hossein ali ghobadi
-
درعرصه ادبیات و سینمای ایران معاصر -کمابیش همانند جریانهای هنری جهانی- عموما ژانرها و رویکردهای هنری با حفظ وجوه تمایز خود زیست میکنند.بویژه فاصله میان رویکردهای عینیت گرایانه(objective) ریالیستی و رهیافتهای ذهنیت گرایانه (subjective) عرفانی، باید ملموس تر باشدچرا که درنگاه اول، پیوند این دو متناقض به نظر می رسد،اما در اخیرا شاهد رخدادهایی هستیم که مرز ژانرهای ادبی و هنری کمرنگ می شودوبرخی متنهای ادبی یافیلمها به سوی بیناژانری حرکت کردهاند.درجریانهای فکری بینالاذهانی جامعه مدرن،شکل گیری بیناژانری افزونتر ازادب و هنر کلاسیک و زمان تسلط رمانتیسم صورت گرفته است ودرمتن ادبی و هنری،مفاهیم یا درونمایهها ومضامین ژانرهای مختلف رقیب،گاه باهم درآمیخته وآشتی کردهاند.درقلمرو فرهنگ،هنر وادب ایران، چنین آثاری ممکن است روابط بینامتنی استوار بامیراث های غنی ایرانی - اسلامی در عالم هنر و ادبیات پیدا کنند و در تراز سرآمدی جای بگیرند. فیلم خورشید مجیدمجیدی با تحولی بارز نسبت به دیگرآثار،واجدچنین ویژگی هایی شده است.مجیدی موفق شدقدسیت وشاخصه های عالم غیب رادر مولفه های ژانر ریالیستی فیلم خود؛بازبتاباند و ممزوج سازد در فضا و درونمایه ای عرفانی بنشاند و با این ترکیب نغز، فیلمی بیناژانری ونوآورانه عرضه کند.مسیله این پژوهش،کاویدن وجوه ظهور این بیناژانریت متمایزوبدیع است که به نظر میرسد بانظریه ها و مبانی تحولات متن پژوهانه دهههای اخیر سازگار باشد.روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است و برمبنای نمادشناسی و باترکیبی از تحلیل گفتمان، نقدژانرونظریه های متن شناختی وبینامتنی،چهارچوب نظری آن شکل گرفته است.چشمانداز نتیجه تحقیق،نشانگرظهور شاخصه های بیناژانری ریالیستی - عرفانی درفیلم خورشیدمجیدمجیدی است و اودر این فیلم توفیق یافت تا واقعیت را با معرفت قدسی و عرفان و محبت باهم در بیامیزدواز حیث درونمایه،نوآوری و ژرفنگری ویژه ای رادر این فیلم به منصه ظهور برساند.کلید واژگان: بیناژانریت, رئالیسم عرفانی, قدسیت, واقعیت, خورشیدIn the field of contemporary Iranian literature and cinema - more or less like the world art currents - genres generally live with their distinctive aspects. Especially the gap between realist and mystical approaches is quite tangible, but in recent decades we have seen events that break the boundaries of genres and some literary texts or films have moved to the inter-genre, which is one of the results of the intersubjective currents of thought in modern society, and in literary and artistic texts, competing concepts or themes are sometimes intertwined and reconciled. Naturally, such works find strong intertextual relations with the rich Iranian-Islamic heritage in the world of art and literature are at the forefront. Obviously, Majidi's film Khorshid has achieved such a feature with a significant change. Majidi succeeded in incorporating seemingly inconsistent genres of realism in mystical works, and with this combination of narcissism, he presented a film in the inter-genre, anti-traditional, unfamiliar, and innovative atmosphere. The purpose of this research is to explore the aspects of the emergence of this innovative inter-genre, which seems to be consistent with the foundations of the textual developments of recent decades. The research method is descriptive-analytical and its theoretical framework has been formed based on genre critique and genre studies. In summary, the perspective of the research results show the emergence of realist-mystical inter-genre features in Majid Majidi's film Khorshid Majidi, and he has succeeded in combining reality with holiness and love and representing his artistry and holism in this film.Keywords: inter-genre, Mystical Realism, Sanctity, reality, khorshid
-
هر یک از فلاسفه دینی و عرفان پژوهان بر اساس دیدگاه خود، مختصاتی برای تجربه عرفانی برشمرده اند. والتر استیس در کتاب «عرفان و فلسفه» هفت ویژگی اساسی بینش وحدانی یا آگاهی وحدت نگر، بی زمانی-بی مکانی، احساس عینیت یا واقعیت، احساس تیمن و صلح و صفا، احساس امری قدسی و حرمت دار و الوهی، متناقض نمایی، و بیان ناپذیری را برای تجربه عرفانی ذکر می کند. دیوان شمس، نمودهایی از تجربیات عرفانی آفاقی و انفسی مولوی را در بر دارد. تجربیات آفاقی مولوی در قالب داستان واره ها و بهاریه های عرفانی، تحولات و دیگرشدگی ها، حماسه های عرفانی، و مواجهات شگفت نمود دارد و در تجربیات انفسی که به واقع، خداوند از زبان مولوی سخن می گوید، مقولاتی چون تفاخر و هشدار، بازخواست و ملامت، ضرورت بازشناسی خویشتن، و شوق و بخشایش قابل مشاهده است. تحلیل و تبیین غزل های هر دسته، مستلزم آگاهی از مبانی نظری عرفان، توجه به ساختار غزل و همچنین اشراف به منظومه ذهنی شاعر است. در این پژوهش که با استفاده از چارچوب نظری هرمنوتیک گادامر صورت پذیرفته، یکی از داستان واره های عرفانی مولوی مورد بررسی قرار گرفته که مولوی در آن با استفاده از رمزواژه «دزد»، نمودهای یکی از تجارب آفاقی خویش را بیان می کند. پژوهش حاضر، ضمن رمزگشایی غزل، با استفاده از دیگر غزلیات دیوان شمس، تمامی ویژگی های مد نظر استیس برای تجربه عرفانی را در آن مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. هم چنین برخی دیگر از ویژگی های تجربه عرفانی همچون برخورداری از کیفیت معرفتی و انفعالی بودن نیز که پژوهشگرانی به جز استیس بدان ها پرداخته اند و غزل مد نظر از آن ها برخوردار است، تببین و واکاوی شده اند.کلید واژگان: دیوان شمس, مولوی, تجربه عرفانی, استیس, رمزMystical experience, as a type of religious experience, has characteristics that each of the religious philosophers and mystics have listed characteristics according to their point of view. Walter Stacey is one of these renowned scholars who in the book Mysticism and Philosophy has seven basic characteristics including monotheistic vision or unifying consciousness, timelessness-impossibility, sense of objectivity or reality, sense of peace and tranquility, sense of holiness and sanctity and divinity, Has mentioned paradoxes, and inexpressibility for mystical experience. Divan-e Shams contains manifestations of Rumi's mystical experiences, including objective and subjective experiences. Rumi's objective experiences have manifested themselves in the form of mystical fables, mystical springs, transformations, mystical epics, and wonderful encounters In her psychic experiences, in which God really speaks in the language of Rumi, categories such as pride and warning, questioning and reproach, the need to recognize oneself, and enthusiasm and forgiveness can be seen. Analysis and explanation of the sonnets of each category requires knowledge of the theoretical foundations of mysticism, attention to the structure and meaning of the sonnet, as well as mastery of the poet's mental system. In this research, one of Rumi's mystical fables has been studied. In this narration, Rumi has used the code "thief" to express the manifestations of one of his objective experiences. The present study, while deciphering this poem using other lyric poems of Divan-e Shams, has discussed all the features considered by Stacey for mystical experience.Keywords: Divan-e Shams, Rumi, mystical experience, Stace, code
-
زمینه و هدف
شاهنامه یکی از مهمترین آثار هویتی و تاریخی ایرانیان است که از ابعاد مختلف اسطوره شناسی، داستانی، بلاغی و سبک شناسی قابل بررسی است. آنچه شاهنامه را از دیگر آثار هم عصرش متمایز میکند، سبک شخصی فردوسی است. در کتب و مقالات بسیاری به سبک خراسانی پرداخته شده اما سبک شخصی فردوسی کمتر مورد توجه بوده است. در این پژوهش برای شناخت سبک فردوسی و درک توانایی او در آفرینش دیالوگها، دو گفتمان متضاد بشر یعنی دعا و نفرین، که از مظاهر بروز عواطف و احساسات آدمی در شرایط و موقعیتهای مختلف است و ریشه در غم و شادی انسان دارد، بررسی شده است.
روش مطالعهاین پژوهش نظری است و به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده است. محدوده و جامعه مورد مطالعه، دو داستان رستم و اسفندیار و کاموس کشانی از شاهنامه فردوسی به کوشش سعید حمیدیان است که نشر قطره آن را منتشر نموده است.
یافته هاگزاره های دعایی در این دو داستان 18 بیت و گزاره های نفرینی 19 بیت است. بدین ترتیب در آغاز، محتوای گزاره های دعایی و نفرینی از میان ابیات استخراج و طبقه بندی شده است. مضمون دعاهای شاهنامه بیشتر طلب شادی و آرامش، غلبه بر دشمنان، آرزوی طول عمر و بهشت است و نفرینها نیز شامل درخواست نابودی دشمنان، نفرین کایناتی و شکوه های نفرین گونه اند. نفرین واقعی که همان درخواست نابودی دشمنان است، در موقعیت خشم و عصبانیت و عموما در صحنه نبرد بروز پیدا میکند ولی نفرین کایناتی و شکوه های نفرین گونه در موقعیت غم و اندوه بروز و ظهور دارند. پس از بررسی محتوایی دعاها و نفرینها، با روش توصیفی - تحلیلی واژه ها، افعال، نحو و الگوی چینش جملات در هر دو نوع از گزاره ها توصیف شده است.
نتیجه گیریفردوسی در چینش اجزای جمله از یک الگوی خاص تبعیت نکرده اما با بررسی و تحلیل داده ها، عبارتهای کلیدی و تکرارشده ای یافت میشود که فردوسی در ترسیم دو موقعیت دعا و نفرین از آنها استفاده کرده است. در گزاره های دعایی، عبارتهای کلیدی و مکرر «بی تو مباد»، «دور بودن از» و «انوشه بدی» دیده میشود و در گزاره های نفرینی عبارت «مه+...+ فعل دعایی+ مه+...(باد)» تکرار شده است. همچنین در این پژوهش مشخص شده است که کنایه در دعا و نفرین بعنوان پررنگترین آرایه ادبی موجب بلاغت بیشتر گزاره های دعایی و نفرینی است.
کلید واژگان: دعا, نفرین, رستم و اسفندیار, کاموس کشانی, نحوJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:14 Issue: 68, 2022, PP 117 -131BACKGROUND AND OBJECTIVESShahnameh is one of the most important identity and historical works of Iranians that can be studied from different aspects of mythology, fiction, rhetoric and stylistics. What distinguishes Shahnameh from other works of all times is Ferdowsi"s personal style. In many books and articles, Khorasani style has been discussed, but Ferdowsi"s personal style has received less attention. In this study, in order to understand Ferdowsi"s style and understand his ability to create dialogues, two opposing human discourses, namely prayer and curse, which are manifestations of human emotions and feelings in different situations and situations and are rooted in human sadness and happiness, have been studied.
METHODOLOGYThis research is theoretical and has been done in a descriptive-analytical manner. The study area and society are two stories by Rostam and Esfandiar and Kamus Keshani from Ferdowsi"s Shahnameh by Saeed Hamidian, which was published by Qatreh Publishing.
FINDINGSThe prayer propositions in these two stories are 18 bits and the curse propositions are 19 bits. Thus, in the beginning, the content of prayer and cursing propositions is extracted and classified from the verses. The theme of the Shahnameh"s prayers is more seeking happiness and peace, overcoming enemies, longing for heaven and paradise, and curses include calling for the destruction of enemies, cosmic curses, and cursed glories. The real curse, which is the request to destroy the enemies, occurs in a state of rage and anger, and generally on the battlefield, but the curses of the universe and cursed glories appear in a state of sorrow. After examining the content of prayers and curses, the descriptive-analytical method of words, verbs, syntax and sentence arrangement patterns in both types of propositions are described.
CONCLUSIONFerdowsi did not follow a specific pattern in the arrangement of sentence components, but by examining and analyzing the data, key and repeated phrases are found that Ferdowsi has used in drawing the two situations of prayer and curse. In the prayer propositions, the key and frequent phrases "without you", "being away from" and "bad luck" are seen, and in the cursed propositions, the phrase "may + ... + prayer verb + may + ... (Wind) »is repeated. Also, in this research, it has been determined that the irony in prayer and curse, as the most colorful literary array, causes more rhetoric of prayer and curse propositions.
Keywords: Prayer, Curse, Rostam, Esfandiar, Kamus Keshani, Synta -
هدف
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتقای جان به عنوان ابزاری برای ارتقای شادی درونی و پایدار مبتنی بر آموزه های مولانا، انجام گرفته است.
مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه اسنادی و کتابخانه ای است که به شیوه توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر دفاتر مثنوی معنوی، انجام گرفته است.
یافته هاحاکی از آن است که از منظر مولانا، جان پدیده ای درونی، ذو مراتب، از جنس هشیاری و آگاهی است و همچنین جان سرچشمه شادی است لذا به میزان عبور از جان ها و یا همان هشیاری های سطح پایین تر و دستیابی به هشیاری سطح برتر و جان اصیل می توانیم شادی اصیل را ارتقاء دهیم.
نتیجه گیریبه اذعان روانشناسی مثبت گرا و نتایج پژوهش های مرتبط، شادی های بیرونی حاصل از کامیابی ها و موفقیت های مادی، گذرا و ناپایدار هستند لذا به نظر می رسد توجه به آموزه های مبتنی بر ابعاد درونی و معنوی مانند عرفان و تصوف در سنت فرهنگی اسلام، برای ارتقاء شادی و همچنین تثبیت و پایداری آن لازم به نظر می رسد.چنانچه شادی مدنظر مولانا، شادی جان و پدیده ای معنوی و درونی است که به سان شادی های ناشی از دستاوردهای بیرونی، گذرا نیست و از آنجا که جان انسان ذومراتب است، متناسب با ارتقای جان، شادی اصیل درونی افزایش می یابد.
کلید واژگان: جان, شادی, مثنوی معنوی, مولاناPurposeThe present study aimed to investigate the promotion of life as a tool to promote inner and lasting happiness based on the teachings of Rumi.
Materials and MethodsThe present study is a documentary and library study that has been done in a descriptive-analytical manner and based on the books of Masnavi Manavi.
FindingsIt indicates that from Rumi's point of view, the soul is an internal phenomenon, hierarchically, of the nature of consciousness and awareness, and also the soul is the source of happiness. Superior level awareness and genuine soul can promote genuine happiness.
ConclusionAccording to positivist psychology and the results of related research, external joys resulting from material success are temporary and unstable, so it seems to pay attention to teachings based on internal and spiritual dimensions such as mysticism and Sufism in The cultural tradition of Islam seems to be necessary for the promotion of happiness as well as its stabilization and stability. Man is hierarchical, in proportion to the upliftment of the soul, the genuine inner joy increases.
Keywords: Jan, Shadi, Masnavi Manavi, Rumi -
نشریه مطالعات نقد ادبی، پیاپی 42 (بهار 1395)، صص 109 -138
رابطه ادبیات و اجتماع، پیوندی دو سویه است، به گواهی سرشت و سرنوشت ژانر ادبی رمان در بیان ژانرها و قالب های ادبی، رمان بیش از دیگر پدیده های ادبی با اجتماع گره خورده است، از میان عناصر داستانی، درون مایه و شخصیت پردازی ظرفیتی بیشتر برای انعکاس وضعیت اجتماع در اثر دارند، برهمین اساس، در این جستار کوشش شده است دو رمان مشهور فارسی و عربی از حیث انعکاس درون مایه متاثر از جنگ جهانی دوم و شیوه شخصیت پردازی بررسی و تحلیل شوند. در این مقاله رمان «المصابیح الزرق» نوشته"حنا مینه"رمان نویس مشهور سوری و رمان «سووشون» نوشته"سیمین دانشور"رمان نویس مشهور ایرانی، از منظر تاثیر استعمار بر دو جامعه ایران و سوریه بررسی و کوشش شده است با بهره گیری از نظریه تحلیل گفتمان فرکلاف به تحلیل آنها پرداخته شده شباهت ها و تفاوت های آنها بیان شوند. نتیجه بررسی های انجام شده نشان می دهد که پیامدهای هجوم استعمار به این دو سرزمین و بازتاب های آن مشابهتهای فراوان با یکدیگر داشته است و تفاوتها اندک است که در این مقاله به هر دو جنبه پرداخته شده است.
کلید واژگان: رمان المصابیح الزرق, رمان سوشون, عناصر داستان, جنگ جهانی دوم, تحلیل گفتمانThe relationship between literature and society, is bidirectional link, to certify the nature and fate of the literary genre of the novel effect on the literary genres and literary forms. Novel is tied to the society more than other literary forms. Theme and characterization have the greatest role in the reflection of the society situations; therefore, in this article we have tried to analyze the reflection of World War II on theme and characterization. In this paper, the novel Almasabih Alzorq by the famous contemporary Syrian novelist, Hanna Mine and Savashoon by the famous Iranian novelist, Simin Daneshvar from the perspective of the impact of colonialism on both Iranian and Syrian societies have been reviewed. We have tried to analyze these two novels by using the theory of discourse analysis by Fairclough. The similarities and differences between these two novels were evaluated and examined. This led to the conclusion that both novels bear more similarities rather than differences in the colonialism attack and its reflections on Iran and Syria.
Keywords: Savashoon novel, Almasabih Alzorq novel, elements of fiction, World War II, Discourse Analysis -
یکی از اهداف مطالعات تطبیقی ادبی، جست وجوی نمونه های «حقیقت» انسانی است که به صورت کهن الگوها در ادبیات همه ملت ها در همه زمان ها آشکار شده است. در این مقاله، نگارندگان با بهره گیری از مکتب آمریکایی (بین المللی) مطالعات تطبیقی ادبی، به مقایسه کهن الگویی عشق رمانتیک در قصه فرانسوی «تریستان و ایزولت» و قصه ایرانی «خورشیدشاه و مه پری» در رمانس حماسی سمک عیار می پردازند. بدین منظور ابتدا به تعریف کهن الگوهای مادر و پدر، آنیما و آنیموس، مفاهیم خودآگاه و ناخودآگاه، خودآگاه و ناخودآگاه جمعی و مردانگی و زنانگی در روان شناسی یونگی می پردازیم. سپس مفهوم فرآیند «فردیت» که مبتنی بر ایجاد تسلط فرد بر خودآگاه و ناخودآگاه خویش است را توضیح داده و نشان می دهیم که با توجه به وجود ناخودآگاه زنانه (آنیما) در مرد و ناخودآگاه مردانه (آنیموس) در زن، قصه عشق رمانتیک با فرآیند فردیت در انسان تطبیق دارد. نگارندگان ضمن بیان پیرنگ کلی دو قصه عاشقانه مورد بحث، به تعبیر کهن الگویی یونگی عناصری چون شاه، ملکه، قهرمان مرد، جادوگران و معشوق پرداخته و نقش نمادین و روان شناختی آن ها را در هر دو قصه توضیح می دهند. آن گاه به مطالعه تطبیقی شخصیت ها، کارکردها و حوادث هر قصه پرداخته و ضمن بیان تفاوت ها و شباهت های آن ها، به تجزیه و تحلیل فرآیند عشق رمانتیک در هریک از قصه ها و مقایسه تحلیلی آن ها با یکدیگر می پردازند.
این مطالعه تطبیقی قصد دارد به این سوال پاسخ دهد که چرا عشق رمانتیک در قصه فرانسه عصر مدرن به مرگ و تراژدی منجر می شود، اما در قصه ایران پیش از اسلام به وصال عشاق می انجامد.
کلید واژگان: سمک عیار, تریستان و ایزولت, عشق رمانتیک, نقد کهن الگویی, مطالعه تطبیقی ادبیOne goal of comparative studies of literature is to search for the human “truth” that has appeared as archetypes in the literature of all nations and all times. In this paper، the author draws an archetypal comparison of romantic love in the French story of «Tristan and Iseult» and the Iranian epic romance «Samak-e-‘Ayyar». It starts with explaining the Jungian concepts of mother and father archetypes، anima and animus، conscious and unconscious، as well as collective conscious and unconscious. Since individuation process in the Jungian psychology has to do with the connection between the conscious and unconscious، the tale romantic love could be seen as individuation process in which each lover seeks to connect to his/her anima (feminine unconscious) and animus (masculine unconscious)، based on his/her gender. After providing a synopsis of each story، the author explains the archetypal roles and symbolic meanings of kings، queens، heroes، witches، and princesses in each story using Marie-Louise Von Franz’s methodology for the interpretations of fairy tales. It then compares romantic love in each story by analyzing its characters، functions، and events، and explaining its similarities and differences. Since archetypal literary analysis reveals the attitude، outlook، and behaviors of the people that the myths are originated among them، this comparative study aims to answer to a rather broad question: How is it that in the French story of the 12th century، romantic love ends with death and tragedy; however، in the pre-Islamic Iranian tale، it ends with the union of lovers?Keywords: Samak, e, Ayyar, Tristan, Iseult, Romantic love, Archetypal literary criticism -
یکی از مهم ترین عناصر مورد بحث در تاریخ تصوف و عرفان اسلامی، موسیقی و سماع است که از بدو شکل گیری این نهضت تا دوران شکوفایی و در نهایت، ساختار کنونی آن، موضوع موسیقی، سماع و رابطه آن با سلوک معنوی بوده است که مورد تحلیل و بررسی و نقد واقع شده و به صورت گسترده ای در ترازوی امر و نهی، تایید و تکذیب و نیز انفعال قرار گرفته است. در این میان، مولوی با رویکردی نزدیک به اصحاب سکر و با خوانشی مویدانه و تبلیغی، از این موضوع به عنوان یکی از مهم ترین ارکان سلوک و سیر الی الله یاد می کند.
در فرهنگ اروپای قرن نوزدهم، نیچه با قرائتی خاص از مفهوم تعالی و حرکت تکامل انسانی، به عنوان فیلسوفی شرق زده، در تلاش برای نجات انسان از غربت و بحران بی خدایی برخاسته از ضعف کلیسا عنصر موسیقی را اصلی مهم در تکامل انسانی و نجات وی برمی شمرد که با نگرش مولوی در خویشاوندی و همسویی نزدیک قرار می گیرد. الگوواره های مشترک اندیشگانی این دو متفکر در مواردی مشتمل بر: الف. آشنایی، هم ذات پنداری و منشا جوشش؛ ب. ارتباط آن با موسیقی ازلی و نوای کائنات؛ ج. ایجاد صفای دل و تزکیه نفس؛ د. ارتباط موسیقی و زبان؛ . ارتباط آن با مفهوم شور و وجد و اندیشه «آری گویی»، این نتیجه را در بر دارد که خوانش این دو متفکر در منشا، هستی، کارکرد و نتیجه برآمده از مفهوم موسیقی، عموما همساز با یکدیگر به نظر می رسد و دارای همسانی و پیوند ماهوی است.
کلید واژگان: ادبیات تطبیقی, موسیقی, مولوی, نیچهMusic and Sama are amongst the most discussed elements in the history of Islamic mysticism and sufism. Rumi’s standing on this subject was close to the intoxicated sufis. He favoured it، promoted it and believed it to be one of the main pillars of the mystic path and journey to Allah. In the cultural sphere of the 19th-century Europe، Nietzsche، influenced by the East، and having a unique way of looking at the concept of excellence and human movement towards evolution، in order to save the alienated human kind who due to the weakness of the church has forgotten the God، brings in music as a principle in human evolution and salvation، which is very close to the Rumi’s idea of music. The two thinkers share paradigms of thought in a) familiarity، identification and the origins of thought، b) the relation of music to the eternal song of the universe، c) music as a way to catharsis and soul purification، d) the relation between music and language، and e) the relation of music to passion and ecstasy and the Nietzschean idea of affirmation. All these lead us to the conclusion that the two thinkers had very close، and sometimes، matching ideas about the origin، existence، function، and effects of music، yielding to a substantive connection.Keywords: Comparative literature, Music, Rumi, Nietzsche -
Based on dialogism and according to the concept of otherness in Bakhtin's theories, the originality of a novel lies in its Heteroglossia; thus, the language of novel has not only a dialogic interaction with other languages that have originated in diverse social ideologies; but also an intertextual relationship with the language of other texts that have found their way into the novel. Therefore, female authors in their feminine writing create a double-voiced discourse and expose a feminine voice through Heteroglossia. The present paper investigates the manifestations of dialogism in I’ll turn off the lights by Zoya Pirzad and Memory in the Flesh by Ahlam Mosteghanemi with a descriptive-analytic approach based on the American school of comparative literature. Despite differences in their narrative strategies, these two authors, in their feminine writing, pay much attention to the issue of language and its place in the novel and based on their own stylistic features, represent various forms of other languages in their novels differently; thence, the double-voiced discourse represents the view of feminine authors at three different levels. While Pirzad pays much attention to the linguistic failure of hegemony in literature and the creation of a heterogeneous world of language, Mosteghanemi casts a critical look at the issue of gender.Keywords: comparative literature, Mikhail Bakhtin, Heteroglossia, Pirzad, Mosteghanemi
-
ز میان آثار گوناگون ادبی که در طول عمر تمدن های دیرپا و طی سده ها پدید می آیند، تعدادی اندک قابلیت ماندگاری در تاریخ ادب و فرهنگ جهانی را می یابند. از همان ها نیز تنها آثاری انگشت شمار با جاودان شدن در ذهن و حافظه مردمان بختیار می شوند. شاید بتوان گفت، دربرداشتن دغدغه های مشترک بشری، یکی از اسباب ماندگاری هر اثر ادبی یا هنری است؛ هرچه اثر ادبی بیشتر به مسائل و مشترکات یا ذهنیات و رنج های انسانی بپردازد، مخاطبانی بیشتر با آن احساس همذات پنداری پیدا می کنند و «حرف دل» خویش را در آن می یابند. بی گمان «گلستان سعدی» را می توان در زمره این آثار به شمار آورد.
این پژوهش، گلستان سعدی را به لحاظ مسائل و دغدغه هایی که انسان معاصر نیز با آنها دست به گریبان است، بازخوانی می کند. از آن جایی که راهبردها و راهکارهای سعدی بر تجربیات انسان شناسانه و ساحت های متعالی ذوق و فکر و مخاطب محوری وی استوار است، در بسیاری مواضع هنوز هم راهگشای امروزیان به نظر می رسد و این رمز مانایی گلستان است.
این پژوهش، به شیوه توصیفی تحلیلی و با تکیه بر رهیافت هرمنوتیک، کوشیده است، نگاه سعدی به دغدغه ها و بحران های فردی و اجتماعی و نیز راه های برون رفت از آنها را واکاوی نماید. مطابق نتایج این پژوهش بخش اعظم بیانات سعدی در گلستان، مبتنی بر نگاه انسان شناختی او و ناظر بر حل بحران ها و اضطراب های وجودی(اگزیستانسیال) جامعه انسانی است، از این رو، آموزه های او با گذر از محدوده زمانی و مکانی عمدتا می تواند پاسخگوی رنج ها و چالش های انسان معاصر نیز باشد.
کلید واژگان: اضطراب و بحران, انسان معاصر, پیام سعدی, گلستانOf the various literary works، which have come to exist during the centuries and civilizations، few are capable of remaining in the universal history of literature and culture. Also among these few، only finger trip has become immortal on the people''s mind and memory. One might conclude that having joint humanistic concerns is a cause for the immortality of any work of art or literature. The more a literary work deals with commons، questions، subjectivities and human pains، more people will find their own feelings and «their heart word» in it. Undoubtedly، «Saadi’s Golestan» can be considered one of such works. The present study reconsiders Saadi’s Golestan in terms of anxieties and concerns that contemporary human beings are encountered with. Since Saadi’s strategies and techniques are based on his humanitarian experiences، wisdom and high qualities of genius، intellect and attention to readers، in many situations، it appears to be a solution for the contemporary human problems، and this is the secret to the Golestan’s durability. The research، using descriptive–analytic method and through an inter-textual and induction approach، tries to explain Saadi''s humanitarian views and his strategies and techniques to respond to the contemporary human pains and challenges. According to the outcomes of the research، a great part of Saadi''s sayings in Golestan is based on his humanistic views and his solutions to the social and spiritual (existential) anxieties and crises. Therefore، his teachings، surpassing the place and time، often can be a healing to the contemporary human''s sufferings and a solution for his ongoing challenges.Keywords: Saadi's Messages, Contemporary Human, Anxieties, Challenges, Golestan -
پژوهش حاضر با استفاده از نظریات متفکرانی هم چون وسنو، کالینز، باختین، معدل و با کمک روش سه سطحی فرکلاف، به تحلیل گفتمان سیاسی تنگسیر صادق چوبک پرداخته است. پرسش تحقیق حاضر، آن است که چگونه می توان این اثر را در نظم گفتمان سیاسی، به مثابه گفتمان، تلقی نمود و محتوای این گفتمان، چه گونه، شکل گرفته است؟ در این راستا، پس از تحلیل سطوح توصیفی و تفسیری گفتمان سیاسی آن، با تاکید بر فرضیه های پنج گانه، به مطالعه ی عوامل تاثیرگذار بر محتوای گفتمان مذکور پرداخته شده است. مهم ترین یافته های این پژوهش حاکی از آن است که براساس افق اجتماعی سال های نخستین دهه ی چهل، مبارزه به گفتمان حاکم، در دستور کار نویسنده قرار داشته است. این اثر ادبی، نه تنها در تقابل گفت وگویی با گفتمان حاکم، بلکه در گفت وگو با سایر گفتمان های موجود آن زمانه، شکل گرفته است. جهان اید ئولوژیکی حاکم بر آن دوران و منافع گروه ها و گفتمان های رقیب، به محتوای تنگسیر، جهت گیری خاصی داده است و به همین دلیل، کم ترین اثر را از سرمایه ی فرهنگی چوبک پذیرفته است، و برخلاف اغلب آثار وی، اثری متعهدانه و کاملا سیاسی، قلمداد می شود.
کلید واژگان: تنگسیر, چوبک, تحلیل گفتمان, ادبیات داستانی سیاسی, وسنو, باختین, فرکلاف, کالینز, معدلThis study uses the theories of thinkers such as Wuthnow, Collins, Bakhtin, and Moadel, and three level method of Fairclugh, has analyzed political discourse of Tangseer written by Sadiq chubak. The question of present study is that how Tangseer can be considered in the order of political discourse, as a discourse?, and how has formed the content of this discourse? In this regard, after analysis of description, and interpretation levels of Tangseer’s political discourse and with emphasis on five hypotheses, affecting factors on its content has been studied. The most important findings of this study suggest that according to horizon of 1960’s first years, struggle with dominant discourse, has been on the agenda of the author. This literary work, is not only in dialogical opposition of dominant discourse, but also has formed in dialogue with the other discourses in that time. dominant ideological world at that time, and interests of groups & competing discourses, has made content of Tangseer as special. therefore, it has been effected at least of chubak’ cultural capital, and Unlike most of his works, it is a commitment and political work.Keywords: Tngseer, Chubak, Discourse analysis, Political literature, Wuthnow, Bakhtin, Fairclugh, Collins, Moadel -
کودتای 28 مرداد 1332به عنوان نقطه عطفی از لحاظ اسطوره گرایی در ادبیات داستانی معاصر ایران به شمار می رود. نویسندگان این دوره از بیان صریح و رئالیستی دوره قبل فاصله می گیرند و به بیان نمادین و مبهم روی می آورند. از آنجا که اسطوره را به دلیل گستردگی و سیال بودن آن می توان در موقعیت های مختلف بازآفرینی کرد و نیز به دلیل وجوه زیبایی شناسانه اش، نویسندگان با مراجعه به آن می خواستند داستان را غنی و پرورده سازند. داستان های «ملکوت» از بهرام صادقی و «یکلیا و تنهایی او» نوشته تقی مدرسی شاخص ترین آثار نماینده جریان اسطوره گرایی در سال های بعد از کودتا هستند. در این دو داستان، فضای یاس و شکست بعد از کودتا، از طریق طرح کلان اسطوره های آفرینش، هبوط، آخرالزمان و انعکاس آن به کمک بازآفرینی شخصیت ها، فضاها و روایات اسطوره ای مذهبی عهد عتیق و ایجاد تغییر در ساختار روایات منشا، به گونه ای که در نهایت شیطان و نیروی شیطانی بر نیروهای الهی پیروز می شوند، نمود پیدا کرده است. مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و نقد اسطوره ای و تحلیل بینامتنی، به تحلیل ادبیت اسطوره ای، چگونگی بازتاب اسطوره و نیز کیفیت اثرگذاری کودتا در انعکاس اسطوره در این دو اثر ادبی می پردازد.
کلید واژگان: بهرام صادقی, تقی مدرسی, ملکوت, یکلیا و تنهایی او, کودتای 28 مرداد, بینامتنیت, نقد اسطورهای28 Mordad 1332 AH (19 August 1953) coup is numerated as a turning point from a mythological aspect in the contemporary fictional literature of Iran that made the writers of the period use myth in their stories. In this period، writers distanced themselves from obvious and realistic expression and began to use symbolic and ambiguous expression. As myth can be recreated in different situations due to its vast scope and fluidity، and for its aesthetical aspects، writers by referring to it intended to make their stories rich and perpetual. Moreover، with such horrible atmosphere in the society، that group of writers who wanted to avoid obvious expression embarked on myth. Malakout by Bahram Sadeghi and Yakolia va Tanhaei ‘Ou written by Taqi Modarresi are the major works that represented the trend of using myths in the years following the coup. In these two stories، the gloomy and hopeless atmosphere after the coup has been reflected by recreating the mythological and religious characters، settings and narrations of the ancient time. The present article، by using descriptive-analytic method and mythological and intertextual criticism، analyses the mythological literariness and quality of reflecting myth in these two literary works which have been affected by the 28 Mordad coup.
-
از مهم ترین مباحثی که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان زبان شناس قرار گرفته است، تاثیر نظام اندیشگانی بر جامعه نشانه ها و رابطه ذهن و قراردادهای زبانی است. اهمیت این رابطه در نگرش های تطبیقی جلوه بیشتری می یابد و در نهایت، پژوهشگران با بررسی و تحلیل تطبیقی طرح واره های اصلی ذهن چند متفکر و هنرمند، به استفاده همسو و تا حدودی مشترک نشانه های زبانی آنان دست یافته اند. مولانا و نیچه متفکرانی هستند که نخست، نظام اندیشگانی خویش را با زبان شعر و سپس با جامعه نمادها و سمبل ها بیان داشته اند و دیگر این که در شناخت خود از هستی، انسان، حقیقت، اخلاق و زندگی با یکدیگر اشتراکاتی دارند؛ بنابراین با توجه به مفاهیم یاد شده، هر دو از جامعه نشانه ها و رمزگان خویشاوند و همسو بهره مند می باشند.
این جستار درصدد آن است تا میزان زیست مایه های معرفت شناختی و بن لایه های حرکت استعلایی انسانی را در نگرش مولانا و نیچه، با توجه به روایت های تمثیلی آنان، مورد بررسی قرار دهد؛ بنابراین در این راستا، به بررسی سه نماد برجسته «شتر»، «شیر» و «کودک» در حوزه اندیشه نیچه و مولانا، به عنوان مراحل تکون، صیرورت و تعالی انسانی پرداخته و این نتیجه حاصل شده است که هستی شناسی مشترک هر دو، منتج به کاربرد نشانه های ذکر شده در توصیف مراحل سلوک و تعالی انسانی است؛ اما تمایز آنان در مقصد شناسی، به چینش متفاوت این نشانه ها منتج خواهد شد.
کلید واژگان: نماد, تمثیل, شتر, شیر, کودک, مولوی, نیچهAn important subject in the field of linguistics is the impact of one thought system on the community of lingual symbols. The relationship between mind and language conventions has long been of interest to linguists. The importance of this relationship becomes more prominent in comparative approaches where, through comparative study and analysis of the main schemas of the ideas of several thinkers or artists, the researcher traces the consistent and common use of linguistic symbols.In the hermeneutic analysis of the works of Mowlana Jalal ad-Din Mohammad Rumi, the interpretation of symbols, analogy and codes governing his mind and language is a major research interest. One of the most important branches among these researches concerns the kinship of Mowlana’s language codes with other thinkers and artists.On the other hand, Nietzsche, as a transcendental thinker, tries to use a symbolic language in explaining his thinking system. Due to his familiarity with the culture and literature of the East and the essential sameness of some of his principles with Mowlana’s transcendental approaches about the existence, morality, art, etc., Nietzsche achieves a set of symbols common with Rumi, which forms a shared language between the two thinkers.Keywords: Symbol, Allegory, Code, Lion, Camel, Child -
از مشخصه های بارز سینمای معترض موج نو در سال های پیش از انقلاب، بیان هویت ملی در اعتراض به بحران هویت است. مسئله پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های هویت ملی و بحران هویت در آثار منتخب بهرام بیضایی، از فیلمسازان شاخص سینمای موج نو، از دیدگاه جامعه شناختی است. بنابراین، پس از بررسی وضعیت هویت ملی و ابعاد و مولفه های آن، از دیدگاه جامعه شناسی هنر، عناصر تکرار شونده مرتبط با هویت در سه فیلم رگبار، غریبه و مه و چریکه تارا جست وجو شده است. در این پژوهش، از روش تحلیل محتوا و شیوه نقد برون نگر استفاده کرده ایم. مقوله هایی که بررسی کرده ایم شامل ابعاد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، جغرافیایی، و تاریخی هویت ملی است. در پایان، مشخص شد که فیلمساز کشف هویت تاریخی و گذشته فرهنگی را بر تمامی ابعاد دیگر هویت ملی، یعنی ابعاد سیاسی و جغرافیایی، ارجح می داند. انسان آرمانی از نظر فیلمساز انسانی است با هویت مدرن که از راهکارهای خردمندانه سنت استفاده می کند.
کلید واژگان: بهرام بیضایی, جامعه شناسی, سینمای موج نو, هویت ملیIn the case of the crisis of identity، one of the obvious emblems of the objecting new wave in cinema before the Islamic revolution is to express the national identity. In this study the problem is to recognize the components of national identity in Bahram Beyzaie works. introducing the concept of identity، it’s dimensions and components the ingredients of identity is searched in three main films of Beyzaie named as: Ragbar، Qaribeh va Meh، Cherike-ye Tara. Content analysis and extrovert analysis is used in this way. The facts exposed in study are social، cultural، political and geographical facts. the historical national identity is the most central instances taken into account. The results show that Beyzaie prefers to detect the cultural and historical identity On to the other aspects such as political or geographical identities. It seems that he believes in attaining a modern identity through the intellectual implements of tradition. After analyzing Bahram Beizay’s movies this conclusion comes to us that identity belongs to meaning and meaning is a percept that can be made، this is the effort he puts in his movies. This research is done on 3 of Bahram Beizay’d movies made in the years 50،53 and 57، the purpose of this paper is identifying the dimensions and components of national identity in his works. In this research this has come to view that in all three films “the problem of identity”، are of the repetitive elements and the main meaning of Beizay’s movies is the identity crisis. But the quantity and type of this tendency is various in different times. In Fact heroes in his films tent to understand their identity as the time passes and in the last movie، which was mad in 1357 in time with the victory of Iran’s Islamic revolution، the heroin Tara achieves a full and perfect identity. In the film Ragbar the director pays most of his attention to the cultural and political dimensions of national identity and the geographical، historical and social dimensions are of less importance. The director declares his dissatisfaction to the political system and the ruling power of the country but he also shows his attachments to culture، society and geography. In the movie Gharibeo meh the director shows nothing but a small amount of attention to national and political identity and only social and historical identity are of importance to him. In this movie the director has a critical point of view to historical identity and the worry of finding a social identity is highly apparent in the movie. In the movie Charike Tara Attentions was paid to all the dimensions of national identity except the political one. In this movie attachment to historical identity is more that before and also cultural and geographical identity is of importance. In an overall deduction، it seems that the director after his primary protests to imposed political identity in the movie Ragbar decides to pay no more unnecessary attention to the ruling system، and instead shows the importance of the cultural identity to his audience and encouraging them to search for their historical identity. The director knows the reason for crisis in other aspects of identity to be because of the society not being award of their own historical and cultural identity. In his movies he knows self awareness، the feel of belonging and being attached to values، beliefs، signs and national myths and knowledge of Iran’s geography and cultural heritage to be of great importance and the way to salvationKeywords: Sociology, national identity, Iranian New Wave, Bahram Beyzaie -
مهمترین ویژگی اسطوره ها، قداست و جستجوی ازلیت در قالب روایت است، که طی آن، ضمیر ناخودآگاه و رویای جمعی بشر با زبانی زیبا و برپایه ادبیت (literariness) بازنمایی می شود. اصولا اسطوره ها بر پایه فطرت آدمیان شکل می گیرند و در هر دوره سیلانی دارند و در ذهن و زبان مردم جاری می شوند. از این روی باید اسطوره را فصل جدایی ناپذیر ادبیات دانست. تجلی اسطوره در عرصه ادبیات دو گونه رخ می دهد: گاه، به صورت پاره روایت یا عبارت، جوهره یا مفهوم اسطوره منتقل می شود. قسم دیگر این ظهور، بر مبنای جوشش طبیعی اسطوره است که ذهن خلاق ادیب طراز اول با آن ارتباط برقرار می کند و به صورت روایت و یا آفرینش اسطوره، در متن جلوه می کند. در این صورت ادیب و هنرمند، موضوع متن را از حالت هنجار و متعارف خارج کرده، به آن جنبه ماورایی می دهد تا اسطوره بیافریند. گونه دوم یعنی آفرینش اسطوره در عرصه تاریخ ادبیات فارسی در شعر نوابغی چون فردوسی، مولوی، حافظ و دیگران درخور مشاهده است و پس از قرن هشتم، در ادبیات فارسی پس از حافظ کم رنگ و کم مایه می شود. در پژوهش حاضر دلایل فرود و کم رنگ شدن اسطوره در این برهه از تاریخ ادبیات فارسی، بازکاویده شده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و برپایه چهارچوب نظری رهیافت تحلیل گفتمان استنباط صورت خواهد گرفت که با توجه به بافت موقعیت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و پیوند آن با موقعیت ادبی این دوره، مساله تحقیق کاویده و تحلیل می شود. اجمالا نتیجه تحقیق نشان می دهد که در این دوره، به دلیل تحولات سیاسی- اجتماعی، تهاجم مغول و پس از آن تیموریان و نبردهای مذهبی صفویان، از بین رفتن مراکز فرهنگی – علمی و مهاجرت اهل دانش و فرهنگ به هند، گسست از سنت شعر فارسی، افت نشاط و ذوق پروری در جامعه عصر صفوی، عامیانه شدن ادبیات و دور شدن از هنر ناب ادبی، کاربرد اسطوره در ادبیات کم رنگ شد، این ویژگی در درونمایه و محتوای اشعار این دوره درخور بررسی است.
کلید واژگان: اسطوره, تداوم اسطوره, شعر فارسی پس از حافظ, حماسه های ملی, شعر دوره صفویThe most important features of the public myths are sanctity and eternity in the form of narrative which are presented through a nice language. Myth in literature has been manifested in two different ways. In its first form it is partially narrative and in its second form it emerges by the intuitive knowledge of the poets. The creative minds of the great literary figures interact with their wisdom and produce the stories. After great poets like Ferdowsi, Moulavi and Hafez, such kind of myth in Persian language has been less produced. In this study the reasons behind such reduction has been investigated. A descriptive and discourse approach within a theoretical framework has been used in this study. Also cultural, political and social reasons of this reduction have been reviewed. These reasons mainly can be due to Mongal invasion, the Safavid religious disputes, lack of cultural and scientific centers and finally the immigration of noble people to India. It is worth mentioning that the effects of myth on other aspects of human life like culture, art, architecture and painting can be traced which shows the transferable nature of myth.Keywords: Myth, Persian Poetry after Hafez, Sanctity, Eternity -
«نقد و تحلیل» آثاری که به نحوی با مباحث و سرفصل های دروس دانشگاهی تناظر و تناسب دارند، از موثرترین کوشش های علمی دانشگاهی می تواند به شمار آید و از مصادیق بارز اثربخشی نقد ادبی است که برای جامعه فعال علمی یک ضرورت محسوب می شود.
این «نقد و بررسی ها»، افزون بر آشکارکردن ظرفیت ها، نقاط قوت و کاستی های یک اثر و نشاط فضای علمی را به همراه خواهد داشت. موضوع این نوشتار نقد و تحلیل کتاب پیکرگردانی در اساطیر، تالیف منصور رستگار فسایی، چاپ دوم، 1388، از انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است.
جستار حاضر نخست، این کتاب را معرفی سپس، پاره ای از ظرفیت ها و نقاط قوت آن را تحلیل می کند. در بخش دوم، به بررسی و نقد کاستی های کتاب می پردازد و پیشنهادهایی را عرضه می دارد که با لحاظ داشتن آن ها ساختار و محتوای کتاب به کمال نزدیک تر می شود و رویکردها، استنباط ها، و مباحث آن از اتقان بیش تری برخوردار می شود.
کلید واژگان: نقد و تحلیل, اسطوره های ایرانی, پیکرگردانی, پیکرگردانی در اساطیرOne of the effective scientific and academic attempts is to review the works which are، in a way، compatible with academic courses and topics. Book review is a must for the dynamic scientific community، and is also a clear example of the effectiveness of literary criticism. Such reviews reveal the capacities، strengths and weaknesses of a certain work and، thereby، refresh the scientific atmosphere. The present paper is a review of the second edition of the book Metamorphosis in Myth by Dr. Mansour Rastgar Fasa’i، published by the Institute for Humanities and Cultural Studies Publication in 2009. In the first section of the paper، the book is introduced، and some of its capacities and strengths are discussed. The second section deals with its weaknesses. Some suggestions are presented to improve the structure and content of the book and to enrich its approaches، presumptions and discussions.Keywords: Review, Iranian Myths, Metamorphosis, Metamorphosis in Myths -
اسطورهشناسان برای ریخت شناسی سفرقهرمان الگوهای مختلفی طراحی کرده اند که معتقد به قابلیت انطباق این الگوها بر انواع متون ادبی و نمایشی هستند. سوال این پژوهش میزان انطباق الگوی سفرقهرمان بر دو اثر ادبی و سینمایی است که شباهت های محتوایی زیادی با یکدیگر دارند. هدف، تطبیق حماسه گیلگمش، متعلق به ادبیات اساطیری، و فیلم گوزن ها، مربوط به سینمای موج نو ایران، با الگوی سفرقهرمان جوزف کمبل براساس روش نقد کهن الگویی است. کمبود پژوهش های اسطوره ای در سینمای ایران ضروت این تحقیق را نمایان می کند. برطبق نقد کهن الگویی، سفرقهرمان دارای سه مرحله جدایی، تشرف و بازگشت است که در اثرهای مورد مطالعه نیز همین مراحل شناسایی شده اند. در پایان پژوهش با به دست آوردن شباهت های شناسایی شده مابین الگوی سفرقهرمان و دو اثر مورد مطالعه، فرضیه انطباق این الگو بر تمام متون ادبی و نمایشی اثبات می شود با این تفاوت که اثر سینمایی نسبت به اثر ادبی شباهت های بیشتری با الگوی پیشنهادی کمبل دارد.
کلید واژگان: نقد کهن الگویی, گیلگمش, گوزن ها, سفرقهرمان, کمبلThis article is a comparative study of the hero’s journey in the myth of Gilgamesh and thefilm named The Deer. Mythologists use different morphological patterns for applying to various literary and cinematic texts.This study aims to investigate to what extent this pattern of the hero’s journey could be found in two works, one literary and the other cinematic. It seems that the film The Deer is similar to the myth of Gilgamesh in its content. In the absence of mythological studies on Persian new wave cinema, the main idea is to use Campbell’s model in an archetypal approach.According to the archetypal approach, three phases are recognized in the hero’s journey as “departure”, “initiation”, and “return”. The present study will analyze these three phases and will conclude that Campbell’s model is well applicable to both works while the film named The Deer shows more resemblance to Campbell’s model than the myth of Gilgamesh.Keywords: Comparative mythology, Gilgamesh, Gavaznha (The Deer), Hero's journey, Archetype -
عصر مدرنیسم و به دنبال آن پسامدرنیسم را باید فرصتی شگفت برای بازگشت به دنیای اسطوره ها و بازشناسی و گاه بازآفرینی آنها با تاکید بر ماهیت زیباشناسانه آنها در عرصه هنر و ادبیات دانست. دلایل این بازخوانش پویا - بیشتر در قالب رمان های جدید- تاکنون به طور همه جانبه واکاوی نشده است. این جستار می کوشد دلایل این بازگشت ژرف کاوانه در برخی آثار هنری و ادبی، به ویژه رمان مدرنیستی و پسامدرنیستی را کشف و بازنمایی کند. بازگشت اسطوره در عصر مدرن، محصول فهم زیباشناسانه انسان مدرن و مبین ظرفیت بینامتنی و بیناگفتمانی ادبیات داستانی معاصر است. بازنمایی اسطوره ها در دوران پسامدرنیته، هم به دلیل ظرفیت های ساختاری و روایی خود اسطوره هاست، و هم ناشی از تغییر ذائقه زیباشناختی، بازگشت به معنویت، بازنگری در واقعیت، و پیدایش نهادهای اجتماعی- انتقادی.
کلید واژگان: رمان, مدرنیسم, پسامدرنیسم, زیباشناسیModernism and postmodernism provided a unique opportunity for coming back to the world of mythology and restoring them for the aesthetic purposes in art and literature. This article is an attempt to find out the reasons for such an interest in modern and postmodern novels. The results indicate that the reasons for this interest might be different for modernists and postmodernists because, while the former looked for the intertextual and interdiscursive capacities of the novels, the latter, due to the narrative and structural possibilities of myths, made use of them for better depicting their change of literary text as well as their need to spirituality, reexamining the reality, and satisfying the commands of the social and critical institutions.Keywords: novel, modernism, postmodernism, aesthetics -
تحرک اجتماعی یکی از مضامین مورد توجه فیلم سازان موج نو سینمای ایران در سال های پیش از انقلاب بوده است. در این سال ها به دلیل تحولات اقتصادی و اجتماعی و تلاش دولت برای مدرنیزاسیون ساختار سنتی اجتماع، تحرک اجتماعی نوینی در جامعه رخ داده که در فیلم های فیلم سازان معترض آن دوره مورد انتقاد قرار می گیرد. در این مقاله سه فیلم، که با مرگ ضد قهرمان به پایان رسیده، از منظر تحرک اجتماعی بررسی می شوند. بنابراین زاویه دید کارگردان فیلم های مورد بررسی را در نمایش مرگ این قهرمانان و ارتباط مرگ این افراد با تحرک اجتماعی در جامعه ایرانی آن زمان مورد تحلیل قرار می دهیم. در تحلیل فیلم ها از نظریات گلدمن و دو شیوه نقد برون نگر و درون نگر استفاده شده است.
کلید واژگان: سینمای ایران, ایران, مرگ, تحرک اجتماعی, موج نو سینمای ایرانThe Iranian new wave filmmakers pay attention and focus on the social changes in years before the Islamic Revolution in 1357 (1979).In these years due to the economical and social changes and the government’s attempt for modernizing the traditional social system and social uplifting has spread and this caused criticism by the Iranian new wave filmmaker of that era. Social approach and mobility was main theme in new wave cinema of Iran in the years before of revolution. Therfore In this article subject of heroes social mobility in four films which are: reza motori(by masoud kimiaia 1960) khoda hafez rafigh(by amir nadery 1971)sobhe roze choharom (by kamran shirdel 1971)have been selected for sociological studying and analysis. These four films (movies) are classified in critic social genre and their heroes belonged to social lower class Without a respectable job and made a living by robbery.Events of these films are about gaining substantial amount of money, by variant means. Heroes want to promote their social status by earning money, But social conflict and opposition of other persons cause the death of these heroes. This article focuses on sociological approach understanding special group of Iranian filmmaker who wander the clashes between traditional and modern cultur and gain impacton the social development which cause the death of heroes in these four movies (films).Hence this article has analyzed the approach of filmmaker in representation of death of heroes, particularly according to social mobility at large industrial cities as manifestation against the command of the government. Police as symbolic power for protecting society from the first situation that is arresting the outlaw heroes and eventually kills them in these four films. This means suppression of dominant classes is gradually transformed into sympathy and inattention and then, power of killing. For content analysis two modes of interior and exterior criticism has been used. With regards to interior criticism, signs signify a hero on his own and his unsuccessful life, beside heed lessons of so upper class society and according to exterior criticism in a closed society the lower classes couldn’t make any progressive action for a better living. Conclusion of this research proves the hopeless opinion of filmmakers about these four films and about life and society.There isn’t any expectancy to a worthy living by an individual at social level. Death of heroes to be caused by their unbalance life, their environment is full of pain, suffering, poverty, wandering and social pathogenesis.Heroes of these films try to steal enormous amount of money, but their efforts are futile and in vain. Action of heroes weren’t admitted and approved by norms and values of middle class society. Governmental obligatory of social progress and modernization didn’t comply with democracy and justice. Black atmosphere in these four films (movies) prepare rude behaviors and cruel persons or the result of any possibility for a positive ordinary life.In these four films, heroes being in the closed circle, lonely, illness and defeat deciding in the kinds of death they face at the end of the movie. In this period. Distribution of wealth was unjustified and caused to increase the gap between classes in modern society of Iran, and this, borders of cities lead to social protest.Keywords: Iran, Iranian New Wave Cinema, Iranian Cinema, Death, Social evolution -
نقد تطبیقی امروزه می تواند میزان تعاطی فرهنگ ها و تبادل تفکرات را در حوزه ی ادبیات به منظورآشنایی با اصالت، عمق، غنا و تفاهم های فرهنگی و همچنین دوری از تعصبات و یک جانبه نگری های علمی – ادبی، نشان دهد. بررسی تطبیقی دو متن «داستان فریدون» و «لیرشاه» نشان دهنده ی همسرایی و برهم نمایی های ذهنی دو شاعر توانا در دو فرهنگ متفاوت و لاجرم دو زبان متمایز در دو موضع تاریخی گوناگون است. هر چندآگاهانه بودن یا نبودن این «بنیامتنیت» و برهم نمایی قابل اثبات نیست و هر چند خود نویسندگان و محققان بعدی در این مورد چیزی نگفته اند؛ اما آنچه محرز است حضور و وجود همسرایی ها و یکسانی های آشکار در دو متن مورد بحث است. «همسانی پیرنگ»، «تراژدی بودن»، «انگیزه ها»، «خانوادگی بودن»، «تقسیم پادشاهی»، «حضور سرنوشت و تقدیر»، «حضور عرفان سطحی»، «موازی بودن شخصیت ها»، «کشمکش»، «پیشگویی»، «همسرایان»، «بحران» و... از گزاره های مشترک در میان این دو متن است. بررسی و تحلیل این اشتراکات برای نشان دادن قطعیت «بنیامتنیت» در این دو متن مهمترین هدف اصلی است که در این مقاله پی گرفته می شود.
کلید واژگان: داستان فریدون, داستان لیرشاه, پیرنگ, کشمکش, پیشگویی, شخصیت پردازی, سرنوشتIntertextuality of two text: Comparative analysis between king Lear and Feridoon Comparative study which has opened to investigation the text could illuminate the relationship between cultures and shows the originality and richness of one literature alongside with range of its stubbornness of our or other culture. Comparative analysis between Feridoon’s tragedy and King Lear shows the interlocking relationship and arrangement between two texts in different and completely dissimilar culture and different historical context with two kind of language. Although mapping out the conscious or unconscious trace and impact of this texts over each other is completely impossible but the high level of intersexuality between the two texts is obvious so that this relationship could not be ignored. “similarity of plot”, “being tragically”, “impulses”, “familiarity of two text”, “dividing of kingdom”, “presence of destiny”, “parallel of characters”, “conflict”, “prediction”, “chorus” could be accepted as issues which are convinced common points between the two text. The analysis and survey toward understanding the equivalent between the two texts by helping of comparative literature is the fundamental question which has been followed by this paper. -
صاحب نظران تحلیل گفتمان در تحلیل متون ادبی، افزون بر جنبه های صوری و واژگانی، بر عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز تاکید دارند. نورمن فرکلاف، از نظریه پردازان تحلیل گفتمان انتقادی، متون را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می کند. این شیوه در توصیف و کشف دیدگاه های فکری نویسندگان و رویکردهای سیاسی و اجتماعی آنان کارآمد است.
در این پژوهش رمان جزیره سرگردانی، نوشته سیمین دانشور، با استفاده از این رهیافت، تحلیل و تبیین شده است تا چگونگی نگرش نویسنده در پردازش لایه های مختلف درون مایه آن کشف گردد. مساله هویت، آزادی، استعمار و تبعیض، سرگردانی انسان مدرن، توسعه، سنت و تجدد، مذهب و اهمیت آن، در گفتگوها، صحنه سازی ها، و روایت های این رمان در مرکز توجه قرار گرفته است. ویژگی های یادشده، گفتمان غالب در آثار دانشور است که با رمان های دیگر نویسنده (سووشون و ساربان سرگردان) پیوند معنایی ایجاد می کند.کلید واژگان: تحلیل گفتمان, درون مایه, ایدئولوژی, جزیره سرگردانی, سیمین دانشورSpecialists of Discourse Analysis support their formal and lexical studies of literary texts with socio-cultural elements. Norman Fairclough analyses the texts in three levels of description, interpretation and determination. This method is very beneficial in discovering the writers’ perspectives as well as their socio-political approaches. This article, following Fairclough’s method, reads “Wandering-State Island” by Simin Dāneshvar in order to show how the elements of identity, freedom, colonialism, wandering-state of modern man, tradition and modernity, and religion are significant when considering the different layers of the novel; meanwhile the cohesive combination of these elements form the dominant discourse of Dāneshvar’s novel which relates it to her other novels.
-
ادبیات مقاومت چهره ای انسانی و جهانی دارد و تلاش های یک نسل مبارز را که برای رهایی سرزمین، دین، فرهنگ و سنت های خود از چنگال تجاوزگران به حریم ارزش های ملی و انسانی به پا خاسته است، برای همگان در بیان فخیم شعری و ادبی ترسیم می کند. حوادثی مانند اشغال فلسطین و حمله عراق به ایران، باعث آفرینش آثاری یگانه در حوزه ادبیات مقاومت ملل شد. آثار شاعر مقاومت فلسطین، «سمیح القاسم» و شاعران دفاع مقدس ایران، «حسن حسینی» و «قیصر امین پور» میراثی ارزشمند در عرصه شعر مقاومت دو سرزمین است.
پژوهش حاضر بر آن است به بررسی همسانی ها و تفاوت های شعر مقاومت دو سرزمین با اتکاء بر آثار شاعران مورد نظر بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که احساس تعلق به سرزمین، دفع تجاوز و اشغال خارجی از عوامل اصلی بروز عناصر مقاومت در شعر سمیح، حسینی و امین پور هستند. سرزمین، جنگ زدگان، قیام علیه متجاوز، انگیزه های دینی و قومی مبارزه، شهادت، دشمن، آرمان گرایی و اعتراض به نادیده گرفتن ارزش های جریان مقاومت از مهم ترین درونمایه های اشعار شاعران مورد نظر به شمار می روند.
کلید واژگان: درونمایه, شعر پایداری, سمیح القاسم, حسن حسینی و قیصر امین پورLiterature of resistance has both human and world face. Efforts by a generation of fighters for liberation of land, religion, culture and traditions from the shackles of aggressors to national privacy and human values are done, which everyone can draw poetic and literary expression. Events such as occupied Palestine and Iraq’s attack on Iran caused the creation of unique works of the resistance literature of nations. Works of the poet of Palestinian resistance, “Smyah Alqasem”, poets of Iranian’s Sacred Defense, “Hosseini Hassan” and “Kaiser Amin Pour” are valuable legacy in the realm of the resistance poetry of the two territories.The present study is to investigate homology and differences in the poetry of resistance by relying on the works of two poets of the country. Research findings showed that sense of belonging to the land, disposal of foreign invasion and occupation are among the main factors in the incidence of resistance elements of Samyh, Husseini and Aminpour poetry. Land, war victims, rebellion against the aggressor, religious and ethnic motivations of struggle, martyrdom, the enemy, oriented ideals and values to override objections by flow resistance are the main themes of the poets. -
بروز و ظهور اساطیر در رمان های فارسی کوششی است جریان ساز که رمان نویسان برای دستیابی به دو انگیزه اساسی: یکی ارائه تفسیری موافق با دریافت خویش از اوضاع دنیای پیرامون خویش و دیگری بازتاب ارزش های زیباشناسانه و پرجذبه، از خود نشان داده اند.
پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی و مرور بر اسناد ادبی معاصر، در پی تحلیل چگونگی و سیر انعکاس، دلایل بازسازی و بازپردازی مضامین و روایت های اسطوره ای ملی و مذهبی در حوزه رمان های فارسی است. بنابر نتایج این پژوهش، بیشترین رویکرد رمان نویسان به بازسازی و بازآفرینی اسطوره ها به دهه های چهل و پنجاه برمی گردد؛ یکی از دلایل اصلی ظهور این رویکرد، شکست نهضت مردمی ملی شدن صنعت نفت در اثر کودتای 28 مرداد است. اما پس از انقلاب اسلامی، بیشترین بازآفرینی اسطوره ها در رمان، دهه های هفتاد و هشتاد دیده می شود که به دلایلی عمدتا متفاوت از دلایل پیش از انقلاب چون پیروی گسترده نویسندگان از جریان های مدرنیستی و پسامدرنیسم، تمایل زیباشناختی، تقویت و احیای جنبه های ملی، بازگشت به سرچشمه های بومی به جای تقلید از غرب است.
کلید واژگان: بن مایه, روایت اسطوره ای, نقد اسطوره ای, رمان فارسیThe emergence of mythology in the contemporary Persian novels, as the dominant literary discourse, is an epoch making movement. Based upon their vision and socio- political situation, many of the contemporary authors have used mythology in order to achieve two main goals: one, to present an interpretation of the world around, and the other, to enhance the esthetic and attractive values which they are to present in their works.According to the findings of the research, novelists within the 1340’s and 1350’s showed most concern toward restructuring and reproducing myth ever. A main reason was the authors’ nostalgias caused by the events such as the defeat of folk movement and the coup of Mordad 28th which mad long and deep impression on them. The most tendencies to myths in post-revolution period can be seen in 1370’s and 1380’s. However, the authors’ motivations differ from those of the pre-revolution period. A vast number of writers follow modernist and postmodernist movements and aesthetical tastes; some try to strengthen and revive national features, turn back to their traditional origins rather than pure imitating the West.The present research seeks to study and analyze how the mythological theme and narratives have been reflected, reproduced in the contemporary Iranian novels from mordad 28th 1332 to 1387. -
نشریه پژوهش های ادبی، پیاپی 27 (بهار 1389)، صص 101 -120
از آنجا که عشق، شیرازه اندیشه و نظام معرفتی مولوی را شکل می دهد و ظهور و بروز هر خطاب و اظهاری در آثار مولوی بر پایه عشق بنا نهاده شده است در این جستار، تحلیل ارتباط جهان درون و جهان برون در مثنوی نیز بر مدار نگاه خالق آن درباره عشق صورت می گیرد. این نگاه بر این فرض استوار است که عشق در نظرمولوی، برزخ میان جهان درون و جهان برون است و آنچه آن را در قالب تعبیرات و اصطلاحاتی مانند تناظر آفاق و انفس، شهود و غیب، ظهور و بطون، عین و ذهن، ملک و ملکوت، خاک و افلاک، جسم و روح و... می خوانند از دیدگاه آفریدگار مثنوی به عشق و جلوه و مظهری از آن وابسته است . بر اساس این نگاه، دوست داشتن و عشق خداوند به شناخته شد ن، انگیزه حرکتی ایجادی شده است که به موجب آن، صورت از بی صورتی، متناهی از نامتناهی و ابد از ازل بیرون آمده و شاید بتوان گفت کل آفرینش خلق محقق شده است. این پژوهش، می کوشد تا جلوه هایی از این باور را در مثنوی مولوی بکاود و آن را تبیین کند . روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی است که با توجه به عنوان و اقتضائات تحقیق با رهیافت هرمنوتیک بخشهایی از متن مثنوی تاویل و تحلیل شده است. اجمالا نتیجه پژوهش نشان می دهد ذیل باور عمومی عارفان مبنی بر اینکه انسان آیینه حق و خلیفه خداست در نظر مولوی، عشق در وجود آدمی، بسان برزخی می ماند که اندیشه را به عرصه ظهور و بیان می کشاند. بدین ترتیب می توان عشق را از دیدگاه هستی شناسی همچون آیینه ای دانست که بودهای آن جهانی را در نمودهای این جهانی منعکس می سازد.
کلید واژگان: عشق در مثنوی مولانا, جهان درون در مثنوی, جهان برون در مثنوی, برزخیت, مثنوی معنوی, جلال الدین مولویSince love forms the core intellection and wisdom system of Mowlavi, all ideas and addresses expressed in Moulawi's works is made based on love. For this reason, analysis of the connection between the inner and outer world in Massnavi is also done regarding the attitude that Mowlavi- as the creator of the work- had on love. According to this approach, love for Moulawi is like the purgatory world between the inner and outer world. In this respect according to Mowlavi, issues interpreted in terms and expressions such as the correspondence of countries ad people, intuition and the unseen, appearance and interior, abstract and concrete, territory and heavenly kingdom, earth and sky, body and soul etc all depend on love and one of its manifestations. Based on this view, love and God's fondness and love for recognition has become the motivation for a movement due to which everything has become absolutely concrete from abstract – finite has raised from the infinite, form from inform, and eternity from preexistence- and therefore maybe it could be claimed that the entire creation has appeared in this manner. This research intends to discover some manifestations of such belief in Massnavi written by Moulawi and further on elaborate it. The research method is descriptive- analytic, and by considering the title and the demands of the study, it has utilized the hermeneutics approach for the interpretation and paraphrase parts of Massnavi's text. In brief the outcome of the study shows that in line with the common belief of mystics who claims that humankind is the mirror of truth and God's representative, Mowlavi believes that love in mankind is like a purgatory which draws thought towards the domain of manifestation and expression. Therefore from an ontological point of view, love is like a mirror which reflects the beings of the other world within appeals and representations of this world.
Keywords: love in Rumi's Massnavi, the inner world in Massnavi, outer world in Massnavi, purgatory, Massnavi Ma'anavi, Jalae-edin Mowlavi
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.