kamran almasieh
-
پیشینه و اهداف
مطالعه حاضر با هدف تعیین غلظت فلزات سنگین (روی، سرب، کادمیوم و کروم) در آب، رسوب و بافت های عضله و کبد ماهی بنی (Barbus sharpeyi) و گطان (Barbus xanthopterus) رودخانه کارون انجام شده است تا ضمن بررسی وضعیت فلزات سنگین در این رودخانه و تعیین سلامت اکوسیستم آبی رودخانه کارون در محدوده شهرستان باوی، به ارزیابی این دو گونه ماهی پرمصرف به عنوان پایشگر زیستی فلزات سنگین نیز پرداخته شود.
روش هااین مطالعه در فروردین ماه 1401 به منظور بررسی غلظت فلزات سنگین روی، سرب، کادمیوم و کروم در 6 ایستگاه در رودخانه کارون محدوده شهرستان باوی انجام شد. جامعه آماری برای سنجش فلزات سنگین با سه تکرار شامل 18 نمونه آب، 18 نمونه رسوب و 40 عدد ماهی بنی و گطان بود. سپس به منظور سنجش غلظت فلزات سنگین در نمونه های آب، رسوب و بافت های ماهیان بنی و گطان پس از هضم اسیدی به دستگاه جذب اتمی مدل Contra-aa 330 تزریق شدند. مقایسه داده های فلزات سنگین نمونه های آب، رسوب و بافت های ماهیان با استفاده از نرم افزار SPSS صورت پذیرفت. همچنین به منظور بررسی پراکنش نرمال نتایج از آزمون Shapiro-wilk استفاده شد. از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه نیز برای مقایسات کلی و از آزمون توکی جهت مقایسات چندگانه و معنی دار بودن اختلاف ها در سطح 95 درصد استفاده شد.
یافته هامیانگین غلظت روی، سرب، کادمیوم و کروم در نمونه های آب به ترتیب 36/5، 80/1، 18/0 و 68/0میکروگرم بر لیتر در نمونه های رسوب به ترتیب 57/46، 31/13، 89/2 و 22/29میکروگرم بر گرم به دست آمد. در خصوص میزان روی، سرب، کادمیوم و کروم در نمونه های عضله ماهی بنی به ترتیب 57/13، 60/1، 94/0 و 51/0میکروگرم بر گرم و در ماهی گطان به ترتیب 65/11، 91/0، 56/0 و 41/0میکروگرم بر گرم بدست آمد. همچنین میزان این عناصر در کبد ماهی بنی به ترتیب 33/27، 49/3، 15/2 و 51/1 میکروگرم بر گرم و در کبد ماهی گطان 49/23، 11/2، 40/1 و 32/1 به ترتیب میکروگرم بر گرم به دست آمد. مقایسه میزان عناصر در بافت خوراکی عضله ماهی بنی و گطان نشان داد که میزان عنصر روی در بافت ماهیچه دو گونه ماهی کمتر از استانداردهای جهانی است اما فلز سرب، کادمیوم و کروم در بافت عضله ماهی بنی و گطان از برخی استانداردهای جهانی بالاتر بود. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین غلظت فلزات در نمونه های آب، رسوب و بافت ماهی بنی و گطان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0>p). نتایج حاصل از محاسبه شاخص آلودگی MPI نشان داد که میزان این شاخص برای همه عناصر مورد بررسی بزگتر از 1 بوده است. میزان شاخص BAF در همه نمونه ها کوچکتر از 1 و شاخص BCF برای عناصر روی و کادمیوم بزرگتر 1 و برای سرب و کروم کوچکتر از 1 به دست آمد. همچنین نتایج حاصل از محاسبه شاخص MLR نشان داد که میزان این شاخص برای فلزات مورد مطالعه حدود 5/0 می باشد.
نتیجه گیریمیزان غلظت تمام فلزات سنگین مورد مطالعه در بافت غیرخوراکی کبد از بافت خوراکی عضله ماهی بنی و گطان صید شده از رودخانه کارون واقع در استان خوزستان بالاتر بود. بالا بودن میزان سه عنصر سرب، کادمیوم و کروم از برخی استانداردهای بین المللی، بیانگر لزوم توجه به احتمال ورود پیوسته منابع تولید کننده این عوامل آلاینده همانند پسآب های سموم کشاورزی، علف کش ها، حشره کش ها و باقیمانده حاصل از سوخت های فسیلی مورد استفاده در فعالیت های صنعتی به محل زیست گونه های مذکور می باشد. بر اساس شاخص آلودگی فلزات (MPI، BAF، BCF و MLR) می توان گفت در بین دو گونه ماهی بررسی شده، میزان آلودگی و خطر بهداشتی مصرف ماهی بنی به مراتب بیشتر از ماهی گطان می باشد. شاخص MPI نشان داد که میزان آلودگی در کبد بیشتر از عضله می باشد. همچنین فاکتور تجمع زیستی در ماهی بنی بیشتر از گطان بود. شاخص تغلیظ زیستی نیز نشان دهنده توان تجمعی بالای ماهی بنی و گطان برای عناصر روی و کادمیوم بوده است. از اینرو این دو گونه شاخص های زیستی مناسبی برای پایش آلودگی فلزات سنگین روی و کادمیوم در رودخانه کارون می باشند. همچنین با توجه به اینکه بیشترین میزان شاخص تغلیظ زیستی فلزات در ماهی بنی است، ماهی بنی می تواند به عنوان شاخص ترین گونه در رابطه با تجمع عناصر روی و کادمیوم در رودخانه کارون باشد. نسبت عضله به کبد نیز نشان داد که این شاخص می تواند به عنوان یک شاخص زیستی مهم در پایش آلودگی فلزات سنگین در اکوسیستم های آبی باشد. غلظت فلزات سنگین در کبد و ماهیچه با سطح آلودگی محیط تغییر می کند. در مکان های آلوده، فلزات سنگین ترجیحا در کبد تجمع می یابد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نیز نشان داد که بین غلظت فلزات در آب و بافت عضله و کبد ماهیان بنی و گطان همبستگی معنی داری وجود دارد، بنابراین می توان نتیجه گرفت که بافت عضله و کبد ماهی بنی و گطان می تواند پایشگر زیستی مناسبی برای فلزات سنگین مورد بررسی در رودخانه کارون باشد و کبد پایشگر مناسب تری نسبت به عضله می باشد. به طور کلی بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه می توان دریافت که استفاده از ماهیان می تواند تصویر بهتری از میزان دسترسی زیستی فلزات سنگین روی، سرب، کروم و کادمیوم دهد. همچنین از نظر وضعیت سلامت رودخانه کارون با استفاده از پایشگران زیستی، بافت عضله و کبد ماهی بنی و گطان به ویژه کبد می تواند پایشگر زیستی مناسبی برای مطالعات سلامت رودخانه باشد. با توجه به ورود پساب های کشاورزی، شهری و... به این محدوده، بررسی های دوره ای بیشتر و شناخت دقیق تر غلظت آلاینده ها در مواد غذایی مختلف نظیر ماهیان، گیاهان و مزارع کشاورزی ضروری می باشد. همچنین لازم است منشایابی دقیق این آلاینده ها و منابع ورودی و تولیدی آن ها با استفاده از تکنیک های انگشت نگاری شیمیایی انجام شود تا بتوان کنترل بهتری در راستای مدیریت این آلاینده ها انجام داده و در نهایت از نفوذ چنین آلاینده هایی به محیط زیست این گونه های ارزشمند جلوگیری شود.
