به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

fariborz mohammadipour

  • Farhad Nazari, Fariborz Mohammadipour, Mohammadtaghi Amiri-Khorasani *

    Obese and overweight individuals strive to burn more calories per unit of time through walking, which is one of their main goals.  The necessity of walking with shoes with the capability of burning more calories per unit of time compared to common shoes was very noticeable. This research aimed to compare oxygen and energy consumption between running with biomechanical beach simulator shoes and sports shoes with polyurethane soles in overweight women. In this semi-experimental and applied research, 16 overweight women were selected. A researcher-developed beach simulator shoe enhances muscle activation in the lower limbs and abdomen through two main mechanisms and by using the specialized knowledge of sports biomechanics. Consequently, this enhancement leads to increased oxygen and energy consumption compared to common walking shoes. The test protocol consisted of three stages with speeds of 3, 5, and 7 km/h on the treadmill, each stage lasting 3 minutes. The statistics related to oxygen and energy consumption were collected by Metamax gas analyzer and through calculations. The statistical method of Two-way analysis of variance test with repeated measures was used to test the hypotheses and analyze the data at a significance level of 0.05. The findings showed that the beach simulator shoes can significantly increase oxygen and energy consumption in overweight women (significant levels of 0.05 and 0.03 respectively). According to the findings of the present research, the beach simulator shoe was able to increase the oxygen and energy consumption of a person by using two layers of balls and hydrodynamics, compared to sports shoes with PU soles. Beach simulator shoes were able to burn more calories per unit of time than PU sports shoes.

    Keywords: Beach Simulator Shoes, Energy consumption, Oxygen Consumption, Overweight, Gas Analyzer
  • احسان ابراهیمی پور، فرشته ثابت، عبدالحمید دانشجو*، فریبرز محمدی پور

    افراد مبتلا به استیوآرتریت زانو با اختلال حس عمقی و کاهش قدرت عضلانی مواجه هستند.از ماساژ به عنوان مداخله ای یاد شده که می تواند علایم این بیماری را تسکین دهد.لذا هدف این پژوهش بررسی اثر چهار هفته ماساژ سویدی بر حس عمقی مفصل زانو،قدرت عضلات چهارسر ران و علایم استیوآرتریت در زنان بزرگسال مبتلا به استیوآرتریت زانو بود.تعداد30زن به صورت نمونه گیری هدفمند و در دسترس وارد مطالعه شدند (سن 30/7±6/52 سال،قد 05/0±57/1 مترو جرم بدن 60/9±40/74 کیلوگرم).افراد به طور تصادفی در دو گروه کنترل و مداخله قرار گرفتند (15=n). گروه مداخله به مدت4هفته (12 جلسه) ماساژ سویدی دریافت کرد.در این مدت گروه کنترل هیچ برنامه تمرینی دریافت نکردند.علایم استیوآرتریت، قدرت عضلانی و حس عمقی مفصل زانو در پیش و پس آزمون به ترتیب با استفاده از پرسشنامه وومک، داینامومتر دستی و بازسازی زاویه مفصل اندازه گیری شدند.از آزمون سنجش مکرر ترکیبی جهت مقایسه بین گروهی و درون گروهی استفاده شد. نتایج حاکی از بهبود معنیدار متغیرهای مورد نظر در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل بود (05/0>P). به طوری که علایم استیوآرتریت به طور معنیداری بهبود (0.001=P) و قدرت عضلات چهارسر (0.001=P) و حس عمقی مفصل زانو (0.001=P) نیز به طور معنیداری افزایش یافت. بر اساس یافته های این مطالعه، ماساژ میتواند با کاهش درد و بهبود عملکرد جسمانی،موجب افزایش قدرت عضلات چهارسر ران و بهبود حس عمقی مفصل زانو در زنان مبتلا به استیوآرتریت زانو شود.بنابراین پیشنهاد می شود در میان سایر روش های توانبخشی،از این روش نیز به منظور بهبود قدرت عضلانی،حس عمقی مفصلی و علایم بیماری در زنان مبتلا به استیوآرتریت زانو استفاده گردد.

    کلید واژگان: استئوآرتریت زانو, حس عمقی, قدرت عضلانی, ماساژ
    Ehsan Ebrahimipour, Fereshteh Sabet, Abdolhamid Daneshjoo *, Fariborz Mohammadipour

    People with knee osteoarthritis suffer from profound proprioception impairment and decreased muscle strength. Massage is mentioned as an intervention that can relieve the symptoms of osteoarthritis. Therefore, this study aimed to evaluate the effect of four weeks of Swedish massage on knee joint proprioception, muscle strength of quadriceps, and osteoarthritis symptoms in adult women with knee osteoarthritis. Thirty women were included by targeted and available sampling (age 52.60±7.30 years old, height 1.57±0.05 m, body mass74.40±9.60 kg). The subjects were randomly divided into two equal control and intervention groups (n=15). The intervention group received the Swedish massage for 4 weeks (12 sessions). During this period, the control group did not receive any interventional protocol. Symptoms of osteoarthritis, muscle strength of quadriceps, and knee joint proprioception were analyzed in the pre-and post-test using the WOMAC questionnaire, handheld dynamometer, and joint angle reconstruction, respectively. A mixed repeated measure test was used for comparison between and within groups. The results showed a significant improvement in the desired variables of the intervention group compared to the control group (P<0.05). So that osteoarthritis symptoms were significantly improved (P=0.001), and quadriceps muscle strength (P=0.001) and knee joint proprioception (P=0.001) were significantly increased. Based on the findings of this study, massage can increase the strength of quadriceps muscles and improve the knee joint proprioception in women with knee osteoarthritis by decreasing pain and improving physical function. Therefore, it is recommended to use this intervention in order to improve strength, joint proprioception, and symptoms in women with knee osteoarthritis.

    Keywords: Knee Osteoarthritis, Joint Proprioception. Muscle Strength, Massage
  • شایان حاج ابراهیمی، احسان ابراهیمی پور، فرشته ثابت، فریبرز محمدی پور*
    مقدمه

    استیوآرتریت زانو یک بیماری مزمن ناتوان کننده است که منجر به تورم، التهاب و درد مفصل زانو می شود. بیشتر زمین خوردن ها حین راه رفتن اتفاق می افتد و به همین دلیل است که تصور می شود بین مشخصه های راه رفتن و خطر زمین خوردن افراد مسن همبستگی وجود دارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین همبستگی بین مشخصه های کینماتیکی و فضایی- زمانی راه رفتن و سابقه زمین خوردن زنان مبتلا به استیوآرتریت زانو بود.

    مواد و روش ها

    60 زن مبتلا به استیوآرتریت یک طرفه زانو، بر اساس معیارهای ورود و به صورت هدفمند انتخاب شدند و پس از تکمیل فرم رضایت نامه کتبی، سابقه زمین خوردن آزمودنی ها ثبت گردید. برای ثبت متغیرهای فضایی- زمانی و کینماتیکی راه رفتن، از سیستم تحلیل حرکت شرکت Motion Analysis استفاده شد. به منظور اندازه گیری همبستگی بین مشخصه های فضایی- زمانی و کینماتیکی راه رفتن با سابقه زمین خوردن، ضریب همبستگی دو رشته ای نقطه ای مورد استفاده قرار گرفت.

    یافته ها

    با توجه به نتایج آزمون همبستگی دو رشته ای نقطه ای، هیچ گونه ارتباطی بین مشخصه های فضایی- زمانی و مشخصه های کینماتیکی مفاصل ران، زانو و مچ پا با سابقه زمین خوردن شرکت کنندگان وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به دست آمده، این احتمال می رود که افراد مبتلا به استیوآرتریت، فعالیت های روزمره زندگی خود را محدود کنند و همین مساله بر وقوع زمین خوردن آنان تاثیر بگذارد. همچنین، باید توجه داشت که مطالعه حاضر از نوع گذشته نگر بود و با این که سابقه زمین خوردن تنها بر اساس خودگزارش دهی تعیین شد، دقت افراد در به خاطر آوردن و گزارش واقعی دفعات زمین خوردن، می تواند بر نتایج تحقیق اثرگذار باشد.

    کلید واژگان: تحلیل فضایی- زمانی, کینماتیک, استئوآرتریت زانو, زنان, زمین خوردن
    Shayan Haj-Ebrahimi, Ehsan Ebrahimipour, Fereshteh Sabet, Fariborz Mohammadipour *
    Introduction

    Knee osteoarthritis (OA) is a debilitating chronic disease that leads to swelling, inflammation, and pain in the knee joints. Most falls occur while walking, and it is thought that there is a correlation between gait characteristics and the risk of falling in the elderly. The aim of the present study was to determine the correlation between the kinematic and spatiotemporal characteristics of walking and the history of falls in women with knee OA.

    Materials and Methods

    60 women with unilateral OA of the knee were selected based on the research inclusion criteria in a purposeful and available manner and after filling out a written consent form, they were included in the study using a limited randomization method of block randomization type. Then, the falling history of participants was recorded. To record spatiotemporal and kinematic variables of walking, a motion analysis system was used. To measure the correlation between the spatiotemporal parameters of walking (movement and spatiotemporal data) and the history of falling, the biserial correlation coefficient was used.

    Results

    According to the results of the biserial correlation coefficient test, there was no relationship between spatiotemporal and kinematic factors in all three joints of the hip, knee, and ankle and the subject's history of falling..

    Conclusion

    No correlation was observed between walking characteristics and a history of falls in patients with knee OA. It is possible that the participants with OA symptoms may be aware of their presence and physical activity, or may limit their daily life activities. It should also be noted that the current study is retrospective and patients may underestimate or overestimate their history of falls accordingly.

    Keywords: Spatiotemporal Analysis, Kinematics, Knee Osteoarthritis, Elderly, Falling
  • حسین بابایی پور*، علیرضا وکیلیان، منصور صاحب الزمانی، فریبرز محمدی پور، محمود شیخ فتح الهی
    مقدمه

    از جمله عوارض شایع در بیماران سکته مغزی، اختلالات حسی به ویژه حس عمقی است. شواهدی وجود دارد که آب درمانی با توجه به چالش کشاندن سیستم حسی و تعادلی به عنوان یکی از روش های درمانی این عارضه می باشد. هدف این مطالعه تعیین تاثیر 6 هفته تمرین در دو عمق مختلف آب بر حس عمقی مفصل مچ پای بیماران مرد مبتلا به سکته مغزی می باشد.

    روش کار

    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی شده می باشد. تعداد 30 بیمار مرد مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک مزمن به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه 10 نفری شامل دو گروه تمرینی (کم عمق، عمیق) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه های مداخله به مدت 6 هفته (3 جلسه در هفته) به پروتکل تمرینات آبی پرداختند و گروه کنترل هیچ گونه تمرینات آبی را تجربه نکردند. همه گروه ها قبل و بعد از مداخله جهت ارزیابی میزان حس عمقی با گونیامتر پدالی مورد بررسی و داده ها با استفاده از آنالیز کوواریانس و آزمون تعقیبی Tukey  مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند.

    نتایج

    نتایج نشان داد پس از حذف اثر مخدوش کنندگی حس عمقی قبل از مداخله، سه گروه مورد بررسی، از نظر میانگین حس عمقی بعد از مداخله، تفاوت معنی داری با یکدیگر ندارند (058/0=P).

    نتیجه گیری

    با توجه به عدم تفاوت معنی دار در حس عمقی مفصل مچ پا در دو گروه تمرینی، توصیه نمی شود و نمی تواند پروتکل تمرینات آب درمانی به عنوان یک روش ایمن و رویکردی نوین در روند بهبود حس عمقی بیماران سکته مغزی ایسکمیک مزمن مورد توجه و استفاده قرار گیرد. هر چند ممکن است با افزایش مدت زمان تمرینات و یا با شدت بیشتر تمرینات بتوانند روی حس عمقی مفصل مچ پا تاثیرگذار باشند.

    کلید واژگان: تمرین در آب, سکته مغزی ایسکمیک مزمن, حس عمقی مفصل مچ پا
    Hossein Babaeipour *, Alireza Vakilian, Mansor Sahebozamani, Fariborz Mohammadipour, Mahmood Sheikhfathollahi
    Introduction

    A common complication in patients with stroke, sensory impairments is particularly proprioception. There is evidence that hydrotherapies due to challenging their sensory system and the balance and hydrotherapies is one of the curative methods of this illness. The purpose of this study was to evaluate the effect of 6 weeks of aquatic training on proprioception of ankle joint in patients with stroke.

    Materials and Methods

    This study is a randomized clinical trial (RCT). 30 available male patients with chronic ischemic stroke were randomly divided into 3 equal groups of 10 subjects including two groups of training (shallow and deep) and one control group. Interventional groups had the aquatic exercise therapy program that included 6 weeks (3 sessions of exercises per week) and the control group did not experience any aquatic exercise. All groups before and after the intervention to assess proprioception with a goniometer pedal and the data analyzed using analysis of covariance and the Tukey post hoc test were analyzed.

    Results

    The results showed that after adjustment for confounding proprioception before the intervention, the three groups, in terms of proprioception after the intervention, with no significant differences (P = 0.058).

    Conclusion

    Due to the lack of significant differences in ankle joint proprioception in the two groups is not recommended the protocol of aquatic training in this study could not be considered as a safe and new approach way to improve proprioception patients with chronic ischemic stroke regarded and used. Although it is possible to increase the duration or intensity of exercise and more exercise can affect the ankle joint proprioception.

    Keywords: Aquatic training, Stroke chronic ischemic, Proprioception of ankle joint
  • کتایون گیلانی، فریبرز محمدی پور*، محمدرضا امیرسیف الدینی

    مقدمه:

     با توجه به پیشرفت بیماری کووید-19 و خانه نشینی و در نتیجه، روی آوردن افراد به ورزش در خانه، استفاده از تردمیل و دستگاه های ورزشی رو به افزایش است. الگوی حرکتی رایج در آسیب های غیر برخوردی لیگامنت متقاطع قدامی (Anterior cruciate ligament یا ACL) شامل کاهش در فلکشن زانو و افزایش در والگوس زانو می باشد. از این رو، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی حداکثر زوایای واروس و فلکشن حین راه رفتن در شیب های مثبت و منفی و صفر بود.

    مواد و روش ها

    29 آزمودنی 18 تا 28 ساله انتخاب شدند و در دو گروه سالم (با میانگین وزن 58/8 ± 95/58 کیلوگرم، میانگین قد 95/3 ± 14/163 سانتی متر و میانگین فاصله قوزک های داخلی پا 40/0 ± 46/0 سانتی متر) و زانوی ضربدری (با میانگین وزن 56/5 ± 60/61 کیلوگرم، میانگین قد 50/5 ± 80/161 سانتی متر و فاصله قوزک های داخلی پا 51/2 ± 95/6 سانتی متر) قرار گرفتند. از آزمودنی ها درخواست گردید به مدت 5 دقیقه روی تردمیل با شیب 10+، صفر و 10- درصد راه بروند و سپس به وسیله سیستم سه بعدی آنالیز حرکت، از آن ها تست گرفته شد. پس از پردازش داده ها در نرم افزارهای Cortex و MATLAB، شاخص های حداکثر فلکشن و حداکثر واروس زانو استخراج شد. در نهایت، داده ها با استفاده از آزمون سنجش مکرر ترکیبی در سطح معنی داری کمتر از 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    بالاترین مقادیر حداکثر زوایای فلکشن و واروس، در شیب 10- درصد مشاهده گردید. حداکثر زاویه واروس، اختلاف معنی داری را بین شیب 10+ و صفر نشان نداد، اما تفاوت معنی داری بین شیب 10+ و صفر در حداکثر زاویه فلکشن وجود داشت.

    نتیجه گیری

    از آن جا که راه رفتن در شیب منفی، زاویه زانو در صفحه فرونتال را به سمت واروس متمایل می کند و از طرف دیگر، موجب افزایش زاویه فلکشن و کاهش بار وارد آمده بر ACL می شود، این نوع راه رفتن می تواند در توان بخشی افراد دارای زانوی ضربدری تاثیرگذارتر باشد.

    کلید واژگان: گامبرداری, شیب مثبت, شیب منفی, دامنه حرکتی زانو
    Katayoon Gilani, Fariborz Mohammadipour*, Mohammadreza Amirseyfaddini
    Introduction

    The use of treadmills and sports equipment is on the rise due to long stay at home because of the progression of Coronavirus Disease (COVID-19), and hence, tendency of individuals to exercise at home. Common movement patterns in non-contact anterior cruciate ligament (ACL) injuries include decreased knee flexion accompanied by increased knee valgus angles. Therefore, the aim of this study is to investigate the maximum angles of knee varus and flexion when walking on positive, negative, and zero treadmill inclinations.

    Materials and Methods

    29 subjects within the age range of 18-28 years were selected and divided into two groups of healthy (weight: 58.95 ± 8.58, height: 163.14 ± 3.95, intermalleolar distance: 0.46 ± 0.40) and genu valgum (weight: 61.60 ± 5.56, height: 161.80 ± 5.50, intermalleolar distance: 6.95 ± 2.51). The parameters of maximum angles of knee varus and flexion when walking on -10, zero, +10% treadmill inclinations were calculated using three-dimensional motion analysis system. The data were processed in Cortex and MATLAB softwares and analyzed using mixed repeated measure at the significant level of P < 0.050.

    Results

    The results of this study showed that the highest values of maximum angles of knee varus and flexion were observed at -10% inclination. In addition, the maximum varus angle did not differ significantly between the positive and zero inclinations, but the maximum flexion angle showed a significant difference between these two inclinations.

    Conclusion

    Since walking on negative inclinations inclines the knee angle in the frontal plane toward the varus and increases the flexion angle and decreases the load exerted on the ACL, this type of walking can be more effective in rehabilitating people with genu valgum.

    Keywords: Gait, Inclined slope, Declined slope, Knee range of motion
  • علی امیری خراسانی، محمدتقی امیری خراسانی*، فریبرز محمدی پور

    هدف:

     اجرای صحیح داچی در کاراته به عنوان یک تکنیک پایه، تاثیر مستقیمی بر اجرای سایر تکنیک ها دارد. بنابراین هدف از تحقیق حاضر، مقایسه حداکثر سرعت زاویه ای مفاصل ران، زانو و مچ پا در روش های مختلف زنکوتسوداچی در کاراته بود.

    روش ها

    در این آزمون از 12 نفر کاراته کای مرد (قد 5±175، جرم 5 ±75، سن 5±25، سابقه 2±8) استفاده شد. در این تحقیق از سیستم آنالیز سه بعدی (motion analyzer)، که از 6 عدد دوربین مادون قرمز که با هم همسان سازی شده بود، و با سرعت فیلمبرداری 200 فریم بر ثانیه، و برای تحلیل ثبت ها از نرم افزار (cortex2.5.0) استفاده شد. طبیعی بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون شاپیروویلک تایید شد، جهت آزمون فرضیه های تحقیق، از آزمون آنالیز واریانس مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 0/05> p با استفاده از نرم افزار آماری (SPSS25)، داده ها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.

    یافته ها

    ما حرکت رو به جلوی زنکوتسوداچی را در 6 روش مختلف اجرا کردیم، نتایج تحقیق نشان می دهد که، فقط بین روش های سوم و چهارم، همچنین بین روش های چهارم و پنجم در مفصل ران اختلاف معنا دار می باشد، در صورتی که در مفصل زانو و مفصل مچ پا در هیچ کدام از روش ها اختلاف معنا دار نمی باشد. زیرا هر کدام از این روش ها تغییراتی در موقعیت و دامنه حرکتی مفصل ران و عضله سویز خاصره ایجاد می کند.

    نتیجه گیری

    فرد با نشست بیشتر پای جلو و خم کردن کم پای عقب، اندام و عضلات درگیر را در  حالت بهینه قرار داده و سرعت زاویه ای بیشتری در مفصل ران ایجاد می کند.

    کلید واژگان: کاراته, سرعت زاویه ای, زنکوتسوداچی, مفصل ران, کینماتیک
    Ali Amiri Khorasani, Mohammadtaghi Amiri Khorasani*, Fariborz Mohammadipour
    Objective

    The proper implementation of Dachi in karate as a basic technique has a direct impact on the implementation of other techniques. Therefore, the aim of the present study was to compare the maximal angular velocity of hip, knee and ankle joints in differen  Zenkotsu dachi techniques in karate.

    Methods

    12 male karate athletes (Height 175 ± 5, mass 75 ± 5, Age 25 ± 5, Background 8 ± 2) participated in this test .A three-dimensional analyzer(motion analyzer),with six matched infrared cameras at a speed of 200 frames per second was used. And  records were analyzed by cortex2.5.0 software. The normality of the data distribution was confirmed by Shapirovilk test. To test the hypotheses of the research, the data were analyzed by repeated measures ANOVA and Bonferroni post hoc test at the significant level of 0.05 using statistical software (SPSS 25).

    Results

    In this research, we performed Zenkotsu dachi forward movement in six different ways, and the results show that there is a significant difference only between the third and fourth methods and also between the fourth and fifth methods in the hip joint If there is no significant difference in knee joint and ankle joint in any of the methods. Because each of these methods changes the position and range of motion of the hip and pelvic floor muscles.

    Conclusion

    By sitting more forward and lower back flexing, the individual optimizes the involved limbs and muscles and creates greater angular velocity in the hip joint.

    Keywords: karate, angular velocity, Zenkotsu dachi, hip joint, kinematics
  • ساسان نادری*، حمیدرضا ناصرپور، فریبرز محمدی‌پور، محمدرضا امیر سیف‌الدینی
    هدف

     هدف تحقیق حاضر مقایسه پروتکل های خستگی عملکردی و غیرعملکردی بر تعادل پویای بسکتبالیست های آماتور بود.

    روش ها

    ده بسکتبالیست آماتور (میانگین سن 1/5±21/4 سال، قد 7/1±177/5 سانتی متر و وزن 8/5±67/4 کیلوگرم) برای شرکت در این تحقیق داوطلب شدند. به منظور ایجاد خستگی غیرعملکردی از پروتکل خستگی پله و برای ایجاد خستگی عملکردی از پروتکل خستگی ویژه بسکتبال استفاده شد. ارزیابی تعادل با دستگاه تعادل سنج بایودکس و با استفاده از آزمون پوسچرال استابیلیتی در سطح 2 انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون تی همبسته و تی مستقل انجام شد (0/05>P).

    یافته ها

    نتایج نشان دهنده کاهش تعادل در اثر هر دو پروتکل خستگی بود، طوری که پروتکل خستگی غیرعملکردی شاخص تعادل کلی را 21/39 درصد و پروتکل عملکردی این شاخص را 10/49 درصد کاهش داد. از بین پارامترهای بررسی شده، تفاوت بین پیش آزمون و پس آزمون شاخص تعادل کلی و تعادل در جهت قدامی خلفی بر اثر پروتکل غیرعملکردی (به ترتیب 0/03=P و 0/03=P) معنی دار گزارش شد.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های تحقیق حاضر، خستگی غیرعملکردی حفظ تعادل را بیشتر از خستگی عملکردی تحت تاثیر قرار می دهد، بنابراین استفاده از تمرینات متفاوت از تمرینات تخصصی برای تجربه دوره خستگی ممکن است در بهبود تعادل بسکتبالیست ها موثر واقع شود.

    کلید واژگان: تعادل, بسکتبال, کنترل پاسچر, خستگی عملکردی
    Sasan Naderi*, Hamidreza Naserpour, Fariborz Mohammadi Pour, Mohammadreza Amir Seyfaddini
    Objective

     The purpose of the present study was to compare the effects of functional and non-functional fatigue protocols on the dynamic balance of amateur basketball players.

    Methods

     Ten amateur basketball players (mean age= 21.4±1.5 years, mean height= 177.5±7.1 cm, and mean weight= 67.4±8.5 kg) volunteered to participate in this study. Stair climbing and specific basketball movement circuit training were used to induce the non-functional and functional fatigues, respectively. Dynamic balance was measured by the postural stability test (level 2) using the Biodex balance system. Paired T-test and independent T-test were used for data analysis at a significance level of P<0.05.

    Results

     Dynamic balance of subjects was decreased after inducing both fatigue protocols, where the non-functional fatigue protocol reduced the overall balance by 21.39%, and the functional protocol reduced it by 10.49%. There was a significant difference between the pre-test and post-test scores of overall balance and the balance in the anterior-posterior direction following the non-functional fatigue protocol (P=0.03).

    Conclusion

     Non-functional fatigue protocol affects the dynamic balance of basketball players more than the functional protocol. Therefore, using different types of specialized exercises to experience the period of fatigue may be effective in improving the balance of basketball players.

    Keywords: Balance, Basketball, Postural control, Functional fatigue
  • تاثیر میزان سختی کفی کفش و ارتفاع مختلف فرود بر کینماتیک مفصل زانو هنگام فرود تک پا در مردان
    سید علی عباسی *، فریبرز محمدی پور، محمد تقی امیری
    مقدمه و اهداف

     مهارت های ورزشی شامل فرود آمدن از فعالیت های پرخطر ورزشی به شمار می رود. فرود تک پا حرکتی رایج در بسیاری از رشته های ورزشی است و از عوامل اصلی آسیب های غیربرخوردی ACL شناخته شده است که افزایش حرکت در صفحه فرونتال می تواند همچنین موجب تشدید آن شود. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی اثر درجات متفاوت سختی کفی (نرم، نیمه سخت، سخت) بر کینماتیک مفصل زانو (والگوس زانو و فلکشن زانو) هنگام فرود تک پا از ارتفاع های متفاوت 20 و 40 و 60 سانتی متری بود.

    مواد و روش ها

    20 آزمودنی مرد (میانگین جرم: 1/03±75/30کیلوگرم، قد: 4/19±180/1سانتی متر، سن: 4/29±25/30سال) انتخاب شدند. از آزمودنی ها خواسته شد که با کفی متفاوت از نظر درجات سختی قرار داده شده در کفش، عمل فرود تک پا را از ارتفاع های 20 و 40 و 60 سانتی متری برابر سیستم سه بعدی آنالیز حرکت انجام دهند، و پس از پردازش داده ها با نرم افزار کورتکس، پارامترهای حداکثر فلکشن زانو و والگوس زانو محاسبه شد. تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری های مکرر در سطح معناداری کمتر از 05/0 انجام گرفت.

    یافته ها

    در فرود از ارتفاع 20 سانتی متری کفی نرم بیشترین مقدار فلکشن زانو و کمترین مقدار والگوس زانو، ارتفاع 40 سانتی متری کفی نیمه سخت بیشترین مقدار فلکشن زانو و کمترین مقدار والگوس و در ارتفاع 60 سانتی متری کفی سخت بیشترین مقدار فلکشن زانو و کمترین مقدار والگوس زانو را از خود نمایش داد.

    نتیجه گیری

    به طور کلی نتایج نشان داد که درجات متفاوت سختی کفی بر کینماتیک مفصل زانو اثرگذار است، فلکشن بیشتر زانو به همراه والگوس کمتر در این کفی ها می تواند باعث کاهش آسیب به لیگامنت صلیبی قدامی شود.

    کلید واژگان: فرود تک پا, ارتفاع های متفاوت فرود, کفی کفش, والگوس زانو, کینماتیک
    Effect of Variation in Stiffness of Shoe Insole and Different Height Landing on Kinematics of Knee Joint in Single-Leg Landing in Men
    Fariborz Mohammadipour, Seyed Ali Abbasi *, Mohammad Taghi Amiri
    Background and Aims

    Sport skills include landing from high-risk activities. Single-leg landing is a common movement in many sports and is known a major cause of non-contact Anterior Cruciate Ligament (ACL) injuries, and increase in knee external motion in the frontal plane can also aggravate it. The present study was carried out to analyze the effects of different degrees of insole hardness (soft, medium-hard, hard) on joint kinematics of knee in single-leg landing from different heights including 20, 40, and 60 centimeters.

    Materials and Methods

    A total of 20 male individuals (mass mean: 75.30± 1.03 kg; height: 180.1± 4.19 cm; age: 25.30± 4.29) were selected. Participants were asked to do single-leg landing from different heights (20, 40, and 60 cm) on different kinds of insole in terms of hardness placed inside the shoes in front of a three-dimensional motion analysis system. After data processing using cortex software, maximum parameters of knee flexion and knee valgus were measured. Statistical analyses of data were done using repeated measures test considering a significant level lower than 0.05.

    Results

    In landing from 20 cm height, soft insole showed the maximum level of knee flexion and minimum level of knee valgus. In landing from 40 cm height, semi-hard insole showed the maximum level of knee flexion and minimum level of knee valgus. Finally, in landing from 60 cm height, hard insole showed the maximum level of knee flexion and minimum level of knee valgus.

    Conclusion

    The results showed that different degrees of insole hardness influence the knee joints kinematics. More knee flexion and less knee valgus brought about by these insoles can reduce ACL injuries.

    Keywords: Single-Leg Landing, Different Heights of Landing, Insole Shoe, Knee Valgus, Kinematics
  • سوسن حاجی پور، فریبرز محمدی پور، روح الله نیکویی
    مقدمه
    پارگی رباط صلیبی قدامی (Anterior cruciate ligament یا ACL) ، شایع ترین آسیب لیگامانی زانو می باشد که علاوه بر داشتن هزینه درمان بالا، موجب از دست دادن مشارکت ورزشی و ایجاد آسیب های ثانویه می شود. افت تعادل، یکی از مهم ترین علل بروز آسیب ACL است و بهبود تعادل می تواند موجب پیش گیری از این آسیب شود. از این رو، هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات عصبی- عضلانی بر تعادل و پیش گیری از بروز آسیب ACL در نوجوانان پسر تکواندوکار بود.
    مواد و روش ها
    27 نوجوان تکواندوکار پسر در دو گروه مورد (15 = n) و شاهد (12 = n) قرار گرفتند. گروه تجربی به تمرین عصبی- عضلانی به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه و به مدت 45-30 دقیقه پرداختند و مابقی زمان آن تا 90 دقیقه تمرینات رایج تکواندو را انجام دادند. گروه شاهد، فقط تمرینات رایج تکواندو را به مدت 90 دقیقه انجام دادند. تعادل ایستا و پویا با استفاده از دستگاه تعادل سنج Biodex قبل و بعد از اعمال شیوه نامه تمرین عصبی- عضلانی، اندازه گیری شد. مقایسه بین گروهی با استفاده از روش آماری ANCOVA در سطح معنی داری 050/0 > P انجام شد.
    یافته ها
    تفاوت معنی داری بین دو گروه در شاخص تعادل ایستا (001/0 = P) و پویا (شاخص قدامی خلفی) (001/0 = P) ، شاخص داخلی خارجی (001/0 = P) و شاخص کلی (001/0 = P) بعد از اجرای تمرین عصبی- عضلانی وجود داشت. نتیجه‎گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، تمرین عصبی- عضلانی، اثرات مثبتی بر تعادل نوجوانان پسر تکواندوکار دارد و ممکن است از بروز آسیب ACL جلوگیری کند.
    کلید واژگان: لیگامان صلیبی قدامی, تعادل ایستا, تعادل پویا, مفصل زانو, تمرین عصبی- عضلانی
    Susan Hajipoor, Fariborz Mohammadipour, Roohollah Nikooie
    Introduction
    Anterior cruciate ligament rupture (ACL) is the most common knee ligament injury. In addition to the high cost of treatment, it causes loss of athletic participation, and tend to secondary damages. Deficiency balance is one of the most important causes of this injury, so balance improvement can prevents it. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of eight weeks of neuromuscular training on balance and prevention of ACL injury in boy adolescent taekwondo players.
    Materials and Methods
    Twenty-seven boy adolescent taekwondo players participated in this study voluntarily. They were divided into two groups of experimental (n = 15) and control (n = 12). The experimental group performed neuromuscular training sessions of 30-45 minutes, three times per week, for 8 weeks, and in the rest of the time (up to 90 minutes), they performed usual taekwondo trainings. The control group only practiced usual taekwondo trainings for 90 minutes. Static and dynamic balance was measured using the Biodex balance system before and after applying the neuromuscular training protocol. The comparison of the groups was done using the ANCOVA statistical method at a significant level of P < 0.050.
    Results
    There were significant differences in the static balance index (P = 0.001) and all of the dynamic static balance indexes [posterior-anterior index (P = 0.001), external-internal index (P = 0.001), and general index (P = 0.001)] between the groups after performing neuromuscular training.
    Conclusion
    It can be suggested that, neuromuscular training have a positive effect on the balance in boy adolescent taekwondo players, and may prevent ACL injury.
    Keywords: Anterior cruciate ligament, Postural balance, Knee joint, Exercise
  • الهام وزیری، فریبرز محمدی پور*، منصور صاحب الزمانی
    مقدمه و اهدافافزایش سن، موجب کاهش عملکرد فیزیولوژیکی بدن می شود و راه رفتن افراد را با اختلال مواجه می سازد. از طرف دیگر بنا بر برخی مطالعات، فعالیت جسمانی منظم باعث به تاخیر انداختن این اختلالات می شود. از این رو هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرینات پیلاتس بر برخی پارامترهای کینماتیک اندام تحتانی زنان میانسال سالم و کم تحرک در حین راه رفتن بود.
    مواد و روش ها20 زن میانسال سالم و کم تحرک با دامنه سنی 50-45 سال برای شرکت در تحقیق حاضر به صورت هدفمند انتخاب شدند. در پیش آزمون، بعد از قرارگیری آزمودنی روی تردمیل، به مدت یک دقیقه به گام برداری پرداخت، سپس گام های برداشته شده در 30 ثانیه انتهایی آزمودنی ها به وسیله سیستم سه بعدی آنالیز حرکت با 6 دوربین و با سرعت 120 هرتز ثبت شد. سپس آزمودنی ها به مدت هشت هفته برنامه تمرینی پیلاتس را انجام دادند و پس از آن پس آزمون مشابه با پیش آزمون اجرا شد. پردازش داده ها با نرم افزار کورتکس صورت گرفت و سپس پارامترهای مورد نظر شامل دامنه حرکتی مفاصل ران، زانو و مچ پا در مرحله سوینگ و استانس، زوایای مفاصل ران زانو و مچ پا در لحظه برخورد پاشنه با زمین و جدا شدن پنجه و نیز پارامتر طول گام استخراج شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها به وسیله نرم افزار SPSS22 و با استفاده از آزمون تی همبسته در سطح معناداری 05/0 انجام گرفت.
    یافته هانتایج آزمون تی همبسته نشان داد تفاوت معناداری در پارامترهای بررسی شده وجود ندارد.
    نتیجه گیریبا توجه به نتایج تحقیق حاضر، هشت هفته تمرینات منتخب پیلاتس بر کینماتیک اندام تحتانی در حین راه رفتن زنان میانسال سالم و کم تحرک تاثیرگذار نبود. عدم تاثیرگذاری تمرینات احتمالا به دلیل این است که افراد میانسال نسبت به افراد سالمند کمتر تحت تاثیر عوارض فیزیولوژیکی افزایش سن قرار دارند و عملکرد راه رفتن آن ها هنوز با اختلال مواجه نشده است.
    کلید واژگان: پیلاتس, کینماتیک, راه رفتن, اندام تحتانی, میانسال, کم تحرک
    Elham Vaziri, Fariborz Mohammadipour *, Mansour Sahebozamani
    Background And Aim
    Aging reduces the physiological function of the body and perturbs the gait. On the other hand, based on the previous studies, regular physical activities postpone these perturbations. The purpose of the present study was to investigate the effects of Pilate's exercises on some lower extremity kinematics parameters in healthy sedentary middle age women during walking.
    Materials And Methods
    A total of 20 healthy middle-aged sedentary women, between 50-45 years old, were purposefully selected to participate in the present study. In pre-test, each participant placed on a treadmill, then she walked on the treadmill for one minute. Then, the final 30-second of walking was recorded using the two-dimensional motion analysis system with 6 cameras at 120 Hz speed rate. Then, participants performed eight weeks of Pilates which was followed by a post-test similar to the pre-test. The Cortex software was used for data processing. Statistical analyses of data was performed using SPSS, version 22, running a paired T-test at a significant level of 0.05. Then, The desired parameter, including the hip, knee, and ankle motion range during the swing and stance phases were measured. Moreover, hip, knee, and ankle joint angles at both the heel contact and toe off moments were evaluated. Finally, the length step parameter was extracted, as well.
    Result
    The results showed no significant differences between the evaluated parameters.
    Conclusion
    The present study showed that the eight weeks of Pilates training does not affect the lower extremity kinematics during walking in healthy sedentary middle-aged women. This must be due the fact that the aging physiological problems in middle aged women are less than those in the elderly.
    Keywords: Gait, Pilates, Middle age, Kinematic, Lower limp, Sedentary
  • سعیده ایلاقی حسینی، فریبرز محمدی پور، محمدرضا امیر سیف الدینی
    مقدمه
    تغییر جهت بدن در حرکات سریع ورزشی، از منظر بروز آسیب مورد توجه قرار گرفته است و ساز و کارهای آسیب لیگامان متقاطع قدامی (Anterior cruciate ligament یا ACL) در این زمینه اهمیت ویژه ای دارد. تحقیق حاضر به مقایسه کینماتیکی مانور فریب بین پای برتر و غیر برتر و رابطه آن با آسیب ACL پرداخت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، 18 زن هندبالیست حرفه ای به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. پس از فرایند نشانه گذاری، هر آزمودنی مسافت 3 متر تعیین شده را با سرعت دوید و پس از رسیدن به محل علامت زده شده بر روی زمین، حرکت فریب به سمت پای برتر را نشان داد و به سمت دیگر میله تغییر جهت داد و از آن عبور کرد. سپس مانور را در جهت دیگر و با پای غیر برتر انجام داد. داده های کینماتیکی با نرخ نمونه برداری 200 هرتز و فیلتر پایین گذر 8 هرتز Butterworth، در نرم ا فزار Cortex پردازش شد. متغیرهای مورد نظر مفصل زانو (فلکشن/ اکستنشن و واروس/ والگوس) نیز با استفاده از آزمون های Shapiro-Wilk، Paired t، Levene و ANCOVA در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 05/0 > P به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    تفاوت معنی داری در تغییرات فلکشن (346/0 = P) و اکستنشن (312/0 = P) مفصل زانوی پای برتر و غیر برتر وجود نداشت، اما اختلاف معنی د اری در تغییرات والگوس (001/0 = P) و واروس (001/0 = P) زانوی پای برتر و غیر برتر مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج به دست آمده منجر به شناخت هرچه بهتر خطر شاخص های کینماتیکی در وضعیت های خطرزا می شود. در نتیجه، می توان نحوه صحیح اجرای تکنیک ها را به ورزشکارانی که در معرض وضعیت های پرخطر قرار دارند، آموزش داد. همچنین، بهتر است هنگام اجرای این تکنیک ها، از وسایل حمایتی مانند بریس، کنزیوتیپ و زانوبند استفاده گردد.
    کلید واژگان: کینماتیک, فریب, پای پرانتزی, پای ضربدری, آسیب لیگامان متقاطع قدامی
    Saeide Ilaghi-Hosseini, Fariborz Mohammadi-Pour, Mohammadreza Amir-Seyfaddini
    Introduction
    Changing the direction of the body in fast moving movements is a matter of injury, which is of special importance in the injury mechanism of anterior cruciate ligament (ACL). The present study investigated the kinematic comparison of feint maneuver between dominant and non-dominant legs and its relation with anterior cruciate ligament injuries injury.
    Materials And Methods
    In this study, 18 professional female handball players were selected in a targeted and convenience way. The subjects, after attaching the markers, ran for 3 meters and when arrived to marked location on the ground, performed the feint maneuver with their dominant leg and passed the bar. Then, performed the same action with their non-dominant leg. Raw data processing was implemented using Cortex software. Then, the variables of the knee joint (flexion/extension and valgus/varus) entered the SPSS software; and the Shapiro-Wilk test was used to evaluate the normality of the data. Lyon and dependent t tests were used for homogeneity and intragroup comparison, respectively. The significance level was considered at less than 0.05.
    Results
    The changes in flexion (P = 0.346) and extension (P = 0.322) of knee joint were not significant between dominant and non-dominant legs; but the changes in valgus (P = 0.001) and varus (P = 0.001) of knee joint were significantly different between the dominant and non-dominant legs.
    Conclusion
    The results of this study will help to understand the risk factors of kinematics in risky situations better, and thus can teach the correct way of performing techniques to athletes exposed to high-risk situations. It is better to use protective instruments such as brace or kinesiotape while doing this techniques.
    Keywords: Kinematics, Deception, Genu varum, Genu valgum, Anterior cruciate ligament injuries
  • سیده محبوبه رضوی اسفلی، محمدرضا امیر سیف الدینی، فریبرز محمدی پور
    مقدمه
    تعییرات ایجاد شده ناشی از افزایش سن در ریتم شبانه روزی بدن و عادات زمانی در سالمندان، می تواند باعث ایجاد تفاوت در اجرای فعالیت های حرکتی و شناختی و همچنین، ترجیحات ساعت روز برای انجام فعالیت های بدنی یا ذهنی این افراد نسبت به جوانان شود. توانایی حفظ تعادل در افراد سالمند نیاز به توجه دارد و فعالیت خودکاری نیست و می تواند تحت تاثیر این تغییرات قرار گیرد و احتمال زمین خوردن را افزایش دهد. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تغییرات صبحی- عصری تعادل پویا در زنان سالمند با عادت صبحگاهی تحت تکلیف دوگانه شناختی بود.
    مواد و روش ها
    12 زن سالمند با دامنه سنی 80-65 سال به صورت هدفمند انتخاب شدند و با قرار گرفتن در سه گروه به صورت تصادفی، جهت اجرای تست زمان برخاستن و رفتن تحت تکلیف دوگانه شناختی و منفرد، در سه روز متفاوت و در دو نوبت صبح و عصر به آزمایشگاه بیومکانیک ورزشی دانشگاه شهید باهنر کرمان مراجعه نمودند. داده ها با استفاده از آزمون Two-way repeated measures ANOVA در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    زمان روز تاثیر معنی داری بر عملکرد تعادلی سالمندان هم زمان با اجرای تکلیف شناختی (711/0 = P) و بدون اجرای تکلیف شناختی (221/0 = P) نداشت، اما بدون در نظر گرفتن زمان روز، اجرای تکلیف شناختی بر عملکرد تعادلی تاثیرگذار بود (001/0 = P).
    نتیجه گیری
    عملکرد تعادلی زنان سالمند تحت تکلیف شناختی و منفرد در عصر نسبت به صبح دچار تغییر نمی شود، اما به طور کلی، اجرای تکلیف شناختی هم زمان با تست تعادل، تاثیر منفی بر عملکرد تعادلی سالمندان می گذارد.
    کلید واژگان: ریتم شبانه روزی, خواب, تعادل پاسچر, شناخت, سالمند, زنان
    Seyedeh Mahboubeh Razavi-Asfali, Mohammad Reza Amir-Seyfaddini, Fariborz Mohammadipour
    Introduction
    Age-associated changes in circadian rhythm and chronotype can result in variation in the physical and cognitive performance, and also the time preference for physical and mental activities between older adults and youngsters. The ability to maintain body orientation in elderly requires paying attention, and can be subjected to these age-associated changes leading to a fall. The main aim of this study was to evaluate the morning-evening variations of dynamic balance in morning-type elderly women under dual cognitive task condition.
    Materials And Methods
    Using purposive sampling, 12 women aged 65-80 years were arranged andomly in 3 separated groups. The Timed Up and Go test (TUG) was performed under dual and mono cognitive tasks in 3 different days at the sports biomechanics laboratory of Shahid Bahonar University of Kerman, Kerman, Iran. Two-way repeated measure ANOVA test was used for data analysis at the significance level of P
    Results
    Although there was a significant difference (P = 0.001) between the dynamic balance while performing a cognitive task with normal gait, time of the day had no effect on the dynamic balance of elderly women under dual (P = 0.711) and mono (P = 0.221) cognitive tasks.
    Conclusion
    The dynamic balance of women aged 65-80 years without performing a cognitive task does not change throughout a day, but generally, the dual cognitive task annihilates the elderly’s physical performance.
    Keywords: Circadian rhythm, Sleep, Postural balance, Cognition, Elderly, Women
  • ساسان نادری*، فریبرز محمدی پور، محمدرضا امیر سیف الدینی
    هدف
    راه رفتن به سمت جلو و راه رفتن به سمت عقب بر شیب های مختلف از پرکاربردترین تمرینات برای بازتوانی اندام تحتانی محسوب می شوند. با اینحال تحقیقات محدودی در مورد آنالیز سه بعدی اندام تحتانی و بررسی وضعیت مفصل زانو هنگام راه رفتن به سمت جلو و عقب بر شیب های مختلف وجود دارد. از اینرو، هدف تحقیق حاضر بررسی کینماتیک مفاصل اندام تحتانی هنگام راه رفتن به سمت جلو و عقب بر شیب های رو به بالا و رو به پایین بود.
    روش بررسی
    16 آزمودنی مرد سالم با میانگین سنی 5/2±4/22 سال، برای شرکت در این تحقیق داوطلب شدند. راه رفتن آزمودنی ها به سمت جلو و عقب با سرعت خودانتخابی و بر شیب های مختلف تردمیل (5/7-، صفر، 5+ و 10+ درصد) با استفاده سیستم سه بعدی آنالیز حرکت مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون تی-همبسته و آزمون آنالیز مکرر واریانس استفاده شد (05/0p<).
    یافته ها
    نتایج تحقیق حاضر نشان دهنده تفاوت معنی دار در اکثر پارامترهای زاویه ای بررسی شده در صفحه ساجیتال، بین راه رفتن به سمت جلو و راه رفتن به سمت عقب بود. ولی در مورد زاویه زانو در صفحه فرونتال در اکثر پارامترهای بررسی شده تفاوت معنی داری بین راه رفتن به سمت جلو و راه رفتن به سمت عقب وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج بدست آمده، راه رفتن به سمت جلو بر شیب های رو به بالا و راه رفتن به سمت عقب بر شیب های رو به پایین موجب کاهش زاویه واروس زانو می شود. از اینرو راه رفتن به سمت جلو بر شیب های رو به بالا و راه رفتن به سمت عقب بر شیب های رو به پایین احتمالا می تواند فعالیت جسمانی مناسبی جهت کاهش بارهای وارد شده به کمپارتمان داخلی مفصل زانو باشد.
    کلید واژگان: راه رفتن به سمت جلو, راه رفتن به سمت عقب, کینماتیک اندام تحتانی, سطوح شیبدار
    Sasan Naderi *, Fariborz Mohammadipour, Mohammad Reza Amir Seyfaddini
    Purpose
    Forward Walking (FW) and Backward Walking (BW) on different gradients of the treadmill is a common exercise for lower extremity rehabilitation. However, limited studies are found about the three-dimensional analysis of lower extremity and status of the knee joint during FW and BW on different gradients. Therefore, this study aimed to investigate the lower extremity joints kinematics during FW and BW on incline and decline surfaces.
    Methods
    The current research has a quasi-experimental design. Sixteen healthy males with the mean (SD) age of 22.4(2.5) years, volunteered to participate in this study. The subjects’ FW and BW with their preferred speed on a treadmill at four gradients (-7.5%, 0%, % and %), were analyzed by using motion capture system. All data were analyzed using paired sample t test (P
    Results
    Significant differences were seen between FW and BW in most angular variables in sagittal plane. However, there were no significant differences between FW and BW in most parameters of knee angle in frontal plane.
    Conclusion
    Based on the results, with increase in FW inclination and decrease in BW inclination, the knee varus angle in frontal plane reduces. Therefore, FW on the upslope surfaces or BW on downslope surfaces, probably is a suitable solution to reduce the loads exerted on medial compartment of the knee.
    Keywords: Forward walking, Backward walking, Lower extremity kinematics, Sloped surfaces
  • سارا ابراهیمی، فریبرز محمدی پور *، محمدرضا امیر سیف الدینی
    مقدمه و اهداف سطوح ورزشی مختلف در کاهش بروز آسیب های ورزشی و بالا بردن راندمان تکنیکی ورزشکار نقش بسیار دارند. با توجه به اینکه مهارت پرش عمودی به عنوان تست توان انفجاری مطرح است، بنابراین هدف اصلی مطالعه حاضر، بررسی تاثیر سطوح مختلف ورزشی بر سرعت، نیرو و توان عمودی پرش اسکوات بازیکنان مرد فوتبال بود.
    مواد و روش ها20 بازیکن فوتبال (سن 2±8/21 سال، قد 4±178 سانتی متر، جرم 5±/68 کیلوگرم و سابقه ورزشی 2±8 سال)، در پژوهش حاضر شرکت کردند. برای ثبت پرش اسکوات آزمودنی ها از سیستم اپتوالکترونیک Motion Analysis با شش دوربین و سرعت 200 هرتز استفاده شد. پرش اسکوات روی چهار نوع سطح چمن طبیعی، شن، چمن مصنوعی و کفپوش سالن در محیط آزمایشگاه انجام شد. برای محاسبه متغیرهای وابسته سرعت، نیرو و توان از دینامیک معکوس استفاده شد. برای تحلیل آماری داده ها نیز آزمون اندازه گیری مکرر واریانس در سطح معناداری 05/0>p مورد استفاده قرار گرفت.
    یافته ها تفاوت معناداری در مقدار نیروی عمودی ورزشکار بین سطوح چمن طبیعی و شن مشاهده شد (018/0=P) همچنین تفاوت معناداری در میانگین سرعت عمودی ورزشکار، بین سطح شن با سه سطح دیگر چمن طبیعی، چمن مصنوعی و کف پوش مشاهده شد (001/0=P) و میزان توان خروجی ورزشکار هم تنها بین سطح شن با سه سطح دیگر تفاوت معناداری داشت (001/0=P).
    نتیجه گیری در بین سطوح استفاده شده در تحقیق حاضر، تنها سطح شن تغییراتی بر میزان نیرو، سرعت و توان عمودی ورزشکار حین اجرای پرش اسکوات اعمال کرده و این احتمالا با میزان تلف شدن انرژی حین اعمال نیرو روی شن در ارتباط است.
    کلید واژگان: پرش اسکوات, سطوح مختلف ورزشی, سرعت عمودی, نیروی عمودی, توان عمودی
    Sara Ebrahimi, Fariborz Mohammadipour *, Mohammadreza Amirseyfaddini
    Background And Aim
    Sport surfaces reduce the incidence of sport injuries and enhance the technical efficiency of the athletes. The vertical jump skill is the standard test for measuring explosive power, so the present study was carried out to investigate the effect of different sport surfaces on vertical velocity, force, and power during the squat jumps of male soccer players.
    Materials And Methods
    A total of 20 male soccer players (age: 21.8±2 years, height: 178±4 cm, mass: 68±5 kg, and experience: 8±2 year) participated in the study. Kinematics data were collected at a sampling rate of 200 Hz with a motion-capture system comprised of six infra-red cameras. Participants performed squat jumps on four different surfaces: natural grass, artificial grass, and sand and rubber indoor floors in the laboratory. Inverse dynamics for calculating vertical velocity, force, and power were applied. The Mixed repeated measures ANOVA was used for data analysis.
    Results
    The results showed a significant difference only between natural grass and sand (p=0.018) surfaces in vertical force. Moreover, a significant difference was found between the vertical velocity on sand and the other three surfaces: natural grass, artificial grass, and rubber indoor floor (p=0.001). Also, a significant difference was observed in vertical power only between sand and the other three surfaces (p=0.001).
    Conclusions
    It can be concluded that between the surfaces used in the current study, only sand surface resulted in changes in power, velocity, and vertical power during athlete's squat jump and it is possibly related to the energy loss while applying force on the sand.
    Keywords: jump squat, different sport surfaces, vertical velocity, vertical force, vertical output power
  • کبری هاشمی مقدم، محمدرضا امیر سیف الدینی، فریبرز محمدی پور
    مقدمه
    راه رفتن به عنوان یک فعالیت عضلانی مستمر، تاثیر فراوانی در شکل گیری وضعیت بدنی افراد دارد و وضعیت بدنی افراد نیز به گونه ای متقابل، می تواند راه رفتن آنان را تحت تاثیر قرار دهد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه ویژگی های کینماتیکی اندام تحتانی حین راه رفتن در افراد دچار ناهنجاری هایپرلوردوزیس کمری با افراد سالم انجام شد.
    روش
    این تحقیق از نوع توصیفی- مقایسه ای بود و در آن 38 نفر از دانشجویان دختر به روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه سالم و هایپرلوردوزیس قرار گرفتند. زاویه لوردوز کمری با استفاده از خط کش منعطف و اطلاعات راه رفتن آزمودنی ها با استفاده از سیستم اپتوالکتریک سه بعدی Motion Analysis به وسیله شش دوربین اندازه گیری شد. داده های مطالعه با استفاده از آزمون های Independent t و تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 05/0 ≥ P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    جابه جایی زاویه ای و سرعت زاویه ای مفصل ران و مچ پا و همچنین، زاویه والگوس مفصل زانو در فاز استانس راه رفتن در افراد دارای ناهنجاری هایپرلوردوزیس کمری نسبت به افراد سالم افزایش معنی داری را نشان داد، اما تغییری بین جابه جایی زاویه ای و سرعت زاویه ای مفصل زانو در فاز استانس راه رفتن دو گروه مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    ناهنجاری لوردوز کمری در صفحه ساجیتال، موجب تغییر در دامنه حرکتی مفصل مچ پا و ران و در صفحه فرونتال، موجب تغییر در زاویه والگوس زانو می شود.
    کلید واژگان: جابه جایی زاویه ای, سرعت زاویه ای, راه رفتن, هایپرلوردوزیس کمری
    Kobra Hashemi-Moghaddam, Mohammad Reza Amir-Seyfaddini, Fariborz Mohammadipour
    Introduction
    Walking, as a continuous muscular activity, has a grave effect on formation of individual's body configuration. The body configuration can also affect the individual's walking. The purpose of this study was to compare the kinematic characteristics of the lower extremity in walking among individuals with hyperlordosis lumbar malformation with that of healthy individuals.
    Materials And Methods
    This descriptive-comparative study was conducted on 38 female students. The subjects were selected through purposive and convenience sampling and were divided into two groups of healthy and hyperlordosis. Lumbar lordosis angle was measured using a flexible ruler and data on the subjects’ walking was obtained using a three-dimensional epto electric system with six cameras. Data were analyzed using independent t-test and ANCOVA at the significance level of P ≤ 0.05.
    Results
    Angular relocation and angular velocity of the hip and ankle, and knee joint valgus angle in stance phase of walking in individuals with lumbar hyperlordosis showed a significant increase compared to healthy individuals. However, no change was observed in the angular relocation and angular velocity of the knee joint at the stance phase of walking.
    Conclusion
    Lumbar lordosis abnormality in the sagittal plane causes change in the motion range of talus and hip joints. This abnormality in the frontal plane causes change in valgus angle of the knee.
    Keywords: Angular relocation, Angular velocity, Walking, Waistline hyperlordosis
  • نجمه افهمی، منصور صاحب الزمانی، فریبرز محمدی پور
    مقدمه
    وجود اغتشاشات خارجی تکراری و یا با شدت بالا، از جمله مکانیسم های اصلی آسیب های ستون فقرات گردن و سر در ورزش های برخوردی مانند کاراته می باشد. سیستم عصبی با به کارگیری استراتژی های ثبات پوسچرال، سعی بر به حداقل رساندن اثر اغتشاشات در بدن دارد. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی اثر تمرینات حس عمقی گردن بر استراتژی های ثبات پوسچرال سر و گردن جهت کاهش نوسانات این نواحی در نتیجه اغتشاشات خارجی در ورزشکاران کاراته کا بود.
    مواد و روش ها
    25 ورزشکار داوطلب مرد کاراته کا به طور تصادفی در دو گروه شاهد (12 نفر) و تجربی (13 نفر) قرار گرفتند. جهت اندازه گیری شاخص های کینماتیکی سر و گردن در برابر اغتشاش خارجی، از دستگاه آنالیز حرکت استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون های Independent t، Paired t و تحلیل کوواریانس در نرم افزارهای CORTEX، MATLAB و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 05/0 > P به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    تفاوت معنی داری از نظر جابه جایی زاویه ای (گروه تجربی 96/0 ± 69/2 و گروه شاهد 87/0 ± 44/3؛ 009/0 = P) و شتاب زاویه ای (گروه تجربی 92/4 ± 07/14 و گروه شاهد 14/9 ± 54/33؛ 001/0 > P) سر در برابر اغتشاش، بین دو گروه در پس آزمون وجود داشت.
    نتیجه گیری
    تمرینات حس عمقی ناحیه گردن می تواند موجب افزایش کارایی استراتژی های ثبات پوسچرال و کاهش میزان نوسانات ناحیه سر و گردن در مواجهه با اغتشاشات خارجی در ورزشکاران کاراته کا شود.
    کلید واژگان: اغتشاش, حس عمقی, عضلات گردن, کاراته, شاخص های کینماتیک
    Nadjmeh Afhami, Mansour Sahebozamani, Fariborz Mohammadipour
    Introduction
    Repeating or high-intensity external perturbation is the major mechanism of head and neck injuries in contact sports such as karate. Central nervous system employs postural adjustments strategies against perturbations. The aim of this study was to examine the effect of proprioceptive training on head and neck strategies against external perturbations to reduce sway in these regions in karate athletes.
    Materials And Methods
    Twenty five professional male karate athletes voluntarily participated in this study. They were randomly divided into control (n = 12) and experimental (n = 13) groups. Kinematic parameters of head and neck against external perturbations were measured using motion analysis system. CORTEX, MATLAB and SPSS software were used to analyze the data. Paired t and analysis of covariance tests were used to compare mean differences within the group and between the groups at significant level of less than 0.05.
    Results
    There were significant differences in angular displacement (P = 0.009) and acceleration (P
    Conclusion
    The outcomes of this study show that proprioception training can improve compensatory postural adjustments strategy and increase head and neck postural stability against external perturbation in karate athletes
    Keywords: Perturbation, Proprioception, Neck muscle, Karate, Kinematic parameters
  • الهه سیف الدینی، محمدرضا امیرسیف الدینی*، فریبرز محمدی پور
    زمینه و هدف
    هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر حاد یک جلسه موسیقی درمانی با ساختارهای ریتمیک مختلف بر پارامترهای گام برداری زنان مبتلا به MS بود.
    روش بررسی
    15 آزمودنی زن مبتلا به بیماری MS برای شرکت در این تحقیق انتخاب شدند. برای جلسه تمرینی حین راه رفتن از ساختارهای ریتمیک 4/2، 4/4 و 8/6 استفاده شد و گام برداری آزمودنی ها بوسیله سیستم سه بعدی آنالیز حرکت با 6 دوربین ثبت شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها به وسیله نرم افزار SPSS v22 و با استفاده از آزمون تی همبسته و آنالیز مکرر واریانس در سطح معنی داری 05/0 انجام گرفت.
    یافته ها
    نتایج آزمون تی همبسته نشان داد که یک جلسه موسیقی درمانی با ساختارهای ریتمیک بر پارامترهای گام برداری افراد مبتلا به MS به طور کلی تاثیر معنی داری نداشته است (تنها تفاوت های معنی دار مربوط به میزان 4/2 و پارامتر مدت زمان سوینگ (009/0=P)، میزان 4/4 و پارامترهای مدت زمان یک گام (030/0=P)، عرض گام (032/0=P) و سرعت گام برداری (005/0=P) و میزان 8/6 و پارامتر مدت زمان سوینگ (012/0=P)بود). نتایج آزمون مکرر واریانس نیز نشان داد که علیرغم تاثیر مثبت بیشتر دو میزان 4/2 و 4/4 بر پارامترهای گام برداری نسبت به میزان 8/6، اما بین ساختارهای ریتمیک 4/2، 4/4 و 8/6 تفاوت معنی داری وجود ندارد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان دهنده تاثیر مثبت یک جلسه موسیقی درمانی با میزان های مختلف بر پارامترهای گام برداری افراد مبتلا به MS بود. همچنین با توجه به کمترین تاثیر مثبت هنگام راه رفتن با ساختار ریتمیک 8/6 نسبت به دو میزان دیگر، به نظر می رسد افراد مبتلا به MS بیشترین تطابق پذیری را با توجه به ساده تر بودن ساختار ریتمیک 4/2 و 4/4 با این میزان ها دارند.
    کلید واژگان: بیماری ام اس, موسیقی درمانی, ساختار ریتمیک, راه رفتن
    Elahe Seifadini, Mohammadreza Amirseyfaddini *, Fariborz Mohammadi Pour
    Background And Aim
    Music therapy has been reported to have positive effects on many diseases of nervous origin such as Huntingtons, stroke and Parkinson's disease.The aim of current study was to evaluate the acute effects of music therapy session with a different rhythmic structures on gait parameters in patients with MS.
    Material and
    Methods
    15 female patients with diseases MS, the age range of 22-50 years, and EDSS 3 to 6, volunteered to participate in this study. For training session used rhythmic structures 2/4, 4/4 and 6/8 during walking. Walking subjects were recorded by Three-dimensional motion analysis system with 6 cameras and after data processing with cortex software, spatial-temporal gait parameters were extracted. Statistical analysis of data using paired samples T test and repeated measures of variance was performed.
    Results
    Paired sample t-test results showed that a music therapy session with rhythmic structures 2/4, 4/4 and 6/8 are generally not affected on the gait parameters of patient with MS. Repeated measures of variance also showed that despite the more positive effect of the 2/4 and 4/4 metres on the gait parameters than 6/8 metre, but there were no significantly different between 2/4, 4/4 and 6/8 rhythmic structures.
    Conclusion
    The results showed a positive effect (though slight) of music therapy session with the different metres on gait parameters of people with MS. Probably in the long term, the effect of this type of training will be more apparent.
    Keywords: Multiple sclerosis, Music therapy, Rhythmic structure, Gait
  • ساسان نادری، فریبرز محمودی پور، محمدرضا امیر سیفدینی
    هدف
    با توجه به شیوع بالای ناهنجاری واروس زانو و پیامدهای ناشی از راه رفتن بر سطوح مختلف بر این عارضه، هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر شیب های مختلف راه رفتن بر زاویه زانو در صفحه فرونتال افراد مبتلا به ناهنجاری واروس زانو بود.
    روش بررسی
    18 آزمودنی مرد مبتلا به واروس زانو درجه سه، با دامنه سنی 24-19 سال، برای شرکت در این تحقیق داوطلب شدند. متغیرهای زاویه واروس در لحظه تماس پاشنه، میداستانس و جدا شدن پنجه در هنگام راه رفتن بر شیب های 5/7-، صفر، 5+ و 10+ درصد با استفاده از 6 دوربین اپتوالکترونیک سه بعدی آنالیز حرکت محاسبه شدند. از آزمون آنالیز مکرر واریانس و آزمون ناپارامتری فریدمن برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج تحقیق حاضر نشان داد که زاویه زانو در صفحه فرونتال با افزایش شیب راه رفتن، کاهش می یابد که تفاوت ها تنها در دو مورد (زاویه واروس بین شیب 10+ درصد با شیب صفر درصد در لحظه میداستانس 001/0P< و بین شیب 5/7- درصد با شیب صفر درصد در لحظه جدا شدن پنجه 001/0P<) معنی دار گزارش شد و در باقی پارامترهای بررسی شده اختلافات معنی دار نبود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج بدست آمده، راه رفتن بر شیب های رو به بالا احتمالا می تواند فعالیت جسمانی مناسبی جهت کاهش بارهای وارد شده به مفصل زانو و پیشگیری از ابتلا به استئوآرتریت زودرس در جوانان مبتلا به ناهنجاری واروس زانو باشد.
    کلید واژگان: راه رفتن, سطوح شیبدار, زاویه زانو در صفحه فرونتال, ناهنجاری واروس
    Sasan Naderi *, Fariborz Mohammadipour, Mohammadreza Amir Seyfaddini
    Purpose
    Given the high prevalence of varus malalignment of the knee and the consequences of walking on different surfaces on this malalignment، the aim of the present study was to investigate the effect of walking inclination on knee angle in the frontal plane of patients with varus malalignment.
    Methods
    18 male subjects with varus malalignment classified at grade 3 bowleg، within the age range of 19-24 years، volunteered to participate in this study. The parameters of knee angle in the frontal plane at the moments of heel contact، midstance and toe off when walking on -7. 5، zero، +5 and +10 percent of treadmill inclination were calculated using three-dimensional motion analysis system with six optoelectronic cameras. Repeated measures of variance and non-parametric Friedman test were used for data analysis.
    Results
    The results of the present study showed that as walking inclination increases، knee angle in the frontal plane decreases. The only significant differences were related to varus angle between +10 and zero percent inclinations at the moment of midstance (P<0. 001) and between -7. 5 and zero percent inclinations at the moment of toe off (P<0. 001) and in case of other parameters، no significant differences were observed.
    Conclusion
    According to the obtained results، walking on upslope surfaces، probably is a suitable solution to reduce the load exerted on the knee and prevent premature osteoarthritis in young individuals with varus malalignment.
    Keywords: Walking, Kinematics, Inclined surfaces, Knee angle in the frontal plane, Varus malalignment
  • امیر گلپریان، محمدرضا امیر سیف الدینی، فریبرز محمدی پور
    مقدمه
    هدف از این تحقیق تاثیر پروتکل تمرینی، بر تعادل پویا در هنگام راه رفتن بر روی چوب موازنه در دانش آموزان 11 تا 13 سال بود.
    مواد و روش ها
    30 دانش آموز غیر ورزشکار پسر به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت هشت هفته در یک پروتکل تمرینی شرکت کردند. قبل و بعد از پروتکل تمرینی عملکرد تعادلی آن ها با استفاده از راه رفتن روی چوب موازنه اندازه گیری و مقایسه شد. تغییر موقعیت شانه، لگن و مچ پا توسط دستگاه تجزیه و تحلیل حرکتی اندازه گیری شد. برای تجزیه تحلیل آماری از روش آماری تی وابسته و مستقل در سطح معناداری 05/0 استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج کاهش معناداری در تغییر موقعیت شانه در گروه تجربی قبل و بعد از پروتکل تمرینی و کاهش معناداری در تغییر موقعیت مچ پا در گروه تجربی و کنترل نشان داد ولی تفاوت معناداری در تغییر موقعیت شانه در گروه کنترل و تجربی، تغییر موقعیت لگن در گروه کنترل و تجربی بعد از پروتکل تمرین و تغییر موقعیت لگن در گروه تجربی بعد از پروتکل تمرین و تغییر موقعیت مچ پا در گروه تجربی قبل و بعد از پروتکل تمرین مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    به طور کلی نتایج نشان می دهند که تمرینات تعادلی تخصصی بالانس روی دست بیشتر سبب پیشرفت تعادل پویا در اندام فوقانی می شوند.
    کلید واژگان: تعادل پویا, تمرینات بالانس روی دست, راه رفتن
    Amir Golparian, Mohammad Reza Amirseyfadini, Fariborz Mohammadipour
    Purpose
    This study intended to the effect of exercise protocol on 11 – 13 years old students’ dynamic balance while walking on balance beam.
    Materials And Methods
    30 non-athlete male students were equally and randomly assigned to an experimental (weight: 400.43 ± 8.34; height: 148.20 ± 6.87) and a control group (weight: 425.56 ± 7.25; height: 148.46 ± 7.28). The experimental group participated in an eight week training program (handstand training). Before and after the training protocol, the students were asked to walk on a balance beam and their balance performance were measured and compared. Changes in the position of the shoulders, hip and ankles were measured through motion analysis device. For statistical analysis was used software SPSS 21 and independent and paired samples t-test analysis were run on the data at the 0.05 level of significance.
    Results
    In between group analysis revealed significant differences between control and experimental group only in the case of position of shoulder (P = 0.02). In within group analysis significant differences were observed only in the position of ankle in the experimental group before and after the exercise protocol (P = 0.04).
    Conclusion
    Overall, findings of the study indicate handstand balance exercise improve dynamic balance in upper extremity.
    Keywords: Dynamic balance, Handstand, Walking
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال