به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

hamidreza arbab

  • تیمور محمدی*، سارا اکبری، حمیدرضا ارباب، رضا طالبلو

    قیمت نفت و فرآورده های نفتی به همدیگر مرتبط و تلاطمات قیمت آنها تقریبا موازی است. بنگاه هایی که از نفت خام درمحصولات خود استفاده می کنند با ریسک تلاطم قیمت روبرو هستند. این تلاطم در هردوره ای رفتار متفاوتی از خود نشان می دهد که تحت عنوان رژیم های متفاوت نفتی شناخته می شود. اقتصاد دچار تلاطم بوده و خریداران دچار زیان هستند، خریداران در تلاشند که دارایی اصلی خود را با یک دارایی دیگر مصون کنند و این مصون سازی در رژیم های متفاوت نرخ متفاوتی دارد. درنتیجه نیاز به ارایه ی یک الگو برای این فضا می باشد. در این پژوهش تاثیر تورم و رشد نقدینگی بر نسبت مصون سازی در مقابل تلاطمات رژیم های مختلف قیمت نفت مورد بررسی است. برای این منظور قیمت نفت و طلا در بازه زمانی فروردین  سال 1390 لغایت اسفند 1398به صورت ماهانه درنظرکرفته شده و با مدل RS-DCC در نرم افزار متلب اجرا شده است. نسبت مصون سازی بهینه تحت رژیم اول معادل 66 درصد و تحت رژیم دوم معادل 26 درصد است. دو رژیم قیمتی نفت بالای صد دلار و پایین صد دلار در این پژوهش مشاهده شد که مشابه سال های 1386-1388می باشد. دورانی که اقتصاد دچار تورم و رشد نقدینگی بالا بوده نسبت بهینه مصون سازی کاهش قابل توجهی داشته است و در دوره های تورم پایین، طلا به عنوان یک بهشت امن توانسته مصون سازی بهینه تری را محقق سازد.

    کلید واژگان: مصون سازی, رژیم های نفتی, قیمت طلا, رژیم سوییچینگ, RS-DCC
    Teymour Mohammadi *, Sarah Akbari, Hamidreza Arbab, Reza Talebloo

    Oil prices and other oil-products prices are connected and their price volatilities are parallel. Firms that are using crude oil in their products are facing the risk of price volatility which has different reactions in each era and is known under different oil regimes. When the economy faced volatility the market players faced loss and so to overcome this issue they began to hedge themselves with another commodity. This hedging process in different regimes has different rates. From the work of Hamiltonian (1989) oil price has its volatility and regimes so to this attitude there is an effort to find the effect of inflation and liquidity growth on efficient hedging ratios in different oil regimes. Monthly data of oil and gold prices for about 10 years from 2010 to 2020 is used and the model is programmed with MATLAB. The efficient hedge ratio for the first regime is 66 percent and the second one is 26 percent. In the periods when inflation and liquidity growth had an inappropriate trend, there was a lower grade for hedging oil prices with gold. There are two regimes for the price of oil which is for higher than 100 dollars and under 100 dollars and this historical situation happened in 2007 and 2009 either. In the period when the economy was experiencing high inflation and high liquidity growth, the optimal ratio of hedging decreased significantly, and in periods of low inflation, gold as a haven has been able to realize more optimal hedges..

    Keywords: Hedging, gold price, oil regime price, regime switching, RS-DCC
  • سارا اکبری*، تیمور محمدی، حمیدرضا ارباب، رضا طالبلو
    قیمت نفت و فرآورده های نفتی به همدیگر مرتبط هستند و تلاطمات قیمت آنها تقریبا موازی است. بنگاه هایی که از این نفت خام در محصولات خود استفاده می کنند با ریسک تلاطم قیمت روبه رو هستند که البته این تلاطم در هردوره ای رفتار متفاوتی از خود نشان می دهد که تحت عنوان رژیم های متفاوت نفتی شناخته می شود. با این فلسفه که اقتصاد دچار تلاطم بوده و خریداران دچار زیان هستند، خریداران اصولا در تلاشند که با یک دارایی دیگر دارایی اصلی خود را مصون کنند و این مصون سازی در رژیم های متفاوت بازده با نرخ های متفاوتی را به همراه دارد. درنتیجه نیاز به ارایه یک الگو برای این فضا می باشد. از دیرباز معلوم شده طبق مقاله همیلتون (1989) قیمت نفت دارای رژیم های متفاوت است و لذا در مجموع در این پژوهش با این دیدگاه سعی می شود که نسبت بهینه مصون سازی تحت رژیم های متفاوت قیمت نفت با استفاده از مدل ضریب همبستگی پویای متناسب با تغییر رژیم برآورد شود. داده های مورد استفاده در این پژوهش بازده ماهانه قیمت نفت وطلا از سال فروردین 1390 الی اسفند 1398 بوده است. در این پژوهش، مدل در نرم افزار متلب اجرا شده است. پس از اجرای مدل این نتیجه حاصل می شود که نسبت مصون سازی بهینه تحت رژیم 1 (اولین تغییر قیمتی با اهمیت مشاهده شده در دو بازار) معادل 66 درصد و تحت رژیم دوم (دومین تغییر قیمتی با اهمیت مشاهده شده در دو بازار) معادل 26 درصد است.
    کلید واژگان: قیمت طلا, قیمت نفت, انتقال رژیم, RS-DCC, نسبت بهینه مصون سازی
    Sarah Akbari *, Teymour Mohamadi, Hamid Reza Arbab, Reza Taleblou
    Oil prices and other oil-products prices are connected to each other and their price volatilities are parallel. Firms which are using crude oil in their products are facing a risk of price volatility which has different reactions in each era and is known under different oil regimes. For example lubricant industry is completely connected to the oil price. With this philosophy when the economy faced volatility the market players faced loss and so to overcome this issue they began to hedge themselves with another commodity. This hedging process in different regimes has different rates. So there is a need to introduce a new model. From the work of Hamiltonian (1989) oil price has its own volatility and regimes so to this attitude there is an effort to calculate an efficient hedging ratio with regime switching dynamic constant correlation. In this article, monthly data of oil and gold prices for about 10 years from 2010 till 2020 is used and the model is programed with MATLAB. The result showed that the efficient hedge ratio for the first regime (first major change in price of two markets) is 66 percent and the second (second major change in price of two markets) one is 26 percent.
    Keywords: gold price, Oil price, Regime Switching, effective hedging ratio, RS-DCC
  • مرتضی خرسندی، تیمور محمدی، حمیدرضا ارباب، عمادالدین سخائی*
    تجزیه و تحلیل سیاست های کلان اقتصادی و مدیریت ریسک، مستلزم توجه به افزایش وابستگی های متقابل بین بازارها و اقتصادها است. موضوعات اقتصادی باید از دیدگاه جهانی و داخلی مورد توجه قرار گیرد و باید کانال های مختلف انتقال شوک مورد توجه قرار گیرد. این مقاله در پی بررسی اثر شوک کشورهای اثرگذار بر اقتصاد ایران است. برای نشان دادن این اثر از مدل خودرگرسیون برداری جهانی (GVAR) از فصل اول 1990 تا فصل چهارم 2019 برای 34 کشور که حدود 90 درصد از تولید جهانی را پوشش می دهند، استفاده شده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که تنها شوک کشورهای آمریکا، چین و شوک جهانی بر متغیرهای کلان اقتصادی سایر کشورها و قیمت نفت تاثیرگذار است و در نتیجه اثر این سه شوک بر اقتصاد ایران بررسی شد. نتایج نشان داد که با فرض ثبات سایر شرایط، شوک مثبت یک درصدی بر تولید ناخالص داخلی چین بر متغیرهای تولید ناخالص داخلی و تورم ایران اثرگذار است و با افزایش یک درصد GDP چین، GDP ایران یک دوره بعد از آن 0/08 و تورم 1/2 درصد افزایش می یابد و بر نرخ بهره تاثیری ندارد. شوک آمریکا به طور غیرمستقیم و از طریق قیمت نفت اثر دارد. با توجه به ایزوله بودن اقتصاد ایران، متغیرهای خارجی نمی توانند تاثیرات قابل توجهی بر اقتصاد کشور داشته باشند. به طور کلی، با توجه به اندازه اقتصاد و حجم مبادلات تجاری ایران، شوک های سایر شرکای تجاری از کانال تجارت خارجی بر اقتصاد ایران اثرگذار نیست.
    کلید واژگان: خودرگرسیون برداری جهانی (GVAR), شوک اقتصادی, توابع واکنش ضربه ای (GIRF), متغیرهای کلان اقتصادی
    Morteza Khorsandi, Teymor Mohammadi, Hamidreza Arbab, Emadodin Sakhaei *
    Macroeconomic policy analysis and risk management require taking account of the increasing interdependencies across markets and economies. National economic issues need to be considered from global as well as domestic perspectives. This invariably means that many different channels of transmission must be taken into account. This paper investigates the effect of global economic shocks on Iran’s economy.  The Global Vector Autoregressive (GVAR) model for the first quarter of 1990 to the fourth quarter of 2019 is used for 34 countries, which cover about 90% of world gross domestic products. According to previous studies and the results of this study, it is found that only the shocks of the United States, China and the global shock affect the macroeconomic variables of other countries and oil prices, and as a result, the effect of these three shocks on the Iranian economy is investigated. Ceteris paribus, the results show that China's shock affects the variables of GDP and Iran's inflation: with a 1 percent increase in China's GDP, Iran's GDP increases by 0.08 percent and inflation by 1.2 percent and has no effect on interest rates. The US shock has an indirect effect on oil prices. Due to the isolation of the economy, foreign variables do not have significant effects on the Iranian macroeconomic variables. In general, Iran's economy, due to the size of the economy and the volume of trade shocks of other trading partners through the foreign trade channel do not affect the Iranian economy.
    Keywords: Global VAR, GIRF, Coronavirus, Economic Crisis
  • حمیدرضا ارباب*، حمید آماده، امین امینی
    در این مطالعه عوامل ایجاد کننده بی ثباتی اقتصادی که منجر به تغییر بازدهی شرکت های پتروشیمی در وضعیت های متفاوت بازار با توجه به سطوح مختلف سرمایه آن ها می شود، مورد بررسی قرار گرفت. در این خصوص از داده های فصلی مخارج جاری دولت، درآمدهای عمومی دولت، حجم نقدینگی، تولید ناخالص داخلی و نرخ ارز به عنوان متغیرهای سیاستی برای سال های 1397-1384 استفاده شده است. نظر به نوع سری زمانی در دسترس و قابلیت های مدنظر، مدل ARIMA-GARCH به منظور ایجاد یک شاخص جهت نمایش نااطمینانی سیاست های اقتصادی مورد استفاده قرار گرفت. نتیجه حاصل در تخمین مدل رگرسیون کوانتایل، به همراه سایر عوامل تاثیر گذار بر بازدهی شرکت ها، شامل قیمت سبد نفت اوپک و نرخ بازده حقیقی و نرخ بازاری ارز مورد استفاده قرار گرفت. براساس نتایج، هرگونه نااطمینانی سیاست های اقتصادی در بازار نزولی، اثر منفی بیشتری را بر بازدهی شرکت های پتروشیمی با سرمایه کمتر می گذارد. شدت این اثر با صعودی شدن بازار سرمایه کاهش می یابد. همچنین شرکت هایی که سرمایه بیشتری دارند کمترین تاثیر را از نااطمینانی سیاست های اقتصادی خواهند داشت.
    کلید واژگان: نااطمینانی سیاست های اقتصادی, بازدهی شرکت های پتروشیمی, سرمایه شرکت های پتروشیمی
    Hamid Reza Arbab *, Hamid Amadeh, Amin Amini
    This study investigated the factors that leads to economic uncertainty which may influence the petrochemical companies returns in various market conditions regarding their various levels of capital. To meet this object, we used quarterly data on government’s current expenditures, general government revenues, liquidity, GDP, and exchange rate, as the political variables for the years 1384-1397. Considering the type of available time series, we exercised the ARIMA-GARCH model to create an indicator to show the uncertainty of economic policies. We used the result to estimate the quantile regression model, along with other factors affecting corporate returns, including the price of the OPEC oil basket and the real rate of returns and market exchange rate. The results of this study indicated that in the bearish market, the greatest negative effect of each economic policy uncertainty is on the companies with lesser capital. Moreover, the intensity of this effect decreases as the market tends to change from bearish to bullish, and finally the economic policy uncertainty will have the least impact on companies with bigger capital.
    Keywords: Financial Development, Financial Structure, Bank, Stock Market, Economic Growth
  • Hamid Neshandar Asli, Mehran Falahchai, Samiye Rahimabadi, Hamidreza Arbab, Zoheir Mousavi Mehr
    Aim

    To assess the fracture strength of repaired implant-supported cement-retained monolithic zirconia restorations with porcelain and composite resin.

    Materials and methods

    Nighty monolithic zirconia crowns were cemented over the implant abutments, and divided into three groups (n =30): control, screw access hole preparation in the crown and its restoration with composite resin (HC), and screw access hole preparation in the crown and its restoration with feldspathic porcelain (HP). Fracture strength was measured by a universal testing machine. Data were analyzed (a<0.05).

    Results

    The maximum fracture strength was in the control group (764.23 ± 108.41 N), whereas the minimum was in HC group (686.25 ± 101.86 N). The mean fracture strength in HC group was significantly lower than that in the control group (P =0.008). No significant difference was noted between other groups (P >0.05).

    Conclusion

    Repaired implant-supported monolithic zirconia crowns with feldspathic porcelain provided a fracture strength comparable to that in the control group.

    Keywords: Implant supported dental prosthesis, single-tooth implants, Y-TZP ceramic
  • حمیدرضا ارباب، منوچهر عسگری، حمید آماده، فاطمه رفیعی*

    یکی از هدف های سیاست گذاری در ایران، مصرف بهینه انرژی از جمله انرژی الکتریکی است که برای نیل به این هدف دو دسته سیاست افزایش کارایی و افزایش قیمت برق مطرح می شود. در این مقاله تلاش شده است دو سیاست فوق در غالب یک مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر با یکدیگر مقایسه شده و اثر هر سیاست بر متغیرهای کلیدی نظیر مصرف برق و انرژی، سطح فعالیت های تولیدی، نرخ ارز، صادرات و واردات بررسی شود. اگرچه انتظار می رود سیاست افزایش کارایی همانند سیاست افزایش قیمت برق سبب کاهش مصرف شود اما سیاست افزایش ده درصدی کارایی به دلیل وجود اثرات بازگشتی نه تنها سبب کاهش مصرف نشده بلکه باعث افزایش 7/4 درصدی مصرف برق شده این در حالی است که سیاست افزایش ده درصدی قیمت برق سبب کاهش 02/0 درصدی مصرف برق می شود. افزایش مصرف برق پس از افزایش کارایی این حامل به دلیل افزایش سطح فعالیت تولیدی بخش های اقتصاد و افزایش صادرات است. همچنین اثر این دو سیاست بر مصرف بخش های مختلف اقتصادی متفاوت است اما مصرف بخش های تولید برق، تولید فلزات اساسی و کشاورزی با اعمال هر دو سیاست، کاهش می یابد.

    کلید واژگان: مصرف برق, افزایش کارایی, اثرات بازگشتی, قیمت برق, تعادل عمومی محاسبه پذیر
    Hamidreza Arbab, Manoochehr Asgari, Hamid Amadeh, Fatemeh Rafiei *
    Introduction

    Among energy carriers, electricity has been focused on more closely than the other energy carriers because of its ease of conversion, ease of use, low risk, as well as environmental considerations. In 2017, 11% of the final energy consumption belonged to electricity. Electricity is also an indicator of social welfare; however, electricity consumption has grown in recent years for such reasons as population growth, urban development, increasing living standards and welfare, realizing tariffs, climate change and industrial and commercial development. Even in some years when Iran has had low or even negative economic growth, the upward trend in electricity consumption has not stopped, and the implementation of the subsidy reform plan has not been able to stop this trend. Therefore, in the absence of structural reforms, widespread socio-economic costs will be imposed on the Iranian economy. This is because the high speed of energy consumption in Iran raises serious concerns about the country's ability to export energy in the coming decades.  Electricity reduction policies can be divided into two categories: price and non-price policies. Pricing policies in Iran have brought the price of electricity closer to the cost of production and reduced subsidies. Non-pricing policies to reduce electricity consumption can also be referred to as efficiency improvement policies. Increase of efficiency depends on the increase of the useful output of each process per unit of energy received. It is commonly thought that improving energy efficiency reduces energy consumption, but there is widespread debate in both economics and energy policymaking about the real impact of such improvements on energy efficiency.

    Methodology

    In order to study the relationship between the increase of efficiency and the reduction of electricity subsidies, this paper creates a CGE model based on the latest Social Accounting Matrix published in 2011. The final SAM is aggregated into 11 economic sectors, namely agriculture, electricity, fossil fuels, textile production, production of chemical materials, other non-metallic mineral products, production of basic metals, production of motor vehicles and trailers, other industries, transportation and other services, two factors of production, labor and capital, two groups of urban and rural households, enterprises, government, saving-investment and the rest of the world. To calculate the effect of price increase on the efficiency, the structure of the production layers is formed in such a way that the energy-producing parts are separated from other non-energy parts. Results and

    Discussion

    By implementing the policy of increasing electricity efficiency, electricity consumption has increased by 4.17, and there are rebound effects above 100% as well as backfire for electricity and total energy in the economy. The policy of increasing electricity prices by 10% will reduce electricity consumption by 0.02%. With the increasing electricity efficiency, the amount of energy consumption will increase by 1.20%. Taking into account the price drop for electricity due to increased efficiency, the cost of fossil fuel production will decrease and, therefore, fossil fuel consumption will increase. Consumption of energy commodities increases too. The main reason for the increase in energy consumption is that the application of the energy efficiency policy makes the level of activity rise in all sectors and, therefore, energy consumption is needed to increase production. Due to the reaction of various economic entities, including households and production sectors, energy consumption increases and may offset a part or all of the reduction in primary energy consumption. With the reduction of implicit energy prices, the energy consumer faces a situation similar to the reduction of prices, so the consumer is driven to increase energy consumption. Also, as stated in the microeconomic literature, with implicit price reduction, real energy consumption (whether in households or in the production sector) will increase and, as a result, the consumer will face a wider range of goods and services. An increase in real income will increase energy consumption. As a result, part of the reduction in the initial consumption due to increased energy efficiency is offset. Contrary to the engineering approach, a 10% increase in electrical efficiency results in a reduction of less than 10% of energy. This difference is called the rebound effect. Therefore, the increase in energy efficiency is in line with the ultimate goal of protecting the environment as well as boosting the economic growth. In contrast, the policy of increasing electricity prices reduces electricity consumption by 0.02%. Rising electricity prices will also reduce the consumption of energy-efficient commodities. A rise in fossil fuel prices will raise the electricity price. Therefore, the relative price of energy increases and is replaced by other inputs based on the effect of energy substitution. Also, price increase has caused a decrease of 0.54% in the production of the total economic activities. If the goal is to reduce energy consumption and emissions, the policy of increasing electricity prices is better than the policy of increasing efficiency.

    Conclusion

    The results show that the policy of increasing electricity prices by 10% reduces energy consumption by 4.91%, but the policy of increasing electricity efficiency by 10% does not reduce energy consumption due to rebound effects; it just increases energy consumption by 1.2%. Therefore, as realized by Khoshkalam and Mahdavi (1397), it is recommended that policy makers avoid overestimating the power savings resulting from the efficiency increase policy and not expect consumption to decrease as efficiency increases. It is important to note that the policy of efficiency compared to increasing energy prices raises the production of economic sectors, but increasing the price of production reduces it. Therefore, if the increase of the price of electricity is implemented, it is better to apply complementary policies to prevent the reduction of production.

    Keywords: electricity consumption, improving efficiency, rebound effect, electricity price, Computable General Equilibrium
  • نیره سادات محسنی، تیمور محمدی*، حمیدرضا ارباب

    سرمایه گذاری مستقیم خارجی یکی از مهمترین عوامل ایجاد رشد و توسعه اقتصادی در اغلب کشورهای جهان می باشد.این تحقیق به بررسی تاثیر ثبات سیاسی-عدم وجود خشونت بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی با توجه به اندازه اقتصاد، با استفاده از رهیافت مدل خودرگرسیون برداری چند متغیره تابلویی (Panel VAR) طی دوره 2018-1996 می پردازد. بر اساس نتایج تحقیق در اقتصادهای توسعه یافته، متغیرهای ثبات سیاسی-عدم وجود خشونت و اندازه اقتصاد هم به صورت جداگانه و هم به صورت توامان بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی اثر دارند. در این گروه از کشورها، ثبات سیاسی-عدم وجود خشونت تاثیر کمتری بر جذب FDI خواهد داشت و با افزایش اندازه اقتصاد نیز تاثیر ثبات سیاسی بر جذب FDI به مراتب بیشتر هم کاهش می یابد. اما در اقتصادهای در حال توسعه متغیرهای ثبات سیاسی-عدم وجود خشونت و اندازه اقتصاد به تنهایی دارای اثری معنی دار بر جذب FDI نمی باشند، در حالی که متغیر ضربی یا به عبارتی اثر تعاملی این دو متغیر به صورت همزمان، دارای تاثیر معنی دار و قابل توجهی بر جذب FDI می باشد و افزایش اندازه اقتصاد از اثر ثبات سیاسی بر FDIمی کاهد. نتایج نشان می دهد در اقتصادهای بزرگ ثبات سیاسی-عدم وجود خشونت تاثیر گذاری کمتری بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی دارد، حال آنکه در اقتصادهای کوچک، ثبات سیاسی-عدم وجود خشونت بر جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی تاثیر گذاری بیشتری دارد.

    کلید واژگان: سرمایه گذاری مستقیم خارجی, ثبات سیاسی, عدم وجود خشونت, اندازه اقتصاد, خود رگرسیون برداری در داده های تابلویی (Panel VAR), سطح توسعه یافتگی
    Nayereh Sadat Mohseni, Teymour Mohammadi *, Hamidreza Arbab

    Foreign direct investment is one of the most important factors in economic growth anddevelopment in most countries in the world. This study investigates the impact of politicalstability - absence of violence on attracting foreign direct investments due to the size of theeconomy, using the Panel Vector Auto Regression model (Panel VAR) during the period1996 - 2018. Based on the results of the research, in developed and industrial economies,the variables of political stability - absence of violence and economic size, bothsimultaneously and individually affect foreign direct investment. In this group of countries,political stability - absence of violence have a lower impact on FDI and by increasing theeconomic size the impact of political stability - absence of violence on FDI is significantlylower. But in developing countries, political stability - absence of violence and economicsize do not have any significant effect on foreign direct investments separately, while themultiplier variable or on the other hands the interaction effect of the two variablessimultaneously, has a significant effect on attracting FDI. It means that also in this group ofcountries, the increase in the size of the economy reduces the impact of political stability -absence of violence on FDI. In general, the results show that in large economies, politicalstability - absence of violence has less influence on foreign direct investment, whereas in small economies, political stability – absence of violence has more influence on attracting foreign direct investment.

    Keywords: foreign direct investment, political stability, size of the economy, Panel VectorAuto Regression model, development level
  • عمادالدین سخائی*، مرتضی خورسندی، تیمور محمدی، حمیدرضا ارباب
    همه گیری و شیوع سریع ویروس کرونا اثرات منفی بزرگی بر اقتصاد جهانی داشته که در این مقاله شوک منفی آن بر اقتصاد ایران و چند کشور منتخب مورد ارزیابی قرار می گیرد. بدین منظور از الگو خودرگرسیون برداری جهانی و داده‏های سال های 2019-1990 میلادی بصورت فصلی برای 34 کشور استفاده شده است. نتایج این مقاله نشان می دهد شوک منفی تولید ناخالص داخلی جهانی، تولید چین را بلافاصله 7/0 درصد کاهش می دهد و تا سه سال پایدار است. شوک جهانی باعث کاهش رشد اقتصادی  کشورهای هند، اروپا و آمریکا به ترتیب معادل  18/0، 5/0 و 2/0 شده است. شوک منفی بر بازارهای سهام فقط بر بازار سرمایه ایران تاثیر نداشته و باعث ریزش بازار سرمایه در کشورهای منتخب شده است. شوک ویروس کرونا فقط از طریق کاهش تولید ناخالص داخلی بر اقتصاد ایران اثرگذار است اما با توجه به اینکه شوک بر تولید است، اثر آن ماندگار و تاثیر آن بیشتر است و در مرحله اول باعث کاهش 9/1 درصدی تولید ناخالص داخلی کشور می شود.
    کلید واژگان: شوک اقتصادی, متغیرهای اقتصاد کلان, روابط تجاری, خود رگرسیون بردار جهانی, توابع کنش-واکنش جهانی
    Emadodin Sakhaei *, Morteza Khorsandi, Teimour Mohammadi, Hamidreza Arbab
    The corona-virus epidemic and its rapid spread have had major negative effects on the global economy. This article examines its negative shock on the economy of Iran and several selected countries. For this purpose, the Global Vector Auto-regressive model (GVAR) and seasonal data for the years 1990-2019 for 34 countries have been used. The results show that the negative shock of global GDP immediately reduces China's production by 0.7% and is stable for three years. The global shock has slowed economic growth in India, Europe, and the United States by 0.18, 0.5 and 0.2, respectively. Although negative shock to stock markets has not affected the Iranian capital market but has caused the collapse of the capital market in selected countries. Corona virus affects Iran’s economy only by reducing GDP, but since it is a shock to production, its effect is more lasting, and in the first stage, it reduces GDP by 1.9%.
    Keywords: Corona Virus, Iran Economy, Economic Shock, GVAR
  • وحید رجبیان*، رضا طالبلو، حمیدرضا ارباب
    هدف اصلی این پژوهش برآورد تقاضای نفت خام و گازطبیعی در کشور طی دوره 1367 الی 1394 و همچنین برآورد تابع تقاضای نفت خام و گازطبیعی و میزان سرمایه گذاری لازم در ایران طی برنامه ششم با هدف بررسی اثر متغیرهای مهم تاثیرگذار بر مصرف آنها در داخل کشور است. در عین حال، از مدل خودرگرسیون-برداری (VAR) و مدل تصحیح خطای برداری (VECM) برای بررسی رابطه و میزان تاثیر متغیرها و نیز برای استخراج رابطه کوتاه مدت و بلند مدت بین متغیرها استفاده شده و نهایتا" پس از استخراج مدل از آن برای پیش بینی تقاضای نفت خام و گازطبیعی در کشور در افق 1400 استفاده گردیده است. نتایج حاکی از: 1) با توجه به روند رو به رشد مصرف انرژی طبق پیش بینی صورت گرفته در این پژوهش و محدودیت تولید در کشور به دلیل سرمایه گذاریهای بالایی که بخش های نفت و گاز نیازمند می باشند، در صورت عدم جذب سرمایه گذاری داخلی و خارجی، در آینده نه چندان دور تاثیر منفی آن در درآمدهای حاصل از صادرات نفت و گاز دور از انتظار نخواهد بود. 2) کشش درآمدی اندک و حساسیت نه چندان مصرف نفت خام نسبت به تغییرات در درآمد (در اینجا درآمد سرانه) دارد. 3) نشان از عدم وجود رابطه علیت بلندمدت از جانب متغیرهای مستقل درونزا و متغیرهای مستقل برونزایی همچون قیمت نفت خام و قیمت گازطبیعی، به سمت مصرف گازطبیعی و درآمد سرانه دارد. 4) در کوتاه مدت هیچ رابطه علی از جانب مصرف گازطبیعی، قیمت گازطبیعی، قیمت نفت خام و درآمد سرانه به سمت مصرف نفت خام وجود ندارد.
    کلید واژگان: الگوی تصحیح خطای برداری (VECM), مدل خودرگرسیون برداری (VAR), درآمدسرانه ملی, کشش درآمدی و قیمتی, مدلهای ساختاری و غیرساختاری
    Vahid Rajabian *, Reza Taleblo, Hamidreza Arbab
    Abstract The main objective of this research is to estimate the demand model for crude oil and natural gas in the country during the period from 1988 to 2015 and also to predict crude oil and natural gas demand functions in Iran during the sixth development plan with the aim of studying the effect of important variables affecting their consumption in the country. VAR - VECM model is used to investigate the relationship and the effects of variables and the short-run and long-run relationship between variables, and finally, extracted model has been used to predict crude oil and natural gas demand in the country at 1400 horizon. The results indicate that: (1) income elasticity is low and the sensitivity of oil consumption to changes in income (here, per capita income) is small. (2) There are no long-term causal relationship between intrinsic independent variables and exogenous independent variables, such as oil price and natural gas prices, towards natural gas consumption and per capita income. (3) In the short term, there is no causal relationship from natural gas consumption, natural gas prices, oil prices, and per capita income towards crude oil consumption. (4) Variance decomposition for oil consumption variable indicates that in the long run, natural gas consumption has a significant contribution to explaining changes in crude oil consumption.
  • تیمور محمدی*، سعیده سادات مظهری موسوی، عباس شاکری، حمیدرضا ارباب

    با توجه به اهمیت درجات مختلف اختلال زایی انواع پایه های مالیاتی، نیاز به شناسایی و اولویت بندی پایه های مختلف مالیاتی در تاثیرگذاری بر متغیرهای کلان اقتصادی امری ضروری است، هدف از نگارش مقاله حاضر بررسی تاثیر تکانه های مالیاتی (مستقیم و غیر مستقیم) بر متغیرهای کلان (تولید و تورم) در ایران با استفاده از الگوی «خودرگرسیون برداری ساختاری» برای داده های فصلی طی دوره زمانی «1383- 1396» بوده است. در این پژوهش، در مرحله تعیین قیود جهت شناسایی سیستم، ابتدا کشش های تولید بر مالیات های مستقیم و غیرمستقیم محاسبه و سپس از کشش های به دست آمده، به عنوان متغیر ابزاری در برآورد کشش های مالیات بر تولید و تورم استفاده شده است. در واقع روش تعیین قیود، به صورت ترکیبی از اطلاعات حسابداری ملی از منابع مالیاتی و تخمین کشش ها بوده و پس از تعیین قیود، تکانه های ساختاری مالیاتی شناسایی و سپس با لحاظ این تکانه ها در مدل تصریح شده، توابع «ضربه- واکنش» استخراج شده است. تجزیه وتحلیل توابع ضربه- واکنش نشان داده که تکانه های مالیاتی مستقیم و غیرمستقیم آثار متفاوتی بر متغیرهای کلان داشته اند. بر اساس این توابع، تکانه مثبت بر مالیات های مستقیم، سطح تولید و تورم را کاهش داده و تکانه مثبت بر مالیات های غیرمستقیم، تاثیر معناداری را بر سطح تولید و تورم نشان نداده است.

    کلید واژگان: تکانه مالیاتی, مالیات مستقیم, مالیات غیرمستقیم, تورم, الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری (SVAR), تابع ضربه- واکنش
    Teymour Mohammadi *, Saeedeh Sadat Mazhari Moosavi, Abbas Shakeri, HamidReza Arbab

    Due to the importance of varying degrees of disturtion of different tax bases, the need to identify and prioritize different tax bases in Influencing macroeconomic variables is essential.Therefore, the main purpose of this paper is to investigate the impact of (direct) and (indirect) tax shocks on macroeconomic variables (GDP and inflation rate) in the Iranian economy using quarterly data over the period 2004-2017. For this purpose, the Structural Vector Regression (SVAR) model based on Blanchard and Protti's (2002) has been used. In this study, it is necessary to use quarterly data due to tax collection lag with annual data which makes the calculated elasticities different. In order to determine the elasticities using Giverno's (1995) method, first the direct and indirect tax elasticities of production are calculated and then from the constraints obtained as an instrumental variable in the Direct and indirect tax elasticity estimation on production and inflation. After determining the constraints and residuals of the VAR reduced form, structural impulses of tax policies were identified and then impulse-response functions were extract. The results of the Impulse Response Functions show that direct and indirect tax shocks have different effects on the macroeconomic variables of GDP and inflation. Based on the results and the analysis of the the Impulse Response Function, it can be said that the positive Shock on direct taxes reduces the level of production and the level of inflation. On the other hand, the positive Shock on indirect taxes does not have a significant effect on the level of production and the level of inflation.

    Keywords: Tax Shock, Direct Tax, Indirect Tax, Inflation, Structural Vector Autoregression Model (SVAR), Impulse Response Function
  • عاطفه تکلیف، حمیدرضا ارباب، حسن بویری منجی*

    سطح تولید نفت و گاز از پروژه های بالادستی کشور یکی از چالش های اساسی در تدوین طرح های جامع توسعه میادین به شمار می رود. در قراردادهای نفت وگاز ایران، مسیر تولید از پروژه های نفت وگاز توسط واحد مدیریت و برنامه ریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران، صرفا بر اساس عومل فنی-زمین شناسی برآورد و به طرف قرارداد ارایه می شود. هدف این پژوهش توسعه دامنه استفاده از مدل های برنامه ریزی تحقیق در عملیات به منظور تعیین سطح بهینه تولید نفت خام  و گاز غنی، بر اساس فاکتورهای فنی، زمین شناسی و پارامترهای قراردادی در پروژه های نفت و گاز است.  برای این منظور پس از بررسی نقاط ضعف مدل های رایج، مدل جامعی مبتنی بر روش های برنامه ریزی تحقیق در عملیات برای تعیین سطح بهینه تولید نفت و گاز در پروژه های نفت و گاز پیشنهاد گردید. مدل پیشنهادی در این پژوهش از شاخه مدل های بهینه یابی غیرخطی پویاست که در آن حداکثر سازی ارزش خالص فعلی پروژه های نفت و گاز به عنوان تابع هدف تنظیم گردیده و فاکتورهای فنی، تکنولوژیکی و عناصر قراردادی به عنوان مدل تعبیه شده اند. نتایج حاصل نشان می دهد استفاده از مدل های برنامه ریزی تحقیق در عملیات در تعیین سطح تولید نفت خام و گاز غنی نتایج قابل اتکایی را فراهم نموده و تدوین طرح جامع توسعه میادین نفت و گاز کشور از سوی واحد برنامه ریزی تلفیقی شرکت ملی نفت ایران را تسهیل می کند.

    کلید واژگان: بهینه یابی, تحقیق در عملیات, فاکتورهای زمین شناسی, فاکتورهای تکنولوژیکی, قراردادهای نفتی ایران, خالص ارزش فعلی
    Atefe Taklif, Hamidreza Arbab, Hassan Bovairi Monji*

    Determining the optimal level of oil and gas production from the upstream projects of the country is one of the main challenges in the formulation of Master Development Plans (MDP) for petroleum projects and impacts the return on investment and profitability of contracting parties, especially the contractor. In Iran's oil and gas contracts, since the development of the MDP is the responsibility of the Ministry of Petroleum, the production profile of petroleum projects is determined by the National Iranian Oil Company Management and Consolidated Planning Department, based solely on technical geology and submitted to the contractor. The purpose of this research is to introduce and extend the scope of operation research planning models in order to determine the optimum level of crude oil and gas production based on technical, geological and contractual elements in Iranian oil and gas projects. For this purpose, we first review different common models for determining the optimum level of oil and gas production. After identifying their deficiencies, a comprehensive model based on operation research planning procedures is proposed to determine the optimal level of oil and gas production in petroleum projects. The proposed model in this study is a branch of nonlinear dynamic optimization models in which the maximization of the current net present value of each oil and gas project for the target production level is set as the objective function and the technical, technological and contractual factors are considered as constraints. The results of this research show that the use of operation research planning models in determining the level of crude oil and gas production provides reliable results, and facilitates the development of an MDP for the development of oil and gas fields of the country by the MCP department of the NIOCJEL .

    Keywords: Optimization, Operation Research, Geological Factors, Technological Factors, IPC, NPV
  • هدیه علیشیری*، عاطفه تکلیف، حمید آماده، حمیدرضا ارباب، عسگر خادم وطنی، سید حسین سجادی فر

    انتشار دی‏اکسیدکربن به عنوان یکی از عوامل مهم در ایجاد آلودگی های زیست محیطی و ایجاد تغییرات آب و هوایی شناخته شده است به همین محققان زیادی این موضوع را در مطالعات خود مورد بررسی قرار داده اند. در این مطالعه تجربی نیز با استفاده مباحث نظری و اطلاعات کشورهای عضو اوپک در حاشیه خلیج فارس، سعی شده تا با شناسایی عوامل موثر هزینه نهایی کاهش انتشار دی‏اکسیدکربن به طور دقیق تخمین زده شود و کاربری و اثر بخشی سیاست ها بهبود یابد. با شناخت صحیح تفاوت های منطقه‏ای از نقطه نظر عرضه و تقاضای خدمات زیست محیطی می‏توان اینگونه نتیجه گرفت که برای رسیدن به اهداف کاهش انتشار در سطح جهان، دستیابی به حالت برد- برد بین ملاحظات زیست محیطی و منافع اقتصادی و حضور موثرتر کشورها در بازار‏های جهانی، استفاده از چنین طرح های منطقه ای کارآمد خواهد بود. نتایج بیانگر آن است که کشور ایران دارای بیشترین قیمت سایه معادل 025/3 میلیون دلار به ازای هر تن دی‏اکسیدکربن و کشور کویت کمترین قیمت سایه معادل 011/0 میلیون دلار به ازای هر تن دی‏اکسیدکربن را به خود اختصاص داده‏اند، کشورهای عربستان، قطر و امارات نیز قیمت سایه یکسانی معادل 14/1 میلیون دلار به ازای هر تن دی‏اکسیدکربن دارند.

    کلید واژگان: قیمت سایه, انتشار دی اکسیدکربن, تابع مسافت جهت دار
    Hadieh Alishiri *, Atefeh Taklif, Hamid Amadeh, Hamidreza Arbab, Asgar Khademvatani, Seyedhossein Sajadifar

    Carbon dioxide emissions are known to be one of the major contributors to environmental pollution and climate change, so many researchers have investigated this issue in their studies. In this empirical study, using theoretical discussions and information from OPEC members in the Gulf States, it is attempted to accurately estimate the marginal abatement cost of carbon dioxide emissions and improve the effectiveness of policies by identifying the effective factors. By correctly recognizing the regional differences in terms of supply and demand for environmental services, it can be concluded that to achieve the long-term goals of reducing global emissions, achieving a win-win state between environmental considerations and economic benefits and more effective presence of these countries in world markets, the more efficient the use of such regional plans will be. The results show that Iran has the highest shadow price of $ 3.025 million per ton of carbon dioxide and Kuwait has the lowest shadow price of $ 0.011 million per ton of carbon dioxide Also, Saudi Arabia, Qatar and the UAE have the same shadow price of $ 1.14 million per ton of carbon dioxide.

    Keywords: “Shadow price”, “CO2 Emission”, “Directional Distance Function”
  • Ali Emami Meibodi *, Atefeh Taklif, Hamidreza Arbab, Hassan Bovairi Monji

    Development of oil and gas fields is facing many risks, which are mainly due to uncertainties about the existence of commercial reserves, natural and economic environment, political conditions of host countries, legal and infrastructure issues and a market for petroleum products. In such an environment, investors are often engaged as contractors to develop and operate petroleum projects, constantly seeking to recover their capital and operating expenditures quickly, through increasing production levels. But some geological and geophysical factors, hydrocarbon structure, technological and scientific constraints, as well as some of the contractual arrangements, such as cost recovery ceiling, virtually prevent the investor from gaining access to high economic benefits and quick recovery. The purpose of this study is to investigate the effects of contractual factors and arrangements on the optimal production levels of petroleum projects. To this end, information on the South Pars phases 17 and 18 projects were collected as a case and the optimal level of rich-gas production in this project was simulated in form of a nonlinear dynamic optimization model under the Iranian Petroleum Contract and Engineering, Procurement, Construction arrangements. The production levels and scenario analysis indicated that contractual factors and arrangements could affect the optimum level of petroleum production, significantly. Given that the production paths obtained for this project are different from that drawn by the Management and Consolidated Planning department in National Iranian Oil Company, the current production profile for the Phases 17 and 18 is not optimal, in which the executive suggestions are presented. These findings would be applicable to the formulation of Master Development Plans.

    Keywords: Optimal Production, Petroleum Projects, Petroleum Contracts, IPC, EPC, South Pars Gas Field. JEL Classification: C61, Q35, K32
  • فاطمه رفیعی*، منوچهر عسگری، حمیدرضا ارباب

    کشور ایران یکی از کشورهای با مصرف سرانه انرژی بالا در جهان است. یکی از روش های کاهش مصرف انرژی همزمان با افزایش رشد اقتصادی، بهبود کارایی انرژی در فعالیت های مختلف اقتصادی است چراکه یکی از اثرات مطلوب سیاست افزایش کارایی، افزایش صرفه جویی انرژی است اما میزان صرفه جویی انرژی به دلیل وجود اثرات بازگشتی ممکن است محدود شود زیرا با افزایش کارایی قیمت ضمنی انرژی کاهش می یابد. یکی از چالش های محاسبه اثرات بازگشتی، تجزیه اثرات بازگشتی به اثرات بازگشتی مستقیم و اثرات بازگشتی در گسترده اقتصاد است تا بتوان تاثیر افزایش کارایی را به صورت مستقیم و با درنظرگرفتن تمام تطابقات بازارها از یکدیگر تفکیک کرد. هدف مقاله حاضر ارائه الگو نظری برای تجزیه اثرات بازگشتی و محاسبه آن در فعالیت های مختلف با استفاده از الگوی تعادل عمومی قابل محاسبه است. براساس نتایج الگوسازی و با استفاده از داده های ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390، مجموع اثر بازگشتی مستقیم و غیرمستقیم برای افزایش یک درصدی کارایی برق و سوخت‎های فسیلی به ترتیب 1/90 و 8/72 درصد است. اثرات بازگشتی گسترده اقتصاد نیز تفاوت چندانی با اثرات بازگشتی مستقیم و غیرمستقیم ندارد، چرا که خانوارها به دلیل سهم پایین هزینه انرژی از مخارج خانوار به افزایش کارایی در این بخش چندان واکنش نشان نمی دهند و بنابراین اثر بازگشتی گسترده اقتصاد 9/89 و 5/72 است. اثرات بازگشتی بالای مشاهده شده در اقتصاد ایران سبب خواهد شد اثرگذاری سیاست افزایش کارایی بر کاهش مصرف انرژی محدود شود و لذا اعمال سیاست های قیمتی همراه با سیاست افزایش کارایی توصیه می شود.

    کلید واژگان: کارایی انرژی, تجزیه اثرات بازگشتی, مدل تعادل عمومی محاسبه پذیر, برق و سوخت فسیلی
    Fatemeh Rafiei *, Manouchehr Asgari, Hamidreza Arbab

    Iran is one of the countries with high energy consumption per capita in the world. One solution to reduce energy consumption while increasing economic growth is to improve energy efficiency in various economic activities because increasing in energy savings is one of the eligible effects of the policy of efficiency increase. Improving energy efficiency in the economic activity is a way to reduce energy consumption and enhance economic growth, but the desired effects of the policy are limited due to rebound effects. One of the challenges is decomposition direct and indirect rebound effect and economy-wide rebound effect. The purpose of this article is to provide a theoretical model for the analysis of rebound effects and its calculation in various activities using a general equilibrium model. Based on the results of the modeling, which uses the data of the Social Accounting Matrix of 1390 in Islamic Parliament Research Center , the total direct and indirect rebound effect of increasing one percent of efficiency of electricity and fossil fuels are 90.1% and 72.8%, respectively. The economy-wide rebound effect are also not significantly different from the direct and indirect rebound effects, as households do not respond very well because of the low contribution of energy costs from household expenditures, and so economy-wide rebound effect are 89.9 and 72.5. The high rebound effects observed in the Iranian economy will limit the effectiveness of the efficiency-enhancing policy on reducing energy consumption, so pricing policies along with the efficiency-enhancing policy are recommended.

    Keywords: Energy efficiency, decomposition of rebound effects, Computable General Equilibrium Model, electricity, fossil fuels
  • Hamidreza Arbab *, Ali Emami Meibodi, Mahdieh Haghpanahan
    The present study tries to find out the effect of energy consumption on economic growth and emission through applying non-linear framework, the smooth transition regression model, and threshold regression TAR by using the data from1969 to 2017. The results of empirical frameworks indicate that the economic growth is gradually affected by energy consumption and STR model demonstrates the dynamics. However, the changes in energy consumption on emission has taken place faster and the parametric changes have been more severe. In both states, there is one model which consists of two regimes. In this model, the fossil fuel energy consumption growth variable is selected as transition or threshold variable which is optimal model. The fossil fuel energy consumption variable is considered as a policy variable which in both frameworks have been selected in 12 percent level. The results of TAR model revealed that in high regime of fossil fuel consumption, the first lag of fossil fuel consumption and the logarithm of population have impact on emission and in high regime of low fossil fuel consumption, the fist lag on variable growth of fossil fuel consumption and electricity have impact on emission. Also, the results of TAR model indicated that the electricity energy consumption growth in low regime, the growth in electricity consumption and first lag investment affect the economic growth. The fossil fuel consumption in high regime, the growth variables of fossil fuel consumption and investment have impact on the economic growth.
    Keywords: Fossil Fuel Energy, Electricity Energy, Economic Growth, Emission, Smooth Transition Regression
  • هدیه علیشیری، عاطفه تکلیف *، حمید آماده، حمیدرضا ارباب، عسگر خادم وطنی، سید حسین سجادی فر
    اهمیت روزافزون کاهش انتشار گازهای گلخانه‏ ای و ارتباط تنگاتنگ توازن توسعه اقتصادی و انتشار این گازها، نه تنها مستلزم همکاری همه کشورهاست، بلکه منصفانه بودن روش تخصیص مجوزهای انتشار بر عملکرد این سیستم نیز بسیار تاثیرگذار خواهد بود. در این مطالعه، برای تعیین میزان تخصیص بهینه انتشار و ایجاد شرایط همکاری برای دستیابی به حداکثر کارایی در بین کشورهای منتخب عضو اوپک، از مدل غیرخطی مجموع سود صفر در تحلیل پوششی داده ها (ZSG-DEA) با فرض میزان ثابت انتشار دی اکسیدکربن (CO2) استفاده شده ‏است. نتایج بیانگر متفاوت بودن میزان بهینه انتشار در کشورها نسبت به وضعیت فعلی آنهاست. در کشورهای منتخب عضو اوپک و با در نظر گرفتن شاخص ‏های مصرف انرژی، تشکیل سرمایه، جمعیت، تولید ناخالص داخلی و انتشار CO2، با استفاده از مدل‏‏ ZSG-DEA میزان بهینه انتشار در کشور ما بالاتر از میزان فعلی می ‏باشد حال آنکه کشورهای عربستان، عراق، کویت، قطر و امارات باید میزان انتشار CO2 خود را کاهش دهند.
    کلید واژگان: تحلیل پوششی داده ها, مدل ZSG, DEA, انتشار CO2, تخصیص مجوز انتشار
    Hadieh Alishiri, Atefeh Taklif *, Hamid Amadeh, Hamidreza Arbab, Asgar Khademvatani, Seyed Hossein Sajadifar
    As the result of increasing importance of global CO2 emissions and balance between economic development and these gases emission, cooperation between all countries is necessary. The equity in allocation of emission allowances have a significant impact on efficiency of this system. Based on Zero sum gains data envelopment analysis (ZSG-DEA) allocation model and given the premise of fixed CO2 emissions, this paper attempts to determine optimal emissions allocation and creating conditions for cooperation among selected OPEC members. The results show that after initial emission rights were allocated in accordance with the ZSG-DEA model, optimal distribution in these selected countries differs from their current state. Also, Consider to the energy consumption indices, capital formation, population, gross domestic production and CO2 emissions, the optimal emissions in our country is higher than the current level. While Saudi Arabia, Iraq, Kuwait, Qatar and the UAE should reduce their CO2 emissions.
    Keywords: Data Envelopment Analysis, ZSG, DEA model, CO2 emissions, Allocation of emission permit
  • حمیدرضا ارباب *، حمید آماده، جاسم عبداللهی
    باغ گیاه شناسی ارم در شهرستان شیراز و در استان فارس قرار گرفته و به دلیل دارا بودن جاذبه های توریستی و داشتن 450 نوع گونه گیاهی متفاوت یکی از آثار تاریخی و تفریحی مهم کشور به شمار می آید. هدف این پژوهش برآورد ارزش تفریحی باغ گیاه شناسی ارم با استفاده از روش ارزش گذاری مشروط می باشد. جهت بدست آوردن تعداد نمونه ابتدا 300 پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی به منظور پیش آزمون تکمیل شد بر اساس نتایج مستخرج از پرسشنامه های پیش آزمون و سطح خطای 9 درصد حجم نمونه معادل 170 تعیین گردید. نهایتا پرسشنامه تدوین شده بوسیله 170 نفر به طور تصادفی تکمیل گردید. نتایج نشان می دهد که حدود 85 درصد افراد مبلغ پیشنهادی را می پذیرند و بر اساس الگوی برآورده شده، میانگین تمایل به پرداخت افراد برای بازدید از باغ ارم 18385 ریال است. همچنین ارزش کل تفریحی سالانه باغ ارم14929906950 ریال، متوسط ارزش تفریحی سالانه باغ برای هر خانوار 816294 ریال و ارزش تفریحی هر هکتار باغ گیاه شناسی ارم 1194392556 ریال برآورد گردید. یافته های این پژوهش می تواند راهنمای مناسبی برای سیاست گذاران و برنامه ریزان میراث فرهنگی کشور و شهرداری شیراز در جهت تعیین بهای مناسب بلیط و تامین مالی هزینه های ارائه خدمات و نگهداری و بازسازی این اثر باشد.
    کلید واژگان: ارزش تفریحی, ارزش گذاری مشروط, الگوی لوجیت, باغ گیاه شناسی ارم
    hamid amadeh, jasem abdollahi, Hamidreza Arbab *
    Eram Botanical Garden is located in the city of Shiraz in Fars province. Due to having tourist attractions and 450 different plant species, is one of the major monuments and attractions in Iran. The purpose of this study was to estimate the recreational value of Eram Botanical Garden using the contingent valuation method. To obtain the sample number, 300 questionnaires were completed by random sampling to pre-test. Based on the results of pre-test questionnaires and at 9% error level, the sample size was estimated to be 170. Finally, the designed questionnaire was completed by 170 individuals randomly. The results show that about 85% of people accept the proposed amount and based on the estimated model, the average willingness to pay was estimated 18,385 rials per visit. The total annual recreational value of the garden was estimated 14929906950 rials, the average annual recreational value per household was 816,294 rials and Eram Botanical Garden recreational value per hectare was estimated 1194392556 rials. The findings of this study could be a useful guide for policymakers, the country’s cultural heritage planners, and Shiraz municipality in order to determine the appropriate price of the ticket and to finance the costs of providing services and maintaining and restoration of this place.
    Keywords: Recreational Value, Contingent Valuation, Logit Model, Eram Botanical Garden
  • حمیدرضا ارباب*، اسماعیل شعبانی
    امروزه مسئله فناوری اطلاعات و ارتباطات و نقش آن در کاهش آلاینده های هوا از مباحث مهم در اقتصاد محیط زیست است که طی سال های اخیر، ابعاد مختلف زندگی انسان را متاثر نموده است. فرضیه اصلی پژوهش این است که استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند به بهبود کیفیت محیط زیست و کاهش آلودگی های زیست محیطی کمک کند؛ اما قابل مشاهده بودن این اثر در کشورهای مختلف با سطوح متفاوت ازنظر توسعه یافتگی نیازمند مطالعات موردی است. در مقاله حاضر، پس از بررسی مبانی نظری و استخراج مدل مربوطه با استفاده از روش داده های تلفیقی و آزمون F، به برآورد اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر آلودگی های زیست محیطی در کشورهای D8 ازجمله ایران برای دوره زمانی 2014-1994 پرداخته شده است. نتایج حکایت از آن دارد که با افزایش تولید ناخالص داخلی، آلودگی افزایش می یابد. هم چنین رابطه معنی داری میان فناوری اطلاعات و ارتباطات و کاهش آلودگی هوا به دست آمده است. مثبت بودن ضریب لگاریتم سرانه تولید ناخالص داخلی، نشان از افزایش آلودگی به ازای افزایش تولید ناخالص داخلی دارد. به عبارت دیگر آلودگی به ازای افزایش درآمد روند صعودی داشته است. این ضریب برای کشورهای D8 برابر 1. 927 برآورد شده است. بنابراین می توان گفت که گسترش فعالیت فناوری اطلاعات و ارتباطات جدا از تبعات مطلوب در حوزه اقتصاد، می تواند تبعات محیط زیستی مناسبی را نیز به همراه داشته باشد.
    کلید واژگان: فناوری اطلاعات و ارتباطات, آلودگی, محیط زیست, داده های تلفیقی
    Hamidreza Arbab*, Esmaeil Shabani
    Nowadays the term of information and communication technology with its role in reduction and elimination of air pollution is concerned as a critical objective environment and environmental economy that seriously influenced on various aspects and dimensions of human life during recent years. the main hypothesis states that Applying information and communication technology can help to achieve improvement in quality of environment and reduce environmental pollution but observation, evaluation, assessment along with analysis to clarify the measure and intensity of influences on the environment indifferent countries with various levels of development needs to have case study on this issue. The present paper has been compiled after theorical basis investigation and exploiting related module using method of panel data and F test in order to obtain estimates and values of impression of information and communication technology on environmental pollutions in D8 countries including iran during the period of 1994 – 2014. The results showed that by increasing of GDP the rate of pollution raises accordingly. Besides a mean relation between information and communication technology and reduction of air pollution has been obtained as well. Positive feature of the GDP per capita coafficiency logarithm presents the trace of increasing air pollution in lieu of GDP. Another words, the amount of pollution has risen in lieu of per capita income. This coefficient is estimated 1.927 in D8 countries. Thus it can be explained that developing and improving information and communication technology apart from positive subordinated results and achievements in the field of economy call hold proper and desired and optimistic environmental endeavors as well.
    Keywords: Information, Communication Technology, Pollution, Environmental, Panel Data
  • حمیدرضا ارباب*، علی امامی میبدی، صبا رجبی قادی
    میزان مصرف انرژی بر روی رشد اقتصادی هر کشور تاثیرگذار است، بنابراین دسترسی کشورهای جهان به انواع منابع جدید انرژی از جمله انرژی های تجدیدپذیر نیز برای رشد و توسعه اقتصادی آن ها اهمیت اساسی دارد. پژوهش های متعدد پژوهشگران در سطح جهان نشان داده است که رشد مصرف انرژی در کشورهای جهان تا حدود زیادی به سطح رشد اقتصادی بستگی دارد. در این پژوهش ابتدا به بررسی مطالعات و پژوهش های انجام شده در مورد رابطه رشد اقتصادی و مصرف انرژی در جهان پرداخته ایم. در ادامه رابطه رشد اقتصادی و مصرف انرژی های تجدیدپذیر در کشورهای منتخب عضو اوپک در بازه زمانی 2015-1985 بررسی شده است. با استفاده از آزمون ریشه واحد نسبت به تعیین مانایی داده ها اقدام گردید و ثابت شد که تمام داده ها مانا هستند. با آزمون علیت گرنجری وجود رابطه علیت از مصرف انرژی تجدیدپذیر به سوی رشد اقتصادی تائید شد. آزمون های F لیمر و همچنین آزمون هاسمن جهت تعیین مدل رگرسیونی متناسب با نوع داده ها نیز مشخص و برآورد شده است. نتیجه حاصل از این پژوهش بیانگر این بود که میزان مصرف انرژی های تجدیدپذیر در کشورهای منتخب عضو اوپک از جمله ایران علت گرنجری رشد اقتصادی این کشورهاست.
    کلید واژگان: انرژی های تجدیدپذیر, نقش و تاثیر انرژی های تجدیدپذیر, رشد اقتصادی, کشورهای منتخب, کشورهای صادرکننده نفت, اوپک
    Hamidreza Arbab *, Ali Emami Meibodi, Saba Rajabi Ghadi
    The amount of energy consumption per growth affects on economic growth in all countries, so the access of world countries to variety of energy is essential for economic growth. Numerous studies in a world have shown that the pace of growth of energy consumption will largely depend on the level of economic growth. The present study aims to investigate on the researches that has been done on impact of the renewable energy consumption on the economic growth, all over the world. And after that the relation between renewable energy consumption and growth in a selected countries of OPEC members during 1985-2014. With unit root test determine stability of data and proved that all data are stable. The linear Granger causality test indicate unidirectional causality from energy consumption to growth. F limer and hausman test also stimate for determining the Regression model.
    Keywords: Renewable energy, economy growth, oil exporting countries, OPEC
  • حمیدرضا ارباب*، حمید آماده، معصومه سادات سجادی
    با توجه به نقش سرمایه اجتماعی در بهبود کیفیت محیط زیست و توسعه پایدار، هدف اصلی این مطالعه بررسی رابطه علیت گرنجری بین سرمایه اجتماعی و انتشار گاز دی اکسید کربن در ایران است. در این مطالعه با استفاده از داده های آماری سالهای 1388-1357 به بررسی رابطه علیت گرنجری به سه روش هیسائو، تودا و یاماموتو و آزمون کرانه ها مبتنی بر رهیافت ARDLپرداخته شده است. داده های سرمایه اجتماعی از مقاله سعادت (1387) استخراج شده و  نتایج حاصل نشان می دهد براساس هر سه آزمون انجام شده، رابطه علیت از طرف سرمایه اجتماعی به انتشار گاز دی اکسید کربن در ایران وجود دارد.
    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, انتشار گاز دی اکسید کربن, علیت گرنجری, آزمون علیت هسیائو و آزمون کرانه ها
    Hamidreza Arbab *
    Considering, the effect of social capital on the improvement of quality of    environment and sustainable development, the main goal of this study is the investigation of relation of Granger Causality between two varieties, social capital and emission of CO2, in Iran. In this study, using data in the period of 1978-2009, the relation of Granger Causality has  been studied via 3 methods of Hsiao’s Granger Causality, Toda and Yamamato, and Bound Testing. The results of this study established a one way relation of Causality of social capital and CO2 emission in Iran. As a result, this study shows that social capital has a significant role to play in reduction of air pollution.
    Keywords: Social Capital, Sustainable Development, Granger Causality, Emission of Carbon Dioxide
  • علیرضا کوهپایی، محمد خندان*، حمیدرضا ارباب
    یکی از صنایع مهم کشور، خودروسازی است که کارکنان آن فعالیت های فیزیکی مختلفی انجام داده و حوادث زیادی را تجربه می کنند. در راستای لزوم فراهم ساختن محیطی ایمن و متناسب با ویژگی های کارکنان و همچنین این در اقتصاد کشور مطالعه حاضر با هدف مدیریت فرآیند شناسایی و ارزیابی فاکتورهای خطر میان کارگران خطوط تولید یک شرکت خودروسازی در ایران به کمک مطالعه زمان در سال 1393 انجام شد. این مطالعه مقطعی، پس از اعتبارسنجی ابزارها، با استفاده از تلفیق مطالعه زمان و روش«منطقه احتیاط/ مخاطره»، برروی 154وظیفه در قالب 15شغل شکل گرفت. تحلیل های اولیه از طریق آنالیز وظایف شغلی به شکل سلسله مراتبی به منظور ارزیابی ریسک فاکتورهای مشاغل انجام شد. پس از تحلیل داده های حاصل از پژوهش، مشخص گشت سه فاکتور انجام حرکات یکسان با تغییرات کم و بدون حضور سایر فاکتورهای خطر در80%، نیروی زیاد دست- حرکات تکراری در 33/73% و پوسچر گردن (بیش از 45درجه) در 67/46% مشاغل در شرایط احتیاط بودند. مطالعات تکمیلی نمایان ساخت دو فاکتور منطقه احتیاط در 67/6 درصد مشاغل در شرایط خطر می باشند. داده های تلفیقی نشان داد اکثریت مشاغل مورد بررسی دارای بیش از یک عامل در حد غیرقابل قبول هستند. اگرچه ریسک فاکتورهای محیطی و شغلی در میان مشاغل مورد ارزیابی به لحاظ تعداد پایین است، اما با توجه به اینکه 33/93% از مشاغل، دارای حداقل یک فاکتور در شرایط احتیاط اند، احتمال افزایش مشکلات بالا بوده و در نتیجه نیازمند پایش مستمر هستند. از این رو، بایستی عملیاتی ساختن اصلاحات به منظور مدیریت بروز اختلالات اسکلتی-عضلانی و حوادث هرچه سریع تر صورت پذیرد.
    کلید واژگان: روش منطقه احتیاط, مخاطره, مطالعه زمان, محیط ایمن, خودروسازی
    Alireza Koohpaei, Mohammad Khandan*, Hamid Reza Arbab
    Automobile manufacturing is one of the most important industries in Iran which their workers are involved with the variant physical activities and accidents. Regard to importance of this industry in viewpoints of national economics and also workers’ safety and compatibility to situations, this study has been conducted to management of identify and assess risk factors process among operational workers of an automobile manufacturer company in Iran. This cross sectional study has been done in production line of an automobile producer in Iran using "Hazard/Caution Zone" method, along with Hierarchal Task Analysis (HTA) and time study after validity study of tools, in 2014. Data analysis illustrated that three factors (1) Using the same motion with little or no variation every few seconds - no other risk factors in %80 of jobs (2) High Hand Force- repetitive motion in %73.33 of jobs (3) Working with the neck bent more than 45° in %46.67 of jobs were in caution zone. Extra studies show each of two first factors is in hazard zone in %6.67 of jobs. Combined data show most of studied jobs have more than one factor at unacceptable level. Environmental and occupational risk factors are low regard to amount but considering %93.33 of studied jobs contains one risk factor at least so, it is likely to increase in problems. Therefore, they need to be monitored continuously. Also, corrective actions should be done as soon to control musculoskeletal disorders and accidents prevalence.
    Keywords: Hazard, Caution Zone Method, Time study, safe environment, Automobile Manufacturing
  • Ali Frozanfar, Mohammad Ramezani, Amin Rahpeyma, Saeedeh Khajehahmadi, Hamid Reza Arbab
    Objective(s)
    Recent investigations show that both proliferation and secretion of macromolecules by cells can be regulated by low level laser therapy (LLLT). The aim of this study was to determine whether LLLT could induce a bio-stimulatory effects on human gingival fibroblasts (HGF3-PI 53). Therefore, the effect of laser irradiation on human gingival cell proliferation and collagen type I gene expression was studied.
    Materials And Methods
    HGF3-PI 53 were cultured in 96-well plate and then irradiated with LLLT gallium-aluminum-arsenide (Ga–Al–As), 810 nm, 50 mW diode laser (energy: 4 J/cm2) for three consecutive days. The cell proliferation was measured on days 1, 2 and 3 after irradiation with LLLT using MTT assay. Real time PCR analysis was utilized on day 3 to evaluate the expression of collagen type I gene.
    Results
    Evaluation of cellular proliferation, one day after laser treatment showed no difference compared to control group. But on days 2 and 3, significant increase in proliferation was observed in the irradiated cell populations in comparison to the control group. Treatment of HGF3-PI 53 by laser resulted in a significant increase in collagen I gene expression on 3 day.
    Conclusion
    The results demonstrated that LLLT stimulated human gingival fibroblast proliferation as well as collagen type I gene expression in vitro.
    Keywords: Collagen type I Human gingival fibroblasts Low level laser therapy
  • Ali Frozanfar, Mohammad Ramezani, Amin Rahpeyma, Saeedeh Khajehahmadi, Hamid Reza Arbab
    Objective(s)
    Recent investigations show that both proliferation and secretion of macromolecules by cells can be regulated by low level laser therapy (LLLT). The aim of this study was to determine whether LLLT could induce a bio-stimulatory effects on human gingival fibroblasts (HGF3-PI 53). Therefore, the effect of laser irradiation on human gingival cell proliferation and collagen type I gene expression was studied.
    Materials And Methods
    HGF3-PI 53 were cultured in 96-well plate and then irradiated with LLLT gallium-aluminum-arsenide (Ga–Al–As), 810 nm, 50 mW diode laser (energy: 4 J/cm2) for three consecutive days. The cell proliferation was measured on days 1, 2 and 3 after irradiation with LLLT using MTT assay. Real time PCR analysis was utilized on day 3 to evaluate the expression of collagen type I gene.
    Results
    Evaluation of cellular proliferation, one day after laser treatment showed no difference compared to control group. But on days 2 and 3, significant increase in proliferation was observed in the irradiated cell populations in comparison to the control group. Treatment of HGF3-PI 53 by laser resulted in a significant increase in collagen I gene expression on 3 day.
    Conclusion
    The results demonstrated that LLLT stimulated human gingival fibroblast proliferation as well as collagen type I gene expression in vitro.
    Keywords: Collagen type I Human gingival fibroblasts Low level laser therapy
  • حمیدرضا ارباب*، زهره عباسی فر
    امروزه آلودگی یکی از مهم ترین چالش های مدیریتی کشورهاست. بر این اساس، تمام کشورها تلاش می کنند تا با وضع قوانین و مقررات در سطح ملی و تنظیم توافق نامه های بین المللی، از گسترش تخریب های زیست محیطی جلوگیری کنند. بدون تردید انتشار آلودگی، تابعی از فرآیند رشد و توسعه اقتصادی است. بیشتر مطالعات انجام شده در این زمینه، وجود یک رابطه U شکل معکوس بین کیفیت محیط زیست و رشد اقتصادی را تایید می کنند. این رابطه در ادبیات اقتصاد محیط زیست به منحنی زیست محیطی کوزنتس یا EKC معروف است. در این مقاله براساس مبانی نظری فنی زیست محیطی کوزنتس، رابطه آلودگی آب و رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته در سال های 2000-1980 بررسی شده است. در الگوی مورد استفاده علاوه بر متغیر درآمد، متغیر جمعیت به عنوان متغیر برون زا در نظر گرفته شده است. در الگوی مورد استفاده از روش داده های تلفیقی استفاده کرده ایم. نتایج نشان می دهد که تمام کشورهای توسعه یافته از نقطه برگشت منحنی عبور کرده اند. به بیان دیگر رابطه آلودگی آب و درآمد سرانه آنها منفی است و با افزایش رشد اقتصادی و درآمد سرانه این کشورها، کیفیت آب بهبود یافته است. سطح درآمد سرانه کشورهای در حال توسعه در نقطه بازگشت فنی کوزنتس 901 دلار بوده است. بررسی آماری نشان می دهد که بسیاری از کشورهای در این گروه هنوز به نقطه برگشت فنی کوزنتس خود نرسیده اند. بنابراین رابطه درآمد ملی سرانه و آلودگی آب مثبت است و با رشد اقتصادی و افزایش درآمد ملی سرانه، سطح آلودگی آب افزایش می یابد.
    کلید واژگان: رشد اقتصادی, کیفیت محیط زیست, منحنی زیست محیطی کوزنتس, آلودگی آب
    Hamidreza Arbab*, Zohreh Abbasifar
    Most studies suggest a form of inverted U relationship between environmental quality and economic growth, entitled as "the environmental Kuzne's curve (EKC)"Given the importance of maintaining environmental quality along with economic growth, this study studies the level of water pollution and economic growth both in developing and developed countries during 2001-1980. Based on theoretical foundations of environmental EKC curve, as in addition to the income variable, the population variable, is also considered as an exogenous variable and the integration method is used for estimating the model. The results indicates that the economic conditions prevailing in both groups of countries are consistent with the EKC. Curve and it this curve. The turning point in developed countries is at 10,622 dollars based on statistical findings, most of the studied countries in this group have crossed the turning point. But as for developing countries, the turning point in this curve is estimated at approximately 901 dollars of national per capita income. Statistical analysis of existing data showed that many countries at this group still have not reached the turning point of the EKC curve and are far from it. Using the results, it seems necessary for the developing countries to adopt more cautious policies to grow and develop their economies, in order to promote the growth of national per capita income, as well as policies to improve quality of water resources, or at least prevent their contamination.
    Keywords: Economic growth, Environmental Quality, Water Pollution, Developing countries, developed countries
سامانه نویسندگان
  • حمیدرضا ارباب
    ارباب، حمیدرضا
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال