به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

hamed shiri

  • حامد شیری*، مهدی قادری، سحر کهنه پوشی
    اهداف
    سازمان های مردم نهاد (سمن) به مثابه پدیده های نوظهور در واکنش به ناکارآمدی بخش خصوصی و دولتی و در پاسخ به ملزومات گفتمان توسعه در نیمه دوم قرن بیستم گسترش یافته و امروزه به عنوان یکی از مهمترین بازیگران جامعه مدنی نقش انکارناپذیری در توسعه مشارکتی و  دموکراسی ایفا می کنند. در این چارچوب مقاله حاضر به مطالعه سازمان های مردم نهاد شهر مریوان از خلال بیانیه هایی می پردازد که این نهادها در طول یک دهه اخیر منتشر کرده اند. بیان نظری موضوع با بررسی ادبیات موجود و با استناد به نظریه های جامعه مدنی، سرمایه اجتماعی و نظریه جنبش های اجتماعی جدید صورت بندی شده است.
    روش
    این مطالعه به شیوه اسنادی و با کاربرد تکنیک تحلیل محتوا به اجرا درآمده است. واحد تحلیل بیانیه هایی است که تعدادی از سمن-های مریوان در فاصله 1391 تا 1400 منتشر کرده اند.
    یافته ها
    بر طبق یافته ها عمده بیانیه ها به صورت جمعی و مشترک منتشر شده و سمن های محیط زیستی، علمی، اجتماعی و فرهنگی بیشترین مشارکت را در آن داشته اند. «محیط زیست»، «زنان» و «جامعه مدنی» موضوعاتی است که بیشترین اهمیت و اولویت را برای سمن ها دارد. لحن بیانیه ها بیانگر موضع مطالبه گرانه (انتقادی) از نهادهای حکومتی و ایفای نقش روشنگرانه نسبت به جامعه است. سیاست هویت و به عبارتی سیاسی شدن سمن ها متاثر از هویت کردی از دیگر یافته های مهم این مقاله است.
    نتیجه گیری
    به طور کلی سمن های مریوان در بستر شرایط موجود توانسته اند نقش ها و کارکردهای مورد انتظار از سازمان های جامعه مدنی را به خوبی ایفا کنند.
    کلید واژگان: سازمان مردم نهاد (سمن), سازمان غیردولتی, جامعه مدنی, سیاست هویت, مریوان
    Hamed Shiri *, Mehdi Ghaderi, Sahar Kohnepooshi
    Objectives
    Non-governmental organizations (NGOs), as emerging phenomena in response to the inefficiency of the private and public sectors and the requirements of the development discourse in the second half of the 20th century, have expanded and today, they play an undeniable role in participatory development and democracy as one of the most important actors of civil society. In this context, this article aims to study the non-governmental organizations in Marivan through the statements have published by these organizations during the last decade. The theoretical statement of the subject is formulated by referring to the theories of civil society, social capital, and the theory of new social movements.
    Methods
    this study has been carried out in a documentary way using the content analysis technique. The unit of analysis consists of the statements published by several NGOs in Marivan between 2012 and 2021.
    Results
    According to the findings, most of the statements were published collectively and jointly, and the environmental, scientific, social, and cultural NGOs had the highest contribution in it. "Environment", "women" and "civil society" are the topics that have the most importance and priority for NGOs. The tone of the statements shows a demanding (critical) position from government institutions and playing an enlightened role towards society. Another important result of this article is the predominance of identity politics and in other words the politicization of NGOs affected by Kurdish identity.
    Conclusion
    It can be argued that Marivan's NGOs have been able to fulfill the roles and functions expected from civil society organizations properly.
    Keywords: Non-Governmental Organization (NGO), civil society, Identity Politics, Marivan City
  • حامد شیری*، محمد حبیبی
    یکی از مهمترین دگرگونی های کمی و کیفی رو به رشد در نهاد خانواده معاصر پدیده حضانت پذیری زنان است. مقاله حاضر در چارچوب مطالعات جنسیتی و با استناد به تحلیل و تفسیرهای نظریه فمینیستی علل و پیامدهای این پدیده را به مثابه یک مسیله اجتماعی مورد بررسی قرار داده است. از نظر روش شناختی این مطالعه با رویکرد نظریه مبنایی و عمدتا کاربرد تکنیک مصاحبه با 20 نفر از زنان مطلقه شهرستان مریوان که تحت پوشش کمیته امداد بوده اند به اجرا درآمده است. یافته های پژوهش بر اساس مدلی پارادایمی و با استخراج 13 مقوله محوری در فرایند کدگذاری داده ها مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است: «جبر اجتماعی قانونی» و «عواطف مادرانه» موجبات علی حضانت پذیری را توضیح می دهند. «پایگاه طبقاتی» و «کودک همسری» شرایط زمینه ای؛ و «اختلافات زناشویی»، «ناتوانی مردان در تامین هزینه های خانواده» و «خشونت خانگی» عوامل مداخله گر موثر در این وضعیت هستند. پیامدهای حضانت پذیری در مقوله های «فقر فزاینده»، «فشار نقش»، «وابستگی» و «احساس رهاشدگی» انعکاس یافته است. نهایتا اینکه زنان با راهبردهای دوگانه «استیصال» و «تحمل» که بازنمای مواجهه ذهنی و پذیرش عینی حضانت-پذیری است نسبت به آن واکنش نشان می دهند.
    کلید واژگان: زن سرپرست خانوار, حضانت پذیری, زنان مطلقه, نظریه مبنایی, مریوان
    Hamed Shiri *, Mohammad Habibi
    One of the most important quantitative and qualitative changes in the contemporary family is the phenomenon of women's custody, which has a growing trend. In the framework of gender studies and with reference to the to the feminist theory approach, the article examines the causes and consequences of custody as a social issue. Methodologically, the study was conducted with the Grounded theory approach and using the research interview technique. The samples are divorced women in Marivan city. Using purposive sampling and theoretical sampling, 20 people were interviewed. The finding is based on a paradigm model and is analyzed by extracting 13 central categories in the data coding process. "Socio-legal determinism" and "maternal emotions" are categories that imply causal conditions. "Class status" and "spouse child" as contextual conditions; and "Marital disputes", "men's inability to pay for family expenses" and "domestic violence" play a role as interfering conditions. The consequences of custody are reflected in the categories of "increasing poverty", "role pressure", "dependence" and "feeling of abandonment". Finally, the women react to the situation with dual strategies of "despair" and "tolerance". "Despair" represents subjective confrontation and "tolerance" means the objective acceptance of the custody.
    Keywords: Female head of household, Custody, divorced women, Grounded Theory, Marivan
  • حامد شیری*، سروه اخرتی

    بررسی و سنجش نگرش های محیط زیستی با توجه به مسایل و مخاطرات موجود به یکی از مهم ترین موضوعات اجتماعی روز تبدیل شده است. در این چهارچوب مقاله حاضر تلاش کرده است محیط زیست گرایی ایرانیان و عوامل موثر بر آن را در مقایسه با وضعیت جهانی مورد سنجش قرار دهد. تبیین محیط زیست گرایی با ارجاع به رویکردهای نظری در قالب فرضیات چندگانه اثر رفاه اقتصادی یا فقر معیشتی، اثر سرمایه اجتماعی، اثر جنسیت و اثر دین و دین داری آزمون شده است. ازنظر روش شناختی پژوهش حاضر به شیوه اسنادی و تحلیل ثانویه داده های آخرین موج پیمایش ارزش های جهانی (موج 7) انجام شده است. موج هفتم این پیمایش در فاصله سال های 2020-2017 و در 59 کشور جهان (ازجمله ایران با نمونه 1499 نفری) به اجرا درآمد. یافته ها نشان می دهد ایران در خوشه بندی محیط زیست گرایی در خوشه 1 با نمره بالا و در رتبه 11 در بین 59 کشور جهان قرار دارد. یافته های تبیینی حاکی از آن است که محیط زیست گرایی -هم در ایران و هم در مقیاس جهانی- با تحصیلات، رفاه اقتصادی، مشارکت اجتماعی و ارزش های فرامادی رابطه مستقیم و با متغیرهای سن، فقر و دین باوری رابطه معکوس دارد. از دیگر یافته های مهم پژوهش، گرایش های محیط زیستی متفاوت ادیان جهانی است؛ درحالی که یهودیان اهمیت یکسانی برای رشد اقتصادی و حفاظت از محیط زیست قایل اند، مسیحیان بیشتر حامی محیط زیست و مسلمان بیشتر مدافع رشد اقتصادی هستند.

    کلید واژگان: محیط زیست گرایی, نگرش محیط زیستی, پیمایش ارزش های جهانی, ایران
    Hamed Shiri*, Serwe Okhrati

    Due to the existing risks, measuring environmental attitudes has become one of the most important social issues today. The aim of the article is to study environmentalism and its sociological explanation in Iran with the cross-country comparative approach. Based on the theoretical perspectives that explain environmentalism, the effect of various variables such as economic welfare or livelihood poverty, social capital, gender, Religion and religiosity has been experimentally tested. Methodologically, the study was conducted using the documentary method and secondary analysis of World Values Survey (WVS) data in the latest wave. The 7th wave has been implemented in 59 countries (including Iran) between 2017 and 2020. According to the findings, Iran is placed in cluste 1 (the countries with a high score in the environmentalism index), and has obtained the 11th rank among 59 countries. The results show that environmentalism both in Iran and in the world is directly affected by education, economic well-being, social participation and Post-Materialist values and inversely by the variables of age, poverty and religiosity. Another important finding of the research is the different environmental tendencies of the world's dominant religions: While Jews consider economic growth and environmental protection to be equally important, Christians are more environmentalists and Muslims are more advocates of economic growth.

    Keywords: Environmentalism, Environmental attitude, World Values Survey (WVS), Iran
  • حامد شیری*
    مطالعه تغییر ارزش ها و نگرش ها در ایران در گذار نسلی دو دهه اخیر موضوع اصلی مقاله حاضر است. رویکرد نظری و مفهومی مقاله با استناد به نظریه پسانوسازی اینگلهارت، جهانی شدن فرهنگی و نظریه برساخت گرایی اجتماعی صورت بندی شده است. از نظر روشی این مطالعه به شیوه اسنادی و تحلیل ثانویه انجام شده و با کاربرد مطالعه طولی نسلی، تغییرات ارزشی در جامعه ایران را براساس داده های موج 4 و 7 پیمایش ارزش های جهانی مورد سنجش قرار داده است. داده ها نشان می دهد در گذار نسلی 20 ساله در برخی موضوعات ارزش ها و نگرش ها تغییری نکرده و در برخی دیگر ما شاهد تفاوت های نسلی هستیم؛ اگرچه این دگرگونی از یک الگوی عام تبعیت نمی کند. در گذشته موضوعی مانند «دوستان» و امروزه موضوعاتی چون «اوقات فراغت» و «سیاست» بیشتر اهمیت پیدا کرده است. همان گونه که نگرش های جنسیتی برابرخواهانه، فرهنگ سیاسی دموکراتیک و گرایش های لیبرالی در یک گروه نسلی دیده می شود، ارزش ها و نگرش های مردسالارانه، غیردموکراتیک و سوسیالیستی هم در همان نسل وجود دارد. با وجود این نشانه هایی از وارونگی ارزشی نیز در این گذار نسلی هویداست.
    کلید واژگان: مطالعه نسلی, گذار نسلی, ارزش ها و نگرش ها, تغییرات ارزشی, ایران
    Hamed Shiri *
    This article studies the value and attitude changes in the generational transition of the last two decades in Iran. Its theoretical and conceptual approach is based on Inglehart’s post-modernization theory, cultural globalization, and social constructivism theory. Methodologically, the study was conducted using the documentary method and secondary analysis, and it is also one of the longitudinal studies that tries to measure the value changes in Iranian society in the 20-year generational transition, based on the 4th and 7th wave data in the World Values Survey (WVS). The findings indicate that there has been no change in some values and attitudes, in the 20-year generational transition, and in others, there are generational differences, although these changes does not follow a general pattern. In the past, topics such as “friends” and today, such as “leisure” and “politics” have become more important. As much as egalitarian gender attitudes, democratic political culture, and liberal tendencies are seen in one generation, so are patriarchal, non-democratic and Socialist values seen in that generation. Nevertheless, there are signs of value inversion in this generational transition.
    Keywords: Generational Study, Generational Transition, Values, Attitudes, Value Changes, Iran
  • حامد شیری*
    تحلیل رابطه ی دانشگاه و جامعه، و بررسی کارکردهای اجتماعی دانشگاه در متن تحولات جامعه ی جدید موضوع مقاله ی حاضر است. دانشگاه پیوندی (منطبق با تیوری مارپیچ سه گانه اتزکویچ و لیدسدورف) و دانشگاه فرهنگی (مبتنی بر تحلیل دلانتی از ایفای نقش دانشگاه در جامعه ی مدنی) صورت بندی نظری مفهومی این رابطه است که در قالب شاخص های عینی تجربی رابطه ی دانشگاه دولت، دانشگاه صنعت و دانشگاه جامعه ی مدنی عملیاتی شده است. از نظر روش شناختی، این مطالعه به شیوه ی کیفی و با استفاده از تکنیک مصاحبه در بین دانشجویان مقطع دکتری دانشگاه تهران به اجرا درآمده است. نتایج مطالعه حاکی از این است که روابط دانشگاه تهران با بخش های سه گانه دولت، صنعت و جامعه ی مدنی بیش از آن که سازگار با سازوکارهای دانشگاه پیوندی و دانشگاه فرهنگی باشد؛ بیانگر وجوه آسیب شناسانه ای است که در آن حتی کارکردها و الگوهای سنتی دانشگاه نیز به چالش کشیده می شود.
    کلید واژگان: دانشگاه تهران, دولت, صنعت, جامعه ی مدنی
    Hamed Shiri *
    The present study analyzes the relationship between university and society and investigates the social functions of the university in the context of the changes in the new society. Hybrid University (consistent with Etzkwich-Leedsdorf’s triple helix theory) and Cultural University (based on Delanty’s analysis of the role of the university in civil society) is a theoretical-conceptual formulation of this relationship, that has been operated in the form of objective-empirical indicators of the relationship between university-government, university-industry and university-civil society. Methodologically, this qualitative study has used interviews with Ph.D students inUniversity of Tehran as an instrument to collect data. The results of the study indicated that the relationship between the university and the three sectors (government, industry and civil society), rather than being compatible with the mechanisms of the hybrid and cultural university, reflects pathological aspects in which even the traditional academic functions and patterns are also challenged
    Keywords: University of Tehran, government, indusry, civil society
  • حامد شیری*
    گونه شناسی فرهنگ سیاسی در ایران معاصر و بررسی آسیب شناختی آن از منظر مولفه های دوگانه توسعه سیاسی مسئله اصلی مقاله حاضر است. استدلال نظری مقاله این است که چنانچه فرهنگ سیاسی یک جامعه و مولفه های اصلی آن تضمین کننده ثبات سیاسی و تقویت کننده جامعه مدنی به مثابه مولفه های اساسی توسعه سیاسی نباشند، پیامدهای آسیب شناختی خواهند داشت. از نظر روش شناختی، مطالعه حاضر به شیوه اسنادی و با کاربرد روش های تفسیری و تحلیلی به اجرا در آمده است. فرهنگ سیاسی شبه طایفه ای و فرقه گرایانه، فرهنگ سیاسی چندپاره قومی، فرهنگ سیاسی توده ای، فرهنگ سیاسی دین محور و فرهنگ سیاسی هویت محور جوانان و زنان گونه های خاص و برجسته فرهنگ سیاسی در جامعه معاصر ایران هستند. ارزیابی تحلیلی و تفسیری گونه های فرهنگ سیاسی در ایران معاصر بیانگر این است که این گونه ها همگرایی زیادی با توسعه سیاسی ندارند و در مواردی ثبات سیاسی را تهدید و جامعه مدنی را تضعیف می کنند.
    کلید واژگان: توسعه یافتگی سیاسی, ثبات سیاسی, جامعه مدنی, فرهنگ سیاسی
    Hamed Shiri *
    The paper aim is recognizing types of political culture and studying pathological relation between these types and political development in contemporary Iran. The theoretical framework is based on this presumption that if political culture types do not strengthen political stability and also do not reinforcement civil society – as essential components of political development – they will have pathological consequences. The study method is Documentary, and uses interpretation and analytical techniques. Tribal, ethnically fragmented, mass and populist, Islamic, and identity-based political culture of youth and women are specific types of political culture in contemporary Iranian society. Also the results suggest that the political culture types not only have a convergence with political development but in some cases threaten political stability and undermine civil society.
    Keywords: Civil society, political culture, Political Development, Political Stability
  • حامد شیری*، سروه اخرتی
    توسعه و ارتقای استانداردها و عملکرد های محیط زیستی جوامع وابسته به توسعه یافتگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آنهاست. در این چارچوب پژوهش حاضر ضمن بررسی مهمترین عوامل تاثیرگذار بر عملکرد محیط زیستی، به ارزیابی جایگاه ایران در مقایسه با کشورهای OECD، خاورمیانه و میانگین جهانی پرداخته است. از نظر روش شناختی، این پژوهش با استفاده از تحلیل ثانویه داده های جهانی در فاصله سال های 2006 تا 2016 به اجرا درآمده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که ایران از نظر شاخص عملکرد محیط زیستی (EPI) بعد از کشورهای «OECD» در جایگاه دوم قرار گرفته و عملکردی بهتر از کشورهای «خاورمیانه» و «میانگین جهانی» دارد. کشورهای «OECD» که در همه شاخص های توسعه جایگاه برتری دارند، از نظر EPI نیز بهترین عملکرد را دارند. «ایران» در شاخص هایی مانند «آموزش»، «درآمد»، «سلامت» و «نرخ رشد جمعیت» پایین تر از کشورهای OECD و بالاتر از «خاومیانه و «میانگین جهانی» قرار دارد. با وجود این در شاخص هایی مانند «کاربرد ICTها»، شاخص «برابری جنسیتی» و شاخص «دموکراسی» جایگاهی پایین تر از همه کشورها دارد. با استناد به نتایج می توان استدلال کرد که عملکرد محیط زیستی کشورها متاثر از توسعه یافتگی آنها در شاخص های اقتصادی (مانند درآمد)، شاخص های اجتماعی (از قبیل آموزش، برابری جنسیتی، نرخ رشد جمعیت، سلامت و کاربرد ICTها) و شاخص های توسعه سیاسی (مانند شاخص دموکراسی) است.
    کلید واژگان: محیط زیست, عملکرد محیط زیستی, توسعه محیط زیستی شاخص های توسعه, ایران
    Hamed Shiri *, Serwa Okhrati
    The development and enhancement of the environmental standards and performances of a community depend on its economic, social and political development. The current research aims to examine this hypothesis and investigate the most significant factors affecting the Environmental Performance Index (EPI). Methodologically, this research is carried out based on the secondary analysis of global data gathered between the years 2006 and 2016. The EPI in Iran has the second rank after the OECD countries, and has had a better performance compared to the Middle East countries and the Global Average. The OECD countries have the first rank in all the development indexes, as well as the EPI. Iran, on the other hand, ranks below the OECD countries and above the Middle East ones and the Global Average in the education, income, health, and population growth rate indexes. In indexes such as the usage of ICTs, gender equality and democracy it ranks below the Middle East countries and the Global Average. The research indicates the influence of economic development indexes (e.g. the income), social development indexes (e.g. the education, gender equality, population growth rate, health status and usage of ICTs), and political development indexes (e.g. democracy index) on the EPI.
    Keywords: Environment, Environmental performance, environmental development, Development Indexes, Iran
  • حامد شیری*
    پیوند تنگاتنگ تفاوت های جنسیتی با مساله ی نابرابری و قدرت، جامعه شناسی جنسیت را به یکی از مهم ترین حوزه های جامعه شناختی بدل ساخته است. ازمسائل اصلی این حوزه، سیطره ی گفتمان نابرابرانه ای است که به جنسیت با معیارهای ایدئولوژیک مردسالارانه می نگرد. در این چارچوب، مقاله ضمن بررسی مقایسه ای نگرش جنسیتی، با استناد به ابزارهای نظری مفهومی «گفتمان مردسالاری» و «گفتمان مدرن» به تبیین نگرش های جنسیتی متفاوت می پردازد. استدلال مقاله این است که گفتمان فراگیر و تاریخی مردسالاری که مولد نگرش نابرابر جنسیتی است، درتقابل با گفتمان مدرن و دستاوردهای برابری خواهانه ی آن به چالش کشیده شده است. این فرضیه به شیوه ی تجربی با بررسی رابطه ی «مدرنیزاسیون» (اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و جنسیتی) و شاخص «نگرش جنسیتی» مورد آزمون قرار گرفته است. از نظر روش شناختی، مطالعه با تحلیل ثانویه ی داده هایی از 80 کشور جهان در فاصله ی سال های 2005 تا 2014 به اجرا درآمده است. در بخش نتایج توصیفی وضعیت کشورهای جهان به لحاظ نگرش جنسیتی ارزیابی و در طیفی از «نگرش کاملا برابرخواهانه» تا «نگرش کاملا مردسالارانه» به پنج خوشه ی متفاوت تفکیک شده اند. بررسی رابطه ی شاخص های مدرنیزاسیون با شاخص نگرش جنسیتی موید مفروضات نظری است. کشورهای با رتبه ی بالاتر در شاخص های مدرنیزاسیون، نگرش جنسیتی «برابرخواهانه» و بالعکس کشورهای درسطوح پائین تر، نگرش «مردسالارانه» به جنسیت دارند. از یافته های دیگر این مطالعه اثر تعیین کننده ی متغیر «اسلام» بر نگرش جنسیتی است.
    کلید واژگان: جنسیت, نگرش جنسیتی, مرد سالاری, برابری جنسیتی, مدرنیزاسیو
    Hamed Shiri *
    The close link between gender differences and the issue of inequality and power has transformed gender sociology into one of the growing and most important areas of sociology and cultural studies. In addition to conducting a comparative study of gender attitude in different countries, the paper attempts to explain different attitudes toward gender, by referring to conceptual-theoretical tools of "patriarchal discourse" and "modernity discourse". The theoretical reasoning of the article is that the inclusive and historical discourse of patriarchy, which produces an unequal gender attitude, is now challenged in opposition to modernity discourse and its equalitarian achievements. This hypothesis has been tested empirically by examining the relationship between "modernization" (in terms of economic, social, political and gender dimensions) and the "gender attitude" index. Methodologically, the study was conducted using the documentary method and secondary analysis of data from valid database and among 80 countries from 2005 to 2014. In the descriptive findings part of the study, gender attitude has been measured among the countries of the world and differentiated into five distinct clusters based on a spectrum of "totally equalitarian attitudes" to "purely patriarchal attitudes". The study of the relationship between modernization indicators and gender attitude confirms theoretical assumptions. Countries that rank higher in the indicators of modernization have an "equalitarian" gender attitude, and vice versa, countries with lower levels of modernization have a "patriarchal attitude". One of the other findings of this study is the decisive effect of the "Islam" on gender attitude.
    Keywords: Gender, Gender Attitudes, patriarchy, Modernization chy, Gender Equality, Modernization
  • حامد شیری *

    مشارکت فزاینده تر در نوآوری و توسعه تکنولوژی در کنار ماموریت های آموزشی و پژوهشی، هویت جدیدی است که دانشگاه ها در جامعه دانش محور اتخاذ می کنند. براین اساس دانشگاه ها به مثابه نهاد مولد دانش و هم چنین به عنوان کارآفرین نقشی اساسی در نوآوری ایفاء می کنند. مقاله حاضر از طریق مطالعه ای تجربی ضمن توصیف این رابطه، چالش های پیش روی را در تعامل دانشگاه با صنعت به شیوه ای کیفی و با تحلیل دیدگاه دانشجویان دکتری دانشگاه تهران مورد ارزیابی قرار می دهد. نتایج بیانگراین است که در رابطه دانشگاه صنعت، اساسا رابطه منسجم و هدفمندی وجود نداشته و اثری از هویت جدید دانشگاه در ارتباط با صنعت دیده نمی شود. این رابطه در بهترین حالت از نوع مدل سوسیالیستی است. فقدان نیازهای متقابل دوسویه یعنی «عدم احساس نیاز در صنعت برای ارتباط با دانشگاه» و هم چنین «فقدان انگیزه در دانشگاه برای ارتباط با صنعت» دیدگاهی است که دانشجویان دکتری در مورد عدم شکل گیری ارتباط مناسب بین این دو نهاد دارند.

    کلید واژگان: جامعه دانش محور, دانشگاه تهران, صنعت, دانشگاه
    Hamed Shiri *

    A more increasing contribution to innovation and technology development, along with educational and research missions, is the new identity universities adopt in knowledge societies. Accordingly, universities, as the foundation generating knowledge as well as an entrepreneur, play an essential role in innovation. Having conducted an experimental study, the current article both described the interaction between universities and industry and evaluated the challenges this relation would face via a qualitative method and through analyzing Tehran University PhD students’ viewpoints. As the results suggested, there was no consistent and meaningful relation between universities and industry. Moreover, there was no evidence showing the new identity of universities regarding industry. The best state of this relation is its socialistic model. As the PhD students stated, the absence of reciprocal needs including the absence of industry’s feeling of need for universities as well as universities’ lack of motivation for collaboration with industry were the factors preventing these two institutions from establishing a suitable relation.

    Keywords: knowledge society, Tehran University, Industry, University
  • حامد شیری
    بررسی فرهنگ سیاسی دانشجویان و نقش تجارب جامعه پذیری به ویژه نقش زیست جهان دانشگاهی در شکل دهی به این فرهنگ موضوع مقاله حاضر است. رویکرد نظری تحقیق این است که زیست جهان دانشگاهی به عنوان عرصه جدیدی از تجربه جامعه پذیری با شکل گیری فرهنگ سیاسی دموکراتیک رابطه دارد. از نظر روش شناسی، پژوهش حاضر به شیوه پیمایش وکاربرد پرسشنامه در میان دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران به اجرا درآمده است. با توجه به مسئله تحقیق و نوع داده های مورد نیاز از «طرح پانل گذشته نگر» برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که دانشجویان «نسبتا» از فرهنگ سیاسی دموکراتیک برخوردارند و زیست جهان دانشگاهی از نظر دموکراتیک بودن، بالاترین رتبه را نسبت به سایر عوامل جامعه پذیری دارد. با ارزیابی تفاوت فرهنگ سیاسی دانشجویان سال اول و دانشجویان سال آخر می توان استدلال کرد که زیست جهان دانشگاه مولد فرهنگ سیاسی دموکراتیک است به طوری که دانشجویانی که تجربه زیسته دانشگاهی بیشتری دارند، «اعتقاد و حمایت بیشتری از دموکراسی» داشته و باور بیشتری نیز به «ارزش های دموکراتیک» دارند.
    کلید واژگان: فرهنگ سیاسی, عوامل جامعه پذیری, زیست جهان دانشگاهی, دانشجویان, دانشگاه تهران
    Hamed Shiri
    This article tries to examine student political culture and the role of socialization experiences، particularly the role of collegiate life-world، in shaping this culture. The theoretical approach is that the collegiate life-world as a new arena of socialization experience has relationship with shaping democratic political culture. Methodologically، this research is conducted using survey method and questionnaire distribution among undergraduate students at the University of Tehran. Given the problem and the type of questions، the “retrospective panel design” was used for collecting data. The results indicate that the students are “relatively” enjoying a democratic political culture، and the collegiate life-world has the highest rate comparing to other socialization factors in terms of being democratic. Through assessing the political culture of junior and senior students we can argue that the collegiate life-world produces democratic political culture. Those students having more collegiate life experience believe more in democracy and supporting it.
    Keywords: political culture, socialization factors, collegiate life, world, students, University of Tehran
  • Hamed Shiri
    The society of knowledge is the era democratization of knowledge and universities and the crisis in the traditional pattern of information. This paradoxical situation as the late modernism and postmodernism ideology outcome has been the result of the emergence of some crises and challenges in the idea of university and its legitimacy. In this framework, the issue delved into here is that despite the current challenges in the universities, they can be harmonized with the requirements of the universities should proper and novel and academic patterns are utilized.The methodological approach of the research is a documentary-analytical and explicative one. This research has weighed various viewpoints and has come up with the edition of a sematic and conceptual pattern (the ideal one for the society of knowledge), by using which it is possible to classify and recognize the modern academic pattern for the society of knowledge. The Utopian University, The Connective University, Method-2-based University, Cultural and Technological University, Open and Extensive University,. .are among the typology of the universities which are considered the transition of old and traditional university structure to an innovative and knowledgesociety- based university aura.
    Keywords: Knowledge society, ideal university, traditional, academic pattern, modern university
  • مهدی ادیبی، علی ربانی، حامد شیری
    دانشگاه جهان شهرگرا، دانشگاه مبتنی بر شیوه 2، دانشگاه پیوندی، دانشگاه فرهنگی و دانشگاه باز و گسترده، الگوهای ایده آل دانشگاه در جامعه دانش محور هستند که با تغییر و تحول در الگوی دانشگاه سنتی در نتیجه دگرگونی در واقعیت های اجتماعی جامعه معاصر پدیدار شده اند. مقاله حاضر در این چهارچوب تلاش می کند تا میزان همگرایی دانشگاه در ایران (مطالعه کیفی دیدگاه دانشجویان دکتری دانشگاه تهران) را با این گونه های تیپیک و شاخص های آن مورد بررسی قرار دهد. روش تحقیق کیفی با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه استاندارد به منظور گردآوری اطلاعات مورد استقاده قرار گرفته و داده ها از طریق تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج بیانگر این است که دانشگاه تهران به مثابه یکی از برترین دانشگاه های ایران نه تنها از نظر همگرایی و همسویی با شاخص های دانشگاه در جامعه دانش محور ضعف های اساسی دارد بلکه در مواردی الگو های دانشگاه سنتی نیز در آن با چالش های جدی مواجه است.
    کلید واژگان: جامعه دانش محور, دانشگاه جهان شهرگرا, دانشگاه مبتنی بر شیوه 2, دانشگاه پیوندی, دانشگاه فرهنگی, دانشگاه باز و گسترده, دانشگاه سنتی
    Mehdi Adebi, Ali Rabbani, Hamed Shiri
    cosmopolitan University, Hybrid University, Mode 2 University, Cultural University and Open and Distributed University are ideal patterns of universities in knowledgebased society which have emerged as a result of changes in social reality of contemporary society and have transformed traditional academic patterns. In this framework, the paper tries to study congruity of university in Iran with these typical forms of university and their indicators in knowledge-based society. Methodologically, the study was accomplished via Qualitative Method and «semi- Deep Interview» Technique. The data was analyzed by Qualitative Content Analysis. The results demonstrate that university of Tehran – as one of the top and largest universities in Iran – not only has weaknesses in terms of congruity and correspondence with university indicators in knowledge-based society but also in some cases its traditional academic patterns is faced with serious challenges.
    Keywords: knowledge society_Cosmopolitan University_Hybrid University_Mode 2 University_Cultural University_Open_Distributed University_traditional university
  • رسول ربانی، حامد شیری
    الگوهای گذران اوقات فراغت تا چه حد می توانند بازنمای هویت اجتماعی باشند؟ آیا این الگوها در تداوم هویت طبقاتی قرار می گیرند یا در متن فرهنگ مصرف محور معاصر و تغییرات فرهنگی پست مدرن، هویت های متمایز اجتماعی دیگری را بر اساس الگوهای مصرف بیان می کنند؟ هدف مقاله حاضر بررسی هویت اجتماعی در چارچوب تحلیلی مفهوم «اوقات فراغت» به مثابه بخشی از مفهوم عام «سبک زندگی» است. این مطالعه به دو شیوه پژوهش کیفی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و روش پیمایشی با استفاده از تکنیک پرسشنامه در بین جوانان شهر تهران به اجرا درآمده است. نتایج تحقیق بیانگر نقش تعیین کننده «طبقه اجتماعی» و ترکیب همزمان«جنسیت» با طبقه اجتماعی در خطوط تمایز و تفاوت الگوهای گذران اوقات فراغت است. حوزه فراغت در تهران به عنوان عرصه انتخاب فردی هنوز در دایره محدود طبقه اجتماعی و جنسیت است. کنشگران اگرچه آزادی انتخاب دارند اما این انتخاب توسط متغیرهای ساختاری و زمینه ای محدود شده است. همبستگی شدید هویت با طبقه اجتماعی و جنسیت در حوزه فراغت به معنای نفی تفاسیر پست مدرن در تمایزات اجتماعی متکثر مبتنی بر مصرف است.
    کلید واژگان: اوقات فراغت, جوانان, سبک زندگی, طبقه اجتماعی, هویت اجتماعی
    Rasoul Rabbani, Hamed Shiri
    How could patterns of leisure represent social identity? Whether they are sub-ordinate to the class identity or in the contemporary context of consumption and the post-modern cultural transformations, they could represent some other different social identities based on the patterns of consumption? Considering “leisure time” as a part of “style of life”, the present study attempts to explore social identity. There are two parts in methodology; first the qualitative one, carried through deep interview technique; and the other, surveying through questionnaire. Results distinguish the determining role “social class”, and the combination of “gender” and social class play in modeling distinctions in leisure patterns. In other words, leisure –as the arena for individual choice- is restricted to the social class and gender –as the structural and contextual variables. The strong correlation identity has with the social class and gender denies the post-modern interpretations which emphasis on consumption as the cause of social differentiations.
سامانه نویسندگان
  • دکتر حامد شیری
    دکتر حامد شیری
    استادیار جامعه شناسی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال