به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

fatemeh ghiasi

  • آرمین میرزاپور کوهدشت*، هادی هاشمی، راضیه نعمتی، مرضیه زارع، مرضیه موسوی نسب، فاطمه غیاثی، جنگ بانگ ایون، محمدهاشم حسینی

    پروبیوتیک ها در طول حرکت خود در دستگاه گوارش به حفاظت کارآمد، مکانیسم های قوی تضمین کننده زنده مانی و تضمین تاثیر مفید آن ها پس از رسیدن به محیط روده وابسته هستند. از آنجایی که فعالیت و زنده مانی باکتری های پروبیوتیک در شرایط گوارشی  معده، روده کوچک و روده بزرگ حائز اهمیت است، باکتری های لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس NCFM برای محافظت و انتقال از طریق محیط دستگاه گوارش در کمپلکس کواسروات تولید شده از صمغ ایرانی (PG) و ایزوله پروتئین سویا (SPI) محصور شدند. میکروارگانیسم های بارگذاری شده در میکروکپسول هایی با نسبت 2 به 1 از صمغ فارسی به ایزوله پروتئین سویا، با راندمان درون پوشانی بالای 93/80 درصد با استفاده از کمپلکس کواسرواسیون تولید شدند. این مطالعه به بررسی میزان بقای سلول های آزاد و محصور شده و همچنین الگوهای رهایش آنها در محیط های شبیه سازی شده معده و روده در سطوح مختلف pH  (1/2، 4 و 7/5)، همراه با حضور آنزیم های گوارشی مربوطه (پپسین و پانکراتین) پرداخت. نتایج نشان داد که میزان رهایش باکتری از کپسول پس از 24 ساعت 96/66 درصد بود. تعداد سلول های آزاد و محصور شده به ترتیب به 4/03 Log CFU/mL و 2/43 Log CFU/mL در شیره معده شبیه سازی شده (pH 1.2) کاهش یافت. یافته ها نشان می دهد که کمپلکس کواسروات-صمغ فارسی و ایزوله پروتئین سویا اثرات محافظتی قابل توجهی برای لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس ارائه می دهد.

    کلید واژگان: کمپلکس کواسروات, محیط دستگاه گوارش, لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس, صمغ فارسی, ایزوله پروتئین سویا
    Armin Mirzapour-Kouhdasht *, Hadi Hashemi, Razie Nemati, Marzieh Zare, Marziyeh Moosavi Nasab, Fatemeh Ghiasi, Jong-Bang Eun, Mohammadhashem Hosseini

    Probiotics depend on efficient safeguarding during their journey through the gastrointestinal tract, with robust mechanisms guaranteeing their viability and ensuring their beneficial impact once they reach the gut environment. Since the activity and viability of probiotic bacteria are important through gastrointestinal and colonizing conditions, Lactobacillus acidophilus NCFM was entrapped in Persian gum (PG) and soy protein isolate (SPI) complex coacervate (CC) to protect and transport them in the gastrointestinal environment. The microorganisms loaded into microcapsules with a SPI: PG ratio of 2:1, were generated with a high encapsulation efficiency of 93.80% using complex coacervation. The study delved into the survival rates of both free and encapsulated cells, as well as their release patterns in simulated gastric and intestinal juices across varied pH levels (1.2, 4, and 7.5), alongside the presence of respective digestive enzymes (pepsin and pancreatin). Results showed that the release rate of bacteria from the capsule was 96.66% after 24 hours. The number of free and encapsulated cells was reduced by 4.03 Log CFU/mL and 2.43 Log CFU/mL in SGJ (pH 1.2), respectively. The findings underscore that the PG-SPI complex coacervate exhibits substantial protection effects against Lactobacillus acidophilus.

    Keywords: Complex Coacervation, Gastrointestinal Environment Lactobacillus Acidophilus, Persian Gum, Soy Protein Isolate
  • Al-Hasnawi Rasool Riyadh Abdulwahid, Mohammed H Mahdi, Bahareh Shateri Amiri, Eman Koosehlar, Niloufar Kazemi, Fatemeh Ghiasi, Shaghayegh Ghobadi, Hadi Rezaeeyan*
    Background

    Follicular lymphoma (FL) is a common form of non-Hodgkin lymphoma, characterized by abnormal B-cell growth within the germinal center. Research has shown the role of genes and molecular pathways in the pathogenesis of FL. However, the main factor of pathogenesis has not been determined. Therefore, in this study, the genes and molecular pathways related to the pathogenesis of FL were evaluated using a systems biology approach.

    Materials and Methods

    In this study (bioinformatics analysis), the GSE32018 database was used for data analysis. This database was extracted from Gene Expression Omnibus (GEO). The sample of this database was 36, which included normal and FL samples. For this purpose, 23 cases were FL and 13 were healthy samples. Protein-protein interaction (PPI) is performed to show the interaction between DEGs. STRING software is used for this purpose. Associations between the hub genes, transcription factors, and microRNAs were assessed using the miRTarBase and TRRUST databases. The criteria used for data analysis included log fold change greater than one and p < 0.05.

    Results

    After evaluating and analyzing the data, the results showed that 866 DEGs were identified between the control and FL samples. Of this population, 231 cases of UP regulation and 635 cases of downregulation were in FL samples compared to control samples. PPI network and hub gene analyses identified 7 hub genes, including RPL37A, MRPS7, RPS14, RPS28, RPL34, RPS20, and RPS3. According to the results, hsa-miR-191-5p has the highest interactions with hub genes among miRNAs, and KDM5A has the most interactions among TFs.

    Conclusion

    Identifying genes and molecular pathways can be effective in designing therapeutic strategies and preventing the proliferation of FL cells, thereby increasing patients’ survival.

    Keywords: Follicular Lymphoma, Molecular Genetics, Bioinformatics
  • نفیسه فقیه، حمیرا علیاری*، صدیقه حسینی، مینو یغمایی، فاطمه غیاثی
    مقدمه

    با توجه به شیوع بالای سزارین و روش های انجام آن، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط نزدیک سازی رکتوس در سزارین با درد بعد عمل، ضخامت و فاصله عضلات جدار شکم انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده در سال 1401 بر روی 80 زن باردار کاندید سزارین مراجعه کننده به بیمارستان آیت الله طالقانی تهران انجام شد. افراد به روش تصادفی در دو گروه 40 نفره مداخله (ترمیم عضله رکتوس) و کنترل قرار گرفتند. درد، ضخامت عضلات جدار شکم و فاصله عضلات رکتوس ارزیابی شد. درد بیماران در 72 ساعت اول پس از ورود به ریکاوری (12، 24 و 72 ساعت پس از عمل) و نیز در هنگام خروج از بستر و در فاصله زمانی یک هفته بعد از عمل، با استفاده از شاخص دیداری درد (VAS) اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 23) و آزمون های شاپیروویلک، تی، من ویتنی و کای دو انجام شد. میزان p کم تر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    شدت درد در گروه کنترل نسبت به مداخله، هنگام خروج از بستر (001/0˂p) و زمان های 12 ساعت (001/0˂p)، 24 ساعت (001/0˂p)، 72 ساعت (001/0˂p) و یک هفته بعد (001/0˂p) پایین تر بود. در گروه مداخله، نیاز به مسکن، بیش تر (001/0=p) و دیاستاز رکتوس در نواحی اپی گاستر (001/0˂p) و هایپوگاستر (001/0˂p) کم تر بود.

    نتیجه گیری

    نزدیک سازی عضله رکتوس ابدومینیس در حین سزارین، باعث کاهش ضخامت عضلات جدار شکم و کاهش دیاستاز رکتوس می شود؛ اما از طرفی، میزان درد و نیاز به مسکن را افزایش می دهد.

    کلید واژگان: درد, دیاستاز رکتوس, رکتوس, سزارین
    Nafiseh Faghih, Homeira Aliari *, Sedigheh Hoseini, Minoo Yaghmaei, Fatemeh Ghiasi
    Introduction

    Considering the high prevalence of cesarean section and the methods of conducting it, this study was performed with aim to determine the relationship between rectus ablation in cesarean section and postoperative pain, thickness and distance of abdominal wall muscles.

    Methods

    This randomized controlled clinical trial study was conducted in 2022 80 pregnant women candidates for caesarean section referred to the Ayatollah Taleghani hospital in Tehran. The subjects were randomly divided into two groups of intervention (n=40, rectus muscle repair) and control (n=40). Pain, thickness and distance of abdominal wall muscles were evaluated. Patients' pain in the first 72 hours after entering recovery (12, 24 and 72 hours after surgery) as well as pain when leaving the bed and pain in the interval of one week after surgery was measured using the visual pain index (VAS). Data were analyzed using SPSS software (version 23) and Shipro-Wilk, t-test, Mann-Whitney and Chi-square tests. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    The intensity of pain in the control group compared to the intervention, when getting out of bed (P<0.001) and at 12 hours (P<0.001), 24 hours (P<0.001), 72 hours (P<0.001) and one week later (P<0.001) was lower. In the intervention group compared to the control, the need for painkillers was more (P=0.001) and diastasis recti in the epigastric area (P<0.001) and hypogaster (P<0.001) were lower.

    Conclusion

    The re-approximation of rectus abdominis muscle during cesarean section reduces the thickness of the abdominal wall muscles and diastasis recti, but on the other hand, it increases the amount of pain and the need for painkillers.

    Keywords: Cesarean Section, Diastasis Recti, Pain, Rectus
  • رعنا روشنفکر، صادق عباسیان، مریم بسطامی، حمدیه میرخان احمد، فاطمه قیاسی*
    مقدمه

     اتاق عمل مکانی است که با توجه به وجود عوامل ایجادکننده حریق در آن، احتمال بروز حوادثی مانند آتش‌سوزی در آن وجود دارد و به این سبب لازم است تا کارکنان اتاق عمل ازجمله گروه بیهوشی و اتاق عمل اطلاعات کافی برای پیشگیری از بروز حادثه و عملکرد مناسب حین بروز حادثه را داشته باشند. مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان آگاهی و عملکرد کارکنان هوشبری و اتاق عمل نسبت به منابع حریق و راه‌های پیشگیری و کنترل آن انجام شد.

    مواد و روش ها

     در این پژوهش توصیفی، 60 نفر از کارکنان هوشبری و اتاق عمل بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایلام به روش سرشماری در مطالعه شرکت کردند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش‌نامه دموگرافیک و پرسش‌نامه محقق‌ساخته بود. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS vol.16 تحلیل شدند.

    یافته‌ ها:

     نتایج نشان داد که میانگین نمره دانش کارکنان 14/10±67/48 و آگاهی بیشتر کارکنان در سطح متوسط (3/83 درصد) است؛ همچنین میانگین نمره عملکرد کارکنان 89/3±85/12 و سطح عملکرد بیشتر کارکنان تقریبا در سطح متوسط 34 نفر (7/56 درصد) قرار داشت. سطح عملکرد بیشتر کارکنان هوشبری در پیشگیری از ایمنی و حریق (6/58 درصد) و آموزش برای آشنایی با شکل‌گیری حریق و مهار کردن آن (9/68 درصد) نسبتا بالا بود؛ اما عملکرد آنان در حیطه‌های آشنایی با وسایل اطفای حریق در اتاق عمل (4/72 درصد) و آشنایی با جایگاه و نحوه استفاده از زنگ خطر در اتاق عمل (8/44 درصد) متوسط بود.

    بحث و نتیجه‌گیری:

     با توجه به مطلوب نبودن سطح آگاهی و عملکرد کارکنان از منابع و شرایط شکل‌گیری حریق در اتاق عمل، برگزاری کلاس‌ها و دوره‌های آموزشی برای بهبود عملکرد این کارکنان حین وقوع حریق می‌تواند در ارتقای این آگاهی و عملکرد به سطح عالی آن بسیار کمک‌کننده باشد.

    کلید واژگان: آگاهی, حریق, کارکنان اتاق عمل, عملکرد
    Rana Roshanfekr, Sadegh Abbasian, Maryam Bastami, Hamdia Ahmad Mirkhan, Fatemeh Ghiasi *
    Introduction

     Due to the presence of causes of fire in the operating room,  that these kinds of accidents likely take place in these places. Therefore, it is necessary for the operating room staff, including the anesthesia team and the operating room, to have sufficient information in order to prevent the accident and function properly during the accident. This study aimed to investigate the knowledge and performance of anesthesia and operating room staff regarding fire sources and ways to prevent and control them.

    Material & Methods

     A total of 60 anesthesiologists and operating room staff of hospitals affiliated with Ilam University of Medical Sciences participated in this descriptive study by census method. Data collection tools were demographic characteristics form and researcher-made questionnaire. The data were analyzed using SPSS software (version 16).

    Findings

     The results showed that the mean score of staff knowledge was 48.67±10.14, and the knowledge of the majority of the staff was almost at the average level (83.3%). Moreover, the mean performance score of the staff was 12.85± 3.89, and the performance of the majority of the staff was almost at the average level (n=34, 56.7%). The level of performance of the majority of anesthesia personnel regarding the prevention of fire and safety (58.6%) and training to get acquainted with the formation of fire and its control (68.9%) has been relatively high. However, their performance in terms of familiarity with fire extinguishers in the operating room (72.4%), as well as the location and use of the fire alarm system in the operating room was at the average level (44.8%).

    Discussion &  Conclusion

     Based on the research findings, the level of knowledge and performance of the staff about the sources and conditions of fire formation in the operating room was not desirable. Therefore, holding training sessions and courses to improve the performance of these staff during a fire is recommended.

    Keywords: Fire, Knowledge, Operating room staff, Performance
  • فاطمه قیاسی*، حجت الله درویش پور، محمد توحیدفام، علی اکبر امینی

    ظهور فناوری اطلاعات و دولت الکترونیک فرصت های بیشماری را برای توسعه کشورها به وجود آورده و دولت ها از این فناوری به عنوان ابزاری برای تحقق حکمرانی صالح بهره گرفته اند. پژوهش حاضر کاربردی و به دنبال بررسی نقش فناوری اطلاعات و دولت الکترونیک و تاثیر آن در ارتقای شاخص های حکمرانی صالح است. جامعه آماری پژوهش 375 نفر از کارکنان سازمان اداری و استخدامی ایران است که با محاسبه نمونه به روش کوکران با خطای 5 درصد، تعداد 189 پرسشنامه توزیع شد. فرضیه پژوهش این است که دولت الکترونیک با استفاده از ابزار فناوری اطلاعات ضمن تاثیر در ارتقای شاخص های حکمرانی صالح، باعث بهبود عملکرد سازمان اداری و استخدامی کشور خواهد شد. یافته های پژوهش گویای جدید بودن و حاکی از آن است که بین میزان استقرار دولت الکترونیک و ارتقای شاخص های حکمرانی صالح در نظام مدیریتی سازمان مذکور ارتباط معناداری وجود دارد.

    کلید واژگان: پاسخگویی, حکمرانی صالح, دولت الکترونیک, سازمان اداری و استخدامی کشور, شفافیت, فناوری اطلاعات
    Fatemeh Ghiasi *, hojatolah darvishpur, mohammad tohid fam, aliakbar amini

    The advent of information technology and e-government has created significant opportunities for the development of countries and governments have used this technology as a tool to achieve good governance. E-government and good governance are so closely related that e-government has used information technology to facilitate and expedite matters by improving accountability and transparency in building public trust and promoting good governance indicators. The present study seeks to investigate the role of information technology and e-government and its impact on the promotion of good governance. The research method is descriptive-survey and library, field and questionnaire tools based on Likert scale have been used to collect information. The statistical population of the study was 375 employees of the organization who distributed 189 questionnaires by calculating the sample by Cochran method with 5% error. The research hypothesis is that e-government will improve the performance of the country's administrative and employment organization by using information technology tools while promoting transparency and accountability. The findings of the study indicate that it is new and shows that there is a significant relationship between the establishment of e-government and the promotion of good governance in the management system of the organization.

    Keywords: Administrative, Employment Organization, Accountability, Electronic government, Good governance, Information Technology, Iran, Transparency
  • Amin Momeni Moghadam, Fatemeh Ghiasi, Pooneh Dehghan

    Thyroid nodule elastography has been exceedingly used for the differentiation of benign and malignant nodules. Determination of confounding factors of the results of sonoelastography in thyroid nodules when assessing the probability of malignancy is an issue of importance, and this matter needs further research. In this study, the contributing factors to the results of strain sonoelastography in cases of thyroid nodules were assessed in order to help the clinicians for better management and decision making. In this diagnostic study in Taleghani Hospital, Tehran, Iran, in 2018 and 2019, a total of 92 consecutive patients with thyroid nodules were assessed by grayscale ultrasound and strain sonoelastogaphy, and the contributing factors to the results of sonoelastography were determined according to low and high malignancy probability elasticity scores. The results in this study demonstrated that there were 57 cases (62%) with low probability scores and 35 patients (38%) with high probability scores according to strain sonoelastogaphy. The patient’s age and nodule grayscale characteristics such as shape, echogenicity, margin, composition, size, and calcification were not related to sonoelastography results (P>0.05). This study showed that results of sonoelastography are not related to demographic factors and gray-scale sonographic features of the nodules.

    Keywords: Strain sonoelastography, Thyroid nodule, Elasticity score, Gray-scale sonography
  • Farzaneh Hajmohammadi, Mohammad Hosseinifar*, Asghar Akbari, Fatemeh Ghiasi, Hassan Namvar, Ahmadreza Askari Ashtiani
    Objectives

    To compare the efficacy of balance exercises in the aquatic and Non-aquatic environments compared with control in patients with grade 2 or 3 knee Osteoarthritis (OA).

    Methods

    For this single-blind, randomized control trial study, 43 women with mild to moderate knee OA were recruited through a simple non-probability sampling method. They were randomly assigned to the aquatic balance exercise group (n=15), Non-aquatic balance exercise group (n=15), and a control group (n=13). The intervention programs comprised aquatic and Non-aquatic balance training. Fall risk, the primary outcome, was measured by the Biodex balance system before and after the intervention. One-way ANOVA and paired sample t-test were used for analyzing data.

    Results

    After 4 weeks training, the Mean±SD fall risk score significantly decreased from 3.49±1.14 to 2.59±1.22 (P<0.001) in the aquatic balance training group, from 3.21±0.62 to 2.19±0.62 (P<0.001) in the Non-aquatic balance training group, and from 3.77±1.13 to 3.17±1.22 (P<0.001) in the control group. Regarding between-group comparisons, we found significant differences between the Non-aquatic balance training group and the control group (P=0.03).

    Discussion

    Despite the environment, the balance exercise program significantly improved fall risk scores among patients with grade 2 or 3 knee osteoarthritis.

    Keywords: Fall risk, Knee osteoarthritis, Aquatic exercise, Balance
  • فاطمه قیاسی، حجت الله درویش پور*، محمد توحیدفام، علی اکبر امینی
    دولت الکترونیک با استفاده از فناوری اطلاعات در راستای تسهیل و تسریع امور، ارایه بهتر خدمات عمومی،کاهش زمان انتظار و رضایتمندی شهروندان گام موثری برداشته و با بهبود پاسخگویی، شفافیت، اثربخشی و کارایی در ایجاد اعتماد عمومی و ارتقای شاخص های حکمرانی خوب موفق عمل کرده است. کسب و کار الکترونیک به عنوان یکی از توانمندسازها در اقتصاد کشور و زیر مجموعه فناوری های اطلاعات در دهه گذشته رشد چشمگیری داشته است. بازارهای امروزی، جهانی است و همواره در حال تغییر و گذار از صنعت به دانش و فناوری است. فضای امروز کسب و کار از حالت فیزیکی به حالت الکترونیکی تغییر شکل یافته و بازارهای سنتی و آفلاین را دگرگون ساخته اند. سرمایه گذاران موفق تغییرات روش های کسب و کار سنتی به کسب و کار الکترونیکی را پذیرفته اند به طوری که سیاست بیشتر موسسات تجاری در پذیرش و به کار گیری کسب و کار الکترونیک جهت ورود به بازارهای جهانی و جذب مشتریان جدید، موثر و کارا است. اهمیت فضای کسب و کار الکترونیکی و پذیرش بالای مردم در سال های گذشته و ورود کسب و کارها به این فضا لزوم برنامه ریزی و توسعه این فضا را بیش از پیش آشکار می کند.
    کلید واژگان: فناوری اطلاعات, حکمرانی خوب, دولت الکترونیک, شفافیت, کسب و کار الکترونیک
    Fatemeh Ghiasi, Hojjatollah Darvishpour *, Mohammad Tohidfam, Aliakbar Amini
    E-government has taken effective steps by using information technology to facilitate and expedite matters, provide better public services, reduce waiting time and citizen satisfaction, and improve accountability, transparency, effectiveness and efficiency in building public trust and promoting good governance indicators. has done. E-business as one of the enablers in the country's economy and a subset of information technologies has grown significantly in the last decade. Today's markets are global and are constantly evolving from industry to knowledge and technology. Today's business environment has changed from physical to electronic, transforming traditional and offline markets. Successful investors have embraced the transition from traditional business methods to e-business, so that the policy of most businesses in accepting and using e-business to enter global markets and attract new customers is effective and efficient. The importance of e-business environment and the high acceptance of people in recent years and the entry of businesses into this space makes the need for planning and development of this space more and more obvious
    Keywords: Information Technology, Good governance, E-government, Transparency, E-business
  • Anahita Hasannejad, Hasan Namvar*, Kamran Ezzati, Fatemeh Ghiasi, Mohammad Hosseinifar, Asghar Akbari
    Objectives

    The present research aimed to evaluate the relationship of supra patella effusion with pain and disability in patients with knee osteoarthritis by Ultrasonography (US).

    Methods

    In a cross-sectional study, 60 patients with knee OA (Mean±SD score of body mass index: 29.81±5.64 kg/m2 and age: 50.48±7.57 years) were selected by nonprobability sampling method. Supra patella effusion was evaluated using an US. All study subjects completed the Visual Analogue Scale (VAS) and Western Ontario and McMaster Universities Osteoarthritis Index (WOMAC) for pain and disability outcomes, respectively. To evaluate the relationship between effusion, disability, and pain, the Pearson’s correlation coefficient was employed. 

    Results

    There was a poor but significant relationship between the area of effusion (r=0.27, P=0.03), the thickness of effusion (r=0.32, P=0.01), with pain. No correlation was found between the trace of effusion (r=-0.08, P=0.5) and pain. The area of effusion (r=0.1, P=0.17), the thickness of effusion (r=0.08, P=0.51), and the trace of effusion (r=0.0, P=0.9) were not correlated with disability. 

    Discussion

    The effusion of supra patella was slightly correlated with pain. In contrast, the effusion of supra patella demonstrated no correlation with disability.

    Keywords: Osteoarthritis, Knee, Ultrasonography, Effusion, Pain, Disability
  • Maryam Ghiasi, Maryam Daneshpazhooh, Kamran Balighi, Fatemeh Ghiasi
    Background
    Intravenous immunoglobulin (IVIG) is used to treat many autoimmune and immunodeficiency disorders. The main indications of IVIG in dermatology include treatment for resistant autoimmune bullous diseases, Stevens-Johnson syndrome (SJS), and toxic epidermal necrolysis (TEN). Although generally welltolerated, various adverse effects can occur.
    Methods
    We designed a retrospective study to investigate the adverse effects of IVIG in all patients who received this drug in Razi Hospital from 2005-2016. Information was gathered from patients’ medical records.
    Results
    During the study period, 67 patients received 94 IVIG infusions. The most common underlying dermatologic disease was pemphigus vulgaris (54 patients). The most frequent adverse effect of IVIG therapy was an increase in blood pressure for 17 patients and in 21 infusions of IVIG. Other adverse reactions included fatigue and generalized weakness, fever, chills, tachycardia, dizziness, a decrease in blood pressure, headache, flushing, chest discomfort, hemolysis, leukopenia, and deep vein thrombosis.
    Conclusions
    Adverse events associated with IVIG therapy are usually mild and self-limiting. The incidence of serious adverse events is low. Identification of risk factors and close monitoring of high risk patients are essential to decrease the occurrence of serious adverse events.
    Keywords: intravenous immunoglobulin, adverse reaction, dermatologic disease, pemphigus vulgaris
  • اصغر اکبری، فاطمه غیاثی *، رضا پاپلی، محمدعلی جلالی
    زمینه و هدف
    تغییر در شاخص های آنتروپومتری بدن می تواند سبب کاهش تعادل بدن شود و حتی می تواند به عنوان فاکتوری به افتادن فرد نیز مربوط شود. بنابراین هدف از مطالعه حاضر ارزیابی ارتباط بین شاخص توده بدن و شاخص های تعادل استاتیک و دینامیک در اشخاص سالم بود.
    مواد و روش ها
    پنجاه دانشجوی خانم و آقا از طریق نمونه گیری غیر احتمالی ساده انتخاب شدند. شاخص های تعادلی استاتیک و دینامیک توسط دستگاه بیودکس اندازه گیری شد. اطلاعات آنتروپومتری توسط متر نواری و ترازوی غیردیجیتال اندازه گیری شدند. آزمون تی مستقل و پیرسون برای آنالیز اطلاعات استفاده گردید (05/0>p).
    یافته ها
    نتایج، ارتباط معناداری بین شاخص های استاتیک تعادلی و شاخص توده بدن در هر دو گروه مردان و زنان نشان نداد (05/0>p) (به عنوان مثال در شاخص ثبات استاتیک کلی گروه مردان30/0=p، 21/0=r بود). ارتباط معناداری بین شاخص های دینامیک تعادلی و شاخص توده بدن و هم چنین متغیرهای وزن و قد در هر دو گروه مردان و زنان دیده شد (05/0>p) (به عنوان مثال در شاخص ثبات دینامیک کلی گروه مردان 005/0=p، 54/0=r بود). ارتباط غیرمستقیم معناداری بین شاخص های محدوده ثبات دینامیک و شاخص توده بدن دیده شد (به عنوان مثال در شاخص محدوده ثبات دینامیک کلی گروه مردان 02/0=p، 45/0-=r بود).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه ارتباط مستقیم بین شاخص های ثبات دینامیک و اطلاعات آنتروپومتری را تایید می کند. هم چنین ارتباط غیرمستقیم یا معکوس بین شاخص های محدوده ثبات و اطلاعات آنتروپومتری افراد وجود دارد.
    کلید واژگان: شاخص ثبات استاتیک, شاخص ثبات دینامیک, شاخص توده بدن, سیستم تعادلی بایودکس
    Asghar Akbari, Fatemeh Ghiasi *, Reza Papoli, Mohammadali Jalali
    Background
    Changing in anthropometrics index can cause a reduction in the balance of body and may be considered as a contributing factor in falling down. Therefore, this study aimed to evaluate the correlation between body mass index (BMI) and static and dynamic postural balance among healthy subjects.
    Materials And Methods
    Fifty healthy male and female University students were selected through simple non-probability sampling. Static and dynamic stability index were measured by means of Biodex Balance System and also a tape measure and non-digital scale were used to examine Anthropometrics index. Obtained data were analyzed through Independent t-test and Pearson Correlation test(p<0.05).
    Results
    Results did not show a significant correlation between static stability index and BMI among male and female groups (p>0.05) (for example: the overall static stability index r= 0.21, p=0.30 in male group) while, there was observed a significant correlation between dynamic stability index and BMI, Weight and Height variables among male and female groups (p<0.05) (for example: the overall dynamic stability index r= 0.54, p= 0.005 in male group). Besides, there was an adverse significant correlation between the range of stability index and BMI (for example: the overall limit of dynamic stability r=-0.45, p=0.02 in male group).
    Conclusion
    present results indicated that there are a direct relationship between dynamic stability and anthropometrics indexes and also, an indirect relationship between the range of stability and anthropometrics indexes.
    Keywords: Static Stability Index, Dynamic Stability Index, BMI, Biodex Balance System
  • اصغر اکبری، فاطمه غیاثی، مریم براهویی، محمدرضا عرب کنگان
    زمینه و هدف

    تمرین ثبات دهنده گردن روشی است که برای بهبود مکانیسم های درونی ستون فقرات طراحی شده است و سبب ثبات فقرات گردن و آسیب ناپذیری آن می گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی تمرین های اختصاصی ثبات دهنده عضلات گردن نسبت به تمرین های دینامیک در بهبود ناتوانی و درد مزمن گردن انجام شد.

    روش بررسی

    این کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده دو سوکور روی 26 بیمار مراجعه کننده به کلینیک فیزیوتراپی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان با تشخیص درد مزمن گردن طی سا ل های 86-1385 انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه 13تایی تمرین های ثبات دهنده و دینامیک قرار گرفتند. درد (رتبه ای) با مقیاس اندازه گیری دیداری درد و Northwick Park Neck Pain Questionnaire (NPNPQ)، شدت ناتوانی (رتبه ای) با Neck Disability Index (NDI)، قدرت عضلات گردن (بار) توسط Dynatest و دامنه های حرکتی (درجه) با گونیامتر مخصوص گردن قبل و پس از درمان ارزیابی شد. برنامه درمان برای هر دو گروه شامل 24 جلسه تمرین طی 12 هفته، هر هفته 2 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه بود. از آزمون های t مستقل، من ویتنی، t زوج و ویلکاکسون به ترتیب برای مقایسه نتایج قبل و بعد درمان بین گروهی و درون گروهی استفاده گردید.

    یافته ها

    میانگین درد گردن (NPNPQ) در گروه ثبات دهنده از 77/0+-23/18 به 39/4+-54/7 و در گروه دینامیک از 99/3+-31/18 به 89/3+-85/11 کاهش یافت (P<0.05). میانگین ناتوانی (NDI) در گروه ثبات دهنده از 99/4+-69/22 به 09/4+-23/8 و در گروه دینامیک از 88/4+-23/22 به 54/5+-92/14 کاهش یافت (P<0.05). افزایش قدرت عضلات، دامنه حرکتی اکستانسیون و کاهش میانگین درد و ناتوانی بعد از درمان در گروه ثبات دهنده نسبت به گروه دینامیک بیشتر بود (P<0.05). اختلافی بین دو گروه از نظر قدرت عضلات فلکسور و فلکسور طرفی چپ و نیز دامنه فلکسیون و فلکسیون طرفی راست و چپ بعد از درمان وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد که هر دو روش تمرین ثبات دهنده و تمرین دینامیک گردن در بیماران با درد مزمن گردن سبب افزایش قدرت عضلات سطحی و عمقی گردن، افزایش دامنه های حرکتی آن و کاهش درد و ناتوانی می شوند. همچنین استفاده از تمرین های ثبات دهنده در کاهش درد و ناتوانی و افزایش قدرت، موثرتر از تمرین های دینامیک بود.

    کلید واژگان: درد مزمن گردن, تمرین ثبات دهنده, تمرین دینامیک
    Asghar Akbari, Fatemeh Ghiasi, Maryam Barahoie, Mohammad Reza Arab, Kangan
    Background And Objective

    Cervical stabilization training is a method of exercise which is designed to improve the mechanisms by which the cervical spine maintains a stable, injury-free state. The aim of this study was to compare effectiveness of muscle stabilization training with dynamic exercises on the chronic neck pain and disability.

    Materials And Methods

    In this double-blind clinical trail study twenty-six patients with chronic neck pain were recruited. Subjects were randomly assigned to either a stabilization (n=13) or a dynamic exercises group (n=13). Before and after intervention, pain was assessed with visual analog scale (ordinal) and Northwick Park Neck Pain Questionnaire (NPNPQ), disability (ordinal) with Neck Disability Index (NDI), neck muscles strength (bar) using Dynatest and cervical ranges of motion (degrees) with specific neck goniometer. A 24 session exercise program which lasted 12 weeks, two sessions per week, and 45 minutes per session was performed for both groups. Independent t-test or Mann-Whitney U and paired t-test or Wilcoxon were used for comparison between the pretreatment and post treatment test results between groups and within groups, respectively.

    Results

    The mean neck pain (NPNPQ) decreased from 18.23±0.77 to 7.54±4.39 in the stabilization group and from 18.31±3.99 to 11.85±3.89 in the dynamic group (P<0.05). The mean disability (NDI) decreased from 22.69±4.99 to 8.23±4.09 in the stabilization group and from 22.23±4.88 to 14.92±5.54 in the dynamic group (P<0.05). After treatment, neck muscles strength and range of extension increased and both neck pain and disability decreased in the stabilization group compared with the dynamic ones (P<0.05). However, there was no significant difference between two groups regarding flexors and left lateral flexors strength and ranges of flexion, right and left lateral flexion.

    Conclusion

    This study showed that neck specific stabilization and dynamic exercises increase, range of motion, decrease pain and disability. Also specific stabilization exercies was more useful than dynamic procedure.

  • حسام مودی، فاطمه غیاثی، محمد افشار، اصغر اکبری، هانی هراتی، میترا مودی، عبدالصمد شیخ زاده
    زمینه و هدف
    در بزرگسالان ورزش های پلایومتریک به منظور افزایش قدرت عضلات، هماهنگی عصبی-عضلانی و افزایش پرش عمودی استفاده می شود. متاسفانه اطلاعات محدودی درباره اثرات این نوع ورزش ها بر سیستم تنفس وجود دارد، این مطالعه با هدف بررسی اثرات ورزش های پلایومتریک و هوازی بر میزان اتساع قفسه سینه و حجم های ریوی در دانش آموزان دبیرستان انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی 60 دختر و پسر سنین 18-14 سال از طریق نمونه گیری غیر احتمالی و ساده از بین دانش آموزان دبیرستان های زاهدان انتخاب و به صورت تصادفی در یکی از دو گروه دوچرخه سواری (30 مورد) و طناب زدن (30 مورد) قرار گرفتند. هر دو گروه به مدت 12 جلسه، 3 بار در هفته ورزش ها را دریافت کردند. داده ها بر اساس میزان اتساع قفسه سینه (در دو سطح آگزیلاری و گزیفویید)، ظرفیت حیاتی، حجم ذخیره بازدمی، ظرفیت حیاتی حداکثر، حجم بازدمی فشار در ثانیه اول قبل و بعد از ورزش جمع آوری شد. اطلاعات با آزمون های t مستقل و زوج تجزیه و تحلیل شد.
    یافته ها
    میزان اتساع قفسه سینه در ناحیه آگزیلار در گروه دوچرخه سواری از 10±76 سانتی متر به10±4/77 سانتی متر و در گروه طناب زدن از 1/8±7/77 سانتی متر به 7/8±5/78 سانتی متر (001/0P<) و میزان اتساع قفسه سینه در ناحیه گزیفویید در گروه دوچرخه سواری از 9/8±7/68 سانتی متر به 8±70 سانتی متر و در گروه طناب زدن از 6/6±3/71 سانتی متر به 4/6±3/72 سانتی متر ارتقاء یافت (001/0P<). همچنین افزایش معنی داری در حجم های ریوی در دو گروه دیده شد (05/0>P).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که میزان انبساط قفسه سینه و حجم های ریوی متعاقب انجام ورزش های پلایومتریک نظیر طناب زدن افزایش می یابد.
    کلید واژگان: انبساط قفسه سینه, حجم های ریوی, ورزش دوچرخه سواری, ورزش پلایومتریک
  • فاطمه غیاثی، اصغر اکبری
    زمینه و هدف
    وضعیت تحمل وزن وضعیت کاربردی محسوب می شود، اما اطلاعات کمی درباره آن و حس وضعیت زانو در دسترس است. این مطالعه به منظور مقایسه حس وضعیت مفصل زانو در وضعیت تحمل وزن با وضعیت عدم تحمل وزن در زنان و مردان و تعیین اثرات زاویه هدف بر حس وضعیت مفصل زانو انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه مداخله ای روی 44 شخص سالم (22زن و 22مرد) از طریق نمونه گیری ساده غیراحتمالی در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان طی سال 1385 انجام شد. از فرد خواسته می شد که با چشم بسته زانویش را در وضعیت به شکم خوابیده یا در وضعیت ایستاده خم کند. سه زاویه هدف (فلکشن 45، 60 و 90 درجه زانو) توسط هر شخص بازسازی و خطای زوایای بازسازی شده از طریق گونیامتر الکترونیکی اندازه گیری شد. نتایج به صورت خطای مطلق، خطای نسبی وvariable error جمع آوری گردید. داده ها با آزمون تحلیلی واریانس چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    تفاوت قابل توجه ای درخطای زاویه بازسازی شده بین گروه های تحمل وزن و عدم تحمل وزن وجود داشت (P<0.05). درحالی که تفاوت معناداری در خطای بازسازی زاویه در زنان و مردان دیده نشد. همچنین تفاوتی در زاویه هدف نیز وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که اشخاص در وضعیت تحمل وزن بیشتر قادر به شناخت و تعریف زوایا هستند. امکان دارد در وضعیت ایستاده، حجم وسیع تری از اطلاعات آوران های حس عمقی از منابعی جز زانو و مفاصل اندام تحتانی تست شده ارسال گردد.
    کلید واژگان: حس وضعیت مفصل زانو, تحمل وزن, عدم تحمل وزن, خطای بازسازی زاویه, زاویه هدف
    Fatemeh Ghiasi, Asghar Akbari
    Background And Objective
    Weight bearing position is considered as a functional condition. However, available data about it and also knee position sense is little. This study aimed to compare knee joint position sense in weight bearing and non weight bearing positions in men and women, and to determine the effect of target angle on knee joint position sense.
    Materials And Methods
    This interventional study was performed in Zahedan University of medical sciences, Zahedan, Iran in 2006. Forty-four healthy subjects (22 women, 22 men) participated in this study through simple non-probability sampling. Subjects were asked to flex their knees in prone or in standing position, while their eyes closed. Three target angles (45, 60, 90 degrees of knee flexion) were reproduced by each subject. Angle matching errors were measured using an electrogoniometer. Outcomes were collected in form of relative, absolute and variable errors. Data were analyzed using MANOVA test.
    Results
    There was significant difference between weight bearing and non weight bearing positions in terms of angle matching error (P<0.05), while no significant difference was seen between women and men, and also in three target positions.
    Conclusion
    This study showed that subjects are more capable of recognition and identification of the angles during weight bearing position. A larger amount of proprioceptive afferent data may result from sources other than examined knee and lower extremity.
    Keywords: Knee Joint Position Sense, Weight Bearing, Non, Weight Bearing, Angle Matching Error, Target Angle
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال