fatemeh nosrati
-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 143 (بهمن 1403)، صص 2571 -2592زمینه
خودارزشمندی پایین در دوران نوجوانی طیفی از مشکلات عاطفی و رفتاری را پیش بینی می کند. به این ترتیب، شناسایی منابع بالقوه تاثیرگذار بر خودارزشمندی نوجوانان مهم است.
هدفهدف پژوهش حاضر الگوی ساختاری بررسی رابطه رضامندی زوجیت والدین و محبوبیت ایشان در خانواده با احساس خود ارزشمندی و نشاط معنوی فرزندان شاغل در مدارس استعدادهای درخشان بود.
روشروش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان استعدادهای درخشان شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 320 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهر تهران بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های رضامندی زوجیت افروز (1395)، محبوبت والدین (افروز، 1391)، خودارزشمندی (کروگر و همکاران، 2003) و نشاط معنوی (افروز، 1393) پاسخ دادند. جهت ارزیابی الگوی پیشنهادی از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از ویراست 24 نرم افزار AMOS و نسخه 27 SPSS استفاده شد.
یافته هانتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که بین ابعاد رضامندی زوجیت و محبوبیت والدین با ابعاد نشاط معنوی و خودارزشمندی رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت (05/0 ≥P). یافته ها حاکی از برازش مناسب الگوی پیشنهادی با داده هاست. نتایج مدل یابی معادله ساختاری نشان داد که 38 درصد از واریانس نشاط معنوی توسط رضامندی زوجیت و محبوبیت والدینی تبیین می شود. همچنین 80 درصد از واریانس خودارزشمندی توسط رضامندی زوجیت، محبوبیت والدینی و نشاط معنوی تبیین می شود. به عبارت دیگر رضامندی زوجیت و محبوبیت والدینی به طور مستقیم و غیر مستقیم از طریق نشاط معنوی بر خودارزشمندی دانش آموزان اثر مثبت دارند.
نتیجه گیریرضامندی زوجیت و محبت والدین با خودارزشمندی بالاتر نوجوانان مرتبط است. داده ها مقطعی بودند، بنابراین جهت تاثیرات را نمی توان تایید کرد، اما یافته ها از این ایده حمایت می کنند که رضامندی زوجیت و محبوبیت والدین نزد فرزندان باعث افزایش نشاط و خودارزشمندی نوجوان می شود
کلید واژگان: رضامندی زوجیت, محبوبیت والدین, خودارزشمندی, نشاط معنوی, دانش آموزان استعدادهای درخشانBackgroundLow self‐worth during adolescence predicts a range of emotional and behavioural problems. As such, identifying potential sources of influence on self‐worth in adolescence is important.
AimsThe aim of this study was to construct The Relationship between Parents' Marital Satisfaction and Popularity in the Family with Sense of Self-worth and Spiritual Vitality of Children Working in Gifted Schools
MethodsThe research method is descriptive-correlational of structural equation modeling. The statistical population of this study is all talented students in Tehran during the academic year of 1400-1401. The sample consisted of 320 high school students in Tehran who were selected by cluster sampling and responded to Afrooz marital satisfaction scale (2016), Popularity of parent’s scale (Afrooz, 2012), Spiritual vitality scale (Afrooz, 2014) and Self-Worth Scale (Crocker and et al, 2003). To evaluate the proposed model, structural equation modeling was used using AMOS software version 24 and SPSS version 27.
ResultsThe results of correlation coefficient showed that there was a positive and significant relationship between marital satisfaction and parental popularity with dimensions of spiritual vitality and self-worthiness (P< 0.05). Findings indicate that the proposed model fits the data appropriately. Also, 80% of the variance of self-worth is explained by marital satisfaction, parental popularity and spiritual vitality. In other words, couple's satisfaction and parental popularity directly and indirectly through spiritual vitality have a positive effect on students' self-worth. Couple's satisfaction and parental affection are associated with higher adolescents' self-worthiness.
ConclusionThe data were cross-sectional, so the direction of the effects could not be confirmed, but the findings support the idea that couple's satisfaction and parental popularity in children increase adolescent's vitality and self-worthiness.
Keywords: Marital Satisfaction, Popularity Of Parents, Self-Worth, Spiritual Vitality, Gifted Students -
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خودنظارتی توجه بر افزایش میزان توجه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری (ریاضی) است. روش پژوهش، از نوع تک آزمودنی (چند خط پایه) همراه با مداخله و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی با مشکلات ریاضی مدرسه عادی ابتدایی از منطقه 20 تهران که به صورت نمونه گیری هدفمند تعداد 4 دانش آموز پسر با توجه به معیارهای ورود به پژوهش، انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شاخص های اختلال نقص توجه جردن (JADDI)، نسخه پنجم مقیاس هوشی استانفورد- بینه (SB-5) و آزمون معلم ساخته برای ارزشیابی درس ریاضی آزمودنی ها بود. این مطالعه در سه مرحله پایه، مداخله و پیگیری انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل دیداری و محاسبه شاخص های اثربخشی PND و SMD برای میانگین تفاوت های استاندارد استفاده گردید. مقایسه نتایج سه مرحله نشان داد که آموزش خودنظارتی توجه، میزان توجه هر چهار آزمودنی را افزایش داده است و موجب پیشرفت تحصیلی آنان شده است. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که از روش آموزش خودنظارتی توجه در راستای افزایش میزان توجه و همچنین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با مشکلات یادگیری به خصوص مشکلات ریاضی بهره برد.کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, تک آزمودنی, توجه, خودنظارتی توجه, مشکلات یادگیریThe purpose of this research is to investigate the effectiveness of self-monitoring training on the attention and academic progress of students with special learning disorders. The research method was a single-subject type (multiple baselines) with intervention and follow-up. The statistical population of the current study includes all the fourth grade male students with math problems in the 20th district normal school, who were selected by purposive sampling of 4 boys according to the entry criteria. The tools of this research were Jordan's Attention Deficit Disorder Index (JADDI), the Stanford-Binet Intelligence Scale, 5th edition (SB-5) and teacher-made test for evaluating the subjects' math lessons. This study was conducted in three stages: basic, intervention and follow-up. In order to analyze the data, visual analysis and calculation of PND and SMD effectiveness indices were used for the average standard differences. Comparison of the results of three stages showed that self-monitoring training increased the attention and academic progress of all four subjects. Considering the effectiveness of attention self-monitoring training on the attention and academic progress of students with specific learning disorders (math disorder), it can be concluded that primary school teachers should use attention self-monitoring training to improve the attention and academic progress of elementary students with specific learning disorders.Keywords: Learning Disorder, Academic Achievement, Attention, Self-Monitoring Attention, Single Subject
-
زمینه و هدف
چالش هایی ناشی از مراقبت، نگهداری و حمایت های مداوم از کودک با اختلال طیف اتیسم بر روابط اجتماعی مادران این کودکان تاثیر می گذارد و به دلیل رفتار نامناسب فرزندشان و درک نادرست این کودکان توسط جامعه دچار احساس حقارت و ناتوانی، خودسرزنش گری و مقاومت در برابر تجربیات منفی می شوند. بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودشفقتی ذهن آ گاهانه بر احساس تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی در مادران دارای کودک با اختلال طیف اتیسم انجام گرفت.
روشاین پژوهش از نوع روش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایشی و گواه بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل مادران دارای کودک با اختلال طیف اتیسم بود که در کلینیک روان شناسی شهر یزد حضور داشتند. سی نفر از افراد واجد شرایط به شیوه ی نمونه گیری هدفمند براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه گواه 15 نفر و آزمایشی 15 نفر جایگزین شدند. گروه آزمایشی 10 جلسه خودشفقتی ذهن آ گاهانه را به صورت گروهی دریافت کردند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش، شامل مقیاس احساس تنهایی راسل و پیلوا و کورتونا 1993 ، شرم درونی شده کوک 1993 ، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی گریگو و همکاران 2008 بود. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، از طریق آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره با نرم افزار spss24 صورت گرفت.
یافته هانتایج داده های پژوهش نشان داد که خودشفقتی ذهن آ گاهانه در بهبود احساس تنهایی، شرم درونی شده و مولفه های آن از قبیل عزت نفس و کم رویی، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی موثر است (001 / p> 0).
نتیجه گیریبراساس یافته های به دست آمده، می توان گفت، خودشفقتی ذهن آ گاهانه روش کارآمدی در بهبود احساس تنهایی، شرم درونی شده، اجتناب تجربه ای و آمیختگی شناختی در مادران دارای کودک با اختلال طیف اتیسم است. بنابراین، این روش را می توان به عنوان یکی از درمان های مفید و کاربردی برای این مادران درنظر گرفت.
کلید واژگان: آمیختگی شناختی, اجتناب تجربه ای, احساس تنهایی, اختلال طیف اتیسم, خودشفقتی ذهن آ گاهانه, شرم درونی شدهBackground and purposeChallenges caused by continuous care, maintenance and support of a child with autism spectrum disorder affect the social relationships of these mothers and these mothers feel inferior and powerless, self-blame because of their child's inappropriate behavior and the society misunderstands these children. They have resistance to negative experiences. Therefore, this research was conducted with the aim of determining the effectiveness of mindfulness self-compassion training on feelings of loneliness, internalized shame, experiential avoidance and cognitive fusion in mothers with children with autism spectrum disorder.
MethodThis research was a semi-experimental method with pre-test and post-test with experimental and control groups. The statistical population of the present study included mothers with children with autism spectrum disorder who attended one of the psychological clinics in Yazd. Thirty qualified people were selected by purposeful sampling based on the entry and exit criteria and were randomly replaced in the control group (15 people) and the experimental group (15 people). The experimental group received ten mindfulness selfcompassion sessions as a group, and the control group did not receive any intervention. The research tools included Russell, Curtona & Peplau (1993) loneliness scale, Cook's internalized shame (1993), experiential avoidance and Greco, Lambert & Baer (2008) cognitive fusion scale. The research data was analyzed through multivariate and univariate analysis of covariance with spss 24 software.
ResultsThe results of the research data showed that conscious self-compassion is effective in improving the feeling of loneliness, internalized shame and its components such as self-esteem and shyness, experiential avoidance and cognitive fusion. (p<0.001).
ConclusionBased on the findings, it can be said that conscious self-compassion is an efficient method in improving the feeling of loneliness, internalized shame, experiential avoidance and cognitive fusion in mothers with children with autism spectrum disorder. Therefore, this method can be considered as one of the useful and practical treatments for these mothers.
Keywords: Autism Spectrum Disorder, Cognitive Fusion, Experiential Avoidance, Internalized Shame, Loneliness, Mindful Self-Compassion -
این مطالعه به منظور بازسازی درخت تبارزایی اعضای جنس مروارید ماهی Acanthobrama با استفاده از ویژگی های استخوانی انجام شد. برای این منظور 4 گونه از این جنس از حوضه های آب های داخلی ایران شامل A. marmid از حوضه تیگریس، A. persidis از حوضه رودخانه کر، A. microlepis از حوضه دریای خزر، رودخانه بیجار و A. urmianus از رودخانه شهرچای حوضه ارومیه نمونه برداری شد. ماهیان پس از صید توسط دستگاه الکتروشوکر با گل میخک یک درصد، بیهوش و سپس در فرمالین بافری 10 درصد تثبیت شدند. به منظور مطالعه استخوانی تعداد 5 نمونه از هر گونه شفاف سازی و رنگ آمیزی شدند. گونه Abramis brama نیز به عنوان برون گروه انتخاب شد. پس از استخراج تفاوت های استخوانی گونه های مطالعه شده، ماتریکس داده ها، تهیه و برای ترسیم درخت تبارزایی در نرم افزارهای تبارزایی TNT و PAUP قرار داده شدند. براساس نتایج در مجموع 10 صفت استخوانی برای بررسی اعضای متعلق به جنس Acanthobrama شناسایی شدند. اعضای این جنس به دو زیر کلاد شامل A. marmid + A. persidis و A. microlepis + A. urmianus تقسیم شد. مهم ترین صفات جداکننده استخوانی مربوط به ساختار اسکلتی جمجمه عصبی بود که بیش از نیمی از تنوع را به خود اختصاص داد. کاراکترهای مهم این بخش مربوط به تنوع در ساختارهای بخش اتموئید شامل اتموئید فوقانی، جانبی و ومر و همچنین استخوان قاعده ای پس سری واقع در بخش پس سری بود. ویژگی های دیگر مربوط به بخش های مختلف فک، سرپوش آبششی و باله ها بود.
کلید واژگان: رده بندی, سیستماتیک, استخوان شناسی, کلادوگرام, برون گروهThis study was conducted to reconstruct the phylogenetic tree of the members of the genus Acanthobrama using osteological traits. For this purpose, four species, including A. urmianus (from the Urmia basin, ShahrChay River), A. marmid (from the Tigris basin), A. persidis (from the Kor River basin), and A. microlepis (from the Caspian Sea basin, Bijar River) were collected using electrofishing device and then fixed into 10% buffered formalin after anesthesia. For osteological examination, five specimens of each species were cleared and stained. Out-group taxa for phylogenetic analyses was selected Abramis brama. After extracting osteological data of the studied taxa, the data matrix was prepared and was inserted into the TNT and PAUP software to reconstruct phylogenetic tree. Based on the results, a total of 10 osteological characteristics were identified for members of Acanthobrama genus. The studied taxa were divided into two clads, including A. microlepis + A. urmianus and A. marmid + A. persidis. The most important of characteristics was related to the neurocranium, which accounted more than half of the diversity. The important characteristics of this part were related to the diversity in the ethmoid region, including the supra and lateral ethmoid and vomer, as well as basioccipital segment located in the occipital portion. The other features were related to the different parts of the jaw, opercular series and fins.
Keywords: Taxonomy, Systematic, Osteology, Cladogram, Outgroup -
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه بهبود خواندن مبتنی بر نظریه هوش (PASS) بر مشکلات خواندن کودکان با اختلال یادگیری خاص انجام شد. روش تحقیق این پژوهش بصورت مداخله ای و از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کودکان 7 تا 9 سال پسر پایه دوم ابتدایی شهر لاهیجان در سال تحصیلی 00-1399 بود که سابقه ارجاع به مراکز اختلال یادگیری شهر رشت را داشتند (43 نفر). از بین جامعه مذکور تعداد 30 نفر به شیوه در دسترس و سپس بصورت تصادفی به عنوان نمونه در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایدهی شدند. هر دو گروه از طریق نرم افزار ان بک دوگانه (N-Back Dual)، خرده آزمون فراخنای ارقام (Digit span) و آزمون خواندن محقق ساخته مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین گروه آزمایش در 12 جلسه 45 دقیقه ای، 12 دفترچه حاوی تمرین های برنامه بهبود خواندن مبتنی بر نظریه هوش (PASS) را به عنوان مداخله آموزشی دریافت و تکمیل نمودند. در نهایت داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغییری (MANCOVA) و نرم افزار 16-SPSS مورد تجزیه و تحلیل واقع شد. یافته ها نشان داد اجرای برنامه مذکور ضمن تسهیل فرآیندهای پردازش متوالی و پردازش همزمان (01/0>P) که دو فرآیند زیربنایی در خواندن هستند، مشکلات خواندن دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص را نیز کاهش (01/0>P) داده است. در نتیجه می توان برنامه بهبود خواندن مبتنی بر نظریه هوش (PASS) را به معلمان و درمانگران در جهت کمک به دانش آموزان و کودکان با مشکلات خواندن پیشنهاد داد.
کلید واژگان: نظریه هوش پاس, مشکلات خواندن, برنامه بهبود خواندن مبتنی بر نظریه هوش (PASS), اختلال یادگیری خاصThe aim of this study was to evaluate the effectiveness of PASS Reading Enhancement Program (PREP) on reading problems in children with special learning disabilities. The research method of this research is interventional and quasi-experimental with pre-test-post-test design with control group. The statistical population included children aged 7 to 9 years in the second grade of elementary school in Lahijan in the academic year 1399-00 who had a history of referral to learning disability centers in Rasht (43 people). From the mentioned community, 30 people were tested and placed in two groups of 15 people by available means and then randomly as a sample. Both groups were assessed using N-Back Dual software, Digit span and researcher-made reading test. In 12 sessions of 45 minutes the experimental group also received and completed 12 booklets containing PREP program as an educational intervention. Finally the data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA) and SPSS software. Findings showed that the implementation of this program, while facilitating successive processing and simultaneous processing also reduced the reading problems of students. As a result PASS Reading Enhancement Program (PREP) can be offered to teachers and therapists to help students and children with reading difficulties.
Keywords: PASS Reading Enhancement Program (PREP), Reading Problems, PASS Theory Of Intelligence, Special Learning Disabilities (SLD) -
Introduction
Mechanical root canal preparations and irrigation solutions are essential for reducing microbial counts in the root canal system. However, these methods do not completely eliminate microorganisms. Intracanal medicaments are used to further decrease microbial counts. This study aims to assess the cytotoxicity of various intracanal medicaments.
Materials and methodsIn this in vitro study, murine fibroblast cell lines (L929) were cultured in a controlled environment. The MTT assay was employed to evaluate the cytotoxicity of different medicament combinations, including calcium hydroxide and triamcinolone (D1), niosomal doxycycline and triamcinolone (D2), calcium hydroxide (D3), and a combination of doxycycline and triamcinolone (D4). Statistical analysis was performed using ANOVA and Dunnett’s test.
ResultsThe results indicated that D1 and D2 had lower cytotoxicity, while D4 exhibited the highest cytotoxicity. D1 was found to be non-cytotoxic up to a concentration of 500 µg/mL over a period of 72 hours. D2 and D3 showed similar effects up to concentrations of 250 µg/mL and 100 µg/mL, respectively, for 72 hours. In contrast, D4 exhibited cytotoxicity at concentrations above 75 µg/mL at 72 hours.
ConclusionThis study suggests that encapsulating doxycycline in niosomal structures (D2) reduces cytotoxicity in murine fibroblast cell lines (L929) for at least 24 and 48 hours. These findings offer promising implications for the development of endodontic medicaments with improved biocompatibility.
Keywords: Calcium hydroxide, corticosteroid, cytotoxicity, niosomal doxycycline -
زمینه و هدف
لکنت زبان یکی از رایج ترین اختلالات گویایی است. والدین دارای فرزند با لکنت زبان اغلب نگران وا کنش های جامعه، بستگان و نزدیکان هستند. درنتیجه، با تنیدگی و اضطراب بیشتری روبه رو هستند. این وضعیت منبع افزایش تنیدگی بوده و بر سلامت روانی آنها تاثیر می گذارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، تعیین تاثیر آموزش برنامه بخشایش گری بر کاهش تنیدگی مادران دارای فرزند با لکنت زبان بود.
روشاین پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایشی و گواه انجام گرفت. جامعه ی آماری مطالعه ی حاضر، شامل مادران دارای فرزند با لکنت زبان شهر کرج در سال 1401 - 1400 بود. 30 نفر از افراد واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه گواه) 15 نفر (و آزمایشی) 15 نفر (جایگزین شدند. گروه آزمایشی 13 جلسه برنامه بخشایش گری را به صورت گروهی دریافت نمودند و گروه گواه، مداخله ای دریافت نکردند. در این پژوهش، برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه تنیدگی والدینی آبیدین) 1983 (استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کواریانس تک متغیره و چندمتغیره استفاده شد.
یافته هانتایج داده های پژوهش نشان داد که برنامه بخشایش گری در کاهش آشفتگی والدینی، تعامل نا کارآمد والد-کودک، ویژگی های فرزند مشکل آفرین و نمره کلی تنیدگی موثر است (p<0.001).
نتیجه گیرینتایج تحلیل نشان داد که تنیدگی، آشفتگی والدینی، تعامل نا کارآمد بین والد-کودک و ویژگی های فرزند مشکل آفرین مادران دارای فرزند با لکنت زبان در گروهی که برنامه بخشایش گری را دریافت کرده بودند، به صورت معناداری پایین تر از گروهی بودند که برنامه بخشایش گری را دریافت نکرده بودند.
کلید واژگان: برنامه بخشایش گری, تنیدگی, فرزند با لکنت زبان, مادرانBackground and PurposeStuttering is one of the most common speech disorders. Parents with children who stutter are often worried about the reactions of society, relatives and friends. As a result, they face more stress and anxiety. This situation is a source of increased tension and affects their mental health. Therefore, the purpose of the present study was to determine the effect of the nursing program on reducing the stress of mothers with children who stutter.
MethodThis research was conducted as a semi-experimental type with a pre-test and post-test design with experimental and control groups.The statistical population of the present study included mothers with stuttering children in Karaj in 1400-1401. 30 qualified people were selected by purposive sampling and were randomly replaced in the control group (15 people) and the experimental group (15 people). The experimental group received 12 sessions of the remission program as a group, and the control group did not receive any intervention. In this research, Abidin's parental stress questionnaire (1983) and Pianta's parent-child relationship scale (1992) were used to collect data. Univariate and multivariate covariance analysis were used to analyze the research data.
ResultsThe results of the research data showed that the forgiveness program is effective in reducing parental confusion, ineffective parent-child interaction, problematic child characteristics and overall stress score (p<0.001).
ConclusionThe results of the analysis showed that stress, parental confusion, dysfunctional parent-child interaction, and problematic child characteristics of mothers with children with stuttering in the group that received the forgiveness program were significantly lower than in the group There were those who had not received the amnesty program.
Keywords: A child with a stutter, mothers, remission program, stress -
Background and Aim
Marriage has been described as the most important and fundamental relationship among human beings. The research was conducted with the aim of developing and validating an intervention protocol based on the mental security of divorced women.
Materials and MethodsThe research was conducted using a mixed method. The research method inthe quantitative part was a quasi-experiment with a pre-test, post-test design and a control group. The statistical population of this part of the research consisted of all the divorced women of al-Shatar city in 1400-1401. 30 people (15 people in the experimental group and 15 people in the control group) were selected by simple random method. For each investigated factor, considering 12 experts, the minimum acceptable value for CVR is 0.88 and for CVI index is 0.79 based on Lauche table. In the qualitative part, a semi-structured interview and the tools used in the quantitative part were the Connor Davidson Resilience Scale Questionnaire, and the psychological well-being questionnaire.
ResultsIn the quantitative part, the results showed that the intervention protocol based on the psychological security of divorced women is effective on resilience and psychological well-being of divorced women.
ConclusionSeveral factors play a role in the process of forming the mental security of divorced women, and by identifying them in different environments, cultures, and societies, necessary and effective measures can be taken to improve and promote the mental security of divorced women.
Keywords: Psychological security, Divorced women, Resilience, Well-being -
زمینه و هدف
از میان مشکلات رفتاری برونی سازی کودکان، نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای، یکی از رایج ترین مشکلات روان شناختی کودکان است؛ هدف پژوهش حاضر، مقایسه آموزش بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک و آموزش برنامه مدیریت والدین در کاهش نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای و ارتقای تاب آوری این کودکان در مقطع ابتدایی بود.
روش بررسیروش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را مادران منطقه هیجده شهر تهران دارای کودک با نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. از این جامعه 36 نفر از افراد داوطلب واجد شرایط به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. داده ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ازطریق پرسش نامه علایم مرضی کودکان (گادو و اسپرافکین، 1994) و مقیاس های توانمندی اجتماعی-هیجانی و تاب آوری (مرل و همکاران، 2011) جمع آوری شد. مادران به طور تصادفی در سه گروه بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک، برنامه مدیریت والدین و گواه (هر گروه دوازده نفر) قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره و آزمون تعقیبی توکی در نرم افزار SPSS نسخه 24 صورت گرفت. مقادیر احتمال کمتر از 0٫05 از نظر آماری معنادار بود.
یافته هابازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک و برنامه مدیریت والدین در کاهش نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای (0٫001>p) و افزایش مولفه های تاب آوری شامل خودتنظیمی، توانمندی اجتماعی، همدلی، مسیولیت پذیری و کل تاب آوری موثر بودند (0٫001>p). براساس نتایج مقایسه زوجی گروه ها، میان دو گروه دریافت کننده آموزش ، در کاهش نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای و ارتقای تاب آوری و مولفه های آن در دانش آموزان تفاوت معناداری مشاهده نشد (0٫05<p).
نتیجه گیریبراساس یافته ها، بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک و برنامه مدیریت والدین در بهبود نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای و تاب آوری این کودکان اثربخش اند و تفاوت معناداری بین اثربخشی دو مداخله وجود ندارد.
کلید واژگان: بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد-کودک, برنامه مدیریت والدین, نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای, تاب آوریBackground & ObjectivesSome children may show internalizing and externalizing behavior problems in the family or school environment. Among the externalizing behavioral problems of children, oppositional defiant disorder is one of the most common psychological problems. Some researchers emphasize the role of environmental factors in children's psychopathology, including the occurrence of symptoms of oppositional defiant disorder. In other words, the family provides structural and internal dynamics that may result in behavioral problems in children and the behavioral functioning of families. In this research, we explored which family–oriented interventions are more effective in improving the symptoms of stubborn disobedience disorder and increasing resilience. As a result, the present study aimed to compare the effectiveness of play therapy training based on parent–child relationship and parent management program training on reducing the symptoms of oppositional defiant disorder and improving the resilience of these children in elementary school.
MethodsThe current research method was quasi–experimental with a pretest–posttest design with a control group. The study's statistical population included all the mothers of first– to third–grade children with oppositional defiant disorder studying in the boys' primary school in the 18th district of Tehran City, Iran, in the academic year of 2021–2022. The research sample consisted of 36 mothers. They were selected by available sampling and assigned to three groups: play therapy based on the parent–child relationship, parent management program, and control (12 mothers in each group). The inclusion criteria were as follows: diagnosing symptoms of the oppositional defiant disorder in their children, lacking other severe psychiatric disorders such as schizophrenia and obsession or psychological disorders, not receiving medicine in students, lacking a history of physical diseases in students, providing consent of mothers to participate in the research, and participating in all sessions. The exclusion criteria were non–cooperation and the absence of more than two group training sessions. The study data in the pretest and posttest were gathered via Child Symptom Inventory–4 (Gadow & Sprafkin, 1994) and Social–Emotional Assets and Resilience Scales (SEARS) (Merrell et al., 2011). The subjects of the experimental groups (mothers) received play therapy sessions based on the parent–child relationship and parent management program, and no action was taken in the control group. The analysis of research data was done through descriptive (mean and standard deviation) and inferential statistics (multivariate and univariate analysis of covariance tests and Tukey's post hoc test) in SPSS version 24 software. P values less than 0.05 were considered statistically significant.
ResultsFindings showed that play therapy based on parent–child relationship and parent management program were effective in reducing symptoms of oppositional defiant disorder (p<0.001) and in increasing resilience components, including self–regulation (p<0.001), social competence (p<0.001), empathy (p<0.001), responsibility (p<0.001), and total resilience (p<0.001). A pairwise comparison showed no significant difference between the two intervention groups in reducing the variables of oppositional defiant disorder syndrome (p=0.510) and improving resilience components, including self–regulation (p=0.741), social competence (p=0.981), empathy (p=0.427), responsibility (p=0.974), and total resilience (p=0.887).
ConclusionPlay therapy based on parent–child relationships and parent management program effectively improves the children's oppositional defiant disorder symptoms and resilience. Furthermore, there were no significant differences between the effectiveness of the two interventions. Therefore, it is recommended that both interventions be conducted in schools and health centers by psychologists and counselors.
Keywords: Play therapy based on parent–child relationship, Parent management program, Oppositional defiant disorder syndrome, Resilience -
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر کودهای آلی، زیستی و شیمیایی بر برخی ویژگی های کمی و کیفی گیاه دارویی اسفرزه توده محلی ایرانشهر در سال زراعی 98-1397 در شهرستان ایرانشهر، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با شش تیمار و چهار تکرار به اجرا در آمد. تیمارهای کودی شامل کود زیستی فسفات بارور2، کود زیستی فسفات بارور3، کود دامی گاوی، سوپرفسفات تریپل و ورمی کمپوست بودند که با شاهد (عدم مصرف کود) نیز مقایسه شدند. نتایج نشان داد که اثر کودها بر اکثر ویژگی های موردبررسی در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد. تاثیر تیمارها بر ویژگی های شاخص تورم، شاخص سبزینگی و ارتفاع بوته در سطح احتمال پنج درصد معنی دار شد. بیش ترین درصد نیتروژن دانه (24/6) و پتاسیم دانه (42/0) تعداد پنجه در بوته، تعداد سنبله، طول سنبله، وزن تر بوته، شاخص تورم، کربوهیدرات بذر و شاخص سبزینگی تحت تاثیر کود دامی حاصل شد. حداکثر مقدار طول ریشه، ارتفاع بوته، تعداد دانه در سنبله، وزن خشک بوته، وزن هزار دانه، عملکرد بوته، عملکرد در هکتار، موسیلاژ، پروتیین، کلروفیل a، کلروفیل b و کلروفیل کل تحت تاثیر کود ورمی کمپوست به دست آمد. تیمار ورمی کمپوست عملکرد دانه و کلروفیل کل را به ترتیب به میزان 56/46 و 76/32 درصد نسبت به شاهد افزایش داد. هم چنین شاهد و کود زیستی بارور2 به ترتیب بیش ترین میزان تورم و بیش ترین درصد فسفر دانه را به خود اختصاص دادند. به طوربه طورکلی این نتیجه حاصل می شود که کود آلی ورمی کمپوست بر اکثر ویژگی های کمی و کیفی گیاه اسفرزه به نسبت تاثیر بیش تری دارد و استفاده از آن مناسب می باشد.
کلید واژگان: اسفرزه, کود آلی, زیستی, شیمیایی, صفات کمی و کیفیThis study aims at investigating the effect of organic, biological, and chemical fertilizers on some quantitative and qualitative traits of local mass of Iranshahr Isabgol, as a medicinal plant during 2018-2019 crop year in a randomized complete block design with 6 treatments and 4 replications in Iranshahr. Fertilizer treatments are no fertilizer application (control), Phosphate Barvar 2 biofertilizer, Phosphate Barvar 3 biofertilizer, Cow manure, Superphosphate triple, and Vermicompost. The results show that fertilizers’ effect on most traits have been significant at the 1% probabilify level. The effect of fertilizer treatments on plant Height and Carbohydrates has not been significant but it has been considerable on Inflation index and Greenness index at 5% probability level. Maximum number of tillers per plant, number of spikes, spike length, fresh weight of plant, swelling index, Carbohydrate, Seed Nitrogen, Seed Potassium, and Greenness index aree obtained under the influence of manure, and traits including root length, plant height, number of seeds per spike, dry weight Plant, 1000-seed weight, plant yield, yield per hectare, Mucilage, Protein, Chlorophyll a, Chlorophyll b, and Total chlorophyll are obtained under the influence of vermicompost. Vermicompost treatment increases grain yield and total chlorophyll by 46.56% and 32.76%, respectively, compared to the control. Also, control and Phosphate Barvar 2 biofertilizer have had the highest swelling and the highest percentage of Seed Phosphorus, respectively. In general, it is concluded that vermicompost has a greater effect on most quantitative and qualitative traits of Isabgol, and its use is recommended.
Keywords: Isabgol, organic manure, biological, chemical, Quantitative, Qualitative propertises -
The development and implementation of effective, beneficial programs towards restoration, conservation, and appropriate utilization of medicinal plant species are feasible only through the identification of their ecological characteristics. This research was conducted with the objective of investigating the morphological, nutritive, and secondary metabolite characteristics of calotrope wild populations in certain habitats of Baluchestan, as a completely random nested design with three repetitions throughout four cities during February/March 2014. The edaphic properties of habitats were also assessed. The obtained data were compared at a 5% significance level via DMRT. The samples were collected from various regions, including the cities of (1) Iranshahr (Mand-e Bala and Sarzeh villages), (2) Chabahar (Negour and Nalent villages), (3) Nikshahr (Bandaan and Bent villages), and Khash (Baluchkan and central Khash), were compared. Results showed that the majority of the investigated characteristics were significantly different among cities and regions. In this research, Nikshahr city had the highest number of morphological characteristics. The investigated soil in Nikshahr city was more suitable regarding P and K, as compared to other regions. The plants grown in Nikshahr had the highest level of foliar N, Ca, K, and P, the highest level of floral K, and the highest level of P and K in the roots. Forty-two compounds were identified in the aerial organs and root extracts of calotrope. Among the active ingredients, 9-Octadecenamide acid with 8.3% in the aerial organ, Benzyl alcohol with 8.7% in the root, and 2,6,10-Trimethyl,14-ethylene-14-pentadecane with 27.2% in the stem-extracted latex had the highest content in this plant.Keywords: Calotrope, Edaphic factors, morphology, Nutrient elements, Secondary metabolites
-
فصلنامه نوید نو، پیاپی 77 (بهار 1400)، صص 98 -107مقدمه
سقط جنین یکی از موضوعات چالش برانگیز در بسیاری از جوامع است. امروزه از سقط جنین به عنوان معضل سلامت زنان، موضوع اصلی سلامت عمومی و کیفیت مراقبت های بهداشتی و یکی از مهم ترین مسایل مطرح شده در حوزه حقوق باروری و جنسی زنان نام برده می شود. در رابطه با این مسئله که جنین انسان حق حیات دارد یا خیر، اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد که به نوبه خود به اختلاف آرا در خصوص جواز یا عدم جواز سقط جنین منجر شده است. لذا این مطالعه با هدف مروری بر ابعاد مختلف سقط جنین در اسناد بین المللی حقوق بشر انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه مروری، مرور مستندات بدون محدودیت زمانی و با جست وجو در پایگاه های اطلاعاتی PubMed، Scopus، Magiran، SID، Google Scholar و وب سایت سازمان های بین المللی WHO، Center for Reproductive Right، United Nations IPPF، CRR و UNFPA با استفاده از کلیدواژه های سقط جنین، حقوق بشر، حقوق زنان و حقوق کودکان انجام و اعلامیه ها و کنوانسیون های مرتبط با سقط جنین بررسی شد.
یافته هادر بسیاری از اسناد بین المللی ازجمله اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون حقوق کودک، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر، کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر، کنوانسیون های چهارگانه ژنو، اعلامیه حقوق بشر در اسلام و اعلامیه قاهره درباره حقوق بشر به نحو بارزی به حمایت از حقوق بشر و حق حیات پرداخته شده و سقط غیرقانونی جنین تجاوز به حق حیات یک جنین بیان شده است.
نتیجه گیریهرچند در اغلب اسناد بین المللی مربوط به حقوق بشر به طور صریح به مسئله سقط جنین پرداخته نشده است، با استناد به حق حیات که در بسیاری از اسناد بین المللی به آن اشاره شده است، موضوع حق جنین برای زندگی قابل استنباط است.
کلید واژگان: اسناد بین المللی, سقط جنین, حقوق بشر, حق حیاتNavid no, Volume:24 Issue: 77, 2021, PP 98 -107IntroductionAbortion is one of the most challenging issues in many societies. Today, abortion is considered a problem of women’s health, the main issues in the realm of public health and quality of health care, and one of the most important issues in the field of reproductive and sexual rights of females. In addition, there is much disagreement on whether the human fetus has the right to life, which in turn has led to differences of opinion on whether or not abortion is permissible. Therefore, this study aimed to review the concept and different dimensions of abortion in international human rights Documents.
Materials and MethodsThe present review study aimed to examine the universal documents by searching the databases of PubMed, Scopus, Magiran, SID, Google Scholar, as well as the international organizations' websites, such as WHO, Center for Reproductive Rights, United Nations IPPF, CRR, and UNFPA. Moreover, related keywords, such as abortion, human rights, women’s rights, and children’s rights were used and abortion-related declarations and conventions were reviewed in this study.
ResultsMany international instruments have discussed human rights and the right to life, and illegal abortion has been considered the violation of a fetus’ right to life. These instruments include the Universal Declaration of Human Rights, the Covenant on Civil and Political Rights, the Convention on the Rights of the Child, the European Convention on Human Rights, the American Convention on Human Rights, the four treaties of Geneva Conventions, the Declaration of Human Rights in Islam, and the Cairo Declaration of Human Rights.
ConclusionAlthough most international human rights instruments do not explicitly address the matter of abortion, the fetus’s right to life is mentioned in many international instruments and can be deduced from them.
Keywords: Abortion, International instruments, Human rights, Right to life -
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش راهبرد خودنظارتی توجه بر افزایش درک عددی دانش آموزان با مشکلات ریاضی پایه اول دبستان بود.پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه آزمایشی با استفاده از طرح تک آزمودنی از نوع چند خط پایه با آزمودنی های مختلف بود. جامعه آماری پژوهش شامل 6 دانش آموزان دختر با مشکل یادگیری ریاضی در پایه اول دبستان مدرسه سلامت شهرستان کاشان در سال 98-97 بودند که از میان آن ها 3 دانش آموز دختر با مشکل ریاضی در این پژوهش شرکت کردند. به منظور تشخیص اشکالات آزمودنی ها از آزمون تشخیص ایران کی مت (IKMDT)، پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی (DIQ) و فهم عدد جردن (JNST) و برنامه خودنظارتی توجه (SAP) استفاده شد. آزمودنی ها به مدت شش هفته (هفته ای دو جلسه 45 دقیقه ای) تحت آموزش راهبرد خودنظارتی توجه قرار گرفتند. نتایج توسط روش تحلیل دیداری (بصری) و با استفاده از شاخص های گرایش مرکزی و شاخص اندازه اثر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.بر اساس داده های حاصل از پژوهش آموزش راهبرد خودنظارتی توجه موجب افزایش و بهبود مهارت توانایی درک و فهم عدد دانش آموزان با مشکل ریاضی در پایه اول دبستان نسبت به خط پایه همان آزمودنی ها شد.نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش برنامه خودنظارتی توجه سبب افزایش توجه دانش آموزان در حین انجام تکالیف شده و عملکرد تحصیلی آنان را افزایش داد. به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که آموزش راهبرد خودنظارتی توجه بر افزایش درک عددی دانش آموزان با مشکلات ریاضی موثر بود و نقش پیشگیرانه ای در مشکلات ریاضی در سنین بالاتر خواهد داشت.کلید واژگان: خودنظارتی توجه, درک عددی, مشکلات ریاضیThe purpose of the present study was to investigate the effectiveness of attention self-monitoring strategy training on increasing number sense of students with math problems in elementary school. The present study was a quasi-experimental study using a single-pilot multi-baseline design with different subjects. The statistical population of the study consisted of 6 girl students with mathematical learning problems at first grade of elementary school who were studying in Kashan Health School in 2019 from among whom 3 female students with math problems participated in this research. In order to identify the problems of the subjects, IranKey Math Diagnostic Test(1986), Demographic Information Questionnaires, Jordan's Number Sense Test (1995) and Self-monitoring Attention Program were used. Subjects were trained in self-monitoring strategy for 6 weeks (two sessions of 45 minutes per week). Results were analyzed by visual analysis using central tendency indices and effect size index (PND). Based on the results of the research, self-observation strategy training had a positive effect on increasing the ability to understand and comprehend the numbers in students with math problem in the first grade compared to the baseline of the same subjects. The results of this study showed that attention training increased students' attention during homework and increased their academic performance. In general, it can be concluded that attention-based instruction training has been effective in increasing students' numerical understanding of mathematical problems and will have a preventive role in mathematical problems of later ages.Keywords: number sense, math problems, self-monitoring attention
-
انسان امروز از استرس و پیامدهای منفی آن رهایی کامل ندارد. اخیرا به کارگیری سنت های دینی-فرهنگی را به عنوان راهبردی برای مقابله با استرس مطرح کرده اند. کارآزمایی ها و مطالعات پژوهشگران حوزه روان شناسی دین و سلامت نشان داده است که ذکرهای مذهبی موجب کاهش استرس و افزایش آرامش افراد و بیماران می گردد. این در حالی است که تاکنون درباره فرایند این تاثیرات بررسی و تبیین نظری جامعی صورت نگرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسی تحلیلی فرایند اثرگذاری ذکر های مذهبی در کاهش استرس بود. این مطالعه با روش مروری انجام پذیرفت. لذا ضمن بهره گیری از کتب و منابع دینی، از پایگاه های اطلاعاتی؛ Sciencedirect، Pubmed،Magiran ،SID ،Proquest ،Eric،Psychinfo ، Springer ، Ebsco، Noormags نیز جهت جمع آوری آثار(چاپ شده از سال 2019-2000) استفاده شد. پس از جستجو، 36 منبع به دست آمد که نهایتا 19 منبع برای تحلیل انتخاب شدند. پس از گردآوری و تحلیل دیدگاه های مختلف در تبیین اثرگذاری ذکر بر کاهش استرس، نتایج نشان داد دیدگاه های فیزیولوژیکی، شناختی، هیجانی-عاطفی، ذهن آگاهی، دل بستگی، انتظارات تعمیم یافته، پیش گویی خودمحقق کننده و عالم خیال هریک می توانند سهمی در تبیین این فرایند پیچیده و بهبود شناخت ما از این مکانیسم داشته باشند. کاربست تنها یک دیدگاه در تبیین فرایند اثربخشی ذکر بر کاهش استرس ممکن است دید پژوهشگران این حوزه را محدود نماید. در مقابل، دیدگاه ترکیبی و چند رویکردی می تواند کمک بیشتری در فهم و تحلیل این فرایند ارائه نماید. در پایان، تلویحات نظری و کاربردهای علمی این پژوهش آورده شده است.کلید واژگان: ذکر, قرآن, حدیث, استرس, روان شناسیToday, human beings inevitably face stress and its negative outcomes. Recently, application of religious-cultural traditions have been introduced as effective strategies to cope with stress. Clinical trials and studies by researchers in the fields of psychology of religion and health have demonstrated that holy name repetition reduces stress and enhances peace in individuals and patients. However, almost no comprehensive investigation has theoretically interpreted the possible mechanisms involved in this effectiveness. The main objective of the current study was to describe and analyze the approaches explaining mechanisms by which Zikrs reduce stress. In so doing, a review study was conducted. In addition to religious books, the data were also collected through databases, including Sciencedirect, Pubmed, Magiran, SID, Proquest, Eric, Psychinfo, Springer, Ebsco, and Noormags, from 2000 to 2019. Altogether, 36 studies were found and ultimately, 19 studies entered into investigation. Different approaches in explaining the process of the effectiveness of Zikrs on reducing stress were collected and then reflected in the article after describing and interpreting. Findings demonstrated that each of the following approaches may take a part in explaining this complex process, extending our knowledge regarding this mechanisms involved in this effectiveness: physiological perspective, cognitive approach, emotional-affective view, mindfulness-based perspective, attachment-oriented approach, generalized expectancies perspective, self-fulfilling prophecy, and imaginal world paradigm. Application of merely one perspective in explaining the process of the effectiveness of Zikrs on reducing stress may limit the general view of researchers in the field. On the other hand, an integrated, mixed and comprehensive approach may pave the way for a better understanding and analysis of this process. Ultimately, theoretical implications and practical applications of the findings have been discussed.Keywords: Zikr, Quran, Hadith, stress, psychology
-
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های دلبستگی، محبوبیت والدین و اختلال رفتاری- عاطفی در فرزندان جانبازان با و بدون آسیب بینایی اجرا شد. روش آن توصیفی از نوع تحقیقات علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش تمامی جانبازان با و بدون آسیب بینایی ساکن در شهر تهران بودند؛ گروه نمونه 100 نفر جانباز بدون آسیب بینایی و 100 نفر جانباز با آسیب بینایی را شامل می شد که از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در نهایت تعداد 184 نفر کلیه پرسشنامه ها را به صورت کامل تکمیل کردند و نمونه نهایی 184 نفر جانباز با و بدون آسیب بودند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دلبستگی بزرگسالان (کالینز و رید، 1990)، مقیاس محبوبیت پدر (اسدی و افروز، 1393) و چک لیست رفتاری کودک (آخنباخ و رسکرولا،2001) بود. به منظور مقایسه متغیرهای موردنظر از آزمون تی و تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در دلبستگی (05/0<p) ، محبوبیت پدر (23/0=p) و اختلال رفتاری (23/0=p) فرزندان جانبازان با و بدون آسیب بینایی وجود ندارد. به طورکلی می توان نتیجه گرفت که آسیب بینایی به تنهایی ملاک تعیین کننده ای برای محبوبیت، سبک دلبستگی و اختلال رفتاری فرزندان جانبازان با آسیب بینایی نیست.کلید واژگان: سبک های دلبستگی, محبوبیت والدین, اختلالات عاطفی-رفتاری, جانبازانAimThe aim of this study was to compare eye movements of students with and without dyslexia in visual perception tasks.MethodsMethod used in the present research was causal-comparative and the study population consisted of all male and female students of primary schools in the City of Tehran, with and without dyslexia, studying in regular schools (Kherad and Parsa), as well as in the learning disabilities centers (Goharmehr and Taravat) in 96-97 academic year. The sample consisted of 25 dyslexic and 27 normal students who were selected via convenient sampling. The data was gathered using an eye tracking device called SMI-RED. The stimuli were 21 pictures based on TVPS-3 which were presented via the eye tracking devise. Data was analyzed using Mixed ANOVA.ResultsFindings showed that generally there is not significant difference between eye movements of students with and without dyslexia at visual perception tasks. However, by entering the moderator variable of the levels of task difficulty, there were significant differences between two groups in fixation duration and saccade duration.ConclusionIt can be argued that the problems of dyslexic individuals is probably not due to difficulties in visual processing level, but it seems that they have difficulties in the higher levels of psychological processing. When the tasks become more difficult, the attention and processing activities make some differences in eye movements which dyslexic students don’t benefited from those strategies. It is probably possible to change the monotony of the eye movements of dyslexic children by enhancing their visual perception.Keywords: emotional behavioral disorder, Attachment Styles, loveliness to parents, war wounded soldier with, without visual impairment
-
Background and AimThe increased prevalence of infertility and using assisted reproductive technologies including donation procedures has currently become a public concern. The familiarity of midwives with legal and religious aspects of these procedures is a salient issue in their care giving practice. However, this issue has been less considered in the curriculum planning for midwifery students. Thus, this study investigated the effect of workshop and podcast training on midwifery students knowledge and performance in terms of legal and religious aspects of egg donation.MethodsThis quasi-experimental study was conducted among 60 undergraduate midwifery students of Islamic Azad University of Mashhad and postgraduate midwifery students at Mashhad School of Nursing and Midwifery, Mashhad, Iran. The university students in the workshop group were trained through lectures accompanied by PowerPoint files for a total of 6-8 hours, while the podcast group received three separate 25-minute audio files and discussed them in a Telegram-based group. The objective structured clinical examination was also administered before and two weeks after the training course at four stations. To analyze the data, Chi-squared test, paired t-test, and independent t-test were run in SPSS, version 16.ResultsThe mean knowledge scores were significantly different between two groups (P=0.004); however, no significant differences were observed between them in terms of educational performance (P=0.63).ConclusionPodcast-based training using Telegram was more effective in promoting the students knowledge regarding legal and religious issues associated with egg donation compared to workshop training; nevertheless, educational performance increased in the same level using both methods.Keywords: Egg donation, Educational performance, Knowledge, Legal issues, Religious issues
-
بخش تقدیر و تشکر پایان نامه، گونهیمکتوبی است که در آن، دانشجویان کارشناسی ارشد قدردانی خود را نسبت به افرادی ابراز می کنند که در انجام این تحقیق به آنها کمک کرده اند. هدف مطالعه ی حاضر ، بررسی بخش تقدیر و تشکر پایان نامه های دانشجویان ایرانی کارشناسی ارشد رشته های آزفا و آموزش زبان انگلیسی-از نظر ساختار گونهای، گزینهزبانی،ضمیر شخصیترجیحی، و افراد مورد تقدیر- بود. بدین منظور، بخش تقدیر و تشکر 41 پایان نامه (20 پایان نامه ی رشته ی آزفا و 21پایان نامه ی رشته ی آموزش زبان انگلیسی) انتخاب شدند. داده ها براساس الگوی ساختار گونهی هایلند(2004)، چارچوب انتخاب زبانی هایلند و تسه (2004)، و دسته بندی افراد مورد تقدیر و انواع ضمایر شخصی یانگ (2012) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که در کل، ساختار سه-لایه ای هایلند (2004) در هر دو رشته رعایت شدهبود. هر چند، در مطالعه ی حاضر پنج مرحله/گام جدید شناسایی شد که عبارتند از ستایش خدا و پیامبر، حمد و سپاس خداوند، دعای خیر، و حرف پایانی/امضا.دانشجویان هر دو رشته بیش از همه، از راهنمای خود تقدیر و تشکر کرده،و از ضمیر اول شخص «من» برای ابراز تشکر خود استفاده کرده بودند. علاوه براین، هر دو گروه به اتفاق، الگوی عبارت «اسمی» را برای تحقق زبانی قدردانی خود انتخاب کرده بودند. اگرچه داده های مورد بررسی دارای تفاوت هایی بودند، ولی قواعد ثابت این نظام های گونهاینشان می دهد که مدرسان می توانند با آگاه کردن دانشجویان خود درباره ی این قواعد و آموزش چگونگی ابراز بهتر هویت آکادمیک خود، به آنها کمک نمایند. در آخر، برای تکمیل یافته های مطالعه ی حاضر به تحقیقات بیشتری نیاز است.کلید واژگان: بخش تقدیر و تشکر پایان نامه, آموزش زبان انگلیسی, آزفا, ساختار گونه ای, افراد مورد قدردانیThesis acknowledgement is a written genre in which MA graduate students offer their gratitude to individuals, who have contributed to the completion of their study. The aim of the current study was to examine the thesis acknowledgements written by Iranian MA students in the field of Persian Language Teaching to Non-Persian Speakers (Amouzeshe Zaban e Farsi be Kharejian, AZFA) and TEFL in terms of their generic structures, linguistic choice, preferred authorial subject, and acknowledges. To this end, 41 (20 in AZFA and 21 in TEFL) thesis acknowledgement texts were selected. The corpus was analyzed with reference to Hylands (2004) generic structure pattern, Hyland and Tses (2004) linguistic choice framework, and Yangs (2012) category of the acknowledges and subject types. The results showed that, on the whole, Hylands (2004) three-tier structure has been employed in both disciplines. However, five other moves/steps were discovered throughout this study, namely, praising God and His Prophet (PBUH), thanking God, blessing, closing/signing off. In both disciplines, the most acknowledged individuals were advisors. Both groups selected the first-person subject I to extend their thanks. Besides, both groups consented in using nominalization pattern as the linguistic realization of their gratitude. Although the texts analyzed demonstrated variations in the texts, the fixed conventions of theses genre systems suggest that teachers can help their students by raising their awareness of these conventions and showing them how to best construct their academic identity. Finally, additional studies are needed to complement this research.Keywords: Thesis acknowledgements, TEFL, AZFA, generic structure, acknowledgees
-
