به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

habibollah halimi jloudar

  • محمدصادق حیدری*، محمد شریفی، حبیب الله حلیمی جلودار

    خاورشناسان بر این باورند که قصه اصحاب کهف در قرآن همان داستان هفت خفته افسوس است که پیامبر اکرم(ص) آن را از مسیحیان گمراهی که اطرافش بوده اند، آموخته است. آنگاه این داستان را با جدیت، به پیروانش تعلیم داد و سرچشمه اش را نیز، وحی الهی معرفی کرد. نوشتار پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، در پی آن است تا به نقد و ارزیابی نظرات این گروه از خاورشناسان بپردازد. بررسی ها نشان می دهد، برخلاف اطناب و تفصیل پر ابهام روایات مسیحی که در مورد یاران غار وجود دارد، قرآن این قصه را بدون هیچ مبالغه ای، گویاتر و رساتر بیان کرده و همسان سازی قصه قرآنی اصحاب کهف با متون پیشین، صرفا فرضیاتی است که خاورشناسان، بدون توجه به شیوه قصه گویی قرآن و معانی دقیق آیات و با عنایت به برخی اشتراکات میان نوشته های مسیحی با تفاسیر اسلامی، آن را بیان داشته اند. قرآن بدون اشاره به «سال حدوث واقعه، آیین جوانان غار، قهرمانان حادثه و اینکه اهل کدام ملت و سرزمین بوده اند»، تنها آنان را جوان مردانی معرفی کرده که بر آیین توحید بوده و در میان قوم خود، ندای یکتاپرستی سر داده اند. این ادعا که یاران غار، مسیحی بوده و در شهر افسوس سکونت اشته اند، فقط در روایاتی از کتب مختلف تفسیری و تاریخی مسلمانان آمده است و با محتوای آیات قرآن همخوانی ندارد. همچنین، اثرپذیری پیامبر(ص) از آموزگاران مسیحی، تنها در حد یک ادعا بوده که بدون ارائه هرگونه سند متقن تاریخی و تفصیلی بیان شده است.

    کلید واژگان: واژگان کلیدی: اصحاب کهف, خاورشناسان, قصه قرآنی, افسوس, روایت مسیحی
    Mohammadsadegh Heidari *, Mohammad Sharifi, Habibollah Halimi Jloudar

    Orientalists believe that the story of the Companions of the Cave in the Qur'an is the story of the Seven Sleepers of Ephesus, which the Prophet learned from the misguided Christians who were around him. Then he seriously taught this story to his followers and introduced its source as divine revelation. The following article, organized in a descriptive-analytical way, seeks to criticize and evaluate the opinions of this group of orientalists. Investigations show that: contrary to the vague and ambiguous details that exist in the Christian narratives about the companions of the cave, the Qur'an has expressed this story more vividly and clearly without any exaggeration, and the assimilation of the Qur'anic story of the companions of the cave with previous texts is only hypothetical. It is that orientalists regardless of the story-telling style of the Qur'an and the precise meanings of the verses; And considering some commonalities between Christian writings and Islamic interpretations, they have expressed it. That the Companions of the Cave were Christians and lived in the city of Ephesus is only mentioned in the narrations that have been narrated by various historical and exegetical books of Muslims, and it is not consistent with the content of the Qur'anic verses. Also, the Prophet's influence on Christian teachers was only a claim that was made without providing any historical and detailed documents.

    Keywords: Companions Of The Kahf, Orientalists, Quranic Story, Ephesus, Christian Narration
  • زینب قاسمپور، حبیب الله حلیمی جلودار*، رضا مهدیان فر
    بی تردید یکی از مهم ترین مباحث فلسفی و کلامی، ‏بحث در باره خداوند ‏است ولی بدون فهم ‏چگونگی ‏شناخت، ‏شناخت خداوند غیر‏ممکن خواهد بود؛ امروزه به دلیل اختلاف میان ‏مذاهب ‏اسلامی، بهترین دفاع از ‏حق، ‏کشف نقاط اشتراک و افتراق و تبیین درست دیدگاه فریقین ‏در آیات ‏قرآن کریم ‏است. پژوهش حاضر ‏که بر روش توصیف و تحلیل با مطالعه و بررسی دو تفسیر المیزان و مفاتیح الغیب استوار است دیدگاه و آراء ‏دو مفسر برجسته - علامه طباطبایی و فخررازی - را از دو مذهب شیعه و سنی در باره «امکان شناخت ذات ‏خداوند» مورد بررسی قرار داده است؛ لذا برای واکاوی مساله اصلی، نکات دیگری نیز بررسی شد که مثلا هر ‏کدام از دو مفسر نوع شناختی که از خداوند ارایه داده اند کدام یک از شناخت های فطری، عقلی، نقلی، ‏شهودی و حسی است؟ نتیجه اینکه علامه طباطبایی برخلاف دیدگاه فخررازی بر ناممکن بودن شناخت کامل خداوند اذعان دارد، حصر شناخت عقلی و نادیده گرفتن  علم حضوری و شهودی مهم ترین وجه تمایز دیدگاه فخررازی با علامه است؛ دیدگاه علامه طباطبایی در تحلیل مساله، منسجم تر است و تعارض ندارد.‏
    کلید واژگان: امکان شناخت, شناخت فطری, شناخت عقلی, شناخت شهودی, شناخت حسی
    Zeinab Ghasempour, Habibollah Halimi Jloudar *, Reza Mahdiyanfar
    Undoubtedly, one of the most important philosophical and theological topics is the discussion about God, but without understanding the method, it will be impossible to know God. Today, due to the differences between Islamic denominations, the best defense of the truth is to discover the points of commonality and difference and to explain the views of the parties in the verses of the Holy Quran. The current research, which is based on the method of description and analysis by studying and examining the two commentaries of "Al-Mizan" and "Mufatih Al-Ghaib", examines the views and opinions of two prominent commentators - Allameh Tabatabai and Fakhr Razi - from the two Shia and Sunni perspectives about the possibility of knowing God's essence. Therefore, in order to analyze the main issue, other points were also examined, for example, which of the two typological commentators that they have presented about God is one of the natural, rational, figurative, transferable, intuitive, and sensory cognitions? The result is that Allameh Tabatabai, contrary to Fakhrazi's view, acknowledges the impossibility of fully knowing God, the limitation of intellectual knowledge, and ignoring direct and intuitive knowledge is the most important difference between Fakhrazi's view and Allameh's; Allameh Tabatabai's point of view in analyzing the problem is more coherent and does not have any conflict.
    Keywords: Possibility of Knowledge, Innate Knowledge, Rational Knowledge, intuitive knowledge, Sensory knowledge
  • حبیب الله حلیمی جلودار، امین یوسفی*، عزت الله پاتیار، مراد کلاهی گیگلو

    یکی از آیات بحث برانگیز قرآن که دیدگاه های گوناگونی را از سوی اندیشمندان فریقین به خود معطوف کرده، آیه 55 سوره مایده می باشد. این آیه که به «آیه ولایت» مشهور می باشد، به اعتقاد شیعه یکی از مهم ترین آیاتی است که بر ولایت علی (ع) بعد از پیامبر (ص) تاکید دارد. بر اساس این آیه، پیامبر (ص) به واسطه ی وحی، علی (ع) را ولی خود دانسته که به طور واضح، نشانه ی حقانیت ولایت ایشان است. با این وجود، برخی از مفسران اهل سنت همچون آلوسی در تطبیق این آیه بر ولایت علی (ع) مناقشه کرده، اشکالاتی را به اعتقادات شیعه وارد ساخته و چنین نتیجه می گیرد که آیه ولایت نمی تواند در مورد ولایت علی (ع) صادق باشد. او معتقد است که آیه ولایت به لحاظ شان نزول، بعد ادبی، بعد فقهی و بعد کلامی با جانشینی علی (ع) مغایرت دارد. نوشتار پیش رو که به روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته؛ به بررسی و نقد شبهات آلوسی پیرامون آیه ولایت می پردازد. ایشان ولی را به معنای «محب و ناصر» و رکوع را به معنای «خشوع و تذلل» گرفته و شان نزول آیه را نیز مهاجرین و انصار معرفی می کند، اما طبق تصریح علمای شیعه واژه ولی به معنای «اولی به تصرف و سرپرستی»، و رکوع همان «رکوع در حال نماز» است و آیه به طور اختصاصی در شان علی (ع) نازل شده است.

    کلید واژگان: آلوسی, آیه ولایت, امامت, جانشینی, ولی
    Habibollah Halimi Jloudar, Amin Yousofi *, Ezzatollah Patyar, Morad Kolahi Gigloo

    One of the controversial verses of the Qur'an, which has attracted various views from the thinkers of the two sects, is verse 55 of Surah Ma'idah. This verse, which is known as the "verse of guardianship", is considered by the Shiites to be one of the most important verses that emphasizes the guardianship of Ali (AS) after the Prophet (PBUH). According to this verse, the Prophet (PBUH) considered Ali (AS) as his guardian through revelation, which is clearly a sign of the legitimacy of his guardianship. However, some Sunni commentators, such as Alusi, have argued in applying this verse to the guardianship of Ali (as), adding objections to the Shiite beliefs and concluding that the verse of guardianship cannot be applied to the guardianship of Ali (as). AS) be honest.He believes that the verse of Wilayah contradicts the succession of Ali (as) in terms of the status of revelation, literary dimension, jurisprudential dimension and theological dimension. Leading article organized by descriptive-analytical method; Examines and critiques Alusi's suspicions about the verse of Velayat. He takes Wali as "lover and Nasser" and Ruku as "humility and humiliation" and introduces the dignity of the revelation of the verse as Muhajireen and Ansar, but according to Shiite scholars, the word Wali means "first to "Possession and supervision", and bowing is the same as "bowing while praying" and the verse has been revealed specifically in the honor of Ali

    Keywords: Alusi, verse of guardianship, Imamate, succession, guardian
  • حبیب الله حلیمی جلودار*، مرتضی علویان، ابوذر نیک جهان
    "حکمرانی خوب" که اخیرا توسط اندیشمندان غربی مطرح شده است، به واقع مدلی برای ارزشیابی پیشرفت است که کشورهای غربی به دنبال القاء آن به دیگر کشورها هستند و آنرا کلید پیشرفت جوامع در حال توسعه می شمارند. "حکمرانی خوب" از وجود سه بخش: دولت، جامعه مدنی و بخش خصوصی توام با ارتباطات متقابل آنها و ویژگی های هشت گانه: پاسخگویی، شفافیت، مسوولیت پذیری، حاکمیت و برابری، رضایت و توافق جمعی، مشارکت، تبعیت از قوانین و مقررات و کارآیی و اثربخشی، تشکیل گردید. این نوشتار با استواری بر روش توصیفی-تحلیلی، تفاوت ماهوی و مبنایی "حکمرانی خوب" براساس تطبیق نامه 53 نهج البلاغه با آرای اسکاپی را بررسی نموده. لذا ابتدا "حکمرانی خوب" و شاخص های آن بررسی و سپس"حکمرانی خوب" و شاخص های آن براساس فرمان امام علی علیه السلام با "حکمرانی خوب" از دیدگاه نهاد های بین المللی مقایسه گردید. نتیجه اینکه "حکمرانی خوب" از دیدگاه نهادهای بین المللی یا منطق ه ای آن(اسکاپ) بر محوریت انسان استوار است؛ در حالیکه "حکمرانی خوب و شایسته" براساس شاخص های نامه 53 نهج البلاغه بر محوریت خدا قرار گرفته که تمام ابعاد زندگی انسان را به شیوه ای کاملتر دیده است. تفاوت اساسی حکمرانی براساس نامه 53 نهج البلاغه با "حکمرانی خوب"(اسکاپی)، در مبانی قانون گذاری است، زیرا امام علیه السلام، قانون و قانون گذاری را منحصر به خداوند یا کسانی می دانند که از طرف خداوند باشند در حالیکه در نوع اسکاپی، قانون و قانون گذار، مردمند.
    کلید واژگان: حکمرانی خوب, نامه53 نهج البلاغه, اسکاپ, شاخص ها شایسته
    Habibollah Halimi Jloudar *, Mortaza Alavian, Abozar Nikjahan
    "Good governance", recently proposed by Western thinkers, is a model for evaluating progress. Western countries seek to introduce it to other countries and consider it the key to the improvement of developing societies. Good governance includes the three sectors of the government, civil society, and the private sector, along with their mutual relations. It also embraces eight characteristics of accountability, responsibility, transparency, sovereignty and equality, satisfaction and collective agreement, participation, compliance with laws and regulations, efficiency, and effectiveness. Using the descriptive-analytical method, this article examines the substantive and fundamental differences of "good governance" by comparing letter 53 of Nahj-ul-Balagha with ESCAP opinions. Therefore, in the first step, "good governance" and its indicators were examined, and then "good governance" and its indicators based on the decree of Imam Ali (A.S) were compared with "good governance" of international institutions. The result is that "good governance" from international or regional institutions' (ESCAP) point of view is human-centered. In contrast, "good and decent governance" based on the indicators of letter 53 of Nahj al-Balaghah is God-centered and has considered all aspects of human life. The fundamental difference between governance based on letter 53 of Nahj al-Balaghah and "good governance" (ESCAP) is in the bases of legislation because the Imam (A.S) considers law and legislation exclusively to God or those who are sent by God, while in ESCAP, the law, and the legislator are people.
    Keywords: good governance, Nahj al-Balaghah's letter 53, ESCAP, Indicators, competent
  • فاطمه فضلیان کاری، محمد شریفی*، حبیب الله حلیمی جلودار

    یکی از واقعیت های تاریخی در مورد پیامبران، شان نزول های جعلی و ساختگی است که در برخی تفاسیر فریقین وجود دارد. از جمله آیاتی که روایات جعلی در تفسیر آن وارد شده آیه 37 احزاب،20 نجم و 24 سوره یوسف است. این پژوهش، اسباب نزول درتفاسیر فریقین را از حیث اعتبار سنجی با غرض و مقاصد همان سور، مورد ارزیابی قرار داده و گویای این است که غرض سوره، نقش مهمی در اعتبارسنجی اسباب نزول آن سوره دارد. به عنوان نمونه؛ یکی از اغراض سوره یوسف، بیان ولایتی است که خداوند نسبت به بنده اش دارد ویوسف را از مخلصان معرفی می نماید. اما؛ در اسباب نزول آیه ی 24 یوسف، روایاتی آمده که در تضاد کامل با غرض سوره است و اعمالی را به آن جناب نسبت می دهد که در شان پیامبر مخلص نیست. بدین شیوه می توان به استناد به غرض سوره، روایات اسباب نزول ذیل آیه مذکور را جعلی و نامعتبر دانست. آنچه پژوهشگران در این پژوهش به روش توصیف، تعلیل و تحلیل به آن دست یافتند این است که در هر سه آیه، شان نزول ها معارض با غرض سوره و غرض سوره، معیار و میزان برای ارزیابی شان نزول است.

    کلید واژگان: شان نزول, غرض سوره, آیه 37 احزاب, آیه 19, 20نجم, آیه 24یوسف
    Fatemeh Fazleyan Kari, Mohammad Sharifi *, Habibollah Halimi Jloudar

    One of the historical facts about the stories of the prophets is the dignity of the false revelations that are found in some interpretations of the sects. Among the verses in which fake narrations are included in the interpretation are verse 37 of Ahzab, 20 Najm and 24 of Surah Yusuf, while the invalidity of these revelations according to the purpose of the same surah is quite obvious that the revelation is compatible with the position and duty of a prophet. Has not been. For example, one of the purposes of Surah Yusuf is to express the guardianship that God has over His servant, and introduces Yusuf as one of the sincere. But; In the reason for the revelation of verse 24, Yusuf mentions narrations that are in complete contradiction with the purpose of the surah and attributes actions to him that are not under the guardianship of God in the dignity of the lover and the individual. In this way, based on the purpose of the Surah, the causes of revelation in the above case can be considered as fake and invalid. This research, which is based on a descriptive-analytical method, has evaluated the cause of revelation in the interpretations of the two parties in terms of validation with the same intentions and intentions. Therefore, the purpose of the surah is an effective step in validating the cause of revelation

    Keywords: The honor of revelation, the purpose of the surah, verse 37 of the parties, verse 19, 20 of Najm, verse 24 of Yusuf
  • حبیب الله حلیمی جلودار*، فاطمه قربانی لاکتراشانی
    محاسبه اعمال از موضوعات تاثیرگذار بر اندیشه و کنش هر معادباوری بوده و در ارتباط میان انسان و خداوند قابل تعریف و تبیین می باشد. با بررسی آیات، دو روش در محاسبه و جزابخشی قابل استنباط و فرضیه سازی است: یکی ارزیابی جزء به جزء اعمال؛ که به ازای آن انسان، جزای اعمال ناپسند خویش را گذرانده و سپس با کسب درجه ای در بهشت ساکن می گردد. دوم، ارزیابی به شیوه معدل گیری است، بدین گونه که درباره هر انسانی با اعمال مولفه های موثر بر نامه عملش، رتبه و درجه او مشخص می گردد. نوشته حاضر که بر شیوه توصیف و تحلیل استوار است، جهت حل مساله فوق و استنباط متقنی از مقوله محاسبه، ابتدا به واکاوی معنایی و دسته بندی کاربردهای اسمی و فعلی ماده(ح س ب) در قرآن پرداخته و در ادامه، صورت های قابل فرض بر مقوله تجسم اعمال نیز به عنوان یکی از مولفه های مهم و تاثیرگذار مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان این نتیجه حاصل می گردد که از بین نظرات فوق، دیدگاه رابطه تکوینی در تجسم اعمال در تلاقی با دیدگاه ارزیابی معدلی، دارای صورتی عقلانی، قابل انطباق با آیات و روایات و همسو با دیدگاه برگزیده فلاسفه اسلامی می باشد.
    کلید واژگان: کیفیت محاسبه, تجسم اعمال, محاسبه جزء به جزء, محاسبه معدل گیری
    Habibollah Halimi Jloudar *, Fateme Ghorbani Laktarashani
    The calculation of actions is one of the topics that influence the thought and action of every Christian and can be defined and explained in the relationship between man and God. In order to understand the quality of calculation of actions and rational inferences from the category of accounting and books, the classification of nominal and current uses of the article (Ha Sin Ba) in the Qur'an was done. The present article, which is based on the method of description, interpretation and analysis, by examining the verses, has inferred and documented two methods from the Holy Qur'an. One, the evaluation of actions by each component; In this way, first the human being is punished for his bad deeds, then he settles in God's paradise with a degree. The second one is the evaluation in the way of getting the grade point average, In this way, about every human being, his rank and degree is determined by the actions of the components that affect the actions of the human being. Also, the theory of objective visualization of human actions as the chosen view of the research, in the intersection with the semantic analysis of calculation in the Qur'an, leads to the proof of average evaluation.
    Keywords: calculation quality, visualization of actions, part-by-part calculation, grade point calculation
  • فاطمه قربانی لاکتراشانی*، زینب السادات حسینی، حبیب الله حلیمی جلودار
    ماده قرب و مشتقات آن در کاربردهای مادی و اعتباری در قرآن مطرح گشته است که از جمله کاربردهای  مادی آن می توان به نزدیکی زمانی و یا مکانی اشاره نمود. از کاربردهای اعتباری ماده قرب، مقوله نزدیکی و پیوست رابطه میان انسان و پروردگار (قرب تکوینی) است. آیات قرآن ضمن تاکید بر این قرب مستمر، انگاره های جاهلی را در این مساله به چالش می کشاند. بالاترین تجلی پیوست رابطه میان انسان و پروردگار در قرآن، با صفت «قریب» بوده که در دیدگاه مفسران مورد توجه و تحلیل قرار گرفته و با تنزیه ذات اله، از تجسیم و تشبیه همراه گشته است. همچنین، قرب منزلتی به کسب مقام معنوی انسان اشاره داشته و طرق کسب آن مورد توجه آیات است. این پژوهش درصدد است تا به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و کشف تطور دیدگاه مفسران فریقین قرن دوم هجری تا عصر حاضر و مبانی مدنظر ایشان در درک معنای صفت «قریب» بپردازد. در پایان این نتیجه حاصل شد که مفسران با شروع اختلافات مذاهب کلامی در قرن پنجم و با ظهور دیدگاه های تجسیم و تشبیه ذات اله، به مجاز انگاری مقوله هایی مانند صفت «قریب» در قرآن روی آورده و استفاده از نکات ادبی و بلاغی را بهترین راه در تقابل با این نظریات دانسته اند. این سیره و روش در ذیل بسیاری از تفاسیر قرن پنجم تا معاصر ادامه داشته است. در دیدگاه غالب آنان، صفت «قریب» به مجاز و استعاره از علم و حیلوله، احاطه و قیومیت خداوند تعبیر گشته است. با این وجود برخی مفسران، ضمن تنزیه خداوند از تجسیم، صفت «قریب» در قرآن را حقیقتی مستقل برشمرده و این صفت را بی نیاز از مجازانگاری برشمرده و در تبیین و اثبات مساله ادله ای نیز ارایه نموده اند.
    کلید واژگان: قرآن, قرب, قریب, تطور تفسیری, قرب تکوینی, قرب منزلتی
    Fateme Qorbani Lakterashani *, Zeinabossadat Hosseini, Habibollah Halimi Jloudar
    The attribution of the relationship between God and man in the Qur'an, in the prevailing view of the commentators, has been accompanied by the purification of God from incarnation and simile. "Qorb" has been discussed in the Qur'an in both sensory and non-sensory applications. This word has been used in its sensory and trans-empirical applications, in the sense of God's developmental Qorb to man and man's legislative closeness to God. This research seeks to use a descriptive-analytical method to study the historical point of view of the commentators in order to discover the evolution of the commentators' point of view and their principles in the concept of "Qorb". This introduction is in order to get the view of the commentators in the semantic field of the adjective "Qareeb" in the Qur'an. In the end, it was concluded that the commentators have offered similar interpretations in the concept of material proximity, but in immaterial proximity, they have differences that this difference of views began in the 5th century AH and theological views in providing interpretations of the concept of "Qorb". And have influenced the interpretation of the word " Qareeb .In this new view, the adjective "Qareeb" has been interpreted as a metaphor for knowledge and trickery, the encirclement and guardianship of God, and others have imagined an independent and impermissible truth for it and have given reasons for their claim.
    Keywords: Quran, Qorb, material, metamaterial, Qareeb, Historical evolution
  • عبدالرحمن باقرزاده*، حبیب الله حلیمی جلودار

    از شرایط قطعی اعتبار حدیث نزد اهل سنت، عدالت راوی است، یکی از اموری که بر عدالت راوی خدشه وارد می نماید نصب و عناد با اهل بیت (ع) و در راس آنها علی (ع) است؛ در میان اهل سنت، «صحیحین» از بالاترین اعتبار برخوردارند و روایاتشان، بدون نیاز به بررسی، پذیرفته می شود. سوال این است که آیا این شرط از عدالت راوی - که موجب اطمینان از صحت روایت است - در این دو کتاب رعایت شده است؟ انصاف و تحقیق و حتی اعتراف برخی دانشمندان اهل سنت، حاکی از عدم وجود این شرط در راویان صحیحین است. از جمله اینکه آنها، به برخی از نواصب اعتماد کرده و در صحیحین از آنها نقل حدیث نموده اند که این امر می تواند پایه های اعتماد مطلق به آنها را سست نماید. پژوهش حاضر که بر روش توصیفی - تحلیلی استوار است به بررسی این امر مبادرت نموده و با تکیه بر منابع اهل سنت، به معرفی تعدادی از راویان ناصبی در روایات صحیحین پرداخته است.

    کلید واژگان: عدالت راوی, نصب, صحیحین, راویان ناصبی
    Abdorrahman Bagherzadeh *, Habibollah Halimi Jloudar

    One of the definitive conditions for the validity of hadith among Sunnis is the narrator's justice. One of the things that impairs the narrator's justice is opposition to the Ahl al-Bayt (a.s.), with Ali (a.s.) as their leader. Among Ahl al-Sunnah, the "Sahihayn" ones have the highest credibility and their narrations are accepted without the need for investigation. The question is whether this condition of the justice of the narrator - which ensures the authenticity of the narration - has been met in these two books?Fairness and research and even the confession of some Sunni scholars indicate the absence of this condition in the "Sahihayn narrators". One of them is that they trust some of the "Nasebis" and have narrated hadiths from them in the "Sahihayn", which can weaken the foundations of absolute trust in them. The current research, which is based on the descriptive-analytical method, has attempted to investigate this matter and, relying on Sunni sources, has introduced a number of "Nasebi narrators" in "Sahihayn hadiths".

    Keywords: justice of the narrator, Nasebi, Sahihayn, Nasebi Narrators
  • محمد یاوریان بائی، حبیب الله حلیمی جلودار*، فرشته باعزت

    هدف پژوهش شناخت تاثیر دین داری والدین بر نگرش آن ها نسبت به فرزندآوری است. روش پژوهش، پیمایشی با تکنیک پرسشنامه در مقیاس لیکرت است. جامعه ی آماری افراد متاهل شهر ساری، تعداد 383 نفر با استفاده از جدول مورگان انتخاب شده است. اما تعداد نمونه به 460 نفر افزایش داده شد. روش نمونه گیری تصادفی ساده است.یافته ها نشان می دهند: بین میزان دین داری والدین و نگرش آن ها به فرزندآوری رابطه وجود دارد؛ بین میزان دین داری والدین (التزام و عمل به وظایف دینی) و نگرش آن ها به فرزندآوری رابطه وجود دارد؛ بین میزان دین داری والدین (عواطف دینی) و نگرش آن ها به فرزندآوری رابطه وجود ندارد؛ بین میزان دین داری والدین و تعداد فرزندان آن ها رابطه وجود دارد.نتیجه گیری: بنابراین یکی از عواملی که می تواند در نگرش والدین نسبت به فرزندآوری نقش مثبتی داشته باشد مساله ی دین داری والدین است که باید بیشتر به این مساله پرداخته شود.نتیجه گیری: بنابراین یکی از عواملی که می تواند در نگرش والدین نسبت به فرزندآوری نقش مثبتی داشته باشد مساله ی دین داری والدین است که باید بیشتر به این مساله پرداخته شود.

    کلید واژگان: دین داری, انگیزه های ازدواج, نگرش به فرزندآوری
    Mohammad Yavarian Baei, Habib-Ol-Lah Halimi Jloudar *, Fereshteh Baezzat

    Target: Present research has been done for cognition of effectiveness of parental religiosity on their attitude towards childbearing. Research method is based on a survey with a Likert scale questionnaire technique. Statiscal society consists of 383 married people who live in Sari, and it has been selected by using Morganʼs table; but number of samples has increased to 460 people. Sampling method is based on simple random method.Findings show that there is relationship between parental religiosity and their attitude towards childbearing; there is relationship between parental religiosity (commitment and fulfillment of religious duties) and their attitude towards childbearing; there isnʼt relationship between parental religiosity (religious emotions) and their attitude towards childbearing; there is relationship between parental religiosity and number of their children.

    Conclusion

    Thus, the issue of religiosity is one of the factors that is able to have positive role in parental attitude towards childbearing. Therefore, it is necessary to address the issue.

    Keywords: religiosity, motivations for marriage, attitude towards childbearing
  • حبیب الله حلیمی جلودار*، سید ابراهیم حسینی بیجی کلا

    هویت ملی با حفظ ارزشهای بومی در آن کشور است؛ بنابراین شکل گیری یا احیای هویت ملی بومی رمز استقلال هر کشور و مانعی بر سر راه سلطه قدرت های جهانی برای تجزیه طلبی در آن کشور است. امام خمینی (ره) معتقد بوده است که «هیچ ملتی نمیتواند استقلال پیدا بکند، الا این که خودش، خودش را بفهمد.» در این پژوهش هدف آن است که با تکیه بر شاخص های هویت ملی از نگاه حضرت امام راحل (ره)، تاثیر سرمایه اجتماعی جوانان بر هویت ملی سنجیده شود. روش شناسی پژوهش: روش مورد استفاده در این تحقیق، روش پیمایشی (survey) بوده است. جامعه آماری این تحقیق جوانان 18 تا 25 ساله شهرهای سنندج، بوکان، تبریز و خوی می باشد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد 1. بین انسجام اجتماعی و هویت ملی اقوام (کرد و ترک) رابطه وجود دارد. 2. بین اعتماد اجتماعی و هویت ملی اقوام (کرد و ترک) رابطه وجود دارد. 3. بین مشارکت اجتماعی و هویت ملی اقوام (کرد و ترک) رابطه وجود دارد. 4. بین سرمایه اجتماعی و هویت ملی اقوام (کرد و ترک) رابطه وجود دارد.

    نتیجه گیری

    از نگاه حضرت امام (ره) فرهنگ عنصر اصلی و کلیدی است و هویت ملی را از نگاه فرهنگی می بیند و نتایج نشان داده است که بین متغیرهای انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، سرمایه اجتماعی و هویت ملی جوانان ترک و کرد رابطه مستقیم و مثبت وجود دارد و با افزایش سرمایه اجتماعی، احراز هویت ملی افزایش می یابد.

    کلید واژگان: امام خمینی (ره), هویت ملی, مشارکت اجتماعی, سرمایه اجتماعی
    Habibollah Halimi Jloudar *, Seyed Ebrahim Hosseyni Bijikola

    The first essential factor for the independence of any country and the liberation from foreign domination is the formation of a national identity with the preservation of indigenous values ​​in that country; thus the formation or revival of a native national identity is the key to each country's independence and an obstacle to power domination. There is a world of separatism in that country. Imam Khomeini has held that "no nation can achieve independence unless it understands itself." Purpose - The purpose of this study is to assess the impact of youth social capital on national identity by relying on the indicators of national identity from Imam Rahel's perspective. Method 2 The method used in this study was survey. The statistical population of this study is 18-25 year olds in Sanandaj, Bukan, Tabriz and Khoy. Findings ؛ Findings showed 1. There is a relationship between social cohesion and national identity of Kurds and Turks. 2. There is a relationship between social trust and the national identity of Kurds and Turks. 3. There is a relationship between social participation and national identity of Kurds and Turks. 4. There is a relationship between social capital and national identity of Kurds and Turks. CONCLUSION From Imam Khomeini's viewpoint, culture is a key element and sees national identity as cultural, and the results show that among the variables of social cohesion, social trust, social participation, social capital and national identity of young Turks And Kurdish has a direct and positive relationship, and as social capital increases, national authentication increases.

    Keywords: Imam Khomeini, national identity, Social participation, social capital
  • حبیب الله حلیمی جلودار*
    هدف

    امام خمینی(ره) در طول زندگی سیاسی خود و نیز در زمان رهبری انقلاب اسلامی (68-57) درباره ی سیاست های استکبار برای نفوذ در انقلاب اسلامی جهت براندازی یا تغییر ماهیت آن، نکاتی را بیان کردند که ضرورت دارد برای صیانت از نظام اسلامی بدان توجه شود. این مقاله به این سوال پاسخ داده است که آیا سخنان امام (ره) در موضوع سیاست های نفوذ، شواهد، مستندات یا خاستگاه قرآنی دارد؟

    روش شناسی پژوهش

     روش این پژوهش، اسنادی است و برای جمع آوری اطلاعات از تکنیک فیش برداری استفاده شده است.

    یافته ها

    یافته ها حاکی از این است که حضرت امام راه های نفوذ به انقلاب را شبهه افکنی، عوام فریبی و انحراف اذهان عمومی، اعمال سیاست خوف و رجاء، ایجاد اختلاف، القای ناامیدی و نفی خودباوری، شایعه سازی و شایعه پراکنی، تحریف گری و... می داند و با شواهد و مستندات قرآنی، آنها را بیان و پیش بینی می نماید؛

    نتیجه گیری

    لذا کلام امام به تمامه منطبق با فرامین و نواهی خدای سبحان در قرآن کریم است؛ آنجا که از شبهه افکنی دشمن برای نفوذ در انقلاب اسلامی سخن گفت اشاره به کلام خداوند است که قلب های مریض با دستاویز قرار دادن متشابهات، محکمات را از مسیر خود خارج می سازند؛ وقتی سخن از عوام فریبی و انحراف اذهان عمومی بود به فرمایشات قرآن در باره سیاست های فرعون و نمرود اشاره داشت. امام راحل(ره) به اعمال سیاست خوف و رجاء نیز اشاره داشتند که با سیاست های استکباری فرعون در کشتن پسران و زنده نگه داشتن دختران منطبق است. و نیز از ایجاد اختلاف توسط دشمن هشدار دادند که با اعتصام به حبل متین الهی در قرآن کریم هماهنگی دارد.

    کلید واژگان: راه های نفوذ, استکبار, شیطان, شواهد قرآنی, انقلاب
    Habibollah Halimi Jloudar *

    Imam Khomeini, during his political life and during the leadership of the Islamic Revolution (68-57), talked about the arrogant policies of influencing the Islamic revolution to overthrow or change its nature, which are necessary to protect the Islamic system. Note. This article answers this question as to whether the Imam's speeches in the field of penetration policies, evidence, documents or Qur'anic origins? The method of this research is documentary and the fingerprinting technique is used to collect information. The findings indicate that Imam Khomeini has doubted the ways of influencing the revolution, the generalization and deviation of the general minds, the application of the policy of fear and rjaya, the creation of differences, the induction of despair and the negation of self-esteem, gossip and rumination, Distortion, etc., and expresses them with the evidence and documentation of the Qur'an, so the words of the Imam are in accordance with the commands and descriptions of the God of the Sufi in the Holy Qur'ān, where the foe of the enemy to penetrate The Islamic Revolution spoke, referring to the word of God, that the sick hearts of the paths of putting all sorts of things out of their paths out of their path; when speaking of the ego Amfryby and diversion of public opinion to the orders of the Qur'an about Pharaoh and Nimrod noted policies. Imam Khomeini (RA) also referred to the practice of fear and rajah, which is consistent with the policies of the pharaoh's crowning in killing boys and keeping girls alive. And also warned of the creation of disagreements by the enemy, which, by virtue of his beliefs, is in harmony with the holy Qur'an.

    Keywords: Ways of influence, arrogance, evil, Qur'anic evidence, revolution
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال