emadaldin ahrari
-
مقدمه
از منظر روانشناسی معاصر، تنظیم هیجان یکی از مولفه های اصلی سلامت روان محسوب می شود و نقص در آن، با گستره ای از اختلال های روانی همراه است. بررسی فرایندها و مداخله هایی که به تنظیم هیجان موفق کمک می کنند، در دو دهه گذشته محور پژوهش های متعددی بوده اند و در این میان مداخله های مبتنی بر ذهن آگاهی با توجه به ماهیت خاص و تاکید بر هیجان ها در این حوزه از جایگاه ویژه ای برخوردار گشته اند.
روشپژوهش حاضر، باهدف ترکیب مطالعات انجام شده در زمینه مداخله های درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان به شیوه فراتحلیل انجام شد. جامعه آماری شامل پژوهش های مرتبط، تمام متن و در دسترس بود که به صورت مقاله، پایان نامه و طرح پژوهشی در بین سال های 1390 تا 1400 در پایگاه های اطلاعاتی معتبر کشور منتشرشده اند. بر اساس ملاک های ورود و خروج و نیز تحلیل حساسیت 214 اندازه اثر از 61 مطالعه اولیه توسط نرم افزار CMA موردبررسی و تحلیل قرار گرفتند.
نتایجنتایج نشان داد مداخله های درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی تاثیر معنا داری بر راهبردهای تنظیم هیجان دارد و اندازه اثر خلاصه مدل تصادفی 22/1 بود و مداخله درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بین راهبردهای ناسازگار تنظیم هیجان بر مولفه نشخوار فکری و بین راهبردهای سازگار تنظیم هیجان بر مولفه باز ارزیابی بیشترین تاثیر را داشته است. همچنین نتایج نشان داد؛ جنسیت آزمودنی ها تاثیری بر میزان اثربخشی مداخله ها نداشته است.
بحث و نتیجه گیرینتایج فراتحلیل تحقیقات انجام شده در مورد تاثیر مداخلات درمانی ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان نشان داد|؛ این روش مطابق جدول تفسیر اندازه اثر کوهن به معنی اندازه اثر بالاست و در بهبود فرایند تنظیم هیجان موثر است. بنابراین، ارائه برنامه هایی در راستای آموزش، رشد و ارتقاء مهارت ذهن آگاهی به افراد جامعه، ضرورتی است که باید بیش ازپیش مورد ملاحظه قرار گیرد.
کلید واژگان: فراتحلیل, درمان ذهن آگاهی, تنظیم هیجانBiannual Peer Review Journal of Clinical Psychology & Personality, Volume:22 Issue: 1, 2024, PP 29 -50IntroductionFrom the perspective of contemporary psychology, emotion regulation is regarded as a key component of mental health, and its deficiency is linked to various mental disorders. Researching the processes and interventions that aid in effective emotion regulation has been a primary focus for many researchers over the last two decades. Mindfulness-based interventions have emerged as significant in this area due to their unique characteristics and focus on emotions. The primary aim of this study was to consolidate the results of various studies to develop a comprehensive understanding of the impact of mindfulness-based interventions on emotion regulation.
MethodThe study population consisted of available full-text articles, dissertations, and research projects published from 2011 to 2021 in quarterly publications and scientific research journals. Based on inclusion and exclusion criteria and sensitivity analysis, 214 effect sizes from 61 initial studies were analyzed using CMA2 software.
ResultsThe results revealed that mindfulness-based interventions have a significant combined effect size on emotion regulation strategies. The summary effect size of the random model was 1.22, and mindfulness-based interventions among maladaptive emotion regulation strategies have had the most significant impact on the rumination component and between adaptive emotion regulation strategies on the reappraisal component. Also, the results showed that the subjects' gender did not affect the effectiveness of the interventions.
Discussion and ConclusionBased on the results of the meta-analysis, it is essential to prioritize the growth and promotion of mindfulness skills for individuals.
Keywords: Meta-Analysis, Mindfulness-Based Interventions, Emotion Regulation -
هدف از پژوهش حاضر، متمایز ساختن دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین، بر اساس مولفه های خودتنظیمی تحصیلی و انعطاف پذیری شناختی بود. این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان خواف در سال تحصیلی 2-1401 بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان درنهایت 371 نفر از آن ها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی سواری و عرب زاده (1392) و معدل ترم اول سال تحصیلی 2-1401 جمع آوری شدند و با آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های تحلیل تشخیصی، منجر به یک تابع تشخیص معنادار شد که طبق این تابع مولفه های ادراک کنترل پذیری، ادراک گزینه های مختلف و سازماندهی دارای بالاترین توان تمایز بود (0/01p<). نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که 86/2 درصد از دانش آموزان در دو گروه طبق تابع به دست آمده به طور صحیح مجددا طبقه بندی شده بودند که خود نشان دهنده توان بالای این مولفه ها در تمایز دانش آموزان با سطوح متفاوت عملکرد تحصیلی بود.
کلید واژگان: خودتنظیمی تحصیلی, انعطاف پذیری شناختی, عملکرد تحصیلیThe aim of this study was to differentiate students with high and low academic performance based on the components of academic self-regulation and cognitive flexibility. The study type was causal-comparative and its statistical population included all male and female high school students in Khaf city in the academic year 2022-2023, among whom finally 371 individuals were selected by cluster sampling, according to Krejcie and Morgan’s table. Data were collected using Dennis and Vanderwall (2010) Cognitive Flexibility Questionnaire, Sevari and Arabzadeh Academic Self-Regulation Questionnaire (2013), and the first semester GPA of 2022-2023 academic year. Data were analyzed using discriminant analysis. The findings of discriminant analysis led to a significant discriminant function which showed the components of controllability perception, Alternatives perception and organization had the highest differentiation power (p <0.01). The results of the discriminant analysis showed that according to the obtained function, 86.2% of students in the two groups were correctly reclassified which indicates the ability of these components to differentiate students at different levels of academic performance.
Keywords: Academic Self-Regulation, Cognitive Flexibility, Academic Performance -
پژوهش حاضر با هدف ترکیب مطالعات انجام شده در حوزه اثربخشی مداخلات عصب روان شناختی بر کارکردهای اجرایی به وسیله یک روند تحقیقی فراتحلیل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل مطالعات در دسترس داخل کشور بود که در فاصله سال های 1389 تا 1399 به صورت مقاله تمام متن، پایان نامه و طرح پژوهشی در فصلنامه ها و مجلات علمی-پژوهشی کشور و پایگاه های اطلاع رسانی جهاد دانشگاهی، مرکز تحقیقات کامپیوتری-علوم اسلامی و تارنمای خصوصی بانک مجلات ایران منتشر شده اند. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، از میان 126 پژوهش 71 عنوان انتخاب و 132 اندازه اثر تحلیل شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل حساسیت، نمودار قیفی، مدل های ثابت و تصادفی و تحلیل ناهمگنی در نرم افزار CMA نسخه 2 استفاده شد. نتایج نشان داد مداخلات عصب روان شناختی تاثیر معناداری بر کارکردهای اجرایی دارد و میزان اندازه اثر ترکیبی برای مدل اثرات تصادفی براساس ملاک کوهن، بزرگ به دست آمد (22/1ES=). همچنین نتایج نشان داد طبقه اختلال نقص توجه-بیش فعالی دارای بیشترین اندازه اثر در بین طبقات مختلف است و مداخلات عصب روان شناختی در بین کارکردهای اجرایی، بیشترین تاثیر را بر مولفه حافظه کاری دارد. درنتیجه به درمانگران و متخصصان پیشنهاد می شود مداخلات عصب روان شناختی را در راستای بهبود و ارتقای توانایی های حافظه کاری، توجه، بازداری و برنامه ریزی مراجعان به کار گیرند.
کلید واژگان: فراتحلیل, کارکردهای اجرایی, مداخله عصب روان شناختیThe objective of this meta-analysis was to compile the studies conducted on the efficacy of neuropsychological interventions with respect to executive functions. Full-text articles, dissertations, and research projects that were published in Iran between 2010 and 2020 in quarterly journals, scientific research journals, and scientific information databases affiliated with the University Jahad, the Computer Research Center for Islamic Sciences, and the Private site of Iran Magazines Bank constituted the study population. A total of 131 effect sizes were analyzed from the 126 derived studies after 71 were selected in accordance with the inclusion and exclusion criteria. Data were analyzed utilizing funnel plots, sensitivity analyses, fixed and random effects models, and heterogeneity analyses in conjunction with CMA2 software. The results indicated that neuropsychological interventions had a significant effect on executive functions, and according to Cohen’s criterion, the combined effect size for the random-effects model was substantial (ES = 1.22). The findings additionally indicated that, among the various classes examined, Attention Deficit Hyperactivity Disorder has the greatest effect size, and that, among executive functions, neuropsychological interventions exert the most significant influence on the working memory component. Consequently, it is recommended that clinicians and specialists employ neuropsychological interventions to enhance and improve the planning, attention, inhibition, and working memory capabilities of their clients.
Keywords: executive functions, Meta-analysis, Neuropsychological Intervention -
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای پیوند با مدرسه در رابطه بین یادگیری اجتماعی-هیجانی و قربانی شدن ناشی از قلدری انجام شد. این پژوهش به لحاظ روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهرستان خواف در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از بین آن ها درنهایت تعداد 364 نفر (190 دختر-174 پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مقیاس یادگیری اجتماعی-هیجانی کسل (2008)، مقیاس پیوند با مدرسه براون و ایوانز (2002) و مقیاس قربانی چندبعدی ماینارد و جوزف (2000) صورت پذیرفت. به منظور بررسی روابط بین سازه های مدل پیشنهادی، از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS نسخه 24 استفاده شد. نتایج نشان داد یادگیری اجتماعی-هیجانی بر پیوند با مدرسه و قربانی شدن ناشی از قلدری اثر مستقیم و معناداری داشت. ضمن اینکه پیوند با مدرسه نیز دارای اثر مستقیم و معنادار بر قربانی شدن بود. همچنین نتایج نشان داد که پیوند با مدرسه در رابطه بین یادگیری اجتماعی-هیجانی و قربانی شدن ناشی از قلدری نقش میانجی دارد؛ به نوعی که یادگیری اجتماعی-هیجانی از طریق ارتقاء پیوند با مدرسه، ضمن ایجاد محیط های مطلوب و روابط موثر، موجبات کاهش قربانی شدن دانش آموزان را فراهم می کند. براین اساس پیشنهاد می شود برنامه ریزان و متولیان تعلیم و-ترتیب به منظور کاهش پدیده قربانی شدن و پیامدهای آن، با تدوین محتوا و برنامه های یادگیری اجتماعی-هیجانی مدرسه محور، ضمن ارتقاء مهارت های اجتماعی موثر در دانش آموزان، پیوند با مدرسه را در دانش آموزان تقویت نمایند تا از این طریق بروز پدیده قربانی شدن را کاهش دهند.کلید واژگان: یادگیری اجتماعی-هیجانی, پیوند با مدرسه, قربانی شدن, قلدریThis study aimed to investigate the mediating role of school connectedness in relationship between social-emotional learning and bullying victimization. This study was a correlational descriptive one. Its statistical population included all boy and girl high school students in Khaf in the academic year 2021-2022, among whom 364 individuals (190 girls-174 boys) were finally selected by Random cluster sampling method. Social-Emotional Learning Scale (CASEL, 2008), School Connection Scale (Brown and Evans, 2002), and Multidimensional Peer-Victimization Scale (Maynard and Joseph, 2000) were used to collect data. The structural equation modeling method was used by AMOS software version 24. The results showed that social-emotional learning had a direct and significant effect on school connectedness and victimization. School connectedness also had a direct and significant effect on victimization and mediates the relationship between social-emotional learning and victimization; in a way that social-emotional learning while creating desirable environments and effective relationships, reduces the victimization of students through improving school connectedness. It is suggested that to reduce victimizatio, school-oriented social-emotional learning programs should be developed by the planners and administrators of education to improve effective social skills in students and strengthen the school connectedness in the students at the same time, and can decrease the victimization.Keywords: Social-Emotional Learning, School Connectedness, Victimization, Bullying
-
پژوهش حاضر با هدف متمایز ساختن دانش آموزان با تعلل ورزی تحصیلی بالا و پایین، بر اساس مولفه های احساس تعلق به مدرسه و انعطاف پذیری شناختی انجام شد. روش پژوهش علی_ مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان خواف در سال تحصیلی 1401-1400 بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان درنهایت 368 نفر از آنها با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010)، احساس تعلق به مدرسه بری، بتی و وات (2004)، تعلل ورزی تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984) استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار spss-24 و آزمون تحلیل تشخیصی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های تحلیل تشخیصی، منجر به یک تابع تشخیص معنادار شد که طبق این تابع مولفه های حمایت معلم، ادراک کنترل پذیری و مشارکت علمی، دارای بالاترین توان تمایز بود (01/0p<). نتایج تحلیل تشخیصی نشان داد که 8/88 درصد از دانش آموزان در دو گروه طبق تابع به دست آمده به طور صحیح مجددا طبقه بندی شده بودند که خود حاکی از توان این مولفه ها در متمایز ساختن دانش آموزان در سطوح مختلف تعلل ورزی تحصیلی بود.
کلید واژگان: انعطاف پذیری شناختی, احساس تعلق به مدرسه, تعلل ورزی تحصیلیThis study aimed to differentiate students with high and low academic procrastination based on the sense of school connectedness and cognitive flexibility components. The research method was causal-comparative. The statistical population included all male and female high school students in Khaf city, among whom 368 individuals were selected by cluster sampling. Cognitive Flexibility Inventory, Students’ Sense of Connectedness with School Scale, and Procrastination Assessment Scale were used to collect data. Data were analyzed using SPSS-24 software and discriminant analysis. The findings showed that the obtained discriminant function was significant and the components of teacher support, controllability perception, and scientific distribution had the highest differentiation power (p <0.01). The results of the discriminant analysis showed that according to the obtained function, 88.8% of students in the two groups were correctly reclassified which indicates the ability of these components to differentiate students at different levels of academic procrastination.
IntroductionStudies show that procrastination is one of the common experiences of human beings and includes different types, among which academic procrastination is the most common. Academic procrastination is a purposeful and unnecessary delay doing academic tasks (Hen and Goroshit, 2020). According to the existing literature, many students suffer from procrastination in their academic life.Various studies in the domain of cognitive approaches have introduced cognitive flexibility as a cognitive variable related to students' procrastination (Schommer-Aikins and Easter, 2018; Emamverdi and Taher, 2020). Cognitive flexibility is an important aspect of executive function and refers to the ability to adapt behaviors in response to environmental changes (Durairaja and Fendt, 2021). Meanwhile the lack of cognitive flexibility leads to passive reaction to the environment and delays in doing things (Sternberg and Frensch, 1992). Among other factors affecting academic procrastination, the sense of school connectedness affects students' procrastination because school as a productive environment can create a sense of belonging in students and this feeling helps students demonstrate better time management for their homework (Çıkrıkçı & Erzen, 2020).The prevalence of academic procrastination indicates the need for further research to identify potential factors that lead to academic procrastination, and subsequently consider appropriate strategies to reduce procrastination (Zhou, et al., 2021). Therefore, the present study seeks to answer the question of whether the components of sense of school connectedness and cognitive flexibility can differentiate students with high and low procrastination.
MethodThis causal-comparative study aimed to differentiate students with high and low academic procrastination based on the components of sense of school connectedness and cognitive flexibility. The statistical population of the study included male and female high school students in Khaf city in the academic year 2021-2022. Among them, 368 were selected by cluster sampling according to Krejcie and Morgan's table. Based on the academic procrastination scores, 95 students with scores lower than the first quartile were selected as students with low academic procrastination, and 92 students with scores higher than the third quartile were selected as students with high academic procrastination. Finally, data from these 187 individuals was analyzed by discriminant analysis.Procrastination assessment scale - student version (PASS): Academic procrastination was assessed by the Solomon and Rothblum (1984) Procrastination Assessment Scale, which includes 27 items and three components: preparation for exams, homework preparation, and essay preparation. In this study, Cronbach's alpha for the whole scale was 0.87.Students’ sense of connectedness with school (SSCS): This scale was designed by Brew et al. ( 2004) and consists of 27 items and six subscales of teacher support, participation in the community, respect and fairness in school, positive feeling about school, belonging to school, and scientific contribution. In this study, the reliability was obtained as 0.89 through Cronbach's alpha for the whole scale.Cognitive Flexibility Inventory (CFI): This questionnaire was designed by Dennis and Vander Wal (2010) and consists of 20 items and three subscales of perception of controllability, perception of different options, and perception of behavior justification. The Cronbach's alpha for the whole scale in the present study was 0.89.
FindingsUsing histogram plot and Kolmogorov-Smirnov test showed that the distribution of predictor variables was normal. The results of multivariate outlier data using Mahalanobis distance showed that there were ten real outlier data; therefore, this data was deleted before the analysis. In order to evaluate the homogeneity of the variance-covariance matrix, the Mbox test was used and showed the homogeneity of the variance-covariance matrix of the predictor variables within the groups (Mbox statistic = 6.77, F = 2.23, P> 0.05). Also, the results of the Pearson correlation coefficient matrix and statistical indices of variance inflation factor and tolerance index showed that there were no significant correlations among the predictor variables and the assumption of non-collinearity was confirmed.Table 1 presents the mean and standard deviation of the components of predictor variables for two groups of students with high and low academic procrastination and t-test results to examine the significance of the difference in means between the two groups. A significant difference was observed between the two groups in terms of the components except perception of behavior justification.Table 5 presents the results of classifying students in groups with high and low academic procrastination based on the obtained discriminant function. Accordingly, 83 students (87.4%) with low academic procrastination and 83 students (90.2%) with high academic procrastination were identified. Also, in total, about 88.8% of the students were correctly regrouped in their primary group, which showed the ability of the components of the variables of school connectedness and cognitive flexibility in differentiating between students with high and low academic procrastination.
Discussion and conclusionOur findings showed that the components of the sense of school connectedness were able to significantly differentiate students with high and low academic procrastination. This finding can be explained in that as students' sense of school belonging and attachment decreases, they will be more likely to find excuses to reduce their willingness to complete homework and academic activities. Among other findings of this study was that the components of cognitive flexibility, except the component of perception of behavior justification, were able to significantly differentiate students with high and low academic procrastination. In fact, students with high cognitive flexibility use more effective and useful methods when faced with various stresses; it appears delaying homework is not one of the effective strategies and methods for such students.The lack of gender separation in this study limits the generalizability of findings. It is suggested that future studies examine the relationship of academic procrastination with cognitive flexibility and the sense of school connectedness regarding gender factor. Given the results, it is suggested that researchers evaluate the effectiveness of various programs and plans to improve the sense of school connectedness and cognitive flexibility.
Keywords: Cognitive Flexibility, sense of school connectedness, Academic procrastination -
بی صداقتی تحصیلی به هرگونه رفتار نادرست در امور و تکالیف تحصیلی اطلاق می شود که پدیده ای نگران کننده و با پیامدهای منفی بسیار است. کارشناسان به منظور جلوگیری از این پیامدها، به بررسی عوامل مرتبط و تاثیرگذار بر بی صداقتی تحصیلی پرداخته اند. خودکنترلی و اهمال کاری تحصیلی به عنوان پیشایندهای بی صداقتی تحصیلی در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش از نوع همبستگی و ابزار های مورد استفاده، پرسش نامه خودکنترلی تانجنی، بامیستر و بونه (2004)، پرسش نامه بی صداقتی تحصیلی مک کابی و تروینو (1997) و پرسش نامه اهمال کاری سولومون و راثبلوم (1984) بود. روابط بین سازه های مدل پیشنهادی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS ویراست 24 تحلیل شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان اسکو در سال تحصیلی 1401-1400 با تعداد نمونه 380 نفر بود. شاخص های برازندگی الگوی پیشنهادی مطابق با ملاک های مطرح شده توسط میرز، گامست و گارینو (2006) حاکی از برازش قابل قبولی با داده ها بود. نتایج نشان داد خودکنترلی بر اهمال کاری تحصیلی و بی صداقتی تحصیلی اثر مستقیم و معنادار دارد. ضمن اینکه اهمال کاری تحصیلی نیز دارای اثر مستقیم و معنادار بر بی صداقتی تحصیلی است. همچنین اهمال کاری تحصیلی در رابطه بین خودکنترلی و بی صداقتی تحصیلی دانش آموزان نقش واسطه ای ایفا می نماید. بر این اساس پیشنهاد می شود متولیان عرصه تعلیم و تربیت، برنامه هایی در راستای ارتقاء مهارت های خودکنترلی دانش آموزان در نظر گیرند.
کلید واژگان: خودکنترلی, اهمال کاری تحصیلی, بی صداقتی تحصیلیAcademic dishonesty refers to any misconduct in academic affairs and assignments. It is a worrying phenomenon with many negative consequences. To prevent these consequences, experts have studied the effective relevant factors on academic dishonesty. In this study self-control and academic procrastination were studied as antecedents for academic dishonesty. It was a correlational study and Tangney, Baumeister and Boone (2004) self-control questionnaire, McCabe and Trevino (1997) academic dishonesty questionnaire and Solomon and Rothblum (1984) procrastination questionnaire were used. The relationships between the constructs of the proposed model were analyzed using structural equation modeling in AMOS software version 24. The statistical population included all high school students in the city of Osko, in the academic year 1401-1400. The sample size was 380 students. The fitness indices of the proposed model according to the criteria proposed by Meyers, Gamst and Guarino (2006) indicated an acceptable fitness with the data. The results showed that self-control has a direct and significant effect on academic procrastination and academic dishonesty. In addition, academic procrastination has a direct and significant effect on academic dishonesty. Also academic procrastination plays a mediating role in the relationship between students' self-control and academic dishonesty. Therefore, it is suggested that education authorities consider programs to improve students' self-control skills.
Keywords: Self-Control, Academic Dishonesty, Academic Procrastination -
حمایت اجتماعی به عنوان متغیری مرتبط و تاثیرگذار بر عملکرد تحصیلی، در پژوهش های متعددی مورد بررسی قرار گرفته که نتایج متفاوت و بعضا متناقض این پژوهش ها، ضرورت یک مطالعه فراتحلیلی را برجسته می سازد. پژوهش حاضر با هدف ترکیب یافته های 12 سال پژوهش که در داخل و خارج کشور به بررسی رابطه حمایت اجتماعی و عملکرد تحصیلی پرداخته بودند، انجام شد. جامعه آماری شامل پژوهش های داخلی و خارجی چاپ شده و در دسترس مرتبط با موضوع بود که به ترتیب در سال های 1400-1389 و 2021-2009 انتشار یافته اند. براساس ملاک های ورود و خروج 55 پژوهش و 101 اندازه اثر برگزیده شد که درنهایت پس از تحلیل حساسیت و حذف اندازه اثرهای افراطی 79 اندازه اثر وارد تحلیل شد. یافته ها نشان داد که اندازه اثر ترکیبی برای مدل ثابت 189/0 و برای مدل تصادفی 220/0 بود. در این پژوهش، جنسیت و سن به ترتیب به عنوان متغیرهای تعدیل کننده کیفی و کمی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین اندازه اثرهای رابطه حمایت اجتماعی و عملکرد تحصیلی براساس جنسیت تفاوت معناداری وجود نداشت. همچنین نتایج فرارگرسیون نشان داد که با افزایش میانگین سنی از میزان اندازه اثر به مقدار بسیار ناچیز و معناداری کاسته می شود و سهم اندکی از ناهمگنی کل توسط میانگین سنی پژوهش های اولیه تبیین می شود. درنتیجه بر مبنای اندازه اثرهای به دست آمده حمایت اجتماعی در افزایش عملکرد تحصیلی دانش آموزان موثر است.
کلید واژگان: حمایت اجتماعی, عملکرد تحصیلی, فراتحلیلSocial support as a relevant and effective variable on academic performance has been investigated in many studies, and the different and sometimes contradictory results of these studies highlight the necessity of a meta-analytical study. This study aimed to combine the findings of 12 years of Iranian and international investigations which had studied the relationship between social support and academic performance. The statistical population included Iranian and internationally published and available studies related to the subject from 2009-2021. Based on the inclusion and exclusion criteria, 55 studies and 101 effect sizes were selected. Finally, after sensitivity analysis and removal of extreme effect sizes, 79 effect sizes were analyzed. The results showed that the combined effect size was 0.189 for the fixed model and 0.220 for the random model. In this study, gender and age were studied as qualitative and quantitative moderator variables, respectively. The results showed that there was no significant difference in the effect sizes of the relationship between social support and academic performance based on gender. The meta-regression results also showed that by increasing the age mean, the effect size decreases to a very small significant amount and a small part of the total heterogeneity is explained by the age mean of the initial studies. As a result, based on obtained effect size, social support is effective in increasing students' academic performance.
Keywords: social support, Academic Performance, meta-analysis -
هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه ی فارسی مقیاس خودکارآمدی خلاقیت در معلمان مدارس بود. بدین منظور 180 معلم (77 زن و 103 مرد) از مدارس شهرستان خواف به روش نمونه گیری خوشه ایتصادفی انتخاب و به مقیاس خودکارآمدی خلاقیت و پرسش نامه های خودکارآمدی انضباطی و خودکارآمدی عمومی شوارزر و جروسالم پاسخ داده اند. داده ها در چارچوب دو نظریه ی کلاسیک آزمون و نظریه ی سوال- پاسخ تحلیل شدند. تحلیل عاملی اکتشافی، همبستگی سوال- نمره ی کل و تحلیل اعتبار برای بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس اجرا شد. هم چنین از مدل پاسخ مدرج سیم جیما برای برازندگی داده ها و تحلیل استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد مقیاس از یک عامل اشباع شده و از شاخص های برازش مناسبی برخوردار است. بین خودکارآمدی خلاقیت با خودکارآمدی عمومی و خودکارآمدی انضباطی رابطه ی مثبت و معنا داری وجود داشت. هم چنین پرسش نامه از ضریب پایایی قابل قبولی برای کل نمونه و برای معلمان زن و مرد برخوردار بود. نتایج آزمون بر اساس نظریه ی سوال-پاسخ حاکی از برازندگی با مدل سیم جیما بوده و آزمون دارای تابع آگاهی مناسبی بود. یافته های پژوهش بیانگر این می باشد که نسخه ی فارسی مقیاس خودکارآمدی خلاقیت در جامعه ی معلمان مدارس از ویژگی های روان سنجی قابل قبولی برخوردار بوده و می توان از آن به عنوان ابزاری معتبر در پژوهش های روان شناختی استفاده نمود.کلید واژگان: رواسازی, روایی, اعتبار, خودکارآمدی خلاقیت, معلمان مدارسIntroduction Teachers can help every society develop and advance. It seems that one of the most important subjects that teachers must consider is that of self-efficacy. Teacher's selfefficacy is one of the under research topics in all educational systems and may affect many aspects in addition to classroom management. Creativity self-efficacy refers to people's ability in producing creative ideas. According to Banduras, persons beliefs make him able to have creative behaviors in certain contexts. So creativity self-efficacy is one of the necessary abilities for developing people's creative skill's which results in potential development and progress in society. People with high creativity self-efficacy are expected to behave more creatively than those with low creativity self-efficacy. It is worth mentioning that focusing on student's creativity self-efficacy can be useful for teachers and researchers to increase the student's creativity. Thus measuring creativity self-efficacy can be considered as an important educational construct and consequently different instruments are developed. The present research aimed to study psychometrical characteristics of Persian version of creativity self-efficacy scale for the school teachers.
Research questions This study tried to answer the following research questions: 1) How many saturated factors does creativity self-efficacy scale have for the Iranian teachers? 2) Does creativity self-efficacy scale have suitable fitness indexes? 3) Does creativity self-efficacy scale have an acceptable reliability? 4) Does creativity self-efficacy scale have an acceptable validity? 5) Does creativity self-efficacy scale have a suitable fitness based on item-response theory?
Method The present study's design was descriptive. The statistical population was all of the teachers of Khaf province schools in the school year of 1393-94. For sampling, Khaf was divided into two regions i.e. north and south. Then four schools were selected among the schools of each region and finally 180 teachers of the mentioned schools including elementary, guidance and high school were selected as the sample group. Among them, 77 were female (42.8%) and 103 were male (57.2%). The data were analyzed in terms of two theories i.e. classical test theory and item-response theory. In order to study psychometrical characteristics of the scale, exploratory factor analysis, item total score correlation and validity analysis were performed. The samejima graded response model was also used for data fitness and analysis. All of the analyses were analyzed by spss-22, EQS-6.1 and multilog-7.03 software.
Results and conclusion The results of factor analysis showed that the scale had suitable fitness indexes. There was a positive and significant relationship between creativity self-efficacy, general selfefficacy and discipline self-efficacy. Also reliability coefficient of instruments was good for total sample (women and men). There was a suitable fitness between the data of items response and samejima model and the scale's consciousness function was found to be in the sufficient range of the continuum. This scale was found to be a suitable instrument for measuring creativity self-efficacy among school teachers regarding the regarding administration ease, scoring ease, interpretation ease, practicability both for groups and individuals, feasibility and suitable validity and reliability. In other words, Persian version of creativity self-efficacy scale has acceptable characteristics in the Population of school teachers and can be used as a reliable instrument in psychological researches.Keywords: Validation, Creativity self-efficacy, School teachers, Psychometric characteristics
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.