به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

fazlolah bagherzadeh

  • امین جلالی، فضل الله باقرزاده، محمود شیخ، محبوبه غیور*، داوود حومنیان

    هدف از مطالعه حاضر تاثیر یک دوره تمرینات هوازی با حجم های متفاوت بر BDNF کودکان اوتیسم بود. در این مطالعه نیمه تجربی، 36 کودک 7 تا 10 ساله دچار اختلال اوتیسم شهر تهران به صورت در دسترس برای شرکت در مطالعه حاضر، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه تمرینات هوازی با حجم بالا، تمرینات هوازی با حجم پایین و کنترل قرار گرفتند. مطالعه شامل مراحل پیش آزمون، مداخله و پس آزمون بود. 24 ساعت قبل و بعد از شروع تمرینات در مرحله پیش آزمون و پس آزمون از شرکت کنندگان به صورت ناشتا خونگیری به عمل آمد. مرحله مداخله به مدت پانزده هفته و هر هفته 5 جلسه به طول انجام یافت که گروه های مربوطه به تمرینات مربوطه پرداختند و گروه کنترل به اجرای فعالیت های معمول و روزانه خود پرداختند. داده ها با استفاده از آزمون تی وابسته و تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که تمرینات هوازی با حجم بالا بر افزایش BDNF کودکان اوتیسم تاثیر معنی داری دارد؛ در حالیکه تمرینات هوازی با حجم پایین بر BDNF کودکان اوتیسم تاثیر معنی داری ندارد. به طور کلی نتایج مطالعه حاضر بر اهمیت حجم تمرینات هوازی بر BDNF کودکان اوتیسم تاکید دارد.

    کلید واژگان: تمرین هوازی, حجم بالا, حجم پایین, BDNF, اوتیسم
    Amin Jalali, Fazlolah Bagher Zadeh, Mahmoud Sheikh, Mahbobeh Ghayour *, Davoud Hominian

    The purpose of this study was the effect of a course of aerobic exercises with different volumes on BDNF of autistic children. In this semi-experimental study, 36 children from 7 to 10 years old with autism disorder in Tehran were selected as available to participate in the present study, and they were randomly assigned to three groups: aerobic exercise with high volume, aerobic exercise with low volume and control. they got. The study included pre-test, intervention and post-test stages. 24 hours before and after the start of the exercises, in the pre-test and post-test stages, fasting blood was taken from the participants. The intervention phase was carried out for fifteen weeks and 5 sessions each week, where the respective groups did their respective exercises and the control group did their usual daily activities. Data were analyzed using dependent t-test and univariate analysis of covariance. The results showed that high-volume aerobic exercises have a significant effect on the increase of BDNF in children with autism; While aerobic exercise with low volume has no significant effect on BDNF in autistic children. In general, the results of the present study emphasize the importance of the amount of aerobic exercise on the BDNF of autistic children.

    Keywords: Aerobic Exercise, High Volume, Low Volume, BDNF, Autism
  • احمد کمانگر، محبوبه غیور نجف آبادی*، فضالله باقرزاده، داوود حومینیان، یدالله آزادی
    هدف از این پژوهش تدوین مدل ارتباط سنجی بین سبک وکیفیت زندگی باسواد بدنی دانش آموزان تحت تاثیر نقش میانجیگری فضای مجازی بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرای تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و با رویکرد معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان 8 تا 12 ساله منطقه 7 آموزش و پرورش شهر تهران می باشد که به روش جدول مورگان تعداد 206 نفر به روش خوشه ای - تصادفی بعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته فضای مجازی، پرسشنامه سبک زندگی کودک محقق ساخته، پرسشنامه کیفیت زندگی کودک و مقیاس ارزیابی سواد بدنی کانادایی بود. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از روش الگوی معادلات ساختاری از نرم افزار PLS استفاده شد. یافته ها نشان داد بین سواد بدنی با سبک زندگی، کیفیت زندگی و فضای مجازی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بر اساس یافته ها، فضای مجازی بر ارتباط بین کیفیت زندگی و سبک زندگی با سواد بدنی تاثیر میانجی مثبتی دارد. بنابراین پیشنهاد می شود در جهت بهبود و ارتقا سواد بدنی در دانش آموزان، فضای مجازی مورد استفاده آنان را بر اساس شاخص های سبک زندگی و کیفیت زندگی سالم و فعال طراحی و دسترسی به این صفحات برای دانش آموزان تسهیل شود.
    کلید واژگان: واژگان کلیدی: مدل, سواد, کیفیت, دانش آموزان
    Ahmad Kamangar, Mahbobeh Ghayuornajafabadi *, Fazlolah Bagherzadeh, Davood Hoominian, Yahollah Azadi
    AbstractThe purpose of this research was to Formulation of correlation measurement model between style and quality of life with students' physical literacy under the influence of the mediating role of cyberspace. This research is applied in terms of its purpose and in terms of the method of implementation, it is a correlational descriptive research with a structural equations approach. The statistical population of the research is all students aged 8 to 12 years old in the 7th education district of Tehran, 206 people were selected as a sample using the Morgan table method. The research tools included a researcher-made cyberspace questionnaire, a researcher-made child's lifestyle questionnaire, a child's quality of life questionnaire, and the Canadian Physical Literacy Assessment Scale. To analyze the research data, the structural equation model method of PLS software was used. The findings showed that there is a positive and significant relationship between physical literacy and lifestyle, quality of life and cyberspace. Also, based on the findings, cyberspace has a positive mediating effect on the relationship between quality of life and lifestyle with physical literacy. Therefore, in order to improve and promote physical literacy in students, it is suggested to design the cyberspace used by them based on indicators of healthy and active lifestyle and quality of life, and to facilitate access to these pages for students.Keywords : Model, literacy, quality, student
    Keywords: Model, Literacy, Quality, Student
  • سارا سوری*، فضل الله باقرزاده، رسول حمایت طلب
    مقدمه

    در پژوهش های اخیر تعادل و ناپایداری وضعیتی به عنوان یک اختلال حرکتی رایج در بیماران پارکینسونی گزارش شده است که موجب افتادن های مکرر، کاهش کیفیت زندگی و مرگ ومیر در این بیماران می شود. از سوی دیگر بر اساس شواهد ورزش در درمان علایم حرکتی و شناختی بیماران نورودژنراتیو موثر است.

    روش پژوهش: 

    بدین منظور 24 موش صحرایی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به سه گروه هشت تایی کنترل سالم، کنترل پارکینسونی و تمرین پارکینسونی تقسیم شدند. حیوانات گروه تمرین به مدت چهار هفته، روی دستگاه نوار گردان قرار گرفتند. در انتهای دوره، اختلالات حرکتی (تعادل و رفتار حرکتی) با استفاده از آزمون های روتارود و اوپن فیلد و فاکتورهای بیوشیمیایی به روش الایزا ارزیابی شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری (0/05<P)، به وسیله نرم افزار اس پی اس اس نسخه 19 انجام گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که هرچند گروه پارکینسون بدون تمرین از نظر عملکرد حرکتی، به طور معناداری در سطح پایین تری نسبت به سایر گروه ها بود (0/05<P)، اما چهار هفته تمرین هوازی با شدت متوسط، موجب افزایش تعادل (0/05<P) و بهبود اختلالات حرکتی در رت های پارکینسونی شد (0/05<P)، همچنین تمرین به طور معناداری موجب افزایش میزان سروتونین (0/05<P) و تیروزین هیدروکسیلاز (0/05<P)، شد.

    نتیجه گیری

    به طور کلی یافته های این پژوهش نشان داد تمرین هوازی با شدت متوسط می تواند اختلالات بیوشیمیایی و حرکتی ناشی از تزریق 6 -هیدروکسی دوپامین را در رت های مدل پارکینسونی کاهش دهد.

    کلید واژگان: تمرین هوازی, تعادل, تیروزین هیدروکسیلاز, پارکینسون, سروتونین
    Sara Soori *, Fazlolah Bagherzadeh, Rasoul Hemayat Talab
    Introduction

    In recent studies, balance and postural instability have been reported as a common motor disorder in Parkinson's patients, which leads to frequent falls, decreased quality of life, and mortality in these patients. On the other hand, evidence has shown that training is effective in treating motor and cognitive symptoms of neurodegenerative patients.

    Methods

    For this purpose, 24 male Wistar rats were randomly divided into three groups of eight rats including Healthy Control, Parkinson’s Control, and Parkinson’s Training. The animals in the training group were placed on a treadmill for four weeks. At the end of the course, motor disorders (balance and motor behavior) were evaluated using Rotarod and Open-Field tests, and biochemical factors were assessed by ELISA method. Data analysis was done using one-way ANOVA and Tukey's post hoc test at a significant level of P<0.05, via SPSS version 19 software.

    Results

    The results showed that although the Parkinson's group without training was significantly lower in terms of motor performance than the other groups (P<0.05), four weeks of moderate-intensity aerobic training increased the balance (P<0.05), and improved the motor disorders in Parkinson's rats (P<0.05). Also, training significantly increased the amount of serotonin (P<0.05), and tyrosine hydroxylase (P<0.05).

    Conclusion

    In general, the findings of this study showed that moderate-intensity aerobic training can reduce the biochemical and motor disorders induced by 6-hydroxydopamine injections in rats’ models of Parkinson's disease.

    Keywords: aerobic exercise, balance, Tyrosine hydroxylase, Parkinson, serotonin
  • علی یعقوبیان*، فضل الله باقرزاده، رسول حمایت طلب، داوود حومنیان
    مقدمه

    امروزه بحث تاثیر مهارت های روانی در اجرای مهارت های ورزشی اهمیت زیادی پیدا کرده است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و مقایسه آمادگی روانی شمشیربازان مرد تیم ملی ایران با شمشیربازان مرد نخبه جهان بود.

    روش پژوهش: 

    روش تحقیق حاضر تجربی است. شمشیربازان تیم های ملی ایران و کشورهای مجارستان، آمریکا، روسیه، فرانسه و اوکراین جامعه آماری تحقیق را تشکیل دادند. نمونه های تحقیق 58 تن از شمشیربازان کشورهای منتخب بودند. به منظور سنجش مهارت های ذهنی شمشیربازان، از نسخه اصلی پرسشنامه اومست-3 و به منظور مقایسه مهارت های ذهنی ورزشکاران کشورهای مختلف آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که تمامی شمشیربازان مرد نخبه در مهارت های روانی پایه شامل اعتمادبه نفس، هدف گزینی و تعهد بیشترین نمرات را کسب کردند و کمترین نمرات به دست آمده مربوط به مهارت های بازیافت تمرکز، تمرکز و واکنش به استرس بود. همچنین بیشترین و کمترین امتیاز مهارت های روانی در این پژوهش به ترتیب مربوط به مهارت های روانی اعتمادبه نفس و بازیافت تمرکز بود. ورزشکاران روسی بیشترین امتیاز را در تمامی مهارت های روانی کسب کردند و شمشیربازان ایرانی کمترین امتیاز را در مهارت روانی واکنش به استرس به دست آوردند.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج تحقیق شمشیربازان در دو گروه مهارت روانی شناختی و روان تنی نسبت به مهارت های پایه تبحر کمتری دارند. شمشیربازان قدرت کمتری نسبت به مهارت روانی تمرکز، بازیافت تمرکز و واکنش به استرس داشتند. شمشیربازان ایرانی و غیرایرانی در مهارت های روانی، واکنش به استرس و بازیابی تمرکز ضعف بیشتری داشتند.

    کلید واژگان: شمشیربازی, مهارتهای روانی پایه, مهارتهای روان تنی, مهارت های روانی شناختی, نخبه
    Ali Yaghoobian *, Fazlolah Bagherzadeh, Rasool Hemayattalab, Davood Homaniyan
    Introduction

    Recently, the matter of the influence of mental skills on sports skills performance has become very important. The current research aimed to evaluate and compare the mental preparation of the male fencers of the Iranian national team and the elite male fencers of the world.

    Methods

    The current research method was experimental. The statistical population of this research included the fencers of the national teams of Iran, Hungary, America, Russia, France, and Ukraine. The research samples were 58 fencers from selected countries. To measure the mental skills of fencers, the original version of the Ottawa Mental Skills Assessment Tool (OMSAT-3) questionnaire was used. To compare the mental skills of athletes from different countries, the Multivariate Analysis of Variance (MANOVA) and Bonferroni's post hoc test were used.

    Results

    The results showed that all elite male fencers achieved the highest scores in foundation mental skills including self-confidence, goal setting, and commitment, and the lowest scores were related to refocusing, focusing, and stress control skills. Also, the highest and the lowest scores of mental skills in this research were related to self-confidence and refocusing skills, respectively. Russian fencers scored the highest in all mental skills and Iranian fencers scored the lowest in the stress control skill.

    Conclusion

    Based on the results of the research, fencers have less proficiency in two sub-skills of cognitive psychological and psychosomatic skills compared with the foundation mental skills. The fencers had lower strength in terms of the mental skill of focusing, refocusing, and stress control. Iranian and non-Iranian fencers were weaker in mental skills of stress control and refocusing.

    Keywords: fencing, Mental foundation skills, Mental psychosomatic skills, Mental cognitive skills, elite
  • زهرا قدیمی کلاته، محمود شیخ*، داود حومنیان شریف ابادی، فضل الله باقرزاده، احمدرضا موحدی
    نوجوانان مبتلا به اوتیسم انواع رفتارهای پرخاشگرانه مانند پرخاشگری فیزیکی و کلامی را از خود نشان می دهند. علیرغم شیوع رو به رشد این اختلال، تحقیقات مربوط به اسب درمانی برای این افراد محدود است. هدف از این مطالعه ارزیابی اثربخشی هشت هفته اسب درمانی بر انواع پرخاشگری نوجوانان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با استفاده از مقیاس خصومت و پرخاشگری کودکان: کنشی/ واکنشی(سی شارپ) می باشد. بدین منظور 24 نوجوان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با روش نمونه گیری در دسترس در تحقیق حاضر شرکت کردند سپس بر اساس متغیرهای سن، جنسیت و میزان اختلال در نشانگان اوتیسم، در یک گروه تجربی(12 نفر) و یک گروه کنترل(12 نفر) همسان شدند. هر شرکت کننده در گروه تجربی به صورت فردی توسط یک مربی در هشت هفته (پنج روز در هفته) تحت مداخله اسب درمانی قرار گرفت. تغییرات پرخاشگری از طریق مقیاس خصومت و پرخاشگری کودکان: کنشی/ واکنشی(سی شارپ) در پیش آزمون و پس آزمون مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد برنامه تمرینی اسب درمانی تاثیر معناداری بر بهبود و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه گروه تجربی نسبت به گروه کنترل (05/0p</) داشت. مداخله اسب درمانی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم فرصتی ایجاد می کند تا این افراد احساسات و عواطف خویش را از طریق درمان مناسب، به صورتی اجتماعی بروز دهند که این امر موجب کاهش پرخاشگری می شود. در نتیجه مداخلات اسب درمانی می تواند به عنوان یک شیوه موثر بر کنترل رفتار پرخاشگرانه نوجوانان مبتلا به اوتیسم مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: اختلال طیف اوتیسم, اسب درمانی, پرخاشگری
    Zahra Ghadimi Kalate, Mahmoud Sheikh *, Davoud Houminiyan Sharif Abadi, Fazlolah Bagherzadeh, Ahmadreza Movahedi
    Adolescents with autism spectrum disorder exhibit a variety of aggressive behaviors such as physical and verbal aggression. Despite the growing prevalence of this disorder, research on horse therapy is limited for these individuals. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of eight weeks of horse therapy on the types of aggression in ASD adolescents using The Children's Scale of Hostility and Aggression – Reactive/ Proactive (C- SHARP). For this purpose, 24 adolescents with autism spectrum disorder participated in the present study using the available sampling method. Then, based on the variables of age, gender and the degree of disorder in autism, they were matched in an experimental group (n = 12) and a control group (n = 12). Each participant in the experimental group was individually treated by a trainer for eight weeks (five days in week). Changes in aggression were assessed through The Children's Scale of Hostility and Aggression – Reactive/ Proactive (C- SHARP). The results showed that the horse therapy training program had a significant effect on improving and reducing the aggressive behaviors of the experimental group compared to the control group (p <0.05). Thus, with appropriate intervention, this group of people have the opportunity to express their emotions, emotions through appropriate treatment, in a social way, so they show less aggression. As a result, horse therapy interventions can be used as an effective way to control the aggressive behavior of adolescents with ASD.
    Keywords: Autism Spectrum Disorder, Horse Therapy, Aggression
  • مرتضی پورآذر*، فضل الله باقرزاده، داوود حومینیان

    هدف تحقیق حاضر تاثیر تمرینات حرکتی در محیط واقعیت مجازی بر دامنه حرکتی در کودکان فلج مغزی بود. 20 پسر فلج مغزی اسپاستیک با 7-12 ساله به صورت در دسترس انتخاب شدند و با توجه به میانگین نمرات کسب شده به طور همگن در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت 3 هفته به انجام تمرینات بولینگ در محیط مجازی پرداختند اما گروه کنترل برنامه های درمانی معمول خود را ادامه دادند. ابزار بکار گرفته شده شامل دستگاه Xbox و گونیامتر یونیورسال بود. آزمون های تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس تک متغیری در سطح 05/0 = p اجرا شدند. بر اساس نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری، بین کودکان فلج مغزی حاضر در گروه آزمایش و گروه کنترل حداقل در یکی از متغیرهای وابسته (دامنه حرکتی شانه، آرنج و مچ) تفاوت معناداری وجود داشت(001/0=p، 43/96=F). بر اساس نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری، با توجه به میانگین بالاتر دامنه حرکتی در کودکان فلج مغزی حاضر در گروه تجربی، تمرینات واقعیت مجازی سبب بهبود دامنه حرکتی مفاصل شانه، آرنج و مچ دست این کودکان در مقایسه با گروه کنترل شده بود. بر اساس نتایج آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری، آزمودنی های گروه تجربی در مرحله پس آزمون میانگین بالاتری را در دامنه حرکتی مفاصل شانه، آرنج و مچ دست کسب کردند. استفاده از واقعیت مجازی می تواند به عنوان روش درمانی مناسب در بهبود دامنه حرکتی اندام فوقانی کودکان فلج مغزی همی پلاژی استفاده شود.

    کلید واژگان: دامنه حرکتی, فلج مغزی, کودکان, واقعیت مجازی, همی پلاژی
    Morteza Pourazar *, Fazlolah Bagherzadeh, Davoud Houmanian

    Defects such as spasm, concurrent muscle activity, muscle weakness, and range of motion affect the fine and fine motor function of children with cerebral palsy and lead to movement limitations. Despite the potential of using virtual reality in the rehabilitation of children with cerebral palsy, few studies have been conducted in this area.The purpose of the present study was to examine the effects of movement practices in virtual reality environment on range of motion in cerebral palsy children. Twenty children 7-12 years old with cerebral palsy were selected by a convenience sampling method. Participants were homogeneously placed in experimental and control groups based on the average scores. The experimental group performed bowling practice in virtual environment for 3 weeks, but the control group continued their traditional therapy program. Xbox device and universal goniometer were used as instruments. Multivariate analysis of covariance (MANCOVA) and Analyze of Covariance (ANCOVA) were used at p < 0.05 level. Based on MACNOVA test results, there was a significant difference between experimental and control groups at least in one dependent variable (shoulder, elbow, & wrist range of motion) (F = 96/43, p= 0/001). Based on the results of ANCOVA test, experimental group achieved higher averages in shoulder, elbow and wrist range of motion than control group. Virtual reality technology can be used as a treatment approach for improving upper extremity range of motion in children with hemiplegic cerebral Palsy.

    Keywords: range of motion, Cerebral palsy, Children, Virtual reality, hemiplegic
  • سید حسن حسینی کلکو*، مهدی شهبازی، شهزاد طهماسبی، فضل الله باقرزاده
    مقدمه

    کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی علاوه بر مشکلات عملکرد توجه و هوشیاری، پایین ترین سطح فعالیت اجتماعی را نشان می دهند و مشکلات بیشتری در دوستیابی و حفظ آن دارند.

    هدف

    هدف از تحقیق حاضر تاثیر بازی های حرکتی و رایانه ای بر توجه و روابط اجتماعی دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی 12-10 سال بود.

    روش

    پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه تجربی و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پسر ابتدایی 12-10 سال مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی منطقه 4 تهران در سال 1400 بودند. از میان آن ها تعداد 36 نفر به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. بازی های حرکتی و رایانه ای در 8 هفته و هر هفته در 3 جلسه 60 دقیقه ای صورت پذیرفت. پرسشنامه کانرز نسخه والدین و پرسشنامه زبوف در پیش آزمون و پس آزمون توسط والدین پر شد. از تحلیل واریانس مرکب و از آزمون تی همبسته جهت تحلیل داده ها و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد.

    یافته ها

    بازی های حرکتی و رایانه ای تاثیر مثبت معنی داری بر توجه و ارتباط اجتماعی داشتند (P≤0/05)؛ اما بین تاثیر این دو مداخله بر هیچ یک از متغیرهای تحقیق تفاوت معنی داری مشاهده نشد (P≥0/05).

    نتیجه گیری

    بازی های حرکتی و رایانه ای موجب بهبود توجه و روابط اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی می شود؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این بازی ها برای کمک به کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی استفاده شود.

    کلید واژگان: بازی های حرکتی, بازی های رایانه ای, نقص توجه, بیش فعالی, توجه, روابط اجتماعی
    Seyed Hasan Hosseini Kolkoo*, Mehdi Shahbazi, Shahzad Tahmasebi, Fazlolah Bagherzadeh
    Introduction

    Children with Attention Deficit Hyperactivity Disorder, in addition to attention deficit hyperactivity disorder and alertness problems, show the the lowest level of social activity and they have more trouble finding and keeping friends.

    Aim

    The aim of this study was to investigate the effect of motor and computer games on the attention and social communications of male students with attention deficit hyperactivity disorder aged 10-12 years.

    Method

    The statistical population of the present study was all elementary male students aged 10-12 years with Attention Deficit / Hyperactivity Disorder in District 4 of Tehran in 2021 and 36 of them were purposefully and accessibly selected. Motor and computer games were performed in 8 weeks and in each session in 3 sessions of 60 minutes. The Connors questionnaire of the parents' version and the Zebov questionnaire were filled out by the parents in the pre-test and post-test. Repeated measure analysis and paired t-test were used to analyze the data using SPSS software version 23.

    Results

    Motor and computer games had a significant positive effect on attention and social communication; also, motor and computer games have a significant positive effect on the perceptual-motor skills of male inactive students (P≤0.05), but there was no significant difference between the effects of these two interventions on any of the research variables (P≥0.05).

    Conclusion

    Motor and computer games improve attention and social communications in children with attention deficit / hyperactivity disorder; therefore, it is recommended that these games be used to help children with attention deficit / hyperactivity disorder.

    Keywords: Motion games, Computer games, Attention Deficit Hyperactivity Disorder, Attention, Social communications
  • راضیه خانمحمدی، محمود شیخ*، فضل الله باقرزاده، داود حومنیان، داریوش خواجوی

    هدف:

     توانایی راه رفتن و اجرای تکالیف شناختی به صورت همزمان یک وجه مهم از زندگی روزمره است. هدف این مطالعه بررسی اثر ورزش هوازی بر راه رفتن در شرایط تکلیف دوگانه و کارکردهای اجرایی در بیماران اسکیزوفرنی مرد با اختلال افسردگی بود.

    روش شناسی:

     این کارآزمایی بالینی غیر تصادفی با گروه کنترل، تاثیر 12 هفته ورزش هوازی را  بر راه رفتن در شرایط تکلیف دوگانه و کارکردهای اجرایی 23 بیمار اسکیزوفرنی مرد با اختلال افسردگی را بررسی کرد. بیماران به طور همگن (بر اساس سن و نمره MMSE، و نمره افسردگی) در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. گروه ورزش هوازی، 12 هفته، 3 جلسه در هفته، به مدت 1 ساعت (در کل36 جلسه ، 2160 دقیقه) برنامه ورزش هوازی را انجام دادند. داده های پیش آزمون و پس آزمون به دست آمدره تجزیه و تحلیل شد. داده های پیش آزمون و پس آزمون به دست آمده از طریق آزمون های ان بک و دسته بندی کارت های ویسکاسین با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد دو گروه در  سرعت راه رفتن در شرایط تکلیف دوگانه تفاوت معناداری با یکدیگر داشتند (0.05≥P). همچنین بین گروه ورزش هوازی  و گواه در نمرات پس آزمون حافظه کاری و توجه انتقالی تفاوت معناداری وجود داشت.

    بحث و نتیجه گیری:

     برحسب نتایج حاصل ازاین پژوهش، ورزش هوازی باعث تقویت کارکردهای اجرایی و  بهبود سرعت راه رفتن در شرایط تکلیف دوگانه شد. بنابراین پیشنهاد می شود ورزش هوازی در برنامه های توانبخشی بیماران اسکیزوفرنی گنجانده شود.

    کلید واژگان: بیماران اسکیزوفرنی, تکلیف دوگانه, راه رفتن, کارکرداجرایی
    Razieh Khanmohamadi, Mahmood Sheikh *, Fazlolah Bagherzadeh, Davood Hoomanian, Daryoosh Khajavi
    PURPOSE

    The ability to walk and perform cognitive tasks simultaneously is a key aspect of daily life. Performance declines in these dual-tasks may be associated with early signs of neurodegenerative disease and increased risk of falls. Thus, interventions to improve dual-task walking performance are of great interest. The purpose of this study was to examine the effect of aerobic exercise on dual-task walking performance in in Man Schizophrenia patients with Depressive Disorder

    Methods

    This non-rMSE, score of depression) assigned to groups of intervention and control.  The aerobic exercise group participated in aerobic exercise program for 12 weeks, three sessions per week for one hour (totally, 36 sessions, 2160 minutes). Data of Pre-test and post-test resulting from the test of 10-meter gait speed under dual-task conditions were analyzed by Univariate analysis of covariance. Data of Pre-test and post-test resulting from the tests of N-back and Wisconsin card sorting analyzed by multiple analysis of covariance

    Results

    Results showed that the two groups had significant differences in gait speed under dual-task conditions (p≤0.05). The Results of multiple analysis of covariance indicated that there was a significant difference between the aerobic exercise group and control group in post test scores of working memory and shifting attention.

    Conclusions

    According to the results of this study, aerobic exercise enhances executive functions and improves gait speed under dual task conditions. Therefore, it is recommended to include aerobic exercise in the rehabilitation programs of schizophrenic patients.

    Keywords: Schizophrenic Patients, Gait, Dual Task, executive function
  • عطیه میران زاده مهابادی*، الهه عرب عامری، فضل الله باقرزاده، داوود حومنیان

    کودکان پیش از دبستان در مطلوب ترین زمان برای رشد مهارت های حرکتی درشت و ظریف هستند. یکپارچگی بینایی-حرکتی مهارت ادراکی-حرکتی مهمی است که کودکان به منظور کسب کارکرد موفقیت آمیز قبل از ورود به مدرسه به آن نیاز دارند. در مطالعه حاضر اثر سه برنامه مداخله ای حرکتی (درشت، ظریف و درشت-ظریف) روی یکپارچگی بینایی-حرکتی 80 کودکی بررسی شد که نمرات مهارت های یکپارچگی بینایی-حرکتی کمتر از میانگین داشتند. از بین شرکت کنندگان سه گروه تجربی (60 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) به طور تصادفی انتخاب شدند. گروه های تجربی در 12 هفته و هر هفته سه جلسه 45 دقیقه ای در برنامه مداخله ای شرکت کردند. نسخه ششم آزمون رشد یکپارچگی بینایی-حرکتی بیری کودکان پیش از دبستان در مطلوب ترین زمان برای رشد مهارت های حرکتی درشت و ظریف هستند. یکپارچگی بینایی-حرکتی مهارت ادراکی-حرکتی مهمی است که کودکان به منظور کسب کارکرد موفقیت آمیز قبل از ورود به مدرسه به آن نیاز دارند. در تحقیق حاضر اثر سه برنامه مداخله ای حرکتی (درشت، ظریف و درشت-ظریف) روی یکپارچگی بینایی-حرکتی 80 کودکی بررسی شد که نمرات مهارت های یکپارچگی بینایی-حرکتی کمتر از میانگین داشتند. از بین شرکت کنندگان سه گروه تجربی (60 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) به طور تصادفی انتخاب شدند. گروه های تجربی در 12 هفته و هر هفته 3 جلسه 45 دقیقه ای در برنامه مداخله ای شرکت کردند. نسخه ششم آزمون رشد یکپارچگی بینایی-حرکتی بیری-باکتنیکا برای اندازه گیری مهارت های یکپارچگی بینایی-حرکتی آزمودنی ها استفاده شد. تحلیل واریانس مرکب با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی حداقل تفاوت معنا داری برای تحلیل اثرات برنامه های مداخله حرکتی استفاده شد (05/0<P). نتایج میانگین نمرات پیش آزمون-پس آزمون تفاوت معنا داری بین گروه های تجربی و کنترل نشان داد (044/0=P، 831/2=(76،3)F). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که بین گروه های برنامه مداخله حرکتی ظریف و درشت-ظریف با گروه کنترل تفاوت آماری معنا داری وجود دارد (به ترتیب 014/0=P و 038/0=P). بنابراین برنامه مداخله حرکتی ظریف هم به تنهایی و هم با ترکیب مهارت های حرکتی درشت به بهبود یکپارچگی بینایی-حرکتی در کودکان پیش دبستانی منجر می شود. نتایج این مطالعه پیشنهاد می کند که معلمان مهدکودک و پیش دبستانی باید برنامه مداخله حرکتی هدفمند شامل مهارت های حرکتی ظریف و درشت را برای بهبود یکپارچگی بینایی-حرکتی کودکان قبل از ورود رسمی به مدرسه به کار ببرند. کودکان پیش از دبستان در مطلوب ترین زمان برای رشد مهارت های حرکتی درشت و ظریف هستند. یکپارچگی بینایی-حرکتی مهارت ادراکی-حرکتی مهمی است که کودکان به منظور کسب کارکرد موفقیت آمیز قبل از ورود به مدرسه به آن نیاز دارند. در تحقیق حاضر اثر سه برنامه مداخله ای حرکتی (درشت، ظریف و درشت-ظریف) روی یکپارچگی بینایی-حرکتی 80 کودکی بررسی شد که نمرات مهارت های یکپارچگی بینایی-حرکتی کمتر از میانگین داشتند. از بین شرکت کنندگان سه گروه تجربی (60 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) به طور تصادفی انتخاب شدند. گروه های تجربی در 12 هفته و هر هفته 3 جلسه 45 دقیقه ای در برنامه مداخله ای شرکت کردند. نسخه ششم آزمون رشد یکپارچگی بینایی-حرکتی بیری-باکتنیکا برای اندازه گیری مهارت های یکپارچگی بینایی-حرکتی آزمودنی ها استفاده شد. تحلیل واریانس مرکب با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی حداقل تفاوت معنا داری برای تحلیل اثرات برنامه های مداخله حرکتی استفاده شد (05/0<P). نتایج میانگین نمرات پیش آزمون-پس آزمون تفاوت معنا داری بین گروه های تجربی و کنترل نشان داد (044/0=P، 831/2=(76،3)F). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که بین گروه های برنامه مداخله حرکتی ظریف و درشت-ظریف با گروه کنترل تفاوت آماری معنا داری وجود دارد (به ترتیب 014/0=P و 038/0=P). بنابراین برنامه مداخله حرکتی ظریف هم به تنهایی و هم با ترکیب مهارت های حرکتی درشت به بهبود یکپارچگی بینایی-حرکتی در کودکان پیش دبستانی منجر می شود. نتایج این مطالعه پیشنهاد می کند که معلمان مهدکودک و پیش دبستانی باید برنامه مداخله حرکتی هدفمند شامل مهارت های حرکتی ظریف و درشت را برای بهبود یکپارچگی بینایی-حرکتی کودکان قبل از ورود رسمی به مدرسه به کار ببرند. کودکان پیش از دبستان در مطلوب ترین زمان برای رشد مهارت های حرکتی درشت و ظریف هستند. یکپارچگی بینایی-حرکتی مهارت ادراکی-حرکتی مهمی است که کودکان به منظور کسب کارکرد موفقیت آمیز قبل از ورود به مدرسه به آن نیاز دارند. در تحقیق حاضر اثر سه برنامه مداخله ای حرکتی (درشت، ظریف و درشت-ظریف) روی یکپارچگی بینایی-حرکتی 80 کودکی بررسی شد که نمرات مهارت های یکپارچگی بینایی-حرکتی کمتر از میانگین داشتند. از بین شرکت کنندگان سه گروه تجربی (60 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) به طور تصادفی انتخاب شدند. گروه های تجربی در 12 هفته و هر هفته 3 جلسه 45 دقیقه ای در برنامه مداخله ای شرکت کردند. نسخه ششم آزمون رشد یکپارچگی بینایی-حرکتی بیری-باکتنیکا برای اندازه گیری مهارت های یکپارچگی بینایی-حرکتی آزمودنی ها استفاده شد. تحلیل واریانس مرکب با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی حداقل تفاوت معنا داری برای تحلیل اثرات برنامه های مداخله حرکتی استفاده شد (05/0<P). نتایج میانگین نمرات پیش آزمون-پس آزمون تفاوت معنا داری بین گروه های تجربی و کنترل نشان داد (044/0=P، 831/2=(76،3)F). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که بین گروه های برنامه مداخله حرکتی ظریف و درشت-ظریف با گروه کنترل تفاوت آماری معنا داری وجود دارد (به ترتیب 014/0=P و 038/0=P). بنابراین برنامه مداخله حرکتی ظریف هم به تنهایی و هم با ترکیب مهارت های حرکتی درشت به بهبود یکپارچگی بینایی-حرکتی در کودکان پیش دبستانی منجر می شود. نتایج این مطالعه پیشنهاد می کند که معلمان مهدکودک و پیش دبستانی باید برنامه مداخله حرکتی هدفمند شامل مهارت های حرکتی ظریف و درشت را برای بهبود یکپارچگی بینایی-حرکتی کودکان قبل از ورود رسمی به مدرسه به کار ببرند. -باکتنیکا برای اندازه گیری مهارت های یکپارچگی بینایی-حرکتی آزمودنی ها استفاده شد. تحلیل واریانس مرکب با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی حداقل تفاوت معنی داری برای تحلیل اثرات برنامه-های مداخله حرکتی استفاده شد (05/0<P)

    کلید واژگان: برنامه مداخله ای, کودکان, مهارت های درشت, مهارت های ظریف, یکپارچگی بینایی- حرکتی
    Attieh Miranzadeh Mahabadi *, Elahe Arabameri, Fazlolah Bagherzadeh, Davood Homaniyan

    Children in preschool are at an optimal time for the development of gross and fine motor skills. Visual-motor integration is an important perceptual-motor skill that children need to acquire in order to function successfully before formal schooling commences. In this study were investigated the effect of three motor intervention programs (gross, fine, & gross-fine)on visual-motor integration in 80 children who presented below average VMI skills scores. From these participants three experimental (n=60)and a control group (n=20)were randomly selected. The experimental groups participated in a 12 week intervention program of three 45 minutes sessions per week. The Beery- Buktenica developmental test of visual-motor integration 6th edition was used to measure the participants VMI skills. Mixed ANOVA with repeated measures and LSD post hoc test was used to analyze effects of motor intervention programs (P<0.05). The resulting pretest-posttest mean scores showed a statistically difference in the experimental and control groups (F(76,3)=2.831, P=0.044). The results of post hoc test showed that there are significant difference between fine and gross-fine intervention program groups with control group (P=0.038, P=0.014). So fine motor intervention program both alone and combining with gross motor skills cause to improve VMI in pre-school children. This study suggested that kindergartens and pre- schools teachers must be used targeted motor skills that included fine and gross motor skills to improve VMI in children before formal schooling.

    Keywords: intervention program, Children, gross skills, fine skills, Visual-motor integration
  • جعفر بلالی وشمه سرا*، سعید ارشم، شهاب پروین پور، فضل الله باقرزاده

    قابلیت پیش بینی حرکات حریف قبل از اجرای آنها، از اجزای کلیدی کسب موفقیت در رقابت های ورزشی است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر انسداد تحت فشار بر عملکرد پیش بینی و مقایسه آن در شمشیربازان نخبه و مبتدی بود. در این پژوهش نیمه تجربی، آزمودنی ها 15 ورزشکار نخبه تیم ملی شمشیربازی جوانان (120-16 سال) و 15 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران (22- 18 سال) بودند که به عنوان افراد مبتدی در دو گروه به صورت نمونه های در دسترس قرار گرفتند. قبل از انجام آزمون 15 کلیپ از 100 ویدیو کلیپ از ضربات مختلف حمله به نقاط مختلف بدن شمشیرباز توسط دو نفر از اعضای خبره تیم ملی شمشیربازی ایران اجرا و ضبط شد. پس از توقف نمایش هر ویدیوکلیپ (پیش از برخورد شمشیر با بدن حریف)، تصویر پاسخنامه روی صفحه نمایش ظاهر می شد و آزمودنی ها می بایست محل فرود ضربه شمشیر را پیش بینی می کردند. پژوهش حاضر در دو شرایط فشار بالا و طبیعی انجام گرفت. شرایط فشار بالا با حضور مربی تیم ملی به عنوان ارزیاب و در شرایط بدون فشار نیز کوشش ها بدون حضور ارزیاب انجام گرفت. نتایج تحلیل واریانس عاملی مرکب نشان داد که اثر اصلی شرایط و گروه، معنا دار بود، اما اثر تعاملی شرایط و گروه معنا دار نیست. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نیز نشان داد که بازیکنان در شرایط طبیعی نسبت به شرایط تحت فشار از عملکرد پیش بینی بهتری برخوردارند؛ همچنین بازیکنان ماهر نسبت به مبتدی در هر دو شرایط، عملکرد پیش بینی بهتری داشتند (05/0 >P)، اما به طور کلی، انسداد تحت فشار موجب کاهش عملکرد پیش بینی شمشیربازان نخبه و مبتدی می شود.

    کلید واژگان: انسداد تحت فشار, پیش بینی, شمشیرباز, مبتدی, نخبه
    Jafar Belali Voshmehsara *, Saeed Arsham, Shahab Parvinpour, Fazlolah Bagherzadeh

    One of the key factors for success in sport competitions is the ability to predict the movements of an opponent before performing them. The aim of the present study was to determine the effect of choking under pressure on predictive performance and to compare it between elite and novice fencers. In this quasi-experimental study, the subjects included 15 elite athletes of the youth fencing national team (16-20 years old) and 15 students from University of Tehran (18-22 years old) as novice athletes who were assigned to two groups by convenience sampling method. Prior to the test, 15 clips out of 100 video clips of different attacks on different parts of the fencers' body were performed and recorded by two professional members of the Iran National Fencing Team. After each video clip was stopped (before the sword hit the opponent's body), an answer sheet appeared on the screen and the subjects had to predict the location where the sword hit the opponent. The present study was conducted under high and normal pressure conditions. The high pressure condition was applied by the presence of a national team coach as the evaluator and in the non-pressure condition, the efforts were made without the presence of the evaluator. The results of mixed factor analysis of variance showed that the main effect of condition and group was significant but the interactive effect of condition and group was not significant. Bonferroni post hoc test results also showed that those players who were in normal condition had better predictive performance than those who were under the pressure condition; also, elite players had better predictive performance than novices in both conditions (P<0.05). But generally, choking under pressure decreases predictive performance in both elite and novice fencers.

    Keywords: Choking under pressure, elite, fencer, novice, Prediction
  • راضیه خانمحمدی، محمود شیخ*، فضل الله باقرزاده، داود حومنیان، داریوش خواجوی

    مقدمه:

     مداخلات توانبخشی در بهبود اختلالات کنترل قامتی نقش دارند، اما بهینه سازی اثربخشی این مداخلات در اولویت قرار دارد. یک راهبرد امیدوارکننده ممکن است تحریک مستقیم الکتریکی مغز باشد. ما بررسی کردیم که آیا تحریک قشر حرکتی اولیه با استفاده از تحریک مستقیم الکتریکی مغز از روی جمجمه می تواند بر کنترل تعادل در بیماران اسکیزوفرنی مرد با اختلال افسردگی تاثیر داشته باشد.

    مواد و روش ها

     در این مطالعه نیمه تجربی 21 بیمار اسکیزوفرنی مرد با اختلال افسردگی با میانگین سنی (11/93±48 سال) و بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شده و به صورت همگن در دو گروه تحریک و کنترل قرار گرفتند. گروه تحریک مستقیم الکتریکی مغز، تحریک با شدت 2 میلی آمپر به مدت 15 دقیقه در ناحیه قشر حرکتی اولیه نیمکره راست و چپ در طول 12 هفته برای هر نقطه دریافت کردند. داده های پیش آزمون و پس آزمون به دست آمده از طریق آزمون ایستادن روی پای برتر با چشمان باز و بسته  و آزمون برخاستن و حرکت کردن زمان‏دار با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد دو گروه در تعادل ایستا با چشم باز و بسته و تعادل پویا تفاوت معناداری با یکدیگر داشتند.

    نتیجه‏ گیری: 

    این نتایج شواهدی فراهم می آورد که نشان می دهد تحریک مستقیم الکتریکی مغز، یک ابزار غیرتهاجمی ایمن برای بهبود تعادل ایستا است، هنگامی که قشر حرکتی اولیه مورد تحریک قرار بگیرد.

    کلید واژگان: اسکیزوفرنی, تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای, افسردگی
    Razieh Khanmohammadi, Mahmood Sheikh*, Fazlolah Bagherzadeh, Davood Homanian, Daryoosh Khajavi
    Introduction

    Rehabilitation interventions contribute to the recovery of impaired postural control. A promising strategy to improve the efficacy of rehabilitation is transcranial direct current stimulation. We investigated whether stimulating the primary motor cortex using transcranial direct current stimulation could affect postural control in schizophrenia patients with depression.

    Materials and Methods

    21 men with schizophrenia and depression (mean age: 48±11/9) were selected based on inclusion and exclusion criteria and were homogeneously assigned to the stimulation and control groups. The transcranial direct current stimulation group received 2 mA stimulation for 15 min during 12 weeks over the right and left primary motor cortices. Data of the pre-and post-test studies of standing on the dominant leg with opened and closed eyes were collected.

    Results

    Significant differences in static balance with opened and closed eyes and dynamic balance were observed between the experimental and control groups.

    Conclusion

    The results provide preliminary evidence indicating that transcranial direct current stimulation of the primary cortex is a safe non-invasive tool to improve static balance in schizophrenia patients with depression.

    Keywords: Schizophrenia, Transcranial Direct Current Stimulation, Depression
  • سحر زارعی، حسن غرایاق زندی*، محمدعلی بشارت، داود حومنیان شریف ابادی، فضل الله باقرزاده

    هدف این پژوهش مدل یابی کیفیت رابطه مربی-ورزشکار بر اساس کمال گرایی مربیان با واسطه گری بخشش و رفتار کنترلی بود. در این پژوهش 270 مربی شرکت و مقیاس ه ای کمال گرایی، بخشش، رفتار کنترلی و کیفیت رابطه را تکمیل کردند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت.نتایج نشان داد کمال گرایی بر کیفیت رابطه مربی ورزشکار تاثیر منفی دارد. نتایج همچنین نشان داد بخشش بر کیفیت رابطه مربی تاثیر مثبتی دارد، اما تاثیر رفتار کنترلی بر کیفیت رابطه مربی ورزشکار منفی بود. نتایج تحلیل مسیر نشان داد بخشش و رفتار کنترلی در رابطه بین کمال گرایی و کیفیت رابطه نقش واسطه ای معناداری ایفاء می کنند و با ورود این عوامل جهت رابطه کمال گرایی با کیفیت رابطه معکوس (مثبت) می شود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر رابطه بین کمال گرایی و کیفیت رابطه در مربیان یک رابطه خطی ساده نیست، بلکه متغیرهای بخشش و رفتار کنترلی در این رابطه نقش واسطه ای مهمی دارند.

    کلید واژگان: کمالگرایی, گرایش به بخشش, کیفیت رابطه, اثربخشی مربی, انگیزش خودمختاری
    Sahar Zarei, Hassan Gharayagh Zandi *, Mohammad Ali Besharat, Davoud Houminiyan Sharif Abadi, Fazlolah Bagherzadeh

    The aim of this study was to examine a model of Coach-athlete relationship quality based on coaches’ perfectionism and verifying mediating role of forgiveness and controlling behavior. in this study A total of 270 coaches completed four scales: Perfectionism, Forgiveness, Controlling Behavior, and Quality of Relationship. The proposed model was evaluated using structural equation model. Result revealed that coaches’ perfectionism negatively predicted quality relationships with their athletes. Results also revealed that coaches’ forgiveness positively predicted quality relationships but coaches’ controlling behaviors negatively predicted quality relationships toward their athletes. The results of path analysis revealed that the relationship between coaches’ perfectionism and the relationship quality toward their athletes were mediated by forgiveness and controlling behaviors, and Perfectionism was inversely (positive) related to relationship quality with the entry of these mediators. its concluded that relationship between perfectionism and quality relationships is not a simple linear one, but other variables such as forgiveness and coaching behaviors play a mediating role in this relationship.

    Keywords: Perfectionism, Dispositional Forgiveness, Coach–athlete relationship, Coach Effectiveness, Self-determined motivation
  • فاطمه میراخوری، الهه عرب عامری*، فضل الله باقرزاده، رسول حمایت طلب
    هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر دستورالعمل های کانون توجه بر حافظه فضایی کودکان بود. به این منظور 30 نفر از کودکان دختر مدارس ابتدایی سطح شهر تهران با میانگین سنی 12-7 سال و براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی به سه سطح کانون توجه (درونی، بیرونی و عدم کانون توجه) تقسیم شدند. در گروه توجه درونی، آزمودنی ها بر حرکت دست تمرکز کردند. کانون گروه توجه بیرونی معطوف بر مسیر حرکت و هدف بود و به گروه کنترل هیچ گونه تاییدی مبنی بر کانون توجه داده نشد. آزمودنی ها در مراحل تمرین (در مجموع 50 کوشش) و آزمون های اکتساب، یادداری و انتقال شرکت کردند. مرحله اکتساب در پنج روز متوالی صورت گرفت. ابزار مورد استفاده برای سنجش حافظه فضایی، دستگاه حرکت خطی (مدل LM-01) بود. آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح  05/0 P <استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس در آزمون های اکتساب (005/0=P)، یادداری (000/0=P) و انتقال (003/0=P) معنادار بود. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که در تمامی مراحل عملکرد گروه توجه بیرونی به دلیل تغییرپذیری کلی کمتر به طور معناداری بهتر از گروه توجه درونی و گروه کنترل بود. با وجود این، بین گروه توجه درونی و گروه کنترل اختلاف معناداری وجود نداشت. با توجه به نتایج تحقیق حاضر، کانون توجه بیرونی در ارتباط با کودکان از مزایای بالاتری نسبت به کانون توجه درونی برخوردار بود.
    کلید واژگان: توجه بیرونی, توجه درونی, حافظه فضایی, دستگاه حرکت خطی
    Fatemeh Mirakhori, Elahe Arabameri *, Fazlolah Bagherzadeh, Rasool Hemayattalab
    The purpose of this study was to examine the effect of attentional focus instructions on spatial memory in children.Thirty girl students with the mean age from 7 to 12 years were selected by convenience sampling from elementary schools in Tehran. Participants were randomly divided into three attentional focus groups (internal, external, control). Participants in the internal focus group were asked to focus their attention on the movements of their hand, whereas participants in the external focus group were asked to focus their attention to the movement path and target. Control group participants received no focus instructions. Acquisition phase lasted five consecutive days. The instrument used for measuring spatial memory was linear movement apparatus (LM-01 model). Analysis of Covariance and Bonferoni tests were used at p
    Keywords: external attention, internal attention, linear movement apparatus, total variability, Spatial memory
  • جواد نورعلی*، محمود شیخ، رسول حمایت طلب، فضل الله باقرزاده

    هدف از پژوهش حاضر افزایش کارایی کلاس های تربیت بدنی در ترغیب دانش آموزان به فعالیت های بدنی بیرون آموزشگاهی بود. برای این منظور، نمونه 100 نفری دانش آموزان پسر از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. با توجه به هدف کلی پژوهش از دانش آموزان خواسته شد قبل و بعد از تمرینات به سه پرسش نامه "انگیزش ورزشی"، "حمایت خودمختاری ادراک شده در زمینه ورزش" و "پرسش نامه قصد شرکت در فعالیت بدنی"، پاسخ دهند. کل دوره تمرینی 10 هفته بود که همزمان با ساعات درسی تربیت بدنی مدرسه اجرا شد. نتایج تحلیل چند متغیره کوواریانس نشان داد افرادی که پروتکل تمرینی را به صورت خودمختار تمرین کرده بودند دارای انگیزش بیشتری بودند و از زنگ تربیت بدنی لذت بیشتری نسبت به دیگر دانش آموزان برده بودند. به طور کلی می توان گفت استفاده از روش خودمختاری، بیشتر مواقع باعث می شود دانش آموزان از درس تربیت بدنی حداکثر لذت را ببرند و ترغیب شوند در کلاس های سازمان یافته فعالیت بدنی خارج از آموزشگاه شرکت کنند

    کلید واژگان: انگیزش خودمختاری, تربیت بدنی, خودمختاری, فعالیت بدنی, نظریه خودتعیین گری
    Javad Nourali *, Mahmoud Sheikh, Rasoul Hemayattalab, Fazlolah Bagherzadeh

    The present study aims at enhancing the efficiency of physical education classes in motivating the students toward out-of-school physical activities. For this purpose, a sample of 100 male students was taken through cluster sampling, and the students were asked to complete three questionnaires before and after a set of test practices: "Sport Motivation Scale", "Perceived Autonomy Support Scale in Exercise Settings", and "Intention to Partake in Physical Activities". Conducted during a total of 10 weeks, the practices were performed simultaneously with normal physical education classes. Results of multivariate analysis of covariance showed that, compared to other students, the students who practiced the exercise protocol autonomously achieved a higher level of motivation toward exercise and further enjoyed their physical education classes. It was generally concluded that, for most part, autonomous practicing tends to maximize students’ enjoyment at physical education classes while motivating them toward partaking in out-of-school professional physical activity classes.

    Keywords: autonomous motivation, Physical Education, autonomy, Physical Activity, Self-Determination Theory
  • فاطمه رضایی *، فضل الله باقرزاده، محمدحسین صادق زاده
    سرسختی ذهنی، عبارت است از توانایی افزایش جریان انرژی مثبت هنگام مواجهه با سختی ها. هدف از پژوهش حاضر مقایسه سرسختی ذهنی کوهنوردان زن و مرد ماهر و مبتدی بود. 130 کوهنورد به طور تصادفی ساده در قالب کوهنوردان ماهر و مبتدی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سرسختی ذهنی شیرد، گلبی و ون ورش و برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی LSD در سطح معنا داری 05/0≥P استفاده شد .نتایج نشان داد که اثر اصلی تبحر معنا دار نبوده و اثر اصلی جنسیت و تعامل جنسیت و تبحر معنا دار بود. با تجزیه وتحلیل بیشتر داده ها معلوم شد که بیشترین میانگین مربوط به کوهنوردان مرد ماهر در مولفه اطمینان و کمترین میانگین به دست آمده مربوط به کوهنوردان زن مبتدی در مولفه کنترل بود. همچنین کوهنوردان مرد ماهر به شکل معنا داری در هر سه خرده مقیاس اطمینان، کنترل، و ثبات نسبت به کوهنوردان زن ماهر بالاتر بودند. بدین ترتیب پیشنهاد می شود که با توجه به ماهیت ورزشی کوهنوردی که یک ورزش استقامتی و پرمخاطره است، صرفا ماهر بودن در توسعه سطح سرسختی ذهنی کوهنوردان ملاک نیست و عوامل دیگری مانند جنسیت و تعامل آن با مهارت نیز نقش مهمی دارند.
    کلید واژگان: اطمینان, تبحر, سرسختی ذهنی, کوهنوردی, ورزش استقامتی
    Fatemeh Rezaee *, Fazlolah Bagherzadeh, M.Hossein Sadeghzadeh
    Mental toughness is the ability to increase the flow of the positive energy against obstacles. The aim of the present study was to compare mental toughness of male and female skilled and novice climbers. 130 climbers that were randomly selected and divided to skilled and novice groups. Data were collected through Mental Toughness Questionnaire of Sheard, Golby and Van Wersch. Data were analyzed using multivariate analysis of variance and LSD post hoc test (P≤0.05). The results showed that the main effect of skill was not significant but the main effect of gender and interaction between gender and skill were significant. Further analysis on the data showed that the highest mean belonged to the male skilled climbers in confidence component and the lowest mean belonged to female novice climbers in control component. Male skilled climbers were also significantly higher in all three subscales of confidence, control, and stability than female skilled climbers. So, it is suggested that according to the nature of climbing which is an endurance and risky exercise, merely being skilled at developing the mental toughness of climbers was not a criterion and other factors such as gender and its interaction with skill play an important role as well.
    Keywords: climbing, confidence, endurance exercise, mental toughness, skill
  • فضل الله باقرزاده، معصومه هادیان، مهدی غفوری، آرزو آزادی
    انگیزش یکی از عوامل بسیار تاثیرگذار بر موفقیت و کیفیت مطلوب عملکرد ورزشکاران است. این در حالی است که تحقیقات محدودی درباره تعیین صفات انگیزشی در ورزشکاران ایران انجام گرفته است. هدف از این تحقیق، توصیف صفات انگیزشی در ورزشکاران ماهر و مبتدی، رشته های تیمی و انفرادی در چند رشته ورزشی منتخب بود. بدین منظور به صورت هدفمند بازیکنان تیم های ملی در رشته های انفرادی کاراته، تکواندو، شمشیربازی، بدمینتون، قایقرانی و در رشته های تیمی بسکتبال، والیبال، دراگون بوت، هندبال و فوتسال به عنوان جامعه آماری ورزشکاران ماهر و 60 نفر به صورت تصادفی در تمام رشته های ورزشی منتخب مذکور از چند استان منتخب کشور به عنوان نمونه آماری ورزشکاران مبتدی در نظر گرفته شد. داده های حاصل از پرسشنامه نگرش ورزشی (SAI) براساس رشته تیمی و انفرادی و ورزشکاران براساس مبتدی و ماهر گروه بندی شدند و با استفاده از آمار توصیفی تجزیه وتحلیل شد. نتایج آمار استنباطی آزمون تحلیل واریانس نشان داد انگیزه رقابت در ورزشکاران ماهر و مبتدی رشته های انفرادی به صورت معناداری بیشتر از رشته های تیمی و در ورزشکاران ماهر بیشتر از ورزشکاران مبتدی بود (P<0/05).
    کلید واژگان: صفات انگیزشی, ورزشکاران ماهر, ورزشکاران مبتدی, ورزش های تیمی و انفرادی
    Fazlolah Bagherzadeh, Masoumeh Hadiyan, Mehdi Ghafouri, Arezou Azadi
    Motivation is one of those factors affecting the success and quality of athletic performance. However, limited research has been conducted on the motivational traits of Iranian athletes. This study aimed at describing the motivational traits of skilled and novice athletes of team and individual sports in some selected sports fields. Players of national teams of the individual sports of karate, taekwondo, fencing, badminton, sailing and team sports of basketball, volleyball, Dragon boat, handball and futsal were purposively selected as the population of skilled athletes and 60 athletes were randomly selected from all above selected sports fields from some selected provinces as the sample of novice athletes. Data from the Sport Attitudes Inventory (SAI) were classified according to team and individual sports and players were classified according to novice and skilled levels and data were analyzed using descriptive statistics. Inferential statistical results of ANOVA showed that competitive motivation was significantly higher in skilled and novice athletes of individual sports than team sports and it was higher in skilled athletes than novice athletes (P
    Keywords: motivational traits, novice athletes, skilled athletes, team, individual sports
  • سمیه طباطبایی، مهدی شهبازی، فضل الله باقرزاده
    اصطلاح درخودمانده در مورد افرادی به کار می رود که دارای مجموعه ای از اختلالات رشدی وابسته به سیستم اعصاب مرکزی باشند. این کودکان با نقص در تعامل اجتماعی، زبان و ارتباطات شناخته می شوند. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین رشد حرکتی و رشد اجتماعی کودکان درخودمانده10-6 سال شهر مشهد بود. نمونه آماری تحقیق 41 دانش آموز (31 پسر و 10 دختر) مبتلا به اختلال درخودماندگی با عملکرد بالا بود. محقق نخست با استفاده از پرسشنامه ارتباطات اجتماعی(SCQ)، نمره رشد اجتماعی کودکان را به دست آورد. سپس برای تعیین سطح رشد حرکتی، از مقیاس رشد حرکتی لینکلن– ازرتسکی بهره برد. در بررسی آماری داده ها، در بخش توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در بخش استنباطی از آزمون ضریب همبستگی پیرسون در سطح اطمینان 95 درصد استفاده شد. نتایج نشان داد که بین رشد حرکتی با رشد اجتماعی پسران و دختران درخودمانده ارتباط معنا داری وجود دارد (05/0P<). همچنین در بخش پسران این ارتباط بین مهارت های حرکتی درشت، مهارت های حرکتی ظریف و هماهنگی چشم و دست با رشد اجتماعی معنا دار بود (05/0P<). در بخش دختران ارتباط بین مهارت های حرکتی ظریف و هماهنگی چشم و دست با رشد اجتماعی معنا دار بود (05/0P<)، اما ارتباط معنا داری بین چابکی انگشتان با رشد اجتماعی در هیچ یک از دو گروه پسران و دختران مشاهده نشد (05/0
    کلید واژگان: رشد حرکتی, رشد اجتماعی, کودک درخودمانده
    Mehdi Shahbazi, Fazlolah Bagherzadeh
    The term autistic refers to the individuals who have a set of development disorders relevant to the central nervous system. These children are known to have deficiency in social interaction¡ language and communication. The aim of this study was to investigate the relationship between motor development and social development of 6-10-year-old autistic children of Mashhad city. The statistical sample involved 41 students with high–functioning autism (31 boys and 10 girls). The researcher calculated the students'' social development scores using SCQ questionnaire. Using Lincoln-Oseretsky Motor Development Scale¡ the level of motor development was determined. In descriptive section¡ mean and standard deviation were used and in inferential section¡ Pearson correlation coefficient was applied with 95% confidence level. The results showed a significant relationship between students'' motor development and their social development (P0.05). These results of the relationship between motor development and social development showed that motor skills can affect the improvement of autistic students.
    Keywords: autistic child, motor development, social development
  • بنیامین قلیچ پور، مهدی شهبازی، فضل الله باقرزاده
    هدف از این پژوهش، بررسی اجرای طرح ملی طناورز بر تعادل ایستا و پویای دانش آموزان بود. پژوهش حاضر با دو گروه تجربی و کنترل همراه با طرح پیش آزمون- پس آزمون روی دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی در سال 91–1390در شهر بهارستان (منطقه ای در رباط کریم تهران) انجام گرفت. به این منظور، 60 آزمودنی به صورت نمونه گیری مرحله ای از جامعه دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی مدارس شهر بهارستان تهران انتخاب و به تعداد برابر به دو گروه تقسیم شدند. دانش آموزان گروه تجربی به مدت 10 هفته و هفته ای 3 جلسه به مدت 50 دقیقه برنامه منتخب طناب زنی را اجرا کردند. داده های حاصل پس از سنجش نرمال بودن از طریق آزمون K-S با استفاده از آزمون آماری t مستقل و وابسته در سطح معناداری 05/0P< تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان دهنده پیشرفت معنادار در گروه تجربی برای هر دو آزمون تعادل ایستا (019/0= P) و پویا (05/0= P) بود. همچنین میانگین نمره پس آزمون تعادل پویا در گروه تجربی به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل (041/0= P) بود، ولی چنین تفاوتی در نتایج آزمون تعادل ایستا بین دو گروه کنترل دیده نشد (225/0=P). براساس نتایج به دست آمده، برنامه تمرینی طرح طناورز موجب پیشرفت تعادل دانش آموزان شد، ازاین رو این تحقیق اجرای طرح طناورز در مدارس کشور را مفید ارزیابی می کند.
    کلید واژگان: ابتدایی, تعادل ایستا, تعادل پویا, دانش آموزان, طناب زنی
    Benyamin Ghelichpoor, Mehdi Shahbazi, Fazlolah Bagherzadeh
    The aim of this study was to investigate national jump roping plan on static and dynamic balance of students. In this study، pretest and posttest were used with two experimental and control groups for male students of fourth grade of elementary school in 2011-2012 in Baharestan city (a region in Robat Karim، Tehran). For this purpose، 60 students were selected from students of fourth grade of elementary schools in Baharestan city using multistage sampling method and were equally divided into two groups. Experimental group implemented the selected jump roping program 3 sessions a week (each session 50 min.) for 10 weeks. K–S test was used to check data normality. Independent and dependent t tests were used to analyze the data (P˂0. 05). The results indicated a significant improvement in the experimental group for both static (P=0. 019) and dynamic (P=0. 005) balance tests. Also، the mean score of dynamic balance posttest was significantly more in the experimental group than control group (P=0. 041) but such difference was not observed in the result of static balance test between the two groups (P=0. 225). Based on these results، jump roping plan improved the balance of students. So this study considered the jump roping plan to be useful at schools.
    Keywords: dynamic balance, jump roping, primary, static balance, students
  • ابوالفضل شایان، فضل الله باقرزاده، مهدی شهبازی، سیروس چوبینه
    تقریبا همه ما به نقش پررنگ فعالیت ورزشی در بسیاری از جنبه های زندگی روزمره و تا حدودی عملکردهای شناختی آگاهیم، ولی مسئله ای که اخیرا ذهن محققان را درگیر کرده، بررسی تاثیر انواع مختلف فعالیت های ورزشی بر عملکردهای شناختی و از طرف دیگر سازوکارهای واسطه ای این اثر است. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر، تعیین تاثیر دو نوع فعالیت ورزشی استقامتی و مقاومتی بر میزان توجه و عامل رشد عصبی مشتق شده از مغز (BDNF) دانشجویان کم تحرک بود. به این منظور از میان دانشجویان دانشگاه تهران، 46 دانشجوی کم تحرک (میانگین سنی 8/1 ± 3/24)، براساس پیش آزمون استروپ در سه گروه استقامتی، مقاومتی و کنترل توزیع شدند و بعد از نمونه گیری خونی، تمرینات خود را براساس پروتکل تمرین استقامتی و مقاومتی مخصوص به خود، به مدت 5 هفته ادامه دادند. در پایان، آزمون استروپ و نمونه گیری خونی، به منظور حذف آثار موقت تمرین، حداقل 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین به عمل آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های کلوموگروف – اسمیرنوف برای تعیین طبیعی بودن توزیع داده ها، از تی زوجی، تحلیل واریانس یکراهه، تحلیل واریانس چندمتغیره، آزمون تعقیبی دانت و ضریب همبستگی پیرسون، در سطح معناداری 05/0 P≤ استفاده شد. نتایج نشان داد پیشرفت معناداری در زمان پاسخ به آزمون استروپ در هر دو گروه استقامتی و مقاومتی رخ داده است، ولی بیان BDNF فقط در گروه استقامتی به صورت معناداری افزایش یافت (05/0 P<). در مورد هیچ یک از متغیرها، گروه کنترل پیشرفتی از خود نشان نداد (05/0 P>). همچنین نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین اثرگذاری دو فعالیت ورزشی استقامتی و مقاومتی، بر زمان پاسخ به آزمون استروپ و همچنین بیان BDNF وجود نداشت (05/0 P<). همبستگی بین تغییرات زمان پاسخ به آزمون استروپ و بیان BDNF نیز از نظر آماری معنادار نبود (05/0 P>). به طور کلی یافته های این تحقیق نشان داد که فعالیت ورزشی می تواند به بهبود عملکردهای شناختی منجر شود، ولی در پاسخ به اینکه چه فعالیتی مثمرثمرتر است، تفاوت معناداری بین فعالیت استقامتی و مقاومتی مشاهده نشد.
    کلید واژگان: توجه, رشد عصبی, فعالیت استقامتی, فعالیت مقاومتی, کم تحرک
    Abolfazl Shayan, Fazlolah Bagherzadeh, Mehdi Shahbazi, Siroos Choobineh
    The vital role of exercise in many aspects of daily life and somewhat cognitive functions are acknowledged but a point that has recently gained researchers'' attention is to investigate the effect of different types of exercises on cognitive functions and the mediating mechanisms of this effect. The aim of this study was to determine the effect of two types of endurance and resistance exercises on the levels of attention and BDNF of sedentary students. Therefore، 46 sedentary students from University of Tehran (mean age 24. 3+1. 8 yr) were assigned to three groups: endurance، resistance and control after the Stroop pretest. After blood samples had been collected، the subjects continued their exercise protocol for five weeks. Finally، at least 48 hours after the last session، the Stroop test was performed and blood samples were collected in order to eliminate the temporary effects of exercises. For data analysis، Kolmogorov–Smirnov test، paired sample t test، one–way ANOVA، MANOVA test، Dunnett''s T3 post hoc test and Pearson correlation coefficient test were used (P≤0. 05). Results showed a significant improvement in the response time of Stroop test in both endurance and resistance groups while expression of BDNF significantly increased only in endurance group (P<0. 05). The control group showed no improvement in any variables. In addition، there was no significant difference between the effect of two types of exercise on the response time of the Stroop test and expression of BDNF (P>0. 05). There was no significant correlation between the variations of response time of the Stroop test and expression of BDNF (P>0. 05). Finally، this research indicated that exercise can improve cognitive functions، but there was no significant difference between endurance and resistance exercises in response to this question that which activity was more useful.
    Keywords: Attention, Endurance Exercise, Neurotropic, Resistance Exercise, Sedentary
  • بنیامین قلیچ پور، مهدی شهبازی*، فضل الله باقرزاده
    هماهنگی، طرح یابی بدن و اندام ها در ارتباط با اشیا و رخدادهای محیطی است. هدف از این پژوهش، بررسی لزوم اجرای طرح طناورز در مدارس کشور بود و از آنجا که یکی از مشکلات عمده در یادگیری نوشتن، هماهنگی چشم و دست است، تاثیر یک دوره تمرینات طناب زنی بر هماهنگی چشم – دست در دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی بررسی شد. پژوهش حاضر با گروه آزمایش و گروه کنترل همراه با طرح پیش آزمون – پس آزمون روی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی در سال 91 – 1390 در شهرستان بهارستان تهران انجام گرفت. آزمودنی ها 60 دانش آموز پسر پایه چهارم ابتدایی بودند که به طور نمونه گیری مرحله ای انتخاب و به تعداد برابر به دو گروه تقسیم شدند. دانش آموزان گروه آزمایش به مدت 10 هفته و هفته ای 3 جلسه به مدت 50 دقیقه برنامه منتخب طناب زنی را اجرا کردند. برای ارزیابی مهارت هماهنگی چشم – دست، از مجموعه آزمون وی – ینا در دو نوبت پیش آزمون – پس آزمون استفاده شد. داده های حاصل پس از سنجش نرمال بودن به وسیله آزمون K-S با استفاده از آزمون آماری t مستقل و وابسته در سطح معناداری 05/0 تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان دهنده پیشرفت معنادار در گروه آزمایش (44/0 = P برای دست راست و 009/0 = P برای دست چپ) بود. همچنین بین میانگین نمره پس آزمون هماهنگی چشم – دست در گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری مشاهده شد (0009/0 = P). نتایج نشان داد که برنامه تمرینی طرح طناورز موجب پیشرفت در هماهنگی چشم – دست شده است. ازاین رو این تحقیق اجرای طرح طناورز را در مدارس کشور مفید و ضروری می داند.
    کلید واژگان: طناب زنی, هماهنگی چشم - دست, دانش آموزان, فعالیت بدنی, پسران
    Benyamin Ghelichpoor, Mehdi Shahbazi*, Fazlolah Bagherzadeh
    Coordination، body and limb designs are related to the environmental objects and events. The aim of this study was to investigate the necessity to implement rope jumping program in Iran schools and since one of the major problems in learning how to write is eye–hand coordination، the effect of a rope jumping training course on eye–hand coordination was investigated in the fourth grade elementary students. In this case، 60 male students from fourth grade of elementary schools in Baharestan city of Tehran (in 1390-91) were selected by stage sampling method and were divided into experimental and control groups. Experimental group performed the selected rope jumping program three sessions a week for 10 weeks. To evaluate the eye–hand coordination skill، the Vienna test was used in pretest and posttest. After the normality of data was tested by K-S test، they were analyzed using independent and dependent t tests at P˂0. 05. Results indicated significant improvements in the experimental group (P=0. 44 for the right hand and P=0. 009 for the left hand). Also، there was a significant difference in the posttest mean scores of eye–hand coordination between the experimental and control groups (P=0. 0009). The results showed that the rope jumping exercise program enhanced eye-hand coordination. So this research necessitated the implementation of the rope jumping program in Iran schools.
    Keywords: Rope Jumping, Eye–Hand Coordination, Students, Physical Activity, Boys
  • امیر وزینی طاهر، مهدی شهبازی، فضل الله باقرزاده
    استعدادیابی، فرایندی است که از طریق آن افرادی که بیشترین امید برای موفقیت آنها در آینده وجود دارد، شناسایی می شوند. هدف از تحقیق حاضر بررسی کاربرد یک رویکرد چندمتغیره در استعدادیابی بازیکنان نوجوان رشته ورزشی فوتبال بود. جامعه تحقیق عبارت بود از کلیه فوتبالیست های 12 تا 16 ساله استان تهران. یک مجموعه آزمون با هدف اندازه گیری عوامل روانی، تکنیکی، فیزیولوژیکی و آنتروپومتریکی روی فوتبالیست های نوجوان در دو سطح نخبه (26 نفر) و زیرنخبه (35 نفر) به کار گرفته شد. آزمودنی ها در چهار گروه سنی زیر 16، 15، 14 و زیر 13 سال قرار گرفتند. برای ارزیابی مهارت های روانی از پرسشنامه اتاوا – 3 استفاده شد. همچنین مهارت های تکنیکی با آزمون های شش گانه پیشنهادی فدراسیون فوتبال انگلیس اندازه گیری شدند. آزمون های فیزیولوژیکی عبارت بودند از پرش ارتفاع، دراز و نشست، دو سرعت 10 متر، دو سرعت 40 متر و دو رفت و برگشت 280 متر، برای سنجش ویژگی های آنتروپومتریکی نیز از اندازه گیری های قد، وزن، شاخص توده بدنی، طول ساق، طول ران، ضخامت زیر جلدی چهار ناحیه بدن و درصد چربی بدن استفاده شد. روش آماری مورد استفاده برای تحلیل یافته ها، تحلیل واریانس چندمتغیره بود. یافته ها نشان داد که از بین چهار دسته مقیاس های مورد ارزیابی، مقیاس های فیزیولوژیکی از لحاظ آماری توانایی بیشتری در تفکیک سطوح داشتند. نتایج پژوهش حاضر تفاوت معناداری بین بازیکنان نخبه و زیرنخبه در سه دسته ویژگی های فیزیولوژیکی، تکنیکی و روانی نشان داد. اما در ویژگی های آنتروپومتریکی تفاوت معناداری دیده نشد. ورزشکاران نخبه در آزمون های دراز و نشست، دو رفت و برگشت، دو سرعت 10متر و دو سرعت 40 متر (از آزمون های فیزیولوژیکی)، دویدن با توپ، چرخیدن، سرعت، دریبل و شوت زدن (از آزمون های تکنیکی)، هدف گذاری، آرمیدگی، مقابله با استرس، فعال سازی، تمرکز، بازیابی تمرکز و طرح مسابقه (از مهارت های روانی) تفاوت معناداری با بازیکنان زیرنخبه داشتند (05/0 P<). این یافته ها نشان می دهد که در مدلهای استعدادیابی باید بیشتر بر مهارت های روانی تاکید شود. نتیجه اینکه، یک رویکرد چندمتغیره با در نظر گرفتن تفاوت های سنی می تواند به طور موفقیت آمیزی فوتبالیست های نخبه را از همنوعان زیرنخبه خود در سنین نوجوانی متمایز کند. پیشنهاد می شود در فرایند استعدادیابی در سنین زیر 13 و 14 سال، کمتر از ارزیابی های فیزیولوژیکی استفاده شده و تاکید بیشتری بر ویژگی های تکنیکی شود
    کلید واژگان: تکنیکی, بازیکنان نخبه و زیرنخبه, استعدادیابی, فوتبال, ویژگی های روانی, فیزیولوژیکی و آنتروپومتریکی
    Amir Vazini Taher, Mehdi Shahbazi, Fazlolah Bagherzadeh
    Talent identification is a process through which those with the highest chance to succeed in the future will be determined. The purpose of the present study was to investigate the application of a multivariate approach in talent identification of adolescent soccer players. The research population consisted of all soccer players in Tehran province aged between 12 and 16 years old. A battery of tests was applied to measure the psychological, technical, physiological and anthropometric factors in adolescent soccer players in two levels of elite (N=26) and sub-elite (N=35). Participants were divided into four age groups: U16, U15, U14, and U13. The OMSAT – 3 was used to evaluate the mental skills. Furthermore, technical skills were measured by six soccer skills tests of Football Association of England. Physiological measurements consisted of vertical jump, sit up, 10m sprint, 40m sprint and 280m shuttle run. Anthropometric characteristics were height, weight, body mass index, length of lower and upper leg, skin folds in four regions and body fat percentage. Statistical method to analyze the findings was MANOVA. The results showed that among four groups of factors, the physiological measures were statistically more capable of distinguishing the levels. The results of the present study showed a significant difference between elite and sub-elite soccer players in physiological, technical and psychological characteristics, but there was no significant difference in anthropometric attributes. There was a significant difference between elite and sub-elite soccer players in sit up, shuttle run, 10m sprint, 40m sprint, running with ball, turning, speed, dribbling, shooting, goal setting, relaxation, coping with stress, activation, focus, refocus and competition plan (P<0.05). These findings demonstrated that there is more need to emphasize the importance of mental skills in talent identification models. In conclusion, a multivariate approach with regard to the age differences can successfully discriminate elite players from their sub-elite counterparts in adolescence period. It can be suggested that in talent identification process in ages under 13 and 14, physiological measurements are less used and technical characteristics are more emphasized.
    Keywords: Physiological, Anthropometric Characteristics, Psychological, Technical, Elite, Sub, Elite Players, Talent Identification
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال