاهی بوده اند که با روش نمونه گیری هدفمند، 14 نفر از صاحب نظران کلیدی انتخاب شدند. در این مطالعه از ابزار "فرم بررسی اسناد" استفاده شده است. که 14 تن از متخصصین برنامه ریزی درسی و روان شناسی تربیتی در دانشگاه ها  انتخاب و درباره هریک از مضامین نظرخواهی شد. در بخش سند کاوی نیز از 48 مورد مستندات شامل مقالات در پایگاه ها و وب سایت های معتبر، کتاب ها، پایان نامه ها، که اسناد فارسی به تعداد 26 مورد و در فاصله زمانی سال های 1387 الی 1400 و 22 مورد اسناد انگلیسی در فاصله زمانی 1991 الی 2022 استفاده شده است. با استفاده از روش همسوسازی، اعتبار داده ها مورد تایید قرار گرفته است. یافته ها نشان داد که در اولین کدگذاری 297 شاخص استخراج گردید و سپس در در دور دوم کدگذاری، 25 کد حذف و یا ادغام گردیدند و 272 شاخص بدست آمد. هم چنین نشان داد در الگوی مذکور پنج عامل 1- اهداف، 2- عوامل دانش محور، 3- عوامل حمایت محور، 4- فرایندهای یاددهی- یادگیری، 5- عوامل سنجش محور و 38 مولفه و 265 شاخص مورد تایید قرار گرفته است.

    کلید واژگان: الگوی کیفی, یاددهی- یادگیری, دانش آموزان
    Fereshteh Falahati Najad, Amirhosein Mehdizadeh *, Abbas Gholtash, Alireza Araghieh, Batoul Faghiharam

    The aim of the current research was to design a teaching-learning model for the students of the second year of elementary school (the case study of Tehran city).The research method is a mixed model (qualitative-quantitative) with an exploratory approach. The method used in the qualitative stage was thematic analysis, in order to collect data using thematic analysis method (Atride-Sterling) and to analyze the data using the coding method and in the quantitative stage to analyze the data descriptively and inferentially. Was performed. The descriptive stage was used for the demographic part and the inferential stage was used for the factor analysis. The potential participants of the research were university scientific experts, 14 of the key experts were selected with the purposeful sampling method. The sample size in the quantitative stage using Cochran's formula and stratified random sampling method was 384 experienced teachers and experienced educators in the field of teaching in elementary school.In this study, the "document review form" tool was used. In the document mining section, out of 48 documents, including articles in reliable databases and websites, books, theses, 21 of which are Persian documents and between the years 1387 and 1401. And 26 cases of English documents were used between 1991 and 2022.The results showed that the validity of the data has been confirmed by using the alignment method. In the first coding, 297 basic themes were extracted, and then in the second round of coding, 25 codes were removed or merged and 272 basic themes were obtained. it placed. The validity of the research was done in the qualitative part by using the alignment of sources, negotiation with professors, the external reviewer's opinion and the content validity ratio of Laushe, and in the quantitative part by using confirmatory factor analysis.The reliability of the current research was done in the qualitative part using Holstein's coefficient of agreement, which was determined to be 0.97, and in the quantitative part, it was done using Cronbach's alpha coefficient, and all organizing themes had Cronbach's alpha coefficient higher than 0.7. Finally, in the mentioned model, there are five overarching themes: 1- goals, 2- knowledge-oriented factors, 3- support-oriented factors, 4- teaching-learning processes, 5- assessment-oriented factors, and 38 organizing themes and 265 approved basic themes. is placedIn order for teachers to adjust their education according to students' needs, they must know about students' interests, age characteristics, and their levels of readiness to understand new material. In a group where different education takes place, learning is social and is accompanied by cooperation, and students' abilities are valuable. Most students are motivated to learn when the teacher presents the topics in ways that the students understand. When the students understand the concepts presented by their teacher, it become responsible for their own learning, and when students consider themselves responsible for their own learning, this has a positive effect on their academic progress, critical thinking skills, and self-efficacy. The designed model was compiled with regard to elementary children and their developmental characteristics were taken into consideration, cognitive, social, emotional dimensions, etc., and this model is suitable for the alpha generation or generation z, and in this model, an attempt is made to contribute knowledge. Students should be given more importance and bring the current situation closer to the desired situation.In this regard, the present research has presented the learning teaching model in the second grade of elementary school in Tehran, and special attention is paid to 5 inclusive themes 1. Objectives (including 4 organizing themes "educational, educational goals, process of individualization and improvement of capacity" and 48 themes basic), 2. knowledge-oriented factors (with 4 organizing themes "content production, cognitive content, conceptual content and value content" and 21 basic themes), 3. support-oriented factors (with 10 organizing themes "factors Attitudinal, affective factors, human factors, teacher characteristics, social factors, cultural factors, improving teacher capacities, interactive factors, types of thinking and learning environment" and 75 basic themes, 4. Teaching-learning processes (with 18 themes) The organizer of "participatory learning, problem solving, virtual learning, skill learning, project learning, exploratory learning, interactive teaching, lecture teaching method, professor's student teaching method, retelling method, question and answer method, practice and repetition method, method discussion, role-playing method, laboratory method, scientific investigation method, legal scientific investigation method and innovation method" and 115 basic themes) and 5. assessment-oriented factors (with 2 organizing themes "formative evaluation and practical evaluation and 6 basic themes) a total of 38 organizing themes and 265 basic themes are shown. It shows the average ranks of each organizing theme, according to the significance of this test, all 38 organizing themes do not have the same rank and they are at different levels in terms of importance, so that the organization themes Attitudinal factors and innovation are the most important, and after that, the organizing theme of problem solving is the second most important, but the organizing themes of value content, social factors, exploratory learning and exploring in a legal way are the least important.In general, it can be concluded that according to the mentioned cases, the performance of students is caused by the influence of various variables, the identification and the amount of their influence can help to improve the progress of students in this field. Therefore, the overall effectiveness of each teacher's teaching is measured and determined in the light of the contrast between general criteria including teaching design, teaching implementation, classroom management, human relations, evaluation and desirable personality traits.

    Keywords: Qualitative model, teaching-learning, Students
  • فرشته فلاحتی نژاد، امیرحسین مهدیزاده*، عباس قلتاش، علیرضا عراقیه، بتول فقیه آرام
    هدف

    هدف پژوهش حاضر شناسایی و اعتبارسنجی ابعاد و مولفه های الگوی یاددهی- یادگیری برای دانش-آموزان دوره دوم ابتدایی (مورد مطالعه شهر تهران) بود.

    مواد و روش ها

    پژوهش از نظر طرح، جزو پژوهشهای کمی است. که از روش پیمایشی بهمنظور اعتباریابی الگوی مذکور استفاده گردید. جامعه آماری شامل خبرگان و آموزگاران باتجربه در حوزه تدریس در دوره ابتدایی بود. که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونهگیری تصادفی طبقهای 384  نفر از خبرگان و آموزگاران باتجربه در حوزه تدریس در دوره ابتدایی به عنوان نمونه انتخاب شد. در این مطالعه ابزار از پرسشنامه محققساخته استفاده شده است. که با استفاده از روش همسوسازی، اعتبار داده ها مورد تایید قرار گرفته است.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که ابعاد و مولفه های شناساییشده به میزان زیادی قابل اعتمادند؛ بنابراین میزان اعتبار مولفه های حاصل شده در این پژوهش مورد تائید قرار گرفت.

    نتیجه گیری

    همچنین نشان داد هر 38 مولفه دارای رتبه یکسانی نبوده و از لحاظ اهمیت در سطوح مختلفی قرار دارند بهطوریکه مولفه های عوامل نگرشی و بدیعهپردازی دارای بیشترین اهمیت و بعد از آن مولفه حل مسئله اهمیت دوم را دارد ولی مولفه های محتوای ارزشی، عوامل اجتماعی، یادگیری اکتشافی و کاوشگری به شیوه حقوقی، دارای کمترین اهمیت می باشند.

    کلید واژگان: ابعاد و مولفه ها, دانش آموزان, یاددهی- یادگیری
    Fereshteh Falahati Nejad, Amirhossein Mehdizadeh *, Abbas Gholtash, Alireza Araghieh, Batoul Faghiharam
    Purpose

    The aim of the current research was to identify andvalidate the dimensions and components of the teachinglearning model for the students of the second year ofelementary school (the study of Tehran city).

    Materials and Methods

    In terms of design, the research isone of the quantitative researches. that the survey method wasused in order to validate the mentioned model. The statisticalpopulation included experts and experienced teachers in thefield of teaching in elementary school. Using Cochran'sformula and stratified random sampling, 384 experts andexperienced teachers were selected as a sample in the field ofteaching in elementary school. In this study, a researcher-madequestionnaire was used as a tool. Using the alignment method,the validity of the data has been confirmed.

    Findings

    The results showed that the identified dimensionsand components are highly reliable; Therefore, the validity ofthe components obtained in this research was confirmed .

    Conclusion

    It also showed that all 38 components do not havethe same rank and are at different levels in terms ofimportance, so that the components of attitudinal andinnovation factors are the most important and after that theproblem solving component is the second most important, butthe components of Value content, social factors, exploratorylearning and exploration in a legal way have the leastimportance.

    Keywords: Dimensions, Components, Students, teaching-learning
  • Shahrzad Sarkhosh, Alireza Sadeghi *, Batoul Faghiharam, Hassan Shabani, Rozita Zabihi
    Purpose
    The present study aimed to describe the elements of the preschool curriculum with a problem-solving approach from the perspective of curriculum planning specialists and educational psychologists. 
    Methodology
    This study was a qualitative study conducted in Tehran. The population consisted of curriculum specialists (n=200) and educational psychologists (n=238) who were selected using the purposive snowball sampling method, and 24 subjects were studied until reaching theoretical saturation. Semi-structured interviews were used to collect data. To analyze and interpret the data, the method of thematic analysis through coding was used.
    Findings
    The findings indicated that from the perspective of curriculum planning specialists and educational psychologists, a problem-solving curriculum for preschoolers includes goals (cognitive, attitudinal, functional), content (organization, presentation methods), teaching methods (traditional methods, attention to learner's age, instructor's characteristics, and active methods), learning activities (individual, group), instructional materials (features and types of resources), space (physical characteristics of facilities), time (duration, attention to the child's preparedness and age), grouping (attention to responsibility, respect for others, attention to ethics considerations, attention to group homogeneity, nature of the problem, group heterogeneity, number of group members, gender, age, personal differences), and evaluation (of the program based on personal, procedural, quantitative, and descriptive differences). 
    Conclusion
    Given the importance of the Comments, it can be continuously applied to and formulated for the preschool level to raise problem-solving skills in children and foster their abilities to understand and reflect on life in the future society.
    Keywords: Curriculum, problem-solving, preschool
  • Parvaneh Kahrizi *, Batoul Faghiharam, Alireza Sadeghi, Amirhossain Mehdizadeh, Hasan Shabani
    Purpose

    The aim of this study was to evaluate the nature of multicultural teaching from the perspective of professors of Islamic Azad University of Kermanshah.

    Methodology

    The approach of the present study is qualitative and applied in terms of purpose. The statistical population includes a range of types of professors in the three fields of humanities, basic sciences and engineering of the Islamic Azad University of Kermanshah province. Snowball sampling is a non-random method. In this method, future members of the group are selected and introduced through former members of the group. The number of samples in this study is 27 after reaching the theoretical saturation. Semi-structured interviews were used to collect data. The findings were analyzed by content analysis method by MaxQDA software.

    Findings

    The findings indicated that the nature of multicultural teaching includes the scope of teacher education, macro policies of the educational system, manpower, barriers and problems of multicultural teaching and teaching outcomes.

    Conclusion

    Professors with a greater understanding of the multiplicity of students' culture, welcome multicultural teaching to improve the quality of teaching for all students and be able to overcome the challenges in this field with more reflection.

    Keywords: : Essay Essay Essay, Multicultural Teaching, Teachers' Perception, Islamic Azad University
  • فرزانه پرگلی، بتول فقیه آرام*، سعید مرادی
    مقدمه و هدف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه جامعهپذیری سازمانی با نگهداشت استعدادهاونقشمیانجی اعتماد سازمانی کارکنان شرکت مهندسی و ساختمان صنایع نفت شهر تهران به روش همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری صورت گرفته است

    روش شناسی

    جامعه آماری پژوهش حاضر را کارکنان شرکت مهندسی و ساختمان صنایع نفت شهر تهران به تعداد440 نفر تشکیل دادندکه با استفاده از فرمول کرجسی و مورگان (1970) 144 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های مربوط از پرسشنامه های نگه داشت استعداد شاطری (1394)، جامعه پذیری سازمانی تایورمینا (1997) و اعتماد سازمانی شاکلی- زالابک،الیسووینوگراد (2003) استفاده گردید. اعتبار از نوع همسانی درونی آن ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 76/. ، 84/. و 78/.  به دست آمد.جهت تحلیل داده هاازمدل معادلات ساختاری استفاده گردید.

    یافته ها

    نتایج آزمون حاکی از آن بود که بین جامعهپذیری سازمانی با اعتماد سازمانی و نگهداشت استعداد رابطه مستقیم  وجود دارد و اعتماد سازمانی در رابطه جامعه پذیری سازمانی بر نگه داشت استعداد نفش میانجی-گری جزیی دارد.

    کلید واژگان: جامعه پذیری سازمانی, اعتماد سازمانی, نگهداشت استعداد
    Farzaneh Porgoli, Batoul Faghiharam *, Saeed Moradi
    Background and Aim

    The aim of this study was to investigate the relationship between organizational socialization and retention of talents and the mediating role of organizational trust of employees of Tehran Petroleum Engineering and Construction Company by correlational method of structural equation modeling.

    Methodology

    The statistical population of the present study consisted of 440 employees of Tehran Petroleum Engineering and Construction Company, using Krejcie and Morgan (1970) formula, 144 people were selected by simple random sampling. To collect the relevant data, Shateri Talent Retention Questionnaire (2015), Taormina Organizational Socialization (1997) and Organizational Trust Shakli-Zalabak, Ellis and Vinograd (2003) were used. Validity of their internal consistency type through Cronbach's alpha coefficient, respectively 0.76, 0.84, 0.78 was obtained. Structural equation model was used to analyze  the data.

    Results

    The test results showed that there is a direct relationship between organizational socialization and organizational trust and talent retention and organizational trust in organizational socialization has a partial mediation on talent retention.

    Keywords: Organizational Socialization, organizational trust, retention of talents
  • علی صادقی، سعید مرادی*، بتول فقیه آرام، علیرضا عراقیه، لیلا شریفیان

    هدف اصلی این پژوهش شناسایی عوامل (ابعاد، مولفه ها، شاخص های) پیشران توسعه فرهنگ سازمانی در آموزش وپرورش و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری مولفه ها بر یک دیگر بود. روش پژوهش حاضر آمیخته (کیفی کمی) است. برای شناسایی عوامل پیشران و مولفه ها، علاوه بر مطالعه اسنادی، از تکنیک تحلیل مضمون با نرم افزار MAXQDA12 استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی 17 نفر خبره و صاحب نظر در حوزه فرهنگ سازمانی اسلامی بودند که بعد از 14 مصاحبه اشباع نظری حاصل و 233 کد باز و 113 کد محوری برای فرهنگ سازمانی اسلامی استخراج شد، که در نهایت 5 بعد انسانی، ارزشی، تشکیلاتی، توسعه ای، چشم انداز و 17 مولفه اصلی برای فرهنگ سازمانی اسلامی مشخص شد. روایی ابزار پژوهش به صورت محتوایی به تایید رسید. برای محاسبه پایایی باز آزمون از میان مصاحبه های انجام گرفته چند مصاحبه به عنوان نمونه انتخاب و هر یک از آن ها در یک فاصله زمانی کوتاه و مشخص دو بار کدگذاری شد. سپس در بخش کمی با 21 نفر نمونه از خبرگان و با استفاده از تکنیک دیمتل با نرم افزار  که در آن معیارهای تعظیم شعایر دینی و چشم انداز محوری دارای بیشترین تاثیرگذاری و معیارهای مسئولیت اجتماعی و فرایندهای داخلی دارای بیشترین تاثیرپذیری بودند.

    کلید واژگان: آموزش وپرورش, تحلیل مضمون, تکنیک دیمتل, فرهنگ سازمانی اسلامی
    Ali Sadeghi, Saeed Moradi *, Batoul Faghiharam, Alireza Araghieh, Leila Sharifian

    The main purpose of this research was to identify the driving factors (aspects, components, and indexes) of Islamic organizational culture development in education and their mutual effects, which was achieved through a mixed-methods approach. In order to identify the related drivers and components, both document analysis and thematic analysis (using MAXQDA12 software) were used. In the qualitative phase, participants were 17 experts in the field of Islamic organizational. Theoretical saturation was achieved after 14 interviews, and the coding process yielded 233 open and 113 axial codes for Islamic organizational culture. Finally, five dimensions (namely, human-oriented, value-based, organizational, developmental, and perspective-based) and 17 principal components for Islamic organizational culture were identified. The content validity of the research instrument was confirmed. Moreover, in order to calculate test-retest reliability, some interviews were selected as the sample and each of them was coded twice in a short span of time. In the quantitative phase, 21 experts, DEMATEL method, and Microsoft Excel software were used to assess the mutual effects of the components based on the pair-wise comparison of items of a researcher-made questionnaire. The results showed that the religious rites veneration and axial perspectives were the most effective criteria, while social responsibility and internal processes were the most affected ones.

    Keywords: Islamic Organizational Culture, Education, training, Thematic analysis, DEMATEL technique
  • پروانه کهریزی*، بتول فقیه آرام، علیرضا صادقی، امیرحسین مهدی زاده، حسن شعبانی
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی مطلوب تدریس چند فرهنگی برای استادان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه انجام شد.

    روش شناسی:

     در این پژوهش از رویکرد آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) و روش تحقیق مصاحبه بهره گرفته شد. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل متخصصین برنامه درسی، روانشناسان تربیتی وجامعه شناسان  و مدرسان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه و مبانی نظری جدید داخلی و خارجی بود. روش نمونه گیری از جامعه افراد مذکور از نوع گلوله برفی بود و حجم نمونه با رسیدن به اشباع نظری به 27 نفر رسید و بر اساس روش نمونه گیری ملاک محور  19 منبع مورد مطالعه قرار گرفت. جامعه آماری در بخش کمی شامل متخصصین برنامه درسی، روانشناسان تربیتی و وجامعه شناسان  و استادان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه بود که از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای  استفاده شد و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 280 نفر به دست آمد. گردآوری داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد و یافته های کیفی با روش تحلیل مضمون و به وسیله نرم افزار  MaxQDA حاصل شد. گردآوری داده ها در بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. جهت اعتبار یابی این الگو در بخش کمی از روش تجزیه و تحلیل به صورت تحلیل عاملی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS3 استفاده شد.

    یافته ها

    یافته های به دست آمده نشان دادند که الگوی تدریس چند فرهنگی از 10 بعد و 29 مولفه تشکیل شده اس که بر این اساس ابعاد به دست آمده شامل اهداف (ادراکی اخلاقی رفتاری)، محتوا (سازماندهی، روش های ارایه) تدریس فعالیت های آموزشی و تجربیات یادگیری (رفتار آموزشی روش تدریس نقش و وظایف مدرس ویژگی های تدریس چند فرهنگی پیامدهای تدریس چند فرهنگی)؛ ادراک استادان از تدریس چند فرهنگی (دامنه ی تفکرمدرس انعطاف پذیری مدرس سیاست های کلان نظام آموزشی نیروی انسانی مفهوم عملی و نظری تدریس چند فرهنگی)، ارزشیابی (انواع و اصول)، گروه بندی (  توجه به همگنی گروه،نا همگنی گروه، توجه به تفاوت های فرهنگی تعداد اعضای گروه، توجه به جنسیت، توجه به سن، توجه به تفاوت های فردی)؛ موانع و مشکلات (ساختاری عملکردی)؛ ویژگی های زمان و مکان (ویژگی های فیزیکی، تجهیزات ، مدت زمان)؛ مواد و منابع یادگیری (ویژگی ها و انواع منابع)؛ ملاک های فعالیت های یادگیری (چالش ها و نقاط قوت) (که مقدار همه ی آنها بالاتر از مقدار ملاک (3%)  بوده است) شناسایی شد

    بحث و نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش طراحی الگوی تدریس چند فرهنگی برای مدرسان دانشگاه آزاد کرمانشاه ازاعتبار مناسبی برخوردار است.

    کلید واژگان: طراحی الگو, اعتبار یابی, تدریس چند فرهنگی, مدرسان, دانشگاه آزاد
    Parvaneh Kahrizi *, Batoul Faghiharam, Alireza Sadeghi, AmirHosain Mehdizadeh, Hasan Shabani
    Purpose

    The aim of this study was to design and validate the optimal model of multicultural teaching for teachers of Islamic Azad University of Kermanshah.

    Methodology

    In this study, a mixed exploratory approach (qualitative-quantitative) and interview research method were used. The study population in the qualitative section included curriculum specialists, educational psychologists, sociologists and masters of the Islamic Azad University of Kermanshah and new internal and foreign theoretical foundations. The sampling method was purposeful and snowball type and the sample size reached 27 people after reaching theoretical saturation and 19 sources was studied based on the criterion-based sampling method. The statistical population in the quantitative part included curriculum specialists, educational psychologists ,sociologists and masters of the Islamic Azad University of Kermanshah province. The stratified random sampling method was used and the sample size was 280 based on Cochran's formula. Data were collected in the qualitative part through semi-structured deep interviews and in the quantitative part through a researcher-made questionnaire. Qualitative findings were obtained by content analysis method and MaxQDA software.

    Findings:

     The findings showed that the multicultural teaching model consists of 10 dimensions and 29 components, based on which the obtained dimensions include goals (behavioral, ethical, perception); Content (organization, presentation methods); teaching educational activities and learning experiences (teaching behavior, teaching method, role and tasks of the teacher, features of multicultural teaching, consequences of multicultural teaching); Teachers' perception of multicultural teaching (scope of the teacher's thinking, teacher flexibility, macro-policies of the human resources education system, practical and theoretical concept of multicultural teaching); Evaluation (types and principles); Grouping (attention to group homogeneity, group heterogeneity, attention to cultural differences, number of group members, attention to gender, attention to age, attention to individual differences); Obstacles and problems (functional, structure); Time and place characteristics (physical characteristics, equipment, duration); Learning materials and resources (characteristics and types of resources); Criteria for learning activities (challenges and strengths) (All of which were higher than the criterion (3%)) was identified and led to the design of a favorable model of multicultural teaching for masters of the Islamic Azad University of Kermanshah. In order to validate this model factor analysis and structural equations using Smart PLS3 software were used..

    Conclusion

    Designing a multicultural teaching model for teachers of Kermanshah Azad University has a good reputation.

    Keywords: template design, Validation, multicultural teaching, instructors, Azad University
  • بتول فقیه آرام*، اسماعیل زارعی زوارکی، عادله مهدی زاده
    هدف پژوهش حاضر امکان سنجی استقرار و به کارگیری نظام آموزش مجازی در آموزش و پرورش شرق استان گیلان بود. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر نوع، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر فرهنگیان آموزش و پرورش شرق استان گیلان به تعداد 1536 نفر بود. از این میان، 306 نفر برای نمونه به روش تصادفی طبقه ای به صورت نسبی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که شامل 25 گویه است. این پرسشنامه با طیف چهاردرجه ای لیکرت، نمره گذاری شد و شامل سه حیطه با مولفه های شرایط و قابلیت و امکان استقرار و به کارگیری نظام آموزش مجازی، زمینه های کاربردی امکان استقرار و به کارگیری نظام آموزش مجازی، عوامل تسهیل کننده امکان استقرار نظام آموزش مجازی است. پرسشنامه پژوهش از لحاظ صوری روایی محتوا دارد و پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ 85/0 تایید شد. داده های پژوهش در سطح توصیفی با محاسبه فراوانی، میانگین و انحراف معیار توصیف شدند و در سطح استنباطی، با آزمون تی تک نمونه ای پرسش های پژوهش پاسخ داده شد. نتایج پژوهش نشان داد امکان استقرار و به کارگیری نظام آموزش مجازی در آموزش و پرورش شرق استان گیلان مطلوب است. همچنین، از لحاظ شرایط و قابلیت، زمینه های کاربردی، عوامل تسهیل کننده نظام آموزش مجازی در آموزش و پرورش شرق استان گیلان وضعیت مطلوب است.
    کلید واژگان: استقرار آموزش مجازی, آموزش مجازی, آموزش و پرورش, نظام آموزش مجازی مداوم
    Batoul Faghiharam *, Esmaeil Zarei Zavareki, Adele Mehdizade
    This research was carried out with the aim of feasibility studying the deployment and implementation of virtual education system in the eastern province of Guilan province. The present research is purposeful and applied in terms of type, descriptive-survey. The statistical population of this study is the educators of the eastern province of Guilan, whose number is 1536 people. 306 people were studied as an example. The sampling method is random, stratified, and relative. A researcher-made questionnaire was used to collect information and research data, including 25 phrases. This questionnaire is graded with a Likert range of 4 options and includes three areas with the components of the conditions and the ability to deploy and use the virtual education system, the application areas of the possibility of deploying and deploying a virtual education system, facilitating factors for the possibility of deployment Virtual education system. The research questionnaire has content validity content and its reliability was calculated by Cronbach's alpha of 0.85. The research data were descriptively described using frequency, mean and standard deviation. The inferential level was tested using one-sample t-test. The results of the research showed that the possibility of deployment and implementation of virtual education system in the east of Guilan Province is desirable. Also, in terms of conditions and capabilities, applied fields, facilitators facilitating the virtual education system in the education of East of Guilan province is a desirable situation.
    Keywords: Continuing virtual education system, Deployment of virtual education, Education, Virtual Education
  • حسین رضایی، بتول فقیه آرام*، ابوالفضل بختیاری، نادر برزگر، لیلا شریفیان
    هدف

    این مقاله با هدف ارایه الگوی بهینه فرهنگ مدارس ابتدایی شهرستان ساوه به روش فراترکیب سامان یافته است که از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات جزء پژوهش های کیفی است.

    مواد و روش ها

    جامعه آماری شامل کلیه ی اساتید حوزه مدیریت آموزشی و مدیران با سابقه سازمان آموزش و پرورش می باشد که برای فرایند دلفی 10 نفر با استفاده از تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری در این پژوهش، پرسشنامه دلفی است. و شاخص ها با استفاده از تکنیک فراترکیب گردآوری شده است. تجزیه و تحلیل به مدد کدگذاری باز، محوری و انتخابی بدست آمد. اعتبار پژوهش به وسیله توافق خبرگان و روایی به مدد اجماع نظرات و روایی صوری بدست آمد.

    یافته ها

    در این پژوهش 7 عامل معلمان، مدیریت، دانش آموزان، رشد و توسعه، عوامل برون سازمانی، روش های تدریس و ساختار سازمانی به عنوان مولفه های فرهنگ مدرسه معرفی شدند. همچنین بررسی ها نشان داد این مولفه ها در وضعیت مطلوبی قرار دارند

    نتیجه گیری

    مدیریت مهمترین عامل در فرهنگ مدارس است. رفتار مدیران و کارکردهای آن می تواند نقش مهمی در ایجاد فرهنگ مثبت در مدارس داشته باشد.

    کلید واژگان: فرهنگ سازمانی, آموزش و پرورش, فرهنگ مدرسه, ارزش های فرهنگی, فراترکیب
    Hossein Rezaei, Batoul Faghiharam*, Abolfazl Bakhtiari, Nader Barzegar, Leila Sharifian
    Purpose

    This article has been organized with the aim of presenting the optimal model of elementary school culture in Saveh city in a meta-combined method, which is applied in terms of purpose and qualitative research in terms of how to collect information.

    Materials and Methods

    The statistical population includes all professors in the field of educational management and managers with experience in the education organization. For the Delphi process, 10 people were selected using the snowball technique. The collection tool in this study is the Delphi questionnaire. And the indicators have been collected using the meta-combination technique. Analysis was performed using open, axial and selective coding. The validity of the research was obtained by agreement of experts and validity with the help of consensus and formal validity.

    Findings

    In this study, 7 factors of teachers, management, students, growth and development, external factors, teaching methods and organizational structure were introduced as components of school culture. Studies have also shown that these components are in good condition

    Conclusion

    Management is the most important factor in school culture. The behavior of principals and its functions can play an important role in creating a positive culture in schools.

    Keywords: Organizational Culture, Education, School Culture, Cultural Values, Meta-Composition
  • معصومه مشهدی، بتول فقیه آرام*، ابوطالب سعادتی شامیر
    هدف

    تحقیق حاضر با هدف رابطه توسعه استعدادها با  نوآوری سازمانی و نقش میانجی کیفیت زندگی کاری مربیان فنی حرفه ای  شهر تهران به روش توصیفی - همبستگی  از نوع معادلات ساختاری صورت گرفته است.  

    روش

    جامعه مورد نظر در این تحقیق را مربیان فنی حرفه ای شهر تهران تشکیل دادند که بر اساس آخرین آمار واطلاعات موجود تعداد کل آنها  معادل 19080 نفر(13724 نفر مرد  و 5356 زن) هستند  که با استفاده از فرمول کوکران 376 نفر(251 نفر مرد و 125 نفر زن)  به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده های مربوط از پرسشنامه نوآوری سازمانی (2002)، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون ، پرسشنامه توسعه استعدادها احمدی(1396) استفاده گردید. که پایایی آنها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 88/. ، 87/. و 85/.  بدست آمد.

    یافته ها

    جهت تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج حاکی از آن بود که اثر مستقیم توسعه استعدادها و نوآوری سازمانی برابر با 45/0 است. همچنین اثر غیر مستقیم متغیر توسعه استعدادها و نوآوری سازمانی با تاثیر متغیر میانجی کیفیت زندگی کاری برابر با 136/0 می باشد.

    نتیجه گیری

    کارکنان مستعد، می توانند ارزش های بسیار زیادی را برای سازمان به ارمغان آورده و باعث رشد و شکوفایی آن گردند؛ بنابراین توسعه این استعدادها، یکی از مهم ترین عوامل حفظ مزیت رقابتی در سازمان ها به شمار می رود.

    کلید واژگان: توسعه استعدادها, نوآوری سازمانی, کیفیت زندگی کاری
    Masoumeh Mashhadi, Batoul Faghiharam *, Aboutaleb Seadatee Shamir
    Purpose

    The purpose of this study was to investigate the relationship between the development of talents and organizational innovation and the role of mediator quality of working life of professional technical instructors in Tehran using a structural equation descriptive-correlation method.  

    Method

    The target population in this study was the professional technical trainers in Tehran, which according to the latest statistics and available data, their total number is 19080 (13724 males and 5356 females), using the Cochran formula 376 (251 Men and 125 women) were selected by simple random sampling. To collect the data, the Organizational Innovation Questionnaire (2002), Walton Work Quality Questionnaire, Ahmadi Talent Development Questionnaire (2017) were used. Their reliability through the Cronbach's alpha coefficient is 0/88, 0/87 And 0/85 Was obtained.  

    Results

    Structural equation model was used to analyze the data. The results indicated that the direct effect of the development of talent and organizational innovation was 0/45. The indirect effect of the variable on the development of talents and organizational innovation with the effect of the median variable of quality of working life is 0/16.  

    Conclusion

    Predictable employees can bring a lot of value to the organization and cause it to grow and flourish; therefore, developing these talents is one of the most important factors in maintaining competitive advantage in organizations.

    Keywords: Talent Development, organizational innovation, Quality of Work Life
  • Batoul Faghiharam*
    Purpose

    the present study aimed to investigate the relationship between social health and the usage of social networks among the parents of female students in Baharestan.

    Methodology

    for this purpose, 370 parents (172 males and 198 females) were selected randomly through cluster sampling based on Morgan's table. In the next step, the social health questionnaire developed by Keyes and Shapiro (2005) and a researcher-made questionnaire about the usage of social networks were distributed among the subjects. The data were thus collected and analyzed using Smart PLS (partial least squares), SPSS, and statistical models such as convergent and divergent validity, composite reliability, Cronbach's alpha, average variance extracted, factor analysis, Stone-Geisser's criterion, goodness of fit, and independent t-test.

    Finding

    the results revealed a significant relationship between all the components of social health (i.e. social integration, social coherence, social actualization, social acceptance, and social contribution) and the usage of social networks. Accordingly, social health explains 42% of the usage of social networks. As regards the components, the percentages are social integration (86%), social coherence (52%), social actualization (25%), social acceptance (44%), and social contribution (36%). In addition, no significant relationship was found between gender and usage.

    Discussion

    there is a positive and significant relationship between virtual social network and the components of physical health and general health scales, physical function, physical role, and physical pain. Social health refers to how a person's relationship is with others in a society is, or to his socialization. Therefore, social health is one of the three components (plus physical and mental health) of general health.

    Keywords: Social health, Social networks, Social actualization, Social contribution
  • بتول فقیه آرام *
    زمینه
    در قرن حاضر نظریه مهمی به منظور توضیح تفاوت های فردی به وجود آمده که نظریه هوش های چندگانه است ونقش کلیدی در خلاقیت افراد دارد. از سویی دیگر کارآفرینی نیز در عمل توانایی خلق یک چیز از هیچ است. از عمده ترین جریان های حاکم بر حیات بشری در آغاز هزاره سوم میلادی فرایند کارآفرینی و خلاقیت است که اساس و بسترساز تغییر و تحول و دگرگونی است. در این راستا به نظر می رسد مسئولان رشته های مختلف علوم تربیتی باید در جستجوی عواملی باشند که با کارآفرینی ارتباط داشته و قابلیت پیش بینی و تاثیرگذاری بر آن را داشته باشند و در محیط دانشگاه ها با برنامه ریزی بر روی آن ها و همچنین آموزش های لازم دانشجویان برای خوداشتغالی آماده کنند.
    هدف
    هدفاز این پژوهش بررسی رابطه هوش های چندگانه با ویژگی شخصیتی کارآفرینی و خلاقیت دانشجویان کارشناسی ارشد بوده است.
    روش
    روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش آن را کلیه دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر به تعداد279نفر در سال تحصیلی 1394-95 تشکیل دادند. با استفاده از نمونه گیری طبقه ای سهمی 162 نفر مطابق جدول مورگان انتخاب شدند. جهت گردآوری داده های موردنیاز از سه پرسشنامه استفاده شد:1-پرسشنامه هوش چندگانه 2- پرسشنامه ویژگی شخصیتی کارآفرینی 3- پرسشنامه خلاقیت. برای به دست آوردن روایی پرسشنامه از روش محتوایی و صوری استفاده شد. ضریب پایایی از طریق آلفای کرونباخ محاسبه شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و آمار استنباطی و آزمون های همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شده است.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین هوش زبانی – کلامی، هوش ریاضی – منطقی، هوش جسمی – حرکتی، هوش فضایی، هوش درون فردی، هوش میان فردی، هوش طبیعت گرا، با ویژگی شخصیتی کارآفرینی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که با شناسایی دقیق و درست انواع هوش ها در دانشجویان می تواند بسترساز کارآفرین شدن و یا اینکه سبب بروز روحیه کارآفرینی در دانشجویان و زمینه ساز ایجاد خلاقیت در دانشجویان شوند.
    کلید واژگان: هوش چندگانه, ویژگی شخصیتی کار آفرینی, خلاقیت
    Batoul Faghiharam *
    The purpose of this research is to investigate the relationship between multiple intelligences and personality characteristics of entrepreneurship and creativity of graduate students of the Faculty of Education and Psychology of Islamic Azad University, Islamshahr Branch in the academic year of 1394-95. The present research is a descriptive method of correlation. The statistical population of this study was all students of the Faculty of Education and Science of Islamic Azad University, Islamshahr Branch, in the number of 279 students in the academic year of 1394-95. Using a proportional sampling, 162 subjects were selected according to Morgan's table. Three questionnaires were used to collect the required data: 1- Multiple Inventory Questionnaire 2- Entrepreneurial Characteristics Questionnaire 3- Creativity Questionnaire. To obtain the validity of the questionnaire, the content and form method was used. Reliability coefficient was calculated by Cronbach's alpha. For data analysis, descriptive statistics and inferential statistics and correlation tests and multiple regression analysis were used. The results showed that there is a direct and significant relationship between linguistic intelligence, logical intelligence, logical intelligence, physical-motor intelligence, spatial intelligence, intrinsic intelligence, interpersonal intelligence, nature-oriented intelligence, and personality traits of entrepreneurship.
    Conclusion
    According to the findings, it can be concluded that by accurately identifying the types of intelligences in students, they can be the basis for creating an entrepreneur or the emergence of entrepreneurial spirit in students and the basis for creating creativity in students.
    Keywords: Multiple Intelligence, Personality Characteristics of Entrepreneurship, Creativity
  • بتول فقیه آرام *، زهرا ابراهیمی
    دنیای امروز، دنیای غلبه فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی و دنیای رشد و گسترش علم و دانش است و همین موضوع بهره مندی از سواد اطلاعاتی را بر همگان بویژه دانشجویان در کنار مهارت های فراشناختی و پرورش خلاقیت ضروری ساخته است.
    هدف اصلی از پژوهش حاضر، بررسی رابطه سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی با مهارت های فراشناختی و خلاقیت دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر بوده است. این پژوهش، از نظر هدف، در زمره پژوهش های کاربردی، از نظر روش گردآوری داده ها، کمی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری، تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامشهر را شامل می شود که تعداد آنها برابر با 11289 نفر بوده که از این میان تعداد 385 نفر به عنوان افراد نمونه انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری داده ها در زمینه سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی پرسشنامه محقق ساخته بوده است. همچنین برای سنجش مهارت فراشناختی از پرسشنامه آگاهی فراشناخت اسکرا و دنیسون و برای سنجش خلاقیت از پرسشنامه خلاقیت عابدی بهره گرفته شده است. بر اساس یافته ها، رابطه بین سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی با مهارت فراشناختی مثبت و معنادار است، همچنین بین سواد رسانه ای و سواد اطلاعاتی با مولفه های خلاقیت یعنی؛سیالی، ابتکار، انعطاف پذیری و بسط رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
    کلید واژگان: سواد رسانه ای, سواد اطلاعاتی, مهارت فراشناختی, خلاقیت, دانشجویان, ابتکار, انعطاف پذیری, سیالی ذهنی
    Batoul Faghiharam *, Zahra Ebrahimi
    Today we live in the world of domination of information and communication technologies and developing of science and knowledge, so, being information literate is essential for everyone, especially students, along with having metacognitive skills and creativity. The main purpose of the research was to examine the relationship between media literacy and information literacy with metacognitive skills and creativity of students in Islamic Azad University of Islamshahr. The research method is, applied, quantitative, descriptive survey in terms of purpose, data collection, and the nature and type of study respectively. The statistical population is all undergraduate students of Islamshahr Azad University with the total number of 11289 people, among which 385 people were selected as sample. The data gathering tool for media and information literacy was a researcher-made questionnaire. Also, Schraw & Dennison metacognition awareness questionnaire and Abedi Creativity Questionnaire were used to measure Metacognitive skills and creativity. According to the findings, the relationship between media literacy and information literacy with metacognitive skills is positive. There is also a significantly positive relationship between media literacy and information literacy with the four factors of creativity: fluency, originality, flexibility, and elaboration.
    Keywords: Media Literacy, Information Literacy, Metacognitive Skill, Creativity, Students, originality, Flexibility, fluency of mind
  • زهرا کریمی، سید محمود میرزمانی بافقی، بتول فقیه آرام
    هدف

    هدف اصلی از پژوهش حاضر بررسی رابطه آموزش های ضمن خدمت با کارآیی شغلی معلمان دوره ابتدایی شهرستان شهریار بوده است.

    روش

    پژوهش حاضر از نظر اهداف کاربردی، از نظر نوع داده های جمع آوری شده کمی و از نظر ماهیت و نوع مطالعه از نوع علی همبستگی می باشد. جامعه آماری در پژوهش حاضر تمامی معلمان زن و مرد دوره ابتدایی شهرستان شهریار. این تعداد مشتمل است بر 2437 نفر. نمونه ها نیز مشتمل است بر تعداد 372 نفر از معلمان زن و مرد جامعه مذکور که با فرمول کوکران به دست آمده است. روش نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای بوده است. به منظور بررسی کارآیی معلمان از پرسشنامه ای که توسط کاشانی (1390) تهیه و اعتباریابی شده، استفاده شد. این پرسشنامه کارآیی معلمان را در قالب سه مولفه مدیریت کلاس، ایجاد ارتباط عاطفی با دانش آموزان و ارزشیابی از دانش آموزان می باشد.

    یافته ها

    داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و همچنین شاخص های موجود در آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در پژوهش حاضر علاوه بر توصیف داده، از آزمون همبستگی اسپیرمن و آزمون مقایسه دو گروهی u مان ویتنی استفاده شد.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته ها ارتباط معناداری بین کارایی معلمان و شرکت در دوره های آموزش ضمن خدمت در تمامی ابعاد وجود دارد و افزایش شرکت در دوره های آموزش ضمن خدمت با افزایش کارایی معلمان همراه است.

    کلید واژگان: آموزش ضمن خدمت, کوتاه مدت و بلند مدت, کارآیی شغلی
    Zahra Karimi, Seyed Mahmoud Mirzamani Bafghi, Batoul Faghiharam
    Aim

    The main objective of this study was to evaluate the effect of short-term and long-term in-service training of primary school teachers' job performance has been the Shahryar city.

    Method

    Research for practical purposes, the type of data collected quantitative in nature and causal-comparative study - after the event. The population in this study consists of all the Shahryar elementary school teachers. This number includes 2,437 people. The sample also includes 372 teachers from the community of men and women. Sampling was simple random sampling study. To evaluate the effectiveness of teachers of a questionnaire by Kashani (1390) developed and validated, was used. The questionnaire in the form of three components of performance management class teachers, build an emotional connection with students and evaluation of students'. The data collected using descriptive statistics (central tendency indicators: mean, standard deviation and tilt, and strain) and also indicators were analyzed in the statistics. In addition to the data described in the present study, the drawing graphs, tables, frequency distribution, tables, statistical characteristics, the Spearman correlation coefficient, and the Mann-Whitney test was used to compare u.

    Findings

    No significant association between short-term and long-term in-service training courses for teachers performance, and increase participation in training courses for teachers associated with increased efficiency. No significant association between short-term and long-term in-service training courses with efficiency in communicating with students and increase participation in training courses for teachers in this area is associated with an increase in efficiency. No significant association between short-term and long-term in-service training courses with efficiency, effectively manage the class and increase participation in training courses for teachers in this area is associated with an increase in efficiency.

    Conclusion

    Performance-based teacher training courses short and long term is no different.

    Keywords: short term, long term in, service training, job performance
  • بتول فقیه آرام *، زهرا ابراهیمی، محسن ضرغام
    هدف پژوهش حاضر، بررسی آسیب های روانی- اجتماعی ناشی از به کارگیری تلفن همراه و اینترنت در میان دانشجویان بود. پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی و از لحاظ جمع آوری داده ها، همبستگی می باشد. جامعه آماری، تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر می باشد که تعداد آنها برابر 18825 است. نمونه آماری شامل 398 دانشجو بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، شامل یک پرسش‎نامه محقق ساخته با 50 گویه بوده است. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی اسپیرمن، خی دو و تحلیل واریانس یک راهه و آزمون شفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته ها، رابطه بین میزان استفاده از اینترنت و تلفن همراه با تعاملات اجتماعی منفی و معنادار می باشد. رابطه بین میزان استفاده از اینترنت و تلفن همراه و وابستگی روانی مثبت و معنادار می باشد. رابطه بین میزان استفاده از اینترنت و افت تحصیلی معنادار نمی باشد. رابطه بین میزان استفاده از تلفن همراه و افت تحصیلی معنادار می باشد. بیشترین نوع استفاده دانشجویان زن از اینترنت و تلفن همراه در موارد سرگرمی بوده است. هم چنین، دانشجویان زن نسبت به دانشجویان مرد از تلفن همراه بیشتر به منظور سرگرمی و تفریح استفاده می کردند. بیشترین نوع استفاده دانشجویان مجرد از اینترنت و تلفن همراه در موارد سرگرمی بوده است. هم چنین، دانشجویان مجرد نسبت به دانشجویان متاهل از تلفن همراه بیشتر به منظور سرگرمی و تفریح استفاده می نمایند.
    کلید واژگان: آسیب های روانی, اجتماعی, تلفن همراه, اینترنت, دانشجویان
    Batoul Faghih Aram*, Zahra Ebrahimi, Mohsen Zargham
    The purpose of the present study was to examine psychosocial damages caused by the use of mobile phone and Internet among students. The present study was applied in terms of purpose and correlational in terms of data collection. The statistical population was all of Islamshahr Islamic Azad University students (n=18825). The sample consisted of 398 students who were selected using the method of stratified random sampling. The research instrument consisted of a researcher-made questionnaire with 50 items. Data were analyzed using Spearman correlation test, chi-square, ANOVA and Scheffe test. According to the results, a negative and significant relationship was found between the use of the Internet and mobile phone with social interaction. A positive and significant relationship was found between the use of the Internet and mobile phone with psychological dependence. No significant relationship was found between the use of the Internet and academic failure. A significant relationship was found between the use of mobile phone and academic failure. Most of female students used the Internet and mobile phone for entertainment. Also, female students used mobile phone for entertainment and fun more than male students. Most single students used the Internet and mobile phone for fun. Also, single students used mobile phone for entertainment and fun more than married students.
    Keywords: psychosocial damages, mobile phone, Internet, Students
  • بتول فقیه آرام، نورانی محدصالح
    در این پژوهش، به بررسی جنسیت، فناوری اطلاعات و ارائه راهنما برای توسعه آن در دانشگاه آزاد اسلامی ایران پرداخته شده و اهداف اصلی به بررسی نقش استفاده از فناوری اطلاعات بر توسعه دانشگاه آزاد اسلامی و مقایسه دیدگاه نمونه های مؤنث و مذکر در استفاده از فناوری اطلاعات بر توسعه دانشگاه آزاد اسلامی معطوف است. طرح پژوهش حاضر توصیفی، از نوع زمینه یابی است. جامعه آماری پژوهش نیز شامل تمامی کارشناسان دانشگاه آزاد اسلامی می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، کارشناسان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر، به عنوان واحد نمونه گیری مدنظر قرار گرفتند که تعداد آن ها 109 نفر (66 نفر رسمی و 43 نفر قراردادی) می باشند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده، پرسشنامه پژوهشگر ساخته است که دارای روایی و اعتبار مطلوب (88/0=α) می باشد. لازم به ذکر است، با استفاده از مدل آماری t تک گروهی و t دو گروه مستقل، به آزمون سؤال های پژوهش پرداخته شد. در نهایت، یافته های پژوهش نشان داد: 1- مردان بیشتر از زنان به نقش استفاده از فناوری اطلاعات بر توسعه دانشگاه آزاد اسلامی اعتقاد دارند و به آن می پردازند. 2- کارشناسان نقش استفاده از فناوری اطلاعات را بر توسعه دانشگاه آزاد اسلامی، در حد متوسط (یا مورد انتظار) می دانند.
    کلید واژگان: فناوری اطلاعات, کارشناس, توسعه
    Batoul Faghiharam, Norani Mohd Salleh
    This research attempts to explain the relation between gender and use of information technology and introduce a way to develop the use of information technology in Islamic Azad University in Iran. The goal of the study has been focused on comparison between men and women and the amount of information technology (IT) usage and also investigating the effect of IT among experts in Islamic Azad University. The design of the present study was a descriptive survey. The population comprised of all of the experts in Islamic Azad University in Islamshahr (N=109) who were selected through availability sampling. The instrument was a researcher-made questionnaire with desirable validity and reliability (α=0/88). Data analysis was done using one sample t-test and independent groups t-test. Finally, the findings of the research showed that men more than women use the information technology. Also, the use of IT in Islamic Azad University is considered to be average (or as was expected) by experts.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال