به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

farhad foroudi

  • حامد نیکوکلام میرزایی، فرهاد فرودی*، ناصر کریمی، قباد عسگری، کاظم کریمی
    تاثیر مصرف متیونین پوشش دار بر عملکرد رشد، اندازه ابعاد بدن و بازده مصرف خوراک در زمان های مختلف بعد شیرگیری با استفاده از 40 راس گوساله هلشتاین در 4 گروه آزمایشی در قالب طرح آماری کاملا تصادفی با مشاهدات تکراری بررسی شد. گروه های آزمایشی شامل: 1) گوساله های شاهد که در سن 75 روزگی از شیر گرفته شدند، 2) گوساله هایی که تا 10 روز بعداز شیرگیری متیونین پوشش دار دریافت کردند، 3) گوساله هایی که تا 20 روز بعد از شیرگیری متیونین پوشش دار دریافت کردند، و 4) گوساله هایی که تا 30 روز بعد از شیرگیری متیونین پوشش دار دریافت کردند. مکمل مصرفی گوساله ها از نوع متیونین پوشش دار ساخت شرکت Adisseo و به میزان 2 گرم/روز/راس همراه جیره استفاده شد. صفات اندازه گیری شده شامل رشد (میزان وزن و افزایش وزن روزانه)، ابعاد بدن (اندازه طول بدن و اندازه قد یا ارتفاع بدن) و محاسبه بازده مصرف خوراک در مقاطع یاد شده بودند. نتایج نشان داد میانگین مصرف خوراک، پروتئین و انرژی تیمارهای سوم و چهارم در سنین 85 ، 95 و 105روزگی به ترتیب 79/9، 12/10 و 27/10 درصد بیشتر از میانگین تیمارهای اول و دوم بود (05/0P<). افزایش وزن روزانه و بازده خوراک مصرفی این تیمارها در همان مقاطع نیز به ترتیب 92/15 و 63/4 درصد بیشتر بود (05/0P<). تیمارهای مصرف کننده مکمل متیونین میانگین وزن بیشتر (16/4%) و میانگین افزایش قد بیشتری (15/8%) نسبت به شاهد داشتند (05/0P<). در کل این مکمل اثر مثبت بر میزان رشد، اندازه قد و بازده مصرف خوراک گوساله ها داشت و قابل توصیه است.
    کلید واژگان: اندازه بدن, افزایش وزن, بازده مصرف خوراک, گوساله هلشتاین
    Hamed Nikookalam, Farhad Foroudi *, Naser Karimi, Ghobad Asgari, Kazem Karimi
    A study was performed to investigate the effect of rumen protected methionine (RPM) on growth traits and feed efficiency of weaned Holstein calves using 40 calves in 4 experimental groups in a CRD plan with repeated measures were done. The experimental groups were included: 1) control (not given RPM after weaning at 75 days) 2) group was given RPM until 10 days 3) group that was given RPM until 20 days 4) group that was given RPM until 30 days after weaning. RPM was used in the amount of 2 g/d/calf. The studied traits included weight and average daily gain, body length and height, and calculated feed efficiency of experimental period. The results showed that the average feed and nutrient intake (protein and energy) of the third and fourth treatments at the ages of 85, 95 and 105 days were 9.79, 10.12 and 10.27% higher than the average of the first and second treatments (P<0.05). Daily weight gain and feed efficiency of these treatments were also 15.92% and 4.63% respectively (P<0.05).Treatments using methionine supplements had a higher average weight (4.16%) and a higher average height increase (8.15%) than the control (P<0.05). In conclusion, the use of coated methionine supplement in the ration of calves after weaning had a positive effect on growth performance, height measure and overall feed efficiency and it can be recommended at the mentioned level to the farmers. Key words: Body measures, Gain, Feed efficiency, Holstein calves.
    Keywords: Body measures, gain, feed efficiency, Holstein calves, Rumen Protected-Met
  • سوگل عدیلی، علی اصغر صادقی *، محمد محمد چمنی، پروین شورنگ، فرهاد فرودی

    این آزمایش به منظور مطالعه اثرات افزودن دوزهای مختلف عصاره مخمر و مخمر اتولیز شده به جیره گاو شیرده بر مقدار خوراک مصرفی، فرآورده های تخمیری شکمبه، فراسنجه های خونی-ایمنی، بیان ژن اینترلوکین-6 و تیتر آنتی بادی بر علیه تب برفکی انجام شد.
    تعداد 25 راس گاو شیرده در اوایل دوره شیردهی در قالب طرح کاملا تصادفی به پنج گروه آزمایشی و پنج تکرار تقسیم شدند. جیره های آزمایشی شامل 1) جیره پایه (گروه شاهد)، 2) جیره پایه + 20 گرم در روز عصاره مخمر، 3) جیره پایه + 40 گرم در روز عصاره مخمر، 4) جیره پایه + 20 گرم در روز مخمر اتولیز شده، و 5) جیره پایه + 40 گرم در روز مخمر اتولیز شده بود. از محتویات شکمبه گاو در انتهای دوره آزمایش نمونه گیری و فرآورده های تخمیری شکمبه اندازه گیری شد. در هفته پنجم آزمایش به منظور کنترل بیماری تب برفکی به گاوها واکسن تزریق شد. هفت هفته بعد از شروع آزمایش نمونه گیری خون انجام شد و سنجش فراسنجه های خونی، مقدار تیتر آنتی بادی بر علیه ویروس تب برفکی و آنالیز بیان ژن اینترلوکین 6 انجام شد. گاوهای دریافت کننده عصاره مخمر و مخمر اتولیز شده در هر دو سطح نسبت به گروه شاهد مصرف روزانه ماده خشک بیش تری داشتند (0/05>P). مخمر اتولیز شده و عصاره مخمر تاثیری بر مقدار تولید شیر روزانه گاوها نداشت (0/05<P). گاوهای دریافت کننده مخمر اتولیز شده نسبت به گروه شاهد مقدار تیتر آنتی بادی بر علیه ویروس تب برفکی بیش تری داشتند (0/05>P)، ولی گاوهای دریافت کننده عصاره مخمر در مقدار تیتر آنتی بادی با گروه شاهد تفاوت معنی دار نداشتند (0/05<P). تیمارهای مخمر اتولیز شده بر غلظت اسیدهای چرب فرار شکمبه تاثیری نداشتند (0/05<P)، ولی عصاره مخمر سبب افزایش تولید کل اسیدهای چرب فرار، کاهش مقدار استات و افزایش تولید پروپیونات در شکمبه شد (0/05>P). بیش ترین افزایش بیان نسبی ژن اینترلوکین-6 مربوط به گاوهای دریافت کننده مخمر اتولیز شده بود. استفاده از 40 گرم در روز مخمر اتولیز شده می تواند سبب بهبود سیستم ایمنی و 40 گرم در روز عصاره مخمر می تواند سبب بهبود شرایط تخمیر و تولید فراسنجه های تخمیری شکمبه گاوهای شیرده شود.

    کلید واژگان: استات, مخمر اتولیز شده, عصاره مخمر, گاو شیری, اینترلوکین 6, پروپیونات
    Sogol Adili, Ali Asghar Sadeghi *, Mohammad Chamani, Parvin Shawrang, Farhad Foroudi

    This study was done to evaluate the effects of dietary addition of yeast extract and autolysed yeast on feed intake, ruminal fermentation parameters, IL-6 gene expression and antibody titers in early lactating dairy cows.  Twenty five lactating cows were divided into five experimental groups and five replicates in a completely random design. Experimental diets include basal diet (control group), basal diet + 20 g/d yeast extract, basal diet + 40 g/d yeast extract, basal diet + 20 g/d autolyzed yeast, and basal diet + 40 g/d autolyzed yeast. At the end of the experiment period, ruminal content samples were taken and fermentation products were measured. In the fifth week of the experiment, the cows were injected with a vaccine of foot-and-mouth disease. On weeks 7, blood sampling was taken and chemical components, antibody titer against foot-and-mouth disease virus and interleukin-6 gene expression were analyzed. Cows receiving yeast extract and autolyzed yeast at both levels had more dry matter intake than the control group (P<0.05). Autolyzed yeast and yeast extract had no effect on the daily milk production (P>0.05). Cows receiving autolyzed yeast had higher antibody titer against foot-and mouth-virus than the control group (P<0.05), but cows receiving yeast extract had no significant difference in antibody titer with the control group (P<0.05). Autolyzed yeast had no effect on concentration of volatile fatty acids (P>0.05), but yeast extract increased concentration of volatile fatty acids. Yeast extract decreased the molar percentage of acetate and butyrate and increased the molar percentage of propionate (P<0.05). Autolyzed yeast increased the relative expression of interleukin-6 gene. The highest increase in the relative expression of the interleukin-6 gene was observed in cows receiving autolyzed yeast. Based on the results of this study, autolyzed yeast at 40 g/d can improve the immune system, and yeast extract at 40 g/d can improve fermentation conditions in the rumen of dairy cows.

    Keywords: Acetate, Autolyzed yeast, Dairy cow, Interleukin-6, Propionate
  • سید ناصر موسوی*، محمدمهدی ریحانی، فرهاد فرودی، کاظم کریمی

    در این پژوهش تعداد 500 قطعه جوجه گوشتی سویه کاب 500 مخلوط دو جنس در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تیمار، 5 تکرار و 25 قطعه جوجه در هر تکرار استفاده شد. آزمایش به صورت فاکتوریل دو عاملی با دو سطح اسید سیتریک (0 و 4/0 درصد جیره) و دو سطح فیتاز (0 و 2000 واحد آنزیم در کیلوگرم جیره) در سه دوره آغازین (10-1 روزگی)، رشد (24-11روزگی) و پایانی (42-25 روزگی) اجرا و داده های به دست آمده با رویه مدل های خطی تعمیم یافته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. استفاده از اسید سیتریک منجر به افزایش مصرف خوراک و افزایش وزن بدن در دوره های رشد، پایانی و کل دوره شد (05/0>P). افزودن فیتاز موجب افزایش مصرف خوراک دوره پایانی و کل دوره و افزایش وزن بدن جوجه ها در دوره رشد و کل دوره شد (05/0>P). اثر متقابل آنزیم× اسید بر مصرف خوراک و افزایش وزن دوره های رشد، پایانی و کل دوره معنی دار بود (05/0>P). کلسیم سرم در تیمار حاوی اسید- بدون فیتاز، غلظت آلکالین فسفاتاز در گروه بدون اسید-بدون فیتاز و غلظت فسفر در تیمار حاوی اسید-فیتاز در مقایسه با دیگر تیمارها بالا بود (05/0>P). عمق کریپت در تیمار اسید-فیتاز بالاترین و در تیمار بدون اسید-بدون فیتاز کمترین بود (05/0>P). افزودن سطح بالای فیتاز عملکرد مصرف خوراک و افزایش وزن کل دوره و نیز خصوصیات ریخت شناسی روده را بهبود داد و این اثر با افزودن اسید سیتریک تقویت شد.

    کلید واژگان: اسید سیتریک, جوجه گوشتی, ریخت شناسی روده, فیتاز, عملکرد
    Seyed Naser Mousavi *, MohammadMahdi Reihani, Farhad Foroudi, Kazem Karimi

    A total of 500 one-day old broiler chicks (as hatched) were assigned to 4 treatments with 5 replicates and 25 chickens in each replicate. Experimental design was a completely randomized block design in a 2×2 factorial arrangements with 2 levels of citric acid (0 and 0.4 % of diet; A0 and A1, respectively) and 2 levels of phytase (0 and 2000 FTU/kg diet; P0 and P1, respectively) in three phases including starter (1-10d), grower (11-24d) and finisher (25-42d). During grower, finisher and overall period of experiment feed intake and body weight gain was increased by dietary citric acid addition. Dietary phytase supplementation increased feed intake at finisher and overall period of experiment (P>0.05) and increased body weight gain during grower and overall period of experiment (P>0.05). The interaction effect of phytase and citric acid was significant for feed intake and body weight gain through the experimental period (P<0.01). Serum phosphorous was increased by phytase supplementation and alkaline phosphatase decreased by inclusion of citric acid to the diet (P>0.05). The interaction effect of phytase and citric acid significantly increased serum calcium, alkalin phosphatase and phosphorous in A0P0, A1P0 and A1P1 treatments, respectively (P>0.05). Crypt depth and villi length were significantly higher in A1P1 and A1P0 treatments, respectively (P<0.05). it was concluded that dietary addition of phytase improves broiler performance and intestinal morphology and the effect was more pronounced by supplementation of citric acid.

    Keywords: Broiler, Citric acid, Intestinal morphology, performance, Phytase
  • نادر سلمان موحدی، فرهاد فرودی*، ناصر کریمی، محمدرضا عابدینی، کاظم کریمی

    اثر تغذیه ی جیره های دارای زیولیت بر صفات تولیدی و تولید مثلی تعداد60 راس گاو هلشتاین اواخر آبستنی با طرح کاملا تصادفی بررسی شد. جیره ها شامل: 1) جیره ی پایه بدون زیولیت (شاهد) 2) جیره ی پایه + 75/0 درصد زیولیت و 3) جیره ی پایه + 5/1 درصد زیولیت بودند. بر اساس نتایج به دست آمده گروه شاهد تولید شیر خام و مصرف ماده خشک و انرژی بهتری داشت، اما بازده ی خوراک در گاوهای مصرف کننده زیولیت بیشتر بود (01/0≤p). مصرف پروتیین، NDF و ADF و تولید شیر تصحیح شده (4 %)گروه ها اختلاف معنی داری نداشت؛ درصد چربی شیر گاوهای مصرف کننده ی زیولیت بیشتر از شاهد بود (01/0≤p)، اما درصد پروتیین، لاکتوز و SNF اختلاف معنی دار نداشت. غلظت پلاسمایی کلسیم کل، یونیزه و نسبت بین آن ها در هنگام زایمان مشابه بود ولی در 6، 12 و 24 ساعت بعد از زایمان در گاوهای مصرف کننده ی زیولیت بیشتر بود (01/0≤p). فراوانی هیپوکلسیمی و اختلالات بعد زایمان در گروه شاهد بیشتر از دو گروه دیگر بود (01/0≤p). امتیاز بدنی و کیفیت آغوز گاوهای مصرف کننده ی زیولیت بیشتر از شاهد بود (01/0≤p). با توجه به نتایج این پژوهش، مصرف زیولیت در سطح 5/1 درصد ماده ی خشک جیره قبل از زایش قابل توصیه است و در مقایسه با سطح 75/0 درصد زیولیت و گروه شاهد تاثیر بهتری بر کنترل غلظت کلسیم خون و بهبود صفات تولیدی و تولید مثلی گاوها دارد.

    کلید واژگان: آغوز, تولید شیر, تولید مثل, زئولیت, گاو تازه زا
    Nader Salman Movahedi, Farhad Foroudi *, Naser Karimi, Mohammadreza Abedini, Kazem Karimi

    Effect of zeolite in preparturient diet on production, and reproduction traits in a completely randomized design with repeated measurements in time was studied. Diets included: 1) Control group (without zeolite), 2) Control+0.75% Zeolite, and 3) Control+1.5% zeolite. Dietary Ca was based of NRC recommended. The diets were fed to the animals during the last 15 days of gestation. After calving, all animals were fed with the same diet and their performance was evaluated. The control group had better raw milk production, and dry matter and energy intakes, but feed efficiency was higher in zeolite-consuming cows (P≤0.01). Protein, NDF and ADF intakes and corrected milk production (4%) were not significantly different among the groups. The milk fat percentage of zeolite-consuming cows were higher than the control (P≤0.01), but the percentages of protein, lactose and SNF were not significantly different. Plasma concentrations of total Ca, Ca++ and their ratio were similar during calving, but higher in zeolite-consuming cows at 6, 12 and 24 h postpartum (P≤0.01). The frequency of hypocalcaemia and postpartum disorders were higher in the control group than the other two groups (P≤0.01). Body condition score and colostrum quality of zeolite-consuming cows were higher than the control (P≤0.01). According to the results of this research, the use of zeolite at the level of 1.5% DM of preparturient diet is recommended and compared to the level of 0.75% DM and control group, it has a better effect on controlling blood Ca concentration and improving the production and reproductive traits of cows.

    Keywords: Colostrum, Fresh cows, Milk yield, Reproduction, Zeolite
  • آرزو پرنده *، محمدرضا عابدینی، قباد عسگری جعفرآبادی، ناصر موسوی، فرهاد فرودی

    این مطالعه به منظور مقایسه استفاده از حامل های مختلف در تولید دانه کتان اکسترود شده و تاثیر آن بر عملکرد مرغ تخم گذار و کیفیت تخم مرغ های تجاری انجام گرفت. در این آزمایش مرغ های تخم گذار های لاین سویه ال اس ال در قالب طرح کاملا تصادفی با نه گروه، پنج تکرار و 10 قطعه مرغ تخمگذار در هر گروه، از سن 34 تا 42 هفتگی انجام شد. تیمار های آزمایشی شامل تیمار شاهد با جیره استاندارد بر پایه ذرت و سویا، تیمار فول فت کتان با سطوح هفت و نیم و 15 درصد جیره، تیمار فول فت کتان و کنجاله سویا با سطوح هفت و نیم و 15 درصد جیره، تیمار فول فت کتان و کنجاله آفتابگردان با سطوح 7/5 و 15 درصد جیره، تیمار فول فت کتان و گلوتن ذرت با سطوح 7/5 و 15 درصد جیره بودند. نتایج نشان داد به کارگیری 7/5 و 15 درصد فول فت بذر کتان و گلوتن ذرت و 15 درصد فول فت کتان و کنجاله سویا موجب بهبود واحد هاو شد (0/05>P). بیش ترین وزن پوسته در تیمارهای حاوی فول فت بذر کتان و گلوتن ذرت مشاهده شد (0/05>P). بیش ترین میزان استقامت در تخم مرغ های تولید شده در مرغان دریافت کننده جیره غذایی حاوی 15درصد فول فت کتان و گلوتن ذرت وجود داشت (0/05>P). تعداد گلبول های سفید در تیمار های حاوی 7/5 و 15 درصد گلوتن ذرت افزایش معنی داری نسبت گروه شاهد داشته است (0/05>P). اما میزان هتروفیل، مونوسیت ها و ائیوزونوفیل ها تحت تاثیر هیچ کدام از تیمارهای آزمایشی قرار نگرفتند (0/05<P). نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از مقادیر 7/5 و 15 درصد کتان اکسترود شده و گلوتن ذرت موجب افزایش عملکرد و بهبود کیفیت تخم مرغ ها می شود.

    کلید واژگان: کتان اکسترود شده, کنجاله سویا, کنجاله آفتابگردان, گلوتن ذرت, مرغ تخم گذار
    Arezoo Parandeh *, Mohammadreza Abedini, Qobad Asgary Jafarabadi, Seyed Naser Mousavi, Farhad Foroudi

    This study was conducted to evaluate the use of different sources in the extruded flaxseed production and its impact on the performance of laying hens and the quality of egg trays.In this experiment LSL laying hens in a completely randomized design with 9 treatments, 5 replicates and 10 hens in each replicate at the age of 34 to 42 wk-old. Experimental control treatment standard diet based on corn and soybean, treatments flaxseed full fat with 7.5 and 15% ration levels, treatments flaxseed full fat and soybean meal with 7.5 and 15% diet ration, treatments flaxseed full fat and sunflower meal with 7.5 and 15% diet ratios, treatments flaxseed full fat and corn gluten 7.5 and 15% diet rations. The results showed that using 7.5 and 15% full-fat flaxseed and corn gluten and 15% full-fat flaxseed and soybean meal improved the units (P<0.05). The highest shell weight was observed in treatments containing full-grain flaxseed and corn gluten, the difference was significant (P>0.05). Blood metabolites analysis showed that the number of white blood cells in the treatments containing full fat flaxseed and corn gluten significantly was different from the other treatments (P<0.05). But there was no significant difference in the number of heterophiles, monocytes and eosinophils (P>0.05). The results of this study showed that the use of 7.5 and 15% of extruded flax and corn gluten increases the yield and improves the quality of eggs.

    Keywords: extruded flaxseed, Soybean meal, Sunflower meal, Corn gluten, laying hen
  • محمد نعیم آسا، محمد چمنی*، سید ناصر موسوی، علی اصغر صادقی، فرهاد فرودی
    تتحقیق حاضر جهت بررسی اثر تغذیه درون تخم مرغی کربوهیدرات ها و آنتی اکسیدان ها در تخم مرغ های جوجه کشی انبارشده انجام شد. برای انجام آزمایش 1200 عدد تخم مرغ قابل جوجه کشی از مرغ مادر گوشتی سویه کاب 500 پس از انبار شدن در دو بازه زمانی 3 و 14 روز جهت تزریق آمنیونی در روز 5/17 جنینی، در قالب طرح کاملا تصادفی به 10 تیمار و 5 تکرار (هر تکرار 24 عدد تخم مرغ) توزیع شدند. تیمارهای آزمایشی شامل: 1) کنترل منفی (بدون تزریق)، 2) کنترل مثبت  (تزریق 5/0 میلیلیتر محلول نرمال سالین)، 3) تزریق 5/0 میلی لیتر محلول قندی، 4) تزریق 5/0 میلی لیتر محلول آنتی اکسیدان و 5) تزریق 5/0 میلی لیتر مخلوط محلول قندی و آنتی اکسیدان بودند. درصد تلفات در تیمارهای مخلوط کربوهیدرات ها و آنتی اکسیدان ها در هر دو بازه زمانی کمتر از شاهد شد (05/0 > p). عمق کریپت و نسبت طول به عرض پرز روده و همچنین گلیکوژن ماهیچه ران جوجه هایی که از تخم مرغ های تحت تزریق کربوهیدرات ها و مخلوط کربوهیدات ها و آنتی اکسیدان ها  در طی دو بازه زمانی 3 و 14 روز انبارداری که بدنیا آمده بودند، بهبود معنی داری نسبت به شاهد داشتند (05/0 > p). غلظت گلوکز خون جوجه هایی که از تخم مرغ های تحت تزریق کربوهیدرات ها، آنتی اکسیدان ها و مخلوط آن ها و 3 روز انبارداری بدنیا آمده بودند، افزایش معنی داری نسبت به شاهد داشت (05/0 > p). ظرفیت آنتی اکسیدانی کل در جوجه هایی که از تخم مرغ های تحت تزریق آنتی اکسیدان ها و 3 روز انبارداری بدنیا آمده بودند، افزایش معنی داری نسبت به شاهد داشت (05/0 > p). نتایج نشان می دهد که تزریق کربوهیدرات ها، آنتی اکسیدان ها و مخلوط کربوهیدرات ها و انتی اکسیدان ها در دوران قبل از هچ در تخم مرغ های بارور ذخیره شده، موثر می باشد.
    کلید واژگان: آنتی اکسیدان, جوجه, جوجه دراوری, ریخت شناسی, کربوهیدرات
    Mohammad Naeim Asa, Mohammad Chamani *, Seyed Naser Mousavi, Ali-Asghar Sadeghi, Farhad Foroudi
    The present study was conducted to investigate the effect of in ovo feeding of carbohydrates and antioxidants in the stored incubating eggs. To perform this experiment, 1200 hatching eggs from the broiler hens of Cob 500 strain were distributed after storage in two time intervals of 3 and 14 days for amniotic injection on the 17.5th embryonic day in a completely randomized design with 10 treatments and 5 iterations (each iteration with 24 eggs). The experimental treatments include: 1) negative control (without injection), 2) positive control (injection of 0.5 ml normal saline solution), 3) injection of 0.5 ml carbohydrate solution, 4) injection of 0.5 ml antioxidant solution and 5) injection of 0.5 ml of a mixture of carbohydrate and antioxidant solution. The percentage of losses in the treatments of mixed carbohydrates and antioxidants in both periods was less than the control (P<0.05). Crypt depth and length-to-width ratio of intestinal villi, as well as the glycogen in the thigh muscle of the chickens hatched from the eggs injected with carbohydrates, a mixture of carbohydrates and antioxidants during two storage periods of 3 and 14 days, had a significant improvement compared to the control (P<0.05). Blood glucose concentration of the chickens hatched from the eggs injected with carbohydrates, antioxidants, and their mixtures with 3 days of storage had a significant increase compared to the control (P<0.05). Total antioxidant capacity in the chickens hatched from the eggs injected with antioxidants and 3 days of storage had a significant increase compared to the control (P<0.05). The results show that the injection of carbohydrates, antioxidants, and a mixture of carbohydrates and antioxidants in the pre-hatching period would be effective on the stored fertile eggs.
    Keywords: Antioxidant, chick, hatchability, Morphology, Carbohydrate
  • محمد مهدی معصومی پور*، فرهاد فرودی، ناصر کریمی، محمدرضا عابدینی، کاظم کریمی، مجید کلانتر
    سابقه و هدف

    بکارگیری جیره های کم کلسیم در سطح مزرعه برای کاهش ابتلای گاوها به تب شیر با مشکلاتی همراه است. سطح کلسیم جیره باید از طریق محدودیت های کمی و کیفی کاهش یابد که بر تولید و سلامتی گاوها اثر منفی دارد. نمک های آنیونیک نیز گران قیمت بوده، نیاز به مصرف طولانی مدت داشته و ایجاد مخلوط همگن و کنترل مصرف آنها مشکل است. علاوه بر آن افزودن این نمک ها به جیره گاوها باعث کاهش خوشخوراکی، کاهش مصرف ماده خشک، افزایش توازن منفی انرژی و افزایش غلظت اسیدهای چرب غیر استریفه پلاسما می گردد. تقسیم بندی گاوها برای استفاده از یک جیره خاص نیز کار سخت و پرهزینه ای است. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این تحقیق معرفی یک روش با مزایای بیشتر به منظور محدود کردن دسترسی کلسیم در دوره انتظار زایمان گاوها و بررسی تاثیر آن بر تولید شیر، غلظت پلاسمایی کلسیم و ناهنجاری های تولیدمثلی گاوهای تازه زا در شرایط گرمای تابستان بود.مواد و روش ها: تعداد 60 راس گاو انتظار زایمان در 3 گروه آزمایشی در قالب طرح آماری کاملا تصادفی با مشاهدات تکراری در واحد زمان با لحاظ اثر دام و شکم زایش استفاده شدند. زمان آزمایش فصل تابستان و مدت عادت پذیری به جیره 15 روز و دوره آزمایش 45 روز از 15- تا 30+ روز بعد زایش گاوها بود. جیره های آزمایشی شامل: 1) شاهد با کلسیم پایین (44/0%Ca=)، 2) آنیونیک با کلسیم معمولی(1%Ca=)، 3) شاهد+ زیولیت غنی شده بودند. از هفته دوم بعد زایش گاوها با یک جیره معمولی اوایل شیردهی تغذیه شدند. اختلاف کاتیون-آنیون جیره ها به ترتیب 100+ ، 100- و 100+ میلی اکی والان گرم بر کیلوگرم و میزان مصرف نمک آنیونیک و مکمل زیولیت در جیره های 2 و 3 به ترتیب برابر 8/2 و 5/1 درصد ماده خشک جیره بود. صفات مورد اندازه گیری شامل تولید و ترکیب شیر، غلظت کلسیم تام و یونیزه پلاسما، امتیاز وضعیت بدنی و فراوانی برخی اختلالات تولید مثلی بعد زایمان بودند.یافته ها: مصرف ماده خشک و انرژی در بین تیمارها تفاوت معنی داری نشان داد (01/0P≤). درصد چربی شیر در جیره دارای زیولیت بیشتر از بقیه (01/0P≤)، و میزان تولید شیر خام و تصحیح شده جیره آنیونیک بیشتر از دو جیره دیگر بود . غلظت پلاسمایی کلسیم کل و کلسیم یونیزه در جیره زیولیت در زمان زایمان با جیره های کم کلسیم و آنیونیک مشابه و در ساعات 6، 12 و 24 بعد از زایمان با تفاوت معنی دار بالاتر بود (01/0P≤). فراوانی هیپوکلسیمی در گاوهای مسن و در جیره شاهد بیشتر، اما در جیره زیولیت کمتر بود (01/0P≤). بیشترین امتیاز وضعیت بدنی بعد زایش (98/2) برای جیره دارای زیولیت و کمترین (86/2) برای جیره شاهد بود (01/0P≤). فراوانی اختلالات تولیدمثلی بعد زایمان شامل سخت زایی، جفت ماندگی، متریت و جابجایی شیردان در گاوهای مسن بیشتر و در جیره های زیولیت و آنیونیک کمتر از شاهد بود، همچنین بیشترین موارد حاملگی موفق و کمترین موارد حذف گاو از گله در جیره های یاد شده مشاهده شد (01/0P≤).نتیجه گیری: نتایج این آزمایش نشان داد که مصرف ماده خشک و انرژی در جیره دارای زیولیت نسبت به جیره شاهد و آنیونیک بهبود یافت و غلظت پلاسمایی کلسیم کل و کلسیم یونیزه آن نیز در زمان زایمان مناسب و بعد از آن بیشتر بود. این امر باعث کنترل بهتر هیپوکلسیمی و تب شیردر گله با اثر مثبت بر تولید شیر و سلامتی گاوها شد. همچنین امتیاز وضعیت بدنی آنها را بهبود و فراوانی اختلالات تولیدمثلی آنها را کاهش داد. بنابراین به نظر می رسد جیره دارای زیولیت جایگزین مناسبی برای جیره های رایج باشد.

    کلید واژگان: گاو تازه زا, زئولیت, هیپوکلسیمی
    Mohammadmehdi Masoumipour *, Farhad Foroudi, Naser Karimi, Mohammadreza Abedini, Kazem Karimi, Majid Kalantar
    Background and objectives

    Applying low-calcium to control milk fever have many problems in practice. Dietary Ca levels should be reduced by quantitative and qualitative methods such as limiting feed intake, which negatively affects the milk production and health of the cows. Anionic salts are also expensive and should be consumed before calving for a long period. It is also difficult to produce a homogeneous diet for selected cows in special section of a farm. In addition, add these salts to cows' diets reduces the palatability of the diet, decrease dry matter intake, conversely, increase negative energy balance and the concentration of non-esterified plasma fatty acids. Therefore, as an important goal of this research, it seems vital to introduce a method that solves the problems and have many advantages to improve productive traits and health related factors of fresh cows during a hot full stressed summer.

    Materials and methods

    Study was performed by 60 Holstein cows near calving in 3 experimental groups using a completely randomized statistical design with repeated measurements in time. Study was done in summer season, adaptation and experimental period were 15 and 45 days from -15 to +30 after calving time, respectively. Experimental diets including: 1) Low-Ca or control diet (Ca=0.44%), 2) Anionic diet (Ca=1%), 3) Control +enriched Zeolite diet. From second week after calving the cows were fed with a fresh milking diet The DCAD of diets were +100, -100, +100 mEq/kg DM respectively. The Anionic and Zeolite supplementation were used at level of 2.8 and 1.5% based on daily DMI of cows. Experimental traits were included milk production and compositions, total and ionized plasma calcium and some reproductive disorders.

    Results

    According to the results, consumption of DM and energy between diets were significantly different. Fat percentage of zeolite diet was higher than others but raw and corrected milk yield of anionic diet was the highest (P≤0.01). Plasma and ionized Ca concentration of zeolite diet were the same with two other diets at calving time but at 6, 12 and 24 hours after that were significantly higher than others (P≤0.01). The frequency of severe and subclinical hypocalcaemia was higher in control diet and older cows, but in zeolite diet was lower than others (P≤0.01). The highest BCS was for zeolite (2.98) and the lowest (2.86) for control diet (P≤0.01). The frequency of postpartum disorders (calving difficulty, retained placenta, endometritis, and abomasum displacement) was significantly lower in zeolite and anionic diets than control (P≤0.01). Highest percent of ssuccessful pregnancy, inversely, lowest percent of culled cows from herd observed in zeolits and anionic diets (P≤0.01).

    Conclusion

    According to the results, improved dry matter and energy consumption was observed in zeolite diet compared to anionic which had a direct effect on milk productive traits. Improved total and ionized Ca plasma concentrations during calving and after that and better control on hypocalcaemia and related problems in the herd, with highest BCS and a significant reduction in the frequency of postpartum disorders are of the advantages of zeolite diet. So the proposed method of calcium restriction using zeolite supplement seems to be successful and can be used as an alternative for common methods.

    Keywords: Hypocalcaemia, Fresh cow, Zeolite
  • مهدی شمسایی مهرجان، فرهاد فرودی، سید پژمان حسینی شکرابی*، فاطمه عربی، نگار محمدی

    در این مطالعه تاثیر مقادیر مختلف اسید آمینه سنتتیک تریپتوفان در جیره بر برخی شاخص های رشد و کیفیت لاشه بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور تعداد 120 عدد ماهی قزل آلای رنگین‏ کمان (میانگین وزن اولیه 4/0±5/6 گرم) به صورت تصادفی در سه تیمار هر یک با چهار تکرار توزیع و با جیره های غذایی حاوی صفر (جیره شاهد)، 0/2 و 0/4 درصد تریپتوفان به مدت 8 هفته تغذیه شدند. نتایج نشان داد افزودن تریپتوفان در سطوح 0/2 و 0/4 درصد به شکل معنی داری سبب افزایش وزن، ضریب رشد ویژه، رشد روزانه و بقا نسبت به گروه شاهد شد (p <0.05). کمترین مقدار ضریب تبدیل غذایی (04/01±0/1) و بیشترین مقدار نسبت بازده پروتیین (02/48±0/2) در تیمار 4/0 درصد تریپتوفان به دست آمد. فراسنجه های افزایش طول و فاکتور وضعیت فاقد اختلاف معنی دار میان تیمارها بودند (p <0.05). بیشترین میزان پروتیین خام (21/1±62/61 درصد) در تیمار 0/4 درصد تریپتوفان مشاهده شد که با تیمارهای شاهد و 0/2 درصد تریپتوفان دارای اختلاف معنی دار بود (p <0.05). مقدار رطوبت میان تیمارها فاقد اختلاف معنی دار بود (p <0.05). در خصوص ترکیبات اسیدهای آمینه لاشه، بیشترین مقادیر متیونین (02/0±59/1 درصد)، متیونین+سیستیین (03/15±0/2 درصد)، تریونین (01/35±0/2 درصد)، ایزولوسین (04/37±0/2 درصد)، لوسین (06/0±20/4 درصد) و والین (03/0±81/2 درصد) در تیمار 4/0 درصد تریپتوفان اندازه گیری شد (p <0.05). به طور کلی، یافته های این پژوهش نشان داد که اغلب فراسنجه های رشد قزل ‏آلای رنگین‏ کمان با اضافه کردن مقادیر مختلف تریپتوفان نسبت به گروه شاهد افزایش می یابد، هر چند لاشه بچه ماهیان در تیمار 0/4 درصد از غنای اسیدهای آمینه و پروتیین خام بالاتری برخوردار بود.

    کلید واژگان: اسید آمینه, تریپتوفان, قزل آلای رنگین کمان, رشد, کیفیت لاشه
    Mehdi Shamsaie Mehrgan, Farhad Foroudi, Seyed Pezhman Hosseini Shekarabi*, Fatemeh Arabi, Negar Mohammadi

    In this study, the effects of different dietary levels of synthetic tryptophan on some growth parameters and carcass quality of rainbow trout was investigated. For this purpose, 120 fish (mean weight 6.5±0.4 g) were randomly distributed in three treatments with four replicates and fed with diets supplemented with 0 (control diet), 0.2%, and 0.4% tryptophan for 8 weeks. Results showed that addition of tryptophan at 0.2 and 0.4% levels significantly improved the weight gain, specific growth rate, daily growth rate, and survival compared to the control group (p<0.05). The lowest feed conversion ratio (1.01±0.04) and highest protein yield ratio (2.48±0.02) were observed in 0.4% tryptophan treatment (p<0.05). There was no significant difference in length gain and condition factor between treatments (p>0.05). The highest crude protein (61.62±1.21%) was observed in 0.4% tryptophan treatment, which was significantly different from those in control and 0.2% tryptophan treatments (p <0.05). There was no significant difference in moisture content between treatments (p> 0.05). Regarding the carcass amino acids profile, the highest amounts of methionine (1.59±0.02%), methionine + cysteine (2.15±0.03%), threonine (2.35±0.01%), isoleucine (2.37±0.04%), leucine (4.20±0.06%)و and valine (2.81±0.03%) were measured in 0.4% tryptophan treatment (p<0.05). In general, findings of the current research illustrated that most growth parameters of rainbow trout were improved by adding tryptophan to the control diet, although the fry carcass had higher amino acid and crud protein values by supplementing diet with 0.4% tryptophan.

    Keywords: Amino acids, Carcass quality, Growth, Rainbow trout, Tryptophan.
  • نیما مساوات *، محمد چمنی، فرهاد فرودی، علی اصغر صادقی
    زمینه مطالعه: بتائین مشتق تری متیله‏ای ازآمینواسیدگلایسین است که در بدن بسیاری از جانوران یافت می‏شود.
    هدف
    این پژوهش به منظور تعیین اثر افزودن مکمل بتائین در جیره بر بیان ژن و فعالیت آنزیم های لیپوژنیک و لیپیدهای سرم و کبد در جوجه های گوشتی انجام شد.
    روش کار
    در مجموع 320 قطعه جوجه گوشتی (راس 308) در قالب طرح کاملا تصادفی با 4 تیمار و 4 تکرار، با جیره‎های آزمایشی که شامل تیمار شاهد، بدون مصرف مکمل بتائین، و تیمارهای دوم، سوم و چهارم که به ترتیب شامل 05/0، 08/0 و 11/0٪ بتائین هیدروکلراید بودند، مورد بررسی قرار گرفتند.
    نتایج
    افزودن بتائین به جیره اثر معنی‎داری بر بیان ژن لیپوپروتئین لیپاز و فعالیت آنزیم های استیل کوآنزیم A کربوکسیلاز و فتی اسید سینتاز نداشت (0. 05<p). افزودن مکمل بتائین سبب کاهش معنی دار کلسترول و تری آسیل گلیسرول در کبد جوجه های تیمار چهارم (حاوی 08/0٪ بتائین هیدروکلراید) نسبت به گروه شاهد گردید (0. 05>p). نتیجه ‏گیری نهایی: به طور کلی نتایج نشان داد که بیان ژن لیپوپروتئین لیپاز و فعالیت آنزیم های استیل‏کوآنزیم A کربوکسیلاز و فتی‎اسیدسینتاز در جوجه های گوشتی، کمتر زیر تاثیر افزودن بتائین به جیره قرار می‏گیرد.
    کلید واژگان: بتائین, لیپیدهای خون, آنزیم‏های لیپوژنیک, لیپیدهای کبد, بیان ژن
    Nima Mosavat *, Mohammad Chamani, Farhad Foroudi, Aliasghar Sadeghi
    BACKGROUND
    Betaine is a derivative of three methylates of glycine amino acids, found in the body of many animals.
    Objectives
    The study was conducted to investigate the effects of betaine supplementation in the diet on gene expression and activities of lipogenic enzymes, and lipid levels of blood and liver in broilers.
    Methods
    A total of 320 broilers were evaluated (Ross 308) in a completely randomized design with 4 treatments and 4 replicates, with the diets consisted of the control treatment which did not use the betaine supplementation. The second, third and fourth treatments contained 0.05, 0.08 and 0.11% betaine hydrochloride 98%, respectively.
    Results
    Betaine supplementation to the diet has no significant effect on lipoprotein lipase gene expression, and the activities of enzyme Acetyl-CoA carboxylase and fatty acid synthase (p> 0.05). Betaine supplementation caused a significant decrease in liver cholesterol and triglyceride chicks fourth treatment (containing betaine hydrochloride 0.11 percent) compared to the control group (p<0.05).
    Conclusions
    In general, the results show that in broilers lipoprotein lipase gene expression and the activities of enzyme Acetyl-CoA carboxylase and fatty acid synthase are less influenced by betaine.
    Keywords: Betaine, blood lipids, lipogenic enzymes, liver lipids, gene expression
  • Mona Khani, Mehdi Soltani, Mehdi Shamsaie Mehrjan, Farhad Foroudi, Mansoureh Ghaeni
    This study aimed to examine the effects of Chlorella vulgaris (CV) on the hematological and immune parameters of Koi carp (Cyprinus carpio). An experiment was designed with five treatments, including diets with 0, 2, 5, 7 and 10% of C. vulgaris each with three replicates for 8 weeks. At the end of experiment, the hematological and, immune system parameters were measured and analyzed. The results revealed that supplementation of C. vulgaris in diets resulted in higher percentage of haemoglobuling (Hb), haematocrit (Hct), red blood cells (RBC) and white blood cells (WBC). In addition, a significant increase in the levels of IgM, lysozyme and C4 complement levels were found in fish fed CV at different levels showing a positive effect by this microalgea on the immune status of Koi carp. Based on the results, supplementation of CV particularly at 5% of its dry powder in diet of Koi carp can play an important role in the stimulation of fish immune system.
    Keywords: Algae, Aquaculture, Fish, Immunity, Blood
  • محسن فراهانی، سیامک یوسفی سیاه کلرودی *، فرهاد فرودی
    با هدف بررسی اثر چغندر لبویی (به عنوان منبع رنگدانه گیاهی) بر تغییر رنگ گوشت و پوست ماهی قزل آلای رنگین کمان آزمایشی با 4 تیمار و 3 تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. بدین منظور 240 قطعه ماهی (20 قطعه در هر واحد آزمایشی) به مدت 45 روز در شرایط استاندارد پرورش داده شدند. گروه های آزمایشی شامل تیمار شاهد (بدون چغندر لبویی) و تیمارهای تغذیه ای با 5، 10 و 15 درصد چغندر لبویی بودند. برای سنجش میزان تغییرات رنگ گوشت و پوست در روز 45 آزمایش 2 قطعه ماهی از هر یک از تکرارها به صورت تصادفی انتخاب و کشتار شدند. پس از برش قسمتی از گوشت به همراه پوست در ناحیه جانبی بدن و 24 ساعت سرماگذاری، شاخص های رنگ سنجی براساس سه معیار L * (روشنایی) ، a* (قرمزی) و b* (زردی) به وسیله دستگاه رنگ سنج 400–MINOLTA CR مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد اختلاف معنی داری بین گروه های آزمایشی از نظر تاثیر بر رنگ گوشت و پوست وجود نداشت (0/05<P). هرچند که از نظر عددی بالاترین میزان شاخص قرمزی گوشت و پوست مربوط به گروه 10 درصد چغندر لبویی بود و بیش ترین مقدار شاخص زردی و روشنایی در گروه بدون چغندر لبویی مشاهده شد. ولی از طریق محاسبه E∆ (میزان انحراف رنگ) در پوست، نتایج نشان داد که جیره 10 درصد چغندر لبویی نسبت به گروه های دیگر اختلاف معنی داری داشته است (0/05>P). هم چنین در گوشت در سطح P-value (سطح احتمال) اختلاف معنی داری مشاهده شد (0/05>P).
    کلید واژگان: چغندر لبویی (Beta vulgaris), رنگ سنجی, ماهی قزل آلای رنگین کمان (Oncorhynchus mykiss)
    Mohsen Farahani, Siamak Yousefi Siahkalroodi *, Farhad Foroudi
    Investigated the effects of beet (as a source of plant pigment) on rainbow trout skin discoloration experiment in a completely randomized design with 4 treatments and 3 replicates were performed. For this purpose, 240 fish (20 pieces per experimental unit) were reared for 45 days under standard conditions. Experimental groups included a control treatment (no beets) and nutritional treatments with 5%, 10% and 15% were beets. For measuring changes in skin color on the 45th day in Experiment, 2 pieces of fish from each replicate were randomly selected and slaughtered. After a side cut on the part of the body with the skin and also making cold for 24 hours, based on three criteria colorimetric parameters L * (brightness), a * (redness) and b * (yellowness) colorimetric device 400-MINOLTA CR were evaluated. Results were shown significant differences between experimental groups, there were no effects on the skin and flesh color (05/0 <P). Although numerically the highest rates of red meat and skin index was for 10% beet group and the highest value of yellow and brightness index was for no beets group. Although by calculation ΔE (the deviation of color) in the skin, the results were shown that 10% beet group had more significant differences than the other groups (P <0/05). And also there was a significant difference (P <0/05) in the flesh which was in P-value level (probability level)
    Keywords: Red beet (Beta vulgaris), Chromatography, Rainbow Trout (Oncorhynchus Mykiss)
  • سید علیرضا میرکریمی، سیامک یوسفی سیاه کلرودی، فرهاد فرودی
    این تحقیق با هدف بررسی تاثیر گلرنگ بر رنگ پوست و لاشه ماهی قزل آلای رنگین کمان به اجرا در آمد. بدین منظور تعداد 240 قطعه ماهی قزل آلای رنگین کمان در محدوده وزنی 10±230گرمی در قالب طرح کاملا تصادفی در 12 واحد آزمایشی با 4 تیمار و 3 تکرار و در هر تکرار 20 قطعه، به مدت 45 روز طی ماه های خرداد تا مرداد 1392 در ایستگاه تحقیقاتی خجیر مورد بررسی و تحقیق قرار گرفت. جیره گروه های آزمایشی شامل شاهد، پنج، ده و پانزده درصد گلرنگ بود.
    به منظور انجام آزمایش های رنگ سنجی از پوست و گوشت ماهیان قزل آلای رنگین کمان در روز 45 از هر تکرار 2 ماهی به صورت تصادفی صید گردید و قسمتی از عضله پشتی به همراه پوست بریده شد و پس از 24 ساعت فریزکردن براساس سهشاخص L* (روشنایی)، a* (قرمزی) و b* (زردی) به وسیله دستگاه رنگ سنج 400- MINOLTA CR مورد ارزیابی قرار گرفتند. براساس نتایج به دست آمده از رنگ سنجی، عضله پشتی، اختلاف معنی داری بین شاخص های L*، a* و b* نسبت به تیمار شاهد نشان نداد)05/0(P>. رنگ سنجی پوست بیانگر وجود اختلاف معنی داری در تیمار 10% گلرنگ با سایر تیمارها در مورد شاخص روشنایی بود (05/0 P≤). در رابطه با شاخص های قرمزی و زردی، تیمار 15% گلرنگ به ترتیب افزایش و کاهش غیرمعنی داری را نسبت به گروه شاهد بروز داد)05/0(P>. این آزمایش نشان داد که استفاده از سطوح مختلف گلرنگ می تواند در تغییر رنگ گوشت و پوست ماهی قزل آلای رنگین کمان موثر باشد.
    کلید واژگان: قزل آلای رنگین کمان, گلرنگ, گوشت, پوست
    Seyed Alireza Mirkarimi, Siamak Yousefi Siahkalroodi, Farhad Foroudi
    This study aimed to evaluate the effects of safflower on skin color and rainbow trout carcasses were implemented. For this purpose was researched a total of 240 fishes ranged in weight from 230±10 gr as a completely randomized design with 4 treatments, 3 replicates and 20 pieces per replicate for 45 days in Khojier station research on June to August 2013. Diets were included a control group, five, ten and fifteen percent of safflower. To perform for colorimetric tests of rainbow trout skin and meat 2 fishes at day 45 randomly caught and a piece of the meat with skin was removed and after 24 hours of freezing, L*(brightness), a*(redness) and b*(yellowness) parameters were evaluated by Minolta CR-400 colorimetric device. In the Colorimetric Results showed that between dorsal muscle parameters L *, a * and b * treatments on compared to control were non-significant difference) P>0/05). The skin colorimetric showed brightness indicator a significant difference in 10% of safflower treatment compared with other treatments (P≤0/05). In conjunction with redness and yellowness indices, treated with 15% safflower showed non-significant increase and decrease, respectively, compared to the control group (P>0/05). This experiment showed that the use of different levels of safflower can be effective in changing the skin color of the rainbow trout.
    Keywords: Rainbow trout (Onchorhyncus mykiss), Safflower (Carthamus tinctorius), Meat, skin
  • سیامک یوسفی سیاهکلرودی*، فرهاد فرودی، کتایون فروتن
    در سال 1388 ، برای اولین بار از گیاه هزار برگ آبی (Myriophyllum spicatum) در تغذیه 180 جوجه گوشتی یک روزه نژاد راس " 308 " در 3 تیمار و 4 تکرار در هر تکرار تعداد 15 قطعه استفاده شد. تیمارها شامل سطوح 5،0 و 10 درصد از کل جیره خشک طیور فوقالذکر به صورت گیاه هزار برگ آبی خشک و پودر شده بود. اطلاعات حاصل، با نرم افزارهای Excel و MSTATC تجزیه و تحلیل شدند و با آزمون دانکن مقایسه به عمل آمد. با استفاده از میزان غذای مصرفی و وزن در هر دوره وزنگیری، میزان خوراک مصرفی، افزایش وزن و ضریب تبدیل غذایی مشخص گردید. از میزان تاثیر سطوح 0، 5 و 10 درصد گیاه هزار برگ آبی در میزان غذای مصرفی کل دوره رشد طیور تغییر محسوسی مشاهده نشد. در میزان افزایش وزن، گروه شاهد بهترین افزایش وزن و تیمار 5 درصد افزایش وزن بالاتری را نسبت به تیمار 10 درصد نشان داد و در ضریب تبدیل غذایی گروه ها در پاسخ به سطوح مختلف هزار برگ در کل دوره، تفاوتی مشاهده نشد.
    کلید واژگان: هزاربرگ آبی, جوجه گوشتی, افزایش وزن, ضریب تبدیل
    Siamak Yousefi *, Farhad Foroudi, Katayon Forotan
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال