fatemeh soltani
-
تنش سرما، یکی از عوامل محدود کننده تولید و عملکرد برنج (Oryza sativa L.) می باشد. در این پژوهش، پاسخ های زودهنگام متابولیکی و مولکولی دو رقم برنج شامل یک رقم متحمل به سرما از زیر گونه ژاپونیکا، "گرده" و یک رقم حساس به سرما از زیر گونه ایندیکا "شیرودی" به تنش سرمای C° 4 بررسی شد. تنش سرما موجب کاهش معنی دار محتوی کلروفیل a و b و کاروتنوئید ها در هر دو رقم برنج شد. با این وجود، محتوی رنگریزه فتوسنتزی در رقم شیرودی، به میزان بیش تری در اثر سرما کاهش یافت که موید ظرفیت ژنتیکی پایین این رقم در حفاظت از سامانه فتوسنتزی بود. میزان پراکسید هیدروژن (H2O2) و مالون دی آلدهید (MDA) رقم شیرودی، حین سرما، به صورت معنی داری بالا تر از این مقادیر در ر قم گرده بود که این نتایج با ظرفیت پایین تر رقم شیرودی در سرکوب گونه های فعال اکسیژن مرتبط است. بالا تر بودن سطح بیان رونوشت ژن بتا-گلوکوزیداز (BG) در ساعات پایانی اعمال سرما در رقم گرده، می تواند بیانگر نقش این آنزیم در افزایش سطح آبسیزیک اسید فعال سلول در حین سرما در این رقم باشد. افزایش معنی دار سطح رونوشت ژن فنیل آلانین آمونیا لیاز (PAL) رقم گرده نسبت به رقم شیرودی، بیانگر القای پاسخ های دفاعی در مسیر فنیل پروپانوئیدی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که توانایی حفاظت از ساختار های فتوسنتزی، ظرفیت بالا تر در حفاظت سلول در برابر تنش های اکسیداتیو و نیز تنظیم بیان ژن های دخیل در متابولیسم آبسیزیک اسید و ترکیبات ثانویه طی تنش، از جمله دلایلی هستند که در تحمل رقم گرده به سرما موثرند.
کلید واژگان: رنج, بتاگالاکتوزیداز, بیان ژن, تنش سرما, تنش اکسیداتیوJournal of Genetics, Volume:19 Issue: 2, 2024, PP 115 -126Cold stress is one of the major factors limiting rice (Oryza sativa L.) productivity and yield. Two rice cultivars were chosen for this study: a japonica rice, ‘Gerde’, and an indica rice, ‘Shiroodi’, representing tolerant and sensitive cultivars, respectively. In this work, the early physiological and molecular responses of these two cultivars to 4°C cold stress were investigated. We found that cold stress caused a significant decrease in the content of chlorophyll a, chlorophyll b, and carotenoids in both rice cultivars. However, the photosynthetic pigment content in the Shiroodi cultivar decreased to a greater extent, indicating its limited genetic capacity to protect its photosynthetic machinery. During cold stress, the amounts of hydrogen peroxide and malondialdehyde produced by the Shiroodi cultivar were significantly higher than those in Gerde, suggesting a lower capacity of Shiroodi to scavenge reactive oxygen species. The higher level of beta-glucosidase gene expression in the final hours of cold treatment in the Gerde cultivar indicates the involvement of this enzyme in elevating cellular levels of active abscisic acid. Moreover, the significant increase observed in the transcript level of phenylalanine-ammonia-lyase in Gerde indicates the induction of defense responses related to the phenylpropanoid pathway. Altogether, one can conclude that the higher cold tolerance of the Gerde cultivar is multifaceted, involving various factors such as its ability to protect its photosynthetic machinery, its greater capacity for cell protection against oxidative stress, and the expression modulation of genes involved in abscisic acid metabolism and secondary metabolism.
Keywords: Beta-Galactosidase, Cold Stress, Gene Expression, Oxidative Stress, Rice -
Objective (s)
Gene therapy is a hopeful approach for treatment of a wide range of life threatening disease from infectious and inherited diseases to cancer. Multifunctional Envelope-type Nano Device (MEND) is a new carrier as non-viral genetic vector. Moreover, associating peptide structures with the nuclear localization signals (NLSs), which contains various functional groups enables them to condense DNA and specifically transfer genetic material to the nucleus.
Materials and MethodsIn this study, two forms of low molecular weight protamine (LMWP) were used for preparation of MEND carrier. The MEND carriers were then targeted with GE11 ligand to obtain T-MEND structure. The size distribution of the resulting nanoparticles, as well as their transfection efficiency and cytotoxicity, were investigated on the A549 cell line.
ResultsResults demonstrated that the size of polyplex carrier’s formulation by both peptides (VV45 and VV32) was below 200 nm and MEND formulations were between 200-300 nm. T-MEND formulations contained VV32 and VV45 peptides showed slightly higher transfection than similar MEND formulations. Also, MEND formulation showed increased transfection efficiency compared to similar PD complexes. The result of metabolic activity test showed that MEND lipopolyplex did not represent any remarkable cytotoxicity.
ConclusionIt can be concluded that multifunctional carriers designed based on LMWP are considered as the safe carrier for gene delivery. Presence of protamine and targeted ligand in the nanoparticulate structure did not increase the risk of cytotoxicity of carriers. So, MEND and T-MEND lipoplexes showed low cytotoxicity and acceptable transfection efficiency at the level of PEI 25 kDa.
Keywords: Cytotoxicity, Gene Delivery, Protamine, Transfection -
مقدمه
کیفیت زندگی افرادی که سوگ را در بحران کرونا تجربه کردهاند، قابل توجه است؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان ارتقای کیفیت زندگی و درمان هیجان مدار بر انعطاف پذیری کنشی و نشاط افراد مبتلا به سوگ ناشی از کووید 19 انجام شد.
مواد و روش هاروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. در سال 1400، تعداد 30 نفر مبتلا به سوگ با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه درمان ارتقای کیفیت زندگی، درمان هیجانمدار و گروه کنترل قرار گرفتند. داده ها با پرسش نامه انعطاف پذیری کنشی و شادکامی آکسفورد جمعآوری گردید. گروه آزمایش اول درمان هیجانمدار (لزلی گرینبرگ، 2012) و گروه آزمایش دوم درمان ارتقای کیفیت زندگی (فریش، 2006)، هرکدام 8 جلسه 90 دقیقهای را دریافت کردند. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS vol.27، انجام شد.
یافته های پژوهش:
نتایج نشان داد، هر دو درمان هیجانمدار و درمان ارتقای کیفیت زندگی بر انعطاف پذیری کنشی و نشاط تاثیر مثبتی داشته است ولی اثربخشی درمان ارتقای کیفیت زندگی بر نشاط افراد مبتلا به سوگ بیشتر بوده است.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به اثربخشی هر دو درمان بر انعطاف پذیری کنشی و اثربخشی درمان ارتقای کیفیت زندگی بر نشاط افراد مبتلا به سوگ، روان درمانگران میتوانند از هر دو درمان برای ارتقای کیفیت زندگی و نشاط افراد دارای تجربه سوگ بهره ببرند.
کلید واژگان: درمان ارتقای کیفیت زندگی, درمان هیجانمدار, انعطاف پذیری کنشی, نشاطIntroductionThe COVID-19 crisis exerts a marked impact on the quality of life of individuals experiencing grief. Therefore, the present study aimed to assess the effectiveness of life quality improvement treatment and emotion-focused therapy on the cognitive flexibility and vitality of individuals affected by grief due to COVID-19.
Material & MethodsThis research employed a quasi-experimental pretest-posttest design with two experimental groups and one control group. In 2021, 30 individuals affected by grief were purposefully selected and randomly assigned to three groups: life quality improvement treatment, emotion-focused therapy, and the control group. Data were collected using the Cognitive Flexibility Questionnaire and the Oxford Happiness Questionnaire. The first experimental group received emotion-focused therapy (Leslie Greenberg, 2012), while the second experimental group received life quality improvement treatment (Fresch, 2006). Data were analyzed in SPSS software (version 27) using analysis of covariance.
ResultsThe results demonstrated that both emotion-focused therapy and therapy based on improving quality of life had a positive effect on behavioral flexibility and social vitality, and the effectiveness of therapy based on improving quality of life on the vitality of bereaved people was more than emotion-focused therapy.
Discussion & ConclusionConsidering the effectiveness of both treatments on the flexibility of action and the effectiveness of the treatment to improve the quality of life and vitality of people with grief, psychotherapists can benefit from both two treatments to improve the quality of life and vitality of people with the experience of grief to take.
Keywords: Action Flexibility, Emotion-Focused Therapy, Quality Of Life Improvement Therapy, Vitality -
کلزا بعد از سویا و نخل روغنی مقام سوم را در تامین روغن نباتی جهان دارد، به طوری که 7/14 درصد از کل تولید روغن نباتی را به خود اختصاص داده است. این تحقیق با استفاده از تکنیک مدل سازی به منظور شبیه سازی جایگزینی کشت گندم با کلزا از لحاظ بهره وری آبی و اقتصادی در چهار منطقه الشتر، خرم آباد، پلدختر و کوهدشت در استان لرستان در سال 1401 انجام گرفت. برای شبیه سازی رشد و عملکرد محصولات گندم و کلزا از مدل APSIM استفاده شد. نتایج اعتبارسنجی مدل نشان داد که با میانگین مربعات اشتباه نرمال شده برابر با 6/8 درصد عملکرد دانه گندم و کلزا را به خوبی شبیه سازی کند. نتایج نشان داد که کشت گندم (4/3524 کیلوگرم) نسبت به کشت کلزا (2/2750 کیلوگرم) از میزان عملکرد دانه بالاتری برخوردار بود. همچنین سیستم کشت گندم (45/1 کیلوگرم بر متر مکعب) نسبت به کشت کلزا (15/1 کیلوگرم بر متر مکعب) بهره وری آبی بالاتری داشت. با این وجود، اختلاف این دو سیستم کشت از لحاظ بهره وری آبیاری قابل توجه نبود (11/0 کیلوگرم متر مکعب). سیستم کشت کلزا از لحاظ بهره وری اقتصادی و درآمد خالص به ترتیب با 220/0 میلیون تومان بر متر مکعب و 9/59 میلیون تومان در هکتار، از سیستم کشت گندم به ترتیب با 014/0 میلیون تومان بر متر مکعب و 1/41 میلیون تومان در هکتار دارای کارایی بالاتری بود. به طور کلی، نتایج نشان داد که حرکت از کشت گندم به سمت کلزا می تواند در بوم نظام های زراعی استان لرستان به ویژه در شهرستان هایی مانند خرم آباد از لحاظ محیط زیستی و اقتصادی پایدار باشد.کلید واژگان: آبیاری, درآمد خالص, عملکرد دانه, مدل, مصرف آبAfter soybean and oil palm, rapeseed has the third place in supplying vegetable oil in the world, so that it accounts for 14.7% of the total production of vegetable oil. The current research was carried out using modeling approach in order to simulate the replacement of wheat cultivation with rapeseed cultivation in terms of water and economic productivity in four locations (Aleshtar, Khorramabad, Pol-e Dokhtar, and Kuhdasht) in Lorestan province. APSIM model was used to simulate the growth and yield of wheat and rapeseed crops. The model validation results showed that it accurately simulates wheat and rapeseed grain yield with nRMSE of 8.6%. The results showed that wheat cultivation (3524.4 kg) had a higher grain yield than rapeseed cultivation (2750.2 kg). In addition, wheat cultivation system (1.45 kg m-3) compared with rapeseed cultivation (1.15 kg m-3) had higher water productivity. However, the difference between these two cultivation systems in terms of irrigation productivity was not considerable (0.11 kg m3). Also, economic productivity and net income of rapeseed cultivation system were 0.220 million tomans per cubic meter and 59.9 million tomans per hectare, respectively, while they were 0.014 million tomans per cubic meter and 41.1 million tomans per hectare, respectively, for wheat cultivation system. In general, the results approved that moving from wheat cultivation to rapeseed cultivation can be environmentally and economically sustainable in the agro-ecosystems of Lorestan province, especially in Khorramabad county.Keywords: Grain yield, Irrigation, model, Net income, Water consumption
-
پنیر از پرمصرف ترین فرآورده های شیر است. در حال حاضر یکی از پرمصرف ترین پنیرهای سفید نمکی در ایران پنیر تولیدی به روش اولترا فیلتراسیون (Ultrafiltration) است. پلاسمای غیر حرارتی (سرد) یک روش نوین جهت حذف میکروارگانیسم های مواد غذایی می باشد. در این پژوهش اثر پلاسمای سرد بر کاهش بار میکروبی و ویژگی های کیفی و ریولوژیکی نمونه های پنیر تولیده شده از طریق آزمون های تجربی بررسی گردید. نمونه ها در شرکت پگاه همدان تحت دو تیمار میکروبی (کپک مخمر و کلیفرم) و مدت اعمال پلاسما در دو سطح (7 و 13 دقیقه) و نمونه شاهد (فاقدآلودگی، فاقد پلاسما) تهیه و تولید شدند و طی دوره نگهداری 30 روزه هر ده روز یک بار با 2 تکرار توسط آزمون های رنگ سنجی، pH، آزمون بافت (TPA) و تست وارنر مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری داده های بدست آمده، تفاوت معنی داری را در صفات مورد ارزیابی بین نمونه شاهد و تیمارهایی که تحت فرآیند با پلاسمای سرد قرار گرفتند نشان داد. مقدار پارامتر L* در نمونه های تیمار شده با پلاسمای سرد نسبت به نمونه شاهد کاهش یافت، همچنین شاخص b* (شاخص زردی) برای همه ی نمونه های پنیر در پایان دوره نگهداری افزایش معنی دار نداشت. مقدار فنریت بین نمونه های تیمار شده با پلاسما و نمونه شاهد اختلاف معنی دار مشاهده نشد، همچنین مقدار صمغیت در طول دوره نگهداری (به جز روز دهم) افزایش معنی دار نداشت. مقدار مدول برشی، تنش برشی و نیروی برشی بین روز اول با روزهای دهم، بیستم و سی ام افزایش معنی دار وجود داشت، همچنین می توان نتیجه گرفت که تیمارهای دارای آلودگی کلیفرم سفتی و استحکام کمتری نسبت به سایر تیمارها دارند و نوع آلودگی اضافه شده به نمونه ها عامل ایجاد این تفاوت معنی دار است.
کلید واژگان: پنیر سفید ایرانی, اولترافیلتراسیون, پلاسما سرد, رنگ سنجی, تست وارنرCheese is one of the most consumed milk products. At present, one of the most widely used salty white cheeses in Iran is the cheese produced by the ultrafiltration method. Non-thermal (cold) plasma is a new method to remove food microorganisms. In this research, the effect of cold plasma on the reduction of microbial load and qualitative and rheological characteristics of cheese samples produced through different tests was investigated. The samples were prepared and produced in Pegah Hamadan Company under two microbial treatments (yeast mold and coliform) and the duration of plasma application at two levels (7 and 13 minutes) and the control sample (lack of contamination, no plasma) and during the storage period of 30 days. They were tested once every ten days with 2 repetitions by colorimetric tests, pH, and tissue test (TPA) and Warner test. The results of the statistical analysis of the obtained data showed a significant difference in the evaluated traits between the control sample and the treatments that underwent the cold plasma process. The value of parameter L* in the samples treated with cold plasma decreased compared to the control sample, also the index b* (yellowness index) did not increase significantly for all cheese samples at the end of the storage period. There was no significant difference in the amount of Springiness between the samples treated with plasma and the control sample, and the amount of gumminess did not increase significantly during the storage period. There was a significant increase in shear modulus, shear stress and shear force between the first day and the 10th, 20th, and 30th days. It can also be concluded that the treatments with coliform contamination have less stiffness and strength than other treatments and the type pollution added to the samples is the cause of this significant difference.
Keywords: Iranian white cheese, Ultrafiltration, Cold plasma, color Measurement, Varner test -
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی رضایت و نارضایتی زناشویی بر اساس استحکام من، نشانه های افسردگی و اضطراب انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. در این پژوهش تعداد 384 نفر از افراد متاهل (306 زن، 78 مرد) شهر تهران در سال 1400 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد تا پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (GRIMS؛ راست و همکاران، 1986)، مقیاس استحکام من (ESS؛ بشارت، 1386) و مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (DASS؛ لاویباند و لاویباند، 1995) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش نمره فرد در استحکام من (01/0>p، 356/0=r) رضایت زناشویی و با افزایش نمره نشانه های افسردگی (01/0>p، 498/0=r) و اضطراب (01/0>p، 297/0=r) نارضایتی زناشویی افزایش می یابد. از سوی دیگر، نتایج پژوهش نشان داد که رضایت زناشویی توسط متغیرهای استحکام من (01/0>p) و نشانه های افسردگی (01/0>p) قابل پیش بینی بود و 27 درصد از واریانس آن را تبیین می کنند. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که استحکام من و نشانه های افسردگی عوامل مهم پیش بینی کننده رضایت زناشویی هستند. بررسی این متغیرها در افراد می تواند کمک قابل توجهی در زمینه افزایش رضایت زناشویی کند.
کلید واژگان: استحکام من, رضایت زناشویی, اضطراب, افسردگیThis study aimed to predict marital satisfaction and dissatisfaction based on ego strength, depression, and anxiety symptoms. The study employed a descriptive-correlational design, with 384 participants (306 female, 78 male) selected using available sampling in Tehran in 2022. Couples completed the Golombok-Rust Inventory of Marital State Questionnaire (GRIMS; Rust et al., 1986), ego strength scale (ESS; Besharat, 2007), and depression anxiety stress scale (DASS; Lovibond & Lovibond, 1995). Pearson correlation coefficient and simultaneous regression analysis were utilized to analyze the research data. The results indicated that increasing individual scores in ego strength (p<0.01, r=0.356) led to an increase in marital satisfaction. Conversely, increasing scores in depression symptoms (p<0.01, r=0.498) and anxiety symptoms (p<0.01, r=0.297) were associated with an increase in marital dissatisfaction. Furthermore, marital satisfaction could be predicted by ego strength (p<0.01) and depression symptoms (p<0.01), with these variables explaining 27 percent of the variance in marital satisfaction. In conclusion, the research suggests that ego strength and depression symptoms are significant predictors of marital satisfaction. A thorough examination of these variables in individuals can contribute significantly to enhancing marital satisfaction.
Keywords: Ego strength, Marital satisfaction, Anxiety, Depression -
مقدمه
کاهش شدید بارندگی ها، شرایط خشکسالی را در استان فارس به اوج خود رسانده است به گونه ای که دبی تمام رودخانههای استان فارس بین 70 تا 100 درصد کاهش یافته است و با توجه به محدودیت منابع آب تجدیدپذیر، لزوم بهره برداری بهینه و پایدار از منابع آب موجود از جمله مخازن سدهای استان فارس ضروری است.
روشهدف اصلی و متدولوژی این تحقیق طراحی یک مدل برنامه ریزی ریاضی برای تخصیص بهینه منابع آب سدهای منتخب در استان فارس، به منظور مزیت خالص سیستم در افق برنامه ریزی می باشد که مسایلی نظیر دوره زمانی، سطح قابلیت اطمینان، جریانات موجود دوره، تعداد سدها و همچنین برخی سناریوها را لحاظ کند. بر این اساس تابع هدف مدل به دنبال حداکثر مزیت حاصل برای سدها براساس پارامترهای تعیین شده با سه اندیس سناریو، سد و دوره زمانی می باشد.
یافته هاابتدا این مدل را برای 5 کاربر (سد) با 4 سناریو مختلف در 10 دوره زمانی ماهانه در نظر گرفته شد که در این حالت مقدار تابع هدف به 39863110 رسید. سپس به منظور تحلیل حساسیت نتایج و نشان دادن تغییر جواب بهینه بسته به ابعاد مسیله، به اجرای مدل برای 10کاربر (سد) با 8 سناریو مختلف در 20 دوره زمانی ماهانه پرداخته شد که در این حالت مقدار تابع هدف به 82944240 رسید. بنابراین با افزایش ابعاد مسیله، افزایش چشمگیری در مقدار تابع هدف و تخصیص بهینه منابع آب سده های منتخب در استان فارس رخ می دهد.
نتیجه گیریبا توجه به کمبود آب و خشکسالی های اخیر استان فارس، توجه به توسعه پایدار و عادلانه در برنامه ریزی تخصیص منابع آب و لحاظ کردن شاخص های گوناگونی در کنار هم و به صورت همزمان ضروری است.
کلید واژگان: تخصیص بهینه منابع آبی, بهره وری, توسعه پایدار, برنامهریزی ریاضی, سد, استان فارسIntroductionThe sharp decrease in rainfall has reached the peak of drought conditions in Fars province, so that the discharge of all rivers in Fars province has decreased between 70 to 100 percent, and due to the limitation of renewable water resources, there is a need for optimal and sustainable use of existing water resources. All reservoirs of dams in Fars province are necessary.
MethodsThe main purpose and methodology of this research is to design a mathematical planning model for the optimal allocation of water resources of selected dams in Fars province, in order to net advantage of the system on the planning horizon that issues such as time period, reliability level, course currents, number of dams and consider some scenarios. Accordingly, the objective function of the model seeks the maximum advantage obtained for dams based on the parameters set with three indices of scenario, dam and time period.
FindingsAt first, this model was considered for 5 users (dams) with 4 different scenarios in 10 monthly time periods, in which case the value of the objective function reached 39863110. Then, in order to analyze the sensitivity of the results and show the change of the optimal answer depending on the dimensions of the problem, the model was implemented for 10 users (dams) with 8 different scenarios in 20 monthly time periods in which the value of the objective function reached 82944240. Therefore, with the increase of the dimensions of the problem, a significant increase in the amount of the objective function and the optimal allocation of water resources of the selected centuries occurs in Fars province. Therefore, due to water shortages and recent droughts in Fars province, it is necessary to pay attention to sustainable and equitable development in planning the allocation of water resources and taking into account various indicators simultaneously.
Keywords: Optimal allocation of water resources, Productivity, Sustainable Development, Mathematical planning, Dam, Fars province -
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس ابعاد کمال گرایی و کمال گرایی معنوی /مذهبی انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. در این پژوهش تعداد 404 نفر از افراد متاهل (326 زن، 78 مرد) شهر تهران در سال 1400 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد تا پرسشنامه وضعیت زناشویی گلومبوک- راست (GRIMS؛ راست و همکاران، 1986)، مقیاس چندبعدی کمال گرایی تهران (TMPS؛ بشارت، 1386) و مقیاس کمال گرایی معنوی/ مذهبی (14SRPS-؛ بشارت، 1397) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون هم زمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش نمره فرد در کمال گرایی خودمحور (05/0>p، 110/0=r) و کمال گرایی معنوی/ مذهبی (01/0>p، 332/0=(r رضایت زناشویی افزایش می یابد. از سوی دیگر، نتایج پژوهش نشان داد که رضایت زناشویی توسط متغیرهای کمال گرایی خودمحور (05/0>p) و کمال گرایی معنوی/مذهبی (01/0>p) قابل پیش بینی بود. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که کمال گرایی خودمحور و کمال گرایی معنوی/مذهبی عوامل مهم پیش بینی کننده رضایت زناشویی هستند و 12 درصد از واریانس آن را تبیین می کنند. همچنین مشخص شد متغیر کمال گرایی معنوی/مذهبی نسبت به متغیر کمال گرایی خودمحور، پیش بینی کننده قوی تری برای رضایت زناشویی است. بررسی این متغیرها در افراد می تواند کمک قابل توجهی درزمینه افزایش رضایت زناشویی کند.
کلید واژگان: رضایت زناشویی, کمال گرایی, کمالگرایی معنویThis study aimed to predict marital satisfaction based on dimensions of perfectionism and spiritual/religious perfectionism. This study was descriptive-correlational. Four hundred and four people) 326 female, 78 male) were selected by the available sampling method in Tehran in 2022. All the couples were asked to complete the Golombok-Rust Inventory of Marital State Questionnaire (GRIMS; Rust et al., 1986), Tehran Multidimensional Perfectionism Scale (TMPS; Besharat, 2007), and Spiritual/Religious Perfectionism Scale (SRPS-14; Besharat, 2018). Pearson correlation coefficient and simultaneous regression analysis were used to analyze the research data. The results showed that by increasing the individual score in Self-oriented perfectionism (p<0/05, r=0/110) and Spiritual/Religious Perfectionism (p<0/01, r=0/332) marital satisfaction increases. On the other hand, the results showed that marital satisfaction can be predicted by the variables of self-oriented perfectionism (p<0/05) and Spiritual/Religious Perfectionism (p<0/01). Based on the research findings, it can be concluded that Self-oriented perfectionism and Spiritual/Religious Perfectionism are important predictors of marital satisfaction and the variance of marital satisfaction is 12 percent. Spiritual/Religious Perfectionism is a stronger predictor of marital satisfaction than Self-oriented perfectionism. Investigating these variables in individuals can help significantly in increasing marital satisfaction.
Keywords: marital satisfaction, perfectionism, spiritual perfectionism -
فصلنامه مطالعات اجتماعی - روان شناختی زنان، سال بیست و یکم شماره 1 (پیاپی 74، بهار 1402)، صص 94 -120بیماری کووید 19 سبک زندگی و الگوهای تعاملی خانواده ها را تغییر داده است. هدف انجام این پژوهش، مطالعه تاثیر اضطراب کرونا و اضطراب مرگ بر تعارض مادران و کودکان 7 تا 12 ساله در دوره قرنطینه خانگی ناشی از کووید-19بود. به این ترتیب، 80 زوج مادر و کودک دبستانی در شهر تهران مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد افزایش اضطراب کرونا در مادران باعث افزایش تعارض در کودکان می شود که این تعارض در نقاشی آنها بازنمایی می گشت. علایم روان شناختی اضطراب کرونا با به تصویر کشیدن فاصله با مادر، جایگاه مادر و پدر در صفحه نقاشی و علایم جسمی اضطراب کرونا با جایگاه کودک، مادر و پدر مرتبط بود. همچنین، اضطراب مرگ با فاصله کودک از مادر، جایگاه کودک و جایگاه پدر مرتبط بود. یافته های پژوهش با نظریه هشیاری انعکاسی پارانکات در مورد بیش هشیاری مادران در زمان برانگیخته شدن اضطرابهای بنیادین مورد بحث قرار گرفت.کلید واژگان: اضطراب کرونا, اضطراب مرگ, تعارض مادر و کودک, قرنطینه خانگی, کوویدCOVID-19 has changed the lifestyles and patterns of interaction in families. This study aimed to investigate the effect of coronavirus anxiety and death anxiety on the conflict between mothers and children aged 7 to 12 years in the home quarantine cause of COVID-19. Thus, 80 couples of mothers and primary school children in Tehran were studied. The results showed that increasing coronavirus anxiety in mothers increases conflict in children, which was represented in their paintings. The psychological symptoms of coronavirus anxiety were related to the position of the child, mother and father on the child’s drawing, and the physical symptoms of coronavirus anxiety disorder were related to the position of the child, mother, and father in the paintings. Also, death anxiety was related to the child's distance from the mother, the child and the father's position. Findings of the study were discussed with Parncutt's “Reflective Consciousness Theory” of maternal hypersensitivity at the time of arousal of fundamental anxiety.Keywords: Coronavirus Anxiety, Death Anxiety, Mother-Child Conflict, Home Quarantine, Covid-19
-
پژوهشنامه مکتب های ادبی، پیاپی 21 (بهار 1402)، صص 135 -165
رمانتیک ها عنصر بنیادین شعر را تخیل می دانند که به شاعر امکان آفرینش بدیع و خلاق می دهد و با این ابزار به دنیای نادیده ها و ناشنیده ها ورود پیدا می کند و دنیایی جدید خلق می کند. روزه و آداب و رسوم پرشکوه ماه مبارک رمضان، مورد توجه غالب شاعران ادبیات فارسی بوده و آن را دستمایه مضمون آفرینی و تصویرسازی شعر خود قرار داده اند. این پژوهش برای بررسی چگونگی نمود ماه مبارک رمضان و روزه گرفتن در آثار شاعران فارسی زبان، با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس آمار بسامدی که توسط نرم افزار از شعر شاعران به دست آمد روزه و رمضان را مورد تحلیل قرار داده است. شاعرانی را که بیشترین توجه را به این موضوع داشتند انتخاب و تحلیل شد. بحث اصلی در سه محور اصلی تحت عناوین: 1- تصاویر بلاغی رمضان و روزه در شعر فارسی 2- آداب و رسوم ماه رمضان و روزه گرفتن 3- کارکرد رمضان و روزه. تشبیه، تلمیح و حسن تعلیل بیشترین بسامد را در تصاویر بلاغی، نیت، امساک و پرهیز، نحوه افطار کردن بیشتر بسامد را در آداب و رسوم روزه و ماه رمضان، تهذیب و انسان سازی ازمهمترین کارکردهای روزه و رمضان در شعر فارسی است که همه اینها با خیال شاعران بازآفرینی شده-اند.
کلید واژگان: تخیل رمانتیک, شعر فارسی, رمضان و روزهThe proponents of Romanticism consider imagination to be the fundamental element of poetry, which allows the poet to create innovative and inspired works to enter the world of the unseen and unheard in order to make a new world. Fasting and the glorious customs of the holy month of Ramadan have been chosen as the theme and the imagery of most Persian poets. This study seeks to answer the following questions: How are the customs of Ramadan and fasting manifested in Persian poetry? And what is the place of poetic imagination in creating relevant images? The method used in this research is descriptive-analytical and the components of Ramadan and fasting were analyzed based on the frequency statistics obtained by software from the poets' works. The poets who paid the most attention to this issue were then selected and analyzed. Rumi, Saadi, Attar, and Qaani were the four who had the most frequency in this field. The main discussion is divided into three main areas under the headings: 1- Rhetorical images of Ramadan and fasting in Persian poetry 2- The customs of Ramadan and fasting 3- Purposes of Ramadan and fasting. Findings indicate that simile, allusion, and poetic etiology have had the most frequency. Also, intentionality, abstinence, and the manner of breaking the fast as rituals of Ramadan, and refinement and cultivation are some of the most important rituals in fasting and Ramadan in Persian poetry recreated by these poets’ imagination.
Keywords: Romantic Imagination, Persian poetry, Ramadan, Fasting -
زمینه و هدف
این مشکل که سازمانها چگونه می توانند در محیطی پویا و غیر قابل پیش بینی موفق شوند، موضوعی است که به عنوان مهمترین چالش دنیای امروز شناخته میشود. لذا هدف از انجام این پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه های چابکی سازمانی بر اساس توسعه منابع انسانی جهت ارایه الگوی چابکی سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران بود.
روش شناسی:
در این راستا جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران که در حدود 6735 بود و از این میان با استفاده از جدول مورگان و فرمول کوکران و روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و نسبتی 386 نفر از کارکنان دانشگاه به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه محقق ساخته، براساس ادبیات پژوهش و مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام گرفت. و ضریب آلفای کرونباخ ابزار پژوهش 919/0 محاسبه گردید. پس از توزیع و جمع آوری پرسشنامه ها، بررسی اطلاعات و آزمودن فرضیه ها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار SPSS , LISREL انجام پذیرفت.
یافته هادر نهایت یافته های پژوهش ابعاد پنجگانه ، استراتژیک ، فناوری اطلاعات، انسانی، سازمانی و فرهنگی را به عنوان ابعاد اثرگذار بر چابکی سازمانی بر اساس توسعه منابع انسانی مورد تایید قرار داد.
نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که بعد استراتژیک بالاترین میانگین و ابعاد فناوری اطلاعات و انسانی و سازمانی و فرهنگی در رتبه های بعدی قرار می گیرند. در نهایت تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که ابعاد چابکی سازمانی بر اساس توسعه منابع انسانی تا 282/71 درصد، واریانس شاخص های موجود چابکی سازمانی بر اساس توسعه منابع انسانی را تبیین می-کند.
کلید واژگان: چابکی سازمانی, منابع انسانی, توسعهBackground and purposeThis problem of how organizations can succeed in a dynamic and unpredictable environment is an issue that is known as the most important challenge in today's world. Therefore, the purpose of this research was to identify the dimensions and components of organizational agility based on human resources development to provide a model of organizational agility in the Islamic Azad University of Tehran province.
MethodologyIn this regard, the statistical population of the research included all employees of the Islamic Azad University of Tehran province, which was about 6735. Among these, using Morgan's table, Cochran's formula, and multi-stage and proportional cluster sampling methods, 386 university employees were considered the sample size. The data collection method was based on a researcher-made questionnaire, research literature, and semi-structured interviews. Cronbach's alpha coefficient of the research tool was calculated as 0.919. After distributing and collecting the questionnaires, the information was checked, and the hypotheses were tested using the structural equation modeling method and with the help of SPSS and LISREL software.
ResultsFinally, the research findings confirmed the five dimensions, strategic, information technology, human, organizational and cultural, as the dimensions affecting organizational agility based on the development of human resources.
ConclusionThe research results showed that the strategic dimension has the highest average, and dimensions of information technology, human, organizational and cultural are placed in the next ranks. Finally, confirmatory factor analysis showed that dimensions of organizational agility based on human resources development explain up to 71.282% of the variance of existing indicators of organizational agility based on human resources development.
Keywords: Organizational Agility, human resources, Development -
زمینه و هدف
مادران دارای کودک مبتلا به اختلال اوتیسم با مشکلات فراوانی مواجه هستند که می تواند زندگی آن ها را دستخوش این اختلال کند. از سوی دیگر، معنویت و سلامت معنوی به عنوان یکی از جنبه های مهم از وجود آدمی در سلامت این مادران می تواند نقش داشته باشد. این مطالعه با هدف تعیین سلامت معنوی مادران کودکان مبتلا به اوتیسم انجام شد.
روش بررسینوع پژوهش حاضر توصیفی-مقطعی بود که در سال 1399 انجام شد. در این مطالعه از میان مدارس هفت گانه مختص کودکان مبتلا به اوتیسم در شهر تهران، اقدام به شناسایی مادران دارای کودک اوتیسم شد و تعداد دویست مادر به شیوه نمونه گیری مستمر بر حسب معیارهای ورود در مطالعه شرکت کردند. برای گردآوری داده ها، گروه مجازی در شبکه اجتماعی واتساپ ایجاد شد و فرم مشخصات فردی و ابزار روا و پایا شده سلامت معنوی پالوتزیان و الیسون از طریق فضای مجازی بین مادران توزیع شد. داده های گردآوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد) و آمار استنباطی (آزمون های تی مستقل و آنالیز واریانس) با نسخه 16 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد.
یافته هایافته ها نشان داد میانگین نمره سلامت معنوی مادران برابر با 10/51±77/17 بود. میانگین سلامت مذهبی (5/61± 41/11) دارای بیشترین میانگین و سلامت وجودی (5/67±36/06) دارای کم ترین میانگین بود. بین سلامت معنوی مادران با مشخصات فردی آنان ارتباط معنادار آماری دیده نشد (P>0/05).
نتیجه گیریدر این پژوهش، بعد سلامت مذهبی از سلامت معنوی در مقایسه با بعد سلامت وجودی آن در وضعیت بهتری قرار داشت. می توان گفت مادران شرکت کننده در پژوهش حاضر در بعد سلامت مذهبی در مقایسه با سلامت وجودی، غنی تر هستند.
کلید واژگان: اوتیسم, کودک مبتلا به اوتیسم, سلامت معنوی, مادرBackground & AimsMothers of children with autism face many problems that can affect their life. On the other hand, spirituality, as one of the essential aspects of man’s life, has a significant relationship with human health. This study seeks to determine the spiritual well-being of mothers of children with autism.
Materials & MethodsThe type of present study was descriptive-cross-sectional. In this study, mothers were identified among the 7 schools for children with autism, and 200 people participated in the survey in stages, according to the inclusion criteria. The collected data were used using descriptive statistical methods such as setting frequency distribution tables, calculating numerical indices, and independent chi-square and t-test. The paired t-test was used to achieve the goals under SPSS software v. 16.
ResultsThe Mean±SD spiritual well-being of mothers was 77.17±10.51. Mean±SD spiritual well-being (41.11±5.61) had the highest, and Mean±SD existential well-being (36.06±5.67) had the lowest score.
ConclusionIn this study, the spiritual well-being dimension of spiritual well-being was in a better position compared to its Existential Dimension of Health. It can be said that the mothers participating in the present study are richer in spiritual well-being compared to existential health.
Keywords: Autism, Mothers of children with autism, spiritual well-being -
با رونق فرضیه های مالی- رفتاری و انجام پژوهش های متعدد در جهت شناخت اثر سوگیری های رفتاری در بازار سرمایه، یکی از حوزه هایی که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است، حوزه پژوهش های مربوط به استراتژی مومنتوم است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر متقابل سوگیری لنگر انداختن و اثر تمایلی بر سود مومنتوم و نقش سهامداران خرد بر این رابطه است. جامعه آماری پژوهش شامل شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه آماری در برگیرنده 136 شرکت طی سال های 1386 تا 1398 می باشد. در این پژوهش اثر تمایلی با استفاده از رویکرد گرین بلات و هان (2005) و فرازینی (2006) و سو گیری لنگر انداختن مطابق با شیوه جورج و هوانگ (2004) محاسبه شده است. همچنین برای محاسبه سود مومنتوم روش شناسی جگادیش و تیتمن (1993) به کار گرفته شده است. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از مدل پنج عاملی فاما و فرنچ (2015) استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان می دهد اثر تمایلی باعث افزایش سود مومنتوم می شود. همچنین سوگیری لنگر انداختن نیز منجر به افزایش سود مومنتوم می گردد. نتیجه دیگر پژوهش بیانگر این است که تاثیر متقابل سوگیری لنگر انداختن و اثر تمایلی، در شرایطی که این دو یکدیگر را تقویت می کنند نیز با افزایش سود مومنتوم همراه است. در نهایت هنگامی که سوگیری لنگر انداختن و اثر تمایلی هم راستا با هم عمل می کنند، وجود درصد بالای سهامداران خرد، باعث افزایش سود مومنتوم می گردد.کلید واژگان: سوگیری لنگر انداختن, اثرتمایلی, سود مومنتوم, سهامداران خردWith the growth of financial-behavioral hypotheses and conducting numerous studies to identify the effect of behavioral biases, one of the areas that has been considered by researchers is the field of research related to momentum strategy.The purpose of this study is investigating the disposition effect and anchoring bias separately and in combination with each other to impact momentum profits ad the role of retail investors in this relationship. The statistical population of the study includes companies listed in the Tehran Stock Exchange and the statistical sample includes 136 companies during the years 2007 to 2020. In this study, the effect of disposition effect has been calculated using the approach of Greenblatt and Han (2005) and Frazzini (2006) and the anchorage bias according to the method of George and Hwang (2004). The methodology of Jegadeesh and Titman (1993) has also been used to calculate momentum profits.To test the research hypotheses, the five-factor model of Fama and French (2015) has been used. The results of testing the research hypotheses show that the disposition effect increases the momentum profit. Anchoring bias also leads to an increase in momentum profit. Another result of the research indicates that the interaction effect of anchoring bias and the disposition effect while these two reinforce each other, is also associated with an increase in momentum profit. Finally, when anchoring bias and disposition effect work together, the presence of a high percentage of retail investors increases momentum profits.Keywords: Anchoring bias, disposition effect, Momentum Profit, Retail Investors
-
سابقه و هدف
سیستم الکتروفنتون میکروبی به عنوان یک تکنولوژی نوین، برای حذف آلاینده های آلی مقاوم همراه با تولید انرژی الکتریکی تجدیدپذیر از طریق فعالیت میکروارگانیسم های بی هوازی، می تواند به کار گرفته شود. بر این اساس در مطالعه حاضر، عملکرد این فرآیند برای تصفیه فاضلاب مصنوعی حاوی آنتی بیوتیک تتراسایکلین و تولید الکتریسیته در شرایط مختلف مدار الکتریکی مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، راکتور الکتروفنتون میکروبی دو محفظه ای مجهز به الکترودهای آندی و کاتدی از جنس کربن فلت و غشای نافیون، همراه با 2000 میلی گرم در لیتر سوبسترا و لجن بی هوازی به عنوان ماده تلقیحی در محفظه آند و غلظت 10 میلی گرم در لیتر تتراسایکلین در محفظه کاتد در شرایط مدار باز، بسته و کوتاه مورد بهره برداری قرار گرفت. در طول راهبری راکتور، تاثیر نوع مدار الکتریکی بر راندمان حذف تتراسایکلین و تولید انرژی الکتریکی بررسی شد.
یافته هاسیستم الکتروفنتون میکروبی در شرایط مدار کوتاه، به دلیل بهبود تولید چگالی جریان، در حذف تتراسایکلین کارایی بیش تری دارد. شایان ذکر است که در شرایط مدار کوتاه، ولتاژ mV260 و دانسیته توان mW/m293/13 در دانسیته جریان mA/m2 695 حاصل شد.
استنتاجنتایج این مطالعه نشان داد که سیستم الکتروفنتون میکروبی می تواند به عنوان یک روش مناسب برای حذف انواع آلاینده های دارویی از فاضلاب توام با تولید انرژی تجدیدپذیر و پاک در مدار الکتریکی باز، بسته و کوتاه مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: الکتروفنتون میکروبی, تولید الکتریسیته, تتراسایکلین, فاضلابBackground and purposeMicrobial electro-Fenton system as a novel technology can be employed in removal of resistant organic pollutants along with generation of renewable electrical energy through the activity of anaerobic microorganisms. This study aimed at investigating the performance of this process in treatment of synthetic wastewater containing tetracycline and generation of electricity in different electrical circuit conditions.
Materials and methodsIn this experimental study, a two-chambered microbial electro-Fenton reactor equipped with anodic and cathodic carbon felt electrodes and Nafion membrane, along with 2000 mg/L substrate and anaerobic sludge as inoculum in anodic chamber and 10 mg/L tetracycline in cathodic chamber was used in open, closed, and short circuit conditions. The effect of electrical circuit type on the removal efficiency of tetracycline and generation of electrical energy was investigated during the operation of the reactor.
ResultsMicrobial electro-Fenton system was found to be more efficient in removal of tetracycline in short circuit condition due to improved generation of current density. In this study, 260 mV and 93.13 mW/m2 in current density of 695 mA/m2 were obtained in short circuit conditions.
ConclusionThe study showed that the microbial electro-Fenton system can be utilized as a suitable method in removal of various pharmaceutical contaminants from wastewater while producing renewable and clean energy in open, closed, and short electrical circuits.
Keywords: microbial electro-Fenton, electricity generation, tetracycline, wastewater -
Researchers examined anomalies in the market to understand the market dimensions. Prior studies considered the effects of biases on momentum strategy. Stock liquidity as one of the risk factors for assets was also considered by researchers. The purpose of this study is to examine the role of stock liquidity in the separately and jointly effect of anchoring bias and the disposition effect on momentum profit. The population of this study consists of all companies listed on the Tehran Stock Exchange. Based on systematic election sampling this study covers 136 companies over the period of 2007-2020. In this study, the effect of disposition effect is calculated using the approach of Greenblatt and Han (2005) and Frazzini (2006) and the anchorage bias is calculated according to George and Hwang (2004). This study calculates momentum profits according to Jegadeesh and Titman (1993). To test the hypotheses, multivariate regressions and the five-factor model of Fama and French (2015) have been used. The results of this study show that the disposition effect in stocks with low liquidity increases momentum profit. In addition, anchoring bias in stocks with low liquidity leads to an increase the momentum profit. Findings of this study document that the interaction effect of anchoring bias and disposition effect, while reinforcing each other, is also associated with increasing in momentum profit. Finally, when anchoring bias and disposition effect reinforce each other, and stocks have low liquidity, they do not increase momentum profits.Keywords: Anchoring Bias, Disposition Effect, Stock Liquidity, Momentum Profit
-
قرنطینه خانگی برای مدیریت کووید 19 سبب افزایش تنش بین مادران و کودکان شده است. هدف این پژوهش این بود نقش عوامل اضطراب کرونا و ترومای دوران کودکی مادران بر این تعارض را به واسطه تنش پیش قاعدگی مطالعه کند. به این ترتیب، مادران و کودک 7 تا 12 ساله منطقه 6 تهران در آذرماه سال تحصیلی1400 -1399در پژوهش شرکت کردند. آنها مقیاس رتبه بندی پیش از قاعدگی، پرسشنامه ترومای دوران کودکی (CTQ)، آزمون ترسیم خانواده و پرسش نامه اضطراب کرونا را تکمیل کردند. نتایج پژوهش نشان داد کودکان تعارض خود با مادر را در فعالیتهای ترسیمی در بیشتر مواقع، به صورت جدایی از مادر ترسیم کرده است. سوء استفاده عاطفی و جسمی از مادر در دوره کودکی سبب شده بود تا فرزندش به طور معناداری بیشتر خود را با مادرش در فاصله قرار دهد. یافته دیگر پژوهش نشان داد که سوء استفاده عاطفی و جسمی در دوران کودکی توانسته تنش پیش قاعدگی را پیش بینی کند. از سویی دیگر، بعد روانی اضطراب کرونا نیز تنشهای پیش قاعدگی را ایجاد کرده است. تنشهای پیش قاعدگی هم توانسته اند سبب تعارض مادر و کودک شوند. یافته جالب این است که فقط تنشهای پیش قاعدگی بود که با جایگاه کودک در فضای ترسیمی بر اساس نشانگرهای کوپیتس رابطه داشت. به نظر می رسد که تنشهای پیش قاعدگی به طور مستقیم خودپنداره کودک را هدف می گیرد و او خود را از محور بودن در صفحه ترسیمی و مرکز توجه بودن به دور می کند.
کلید واژگان: کووید 19, ترومای کودکی, تعارض خانوادگی, قرنطینه خانگی, سندرم تنش پیش قاعدگیHome quarantine to manage COVID-19 has increased conflict between mothers and children. This study aimed to research the role of coronavirus anxiety factors and maternal childhood trauma in this conflict due to premenstrual stress. Thus, mothers and their children aged 7 to 12 years in Tehran participated in the study in December 2020. They completed the Premenstrual Rating Scale, the Childhood Trauma Questionnaire (CTQ), the Drawing Family Test, and the Coronavirus Anxiety Scale. The results showed that children often portrayed their conflict with the mother in drawing activities as separation from the mother. Emotional and physical abuse of the mother during childhood caused her child to draw significantly more distant from her mother. Another finding of the study showed that childhood emotional and physical abuse could predict premenstrual stress. On the other hand, the psychological dimension of coronavirus anxiety has also created premenstrual tensions. Premenstrual tensions have also been able to cause mother-child conflict. Interestingly, it was only premenstrual stress that was related to the child's position in the drawing space based on koppitz emotional indicators. Premenstrual tension syndrome seems to directly target the child's self-concept and move him away from being the centre of attention.
Keywords: COVID-19, Childhood thrombosis, Family conflict, Home quarantine, Premenstrual stress syndrome -
زمینه و هدف
سرطان پستان، دومین سرطان رایج در زنان سراسر جهان می باشد. علاوه بر این، بیماران مبتلا به این سرطان، عموما از طب مکمل و مداخله گر همچون هومیوپاتی استفاده می کنند. مشخص شده است که ترکیبات هومیوپاتی از قبیل سپیا (Sepia)، فسفر(Phosphorus) و پولستیلا (Pulsatilla) تاثیرات شایانی در انواع بیماری ها از قبیل برخی سرطان ها دارند. به هرحال، تاکنون، سمیت سلولی این ترکیبات در محیط برون تن بر رده سلولی سرطان پستان نظیر MCF-7 مطالعه نشده است. از این رو، هدف این مطالعه، بررسی تاثیر سمیت این ترکیبات هومیوپاتیک بر روی رده سلولی سرطان پستان می باشد.
مواد و روش هاسلول های سرطانی پستان (MCF-7) در محیط کشت DMEM کشت گردیدند و سپس با ترکیبات هومیوپاتیک با پوتنسی های 30 و 200 به مدت 24، 48 و 72 ساعت تیمار گردیدند. سپس پایایی سلول ها از طریق سنجش MTT بررسی شدند.
یافته هایافته ها بیان می کنند که هیچ کدام از ترکیبات آزمون شده بر سلول های سرطانی MCF-7 دارای تاثیر سمیت سلولی در محیط برون تن نمی باشند.
نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که سپیا، فسفر و پولستیلا به عنوان سه ترکیب شاخص هومیوپاتی فاقد اثر سمیت سلولی بر رده سلولی سرطانی پستان بود و به نظر می رسد که مطالعات بیشتری بر روی سایر سلول ها و نیز مطالعات درون تن برای ارزیابی بیشتر موردنیاز می باشد.
کلید واژگان: هومیوپاتی, سرطان پستان, سپیا, فسفر, پولستیلاIntroductionBreast cancer is the second common cancer in women at worldwide. Furthermore, patients with breast cancer generally use complementary and integrative medicine such as homeopathy. It has been shown that homeopathic remedies such as Sepia, Phosphorus and Pulsatilla have great effects in the various diseases such as some of the cancers. However, the cytotoxicity effects of these compounds have not been studied for breast cancer cell lines such asMCF-7. Hence, the aim of this study was to investigate the cytotoxic effects of these homeopathic remedies on breast cancer cell line.
Materials & Methods
Breast cancer cells (MCF-7) were cultured in DMEM medium and treated with different potencies (30 and 200) of remedies for 24, 48 and 72 h. Cell viability was determined by MTT assay.
ResultsThe findings indicate that none of the tested compounds had cytotoxicity effect on MCF-7 cancer cells.
ConclusionThis study shows that Sepia, Phosphorus and Pulsatilla as the three of homeopathic remedies have not in vitro cytotoxic effects on breast cancer cell line, and it seems that further studies on different cell lines and also in vivo studies are needed to confirm these findings.
Keywords: Homeopathy, Breast Cancer, Sepia, Phosphorus, Pulsatilla -
پسا مدرن از بطن مدرنیسم و در واکنش به آن یا به عنوان جانشین آن پدیدآمد. رمان نویس پسا مدرن درپی متبادرکردن این حس به ذهن خواننده است که همه ی مبانی مستحکم زندگی در دنیای معاصر فروپاشیده است. پساساختارگرایی، زمینه ی شکل گیری و ظهور پسامدرنیسم را فراهم کرد؛ نقادی جریان پسامدنیسم برآمده از کوشش های پساساختارگرایانی است که مهم ترین و راه گشاترین تکنیک-ها را برای این جریان فراهم کرده اند. مکتب پسامدرن متاثر از عدم انسجام و قطعیت در پساساختارگرایی، برداشت های سنتی از زبان، هویت، نوشتار و مانند آن را فروپاشانده است. این جستار بر آن است به روش توصیفی-تحلیلی مهم ترین مولفه های رویکرد پساساختارگرایی را در رمان پسا-مدرنیستی «همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها» نوشته ی رضا قاسمی بررسی کند تا جنبه های تطابق این رمان با رویکرد پساساختارگرایی روشن شود. با توجه به دستاورد پژوهش مهم ترین عناصر رویکرد پساساختارگرایی یعنی؛ مساله ی زبان، میزان اختیارات نویسنده، هویت، تعین پذیری متون در رمان «همنوایی شبانه ارکستر چوب ها» به چالش کشیده شده است.مکتب پسامدرن متاثر از عدم انسجام و قطعیت در پساساختارگرایی، برداشت های سنتی از زبان، هویت، نوشتار و مانند آن را فروپاشانده است
کلید واژگان: پسامدرنیسم, پساساختارگرایی, «همنوایی شبانه ی ارکستر چوب ها», زبان, رضاقاسمیPostmodernism emerged from the womb of modernism and in response to it or as its successor. The postmodern novelist seeks to evoke in the reader the sense that all the solid foundations of life in the contemporary world have collapsed. Poststructuralism paved the way for the formation and emergence of postmodernism; Criticism of the postmodernist current stems from the efforts of poststructuralists who have provided the most important and instructive techniques for this current. Due to the incoherence and uncertainty in poststructuralism, the postmodern school has destroyed the traditional conceptions of language, identity, writing and the like. This paper aims to examine descriptively-analytically the most important components of the poststructuralist approach in the postmodernist novel "Night Orchestra of the Wood Orchestra" by Reza Ghasemi to clarify the aspects of the novel's adaptation to the poststructuralist approach. Be. According to the research achievement, the most important elements of the poststructuralist approach are:the postmodernist novel "Night Orchestra of the Wood Orchestra The question of language, the extent of the author's authority, the identity, the determinability of the texts are challenged in the novel The Night Orchestra of the Wood Orchestra.
Keywords: Postmodernism, Poststructuralism, novel, Rezaghasemi -
ارایه الگوی چابکی سازمانی بر اساس توسعه منابع انسانی در دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران چکیده :هدف از انجام پژوهش شناسایی ابعاد و مولفه های چابکی سازمانی بر اساس توسعه منابع انسانی جهت ارایه الگوی چابکی سازمانی در دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران که در حدود 6735 نفر بودند و از این میان با استفاده فرمول کوکران و روش نمونه گیری خوشه ای 386 نفر از کارکنان دانشگاه به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه محقق ساخته، براساس ادبیات پژوهش و مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام گرفت. ضریب آلفای کرونباخ ابزار پژوهش 919/0 محاسبه گردید. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، بررسی اطلاعات و آزمودن فرضیه ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار SPSS , LISREL انجام پذیرفت. در نهایت یافته های پژوهش ابعاد پنجگانه ، استراتژیک ، فناوری اطلاعات، انسانی، سازمانی و فرهنگی را به عنوان ابعاد اثرگذار بر چابکی سازمانی بر اساس توسعه منابع انسانی مورد تایید قرار داد. نتایج نشان داد که بعد استراتژیک بالاترین میانگین و ابعاد فناوری اطلاعات و انسانی و سازمانی و فرهنگی در رتبه های بعدی قرار می گیرند. در نهایت تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که ابعاد چابکی سازمانی بر اساس توسعه منابع انسانی تا 71.282 درصد، واریانس شاخص های موجود چابکی سازمانی بر اساس توسعه منابع انسانی را تبیین می کند .
کلید واژگان: چابکی سازمانی, توسعه منابع انسانی, چابکی دانشگاه -
Gazestan magnetite-apatite deposit is located in Central Iran and Bafq region, which has been occurred in form of veins, veinlets, and small apatite lenses as well as magnetite in metasomatic rock types such as green chlorite-actinolite rock units. These rocks are situated in the carbonate-volcanic complex of Upper Precambrian-Lower Cambrian Rizo formation. In this study, staged factor analysis and Concentration-Number (C-N) fractal model were used based on core samples for determination of main rock type for Rare Earth Elements (REEs) mineralization. Hence, after normalizing the data by staged factor analysis, the target factors were determined and the factorial map was generated using the C-N fractal modeling. The results showed that the first factor of the sixth step (F1-6) is contained of the REEs with phosphorous. Afterwards, results obtained by the C-N fractal method on the F1-6 indicated that there are five populations for REEs which are compared with different lithological units by evaluation matrix. The evaluation matrix confirmed the compliance of magnetite-apatite units with the high values of mineralization factor. The REEs were accumulated in magnetite-apatite units based on highest Overall Accuracy (OA).
Keywords: Rare Earth Elements (REEs), Staged factor analysis, Concentration-Number (C-N) fractal model, Gazestan, Iron-apatite deposit -
مقدمه
مخاطرات شغلی از عمده ترین مشکلات بهداشت شغلی می باشند. سیستم های بهداشتی و درمانی مانند دیگر محیط های کاری پر خطر در معرض عوامل خطرناکی قرار دارند. مخاطرات شغلی با ایجاد آسیب های شغلی می توانند بر عملکرد کارکنان تاثیر گذاشته و زندگی افراد شاغل در این محیط ها را به خطر اندازند. امروزه مخاطرات شغلی مرتبط با کار از اهمیت زیادی برخوردارشده است.بر اساس قانون بهداشت و ایمنی شغلی،بیماری شغلی به عنوان یک بیماری است که درمحل کار ناشی از قرار گرفتن در معرض هر یک از مخاطرات فیزیکی ،شیمیایی و یا عامل بیولوژیکی ایجاد شده ،به طوریکه مکانیسم های فیزیولوژیکی طبیعی آسیب دیده اند و سلامت فرد شاغل دچار اختلال شده است.زیرا این مخاطرات می توانند علاوه بر بروز بیماری هایی مانند اختلالات اسکلتی عضلانی،مشکلات شنوایی ،سرطان،مشکلات روانی ،عوارض قلبی عروقی و غیره باعث حذف نیروی کار شده و از طرفی با ایجاد هزینه های درمانی خسارت مالی زیادی به سیستم اقتصادی جامعه تحمیل می نمایند.همچنین مخاطرات شغلی با ایجادآسیب های شغلی می توانند بر عملکرد پرسنل تاثیر گذاشته و خطر فرسودگی شغلی را افزایش و باعث کاهش رضایت شغلی می شوند.لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک رهبری تبادلی در پیش بینی آسیب های شغلی درکارکنان مرکز بهداشت آبادان انجام شد.
روش کاراین مطالعه توصیفی بر روی 135 نفر از کارکنان مرکز بهداشت شهرستان آبادان در سال 97-96 انجام گرفت، که با روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شدند. اجرای پروژه با استفاده از مقیاس سبک رهبری تبادلی سرپرست (Bass & Avolio.1990)، پرسشنامه هوشیاری ایمنی (Westaby & Lee. 2003) و پرسشنامه رویداد های مرتبط با ایمنی و آسیب های شغلی (Barling. et al. 2002) صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نگارش 18 و نرم افزار معادلات ساختاری انجام گرفت.
یافته هایافته ها نشان داد که سبک رهبری تبادلی سرپرست با هوشیاری ایمنی و رویداد های مرتبط با ایمنی با آسیب های شغلی رابطه معنی داری دارد(05/0 >p) ،همچنین تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که با افزایش یک واحد سبک رهبری ، هوشیار ایمنی 3/0 واحد افزایش پیدا می کند . همچنین با افزایش یک واحد رویدادهای مرتبط با ایمنی ، آسیب درمحل کار 8/2 واحد افزایش پیدا می کند.برای سایر شاخص ها تاثیر معنی داری پیدا نشد.
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش کارکنان مراکز بهداشتی همواره در معرض مخاطرات شغلی بالقوه ای قرار دارند و در شرایط آسیب پذیری فعالیت می کنند که این می توانند تاثیر منفی بر سلامت جسم و ذهن کارکنان این محیط ها داشته باشد.همچنین سبک رهبری تبادلی مدیران موجب تقویت ارتباطات ایمنی در میان مدیران و کارکنان سازمان می شود. وقتی کارکنان حمایت مدیران خود را درک کنند و به این نتیجه برسند که مدیران سازمان به بهزیستی و ایمنی آنها اهمیت می دهند تمایل آنها به حفظ هوشیاری ایمنی بالا می رود.لذا به مدیران سازمان ها توصیه می شود با هزینه کردن بودجه مناسب جهت فراهم نمودن تجهیزات لازم ،نسبت به کاهش مخاطرات شغلی کارکنان مراکز بهداشتی درمانی اقدام نمایند.
کلید واژگان: سبک رهبری تبادلی, هوشیاری ایمنی, رویداد های مرتبط با ایمنی, آسیب های شغلیIntroductionTo survive and achieve competitive successes in the dynamic milieu of modern global competition, organizations should not only coordinate with the evolutions of advanced society but also predict the trajectory of changes and transformations. They ought to be able to lead these changes towards the development of desirable performance in employees for giving rise to a better future. Since leadership is considered as a fundamental process of any organization; moreover, organizations praise or blame the leadership of organizations for any success or failure, we can claim that the attitudes and perspectives of individuals in organizations depend on the leadership style of organizations. Undoubtedly, one of the influential factors in the development of human societies is the leadership styles of managers over their subordinates. Occupational hazards are of the main difficulties in occupational health. Many employees spend more than one-third of their lives in their working environments, where they encounter varying occupational hazards. We witness numerous occupational diseases and events in different occupations every day. By inspecting them, we find out that unsafe behavior is usually the main causing factor. According to the occupational health and safety law, occupational diseases are considered as an illness raised because of exposition to any physical and chemical hazards or biological factors, such that they damage the normal physiological mechanisms and bring about health disorders in working individuals. It is because, in addition to triggering musculoskeletal disorders, hyperacusis, cancer, psychological disorders, cardiovascular side effects, etc., these hazards can eliminate the workforce and impose severe financial losses on the economic system of society by resulting in therapeutic expenses. Furthermore, by leading to occupational injuries, occupational hazards can impact the performance of personnel, increase the risk of job burnout, and decrease job satisfaction. Thus, the present study aimed to investigate the effect of the transformational leadership style on predicting occupational injuries in the employees of the Abadan Health Center. Methods and Materials: The present study had a correlational design and employed structural equation modeling (SEM). The statistical population of the study was all employees of the Abadan Health Center (environmental health, schools, nutrition, mothers, professional health, and statistic offices). The samples were selected by the random sampling method. Since the distribution ratio of employees varied in the different parts of the organization, we took into account the same ratio in selecting the samples to reduce sampling error. Because the study was correlational and employed structural equation modeling, the minimum sample size was 15 individuals for every predictive variable. This research had four predictive variables, including leadership style, safety consciousness, safety-related events, and occupational injuries. Likewise, it had eight demographic variables, including gender, age, education, marital status, history, responsibility kind, employment status, and management experience. Since the statistical population of this study comprised 208 individuals, we, finally, used the Cochranchr('39')s formula and random sampling method and selected 135 employees as the sample size of our research. To observe this minimum size and due to the fact that some questionnaires would not fully be filled out by the respondents or some employees might be disinterested in participating in the study, we selected more employees, almost 145 individuals, using the random sampling method. The inclusion criteria for the study were working in any organizational segments and being randomly selected from their colleagues, and the exclusion criteria to the study were filling out the questionnaires incompletely and displaying disinterest in taking part in the research. The return rate of the surveys was 95 percent. By considering inclusion and exclusion criteria, we imported 145 employees with an age range between 20 and 50 to the study. Among the employees participating in the research, 79.9% were female, 62.7% were married, 60% had an associate degree, 6.9% had over 20 years of working experience, 34.9% were sanitarian, 32.5% were permanently employed, and 19.4% had management experience. To measure the data, we used the The 12-Item transformational leadership style of supervisor Scale (Bass and Avoli. 1990). The questions of this scale are based on the transformational interaction style of a supervisor with his employees. For example, “my supervisor encourages me to assert my ideas and perspectives respecting the improvement in the safety of working environment” and "my supervisor talks with me about the significance of observing safety problems." This scale is based on a five-point Likert measure ranging from 1 (strongly disagree) to 5 (strongly agree). We calculated the reliability coefficient of this research at 88% using the Cronbach alpha method. Safety consciousne With its five sections (Westaby and Lee 2003) measures the awareness and perception rates of employees towards safety issues. Example questions of this scale are, “I don’t use the equipment I feel they are unsafe.” and “I always use protective equipment or wear the requisite clothes for my job." This scale is based on a five-point Likert scale ranging from 1 (strongly agree) to 5 (strongly disagree). Using the Cronbach alpha method, we calculated the reliability coefficient of this scale at 84%. The safety-related events scale with nine items (Barling et al. 2002) provides us with information on the frequency of the safety-related events during the past month. An example of the questions of this scale is, “how many times have you been exposed to chemical materials or been in place without proper ventilation?” It is based on a five-point Likert scale ranging from 1 (never) to 5 (more than five times). The reliability coefficient of this scale was 77% for the present study. Occupational injuries scale which is a 10-item instrument (Barling et al. 2002) gives us information on the events that employees have experienced in their jobs during the past month. It is a five-point Likert scale ranging from 1 (never) to 5 (more than five times). An instance of the questions of this scale is, “how many times have you suffered from pulmonary injuries?” The reliability coefficient of this scale was 0.77 for this research.We employed the SPSS 18 and AMOS software to analyze the data and determine the regression weights in the structural equations. To investigate the manipulating factors, we provided the sample members with a calm, no distraction, and intimate environment so that they could fill out the questionnaires, conveniently. Likewise, the employees verbally declared their consent regarding their participation in the study. To prevent bias in the responses, we assured the employees that their responses would not be disclosed. Moreover, in compiling the questions of the survey, we attempted not to include value statements; otherwise, they would provoke the employeeschr('39') sensitivity, and; consequently, result in bias in the responses.
ResultsTo test the hypothesized effects among transformational leadership style, safety consciousness, safety-related events, and occupational injuries, we employed regression analysis and structural equation modeling. The mentioned coefficients for every path are presented in Table 2. Concerning the findings of the Table, the safety-related events had a significant effect on occupational injuries, and the transformational leadership style had a significant effect on safety consciousness (p<0.05), indicating the significance of the two paths of the model. The transformational leadership style did not have a significant effect on safety-related events. The results of Table 2 demonstrate that the probability value is 0.5 at the 0.05% significance level. This hypothesis is rejected since the probability value is larger than the significance level. Similarly, the safety consciousness hypothesis did not have a significant effect on safety-related events since the probability value was 0.2 at the 0.05% significance level, and; thus, it was larger than the significance level. As observed in Table 2, the results of testing the total indices of the study’s model fit by the path analysis and AMOS software confirms the goodness of fit of the proposed model. Concerning Table 3, it was specified that the Root Mean Square Error of Approximation (RMSEA) in this research equaled 76%, which was smaller than 0.1. Thus, we can conclude that the model’s goodness of fit is perfect.
ConclusionAccording to the findings of the study, the employees of the Health center are always exposed to potential occupational hazards and work in hazardous conditions. This can negatively affect the mental and somatic health of the employees of these environments. Furthermore, the transformational leadership styles of managers reinforce safety relationships among the managers and employees of an organization. When employees perceive their managers’ support and infer that the managers of organizations care about their well-being and safety, they are more inclined to preserve their safety consciousness. Therefore, we recommend the organizations’ managers expend proper budgets to supply requisite equipment and minimize the occupational hazards of the employees in healthcare centers. Accordingly, we can claim that this research has both theoretical and applied consequences. Erecting regular sessions and encouraging employees to express difficulties and insufficiencies that exist in the working environment, along with embarking on solving difficulties and creating appropriate processes in organizations for the management of occupational injuries, are examples of applied consequences. Meanwhile, the sufficient financing of budgets paves the way for the periodical somatic and psychological examinations of the employees. At the theoretical level, the findings of this study can assist with the enrichment of the current theories associated with the transformational leadership style. Likewise, we suggest the repetition of similar questionnaires concerning the leadership style and occupational injuries of individuals in organizations at certain time intervals (for example, during biannual programs). Future studies may address the effect of environmental factors on occupational injuries and present new hypotheses within the framework of the researches related to occupational injuries. The main limitation of this study was the use of self-report instruments. Since the under-study variables dealt with humanistic variables, we could not easily conclude regardless of other influential factors such as the environment. Carelessness and negligence in filling out the questionnaires, small sample size, and time restriction are of the other limitations of the study. The present study was confined to the employees of an organization. Hence, we suggest future studies replicate this research in other organizations, as well as larger and more diverse populations, in terms of sample size and gender so that they can compare the results.
Keywords: Transformational Leadership Style, Safety Consciousness, Safety-Related Events, occupational Injuries -
Background
Coronary Artery Disease (CAD) is one of the main causes of mortality in the world. The role of Von Willebrand Factor (VWF) is very important in platelet adhesion, microcirculation, and acute stenosis and it contributes to the development of atherothrombotic processes.
ObjectivesWe decided to evaluate the level of VWF in diabetic and non-diabetic patients as an effective factor in CAD.
MethodsThis study was performed on 65 patients (32 diabetic patients and 33 non-diabetic patients), who referred to an Echocardiography and Angiography Department. They were evaluated for the VWF level, blood group, and fasting blood glucose. Patients underwent echocardiography, angiography, and, if necessary, percutaneous coronary intervention (PCI) during the hospitalization. They also underwent coronary artery bypass grafting (CABG) if they needed the surgery. After 40 days, we evaluated the anterior ST-elevation myocardial infarction (STEMI), mortality, major adverse cardiac events (MACE), heart failure, and limb ischemia.
ResultsThe VWF level was significantly higher in diabetic patients (P < 0.0001). Also, the increased VWF levels were significantly more frequent in diabetic patients under CABG than in non-diabetic patients under CABG (P = 0.013). There was a significant relationship between positive MACE and increased VWF levels.
ConclusionsThe level of VWF in diabetic patients increases cardiovascular problems. Therefore, it seems that these patients can benefit from VWF-reducing drugs. Clinical research can be promising in this field.
Keywords: Diabetes, Cardiovascular Diseases, Myocardial Infarction, Percutaneous Coronary Intervention, Von Willebrand Factor -
BACKGROUND
The patient handover process is in fact a valuable and essential part of the care processes in the hospitals. This can be a factor in increasing the quality and effectiveness of medical care. Incorrect and incomplete handover can increase the percentage of errors and cause serious problems for patients. The aim of this study was to identify the handover challenges concerning safety and quality of health services.
MATERIALS AND METHODSA systematic review was conducted according to the Preferred Reporting Item for Systematic Reviews and Meta‑analyses guideline. The key words “challenges of patient handover” or “challenges of patient handoff” were used in combination with the Boolean operators OR and AND. The ProQuest, Ovid, Doaj, Magiran, SID, Scopus, Science Direct, PubMed, and ISI were searched.
RESULTSA total of 263 articles were extracted, and 20 articles were selected for final review. The results of selected articles indicated that there are various challenges such as communication, noncoordination, nonuse of checklist, poor management, time management, and other things. These studies reported that communication was the main challenge of handover process.
CONCLUSIONSHospitals try to provide a lot of services to the patients and other customers in a safe and healthy environment. Lack of communication among the incoming and outgoing nurses in handover process is one of the main causes of reduced safety and quality of services and patient dissatisfaction.
Keywords: Challenges, hand off, hand over, nurses, safety -
Purpose
The purpose of this study was to identify the dimensions and components of organizational agility based on human resource development to provide a model of organizational agility in the Islamic Azad University of Tehran.
MethodologyThe present study was a mixed type (quantitative and qualitative) and at the same time it was an applied research. In this regard, the statistical population of the study includes all employees of the Islamic Azad University of Tehran in 2015- 17, which was about 6735, and using Morgan table and Cochran's formula and multi-stage cluster sampling method and relative 386 employees of the university as The sample size was considered. Data collection method was based on a researcher-made questionnaire, research literature and semi-structured interviews. And Cronbach's alpha coefficient of research tool was calculated 0.919. After distributing and collecting the questionnaires, reviewing the information and testing the hypotheses was done using structural equation modeling and SPSS, LISREL software.
FindingsFinally, the research findings confirmed the five dimensions, strategic, information technology, human, organizational and cultural, as dimensions affecting organizational agility based on human resource development. The results showed that the strategic dimension of the highest average and dimensions of information technology and human, organizational and cultural are in the next ranks. Finally, confirmatory factor analysis showed that the dimensions of organizational agility based on human resource development up to 71.282%, the variance of existing indicators of organizational agility based on human resource development explains.
ConclusionFrom the perspective of the studied sample, respectively, dimensions: strategic, information technology, human, organizational and cultural in the scale of measurement (1 to 4) have been important to a large extent and very much in organizational agility based on human resource development.
Keywords: Organizational Agility, Human Resources Development, Islamic Azad University -
نظریه معنامحور یکی از رویکردهای نوین تحلیل شخصیت پردازی در روایت شناسی است. جستار حاضر بر آن است تا بر اساس این نظریه به تحلیل شخصیت «گل محمد» در رمان کلیدر بپردازد و با بهره گیری از شیوه توصیفی تحلیلی به این پرسش ها پاسخ دهد که 1. مطابق مولفه های نظریه معنامحور، گل محمد چه صفات و ویژگی هایی دارد؛ 2. این صفات در کدام قرینه های متنی بازنمایی شده اند. نتیجه پژوهش بیان گر آن استکه مطابق اصول تعمیم پذیری، تکرار، تشابه، تضاد و استلزام گل محمد صفات و ویژگی های متناقضی دارد که این صفات و ویژگی ها در قراین متنی ای چون توصیف مستقیم، ظاهر بیرونی شخصیت، کنش، گفتار، قیاس موقعیت بازنمایی شده است.
کلید واژگان: شخصیت, نظریه معنامحور, گل محمد, دولت آبادی, کلیدرMeaning-based theory is one of the new approaches to character analysis in narrative. The present article seeks to analyze the character of "Golmohammad" in Kudlar's novel based on this theory. And to answer these questions using a descriptive-analytical approach 1. What are the traits and characteristics of Gul Mohammad according to the components of meaning-based theory? 2. In which textual contexts are these traits represented? The result of the study shows that according to the principles of generalizability The repetition, similarity, contrast, and implication of Mohammad's flower have contradictory traits and characteristics That these traits and characteristics were represented in contextual contexts such as direct description Exterior appearance of personality, action, speech, temporal analogy
Keywords: Character, meaningful theory, Gol Mohammad, Dolatabadi, kalidar
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.