BackgroundEsophageal carcinoma is a common malignancy in the North East of Iran. Combined modality treatments have been adopted to improve survival in patients with esophageal carcinoma. In this trial, we evaluated the effi cacy and toxicity of a preoperative concurrent chemoradiotherapy protocol in the patients with locally advanced esophageal carcinoma.Materials And MethodsBetween 2006 and 2011, eligible patients with locally advanced esophageal carcinoma underwent concurrent radiotherapy and chemotherapy and 3-4 weeks later, esophagectomy. Pathologic response, overall survival rate, toxicity, and feasibility were evaluated.ResultsOne hundred ninety-seven patients with a median age of 59 (range: 27-70) entered the protocol. One hundred ninety-four cases (98.5%) had esophageal squamous cell carcinoma. Grades 3-4 of toxicity in patients undergoing neoadjuvant chemoradotherapy were as follows: Neutropenia in 21% and esophagitis in 2.5% of cases. Th ere were 11 (5.6%) early death probably due to the treatment-related toxicities. One hundred twenty-seven patients underwent surgery with postsurgical mortality of 11%. In these cases, the complete pathological response was shown in 38 cases (29.9%) with a 5-year overall survival rates of 48.2% and median overall survival of 44 months (95% confi dence interval, 24.46-63.54).ConclusionTh e pathological response rate and the overall survival rate are promising in patients who completed the protocol as receiving at least one cycle of chemotherapy. However, the treatment toxicities were relatively high.Keywords: Esophageal carcinoma, neoadjuvant chemoradiation, survival
-
هدف از این مقاله، بررسی ادراک کودکان از مرگ، بررسی واکنش های کودکان در برابر پدیده مرگ در والدین و آموزش روش های توضیح مرگ و مقابله موثر به آنان می باشد. در این راستا، پیشینه های مذهبی با استفاده از متون معتبر اسلامی و روان شناختی بررسی می شود. داده های به دست آمده با استفاده از روش هرمنوتیکی تحلیل شده و این نتایج به دست آمده است که اولا، کودکان اطلاعات اندکی درباره مرگ و روش های مقابله با آن دارند که می توان پدیده مرگ و روش های مقابله با آن را به کودکان آموزش داد. ثانیا توضیح عینی، صریح و روشن، بیان و ابراز احساسات، شرکت دادن کودک در جلسات مشاوره و توضیح اینکه مرگ پایان زندگی نیست ازجمله روش های موثر برای توضیح این رخداد به کودکان می باشد. افزون بر آن، نتایج نشان داد که استفاده از روش های هنردرمانی از قبیل: ایجاد جعبه خاطرات، استفاده از صداهای موزون و داستان های متناسب با رشد و تحول، داستان های معنوی و قرآنی و نمایش عروسکی نه تنها می تواند در شناخت ما از احساسات کودکان در مورد مرگ والدین موثر واقع شود، روش موثری برای تخلیه هیجانی است به بینش آنان در این زمینه کمک می کند.
کلید واژگان: پدیده مرگ در خانواده, واکنش کودکان, آموزش راهبردهای مقابله, هنردرمانیThe aim of this paper is to study children’s perception of death, analyzing children’s reaction to the phenomenon of parents’ death and teaching them some methods to explicate death and efficiently confront it. In this regard, using Islamic and psychological authoritative texts, religious backgrounds were investigated. The collected data were analyzed through a hermeneutic method. The achieved results indicated that children have little information about death and the ways to face it. However, death phenomenon and the ways to face it could be taught to children. Objective, explicit and clear explanation, expressing feelings, participating children in consultation meetings and explicating the fact that life is endless by the language of children are among the effective methods in this regard. In addition, the results showed that art therapy methods such as creating memory boxes, harmonious sounds and stories appropriate to growth, spiritual and Quranic stories, and puppet shows not only could be effective on our recognition of children’s emotions about parents’ death but also they could be effective methods of emotional discharge and they will be helpful regarding their insights.Keywords: Death in Family, Children's Reaction, Teaching Coping Strategies, Art Therapy -
یکی از اساسی ترین فقدان برای کودکان زمانی رخ میدهد که یکی از اعضای خانواده از جمله پدر و یا مادر دچار مرگ شوند و فرزندان را در سوگ خود غمبار و اندوهناک سازند. کشیدن بار اندوه به همراه ابهام فرایند مرگ و علت آن بسیاری از کودکان را تا سر حد داغدیدگی، افسردگی، و اضطراب و حتی خودکشی سوق می دهد. مرگ یکی از اعضای خانواده ممکن است در اثر ابتلا به بیماری (مثلا سرطان، ایدز) بلایایی طبیعی، تصادفات رانندگی، و یا عوامل دیگر باشد. مرگ برای کودکان توام با ابهام و راز آلودگی است و کودکان نمی تواند آن را درک کنند. ازجمله وظایف اخلاقی در این زمینه درک درست شرایط کودکان وهموار سازی این اتفاق وچنین حادثه هایی برای کودکان است که مورد توجه متون دینی نیز می باشد.والدین توان و علم روشن نمودن پدیده مرگ را برای فرزندان خود ندارند و در این مورد احساس استیصال و ناتوانی می کنند مرگ یکی از اعضای خانواده می تواند قابل پیش بینی، ناگهانی و غیر قابل پیش بینی (مثلا خودکشی)، و یا در اثر بلایای طبیعی (مثل زمین لرزه و توفان) باشد. هر کدام از این انواع مرگ تاثیرات متفاوتی در کودکان می گذارند و نظام خانواده را به نحوی از انحاء دچار مشکل می کنند. نشانگان داغدار شدن در کودکان زیادند که از جمله آن ها می توان به نشانگان فیزیولوژیکی (مثل سردردها)، نشانگان روان شناختی (مثل افسردگی، اضطراب) و مشکلات تحصیلی اشاره کرد. داغداری در اثر فقدان برادران و خواهران نیز اثرات بسیار نامطلوبی در فرایند رشد و سلامت روان کودکان می گذارد که در اصل مقاله به آن پرداخت شده است. مشاوره های روانی برای اعضای خانواده و کودکان می توانند در کنار مشاوره های معنوی به سلامت عاطفی کودکان کمک کنند و آنان را آرام تر سازد. اینگونه مشاوره ها با استفاده از مدل های مختلف روان شناسی و روان درمانی معنوی می توانند در کنار آمدن با کودکان با داغدیدگی کمک کنند وصبر وتحمل آنان را در برابر چنین مشکلی بالا برده؛ از این مرحله به راحتی عبور کنند.کلید واژگان: اخلاق خانواده, غم و اندوه, مرگ عضو خانواده, مشاوره خانواده, صبرو بردباری, نوع فقدان, راهبردهای مقابلهThe major aim of the present article is to point out the problems that may occur in the family following the demise of one of its members especially the negative consequences for the children. In addition, some practical solutions to mitigate the negative effects of such events on children have been offered. The worst incident for a child happens when one of his/her family member passes away. Feeling the deep sorrow of losing a beloved family member besides the ambiguity of the nature of death and its reason may lead most such children to suffer deep depression and anxiety or even cause them to commit suicide. The concept of death is a mysterious and ambiguous theme which cannot be comprehended by children and parents are not able to clarify it for them either. Death of a family member can be predictable or accidental and unpredictable (as in suicide) or may be as a result of natural disasters (earthquake or storm) Each of these sorts of death may bring about different kinds of effects on children and cause the family structure to suffer. There are a number of symptoms which can appear in children after facing the loss of a family member, like physical symptoms (such as headaches), psychological problems (depression and anxiety) and educational problems. Psychological counseling for family member and children can help children's emotional health and spiritual counseling makes them calmer. In order for the children to manage coping with the death of a family member, numerous solutions have been offered among which the following measures can be of great help: children should be taught about the inevitability and irreversibility of death, children's cultural and religious perception should be strengthened, obstacles of their mourning should be removed, they should be given sufficient information about death, their attachment towards God ought to be strengthened and they should be encouraged to replace God instead of the missing person.Keywords: Sorrow_Death of a Family Member_Family Consultation_Missing_Coping Strategies
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.