behrouz abdoli
-
Objectives
This scoping review allows a better understanding of current evidence regarding mirror therapy (MT) among children to help the future development of MT intervention protocol on children.
MethodsPubMed, Science-Direct, Web of Science and ProQuest databases were searched from January 2005 to January 2023 for interventions within the scope of MT for children. Google Scholar was also scanned for additional resources. The process of the present study was according to guidelines of the preferred reporting items for systematic reviews and meta-analyses extension for scoping reviews. The main inclusion criteria were articles in English and Persian language and peer-reviewed empirical studies of MT for children. This study charted methodological information from articles according to participant characteristics, design, intervention, and outcome measures.
ResultsOf 18 studies that were included in this scoping review, 17 studies were conducted in children with hemiplegic cerebral palsy, and only two studies were in other conditions. A total of 16 articles were randomized controlled clinical trials, one case study and one single subject. Meanwhile, 33 outcomes were in the body structures (BS) and functions level, and 10 outcome measures were in the activities and participation levels of the International classification of functioning.
DiscussionThe review indicates that in future studies, it is necessary to pay more attention to other disorders beyond hemiplegic cerebral palsy; furthermore, levels of activity and participation as the outcome need to be used more.
Keywords: Children, Mirror Therapy (MT), Scoping Review, Rehabilitation, International Classification Of Functioning, Disability, Health (ICF) -
زمینه و هدف
تاثیر تمرین و محیط غنی بر برخی سازوکارهای درگیر در بیماری آلزایمر به خوبی شناخته نشده است. ازاین رو هدف از این تحقیق بررسی تاثیر یک دوره تمرین هوازی و زندگی در محیط غنی سازی شده حرکتی بر حافظه فضایی و عامل نوتروفیک مشتق از مغز در بافت هیپوکمپ موش های صحرایی ماده نژاد ویستار سالمند مبتلا به آلزایمر بود.
مواد و روش هادر این تحقیق تجربی 30 راس موش صحرایی ماده نژاد ویستار سالمند 21 ماهه و با میانگین وزنی 20±260 گرم در شش گروه، کنترل-سالم، آلزایمر، گروه شم، آلزایمر + تمرین هوازی (تردمیل)، آلزایمر + محیط غنی، آلزایمر + محیط غنی شده + تمرین هوازی (تردمیل) قرار گرفتند. موش ها در هفته اول و دوم دو جلسه 15 دقیقه ای با استراحت غیرفعال پنج دقیقه ای با سرعت 10 متر در دقیقه، در هفته سوم سه جلسه با سرعت 15 متر در دقیقه با استراحت پنج دقیقه ای و در هفته چهارم چهار جلسه با سرعت 15 متر بر ثانیه با استراحت پنج دقیقه ای در روز به تمرین پرداختند. در گروه محیط غنی سازی شده حرکتی حیوانات در یک جنس پلکسی گلاس بزرگ تر از قفس استاندارد به ابعاد (60×50×70 cm3) نگهداری شدند. در این قفس ها وسایلی مانند نردبان (سطح شیبدار)، لوله های توخالی، بلوک های چوبی و اسباب بازی های پلاستیکی قرار داده شد. در گروه های آلزایمر موش ها به وسیله تزریق کتامین (80 میلی گرم بر کیلوگرم) و زایلازین (20 میلی گرم بر کیلوگرم) به صورت درون صفاقی بی هوش شدند. سپس با تزریق های داخل بطنی مغزی (10μg/rat) Aβآلزایمر القا شد. حافظه فضایی با آزمون ماز آبی موریس، BDNF و Trk-Bبه روش وسترن بلات اندازه گیری شدند. در مطالعه مقدماتی به منظور ارزیابی حافظه فضایی موش ها یک هفته پس از تزریق بتاآمیلویید تمامی موش ها در دو گروه آلزایمر و کنترل قرار گرفتند. موش ها طی چهار روز در ماز آموزش دیدند و میانگین درصد ماندگاری در محدوده سکو تعیین شد. آزمون تی مستقل نشان داد تفاوت معناداری در گروه کنترل و آلزایمر وجود دارد (0152/0=P)، بنابراین یک هفته پس از تزریق داخل هیپوکمپی بتاآمیلویید، حافظه فضایی در موش ها دچار اختلال شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس یک راهه همراه با آزمون تعقیبی توکی (05/0>P) استفاده شد.
نتایجمتغیر BDNF در تمامی گروه ها افزایش یافت. به جز گروه های کنترل-شم (27/0=P)، آلزایمر-آلزایمر هوازی (0.20=P)، در تمامی گروه ها معنادار بود. متغیر Trk-Bدر تمامی گروه ها افزایش یافت. به جز کنترل-شم (22/0=P) آلزایمر هوازی-آلزایمر محیط غنی (32/0=P) در تمامی گروه ها معنی دار بود. و متغیر حافظه فقط در گروه های آلزایمر-کنترل (02/0=P) و آلزایمر-آلزایمر محیط غنی تمرین هوازی (001/0>P) معنادار بودند.
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که تمرینات هوازی و زندگی در محیط غنی شده حرکتی از طریق افزایش عوامل نوتروفیک و گیرنده آنها می تواند بر حافظه فضایی موش های آلزایمری سالمند موثر باشد.
کلید واژگان: تمرین هوازی, آلزایمر, محیط غنی سازی شده, حافظه, BDNF, سالمندیBackground and PurposeThe effect of physical activity and living in enriched environment on some cognitive mechanisms in Alzheimer's disease (AD) is not yet well understood. Therefore, this study aimed to investigate the effect of aerobic training along with enriched environment on spatial memory and brain-derived neurotrophic factor in the Hippocampal tissue of elderly female Wistar rats with Alzheimer's disease.
Materials and MethodsIn this experimental study, 30 elderly female Wistar rats with twenty-one-month-old and average weight of 260±20 grams were used and divided into 6 groups: control-healthy, Alzheimer's, sham group, Alzheimer's + aerobic exercise (treadmill), Alzheimer's + enriched environment, Alzheimer's + enriched environment + aerobic exercise (treadmill). Rats in the training groups performed two 15-min sessions with 5-minute passive rest at a speed of 10 m/min in the first and second weeks. In the third week, they performed three sessions at a speed of 15 m/min with a 5-min break, and in the fourth week, four sessions per day at a speed of 15 m/min with a 5-min break. In the enriched environment group, the animals were kept in a plexiglass material larger than the standard cage (60×50×70 cm3). In these cages, devices such as ladders, hollow pipes, wooden blocks and plastic toys were placed. In Alzheimer's groups, rats were anesthetized by intraperitoneal injection of ketamine (80 mg/kg) and xylazine (20 mg/kg). Then, Alzheimer's Aβ was induced by intracerebroventricular injections (10μg/rat). Spatial memory was measured by Morris water maze, barin derived neurotrophic factor (BDNF) and Trk-B by western blot. In a pilot study in order to evaluate the spatial memory of rats, one week after beta-amyloid injection, all rats were divided into Alzheimer's and control groups. Rats were trained in the maze for four days and the mean percentage permanence in the platform area was recorded. The results of the independent t-test showed that there is a significant difference between the control group and Alzheimer's group (P=0.0152). Therefore, One-way analysis of variance with Tukey's post-hoc test (P<0.05) were used to analyze the data.
ResultsBDNF increased in all groups significantly (P<0.001), and comparisons between groups were significant except for control vs sham (P=0.27) and Alzheimer's vs Aerobic Alzheimer's (P=0.20) groups. Trk-B increased in all groups and between-group comparisons were significant except for control vs sham (P=0.22), aerobic Alzheimer's vs Alzheimer's enriched environment (P=0.32). However, for spatial memory only between-group comparisons for Alzheimer's vs control (P=0.02), and Alzheimer's vs Alzheimer's + enriched environment + aerobic training (P<0.001) groups were significant.
ConclusionBased on the findings, it can be concluded that aerobic exercise and living in enriched environment can be effective on the spatial memory of elderly Alzheimer's rats through the increase of neurotrophic factors.
Keywords: Aerobic Exercise, Alzheimer, Enriched Eenvironment, Memory, BDNF, Elderly -
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش نوع رشته ورزشی در خودشفقت ورزی و مکانیسم های دفاعی ورزشکاران بود. پژوهش حاضر علی _ مقایسه ای بود. در این پژوهش 210 دانشجوی ورزشکار (100 نفر گروهی و 110 نفر انفرادی) با دامنه سنی 20 الی 30 سال انتخاب شدند و پرسشنامه خودشفقت ورزی و مکانیسم های دفاعی را تکمیل کردند. داده ها از طریق آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه تحلیل شد. نتایج نشان داد در میان عوامل تشکیل دهنده خودشفقت ورزی، ورزشکاران گروهی و انفرادی تنها در خرده مقیاس اشتراکات انسانی تفاوت معنی داری باهم داشتند به طوری که ورزشکاران گروهی احساس اشتراکات انسانی کمتری داشتند. در اتخاذ مکانسیم های دفاعی نیز بین ورزشکاران گروهی و انفرادی تفاوت معنی داری وجود نداشت و ورزشکاران از سبک های دفاعی به صورت تلفیقی استفاده کرده اند. براساس یافته های این پژوهش می توان گفت عدم وجود جو حمایت گر اعضا از یک دیگر در ورزش های گروهی می تواند مزیت و برتری زمینه اجتماعی این نوع از رشته های ورزشی را در مقایسه با ورزش های انفرادی در فرآیند مقابله و سازگاری را خنثی کند. به نظر می رسد شرکت در رقابت های ورزشی می تواند موجب بهبود خلق و خوی ورزشکاران شود و به دنبال آن سطح خودشفقت ورزی آن ها بالا برود و با توجه به استفاده تلفیقی ورزشکاران از سبک های دفاعی به روشی سازگارانه، روانشناسان ورزشی با مداخلات خودشفقت ورزانه می توانند بستری برای ایجاد سبک های مقابله ای نوین، بهبود ذهن آگاهی و ریکاوری سریع روانی بعد از شکست را برای ورزشکاران آسیب پذیر فراهم کنند.کلید واژگان: خودشفقت ورزی, مکانیسم های دفاعی, دانشجویان ورزشکار, گروهی, انفرادیThe purpose of the present study was to investigate the role of the type of sport in self-compassion and defense mechanisms of athletes. The current study was a comparative study. In this research, 210 student athletes (100 group members and 110 individual members) with an age range of 20 to 30 years were selected and completed the self-compassion and defense mechanisms questionnaire. The data was analyzed through the statistical test of one-way analysis of variance. The results showed that there was a significant difference only in the subscale of human commonality among the factors of group and individual athletes' self-compassion So that group athletes felt less human commonality. There was no significant difference between group and individual athletes in adopting defense mechanisms and the athletes used defensive styles in a consolidated manner. Based on the findings of this research, it can be said that the absence of an atmosphere of support for members in group sports can neutralize the advantage and superiority of the social context of this type of sports compared to individual sports in the process of coping and adaptation. It seems that participating in sports competitions can improve the mood of athletes and then their level of self-compassion will increase, and according to the integrated use of defensive styles by athletes in an adaptive way, sports psychologists with self-compassion interventions They can provide a platform for creating new coping styles, improving mindfulness and quick psychological recovery after failure for vulnerable athletes.Keywords: Self-Compassion, defense mechanisms, Student Athletes, group, individual
-
The Effect of Modeling Methods on Mirror Neuron Activity and a Motor Skill Acquisition and RetentionIntroduction
Mirror neurons have been suggested as a potential neural mechanism of observational learning. This study aims to investigate the effect of self-modeling, skilled model, and learning model on mu rhythm suppression and golf putting acquisition and retention.
MethodsThe study was conducted on 45 male volunteer students (aged 19.4±0.37 years) in three experimental groups, self-modeling, skilled, and learning models with six sessions of physical and observational training in three periods of pre-test, acquisition, and retention. In the pre-test, after the initial familiarity with the skill, participants performed 10 golf putting actions while scores were recorded. Then, electrical brain waves in C3, C4, and Cz regions were recorded during the observation of 10 golf putting actions by their group-related models. The acquisition period consisted of golf putting training during six sessions, each consisting of six blocks of 10 trials. Before each training block, participants observed golf putting related to their group 10 times in the form of a video. Acquisition and delayed retention tests were also performed by recording scores of 10 golf putting actions, as well as recording electrical brain waves while observing the skill performed by the related model.
ResultsMixed analysis of variance (ANOVA) showed that the mu rhythm suppression in the pre-test was more in the self-modeling group compared to the skilled model and learning model groups, but this suppression was not significantly different in all three groups in the acquisition and retention tests. In putting task variables, all three groups that had no significant difference in the pre-test period made considerable progress in learning the desired skill from the pre-test to the acquisition test, and this progress was somewhat stable until the retention test. Also, both in the acquisition and retention periods, the self-modeling group showed better performance than the other two groups; however, no significant difference was observed between these groups.
ConclusionThese results suggest that the model-observer similarity is a crucial factor in modeling interventions and can affect the rate of mu rhythm suppression.
Keywords: Observational learning, Mu rhythm, Electroencephalography (EEG), Golf putting, Similarity -
Background
For many years the negative effects of fatigue on performance have been studied. Fatigue can deteriorate different factors in the performance of learned motor skills. This research was undertaken to elucidate the effect of errorless training on the performance of a throwing task in non-fatigued, cognitively fatigued, and physically fatigued conditions.
Methods16 subjects (males: n= 6 and female: n=10) (age mean: 29 ± 5.63) participated In the acquisition phase, the participants performed 5 blocks of 30 trials of a two- step ball throwing task, starting close to the target, and gradually moving away. 48 hours later, the participants first took part in a retention test of 10 throws, and then, after a mental fatigue protocol of 30 minutes of word-color Stroop test, the first transfer test (10 trials) was taken. 48 hours later, the participants made another 10 trials (transfer 2) after the physiological fatigue protocol (maintaining 50% MVC for 2 minutes).
ResultsThe results of ANOVA with repeated measure showed a significant difference between performance in the retention test and the two transfer tests (p<0.05). Bonferroni test showed better performance in the transfer 1 (p= 0.002) and transfer 2 (p= 0.003) tests compared to the retention). No significant difference was observed between the two transfer tests (p=1.000).
ConclusionNot only did the performance of the throwing task learned through errorless training not deteriorate with fatigue, but it also improved compared to the non-fatigued condition. It is suggested that people specially athletes and coaches to leverage the errorless training method when designing training courses to prevent the deterioration of performance.
Keywords: Implicit Learning, Working Memory, Word-Color Stroop Test, Cognitive Fatigue, Physical Fatigue -
مقدمهترس از ارتفاع یکی از رایج ترین ترس ها است که فرد در مواجهه با آن قدرت تفکر و حتی ایستادن را از دست می دهد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه ارزیابی ترس از ارتفاع کوهن در ورزشکاران ایران بود.روش کاردر این پژوهش 225 ورزشکار (75 دختر و 150 پسر) با دامنه ی سنی 18 تا 50 سال (70/25±86/6 سال) و سابقه ورزشی 3±5/8 سال شرکت کردند. پرسش نامه ارزیابی ترس از ارتفاع شامل دو آیتم اضطراب و اجتناب است که هر کدام شامل 20 سوال است. قبل از تحلیل عاملی، ابتدا از آزمون های کایزر- مایر- الکین و کرویت بارتلت برای بررسی مناسب بودن داده ها برای تحلیل عاملی استفاده شد. سپس، از تحلیل عاملی تاییدی برای آزمون روایی سازه پرسش نامه با استفاده از شاخص های مطلق، تطبیقی و مقتصد استفاده شد. برای محاسبه پایایی درونی سوالات هر خرده مقیاس نیز از ضریب همسانی درونی آلفای کرونباخ استفاده شد.یافته هانتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که شاخص های تطبیقی، مقتصد و مطلق در دامنه قابل قبول قرار دارند. همچنین، نتایج آزمون آلفای کرونباخ نشان داد که ضریب پایایی مولفه اضطراب 96/0 و مولفه اجتناب 97/0 بود که نشان دهنده همسانی درونی سوالات است.نتیجه گیرییافته های به دست آمده از این پژوهش، بیانگر این است که از پرسش نامه ترس از ارتفاع می توان به عنوان ابزاری معتبر برای سنجش ترس از ارتفاع ورزشکاران استفاده کرد.کلید واژگان: ترس, اضطراب, اجتناب, روایی, پایاییIntroductionAcrophobia is one of the most common fears that one loses thinking and even standing in face of it. The purpose of this study was to investigate psychometric properties of Cohen Acrophobia Questionnaire (ACQ) among Iranian athletes.Methods225 athletes (75 girls and 150 boys) age ranged 18-50 years old (25.70±6.86 years) and sport experiences of 8.5 ± 3 year participated in this study. The acrophobia questionnaire includes two items of anxiety and avoidance, each containing 20 questions. Prior to the factor analyses, Kaiser-Meyer-Olkin and Bartlett's test of sphericity was used to assess the suitability of the respondent data for factor analysis. Then, a confirmatory factor analysis was used to test the construct validity of the questionnaire using Absolute, Comparative and Parsimony fit indices. It was used the internal consistency coefficient of Cronbach's alpha to calculate the reliability of questions in each subscale.ResultsThe findings of confirmatory factor analysis showed that the comparative, absolute, and parsimony indices are in acceptable range. Also, the results of Cronbach's alpha test showed that reliability coefficient of anxiety and avoidance subscales were .96 and .97 respectively.Conclusionthe findings of this study indicate that, Cohen acrophobia questionnaire could be used as a reliable tool to measure acrophobia among Iranian athletes.Keywords: Fear, Anxiety, Avoidance, Validity, reliability
-
هدف این مطالعه بررسی تاثیر خودالگودهی، الگوی ماهر و الگوی در حال یادگیری بر اکتساب و یادداری مهارت پات گلف بود. از بین دانشجویان داوطلب، 45 نفر انتخاب و در 3 گروه خودالگودهی، الگوی ماهر و الگوی در حال یادگیری جایگزین شدند. شرکتکنندگان بعد از پیشآزمون، 6 جلسه و هر جلسه 6 بلوک 10 کوششی، مهارت پات گلف را تمرین کردند و قبل از هر بلوک تمرینی، 10 بار مهارت پات گلف مختص گروه خود را به شکل ویدیویی مشاهده میکردند. آخرین بلوک آخرین جلسه اکتساب به عنوان آزمون اکتساب در نظر گرفته شد و 48 ساعت بعد آزمون یادداری به عمل آمد. نتایج تحلیل واریانس مرکب نشان داد که هر سه گروه در یادگیری مهارت مورد نظر از مرحله پیشآزمون تا آزمون اکتساب پیشرفت داشتند و این پیشرفت تا مرحله آزمون یادداری تا حدودی پایدار بود. همچنین، هم در مرحله اکتساب و هم در مرحله یادداری، گروه خودالگودهی نسبت به دو گروه دیگر عملکرد بهتری داشت، ولی تفاوت معنیداری بین گروههای الگوی ماهر و الگوی در حال یادگیری وجود نداشت. بر اساس این نتایج، در یادگیری مهارتی همچون پات گلف، تاثیر نوع الگو بر یادگیری بسیار مهم میباشد و از مزایای شباهت ذکر شده در نظریه بندورا سود میبرد.کلید واژگان: یادگیری حرکتی, یادگیری مشاهدهای, الگودهی, شباهتPurposeThe aim of the present study was to investigate the effect of self-modelling, skilled model, and learning model on the acquisition and retention of golf putting skill.MethodsForty-five students who volunteered to participate were selected and divided into three groups: self-modelling, skilled model, and learning model. After completing the pretest, participants engaged in six practice sessions, each consisting of six blocks of 10 trials. Prior to each training block, participants watched a video of their respective group's golf putting 10 times. The retention test was conducted 48 hours later.ResultsA mixed ANOVA with repeated measures demonstrated that all three groups made significant progress in learning the desired skill from the pre-test to the acquisition test. This progress remained somewhat stable until the retention test. Additionally, both the acquisition and retention phases showed that the self-modeling group performed better than the other two groups. However, there was no significant difference between these groups.ConclusionBased on these results, the type of model used in learning skills such as golf putting has a highly significant effect. Therefore, learning golf putting can benefit from the similarities mentioned in Bandura's theory.Keywords: motor learning, Observational learning, Modeling, Similarity
-
زمینه
مطالعات بسیاری برای بررسی تعامل بین قامت و نیازهای شناختی انجام گرفته، اما همچنان اثر تکلیف شناختی بر کنترل قامت به روشنی مشخص نشده است. از عوامل مهم ایجاد نتایج متناقض دشواری تکلیف شناختی و همچنین صدای گفتاری (پاسخ کلامی همزمان به تکلیف شناختی) است که به درستی بررسی نشده است. این تحقیق با هدف بررسی تعامل اثر دشواری تکلیف شناختی و صدای گفتاری بر کنترل قامت انجام گرفت.
روش پژوهش:
20 داوطلب جوان سالم (میانگین سنی3/2±22 سال)، برای اجرای 4 شرایط آزمایشی تصادفی روی صفحه نیرو ایستادند. شرایط شامل ترکیب دو سطح دشواری تکلیف شناختی (آسان و دشوار) و پاسخ کلامی (پایانی و همزمان) بود.
یافته هانتایج تحلیل واریانس دوراهه سطح معنی داری 05/0>P، افزایش قابل توجهی در پراکندگی مرکز فشار در شرایط پاسخ کلامی همزمان به تکلیف شناختی دشوار نسبت شرایط پاسخ کلامی پایانی را نشان داد (05/0>P). همچنین، مساحت بیضی در شرایط تکلیف شناختی دشوار نسبت به تکلیف شناختی آسان در صورت پاسخ کلامی پایانی کاهش یافت اما در پاسخ کلامی همزمان افزایش یافت (05/0>P).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج تحقیق حاضر، به نظر می رسد که تکلیف شناختی دشوار به سهم بزرگ تری از ظرفیت توجه نیاز دارد و به دور کردن توجه از تکلیف قامتی منجر می شود. بنابراین پردازش خودکار اجازه دارد تا قامت را از طریق فرایندهای غیرهشیار، سریع و بازتابی به صورت کارآمدتری تنظیم کند. همچنین صدای گفتاری منجر به افزایش نوسان قامت منجر شده و مانع از اثر مثبت تکلیف شناختی می شود. در نتیجه در طراحی مداخلات مناسب، توجه به اثرات تعاملی دشواری تکلیف شناختی و صدای گفتاری ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: توجه, الگوی تکلیف دوگانه, کنترل ناهشیار, صدای گفتاریIntroductionMany studies evaluate the interaction between cognition and posture but the effect of cognitive task difficulty and articulation on postural control remains inconclusive. The purpose of the present study was to examine the interaction effect of cognitive task difficulty and articulation on postural control.
MethodsTwenty healthy young volunteers (Mean age 22 ± 2.3 years) performed four random conditions while standing on a force platform. Conditions involved combinations of two level of cognitive task difficulty (easy and difficult cognitive task) and two level of verbal response (simultaneous and final).
ResultsTwo-way ANOVA (significant level P<0.05) results demonstrated marked increased in the standard deviation and area of 95% confidence ellipse of the center of pressure in the difficult cognitive task condition with simultaneous verbal response. (P<0.05). Also, in the final response condition, difficult cognitive task reduced area of 95% confidence ellipse.
ConclusionAccording to the results of the present research, it seems that the difficult cognitive task requires a greater part of attention capacity; subsequently, attention is withdrawn from the postural task and automatic control regulates posture more efficiently through unconscious, fast, and reflexive processes. Also, postural control is simultaneously affected by the difficulty of cognitive task and articulation. Therefore, for designing appropriate interventions, it seems necessary to pay attention to the interactive effects of the difficulty and articulation of cognitive task.
Keywords: attention, Articulation, Dual-task paradigm, Unconscious control -
Background
Consolidation in motor memory depends on various factors. The present study aimed to investigate the effect of physical exercise (PE (combined with motor imagery (MI) and self-talk (ST) on motor memory consolidation in adolescents.
MethodThe participants were 45 unskilled right-handed young males (13 ± 1.8 years), randomly divided into three groups of PE, ST + PE, and MI + PE. After the pre-test participants practiced finger overhead passing and forearm passing for 3 sessions on three consecutive days. The acquisition test was performed immediately after the last training session and the retention one a week after that.
ResultsThe results of ANOVA with repeated measures indicated that all three groups had experienced consolidation. We found that better performance means of the combined ST+PE group with that of the MI+PE one and the PE group (P = 0.005). Comparing motor performance indicated that the combined ST group, more than the other two groups, and the combined MI group experienced more enhancements in consolidating their motor memory than the PE group (P = 0.005).
ConclusionOverall, these findings indicated the importance of ST in improving motor memory consolidation.
Keywords: Adolescence, Cognition, Memory, Mental Practice, Motor Learning -
مقدمه
تحقیقات اثربخشی توهم بینایی بزرگ و تمرکز توجه بیرونی را بر یادگیری حرکتی در افراد مبتدی نشان داده است. با این حال، شواهد پژوهشی در مورد اثر ترکیبی این متغیرها وجود ندارد. هدف از این مطالعه بررسی اثر ترکیبی توهم بینایی بزرگ و تمرکز بیرونی بر یادگیری مهارت پرتاب دارت در افراد مبتدی بود.
مواد و روش هادر این مطالعه 40 شرکت کننده مبتدی 18 تا 40 سال به طور داوطلبانه شرکت کرده و به طور تصادفی در 4 گروه توهم بینایی بزرگ، تمرکز توجه بیرونی، ترکیبی و گروه کنترل قرار گرفتند. تحقیق شامل پیش آزمون، مرحله تمرین، پس آزمون و آزمون یادداری بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک طرفه و تحلیل واریانس اندازه های تکراری و نرم افزار SPSS نسخه 20 تحت سطح معناداری 05/0 استفاده شد.
یافته هانتایج آزمون تحلیل واریانس برای اکتساب عملکرد پرتاب دارت نشان داد که هر سه اثر مرحله، گروه و متقابل معنی دار می باشد (05/0≥ P). دقت عملکرد در همه گروه ها از پیش آزمون تا پس آزمون افزایش یافت. در پس آزمون و یادداری دقت عملکرد گروه های آزمایشی نسبت به گروه کنترل بیشتر بود، اما تفاوت معنی داری بین آن ها وجود نداشت (05/0<P).
بحث و نتیجه گیریاستفاده از دستورالعمل های تمرکز بیرونی و دستکاری هایی که فرآیندهای ادراکی موثرتر را تقویت می کند، ممکن است به عملکرد و یادگیری بهینه منجر شود. یافته های مطالعه حاضر پیشنهاد می کند که ترکیب توهم بینایی بزرگ و تمرکز توجه بیرونی می تواند به طور مستقل یادگیری حرکتی را بهبود بخشد، اما ترکیب این دستکاری ها مزایای افزایشی ندارد.
کلید واژگان: نظریه اپتیمال, توهم ابینگهاوس, دستورالعمل توجهی, یادگیری حرکتی, توهم بیناییYafteh, Volume:24 Issue: 3, 2023, PP 12 -23BackgroundAlthough studies has shown the effectiveness of large visual illusion and external focus of attention on motor learning in novices, there is no research evidence about the combined effect of these variables. This study aimed to investigate the combined effect of large visual illusion and external focus of attention on learning dart throwing skill in novices.
Materials and MethodsIn the present study, 40 novice participants aged 18-40 voluntarily participated and were randomly divided into four groups; large visual illusion, external focus of attention, combined, and control group. The study consisted of a pre-test, practice phase, post-test, and retention test. Data analysis was performed by repeated measures analysis of variance in SPSS software version 20 (P≤0.05).
ResultsThe results of the analysis of the variance test for the acquisition of dart throwing performance showed that all three effects of stage, group, and interaction were significant (P≤0.05). Accuracy increased in all groups, from pre-test to post-test. In the post-test and retention test, the experimental groups were more accurate than the control group; however, no significant difference was observed between them (P>0.05).
ConclusionExternal focus instructions and manipulations that enhance more perceptual processes may lead to optimal performance and learning. The findings of the present study suggest that although combining large visual illusion and external focus can independently improve motor learning, the combination of these manipulations has no additive benefits.
Keywords: Ebbinghaus illusion, Ettentional instruction, Motor learning, Optimal theory, Visual illusion -
Introduction
Studies on pain are generally conducted for two
purposesfirst, to study patients with pain who have physical changes due to nerve and muscle lesions, and second, to regain the appropriate kinematic post-pain pattern. The present study aimed to investigate the effect of pain on the coordination variability pattern and throwing accuracy.
MethodsThe study participants included 30 people aged 18-25 years who volunteered to participate in the study. Participants practiced and acquired skills in 10 blocks of 15 trials. In the test phase associated with pain, Individuals were randomly divided into three groups: local pain, remote pain, and control. In their respective groups, participants were tested in a 15-block trial, 24 hours, and 1 week after acquisition.
ResultsThe results revealed that pain did not affect the throwing accuracy (P=0.456). Besides, in the phase of acceleration in throwing, movement variability in the pain-related groups in the shoulder and elbow joints (P=0.518), elbow and wrist (P=0.399), and the deceleration and dart drop phase movement variability in the pain-related groups in the shoulder and elbow joints (P=0.622), elbow and wrist (P=0.534).
ConclusionBased on the results, the accuracy and coordination variability in pain-related groups were similar. However, to confirm these results, more research is needed on performing motor functions in the presence of pain.
Keywords: Local pain, Remote pain, Coordination variability pattern, Motor skill, Throw accuracy -
مقدمه
سالمندان سطح بالایی از هم انقباضی را در عضلات اندام تحتانی به دلیل زوال سیستم های عصبی عضلانی و حسی-حرکتی نشان می دهند. افزایش هم انقباضی، اختلال در فعالیت های حرکتی روزانه به ویژه حرکاتی که ثبات مفصلی در آنها حیاتی است را به دنبال دارد؛ از این رو توجه به برنامه های تمرینی برای تقویت عضلات و افزایش هماهنگی بین عضلانی سالمندان حایز اهمیت می باشد. هدف از پژوهش حاضر، تاثیر تمرین مقاومتی ناپایدار با و بدون محدودیت جریان خون بر هم انقباضی عضلات مچ پا در مردان سالمند بود.
روش کار27 مرد سالمند (5/1±62 سال) در سه گروه تمرین مقاومتی ناپایدار بدون محدودیت جریان خون، تمرین مقاومتی ناپایدار با محدودیت جریان خون (فشار 9±72 میلی متر جیوه) و کنترل قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل 4 هفته، هر هفته سه جلسه تمرین اسکات با وزن بدن در سه الی چهار ست 15 تکراری بود که به تدریج 5% وزن بدن هر فرد به برنامه اضافه شد. قبل و بعد از مداخله، سیگنال های الکترومیوگرافی از عضلات تیبیالیس آنتریور و سولیوس در حین راه رفتن برای تعیین میزان فعالیت عضلات آگونیست، آنتاگونیست و هم انقباضی عضلات ثبت گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تحلیل کوواریانس با آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 05/0 استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که فعالیت عضله تیبیالیس آنتریور در پس آزمون به طور معناداری نسبت به پیش آزمون در دو گروه تمرینی افزایش می یابد. هم چنین بین گروه ها در نمرات هم انقباضی پس آزمون تفاوت معنادار آماری یافت شد (005/0=P). نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی، تفاوت معنی دار آماری را در کاهش هم انقباضی بین گروه تمرین مقاومتی با محدودیت جریان خون با گروه کنترل (015/0= P) و گروه تمرین مقاومتی بدون محدودیت جریان خون با گروه کنترل (005/0=P) نشان داد. اما بین دو گروه تمرینی تفاوت معنادار آماری یافت نشد (00/1=P).
نتیجه گیریاستفاده از تمرینات مقاومتی روی سطح ناپایدار با و بدون محدودیت جریان خون با افزایش فعالیت عضله آگونیست همراه بوده که منجر به کاهش هم انقباضی عضلات تیبیالیس آنتریور و سولیوس سالمندان حین راه رفتن می گردد.
کلید واژگان: سالمندان, هم انقباضی, تمرین مقاومتی ناپایدار, محدودیت جریان خونIntroductionolder adults show high levels of co-contraction in lower extremities’ muscles due to the deterioration of the neuromuscular and sensory motor systems. Increased co-contraction leads to disruption of daily motor activities, especially movements in which joint stability is critical; therefore, it is important to pay attention to training programs to strengthen muscles and increase intramuscular coordination in older adults. The aim of this study was to investigate the effect of unstable resistance training with and without blood flow restriction on ankle muscles’ co-contraction of older adults.
Methods27 older adults (62 ± 1.5 years old) were assigned into three groups of unstable resistance training without blood flow restriction, unstable resistance training with blood flow restriction (72± 9 mm Hg) and control. The training program consisted of three to four sets of 15 repetitions of body weight squats for four weeks and three sessions per each week, which were gradually added to the program by 5% of each person's body weight. Pre- and post- intervention, the electromyography signals of Tibialis Anterior and soleus muscles were recorded during walking in order to determine the rates of agonist and antagonist activity and muscles’ co-contraction. For data analysis, repeated measures analysis of variance and analysis of covariance tests with Bonferroni post hoc test were used at 0.05 of level of significance.
ResultsThe results showed that in post-test, the activity of the Tibialis Anterior muscle of both training groups was significantly increased compared to pre-test. Also, statistically significant difference was found in co-contraction rates of both groups in post-test. The results of Bonferroni post hoc test showed a statistically significant difference in reduction of co-contraction rates between the resistance training group with blood flow restriction and the control group (P=0.015) and between resistance training group without blood flow restriction with the control group (P=0.005). But no statistically significant difference was found between the two training groups.
ConclusionResistance training on unstable surface with and without blood flow restriction is associated with increased agonist muscle activity, which leads to a decrease in ankle muscles’ co-contraction in older adults.
Keywords: older adults, co-contraction, unstable resistance training, blood flow restriction -
مجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، سال بیست و نهم شماره 1 (پیاپی 120، فروردین و اردیبهشت 1401)، صص 77 -87زمینه و هدف
بسیاری از افراد وابسته به هرویین در کارکردهای شناختی با مشکل مواجه هستند. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی بر کارکردهای شناختی مردان وابسته به هرویین بود.
مواد و روش هاروش اجرای تحقیق، نیمه تجربی و از لحاظ هدف کاربردی بود که به شیوه پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. 30 نفر از افراد وابسته به هرویین مرکز درمان ترک اعتیاد در شهر تهران به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان ابتدا، آزمون استروپ معنایی و حافظه کاری ان بک را انجام دادند. گروه تجربی 8 هفته، هفته ای 3 جلسه تمرین مقاومتی را به شیوه دایره ای شامل سه ست 12-8 تکراری متشکل از 6 حرکت با فواصل استراحتی 2-1 دقیقه بین ست ها و 5-3 دقیقه بین دایره اجرای حرکات انجام دادند. پس از اتمام مداخله، پس آزمون به عمل آمد. از آزمون تحلیل کوواریانس جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که در متغیر استروپ معنایی خنثی (026/0=p، 53/5= (27/1)f)، استروپ معنایی مثبت (001/0=p، 45/14= (27/1)f)، استروپ معنایی منفی (019/0=p، 18/6= (27/1)f) و حافظه کاری (029/0=p، 29/5= (27/1)f) بین دو گروه تفاوت معنادار وجود داشت که با توجه به تفاوت میانگین ها، در حافظه کاری عملکرد گروه تجربی بالاتر بود همچنین زمان واکنش استروپ معنایی (خنثی، مثبت و منفی) در گروه تجربی پایین تر بود.
نتیجه گیریدر یک نتیجه گیری کلی می توان بیان کرد که یک دوره مداخله تمرینات مقاومتی بر کارکردهای شناختی (استروپ معنایی و حافظه کاری) در مردان وابسته به هرویین تاثیر مثبت دارد.
کلید واژگان: تمرین مقاومتی, حافظه کاری, استروپ, هروئینBackgroundMany heroin-dependent people have defects in cognitive functions. The aim of this study was to investigate the effect of resistance training on cognitive functions of heroin-dependent men.
Materials and MethodsThe research method is quasi-experimental and applied in terms of purpose, which was done by pretest-posttest with the control group. Thirty heroin addicts from the Addiction Treatment Center in Tehran participated in study as a sample and were divided into two groups: experimental and control. Participants performed semantic strop and n-back working memory test in the pre-test. The participants of the experimental group performed resistance training sessions 3 times a week for 8 weeks in a circular manner consisting of three sets of 8-12 repetitions consisting of 6 movements with rest intervals of 1-2 minutes between sets and 3-5 minutes between movements. Finally, after the intervention, the post-test was performed. Analysis of covariance was used to analyze the data.
ResultsThe results showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in the variables of neutral semantic strop (f(1.27)=5/53 p=0.026), positive (f(1.27)=14/75 p=0.001), negative (f(1.27)=6/18 p=0.019) and working memory (f(1.27)=5/29 p=0.029). Due to the difference in means, in working memory, the performance of the experimental group was higher and also the semantic strope reaction time (neutral, positive and negative) was lower in the experimental group.
ConclusionIn a general conclusion, it can be stated that a course of resistance training has a positive effect on cognitive functions (semantic strope and working memory) in heroin-dependent men.
Keywords: Heroin, Stroop, Resistance training, working Memory -
نشریه رفتار حرکتی، پیاپی 45 (پاییز 1400)، صص 135 -158مطالعات قامت و شناخت نشان دادند که کنترل قامت تحت تاثیر تکلیف شناختی است. از این رو تاثیر عوامل مختلف مانند دشواری تکلیف در یک الگوی تکلیف دوگانه مورد بررسی قرار گرفته است اما همچنان اثر دشواری تکلیف شناختی و تکلیف قامتی بر کنترل قامت به روشنی مشخص نشده است. بنابراین، این مطالعه باهدف بررسی تعامل اثر دشواری تکلیف شناختی و قامتی بر کنترل قامت انجام شد. بیست داوطلب جوان سالم (میانگین سنی3/2±22 سال)، برای اجرای 6 شرایط آزمایشی تصادفی روی صفحه نیرو ایستادند. شرایط شامل ترکیب دو سطح دشواری تکلیف قامتی (ایستادن روی سطح زمین و سطح باریک) و سه سطح دشواری تکلیف شناختی (بدون تکلیف شناختی، آسان و دشوار) بود. نتایج تحلیل واریانس دوراهه با سطح معنی داری 05/0>P، کاهش قابل توجهی در انحراف معیار مرکز فشار در جهت قدامی-خلفی و میانی-جانبی در شرایط تکلیف شناختی دشوار در هر دو تکلیف قامتی را نشان داد (05/0>P). همچنین، تکلیف شناختی آسان باعث کاهش انحراف معیار مرکز فشار در جهت قدامی - خلفی در شرایط ایستادن روی سطح باریک شد (05/0>P). با توجه به نتایج تحقیق حاضر، به نظر می رسد که تکلیف شناختی دشوار به سهم بزرگ تری از ظرفیت توجه نیاز داشته و منجر به دور کردن توجه از تکلیف قامتی می شود. بنابراین پردازش خودکار اجازه دارد تا قامت را بدون محدودیت و از طریق فرایندهای غیرهشیار، سریع و بازتابی به صورت کارآمدتری تنظیم کند. همچنین دشواری تکلیف قامتی بر اثرگذاری تکلیف شناختی موثر است در نتیجه در طراحی مداخلات مناسب، توجه به اثرات تعاملی تکلیف قامتی و شناختی ضروری بنظر می رسد.کلید واژگان: توجه, کنترل خودکار, تکلیف ثانویه, تکلیف قامتی, دشواریMotor Behavior, Volume:13 Issue: 45, 2022, PP 135 -158Posture-cognition studies show that postural control is affected by cognitive task. Therefore, the effect of factors such as task difficulty is evaluated in dual-task paradigm but the impact of difficulty of cognitive and postural task on postural control remains inconclusive. The purpose of the present study was to examine the interaction effect of cognitive and postural tasks difficulty on postural control. Twenty healthy young volunteers (Mean age 22 ± 2.3 years) performed six random conditions while standing on a force platform. Conditions involved combinations of two level of postural task difficulty (standing on the floor and narrow base) and three level of cognitive task difficulty (without, easy and difficult cognitive tasks). Two way ANOVA (significant level p < 0.05) results demonstrated marked decrease in the standard deviation of the center of pressure in the anterior-posterior and medial-lateral directions for the difficult cognitive task condition in both postural task. (p < 0.05). Also, the easy cognitive task reduced the standard deviation of the center of pressure in the anterior-posterior direction in the narrow base standing condition (p < 0.05). According to the results of the present research, it seems that the difficult cognitive task requires a greater part of attention capacity; subsequently, attention is withdrawn from the postural task and automatic control regulates posture more efficiently through unconscious, fast, and reflexive processes. Also, postural control is simultaneously affected by the difficulty of postural and cognitive tasks. Therefore, in designing appropriate interventions, it seems necessary to pay attention to the interactive effects of posture and cognitive tasks.Keywords: Attention, Automatic control, Secondary task, Postural task, Difficulty
-
هدف تحقیق حاضر تعیین تاثیر تمرین بدنی بر کنترل تعادل سالمندان کم بینا بود. 30سالمند کم بینا که کم بینا بودن آنها از طریق تست اسنلن و دستگاه بینایی سنجی اثبات شده بود، به طور تصادفی ساده در دو گروه تمرین بدنی و گروه کنترل قرار گرفتند. تمرینات شامل دو گونه تکلیف ایستادن و راه رفتن به همراه تکالیف دوگانه حرکتی و ذهنی بود. سالمندان گروه تمرین بدنی در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در آزمون های تعادلی دستگاه تعادل سنج استابیلومتر، شرکت کردند. گروه تمرین به مدت 12 هفته و هفته ای دو جلسه تمرین کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون t وابسته استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که تمرین بدنی بر تعادل سالمندان کم بینا تاثیر دارد (05.p>). همچنین نتایج t مستقل بین دو گروه در مرحله پس آزمون تفاوت معنی داری روی تعادل نشان داد بدین معنی که بهبود گروه تمرین در تعادل نشان داده شد. نتیجه اینکه تمرینات بدنی می تواند موجب بهبود شاخص های تعادل شود. در این میان دستکاری های چند حسی مبتنی بر راهبردهای سازگاری و جایگزینی می تواند نتیجه بهتری را در پی داشته باشد و بر میزان این اثر بخشی بیافزاید.کلید واژگان: تعادل 2, سالمندی 3, کم بیناییThe aim of the current research is to study the effect of physical exercise on controlling balance among the visually impaired elderly. Fifteen visually impaired elderly who’s being impaired is confirmed through taking Snellen test and optometry were randomly chosen and divided into two groups’ physical exercise and control. The exercise was of two types of tasks- standing alone or walking along with kinetic and thinking tasks. The elderly chosen for this test participated in pre and post balance test using stabilometr. The groups exercised for 12 weeks and twice a week. To analyze data, we applied dependent T-test and to compare the results of post and pretest in each group with significant at a=0.05. The results showed a physical exercise has effect on balance among visually impaired elderly (p≥0/0.5) also the results of T-Test between the two groups in post-test has shown a significant effect on balance. I.e. the improvement in exercise group has shown in balance. We concluded that doing exercises can improve balance criteria. In this regard, multi-sensory manipulations based on substitution and adapting approaches can lead to even better results and increase its effectiveness.Keywords: balance 2, elderly 3, visually problem
-
زمینه و هدف
یکی از شایع ترین و خطرناک ترین آسیب ها در ورزش، آسیب لیگامنت متقاطع قدامی (ACL) است. امروزه علی رغم وجود برنامه های پیشگیری از آسیب ACL میزان شیوع این آسیب همچنان بالاست. اکثر دستورالعمل هایی که در برنامه های پیشگیری از آسیب استفاده می شوند مبتنی بر کانون توجه درونی هستند. از طرفی مطالعات نشان داده اند استفاده از کانون توجه بیرونی باعث بهبود عملکرد در افراد می شود. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر کانون توجه در اجرای هشت هفته تمرینات پیشگیری از آسیب لیگامنت متقاطع قدامی بر متغیرهای کینتیکی مهارت فرود، در بازیکنان فوتبال بود.
مواد و روش هادر این تحقیق 35 بازیکن جوان فوتبال از سه تیم لیگ برتر استان تهران شرکت کردند. بازیکنان به طور تصادفی به سه گروه کانون توجه بیرونی (12 نفر)، کانون توجه درونی (12 نفر) و گروه کنترل (11 نفر) تقسیم شدند. ابتدا در پیش آزمون نیروی عکس العمل زمین، نرخ بارگذاری نیرو و زمان رسیدن به ثبات طی مهارت فرود از روی سکوی 30 سانتی متری توسط فورس پلیت سنجیده شد. سپس گروه های تمرینی به مدت هشت هفته تمرینات پیشگیری از آسیب را به همراه دستورالعمل های مربوطه انجام دادند و مجددا سه گروه جهت بررسی تغییرات مورد آزمون قرار گرفتند. از روش های آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون آنوای یک سویه و آزمون تعقیبی توکی جهت ارزیابی تغییرات استفاده شد.
یافته هایافته ها تغییرات معنی داری (05/0≤p) را در مولفه های نیروی عمودی، قدامی خلفی عکس العمل زمین و نرخ بارگذاری نیرو در گروه کانون توجه بیرونی نشان دادند، اما در زمان رسیدن به ثبات و نیروی داخلی خارجی عکس العمل زمین تفاوت معنی دار بین دو گروه کانون توجه بیرونی و درونی مشاهده نشد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج حاصل از این مطالعه به نظر می رسد استفاده از دستورالعمل های کانون توجه بیرونی تاثیرات مثبتی بر مولفه های کینتیکی و مکانیک فرود دارد. بنابراین به مربیان توصیه می شود جهت کاهش ریسک وقوع آسیب ACL و بازتوانی این آسیب از تمریناتی مبتنی بر دستورالعمل کانون توجه بیرونی استفاده کنند.
کلید واژگان: یشگیری از آسیب ACL, پرش فرود تک پا, کانون توجه, کینتیک, نیرBackground and AimsOne of the most common and dangerous injuries in sports is an Anterior Cruciate Ligament (ACL) injury. Today, despite the ACL injury prevention programs, the prevalence of this injury remains high. Most of the instructions used in injury prevention programs are based on internal focus, while studies have shown that using external focus can improve performance in individuals. The purpose of this study was to investigate the effect of focus of attention on eight weeks of anterior cruciate ligament injury prevention training on landing skill kinetic variables in soccer players.
MethodsThe current methodology included 35 players from 3 premier league teams in Tehran province. The teams were randomly divided into three groups of Prevent injury and Enhance Performance (PEP) exercises based on the External Focus (EF) (12 people), Internal Focus (IF) (12 people), and control group (11 people). In the pretest of ground reaction force, rate of loading, and time to stabilization during landing skill. The training groups performed pep injury prevention exercises for eight weeks and related instructions instead of warm-up exercises. Control group players were performing the regular activities. ANOVA with repeated measures and one-way ANOVA and Tukey post hoc tests were used to evaluate changes.
ResultsThe test results showed significant changes in vertical, anterior-posterior ground reaction force and rate of loading in the external focus group (P≤0.05). But there was no critical difference in time to stabilization and internal-external ground reaction force.
ConclusionAccording to the results, external focus instruction has positive effects on kinetic components. Therefore, it is recommended that exercises based on these instructions be used to reduce the risk of ACL injury and to repair this injury.
Keywords: Anterior Cruciate Ligament (ACL), Injury, Prevention, Single-leg jump-landing, attention focus, Kinetics -
مقدمه و هدف
هدف از اجرای این تحقیق، بررسی میزان تاثیر خودگفتاری آموزشی همراه با بازخورد خودکنترل بر یادگیری شوت فوتبال بود.
روش شناسیشصت دانش آموز پسر غیرورزشکار با دامنه سنی 10-12 سال به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. بعد از اجرای پیش آزمون عملکرد شوت فوتبال، شرکت کنندگان در پنج گروه خودگفتاری آموزشی، گروه بازخورد خودکنترل، گروه خودگفتاری آموزشی همراه با بازخورد خودکنترل، گروه خودگفتاری آموزشی همراه با بازخورد جفت شده و کنترل قرار گرفتند. دوره اکتساب به مدت شش جلسه بود که شرکت کنندگان در هر جلسه چهار بلوک شش کوششی را اجرا میکردند. بعد از آخرین جلسه اکتساب، پس آزمون و بعد از 48 ساعت آزمون یادداری گرفته شد. همچنین، در حین زدن ضربات، الگوی حرکتی شرکت کنندگان با استفاده از دوربین فیلمبرداری ثبت شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس در سطح معنی داری 05/0 آزمون تعقیبی توکی و دانت-سی استفاده شد.
یافته هانتایج تحقیق حاضر برای الگو نشان داد که گروه خودگفتاری آموزشی و گروه خودگفتاری آموزشی همراه با بازخورد خودکنترل عملکرد بهتری را نسبت به گروههای بازخورد خودکنترل، خودگفتاری آموزشی همراه با بازخورد جفت شده و کنترل در آزمون های اکتساب و یادداری کسب کردند ولی در نتیجه تفاوت گروهها معنیدار نبود.
نتیجه گیریبازخورد خودکنترل، هم به تنهایی و هم در تعامل با خودگفتاری آموزشی می تواند برای افزایش سطح مهارت حرکتی مفید واقع شود.
کلید واژگان: خودگفتاری, بازخورد, مهارت فوتبال, یادگیریPurposeThe goal of this research is to investigate the effect of instructional self-talk with self-control feedback on the learning of soccer shoot.
Methodology60 non-athlete male aged 10 to 12 years were voluntarily selected. After performing pre-test of soccer shoot, the participants were assigned in 5 instructional self-talk, self-control feedback, self-talk with self-control feedback, self-talk with paired self-control feedback and control groups. The acquisition phase was six sessions, in which the participants completed four blocks of six trials in each session. After the last acquisition session, post-test and after 48 hours, retention test was performed. Also, during the shoots, movement patterns were recorded using video camera. For data analyses, ANOVA and Tukey and Dunnet's C were used at a significant level of .05.
ResultsThe results of the present study for pattern showed that instructional self-talk group and the instructional self-talk with self-control feedback group had significantly better performance than self-control feedback, instructional self-talk with paired feedback and control group in the acquisition and retention tests, but in the result variable, differences among groups were not significant.
Conclusionself-control feedback alone or in interaction with instructional self-talk can be useful for increasing the level of motor skills.
Keywords: self-talk, self-control, soccer skill, Learning -
زمینه و هدف
هدف از این تحقیق تعیین تاثیر فعالیت هوازی و ویتامین E بر حافظه فضایی و میزان بیان پروتیین کرب در بافت هیپوکامپ موش های صحرایی دارای کم خوابی مزمن بود.
روش هاتعداد 56 موش صحرایی نر بالغ از نژاد آلبینو-ویستار به طور تصادفی در گروه ها قرار گرفتند. کم خوابی مزمن از طریق 18 ساعت محرومیت از خواب به مدت 4 هفته اعمال شد. فعالیت هوازی شامل 4 هفته دویدن بر روی تردمیل بود. ویتامین E به صورت محلول در روغن کنجد از طریق گاواژ به موش ها خورانده شد. در پایان هفته چهارم، آزمون ماز آبی موریس برای سنجش یادگیری و حافظه فضایی انجام شد. برای اندازه گیری میزان بیان پروتیین کرب در هیپوکامپ از تکنیک وسترن بلات استفاده شد. برای آنالیز داده های مربوط به اکتساب در ماز آبی موریس، از آزمون آنالیز واریانس مرکب (3 × 5) و برای آنالیز داده های مربوط به کاوش در ماز آبی موریس و میزان بیان پروتیین کرب از آنالیز واریانس یک سویه استفاده شد. از آزمون های تعقیبی بونفرونی و توکی به ترتیب برای مقایسه های درون گروهی و بین گروهی استفاده شد.
یافته هاکم خوابی مزمن تاثیر مخرب معنی داری بر عملکرد حافظه در مرحله اکتساب و آزمون کاوش و همچنین بیان کرب داشت (0/05 ˂ p). ویتامین E تاثیر معنی داری بر حافظه فضایی و بیان پروتیین کرب در موش های با کم خوابی مزمن نداشت. فعالیت هوازی با تاثیر معنی داری که بر عملکرد حافظه در مرحله اکتساب و آزمون کاوش و بیان پروتیین کرب موش های با کم خوابی مزمن داشت (0/05˂ p)، باعث جبران اثرات مخرب کم خوابی شد. همراه شدن ویتامین E با فعالیت هوازی بر میزان بیان پروتیین کرب موش های با کم خوابی مزمن تاثیر معنی داری داشت (05/0 > p) اما در آزمون رفتاری تاثیری بیشتر از فعالیت هوازی نشان نداد (0/05 < p).
نتیجه گیرییک دوره فعالیت هوازی تاثیر مخرب کم خوابی بر یادگیری و حافظه فضایی در موش ها را جلوگیری می کند. تجویز ویتامین E به تنهایی تاثیری بر اختلال حافظه و یادگیری ناشی از کم خوابی ندارد و اثرات مفید فعالیت ورزشی را نیز افزایش نمی دهد.
کلید واژگان: تردمیل, خواب, ورزش, ویتامین E, یادگیریBackground and AimThe aim of this study was to determine the effect of aerobic activity and vitamin E on spatial memory and CREB protein expression in the hippocampal tissue of young rats with chronic sleep restriction.
MethodsFifty-six healthy adult male Albino-Wistar rats were randomly assigned into the groups. Chronic sleep restriction was applied through 18 hours of sleep deprivation for 4 weeks. Aerobic activity included 4 weeks of running on a treadmill. Vitamin E dissolved in sesame oil was fed to rats by gavage. At the end of the fourth week, the Morris Water Maze test was performed to measure spatial learning and memory. Western blotting technique was used to measure the expression of CREB protein in the hippocampus. Mixed analysis of variance (5 × 3) was used to analyze the data related to acquisition in the Morris Water Maze and one-way analysis of variance was used to analyze the data related to the probe of the Morris Water Maze and the expression of CREB protein. Bonferroni and Tukey post hoc tests were used for within- and between-group comparisons, respectively.
ResultsChronic sleep restriction significantly impaired memory function during the acquisition phase and probe test as well as CREB expression (p < 0.05). Vitamin E had no significant effect on spatial memory and CREB protein expression in rats with chronic insomnia. Aerobic activity prevented the deleterious effects of chronic sleep restriction on memory function during the acquisition phase, probe test and the CREB protein expression (p < 0.05). Finally, vitamin E along with aerobic activity had a significant effect on the expression of CREB protein in chronic sleep restricted rats (p < 0.05) but in the behavioral test showed no greater effect than aerobic activity (p > 0.05).
ConclusionIt seems that a period of aerobic activity prevents the deleterious effect of sleep restriction on learning and memory impairment in rats. Vitamin E alone had no effect on memory impairment in sleep-deprived rats. Moreover, it did not increase the positive effects of aerobic activity on the memory impairment of the sleep-deprived rats.
Keywords: Treadmill, Sleep, Exercise, Vitamin E, Learning -
این تفکر که توانایی انتقال حافظه کسب شده از طریق مکانیسم های غیرتحصیلی و غیرژنتیکی به نسل بعد وجود دارد، پس از ارایه شدن توسط لامارک مورد توجه عموم قرارگرفت. به طور گسترده پذیرفته شده است که تجربیات والدین اثرات قوی بر عملکردهای فیزیولوژیکی، متابولیکی و سلولی موجودات زنده داشته، که این اثرات از طریق اصلاحات اپی ژنتیک در میان نسل ها منتقل می شوند. اصلاحات اپی ژنتیک که مستعد تغییر در برابر شرایط محیطی هستند و به فرزندان منتقل می شوند شامل متیلاسیون DNA، اصلاح هیستون و RNAهای کدگذاری نشده کوچک هستند. درحال حاضر یکی از جذاب ترین موضوعات مورد بحث در زمینه انتقال اپی ژنتیک، انتقال فنوتیپ های حافظه و قابلیت های یادگیری و حافظه است. به ارث بردن ویژگی های اپی ژنتیک امکان انتقال اطلاعات سازگار و یا ناسازگار با محیط اجدادی را به فرزندانشان فراهم می کنند. نتایج مطالعات نشان می دهد که قرارگرفتن والدین در معرض محرک های محیطی پیش از لقاح منجر به تغییر در ظرفیت های شناختی فرزندانشان خواهد شد. جالب تر آنکه یادگیری تکالیف شناختی والدین منجر به بهبود فرآیند یادگیری در فرزندان شده و فرآیند تحکیم حافظه را تسهیل می نماید. سه فرآیند اپی ژنتیک عمده درگیر در یادگیری و تحکیم حافظه شامل متیلاسیون DNA، متیلاسیون هیستون و استیلاسیون هیستون است. این فرآیندها ویژگی های ژنوم یا تعاملات بین ژنوم و هسته هیستون را ویرایش کرده و تغییرات ساختاری را در کروماتین القاء می کنند و منجر به تغییرات رونویسی ژن های مختلف تاثیرگذار بر شکل گیری حافظه می شوند. انتقال این اصلاحات ایجاد شده در کروماتین از والدین به فرزندان منجر به تسهیل روند یادگیری و تحکیم حافظه فرزندان می شود.
کلید واژگان: انتقال بین نسلی, اصلاحات اپی ژنتیک, فنوتیپ های شناختی, حافظه, یادگیریThe notion that non-genetic and non-cultural mechanisms can transmit the memory of exposure to diverse environmental conditions to subsequent generations has excited considerable interest and has brought the Lamarck’s idea back into the limelight. It is widely accepted that the environmental experiences of parents have strong effects on the physiological, metabolic, and cellular functions of living organisms, which are transmitted through epigenetic modifications to the next generations. The epigenetic modifications prone to change in environmental conditions and transmitted to next generations include DNA methylation, histone modification, and small non-coding RNAs. Currently, one of the most exciting topics in the field of epigenetic transmission is the transfer of memory phenotypes and learning and memory capabilities. Inheriting epigenetic traits allows living organisms to transmit compatible or incompatible information with the ancestral environment to their offspring. Studies showed that exposure to environmental stimuli by parents before fertilization would lead to changes in their childrenchr('39')s cognitive capacities. Interestingly, learning cognitive tasks in parents improved the learning and facilitated memory consolidation in offspring. The methylation DNA, histone methylation and histone acetylation are three major epigenetic processes involved in the regulation of learning and memory consolidation. These processes modify genome features or interactions between the genome and the histone nucleus, and then induce structural changes in chromatin, leading to transcriptional changes in various genes that affect memory formation. The transfer of these chromatin modifications from parents to offspring facilitates the offspring learning process and memory consolidation.
Keywords: Intergenerational transfer, Epigenetic modifications, Cognitive phenotypes, Memory, Learning -
پرسش نامه های روانشناختی خودگزارشی، ابزارهای مهمی برای ارزیابی وضعیت شناختی و عاطفی ورزشکاران است. به همین منظور هدف از تحقیق حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی پرسش نامه استراتژی های عملکرد در بین جوانان ورزشکار بود. بدین منظور 209 ورزشکار ملی و قهرمان کشوری مرد (125=n) و زن (84=n) 15 تا 18 ساله آزمون استراتژی های عملکرد را تکمیل کردند. از تحلیل عاملی تاییدی برای آزمون روایی سازه پرسش نامه و ضریب آلفای کرونباخ برای آزمون پایایی درونی گویه های هر عامل استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی هشت خرده مقیاس هدف گزینی، خودکاری، کنترل عاطفی، تصویرسازی، فعال سازی، خودگفتاری مثبت، آرام سازی و کنترل توجه / تفکر منفی را برای مقیاس تمرین و مسابقه شناسایی کرد. نتایج ضریب آلفای کرونباخ نشان دهنده همسانی درونی مناسب سوالات خرده مقیاس های تمرین (70/0 تا 95/0) مسابقه (77/0 تا 88/0) بود. لذا به نظر می رسد این پرسش نامه ابزار مناسبی برای اندازه گیری مهارت های روان شناختی در بین جوانان ورزشکار است.
کلید واژگان: پرسش نامه, روایی, پایایی, ورزش, روان شناسیSelf-report psychological questionnaires are important tools for assessing cognitive and emotional status of athletes. Therefore, the purpose of this study was to investigate the psychometric properties of test of performance strategies (TOPS) among athletes. For this purpose, 209 males (n=125) and females (n=84) national and champions athletes aged 15 to 18 completed TOPS measure. It was used confirmatory factor analysis to test the construct validity of questionnaire and Cronbachchr('39')s alpha coefficient for testing internal consistency of each factor items. The results of factor analysis identified eight subscales of goal-setting, automaticity, emotional-control, imagery, activation, positive self-talk, relaxation, attentional control/negative thinking for the practice and competition. The results of the Cronbachchr('39')s alpha coefficient indicated appropriate internal consistency of subscales items of practice (.70 to .95) and competition (.77 to .88). It seems that this questionnaire is an appropriate tool for measuring psychological skills among young athletes.
Keywords: questionnaire, validity, reliability, sport, psychology -
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه اثرات خودگفتاری اخباری و پرسشی بر ادراک تلاش، انگیزه و عملکرد توان بی هوازی انجام پذیرفت. بدین منظور 15 دانش آموز دختر در یک طرح درون گروهی شامل مراحل کنترل، خود گفتاری اخباری و خودگفتاری پرسشی مشارکت داشتند. به منظور سنجش توان بی هوازی، شرکت کنندگان پرش عمودی را در هر سه مرحله اجرا کردند و بعد از هر مرحله چک لیست خود گفتاری، فرم ادراک تلاش و فرم انگیزه را تکمیل نمودند. نتایج آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکراری یک طرفه، برتری عملکرد توان بی هوازی و انگیزه را در مراحل خود گفتاری اخباری و پرسشی نسبت به مرحله کنترل نشان داد. به طور کلی این یافته ها از مزیت خودگفتاری اخباری و پرسشی در عملکرد ورزشی حمایت می کند که با مبانی نظری خودگفتاری مبنی بر سودمندی خودگفتاری بر عملکرد حرکتی و انگیزه همسو است.کلید واژگان: انگیزه, ادراک تلاش, خودگفتاری اخباری, خودگفتاری پرسشی, توان بی هوازیThe current study aims to investigate and compare the effects of declarative and interrogative self-talk on perceived exertion, motivation and anaerobic power performance. In order to carry this study out, 15 female students participated in a within-subject design including control, declarative self-talk and interrogative self-talk phases. So as to measure anaerobic power, participants performed vertical jump in all three phases and after each phase, they completed the self-talk manipulation check, the perceived exertion, and the motivation form. Through applying one-way repeated measures ANOVA, the superiority of anaerobic power performance and motivation in declarative and interrogative self-talk phases compared to the control phase was revealed. In general, these findings support the advantage of declarative and interrogative self-talk in sport performance which is consistent with the theoretical foundations of self-talk about the usefulness of self-talk on motor performance and motivationKeywords: Motivation, Perceived exertion, Declarative self-talk, Interrogative self-talk, Anaerobic Power
-
هدف پژوهش:
هدف از مطالعه حاضر، تاثیر دستکاری حس بینایی و حس عمقی در سنین مختلف کودکی بر زمان انتقال فاز نسبی تکلیف هماهنگی دو دستی بود.
روش پژوهش:
شرکت کنندگان 60 کودک راست دست، 7-12 سال، با دید طبیعی به شش گروه ده نفری در سنین؛ 7، 8، 9، 10، 11 و 12 سال به طور تصادفی انتخاب شدند. آنها روی صندلی قابل تنظیم نشستند و حرکات هماهنگی با فاز نسبی180 درجه را از فرکانس یک هرتز شروع کردند. سرعت فرکانس در هر پنج ثانیه نیم هرتز، تا زمان رسیدن به فرکانس نهایی (5 هرتز) افزایش مییافت. هر گروه سنی فاز نسبی با سرعت افزایشی را در سه وضعیت حس بینایی و حس عمقی طبیعی، بدون بینایی، سوگیری حس عمقی اجرا کردند. برای آزمایش تاثیر سن بر زمان انتقال فاز نسبی از آنالیز واریانس یک طرفه، برای آزمایش تاثیر دستکاری هر کدام از حواس بینایی و حس عمقی بر زمان انتقال فاز نسبی از تحلیل واریانس (ANOVA) 2×6 با اندازه گیری تکراری در سطح معناداری (05/0≥α) استفاده شد.
یافته ها:
نتایج نشان داد که با افزایش سن در سطح معناداری (05/0=α) ، زمان انتقال فاز نسبی الگوی هماهنگی دو دستی افزایش یافت و تفاوت میان گروه های سنی در مقایسه با هم معنادار بود (001/0=p). همچنین نتایج نشان داد که دستکاری حس عمقی و بینایی در سطح معناداری (05/0=α) بر زمان انتقال فاز نسبی تاثیرگذار بود و تفاوت بین دستکاری حس بینایی و حس عمقی در مقایسه با شرایط حسی طبیعی معنادار بود (001/0=p).
نتیجه گیری:
نتایج این پژوهش از نظریه سیستم های پویا مبنی بر خودسازماندهی سیستم با اعمال پارامتر سرعت با انتقال از فاز برون مرحله به درون مرحله حمایت کرد.
کلید واژگان: لرزاننده ی تاندون, انتقال حرکت, سیستم های پویا, فرکانسThe purpose of this study was to investigate the effect of manipulation of vision and proprioceptive senses in different ages of childhood on the transition time of the relative phase in bimanual coordination task. 60 children, right-handed, 7-12 aged, with normal vision participated in this study. Participants were seated on adjustable chairs and producing coordination movements with relative phase of 180 degrees and started at 1 Hz frequency that was increased by 0.50 Hz steps in every 5 seconds up to a final movement frequency of 5 Hz. Participants produced the relative phase pattern under different sensory conditions such as with visual and proprioception sense, no vision with proprioception sense, with vision and disorder in biased proprioception. The results revealed that the difference between children was significant in the absence of manipulation of the sense of vision and proprioception. But the interaction between age and vision manipulation wasn't significant in the transition of the relative phase of bimanual coordination. Also, the interaction between ages with proprioception scenes manipulation in the transition of the relative phase of bimanual coordination wasn't significant. .However, manipulation of proprioception scenes and vision scenes without the attention of aged difference were significant. The finding of this study supported the dynamic system based on the self-organization of the system with inducing the velocity parameter that phase transit the out phase to in phase..
Keywords: tendon vibration, movement transition, Dynamic Systems, Frequency -
مقدمه
نتایج پژوهش های اخیر نشان داده است که آموزش فضایی والدین پیش از لقاح منجر به بهبود حافظه فضایی فرزندان می شود. اما، فرآیند یادگیری متاثر از تجربیات والدین در فرزندان مورد بررسی قرار نگرفته است. لذا تحقیق حاضر با هدف بررسی دقیق و کوشش به کوشش اثرات یادگیری یک تکلیف فضایی توسط پدران پیش از لقاح بر فرآیند یادگیری و شکل گیری حافظه در فرزندان نر از طریق تحلیل عملکرد فرزندان نر پدران آموزش دیده (یا آموزش ندیده) در تکلیف ماز آبی موریس انجام گرفت.
روش کاردر مطالعه حاضر، رت های نر 8 هفته ای نژاد ویستار به دو گروه تمرین فضایی و بدون تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین فضایی در 5 روز متوالی در پروتکل ماز آبی موریس شرکت کرد اما گروه بدون تمرین در هیچ گونه برنامه آموزشی شرکت نکرد. پس از پایان پروتکل تمرین، رت های هر دو گروه با رت های ماده بالغ وارد مرحله جفت گیری شدند. پس از تولد فرزندان از هر گروه 16 رت نر یک ماهه انتخاب و از طریق تکلیف ماز آبی موریس یادگیری و حافظه فضایی آنان مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که فرزندان نر پدران آموزش دیده به طور قابل توجهی زمان گریز کوتاه تر، سرعت شنا بالاتر و مسافت کلی شنا کردن کوتاه تری داشته و حافظه فضایی آنان نسبت به فرزندان نر پدران آموزش ندیده بهبود یافته بود.
نتیجه گیریاین یافته ها نشان می دهد که تمرینات فضایی پدران پیش از لقاح، یادگیری فضایی و روند تحکیم حافظه فرزندان نر را تسهیل می کند و همچنین می تواند منجر به بهبود انگیزش فرزندان در دستیابی به اهداف شود.
کلید واژگان: انتقال بین نسلی, تمرین فضایی پدران, یادگیری, حافظه, انگیزشIntroductionLamarck’s idea of the ability to transfer memories acquired in the face of various environmental conditions through non-educational and non-genetic mechanisms to children has been extensively considered. Previous studies have shown that parents’ environmental experiences, such as exposure to environmental toxins, educational behaviors, stress, and fear, may affect several generations’ phenotypes. The inheritance of epigenetic patterns, including DNA methylation, histone modification, and non-coding RNA, to living organisms, allows the information related to the ancestral environment to be passed on to their offspring. Presently, the acquired traits related to learning and memory capabilities are among the essential issues in the field of epigenetic transmission. Considering that methylation DNA, histone methylation, and histone acetylation are three major epigenetic processes involved in the regulation of memory, which leads to modification of epigenetic patterns, and given the possibility of transmitting epigenetic symptoms from parents to offspring, it is anticipated that the phenotypes created in the learning process and memory formation in parents will be passed on to their children. It facilitates the learning process and memory formation of the offspring. Therefore, this study aimed at specifically analyzing whether Paternal learning of a spatial task before fertilization can impact the process of spatial learning in the male offspring.
MethodsIn the present study, Wistar adult male rats (8 weeks old) were used at the beginning of the study. The first eight male rats were randomly divided into the two groups: spatial memory training group (n=4) and control group (n=4). The rats participated in the spatial memory training group in the Morris water maze Protocol, and the control group did not participate in any training. After the end of the training session, male rats of both groups mated with female rats that had not experienced any training. After the end of mating, pregnancy, birth, and lactation, four male offspring from each mother were randomly selected in each group, and in the two groups, paternal train (n=16), and paternal no-train (n=16) they were practicing Morris water maze within five days.
ResultsEscape latency: A two-way ANOVA with repeated measures (2×12) (Group × Trial) showed that the main effect of trials (F11, 330=19.63, P≤0.001), the main effect of group (F11, 30=11.77, P≤0.01), and interactive effect of trials and group (F111, 330=1.98, P≤0.032) is significant. The post-hoc test results revealed that in trial five, there was a significant difference between the time to find the platform in the paternal train and paternal no-train groups, and male offspring of the paternal train group had better performance than others. Swimming speed: A two-way ANOVA with repeated measures (2×12) (Group×Trial) showed significant main effects of Trial (F(11, 330)=7.48, P<0.01) and Group (F(1, 30)=4.52, P<0.05), while the interaction Group×Trial (F(11, 330)= 0.69, P=0.74) was not significant. The results showed that the swimming speed in the male offspring of trained fathers was higher than in the female offspring of not-trained fathers. Total distance swum: A two-way ANOVA with repeated measures (2×12) (Group×Trial) showed significant main effects of Trial (F(11, 330)=10.20, P<0.001) and Group (F(1, 30)=7.14, P<0.05), while the interaction Group×Trial (F(11, 330)=0.72, P=0.71) was not significant. These data indicate that the male offspring of trained fathers’ total distance swum was significantly shorter than that of male offspring of not-trained fathers. Probe phase: Twenty-four hours afterward, the animals were submitted to the spatial probe test, and the time spent in the target quadrant was calculated. Student’s t-test showed a significant difference between groups (t=2.99, df=30, P<0.01). The results showed the longer time spent in the target quadrant displayed by the male offspring of trained fathers compared to the male offspring of not-trained fathers.
ConclusionThese findings indicate that paternal spatial training before fertilization improves the male offspring’s spatial learning and memory consolidation process and motivation.
Keywords: Intergenerational effect, Paternal spatial training, Learning, Memory, Motivation -
زمینه و هدف
هدف از این تحقیق، تاثیر تمرین هوازی بر تثبیت حافظه فضایی و شاخص پروتئین کرب در بافت هیپوکامپ موش های صحرایی جوان محروم از خواب بود.
روش ها:
40 موش صحرایی 4 هفتهای سالم نر از نژاد ویستار به روش تصادفی به چهار گروه بدون فعالیتبدنی-خواب طبیعی (کنترل)؛ بدون فعالیتبدنی-محروم از خواب (بیخوابی)؛ فعالیتبدنی-خواب طبیعی (فعالیتبدنی) و فعالیتبدنی-محروم از خواب (فعالیتبدنی و بیخوابی) تقسیم شدند. فعالیت بدنی شامل 4 هفته تمرین هوازی با استفاده از دویدن روی تردمیل بود. در تمرین هوازی موش ها هفته اول و دوم، به مدت 5 روز در 2 بخش 15 دقیقهای با سرعت 10 متر بر دقیقه و هفته سوم در 3 بخش 15 دقیقهای با سرعت 15 متر بر دقیقه و در هفته چهارم در 4 بخش 15 دقیقهای با سرعت 15 متر بر دقیقه روی تردمیل با شیب صفر درجه میدویدند. پس از پایان پروتکل تمرین هوازی، مرحله اکتساب حافظه در ماز آبی موریس انجام شد. سپس، جهت القای بی خوابی حیوانات به مدت 24 ساعت در داخل سکوی چندگانه اصلاح شده قرار گرفتند. آزمون تثبیت حافظه فضایی، پس از 24 ساعت بیخوابی انجام شد. برای اندازهگیری شاخص کرب در هیپوکامپ از تکنیک وسترن بلات استفاده شد.
یافته ها:
فعالیت بدنی باعث بهبود اکتساب و تثبیت حافظه فضایی و بیخوابی باعث تخریب تثبیت حافظه فضایی در موشها شد (0/05 ˂ p ). فعالیت بدنی باعث پیشگیری از تخریب تثبیت حافظه فضایی ناشی از کمخوابی شد. همچنین، یافتهها نشان داد که فعالیت بدنی باعث افزایش بیان پروتئین کرب شد اما بیخوابی تاثیر معنیداری بر میزان بیان پروتئین کرب نداشت. با وجود این، تاثیر فعالیتبدنی بر میزان بیان پروتئین کرب در موش های دارای بیخوابی معنیدار بود (0/05 ˂ p ).
نتیجه گیری:
بهنظر میرسد تمرین هوازی بر روی تردمیل قادر به پیشگیری از اثرات مخرب بیخوابی بر تثبیت حافظه فضایی موش های صحرایی می باشد.
کلید واژگان: تردمیل, خواب, ورزش, یادگیریBackground and aimsThe aim of the present study was to investigate the effect of aerobic training on consolidation of spatial memory and CREB protein index in the hippocampal tissue of sleep deprived young rats.
MethodsForty Wistar young male rats were randomly assigned to four groups: sedentary/normal sleep control group (Cr), sedentary/sleep deprived (Sd), physical activity/normal sleep (Ph/Ns) and physical activity/ sleep deprived (Ph/Sd). Physical activity was included four weeks aerobic training by running on treadmill. Rats performed aerobic training 5 days/week for 4 weeks by running on a treadmill with a zero-degree slope. In the first and second weeks rats ran for 2 sets of 15 min with speed of 10 m/min. In the third week, 3 sets of 15 min with speed of 15 m/min was performed. In the fourth week, 4 sets of 15 min with speed of 15 m/min was done. After aerobic training, the memory acquisition was asesseded by Morris water maze. Then, sleep deprivation was induced in rats of Sd and Ph/Sd groups for 24 h by a multiple platform device. The spatial memory consolidation was tested 24 h after sleep deprivation. Western blot technique was used to measure the CERB protein index in the hippocampus.
ResultsAerobic training improved acquisition and consolidation of spatial memory while sleep deprivation destroyed the spatial memory (p ˂ 0.05). However, aerobic training prevented the destruction of spatial memory consolidation induced by sleep deprivation. Aerobic training also increased expression of CERB but sleep deprivation had no significant effect on the expression of CERB. However, the effect of aerobic training on the expression of CERB in the sleep deprived rats was significant (p < 0.05).
ConclusionIt seems that aerobic training on treadmill is able to prevent the adverse effects of sleep deprivation on the spatial memory consolidation in rats.
Keywords: It seems that aerobic training on treadmill is able to prevent the adverse effects of sleep deprivation on the spatial memory consolidation in rats -
مقدمه و هدف
هدف از تحقیق حاضر، بررسی آرام سازی و ذهن آگاهی بر اضطراب ورزشی نوجوانان دختر بود.
روش شناسیشرکت کنندگان تحقیق حاضر 45 نفر از دانش آموزان ورزشکار نوجوان دختر استان تهران با دامنه سنی 11 الی 15 سال بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند. همه آزمودنیها از سلامت جسمانی و روانی برخوردار بودند. نمونه های تحقیق در سه گروه کنترل، آرام سازی و ذهن آگاهی تقسیم شدند و دو گروه آزمایش (گروه آرام سازی و ذهن آگاهی) تحت مداخله قرار گرفتند. پرسشنامه اضطراب حالتی رقابتی مارتنز قبل و بعد از مداخله توسط آزمودنی ها پر شد. برای بررسی تغییرات درون گروهی و بین گروهی از آزمون تحلیل واریانس مرکب با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 24 انجام گرفت.
نتایجنتایج تحقیق نشان داد که همه مداخله ها باعث کاهش اضطراب بدنی و شناختی شد. گروه ذهن آگاهی کاهش بیش تری در اضطراب بدنی و شناختی داشتند اما گروه تصویرسازی و آرام سازی تفاوت معنی داری در هیچ کدام از متغیرهای تحقیق با همدیگر نداشتند.
نتیجه گیریگروه ذهن آگاهی کاهش بیش تری در اضطراب بدنی و شناختی داشتند و نمرات اعتماد به نفس آن ها بیش تر از بقیه گروه آرام سازی و کنترل بود.
کلید واژگان: ذهن آگاهی, آرام سازی, اضطراب رقابتیIntroduction & ObjectiveThe aim of this study was to investigate relaxation and mindfulness on sports anxiety in female adolescents.
MethodologyThe participants of the present study were 45 adolescent female student athletes from Tehran province with an age range of 11 to 15 years who were selected by convenience sampling. All subjects were physically and mentally healthy. The research samples were divided into three groups of control, relaxation and mindfulness and two experimental groups (relaxation and mindfulness group) were intervened. The Martens Competitive Anxiety Questionnaire was filled out by the subjects before and after the intervention. Combined analysis of variance test was performed using SPSS software version 24 to examine intra-group and inter-group changes.
ResultsThe results showed that all interventions reduced physical and cognitive anxiety. The mindfulness group had a greater reduction in physical and cognitive anxiety, but the imaging and relaxation groups did not differ significantly in any of the research variables.
ConclusionThe mindfulness group had a greater decrease in physical and cognitive anxiety and their self-confidence scores were higher than the rest of the relaxation and control group.
Keywords: Mindfulness, relaxation, Competitive Anxiety
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.