کلید واژگان: شاخص های آلودگی, بافت ماهی, دسترسی زیستی, همبستگی, رسوبBackground and ObjectivesThe present study was carried out with the aim of determining the concentration of heavy metals (zinc, lead, cadmium, and chromium) in water, sediment, and muscle and liver tissues of Barbus sharpeyi and Barbus xanthopterus of the Karoon River in order to investigate the status of heavy metals. In this river and to determine the health of the water ecosystem of the Karoon River in Bavi City, the evaluation of these two widely consumed fish species as biological monitors of heavy metals should also be done.
MethodsThis study was conducted in April 1401 in order to investigate the concentration of heavy metals such as zinc, lead, cadmium, and chromium in six stations in the Karun River in Bavi city. The statistical population for the measurement of heavy metals with three replications included 18 water samples, 18 sediment samples, and 40 benny and gotan fish. Then, in order to measure the concentration of heavy metals in water samples, the sediment and tissues of Beni and Gatan fish after acid digestion were injected into the Contra-AA 330 model atomic absorption device. A comparison of heavy metal data from water samples, sediment, and fish tissues was done using SPSS software. The Shapiro-Wilk test was also used to check the normal distribution of the results. The statistical method of one-way analysis of variance was also used for general comparisons, and Tukey's test was used for multiple comparisons, and the differences were significant at the 95% level.
FindingsThe average concentration of zinc, lead, cadmium, and chromium in water samples was 5.36, 1.80, 0.18, and 0.68 micrograms/liter, respectively, in sediment samples 46.57, 13.31, 2.89, and, respectively, 22.29 μg/g. Regarding the amount of zinc, lead, cadmium, and chromium in the muscle samples of benny fish, respectively, 57.13, 1.60, 0.94, and 0.51 micrograms per gram, and 11.65, 0.91, and 56, respectively, in Gatan fish. 0.0 and 0.41 μg/g were obtained. Also, the amount of these elements in Bani fish liver is 27.33, 3.49, 2.15, and 1.51 micrograms per gram, and in Gatan fish liver it is 23.49, 2.11, 1.40, and 1.32, respectively. µg/g was obtained. Comparing the amounts of elements in the edible muscle tissue of Beni and Gatan fish showed that the amount of zinc in the muscle tissue of two species of fish is lower than the international standards, but lead, cadmium, and chromium in the muscle tissue of Beni and Gatan fish were higher than some international standards. Pearson's correlation test showed that there is a positive and significant relationship between the concentration of metals in water samples, sediment, and tissues of Bani and Gatan fish (p<0.05). The results of calculating the MPI pollution index showed that the value of this index was greater than 1 for all the investigated elements. The BAF index in all samples was less than 1, and the BCF index was greater than 1 for zinc and cadmium elements and less than 1 for lead and chromium. Also, the results of calculating the MLR index showed that the amount of this index for the studied metals is about 0.5.
ConclusionThe concentration of all heavy metals studied in the non-edible tissue of the liver was higher than the edible muscle tissue of Beni and Gatan fish caught from the Karun River located in Khuzestan province. The high levels of the three elements lead, cadmium, and chromium in some international standards indicate the need to pay attention to the possibility of the continuous entry of the sources of these polluting factors, such as the effluents of agricultural poisons, herbicides, insecticides, and residues from fossil fuels. The use in industrial activities depends on the habitat of the mentioned species. Based on the metal pollution index (MPI, BAF, BCF, and MLR), it can be said that among the two investigated fish species, the amount of pollution and health risk of consuming benny fish is much higher than that of gatan fish. The MPI index showed that the level of contamination in the liver is higher than in the muscle. Also, the bioaccumulation factor was higher in Bani fish than in Gatan. The bioconcentration index also shows the high accumulation power of Beni and Gatan fish for zinc and cadmium elements. Therefore, these two species are suitable biological indicators for monitoring the pollution of heavy metals such as zinc and cadmium in the Karun River. Also, considering that the highest bioconcentration index of metals is in Beni fish, Beni fish can be the most indicative species in relation to the accumulation of zinc and cadmium elements in the Karun River. The ratio of muscle to liver also showed that this index can be an important biological index in monitoring heavy metal pollution in aquatic ecosystems. The concentration of heavy metals in the liver and muscle changes with the level of environmental pollution. In polluted places, heavy metals preferentially accumulate in the liver. The results of Pearson's correlation coefficient also showed that there is a significant correlation between the concentration of metals in water and the muscle and liver tissue of Beni and Gatan fish, so it can be concluded that the muscle and liver tissue of Beni and Gatan fish can be a suitable biological monitor for Heavy metals are investigated in the Karun River, and the liver is a more suitable monitor than the muscle. In general, based on the results of this study, it can be seen that the use of fish can give a better picture of the bioavailability of heavy metals such as zinc, lead, chromium, and cadmium. Also, in terms of the health status of the Karun River, using biological monitors, the muscle tissue and liver of Bani and Gatan fish, especially the liver, can be a suitable biological monitor for river health studies. Due to the entry of agricultural, urban, etc. effluents into this area, more periodical investigations and more accurate knowledge of the concentration of pollutants in different foodstuffs such as fish, plants, and agricultural fields are necessary. Also, it is necessary to accurately identify the origin of these pollutants and their input and production sources using chemical fingerprinting techniques so that better control can be done in order to manage these pollutants and finally prevent the penetration of such pollutants into the environment. Values should be avoided.
Keywords: Pollution Indices, Fish Tissue, Bioavailability, Correlation, Sediment -
عادت رشد، شاخ و برگ سبز فراوان و گل آذین های معطر و منحصر به فرد گونه E. hypericifolia، مشخصات ایده آلی را برای این گیاه به عنوان زینتی فراهم می کند. از سوی دیگر یکی از اولین اقدامات جهت معرفی گیاهان بومی به فضای سبز، بررسی روش های تکثیر آن ها است. بدین منظور برای ارزیابی E. hypericifolia جهت معرفی به عنوان یک گونه زینتی جدید مناسب فضای سبز شهر اهواز، معیارهای زینتی چندوجهی و تیمارهای شکست خفتگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج ارزیابی شاخص های مختلف زینتی و تنژگی بذر گونه E. hypericifolia این مهم را نشان داد که این گیاه ویژگی لازم برای کاربرد در فضای سبز را دارد. در این پژوهش از نظر کارشناسان، شاخص های مانند رنگ بندی گل، زیبایی رنگ و شکل برگ، زیبایی بخش رویشی، زیبایی بخش زایشی، فصل گلدهی، طول دوره گلدهی، ارتفاع گیاه، میزان تراکم و تمیز بودن در فضای سبز این گیاه، ، بسیار مطلوب و دارای اهمیت زیباشناختی ارزیابی گردید. از این گیاه می توان برای ایجاد منظر زمستانه و پاییزه در طراحی باغ ها و پارک ها، ایجاد کمربند سبز و جنگل شهری، کشت در پارک های جنگلی استفاده کرد. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که تیمار حرارتی 70 درجه سلسیوس به مدت 5 دقیقه روی هیچ یک از صفات تنژگی تاثیر مثبتی ندارد. درحالی که تیمار خراش دهی شیمیایی50 درصد و خراش دهی فیزیکی بالاترین درصد تنژگی را داشت و باعث افزایش درصدی جوانه زنی نسبت به تیمار شاهد شد.
کلید واژگان: بهنژادی, تنژگی, فرفیون, گیاه پوششیThe growth habit, abundant green foliage, and distinctive fragrant inflorescences of E. hypericifolia make it an excellent choice as an ornamental plant. One of the initial steps in introducing native plants to urban green spaces involves studying their propagation methods. In this study, E. hypericifolia was assessed to determine its suitability as a new ornamental species for the landscape of Ahvaz city. Various ornamental criteria and dormancy treatments were examined. The results indicated that E. hypericifolia possesses the necessary characteristics for urban green space utilization. In this research, the indicators such as the flower color, leaf shape and color, vegetative and reproductive organ beauty, flowering time, length of flowering period, plant height, degree of desirability of plant density, and cleanliness were highly favorable and aesthetically significant based on the results derived from the outcomes of the survey carried out by the specialists. This particular plant possesses the potential to be utilized in the creation of a winter and autumn urban landscape, contribute to green belts and urban forests, and be cultivated in forest parks. Additionally, the research revealed that heat treatment at 70 degrees Celsius for 5 minutes did not positively impact germination traits. Conversely, chemical and physical scarification treatments increased germination rates by 50% compared to the control and other methods.
Keywords: Breeding, Cover Plant, Euphorbia, Germination -
This research aims to determine the mercury (Hg) in the muscle and liver tissues of Otolithes ruber species and its human health risk assessment due to its consumption.
Material & MethodsIn this study thirty fish samples were taken from the Imam Khomeini port in northwest of the Persian Gulf, in July. Then, the total mercury was measured by the Mercury Advanced Analyzer (254 AMA manufactured by Leco).
FindingsThe mean concentrations of Hg in the muscle of O. ruber species were 0.112± 0.015 µg.g-1 d.w that were below the limits for fish proposed by WHO, FAO, USEPA, FDA and MAFF and the mean concentrations of Hg in the liver tissues were 0.714± 0.113. µg.g-1 d.w. Value of muscle/liver ratio was about 0.16 that revealed high contamination of the region with the mercury element. EDI and EWI lower than PTDI and PTWI and THQ<1.00 showed that the consumption of the mentioned fish will not pose an acute risk to the health of the consumers. Based on CRlim and CRmm in the studied fish for different human groups, a potential human health risk was identified for children.
ConclusionIn general, the main conclusion of this work showed that there is no serious warning or prohibition against consuming this fish by adults, however it should be mentioned that the risk assessment caused by the presence of other heavy elements as well as organic pollutants in O. ruber fish can have an impact in determining the permissible limit of consumption of this species.
Keywords: Fish Liver, Fish Muscle, Non-carcinogenic Indicators, Water Pollution -
در سالهای اخیر، گستردگی و شدت گردوغبار در نواحی جنوب غرب ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی خاص موجب شده است این پدیده یکی از عمدهترین مخاطرات زیست محیطی در این نواحی باشد و استان خوزستان به عنوان کانون اصلی گردوغبار هر ساله متحمل هزینههای سنگینی زیادی شده است. در این راستا جهت مقابله با گردوغبار پروژههای منابع طبیعی زیادی اجرا شده است. اما مشکل عمده این پروژهها عدم مشارکتهای مردمی است، بنابراین، این پژوهش با هدف تحلیل موانع مشارکت جوامع محلی در طرحهای منابع طبیعی جهت مقابله با گردوغبار در استان خوزستان انجام شد. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ افق زمانی جز تحقیقات تک مقطعی بوده است و دادههای در یک زمانی خاص گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 21 نفر کارشناسان خبره در ادارات مربوطه در استان خوزستان بودند. تجزیه و تحلیل دادهها به وسیله نرمافزار Expert Choice انجام شد. نتایج پژوهش بر مبنای مقایسات زوجی نشان داد که مهمترین مرحله برای بررسی موانع مشارکت براساس مراحل مشارکت مرحله تصمیمگیری است، پس از آن مراحل اجرا، تقسیم منافع و ارزشیابی است. علاوه بر این، نتایج مقایسه گزینهها براساس تمامی معیارها نشان داد که مهمترین موانع مشارکت جوامع محلی در طرحهای منابع طبیعی جهت مقابله با گردوغبار به ترتیب شامل موانع آموزشی، موانع اجتماعی- فرهنگی، موانع اقتصادی، موانع تکنیکی و فنی است. در این راستا پیشنهاد میشود توانمندیهای جوامع محلی و فعالیتهایی که باید در مقابله با گردوغبار انجام دهند شناسایی شده و با آموزش صحیح آنها به جوامع روستایی بتوانند از این قابلیتها در جهت مقابله با گردوغبار استفاده نمایند تا مشکلات زیست محیطی را به حداقل برسانند.کلید واژگان: منابع طبیعی, گردوغبار, جوامع محلی, معیشت, مناطق خشکAbstractIn the years to come, the extent and severity of dust storms in southwest regions of Iran has been caused by the geographical location and specific climatic conditions. This phenomenon is one of the major environmental hazards in these areas and Khuzestan Province as the main focus of dust every year has incurred a lot of heavy costs. To this end, to deal with dust, But the major problem of this project is the lack of public participation Therefore, this research was conducted with the aim of analyzing the barriers of participation of local communities in natural resources projects to deal with dust in Khuzestan province. The statistical population of the study consisted of experts in the field of natural resources and watershed management and agriculture Jihad in Khuzestan province. Data analysis was done by Expert Choice software. Analysis of data based on paired comparisons showed that the most important criterion for examining the barriers to participation is based on the stages of participation in the decision-making phase afterwards, the steps are implemented, shared, and evaluated. In addition to comparing options on the basis of all criteria, the results showed that the most important challenges for local communities' participation in natural resource designs to deal with dust include educational obstacles. Therefore, in order to achieve sustainable participation, educational barriers should be removed, social-cultural barriers, economic barriers, technical and technical barriers in the next ranks.Keywords: Natural resources, Dust, local communities, Livelihood, Dry Areas
-
در ایران، خرس قهوه ای در مقایسه با دیگر گوشتخواران در طیف گسترده تری از تعارض با مردم است. درک محرک های شکل دهنده تعارض، یک اولویت بالای حفاظتی محسوب می شود که به پیشگیری و کاهش آسیب ها کمک می کند. هدف از این پژوهش، بررسی فاکتورهای موثر بر حملات خرس قهوه ای و همچنین راهکارهای مورد استفاده توسط مردم محلی جهت کاهش خسارات وارده از سوی این گونه در منطقه شکار ممنوع روشن کوه واقع در استان فارس است. با استفاده از روش Daniel و با توجه به اندازه خانوار ساکن در مناطق روستایی، تعداد 200 پرسشنامه پیرامون عوامل موثر بر حملات خرس و همچنین راهکارهای مورد استفاده توسط مردم محلی در مقابل تعارض این گونه طراحی شده و در سال 1398 با مردم محلی مصاحبه صورت گرفت. برای این منظور از روش تحلیل شبکه اجتماعی استفاده شد. نتایج نشان داد که خشکسالی، تحریک خرس و عدم فنس کشی پیرامون باغات و کندوهای زنبور عسل، به ترتیب بیشترین مرکزیت را در بین عوامل موثر بر حمله خرس به انسان و سرمایه های انسانی از دیدگاه جوامع محلی دارا هستند. از بین روش های مورد استفاده توسط مردم محلی، آموزش به کودکان و افراد کم تجربه، فنس کشی پیرامون باغ و یا کندوی زنبور عسل و استفاده از سگ های گله، میزان اعتماد مردم قبل و پس از استفاده از روش های مذکور بالاتر از سایر روش ها است. از جمله نتایج معنی دار این بخش، کاهش مرکزیت کمک خواهی از اداره حفاظت محیط زیست پس از استفاده است که نشان دهنده اعتماد پایین مردم محلی پس از مراجعه به اداره حفاظت محیط زیست است. با مشخص شدن نقش مرکزی آموزش به کودکان و افراد کم تجربه پیشنهاد می شود آموزش به جوامع محلی در راس برنامه های مدیریتی اداره حفاظت محیط زیست استان فارس قرار گیرد.کلید واژگان: تعارض, خشکسالی, خرس قهوه ای (Ursus arctos), منطقه شکار ممنوع روشن کوه, استان فارسIn Iran, brown bears are in a wider range of conflicts with people than other carnivores. However, understanding the factors leading to conflict is a conservation priority, which helps prevent and reduce the damages. The aim of this research is to investigate the factors affecting brown bear conflicts as well as strategies used by local people to reduce the damage caused by this species in the Roshan Kooh no-hunting area, Fars Province. We used Daniel method for sampling by considering the size of households living in rural areas, and 200 questionnaires about the factors affecting brown bear attacks and the strategies used by local people for reducing damages were designed and local people were interviewed in 2019. For this purpose, social network analysis method was used. The results showed that from the perspective of the local communities, drought, brown bear stimulation and lack of fencing around orchards and beehives have the most centrality among the factors affecting brown bear conflicts with human. Among the solutions used by local people, the level of public trust before and after using educating children and inexperienced people, fencing around the orchards or beehives, and using herding dogs, is higher than other methods. The significant results of this research are the reduction of the centrality with the help from the Department of Environment (DoE) after use, which shows the low trust of local people after referring to the DoE. With the determination of the central role of education for children and inexperienced people, it is suggested that education to local communities is considered as a top of the management programs of the DoE.Keywords: Conflict, Drought, brown bear, Roshan Kooh no-hunting area, Fars province
-
امروزه، بررسی روند تغییرات پوشش سرزمین با استفاده از تصاویر ماهواره ای یکی از ابزارهای مهم در راستای مدیریت و حفاظت از تالاب ها محسوب می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی روند تغییرات پوشش سرزمین تالاب میقان به عنوان یکی از تالاب های مهم زمستان گذرانی پرندگان آبزی و کنارآبزی در مرکز کشور طی سال های 2008 و 2018 میلادی بوده است. با ارزیابی روند تغییرات این تالاب و هم چنین مقایسه فراوانی پرندگان آبزی و کنارآبزی می توان به مدیریت و حفاظت کارآمد از این تالاب و پرندگان آن کمک نمود. در این پژوهش، از تصاویر زمین مرجع ماهواره Landsat سنجنده های + ETM و OLI 8 TRIS استفاده شد و پس از اعمال تصحیحات لازم بر روی تصاویر در نرم افزار ENVI 5.4 نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آشکارسازی تغییرات نشان داد که مساحت این تالاب و میزان پوشش گیاهی آن با گذشت زمان تا سال 2018 به ترتیب کاهشی در حدود 32 و 64 درصد داشته است. در همین دوره زمانی، مساحت زمین های بایر و کشتزارها به ترتیب 6 و 23 درصد افزایش داشته است. هم چنین، بررسی فراوانی پرندگان آبزی و کنار آبزی در سال های 2008 و 2018 نشان می دهد که فراوانی اغلب خانواده های پرندگان آبزی و کنار آبزی در سال 2008 بیش تر از سال 2018 بوده است. با توجه به اهمیت محیط زیستی تالاب میقان به ویژه از نظر تامین منابع حیاتی مورد نیاز جمعیت قابل توجهی از پرندگان آبزی و کنارآبزی، توصیه می شود برنامه های مدیریتی به منظور پایش و کنترل این تالاب به صورت منسجم صورت پذیرد.کلید واژگان: آشکارسازی تغییرات, تالاب میقان, پوشش سرزمین, تصاویر ماهواره ای, پرندگان آبزی و کنارآبزیNowadays, monitoring the wetlands land-use change trends using satellite images is one of the most important tools for managing and conserving wetlands. The goal of this study was to investigate land cover change in Meighan wetland as a remarkable wintering wetland for water birds and waders in the middle of the country during 2008-2018 in order to evaluate the trend of the changes in this wetland and make managers prompt a proper decision for the effective management. In this study, images of the geo-referenced Landsat satellite, ETM+, OLI 8 TRIS were used and after applying necessary corrections on the images, results were analyzed in the ENVI 5.4 software. The results of the change detections indicated that the area of the wetland has decreased by 63.31% during the study period. Vegetation covers of the wetland diminished by 64%. During the study period, barren lands have increased by 11.6%. Also, the area of agricultural land in the border of the wetland has expanded by 23.15%. Besides, reviewing water birds and waders abundance in 2008 and 2018 showed that abundance of the most families of water birds and waders were higher in 2008. Taking the environmental importance of Meighan wetland into account as a place hosting large populations of water birds and waders, we recommend that management plans to survey and systematically control of this wetland should be implemented.Keywords: Change detection, Meighan Wetland, Land cover change, satellite images, Waterbirds, waders
-
گل گندم خویی از تیره کاسنیان در شمال غرب کشور پراکنش دارد. مطالعه حاضر با هدف مدل سازی پراکنش رویشگاهی و طراحی ارتباط رویشگاهی این گونه در سه استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل انجام شد. هفت متغیر محیطی و 36 نقطه حضور گل گندم خویی در مدل سازی پراکنش رویشگاهی بر اساس شش مدل پراکنش رویشگاهی GLM، GAM، MARS، MaxEnt، RF و GBM استفاده شدند. نقشه اجماعی حاصل از مدل ها در طراحی ارتباط رویشگاهی به روش مدارهای الکتریکی استفاده شد. نتایج مدل سازی رویشگاهی نشان داد که عمده پراکنش رویشگاهی گل گندم خویی در استان آذربایجان غربی و در شرق استان اردبیل واقع است که متغیرهای فاصله از زمین های کشاورزی، میانگین دمای سالانه و فاصله از مراتع بیشترین تاثیر را در مدل سازی پراکنش رویشگاه این گونه داشته اند. طراحی ارتباط رویشگاهی نشان داد که بیشترین تراکم جریان حرکت، میان مناطق حضور این گونه در استان آذربایجان غربی وجود دارد. تراکم جریان مطلوبی بین مناطق حضور شرق و جنوب شرق استان اردبیل برقرار است، اما تراکم جریان حرکت گل گندم خویی بین دو استان آذربایجان غربی و اردبیل به نسبت ضعیف است و این ارتباط رویشگاهی بیشتر از طریق شمال استان آذربایجان شرقی برقرار شده است. ارتباط رویشگاهی بالا در استان آذربایجان غربی نشان دهنده توان بسیار این گونه برای انتشار و پتانسیل آن برای افزایش مناطق تحت پوشش خود در این استان است. نتایج این مطالعه می تواند در زمینه محدوده پراکنش و نحوه انتشار گونه به کارشناسان منابع طبیعی کشور کمک نماید.
کلید واژگان: آذربایجان غربی, تراکم جریان حرکت, مدارهای الکتریکی, مدل پراکنش رویشگاهی, نقشه اجماعیNova Biologica Reperta, Volume:8 Issue: 2, 2021, PP 142 -153Centaurea glastifolia, a plant species from the Asteraceae family, is distributed in the Northwest of Iran. This study carried out to determine suitable habitats and habitat connectivity of Centaurea glastifolia in three Provinces of West Azarbayejan, East Azarbayejan and Ardabil. Seven habitat variables and 36 presence points were selected for habitat modelling using six habitat distribution models of GLM, GAM, MARS, MaxEnt, RF and GBM. The ensemble map resulting from these models was used for habitat connectivity modelling using electrical-circuit method. Results of habitat evaluation revealed that suitable habitats of the species studied were mainly located in West Azarbayejan and east of Ardabil Provinces, for which distance from agricultural lands, mean annual temperature and distance from rangelands had the highest contribution to the model. Habitat connectivity modelling showed that the current density movement was highest in West Azarbayejan. Current density movement between East and Southeast of Ardabil was evaluated to be significant, whereas the current density movement between West Azarbayejan and Ardabil Provinces was relatively low. The high current density movement in West Azarbayejan indicates the species’ high dispersal ability in expanding its range across the area. The results of the current study could facilitate understanding of the distribution and dispersal of Centaurea glastifolia.
Keywords: Habitat distribution, connectivity modelling of Centaurea glastifolia in Northwest of Iran -
این مطالعه با هدف تعیین ارتباط های زیستگاهی گور ایرانی و منطقه گذر جاده ای این گونه در منطقه حفاظت شده بهرام گور انجام شد. در این مطالعه، مدل سازی مطلوبیت زیستگاه با تعداد 57 نقطه حضور گور ایرانی و شش متغیر محیط زیستی در بسته Biomod2 در محیط نرم افزار R بر اساس چهار مدل مطلوبیت زیستگاه انجام گرفت و نقشه تجمعی حاصل از این مدل ها در طراحی ارتباط های زیستگاهی بین نقاط حضور با روش مدارهای الکتریکی استفاده شد. در نهایت، میزان تطابق منطقه گذر جاده ای گور ایرانی با نقاط تلفات جاده ای آن مورد مقایسه قرار گرفت.نتایج تحلیل مطلوبیت زیستگاه نشان داد که به ترتیب متغیرهای فاصله از مراتع با تراکم متوسط، فاصله از جاده ها و شیب دارای بیشترین تاثیر در مطلوبیت زیستگاه گور ایرانی در منطقه مورد مطالعه بوده اند. نتایج ارتباط های زیستگاهی نشان داد که جابه جایی بالای افراد گور ایرانی بین پارک ملی قطروییه با مناطق غربی داخل منطقه حفاظت شده بهرام گور وجود دارد. در نهایت، هفت نقطه تلفات جاده ای گور ایرانی با منطقه گذر شناسایی شده در مرز غربی منطقه حفاظت شده بهرام گور، مطابقت کامل داشتند. این مطالعه، ضرورت فراهم نمودن تمهیدات حفاظتی (نصب علایم و چراغ های هشداردهنده و اعمال محدودیت سرعت وسایل نقلیه) برای گذر جاده ای گور ایرانی در این منطقه را توسط سازمان حفاظت محیط زیست، خاطر نشان می سازد.کلید واژگان: ارتباط زیستگاهی, پارک ملی قطروئیه, جابه جایی, نظریه مدارهای الکتریکی, گور ایرانیThis study was conducted to determine habitat connectivity and road crossing area for the Persian wild ass (Equus hemionus onager) in the Bahram-e-Goor Protected Area. In this research, habitat suitability modeling was carried out using 57 presence points of the species and six environmental layers implemented in the Biomod2 package in the R software based on four species distribution models. Then, the ensemble map obtained from the distribution models was used for habitat connectivity modeling using electrical-circuit method. Finally, the coincidence rate of road crossing with road collision points was assessed. Ourresults revealed that distance from moderate rangelands, distance from roads and slope had the greatest impact on habitat suitability of the Persian wild ass. Furthermore,results of the connectivity modeling revealed that there were high current movements of Persian wild ass individuals between Qatruiyeh National Park and western parts of the Bahram -e- Goor Protected Area. Eventually, seven road collisions were found to be in high coincidence with the modeled current movement along the west border of the Bahram -e- Goor Protected Area.This research highlights the necessity of provision of road crossing facilities (i.e., warning signs and lights, and speed control for vehicles) for conservation of the Persian wild ass by the Department of Environment in the study area.Keywords: Current movement, Electrical-circuit theory, Habitat connectivity, Persian wild ass, Qatruiyeh National Park
-
گیاه مرتعی گل گندم بهبهانی (Centaureapabotii) یکی از گونه های خانواده Asteraceae است که اندمیک ایران بوده و به طور عمده در مزارع گندم جنوب غرب کشور پراکنش دارد. مطالعه ای با هدف پیش بینی مناطق مطلوب رویشگاهی و طراحی ارتباط های رویشگاهی این گونه در چهار استان خوزستان، بوشهر، فارس و کهگیلویه و بویراحمد انجام شد. مدلسازی مطلوبیت رویشگاه با 25 نقطه حضور گل گندم بهبهانی و هشت متغیر محیط زیستی در بسته Biomod2 در محیط نرم افزار R بر اساس شش مدل مطلوبیت رویشگاه انجام شد و نقشه تجمعی حاصل از مدل ها در طراحی ارتباط های رویشگاهی به روش مدارهای الکتریکی در نرم افزار Circuitscape استفاده شد. نتایج مطلوبیت رویشگاه نشان داد که عمده مناطق مطلوب رویشگاهی گل گندم بهبهانی در استان خوزستان واقع است که متغیرهای ارتفاع، بارندگی سالانه و فاصله از زمین های کشاورزی بیشترین تاثیر را در مدلسازی مطلوبیت رویشگاه داشته اند. طراحی ارتباط های رویشگاهی نشان داد که بیشترین تراکم جریان حرکت گل گندم بهبهانی در شمال، شرق و جنوب شرق استان خوزستان واقع است که این جریان حرکت از جنوب شرقی استان خوزستان به سمت استان کهگیلویه و بویراحمد نیز کشیده شده است. اما تراکم جریان حرکت گل گندم بهبهانی در استان های بوشهر و فارس بسیار ناچیز بوده و این مناطق منزوی تشخیص داده شدند. در کل، مزارع گندم استان خوزستان بیشتر در خطر هجوم و انتشار گونه گل گندم بهبهانی قرار دارند و اتخاذ تمهیدات خاص از سوی مدیران جهاد کشاورزی استان خوزستان در مواجه با این گونه مهاجم مزارع گندم، ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: بسته Biomod2, تراکم جریان حرکت, جنوب غربی ایران, مدارهای الکتریکیCentaurea pabotii (CP), a range plant species from the Asteraceae family is endemic to Iran and mainly distributes in the wheat fields of southwest of Iran. A study was carried out to determine suitable habitats as well as habitat connectivity of this species in order to detect areas with high habitat connectivity in four provinces of Khuzestan, Bushehr, Fars and Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad. Habitat suitability modelling was performed with 25 presence points of the CP and eight environmental layers, using Biomod2 package in the R software based on six species distribution models. The ensemble map resulting from these distribution models was used for habitat connectivity modelling using electrical-circuit method. Habitat suitability map of CP revealed that suitable habitats of this species were mainly located in the Khuzestan province. Elevation, annual precipitation and distance from agricultural lands, respectively, had the highest contribution in the model of habitat suitability of CP. Habitat connectivity modelling showed that the highest current density of movement was demonstrated in the north, east and southeast of Khuzestan, whereas the current density movement of southeast of Khuzestan was continued toward Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad. However, current density of movement for CP in Bushehr and Fars provinces were detected isolated. Totally, wheat fields of Khuzestan province are more threatened by the invasion of CP and managers of Agriculture Jihad in Khuzestan province should take the necessary measures to protect wheat fields against the invasion of CP.
Keywords: Biomod2 package, Current density of movement, Southwest of Iran, Electrical circuit -
In wildlife management, sufficient information about fauna is vital for conservation of species and their habitats. Furthermore, the number of bird species in a habitat can represent an index of habitat quality. Therefore, this study was carried out to identify bird fauna on a university campus (i.e. Agricultural Sciences and Natural Resources University of Khuzestan, abbreviated as ASNRUKH) in the southwest of Iran in order to determine the number of bird species, the day of their arrival, and the presence time of migratory birds on campus. Field survey and identification of birds were carried out in the study area, with an area of 72.9 ha, using binoculars from June 2017 to May 2018 in linear transects spaced 20 meters apart. We identified 62 bird species, including nine raptors, which is equal to 11.25% of bird species in Iran. In total, 19 residents, five summer visitors, 21 winter visitors and 17 passing migratory birds were identified. The lowest co-occurrence number of species (21–25) was observed from middle June to early October and the maximum number of concurrent species (38–41) were recorded from late November to early January. The Western Barn Owl Tyto alba was the only resident raptor, which is part of an integrated pest management system throughout the year. ASNRUKH’s long-established persistent favorable microclimate supports both resident and migratory birds. In addition, the study area provides food and safety for migratory birds from across the globe as a stopover site.
Keywords: ASNRUKH, bird species, day of arrival, raptors, stopover site -
n recent decades, the rate of extinction of species has been increased continually all over the world and lack of effective and efficient conservation strategies will lead to extinction of a large number of species. Determination of habitat suitability is an essential necessity for management and conservation of wildlife. Suitable habitats play a crucial role in the survival and reproduction of species; therefore, paying more attention to these areas in wildlife management and conservation will result in more effective conservation. In this study, the locations of presence of large carnivores and herbivores in Golestan National Park have been recorded during 2014- 2015 to predict the presence of the species and determine the environmental parameters affecting their presence, also to specify species richness hotspots in this area. For this purpose, the modeling was performed by using the MaxEnt and Gap Analysis methods. The findings show that though the park’s conservative zones do not adequately overlap with suitable habitats of some species such as gazelle and wolf, fortunately, these zones cover a significant proportion of the park’s species richness hotspots. Certainly, modification and extension of the conservative coverage area of zones 1 and 2 to the park’s areas of species richness hotspots containing a richness of 4 to 9 species, also modifying and extending the limits of these zones in favor of species whose habitat suitability has lower overlap with zones 1 and 2 will lead to more efficient conservation in Golestan National Park; therefore, as a result of revising the zoning of Golestan National Park, this goal can be approached in near future.
Keywords: Gap analysis, habitat modeling, Park designing, Northern Iran forests -
این تحقیق با هدف کلی نقش مجراهای آموزشی در بهبود مشارکت های روستاییان در طرح های حفاظت از محیط زیست انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کشاورزان شهرستان دیواندره بود (N=7931). با استفاده فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 260 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای افزایش اعتبار یافته ها 290 پرسشنامه با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی با انتساب متناسب توزیع شد که در نهایت تعداد 274 پرسشنامه به صورت کامل تکمیل گردید و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. ابزار اصلی تحقیق، پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط جمعی از متخصصان و پایایی متغیرهای آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تایید شد (α>0.7). تجزیه وتحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSSwin18 انجام شد. نتایج تحلیل همبستگی حاکی از رابطه مثبت و معنی داری بین ابعاد مجراهای آموزشی (محلی، ملی و بین المللی) با مشارکت روستاییان بود. علاوه بر این نتایج ضریب رگرسیون نشان داد ابعاد مجراهای آموزشی تاثیر مثبت معنی داری بر بهبود مشارکت روستاییان دارند به طوری که 08/90 درصد از تغییرات متغیر وابسته (مشارکت) را تبیین نمودند. همچنین نتایج تحلیل عاملی راهکارهای بهبود مشارکتها مردمی را در طرح های حفاظت از محیط زیست را در عاملهای تقویت فرهنگ مشارکت و حفاظتی، راهکار مدیریتی و فرهنگی، راهکار مشورتی و آگاهی، اثربخشی و کارایی، راهکار ساختاری و تشکیلاتی و بهبود تعهد و مسئولیت طبقه بندی کرد. در این راستا بر اساس نتایج تحقیق پیشنهاد هایی جهت بهبود مشارکتهای روستاییان در طرحهای حفاظت از محیط زیست ارائه شد.کلید واژگان: مجراهای آموزشی, مشارکت روستاییان, حفاظت, محیط زیست, شهرستان دیواندرهQuarterly Journal of Environmental Education and Sustainable Development, Volume:7 Issue: 3, 2019, PP 9 -22This research was conducted with the general purpose of the role of educational channels to improve the participation of villagers in environmental protection projects. The population of the study consisted of all farmers in Divandareh city (N = 7931). Using the Cochran sampling formula, 260 of them were selected as samples. To increase the credibility of the findings, 290 questionnaires were distributed by proportional random sampling method. Finally, 274 questionnaires were completed and analyzed. The main instrument of the study was a questionnaire whose validity was confirmed by a group of experts and the reliability of its variables was confirmed by Cronbach's alpha coefficient (α> 0.7). Data analysis was done by SPSSwin18 software. The results of correlation analysis indicated a positive and significant relationship between the dimensions of educational channels (local, national and international) with the participation of villagers. In addition, the results of regression coefficient showed that the educational channels dimensions have a significant positive effect on improving the participation of villagers, which explained 90.08% of the variation of the dependent variable (participation). The results of factor analysis also identified ways to improve the participation of people in environmental protection schemes in strengthening the culture of participation and protection, management and cultural strategies, advisory and awareness strategies, effectiveness and effectiveness, structural and organizational strategy, and improving commitment, and responsibility. In this regard, based on the results of the research, suggestions were made to improve the participation of villagers in environmental protection projects.Keywords: Educational channels, villagers participation, Protection, environment, Divandarreh city
-
استان سمنان به عنوان یکی از مناطق مهم به لحاظ تنوع زیستی پستانداران بزرگ جثه، به ویژه یوزپلنگ آسیایی (Acinonyx Jubatus venaticus) ، شاهد نرخ قابل توجه گسترش جاده ها به همراه توسعه عوامل انسانی است. یکی از گونه هایی که به شدت توسط شبکه جاده ای این استان (جاده سمنان -مشهد) تهدید می شود یوزپلنگ آسیایی است. به طوری که، طی چند سال گذشته، تعداد هفت یوزپلنگ آسیایی در این جاده تلف شده اند. پژوهش پیش رو با هدف تعیین نقاط داغ تلفات جاده ای حیات وحش با استفاده از تابع تراکم کرنل در ذخیره گاه زیست سپهر توران صورت گرفت. در این پژوهش دو نقطه به عنوان نقاط داغ در این منطقه تعیین شد که یکی از این نقاط دقیقا منطبق بر تلفات جاده ای یوزپلنگ است. نقطه دیگر در نزدیکی روستای عباس آباد واقع شده است که عمده تلفات شغال، روباه، کفتار و گرگ به دلیل رفتار لاشه خواری در نزدیکی این روستا رخ داده است. نتایج پایش آبگذرها در نقاط داغ، عبور یوزپلنگ از دو آبگذر با ابعاد متوسط و بزرگ را نشان داد. در این مطالعه پیشنهادهایی به منظور کاهش تلفات جاده ای پستانداران بزرگ جثه از قبیل اصلاح آبگذرها با ترکیب فنس کشی به منظور تسهیل عبور گوشت خواران و هم چنین حذف پوشش گیاهی در حاشیه جاده در فصول سخت سال برای آهوی ایرانی داده شده است.کلید واژگان: تصادفات جاده ای حیات وحش, ذخیره گاه زیست سپهر توران, یوزپلنگ آسیایی, نقاط داغSemnan province, one of Iran’s important biodiversity reservoirs for large mammals, especially the Asiatic cheetah (Acinonyx jubatus venaticus), has witnessed a noticeable rate of road expansion along with an associated anthropogenic development. A large percentage (7 out of 50–70) of Asiatic cheetahs has been lost due to vehicle collisions in the region over the last decade. In this study, we employed a well-known spatially-explicit algorithm, adopting kernel density estimation method for calculation collision locations in Tourna Biosphere Reserve. In this research two locations determined as hotspots. One of these points matched with the Asiatic cheetah mortalities. And another one due to carcass feeding behavior matched with striped hyenas, golden jackals, Red fox and grey wolf mortalities. Result showed that two records of Asiatic cheetah crossing were reported in medium and large culverts. We proposed mitigation strategies for large mammals in this protected area such as modification of culverts in hotspots in combination with fencing for crossing carnivores and roadside vegetation clearance in critical seasons for the Persian gazelles in Semnan- Mashhad road.Keywords: Wildlife-vehicle collisions, Touran Biosphere Reserve, Asiatic cheetah, Hotspot locations
-
زمینه و هدفمطالعات قبلی بر روی کیفیت آب سد قشلاق سنندج نشان داد هاند که میزان جیوه کل موجود در آب این دریاچه بیش تر از حد استاندارد تعریف شده توسط سازمان بهداشت جهانی (WHO) و موسسه استاندارد ایران (μg/L 1) است. بنابراین این تحقیق با هدف اندازه گیری میزان جیوه کل تجمع یافته در زیتوده پلانکتونی دریاچه سد قشلاق سنندج به عنوان اولین سطح غذایی زنجیره غذایی این بوم سازگان و منبع غذایی اصلی ماهی کپور نقره ای که خود پرمصرف ترین ماهی این دریاچه است و بررسی فرآیند بزرگ نمایی زیستی فلز جیوه طراحی و به مورد اجرا گذاشته شد.روش بررسیزیتوده پلانکتونی در خلال ماه های تیر تا آذر 1388 در سه نقطه دریاچه سد قشلاق سنندج جمع آوری شدند. میزان جیوه کل تجمع یافته در زیتوده پلانکتونی با استفاده از دستگاه اندازه گیری جیوه، اندازه گیری شد.یافته هامیانگین جیوه کل (± اشتباه معیار) تجمع یافته در زیتوده پلانکتونی، 13/3 ± 21/78 بر حسب ng g-1 وزن خشک بود که بیش ترین مقدار آن در مرداد ماه (9/10 ± 81/86) و کم ترین مقدار آن در شهریور ماه (53/2 ± 68) بر حسبng g-1 وزن خشک مشاهده شد. پردازش آماری نشان داد که مقدار جیوه کل تجمع یافته در زیتوده پلانکتونی در خلال ماه های تحقیق (49/0 = P ،94/0= 10 ،5F) و بین ایستگاه های مورد بررسی (34/0 = P ،19/1= 10 ،2F) فاقد اختلاف معنی دار هستند.بحث و نتیجه گیریبا توجه به نتایج این مطالعه و نتایج حاصل از مطالعات پیشین در خصوص ماهیان پلانکتون خوار دریاچه سد قشلاق سنندج، بزرگ نمایی زیستی در زنجیره غذایی این بوم سازگان آبی به اثبات رسیده و مشخص شد که زیتوده پلانکتونی از ظرفیت زیستی قابل ملاحظه ای برای انتقال جیوه به سطوح غذایی بالاتر برخوردار است.کلید واژگان: جیوه کل, پلانکتون, بزرگنمایی زیستی, دریاچه سد قشلاق سنندجBackground And ObjectivePrevious studies showed that the level of total mercury (T-Hg) in Sanandaj Gheshlagh Reservoir (SGR) water is higher than those limits established by WHO and institute of standard of Iran (i.e., 1 µg/L). Therefore this research was carried out to evaluate the level of T-Hg in SGR plankton biomass as the main source of food which is the most consumed fish in the region and to calculate the mercury biomagnification factor based on published results related to the SGR's silver carp.MethodPlankton samples were collected during July to December 2009 from three different sampling sites. The level of the T-Hg in plankton biomass was measured using Advanced Mercury Analyzer.
Findings: Mean accumulated T-Hg (± S.E.) in plankton biomass of SGR was 78.21 ± 3.13 on ng g-1 dry weight basis that the highest level was observed in August (86.81 ± 10.9) and the lowest level was observed in September (68 ± 2.53) on ng g-1 dry weight basis. Statistical analysis showed that the amount of accumulated T-Hg was not significantly different between plankton biomass samples during different months (F5, 10 = 0.94, P = 0.49) and among different sites (F2, 10 = 1.19, P = 0.34).ConclusionBased on previous studies results in related to the planktivorous fish of SGR and present study results, occurring of mercury biomagnification in the food chain of this water reservoir was proven and it seems that the planktonic biomass of fresh water ecosystem have a considerable capacity to transfer a significant amount of mercury to the higher trophic levels.Keywords: Total Mercury, Plankton, Biomagnification, Sanandaj Gheshlagh Reservoir -
شناسایی بلوک ها و کریدورهای زیستگاهی خرس سیاه ایرانی (Ursus thibetanus gedrosianus) در استان هرمزگانخرس سیاه ایرانی (Ursus thibetanus gedrosianus) زیرگونه به شدت در آستانه انقراض در جنوب شرق کشور است که به واسطه تخریب و تکه تکه شدن زیستگاه و کاهش اندازه جمعیت در تهدید قرار دارد. این مطالعه با هدف شناسایی و ارزیابی بلوک های زیستگاهی و مدل سازی لکه ها و کریدورهای زیستگاهی خرس سیاه ایرانی در استان هرمزگان انجام شد. ارزیابی بلوک های زیستگاهی توسط پیمایش میدانی، مدل سازی مطلوبیت زیستگاه توسط نرم افزار MaxEnt و مدل سازی لکه های زیستگاهی و کریدورهای زیستگاهی توسط نرم افزار CorridorDesigner انجام گرفت. تعداد 9 بلوک زیستگاهی برای خرس سیاه ایرانی در استان هرمزگان شناسایی شد. بزرگ ترین لکه جمعیتی با مساحتی در حدود 1041 کیلومتر مربع در مهم ترین بلوک زیستگاهی یعنی منطقه بشاگرد واقع است. بلوک های زیستگاهی بشاگرد و رودان توسط مهم ترین کریدور که بیش ترین طول را نیز با حدود 70 کیلومتر دارا بود، به هم متصل می شوند. هر چند که تراکم جاده های داخل کریدورهای زیستگاهی خرس سیاه ایرانی در استان هرمزگان پایین بود (27/73 متر بر کیلومترمربع)، اما بسیاری از کریدورهای زیستگاهی توسط جاده های اصلی به صورت عرضی قطع می شوند و جاده ها امنیت افراد خرس سیاه در حال حرکت در کریدورهای زیستگاهی را به خطر می اندازند. لکه های زیستگاهی به عنوان پناه و استراحتگاه در داخل کریدورهای زیستگاهی در حدود 13 درصد مساحت کریدورهای زیستگاهی خرس سیاه ایرانی را در برمی گیرند.حفاظت از بلوک های زیستگاهی خرس سیاه ایرانی به همراه کریدورهای زیستگاهی از مواردی است که باید برای حفاظت این زیرگونه در معرض انقراض، مورد توجه سازمان حفاظت محیط زیست قرار گیرد.کلید واژگان: خرس سیاه ایرانی, بلوک زیستگاهی, کریدور زیستگاهی, لکه زیستگاهی, استان هرمزگانIranian black bear (Ursus thibetanus gedrosianus) (IBB) is a critically endangered subspecies in southeastern Iran which is threatened by population decline and habitat fragmentation. This study was carried out with the aim of identifying habitat blocks, habitat patches and habitat corridors of the IBB in Hormozgan province. Field survey was conducted to assess habitat blocks. Habitat modeling was carried out by using MaxEnt and habitat patches and habitat corridors were modelled by using CorridorDesigner. 9 habitat blocks were identified for the IBB in Hormozgan province. The largest population patch of the IBB was about 1041 km2 that covered the most important habitat block (i.e. Bashagard area). Habitat blocks of Bashagard area and Rudan area are linked by the most important and almost the highest length of corridor with about 70 km. Although the density of roads in the all habitat corridors was low (27.73 m/km2), most of habitat corridors were crossed by roads and roads create insecure condition for IBB movement through habitat corridors. Stepping stones, as the cover area for the IBBs, created 13% proportion of all habitat corridors. Conservation of main habitat blocks as well as habitat corridors of this endangered subspecies in Hormozgan province should be taken into consideration by the Department of Environment in Iran.Keywords: Iranian black bear, Habitat block, Habitat corridor, Habitat patch, Hormozgan province
-
BackgroundThe Present study was carried out to track and calculate Biomagnification Factor (BMF) of total mercury (T-Hg) between two different trophic levels (i.e., plankton and a planktivorous fish) in a fresh water grazing food chain.MethodsExperimental organisms were planktonic biomass and silver carp (Hypophthalmichthys molitrix) as a planktivorous fish. Silver carp samples were obtained from randomly selected points from different sampling stations. The concentrations of T-Hg in collected samples were determined by Advanced Mercury Analyzer.ResultsMeans of T-Hg in planktonic biomass and muscle tissue of silver carp were 78.21 ± 3.13 and 367.12 ± 26.43 ng g-1 dry weights, respectively. Mean T-Hg in plankton, sampled fish during the study months and amongst the sampling stations did not show significant differences. The BMFHg(plankton-fish) was differ among months; moreover, calculated BMF was greater than 1 during study months, which means biomagnification was occurring in SGR. The concentration of T-Hg in the muscle tissue of all fish samples that weighed more than 850 gr was higher than the acceptable limits based on EPA (300 ng g-1) and WHO (500 ng g-1) standards. The highest BMFHg was observed in AugustConclusionIt seems that mercury pollution of SGR has a natural source. The calculated BMFs were greater than 1 and the concentrations of T-Hg in muscle tissues of those samples weighing more than 850 gr were higher than FAO and WHO standards. Therefore, consumption of the SGR's silver carp must be accompanied by serious health considerations.Keywords: Biomagnification, Grazing Food Chain, Mercury, Plankton, Silver Carp
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.