fatemeh rahmati najarkolaei
-
Anxiety is one of the most prevalent mental illnesses globally. While there are long-established, separate, and bidirectional connections between nutrition, excess body weight, and anxiety, it is still unclear how these variables interact and affect anxiety state. The aim of the current investigation was to determine whether there was a significant interaction between major dietary patterns (DPs) and overweight/obesity status in relation to the chance of anxiety among Iranian individuals in Yazd, Iran.
MethodsThis cross-sectional study was conducted on baseline data of a large Iranian cohort study (Yazd Health Study: YaHS-TAMYZ). Dietary intakes were collected via a validated food frequency questionnaire. Major DPs were identified by principal component analysis (PCA). Then, body weight was assessed via an accurate body analyzer. Anxiety score was also evaluated using the validated scale-21 (DASS-21) questionnaire. Finally, the interaction between DPs and overweight/obesity in relation to the odds of anxiety was assessed using a multivariable adjusted binary logistic regression.
ResultsIn total, 5781 participants were included in the present investigation. Individuals with the highest adherence to "high animal protein" DP and with overweight/obesity state had significantly lower odds of anxiety compared to those with the lowest imitation and normal body weight (P for interaction: 0.03).
ConclusionFindings of the current study revealed that the “high animal protein” DP may be inversely linked to the lower chance of anxiety in participants with overweight/obesity. Yet, further long-term prospective investigations are required to confirm the results.
Keywords: Diet, Anxiety, Body Mass Index, Health, Nutritional Sciences -
مقدمه
خلاقیت از مهم ترین مهارت های موردنیاز پرستاران است و از طریق آموزش طراحی شده مانند چندرسانه ای آموزشی می توان این مهارت را ارتقا داد. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر الگوی طراحی آموزش مریل در قالب چند رسانه ای آموزشی بر خلاقیت پرستاران بود.
روش کارپژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون باگروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی پرستاران بیمارستان بقیه الله(عج) شهرتهران بود. ابزار گردآوری داده ها آزمون خلاقیت عابدی بود. باروش نمونه گیری تصادفی ساده 80 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند که به دو گروه مورد آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پیش از شروع دوره آزمون خلاقیت بر روی پرستاران اجرا شد و پس از آن گروه آزمایش با چندرسانه ای طراحی شده مبتنی بر الگوی مریل به مدت 7 هفته آموزش دید و گروه کنترل به روش سنتی آموزش دید. پس از پایان دوره آزمون خلاقیت بر روی پرستاران دو گروه اجرا شد و داده ها گرد آوری شد. با استفاده از نرم افزار SPSS22مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایجنتیجه تحقیق نشان داد الگوی طراحی آموزش مریل در قالب چند رسانه ای آموزشی در مقایسه با روش سنتی بر خلاقیت پرستاران تاثیر داشته است (01/0P= 174/12 F=).از نتایج دیگر تحقیق آن بود الگوی طراحی آموزش مریل در قالب چند رسانه ای آموزشی در مقایسه با روش سنتی بر خرده مقیاس های ابتکار،انعطاف و بسط تفکر سیالی تاثیر معنی دار داشت (05/0<p).
نتیجه گیرینتیجه تحقیق نشان داد به کارگیری الگوی طراحی آموزش مریل در قالب چند رسانه ای آموزشی خلاقیت پرستاران تاثیر معنا دار دارد.
کلید واژگان: آموزش, خلاقیت, طراحی آموزشی, چندرسانه ای آموزشی.پرستارانIntroductionThe present study aimed to examine The effect of Merrill instructional design model in the form of multimedia education on nurseschr('39') creativity
MethodsCreativity is one of the most important skills needed by nurses and this skill can be improved through designed training such as multimedia training The present study was a quasi-experimental or pretest-posttest design with a control group. The statistical population of this study included all nurses of Baqiyatallah hospital in Tehran. The data collection tool was Abedichr('39')s patient creativity test. Simple random sampling method was used to select 80 individuals who were divided into experimental and control groups. The creativity test was performed on nurses before the start of the course, and then the experimental group was trained for 7 weeks on a multimedia design based on the Merill model. Two groups were used and data were collected and analyzed by SPSS 21 software.
ResultsThe results showed Merrill instructional design model in the form of multimedia compared with traditional methods had significant impact on Nurses creativity(F=12.174,p=0.01). The results also showed Merrill instructional design model in the form of multimedia compared with traditional methods had significant impact on Subscales of originality, flexibility, elaboration and Subscale fluency(P <0.05).
ConclusionsThe results showed that the use of Merrill instructional design model in the form of multimedia had a significant effect on nurseschr('39') creativity
Keywords: Creativity, Educational multimedia, Instruction, Instructional design, Nurses -
زمینه و هدفبه نظر می رسد آموزش در ارتقاء دانش، بهبود الگوهای غذایی افراد و انتخاب های غذایی سالمتر تاثیر گذار است. لذا این مطالعه با هدف تعیین تاثیر برنامه آموزشی بر دانش، نگرش و عملکرد مصرف کنندگان در مورد استفاده از برچسب های مواد غذایی انجام گرفت.مواد و روش هامطالعه مقطعی حاضر از نوع مداخله نیمه تجربی بوده و بر روی 250 نفر از کارکنان دانشکده علوم پزشکی سیرجان انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته شامل پنج قسمت بود: اطلاعات دموگرافیک، سوالات مرتبط با دانش، نگرش، عملکرد و در نهایت نظرسنجی در خصوص برچسب های مواد غذایی و ویژگی های آنها. آموزش بصورت سخنرانی در قالب 2 جلسه 120 دقیقه با فاصله یک هفته همراه با بحث گروهی و آموزش مشارکتی بود. مطالعه حاضر فاقد گروه کنترل بوده و بصورت قبل و بعد انجام شد. شش هفته پس از اجرای برنامه آموزشی، پرسشنامه ها مجددا توسط نمونه ها تکمیل گردید .
یافته ها: محدوده سنی این کارکنان 21 تا 57 سال و 85/3% آنها متاهل بودند. نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان داد که میانگین نمرات دانش قبل از آموزش 3/28± 11/38 بود که متعاقبا پس از آموزش به 2/42± 20/92 افزایش یافت. میانگین نمرات نگرش از 5/43± 29/48 به 4/79 ± 30/31 تغییر یافت؛ علاوه بر این، میانگین نمرات عملکرد از 3/31± 12/62 به 2/15± 17/88 افزایش یافت. نتایج حاکی از اختلاف معنادار میانگین نمره آگاهی 0/001˂ P، نگرش 0/03=P ، و عملکرد 0/001˂ P قبل و بعد از آموزش می باشد.
نتیجه گیری: باتوجه به این که بین نمره دانش، نگرش و عملکرد کارکنان دانشکده علوم پزشکی سیرجان قبل و بعد از آموزش اختلاف معنی داری وجود دارد لذا استفاده ازروش آموزش مستقیم درخصوص برچسب های مواد غذایی پیشنهاد میگردد.کلید واژگان: برچسب های غذایی, جدول حقایق تغذیه ای, دانش, نگرش, عملکردBackground and ObjectiveEducation seems to be more effective in improving peoplechr('39')s knowledge, their dietary patterns and healthier food choices. Therefore, this study was conducted to determine the effects of education programs on the consumerschr('39') knowledge, attitude and performance towards using food labels.Materials and MethodsThe present cross-sectional study was performed on 250 employees of Sirjan University of Medical Sciences, Iran. The data collection tool was a self -administrated questionnaire which included 9 demographic information questions, 7 knowledge-related questions, 4 attitude questions, 5 performance questions and 5 comment questions about food labels and their characteristics. The education was in the form of lectures in the form of 2 sessions of 120 minutes with an interval of one week with group discussion, and participatory training. This study did not have a control group and had a before and after study design. 6 weeks after the training program, the questionnaires were completed again by the subjects.ResultsThe age range of these employees was between 21 and 57 years and 85.6% of them were married. The results of this study showed that the mean score of knowledge before the training was 11.38 ± 3.28 which consequently increased to 20.92 ± 2.42 after the education. The mean attitude score changed from 29.48 ± 5.43 to 30.31 ±4.79; In addition, the mean performance score increased from 12.62 ±3.31 to 17.88± 2.15. The results showed a significant difference between the mean scores of knowledge P ˂ 0.001, attitude P = 0.03 and performance P ˂ 0.001 before and after the education.ConclusionSince there is a significant difference between the knowledge, attitude and performance scores of the Sirjan University of Medical Sciences’ staff before and after the education, the use of direct education method on the subject of food labels is recommended.Keywords: Food labels, Nutrition facts label, Knowledge, Attitude, Practice -
زمینه و هدف
موثرترین راه برای پیشگیری از انتقال HIV/AIDS، ارتقاء آگاهی و اصلاح باورهای های بهداشتی در خصوص رفتارهای پیشگیرانه پرهیزی در جوانان و نوجوانان است. هدف از انجام این پژوهش تعیین تاثیر برنامه آموزشی مبتنی بر مدل اعتقاد بهداشتی در تغییر باورهای بهداشتی درخصوصHIV/AID S در دانش آموزان دبیرستان های دخترانه منطقه 8شهر تهران بود.
روش هامطالعه حاضر یک مطالعه نیمه تجربی، شامل 465 نفر از دانش آموزان سال اول دوم و سوم دبیرستان درگروه مداخله و گروه شاهد بود که از دو دبیرستان منطقه 8 تهران بطور تصادفی ساده انتخاب شدند. انتخاب دانش اموزان به صورت سرشماری بود. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه ای محقق ساخته شامل 47 سوال در 8 بخش شامل اطلاعات دموگرافیک ، سوالات اگاهی و سوالات مربوط به 5 سازه الگوی اعتقاد بهداشتی(شدت و حساسیت درک شده ،منافع و موانع درک شده و خودکارامدی) بود .CVR و CVI و آلفای کرونباخ کل سوالات به ترتیب عبارت بود از: 77/0 و 92/0 و 83/0. پس از انجام پیش آزمون در هر دو گروه، گروه مداخله با روش پرسش و پاسخ و سخنرانی در یک جلسه در خصوص آگاهی، ادراک و باورهای غلط در خصوص بیماری ایدز و رفتارهای پیشگیرانه آموزش دیدند و گروه کنترل در این خصوص آموزشی ندیدند. مجددا بعد ازدو ماه از مداخله، داده ها جمع آوری و نهایتا با نرم افزار آماری SPSS 18 و ازطریق آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج بیانگر این بود که مداخله آموزشی انجام شده بر اساس الگوی مذکور نه تنها بر روی بهبود آگاهی(05/0>P) ، حساسیت درک شده ، شدت درک شده ، منافع درک شده، خودکارآمدی موثر بود بلکه موجب کاهش موانع درک شده دانش آموزان در خصوص اتخاذ رفتارهای پیشگیری نیز شد. (001/0>P)
نتیجه گیرینتایج این مطالعه حاکی از تاثیر مداخله آموزشی بر اساس الگوی اعتقاد بهداشتی بر سازه های اعتقادات بهداشتی مرتبط با HIV/AIDS بود.لذا کار برد مطالعه حاضر در برنامه های آموزش بهداشت مدارس پیشنهاد میگردد.
کلید واژگان: آموزش, HIV, AIDS, دانش اموز, پیشگیری اولیهBackground and AimThe most effective way to prevent transmission of HIV / AIDS, health promotion knowledge and beliefs about preventive behaviors and abstinence is in adolescents and youths. This study aimed to examined the effects of an educational program on perceptions of high school female students regarding HIV /AIDS based on health belief model (HBM) in Tehran,Iran .
MethodsThis quasi-experimental study was performed in two girls high schools of region 8 of Tehran by simple random sampling . Participants) N=465) selected among 9th, 10th and 11th grades by census method . Accordingly, all students in these degrees were selected if they had been satisfied to participate in the study. Data were collected using a valid self- administered questionnaire based on HBM including 8 items (47items) demographic questions, knowledge , perceived barriers , perceived benefits , perceived severity and perceived susceptibility and self-efficacy at initial and 2- month follow up of the study. CVR, CVI and Cronbachchr('39')s alpha of the total questions were: 0.77, 0.92 and 0.83, respectively.
The intervention group were educated through an educational package based on HBM through lectures and question and answer in one session . Two months after intervention all data were gathered and analyzed using descriptive and analytic analysis such as ANCOVA using SPSS Ver. 18.ResultsTwo groups were the same at the beginning of the study in terms of all variables . However, there were significant differences between two groups in terms of knowledge)P<0.05 ( and all health belief model constructs at 2- month follow up (P<0.001).
ConclusionThis study indicated the educational intervention could improve health perceptions of HIV/AIDS among students. Thus, use of this study will suggest that school health education programs .
Keywords: Education, HIV, AIDS, Students, Tertiary Prevention -
BACKGROUND
Nurses’ knowledge and Experience with Health Literacy can affect the treatment process, improving the quality of health care and effectively communicating with all clients. Evaluation of nurses’ knowledge and experience requires a reliable instrument. This study aimed to translate cross‑cultural adaptation and testing of Health Literacy Knowledge and Experience Survey (HL‑KES).
MATERIALS AND METHODSThis cross‑sectional methodological study was done during 2018–2019. The study was carried out in two stages: the first phase was designed to obtain a translation and cross‑cultural equivalent of the (HL‑KES), based on the World Health Organization (2018) and the Sousa and Rojjanasrirat (2011) Guidelines in six steps: preparation, forward translation, reconciliation, back translation, back translation review and pretesting and cognitive debriefing of the translated questionnaires. The second phase was conducted to evaluate the psychometric properties of the questionnaire.
RESULTSThe content validity index and content validity ratio values of all items were >0.62 and 0.79, respectively. Based on the Kuder–Richardson formula, the reliability of the knowledge dimension was reported as 0.7. Furthermore, split‑half coefficient for inter‑rather reliability and test–retest were 0.76 and 0.96, respectively. The reliability of their experiences with the HL‑KES was measured using Cronbach’s alpha, in which it was 0.82.
CONCLUSIONSThe Persian version of the instrument for assessing nurses’ knowledge and experience with health literacy had good validity and reliability. It is recommended that it should be used in educational, clinical environments, and also in future research studies.
Keywords: Assessment instrument, cross‑cultural, knowledge, nursing, psychometric properties, reliability, validity -
Background
Overweight in adults has increased significantly in developed countries in recent decades. This problem has attracted interests of researchers in the field of nutrition knowledge.
ObjectivesThe purpose of this study is to evaluate the validity and reliability of the Persian version of the dietary habits and nutritional knowledge questionnaire and the nutrition knowledge questionnaire for adults, and to confirm their structural model in the Iranian population.
MethodsA sample of 300 hospital employees from a hospital in Mashhad, Iran, participated in this study and completed the questionnaires. The questionnaires were translated using the forward-backward translation method. Psychometric evaluation of the Persian version of the questionnaires with a total 5 subscales was assessed based on content validity and construct validity using confirmatory factor analysis. Internal consistency and test-retest reliability were evaluated using Chronbach’s alpha and intra-class correlation coefficient, respectively.
ResultsFor qualitative content validity, the content validity index scores for all items were ≥ 0.80 and the content validity ratio scores were 0.91, 0.87, 0.84, 0.9, and 0.85 for all subscales. The Persian version of the questionnaires were confirmed by calculating confirmatory factor analysis models fit indices. The internal consistency figures for the Nutrition knowledge questionnaire for adults subscales were 0.7, 0.75, and 0.73 and for the total scale was 0.78; for the dietary habits and nutritional knowledge questionnaire were 0.71 and 0.7 and for the total scale was 0.74. The intra-class correlation coefficient were 0.97 and 0.95 for the total scale of nutrition knowledge questionnaire for adults and the total scale of dietary habits and nutritional knowledge questionnaire respectively.
ConclusionsThe findings show that the Persian version of the questionnaires has good content validity as well as acceptable validity and reliability
Keywords: Construct Validity, Dietary Habits, Nutrition Knowledge, Forward-Backward Translation, Psychometric Evaluation, Reliability, Validity -
Education of Teachers with Chronic Low Back Pain Based on Integrative Model of Behavioral PredictionBackgroundIndividuals suffering from chronic low back pain (CLBP) experience major physical, social, and occupational disruptions. Strong evidence confirms the effectiveness of Alexander technique (AT) training for CLBP.ObjectivesThe present study applied an integrative model of behavioral prediction (IM) to design AT training for education of teachers with CLBP.MethodsThis was a quasi-experimental study conducted on female teachers with non-specific LBP in southern Tehran in 2014. The intervention group consisted of 42 teachers (AT training based on IM) and the control group included 35 teachers (AT training only). The validity and reliability of the 108-item AT questionnaire based on IM constructs were confirmed using content validity (CVR 0.87, CVI 0.96) and Cronbach’s α (0.84). Data were analyzed by Independent and Paired Sample t-test, Mann-Whitney U test, Wilcoxon, and covariance.ResultsThe results of the study indicated that AT behaviors, skills and abilities, direct and indirect perceived behavioral control, indirect subjective norms, direct and indirect attitude, and perceived risk were higher in the intervention group three months after the intervention (all P values < 0.05). Disability score (P < 0.001), hand to floor test (P = 0.023), and pain frequency (P = 0.022) showed a significantly higher reduction in the intervention group.ConclusionsThe IM educational framework coupled with AT training may facilitate applying AT directions and finally, lead to pain reduction in CLBP.Keywords: Complementary Treatment, Educational Model, Low Back Pain, Teachers
-
زمینه و هدفاز آنجا که سبک زندگی هر فرد و جامعه برآمده از آموزه های اعتقادی و ارزشی حاکم بر جامعه است، کسب آگاهی های لازم در خصوص مفهوم سبک زندگی و باورهای دینی و تعامل این دو مقوله با سلامت معنوی امری ضروری می نماید. لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزه های دینی سبک زندگی اسلامی بر ارتقای شاخصه های سلامت معنوی در سربازان وظیفه پادگان نظامی انجام شد.روش هامطالعه حاضر به صورت نیمه تجربی انجام شد. جامعه آماری شامل همه سربازان وظیفه تحت پوشش یک دانشگاه نظامی و پادگان منتخب شهر تهران در سال 1394 بودند. تعداد 160 نفر (80 نفر در گروه مداخله و 80 نفر در گروه شاهد) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از آزمون بهزیستی معنوی Palutzian و Ellison (1982)، آزمون سبک زندگی اسلامی کاویانی (1388) و آزمون سلامت معنوی تهیه شده در مرکز طب و دین دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله در قبل و بعد از مداخله استفاده شد. گروه مورد مداخله توسط مربی روحانی تحت 8 ساعت آموزش سبک زندگی اسلامی مستقیم در طی 2 روز همراه با چند رسانه آموزشی قرار گرفتند. پرسشنامه ها قبل و بعد از مداخله توسط دو گروه تکمیل شد.یافته هانتایج نشان داد که اثر مثبت مداخله آموزشی سبک زندگی اسلامی در سربازان روی متغیر بهزیستی معنوی معنی دار بوده است (001/0P<). اثر آموزش روی مولفه های رابطه انسان و خدا، رابطه انسان و آخرت، اخلاق فردی و اجتماعی، رابطه انسان و هستی، رابطه انسان و دیگران و نمره کل آزمون سلامت معنوی دانشگاه معنادار بوده است (05/0P<). اثر مداخله روی سبک زندگی اسلامی معنی دار بود (001/0>P) اما در مقیاس اجتماعی، باورها، عبادی، خانواده و امنیتی- دفاعی معنی دار نبود.نتیجه گیریاثر آموزش سبک زندگی اسلامی روی مولفه های سلامت معنوی و بهزیستی معنوی معنی دار بود و لذا مداخلات آموزشی مستقیم با همراهی نرم افزار آموزشی می تواند موجب ارتقای شاخص های سلامت معنوی در سربازان گردد.کلید واژگان: آموزش چندرسانه ای, سبک زندگی اسلامی, شاخص های سلامت معنوی, سربازانBackground And AimSince the lifestyle of each individual and society is influenced by the teachings of the beliefs and values of the society, it is essential to obtain the knowledge about the concept of lifestyle and religious beliefs and the interaction of these two categories with spiritual well-being. This study aims to investigate the influence of Islam on lifestyle education to promote spiritual health among military personnel (soldiers) at the military base in Tehran, Iran.MethodsThis is a quasi-experimental study. The study population consisted of all soldiers under the supervision of a military university and the selected barracks in Tehran, Iran during 2016. Participants were 160 soldiers divided into two groups (80 in the experimental group and 80 in the control group). To measure the variables of the study, the spiritual well-being scale (SWB) by Paloutzian and Ellison (1982), Kavianis Islamic life style questionnaires and the spiritual health questionnaire developed by center of medicine and religion of Baqiyatallah university were all used before and after the intervention. The experimental group underwent 8 hours of direct Islamic lifestyle training by a spiritual mentor during two days with educational multimedia. Questionnaires were completed before and after the intervention by the two groups.ResultsThe positive effect of Islamic lifestyle intervention on spiritual well-being was statistically significant (P0.05).ConclusionThe effect of Islamic life style training on the components of the spiritual health and the spiritual well-being was significant and thus direct educational interventions with the help of educational programs can cause a spiritual healths indicators upgrade in soldiers.Keywords: Spiritual Health, Islamic Lifestyle, Multimedia Education, Soldiers
-
مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران، سال بیستم شماره 1 (پیاپی 97، فروردین و اردیبهشت 1397)، صص 22 -30مقدمهنتایج پژوهش های پیشین نشان داده اند که برخی از اجزای غذایی می توانند با کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) مرتبط باشند، اما مطالعات اندکی به بررسی ارتباط بین دریافت غذاهای فوری و این بیماری پرداخته اند. هدف از این مطالعه ی مورد- شاهدی، بررسی ارتباط بین مصرف غذاهای فوری با NAFLD در مردان بود.مواد و روش هااین مطالعه بر روی 100 مورد NAFLD و 300 شاهد نرمال همسان شده بر اساس سن در استان یزد انجام گرفت. از تمام افراد، پرسش نامه ی نیمه کمی بسامد خوراک 147 قلمی و پرسش نامه ی ساده فعالیت بدنی جمع آوری شد. قد و وزن افراد به روش استاندارد اندازه گیری شد. کل غذاهای فوری دریافتی از مجموع سوسیس، کالباس، همبرگر و پیتزا به دست آمد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t مستقل، مجذور کای دو و رگرسیون لجستیک انجام شد.یافته هامیانگین مصرف غذاهای فوری در موردها نسبت به شاهدها بالاتر بود (به ترتیب 3/7±5/19 در برابر 2/4±5/10 گرم در روز). مصرف بیشتر غذاهای فوری به میزان قابل توجهی با مصرف بیشتر انرژی، پروتئین، کل چربی، اسیدهای چرب اشباع، کلسترول، کولا، آب میوه های صنعتی و گوشت قرمز و مصرف کمتر میوه ها، سبزی ها، حبوبات و لبنیات در ارتباط بود. مصرف بیشتر غذاهای فوری با افزایش خطر NAFLD همراه بود (نسبت شانس 83/3؛ فاصله اطمینان 95% :97/7-84/1، 0001/0=P). این ارتباط پس از تعدیل برای عوامل مخدوش کننده ی سن، سیگار کشیدن، فعالیت بدنی، نمایه ی توده ی بدنی و انرژی دریافتی، با اندکی کاهش در نسبت شانس، معنی دار باقی ماند (نسبت شانس 31/3؛ فاصله اطمینان 95%: 38/8-31/1، 009/0=P).نتیجه گیریبراساس نتایج مطالعه ی حاضر، رابطه ی مثبت قابل توجهی بین دریافت غذاهای فوری و خطر NAFLD در مردان وجود دارد. تحقیقات بیشتر در زمینه ی عوارض احتمالی مصرف غذاهای فوری مورد نیاز است.کلید واژگان: کبد چرب غیرالکلی, غذاهای فوری, مورد, شاهدیIntroductionAlthough previous investigations have shown that some dietary components can be associated with non-alcoholic fatty liver disease (NAFLD), few studies have investigated the association between fast food intake and this disease. The aim of this case-control study was to examine the relationship between fast food intake and NAFLD in male adults.Materials And MethodsThis study was conducted on 100 NAFLD cases and 300 age-matched normal controls. Total data were collected using a 147-item semi-quantitative food frequency questionnaire (FFQ) and physical activity questionaire. Height and weight were measured by standard methods. Data were analyzed using chi-square, t tests and logistic regression model and PResultsMean fast food consumption in cases were higher than controls (19.5±7.3 vs 10.5±4.2 gr/day, respectively). Higher intake of fast foods was significantly associated with higher intakes of energy, protein, total fat, saturated fatty acids, cholesterol, cole, artificial juices and red meats and lower intakes of fruits, vegetables, legumes and diary products. A higher fast food intake was associated with a higher risk of NAFLD (OR, 3.83; 95%, CI 1.84-7.97; PConclusionsThere was a significant positive relationship between fast food intake and NAFLD in males, emphasizing the need for raising more awareness among individuals on the possible complications of fast food consumption, to decrease their consumption and reduce risk of disease.Keywords: Non, alcoholic fatty liver disease, NAFLD, Fast food, Case control
-
BackgroundOne of the many tasks of rural health houses (HHs) is to provide health education for rural clients.ObjectivesThe purpose of this study was to assess the conditions and responsibilities of HHs regarding health education.MethodsThrough systematic random sampling, 1600 HHs were selected during April-September 2011. Besides the characteristics of HHs, type of training, audience groups, time of education, number of participants, and reasons for educational classes were requested in a written format from the selected HHs. Data were analyzed using Excel 2007 and SPSS version 16.ResultsIn total, 21.9% of HHs had no group education within the first 5 months. Most education was related to the field of reproductive health, followed by intestinal diseases. The largest target group included mothers eligible for family planning. The mean duration of education was 33.6 minutes per week. Based on the findings, 55% of training was conducted due to provincial health priorities.ConclusionsAlthough cardiovascular diseases, road traffic accidents, and cancers are the major causes of mortality in Iran, most education concentrated on reproductive health, as well as mother and child health. Therefore, modifications in educational methods and planning are necessary.Keywords: Evaluation, Rural Health Center, Health Education
-
زمینه و هدففن آوری تلفن همراه در دانشگاه ها به شکلی روزافزون گسترش یافته است و این در حالی است که پژوهش های انسانی اجتماعی معطوف به آن نادر است. هدف از پژوهش حاضر، آسیب شناسی و ارایه مدل مفهومی به کارگیری تلفن همراه در دانشجویان نظامی در سال 1395 می باشد.روش هامطالعه حاضر یک پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوی مضمونی می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته به همراه بررسی اسناد و مدارک بود. مصاحبه به صورت نیمه ساختار یافته با 11 نفر از خبرگان حوزه رسانه و ارتباطات به صورت هدفمند صورت گرفت.جهت تحلیل یافته های مصاحبه از تحلیل مضمون یعنی کدگذاری توصیفی، کدگذاری تفسیری و یکپارچه سازی از طریق مضامین فراگیر استفاده گردید.یافته هاطبق یافته های بدست آمده از این مطالعه، در مجموع سه کارکرد و سه کژکارکرد بعد علمی- آموزشی، فرهنگی- اجتماعی و ارتباطی و 35 شاخص به عنوان آسیب های مثبت و منفی تلفن همراه تعیین گردید. همچنین در مجموع سه بعد درون فردی، محیطی و سازمانی برای ارتقای قابلیت ها و مقابله با تهدیدات تلفن همراه و 15 شاخص به عنوان راهکار برای ارتقای قابلیت ها و مقابله با تهدیدات تلفن همراه معرفی گردید.نتیجه گیریکاهش پیامدهای منفی و ارتقای کاربرد مثبت تلفن همراه در حوزه ارتباطی، آموزشی و فرهنگی اجتماعی در دانشجویان نظامی باید مورد توجه قرار گیرد.همچنین این مطالعه میتواند به عنوان مطالعه اکتشافی جهت استفاده در دانشجویان نظامی مدنظر قرار گیرد.کلید واژگان: آموزش, آسیب شناسی, تلفن همراه, تحقیق کیفی, دانشجویانBackground And AimCell phone technology in universities is growing exponentially, while related social research is rare. The purpose of this study was to identify the pathology and provide the conceptual model of cell phone use in military students during 2017.MethodsThis study was a qualitative study using thematic content analysis. Semi-structured interviews and literatures were used to collect data. The semi-structured interview was conducted with 11 media and communications experts by a purposeful sampling method. To analyze the data, descriptive coding, interpretive coding and overarching themes were used.ResultsThree functions and three malfunctions of scientific-educational, cultural-social and communication dimensions were identified, and 35 indicators were determined as positive points and negative damages of cell phones in military students. In addition, three intra-personal, environmental and organizational dimensions were developed to enhance the capabilities and address mobile threats, and 15 indicators were identified as strategies to improve the capabilities and address the threats of the cell phone.ConclusionReducing the negative consequences and promoting the positive use of mobile phones in the field of communication, educational and cultural-social in the military university students should be considered. Also, this study can be considered as an exploratory study for using in military students.Keywords: Education, Pathology, Qualitative Research, Students, Smartphone
-
مقدمهارتقای بهداشت روانی محیط مدارس به عنوان یکی از مهمترین ابعاد توسعه و بهسازی منابع انسانی بوده و در چند دهه اخیر نیز توجه سازمان های آموزشی را جلب کرده است. مطالعه حاضر با هدف اثربخشی ابزار چندرسانه ای محقق ساخته بر فرسودگی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان ناتوان ذهنی آموزش پذیر انجام شد.مواد و روش هااین مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل در سال 1394 اجرا شد. جامعه مورد مطالعه از دانش آموزان پسر ناتوان ذهنی مقطع دبیرستان استان البرز شامل 40 دانش آموز که از طریق نمونه گیری تمام شمار انتخاب و در دو گروه مداخله و کنترل (20 نفری) به صورت تصادفی گنجانده شدند. گروه مداخله در طول یک ترم با ابزار چندرسانه ای پایا مورد آموزش قرار گرفتند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه فرسودگی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس یک طرفه (Ancova) استفاده شد.یافته هاداده ها نشان دادند که اثر گروه برای خرده مقیاس های هیجانی، بدبینی، ناکارآمدی درسی و خودکارآمدی تحصیلی معنادار بوده است (0/01=P ). بدین معنا که مداخله مورد استفاده در پژوهش حاضر بر روی متغیرهای مذکور از لحاظ آماری تاثیرگذار بود.نتیجه گیریآموزش چندرسانه ای بر فرسودگی تحصیلی و خودکارآمدی تاثیر دارد. به این صورت که خودکارآمدی تحصیلی را افزایش و منجر به کاهش فرسودگی تحصیلی می گردد. بنابراین، این شیوه آموزش می تواند در کنار سایر مداخلات آموزشی در بهبود عملکرد دانش آموزان دارای ناتوانی ذهنی آموزش پذیر مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: چندرسانه ای, فرسودگی تحصیلی, خودکارآمدی تحصیلی, ناتوان ذهنی آموزش پذیرIntroductionPromoting psycologic health of the schools is one of the most important aspects of human resources improvement, and so in past decades, the health organizations were paid more attraction to it. The aim of the current study was to investigating the effectiveness of self-made multimedia on self efficacy and academic burnout in educable students with mental disabilities.Materials And MethodsThis quasi-experimental study conducted with pre-post test plan with the control group. The population of the study was consisted of the whole mentally retarded male students in high schools in Alborz state during 2014-2015 academic year. Overally; 40 subject have been selected by total number sampling and were assigned into the control and experimental groups (n=20). Experimental subjects were under education by vali multimedia tool during one academic course. Academic burnout and academic self-efficacy questionnaire used to gathering data and finally these data were analyzed using one way analysis of covariance.ResultsOur data were showed that the effect of the group on emotional subscales, pessimism, ineffectiveness and academic self-efficacy were significant (P=0.01). This means that the intervention used in the present study was statistically influential on these variables.ConclusionsMultimedia education positively affects on academic burnout and self-efficacy. It increases academic self-esteem and reduces academic burnout. Therefore, this method of education can be used; along with other educational interventions; to improve the performance of students with mentally impaired students.Keywords: Multimedia, Academic Burnout, Academic Self Efficacy, Educable Mental Disable
-
زمینه و هدفامروزه نحوه تدریس و تعاملات مدرسان در حوزه یاددهی – یادگیری اهمیت به سزایی پیدا کرده است. لذا، بررسی عوامل تخصصی تاثیر گذار در حوزه تدریس و رویکردهای انتخابی آنان در امر آموزش حائز اهمیت است. در واقع می توان نوع ایدئولوژی برنامه درسی و فلسفه ی آموزشی افراد را به مثابه ی عنصری حساس و نقش آفرین در حوزه آموزش و تدریس قلمداد نمود. از این رو مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه ایدئولوژی برنامه درسی و فلسفه های آموزشی با رویکردهای تدریس اساتید علوم پزشکی (یکی از دانشگاه های علوم پزشکی نظامی تهران) صورت گرفته است.روش هاپژوهش حاضر از نوع توصیفی – همبستگی می باشد. جامعه پژوهش حاضر اساتید یکی از دانشگاه های علوم پزشکی نظامی شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس صورت گرفته است. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه ایدئولوژی برنامه درسی، فلسفه آموزشی و رویکردهای تدریس بوده که اعتبار و روایی آن ها به تایید رسیده بود. همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS 16 استفاده شده است.یافته هایافته های پژوهش نشانگر ارتباط معنی دار ایدئولوژی کارایی اجتماعی (05/0P<، 23/0 r=) و ایدئولوژی یادگیرنده محور (05/0P<، 25/0 r=) با فلسفه آموزشی وجودگرایی، ایدئولوژی کارایی اجتماعی با رویکرد تدریس استاد محور (05/0P<، 26/0 r=)، همچنین ایدئولوژی یادگیرنده محور با رویکرد دانشجو محور (05/0P<، 26/0 r=) بود. از دیگر نتایج پژوهش می توان به ارتباط معنی دار رویکرد تدریس استاد محور با پیشرفت گرایی (05/0P<، 23/0 r=)، پایدارگرایی (05/0P<، 25/0 r=)، بنیادگرایی (01/0P<، 30/0 r=) و وجودگرایی (05/0P<، 27/0 r=)، همچنین رابطه رویکرد تدریس دانشجو محور با فلسفه آموزشی پایدار گرایی (05/0P<، 26/0 r=) اشاره نمود.نتیجه گیریاز آن جایی که یافته ها بر ارتباط معنی دار ابعاد ایدئولوژی برنامه درسی و فلسفه های آموزشی با رویکردهای تدریس اساتید اشاره دارد، دانشگاه مورد مطالعه و دانشگاه ها مشابه می توانند آموزش و برنامه هایی را برای ارتقاء سطح کیفیت و آشنایی اساتید با جهت گیری ها برنامه درسی و فلسفه های حاکم بر حوزه تعلیم و تربیت طراحی نمایند.کلید واژگان: ایدئولوژی برنامه درسی, فلسفه آموزشی, رویکردهای تدریس, اساتید علوم پزشکیBackground And AimToday, the teaching and teaching of teachers in the field of learning-learning has become very important. Therefore, it is important to study the influential factors in the field of teaching and their chosen approaches to education. In fact, the kind of curriculum ideology and educational philosophy can be considered as a critical and influential element in the field of teaching and teaching. Therefore, the present study aims to investigate the relationship between curriculum ideology and educational philosophy with the teaching methods of medical science professors (one of the military medical university of Tehran).MethodsThis is a descriptive-correlational study. The population of this study was a faculty member of one of the military medical sciences universities in Tehran who was selected by convenience sampling method. The data collection tools consisted of curriculum ideology questionnaire, educational philosophy and teaching approaches that validity and reliability of them had been confirmed. Pearson correlation was also used to analyze the information in SPSS v22 software.ResultsThe findings of the study indicated a significant relationship between the social efficiency ideology (r = 0.23, pConclusionSince the findings point to the significant relationship between the dimensions of the curriculum ideology and the educational philosophies with the teaching methods of the faculty, the universities studied and the similar universities can provide education and programs to raise the level of the quality and familiarity of the faculty with the orientations of the curriculum and the philosophies governing the field.Keywords: Curriculum Ideology, Educational Philosophy, Teaching Approaches, Medical Sciences Professors
-
زمینه و هدفبا توجه به محدودیتهای منابع در مراکز درمانی در سطح کشور توجه به بهره داری تخت و میزان ضریب اشغال تخت در بیمارستان اهمیت پیدا می کند این مطالعه با هدف تعیین عوامل موثر بر شاخص ضریب اشغال تخت، بر اساس تصمیم گیری های چند معیاره در یک بیمارستان نظامی انجام شده است.روش هامطالعه از نوع توصیفی بوده که در سال 1394 انجام شد. جامعه آماری شامل مدیریت، ریاست، سوپروایزر آموزشی و مسوولین کلیه بخش های بستری بیمارستان نظامی بودند که به صورت سرشماری تمامی آنها وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه مقایسات زوجی عوامل موثر بر ضریب اشغال تخت بوده است که روایی محتوی و ظاهری با استفاده از نظر افراد خبره تایید شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار Expert Choice V11 انجام شد.یافته ها18 نفر در مطالعه به عنوان نمونه شرکت نمودند که 2 نفر مدیراجرایی، 10 نفر پرستار و مدیر پرستاری، و 6 نفر صاحب نظر رشته مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی بودند. 6 معیار اصلی برای تعیین عوامل موثر بر ضریب اشعال تخت (فعال بودن درمانگاه، کادر پزشکی، دسترسی مالی نوع بیمارستان و خدمات آن، بیماردهی منطقه ای، اورژانس فعال بیمارستان) در این مطالعه تعریف شده است. در بین معیار های اصلی دسترسی مالی دارای بالاترین میانگین هندسی (الویت) (214/0) و فعال بودن درمانگاه دارای کمترین الویت (129/0) بوده است.نتیجه گیریبا توجه به 6 معیار ذکر شده به عنوان عوامل موثر بر شاخص ضریب اشغال تخت در این مطالعه، بیمارستان ها بایستی علاوه بر ارایه خدمات با کیفیت و پوشش بیمه ای کافی، بر فعال تر کردن درمانگاه و اورژانس بیمارستان که ورودی های بیمار به بیمارستان هستند نیز توجه نمایند.کلید واژگان: تحلیل, ضریب اشغال تخت, بیمارستانBackground And AimDue to the limitations of financial resources in medical centers in the country, considering the utilization of beds and hospital bed occupancy rate are considered extremely important. This study was conducted in order to determine the affecting factors of bed occupation index using Multiple Criteria Decision Making approach in a military hospital.MethodsThis research was a descriptive study, which was conducted during 2015. The statistical population consisted of the chief executive manager, top manager, training supervisor and the heads of all the inpatient wards. Eighteen subjects were selected in the study through the census method. The gathering data tool was the comparisons questionnaire for factors affecting bed occupation, which its face and content validity were confirmed using expert's opinions. Data analysis were done using the Expert Choice software V11.ResultsEighteen subjects participated as samples in this study which consisted of 2 managers, 10 nurses and nursing directors, and 6 healthcare management experts. Six main criteria were defined for determining the affecting factors of bed occupation index including: clinic activation, Physician staff, financial access, the type of hospital and its services, the disease in the region and an active emergency. Among the main criteria, financial access had the highest geometric mean or priority (0.214) and clinic activation had the lowest geometric mean or priority (0.129).ConclusionAccording to the 6 criteria mentioned as the affecting factors in the bed occupancy rate, In addition to providing high -quality services and enough insurance coverage, hospitals must pay more attention to more active clinics and emergencies as the input of patients to hospitals.Keywords: Analysis, Bed Occupancy Rate, Hospital
-
Background
Low back pain (LBP) is the primary cause of disability for individuals under 45 years of age, the second most common reason for physician visits, and the third most common diagnosis for surgery. Evidence supports the effectiveness of the Alexander technique (AT) for chronic LBP. Health promotion programs must be evaluated to determine their sustainability and validity. The purpose of this study was to evaluate the theory-based AT program for the management of LBP in teachers according to the Kirkpatrick evaluation model.
MethodsThis was a quasi-experimental study of female teachers with nonspecific LBP in southern Tehran in 2014. Group one AT training based on the integrative model (IM) of behavioral prediction contained 42 subjects and group 2 AT training alone contained 35 subjects. To evaluate the groups based on Kirkpatrick, a previously confirmed questionnaire was used for the reaction stage, and for the learning and behavior stage, a self-designed questionnaire was used that was confirmed for validity and reliability using content validity (CVR 0.94, CVI 0.90) and Cronbach’s α (0.83). Skill was assessed using a checklist objectively. The data from before the intervention, after, and 3 months later were assessed with an independent and one sample t-test, paired t-test, correlation, and univariate (GLM) assessment via SPSS 19.
ResultsSignificant differences were not recorded between the two groups in terms of teaching methods (P = 0.36), class conditions (P = 0.49), and general assessment (P = 0.11). For teaching methods, the patients’ satisfaction as reported in all items in both groups was higher than 4 (P < 0.001). In both groups, significant differences were recorded in knowledge, skills, and behavior before and after the intervention, but the AT training based on IM group was higher than the AT training only group in behavior and skills (P < 0.001).
ConclusionsApplying an educational framework such as IM to the design of AT lessons has positive effects on behavior and skills that can facilitate LBP management.
Keywords: Program Evaluations, Low back pain, Teachers, Educational Model -
سابقه و هدفسلامت معنوی یکی از مفاهیم بنیادین در بیماری های مزمن است و رویکردی مهم در ارتقای سلامت عمومی افراد در نظر گرفته می شود. با توجه به اهمیت سلامت معنوی و نقش آن در ارتقای سلامت عمومی، پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سلامت معنوی و سلامت عمومی در بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز جامع کنترل سرطان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شده است.روش کاراین پژوهش از نوع مقطعی است و جامعه ی آماری آن شامل 122 نفر از بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز یادشده، در سال 1393 است. داده ها پس از جمع آوری ازطریق پرسش نامه های سلامت معنوی 20 سوالی پالوتزیان [1] و الیسون[2] و سلامت عمومی 28 سوالی؛ و تعیین روایی و پایایی آنها، به صورت خودایفا، تکمیل شد و با آزمون های تحلیل واریانس، همبستگی و رگرسیون خطی در سطح معنی داری کمتر از 05/0 تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند.یافته هابر اساس یافته های پژوهش، سلامت معنوی بیشتر بیماران در حد متوسطی قرار دارد (8/37 درصد)؛ و بیشتر شرکت کنندگان در مطالعه (50 درصد)، دچار مشکل سلامت عمومی خفیفی هستند. همچنین در این پژوهش علاوه بر اینکه بین سلامت عمومی و مشخصات دموگرافیک (وضعیت تاهل، سطح تحصیلات، وضعیت درآمد و فعالیت جسمانی) سطح معنی داری وجود دارد، بین سلامت عمومی و سلامت معنوی بیماران نیز رابطه ی معنی داری دیده می شود.نتیجه گیریبا توجه به یافته ها، برای پیشگیری از آسیب های روانی در بیماران، ارتقای سلامت معنوی مبتلایان به سرطان پستان باید از اولویت های کادر بهداشتی و درمانی قرار گیرد.کلید واژگان: سرطان پستان, سلامت عمومی, سلامت معنوی زنانBackground And ObjectiveSpiritual well-being is one of the fundamental concepts in chronic diseases and is considered an important approach to improve public health among individuals. Given the importance of spiritual well-being and its role in the promotion of mental health, the present study was conducted with the aim of evaluating spiritual well-being and mental health in patients with breast cancer who visited a center for cancer control at the University of Medical Sciences.MethodThis cross-sectional study was conducted on 122 patients with breast cancer in 2015. The data were collected through self-administered 20-item Paloutzian & Ellisons Spiritual Well-Being Scale and a 28-item questionnaire of mental health after determining their validity and reliability. The collected data were then analyzed using ANOVA and Pearson correlation and linear regression.ResultsThe results show that most patients had moderate spiritual health (37.8%), and most of them suffered mild mental health problems. (50 percent). Furthermore, there was a significant relationship between mental health and demographic characteristics (Marital status, education, income, physical activity). There was also a significant relationship between mental health and spiritual health.ConclusionAccording to the findings, to prevent mental suffering among patients with breast cancer, promoting spiritual health of patients should be regarded as one of the priorities of health care professionals.Keywords: Breast cancer, Mental health, Spiritual well-being
-
زمینه و هدفآگاهی تغذیه ای افراد تاثیر مستقیمی بر نوع مواد غذایی مصرفی و نیز عادات غذایی دارد. لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان پیش بینی متغیر دانش تغذیه بر رفتارهای تغذیه ای در کارکنان درمانی یکی از بیمارستان های نظامی شهر مشهد انجام گردید.روش هادر این مطالعه تحلیلی مقطعی از کارکنان درمانی بیمارستان نظامی از نظر دانش تغذیه، رفتار تغذیه ای و مصرف مواد غذایی در سال 1395 مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه اطللاعات فردی، دانش تغذیه برای بزرگسالان NKQA (46 سوال)، پرسشنامه عادات و دانش غذایی DHNK (47 سوال) و پرسشنامه بسامد خوراکFFQ (54 آیتم غذایی) بود. برای بررسی ارتباط زیرمقیاس های آشنایی با هرم غذایی، مواد مغذی در غذاها، فواید مواد غذایی از پرسشنامه NKQA و زیرمقیاس های عادات غذایی و دانش غذایی از پرسشنامه DHNK با میزان مصرف مواد غذایی توسط کارکنان درمانی از رگرسیون چندگانه استفاده شد.یافته هادر این مطالعه که با حجم نمونه ای از 300 نفر از کارکنان درمانی انجام شد، میانگین سن افراد شرکت کننده 7/30 سال و میانگین نمایه توده بدنی افراد 7/3±7/23 بود. با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن تنها رابطه میان زیربخش عادات غذایی با شاخص توده بدنی معنی دار شناخته شد. نمراتی که کارکنان درمانی زن و مرد در بخش های دانش غذایی و عادات غذایی کسب کرده اند خوب بوده اما در بخش های آشنایی با هرم غذایی، مواد مغذی در غذاها ضعیف و در بخش فواید مواد غذایی متوسط عمل کرده اند. از طرفی نمرات زیرمقیاس های دانش تغذیه (001/0=p) و فواید مواد غذایی (025/0=p) به طور معناداری در زنان بالاتر از مردان بود. نتایج نشان داد، با استفاده از رگرسیون چندگانه، 14 درصد از تغییرات مصرف گروه های مواد غذایی توسط متغیرهای فواید مواد غذایی و دانش غذایی در گروه زنان توضیح داده می شوند. در گروه مردان ارتباط میان دانش تغذیه و عادات غذایی با میزان مصرف گروه های مواد غذایی معنی دار شناخته نشد.نتیجه گیریبا توجه معنی دار شناخته شدن ارتباط دو زیرمقیاس فواید مواد غذایی و دانش تغذیه با مصرف مواد غذایی در گروه زنان و بیشتر بودن نمرات این دو زیرمقیاس در گروه زنان نسبت به مردان، زنان بیشتر در تغذیه خود از دانش تغذیه بهره می برند و اهمیت بیشتری به سلامت خود می دهند.کلید واژگان: وضعیت تغذیه ای, دانش, رفتار, کارکنان درمانیBackground And AimNutrition knowledge has a direct impact on food consumption and dietary habits. Therefore, this study was conducted to investigate the predictors of nutrition knowledge on dietary behaviours in one of the military hospitals in Mashhad.MethodsIn this analytic cross- sectional study, medical staff were examined in terms of nutrition knowledge, dietary behaviours and food consumption in 2016. The used tools included demographic questionnaire, Nutrition Knowledge Questionnaire for Adults NKQA( (46 items), Dietary Habits and Nutritional Knowledge questionnaire DHNK( (47 items) and Food Frequency Questionnaire )FFQ) (54 items). Multiple regression model was used to investigate the relationship between subscales of NKQA, FFQ, DHNK with the medical staffs food consumption.ResultsThis study was conducted on 300 medical staff. The mean age of the participants was 30.7±8.5 years old and the mean BMI was 23.74±3.7. By using Spearman correlation coefficient, there was only a significant relationship between dietary habits and the body mass index. Male and female medical staff had good scores in nutrition knowledge and dietary habits subscales, but had poor scores in familiarity with food pyramid and nutrition content of food and had fair scores in nutrition benefits of foods. Nutrition knowledge p=0.0001) and nutrition benefits of food (p=0.025) subscales scores were significantly higher in the female group. By using the multiple regression model, 14 percent of food consumption variations in the female group are justified by the nutrition benefits of food and nutrition knowledge. In the male group, there is no significant relationship between nutrition knowledge and dietary habits subscales and consumption of food groups.ConclusionRegarding significant relationship between the two subscales, nutrition benefits of food and nutrition knowledge, and the consumption of food groups in the female group, the higher scores in these subscales in the female group reveals this fact that women are more likely to apply nutrition knowledge in their diets and pay more attention to their health.Keywords: Nutritional Status, Knowledge, Behavior, Medical Staff
-
ObjectivePrediabetic condition can lead to development of type 2 diabetes, especially in individuals who do not adhere to a healthy lifestyle. The aim of the present study was to investigate the socio-cognitive factors using the Theory of Planned Behavior (TPB) that may be associated with the choice of lifestyle in prediabetic patients.MethodsA prospective study with one-month follow up was designed to collect data from 350 individuals with prediabetic conditions. A questionnaire was used to collect the information, including demographic variables, exercise behavior, food consumption, as well as the constructs of the TPB (attitude, subjective norms, perceived behavioral control, and behavioral intention) regarding physical activity and dietary choice. The correlations between TPB variables and the dependent variables (dietary choice, physical activity) were assessed using Spearman correlation and multiple regression models.ResultIn total, 303 people participated. The mean age of the participants was 53.0 (SD 11.5) years and 42% were males. Significant correlations were found between all TPB constructs and both dependent variables (healthy eating and exercise behaviors) both at baseline and after one month (PConclusionThe TPB may be a useful model to predict behaviors of physical activity and dietary choice among prediabetic people. Therefore, it may be used to monitor lifestyle modification to prevent development of diabetes among people with prediabetic conditions.Keywords: Planned behavior_prediabetic condition_type 2 diabetes
-
زمینه و هدفآنچه که امروز برای سیستم بهداشت و درمان ارزش می آفریند، ایجاد ارتباط مستمر با مشتری است و سازمان های موفق تنها سازمان هایی هستند که قادرند، مشتریان تمام عمر برای خود ایجاد کنند و رسالت پاسخگویی به مشتریان را در کمترین زمان، با بهترین کیفیت و کمترین هزینه به انجام برسانند. از این رو این پژوهش با هدف بررسی رابطه مدیریت دانش مشتری بر وظایف مدیریت ارتباط با مشتری در یک بیمارستان نظامی در شهر تهران در سال 1394 صورت گرفته است.روش هامطالعه حاضر از نوع تحلیلی است. جامعه پژوهش، پرستاران یک بیمارستان نظامی بوده که نمونه گیری به روش تصادفی صورت گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته مدیریت ارتباط با مشتری و مدیریت دانش مشتری بوده که اعتبار و روایی آن مورد تایید قرار گرفته است. برای تعیین عوامل از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. روش تحلیل داده ها، مدل معادلات ساختاری و نرم افزارهای مورد استفاده SPSS و Amos (نسخه 18) بوده است.یافته هادر بین مولفه های مدیریت ارتباط با مشتری، حفظ مشتری دارای بیشترین نمره میانگین (0.6±3.8) و تعامل با مشتری داری کمترین نمره میانگین (0.6±3.4) بوده و در بین مولفه های مدیریت دانش مشتری، دانش از مشتری دارای بالاترین میزان میانگین (0.9±3.9) و دانش درباره مشتری دارای کمترین نمره میانگین (0.6±3.4) بود. مدیریت دانش بر مشتری با میزان 0.95 بر وظایف مدیریت ارتباط با مشتری تاثیر داشته است.نتیجه گیریاز آنجایی که نمره تعامل با مشتری در بین سایر وظایف مدیریت ارتباط با مشتری کمتر بوده است این بیمارستان برای بهبود تعامل با مشتری و برخوردی مشتاقانه و محترمانه با بیمار میتواند آموزش هایی را در این خصوص برای کارکنان خود طراحی نماید.کلید واژگان: مدیریت ارتباط با مشتری, بیمار, بیمارستان, مدیریت دانش مشتریBackground And AimNowadays, effective relationships with customers create value for healthcare systems. Successful organizations attract lifetime customers, respond to customers in the shortest time, with the best quality and the lowest cost. The present study aimed to consider the correlation between Customer Knowledge Management (CKM) and Customer Relationship Management (CRM) tasks in a military hospital in Tehran during 2015.MethodsThis study is an analytic study. The statistical population of this study were the nurses in a military hospital. Samples were gathered using random method. The data collection tools were the researcher-made questionnaire of CRM and CKM. The validity and reliability of these questionnaires were confirmed by researchers. The Confirmatory Factor Analysis method was used to determine the impact of the variables. Also, the SPSS and Amos (ver18) softwares were used.ResultsAmong the dimensions of CRM, Retention had the highest mean score (3.8 ±0.6) and Client Interaction had the lowest average score (3.4 ±0.6). Among the dimensions of CKM, Knowledge from Client had the highest average score (3.9 ±0.9) and Knowledge about Client had the lowest average score (3.4 ±0.6). Also, the CKM had an impact on CKM tasks with 0. 95.ConclusionSince the customer interaction score was lower among other CRM tasks, in order to improve interactions with customers or patients, hospitals can design training sessions in this regard for their staff.Keywords: Customer Relationship Management, Customer Knowledge Management, Patient, Hospital
-
Background
A hospital emergency incident command system is one of the most reliable and popular organizational methods for disaster and emergency management.
ObjectivesThe aim of the present study was to assess the level of disaster preparedness in the emergency department and other selected units of a military hospital in Tehran.
MethodsThis cross-sectional study was conducted in 2013 and involved 97medical staffmembers from various departments: emergency, management, discharge and transport, camp (security and staff), information and communication technology, training, reception, and human resources. Three instruments were used for data collection: a self-reported questionnaire, unit evaluation checklist, and maneuver evaluation checklist.
ResultsThe overall mean score for the maneuver checklist was 55.5%. The mean (±standard deviation) score for the questionnaire was 42.02±8.62. The unit evaluation checklist had a score of 165 from a total of 244 possible points and amean percentage of 67.62%. After conducting the maneuver, the hospital staff was reported to have weak performance in evaluating and prioritizing patients for quick release and tracking their conditions.
ConclusionsThe present study shows that the selected hospital had a moderate level of preparedness, which is in line with the previous studies. It is recommended that future studies evaluate the effect of education on the disaster preparedness of hospital units
Keywords: Hospital, disaster, Emergency Responders, HICS -
Background
Health‑care acquired infections are significant given the risks and costs they impose. All previous studies indicate a poor level of knowledge and performance among the nurses in hospital infections; as such, educating nurses can play an important role in infection control. This study aimed at evaluating the effects of the health belief model (HBM) in making nurses adopting health‑care behaviors needed to control nosocomial infections (Nis).
Materials and MethodsThe participants of the study were 135 nurses from two hospitals in Mashhad, Iran. A self‑administered questionnaire was used to collect data. The questionnaire consisted of seven parts. The intervention group received four 45 min educational programs, both in individual and collective forms. After a 2‑month interval, a post‑test was conducted to see whether any difference has been resulted.
ResultsThere was a significant relationship between knowledge (P = 0.001), perceived threat (P = 0.004), perceived benefits (P = 0.001), and practices (P = 0.001) in comparing to control and experimental groups after intervention. For the experimental and control groups, the most frequent cues to action at the preintervention stage were, respectively, related to the period of studying at university and in‑service classes.
ConclusionAccording to this study, HBM‑based education can increase knowledge, perceived threat, and perceived benefits of nurses. Additionally, it can reduce perceived barriers and improve the control of NIs among nurses.
Keywords: Health care, health education, infection control, nurses -
نشریه پژوهش سلامت، پیاپی 2 (زمستان 1394)، صص 95 -103مقدمهجوانان سهم عمده ای از جمعیت ایران را تشکیل می دهند ودرک آگاهی جوانان و نگرشهای آنها در ارتباط با موضوعات مرتبط با HIV و ارایه آموزش به این قشر در اولویت بخش بهداشت و درمان کشور است. این مطالعه با هدف تاثیر مداخله آموزشی به شکل کارگاه بر پایه تئوری شناختی اجتماعی بر آگاهی و نگرش پیشگیری از ایدز در دانشجویان دانشگاه تهران،ایران انجام گرفت.مواد و روش هاجامعه مورد مطالعه، 400 دانشجوی مقاطع مختلف شاغل به تحصیل در رشته های غیر پزشکی دانشگاه تهران بودند که به صورت داوطلب از طریق پوستر فراخوانی برای شرکت در کارگاه آموزشی ثبت نام نموده بودند. در کل تعداد 58 دانشجو به طور کامل در مطالعه شرکت نمودند. کارگاه آموزشی در دو روز برگزار شد.مدل آموزشی این مداخله بر اساس تئوری شناختی اجتماعی بود سازه های تئوری که در آموزش مورد استفاده قرار گرفت شامل الگو برداری ، توانایی رفتاری، انتظارات و خود کارامدی بود. پرسشنامه خود ساخته بدون نام پیش از مداخله و پس از مداخله توسط دانش جویان پاسخ داده شد.یافته هاتاثیر آموزش در مورد سازه آگاهی معنی دار بود0.05)>.P=0.01 ( اما در مورد نگرش اثر آموزش معنی دار نبود 0.05)<.P=0.11) .نتیجه گیریآموزش بر اساس تئوری شناختی اجتماعی در افزایش آگاهی دانشجویان بسیار مطلوب بوده است اما بر روی نگرش های آنها تاثیر چندانی نداشته است.استفاده و مقایسه دیگر تئوری های رایج تغییررفتار و نیز بررسی تداوم تاثیر آن برتغییر رفتاردر طول زمان پیشنهاد می شود.کلید واژگان: رفتار, آموزش, HIV, دانشجویانIntroductionSince the youth is a major portion of the population in our country, health department lays more emphasis on their perception and knowledge of HIV as well as HIV/AIDS education to them. The purpose of this study was to test the effects of an HIV/AIDS workshop education program on the knowledge and attitudes of the Tehran/Iran university students by using social cognitive theory(SCT).
Material andMethodsThe pubulations of the study was 400 undergraduate students of different fields at Tehran University who voluntarily took part in the study via workshop announcement posters. Totally,58 out of the 400 participants attended all the workshop sessions. The subjects of the two day workshop include: epidemiology, transition, prevention, test and treatment, sexual transmitted diseases, sexual health, consultation, behavioral skills, self- awareness, decision making ability, problem solving, assertiveness, and negotiation. The educational model was based on SCT. The education consist of modeling, behavioral capabilities, Expectations and self-efficacy. A self-administered validated questionnaire was given to the participants before and after intervention.ResultsEducation had significant impact on knowledge(P.P=0.01 ) but not significant effect on attitude toward HIV/AIDS(P>0.05)P=0.11) .ConclusionSCT base education had significant impact on knowledge, but it had no impact on attitude. The use of the other theories and their impacts on behavior change, and their continuity are recommended.Keywords: Behavior, Education, HIV, Students -
BackgroundIt cannot be denied that many improvements in female and child health have been achieved worldwide through international family planning programs. More than half of the females (57%) with unintended pregnancy admitted that they had not used birth control the month before conception..ObjectivesThe aim of this study was to promote family planning practice among females of Zahedan (southeast of Iran) through the transtheoretical model (TTM).Patients andMethodsThe current quasi-experimental study was conducted on 96 eligible females, who were allocated either to the case or the control group and were selected from homes in the border of Zahedan city (southeast of Iran) during 2010. Convenience sampling by door-to-door visits was used for finding eligible cases. A TTM-based self-administrated family planning questionnaire was used for data collection. Participants in the intervention group received education in two groups, based on their stage of change: precontemplation, contemplation, preparation, action, maintenance, and all groups were followed for three months.ResultsThe result of the chi-square test did not show any significant difference in the stage of change: precontemplation, contemplation, preparation, action, maintenance before education between the control and intervention groups (P = 0.55). After education, subjects in the intervention group moved forward through stage of change and got at least one step closer to the family planning behavior., with this change being significant (P < 0.001), while the movement of participants through stage of change not being significant in control group (P = 1). The results of statistical tests illustrated that the mean knowledge of the intervention group was 7.5 ± 7.1 versus 0.5 ± 4 for the control group (P < 0.001), mean of attitude of the intervention group was 5.5 ± 5.41 versus 0.09 ± 2.04 for the control group (P < 0.001), and practicing family planning methods (P < 0.007) in the intervention group was higher than the control group after education based on TTM.ConclusionsAccording to this study, the educational plan based on TTM was effective in changing knowledge, attitude, and practice and directing females towards taking action. Moreover, self-efficacy, perceived barriers and benefits are factors that affect the use of family planning methods.Keywords: Health Education, Contraceptive Devices, Family
-
مقدمهمدیریت و آمادگی بیمارستانهای کشور برای مقابله با حوادث غیرمترقبه، موضوع مورد توجه محافل علمی است. با توجه به انجام مطالعات پراکنده در کشور، مطالعه حاضر با هدف گردآوری و مقایسه پژوهشهای منتشر شده در سطح کشور درخصوص آمادگی بیمارستانهای کشور در مقابله با بحران انجام شد.روشبا مطالعه مروری و بهرهگیری از اطلاعات موجود در پایگاه های اطلاعرسانی داخلی از جمله IranMedex، SID، Magiran و پایگاه های بین المللی PubMed، Google Scholar، کلیدواژه های «آمادگی بیمارستان»، «بحران بیمارستان»، «سیستم مدیرت بحران» جستجو و مقالات به دست آمدند. ارزیابی کیفی مقالات و معیار ورود سنجش و بررسی شد. نتایج مطالعات با یکدیگر مقایسه و تحلیل شد.یافته هااز مجموع 32 مقاله یافت شده، در کل 21 مقاله مناسب تجزیه و تحلیل شد.نتیجه گیریدر اکثر مطالعات انجام شده، آمادگی برای مقابله با بحران در حد متوسط بود. ازاینرو، برنامهریزی برای اجرایی کردن برنامه مدیریت بحران بیمارستانها و ارتقای سطح آمادگی آنها در سطح کشور امری مهم است.
کلید واژگان: بحران, بیمارستان, مداخلهBackgroundDisaster preparedness and management in hospitals are interesting research topics. With regard to the studies conducted, this research is performed to collect and compare the published studies about preparation in all hospitals dealing with disaster in the country.MethodIn this review study, data and information was searched and collected based on the keywords consist of "hospital disaster readiness", "hospital disaster", "disaster management system" in databases such as Iran Medex, SID, Magiran and also PubMed and Google scholar. Quality assessment of papers was evaluated and finally, the results was compared and analyzed.FindingsA total of 32 articles were found; 21relevant articles were analyzed.ConclusionAccording to the results, in most studies, crisis preparation of hospitals was moderate. Therefore, planning is important in order to implement the crisis management program for hospitals and to improve their preparedness in the country.Keywords: disaster, hospital, intervention -
IntroductionSubstances abuse is an important public health concern with social, economic and health consequences. This study aim was to investigate the self-reported beliefs about substance abuse among undergraduate students of the University of Tehran.MethodsThis is an analytical and cross-sectional study which performed in 300 students who entered into the University of Tehran on October 2011. A self-made questionnaire which containing 14 demographic questions (age, gender, height, weight, level of education and the faculty, parents’ education, and employment status), 4 questions about the behavior of substance abuse(SA) experience, 2 essay questions about the benefits and harms, as well as complications and risks of SA.Results56% of the 300 students (n=168) were female and 44% (n=132) were male; the mean of participants age was 23.2 ± 5.1 years old. Most of them (109 Ss- 36.33%) mentioned that the most important effect of Substances is causing various physical and mental disorders, as well as disorders in various organs of their body. The second most important effect was social harms. Several students had stressed the importance of education.ConclusionDespite the beliefs in accordance with the harms of substance abuse, the students pointed to the substances’ calming effect and reducing stress. Therefore, further education must be provided for this group in order to reduce the reinforcing beliefs of substance abuse.Keywords: Substance abuse, Students, Perception
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.